Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
20 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 نوامبر
ايران
اعلان جنگ ايران به روم شرقي در نوامبر 502 که شرایط معاهده صلح را نقض کرده بود و تصرف شهر تئودوراپوليس
دولت وقت ايران بيستم نوامبر سال 502 ميلادي (زمان پادشاهي قباد ساساني) به دولت روم شرقي (قسطنطنيه) اعلان جنگ داد. اين اعلان جنگ پس از سه اخطار پي در پي به دولت روم که اين دولت در رعايت تعهداتي که به موجب پيمان صلح سال 442 (منعقد شده ميان يزدگرد دوم و تئودور) سپرده بود تعلل كرده است صادر شده بود. در اخطاريه هاي كتبي سه گانه، دولت روم متهم شده بود كه تعمدا در صدد اجراي چند بند از پيمان صلح سال 442 میلادی بر نيامده و تاكيد شده بود كه ادامه تعلل رومي ها، بيش از آن تحمل پذير نخواهد بود.
     در پي صدور اين اعلان جنگ، واحدهاي ارتش ايران چند منطقه از قلمرو روميان ازجمله شهر تئودوراپوليس را تصرف كردند كه آناستازيوس امپراتور تازه روم درخواست ترك مخاصمه كرد.
     پيمان صلح سال 442 ميلادي در پي تجاوز روميان به قلمرو ايران در قفقاز و شكست آنان در منطقه «دربند» از ارتش ايران امضاء شده بود. تئودور امپراتور وقت، معروف به تئودور بزرگ عذر آورده بود كه هدف نيروهاي رومي جلوگيري از ورود اقوام مهاجم از آسياي مركزي بود، نه تصرف «دربند» قفقاز متعلق به ايران.
    طبق قرارداد سال 442، دولت ايران پذيرفته بود كه در قبال دريافت پول (طلا) از دولت قسطنطنيه، مانع از تعرّض مهاجران آسياي مركزي به قلمرو روميان شود.
    
سواره نظام ايران ـ اسواران ـ در دوران ساسانيان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بهای سکه طلا در آبان 1331 (نوامبر 1952) در ايران: 74 تومان و 5 قران و 15 هزار بار کمتر از آبان 1391 و 56 هزار بار کمتر از 28 آبان 1397
20 نوامبر 1952 (29 آبان سال 1331 ـ دوران حكومت مصدق) روزنامه هاي تهران بهاي سكه طلا (يك پهلوي) را 74 تومان و پنج قران گزارش كرده بودند (تقریبا 15 هزار بار كمتر از آبان 1391 و تقریبا 56 هزار بار کمتر از 28 آبان 1397).
     اين روزنامه ها بهاي دلار آزاد (نرخ بازار) را 74 قران گزارش كرده بودند (تقریبا 400 بار كمتر از آبان 1391 و تقریبا 1700 بار کمتر از 28 آبان 1397).
    در سال 1331، ايران تحت تحريم دولت انگلستان قرارداشت كه يك اَبَرقدرت وقت بود و نمي توانست نفت خودرا صادر كند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
این ایرانی جوان سفیر فرهنگی بومیان آمریکا، کانادا و مکزیک شده است و برای احقاق حقوق آنان مبارزه می کند ـ رويدادي بي سابقه:
ندا در لباس بومیان برای شرکت در مراسم سالانه آنان


    بومیان آمریکای شمالی روز ملّی ـ Native American Day دارند که برحسب استیت ها، چند روز متفاوت از یکدیگر است. در کالیفرنیا و نوادا، روز بومیان ـ چهارمین جمعه ماه سپتامبر هرسال است که در این روز جشن فرهنگی برگزار می کنند و از چند روز پیش از برگزاری مراسم، دست به تمرین برنامه های آن می زنند و برخی از رسانه های محل به گزارش آن و بعضا از زمان تمرین و عمدتا با تصویر می پردازند. امسال مشاهده شد که از یک دختر ایرانی ـ آمریکایی به عنوان سفیر فرهنگی بومیانِ آمریکا، مکزیک و کانادا نام برده شده بود با عکس های او و نوشته شده بود که این ایرانی ـ آمریکاییِ فارغ التحصیل رشته تاریخ از دانشگاه کالیفرنیا (شعبه لُس آنجلس) که از نوجوانی پشتیبان و مُبلّغ بومیان آمریکا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) بوده است سفیر فرهنگی آنان شده است و او نخستین ایرانی است که به این مقام رسیده است. او در عین حال یک فیلمنامه نگار، شاعر (در زبان انگلیسی) و دارای چند تألیف است و مسلّط بر زبان فارسی. او در گذشته برای چند نامزد انتخاباتی در آمریکا که هوادار حقوق بومیان و رعایت احوال آنان بوده اند تبلیغ و حتی تبلیغ خانه به خانه کرده است. پدر این دختر که فوت شده است در بهبهان متولد شده و پیش از انقلاب جهت تحصیل به آمریکا آمده و ماندگار شده و در اینجا با مادر او (متولّد تهران) که در سال 1356 جهت تحصیل به آمریکا آمده است و در یک دانشگاه بودند ازدواج کرده و همین یک فرزند را به دنیا آورده اند. این دختر متولّد استیت کالیفرنیا است و در همین استیت و در خانه شخصی خودش زندگی می کند.
    در این باره کُپی چند پاراگراف از یک متن رسانه ایِ درج شده، در زیر آمده است. ترتیب مصاحبه با «ندا» را خواهیم داد که در شماره بعدیِ «مجله روزنامک» درج خواهد شد، زیرا که فعالیتی بی سابقه داشته که این عنوان را بدست آورده است و احترام به ایرانیان را در جهان بالا برده است. امسال (سال 2022) به خاطر حوادثی که در کانادا پیرامون بومیان رخ داد و چند گردهمایی آنان برای احقاق حق در فدراسیون آمریکا، توجه بیشتری به گزارش های مربوط به آنان شده است:
    
    
Neda Nicole Sabori is a Cultural Ambassador to tribes in the USA, Mexico and Canada

    
    
Neda Nicole Sabori a historian is Cultural Ambassador to tribes in the USA, Canada and Mexico. She has attended 100s of intertribal events and provided support to coordinators as cultural diplomat. Neda is the first Iranian to enter the Aztec intertribal community as an active member. As a cultural diplomat she preserves unity and faith. They ensure that ancient values have a modern existence.
    Neda said: “We honor and respect nature so that others may understand that earth is a spirit to empathize with. Earth is a sacred home that we share. I am also a screenwriter and author. I have written four screenplays. Three are about superheroes and their lives in Los Angeles. One is a psychological thriller about people answering to a higher calling. They all have a strong aspect of honoring and archiving ancient cultures. If the indigenous root of any nation is extinguished its future is not strong. As Cultural Ambassador I have fought for human rights to be achieved by all indigenous individuals residing in the USA, Canada and Mexico. I am part of a movement that reminds people to be genuinely happy”.
    “I am born in Santa Monica, CA to Jamshid James Sabori (July 26,1956 - March 23, 2014) and Mansoureh Sue (March 21, 1963 - ) . My father was from Khouzestan (city of Behbahan), Iran. My mother is from Tehran, Iran a Corporate Travel Agent and advocate of cultural arts. My grandfather is a journalist who is always a strong advocate of education. I am 35 and have studied history at the University of California”, she said.

    
    - - - - -
    
    نقل از مجله روزنامک شماره 95 صفحه 9
    www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
توجه ویژه به ارمنستان و مقامات ارمنی تبار شوروی (دولت مسکو) در اخبار خبرگزاری پارس و رادیو ایران
یک هفته مانده به اَمُرداد 1343 (آگوست 1964) به دبیران تنظیم اخبار رادیویی خبرگزاری پارس (عمدتا بخش اخبار بین الملل) توصیه شد که با هدف انعکاس اهمیت ارمنستان و ارمنی که جدا از ایران و ایرانی نبوده اند، هرگاه که نام آناستاس میکویان
    Anastas Mikoyan در خبرها می آید، بنویسند رئیس ارمنی شورای عالی شوروی (رئیس جماهیریه). میکویان که قبلا وزیر و معاون نخست وزیر و از برجستگان حزب کمونیست شوروی بود از 15 جولای 1964 (دهه آخر تیرماه 1343) رئیس شورای عالی شوروی شده بود. در آن زمان خبرگزاری پارس مستقیما اخبار رادیو ایران را تنظیم و به گویندگان و پخش می داد و نیز برای تلویزیون غیر دولتی ارسال می کرد و در بولتن های هر چند ساعت؛ یکی برای روزنامه ها و دفاتر روابط عمومی [که اینک خودشان وبسایت دارند، بمانند خبرگزاری] با پیک ویژه می فرستاد [در آن زمان از فَکس و اینترنت خبری نبود و از عُمر ماشین فتوکُپی دیری نمی گذشت]. تا نیمه دهه 1340، ایران تلویزیون دولتی نداشت.
    این توجه خاص به اَرمنیان به تدریج گسترش یافت و فهرستی از ارمنیان بنام شوروی در اختیار خبرگزاری پارس گذارده شد تا هرگاه که نامی در اخبار از آنان دیده شود در کنار نامشان بنویسند ارمنی.
    در این فهرست نام آرتم میکویان Artem Mikoyan سازنده جت جنگنده میگ، دریاسالار آواکیان، فیلدمارشال باباجانیانHamazasp Babadzhanian فیلد مارشال آوانِس خاچاتور بگرامیان Hovhannes Khachaturi Baghramyan، مارشال هوایی سرگی خودیاکوف و ... وجود داشت ـ و دهها نام دیگر. این فهرست به تدریج به ارمنیان صاحب مقام در دوران تزارها هم رسید.
    می دانیم که لاوروف وزیر امور خارجه کنونی روسیه هم از ناحیه پدر، ارمنی است و بسیاری دیگر از مقامات دولت پوتین.
    به این مناسبت نگاهی به تاریخچه ارمنستان و وابستگی آن به ایران:
    اَرمنيان كه در آن زمان در منطقه وسيعي در جنوب غربي قفقاز و سراسر شرق آناتولي (تركيه امروز) ازجمله منطقه دریاچهِ «وان» سكونت داشتند و وابسته به ایران و متحد ایرانیان، 134 سال پس از فروپاشيدگي امپراتوري ايران و احساس ضعف و فتور در حكومت روم شرقي (قسطنطنيه)، ششم آگوست سال 885 ميلادي (15 اَمُرداد) استقلال کامل سرزمين خود را اعلام داشتند. اين رويداد در 28 ماه می 1918 (با استفاده از فرصت جنگ داخلي روس ها که در پي انقلاب بُلشِويکي 1917 آغاز شده بود) و نیز 21 سپتامبر1991(با استفاده از وضعیت داخلی اتحاد شوروی، تضعیف کرملین ناشي از اشتباهات گورباچف) عينا تکرار شد.
    ارمنستانِ عهد باستان (اورارتو) پیش از هخامنشیان، متحد دولت ایرانیِ ماد به پایتختی همدان بود که در دوران هخامنشیان وابسته به ایرانِ واحد شد و یک ساتراپی ایران نام گرفت (ساتراپی هَرمی نویا). در دوران اشکانیان این وابستگی به ایران (دولت تیسفون) به صورت نوعی کنفدراسیون درآمد و تنها رئیس کشورِ ارمنستان باید تأیید مجلس بزرگان (سنای ایران) را می داشت و نیروهای مسلح ارمنستان یک سپاه ایران خوانده می شدند. در دوران اشکانيان، بسياري از افسران ارشد ارتش ايران (ژنرال ها) از ارمنيان بودند. در عهد هخامنشیان و ساسانیان نیز برخی از ژنرالهای ایران از ارمنیان بودند.
     ارمنيان تا پايان عُمر ساسانيان هم به نوعي همچنان وابسته به ايران بودند و دولت ایران به آنان آزادی انتخاب مذهب داده بود که پس از افتادن ايران به دست عربِ مسلمان، به سوي دولت روم شرقي (قسطنطنيه ـ استانبول) گرايش يافته بودند. در تابستان 885 پس از اینکه احساس کردند که دولت قسطنطنیه که متصرفات جنوبی آن (سوریه و ...) در دست عرب و مهاجران از شبه جزیره عربستان باقی مانده است در ششم آگوست این سال اعلام استقلال کردند، امّا چند قرن بعد که ایران دوباره یکپارچه و قدرتمند شد (از صفویه به بعد) به ایران پیوستند و این پیوستگی تا قرارداد تُرکمن چای ادامه داشت. ارمنستان در سه دهه اول قرن نوزدهم و در پي شکست هاي نظامي ايران از روسيه به تصرف روس ها درآمده و طبق قراردادهاي گلستان و ترکمنچاي (منعقده در فوریه 1828)، هربار يک قسمت از آن به امپراتوري روسيه واگذار شده بود. شهر ایروان به رغم دفاع بی سابقه نظامیان ایران بویژه واحد اعزامی از اصفهان، نوزدهم اکتبر 1827 بدست روس ها افتاد. یکم اکتبر 1827 ایوان پاسکِویچ ـ ژنرال روس شهر ایروان (یروان) را که بیش از 2 هزار سال متحد و يا وابسته به ایران بود مورد تعرّض قرار داده بود و دفاع از شهر 19 روز طول کشیده بود. از دست رفتن ایروان، اندوه و شکست بزرگی برای ایران بود و همچنین برای ایروانی ها که هزاران تَن از آنان به داخله ایران مهاجرت کردند. از دوران صفویه تا امضای سازشنامه ترکمن چای، در هر جنگی با عثمانی، ایران برای حفظ ارمنستان در کنار خود، حاضر به هرگونه گذشت ـ حتی از دست دادن بغداد می شد. «تاريخ» نشان داده است كه ارمنيان در هر شرايطي همواره و تا به امروز متحد و دوست ايرانيان بوده اند. جمهوری ارمنستان از عضویت جامعه مشترک المنافعِ تشکیل شده پس از فروپاشی شوروی خارج نشده و همچنین دفاع مشترک.
بالا از چپ؛ آناستاس میکویان و آرتم میکویان. پایین از چپ؛ فیلد مارشال هامازاسپ باباجانیان قهرمان شوروی که لشکریان هیتلر را از منطقه دیِنستِر بیرون راند و فیلدمارشال بَگرامیان فرمانده ارتش هشتم شوروی که منطقه بالتیک شوروی را از ارتش هیتلر پس گرفت و هر دو فیلدمارشال در منطقه گنجه به دنیا آمده بودند


