Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
10 ژوئن
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 10 ژوئن
ايران
نامه امپراتور چین باستان به قباد ساسانی در ژوئن 520
طبق کرونولوژی تاریخ چین باستان، امپراتور وقت چین در سال 520 میلادی نامه ای مفصل و اندرزگونه برای قباد ساسانی شاه وقت ایران فرستاده بود. محاسبات تقویمی، تاریخ انشاء این نامه را 17 ژوئن آن سال تعیین کرده است. این نامه که متن آن در تاریخ چین آورده شده است توسط هیاتی به ریاست یک وزیر پیشین به تیسفون ارسال شده بود و قباد ساسانی آن را پنج ماه بعد و زمانی که خودرا برای سرکوبی شورش گُرجی ها آماده می کرد دریافت داشت.
    در این پیام، امپراتور چین از کاهش حجم مبادلات تجاری دو کشور که قبلا چشمگیر بود گله کرده بود. امپراتور قول داده بود ـ اگر قباد تقاضا کند ـ به مساعی ایران در بازداری اقوام آلتائیک و هون از رخنه به قلمرو ایران (در منطقه فرارود) کمک خواهد کرد.
    روایت است که قباد تصميم خود به لشکرکشی به منطقه ساحلی دریای سیاه در قفقاز را با فرستاده امپراتور چین در ميان گذارده بود. قباد ژنرال پیروز مِهران و ژنرال نرسی را مامور این کار کرده بود که به درگیری با روم انجامید و رومیان شکست خوردند و حاضر به پرداخت غرامت (سکه طلا) شدند. رومیان محرّک شورش گُرجیان بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز كودتاي قوچان، قتل نادرشاه و تغيير مسير تاريخ خاورزمين
يك نقاش تصويري از نادرشاه را در جنگ هند روي پرده كشيده است
دهم ژوئن سال 1747 (در آن سال مصادف با 20خرداد) در فتح آباد قوچان، نادرشاه در خوابگاهش به دست تني چند از ژنرالهايش به قتل رسيد و به اين ترتيب ناپلئون شرق از اين دنيا رفت ـ مردي كه آرزو داشت ايران را بار ديگر ابرقدرت جهان كند. دهم ژوئن درعین حال سالگشت مرگ دو زمامدار برجسته دیگر است. دو هزار و هفتاد سال پيش از قتل نادر، اسكندر مقدوني نيز دهم ژوئن (سال 323 پيش از ميلاد) در بابل (جنوب غربي بغداد امروز) درگذشت و دهم ژوئن سال 1190 فردريك باربروسا (ريش قرمز) پادشاه امپراتوري مقدس (كاتوليكهاي اروپا) در جريان لشكركشي به خاور ميانه (جنگهاي صليبي) در رود سالف (گوک سو) در جنوب غربي آناتولي (تركيه امروز) غرق شد و عمرش پایان یافت.
     نادر در سال 1736 ميلادي در یک اجتماع بزرگ در آذربایجان با رای زعماي ايران، سران قبايل، كدخدايان و معتمدان نقاط مختلف كشور به شاهي انتخاب شده بود. وي نيروهاي روسيه را به آن سوي داغستان فراري و عثماني را گوشمالي داده و برجاي خود نشانده بود، منطقه فرارود (آسياي ميانه) را آرام، و گردنكشان ايران خاوري (پختون ها = پشتون ها) را تنبيه و دهلي را در سال 1739 (نوروز) به تصرف خود درآورده بود. نادر نه تنها حاكميت ايران را بر سراسر خليج فارس مسلم ساخته بود، بلكه سران مسقط و عمّان را نيز به سوي خود جلب كرده، سرگرم ساخت ناو جنگي و درصدد تصرف جزيره زنگبار در حاشيه آفريقا هم بود تا راه آسيا را بر استعمار غرب سد كند.
