Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
21 دسامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 21 دسامبر
ایران
ابتکار برگزاریِ گردهمایی و جشنِ زادروزِ افراد از ایرانیان است ـ روزی که آیین زرتشت دین رسمی ایران اعلام شد
اردشیر یکم شاه ساسانی ایران
21 دسامبر 233 میلادی و در شب یَلدا، اردشیر پاپکان ـ شاه ساسانی وقت در مراسمی به این مناسبت، آیین زرتشت را دین رسمی (اصطلاحا؛ دولتی) ایرانیان اعلام داشت و خواست که همه آتشکده های خاموش روشن شوند، مجموعه اوستا (آموزش های زرتشت) تکمیل و در دسترس قرارگیرد. [ایرانیان از صدها سال پیش از آن زرتشتی بودند. بلاش یکم، شاه اشکانی ایرانزمین در نیمه دوم قرن یکم میلادی دستور جمع آوری آموزشهای زرتشت را در یک مجموعه داده بود که تا زمان اردشیر، این کار پایان نیافته بود.]. این نخستین بار بود که ایران دارای دین رسمی می شد. اردشیر در آن مراسم (مراسم 21 دسامبر 233) همچنین توصیه کرد که ایرانیان «زادروز» خودرا جشن بگیرند تا گذشت زمان را از یاد نبرند، بدانند که عُمر انسان محدود است و نیکی کنند. وی گفته بود که نیاکان ما ـ جشن تولّد را مرسوم داشتند تا بستگان جمع شوند و اتحاد فامیل سست نشود. به علاوه، این مراسم به سالخوردگان یادآور می شود که دارند به پایان عُمر نزدیک می شوند و باید نام نیک از خود بیادگار بگذارند که از عوامل سربلندی بازماندگان است. باید در این مراسم به جوانترهای فامیل اندرز دهند ـ اندرزهایی از تجربه های خودشان. 13 قرن پس از اردشیر ساسانی، شاه اسماعیل صفوی «شیعه اثنی عشری» را مذهب رسمی ایران اعلام داشت.
    به باور ایرانیان عهد باستان، روز یَلدا زادروز خورشید است. [یَلدا = میلاد = زادروز، یک واژه آرامی ـ سریانی است]. هرودوت در کتاب یکم خود نوشته است که پارس ها «زادروز» خودرا جشن می گیرند و در این روز لباس نو می پوشند، مهمانی می دهند، بستگان جمع می شوند و شادی می کنند. مؤلف برهان قاطع، ماکس مولر، کریستنِسن، مری بویس و تقریبا همه شرق شناسان ابداع جشن زادروز را به ایرانیان نسبت داده اند که بعدا از طریق روم به اروپا انتقال یافت و جهانی شده است.
     اردشیر پاپکان یک «روزنگار» به نام «کارنامَک» داشت که دومین روزنامه جهان بشمار آورده شده است. در این کارنامک نه تنها کارهای انجام شدهِ آن روز بلکه طرح ها و برنامه های دولتی یادداشت می شد و مقامات، بزرگان و ... در جریان قرار می گرفتند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که مظفرالدین شاه خواستهای سران انقلاب مشروطیت را پذیرفت
مظفرالدین شاه
21 دسامبر سال 1905 (سی ام آذرماه 1284) انقلاب مشروطیت ایران به پیروزی نهایی نزدیك شد، زیرا در این روز مظفرالدین شاه با خواست چهارگانه متحصّنین در قم و شهرِ ری و ... كه شمار آنان به بیش از ده هزارتن رسیده بود موافقت كرد و دستور داد كه كالسكه های سلطنتی و درشكه های موجود در تهران برای باز گرداندن متحصّنین به شهر ری فرستاده شوند و در تهران با عین الدوله رئیس الوزراء برای اجرای خواست های خود مذاكره كنند.
     این مذاكرات ماه بعد (ژانویه سال 1906 ) به صدور فرمان تأسیس عدالت خانه (مجلس شورا) انجامید.
    انقلاب مشروطیت با گران شدن قند و شكر به علت جنگ ژاپن و روسیه در خاور دور، آغاز شده بود و روی بهای سایر اجناس تاثیر گذاشته بود، زیرا كه علاء الدوله حاكم تهران بدون توجه به علّت گرانی كه از خارج تحمیل شده بود چند تاجر از جمله سید هاشم قندی را فلك كرده بود كه بازاریان به روحانیون متوسل شدند و اعتراض و اعتصاب و تحصّن آغاز شد. البته، مُنكِر دست انگلیسی ها هم در این كار نمی توان شد، زیرا كه سران حكومت قاجارها تمایل بیشتری به روسیه ـ رقیب استعماری انگلستان، داشتند و .... در این میان روحانیون با فروش زمین مجاور امامزاده سید ولی با اجازه شیخ فضل الله نوری به بانك روس مخالفت كرده و مردم با تخریب عمارتی كه در آن زمین در حال احداث بود جرأت بیشتری برای اعتراض كردن به دست آورده و بر دامنه اعتراضات و اعتصابات افزوده شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سه سال زندان، مجازاتِ میهندوستی دكتر مصدق! - تدابیر دولت وقت برای جلوگیری از طغیان مردم
21 دسامبر سال1953 (30 آذر 1332) رأی محكمه نظامی تهران که شب پیش از آن دكتر محمد مصدق را به سه سال زندان مُجرّد محكوم كرده بود انتشار یافت. اتهام وی ضدیت با نظام سلطنتی، سرپیچی از قبول فرمان شاه و دستور سركوبی کودتاگران در روزهای 25 تا 28 اَمُرداد بود!. در همان جلسه اعلام شده بود که سرتیپ ریاحی نیز به دو سال زندان تأدیبی محکوم شده است.
    دكتر مصدق در طول محاكمه حتی یك بار دادستان محكمه را، به عنوان آقای دادستان خطاب نكرد، و همواره او را «این مرد!» مورد اشاره قرار می داد. وی در آخرین دفاع خود هم یك بار دیگر گفته بود كه طبق قانون اساسی، رئیس دولت ایران تنها با رای عدم اعتماد مجلس می تواند بركنار شود و لذا بركنار كردن او یك كودتا بوده، وی نخست وزیر قانونی كشور است و این كودتاگران هستند كه باید بركرسی اتهام بنشینند، نه او .
    اصحاب نظر پس از انتشار رأی محکمه نظامی ضمن انتقاد از آن گفته بودند که مفهوم دیگر این حُكم این است كه هر دولت حاكم باید بنشیند و دست روی دست بگذارد كه یك گروه هركار دلش خواست بكند از جمله دست به كودتا بر ضد دولت منتخب مردم بزند. مردم دولت انتخاب می كنند كه امنیت و قانون رعایت شود.
    این حُكم چهار ماه پس از كودتا صادر شده بود. دكتر مصدق كه خود را از آغاز محاكمه «نخست وزیر قانونی ایران» معرفی كرده و صلاجیت محكمه را رد كرده بود همچنین گفته بود كه طبق قانون وقت، جای رسیدگی به اتهامات وارده به نخست وزیر و وزیران دیوان عالی كشور است نه محکمه نظامی ارجاع شود، ولی نظامیان این اصل قانونی را نادیده گرفتند. ولی، بعدا آن را به منزله تقاضای تجدید نظر تلقی و پرونده دکتر مصدق که حُکم محکمه را بی اعتبار خوانده بود به محكمه تجدیدنظر نظامی فرستاده بودند! و این مَحكمه هم مجازات سه سال زندان برای رهبر یك ملت را كه گناهی جز میهندوستی و خدمت به هموطنان مرتكب نشده بود تایید كرد!. تازه به این هم اكتفا نشد و دكتر مصدق پس از تحمل این محکومیت به زندان، به احمدآباد تبعید شد و تا پایان عُمر در این تبعید غیر قانونی باقی ماند!. دولت وقت پس از فوت هم اجازه نداد كه ملّت در آخرین وداع با رهبر خود شركت جوید و .... مفهوم این عمل این است كه از جسد بی جان مصدق هم می ترسید، چه رسد به ذكر نامش.
    دولت وقت همزمان با انتشار حُكم مَحكمه، برای ارعاب مردم و بازداری آنان از اعتراض و تظاهرات خیابانی اعلام كرده بود كه سرتیپ تیمور بختیار فرمانده لشكر زرهی تهران فرماندار نظامی پایتخت شده است. اعلام نام تیمور بختیار كه شهرت خشونت و قُلدری داشت باعث ترس و نگرانی مردم شد. دولت وقت در عین حال برای جلب نظر كارمندان دولت و انحراف حواس آنان اعلام كرده بود كه كار تقسیم زمین های نارمك میان كارمندان از همان روز آغاز شده و در آنجا برایشان شهركی مدرن ساخته خواهد شد. به علاوه، وعده تجدید نظر در دریافتی كاركنان دولت و شهرداری ها و افزایش آن و نیز برگزاری یك انتخابات آزاد (با وجود حكومت نظامی!) را برای دو هفته بعد داده بود و روزنامه ها را مجبور به بزرگ جلوه دادن كمك های نقدی بلاعوض آمریكا كرده بود كه ظاهرا نوید بهبود وضع اقتصاد را بدهد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نخستین اعضای شورای مرکزی حزب ایران نوین به گزارش روزنامه اطلاعات شماره 25 آذر 1342

    