    
    - - - - -
    نقل از مجله روزنامک شماره 95 صفحه28
     www.rooznamak-magazine.com
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اديان و روحانيون
«ژنو» پايگاه پروتستانيسم
Jean Calvin
«ژان کالون Jean Calvin» فرانسوي (1564 - 1509) و يکي از دو موسس اصلي مذهب پروتستان 20 نوامبر سال 1541 در ژنو Geneva يک حکومت مذهبي تشکيل داد تا پايگاهي براي پروتستانيسم اروپا باشد. وي ضمن اعلام تشکيل چنين دولتي تاکيد کرد که پروتستانهاي فراري و آواره سراسر اروپا را در ژنو پناه مي دهد و به اين ترتيب "ژنو" در برابر "رم = واتيکان" قرار گرفت که پايتخت پاپ ها بود.
    پاپ وقت، «پل سوم» که از افزايش شمار پروتستانهاي نگران شده بود، پس از اطلاع از اين اقدام يک شوراي شش نفري مرکب از کاردينالهاي ارشد تشکيل داد تا با پروتستان ها (پيروان کالون فرانسوي و لوتر آلماني) مبارزه کنند و اين مبارزه از ژوييه 1542 آغاز شد.
    پاپ، کاردينال «کارافانه» را هم فرمانده نظاميان تحت فرمان خود کرد و اين کاردينال اخطار کرد هر کاتوليک که پروتستانها را تحمل کند و يا اين که به حمايت از پروتستانيسم بپردازد مجازات خواهد شد و اين مجازات عبارت از مصادره اموال، تکفير و احيانا زندان خواهد بود و به اين ترتيب خصومت اين دو فرقه مسيحيت با يکديگر آغاز شد که نتيجه اش جنگ هاي مذهبي متعدد و در به دري هاي فراوان بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
«رابرت اوون» فرضيه پرداز سوسياليسم تعاوني ـ اشاره کوتاه به اين فرضيه و اندیشه های او
تصويري از جواني Robert Owen
رابرت اوون Robert Owen صاحب فرضیه Utopian Socialism در جوانی کسب و کار پارچه بافی داشت به تجربه دریافته بود که باید برای تأمین برابری نسبی مردم راهی یافت، و پس از تجربه بسیار به این نتیجه رسید که باید نخست این فرضیه را در یک جامعه کوچک تجربه کرد و اگر تجربه موفق باشد، جوامع دیگر خود به خود به آن خواهند گرایید و به عبارت دیگر، مدینه فاضله ای که به آن صورت ساخته شود الگو قرار خواهد گرفت. او با سوسیالیستی کردن یک جامعه از طریق انقلاب مخالف بود و این سوسیالیستی شدن را «تحمیلی» می دانست که زمانی خواهد رسید که افراد جامعه آن را به دور خواهند افکند. اعضای یک جامعه نخست باید همفکر و دارای خصلت مشابه شوند تا یک نظام تازه را از دل و جان پذیرا شوند و نگذارند که شماری کم آن را به فساد بکشانند. نظریه «اوون» بی شباهت به عقاید سن سیمون و شارل فوریه نبود. در دهه اول قرن 21، هوگو چاوس چنین فرضیه ای را مطرح ساخت که سوسیالیسم قرن 21 و نیز سوسیالیسم توأم با رعایت اخلاقیات معروف است.
    «رابرت اون» 17 نوامبر 1858 در 87 سالگي در نیوتُن ـ شهرکی در ویلزِ بریتانیا، همان جایی که به دنیا آمده بود از این دنیا رفت.
    «اوون» مبتکر «سوسياليسم تعاوني» است که افکار خود را در اسکاتلند و نيز در يک منطقه کشاورزي در ایندیانای آمريکا به معرض تجربه گذاشت.
     اوون با اين عقيده که جامعه بايد عاري از فقر، جنايت و مرض باشد و مردم با شادي و خوشبختي و بدون ترس و هراس از آينده و در نهايت خوش بيني زندگي کنند طرح مدينه فاضله (Utopia) خود را نوشت تا يک الگو براي سراسر جهان شود و نخستين مدينه فاضله را به نام «نيو لانارکNew Lanark» به وجود آورد. واژه Dystopia از همین زمان زبانزد شد که مفهوم آن جامعه ای است که در آن شکاف طبقاتی و انواع فساد زیاد است و توده مردم شادی ندارند.
     اوون گفته است که بشر از طريق آموزش و ارتقاي سطح آگاهي هاي خود و با زندگاني برادروار مي تواند به نيکبختي و پيشرفت دست يابد و بايد بهترين آموزش و پرورش و بهداشت يكنواخت و مطلقا رايگان برايش فراهم شود و وسايل تفريح و ورزش نيز عمومي و رايگان باشد. فيدل کاسترو پس از پيروزي انقلاب کوبا، آموزش و پرورش و بهداشت يكنواخت و مطلقا رايگان را در اين کشور به اجرا گذارد که برنامه هايي موفق بوده اند.
     اوون همچنين گفته است که «دانش و مهارت» بزرگترين ثروت فرد و جامعه است؛ بنابراين وسيله کسب دانش و مهارت براي همه کساني که خواهان و مستعد آن باشند بايد فراهم شود و در دسترس همگان باشد. مديريت جامعه بايد حرف نداشته و خالي از هرگونه ضعف باشد و مردم به تحقيق بدانند که براي اداره جامعه چه کساني را انتخاب کنند و اين انتخاب بايد عالما و عامدا باشد [نه، تحت تاثير تبليغ و القاء]، بنابراين بايد دسترسي منصفانه به شناخت چنين افرادي وجود داشته باشد. وي که با وضعیت پارلمان انگلستان و چند کشور دیگر که در زمان او دارای پارلمان بودند آشنا بود معتقد نبود که دوره يک نماينده بايد به اتمام برسد تا کنار برود. طبق آموزش هاي او، اعضاي جامعه بايد بتوانند هروقت که احساس کنند در انتخاب نماينده اشتباه کرده اند او را برکنار سازند. به عقيده «اوون»، جبران اشتباه بايد فوري باشد. به اشتباه نبايد مهلت داد.
     اوون به جاي بکار بردن واژه «سوسياليسم»، از فرضيه خود به عنوان روش «هماهنگي و تلاش مشترک جهاني انسانها و جوامع بشري برای رسیدن به برابری و سعادت» نام برده و داشتن زندگاني خوب و خوش بيني و اميد را حق انسان خوانده و گفته است که پيشرفت صنعت و تكميل ابزارها [تکنولوژي] بشر را آسوده تر و زحمتش را کمتر مي کند ولي پیشرفت صنعت نمي تواند به تامين اخلاقيات که عامل تکامل انسان است کمک کند. تداوم آموزش است که انسان را اخلاقی می کند.
     اوون اين عقيده را اعلام داشت که کشاورزي و صنعت و ساير منابع توليد که محصول آنها مورد نياز همگاني مردم است بايد به صورت تعاوني اداره شوند و محصول آنها مستقيما از توليد کننده به دست مصرف کننده برسد تا به سود هر دو طرف باشد و گفت که در اين صورت است که افراد في مابين [دلال ها] که بدون انجام كار مفيد، از توليد کننده و مصرف کننده استفاده مي برند جذب کار توليدي مي شوند و جامعه نيرومند و ثروتمند مي گردد و طبقات اجتماعي به تدريج از ميان مي روند و يا تفاوت سطح اين طبقات به حداقل مي رسد و با کاهش فاصله طبقاتي، کينه و عُقده (تنفر) که مسبب بسياري از ناهنجاري هاست از ميان مردم رخت بر مي بندد.
     اوون با فروش هرگونه زمين مخالف بود و زمين و منابع زيرزميني و آبها را همانند هوا متعلق به همگان مي دانست که بايد در دست دولت به عنوان نماينده و مباشر جامعه باشد و مديريت جامعه چنانچه نياز باشد با وضع ضوابط اين منابع ملي را از طريق اجاره براي بهره برداري واگذار کند و اگر موجر در صدد بهره برداري برنيايد سند اجاره باطل خواهد بود. به اين ترتيب فرد تنها مالک آن چيزي بايد باشد که در زمين استيجاري به وجود مي آورد ( اصطلاحا اعياني).
     فرضيه «اوون» دولت ها را مکلّف مي کند که با وضع قوانين و اجراي دقيق آنها توزيع ثروت را ميان مردم متعادل کنند تا جرائم و فساد به حداقل برسد و از كينه و نارضائي كه عصيان نتيجه آن است اثري نباشد.
     از اواخر قرن 19 و در طول قرن 20 تاسيس هرگونه شرکت تعاوني (توليد ، مصرف و خدمات) و اموري از قبيل سهيم كردن كاركنان در سود شركتها و کارخانه ها و واگذاري مؤسسات به كاركنان آنها از افکار اوون است.
    بسياري از جامعه شناسان افکار اوون را عملي ترين راه سوسياليستي کردن (محدود) جوامع مي دانند که با روانشناسي، عادات و رسوم مردم هم درگيري نخواهد داشت. برخي از اسلام شناسان غرب، انديشه هاي «اوون» را بيش از هر فرضيه پرداز اروپايي ديگر، نزديك به تعاليم اسلامي مي دانند كه تاكيد بر تعاون در امور و محدوديت مالكيت و ردّ اجحاف، احتكار و كم فروشي (فرمول عرضه و تقاضا) دانسته اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تولستوي نويسنده روس: فرد وقتي به کمال خواهد رسید که جسما، روحا و اخلاقا سالم باشد و اين سه، عوامل شادي بخش زندگاني هستند
Leo N. Tolstoy
20 نوامبر سال 1910 «لئو نيکلايوويچ تولستوي Leo Nikolayevich Tolstoy» نويسنده شهير و انديشمند روسيه در 82 سالگي درگذشت. طبق تقويم ميلادي قديم، تاريخ مرگ تولستوي هفتم و يا نهم نوامبر بود. «لئو» نهم سپتامبر 1838 و در تقويم قديم 28 آگوست اين سال در يک خانواده اربابِ ملک در منطقه تولي به دنيا آمده بود و در کودکي مادر و در نوجواني پدر خود را از دست داده بود. وي به دليل مخالف بودن با برنامه هاي تحصيلي با دروس تکراري و بعضا بي ارتباط، دانشگاه را در سال سوم، ناتمام رها کرد. تولستوي همه مراحل زندگي را طي کرد از جمله خدمت نظام وظيفه.
     تولستوي معتقد به «کمال Perfection» بود و مي گفت فرد وقتي به کمال مي رسد که جسما و روحا و اخلاقا سالم باشد. وي اين سه عامل را عوامل شادي بخش زندگاني مي دانست.
     تولستوي مخصوصا بعد از ميانسالي، مخالف بهره برداري انسان از انسان شده بود که در روسيه بيش از نقاط ديگر رواج داشت. دو بار سِرف هاي املاک به ارث مانده از پدر و مادرش را آزاد کرد ولي آنان به دليل ناباوري، آنجا را ترک نکردند. [در روسیه، روستايياني که با مزارع خريد و فروش مي شدند و ضميمه املاک بودند سِرف ناميده مي شدند.].
     وی در زمينه نوشتن داستان عقيده داشت که داستان بايد به گونه اي نوشته شود که خواننده عشق به زندگي پيدا کند و رو به کمال بگذارد و عشق به زندگي يعني عشق به خود و جامعه.
     به باور تولستوي، نويسندگانِ داستان بايد آنچه را که مي نويسند شخصا ديده و تجربه کرده باشند و به عبارت ديگر خود آنان آن را باور داشته باشند. داستان «آنا کارنينا» تجربه عشق خودش به سونيا بود که بعدا باهم ازدواج کردند.
     تولستوي داستانها و نمايشنامه هاي متعدد نوشت از جمله: دوران بچگي، نوجواني، جواني، آناکارنينا، جنگ و صلح، کوپن جعلي، پدر سرگيوس، آقا و نوکر، قزاق ها و ... که برخی از آنها در ایران ترجمه و انتشار یافته و فروش ترجمه فارسی «آنا کارنینا» چشمگیر گزارش شده است.
     نامه هشدار دهنده تولستوی به تزار نيکلاي دوم که در سال 1901 نوشته و ارسال شده و در موزه نگهداري مي شود سند بزرگي است که در آن اوضاع نابسامانِ روس ها منعکس است. تولستوي در اين نامه به تزار هشدار داده بود که اگر آزادي ندهد و دموکراسي برقرار نکند و از شکاف پهناور میان فقير و غني نکاهد و نظام فئودالي را تعديل نکند انقلاب و جنگ داخلي اجتناب ناپذير خواهد بود و روسيه نابود خواهد شد. همين نامه بعدا باعث تعقيب قضايي او شد.
     تولستوي اواخر عُمر از زنش قهر کرد و با قطار از زادگاه خود به صورت فرار خارج شد و در تنهايي درگذشت. وي داراي يازده فرزند بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
انتقاد «نيکلاس کريستوف» روزنامه نگار آمريکايي از روش هاي انتخاباتي آمريکا و راه حل هاي او براي اين مسئله
کريستف

