Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
11 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 11 مارس
ايران
فراري داده شدن پارسي زبانان از منطقه کاشغر به بدَخشان و استقرار آلتائی ها که اینک یک مسئله دولت پکن شده است
76 سال پيش از ميلاد ـ اواخر زمستان، طوايفي كه در منطقه گُبي ـ آلتاي (غرب مغولستان) مي زيستند با استفاده از فرصت احضار واحدهاي ايراني مستقر در مرز منطقه اي كه امروزه در آنجا اويغورها زندگي مي کنند و در آن زمان محل سكونت پارسي زبانان بود به اين منطقه هجوم آوردند و پارسي زبانان را به بدَخشان (شمال شرقي افغانستان امروز ـ تاجيكستان) فراري دادند و برجايشان نشستند. با وجود اين، آثار فرهنگ ايراني و بسياري از واژه هاي فارسي براي مثال؛ كاريز (قنات) در آنجا تا به امروز باقي مانده است. این منطقه که روس ها عنوان «ترکستان شرقی» بر آن نهادند در سازش روسیه و انگلیس در آگوست 1907 به چین داده شد که اینک برای این دولت مشکل زا شده است.
     مِهرداد، شاه اشكاني ايران در سال 82 پيش از ميلاد همه نيروهاي رزمي ايران حتي ار دورترين نقاط امپراتوري را احضار كرده بود تا قدرت روم را بشكند كه روميان كه چنين ديدند حاضر به صلح شدند و شكستن قدرت روم در شرق به بعد موكول شد و در سال 53 پيش از ميلاد به دست ژنرال سورِنا انجام گرفت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پادشاهی «بهرام کرمانشاه» و استقرار سپاه سوم امپراتوري ايران در کابُل
درپی درگذشت شاپور سوم، یازدهم مارس سال 388 ميلادي‌ (بيستم اسفند) بهرام برادر او و حكمران خطهِ كرمان، شاه ايرانزمين شد و به دليل علاقه اي كه به كرمان داشت در همه عُمر لقب «كرمانشاه» را براي خود حفظ كرد. مورّخان رومي نيز در كتاب هاي خود اورا «بهرام كرمانشاه» نوشته اند.
    از كارهاي مهم بهرام کرمانشاه امضاي يك معاهده صلح با امپراتوري روم است. اين شاهِ ساسانی ايران به دليل آگاهي هاي فراوان از وضعیت مناطق آن سوي مرزهاي شرقی ايران، استانداران استانهاي خاوري را از ميان ژنرالهاي ارتش انتخاب كرد و كابُل را پايگاه سپاه سوم ايران قرارداد.
     اين اقدام بهرام كرمانشاه بدعتي شد كه تا زمامداري خسروانوشيروان ادامه داشت. توسعه و به صورت شهر در آوردن کرمانشاه نيز در زمان اين پادشاه (بهرام کرمانشاه) انجام شد که شهر به نام وي خوانده مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاجگذاري شاه اسماعيل صفوي، اعلام شیعه اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی ایران و ...
تصوير شاه اسماعيل يکم
اسماعيل صفوي از خانواده درویش تبار شیخ صفی الدین (اردبیل) 11 مارس سال 1502 (مصادف با بيستم اسفند) درتبريز تاجگذاري کرد، شاه شد و شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ایران اعلام داشت. وي در خطبه اي كه ايراد كرد اعلام داشت که خودرا مكلّف به ترويج مذهب شيعه و ایجاد یک حکومت مرکزی در ایرانزمین [که برهرمنطقه آن، گردنکشی حکومت می کرد] و نجات مردم این سرزمین از وضعيت نابساماني كه از زمان حمله مغول داشتنند می داند.
    شاه اسماعیل با این خطبه، فصل جنگ های سیصد ساله ایران و عثمانی را در تاریخ بازکرد و صفحه نخست آن را نوشت. همین جنگها پای اروپاییان را به ایران و ترغیب صفویان به جنگ با عثمانی بازکرد که می خواستند عثمانی یک دشمن محلی داشته باشد و از پشت خنجر بخورد تا اروپا آسوده بماند. به علاوه، اروپا از این درگیری لاینقطع استفاده کند و به استعمار مشرق زمین ادامه دهد.