    در آن زمان امیراسدالله علم نخست وزیر بود. عَلَم (متولد یکم اَمُرداد 1298 و متوفی در 15 فروردین 1357) بیست و ششم اردیبهشت 1336 و 42 روز پس از نخست وزیر شدن دکتر منوچهر اقبال حزبی به نام «حزب مردم» را تأسیس کرد که این حزب تا آخرین ماه سال 1353 و یک حزبی شدن کشور (تاسیس حزب رستاخیز) فعالیت داشت ـ به مدت 17 سال، ولی عَلَم تا 29 شهریور 1339 دبیرکل حزب مردم بود و جای خود را به یحیی عدل داد. دکتر منوچهر اقبال به رقابت با عَلَم در دیماه 1336 حزب ملیّون را تاسیس کرد (حدود 8ماه پس از آغاز فعالیت حزب مردم). حزب ملیّون چند سال بیشتر فعالیت نداشت که حزب ایران نوین بر جایش نشست. حزب ایران نوین در 24 آذر 1342 به ابتکار حسنعلی منصور تاسیس شد و در واقع بر جای «کانون مترقی» نشست که این کانون مرکب از جمعی از همفکران حسنعلی منصور بود و در خانه منصور تشکیل جلسه می داد. حزب ایران نوین که نخستین دبیرکل آن حسنعلی منصور بود در چند دوره اکثریت را در مجلس بدست داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تصمیم ها و وعده های دلچسب سال 1358 در مورد زمین و مسکن - قانون اراضی موات
در این روز در سال 1358 رئیس بنیاد مسكن انقلاب اسلامی (آیت الله خسروشاهی) اعلام كرد كه بانك مسكن امور زمین و خانه را برعهده خواهد داشت و همه خانه ها و اراضی واگذاری و یا تصاحب شده پس از انقلاب پس گرفته خواهد شد و تاكید كرده بود كه متجاوزان به اراضی دولت و مردم و متصرفان منازل چنانچه داوطلبانه خود را معرفی نكنند، شناسائی و به دادگاههای انقلاب تسلیم خواهند شد. وی گفته بود كه وجود بیش از حد بنگاه معاملات مستغلات باعث گرانی مسكن و نیز جعل سند و تقلبات دیگر از جمله تصرف عدوانی مال غیر و اراضی دولت خواهد شد و واسطه گری مستغلات نیاز به ضابطه دارد.
     خسروشاهی در حالی كه با تاكید گفته بود انقلاب دست كسی را برای تجاوز به اراضی دولتی باز نگذارده است خبرداد كه بهره وام مسكن حذف شده و شامل وامهای قدیم هم خواهد شد و نیز قانون اراضی موات اجازه می دهد كه مالكان یك خانه و یك آپارتمان تنها بتوانند برای یك زمین دیگر پروانه ساختمان بگیرند. وی افزوده بود: ما اجازه نخواهیم داد كه معاملات مستغلات به وضعیت ناهنجاری كه در دوران طاغوت داشت باز گردد زیرا كه مسكن وسیله ضروری زندگانی است، نه تجارت، بورس بازی و انباشت پول.
    یک صاحب نظر در پایان آذرماه 1387گفته بود اینک پس از گذشت 29 سال باید بررسی كرد و دید كه اظهارات رئیس وقت بنیاد مسكن تا چه اندازه عملی شده است. در دو سالی که قانون اراضی موات (اراضی که از انها استفاده نمی شود) به اجرا درآمده بود باعث شده بود بسیاری از دارندگان بیش از یک خانه و یک آپارتمان که بیش از یک قطعه زمین هم داشتند سادگی کنند و مستغلات خودرا به بهای ارزان بفروشند تا مشمول تبعات ان قانون قرارنگیرند که تورم سالهای بعد ارزش این پول را هم تقریبا به «صفر» نزدیک کرد (ضرر مضاعف) و .... در سال های دهه 1390 نیز کسانی که زمین ها و خانه های خود را فروختند و پولش را در بانک سپرده گذاری کردند بازنده شدند زیرا که تورّم نقدینگی، قدرت خرید پول آنان را ثلث و کمتر از ثلث کرده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مسئله جداییِ مردمِ «هم فرهنگ» از یکدیگر ـ سرزمین های جداشدهِ ایرانِ بزرگتر، در بحران
دسامبر 2003، 24 سال پس از اعزام نیروی نظامی از شوروی به افغانستان، با توجه به تشدید بحران در عراق و افغانستان (به سبب اشغال نظامی هر دو کشور بدست آمریکا) و مشاهده مسائلی در گوشه و كنار منطقه ای كه از كشمیر تا فلسطین و از داغستان و گرجستان تا كناره غربی رود سند امتداد دارد، باردیگر اصحاب نظر ضمن نشان دادن نقشه امپراتوری پارسیان كه كانون بحران ها به آنجا منتقل شده بود این فرضیه را مطرح ساختند که قطعات منفصله امپراتوری های فروپاشیده شده بحران ساز هستند. در دسامبر سال 1979 پس از ورود نیروهای شوروی به افغانستان و سال بعد جنگ عراق و ایران و پس از آن از سرگیری بحران لبنان و ...، بحران در قلمرو ایران باستان را موضوع روز کرده بود كه ماهها درباره اش بحث تلویزیونی بود. نتیجه گیری های آن زمان كه به قوت خود باقی مانده اند نشان می دهد كه وجود نوعی همكاری و هماهنگی میان دولت های این منطقه (زمانی یک قلمرو) می تواند از پیدایش و ادامه چنین بحران هایی جلوگیری كند.
     در این زمینه به عقاید «هِردِر» فیلسوف آلمانی استناد شده بود كه «فرهنگ» نقش قاطعی در تفاهم، پیشرفت، همكاری، هماهنگی و تعاون مردم دارد كه جمع این عوامل و بكار گیری آنها در کشورهای منفصله از یک امپراتوری و یا کنفدراسیونِ فروپاشیده از پیدایش بحران و مسئله و وقوع هر پیشامد ناخواسته جلوگیری می كند.
    ناحیه ای را كه اصحاب نظر در دسامبر 2003 (و پس از افتادن عراق و افغانستان به دست آمریکا و ناآرامی های گرجستان) بار دیگر برآن، نام منطقه بحران ها نهاده بودند تا قرن هفتم امپراتوری پارسیان خوانده می شد. اواسط قرن هشتم، در این منطقه ـ تنها «قدرت» منتقل شد و بر جای ساسانیان، عباسیان نشستند. مركز حكومت (پایتخت) تنها چند فرسنگ (36 کیلومتر) تغییر كرد ـ از تیسفون به بغداد ـ و قطعات امپراتوری همچنان با هم بودند. بعدا كه سلجوقیان آمدند باز در ساختار تغییری حاصل نشد و فقط «قدرت» دست به دست گردید. در دوران صفوی ها به رغم ایجاد دو دستگی مذهبی، تلاش شد که قطعات باهم باشند و نادرشاه به زور تفنگ و شمشیر آن قسمت هایی را هم كه رها شده بودند دوباره به جای اول باز گردانید.
     پس از آغامحمدخان قاجار، قدرت های استعماری وقت با اینكه ظاهر ساختار را به هم ریختند، با زیر بال گرفتن بخشهای جدا شده تلاش كردند كه بحران به وجود نیاید، لذا فرهنگ مشترك به همان صورت باقی ماند.
    پس از ناپدید شدن تزارها از صحنه روسیه، دولت شوروی که «جهانی بودن» را تبلیغ می کرد در منطقه خود تلاش بسیار برای تضعیف فرهنگ های ملّی کرد که دیدیم موفق نشد و تاجیک های فرارود پس از فروپاشی شوروی فرهنگ نیاکان را زنده کردند و به تحکیم آن پرداخته اند.
    جنگ جهانی دوم و متعاقب آن جنگ سرد، یكپارچگی روانی و فرهنگی منطقه (سرزمین امپراتوری باستانی پارسیان) را فرو پاشاند؛ مسئله كشمیر و مسئله پشتون های جداشده با ایجاد مرزِ دورَند (ساخت دولت لندن) به میان آمد. پیمان بغداد در جهتی دیگر ـ ایران، تركیه، عراق و پاكستان را در كنار هم قرارداد كه با كنار رفتن عراق، مرزهای ایران و تركیه از ناحیه آن كشور ناامن شدند و یكپارچگی روانی منطقه متزلزل گردید. تغییرات پی در پی در افغانستان از دهه 1970 و خصمانه شدن روابط عراق با ایران بر وسعت این جدایی فرهنگی منطقه افزود و بعدا جنگ هشت ساله ایران و عراق این جدایی را بیشتر كرد.
     دولت افغانستان قبل از كودتای محمدداود خان، چند بار در صدد اتحادی بیش از وحدت روانی ـ فرهنگی با ایران برآمده بود كه مقامات وقت ایران «كوته نظرانه» آن را به حساب گرفتن سهمی از نفت گذارده و روی خوش نشان نداده بودند كه اگر داده بودند؛ افغانستان به راه سابق ادامه داده بود و منطقه قیافه دیگری داشت. این جدائی ها و تفرقه سبب شد كه از فروپاشی شوروی كه فرصت بزرگی برای جمع شدن دوباره و تقویت فرهنگ مشترك و همبستگی روانی و خویشاوندی مردم ساكن در سرزمین های امپراتوری پارس باستان بود استفاده نشود و دامنه دار شدن همین تفرقه به مداخله از خارج و بحران های کنونی انجامیده است. این نوع بحران از آغاز قرن 21 مناطق منفصله امپراتوری روسیه را هم فراگرفته که دارای مرزبندی مصلحتی دورانِ جهان وطنی بلشویک هاست. همین طور در قطعات منفصله هندوستان و .... تقسیمات دوران استعمار در آفریقا و تقسیم یک قبیله واحد میان چند کشور بوده است که بحران هایی نظیر بحران کنگو، کشتار رواندا و ... را به وجود آورده است. این قبایل پیش از ورود استعمار اروپایی، هرکدام برای خود یک امپراتوری فامیلی و فرهنگی بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سالها از 24 آذرماه 1342، روزِ اعلامِ مبارزه با فساد اداری در ایران گذشت، ولی ...! ـ تفسیر و تحلیل های تازه
آذرماه 1399(دسامبر 2020) 57 سال از اعلام مبارزه با فساد اداری و سوء مدیریّت در ایران گذشت، ولی ...!. 24 آذر ماه 1342 و در پی انتشار برخی گزارش های پراکنده درباره زد و بندها، باندبازی ها، سوء استفاده ها از مقام و منزلت و نیز ریخت و پاش ها و زمزمه های دیگر در میان مردم از نقض اصول و ضوابط در برخی از امور دولتی به خواست فرد و یا قطب قدرت، فساد در سازمان ثبت اسناد و با اِعمال نفوذ و یا پرداخت رشوه، دادن اراضی ملی، جنگلی و یا اوقافی به افراد، مَسیل خواری در تهران و شهرهای دیگر و ...، پهلوی دوم مبارزه با این فساد اداری (فساد دولتی) را در ایران اعلام کرده و گفته بود: آن زمان که آفتابه دزد را می گرفتند و متنفذین و مقامات از تعقیب مصون می ماندند گذشته است، بدون ریشه کن شدن فساد اداری ازجمله اِعمال نفوذ در تصمیم گیری های و رعایت بستگان، دوستان و آشنایان در امورات دولتی و معاملات (نپوتیسم) بار کشور [ایران] به مقصد نخواهد رسید و از مطبوعات خواسته بود که در مورد فساد اداری هشدار دهند و افزوده بود که روزنامه نگاران باید از هرگونه انحرافی در این زمینه که آگاه شوند قضیه را تعقیب کنند و بنویسند تا مردم هم در کشف فساد کمک کنند و فاسد شناخته و زندانی شود و دیگران هم وارد کار فساد نشوند، جای فاسد زندان است نه دفتر و میز. بدون کمک روزنامه نگار نمی شود عمیقا و به صورت ریشه کنی با فساد اداری [فساد دولتی] مبارزه کرد. از کوچکترین انحراف احدّی در هر مقام و موقعیت حتی اگر سابقه جانفشانی داشته باشد اغماض و چشم پوشی نخواهد شد. در زمینه های سیاسی که ناشی از اختلاف سلیقه است، از خطا می توان گذشت ولی خطای مالی و اداری را، نه. در خریدهای خارجی باید منافع کشور را فدا نکرد که حمایت نکردن از منافع ملی یک خیانت است. انحراف اداری یعنی خیانت به ملت. محاکمه و مجازات باید بگونه ای باشد تا همگان بدانند که حساب و کتاب در کار است و جرأت انحراف به خود راه ندهند. اظهارات شاه، همان روز تیتر بزرگ صفخات اول روزنامه ها قرارگرفت و روزهای بعد دنبال شد و یک نمونه از آن تیترها:



    
    دو تیتر و مطلب در همین زمینه مندرج در روزنامه اطلاعات در همان هفته:
    



    



    از آن زمان تا آذرماه 1398 درست پنجاه و شش سال گذشت و به اظهار اصحاب نظر ـ به استناد گزارش های منتشره ـ که تفسیر و تحلیل های آنان شنیده و خوانده می شود، فساد اداری در ایران ادامه داشته و تنها، تغییر شکل و قالب داده است.
    به اظهار این صاحب نظران، شماری از مسائل ایرانِ امروز نتیجه فساد اداری است که ریشه چندصد ساله دارد و هرگونه اصلاحات، بدون ریشه کنی فساد اداری و بوروکراسیِ پیچیده تحقق نخواهد یافت. محمد مصدق مبارزه با فساد اداری را ضمن تعریف آن برای جامعه و روشن کردن اذهان از مضار آن، ده سال و چندماه پیش از پهلوی دوم آغاز کرده بود و اصلاحات او در دستگاه قضایی وقت به همین دلیل و جزئی از مبارزه بود.
Pierre Bourdieu