نيكلاس كريستف روزنامه نگار آمريکايي در مقاله 20 نوامبر2004 خود در نيويورك تايمز و نقل آن در روزنامه هاي ديگر آمريکا، از روش هاي انتخاباتي اين کشور انتقاد كرده و راههايي براي اصلاح آن ارائه داده بود.
    مضمون اين مقاله از اين قرار بود: ما كه منتقد روش انتخاباتي عراق در زمان صدام حسين و شوروي در دوران حكومت حزب كمونيست بوديم و به نامزدهاي محدود و معدود در انتخابات آنها ايراد مي گرفتيم و هنوز هم از گسترش دمكراسي به همه کشورهاي جهان سخن به ميان مي آوريم، دست كم بايد روش هاي انتخاباتي خودمان را اصلاح كنيم كه ايراد نداشته باشد. در حال حاضر برنده انتخابات ما يا نامزدهاي حزب دمكرات هستند و يا جمهوريخواه، و اين، به دليل توجه مردم به همين دو حزب نيست؛ روش انتخابيه ما بسيار قديمي است و با شرايط روز مطابقت نمي كند. براي مثال: در انتخابات محلي ايالت آركانزا در 75 درصد از موارد، نامزد انتخاباتي رقيبي جز از حزب ديگر (دمكرات و يا جمهوريخواه) وجود نداشته و به همين گونه 73 درصد در فلوريدا، 70 درصد در كاروليناي شمالي و 62 درصد در نيومكزيكو. در هر دوره، تغييرات جغرافيايي حوزه ها بر پايه منافع حزب حاكم وقت صورت گرفته است. براي مثال: براي اين دوره (نوامبر 2004) تغييرات حوزه ها در ايالت تكزاس به گونه اي بود كه نمايندگان حزب دمكرات حذف شدند. وضعيت انتخابات در آمريكا به شكلي است كه وقتي يك نفر يك بار به عضويت مجلس نمايندگان درآيد، اين عضويت او تکرار و در مواردي عملا مادام العمر مي شود مشابه مجلس لُردان در انگلستان و ....
    كريستف در مقاله خود سه راه حل ارائه كرده بود:
    1ـ حذف «الكترال كالج» و انتخاب رئيس جمهوري با اكثريت آراء عمومي.
    2 ـ هرگونه اصلاح در خطوط جغرافيايي حوزه ها، توسط كارشناسان غير حزبي به عمل آيد.
    3 ـ اعانات مردم و شركتها به هر نامزد در طول کمپين، بدون ذكر نام به يك صندوق جداگانه داده شود تا اعانه دهنده بعدا طلبكار نباشد و از برنده انتخابات مساعدت مطالبه نكند.
    در آن سال (سال 2004) بحث درباره نقائص كار انتخابات آمريكا در رسانه هاي اين كشور، تا 18 روز پس از انجام آن ادامه داشت. بيشتر ايرادها به دستگاههاي فني راي گيري كه دهها گونه اند وارد آمده و پيشنهاد شده بود كه اين دستگاهها يكسان شوند و به راي دهنده «رسيدِ صورت وضعيت» بدهند كه حاوي چگونگي راي او باشد تا در صورت اشتباه در محاسبه و يا اعتراض، مدركي در دست داشته باشد و دقت كار افزايش يابد. منتقدين نوشته بودند در جايي كه ماشين هاي الكترونيك مغازه ها و بانكها، خودكار رسيد مي دهند، چرا نبايد ماشين اخذ راي رسيد بدهد؟.
    مرور زمان نشان داد که اين انتقادها پس از انتخابات نوامبر 2008 نيز به همان صورت تکرار شده بود. براي مثال: پس از انجام انتخابات سناتوري آلاسکا و اعلام نتيجه، بازنده که نامزد حزب دمکرات بود اعتراض کرد و دوباره شماري انجام شد که نتيجه به سود او بود و ثابت شد که شمارش با ماشين هاي الکترونيک دقيق نبوده است و شمارش با دست، آراء نامزد حزب دمکرات را يک درصد بيشتر نشان داد و به اين ترتيب معلوم شد که شمارش آراء تا دو درصد بي دقتي داشته است. [قبلا اعلام شده بود که آراء نامزد حزب جمهوريخواه يک درصد بيشتر بود]. در آمريکا دوباره شماري و آن هم با دست و چند نفري که طولاني و وقتگير است هزينه اي سنگين دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
زادروز سازنده اتومبیل هوندا ـ نمونه ای از کوشش و پشتکار
Soichiro Honda سازنده خودرو هوندا 17 نوامبر 1906 در یک روستای ژاپن به دنیا آمد. وی در آغاز کار، یک میکانیسین اتومبیل بود که در تعمیرگاه یک گاراژ معمولی کار می کرد. هوندا در سال 1937 در کارگاه خود به ساخت رینگِ پیستون موفق شد و مدتی برای کارخانه «تویوتا» رینگ پیستون می ساخت. وی پس از لغو قراردادش با تویوتا به ساخت دوچرخه موتوری روی آورد. [با موتوسیکلت اشتباه نشود. دوچرخه موتوردار وقت به این صورت بود که دارنده دوچرخه معمولی ـ دوچرخه پایی ـ می توانست یک چرخ عقب موتوردار ـ یدکی ـ هم بخرد و هر وقت که لازم داشت آن را در جای چرخ رکابی قرار دهد و مدتی از پا زدن آسوده شود.].
    هوندا پس از تکمیل تحصیلات مهندسی به طرح ریزی و ساخت اتومبیل روی آورد که کارخانه کوچک او در سال 1944 در بمباران نیروی هوایی آمریکا آسیب دید و هنوز آن را کاملا مرمّت نکرده بود که سال بعد (سال 1945) ساختمان کارخانه بر اثر زلزله از میان رفت. هوندا باز مأیوس نشد و تلاش برای ساخت اتومبیل را متوقف نساخت و در سال 1948 با ایجاد شرکت و فروش سهام، به کار ـ با وسعت بیشتری ادامه داد.
Soichiro Honda