    برخی از مورخان، اظهارات شاه اسماعیل صفوی در مارس 1502 را با گفته های اردشیر یکم ـ سردودمان ساسانیان ـ پس از شاه ايران شدن مقایسه کرده و وجوه تشابه آنهارا به دست داده اند. اردشیر پاپکان در سال 225 میلادی در تیسفون با نطقی در برابر موبدان و بزرگان ایران، آیین زرتشت را دین رسمی [دولتی] اعلام کرده و ضمن تاکید بر لزوم تمرکز امور در پایتخت گفته بود که ایرانیان را به دوران ارزش های انسانی و اخلاقی بازگشت خواهد داد و قدرت اول جهان خواهد کرد و به این ترتیب؛ ناسیونالیسم ایرانی برگرد آموزش های زرتشت سر برافراشت. در دوران حکومت دودمان اشکانیان (خراسانیان و به قول اروپاییان؛ پارت ها)، ایران به نوعی حکومت فدرالیته داشت. مورخانِ دیگر نوشته اند که شاه اسماعیل که برای توجیه پادشاهی اش و کاستن از مخالفان، خودرا مخلوطی از نسل ایرانیان، ترکمانان و حتی رومیان معرفی می کرد راهی را در طول حکومت پیمود که با راه اردشیر پاپکان تا حدّی مشابهت داشت ـ احتمالا برحسب اتفاق، نه برنامه ریزی شده.
    برادران دیلمی (بوئیان) هم در دهه های 940 و 950 میلادی ناسیونالیسم ایرانی را با پرچم شیعه، زبان پارسی و فرهنگ ایرانی پیش بردند و هِگِل آلمانی «فلسفه تاریخ» را با آوردن چنین مثال ها از تاریخ طولانی ایران اثبات کرده است که شرایط آمادگی برای تکرار رویدادها باید درس بزرگی برای هر دولتمرد و سیاستمدار در گوشه و کنار جهان باشد. بوئیان بغداد را تصرف و قدرت را از خلیفه سُنّی سلب کردند که طغرل سلجوقی که ایران را با تهاجم گرفته بود و یک سُنی متعصب بود بغداد را تصرّف، قدرت را از شيعيان گرفت و به خلیفه سُنّی بازگردانید. طبق پیام یک مخاطب این تاریخ آنلاین ـ واصله در ماه مارس 2013؛ تعجب در این است که در ایران شیعه مذهب که قدرت در دست روحانیون شیعه است، اخیرا یکی از برج های نوساز تهران را برج طغرل می خوانند ـ طغرلی که با تعرّض و خونریزی، ایران را تصرف و شیعیان را سرکوب و سُنی ها را دوباره حاکم بر بغداد کرد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل احمد كَسروي در کاخ دادگستري و در اطاق بازپرس
احمد كَسرَوي حقوقدان 55 ساله، مؤلف و پژوهشگر بیستم اسفند 1324 و در آن سال مصادف با 11 مارس 1946 در كاخ دادگستري و در اطاق بازپرس (شعبه 7 بازپرسی دادسرای تهران) در حالي كه روي صندلي نشسته بود و به پرسش ها پاسخ مي داد با گلوله و ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفت و كشته شد. گفته شده است که 27 ضربه چاقو به او زده شده بود. وی با منشی اش محمدتقی حدّادپور به اطاق بازپرس رفته بود که منشی او نیز کشته شد.
     به گزارش روزنامه هاي وقت تهران، قتل وي به دست هفت عضو از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام ازجمله حسین و علیمحمد امامی صورت گرفت. کسروی قبلا و در بهار آن سال (سال 1324 هجری خورشیدی) در خیابان مورد حمله قرار گرفته و مجروح شده بود. به گزارش رسانه های وقت، نوّاب صفوی طرح از میان بردن کسروی را که موضعگیری مذهبی داشت تهیه کرده بود. احمد کسروی که در یک خاندان مذهبی در حکم آباد تبریز به دنیا آمده بود در جوانی فقه و شرعیات خوانده بود و لباس طلبگی بر تن داشت و خانواده اش اصرار به روحانی بودن او داشتند. پدر بزرگ های او از روحانیون بودند.
     کسروی که بر چند زبان مسلط بود و سفر خارجی کرده بود دهها کتاب نوشته که معروف ترین آنها «تاریخ مشروطه ایران» است و نیز تاریخ 18 ساله آذربایجان و ریشه زبان آذری ها. کسروی در دوران پهلوی یکم مدتی هم در دستگاه قضاء کار می کرد که بعدا وکیل دادگستری شد و وکالت دکتر ارانی بنیادگذار حزب کمونیست ایران و یکی از اعضای گروه 53 نفری از کارهای قضایی معروف اوست. كسروي کار مطبوعاتی هم کرده بود ازجمله ناشر مجله پیمان بود که چند سال انتشار می یافت و سپس ناشر روزنامه پرچم که این روزنامه بعدا مجله شد. کسروی در نگارش تاليفات خود از جمله تاريخ مشروطيت، سبك خاصي بكار برده است.
     مصاحبه هاي خبرگزاري فارس با چند آگاه از موضوع قتل کسروي که اواخر پاييز 1388 در وبسايت اين خبرگزاري قرارگرفته بود جزئيات بيشتري از اين رویداد را به دست مي دهد. خبرگزاری تَسنیم نیز بیستم اسفند 1398 مطلب مفصلی درباره کسروی با عکس دوران طلبگی او و چگونگی ازمیان بردن وی منتشر کرده است.
احمد کسروی در کسوت طلبه ـ عکس از خبرگزارس تَسنیم