     نادر دو سوم از ايام عمر خود را روي زين اسب گذرانيد و لشكركشيهاي لاينقطع و ضعف مزاج و خستگي جسماني ناشي از آن، وي را به تدريج بدخلق و خوي ساخته بود كه نتيجه اش اتخاذ تصميمات سخت و نيز اعمال مجازاتهاي شديد و فوري اطرافيان خود و مقامات از جمله افسران ارشد بود.
    
تصويري ديگر از نادرشاه

نادر كه آخرين آيين هاي نوروزي دورات حيات را در كرمان گذرانيده بود، نيمه خرداد در راه بازگشت به پايتخت خود (مشهد)، در فتح آباد قوچان اردو زده بود. در اين اردوگاه كه در 12 كيلومتري قوچان (خبوشان آن زمان) برپا شده بود، نادر دژباني اردو را به احمدخان دراني، افسر 25 ساله پشتون، سپرده بود كه اين امر باعث ترس افسراني شده بود كه بر جان خود ايمن نبودند. نادر در جوانی با مادرش به اسارت افشارها درآمده بود ـ که گهگاه خراسان جنوب غربی را غارت می کردند. وی پس از مرگ مادر از اسارت گریخته بود و با اینکه همین دوران اسارات، اورا به نادر افشار معروف ساخته بود ولی از افشارها دلخوش نبود و میان دو طرف کینه ادامه داشت.
     اين بيم و نگراني به زودي 70 افسر و عمدتا از قاجارها و افشارها را برآن داشت كه «هم قسم» شوند تا نادر را بكشند. اين توطئه گران شبانه (10 ژوئن 1747) به چادر خوابگاه نادر نزديك شدند، نگهبان چادر را خفه كردند، و وارد چادر شدند. نادر با شمشير دست به دفاع زد ولي صالح خان دست نادر، و يك ژنرال قاجار سر او را قطع كرد و روز بعد، در آن اردوگاه عظيم جز جسد نادر ـ تقريبا چيزي ديگر بر جاي نمانده بود، و اين بود سرانجام يكي از مردان بزرگ تاريخ مشرق زمين.
     جنازه نادر سپس در گوري كه خود قبلا در خيابان بالا در مشهد تدارك ديده بود دفن شد. در جريان كفن و دفن بود كه حاضران متوجه شدند نادر ريش خود را رنگ ميزد تا كهولت او آشكار نشود.
     نادر كارها و وقايع روزانه را در پايان هر روز به منشي اش «ميرزا مهدي» ديكته مي كرد تا فراموش نشوند. وي جز «پزشك»، هرگز از كمك اروپائيان استفاده نكرد. نادر نسبت به اروپاييان بسيار بدبين بود، از همين رو به جاي خريد كشتي از اروپا، از مازندران و از راه خراسان كه هموارتر بود، چوب به بوشهر حمل كرد و 19 كشتي جنگي توپدار ساخت. به ابتكار نادر بود كه توپهاي سبك كه تا آن تاريخ در جهان سابقه نداشت ساخته شد و اين توپهاي قابل حمل با شتر، «زنبورك» نام گرفتند. نادر خريد كالاي صنعتي (تكنولوژيك) از اروپا را روا نمي دانست و بارها گفته بود كه چنين خريدهايي قوه ابتكار را از ايراني سلب مي كند، ما خودمان بايد نيازهاي صنعتي مان را برطرف سازيم، آنان (فرنگي ها) چيزي بالاتر از ما ندارند، ما نبايد عادت كنيم كه محتاج ديگران شويم.