    سویچیرو هوندا در پنجم آگوست 1991 در هشتاد و پنج سالگی درگذشت ولی کارخانه او که علاوه بر ژاپن، در آمریکا، کانادا، هند، پاکستان، چین و ... شعبهِ ساخت دارد و یا مونتاژ می شود هشتمین کارخانه اتومبیل سازی جهان شده است با درآمد سالانه 120 میلیارد دلار. هوندا در سال 2014 تنها در آمریکا چهار میلیون و یکصد هزار اتومبیل فروش داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
چرا تصمیم به ایجاد www.historian-nushiravan.com گرفته شد؟ ـ خطر کمبود تاریخ نگارِ به معنای واقعی کلمه ـ روشنگر و آموزشگر برای جهانیان (بشر)

    از آغاز قرن بیستم، جهان دچار کاهشِ شمار تاریخ نگار ـ «تاریخ نگار» مطابق تعاريف و اصول آن ـ نَه، تاریخ دان و مدرّسِ رویدادهای گذشته و رونوشت برداری از این رویدادها شده بود که از آغاز قرن 21 دچار کمبود آن شده است و در نتیجه، جهان عاری از روشنگر و اندرزگو به معنای واقعی کلمه و نَه بر پایه تفکّر سیاسی ـ اقتصادی، بازی های روابط عمومی و تبلیغات و نوشتن ديکتهِ فاتح و فاتحان و اصحاب قدرت و منافع. نبود چنین «تاریخ نگاران» که با مشاهده هر تصميم و اقدام و وضعیت، بر پایه تجربه گذشتگان (تاریخ) و اشاره به این تجربه اندرز دهند سبب تکرار اشتباهات، بسط فساد و تباهی و مسائل می شود ـ مسائلی که از ضعفِ دورنگری و آگاهی ها از تجربهِ گذشتگان است و ... و این کمبود یک خطر بزرگ است.
    این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده ناشر این مجله و مؤلف کرونیکل ژورنالیستی، معروف به تاریخ ایرانیان در امروز) با اینکه در اواخر عُمر (86سالگي) و آخرین سال های فعّالیّت است، با توجه به ضعف جهانی که به آن اشاره رفت، تصمیم گرفت با ایجاد یک آنلاین جداگانه، در حد توان خود به «جان گرفتن تاریخ نگاری با هدفِ گرفتن درس از گذشته» کمک کند که کمکی است به انسانیّت و مدنیّت. این آنلاین:
    www.historian-nushiravan.com
    ایجاد شده است و از ژانویه 2024 آغاز بکار خواهد کرد (فعال خواهد شد). قبلا خلاصه ای از هر مطلب مندرج در آن، در تاریخ آنلاین ایرانیان خواهد آمد که یک کرونیکل ژورنالیستی است و با بکارگیری از ابزار ترجمه گوگل، می توان مطالب آن را به هر زبان و آنأ ترجمه کرد:
    www.iranianshistoryonthisday.com
    و همچین تیتر و خلاصه آن در وبسایت روزنامک:
    www.rooznamak.com
    آنلاینِ هیسترویَن نوشیروان از رویدادهایِ روز مایه خواهد گرفت، مشابهت آنها با رویدادهای گذشته و نتایج اینها را یادآور، چرا و چگونهِ تصمیمات و اقدامات را تحلیل و نتایج کار را از دیدگاه خود پیش بینی خواهد کرد. می دانیم که یک سرقت کوچک و حتی یک حادثه رانندگی و نزاع خانوادگی، وضعیت یک جامعه را نشان می دهد و انعکاس و تحلیل آن می تواند به رفع ضعف ها بیانجامد.
     تاریخ نگاری نوین با رویدادنگاری قرون گذشته که عمدتا شرح جنگ ها و اقدامات دولتی بود تفاوت کامل دارد. برخی از رویدادهاي گذشته نیز نیاز به افزودن شرح و جزئیات و سابقه آنها (انگیزه، مشابهت، تکرار و ...) را دارد تا نه تنها مفهوم شود و مخاطب را در مسیر جریان قرار دهد، بلکه درس بیاموزد که چگونه با کوچکترین غفلت، ناآگاهی، نابلدی، ناکارآمدی و ... سرنوشت ها و مسیر تاریخ تغییر می کند و هدف ها فراموش می شود و موضوع مهم و مورد نیاز دیگر؛ «تاریخ جاری» است، یعنی انتخاب رویدادهای روز که تاریخ ساز خواهند شد با ابراز نظر از دیدگاه مورخ و ....
    مطلب گذاریِ آنلاینِ هیستوریَن نوشیروان فعلا و تا ژانویه 2024 (دیماه 1402) به لحاظ فنی در مرحله آزمایش است.
    باید دانست که تاریخ نگاری دنباله روزنامه نگاری است و هر دو حرفه، قلمرو واحد دارند. اگر روزنامه نگارِ واجد شرایط وجود نداشته باشد، کار تاریخ نگار بسیار سخت و پُرهزینه خواهد بود و متاسفانه، شمار روزنامه نگاران ماهر و وفادار به اصول ژورناليسم نيز رو به کاهش است و زیانی بزرگ برای جهانیان. سعی خواهد شد که آنلاینِ
    www.journalist-nushiravan.com
    که به لحاظ فنی در دست آزمایش است همزمان با آنلاین هیستوریَن نوشیروان آغاز بکار کند تا سرنخ به تاریخ نگاران بدهد که قضیه (رویداد تاریخ سازِ روز) را دنبال و تکمیل کنند. آنلاینِ ژورنالیست نوشیروان همچنین حاوی شرح مشاهدات او، خاطرات ژورنالیستی اش در طول 67 سال بودن در این حرفه خواهد بود و مطالب مربوط دیگر.
    
     برای روشن شدن از طرز کار، به این چند مثال (مربوط به رويدادهاي اخير ـ چند سال گذشته) توجه شود:
    
    1ـ در اپریل 2021 و درست در همان روزی که یک دادگاه استیت مینه سوتای آمریکا رای به مجازات یک پلیس شهر مینیاپولیس داد که یک سیاهپوست به نام «جورج فلوید» را در جریان دستگیری اش خفه کرده بود، در شهر الیزابت سیتیِ استیت کارولینای شمالی، سه مامورِ کلانترِ شهر به سوی یک سیاهپوست فراری از دست آنان، 5 گلوله شلیک کردند و او را کشتند و یکی از گلوله ها از پشت سر به جمجمه این مرد وارد شده بود. دادیار محل پس از رسیدگی، آن سه مامور را مقصر ندانسته بود که با انتشار این اقدام دادیار، شهر با اعتراض عمومی و تظاهرات رو به رو شده بود. این رویداد نشان می دهد که به ماجرای مرگ جورج فلوید که منجر به هفته ها تظاهرات سراسری شده و حتی در انتخابات بعدی رئیس فدراسیون آمریکا تأثیر گذار بود توجه نشده بود و نیز بی اعتنایی به استاندارد جهانی «دفاع از خود» که باید متقارن و متناسب با حمله باشد و پلیس به دست و پای فرد، تیراندازی کند نَه قلب و مغز او.
    بررسی این دو رویداد و مقایسه آن با حوادث مشابه در سایر کشورها و ضوابط و اصول مربوط، روش استخدام و آموزش پلیس و ... می تواند گوشه ای از تاریخ آمریکا شود و ضعف ها را نشان و همچنین علل تأخیر در برطرف کردن ضعف ها.
    به خاطر دارم در اواخر دهه 1330 که خبرنگار میز حوادث روزنامه اطلاعات بودم، یک شب در ناحیه دریان نو (محله ای در حدود خیابان ستارخان کنونیِ شهر تهران) که در آن زمان تازه ساخت بود، یک ژاندارم در جریان گشت شبانه، در نیمه شب به سوی مردی مسلح تیراندازی و او را کشته بود. دادگاه این ژاندارم را که به جای دستها، به سینه آن فرد تیراندازی کرده بود محکوم کرد.
    رویداد دیگر که تظاهرات خیابانی در اعتراض به حُکم قضایی را و به قولی، سرآغاز یک روال کرده است:
    چند سال پیش تظاهرات عمومی در چند شهر آمریکا به نشانه اعتراض به نظر هیات منصفه یک دادگاه در استیت فلوریدای آن فدراسیون که قاضی دادگاه برپایه آن حُکم صادر کرده بود. این دادگاه مردی به نام «جورج زیمِرمَن» را که مرتکب قتل شده بود مجرم ندانست و قبول کرد که تیراندازی او برای دفاع از خود بوده است. این اعتراض ـ اعتراض به حُکم دادگاه به این صورت چشمگیر و گسترش یافته، قبلا سابقه نداشت و اگر روال شود تزلزل در تصمیم گیری در سازمانهای قضایی ایجاد خواهد کرد.
    همچنین دستگیری دو فرد در آمریکا که یک سلاح کشنده با استفاده از اشعه ساخته بودند رویداد کوچکی نبوده است. دستگیری این دو تَن پایان کار نیست و خبر از ساخت سلاحهای تازه، کوچک و بدون صدا دارد و افزایش ترور و قتل در آینده.
    
    2ـ بررسی همین گسترش کوید ـ 19 (ویروس کرونا) ظرف چند روز در سراسر جهان که یک رویداد مشابه جنگ های جهانی قرن 20 است می تواند عواقب کار را بدست دهد و هشدار باشد. گسترش سریع این بیماری و ابهامات پیرامون آن و تأثیرات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ناشی از آن می تواند بر این پایه، اندیشه ساخت وسیله تعرض به دشمن در آینده را پدید آورد که باید سازمان های جهانی حافظ صلح به آن توجه کنند.
    همچنین بررسی قطع بنزین رسانی در چند استیت شرقی آمریکا ازجمله شهر واشینگتن در ماه می 2021 که گفته شده بود کار هکرها بود که در سیستم دیجیتال لوله بنزین رسانی دستکاری کرده بودند و کمبود بنزین در این مناطق باعث بالا رفتن بهای آن شد و ....
    
    3ـ همین طرز دستگیری Roman Protasevich روزنامه نگار مخالف دولت بلاروس در دهه آخر ماه می 2021 با فرودآوردن هواپیمای مسافربَر حامل او که از یک کشور به کشور دیگر از فضای بلاروس عبور می کرد یک سوژهِ تاریخ نگاری است زیرا که قبلا سابقه نداشت.
    
     4 ـ یک فرد آگاه از راههای تازه کسب اطلاع از ایمیل ها و مکاتبات مخابراتی و الکترونیک که با یک سازمان اطلاعاتی آمریکا کنترات داشت به نام «ادوارد سنودِن» از طریق هنگ کنگ به روسیه رفت. تا اینجا، عملی تکراری بود، ولی چون احتمال پناهنده شدن او به یک کشور آمریکای لاتین ازجمله بولیوی می رفت، دولت های اروپای غربی از پرواز هواپیمای ایوُ مورالس رئیس جمهوري بولیوی (رئيس جمهوري وقت) که اتفاقا همزمان در مسکو بود از فراز کشورهایشان ممانعت کردند و این هواپیما ـ هواپیمای یک رئیس جمهوری ـ را در اتریش و برای بازرسی (که سنودن در آن نباشد) فرود آوردند، عملی که در طول تاریخ سابقه نداشت و می رود که روال شود، البته با تبعات آن و ای بسا خطر آفرین. با این رویداد، روش تازه اي وارد عمل شده که مي تواند موضوع و مبحث نويني در تاریخ باشد. ممانعت از پرواز هواپیمای رئیس جمهوری بولیوی (رئیس وقت) و از اعضاي اتحادیه آمریکای جنوبی همچنین نشان داد که اروپای غربی وفادار به دولت واشنگتن است و رهبری آن را برخود قبول دارد.
    
