Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
23 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 23 مارس
ايران
معرفي خسروانوشيروان به عنوان وليعهد ايران ـ کاهش مالياتها و اصلاحات کشاورزي
قباد ـ شاه ساساني ایران 23 مارس سال 519 ميلادي و در هفته نوروزی، سومين پسر خود، «انوشيروان» را شاه بعدي ايران (وليعهد) اعلام داشت. قباد سه پسر داشت که يکي از آنان به نام «کاووس» در همين مراسم به سمت فرماندار تپورستان = تبرستان (مازندران) منصوب شد. پسر ديگر قباد، «زَم Zam» نام داشت که يکي از چشمانش نابينا بود.
     قباد (گواد) در مراسم معرفي انوشيروان به عنوان شاه آتي ايران گفت که اين انتخاب نتيجه چند سال بررسي و تجربه او بوده و به درستي اين انتخاب اعتماد دارد.
     قباد که سالها درگير جنگ با هون ها بود، از آنجا که قبلا تحت تاثير افکار سوسیالیستی مزدک قرارداشت (که از مزدک پارسی به عنوان بنيادگذار سوسياليسم در جهان نام برده مي شود) در سال 515 ميلادي و در مراسم نوروز، تصميم خود به کاهش چشمگیر ماليات کشاورزان و مردم کم - درآمد و برنامه اصلاحات کشاورزي و افزايش سهم کشاورزان از محصول (تا میزان 33 درصد) و نيز برنامه هاي عمراني ديگر از جمله ساحتن چند سد را اعلام داشته بود که به اجرا درآمدند.
    انوشیروان پس از شاه شدن به خسروانوشیروان (خسرو یکم) معروف شد و دست به اصلاحات فرهنگی، اجتماعی ـ قضایی و اقتصادی متعدد زد. وی علاقه مند به ديدارِ گروهيِ مردم (چندین نفری ـ اصطلاحا؛ دادن بار عام) بود و به همين دليل خواسته بود كه تالاري بزرگ با عمارت ضميمه آن ساخته شود که اين تالار متصل به کاخ سلطنتي در تيسفون به تاق کَسرا معروف است که برخي از شاعران آن را بارگهِ داد خوانده اند. وي همزمان دستور داده بود كه در گُندي شاپور (خوزستان) يك دانشگاه براي تحقيق و تدريس طب و فلسفه ساخته شود كه ظرف يك سال ساخته و در 550 ميلادي آماده فعاليت شد و نیز یک دارالتألیف و ترجمه کتاب و رساله که ترجمه کَلیلِه و دِمنِه از هِندی به فارسی از یادگارهای آن است. خسروانوشيروان همچنین در نقاط مختلف ایرانزمین (ایران بزرگتر) دفترهای ویژه [اختصاصی] و دائمی دایر کرده بود تا اتباع بتوانند انتقاد، پیشنهاد و شکایت خودرا به آنجا بدهند تا به اطلاع او برسد و اقدام کند.
    خسرو یکم همچنین اعلام کرده بود که هرکس که بخواهد می تواند مستقیما به او مراجعه کند. او حتی شخصا و هر چند ساعت یک بار به بالکن دفتر کار خود می رفت تا ببیند که آیا کسی در میدان مجاور کاخ در انتظار ابراز نظر و دادن عریضه به او است تا وی را به دفتر دعوت کند و ناله اش را بشنود و یا پیشنهادش را دریافت کند.
    در کتاب ها آمده است؛ خسرو ـ که از «تاریخ» لقب «دادگر» گرفته است ـ زنجیر متصل به زنگی را میان بیرونی دفتر خود و میدان متصلِ به کاخ تعبیه کرده بود تا متقاضیان بتوانند با کشیدن زنجیر (ریسمان) زنگ را به صدا درآورند و اورا از حضور خود در ميدان آگاه گردانند و بیش از حد در آنجا در انتظار نمانند. همین ابتکار «انوشيروان دادگر» سبب شد که قرن ها بعد «حق دادن عریضه = Petition به رئیس کشور، رئیس دولت و پارلمان» به رسمیت شناخته شود و اصلی از اصول قانون اساسی هر کشور گردد. اهمیت کار در این است که متون این عرایض نمی تواند مورد استناد برای تعقیب قضایی خود فرد (عریضه دهنده) مثلا به اتهام افترا قرار گیرد.
    در ایران ـ قبلا دو مجلس پارلمان ـ سنا و شورا ـ کمیسیون عرایض برای دریافت پتیشن ها داشتند که اینک کمیسیون اصل نود (90) که دارای دهها بازرس و بررس است این کار را انجام می دهد. در دوران نظام حکومتی پیشین، برخی هم بودند که عریضه و پتیشن خودرا به دفتر مخصوص رئیس کشور می دادند و این عرایض برای رسیدگی به یک سازمان بازرسی ویژه ارسال می شد. دادن عریضه به دادستان کل و یا دادستان هر شهر وارد جریان قضایی می شود که روال و مسیر خاص دارد که در آیین دادرسی هر کشور منعکس است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كريمخان زند و راه شاد كردن مردم ـ شادبودن حق مردم است
کريمخان
در سال 1761 ميلاديي سلام نوروزي در شيراز و نه چندان دور از تخت جمشيد برگزار شد. پس از اردشير يكم (ساساني)، اين نخستين باري نبود كه يك فرمانروا در مركز پارس چنين مراسمي را برپا مي داشت. پيش از كريمخان، عضدالدوله ديلمي اين آيين ها را در شيراز برگزار كرده بود.
    كريمخان زند (كه به جاي عنوان «شاه»، لقب «وكيل ـ وکيل مردم» برخود نهاده بود) پس از اعلام شهر شيراز به پايتختي ايران، از سال 1761 ميلادي سلام نوروزي را در عمارتي كه اينك موزه پارس ناميده مي شود، برگزار مي كرد و سپس به ديدن مردم معمولي (توده ها) به كوچه و خيابان مي رفت.
    وي در سال 1761 در ايام نوروز، از جيب خود چند نوازنده را اجير كرده بود كه در ميدان هاي شيراز بنوازند و مردم را شاد كنند كه بعداً اين رسم شامل روزهاي ديگر هم شد. كريمخان براي شاد كردن مردم و زدودن غمهايشان هر اقدامي را كه مي توانست، مي كرد. به نظر کريمخان، كه مورّخان از اظهاراتش بيرون كشيده اند؛ كريمخان «شاد بودن و شادي كردن» را حق مردم مي دانست که از قرن بيستم شعار دولت ها شده است. وي براي ديدن توده ها و آگاه شدن از مشكلاتشان، حتي به قهوه خانه ها مي رفت و با آنان در همانجا آبگوشت (ديزي) مي خورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آخرين مسافرت شاه پيشين (پهلوي دوم) ـ بازگشت به مصر
23 مارچ 1980 و در ايام نوروز، شاه پيشين پس از 15 ماه در به دري، به مصر بازگشت و چند ماه بعد در همين کشور درگذشت و همانجا مدفون شد. پهلوي دوم که 37 سال پادشاهي کرد در مصر تحت معالجه قرار گرفته بود، ولي زير نظر پزشکان فرانسوي نَه مصري که اخيرا ترديدهايي به آن وارد آمده است!. شاه قبلا هم در نيويورک تحت عمل جراحي قرار گرفته بود. درپي پذيرفته شدن او در آمريکا جهت درمان بيماري اش بود که در تهران، سفارت آمريکا تصرف و کارکنان آن به گروگان گرفته شدند و بسياري از آنان 444 روز در گروگان بودند. محمدرضاشاه پهلوي که از سال 1973 به بيماري سرطان مبتلا بود (که اين بيماري را پزشکان فرانوسوي تشخيص داده بودند) بالاخره به انور سادات اعتماد کرده و در مارچ 1980 (فروردين 1359) به مصر رفته بود.
    وي پس از ترک ايران در دي ماه 1357 به مصر و از آنجا به مراکش، باهاما، مکزيک، آمريکا و پاناما رفته بود و همه جا در سايه ترس از «ترور شدن و يا دستگيري و تحويل جمهوري اسلامي شدن» بسر برده بود.
    پهلوي دوم در دوران وليعهدي و پادشاهي اش هم چند بار يه مصر سفرکرده بود. نخستين سفر وي به اين کشور براي ازدواج با فوزيه خواهر پادشاه وقت مصر صورت گرفته بود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تلاش هاي تازه و چشمگير تاجيكيان براي بازگشت به اصل ـ آيين هاي نوروزي در تاجيکستان
رحمان
امامعلي رحمان رئيس جمهوري تاجيكستان در مارس 2007 حذف پسوندهاي روسي از اسامي خانوادگي تاجيكيان را اعلام کرد كه در ايام نوروز اين سال، هديه اي بزرگ تلقي شده بود. به اين ترتيب، از آن پس نام او «امامعلي رحمان» خطاب مي شود که قبلا رحمانوف بود. ممكن است بعدا يك پسوند پارسي نسبت هم بر آن افزوده شود، و بشود: رحمانيان، رحمان زاده و يا رحمان پور. وي در طول حکومت خود براي پالايش و تقويت زبان و ادبيات فارسي و تحكيم و گسترش فرهنگ نياكان (پارسيان) و پيوندهاي كشورهاي پارسي زبان (ايرانزمين) تلاش هاي چشمگير به عمل آورده است. روس ها در طول استيلاي خود بر ناحيه فرارود، كوشش بسيار كردند كه مردم ناحيه را از فرهنگ نياكان (فرهنگ پارسي) دور سازند تا به انديشه احياء امپراتوري خود ـ با کمک ساير ايراني تبارها نيافتند و گرد هم جمع نشوند و در حساس ترين منطقه جهان يك قدرت معارض نسازند.
    تاجيكيان روزهاي ملي كه ميراث مشترک هزاران ساله نياكان است به ويژه نوروز را بسيار گرامي مي دارند. در ايام نوروز، دختران تاجيك (پارسي تبار) در پارك هاي ملي به اين گونه (عكس زير) از همگان استقبال و احترام مي كنند:
    