     به نوشته مورخان اروپايي، نادر بر خلاف صفويه، كوچكترين نظر مساعدي به اروپاييان نداشت و براي تارانيدن آنان از آبهاي شرق بود كه درصدد ايجاد يك نيروي دريايي بزرگ برآمده بود تا بتواند با آن جزاير اقيانوس هند از جمله زنگبار را از دسترس اروپاييان كه هدفي جز سلطه و استثمار شرق نداشتند دور سازد و براي اين منظور مهندسان كشتي ساز هند را با كمك پارسيان ساكن اين شبه قاره يافته و استخدام كرده بود. اين مورخان نوشته اند نادرشاه كه شديداً به اروپاييان بدبين بود به سرزمينهاي مورد نظر اروپاييان در منطقه، از جمله عمّان قول حمايت نظامي داده بود. نادرشاه استقرار اروپاييان در بنادر اقيانوس هند و خليج هاي منشعب از آن را كه به بهانه تجارت صورت مي گرفت، وسيله اي براي دست اندازي به همه شرق تلقي مي كرد
     نادرشاه علاقه عجيبي به جمع آوري كتاب و اهداء آنها به كتابخانه ها داشت. وي صدها جلد كتاب خطي نفيس به كتابخانه رضوي مشهد هديه كرده بود.
    كودتاي دهم ژوئن 1747 قوچان، نه تنها مسير تاريخ ايران، بلكه سرنوشت مشرق زمين را تغيير داد. اگر اين كودتا رخ نداده بود، انگلستان بر آسياي جنوبي و بعداً خاورميانه، و روسيه بر قفقاز و سپس آسياي ميانه دست نمي يافتند، افغانها (نامي كه انگلستان بر ايرانيان ساكن خاور ايرانزمين گذارده است) از بدنه میهن جدا نمي شدند و مسائلی به نام كشمير و وزیرستان به وجود نمي آمد و نقشه جغرافيايي آسياي جنوبي چيز ديگري بود و ....
    براي اثبات «احساس ميهن دوستي» نادر ذكر اين دو دليل كافي است: يكي حك كردن عبارت «نادر ايران زمين» بر سكه هايش و ديگري ورود وي به شهر دهلي در روز «نوروز». وي پس از شكست دادن ارتش هند، منتظر شد تا نوروز فرا رسد و در اين روز ملي ايرانيان وارد دهلي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دعواي شهرداري تهران و قصاب ها در خرداد1332 بر سر نرخ گوشت؛ هر كيلو گرم 26 ريال (قران)
خردادماه سال 1332 - در اوج درگيري ايران و انگلستان كه دولت تازه جمهوريخواهان آمريكا (دولت آيزنهاور) نيز وارد آن شده بود، مخالفت با اعتبارنامه برخي نمايندگان و وارد كردن اتهام به اين و آن در مورد مشاركت در ربودن و قتل سرتيپ افشارتوس رئيس شهرباني وقت ـ مسئله ديگري توجه تهراني ها را به خود جلب كرده بود و آن معارضه شهرداري با توزيع كنندگان گوشت (عمده فروشها) بود كه 19 خرداد 1332 به اوج خود رسيده بود. در اين روز، اميني شهردار وقت (که در سال 1388 فوت شد) به عمده فروشها اخطار كرد كه اگر بخواهند بيش از اين بازي درآورند، شهرداري ـ خود مستقيما به توزيع گوشت ميان قصابي ها اقدام خواهد كرد و چنانچه بعضي قصاب ها اخلال كنند؛ در هر كوچه و خيابان دكه نصب خواهد كرد و به فروش گوشت مشغول خواهد شد.
    دعوا بر سر اين بود كه شهرداري نرخ گوشت را هر كيلو گرم 26 ريال (25 قران) تعيين كرده بود و قصاب هاي عمده فروش مدعي بودند كه با اين نرخ برايشان سودي حاصل نمي شود زيرا بايد گوشت را هر كيلو گرم 24 قران به قصاب هاي خُرده فروش بدهند و با پولي كه به چوبدار براي خريد گوسفند مي دهند، بيش از پنج شاهي (يك چهارم يك ريال) در هر كيلو برايشان نمي مانَد و شهردار مي گفت كه همين سود كافي است.