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شهردار ورزشدوست تهران
حسنعلي منصور نخست وزير وقت در اين روز در سال 1342 هجری خورشيدي دكتر ضياء الدين شادمان يكي از ورزشدوستان كشور را كه گاهي هم براي راديو و نشريات مؤسسه اطلاعات تفسير ورزشي مي گفت و مي نوشت و قبلا رئيس يكي ار فدراسيونهای ورزشی بود به عنوان شهردار تهران تعيين كرد.
    همچنین در همين روز نخست وزیر وقت تصميم گرفت كه وزيران و مقامات دولتي بايد کارت عضويت حزب ايران نوين را داشته باشند كه حسنعلي منصور ـ خود مؤسس اصلي آن حزب بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلاميه میرحسین موسوی براي ورود به مسابقه هاي انتخاباتي خرداد 1388 به عنوان يک نامزد رياست جمهور
ميرحسين موسوی
طبق گزارش های منابع خبری وقت، میرحسین موسوی پس از چندماه و به اظهار خودش؛ «بررسی شرایط»، 20 اسفند 1387 (مارس 2009) ورود به صحنه مسابقه هاي انتخاباتي ریاست جمهور را که سه ماه بعد از آن برگزار می شد اعلام کرد.
    میرحسین موسوی نخست وزیر جمهوري اسلامي ایران از سال 1981 تا سال 1989، در اعلاميه نامزدشدن در انتخابات گفته بود که شرایط و وضعیت، بازگشت او را به صحنه سیاسی کشور ایجاب کرده است.
     با اینکه در موسم هر انتخابات نام موسوی ـ آخرین نخست وزیر ایران ـ به عنوان یک نامزد احتمالی به میان آمده بود در 20 سال قبل از آن از ورود به صحنه خودداری کرده بود.
    وی در اعلامیه بازگشت به سیاست نوشته بود که همان دلایل و عواملی که در گذشته مانع از ورود به انتخابات می شد اینک او را متقاعد کرده است که این زمان، زمانی دیگر است و حضورش را ایجاب می کند. وی در اعلاميه اش نوشته بود که برای این تصمیم گیری، "حوادث ممكن، ظرفيت‌هاي موجود و بسياري نكات خرد و كلان ديگر را مورد دقت و مدّ نظر قرارداده است".
    میرحسین و در آن وقت؛ 67 ساله که پیش از نخست وزیر شدن، مدتی هم وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران بود در اعلامیه خود همچنین تاکید کرده بود که به اميد اداي وظيفه، قصد خويش را براي نامزد شدن در دوره دهم از انتخابات رياست جمهور (خرداد 1388) اعلام می دارد. موسوی که در 20 سال پیش از آن، به اموری چون هنر معماری پرداخته بود در زمانی نخست وزیر بود که آیت الله خامنه ای مقام ریاست جمهوری را برعهده داشت و ایران درگیر یک جنگ دفاعی با عراق بود ـ جنگی که صدام حسین با محاسبات نادقيق خود و نيز به اشاره غرب آن آغاز کرد و در طول نبرد هم مورد حمایت قدرت های جهانی وقت بود.
    در اعلامیه بازگشت میرحسین به صحنه سياست، چنین آمده بود: "حل مسائل بزرگ نه فقط به همفكري، تبادل همه انديشه‌ها و گفتمان‌ها، كه به وحدت و انسجام تمامي نيروهاي توانمند كشور نيازمند است.".
    موسوی در اعلامیه اش همچنین آورده بود: "كسي نیست كه نداند در سفره‌هاي كوچك هموطنان، اُولي‌تر از نان؛ اعتناي صادقانه به ارزش‌هايي است كه جان جوانانشان را خرج آن كرده‌اند. اين اولويّتي است كه چشمه‌هاي بركت را از زمين مي‌جوشاند. یک نمونه‌ از اين جوشش، دست‌آوردهاي برگشت‌ناپذير جوانان دانشمند ما در زمينه انرژي هسته‌اي است ـ جوانانی که سرهاي شان در برابر اجنبي خم نیست، آزاد هستند و سرفراز. ما اين كاميابي‌ها را با هزينه‌ كردن بودجه‌هاي نجومي به دست نياورده‌ايم، بلكه ارزش‌ها هستند كه چنين ميوه داده‌اند و بركت آفريده‌اند. به‌ويژه جا دارد كه ارزش آزادي، در اين عصر مورد توجه چندين‌باره قرار گيرد. اين آرماني است که اگر ایستادگی و جانفشانی نمی کردیم از ما سلب مي‌شد. بايد بدانيم كه بازگشت به ارزشها راهی است كه به نيرومند شدن اقتصاد كشور می انجامد، فضاي كسب و كار را رونق می دهد و از نيروهاي مولّد و توليد ملّي حمايت همه جانبه می كند. قانون اساسي ما براي رسيدن به اهداف، داراي ظرفيت‌هاي عظيمي است كه همچنان مي‌توانند به فعليّت برسند. به ويژه راهبردهاي ارزشمندي كه اصل‌هاي 43 و 44 از اين ميثاق ملي را شكل داده‌اند نياز به توجه بيش از پيش دارند و ما موظف هستيم منابع كمياب موجود را با تخصيص حداكثري در جهت تحقق هرچه كامل تر آنها به كار بنديم و از هدر دادن اين منابع جلوگيري كنيم.".
    ميرحسين موسوی سپس در اعلاميه خود چنين آورده بود: "اينجانب ادعا نمي‌كنم كه اهداف پيش رو به صِرف انتخاب يك فرد قابل دستيابي است، بلكه خواست عمومي براي تجديد نظر در سياست‌ها و گسترش گفتمان انقلاب اسلامي و تكيه بر ارزش‌هاي بنيادين زائيده از آن در سطح عموم است كه مي‌تواند ضامن چنين تحولي باشد. حتي در آن صورت نيز نبايد منتظر معجزه بود.".
    وی در اين اعلامیه همچنين تصریح کرده بود: "در جريان فعاليت‌هاي انتخاباتي، ستاد اين جانب حق چاپ و تكثير عكس مرا نخواهد داشت و از علاقه مندانی كه ممكن است به صورت خودجوش وارد صحنه تبليغات شوند نيز انتظار دارم كه به اين خواست خدمتگزار خود توجه كنند. از نظر من، نوشته ساده يك شهروندِ علاقه مند به سرنوشت كشور در پشت شيشه مغازه‌اش دلنشين‌ترين و موثرترين الگوي تبليغ است. اين نه بدان معناست كه استفاده از تصوير را الزاما مسرفانه و يا فريبكارانه بدانم، بلكه مي‌خواهم از كارهايي كه شايعه شيوعشان را در فصول انتخابات شنيده‌ام، و اميدوارم هرگز واقع نشده باشند، به اكيدترين وجهي پيشگيري كنم. هرگونه عمل خلاف اخلاق، حضور و نشاط مردم را در صحنه انتخابات خدشه‌دار مي‌كند. چنانچه نام اين جانب در معرض اسائه قرار گيرد انتظارم از علاقه مندان و حاميان؛ سكوت است، چه رسد به آن كه خداي‌ناكرده خود مرتكب هتك حرمت و بي‌ادبي نسبت به كسي شوند و نوشته يا گفته ناحقي را اشاعه دهند. همچنين از همه عزيزان و دوستان تقاضا دارم به هيچ‌وجه از امكانات و اموال عمومي، چه به صورت مستقيم و يا غير مستقيم، در امور انتخاباتي استفاده نكنند. به زودي شور مبارزات انتخاباتي فراگير مي‌شود که در عین حال لازم است كه احترام دولت به دقّت رعايت شود و انتقادات به صورت روشنگرانه، مستدل، دلسوزانه و نه با قصد فريب ارائه گردد.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزينشي از تيترهاي صفحات اول شماره بيستم اسفند 1397 چند روزنامه تهران ـ سوژه براي تاريخ نگاران:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
نگاهي به چند مورد کمپين انتخاباتي مارس 2008 آمريکا ـ سازش و مقام