     5ـ وقایعی همچون وضعيت ليبي، افغانستان و ... که ممکن است در نقاط دیگر روی دهند ریشه یابی نشده و یا ریشه یابی انتشار نیافته است تا درس دهد. همچنین در برخی کشورها علل روی کار آمدن بی تجربه ها و پارتی دارها و درنتیجه فساد دولتی، غارت اموال و درآمدهای عمومی، توسّل به انواع تقلّب براي تصاحب معادن و اراضي متعلق به همه ملت (دولت) و انتقال این پول به کشورهای دیگر که خشم و کینه می زاید وسیعا منتشرنشده است و در صورت تداوم می رود تا آنارکیسم را زنده کند و این بار به صورت آنارکیست های انفرادی و یا گروههای کوچک و بزرگ که نمونه هاي آن ـ داعش، القاعده، طالبان و ... مشاهده شدند. چنين اوضاعي هنگام تاسیس سازمان ملل قابل پیش بینی نبود که بايد وظايف آن مورد تجديد نظر قرار گيرد.
    
    باید دانست که تاریخ نگاری دنباله روزنامه نگاری است و هر دو حرفه، قلمرو واحد دارند. اگر روزنامه نگارِ واجد شرایط وجود نداشته باشد، کار تاریخ نگار بسیار سخت و پُرهزینه خواهد بود و متاسفانه، شمار روزنامه نگاران ماهر و وفادار به اصول ژورناليسم نيز رو به کاهش است و زیانی بزرگ برای جهانیان. سعی خواهد شد که آنلاینِ www.journalist-nushiravan.com سرنخ به تاریخ نگاران بدهد تا قضیه را دنبال و تکمیل کنند. این نگارنده این وبسایت را همزمان با هیستوریَن نوشیروان www.historian-nushiravan.com
     ایجاد کرده است تا مشاهدات، تجربه و خاطرات روزنامه نگاری خود و رویدادهای مورد بحث و ایرادهای روزنامه نگاری و مشکلات را در آن نیز منعکس کند تا درس باشند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
مسئله جهانی تریاک افغانستان ـ تولیدکننده 90 درصد تریاک جهان ـ تاریخچه تریاک، واژه آن و یک خاطره از مؤلف اين تاريخ آنلاين
موضوع اعتیاد به تریاک و مشتقات آن؛ هروئین و ... دارد یک مسئله جهانی می شود و همه نگاهها به سوی افغانستان است که جای «مثلث طلایی» در تولید تریاک و ساخت هروئین از آن را گرفته است. طالبان در زمان حکومت خود بر افغانستان، تولید تریاک را تا 185 تُن در سال 2001 پایین آورده بودند که طبق آمار سازمان ملل، تولید آن در سال 2002 به 3750 تُن افزایش یافت، در سال 2005 به 4200 تُن رسید و در سال 2011 نسبت به سال 2010 شصت و یک درصد افزایش یافت و در سال 2013 نسبت به سال 2012 یک افزایش سی و شش درصدی داشته است و .... هروئین تولید شده از تریاک افغانستان در سراسر جهان توزیع می شود. طبق برآورد سازمان ملل، هم اکنون 90 درصد تریاک جهان در افغانستان تولید می شود و به همین نسبت هروئین، و روسیه و ایران ـ از این بابت بیش از کشورهای دیگر در معرض خطر انتقال این مواد به صورت قاچاق قرار دارند. جالب اینجا که شمار معتادان افغانستان به نسبت جمعیت این کشور چندان زیاد نیست!.
    چین دو بار (سال 1839 و سال 1866) با انگلستان وارد جنگ شد زیراکه انگلیسی ها تریاک محصول هند را که خودشان کِشت و برداشت می کردند برای معتادکردن چینیان به این کشور صادر می کردند!.
    ليد گزارش نوامبر 2013 آژانس فرانس پرس (خبرگزاري فرانسه) درباره افزايش 36 درصدي کشت خشخاش در افغانستان در اين سال:
    
Kabul (AFP) - Opium poppy cultivation in Afghanistan reached a record high in 2013. The area under cultivation rose by 36 percent in 2013, the UN drugs agency UNODC said in its annual report on Afghanistan, while production of opium, the main ingredient in heroin, jumped almost 50 percent compared with last year.
    November 13, 2013 - Wednesday

    و اما تاریخچه تریاک:
    
    بوته ترياك به دليل سازش با هر آب و زميني، از قديم الايام در اطراف درياي مديترانه به صورت خودرو به دست مي آمد و به علت داشتن گلهاي زيبا، به تدريج به دست انسان كشت شد. نخست مصريان قديم، سپس ساكنان آسياي صغير (تركيه) و آنگاه يونانيان و بعد از آنان روميان با اين ماده (بوته ترياك و شيره آن) آشنا شدند. در كتابخانه ي "آجر نبشته" آشور بانيپال (2700 سال پيش) از آن به عنوان داروي مسكن نام برده شده است. بقراط كه آن را Opiumناميد براي درمان بيماريها آن را تجويز مي كرد. اسكندر مقدوني آن را با خود از يونان به ايران آورد تا در صورت بيمارشدن نظامیانش به آنها بخوراند و سپس آن را در شرق افغانستان (که آن زمان آريانا يعني سرزمين آرين ها خوانده مي شد) كشت كرد. عرب ها كه در گسترش آن در آسياي جنوبي سهيم هستند، آن را داروي رفع سردرد مي پنداشتند. رازي نخستين شيميداني بود كه هزار سال پيش خواص شيميائي ترياك را شناخت و آن را افيون Afiyun(واژه شكسته شده اوپیوم) خواند. سپس ابن سينا در آزمايشگاه خود در اصفهان روي اين ماده تجربه فراوان كرد و به اعتياد آور بودن آن پي بُرد و توصيه كرد كه فقط براي رفع تسكين درد، درمان اسهال و اسهال خوني و «چشم درد» به طور موقت و مقطوع از آن استفاده شود. احتمالا از همين زمان اين ماده ترياك Teriac (داروي مسكن) خوانده شده است. در آن زمان براي رفع تسكين درد شيره آن را به مقدار كم با عسل مي خوردند زيرا خوردن زياد آن باعث مرگ مي شد. مغول ها و تيموريان (تاتارها) اولين قومي بودند كه از ترياك به عنوان ماده مخدر استفاده كردند. آنها اين ماده را به سربازان خود مي خوراندند تا در ميدان جنگ از كشتن و كشته شدن نهراسند و فرار نكنند. استفاده از ترياك به عنوان ماده مخدر از قرن شانزدهم به تدريج معمول شد و .... در قرن 20، به رغم ممنوعيت اين ماده از سوي جامعه ملل و سپس سازمان، ملل كشت ترياك در چند نقطه و اینک عمدتا در افغانستان ادامه دارد.
    خاطره اي از مولف این تاریخ آنلاین
    از دهه 1330 که کشت خشخاش در ایران ممنوع شد و برای قاچاقچیان مجازات سنگین و از اواخر دهه 1340 محاکمه در دادگاه نظامی و اعدام تعیین شد اخبار مربوط از صفحات روزنامه ها ناپدید نشد، زیرا که یک منبع تولید تریاک وجود داشت و آن افغانستان (همسایه دیوار به دیوار ایران) بود. از همان زمان این معمّا وجود داشته است که چرا برای قطع کشت خشخاس در افغانستان یک اقدام جهانی صورت نگرفته است و چرا نمی شود مراقبت از مرزهارا تا آن حد افزایش داد که قاچاقچیان نتوانند در آن رخنه کنند. تریاک که الماس نیست که بشود آن را در آستر لباس پنهان کرد. در سال 1341 ـ زماني که مدیر برنامه رادیویی «درگوشه و کنار شهر» هم بودم و پرویز یاحقی (آهنگساز بنام) گزارشگر آن، از بس پرونده مواد مخدر بود و ما پخش کردیم که حوصله ها سررفت و مجبور به کسب نظر اهل علم و تجربه شدیم که گفتند تا مصرف کننده باشد تولید کننده و فروشنده هم هست. پخش این مطلب از رادیو، دولت را وادار به چند برابر کردن مراکز درمان معتادان کرد، ولی ....
منظره هايي از کشت خشخاش در افغانستان

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زومبی Zumbi قهرمان ملی برزیل و یک آزادیخواه بنام
20 نوامبر سالروز اعدام زومبی Zumbi رهبر بردگان فراری برزیل در سال 1695 است و درعین حال یک روز ملی این کشور بزرگ آمریکای لاتین است.
    انتقال سیاهپوستان آفریقا به قاره آمریکا در قرون 16 و 17 و فروش آنان به صورت برده در برزیل، منطقه کارائیب و نیز آمریکای شمالی عمدتا توسط پرتغالی ها انجام می شد. این سیاهپوستان که 20 درصد آنان میان راه در کشتی ها جان می سپردند عمدتا از مردم غرب آفریقا بودند. بردگان سیاه در چند نقطه برضد اربابان دست به شورش زدند و شورش آنان در برزیل که مستعمره پرتغال بود موفقیت بیشتری داشت. شورش برزیل با فرار بردگان از اسارت اربابان از سال 1605 آغاز شده بود. این فراریان که ناراضیان سفیدپوست معروف به نوکران و برخی بومیان (اصطلاحا سرخپوستان) به آنان پیوسته بودند و شمار ایشان روزافزون بود در یک منطقه مرتفع پُر از درخت نخل مسکن گزیدند که به اسم درخت نخل موسوم به پالمارس Palmares شدند. اینان پس از چند سال برای خود رئیس انتخاب کردند و در حقیقت یک منطقه خودمختار در برزیل بوجود آوردند. حکمران پرتغالی برزیل چندبار درصدد جنگ با آنان که بیش از 30 هزارتن [و در آن زمان رقم بزرگی] بودند برآمد ولی هلند که در نزدیکی آن منطقه چند مستعمره داشت مانع شد. پرتغال که منطقه آزاد پالمارس [اینک واقع در ایالت آلاگواس] را برای خود یک دردسر و کانونی برای پناه بردن فراریان و ناراضیان می دید و دیگر هلند را در برابرش نمی دید در سال 1694 با چند واحد نظامی و توپخانه به پالمارس حمله بُرد. زومبی رئیس وقت منطقه آزاد، نزدیک به یک سال مقاومت کرد و سرانجام زخمی و اسیر شد. پرتغالی ها بیستم نوامبر 1695 اورا گردن زدند و به استقلال پالمارس پایان دادند. زومبی Zumbi کشته شد ولی نام او و قهرمانی هایش زنده ماند و در قرن بیستم قهرمان ملی برزیل و آزادیخواهان جهان و روز قتل او یک روز ملی برزیل شد و مجسمه او (عکس زیر) در نقاط مختلف نصب شده و مورد احترام است.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز سازنده آبراه سوئز
De Lesseps
امروز زادروز فرديناند دو لسپس Ferdinand De Lesseps است که در نوامبر 1805 در ورساي فرانسه در يک خانواده ديپلمات به دنيا آمد و 12 ژوييه 1894 درگذشت. وي که هفت سال در مصر زندگي کرده بود پس از روي کار آمدن دوستش سعيد پاشا در آن کشور، پيشنهاد ساختن آبراه سوئز را به او داد و اين کار مهم را به انجام رسانيد.
    با گشايش اين آبراه، کشتيران ها از طي کردن راه طولاني و توفاني جنوب آفريقا (دماغه اميد نيک) آسوده شدند و مديترانه بار ديگر رونق عهد باستان را به دست آورد. وي سپس به فکر ايجاد آبراهي ميان دو اقيانوس اطلس و آرام افتاد تا راه کوتاه شود و بهترين محل را پاناما يافت و مشغول به کار شد که آمريکا کمپاني سازنده را خريداري کرد و خود، اين آبراه را به پايان رسانيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که محاکمه 24 تن همکاران هیتلر در محکمه فاتحان جنگ در Nuremberg آغاز شد ـ اتهام: جنایت علیه بشریت
يک روزنامه چاپ مونيخ عکس متهمان دسته اول، تيتر و سطوري از شرح محاکمه را در صفحه اول خود منتشر کرده بود