    تاجيكيان (پارسیان ـ ايراني تبارها) در نوروز باستاني كه كهنسالترين عيد ملي در جهان است، نخست از نياكان، گذشتگان و گذشته ياد مي كنند (شاهنامه می خوانند) و به ديدار آثار قديم كه تلاش و انديشه و هنر نياكان در آن منعكس است مي روند. آنان به گونه اي با عشق تمام به ديدار آثار نياكان مي روند كه گويي مي خواهند با آنان راز و نياز و درددل و ساعاتی را در هوايشان تنفس كنند. تاجیکيان که در افغانستان و کشورهای منطقه فرارود زندگی می کنند حدود سی میلیون نفرند. نیمی از آنان از 14 قرن پیش عنوان «پارسیبان» را برای خود همچنان حفظ کرده اند. آنان پس از سلطه عرب، این عنوان را بر خود گذاردند تا نشان دهند که زبان پارسی و فرهنگ ایرانی خودرا پاسداري، محفوظ و پس از احیاء استقلال وطن به سراسر ایران منتقل خواهند کرد. آنان به این تعهد وفا کردند و زبان پارسی کنونی همان زبانی است که آنان برای ما حفظ کرده بودند. عكس زير مربوط به اين نوع ديدار از يك بناي قديمي در نوروز 2007 است:
    



    در آستانه نوروز، (نيمه مارس2007) بود كه در تاجيكستان، انجمن جهاني روزنامه نگاران پارسي نگار تاسيس شد، به همان گونه كه در آنجا، قبلا انجمن اديبان زبان پارسي تشكيل شده بود. عكس زير گوشه اي از اين نشست را در 12 مارس 2007 نشان مي دهد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
نخستین راهپیمایی در فضا
Alexsie Leonov
هجدهم مارس 1965 الكسي لئونوف Alexsie Leonov فضانورد روس كه با سفينه وسخود ـ 2 Voskhod-2 در مدار زمين به گرد اين سياره در حركت بود از اين سفينه خارج و به مدت 12 دقيقه در فضا ـ اصطلاحا ـ راهپيمايي كرد.
    وي نخستين انساني بوده است كه در فضا قدم زده است. اين كار در آن زمان جرات و جسارت زياد لازم داشت. لئونوف (متولد سي ام ماه مي 1934) قبلا خلبان جنگنده ميگ بود.
    
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
سرانجامِ قديمي ترين مجله طنز؛ نشريه «پانچ»

    
    23 مارس1992 در لندن اعلام شد كه شماره هشتم آوريل (دو هفته بعد) نشريه «پانچ» ـ قديمي ترين مجله طنز ـ آخرين شماره آن خواهد بود و تعطيل خواهد شد. «هنري مي هيو Henry Mayhew» اين مجله را در سال 1842 (نيمه اول قرن نوزدهم) درانگلستان به وجود آورده بود. واژه پانچ Punch در زبان انگليسي به مفهوم «ضربه مشت» و همچنين «شربت چاشني دار» است كه با طنزنگاري مي توان هر دو مفهوم را پوشش داد. تيراژ اين مجله، كه در زمان تعطيل شدن توسط كمپاني ناشر «ديلي اكسپرس» به چاپ مي رسيد، از 175 هزار به 33 هزار نسخه كاهش يافته و ديگر «سود ده» نبود.
    توقف انتشار اين مجله، بحث و تفسير فراوان به دنبال داشت؛ ازجمله اينكه چون مجله روش قديمي خود را كه انتقاد ضمني بود، به چاپ كردن كارتون و شوخي نگاري براي سرگرمي و جوك نويسي تبديل كرده بود مخاطبانش را ازدست داده بود. اين بحث سبب كه «محمد فايد» مصري درصدد تجديد انتشار آن برآيد و در سال 1996 آن را دوباره زنده كند. اين بار با همه كوششي كه بكار رفت، اين مجله نتوانست به سوددهي برسد و درنتيجه در سال 2002 بارديگر تعطيل شد.
     نقدنگاران اين بار نوشتند كشورهايي چون انگلستان كه انتقاد كردن صريح و نوشتن هرگونه نظر مخالف منعي ندارد و محدود نيست، ديگر (مانند قديم) جاي مجله صرفا طنز نيست و در اين ممالك طنزنگار بايد سراغ كارتون و شوخي نويسي جهت سرگرمي و تفريح (خنده) برود كه روزنامه ها هرهفته يك و يا چند صفحه از اين قبيل مطالب به ضميمه خود منتشر مي كنند و بازار رسانه ها بيش از همين گنجايش ندارد، مخصوصا كه حق التحرير طنزنگار و كاريكاتوريست خيلي بالاست.
    