    19 خرداد كه اين مرافعه به اوج شدت رسيده بود، شهردار براي اجراي اخطار خود جمعي از سپورها را لباس سفيد پوشاند و آماده فروش گوشت در دكه ها كرد و از طرفي هم دست به خريد گوسفند از چوبدار ها زد كه عمده فروشها با مشاهده سپورهاي سفيدپوش جا خوردند و بيستم خرداد ماه (يک روز بعد) تسليم نظر شهردار شدند و قيمت گوشت، هر يك كيلو گرم 26 قران تثبيت شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاسیس انجمن تاریخ در ایران و انتقاد دکتر فخرالدین شادمان استاد تاریخنگاری دانشگاه تهران از روزنامه نگاران و تاریخنگاران
دهم ژوئن 1968 (1347 هجري خورشيدي و در آن سال مصادف با 20 خرداد) آغاز بکار «انجمن تاریخ» در ایران، در اجتماع صدها نفری [و طبق گزارش برخی از روزنامه های تهران، بيش از هزار نفری] استاد، دبیر و دانشجویِ رشته تاریخ در تالار باشگاه معلمان تهران اعلام شد.
    در این اجتماع چند استاد و دبیر تاریخ سخنرانی کردند. دکتر فخرالدین شادمان استاد تاریخنگاری دانشگاه تهران [و وزیر پیشین] در نطق خود تاریخنگاری را دنباله روزنامه نگاری خواند و گفت که اگر روزنامه نگاران ضمن گزارش رویدادها، دو عنصر «چرا» و «چگونه» را از قلم نیندازند و تاریخنگاران به جای نقل ازخبرها و کتاب ها و نوشته های این و آن، همانند کارآگاه پلیس مسائل را دنبال کنند و برنگارند؛ دنیای بهتری خواهیم داشت. تاریخنگاران از آغاز قرن بیستم و روزنامه نگاران پس از جنگ جهانی دوم این وظیفه اساسی خودرا فراموش کرده اند، تن آسا (تن آسان) شده اند و در گوشه و کنار جهان مسائل دارد ریشه می دواند و وضعیت ازجمله مدنیّت بدتر و پیچیده تر می شود. وی سخنرانی خودرا با این بیت آغاز کرده بود: هرکه نامُخت [نیاموخت] از گذشت روزگار ــ هیچ ناموزد [نیاموزد] زصد آموزگار
    انجمن تاریخ ایران با هزاران عضو و یک نشریه ماهانه به نام زمین و زمان (جغرافیا و تاریخ) تا انقلاب 1357 فعالیت داشت و از آن پس، دیگر نامی از آن شنیده نشد. این انجمن در اجرای توصیه کنگره تاریخ و با هدف کشف گوشه های تاریک تاریخ طولانی ایران بویژه در زمینه اندیشه، دانش و ادبیات و آشناساختن ایرانیان و پارسی زبانان از گذشته خود و تجربه نیاکان ایجاد شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و به اين سان، 4ماه پس از انقلاب، انتقاد از سياستمداران ملي گرا آغاز شد و ...
صالحيار در 70 سالگي و 18 ماه پيش از وفات
در مراسم چهلمين روز درگذشت استاد مطهّري كه با حضور آيت الله عظمي خميني و بسياري از روحانيون در مدرسه فيضيه قم برگزار شده بود، فلسفي واعظ معروف در خطابه اي، آن دسته از سياستمداران را به باد انتقاد گرفت كه به اظهار او، مي گويند: اسلام؛ بلي، ولي روحانيون؛ نه. وي گفت كه همين ها در زمان حكومت دكتر مصدق همين شعار را علَم كردند (ملي گرايي؛ بله، ولي چند ملّي گراي مشخّص، نَه) و موجب تضعيف و برانداخته شدن او شدند و ....
    اين خطابه كه چهار ماه پس از پيروزي انقلاب ايراد شد، به گفته اصحاب نظر، آغاز انتقاد و حمله به ملّي گرايان قرار گرفت كه هنوز کم و بيش ادامه دارد. همين انتقادها و حملات باعث كنار زده شدن ملّي گرايان كه از ستونهاي انقلاب سال 1357 ايران بودند از عرصه شده است.