    در تفسیرهای سال 1394 در این باره، به باورهای Pierre Bourdieu جامعه شناس، انسان شناس و فیلسوف بزرگ و صاحبِ فرضیهِ سرمایه فرهنگی (متوفی در 2002 و در 72 سالگی) اشاره شده که گفته بود فساد اداری در مناطقی که پیش از نیمه قرن هفتم میلادی امپراتوری ایران نام داشت [شرق مدیترانه تا کوههای پامیر و رود سند] نتیجه هجوم، استقرار و سلطه طولانی عرب، سلجوقیان، مغولان، تیموریان و اعقاب مختلط آنان (صفویه و قاجاریه) است، عادت شده و راه حل فرهنگی دارد.
    این اصحاب نظر گفته بودند که با اجرای دقیق اصل 49 قانون اساسی جمهوری اسلامی و توسل به آن می توان به برخی از انواع فساد اداری پایان داد.
    صاحبنظران مورد بحث توزیع امتیازات [پروانه ها، مجوّزها و ...] برپایه نفوذ فردی و یا یک و چند قطب قدرت و وابستگی به شخصیت معیّن، تقسیم جامعه به خودی و غیر خودی، نقض اصول و ضوابط به خواست و اراده فرد و یا قطب قدرت، رانت، بند و بست ها، باندبازی ها، توصیه و تشبّث، سوء استفاده از مقام و منزلت، سدّ کردن راه ورود رسانه ها به این مسائل و افشاء مشاهدات خود و امثال این هارا از موارد فساد اداری (دولتی) بیان کرده بودند.
    یک صاحبنظر در آذرماه 1392، فساد اداری را یک سرطان و سرطان جهانی به مصداق فساد فی الارض خوانده بود و خواسته بود که مرتکبین آن افشاء و سخت مجازات شوند و موضوع تا پایان کار (ریشه کن شدن فساد اداری) مطرح باشد و از نظر دور نشود. وی گفته بود: چگونه یک مرد 42 ساله در ایران اسلامی ـ که در اسلام، کاپیتالیسمِ مطلق مردود است و با هم سازگاری نمی توانند داشته باشند ـ می تواند این همه شرکت داشته و در امور اقتصادی دست داشته باشد؟. [اشاره به بابک ز.] و یک جوان 27 ساله سه ملیّتی ساکن ترکیه واسطه مبادله میلیاردها یورو و طلا میان ایران و ترکیه باشد؟.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انتقال غیرقانونی 87‌ میلیارد «یورو» از ایران به ترکیه! از 2009 تا 2012، قاچاق طلا، شرکت های صوری، رشوه و بازداشت یک تاجر ایرانی در ترکیه



    تهران ـ روزنامه شرق ـ 19 دسامبر 2013 (28 آذرماه 1392) : دولت ترکیه یک تاجر ایرانی را به اتهامِ «مانی لاندری» و انتقال غیرقانونی ۸۷‌ میلیارد یورو ـ پول از ایران به ترکیه بازداشت کرد.
    به گزارش خبرگزاری تسنیم، رسانه‌های ترکیه‌ خبر داده اند که 17دسامبر 2013 یک تاجر ایرانی به نام «ر.ض» به اتهام قاچاق پول در آن کشور بازداشت شده است. به این فرد، اتهاماتی از قبیل مانی لاندری (اصطلاحا؛ پولشویی)، نقل و انتقال غیرقانونی مقادیر زیادی پول از ایران به ترکیه، قاچاق شمش طلا، تهیه مدارک جعلی و ارتشاء وارد آمده است.
    طبق این گزارش ها، «ر.ض» که پس از کسب تابعیت ترکیه، نام‌خانوادگی خودرا تغییر داده متهم است که در انتقال 87‌ میلیارد یورو ـ پول ـ از ایران به ترکیه از طریق شرکت‌هایش که در فاصله سال‌های 2009 تا 2012 تاسیس شده‌اند، اقدام کرده بود. این فرد علاوه بر تابعیت ترکیه، دارای تابعیت جمهوری آذربایجان است.
     پلیس ترکیه در جریان رسیدگی به این قضیه، سلیمان ارسلان (رییس بانک خلق)، مصطفی دمیر (شهردار منطقه ـ محله ـ فاتح ِ شهر استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه)، پسر معمر گولر (وزیر کشور ترکیه که نیروی پلیس هم زیرنظر او اداره می‌شود)، پسر ظفر چاغلایان (وزیر اقتصاد ترکیه) و پسر اردوغان بیرقدار (وزیر محیط‌زیست و شهرسازی ترکیه) را هم دستگیر کرد. تحقیقات پلیس در این مورد از 14دسامبر 2011 و پس از کشف 14میلیون‌ و پانصد هزار دلار و چهارمیلیون ‌یورو ـ پول از سه‌ تبعه جمهوری آذربایجان و یک‌ایرانی در فرودگاه «ونوکوو Vnukove ـ یکی از فرودگاههای شهر مسکو» آغاز شد. سازمان گمرک روسیه فدراتیو از ترکیه خواسته بود تا به این قضیه رسیدگی کند.
    پلیس ترکیه با دستگیری صاحب یک صرّافی در استانبول و 14کارمند آن، کار رسیدگی به این موضوع را آغاز کرد. در تحقیقات انجام‌شده مشخّص شد که انتقال پول در مسیر دوبی، ترکیه و روسیه انجام شده و نام این سه‌ تاجر جمهوری‌آذربایجان: «الف. نظامی»، «ح.سورخای» و «ب. ودادی» به میان آمده بود که پلیس ترکیه برای این سه‌ تاجر قرار تعقیب بین‌المللی صادر کرد.
    سپس و به خواست پلیس، بازرسان مالی ـ حساب های سه شرکت صوری تاسیس‌شده بر روی کاغذ در ترکیه را بررسی کردند و دریافتند که مقادیر زیادی پول از ایران توسط این شرکت‌ها انتقال یافته است. بانک ملی ایران 87‌ میلیارد یورو به حساب این سه‌ شرکت تاسیس‌شده در سال‌های 2009 تا 2012 واریز کرده بود. همچنین مشخص شد که این شرکت‌ها توسط «ر.ض» تاسیس و اداره می‌شدند. حساب‌های این شرکت‌ها در بانک‌های مختلف ترکیه مورد بررسی قرار گرفت و معلوم شد که روزانه حدود پنج‌ میلیون‌یورو پول به حساب هرکدام از این شرکت‌ها واریز می‌شد. بازرسان مالی از اینکه هیچ‌کدام از این شرکت‌ها بدهی مالیاتی نداشتند متعجب شدند. افرادی که مورد بازجویی قرار گرفتند، در اظهارات خود مدعی شدند که دستورالعمل‌های انتقال پول‌ها را از ایران دریافت می‌کردند!.
    پلیس ترکیه که از دسامبر 2011 [دوران تشدید تحریم جمهوری اسلامی ایران] در جست‌وجوی «ر.ض» بود، متوجه شد که وی در صادرات غیرقانونی طلا نیز دست داشت. او از طریق پرداخت رشوه به مقامات دولتی، یک و نیم تُن طلا به خارج از ترکیه انتقال داده بود. به گزارش رسانه های ترکیه، وی ده‌ها‌ میلیون‌دلار رشوه پرداخت کرده است. رسانه‌های ترکیه از «ر.ض» به عنوان یک تاجر سرشناس و از یک خانواده ثروتمند ایرانی که در ترکیه زندگی می کرده و در اینجا با یکی از خوانندگان سرشناس ترکیه ازدواج کرده است نام برده اند.
    
    
و گزارش 18 دسامبر 2013 بی بی سی در این زمینه و به نقل از حرّیت و رسانه های دیگر ترکیه:

    
    حرّیت در وبسایت خود نوشته است «رضا ضراب» * که اصالتا ایرانی و دارای تابعیت جمهوری آذربایجان و ترکیه است، به انتقال غیر قانونی پول از طریق یک بانک متعلق به دولت ترکیه و پرداخت رشوه به نزدیکان مقامات دولتی متهم شده است.
    بعضی از رسانه های ترکیه نوشته اند که به رغم ممنوعیت های ناشی از تحریم‌های بین المللی، او حدود ده میلیارد دلار را به صورت طلا و پول نقد، از طریق انتقالات بانکی خارج از ضابطه به ایران منتقل کرده و برای این کار ده‌ها میلیون دلار رشوه پرداخته است. این در حالی است که نام رضا ضراب در فهرست هیچ یک از تحریم های اعمال شده علیه ایران دیده نمی شود. پلیس ترکیه سه شنبه 17 دسامبر (26 آذرماه) در یک اقدام خبرساز بیش از ۵۰ نفر را که یک مقام ارشد بانک دولتی خلق و فرزندان سه وزیر کابینه، از جمله وزیر کشور، در میان آنها بودند دستگیر کرد. رضا ضراب تاجری سرشناس از یک خانواده ثروتمند ایرانی است که در ترکیه زندگی می کند و از آنجا که با «ابرو گوندش» خواننده سرشناس تُرک ازدواج کرده، در افکار عمومی این کشور شناخته شده است.
    به نوشته حریت، رضا ضراب در سال 2012 و در جریان توقیف یک محموله طلا که قرار بود به ایران منتقل شود، توسط پلیس مورد بازجویی قرار گرفته بود. بر اساس این گزارش، دولت آمریکا پس از توقیف این محموله در نامه ای از دولت ترکیه خواست که در مورد نقش بانک خلق در انتقال پول به ایران تحقیق کند. این ماجرا آغاز رشته تحقیقات مفصلی بود که سرانجام به بازداشت های دیروز منجر شده است.
    پلیس در جریان این دستگیری ها، سلیمان ارسلان (رئیس بانک خلق)، مصطفی دمیر (شهردار منطقه فاتح استانبول و عضو حزب حاکم عدالت و توسعه)، پسر معمر گولر (وزیر کشور که نیروی پلیس هم زیر نظر او اداره می شود)، پسر ظفر چاغلایان (وزیر اقتصاد) و پسر اردوغان بیرقدار (وزیر محیط زیست و شهرسازی) را هم بازداشت کرد.
    گزارش ها حاکی است که پنج افسر ارشد پلیس که در این دستگیری ها نقش داشتند از کار معلق شده اند. گفته می شود که رقابت های داخلی سیاسی ترکیه در تحولات دو روز گذشته این کشور موثر بوده است.
    پرونده ای که دادسرای جرایم مالی ترکیه در آن باره تشکیل داده است سه بخش دارد که بخش اصلی آن به رضا ضراب مربوط است.
    به نوشته حریت، او علاوه بر انتقال طلا و پول به ایران، به پرداخت رشوه به نزدیکان اعضای دولت برای تسهیل امر سرمایه گذاری و همچنین تسریع دریافت تابعیت ترکیه برای خود و نزدیکانش متهم است.
    بخش دوم پرونده به سرمایه گذاری ها در بخش املاک و فعالیت های چند شرکت بزرگ ساختمانی مربوط می شود.
    بخش سوم هم به اعطای مجوز ساخت هتل در مناطق حفاظت شده تاریخی و فرهنگی استانبول ربط دارد که در نزدیکی خط آهن در حال احداث مرمره واقع است. این خط آهن بخش های اروپایی و آسیایی استانبول را از زیر تنگه بُسفَر به هم وصل خواهد کرد.
    
بی بی سی این تصویر آژانس فرانس پرس را در کنار خبر مربوط ،در وبسایت خود درج کرده است که رضا ضرّاب را در حلقه محاصره خبرنگاران رسانه ها نشان می دهد


    
    ..............
    * در آن زمان درباره رضا گزارش های متعدد از طریق سرچ انجین ها ازجمله گوگل به دست می آید که قریب به اتفاق به زبان ترکی و حروف لاتین هستند که می شود این مطالب را با کاپی و پیست کردن به ترانسلِیتور گوگل (گوگل ترانسلیت) منتقل و به زبانهای دیگر ازجمله انگلیسی و فارسی ترجمه کرد. رضا در این گزارش ها رضا ضراب Reza Zarrab، رضا آذری ضراب Reza Azari Zarrab و رضا صرّاف Reza Sarraf متولد 1984 در باکو و اصالتا ایرانی (ایرانی تبار) معرفی شده که در زمینه سرمایه گذاری، معاملات پول و بورس تجربه و مطالعات دارد و بویژه در دوبی تجربه اندوخته و در آنجا دارای دفتر است. از سال 2008 به فعالیت بازرگانی در ترکیه دست زده و در این کشور دارای خانه، دفتر و تاسیسات است و در اینجا با Ebru Gundesh خواننده ترک ازدواج کرده، دارای فرزند شده و شهرت یافته است. تعقیب قضایی رضا در چارچوب رسیدگی به فساد اداری در دستگاه دولتی ترکیه که منجر به بازداشت شماری از مقامات و معاریف و کنارگیری برخی دیگر شده است صورت گرفت.
    