يك جلسه دبيران مجله «پانچ» در قرن نوزدهم

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
روزی که مغولان شهر «کراکو» لهستان را بسان شهرهای خراسان ویران ساختند ـ ميراث مغولان
در پي شکست لهستاني ها از نيروي مغول در هجدهم مارس 1241، مغولان ظرف چهار روز كراكو (Krakow) دومين شهر لهستان امروز (از لحاظ جمعيت) را ويران ساختند درست به همان صورت كه شهرهاي خراسان بزرگتر را قتل عام و ويران كرده بودند.
    كراكو كه در آن زمان عمدتا آلماني نشين بود و در جنوب لهستان امروز واقع شده است دو بار ديگر، در سالهاي 1259 و 1287، مورد حمله مغولان قرار گرفت و آسيب شديد ديد. اين حملات از سوي شاخه اي از مغولان صورت گرفت كه قبلا قسمت هايي از روسيه امروز را تصرف كرده و از آنجا تعرّض به مجارستان و اروپاي مركزي آغاز كرده بودند. تعرض مغولان به ایران و روسیه کنونی در سال 1219 میلادی آغاز شده بود. آسيب هاي اخلاقي و خصلتي مللي که در آن زمان مغلوب مغول ها شده بودند ـ از چين تا مرزهاي اروپاي مرکزي ـ ادامه دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نمونه بذل و بخشش اراضی بومیان، بدون ترس از بازخواست وجدان
John Berkeley
جان بركلي John Berkeley، بارون Baron انگليسي 18 مارس 1673، نزديك به نيمي از سرزميني را كه بعدا ايالت نيوجرزي (نيو جرسي) آمريكا شد به كويكرهاي مهاجر (Quakers) فروخت.
     جان بركلي در جريان جنگ داخلي انگلستان از پادشاه وقت حمايت كرده بود و به پاس اين حمايت، اراضي اطراف نيويورك (ايالت نيوجرزي امروز) به او اهداء شده بود كه قرن ها متعلق به بوميان آمريكا (اصطلاحا سرخپوستان) بودند. اين اراضي و اراضي نيويورك قبلا به «يورك»، دوك انگليسي (شاهزاده) داده شده بودند كه اين دوك حاضر شد اراضي نيوجرزي امروز را با «بارون جان بركلي» شريك شود و بركلي همين سهم خودرا به كويكرها فروخت. «بارون» در انگلستان، لقبي به مفهومِ از بزرگان است که به افراد مورد نظر داده مي شد.
    نگاهي به اين وضعيت، بذل و بخشش اموال ديگران توسط قدرت هاي اروپايي را نشان مي دهد كه ترسي از وجدان نداشته و كسي هم از آنها بازخواست نكرده است!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرنوشت نخستین اتحادیه صنفی انگلستان و ...
دولت انگلستان 18 مارس 1834 مؤسسان نخستين اتحاديه صنفي كشاورزان اين كشوررا به استراليا تبعيد كرد.
    اين عده اتحاديه خودرا جامعه دوستانه كارگران كشاورزي نام نهاده بودند که هدف از تاسيس آن تامين منافع كارگران كشاورز بود.
    قانون وقت انگلستان ايجاد چنين اتحاديه هايي را ممنوع كرده بود. جامعه دوستانه كارگران كشاورزي انگلستان بعدا زيربناي اتحاديه های صنفی و سنديكاهای کارگری در ممالك انگليسي زبان قرارگرفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور پادشاه دانمارکی یونان ـ مسئله سلطنت یونان که قبلا سلطنتی نبود
George I
در جريان جنگ اول بالكان، جورج يكم پادشاه يونان كه براي بازديد از شهر تسالونيك (كه به دست يوناني ها افتاده بود) به اين شهر رفته بود هجدهم مارس 1913 در آنجا ترور شد. وي كه يك شاهزاده دانماركي بود هنگام مرگ 68 ساله بود و از 1863 به مدت 50 سال بر يونان پادشاهي كرده بود.
     نظام حكومتي يونان پس از كسب استقلال از عثماني در نشست لندن مركب از قدرت هاي اروپايي وقت تعيين و قرارشده بود كه پادشاهي باشد ولي چون قرن ها استقلال نداشت و نيز هرگز سلطنتي نبود مشكل كار در يافتن يك پادشاه براي آن بود كه قدرت هاي اروپايي پس از سازش ميان خود، در سال 1832 «اوتو» پسر 17 ساله پادشاه باوير (آلمان) را براي سلطنت بر يونان تعيين كردند و پس از او نوبت به جورج شاهزاده دانماركي رسيده بود كه در تسالونيك ترور شد.
    يونان قرن ها در دست روم و سپس عثماني بود و استقلال نداشت. پيش از روميان هم به صورت «کشور ـ شهر» اداره مي شد و مدت کوتاهي نيز در کنترل اسکندريان و چند صباحي هم شهر آتن و مناطق شمالي و شرقي يونان در تصرف امپراتوري ايران.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محور برلین ـ رم و تلاش برای وارد کردن ایران به آن
هيتلر در کنار موسوليني

مارس 1940 هيتلر در برنر پس Brenner Pass (هموارترين گذرگاه در رشته كوههاي آلپ) با موسوليني رهبر ايتاليا ديدار و ضمن مذاکرات طرفین در هجدهم مارس، موسولینی موافقت كرد كه به آلمان در جنگ با انگلستان و فرانسه کمک کند و هيتلر پذيرفت که در احياء امپراتوري روم قديم و ضميمه ساختن مناطق مديترانه ازجمله يونان، آلباني، ليبي و ... ازدولت رُم حمايت کند.
     آلمان و ایتالیا در اکتبر 1939 قرارداد دوستی و اتحاد امضا کرده و آن را «محور رم ـ برلین» خوانده و از کشورهای دیگر دعوت کرده بودند که به آن به پیوندند. این اتحاد بعدا رنگ نظامی بیشتری به خود گرفت و 27 سپتامبر 1940 ژاپن به آن پیوست و سپس مجارستان، رومانی، اسلواکیا و بلغارستان وارد آن شدند. برای مدتی کوتاه، عراق نیز عملا به آن پیوسته بود و اسپانیای فرانکو هم جانب آن را داشت.
     در سال 1940 و هشت ماه اول سال 1941 تلاش هایی برای وارد ساختن ایران به آن ائتلاف نیز صورت گرفته بود. به شاه وقت ايران ـ رضاشاه پهلوي قول داده شده بود که به او در احياء امپراتوري ايران کمک خواهد شد ـ در آن زمان، احياء امپراتوري ايران يعني تجزيه و اضمحلال جماهيريه شوروي که مَدِ نظر هيتلر بود.
     آلمان و ژاپن پیش از ایجاد محور رم ـ برلین، باهم برضد کمونیسم متحد بودند. در طول جنگ جهانی دوم، رسم براین شده بود که متحدانِ ژاپن و آلمان را هم در ردیف اعضای اتحادیه محور قراردهند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل عام در «شرپ ويلSharpeville»
گوشه اي از صحنه کشتار و اجساد مقتولان