از آغاز مارس 2008، نامزدي سناتور «جان مك كين» و در آن زمان 71 ساله از جانب حزب جمهوريخواه آمريكا در انتخابات نوامبر 2008رياست جمهوري اين كشور قطعي به نظر مي رسيد. در پي درک و حدس اين قطعيت، برخي رسانه ها اشاره به بعضي رفتارهاي «مك كين» ـ سالخورده ترين نامزد رياست جمهوري در طول تاريخ ايالات متحده کرده بودند ازجمله تند مزاج، خشن و عصبي بودن و نيز سابقه ابتلاء به بيماري سرطان داشتن و گاهي بدون تأمل حرف زدن؛ و براي مثال: اين كلام او «بُمب ـ بُمب، ايران» كه تا آن زمان چند بارهم اين عبارت بمباران كردن ايران را به شوخي و يا جدّي تكرار كرده بود.
    ازكوره در رفتن او، هفتم مارس 2008 علني تر از هميشه منعکس شد و راي دهندگان در شبکه هاي تلويزيوني آن را مشاهده كردند (عكس بالا). جريان از اين قرار بود: در هواپيمايي كه مك كين و همراهان و از جمله چند خبرنگار را از اتلانتا به نيوارليان مي بُرد؛ اليزابت بوميلر خبرنگار نيويورك تايمز از او درباره ملاقاتش در سال 2004 با «جان كري» نامزد وقت حزب دمكرات در انتخابات آن دوره رياست جمهوري سئوال كرده و چنين افزوده بود: گفته شده است كه در آن ملاقات شما (مك كين) با اينكه سناتور حزب جمهوريخواه بوديد حاضر شده بوديد كه معاون جان كري (نامزد حزب دمکرات و از سال 2013 وزير امور خارجه ايالات متحده) شويد و نامتان در يك تيكت باشد!، آيا درست است؟. مك كين به جاي دادن پاسخ با جملاتي واضح كه درخور يك نامزد رياست جمهوري نبود، با پرخاش و ناراحتي تمام گفت: آدم زنده اي نيست كه ملاقات آن زمان مارا نداند، ارتباط به امروز ندارد، چرا اين سئوال را حالا مي كني؟ و ....
    همان شب شبكه هاي تلويزيوني آمريكا جريان اين گفت و شنود و پرخاش را كه روي نوار ضبط شده بود پخش و اشاره كردند. به رغم انتشار آن خشونت، نامزدي مك كين مورد تاييد و حمايت جورج دبليو بوش (رئيس جمهور وقت) قرارگرفت!. (مک کين 25 آگوست 2018 بر اثر بيماري سرطان درگذشت).
    پخش اين مطلب سوژه تفسيرهاي ديگري شد كه در آن ـ به صورت يك هشدار ـ اشاره به انتصاب گورباچف به رهبري شوروي در 11 مارس 1985 شده بود كه چگونه يك انتصاب و يا انتخاب غلط مي تواند يك امپراتوري را متلاشي و مسير جهان را تغيير دهد.
    در اين تفسيرها همچنين ضمن اشاره به پيروزي يك سياهپوست دو رگه (بارَک حسين اوباما) در انتخابات داخلي حزب دمکرات (انتخابات مقدماتي) حتي در استيت هاي عضو كنفدراسيون سابق كه به خاطر مخالفت با آزادي بردگان سياه وارد جنگ داخلي شده بودند ازجمله ويرجينيا، جورجيا، لوئيزيانا و ... و يا ويومينگ (ايالت كابوها) و ورمانت (ايالت سفيدها) گفته شده بود كه وضعيت تغيير كرده و مردم قرن 21 از خشونت و جنگ و كارهاي خلاف منطق، اصول و قانون رويگردان هستند.
    