Ebru Gundesh (Gundes) بانوی رضا ضرّاب

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
به گزارش آذرماه 1392 ایلنا و اظهار رئیس انجمن مددکاران اجتماعی؛ شیوع بیماری «زگیل تناسلی» در ایران
مصطفی اِقلیمی
تهران ـ ایلنا ـ 27 آذرماه 1392: رئیس انجمن مددکاری از شیوع بیماری مقاربتی «زگیل تناسلی» در ایران خبر داد و به گفته وی؛ تا آن روز شاید حدود یک میلیون تَن به آن مبتلا شده باشند و به نظر می رسد که درمانی هم برای آن وجود نداشته باشد.
    «مصطفی اقلیما» رئیس انجمن علمی مددکاران اجتماعی، در پاسخ به پرسش خبرنگار ایلنا گفت که این زگیل [زگیل تناسلی] روی آلت تناسلی ایجاد و از طریق مقاربت منتقل می‌شود. این نوع زگیلِ عفونی ممکن است سرطانی شود و بیماررا عقیم کند. درمان این بیماری سخت و دشوار است و راه مقابله با آن، پیشگیری و ترزیق واکسن است. برخی از بیماران به درمان لیزری متوسل شده اند ولی فایده بخش نبوده است. درمان لیرزی برای ده روز تا یک ماه موثر بوده و بیماری بازگشت کرده است.
    اقلیما گفت که وسعت شیوع آن در سال 1392 مشاهده شده است (شده بود). سال 1391 به طور روزانه یک تا دو بیمار ِ از این دست مراجعه می‌کردند اما امسال (سال 1292) هر روز 10 تا 15 بیمار مَرد. و به این ترتیب، شاید هزارات و حتی نزدیک به یک میلیون تَن به این بیماری مبتلا شده باشند و با این برآوُرد [سر انگشتی]، این بیماری احتمالا در آستانه اپیدمی شدن است و ضروری است که وزارت بهداشت سریعا وارد عمل شود و اقدام کند. از آن پس گزارش دیگری در این زمینه مشاهده نشد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
نگاهی به نوشته ها و اندیشه های ابن رشد به مناسبت سالروز درگذشت او
در این روز در دسامبر سال 1198 میلادی ابن رشد (ابوالولید محمد) اندیشمند و نویسنده بنام عرب اسپانیایی كه در جهان غرب به Averross معروف است دیده از جهان فروبست. وی در سال 1128 میلادی در قرطبه (كوردبا) اسپانیا در خانواده یك قاضی به دنیا آمده بود و در شته های فلسفه، قانون و پزشكی تحصیل و در كتابخانه بزرگ الحكم حكمران اموی اسپانیا مطالعه كرده بود.
    او سالها به دعوت ابو یعقوب حكمران مراكش در این سرزمین بسر برد. از او 87 كتاب در 20 هزار صفحه برجای مانده است كه معروفترین انها: تفسیری بر افكار ارسطو، قانون، كلیات فلسفه، نگاهی به جمهوری افلاتون، تحفه التحفه در تفسیر عقاید غزالی، تطورات تاریخی. كتاب در حركت فلكی، الموسیقی و كتاب كلیات فی طب هستند.
    ابن رشد روش نوینی برای نوشتن تفسیر و تلخیص ابتكار كرده است كه هنوز كهنه نشده است. طبق نظریه فلسفی ابن رشد، انسان كاملا بر سرنوشت خود حاكم نیست. وی در كتاب طب كه به پایه «قانون» ابن سینا نمی رسد روش پیشگیری از امراض را ارائه داده است كه در آن زمان تازگی داشت. افكار ابن رشد كه مترفی بود در تجدید حیات علوم، ادبیات و هنر در اروپا (رنسانس) تاثیر چشمگیر داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
اعتراض کمونیست های روسیه به انتخابات دسامبر 2011


هجدهم دسامبر 2011 بیش از سه هزار کمونیست به این صورت (عکس بالا) در یک میدان مسکو اجتماع و به چگونگی انجام انتخابات پارلمانی چهارم دسامبر این سال روسیه اعتراض کردند. این اعتراض شکلی مسالمت آمیز داشت. دولت روسیه اعلام کرده بود که انتخابات تجدید نخواهد شد ولی طبق معمول به اعتراضات هر حوزه به طور جداگانه رسیدگی می شود.
     پیش از کمونیست ها، گروههای دیگر نیز در دو اجتماع در مسکو و سن پترزبورگ به چگونگی برگزاری انتخابات و اعلام نتایج اعتراض کرده و خواستار تجدید آن و برکناری رئیس کمیسیون انتخابات شده بودند. در این دو اجتماع خشونت مشاهده و جمعی دستگیر شده بودند. دولت روسیه اعلام کرد که سفارش نصب دوربین فیلمبرداری در همه حوزه های اخذ رای را داده است تا به انتخابات بعدی اعتراض نشود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دنیای ورزش
امپراتور روم بازیهای المپیك را عملی مغایر مسیحیت اعلام كرد!
تئودوسیوس امپراتور وقت روم كه مسیحی شده بود 21 دسامبر سال393 میلادی مسابقه های المپیك را كه از سال 776 پیش از میلاد به مدت 1169 سال لاینقطع حتی در سالهای جنگ ادامه داشت و نوعی رقابت مسالمت آمیز پهلوانها و هنرمندان شناخته شده بود عملی مغایر مسیحیت اعلام و موقوف كرد. در فرمان تئودوسیوس تصریح شده بود كه مسابقه های المپیك غیر مذهبی و گناه است و برای همیشه ممنوع خواهد بود. این رقابتها از ژوئیه 776 سال پیش از میلاد آغاز شده بود و منظما در یونان انجام می گرفت.
     مسابقه های المپیك در قسمت ورزش بدنی، پس از یك وقفه1603 ساله، از سال 1896 با همان تشریفات قدیم و مشعل در همان ماه ژوئیه ، ولی این دفعه هر چهار سال یك بار از سرگرفته شده است و دارای یك كمیسیون جهانی برگزار كننده است تا گرفتار تصمیم یك امپراتور نشود. مسابقه های هنری، علمی و ادبی به صورت ها و عناوین مختلف احیاء شده و یا در شرف بین المللی شدن است.
     قرار نبود كه سیاست در امر ورزش مخصوصا مسابقه های جهانی مداخله داشته باشد، ولی در بیست و دومین دور تازه بازیهای المپیك كه در ژوئیه 1980 در مسكو برگزار شد آمریكا، آلمان و ژاپن به نشانه اعتراض به مداخله نظامی شوروی در افغانستان شركت نكرده بودند و عملا این بازیها را تحریم كرده بودند!.
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
«ر. اعتمادی»، روزنامه نگارِ دولتی نمی شد
اعتمادي

یك بانوی مخاطبِ نوشته های نگارنده (مؤلف این تاریخ آنلاین، روزنامه نگار از شهریور 1335 و ناشر مجله روزنامک)، در دسامبر 2005 (آذرماه 1384) از تهران نوشته بود كه چرا از مهارت و استعدادِ «ر. اعتمادی» روزنامه نگار معروف در رسانه های امروز كشور استفاده نمی شود.
    
    پیش از دادن پاسخ به این مخاطب، اشاره ای به ر. اعتمادی:
    
     ر. اعتمادی (رجبعلی اعتمادی زاده) روزنامه نگار و داستان نویس بنام ایران بیستم تیرماه 1402 (11 جولای 2023) فوت شد. اعتمادی سی ام بهمن ماه 1312 در شهر لار به دنیا آمده بود و از شهریور 1355 و پس از گذراندن نخستین دوره روزنامه نگاری ایران گام به پیشه ژورنالیسم گذارده بود و در روزنامه اطلاعات خبرنگار شده بود.
     نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری در ایران 14 ژوئن 1956 (24خرداد 1335) با استفاده از استادان داخلی و خارجی در ساختمان مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات (تهران - ابتدای خیابان خیام) آغاز به كار كرد و غلامحسین صالحیار (متوفی)، ر. اعتمادی (متوفی)، نوشیروان كیهانی زاده، هوشنگ پورشریعتی (متوفی)، محسن میرزایی (متوفی)، همایون فروزان، یوسف خوشرو، محمدعلی مقدس زاده، دكتر مستوفی، منوچهر صمصامی و ... از جمله فارغ التحصیلان این دوره بودند..
     تاریخ ژورنالیسم از ر. اعتمادی به عنوان یک روزنامه نگار اینوستیگیتیوِ به معنای واقعی کلمه یاد کرده است. اعتمادی همچنین یک جامعه شناس و داستان نگار بود و شهرت ناسیونالیست بودن داشت. وی در روزنامه اطلاعات، پس از چند سال خبرنگاری، دبیر میز اخبار و مطالب فرهنگی شده بود و از نیمه دهه 1340 تا بهار سال 1359 سردبیر مجله اطلاعات جوانان. اعتمادی در آبان 1341 و در انتخابات نخستین مجمع عمومی سندیکای روزنامه نگاران ایران به سمت بازرس هیات مدیره برگزیده شده بود.
    
    
    پاسخ:
    
    تا آنجا كه این نگارنده اطلاع دارد، اعتمادی به اصول ژورنالیسم حرفه ای كه روزنامه نگاری كار دولت نیست وفادار مانده است [مانده بود]. طبق این اصول، یك روزنامه نگار حرفه ای نباید در یك روزنامه دولتی كه در تعریف؛ روزنامه ای اختصاصی است و یا رسانه ای كه از دولت كمك مالیِ مستقیم می گیرد كار كند، مگر این كه این نشریه تخصّصی باشد (مثلا بهداشتی، مهندسی و ...).
    اعتمادی به این اصول وفادار مانده است [مانده بود] و به همین دلیل در سالهای دهه 1370 دعوت چند ناشر را برای همكاری رد کرد. وی چندی پس از مصادره شدن موسسه مطبوعاتی اطلاعات در نیمه سال 1358، از سردبیری مجله اطلاعات جوانان و نویسندگی در موسسه اطلاعات كنار رفت. همفكری او با جبهه ملّی، داشتن تمایلات ناسیونالیستی و انتشار مصاحبه های دریاردار دكتر احمد مدنی كرمانی، علت اصلی انفصال او از موسسه مطبوعاتی اطلاعات نبود. اعتمادی از دادن نظر و طرف مشورت قرار گرفتن با مطبوعات امتناع نكرده است [نکرده بود]. او پس از كنار رفتن از موسسه اطلاعات به نوشتن داستان كه ذوق و استعداد دیگر اوست [او بود] ادامه داده و در این رشته موفق بوده است. وی در همه گردهمایی های نویسندگان قدیمی نشریات موسسه مطبوعاتی اطلاعات شرکت می کرد.
    عکس زیر، اعتمادی را در حاشیه گردهمایی سال 1379 کارکنان قدیمی موسسه مطبوعاتی اطلاعات در کنار علی باستانی (وسط) و در حال گفت و گو با بهرام مسعودی «آخرین مدیر آن موسسه ـ پیش از مصادره» نشان می دهد. علی باستانی که از سال 1336 در تحریریه روزنامه اطلاعات بکار پرداخته بود و سال ها معاون سردبیر اجرایی این روزنامه بود 22 آذرماه 1398 و در 95 سالگی در زادگاه خود استان مازندران درگذشت. وی در جوانی یک کمونیست بود. علی باستانی به رغم دو بار بازداشت شدن در سال انقلاب و از سران اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران کشور، از نخستین روزنامه نگارانی بود که پس از پیروزی انقلاب اخراج شده بود. وی که از مؤسسان سندیکای روزنامه نگاران ایران بود مدتی نیز دبیری این سندیکا را برعهده داشت و کمک کرد تا برای 122 روزنامه نگار در منطقه شهرآرا یک مجتمع مسکونی ساخته شود که این مجتمع به نام کوی نویسندگان و روزنامه نگاران باقی است.


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مشكلات مطبوعات ایران در پاسخ به سه پرسش واصله در آذرماه 1384(دسامبر 2005)
یك مخاطب در آذرماه 1384 (دسامبر 2005) در یك پیام طولانی و ابراز نظر درباره ژورنالیسم ایران، سه پرسش مطرح كرده و از مؤلف این کرونیکل ژورنالیستی آنلاین و از یکم شهریورماه 1335 روزنامه نگار، پاسخ آنها را خواسته بود:
    
    1ـ از چه زمانی مطبوعات ما اُفت كردند و چرا این اُفت ادامه دارد؟.
    