    کشتار سياهپوستان در شرپويل آفريقاي جنوبي 23 مارس 1960 ـ دو روز پس از وقوع رويداد ـ نيز همچنان در صدر اخبار رسانه ها قرار داشت و صداي اعتراض نسبت به آن در گوشه و کنار جهان بلند بود.
    21 مارس سال 1960 (مصادف با نوروز ايرانيان) پليس دولت تبعيض نژادي (سفيدپوستان) جمهوري فدرال آفريقاي جنوبي در «شرپ ويلSharpeville» واقع در نزديكي يوهانسبورگ به سوي سياهپوستاني كه تشكيل يك اجتماع مسالمت آميز جهت اعتراض به وضع يك قانون خلاف منطق و وجدان داده بودند آتش گشوده بود. در اين تيراندازي غيرلازم 69 تن كشته و 180 گلوله خورده ديگر در بيمارستانها بستري شدند.
    اين قانون، ورود سياهپوستاني را كه كارت ويژه (پروانه ورود!) نداشتند از گشت و گذر در محله هاي سفيدپوست نشين منع مي كرد و تخلّف از آن جريمه داشت. پروانه ورود را پليس صادر مي كرد. تيراندازي ساعت يك و نيم بعد از ظهر آن روز صورت گرفته بود. بسياري از مجروحين از ترس زنداني شدن، حاضر به رفتن به بيمارستان نشده بودند. «تاريخ» از اين تيراندازي به عنوان «مساكر = قتل عام شرپ ويل» نام برده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که شيخ احمد ياسين با راکت اسرائيل کشته شد
بامداد 22 دسامبر 2004 در نوار غزه، يک هلي کوپتر ارتش اسرائيل با شليک راکت، شيخ احمد ياسين رهبر روحاني جنبش حماس (حرکت مقاومت اسلامي) را کشت. شيخ احمد که عليل بود از مسجد به خانه باز مي گشت که اتومبيل حامل او هدف راکت قرار گرفت. در اين حمله پسر شيخ احمد و 8 تن ديگر نيز کشته شدند.
     ارتش اسرائيل بعدا به قتل شيخ احمد ياسين اعتراف کرد. وي قبلا چند بار و از جمله از سال 1984 تا 1985 و از 1989 تا 1997 در زندان اسرائيل بود و در 1989 به حبس ابد محکوم شده بود که در پي توافق اردن و اسرائيل آزاد شد. شيخ احمد ياسين که در 1936 در فلسطين به دنيا آمده بود در دهه 1960، در آن زمان که نوار غزه در کنترل مصر بود، در خاک مصر تدريس مي کرد که چون به جمعيت اخوان المسلمين پيوسته بود به غزه بازگردانده شد و در اينجا به تدريس ادامه داد و در 1987 به تاسيس جنبش حماس کمک کرد و رهبر روحاني آن بود.
    بسياري از دولت ها و از جمله دبيرکل وقت سازمان ملل از قتل شيخ احمد ياسين ابراز تاسف کرده و آن را عملي که به صلح کمک نمي کند خوانده بودند، ولي مقامات دولت اسرائيل از نقشه قتل او دفاع کرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
واکنش ها و اظهار نظرها به بمباران لیبی ـ پوتین تعرض ناتو را مشابه جنگهاي صلیبی خواند و هند آن را غیر قانونی دانست ـ اظهارات ژيرينوفسکي
«ناتو» اين شورشيان مسلح را غير نظاميان که بايد محافظت مي شدند اعلام مي کرد