    روزنامه اطلاعات به سردبيري غلامحسين صالحيار روزنامه نگار شهير ايران در صفحه اول شماره 20 خرداد سال 1358 خود تيتر اظهارات فلسفي در قم را چنين نوشته بود: حمله شديد فلسفي به «ياران مصدق». اين تيتر بيانگر خيلي حرف ها تلقي شده بود.
    صالحيار در دي ماه 1357 ــ روزي كه شاه تهران را به نام سفر به مصر تَرك كرد در صفحه اول اطلاعات تيتر زد: «شاه رفت» ـ (يعني ديگر بازنخواهد گشت.).
    صالحيار با نيم قرن سابقه روزنامه نگاري، در تابستان 1358 از روزنامه اطلاعات كنار رفت*، اين مؤسسه مصادره گرديد، از صاحبان آن خلع يَد به عمل آمد و در پي اين دو رويداد بسياري از نويسندگانِ بنام اين موسسه ــ عمدتا تحت عناوين انتظار خدمت ــ بركنار و خانه نشين شدند. صالحيار كه با ايجاد خبرگزاري راديو ــ تلويزيون، راه اندازي روزنامه آيندگان، دو بار سردبيري روزنامه اطلاعات، سردبيري اخبار بين الملل خبرگزاري پارس، تاسيس سنديكاي روزنامه نگاران با كمك چند تَن ديگر، و تاليفات متعدد از چهره هاي برجسته تاريخ معاصر مطبوعات ايران بشمار مي رفت 19 آذر 1383 در 72 سالگي و در جريان خانه نشيني فوت شد.
    - - - - -
    * به اظهار برخي از همکاران صالحيار، وي پس از اينکه شنيد مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات در دست مصادره شدن است، ديگر به محل کار خود (تحريريه روزنامه) بازنگشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دريادار مدني کرماني: اين مجلس جاي من نيست و ...
دريادار دکتر مدني

بيستم خرداد 1359 و پس از تصويب 180 اعتبارنامه، نخستين دوره مجلس شوراي اسلامي در تهران آغاز بكار كرد. پيش از انتخاب هيات رئيسه مجلس، رياست سِنّي آن با يدالله سحابي بود.
     درجلسه 20 خرداد اعتبار نامه هاي دريادار دكتر احمد مدني نماينده منتخب كرمان، هاشم صبّاغيان و علي اكبر معين فر كه با اعتراض رو به رو شده بود به كميسيون تحقيق ارجاع شد و اعلام گرديد كه شوراي نگهبان كه بدون موجوديت آن مجلس نمي تواند قانون وضع كند هفته بعد آغاز بكار خواهد كرد.
    بعدا دريادار مدني به دليل همان اعتراض اعلام كرد كه اين مجلس جاي او نيست و رفت. وي در نخستين انتخابات رياست جمهوري هم نفر دوم شده بود. دريادار مدني که پس از انقلاب سال 1357 در سمت هاي وزير دفاع، فرمانده نيروي دريايي و استاندار خوزستان تلاش بسيار کرد تا کشور تجزيه نشود، در 76 سالگي ـ در بهمن ماه 1384 در آمريکا فوت شد. وي از ملّي گرايان بنام کشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حُکم اعدام برای سارق خیابانیِ طلا و جواهراتِ عمدتا بانوان در تهران
به گزارش خبرگزاری مهر (کُد خبر 5499450)، یک سارق مسلح با نام اختصاری (ر. ع.) که با دو نفر دیگر یک باند زورگیری و سرقت مسلحانهتشکیل داده بودند و با ایجاد رعب و وحشت و استفاده از سلاح، در منطقه شرق تهران به ویژه محله های جوادیه و تهرانپارس، سرقت طلا و جواهرات می کردند به اعدام محکوم شده و قرار است سوم و یا چهارم خرداد (خرداد 1401) به دار آویخته شود [که شد]. طبق اظهار دادستان تهران، این سه تَن ضمن گشت زنی با موتوسیکلت، هدف را و عمدتاً از بین بانوان انتخاب و پس از تهدید و ترساندن آن فرد با قمه و خنجر، به وسیله قیچیِ آهن بُر طلاجات وی را بریده و سرقت میکردند.