    پاسخ: به تصوّر این نگارنده (مؤلف این آنلاین)، عمدتا از سالهای 1358 و 1359 كه روزنامه نگاران قدیمی و باتجربه را بدون ذكر دلیل به صورت گروهی از رسانه ها (نشریات، رادیو تلویزیون و خبرگزاری وقت) اخراج كردند. ادامهِ به قول شما؛ اُفت را عمدتا باید به پای قانون مطبوعات مصوّب 1364 نوشت که روزنامه نگار بودن و تجربهِ خوب داشتن در این حرفه را از شرایط دادن پروانه انتشار قرار نداده است. دیده شده، تا این زمان [آذرماه 1384] هركس كه تقاضا كرده و «خودی!» تلقی شده، پروانه نشریه دریافت کرده است. اگر اخبار ویژه كیهان در طول زمان و از جمله در دوران سردبیری صفّار هرندی (وزیر ارشاد پیشین) را مرور كرده باشید كه برای درج در تاریخ و مطالعه نسل های آینده در «سی. دی.» و آرشیوها موجودند درباره وابستگی های برخی از اصحاب پروانه ها مطالبی نوشته است مثلا ارتباط داشتن با دست اندركاران امور نفتی.
    
    2ـ چرا برخی از اخبار خارجیِ بعضی از روزنامه های تهران، چندان در ردیف سیاست دولت نیست [به نظر این مخاطب هنگام ارسال پیام]؟.
    
    پاسخ: بهتر است که این قضیه را از وزارت ارشاد سئوال كنید.
    
    3ـ چرا مطالب روزنامه های تهران مشابه یكدیگر و حتی با یك انشاء است؟.
    
    پاسخ: به تصور این نگارنده، برای اینكه درآمد كافی برای استخدام روزنامه نگار حرفه ای ندارند. بودجه تحریریه بسیاری از آنها محدود است، لذا به گرفتن اخبار از خبرگزاری های بیست و چندگانه! داخلی كه آنها هم رونویس بردار اطلاعیه های دفاتر روابط عمومی موسسات و وبسایت های رسمی آنها و مقامات، و نیز نقل نطق های رسمی هستند بسنده می كنند و در نتیجه محتوای همه آنها تقریبا مشابه و یكسان است. از طرز تنظیم مطالب خبرگزاری های متعدد داخلی چنین برمی آید که نوار گفتار مقامات را عینا پیاده می کنند تا بعدا مورد تکذیب و احیانا اعتراض و مواخذه قرار نگیرند. بنابراین، برخی از اخبار آنها کامل نیست و مطابق قواعد خبرنویسی (رعایت عناصر ششگانه خبر و لید نویسی و توضیح اسامی و موضوعاتِ طرح شده که جای سئوال برای خواننده باقی نگذارد) نوشته نمی شود. خبرنویس باید مفاهیم واژه های نامأنوسی را که در اظهارات و اطلاعیه ها می آید مثلا واژه «گعده» در پرانتز قرار دهد و همچنین اسامی تازه مثلا خیابان ها و کوی و برزن و مشخصات آنها را. مطلب رسانه های عمومی باید کامل باشد تا مخاطب، مطلب را کاملا دریابد و نیاز به مراجعه به رِفرنس ها ازجمله فرهنگ واژه ها و پرسش از این و آن نداشته باشد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
مقاله نویس آمریکایی که متهم به گرفتن رشوه از یك «لابی گَر» شده بود
داگلاس
21 دسامبر 2005 با این كه هنوز نتیجه تحقیقات اعلام نشده بود، سندیكای توزیع مقالات «داگلاس باندو» پژوهشگر موسسه «كاتو» ارسال این مقالات را به رسانه ها قطع كرد و مجله تایم مقاله ای از او را كه قرار بود دوشنبه (19 دسامبر 2005) چاپ شود از صفحه مربوط خارج ساخت.
     داگلاس باندو متهم شده بود كه از «آبراموف» لابی ییست (كار چاق كن) سابق كنگره آمریكا پول می گرفته تا در مقالاتش چهره مثبتی از مشتریان او بسازد. اتحادیه های مطبوعاتی ضمن تاكید بر این اصول كه مقاله نویس (خواه روزنامه نگار حرفه ای و خواه پژوهشگر) باید شخصیتی مستقل و یك «فری تینكِر» باشد اعلام كرده بودند كه باید منتظر بمانند تا اتهام وارده به «باندو» كه دكترای حقوق هم دارد تایید شود و سپس اقدام کنند از جمله خواستن پوزش، منع موقت و یا دائم از توزیع مقالات او میان روزنامه ها. در آمریکا سندیکاها مقالات روزنامه نگاران فری لَنس (غز استخدامی) را میان رسانه ها توزیع می کنند و به همین سبب گاهی یک مقاله همزمان در چندین روزنامه درج می شود و یا رادیو ـ تلویزیون ها پاراگراف هایی از آن را نقل و پخش می کنند. از آنجا که قانون اساسی آمریکا آزادی «پرِس» را تضمین کرده است، دولت در کار روزنامه و روزنامه نگار دخالت نمی کند و بررسی کار در دست اتحادیه های روزنامه نگاران است و این صنف.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
زادروز و سالمرگی که هر سال خبر و نظر می شود، استالین ـ مردی که برای پیاده کردن سوسیالیسم راه خشونت در پیش گرفت
استالین در جوانی
هر سال و همچنان، رسانه ها و تفسیرنگاران به مناسبت زادروز و سالمرگ استالین خبر و نظر منتشر می کنند و نظرِ تاریخ نگاران را با توجه به دریافتی های تازه و تحولات روز که کارهای او در ایجادشان بی تأثیر نبوده منعکس می کنند. ژوزف استالین 18 دسامبر سال 1878 (طبق تقویم قدیم ـ ژولیات؛ ششم دسامبر) در گرجستانِ روسیه تزاری به دنیا آمد و پنجم مارس 1953 درگذشت. در وفاداری استالین به سوسیالیسم تردید نشده است، ولی از دیدگاه مفسران «تاریخ عقاید»، روش های حکومتی او مآلا مانع ثبوت كارایی سوسیالیسم شد.
     استالین كه تجربه ایستادگی های سالهای نخست پیروزی انقلاب بلشویكی را دیده بود و نیرنگهای انقلابیون و كمونیست های دروغین و فرصت طلبان را مشاهده كرده بود با توجه به طبیعت رفتار روس ها و روانشناسی خاص آنان، اِعمال خشونت در برابر مخالفان را بهترین راه گسترش سوسیالیسم و تداوم نظام سوسیالیستی می دانست حال آن كه تجربه تاریخ نشان داده است كه ترویج یك مكتب از طریق اِعمال خشونت، كم عمق و بی دوام و ناپایدار خواهد بود.
     استالین ماهرانه موفق به بردن جنگ جهانی دوم شد كه بر او تحمیل شده بود، ولی خواست كه با زور سوسیالیسم روسیه را جهانگیر كند كه اندیشه درستی نبود. با تغییر نظام حکومتی و انتصاب افراد تازه به مقامات دولتی، ضوابط و ... در یك كشور نمی شود مردم را با تمام وجود پیرو یك مكتب كرد، باید در عمل، مزیّت آن و لزوم تداوم و گسترش و تکامل آن را دریابند و رفتار مقام های حزبی و دولتی، یک ملاک عمل نظام حکومتی است. همچنین آمادگی هر جامعه برای قبولِ حاکمیت یک مکتب و ایدئولوژی، همان طور كه آب پیش از رسیدن به درجه «صد» در سیستم سانتیگراد به جوش نخواهد آمد انسان هم تا آمادگی مخصوصا آمادگی ذهنی لازم را نداشته باشد پذیرای صمیمانه یك ایده نخواهد شد و اگر هم بپذیرد، ظاهری است و از آن دفاع نخواهد كرد. جامعه روسیه وقت آمادگی انطباق فوری با اصول سوسیالیسم مارکسیستی را نداشت. اجرای اصول این نظام در روسیه نباید جهشی بود.
     استالین بدون این كه اتحاد شوروی را یک جامعه سوسیالیستی نمونه كند و به صورت مدینه فاضله در آورد تا دیگران، خود ـ مشتاق این ایده شوند؛ برای جهانگیر كردن آن به زور و سیاست متوسل شد و با این عمل هزینه سنگین یك جنگ سرد را بر مردم شوروی تحمیل كرد و آنان را در یك نارضایی عمومی طولانی قرار داد. بنابراین، اگر استالین سیاست لنین را دنبال كرده بود كه نمی خواست سوسیالیسم را صادر كند، امروز جهان چهره دیگری داشت. استالین نباید سوسیالیسم مارکسیستی را صد درصد دولتی می كرد كه با رفتن حکومت، آن هم برود و بالعکس.
     جانشینان استالین جرأت، قاطعیت و خشونت او را نداشتند كه تدریجا و چند دهه بعد نخست به حذف حزب کمونیست از حکومت کردن، سپس فروپاشی شوروی (جداشدن قطعات روسیه تزاری پس از قرن ها از هم) و نیز کمرنگ شدن سوسیالیسم مارکسیستی در جهان منجر شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انفجار یک جمبوجت پان امریکن بر فراز اسکاتلند که اعلام شد کار لیبی بود و ...
يک قطعه از هواپیماس ساقط شده آمريکايي

ساعت هفت بعد از ظهر 21 دسامبر 1988 به وقت لندن، یک جمبو جت پان آمریکن ـ پرواز 103ـ در مسیر لندن به نیویورک، در ارتفاع 31 هزار پا بر فراز لاکربی Lockerbie اسکاتلند منفجر شد و قطعات آن در منطقه ای به وسعت 845 مایل مربع بر زمین افتاد. چند قطعه از هواپیما به داخل شهر و نواحی مسکونی افتاد و چندین خانه را ویران ساخت. شدت انفجار برابر زمین لرزه ای به شدت 6/1 در مقیاس ریشتر بود. در این رویداد همه سرنشینان هواپیما که 259 تن بودند کشته شدند و 11 نفر نیز روی زمین جان سپردند؛ جمعا 270 نفر.
    بررسی کارشناسان تردیدی باقی نگذارد که انفجار و سقوط هواپیما نتیجه خرابکاری بود. 178 تن از مقتولین آمریکایی، 43 نفر انگلیسی و مابقی ملیّت دیگر داشتند.
     در چند روز پس از انفجار هواپیما، هرکس که با دولتی دشمنی داشت به روزنامه ها تلفن می کرد و انفجار را کار آن دولت به دست می داد.
     دستگاههای پلیسی ـ امنیتی چند کشور ازجمله آمریکا و انگلستان دست به تحقیقات پی گیر زدند و با به دست آوردن دلایل و مدارکی، انفجار را کار ماموران لیبیایی اعلام داشتند و انگشت روی دو مامور این کشور که یکی از این دو مسئول حراست شرکت هوایی لیبی به نام علی محمد المغربی بود گذاشتند. سازمان ملل دولت لیبی را تحریم و دارایی این کشور در خارج توقیف شد تا این دو تن را تحویل دهد. دولت لیبی که با این تحریم و مخصوصا بلوکه شدن پول دچار مشکل شده بود با اینکه همچنان خودرا مبرّا از اتهام اعلام می کرد دو سال و اندی بعد حاضر شد که این دو تن را تحویل دهد که محاکمه شدند، یکی از آنان تبرئه و المغربی مجرم شناخته شد و به حبس ابد محکوم گردید که در آگوست 2009 پس از ماندن هشت سال و چند ماه در زندان به دلیل ابتلاء به سرطان و پیش بینی مرگ در آینده ای نزدیک آزاد شد و به لیبی بازگشت.
    در پی محکوم شدن المغربی، دولت لیبی حاضر شد که دو میلیارد و هفتصد میلیون دلار غرامت تعیین شده را بپردازد به شرط اینکه پولهای آن که بلوکه شده بود آزاد شوند و چنین شد.
     شرکت هواپیمایی قدیمی پان امریکن بعدا ورشکست و منحل شد و مقامات آن سقوط هواپیما در لاکربی را که باعث ترس مردم از سوارشدن به هواپیماهای آن شرکت شده بود از علل این ورشکستگی و انحلال اعلام داشتند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
دومین روز جنگ پاناما - نخستین لشكركشی در تاریخ برای دستگیری رئیس یك كشور كه متهم به یك جرم عمومی شده بود!
نوريه گا ـ روزي كه در
صدر كشور پاناما بود

بیست و یکم دسامبر 1989 در دومین روز عملیات نظامی آمریکا در پاناما، تلفات سنگین گزارش شده بود و علاوه بر خرابی، عده ای هم از فرصت استفاده کرده و دست به غارت فروشگاهها و منازل زده بودند. هدف از این لشکر کشی، ظاهرا دستگیری نوریه گا و انتقال او به آمریکا جهت محاکمه به اتهام کمک به قاچاقچیان مواد مخدر و نیز تبدیل پول به صورت غیر قانونی (مانی لاندری) بود. نوریه گا رئیس ستاد نیروهای مسلح پاناما بود که زمام امور کشور را به دست گرفته بود.
     موضوع اتهام مدتها از اخبار رسانه ها بود و سخن از دستگیری نوریه گا با توسل به زور بود ولی افكار عمومی جهان با دستگیری رئیس یك دولت از طریق تصرف كشور او و آوردنش برای محاكمه به آمریكا موافقت نداشت كه كشته شدن یك نظامی آمریكایی در پاناما (که ظاهرا به دستور «ایست» پلیس پاناما توجه نکرده و دست به فرار زده بود) به دست ماموران این كشور بهانه لشكركشی را به دست آمریكا داد.
    