حملات هوایی ـ موشکی سه دولت برتر عضو ناتو [بازوی نظامی غرب ـ تنها اتحادیه نظامی جهان امروز] به لیبی که چند ساعت پس از تصویب قطعنامه پیشنهادی فرانسه، انگلستان و لبنان [قطعنامه شماره 1973 مصوب 17 مارس 2011] آغاز شده و ظرف سه روز اول 64 کشته و دهها تن مجروح و ویرانی فراوان ببار آورده بود در سطح جهان با اعتراض و مخالفت های روز افزون همراه بود. تعجب در آنجاست که این سه دولت از چند روز پیش از طرح قطعنامه!، ناوهای خودرا به نزدیکی آبهای لیبی فرستاده و واحدهای هوایی ـ موشکی را آماده ساخته بودند!، به عبارت ديگر؛ از تصويب قطع نامه اطمينان داشتند و طرح قطع نامه طبق يک برنامهِ از پيش تنظيم شده بود!. عملیات هوایی این دولت ها برضد یگانهای نظامی لیبی، به شورشیان مسلح ضد این دولت که ماهیّت شناخته شده نداشتند جان تازه داده و عملا در شمال شرقی لیبی به مرکزیت شهر بِنغازی، خودمختار شده بودند. دولت لیبی وقت آنان را که دفعتا مسلح شده بودند گروههایی مشابه القاعده قلمداد کرده بود که «ناتو» در افغانستان و پاکستان با آن گروه زد و خورد دارد.
     جملات و عبارات متن قطعنامه 1973 که بدون مخالف و با ده رای موافق و 5 رای ممتنع (امتناع از رای مثبت و یا منفی ـ اصطلاحا غیبت از دادن رای) تصویب شده مبهم است و دست مجریان اصلی آن؛ [سه دولت بزرگتر در ناتو] را باز گذارده تا به استناد این عبارت مبهم قطعنامه؛ «هرگونه اقدام ضروری برای محافظت غیر نظامیان در لیبی!» دست به حمله نظامی به قلمرو یک کشور مستقل عضو سازمان ملل بزنند ـ دولتی که می گفت اقدامات آن برای پایان دادن به یک شورش مسلحانه و جلوگیری از تجزیه کشور بوده که این حق و تکلیف را داشت. در شوراي امنيت؛ دولتهای انگلستان، فرانسه، آمریکا، لبنان، آفریقای جنوبی، پرتغال، گابون، نیجریه، کلمبیا و بوسنی به قطعنامه 1973 رای مثبت و دولتهای روسیه، چین، هند، برزیل و آلمان رای ممتنع دادند. شورای امنیت سازمان ملل دارای 15 عضو است. تردید بود که دولت فدرال آفریقای جنوبی رای مثبت بدهد. تا آخرین ساعت، رسانه ها در گزارشهای خود احتمال می دادند که روسیه قطعنامه را «وتو» کند که چنین نشد و نظر جهانیان دفعتا نسبت به این دولت [که روزگاری خودرا پرچمدار دفاع از ملل ضعیف می نامید] تغییر یافت که در گزارشها و تفسیرها منعکس است و این جمله که روسیه، دیگر آن روسیه نخواهد شد بکرّات بکار رفته بود. مدودیف رئیس جمهور 45 ساله روسیه [که هنگام فروپاشی شوروی 24 ساله بود] اندکی پس از تصویب قطعنامه گفت که او دستور داد که قطعنامه [وتو] نشود! و به این دلیل چنین دستوری را داد که اشتباه در آن ندید و گمان نمی کرد مسئله ساز شود. مدیریت سیاست خارجی روسیه از اختیارات اوست و ....
     دولت وقت لیبی هدف واقعي سه دولت عضو ناتو را تصرف منابع نفت لیبی و تجزیه احتمالي این کشور بالقوه ثروتمند اعلام کرده و از اینکه اجازه ندادند که شورای امنیت حرف آن دولت را هم بشنود ابراز تاسف کرده بود. دولت لیبی می گفت که محرّک و عامل تبدیل خواستهای شماری شهروند به یک عصیان مسلحانه، جنگ داخلي و تجزیه طلبی، دو دولت فرانسه و انگلستان بوده اند که برغم روال بین المللی، دولت فرانسه شورشیان را به «عنوان دولت» برسمیت شناخت و شورشیان نیز در شهر بنغازی پرچم فرانسه برافراشتند! که کاری عجیب و تأمل برانگیز است. [بود].
     رویدادهای لیبی ـ به اظهار اصحاب نظر ـ دو عنصر تازه وارد مناسبات بین المللی کرده است؛ یکی تاکید علنی [به صورت امرکردن] سران بلوک غرب به کنار رفتن معمر قذافی از قدرت که خود او می گفت مقام دولتی ندارد و دیگری مداخله مسلحانه یک اتحادیه نظامی [نهصد میلیون نفری] در امور داخلی یک کشور کم جمعیت [شش میلیون و 400 هزار نفری و مستعمره سابق دولتهای عضو همان اتحادیه] که به نظر چند مفسر و مورّخ، چون محکوم و تقبيح نشد و سریعا پایان نیافت امری عادی خواهد شد و طولی نخواهد کشید که در جهان تنها چند کشور دارای حاکمیت ملی باقی خواهند ماند، نه 192 کشور. این وضعیت از اختصاصات قرن 21 است و از افغانستان و عراق آغاز شده و می رود که امری عادی شود و دولتهای نفتدار، دارای موقعیت استراتژیک و یا ضعيف به لحاظ نظامي، ثبات و امنیت نداشته باشند و در سایه ترس بسربرند. این ترس باعث خواهد شد که این دولتها هرگونه اعتراضی را در نطفه و پیش از اینکه دستاویز قدرتها قرارگیرد خفه کنند و هواداران غیر نظامی خودرا مسلح کنند تا کودتا و شورش مسلحانه رخ ندهد و ....
    از آنجا که وضعیت لیبی تاکنون در جهان سابقه نداشته، مورخان و استادان تاریخ سرگرم جمع آوری گزارشهاي مربوط و آزمایش درستی و ریشه آنها شده اند. آمارگران و دست اندرکاران «میدیا ریسرچ» گفته بودند که مخاطبان اخبار برای به دست آوردن گزارش رویدادهاي مربوط به ليبي از جناح دیگر، متوجه منابع خبری هند (www.newkerala.com)، روسیه (www. Rian.ru) و ... شده اند که بخش انگلیسی زبان آنها به صورت رقیب منابع خبری و سرچ انجین های غرب عمل می کنند و می روند که جای آنهارا بگیرند و موثرترین وسیله برتری غرب را کم اثر کنند.
    در طول رويدادهاي ليبي که هنوز هم به صورتي ديگر ادامه دارند بسیاری از روزنامه نگاران جهان سوم که وضعیت را نتیجه جنجالهای دستوری رسانه های غرب می دانسته اند وبلاگهای خودرا به «ضد خبر» تبدیل کرده و با استفاده از تجربه طولانی شان به افشای ماهیّت خبرهایی که بزرگ می شوند و به صورت جنجال و تبلیغ با هدف خاص در می آیند بپردازند، جهانیان را روشن سازند و ....
    
پوتین: ليبي دنباله افغانستان و عراق

انتقاد از روند رویدادهای لیبی از 19 مارس آغاز شده بود. ولادیمیر پوتین مرد نيرومند روسیه نخستین مقامی بود که با خشم تمام تعرض نظامی فرانسه، انگلستان و آمریکا و حمایت [تا آن زمان؛ لفظی] چند کشور دیگر عضو «ناتو» را از این تعرض قابل قیاس با کارهای صلیبیون قرون وسطی خواند و گفت وضعیت جاری بر سر لیبی، از نوع فراخوانی برای لشکرکشی صلیبی قرون وسطی است (A medieval call for a crusade). پوتین در حالي که خشمگین به نظر می رسید افزود: "آنان که با بمباران هوایی و موشکی ناتو مسئول مرگ غیر نظامیان هستند بعدا باید وجدان شان را پاک کنند و برای آمرزش خود دعا کنند" [که پس از مرگ به مجازات در دوزخ گرفتار نشوند.]. پوتین بمباران لیبی را دنباله تعرض به عراق و عملیات نظامی در افغانستان خواند.
    برغم واکنش تند پوتين، اصحاب نظر تعجب کرده بودند که مدودیف رئیس جمهور روسیه که همان روز خودرا برای مذاکره با رابرت گیتس وزیر دفاع وقت آمریکا آماده می کرد ضمن گفتاري مقایسه پوتین (جنگهاي صليبي) را پذیرفتنی ندانسته بود. گیتس در دیدار مدودیف از اینکه روسیه قطعنامه 1973 را «وتو» نکرد از او سپاسگزاری کرد. مدودیف قبلا رئیس دفتر پوتین بود و به دست او تا ریاست جمهور بالا رفت. (در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری روسیه که مارس 2012 برگزار شد، پوتین باردیگر به رياست جمهوري روسيه انتخاب شده است).
    
لاورف: احياء آنارشيسم

سرگئی لاوروف وزیر امورخارجه روسیه [ارمني تبار، سرهنگ پیشین کا. گ. ب و دوست پوتین] که در آن روزها (دهه آخر مارس 2011) در جریان سفر الجزایر و مصر بود و سخنگوی او قبلا از بمباران لیبی توسط ناتو ابراز تاسف کرده بود 23 مارس در الجزیره گفت که اگر وضعیت تازه که بر سر لیبی پدید آمده از کنترل خارج شود این احتمال وجود خواهد داشت که آنارشيسم بین الملل زنده شود و همچنین مسائل دیگری بروز کند که کسی خواهان آنها نیست. مسئله لیبی اگر طبق طرح و برنامه سازندگان آن ادامه يابد زاينده مسائل ديگري خواهد بود، با رفتن يک رژيم و آمدن و يا آورده شدن رژيمي ديگر، مسائل حل نمي شود؛ تشنّج، تفنگ و بمب راه حل نيست، انسانهاي قرن 21 توده هاي بي خبر قرون 19 و 20 نيستند، آگاه مي شوند، قضاوت مي کنند و واکنش نشان مي دهند و ....
    