Samantha Power

در آن زمان اصحاب نظر ديگري هم بودند كه مي گفتند اگر انتقادهاي كنوني بانو هيلري كلينتون از اوباما، و اوباما از هيلري گسترش يابد و كار اين دو متقاضي شانه به شانه براي نامزدي حزب دمكرات به برخورد بكشد و احيانا در حزب دمكرات آمريكا انشعاب صورت گيرد، پيروزي مك كين در انتخابات نوامبر 2008 قطعي خواهد بود (که چنين نشد).
     اين اصحاب نظر سپس سئوال کرده بودند: چه كساني و عواملي مي توانند در جريان انتخابات، برخورد ايجاد كنند؟. پاسخ: اصحاب رسانه ها.
     از سوي ديگر، در مارس 2008 انتقاد تند دو متقاضي نامزدي حزب دمكرات و مشاورانشان از يكديگر تا آستانه تخريب پيش رفته بود. يك نمونه از اين انتقادها اظهارات بانو «سامانتا پاور» مشاور اوباما بود كه سوم مارس 2008 بانو هيلري كلينتون سناتور نيويورك را «عفريته» خطاب كرد. سامانتا 37 ساله درعين حال از فعالان «كار سنترCarr Center» هاروارد در دفاع از حقوق بشر است.
    مرور زمان نشان داد که پس از انتخابات و پيروزي اوباما، وي هيلري کلينتون را به رغم آن انتقادهاي متقابل و عفريته خوانده شدن بانو کلينتون از سوي سامانتا پاور، وزير امورخارجه کابينه خود کرد که به مدت 4 سال در اين مقام بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندازه گيري دمكراسي
Saymour Martin Lipset
پاره اي از رسانه ها در راستاي وظايف آموزشي خود از جمله به ياد آوردن گذشته، هر سال معمولا به مناسبت سالروز درگذشت ارسطو به انتشار انديشه ها و كارهاي اين انديشمند بزرگ از جمله توجه او به «اندازه گيري دمكراسي» مي پردازند.
    رسانه ها در باره نظر ارسطو به اندازه گيري دمكراسي در يك جامعه از نوشته هاي «سيمور مارتين ليپسِت» استفاده و نقل مي كنند.
    ارسطو نخستين انديشمند در جهان بود كه به اندازه گيري دمكراسي در يك جامعه توجه كرد كه در دوران معاصر «جيمز پرايس»،
    «دانيل لرنرDaniel Lerner» و «راسل فيتزگيبون» به تكميل كار او و بر پايه شرايط تازه دست زده اند.
    «ليپسِت» در اين زمينه نوشته است: ارسطو در قرن چهارم پيش از ميلاد «اندازه گيري دمكراسي» را برحسب اصالت، پيشرفت و پسرفت دوره اي (مثلا؛ سالانه) آن توصيه كرده و آموزش داده است.
    برپايه نطرات ارسطو، اتديشمندان متاخر دمكراسي هارا به پنچ نوع تقسيم كرده اند از اين قرار:
    دمكراسي يكشبه؛ دمكراسي كه دنباله يك استبداد مطلق باشد؛ دمكراسي ضعيف؛ دمكراسي رو به كمال و دمكراسي كامل. اينان پيشنهاد كرده اند كه جداولي تهيه شود و سنجش به صورت سالانه و باتوجه به اين موارد انجام شود:
    ميزان مشاركت مردم، كارهاي مثبت و منفي نمايندگان منتخب مردم در دوره قبل و يا جاري، ميزان آگاهي مردم از كارهاي مثبت و منفي نمايندگانشان، درصد رضايت و عدم رضايت از كارهاي انجام شده توسط نمايندگان، ميزان پيشرفت و يا پسرفت معلومات عوام الناس از جزئيات دمكراسي، درصد تمايل عوام الناس پس از تجربه دمكراسي نسبت به بازگشت به دوران سابق (پيش از دوران انتخابات)، ميزان اميدواري و نااميدي مردم به آينده دمكراسي خود و بالاخره نظر آنها نسبت به تجديد انتخاب همان نمايندگان و يا تغيير همه و يا بعضي از آنان.
    بررسي اين جداول نشان خواهد داد كه يك جامعه در چه مرحله از دمكراسي است.
    دانيل لرنر و فيتزگيبون متفقا مي گويند كه در اين سنجش نمي توان به همه جوامع به يك چشم نگاه كرد و به ستون هاي جداول بر پايه يك ضابطه نمره داد. براي مثال: جامعه انگلستان با هشت قرن سابقه حكومت پارلماني را با كشوري كه يك و يا چند دهه است حكومت انتخابي به دست آورده و سطح معلومات مردم پايين و مشغله معيشتي ايشان و تاثير پذيري آنان در قبال تبليغات و تلقينات داخلي و خارجي زياد است در يك سطح قرار داد. اين دو انديشمند پيشنهاد مي كنند كه سازمانهاي حرفه اي و بي طرف تشكيل شوند و هرساله كار اين سنجش را انجام دهند و نتيجه را اعلام دارند تا جهانيان بدانند كه هر جامعه (كشور) در چه مرحله اي از دمكراسي است و با چگونه مردمي رو به رو هستند.
    در دو دهه آخر قرن 20، كارشناسان علم حكومت ملاك نمره دادن به جداولي را كه قبلا ذكر آنها رفت مورد تجديد نظر قرارداده و توصيه كرده اند كه چند ستون تازه بر جداول اضافه شود از جمله وضعيت مطبوعات مستقل (حرفه اي) با روزنامه نگاران واجد شرايط، آزادي تاليف و ميزان كتابخوابي برپايه تيراژ كتابهايي كه درقلمرو علوم سياسي، اجتماعي و انساني منتشر مي شوند، وضعيت احزاب، اتحاديه ها، انجمن ها و بالاخره آمار دانشجويان و فارغ التحصيلان مدارس تعليمات عاليه (مدارس معتبر در استاندارد جهاني، نه کارخانه هاي ديپلم سازي) در هر جامعه كه هركدام از اين موارد نقشي بزرگ در پرورش و تكامل دمكراسي ايفاء مي كنند. اين كارشناسان بر پايه اين نمره گذاري (معدل نمرات) جوامع را در جهان به دمكراتيك، نيمه دمكراتيك و غير دمكراتيك تقسيم بندي كرده اند. به نظر گروه افراطي (راديكال) اين كارشناسان، مطلقا نبايد سراغ تهيه جداول سنجش دمكراسي در جوامعي كه دمكراسي ساختگي و اسمي (ظاهري) دارند رفت كه به منزله خيانت به اصل «دمكراسي» است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