    به اظهار دادستان تهران، این سه تن در موارد متعدد اقدام به ضرب و جرح و سرقتِ مقرون به آزار کرده بودند که پس از طی مراحل دادرسی و اثبات جرم محاربه از طریق سرقت مسلحانه، حُکم اعدام «ر.ع.» قطعی شده و اجرا می شود [شده است]. دادستان تهران هشدار داده است که دستگاه قضائی برای حفظ امنیت مردم با کسی تعارف ندارد و مجازات اینگونه افراد، قاطع و بدون اغماض خواهد بود.
    
    [نقل از شماره 93 مجله روزنامک www.rooznamak-magazine.com]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سید عباس صالحی وزیر پیشین فرهنگ و ارشاد نماینده ولی فقیه و مدیر مسئول روزنامه اطلاعات شد
در پی فوت حجت الاسلام سید محمود دعایی در 15 خرداد 1401 و در 81 سالگی، هجدهم خرداد 1401 آیت‌الله خامنه‌ای رهبر جمهوری اسلامی و انقلاب سید عباس صالحی را به نمایندگی ولی فقیه در موسسه مطبوعاتی اطلاعات و مدیر مسئول روزنامه 96 ساله اطلاعات منصوب کرد. دو روزنامه اطلاعات و کیهان که در سال 1358 مصادره شدند، وابسته به دفتر رهبری هستند. حجت الاسلام دعایی 42 سال در آن مقام بود. سید عباس صالحی متولد 1342 در مشهد قبلا چهار سال وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و پیش از آن معاون فرهنگی این وزارت بود. وی فعالیت حوزوی، مطبوعاتی و دانشگاهی داشته است.
    انتصاب صالحی، پنجشنبه 19 خرداد 1401 تیتر صفحه اول چندین روزنامه قرار گرفته بود که سه نمونه آن در زیر کپی شده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز فخرالدين ابراهيم همداني صوفي و عارف بزرگ ايراني که مادیگری را ریشه جرائم اعلام کرده است
دهم ژوئن (بيستم خرداد) زادروز فيلسوف ايراني، صوفي و عارف بزرگ ـ فخرالدين ابراهيم همدانی است كه در سال 1213 ميلادي در نزديكي شهر همدان به دنيا آمد و در راه صوفياني همچون مولوي قرار گرفت. فخرالدين كه 76 سال عُمر كرد و بسال 1289 در دمشق درگذشت بر افكار بسياري از فلاسفه پيش از خود تفسير نوشت، از جمله بر عقايد «ابن عربي». «لمعات» يكي از تاليفات اوست. وی شعر نیز می سرود.
     فخرالدين مدتي از عُمر خودرا در هند غربي (پاکستان امروز) گذراند و همانجا ازدواج کرد و کتاب «عُشّاق نامه» را نوشت. آن منطقه در آن زمان «پارسی زبان» بود و پارسی مادر زبان اُردو است. وي سپس به قونيه (واقع در ترکيه امروز و در آن زمان در قلمرو روم شرقي) رفت و معاشر مولانا جلال الدين شد. در آن زمان پارسی زبان ساکنان شرق، مرکز و جنوب شرقی ترکیه امروز بود و نزدیک به نیمی از واژگان تُرکیِ ترکیهِ امروز از زبان پارسی گرفته شده است. نخستین پادشاهان عثمانی ازجمله محمد فاتح موسس امپراتوری عثمانی به پارسی مکاتبه می کردند.
    فخرالدین ابراهیم پس از اقامت در قونیه، چون در آنجا با دشمني امپراتور روم شرقي رو به رو شد به دمشق گريخت. وي انواع «صوفيسم» را تفسير کرده و بر ضد دل بستن به ماديات دنيوي بوده و اثبات کرده است که ماديگري و زَرپرستی ريشه و عامل جرائم و جنايات است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
جو بايدن يک روز «اوباما» را ناآگاه از تاريخ تحولات گيتي خواند و يک روز معاونت وي را پذيرفت!