ژيرينوفسکي: عامل افسردگي و نگراني جهانيان

ولادیمیر ژیرونُفسکی ناسیونالیست معروف روس، نایب رئیس مجلس این کشور (دوما) و رهبر حزب لیبرال دمکرات روسیه که در انتخابات سال 1993 بیست و سه درصد آراء را به دست آورد عملیات نظامی ناتو در لیبی را یک تعرض نظامی عریان و تمام عیار توصیف کرد و گفت که تعرض نظامی به لیبی که محرّک اصلی آن پاریس و لندن بوده اند ثابت کرده که سیاست های استعماری (Colonial policy) به قوت خود باقی هستند. این تعرض گستاخانه یک گروه از دولتها [ناتو] به نام اجرای تصمیم سازمان ملل مفهومی جز مداخله در امور داخلی یک کشور دارای حاکمیت ملی ندارد که وقوع آن در جهان امروز قابل تحمل نمی تواند باشد. این تعرض بسیاری از اصول را منتفی ساخته است. هدف از این تعرض تصاحب نفت لیبی است و نیز گماردن یک دولت دست نشانده به همانگونه که پیش از سال 1969 بود. بمباران منابع و تاسیسات یک کشور که محافظت از غیر نظامیان نیست. در عرف جهانی، غیر نظامی کسی است که با خود اسلحه نداشته باشد؛ تصاویر برداشته شده، این غیر نظامیان را افرادی مسلح به تفنگ خودکار و نارنجک انداز نشان می دهد و به چنین افرادی شورشی و یاغی می گویند و هر دولتی مکلّف به مقابله با آنان است؛ منطق وجود دولت همین است. بمباران هوایی ـ موشکی که محافظت غیر نظامیان نیست؛ احتمال کشته شدن همه در میان است. بمب که چشم ندارد که غیر نظامی را استثناء کند. محافظت از غیر نظامیان شعار و بهانه و راه گریز گردانندگان «ناتو» از انتقاد است. خودشان اعتراف کرده اند که قرارگاه «قذافی» را بمباران کرده اند. کجا رسم بوده که جان رهبر یک کشور را هدف قراردهند. تاکنون «بارک حسين اوباما» سه بار صریحا گفته است که قذافی باید برود و هدف، حذف اوست!. تاکنون و در عالم سياست چنین حرفی شنیده نشده بود. من این گفتار را سند قرار داده و از کمیته جوائز نوبل خواسته ام که جائزه صلحی را که در سال 2009 به او داده است پس بگیرد. من همچنین از دبیرکل ناتو خواسته ام که به این جنگ نابرابر و غیر منصفانه پایان دهد و گرنه اقداماتی از طریق پارلمان روسیه بعمل خواهم آورد. در تعرض به لیبی به قدری عجله شد که رئیس جمهور آمریکا دو روز پس از آغاز بمباران قضیه را به کنگره این کشور (مجلسین) اطلاع داد. این عجله برای این بود که از ورود نظامیان دولت لیبی به بنغازی ـ یکی از شهرهای این کشور ـ جلوگیری شود!.
    نخست افغانستان، سپس عراق و اینک لیبی. تعرض به لیبی و تخریب و کشتار در این کشور عملی است مغایر میثاقهای بین المللی و ناقض اصول منشور ملل و سرآغازی بد و نامطلوب برای جهان و عامل نگرانی و افسردگی جهانیان.
    
کريشنا: بمباران که محافظت نيست

کریشنا وزیر امورخارجه هند در واکنش به بمباران لیبی گفته بود: در هر بمباران، بیشترین تلفات و آسیب ها به غیر نظامیان وارد می شود. بنابراین، بمباران وسیله محافظت از آنان نیست. بکاربردن نیرو برضد کشوری که تعرض نکرده است قابل قبول نیست، عملي است غیر قانونی و خلاف منطق [مفهوم این است که لیبی به اعضای ناتو تعرض نظامی نکرده بود که تعرض متقابل توجیه پذیر باشد]، باید راه حل دیگری برای مسئله مي يافتند.
     رهبران ایران و ونزوئلا هدف اصلی «ناتو» از بمباران لیبی را تصاحب نفت این کشور اعلام کرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
موشک باران کردن لیبی به خاطر نفت و عادی شدن این روش برای تغییر رژیم ها ـ کوتاهی روسیه و چین جهان یک قطبی را تثبیت کرد ـ آنارکیسم قدرت
ليبي در نخستين روز حملات هوايي ـ موشکي ناتو