گزینشِ نادرستِ گورباچف به جانشيني چرنِنكو ـ آغاز یک عصر تازه در تاریج جهان
چرنِنكو
يك روز پس از درگذشت «كنستانتين چرنِنكو» رهبر 73 ساله شوروي، گردانندگان حزب كمونيست اين كشور يازدهم مارس 1985 «ميخائيل گورباچف» 54 ساله دستيار يوري آندروپوف رهبر اسبق را در جاي او قراردادند و رهبر شوروي ـ يکي از دو اَبَرقدرت وقت کردند. درگذشت سه رهبر سالخورده شوروي ــ برژنف، آندروپوف و چرننكو ـ به فاصله دو سال و نيم، در انتخاب گورباچف كه مردي ميانسال بود موثر بود، زيرا حزب نمي خواست كه چند ماه بعد باز هم يك مراسم تدفين ديگر برگزار كند، ولي انتخاب گورباچف آغاز پايان عمر اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي، حاكميت حزب كمونيست، فروپاشي بلوك شرق بود (كه ايجاد اين بلوك به بهاي خون 27 ميليون تن از مردم شوروي تمام شده بود) و نیز عقب نشيني مارکسيسم و سوسياليسم مطلق، و طولي نکشيد که به آرامي و تقريبا بدون درگیری و سر و صدا، نظام و وضعيتي تازه بر جهان حاكم شد كه جز براي برخی در اروپاي غربي، اِليت هاي چيني، كورپوريشن هاي بزرگ آمريكا و سرمايه داران کشورها، برای میلیاردها انسان (توده ها) بهتر از گذشته نبوده است و بنابراين، تاريخدانان متفقا انتخاب گورباچف در 11 مارس 1985 را عامل عصری نو در تاريخ جهان به شمار آورده اند ـ عصری که با فروپاشی بلوک شرق در 1989 و جماهیر شوروی در دسامبر 1991 آغاز شده و رویدادهای اوکراین در زمستان 2014 دارد نقطه پایان بر آن می گذارد که عصر دیگری را در تاریخ به دنبال خواهد داشت..
     «تاريخدانان» فروپاشانيدن كنفدراسيون يوگوسلاوي، رويدادهاي افغانستان و پاكستان، تغيير وضعيت عراق با تعرّض و اشغال نظامي، استقرار نظامي آمريكا در منطقه خليج فارس، بي خاصيت و ابزاري شدن اتحاديه عرب، ساکت شدن جنبش غيرمتعهدها، گسترش اتحاديه اروپا با هدف بستن راه اروپا به روي مسكو، گسترش ناتو و حضور آن در نقاطي در آن سوي اروپا و آمريكاي شمالي و نوعی ژاندارم جهان شدن آن، تغيير نظام و دولت ليبي با نوعي جنگ داخلي با کمک غرب (ایجاد نو فلای زُن)، مسئله يمن، سنگ اندازي برسر راه ساير ملل كه مي خواهند «قدرت» شوند، گلوباليزاسيون اقتصاد و استثمار مللي كه به فقر كشانده مي شوند و ... را نتيجه همين يك انتصاب نادرست (انتصاب گورباچف) مي دانند و مي گويند كه گورباچف احتمالا تعمّد نداشت، اشتباه و سادگي كرد و فرد شايسته و متناسب با مقام، كمتر مرتكب اشتباه مي شود كه توجه به اين نكته درسي است بزرگ براي همه ملل.
     به باور تاريخدانان، گورباچف تصور مي كرد كه اگر كمي دريچه را به روي باد ـ آنچه را كه در غرب وزش آزادي سياسي گويند ـ باز كند و طبق توصيه مستشاراني که غرب به او معرفي کرده بود ـ ظاهرا مستشاران اقتصاد ی ـ بدهد مسائل شوروي ـ بدون تغییر نظام ـ سریعا حل خواهد شد!. با همين تصور، گورباچف در نخستين نطق خود از «تغيير؟!» سخن به ميان آورد.
     دو روز بعد از انتصاب، گورباچف پس از شركت در مراسم تدفين چرنِنكو، با جورج بوش (پدر) معاون رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريكا كه در ظاهر امر برای شرکت در آن مراسم به مسكو رفته بود ملاقات كرد و ضمن مذاكره اي طولاني با او، پيام ريگن را كه پيشنهاد ملاقات داده بود دريافت كرد. در پايان اين ديدار اعلام شد كه طرفين خواهان تشنج زدايي و قطع مسابقات تسليحاتي هستند.
     گورباچف به نظر قريب به اتفاق مفسران ـ مردي زودباور و فاقد دورنگری و معلومات عمومی لازم بود، شايستگي رهبري جماهيريه اي پهناور همچون شوروي (وارث امپراتوري روسيه ـ روسيه تزاري) را نداشت و در كار سياست سادگي مي كرد. وی بعدا در ملاقات هاي متعدد با سران آمريكا و انگلستان (که برنامه کار با دقت تمام در واشنگتن و لندن تهيه شده بود) حضوريافت، وعده هاي فراوان شنيد و به راهي گام گذارد که سرانجام آن برباد رفتن دستاوردهای تزارهای روسیه و انقلاب این کشور بود و در سطح جهان نیز بربادرفتن آرزوهاي مردمي بود که به سوسياليسمِ سَبکِ مسکو (مارکسیسم) و تامين برابري و شادماني بشر چشم اميد دوخته بودند.
يكي از ديدار هاي گورباچف و ريگن