عكس نوريه گا با
شماره زنداني فدرال
آمريكا در فلوريدا، شهر ميامي

نوریه گا Manuel Noriega در سومین روز جنگ پس از شکست مقاومت نیروهایش، به سفارت واتیكان در پاناما سیتی پناهنده شد كه نیروهای آمریكایی این سفارت را محاصره و با پخش آهنگ خشن از بلندگوها با صدای بلند كاركنان سفارت و نوریه گا را خسته كردند به گونه ای که سوم ژانویه از سفارت بیرون آمد و تسلیم شد. چهارم ژانویه، درست 14 روز پس از حمله نظامی، نوریه گا پدر سه دختر، دست بسته در هواپیما قرار گرفت، به آمریکا انتقال یافت و به بازپرس مربوط در ایالت فلوریدا تسلیم شد و چندی بعد در دادگاه به چهل سال زندان محكوم گردید.
    وی در خاطراتش كه به چاپ رسیده نوشته است كه سالها در پاناما حقوق بگیر سرویسهای اطلاعاتی آمریكا از جمله «سیا» بود و به مَرد آمریكا در پاناما شهرت داشت. [درباره مجازات و استرداد نوریه گا به فرانسه و از آنجا به پاناما و درگذشت او در 83 سالگی در 29 ماه می 2017 مطالب متعدد در این تاریخ آنلاین آمده است ازجمله در روز 20 دسامبر. با تایپ نام او در قسمت جستجو و کلیک کردن می توانید به همه آن مطالب دسترسی یابید]
گفتگوي نظامي آمريكايي با يك پانامايي دستگير شده

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زنی كه 62 بار شوهر كرده بود! - عادت روانی تکرار ازدواج و ... ـ ازدواج مهم ترین اقدام یک فرد در طول زندگی ـ تدریس ازدواج درست در مدارس
«ترز وان Theres Vaghn» یك بانوی آمریكایی 21 دسامبر سال 1922 در جلسه دادگاه اعتراف كرد كه در طول عُمر خود تا آن زمان 62 بار شوهر كرده بود و با این اعتراف نام خود را وارد تاریخ اجتماعی كرد، زیرا كه 62 بار ازدواج برای یك زن سابقه نداشته است.
    وی به شكایت آخرین شوهرش به دادگاه احضار شده بود. او گفت كه «شوهر كردن» عادت او شده است و نمی تواند بیش از چند هفته تا چند ماه با یك شوهر زندگی كند و اگر شوهر با زبان خوش راضی به جدایی نشود دست به زجر دادن او می زند.
    در پی این اعتراف، بسیاری از روانشناسان، داوطلب بررسی در باره این عادت (اعتیاد) بانو ترز شدند. بعدا نتیجه این بررسی ها به صورت یک اصل در روانشناسی درآمده است که «تکرار ازدواج» و تعدّد «پارتنِر سِکس» و نیز تَن فروشی و همجنسبازی به صورت عادت در می آید و تَرک چنین عادتی نیاز به شرکت در کلینیک های ویژه دارد.
    روانشناسان و جامعه شناسان همچنین به این واقعیت دست یافتند که اشتباه در ازدواج نخست (عدم رعایت اصول سه گانه؛ تناسب؛ هماهنگی وعلاقه مندی صمیمانه) سبب تکرار ازدواج و عمدتا با همان اشتباهات و در نتیجه تغییر رفتار می شود و آن فرد زندگانی سعادتمندانه نخواهد داشت.
    در پی به دست آمدن این اصول، در بسیاری از کشورها، تدریس چگونگی انتخاب درست شریک زندگی، به صورت فصلی تازه بر درس تعلیمات اجتماعی مدارس متوسطه اضافه شده است، زیراکه «ازدواج» مهمترین اقدام یک فرد در طول حیات خودش است که اگر در انتخاب اشتباه کند، در طول زندگانی از پیروزمندی های دیگر لذت کامل نخواهد بُرد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
حُکم یک دادگاه در آمریکا یک مرد آرام و منضبط را به یک قاتل تبدیل! و در حومه واشنگتن دست به کشتار زد
مالوو
19 دسامبر 2003 هیات منصفه یك دادگاه شهر چساپیك ـ واقع در منتهی الیه شرق استیت ویرجینیای آمریكا ـ «لی بوید مالوو» 18 ساله را كه سال پیش از آن با همدستی پدر خوانده اش «جان آلن محمد» با ارتكاب چند قتل [به صورت تیراندازی از داخل اتومبیل به مردم در محوطه های عمومی] مجرم شناخت. این تیراندازی های منجر به مرگ، در مناطق مسکونی مجاور شهر واشنگتن روی داده بود و ساکنان محل را در ترس فرو برده بود.
     چند روز پیش از آن دادگاه «ویرجینیا بیچ» شهر مجاورِ چساپیك، «جان محمد» را مجرم و سزاوار اعدام اعلام كرده بود. علت محاکمه این دو تن در دو شهرِ دور از محل وقوع جنایت به این دلیل بود که قضات تحت تاثیر جوّ موجود در محل جرم قرار نداشته باشند.
     در جریان محاكمات كیفری در كشورهای غرب از جمله آمریكا با همه پوشش خبری كه به آن داده می شود، انگیزه جنایت كه مردم طالب دانستن آنند روشن نمی شود زیرا كه وکلاء و مشاوران قضایی مانع از آن می شوند كه متهمان هر چه را كه در دل دارند بگویند و اجازه نمی دهند كه متهمان اعتراف كنند؛ لذا آن چه را كه در دهانشان می گذارند باید بگویند. دادیاران هم تنها بر اثبات مجرمیت پافشاری می كنند و در این میان انگیزه ارتكاب جنایت به درستی روشن نمی شود تا مشكل اجتماعی مربوط شناخته شود و برطرف گردد و نوع مشابه جنایت تكرار نشود.
جان محمد


     از گزارش های حاشیه ای چنین بر می آمد؛ جان آلن محمد كه زمانی یك نظامی منضبط و مطیع بود پس از درگیری با زنش و تصمیم قاضی به سپردن فرزندانشان به مادر و سختگیری های دیگر، آشفته و متغییر و آماده انجام هرگونه خشونتی می شود. وی «مالوو» را كه متولد جزیره ای در كارائیب است به فرزندی می پذیرد و به آمریكا منتقل می كند. مالوو نیز در اینجا پس از اخراج از مدرسه به دلیل این كه هنوز تكلیف مهاجرت او روشن نبود، و مقدمات اخراج او از آمریكا اماده می شد، خویشتنداری را از دست می دهد و بمانند جان آلن محمد به خشونت می گراید و آماده گرفتن انتقام و آدمكشی می شود و ....
     سرانجام مالوو به حبس ابد و جان آلن محمد در نوامبر 2009 اعدام شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زمانی که قذافی از معارضه طولانی خود با آمریکا دست برداشت و حاضر به انهدام سلاحهای کشتار جمعی لیبی شد ـ نتیجه کار و سرانجام او ...!
معمر قذافی رهبر وقت لیبی پس از یك مقاومت دهها ساله 20 دسامبر 2003 از سر راه سیاست آمریكا كنار رفت و اعلام داشت كه از تلاش برای ساختن هرگونه اسلحه كشتار جمعی منصرف شده و درهای كشورش به روی بازرسان مربوط بازاست. گفته شده است که اشغال نظامی عراق باعث ترس و نگرانی قذافی شده بود. دولت صدام حسین هم متهم به تلاش برای ساختن سلاح کشتار جمعی شده بود.
    قذافی در آن روز اعلام کرده بود که سلاحهای کشتار جمعی را که در اختیار دارد نابود می کند ازجمله موشکهایی را که بردشان از 300 کیلومتر بیشتر است و برای ورود بازرسان سازمان ملل قید و شرط قرار نمی دهد.
    هنوز تعجب جهانیان از این اقدام غیر منتظره قذافی به پیایان نرسیده بود که جورج دبلیو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا اعلام داشت که موافقت قذافی با انهدام سلاحهای کشتار جمعی لیبی نتیجه مذاکرات محرمانه 9 ماهه او و قول و قرارهای متعدد بوده است. هدف او از قانع کردن قذافی به انهدام سلاحهای کشتار جمعی، رفع هرگونه خطر از آمریکا و جهان بوده است. وی در عین حال اقدام قذافی را عملی تاریخی و یک شجاعت خواند. بوش گفت گه قذافی به ما گفته است که سرگرم فراهم ساختن مقدمات ساخت بمب اتمی بوده، مواد اولیه و وسائل کار را به دست آورده و در اختیار دارد. با این اقدام قذافی و نیز موافقت او به پرداخت غرامت به خانواده های مقتولین سقوط جمبوجت پان امریکن در لاکربی، تحریم ها به تدریج و پس از کسب اطمینان برداشته و روابط با لیبی عادی خواهد شد.
    قذافی بعدا مواد و وسائل تهیه اسلحه کشتار جمعی را که در اختیار داشت به آمریکا فرستاد و در آگوست سال 2004 حاضر شد که به قربانیان یک دیسکوتک برلین نیز غرامت بپردازد.
    در پی انفجار در یک دیسکوتک در برلین که هدف آن قتل و جرح نظامیان آمریکایی بود، به دستور رونالد ریگین رئیس جمهور وقت آمریکا، یك بار لیبی مورد حمله هوایی ـ دریایی قرارگرفته و متحمل تلفات و خسارات شده بود. قذافی در آن زمان از دوستان دولت مسکو بود و از این دولت اسلحه می خرید.
    در پی لغو تحریم ها، قذافی به پس انداز کردن پول اضافی ناشی از فروش نفت در آمریکا دست زد و این ذخیره در پایان سال 2010 نزدیک به 32 میلیارد دلار بود.
     به اظهار مورخان، از دهه 1980 كه هنوز شوروی بر سر پا بود، سیاست آمریكا بر این پایه قرار گرفته بود كه معارض نداشته باشد ـ كوچك و یا بزرگ. برای آمریكا دارندگان اسلحه استراتژیك و نیز افراد نیرومند یكدنده، هر دو خطر محسوب می شدند.
از آن قذافي تا اين قذافي، تنها 5 سال ـ چرخ بازيگر از اين بازيچه ها بسيار دارد