«همزمان با آغاز سال 1390 ایرانی، جهان نیز وارد عصر تازه ای شده است ـ یک دوره تاریخی که با همه ادوار پیشین متفاوت خواهد بود. تشکیل تدریجی یک قطب نیرومند چندین ملیّتی در کره زمین، بشر را وارد این دوره کرده و این قطب در طول این دوره ـ دوره برتری خود ـ هرچه را که اراده کند ـ صرف نظر از راه و روش ـ به انجام خواهد رساند
    این، چکیده چند مقاله، تفسیر و اظهار نظر منعکس در رسانه ها درباره رویدادهای لیبی در نیمه دوم مارس 2011 بود.
    در يک تفسير درباره مداخله قُطب «ناتو» در ليبي به صورتي که قبلا در تاريخ ديده نشده بود چنين آمده بود:
    "... این قطب [یا قدرت] که قبلا با تاسیس «ناتو» در طرفین اقیانوس اطلس شمالی تولّد یافته بود با فروپاشی شوروی، بدون رقیب و در حقیقت آزاد و خودمختار شده، دربطن اروپای واحد که به تغذیه از «مرده» شوروی پرداخت و فربه شد گسترش یافته و اینک یکه تاز میدان گیتی شده و جولان می دهد ـ جولان دادنی که اینک نمی توان پایانش را پیش بینی کرد. دولت های اروپایی که از قرن پانزدهم به برکت توپ و تفنگ ـ جنگ افزار انحصاری خود ـ به تصرف و استثمار سرزمین های دور دست و غارت منابع و دارایی های آنها دست زده و حاضر به رهاساختن این شکار مفت و لذیذ هم نبوده اند خودرا در درون این قطب جای داده اند. این بار اسلحه انحصاری آنها رسانه ها و قدرت تبلیغاتی و دیجیتال، تکیه به جنگ افزار اتمی ـ موشکی و نیز دستگاهی به نام سازمان ملل است که خودشان برای چنین روزی آن را در آخرین ماههای جنگ جهانی دوم طراحی کردند. قطب تازه درجریان مسئله یوگوسلاوی کسب تجربه کرد، در مارس 2003 با تعرض به عراق این تجربه را به کار انداخت و موفق شد و از مارس 2011 برنامه خودرا به صورتی تمام عیار در لیبی به اجرا گذارده است. از تظاهرات شماری که ماهیّت آنان معلوم و مشخص نشده استفاده بُرد با رسانه هایش قضیه را بزرگ کرد، اذهان را آماده ساخت، نفت را گران کرد، دولت لیبی را که تسلیم تظاهرات نمی شد مقصر گرانی نفت اعلام داشت تا عوام الناس ناراضی، عصبی و آماده برکناری آن شوند، سپس به مجاورت لیبی ناو جنگی و به درون آن روزنامه نگار (!) فرستاد تا جنجال کنند و جوّ سازند، بعد و در حالی که وزیر دفاع یک کشور عضو این قطب می گفت که موافق و آماده گزینه نظامی نیست! از شورای امنیت [سازمان ملل] مجوز گرفت تا با برقراری منطقه «پرواز ممنوع» اصطلاحا از جرح و مرگ! جلوگیری کند و هنوز مرکب مجوّز خشک نشده بود که لیبی را موشک باران کرد، حتی محل کار و سکونت رئیس آن کشوررا. اگر شورشیان آن طور که قبلا گفته شده بود از طبقه روشنفکر و دمکراسی طلب و خیرخواه وطن بودند که اجازه نمی دادند هموطنانشان حتی نظامیان هموطن به دست بیگانه کشتار شوند و وارد مذاکره و سازش می شدند و بهانه تعرّض از میان می رفت. این شوشیان به همانگونه که از تصاویر رسانه ها استنباط می شود افرادی مسلح هستند و یک دولت نمی تواند در قبال یک گروه مسلح تکلیف خودرا که برای آن به وجودآمده و سوگند خورده زیرپا بگذارد و ساکت بماند. آیا در رای گیری همگانی از اتباع لیبی، سئوال شده که معلوم شود اکثریت جمعیت شش میلیون و پانصد هزار نفری لیبی برخوردار از آموزش و پرورش و بهداشت رایگان و رفاه نسبتا کامل آنهارا می خواهند. اینجا هم قطب واحد همانند مورد عراق خودرا نیروی ائتلاف بین الملل معرفی می کند، کدام بین الملل؟. چهار ـ پنج کشور که بین الملل نمی شود.".
     اين تفسير ـ انتشار يافته در مارس 2011 ـ با اين جملات پايان يافته بود: "اگر قدرت های «ناتو» در لیبی موفق شوند، این روش (فرمول لیبی) برای تغییر رژیم کشورها امری عادی خواهد شد و به صورت یک روال درخواهد آمد.".
    همزمان (مارس 2011) در یک مقاله ديگر چنین نوشته شده بود:
    "... هدف، بلعیدن نفت لیبی و تسلط بر مدیترانه است که یک دریای بین قاره ای و استراتژیک است و در دوران برتری یونانیان و سپس رومیان «تِتیس = مرکزی،درياي مرکزي» نامیده می شد. بنابراین؛ مداخله نظامی در لیبی تا یکسره شدن کار این کشور کم جمعیت همیشه مستعمره ـ جز 50 سال اخیر ـ ادامه خواهد داشت و آنگاه نزاع داخلی بر سر تقسیم غنائم، و این نزاع بهانه های بیشتری به دست مداخله گران خواهد داد و ....".
     در همان ايام یک صاحبنظر با طرح موضوع « گناه بر گردن کیست؟» گفته بود:
    " پاسخ این سئوال، روسیه و چین است که اگر قطعنامه پیشنهادی فرانسه، انگلستان و لبنان را «وتو» کرده بودند، چنین وضعیتی در لیبی که سر دراز خواهد داشت پیشامد نمی کرد و اینک باید بررسی کرد و دید که چرا اين دو دولتِ دوستِ قذافي قطع نامه را «وتو» نکردند؛ غفلت بود و یا تعمد و تعمد با چه هدف؟.".
     همان روز یک صاحبنظر دیگر در این زمینه گفته بود:
    "با کوتاهی و یا تعمد چین و روسیه، دیگر برای کشتار صدها هزار روس به دست نظامیان هیتلر در لنینگراد و استالینگراد و زنده به گور شدن چینیان به دست ژاپنی ها در نانژینگ اشک نمی ریزم.".
    یک مقاله نگارهم ضعف دمکراسی و سوء استفاده از آن را عامل مسائل دانسته و نوشته بود:
    "مسئله عمومی ملل، نحوه مقام یافتن و حکومت کردن است. این طرز انتخابات و انتصابات، زاینده مسائل ملی و بین المللی است و جنگها و بدبختی ها نتیجه همین دمکراسی اسمی است. اگر منتخبین هر ملت «بهترین ها» بودند به خاطر نفت و منابع یک ملت کوچکتر این همه بازی در نمی آوردند. برای رسیدن به هدف راههای غیر جنگ و تخریب هم وجود دارد. قرن 21 را قرن تکامل تمدن گفته اند، کدام تمدن؟. باید نتیجه درازمدت هر اقدام را قبلا حدس زد، هر اقدام نتایج متعدد منفی دارد که محدود به یک ملت نخواهد بود.
    یک مقاله نگار از تعرض لیبی با آن همه تمهید به عنوان «آنارکیسم قدرت ها» یاد کرده و نوشته بود آنارکیست = آنارشیست فردی است که برای رسیدن به هدف، ترور کردن را نفی نمی کند و قدرت ها برای کسب منافع خود جنگ نابرابر را و رویداد لیبی از همین دست است ـ رویدادی کم سابقه در تاریخ.
    مفسر دیگر ابراز عقیده کرده که اگر نظمی منطقی بر جهان حاکم نشود، بازگشت آنارکیسم = آنارشیسم اجتناب ناپذیر است و جهان در آینده ای نه چندان دور، القاعده های متعدد خواهد داشت. با تکرار وضعیت عراق و اینک لیبی است که هر کشور کوچک می رود تا اتمی شود و از تعرض مصون بماند. اگر لیبی فریب نخورده بود و فعالیت اتمی خودرا متوقف نساخته و یا مواد و ابزاری را که داشت تحویل نداده بود اینک مصون از تعرض بود، چرا چنین حملاتی به کره شمالی نمی شود زیراکه با چند بمب اتمی خود دست کم می تواند کره جنوبی و ژاپن را تخریب و جوّ زمین را آلوده سازد . [که گفته اند؛ برو قوی شو اگر راحت جهان طلبی...].
    طبق این مقالات و نظرات؛ دوران تاریخی تازه ای که از مارس 2011 در جهان آغاز شده این خصوصیات را خواهد داشت:
    ــ قطب ایجاد شده به هرقیمت مانع از پیدایش قطب های دوم و سوم خواهد شد.
    ــ دولت دیگری را به عضویت دائمی شورای امنیت راه نخواهند داد تا «وتو» گر شود و رشته های آنهارا پنبه کند. به وعده ها توجه نکنید.
    ــ اگر وضعیت به همین صورت پیش برود، شتری که اینک مقابل خانه لیبی زانو زده کنار خانه دیگران هم زانو خواهد زد. به بهانه دفاع از ناراضیان و تظاهرات هرجارا که بخواهند بمباران و موشک باران خواهند کرد تا به هدف نهایی برسند. هوگو چاوس باید خیلی مواظب باشد، هم نفت دارد و هم سوسیالیست و منتقد است. دولت لیبی هم قبلا بر نام این کشور کلمه سوسیالیست را اضافه کرده بود.
    ــ روسها اگر نمی خواهند سیبری را از دست بدهند باید از هم اکنون در اندیشه بر سر کار آوردن یک ژنرال ناسیونالیست و یا یک پتر کبیر باشند. باید اظهارات بانو آلبرایت را که گفت برای روسیه کم جمعیت سیبری زیاد است باید این سرزمین وسیع را به آنها که لازم دارند بدهد.
    ــ وجود یک قطب در جهان به بی قانونی و نبود ضابطه و استاندارد واحد و نیز گسترش احساس و سیاست تسلیم میان کشورهای کوچک و یا بی اسلحه منتهی خواهد شد، بر شمار ناراضیان خواهد افزود و تفکر آنار کیسم (آنارشیسم از نوع فرضیه های میخائیل باکونین) رواج خواهد یافت با تبعات آن.
    ــ مسابقه اتمی شدن چند برابر خواهد شد.
    ــ دولتهای کوچکتر با گرفتن درس از سرنوشت لیبی، به پلیس و ارتش اکتفا نخواهند کرد و به مسلح ساختن غیر نظامیان هوادار خود دست خواهند زد که این وضعیت فساد اداری ـ اقتصادی و انواع تبعیض به وجود خواهد آورد.
    ــ استثمار و سلطه و در نتیجه افسردگی، اضطراب و استرس چند برابر خواهد شد و ....
    ــ این دوران تاریخی طولانی خواهد بود، مگر ....
اعتراض به بمباران ليبي در لندن