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ازدواج وكالتي ناپلئون با شاهزاده خانم اتريشي



    ناپلئون بناپارت امپراتور انتخابي فرانسه پس از طلاق گفتن ژوزفين در سناي اين كشور و به رغم مخالفت پاپ، از شاهزاده خانم اتريشي «ماري لوئيز» خواستگاري كرد ولي به پدر او امپراتور اتريش اطلاع داد كه براي آمدن به وين وقت ندارد و عقد نكاج به صورت وكالت بايد انجام شود و عروس به فرانسه اعزام گردد و دراينجا مراسم كليسايي آن بر گزار گردد.
    امپراتور اتريش چاره اي جز قبول پيشنهاد نداشت و عقد نكاح وكالتي 11 مارس سال 1810 در كاخ سلطنتي وين انجام گرفت و عروس و همراهان روانه پاريس شدند و روز يکم اپريل به محض ورود آنان به پاريس مراسم مذهبي عقد انجام گرفت، ولي از ترس پاپ هر كشيشي حاضر به اجراي مراسم نبود. بسياري از كشيشها تمارض كرده بودند و يا به مرخصي رفته بودند.
    ماري لوئيز مادر تنها فرزند ناپلئون است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمین لرزه و سونامی مارس 2011 ژاپن با 19 هزار کشته
یازدهم مارس 2011 زمین لرزه ای به شدت 9 در مقیاس ریشتر شمال شرقی کشور ژاپن را در هم کوبید. این زمین لرزه کم سابقه با سونامی ناشی از آن باعث مرگ 19 هزار تن از ساکنان منطقه شد و ویرانی بسیار ببار آورد بگونه ای که پس از گذشت یک سال از آن رویداد، هنوز 325 هزار تن بدون خانه هستند. این زمین لرزه به نیروگاه اتمی «فوکوشیما دای ایچیFukushima Dai Ichi» آسیب وارد ساخت و هوای بخشی از منطقه را به مواد رادیواکتیو آلوده ساخت که یک هشدار جهانی بود.
    این زمین لرزه و سونامی ناشی از آن کشتی ها را از دریا خارج و به روی خشکی و ساختمانها افکند و خودروها در خیابانها و هواپیماها در فرودگاههارا بمانند «کاه» به این و گوشه افکند ( که چند منظره از این وضعیت در عکس های ادغام شده زیر مشاهده می شود):


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نوزادی به وزن 7 کیلو گرم!
نهم مارس 2012 در منطقه ویستا Vista در کالیفرنیای آمریکا یک نوزاد پسر به وزن 7 کیلوگرم به دنیا آمد. پزشکان قبلا به بانو «سینتیا سیگلرCynthia Sigler» مادر نوزاد گفته بودند که نوزاد او بیش از اندازه بزرگ خواهد بود.
    «تاریخ» از یک نوزاد 23 کیلو و 12 گرمی نام برده است که 19 ژانویه 1879 به دنیا آمده بود ولی بیش از 11 ساعت زنده نماند. سنگین ترین نوزاد قرن بیستم که زنده مانده در 1955 به دنیا آمد و 22 کیلو و هشت گرم وزن داشت.
    عکس زیر سینتیا و پسر هفت کیلویی اش را در بیمارستان نشان می دهد:



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل 4 خانه بدوش آمریکایی و یک مادر و پسر در کالیفرنیا به دست یک تفنگدار پیشین
یک نظامی دریابُرد پیشین آمریکایی که در عملیات نظامی عراق شرکت کرده بود به اتهام قتل چهار خانه بدوش آمریکایی و نیز یک همکلاسی سابق خود و مادر او بازداشت شد. این قتلها در «اورنج کاونتی» کالیفرنیا ـ یکی از مناطق اعیان نشین آمریکا و محل سکونت هزاران مهاجر ایرانی روی داد.
    متهم که ایسکوتی اوکامپو tzacoat Ocampo نام دارد از سال 2006 تا 2010 به عنوان یک نظامی پیمانی در سپاه دریابُرد (مورین کُر و اصطلاحا؛ سپاه تفنگداران) عضویت داشت. وی در ژانویه 2012 و هنگام حمله به یک خانه بدوش دیگر با مقاومت او رو به رو و دستگیر شده بود.
    رسانه های آمریکا که این رویدادرا گزارش کرده بودند، انگیزه «اوکاپو» از قتل خانه بدوشان را ذکر نکرده بودند که یک ضعف خبرنویسی (ژورنالیسم) توصیف شده است که به عنصر «چرا؟» در خبر اشاره نکرده بودند که مخاطب رسانه می خواهد آن را بداند و تهیه اخبار به صورت ناقص است که موجب ریزش جهانی مخاطبان رسانه ها شده است.
    راندال لانگويت Randall Longwitt مشاور قضایی و وکیل مدافع «اوکامپو» بدون اشاره به انگیزه قتلها گفته بود که محاکمه «اوکامپو» در سپتامبر 2012 برگزار خواهد شد. او افزوده بود که «اوکامپو» در سال 2008 ـ و در اوج انفجارهای انتحاری ـ در عراق بود. مقتولین خانه بدوش 42 ساله، 53 ساله و 57 ساله بودند و عموما شبها در کارتون و زیر پُلهای بزرگراهها می خوابیدند.
    در دفاع قضایی از این دست متهمان به قتل، وکیلان قضایی عموما موضوع «بیمار روانی بودن، مشکل عاطفي داشتن و ضعف اعصاب» را پیش می کشند و ....
Randall Longwitt وکیل قضایی در حال گفت و گو با Ocampo پشت میله های زندان


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرانجامِ مردی که خودرا بی گناه می پنداشت ...
Steven Kravetz
Steven Kravetzاستیون کراوتس 34 ساله که در واشنگتن ـ استیتِ شمال غربی آمریکا سکونت دارد محکومیت خود به 102 روز زندان در سال 2008 را با وجود گذشت 4 سال از آن زمان نتوانست فراموش کند. وی خودرا بی گناه و این محکومیت را ناعادلانه می پنداشت. ماموران دولت محلی در سال 2008 استیون را متهم کرده بودند که به آنان پاسخ دروغ داده بود که جرم است ولی او می گفت که چنین حرفی نزده و شاهدی در میان نیست و دلیلی وجود ندارد، که ادعای او پذیرفته نشد.
    استیون سرانجام نهم مارس 2012 با کاردی که در کیف دستی اش پنهان کرده بود به مجتمع قضایی محل رفت، یک پلیس قضایی زن را با کارد مجروح و تپانچه اورا ربود و یک گلوله هم به این زن شلیک و سپس «ديويد ادواردز» قاضی مجتمع را هم با ضربه کارد مجروح کرد، از آنجا گریخت و به خانه مادرش در شهر مجاور پناه بُرد. ولی، دوربین مدار بسته ورودي (انترانس) مجتمع قضایی فیلم ورود و خروج اورا تهیه کرده بود. این فیلم از تلویزیون محلی پخش شد، مادر استیون فیلم را دید، از خانه خارج شد و با سلفون خود (موبایل) جریان را به پلیس اطلاع داد و استیون دستگیر و بازداشت شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
وضعیتِ طاقِ کَسری (ایوان مدائن) تیتر صفحه اول یک روزنامه دیگر تهران در 19 اسفند 1397


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 11 مارس
  • 222:   «واريوس باسيانوس» پس از چهار سال رياست بر امپراتوري روم درگذشت. وي در سوريه به دنيا آمده بود.
        
  • 1302:   به نوشته شكسپير، رومئو و ژوليت در اين روز با هم ازدواج كردند.
        
  • 1918:   لنين پايتخت روسيه را از سن پترزبورگ به مسكو انتقال داد.
        
  • 1924:   (1302 هجری خورشيدي): نيروي هوايي ايران با هفت هواپيما آغاز بكار كرد. سه فروند از اين هواپيماها ساخت آلمان و چهار فروند ديگر ساخت روسيه بود.
        
  • 1966:   ژنرال سوهارتو در اندنزي كودتا كرد.
        
  • 1970:   حزب سوسياليست بعث عراق ملت كُرد اين كشور و اقليم کردستان را به رسميت شناخت.
        
  • 1977:   چند مسلمان حَنَفي آمریکایی که در شهر واشنگتن با تصرف سه ساختمان ازجمله تالار شهرداری عده اي را به گروگان گرفته بودند هنوز مقاومت می کردند.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com