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... وقتی که به ملکه زیبایی خیانت شود
عكسی كه زندان از
«شارون» برداشته بود
تا 20 دسامبر 2003 كمتر كسی بود كه باور كند به ملكه زیبایی هم خیانت شود كه این كار صورت گرفت و نامزد 25 سالهِ شارون ردماندSharron Redmond, Miss Savannah 2003 and a high-school teacher ملكه زیبایی شهر ساوانای استیت جورجیای آمریکا پنهانی با زنی دیگر رفت و آمد بر قرار كرده بود.
    شارون كه سیاهپوست است و به تازگی معلم مدرسه شده بود پس از اطلاع از خیانت نامزدش ـ کِوین شورتر، قصد گفت و گو با آن زن را کرد که با نامزدش رو به رو شد و مشاجره درگرفت و کِوین با شلیك گلوله کشته شد و شارون پشت میله های زندان قرار گرفت تا عُمری را به این صورت سپری کند.
    دادستان برای شارون 23 ساله درخواستِ مجازات «حبس ابد» کرد، ولی پس از محاکمه، هیآت منصفه دادگاه مرکّب از 3 مرد و 9 زن او را مجرم ندانستند، زیراکه وکیل قضایی او ثابت کرده که شارون برای دفاع از خود شلیک کرده بود و گلوله به پایین کمر کِوین اصابت کرد و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هجدهم دسامبر2011، وزیر دفاع آمریکا سند پایان جنگ عراق را پس از خروج آخرین دسته نیروهای رزمی این کشور امضاء کرد


بامداد هجدهم دسامبر2011، لئون پانتا Leon panetta وزیر دفاع وقت آمریکا سند پایان جنگ عراق را پس از خروج آخرین دسته نیروهای رزمی این کشور امضاء کرد.
     نیروهای نظامی آمریکا پس از ورود به عراق هشت سال و ده ماه در این کشور بودند. عکس بالا، خروج آخرین یکان رزمی ارتش آمریکا از عراق را که سپیده دم 18 دسامبر و 13 روز پیش از تاریخ تعیین شده در اعلامیه واشنگتن صورت گرفت نشان می دهد. این یکان که وابسته به تیپ سوم لشکر یکم (مستقر در فورت هود ـ تکزاس) است وارد کویت شد. دولت آمریکا با دولت عراق قرارداد دفاع و امنیت مشترک امضا کرده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... و پس از 18 سال تلاش، روسیه را به WTO (سازمان جهانی بازرگانی) راه دادند!
پس از 18 سال تلاش، بالاخره روسیه 16 دسامبر 2011 (25 آذرماه 1390) به عضویت سازمان جهانی بازرگانی World Trade Organization وبه اختصار WTO پذیرفته شد. روسیه از سال 1993 درخواست عضویت کرده بود. [در آن زمان، نام این سازمان آژانس جهانی تجارت و تعرفه GATT = General Agreement on Tariffs and Trade بود]. قرار بود [وعده داده شده بود] روسیه پس از فروپاشی شوروی وارد این سازمان شود که هر سال بگونه ای اشکالتراشی شده بود و راهش نداده بودند. روسیه معادل 20 میلیارد دلار به منطقه یورو که در بحران پولی است کمک کرده است.
    عضویت روسیه در سازمان جهانی بازرگانی بعدا به تصویب پارلمان روسیه هم رسید.
    WTO که از سال 1995 برجای GATT نشسته طبق قرارداد مراکش ایجاد شده است. رژیم پکن دو سال پیش روسیه وارد این سازمان شد. GATT (آژانس جهانی تجارت و تعرفه) در سال 1947 و در چارچوب سیاستی تاسیس شده بود که بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را به وجود آورده است و از نتایج جنگ جهانی دوم بشمار می رود. فکر تاسیس GATT در نشست برتون وودز Breton Woods [واقع در ایالت نیوهمشایر آمریکا] به میان آمده بود. همین نشست بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را به وجود آورد. اگر عضویت سه کشوری که تایید شده اند به تصویب نهایی برسد، شمار اعضای WTO به 157 عضو خواهد رسید. وظیفه نظارت بر لیبرالیزه شدن تجارت برعهده WTO گذارده شده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
زمانی که کیم جونگ ـ اون رهبر کره شمالی شد


نوزدهم دسامبر 2011 اعلام شد که کیم جونگ ـ اون Kiim Jong - Un دبیر اول حزب کمونیست کره شمالی (جمهوری دمکراتیک خلق کره) و رهبر این کشور شده است. کیم جونگ ـ ایل Kim-Jong - Il رهبر کره شمالی (پدر کیم جونگ ـ اون) هفدهم دسامبر بر اثر حمله قلبی درگذشته بود. وی که 69 سال عمر کرد به مشکلات قلبی ناشی از بیماری قند دچار بود و در سال 2008 نیز سکته کرده بود. کیم جونگ ـ ایل در سال 1994 بر جای پدرش کیم ایل ـ سونگ Kim Il - Sung نشسته بود. وی بود که کره شمالی را اتمی و موشکی کرد.
    سن رهبر تازه کره شمالی که در سویس هم تحصیل کرده و زبانهای فرانسه و انگلیسی را می داند اعلام نشده است. در برخی از گزارش ها اورا متولد ژانویه 1983 و در برخی دیگر ژانویه 1984 ذکر کرده بودند.
    از زمان سکته کیم جونگ ـ ایل (سال 2008)، سخن از رهبری کیم جونگ ـ اون پس از پدرش به میان می آمد.
     این عکس (تصویر بالا) که نهم سپتامبر 2011 برداشته شده است کیم جونگ ـ اون را با پدر و یک ژنرال کره ای در مراسمی نشان می دهد (نفر آخر از سمت چپ).
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
هندوانهِ شبِ یَلدای سال 1342 هرکیلوگرم 6 ریال ـ یلدای 1398 هر کیلو 4 ـ 5 هزار تومان!


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شترمرغ سواری



    این عكس هفته اول دسامبر2005 تحت عنوان «عكس روز» در رسانه ها انتشار یافته بود كه دیدنی است. عكس، یك صحنه «شترمرغ سواری» را در كشور كنیا واقع در آفریقای خاوری نشان می دهد. شترمرغی كه در عكس دیده می شود، نر و دو ساله است كه بر پشت آن زین نهاده اند. گفته شده است كه طاقت شتر مرغ در سواری دادن بیش از اسب است ولی سرعت اسب را ندارد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 21 دسامبر
  • 1788:   ارتش اعزامی دولت پادشاهی چین شهر «تانگ لونگ» پایتخت آن زمان ویتنام را تصرف كرد.
        
        
  • 1823:   جورجیا نخستین استیت آمریكا بود كه ثبت و صدور گواهی تولد را اجباری كرد. در آمریکا شناسنامه به صورت آنچه که در کشورهای دیگر مرسوم است صادر نمی شود و همان گواهی بیمارستان درباره تولد که ثبت می شود، کار شناسنامه را انجام می دهد. اگر یک فرد بخواهد که کارت شناسایی عکس دار داشته باشد، صدور آن را از دفتر سازمان اتومبیل و رانندگی محل سکونت خود تقاضا می کند که صدور آن همان لحظه و حضورا صورت می گیرد.
        
        
  • 1892:  


    رِبِکا وِست Rebecca West روزنامه نگار انگلیسی بدنیا آمد و 91 سال عُمر کرد. وی شش دهه برای رسانه های انگلیس و آمریکا گزارش و مقاله نوشت. دو ابتکار از او وارد تاریخ ژورنالیسم شده است: سفرنگاری (شرح کامل مشاهدات در طول هر مسافرت ـ داخلی و خارجی و بعضا شهر و بازارگَردی). در رفت و آمدها و دید و بازدیدها و حتی در جریان خریدهای خانگی، اگر به مواردی برخورد می کرد که لازم بود انتشار یابد آنها را رسانه ای می کرد تا مسائل علنی و حل شوند. ابتکار دیگر او، نقد کتاب ها از دیدگاه خود و مصاحبه با خوانندگان آنها و نویسندگان بود. ربکا خبرهای نادرست منتشره را در مقالات خود افشاء می کرد تا به قول خودش؛ مخاطبان فریب نخورند.
        
  • 1898:   «رادیوم» توسط زن و شوهر دانشمند ـ پیر و ماری كوری در آزماشگاهی در فرانسه كشف شد.
        
        
  • 1911:   سالارالدوله ـ شاهزاده قاجار که ادعای پادشاهی ایران را داشت با یك نیروی مسلّح وارد كرمانشاه شد تا از آنجا به تهران آید و با بركنار كردن سلطان احمد شاه نوجوان سلطنت ایران را به دست آورد.
        
        
  • 1913:   جدول کلمات متقاطع (کراس ورد پازل) برای نخستین بار 21 دسامبر 1913 در نشریه نیویورک ورلد انتشار یافت.
        
        
        
  • 1932:   بی بی سی پخش برنامه رادیویی آن سوی دریاها تحت نام صدای امپراتوری را آغاز كرد.
        
        
  • 1941:   هیتلر كه با اظهارنظر منفی پاره ای از ژنرال هایش درتصمیماتش به حملات نظامی رو به رو شده بود، از این روز ـ خود فرماندهی كل نیروهای مسلح آلمان را به دست گرفت تا در تصمیمات نظامی اش با اعتراضی رو به رو نشود.
        
        
  • 1946:   زمین لرزه ای به شدت بیش از 8 در مقیاس ریشتر در منطقه نانکایدوِ ژاپن روی داد و ایجاد سونامی کرد. در این رویداد بیش از 1300 ژاپنی کشته و نزدیک به 40 هزار ساختمان ویران شد. در آن زمان ژاپن یک کشور جنگزده و اشغال نظامی شده بود.
        
        
  • 1958:   شارل دوگلCharles de Gaulle با کسب بیش از هشتاد درصد آراء مردم فرانسه، رئیس جمهوری این کشور شد و جمهوری پنجم فرانسه آغاز گردید. رای دهندگان فرانسوی به روزنامه نگارانی که از آنان سئوال کرده بودند: چرا؟، گفته بودند که در تاریخ یک کشور در بعضی ادوار مسائلی پدید می آید که لازم است برای حل آنها، امور را به دست یک نظامی سپرد و فرانسه فعلا بهتر از دوگل، ژنرال دیگری ندارد.


  • 1972:   دولت وقت ایران از آمریكا 500 هلی كوپتر خریداری كرد.
        
        
  • 2004:   دكتر «جان لویس گدیس» تاریخدان دانشگاه یِیل ابراز نظر كرده بود كه پیروزی بوش در عملیات نظامی در افغانستان كه در پی رویدادهای 11 سپتامبر 2001 آغاز شد و تا حدی مورد استقبال جهانیان قرار گرفت (كه شرح سختگیری طالبان نسبت به افغانها را در طول سالها در مطبوعات خوانده بودند)، مشوق وی شد كه دست به اشغال نظامی عراق بزند. گرچه از سال 1979 که تهران پیمان استراتژیک ایران و امریکا را یکجانبه لغو کرد پیش بینی می شد که آمریکا در آن منطقه یار و یاران تازه ای جستجو کند.
        
        
  • 2004:   شبكه های تلویزیونی آمریکا انتقاد خانواده نظامیان مقتول از رامسفلد وزیر دفاع وقت امریكا را پخش كرده بودند. این خانواده ها اعتراض داشتند كه چرا رامسفلد خودش تسلیت نامه ها را امضاء نكرده است و امضای او ماشینی بود. نامه های تسلیت به منازل بستگان نظامیان آمریکایی مقتول در عملیات نظامی افغانستان و عراق ارسال شده بود.
        
        
  • 2011:   طبق گزارش های منتشره در این روز، کمپانی روسیِ تات نفت Tatneft با کمپانی ایرانی مهندسی و توسعه وابسته به وزارت نفت قرارداد توسعه میدان نفتی زاغه واقع در جنوب ایران را امضاء کرده بود. ارزش قرارداد حدود یک میلیارد دلار گزارش شده بود.
        