بیستم نوامبر 1945 و شش ماه پس از پایان جنگ جهانی دوم در جبهه اروپا، محاکمه 24 تن از مقامات سیاسی ـ اقتصادی و نظامی دولت حزب ناسیونال سوسیالیست آلمان (نازی) در محکمه فاتحان جنگ، مستقر در ساختمان مجتمع قضایی شهر نورمبرگ Nuremberg آلمان واقع در ایالت باواریا آغاز شد که به اعدام بیشترِ آنان ازجمله ژنرال کِیتِل و ژنرال جُدل که خود و نیروهایشان را تسلیم متفقین کرده بودند تا جنگ پایان یابد انجاميد، چهار تَن به حبس طولانی و سه نفر از متهمان تبرئه شدند. مقامات درجه دوم دولت نازی آلمان بعدا محاکمه شدند. برخی از مقامات دولت نازی، در آخرین فرصت، با تغییر نام و حتی چهره به آمریکای جنوبی فرار کرده بودند که بیشترشان بعدا و در طول سالها شناخته، دستگیر و جهت محاکمه مسترد شدند و بعضا پس از دهها سال. تنی چند از مقامات ارشد آلمان ازجمله هیتلر قبلا خودکشی کرده بودند و یکی از آنان نیز پیش از مجازات خودرا در زندان کُشت.
    در آغاز محاکماتِ مقامات ارشد دولت نازی آلمان و همدستان آنان که قضات این دادگاه از روسیه، آمریکا، انگلستان و فرانسه انتخاب شده بودند اعلام شد که این محاکمه باید درسی باشد برای همه و بویژه آیندگان که مرتکب جنایت علیه بشریت نشوند و برای انجام هرکاری، قبلا آینده را درنظر بگیرند. جرم این شمار جنایت علیه بشریت است. تعرّض به شوروی، نروژ، دانمارک و ... دلیلی نداشت. روس ها 27 میلیون کشته دادند، حال آنکه دولت مسکو با آلمان نازی قرارِ عدم تعرض امضاء کرده بود و انتظار تعرّض نداشت.
    مقامات درجه دوم دولت نازی آلمان پس از محاکمه دسته 24 نفری انجام شد.
     تصمیم تعیین سرنوشت مقامات آلمانی ـ پس از جنگ، در نشست سران دولت های سه گانه (آمریکا، روسیه و انگلستان) در تهران و در سال 1943 گرفته شده بود. پیش بینی شرکت کنندگان در این نشست، شکست آلمان نازی بود، زیرا که ظرفیت تداوم جنگ با وسعت گرفتن جبهه را نداشت و بیش از حد پیشروی کرده بود و ذخایر آن رو به پایان. محاکمات نورمبرگ تا یکم اکتبر 1946 طول کشید. اتهام ردیف اول این عده، جنایت علیه بشریت بود. در جریان محاکمه، روزنامه نگاران تشویق شده بودند که آن را وسیعا پوشش دهند تا در ذهن آیندگان قرارگیرد و درس بگیرند.
    
جلسه محاکمه هشت تن از مقامات ارشد دولت هيتلر ازجمله گورينگ

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هشدار تفسیرنگاران آمریکایی در قرن 21، پس از هر انتخابات ریاست جمهوری این کشور که منتخب مراقب هر حرکت چین باشد
تفسیرنگاران آمریکا درجریان مقالات پس از انتخابات عمومی نوامبر 2004 به جورج بوش که تجدید انتخاب شده بود هشدار داده بودند که همه حواس و نیروی خودرا معطوف به خاورمیانه نکند و چشم از پکن بر ندارد که اگر این دولت آزادی عمل داشته باشد در دهه دوم قرن 21 و سال های پس از آن درد سر ساز خواهد بود.
     تفسیرهای پس از هر انتخابات آمریکا عموما درباره نتایج آن، مسائل پیش رو و دادن اندرز به برندگان انتخابات (رئیس جمهور منتخب، سناتورهای منتخب ـ یک سون سناتورها ـ و همه اعضای مجلس نمایندگان) است.
     در تفسیرهای بیستم نوامبر آن سال آمده بود که پکنی ها که خصلتأ هدفی جز کسب مال از راه فروش کالای بعضا نامرغوب و غیر بهداشتی اقتباسی ندارند با استفاده از درگیری جورج بوش در عراق و افغانستان، به بسط نفوذ خود در آمریکای لاتین، آفریقا و حتی مناطقی در اروپا دست زده اند. در آمریکای لاتین، پکنی ها که در عمل، دیگر نه کمونیست هستند و نه سوسیالیست می کوشند به نام سوسیالیست، چپ های آمریکای لاتین را به خود جلب کنند و وارد بازارهای آنها شوند و در آفریقا به نام بی طرف و مخالف سلطه طلبی و در کشورهای درگیر با غرب، به نام ضد امپریالیست. پکنی ها بیش از هر چیز به بازار و کسب و کار توجه دارند. تجارت ظاهرا آسیب زننده نیست ولی تجارت، نفوذ سیاسی را به دنبال خواهد داشت و در هر فرصت، تحریک و مسئله سازی. ما (آمریکا) در خاور میانه نباید جاده صاف کن دولت پکن شویم. دولت های ما پس از درگذشت مائو تلاش کردند با تشویق غیر مستقیم تولیدکنندگان آمریکا به ایجاد شعبه و انتقال تکنولوژی و سرمایه به چین و نیز خرید اجناس چینی، چینیان را از سوسیالیسم دور و کاپیتالیست کنند. تا اینجا، سیاستی مناسب بود ولی آنها اینک به حد کافی از سوسیالیسم دور شده و کاپیتالیست دو آتشه شده اند، بنابراین باید تغییر سیاست داد و تا توان به چالش کشیدن قدرت آمریکا را به دست نیاورده اند آنها را در کانتیمنت قرارداد. آنها در درجه اول، بازار و مواد خام می خواهند و برای رسیدن به این هدف، در جستجوی راه نفوذ در دولت ها و مقامات کشورهایِ دارنده مواد خام و یا دارای بازار باز بر خواهند آمد. اگر از امروز شروع نکنیم فردا خیلی دیر خواهد بود. باید بدانیم که قدرت اقتصادی، قدرت نظامی بدنبال خواهد داشت و کشور پُرجمعیت و کم وسعتی بمانند چین پس از کسب قدرت نظامی و نفوذ سیاسی و اقتصادی در صدد توسعه قلمرو بر خواهد آمد و آسیای شرقی و جنوب شرقی و حتی سیبری در خطر خواهند بود و آمریکا متحد برخی از کشورهای جنوب شرقی و شرق آسیا است. باید روس ها را متوجه خطر چین کرد. گرفتن درس از تصرف بخشی از هند که چینی ها آن را با توسل به نیروی نظامی به دست آوردند باید در مقالات و مصاحبه ها و نطق ها یادآور شود. روس ها نباید خود را فریب دهند و دوست پکنی ها وانمود کنند.
     این تفسیرنگاران پس از انتخابات نوامبر 2008 همین مسائل به علاوه اشاره به قدرت های در حال طلوع را یادآور شدند. میت رامنی که از سابقهِ کار آگاه بود در کَمپِین خود تبلیغات ضد چین به راه انداخت. در سومین هفته نوامبر 2012 اوباما به آسیای جنوب شرقی که از شرق و جنوب، چین را در بر گرفته رفته بود. بیشتر کشورهای این منطقه ازجمله ویتنام و فیلیپین از حرکات چین زیاد راضی نیستند. ویتنام در همین زمان در سال 1979 مورد تعرض دهها لشکر چینی قرارگرفت و تلفات داد زیراکه با مسکو دوست بود و پکن می خواست که ویتنام زیاد به روسیه نچسبد ولی پوتین که آن وضعیت را به خاطر ندارد به پکن نزدیک شده است حال آنکه پکن می کوشد آسیای میانه و نخست تاجیکستان را از روسیه دور سازد. واشنگتن بايد مناسبات همه جانبه خودرا با هند تقويت کند زيراکه هنديان شکست نظامي سال 1962 خود از چين و از دست دادن بخشي از کشورشان را فراموش نمي کنند. احساسات ناسيوناليستي هنديان نيرومند است. واشنگتن همچنين بايد اين تفکر برزيلي ها را تقويت کند که پکني ها رقيب توليدات و تجارت آنها خواهند شد زيراکه برزيل يک کشور صنعتي و تکنولوژيک و آلمانِ آمريکاي لاتين است و بازار مي خواهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اندرز نوامبر 2004 «ديويد گرگن» به جورج دبليو بوش که در کارها با افراد باتجربه و جهانديده مشورت کند
David Gergen
«ديويد گرگن David Gergen» روزنامه نگار معروف آمريكايي در مقاله اي كه در شماره 19 نوامبر 2004 نيويورك تايمز انتشار يافت در باره جورج بوش و تغييرات كابينه اش نوشته بود: بي ترديد جورج دبليو بوش بي پرواترين رئيس جمهوری آمريكا در تاريخ معاصر است.
    گرگن در این مقاله نوشته بود: تا اينجا، از انتصابات و تغييرات كابينه مي توان به اين نتيجه رسيد كه جورج دبليو بوش با منصوب كردن كاركنان كاخ سفيد و اطرافيانش به وزارت، مي خواهد كه از اختيارات خود نهايت استفاده را ببرَد و همه مطيع و گوش به فرمان او باشند، بمانند وينستون چرچيل در انگلستان كه در حقيقت خودش همه كاره بود. همه تلاش جورج بوش بمانند هر رئيس جمهوری ديگر آمريکا اين است که برتري آمريكا در جهان محفوظ بماند. ولي اگر بخواهد بدون مشورت با افراد باتجربه و جهانديده هر برنامه و سياستي را که به نظرش خوش مي آيد اجرا کند آمريکا را مقروض تر، مردم را ناراضي و حزب جمهوريخواه را در انتخابات پارلماني نوامبر 2006 و انتخابات عمومي نوامبر 2008 به شکست خواهد کشانيد.
     گرگن در مقاله 19 نوامبر 2004 خود به جورج بوش اندرز داده بود که درصدد اجراي تهديدهاي خود و حمله نظامي به کره شمالي و ايران برنيايد که گرفتاري آمريکا را ده چندان خواهد کرد. بوش تنها به اين اندرز توجه کرده بود.
    نتيجه انتخابات پارلماني نوامبر 2006 و انتخابات عمومي نوامبر 2008 نشان داد که پيش بيني «ديويد گرگن» درست بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هشدار «القاعده» به «باراك اوباما» درباره افغانستان پيش از آنکه زمام امور آمريکا را به دست گيرد