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 23 مارس
  • 1169:   «شير کوه» ژنرال و وزير «کرد» دولت مصر و عموي صلاح الدين ايوبي درگذشت که بعدا صلاح الدين جاي اورا گرفت و با صليبيون وارد جنگ شد.
  • 1808:   ناپلئون بناپارت برادر خود «ژوزف» را پادشاه اسپانيا کرد!.
  • 1868:   دانشگاه کاليفرنيا در «برکلي ـ در آن زمان شهر اوکلند» آغاز بکار کرد که اينک داراي شعب متعدد است. برکلي، شهر روشنفکري آمريکا ديوار به ديوار شهر اوکلند است.
  • 1919:   موسوليني در ميلان جنبش «فاشيست» ايتاليا را تاسيس کرد که بعدا به صورت يک حزب ناسيوناليست درآمد.
  • 1919:   حزب کمونيست Perserikatan هند ( PKI) تاسيس شد.
  • 1934:   کنگره آمريکا پذيرفت که از سال 1945 (11 سال پس از آن) به فيليپين استقلال داده شود. آمريکا در آستانه قرن 20 ، و در جريان جنگ با اسپانيا و پيروزي در اين جنگ، فيليپين را تصرف کرده بود و اداره مي کرد. مجمع الجزاير فيليپين که نام پادشاه وقت اسپانيا بر آن نهاده شده است قرنها مستعمره اسپانيا بود. جمعيت فيليپين در سال 2006 به نود ميليون نفر رسيده بود.
  • 1940:   جنبش مسلمانان همه هند خواهان ايجاد يک کشور مستقل براي مسلمانان اين شبه قاره شد. اين کشور هفت سال بعد، و تنها بر پايه تفاوت دين به نام پاکستان و در دو طرف هند به وجود آمد که در سال 1971، قسمت شرقي درپي يک جنگ خونين و با کمک دولت هند به نام بنگلادش استقلال يافت و جمهوري پاکستان منحصر به بخش غربي آن شد.
  • 1945:   جزيره اوکيناواي ژاپن زير آتش 1500 ناو آمريکايي قرار گرفت که چنين آتشي در طول جنگ جهاني دوم بيسابقه بود.
  • 1956:   پاکستان از اين روز در چارچوب جامعه مشترک المنافع " جمهوري اسلامي پاکستان " شد که يک روز ملي اين کشور بشمار مي رود.
  • 1956:   سودان که مستعمره انگلستان بود از اين روز استقلال يافت.
  • پيام‌هاي تازه
    با طناب پوسیده روس ها نباید به چاه رفت
  •   یک مخاطب (ساکن لس آنجلس) دوشنبه شب (14 مارس 2016) با ارسال ای ـ میل، نظر خودرا درباره تصمیمات و اظهارات ولادیمیر پوتین در طول 16 سال گذشته [تا زمان ارسال نامه] که به زعم او بعضا ضد و نقیض بودند ابراز داشته و نوشته است که این تصمیمات و اظهارات باید در تهران آرشیو شوند و به موقع مرور و مقایسه گردند تا برای مقامات ایران درس باشد که با طناب پوسیده و فاسد روس ها به چاه نروند.
        مخاطب نوشته است:
         "از پوتین ِ دستچین بوریس یلتسین که میهن خودرا با یک گلاس وُدکا و یک دیدار از کنگره آمریکا و کاخ سفید فروپاشاند چه انتظاری می شود داشت؟!. پوتین و اطرافیان او جز پول، خوشگذرانی و شهرت مطبوعاتی به چیزی دیگر فکر نمی کنند. احوال و تکلیف کسانی که از خون 35 میلیون تَن پدرانشان بگذرند و آلمان ِ قاتل آنها را تَرک کنند روشن است و دولت های دیگر، این کرملینی ها را خوب می شناسند و در فرصت مناسب معامله مورد نظر را با آنها انجام می دهند ـ معامله و توافق با کرملین نشین ها ـ نه روسیه. مردم دنیا چند روز پس از انجام فروپاشی شوروی در دسامبر 1991 ناگهان و با تعجب دیدند که در روسیه سوسیالیست! دهها بیلیونر سر بلند کرده اند و روس ها به چیزی جز وُدکا، سیگار، خوشگذرانی های شبانه، سوار شدن بر مرسدس بنز و ... نمی اندیشند، به دَرَک که گوشه اصلی میهن آنان ـ اوکراین جدا شده و در کنار معاند قرار گرفته است. صدای ناسیونالیست ها و سوسیالیست های روس تنها تا چند روز پس از فروپاشی بلند بود، سیر شدند و پی خوشگذرانی و کار خود رفتند.".
        مخاطب افزوده است:
         "این ای ـ میل را فرستادم تا انتشار یابد و هیچکس در سراسر دنیا روی روسیه و روس ها حساب نکند. عُمر کشور متحده روسیه به 500 سال نمی رسد و از فکر روسیه سازی از اسلاوهای مهاجر هم حدود نهصد سال، که بعدا مغول ها آقایِ شان شدند.".
        مخاطب به پیوستِ ایمیل خود عکس زیر را با زیرنویس آن ارسال داشته و خواسته است که درج شود که به لحاظ رعایت آزادی بیان و نظر، عینا درج شده است:
        
    انگیزهِ گرفتن و انتشار این عکس؟!






  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com