        
  • 2023:   در این روز یک جوان 24 ساله چِک به نام دیوید کوزاک پس از کشتن پدرش در خانه، به دانشگاه چارلز در شهر پراگ (پایتخت جمهوری چک) رفت و در طبقه چهارم ساختمانِ گروه آموزش هنر این دانشگاه به سوی هرکس را که دید تیراندازی کرد، 14 نفر را کشت و 25 تن دیگر را مجروح ساخت. آنگاه از پنجره ساختمان به سوی رهگذران خیابان تیراندازی کرد، سه نفر را مجروح ساخت و سپس خودکشی کرد که حادثه ای کم سابقه خوانده شده است.
        
  • 2024:   سازمان آمریکایی غذا و دارو FDA داروی درمان بدخوابی و عمدتا ناشی از چاقی را که در جریان خوابیدن، باعث بی نظمی تنفس و خرناس می شود ـ معروف به بیماری obstructive sleep apnea، به نام Zepbound را تأیید کرد که به بازار آید. گفته شده است که این دارو نخستین داروی تأییدشده برای درمان آن بیماری است. طبق گزارش ها، حدود 7 درصد مردم دچار نوعی بدخوابی هستند.
        
        
        
  • کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    ماجرای شنیدنی و بی سابقه دختری که چون نقص جسمانی داشت با استفاده از شناسنامه برادر سالها به صورت مَرد در رستوران آشپز بود و ...
    زمستان سال 1336 بود و از حادثه نویس شدن من [مؤلف این تاریخ آنلاین] و انتقال از میز اخبار اقتصادی روزنامه اطلاعات به میز پوشش حوادث شهری این روزنامه کهنسال چهار ماه می گذشت. میز حوادث روزنامه های تهران عُمری نداشت و ما هنوز به اهمیت کسب سوژه از بیمارستانها ـ آنچنانکه باید، پی نبرده بودیم. بیمارستانها برای سرنخ به دست دادن جهت تعقیب موضوع بهترین منبع هستند.
        یک روز یک بانو که گفت پرستار بیمارستان است ولی نامش را نمی گوید به میز حوادث روزنامه اطلاعات تلفن کرد و گفت یک فرد به نام ... در اطاق شماره ... بخش دکتر نصیرپور [جرّاح بنام و استاد وقت دانشکده پزشکی] در بیمارستان سینا بستری است، زیر یک عمل جرّاحی 4 ـ 5 ساعته بود و ماجرای بی سابقه ای دارد. خواستم به شما خبر دهم.
        دبیر وقت میز [احمد سروش، داستان نگار بنام] پوشش آن ماجرا را به من [ن. کیهانی زاده] سپرد. من پیش از انتقال به میز حوادث، یک سال خبرنگار میز اقتصادی و دو ماه دستیار سوم سردبیر بودم و تجربه حادثه نویسی ام کمتر از دیگران بود.
        وقتی به بیمارستان سینا رسیدم و به دفتر بخش سوانح که دکتر نصیرپور هم در آنجا مسئولیت داشت رفتم، محمد بلوری حادثه نویس کیهان هم آنجا بود. پرسیدم که از کجا اطلاع یافته، گفت که خانمی ناشناس تلفن کرد و خبر داد ـ ظاهرا همان بانو که به ما تلفن کرده بود به کیهان هم تلفن کرده بود. بیمارستان سینا (قبلا به نام مریضخانه دولتی تهران و قدیمی ترین بیمارستان پایتخت) پس از تأسیس دانشکده پزشکی دانشگاه تهران به یک بیمارستان آموزشی دانشگاهی تبدیل شده است که یک بخش سوانح (بخش ویژه درمان مجروحان حوادث تهران) هم داشت.
        پس از انتظار زیاد و کسب موافقت پروفسور عدل رئیس واحدهای جراحی آن بیمارستان، به دیدار آن فرد (بیمار) رفتیم ـ زنی زیبا بود. گفت که به شرط ننوشتن نام و نگرفتن عکس، حاضر است ماجرا را بگوید. قول دادیم. یک دستیار جرّاح (دانشجوی دوره تخصّص جرّاحی) قبلا به ما گفته بود که عمل جرّاحی روی قسمت پایینی استخوان پلویک (لگن خاصره) این فرد صورت گرفت که مادرزادی بود و بسیار بزرگ و حجیم و مجاری تحتانی را پوشانده و عمدتا مسدود کرده بود.
        فردِ جرّاحی شده که زنی 25 ساله بود گفت: من متولّد یک روستا در غرب کشور هستم. دوقلو به دنیا آمدم. برادر دوقلوی من در پنج ماهگی درگذشت. ما بعدا از دهکده به شهر نقل مکان کردیم و من به مدرسه رفتم تا کلاس هشتم. یک مزاحمت خیابانی سبب شد که پدرم مانع ادامه تحصیل من شود. 17 ساله بودم که خواستگار برایم آمد و به عقد او درآمدم. من نمی دانستم که نقص جسمانی دارم. تصور می کردم که همه دخترها همین طور هستند ولی در شب حجله، شوهرم متوجه نقص جسمانی من شد که با آن وضعیت نمی تواند با من عروسی کند.
        او به من علاقه داشت. سالها همسایه ما بود. مرا به پزشک نشان داد. دکتر گفت که عمل جراحی لازم است و چنین عملی فقط در تهران امکان پذیر است. به تهران آمدیم گفتند که 3 ـ 4 هزار تومان هزینه دارد [به پول آن روز که دریافتی ماهانه یک معلم جدید الاستخدام 150 تومان بود] که شوهرم و خانواده ما نمی توانستند آن را تأمین کنند. ما به شهر خود بازگشتیم. شوهرم حاضر به طلاق دادن من نبود. ما 4 سال به همان صورت باهم زندگی کردیم. در این میان، پدر و مادر من فوت شدند. یک روز عَمّه ام به من گفت که شناسنامه برادر دوقلویم ابطال نشده و نزد اوست، از شوهرم طلاق بگیرم، موهای سرم را کوتاه کنم. لباس مردانه بپوشم و در تهران به اسم برادرم کار کنم و فکر ازدواج را هم از سرم خارج سازم.
        با کشمکش بسیار و تهدید به خودکشی از شوهرم طلاق گرفتم و به تهران آمدم، لباس مردانه پوشیدم، موهای سرم را کوتاه کردم و در یک رستوران آشپز شدم و هیچکس تردید نمی کرد که مَرد نیستم، حتی صاحبخانه ابراز تمایل کرد که دخترش را به من بدهد.
        سه سال و چند ماه به این صورت گذشت و من راضی بودم و شناسنامه برادرم را هم دادم با عکس خودم عکسدار کردند. مشکلات من 8 ـ 9 ماه پیش آغاز شد. نمی دانم که چه کسی به دژبان کلانتری محل خبر داده بود که در رستوران ما، یک سرباز فراری کار می کند. یک شب چند دژبان به رستوران آمدند و شناسنامه و اوراق معافیت و خاتمه خدمت کارکنان را که همگی مرد بودند خواستند. من معافیت و خاتمه خدمت نداشتم. لذا، مرا با خود بردند و روز بعد به اداره نظام وظیفه تحویل دادند. در اینجا حقیقت را گفتم، ولی باور نکردند و مرا به بهداری ارتش فرستادند. تایید شد که زن هستم. باوجود این مرا رها نکردند و با پرونده و به اتهام استفاده از شناسنامه فرد دیگر به دادسرای تهران فرستادند. بازپرس وقتی حقیقت را شنید مرا به قید ضمانتِ خودم آزاد کرد تا بعدا ببیند که چه می تواند بکند.
        من که شناسنامه دخترانه ام را به امید روزی که بتوانم پول لازم جهت عمل جراحی را فراهم کنم و بار دیگر زن شوم حفظ کرده بودم، دوباره لباس زنانه پوشیدم و در چندماه گذشته هر چند هفته یک کار داشتم ـ از کار در یک قنادی تا پرستاری از یک پیرمردِ زن مرده. این پیرمرد که 71 ساله است وقتی داستان زندگی مرا شنید حاضر شد که هزینه جرّاحی را از جیب خود بدهد، به این شرط که با او ازدواج کنم. پاسخ به پیشنهاد اورا به امروز و فردا کردن برگزار کردم که بازپرس با ارسال ورقه مرا احضار کرد. نسبت به من دلسوزی کرد و من پیشنهاد پیرمرد را برایش گفتم، گفت که لازم به پول دادن نیست، بیمارستان های دولتی به رایگان عمل می کنند و چون مورد نادری است بیمارستان های دانشگاهی برای تجربه کارآموزان حاضر اند حتی پولی هم بدهند و مرا به بیمارستان سینا معرفی کرد و از دادستان خواست که چون سوء نیّت و قصد جرم نداشتم و ... موافقت کند که برایم قرار منع تعقیب صادر شود. در همین رفت و آمد به دادسرا تا صدور قرار منع تعقیب، با مردی آشنا شدم که قول داده است پس از عمل جراحی با من ازدواج کند و در طول عمل جراحی هم پشتِ درِ اطاق عمل نشسته بود و هر روز دوبار به دیدن من می آید. می گویند که شغل مهمی دارد، من نمی دانم.
        پرسیدم که با آن مرد 71 ساله چه کرده است، گفت که قضیه دادگستری را در آخرین روز برایش گفتم و بامداد روز بعد نزد همین خواستگار رفتم، جامه دانم را به او سپردم و به بیمارستان آمدم که او به بیمارستان تلفن کرده بود و ساعت عمل جراحی مرا پرسیده بود و به اینجا آمده بود و من خبر نداشتم و وقتی که مرا از اطاق عمل به این اطاق آوردند و به هوش آمدم اورا در کنار تختخواب خود دیدم که به پرستار گفته بود نامزد من است و من هم تأیید کردم.
        به روزنامه بازگشتم و خبر ماجرا را به همین صورت نوشتم و انتظار داشتم که به صفحه اول برود که روز بعد دیدم در 12 سطر و به صورت خبر یک عمل جراحی درج شده است. علت را پرسیدم و متوجه شدم که همان خواستگار دختر که از موضوع مصاحبه آگاه شده بود با التماس از مدیران دو روزنامه [کیهان و اطلاعات] خواسته بود که به خاطر رعایت حال او و فامیل اش، خبر را در چارچوب عمل جراحی خلاصه کنند و آن را به صورت یک گزارش کوتاه عِلمی درآورند. او که در جامعه، فردی شناخته شده است می خواهد عمری را با این زن که دوستش دارد زندگی کند.
        امّا، رفتن به بیمارستان سینا و پی بردن به اهمیت چنان منبعی سبب شد که دست به فعالیت زنم و کاری کنم که خبرنگار کیهان ـ روزنامه رقیب را سالهای سال به بیمارستان سینا راه ندهند و آن بیمارستان پُرخبر حوزه اختصاصی من باشد. همین رقابت های خبری، روزنامه های وقت را ارتقاء و اعتلاء می داد. در آن سالها مردی به نام «سپاه منصور» رئیس اداری بیمارستان سینا بود که با هم دوست شده بودیم. او یک ورامینی بود.
        
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    برای اطلاع



     

    روزنامک


    اِدیشن(نسخه) آنلاین مجله جهانی «روزنامک» که به شماره ثبت 25178/92 ثبت شده است حاوی «دستچینِ رویدادهای روز و گذشته - تاریخ» و چشم انداز فردا از دیدگاه اصحاب نظر و شخص ناشراست.
     همچنین نظرات، تجربه، مشاهدات و خاطرات (کارنامک) نوشیروان کیهانی زاده ـ روزنامه نگار و تاریخ نویس 78 ساله ـ با هدف ارتقاء دانش مخاطبان، سطح آگاهی ها و مدنیّت برای داشتن دنیایی بهتر و کمک فرهنگی به کاهش مسائل جوامع، بشریّت و پیشگیری از اشتباه با این شعار: توانایی محصول دانایی است و «دانستن» حق انسان.
    «روزنامک» که از نوامبر 2003 (21 آبان 1982) به صورت یک وبسایت، با هدف آموزش عمومی و خبر و نظررسانی ایجاد شده بود. شماره یکم نسخه چاپی روزنامک نیز در اپریل 2014 (اردیبهشت 1393) در تهران منتشر شد و انتشار آن ادامه یافته است.

    نسخه آنلاین: www.rooznamak.com

    نسخه چاپی: www.rooznamak-magazine.com


     




     

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com