    
باراک اوباما

رسانه هاي آمريكا نوزدهم نوامبر 2008 ضمن انتشار تصوير بالا، خبر از يک اخطار ديگر «ايمن ظواهري» ـ يک مقام ارشد القاعده داده بودند كه در يك سايت اينترنتي اين گروه قرار گرفته و از برخي از شبكه هاي تلويزيوني عربي زبان پخش شده بود.
    طبق گزارش اين رسانه ها، ظواهري (يك پزشك مصري) به باراك اوباما (در آن زمان؛ رئيس جمهوري منتخب آمريكا) كه از بيستم ژانويه 2009 كار خود را در اين سمت آغازكرد اخطار كرده بود كه نيروي نظامي بيشتري به افغانستان نفرستد.
    ظواهري در اين پيام ضمن اشاره به اظهارات اوباما كه بخشي از نظاميان آمريكايي مستقر در عراق را به افغانستان خواهد فرستاد، گفته بود كه اين سياست به شكست خواهد انجاميد.
    ظواهري خطاب به اوباما افزوده بود: اگر شما هم بخواهيد كه مصّرانه به سياست شكست خورده جورج دبليو بوش در افغانستان ادامه دهيد به همان سرنوشت وي و ژنرال پرويز مشرّف و پيش اين دو نفر، دولت شوروي و قبل از شوروي دولت انگلستان رو به رو خواهيد شد. مروري بر آن شكست ها لازم است.
    ظواهري در پيام قبلي خود كه در تابستان 2008 انتشار يافت مدعي شده بود كه سكوت ايران در قبال مسئله افغانستان، عملا باعث آزادي عمل دولت آمريكا شده است.
    16 نوامبر 2008 اوباما گفته بود كه بايد بخشي از نيرويِ 150 هزارنفري آمريكا در عراق را به افغانستان منتقل كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 20 نوامبر
  • 1815:   دولت هاي آلمان، روسيه، اتريش و انگلستان يک اتحاديه بزرگ ميان خود تشکيل دادند تا از پيدايش يک ناپلئون ديگر در اروپا جلوگيري کنند.
        
        
  • 1866:   در پي جنگ داخلي آمريکا و لغو بردگي در اين کشور دانشگاهِ هوارد Howard University در شهر واشنگتن براي تحصيل سياهپوستان تاسيس شد که هنوز بکار ادامه مي دهد.
        
        
  • 1908:   Alfred Alistair Cooke روزنامه نگار انگليسي ـ آمريکايي که 58 سال از معاريف دنياي روزنامه نگاري بود در اين روز در سال 1908 به دنيا آمد.
        


    وي 42 سال از دوران روزنامه نگاري خودرا در شبکه هاي تلويزيوني آمريکا ازجمله «ان بي سي» و پي بي اس (شبکه عمومي ـ بدون آگهي تجاري) فعاليت داشت. کوک تا پايان عمر روزنامه نگاري خود يک برنامه تلويزيوني به نام «نامه هايي از آمريکا»را اجرا مي کرد که ميليونها مخاطب داشت زيرا که مشکلات جامعه، مسائل جهان و نظرات خودرا در قالب آن بيان مي داشت. روز دوم مارس 2004 که 95 سال و چند ماه از عمرش گذشته بود به او توصيه شد که فعاليت روزنامه نگاري را که توام با استرس است رها سازد. او پذيرفت ولي نتوانست بيش از 28 روز دوري يار را تحمل کند و درگذشت. با مرگ او به آن صورت، براي هزارمين بار ثابت شد که نبايد يک روزنامه نگار حرفه اي را از ادامه اين پيشه بازداشت و از معشوق جدا ساخت؛ درست بمانند ماهي و آب.
        
        
  • 1923:  


    امروز زادروز بانو Nadine Gordimer نويسنده و انساندوست فدراسيون آفريقاي جنوبي است که در 1923 به دنيا آمده و برنده جايزه ادبي نوبل سال 1991 شده است. وي تاکنون 23 کتاب و عمدتا داستان منتشر کرده است که معروف ترين آنها «انتخاب عدالت»، «درباره معادن» و July,s People است. Nadine در کتابهابش سعي در ترويج اخلاقيات و برابري انسانها کرده و عصيان را نتيجه مستقيم بي عدالتي خوانده است.
        
        
  • 1942:  


    جوزف رابینِت بایدن جونیور (جو بایدن) در این روز (20 نوامبر 1942) در شهر سکرانتونِ استیت پنسیلوانیا به دنیا آمد و در 20 نوامبر 2020 وارد هفتاد و هشتمین سال زندگی خود شده است. وی که تحصیلات قضایی دارد 36 سال سناتور و 8 سال معاون رئیس جمهوری آمریکا بود. جو بایدن در سال 1972 بانوی خود و دخترش را در یک حادثه رانندگی از دست داد و در این حادثه دو پسر او مجروح شدند. بایدن که چند سال بعد دوباره ازدواج کرده است دارای 2 دختر و دو پسر است. بایدن در دوران سناتوری دچار گردن درد شد و تحت عمل جراحی جمجمه (مغز) قرارگرفت. او برای انتخابات نوامبر 2020 ریاست جمهوری آمریکا از سوی حزب دمکرات نامزد شد و به گزارش رسانه ها و آمار انتشار یافته، برنده شده است که ترامپ رقیب انتخاباتی او نسبت به وضعیت برخی از حوزه های رای گیری اعتراض کرده است. انتخاب رئیس جمهوری برعهده الکتُرال کالج است که در دسامبر 2020 تشکیل جلسه خواهد داد و اگر اعتراض ها به جایی نرسد و ترامپ اعتراف به شکست کند، بایدن از بیستم ژانویه 2021 چهل و ششمین رئیس جمهوری آمریکا خواهد بود. بایدن در کنوانسیون حزب دمکرات، بانو کامِلا هَریس 56 ساله را برای معاونت خود انتخاب کرد. پدر کاملا یک سیاهپوست جامائیکایی و مادرش یک بانوی هندی به نام شیامالا است. شوهر کاملا یک یهودی آمریکایی است. کاملا نخستین بانو خواهد بود که بر کرسی معاونت رئیس جمهوری آمریکا خواهد نشست. معاون رئیس جمهوری آمریکا در عین حال رئیس سنای این کشور است.
        
        
  • 1951:   در پی تیراندازی پلیس مصر به یک کاروان نظامي انگلیسی در منطقه آبراه سوئز، دولت انگلستان هزار زن و کودک انگلیسی را از اسماعیلیه مصر خارج ساخت. مصری ها به انگلستان تاکید کرده بودند که نظامی در منطقه آبراه مستقر نکند زیراکه مصر در نظر دارد آبراه را ملی اعلام کند. دولت لندن به این اخطار توجه نکرده و صدها نظامی به منطقه منتقل کرده بود که پلیس مصر از خود واکنش نشان داده بود. در تیراندازی پلیس مصر 5 انگلیسی کشته شده بودند.
        
        
  • 1962:   خروشچف رهبر وقت شوروی توافق 28 اکتبر 1962 با جان اف کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا در مورد خارج ساختن موشکهای اتمی آن جماهیریه از کوبا را به اجرا در آورد و جان اف. کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا پایان بحران بر سر کوبا معروف به بحران موشکی که جهان را در یک قدمی جنگ اتمی قرار داده بود اعلام داشت. بحران موشکی کوبا از 16 تا 28 اکتبر طول کشیده بود. طبق سازش 28 اکتبر دو قدرت، قرار شده بود که دولت مسکو پایگاههای موشکی خود در کوبا را برچیند و دولت آمریکا موشک های اتمی خودرا از ترکیه و ایتالیا خارج سازد و تعهد بسپارد که به کوبا تعرض نظامی نکند.
        اگر توافق خروشچف با کِندی در ساعت 10 بامداد 28 اکتبر به وقت واشنگتن چند دقیقه دیرتر صورت گرفته بود کنترل از دست سران دو دولت خارج می شد زیرا فرمانده یک زیردریایی شوروی در خط محاصره کوبا به خدمه این زیردریایی دستور آماده شدن برای شلیک اژدرهای اتمی را داده بود. این موضوع پس از فروپاشی شوروی افشاء شده است. بسیاری از روس ها کوتاه آمدن سریع خروشچف را که می توانست امتیاز بیشتری بگیرد ندانم کاری و بی تدبیری او خوانده اند.
        
        
  • 1969:   روزنامه آمریکایی پلین دیلر The Plain Dealer عکسهای کشتار در روستای مای لای My lai ویتنام را که به دستور ستوان ويليام کالی W. Calley فرمانده يک ستون پياده نظام در 16 مارس 1968 صورت گرفته بود منتشر ساخت که در جهان سر و صدای بسیار بلند کرد و سبب شد که این افسر آمریکایی محاکمه و مجازات شود. در این کشتار 400 تا 500 مرد، زن و کودک غیر مسلح ویتنامی جان داده بودند. شرح این کشتار در کتاب تاریخ از زبان شاهدان عینی Eye – Witness History, Edited by J. E. Lewis از صفحه 541 به بعد آمده است. محاکمه کالی از نوامبر 1970 آغاز شد. تمامي 26 تن افراد دسته متهم شده بودند که چون در جريان جنگ، اطاعت امر فرمانده کرده بودند از مجازات معاف شدند. ستوان کالي به حبس ابد محکوم شد که پس از گذشت چند سال مشمول آزادي مشروط قرار گرفت.
    يکي از عکس هاي انتشاريافته از رويداد روستاي «ماي لاي»

  • 1975:  
    Francisco Franco

    ژنرال فرانسيسکو فرانکو (متولد چهارم دسامبر 1892) ديکتاتور اسپانيا در 82 سالگي و پس از 39 سال ديکتاتوري درگذشت. وي که در سال 1926 ژنرال شده و يک سلطنت طلب بود پس از افتادن قدرت در اسپانيا به دست گروههاي چپ دست به کودتا زد ولي موفق نشد. همين کودتا باعث جنگ خونين داخلي اسپانيا شد که ضمن آن مسکو و احزاب کمونيست ساير ملل از چپ ها و موسوليني و هيتلر از فرانکو (راستهاي افراطي) حمايت مي کردند. اين جنگ سه ساله در 1939 با پيروي راست ها پايان يافت و فرانکو زمام امور را به دست گرفت. با وجود اين، به حمايت هيتلر ـ موسوليني وارد جنگ جهاني دوم نشد. فرانکو که رسانه هارا سانسور و مانع تاسيس احزاب غير راستگرا بود وصيت کرده بود که پس از مرگ رياست کشور به شاهزاده خوان کارلوس داده شود و به اين ترتيب سلطنت به اسپانيا بازگشت.
        
        
  • 1977:   انور سادات رييس جمهوري وقت مصر در پارلمان اسرائيل نطق کرد.
        
        
  • 1979:   200 سُنّی مذهب 6000 زائر خانه خدا را در کعبه به گروگان گرفتند.
        
        
  • 1994:   دولت کشور آفریقایی آنگولا Angola با گروه مخالفان مسلح خود به نام اونیتا UNITA به توافق رسید و جنگ 19 ساله داخلی این کشورِ يک ميليون و 248 هزار کيلومتري 32 ميليونيِ دارای نفت و الماس و حاصلخیزترین سرزمین جهان از لحاظ کشاورزی به پایان رسید. این جنگ داخلی نیز همانند مسئله کنگو، از نخستین روز استقلال یافتن آنگولا آغاز شد و ریشه در تحریکات معامله گران نفت و سنگهای بهادار داشت. آنگولا که در آفريقاي جنوب غربي واقع شده است قرن ها مستعمره پرتغال بود.
        
  • روزنامک (تاريخ جاري)
    يادداشت نگارنده: روزنامه نگاران قديمي ايران اخراج شدند بدون اين كه به آنان گفته شود خسته نباشيد!
    در هفته منتهي به 20 نوامبر 2004 (آبان1383)، سه خبر تازه ذهن مؤلف اين تاريخ آنلاين را به خود مشغول كرده بود كه براي گريز از آن، در 23 نوامبر همان سال در صدد آوردنش در اينجا برآمد. يكي از اين خبر ها كشف تازه پژوهشگران دانش پزشكي بود كه به اين نتيجه رسيده اند كه از دست دادن خواب شب و دست كم 8 ساعت خواب در شبانه روز؛ عامل بسياري از امراض در سنين كهولت و درد و عذاب است. ديگري؛ تنظيم فهرست كساني از سوي وزارت ارشاد بود كه مشمول سختي كار روزنامه نگاری مي شوند، و سومين خبر، انتشار فهرست پژوهشهاي «دكتر آنسل كيز» بود كه به مناسبت درگذشت او در صد سالگي به آنها اشاره شده بود و يكي از موارد آن؛ «اندوه ناشي از احساس نقض حق و تاثير آن بر سلامت روان و جسم» است كه عمدتا در سالهاي پيري به فرد روي مي آورد و اي بسا كه با همين حالت (پشيماني از كارهاي خوبي كه براي جامعه انجام داده و از او قدرداني نشده) بميرد و ....
         اين اخبار كه با وصف حال اين مؤلف تطبيق مي کرد، در همان زمان (نوامبر 2004 ـ آبان 1383) وي را به ياد كِشتكار خود در وقت درو كردن انداخت و مشاهده كرد كه زحماتش براي جامعه، آن عايدي (عوض) را برای او نداشته که اينک در پيري؛ دست ـ گيرش شود. در جواني با هدف «با خيال راحت زيستن» در سالهاي آخر عُمر زحمت فراوان كشيد ـ زحماتي عام المنفعه. چون نفع شخصي را در نظر نداشت؛ اينک در سالهاي آخر عُمر بايد در زحمت باشد و نگران، که پس از زمينگير شدن چه بکند.
         كساني كه در جمهوری اسلامی ايران براي سختي کارِ روزنامه نگارانِ کنوني، با هدف تأمين دوران پيري و از كار افتادگي آنان فهرست مي نويسند، آيا انديشه روزنامه نگاران گذشته را به خود راه داده اند كه در سال های دوم و سوم بعد از انقلاب ـ پس از دهها سال زحمتكشي، بدون ذكر دليل، بدون پرداخت عادلانه (غرامت اخراج از کار) و كوچكترين توجه به رفاه آنان، بركنار شدند و ... و يكي از آنان اين نگارنده (مؤلف تاریخ آنلاین برای ایرانیان) بود كه ربع قرن، در هر شبانه روز و حتي جمعه ها و تعطيلات رسمي، 20 ساعت مطلب تهيه كرد و خبر نوشت و در سال 1359 (1980 ميلادي) بدون دلیل از روزنامه اطلاعات و پیش از آن از رادیوتلویزیون و خبرگزاری پارس اخراج شد. آيا تصور كرده اند كه ربع قرن؛ شروع كردن كار از ساعت چهار بامداد و پايان دادن به آن در ساعت 24 (نيمه شب) چقدر دشوار و خسته كننده است. معمولا افرادي که اين رنج را بر خود هموار مي كنند و در سنين پايين از قيد لذائد زندگاني (که يکي از آنها خواب کافي است) مي گذرند اميد دارند که آخر عُمر راحت باشند و ما روزنامه نگاران قديمي ايران از راحت زيستن در آخر عُمر محروم شديم. اخراج شديم، بدون اين كه كسي بگويد خسته نباشيد. از ما گذشت، و اين سطور نوشته شد تا روزنامه نگاران جوان از ياد نروند و به روزگار ما نيافتند.
        قصد نگارنده بود که در نوامبر 2008 (آبان 1387)، اين مطلب از این تاریخ آنلاین ایرانیان حذف شود زيرا که در چهار سالي که در اينجا (در اين تاریخ آنلاین) بود، ترتيب اثر نسبت به آن مشاهده نشد ولي يک روز پيش از حذف (22 نوامبر 2008)، سخنان آیت الله هاشمي رفسنجاني در دانشگاه صنعتي شريف در وبسايت خبرگزاري هاي داخلي به چشم خورد که در آن اشاره شده بود؛ "در ماههاي نخست پس از پيروزي انقلاب، چون کشور حالت منضبطي نداشت و يک دولت دائمي مستقر نبود اشتباهاتي هم صورت مي گرفت.".
         تأملی بر سخنراني آيت الله هاشمي سبب شد که از حذف مطلب ـ فعلا خودداري شود شايد که به روزنامه نگاران اخراجي سالهاي 1358 و 1359 که اينک در دهه های آخر عُمر هستند دست کم غرامت سنوات کار احتساب و داده شود. فراموش نشود که در سال انقلاب، همين روزنامه نگاران دست به آن اعتصاب 61 روزه زده بودند و شماري از آنان پس از 12 ـ 13 سال خانه نشستن، در راه اندازي روزنامه هاي همشهري، ايران و ... کمک موثر کردند. همين تاريخ آنلاين که بدون دريافت کوچکترين کمک مالي از احدي ـ مطلقا ـ توسط یکی از همان اخراجی ها تنظيم و راه اندازي شده است خدمتي است بزرگ به ايران و ايراني و ايران شناسي، و يک آموزشکده عمومي و رايگان است. اگر يک دولت و يا موسسه دولتي بخواهد چنين کاري را انجام دهد بايد بودجه چندین ميليون دلاري اختصاص دهد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    درباره بانو «دور ِس لِسینگ» نویسنده بنام انگلیسی و برنده جایزه نوبل که در ایران به دنیا آمده بود
    دورِس سند برنده جايزه نوبل شدن را به روزنامه نگاران نشان مي دهد
    عادت شده بود که از سال 1950 با هر کتابی که از بانو دوریس (دور ِس) لسینگ Doris Lessing منتشر می شد نشريات ایران بنویسند و تیتر بزنند که نویسنده انگلیسی متولّد ایران چنین کتابی نوشت و سپس شرح کتاب و زندگی نامه دوریس (دور ِس) را تکرار کنند.
        در سال 1962 (1341 هجري خورشيدي) به خواست مدیر عامل وقت خبرگزاری پارس، خود من به مناسبت انتشار کتاب «یادداشت طلاییThe Golden Notebook» نوشتهِ دوریس مطلب مفصلی برای پخش از رادیو تنظیم کردم که رادیو ایران خلاصه آن و رادیو تهران (ایرج گرگین) همه اش را پخش کرد. مخاطبان رادیو از طریق تلفن 27000 (ویژه تماس مستقیم و ابراز نظر مخاطبان) ایراد گرفته بودند که تلفظ دوریس «دور ِس» است و به علاوه دفترچه زرّین (که این دو کلمه را من نوشته بودم) درست نیست، «یادداشت طلایی» درست است زیراکه «زَر» صرفا فلز «طلا» است ولی «طلایی» رنگ طلا (زرد مخصوص) هم می شود و همچنین به جای دفترچه زرین (که من نوشته بودم) باید یادداشت و یا یادداشت های ... می نوشتیم.
        «دورس» جمعا 38 کتاب داستان، نمایشنامه، سفرنامه، بیوگرافی و اُپرا و دهها داستان کوتاه نوشت و برنده جایزه نوبل سال 2007 در ادبیات شد. معروف ترین کتاب های او عبارتند از: علف هایی که آواز می خوانند، یادداشت طلایی، شیرین ترین رُویا، خاطرات بازماندگان، شهر ِ چهارـ دروازه، فرزند پنجم، تروریست خوب، امیلی و آلفرد (درباره مادر و پدرش)، بچه هاي خشونت، همسايه خوب، درباره جهنم، زير پوست من و .... وی برنده 17 جایزه ادبی شد.
        با توجه به این مراتب، شرح احوال دورس را با دو تصویر از جوانی و پیری او در تاریخ آنلاین ایرانیان و در میان مطالب مربوط به 22 اکتبر که زادروز او بود درج کردم، از این قرار:
        


    «دورس لسينگ» نویسنده بنام 22 اكتبر 1919 از والدين انگليسي درشهر کرمانشاه (ايران) به دنيا آمد. پدرش ـ آلفر ِد تايلِر ـ كارمند شعبه بانك انگليسي معروف به بانگ شاهنشاهی در کرمانشاه و مادرش ـ امیلیEmily Maude Tayler ـ يك نِرس بيمارستان ميسيون مذهبي بود. این دو در اروپا ازدواج کرده بودند. آلفرد یک کاپیتان انگلیسی در جریان جنگ جهانی اول بود که مجروح شده بود و ضمن درمان و بستری بودن با امیلی نِرس بیمارستان آشنا شده و ازدواج کرده بود. امیلی و آلفرد نام دورس را هنگام تولد «مي» گذارده بودند.
         اين خانواده در سال 1925 به طمع درآمد هنگفت از كشاورزي در رودزياي جنوبي (زيمباوه امروز) كه از مستعمرات انگلستان در آفريقا بود، به اين منطقه رفتند، ولي در آنجا ورشكست شدند.
         مادر «دورس» كه زني متعصب و مذهبي بود دخترش را پس از اتمام دبستان به مدرسه اي كه زنان مسيحي تارك دنيا آن را اداره مي كردند سپرد كه در آنجا همه اش از بهشت و دوزخ سخن مي گفتند. چون حوصله دورس از اين مدرسه سر رفت، مادرش اورا در شهر سالزبوري (امروز: حراره) به يك دبيرستان دختران شبانه روزي كه مرد به آنجا راه نداشت سپرد كه دورس از آنجا فرار كرد و در خانه اي خدمتكار شد. وي بعدا به كمونيست ها پيوست، به آفريقاي جنوبي رفت و ازدواج كرد. اما، پس از مدتي چون دولت افريقاي جنوبي اورا كه محرّك سياهپوستان بود زيان آور تشخيص داد اخراج كرد. دورس به جاي بازگشت به رودزياي جنوبي به لندن رفت و پس از تكميل معلومات خود در ادبيات، به نوشتن داستان و خاطرات پرداخت. زمينه همه داستانهاي دور ِس از تجربه خودش مايه گرفته اند كه در جهان انگليسي زبان خواننده فراوان دارند و وي را برنده جوائز متعدد از جمله جایزه نوبل و دكتراي افتخاري هاروارد كرده اند.
         [دور ِس 17 نوامبر 2013 در 94 سالگی در لندن درگذشت.]
        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com