سال 2008 و دو ماه پیش از تشکیل کنوانسیون حزب دمکرات آمریکا جهت تعیین نامزد اين حزب در انتخابات نوامبر آن سال ریاست جمهوری، جو بایدِن سناتور ایالت دلیور (دِلِور) و یکی از داوطلبان نامزدی آن حزب گفته بود که با تجربه و آگاهی اندک باراک اوباما (که یک وکیل قضایی در شیکاگو و يک دوره هم در کنگره، سناتور بود) از سیاست خارجی، تاریخ تحولات گیتی و مسائل جهانی ـ اگر انتخاب شود، آمریکا در هرگونه بحران جهانی آسیب خواهد دید و با توجه به روند وضعیت جهان، او (بایدن) یقین دارد که هر چند وقت يکبار یک بحران جهاني روي خواهد داد و .... [به رغم اين اخطار بايدن، کنوانسیون حزب دمکرات که در ماه آگوست آن سال برگزار شد، اوباما را نامزد حزب کرد و اوباما نيز به رغم آن تذکر انتقادي، «بايدن» را به عنوان نامزد معاونت خود تعيين گرد! و روز راي گيري، دو اسم در يک تيکت بود؛ اوباما نامزد رياست جمهوري و بايدن معاون او.].
    برپایه اظهارات آن روز جو بایدن (کاتولیکِ ایرلندی تبار و تنها سناتور آمریکایی که بر سرِ قبلا طاس خود موی کاشته است) همان زمان یک کاریکاتوریست آمریکایی کاریکاتور بالا را ترسیم کرده بود که توسط سندیکای مربوط توزیع شد و همزمان در بیشتر روزنامه های آمریکا به چاپ رسید. با وجود آن تذکر (هشدار) و به تامل وادارکردن برخي آمریکاییان، جو بايدن بعدا با اشتیاق تمام پذیرفت که معاونت «اوباما» را برعهده گیرد! و در يکي دو سال اول نه تنها معاون ریاست جمهوری بلکه «امین حضور» اوباما بود، و در هر مراسمی در کنار او دیده می شد که چنين عملي قبلا در مورد معاونان ریاست جمهوری آمریکا دیده نشده بود.
    به مناسبت سالروز تذکر جو بايدن، برخی از رسانه ها و بویژه وبلاگ هاي خبري در چند روزی که به دهم ژوئن 2009 ختم شد ضمن درج يک کُپي از کاریکاتور مورد بحث (که در بالا آمده است) این دو سئوال را مطرح کرده بودند: آیا جو بایدن هنگام گام برداشتن و یا ایستادن پشت سر اوباما، اظهارات (ژوئن 2008) خودرا درباره او بیاد می آورد؟!. این چه اشتیاقی است که فرد برای دست یافتن به مقام، همه اصولی را که قبلا به آنها معتقد بود زیر پا می گذارد؟.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتخابات فرانسه و تجدید گرایش ناسیونالیستی فرانسویان و ...
Marine Le Pen

انتخابات اپریل 2022 فرانسه نشان داد که این کشور باردیگر به سوی احیاء ناسیونالیسم فرانسوی پیش می رود. در این انتخابات بانو مارین لو پن Marine Le Pen پنجاه و چهار ساله ـ یک ناسیونالیستِ تا حدی افراطی موفق به دست آوردن 42 درصد آراء شد. با وجود این، اِمانوئل مَکرون رئیس جمهوری و رقیب او با 58 درصد آراء بر وی پیشی گرفت و پیروز شد. درصدِ آراء بانو لو پن باعث انتشار تفسیرهای متعدد و مقایسه عقاید و گرایش مردم شد که ماحصل این اظهارنظرها بر این پایه بود که در بیشتر کشورها گرایش شهروندان به ناسیونالیسم بیشترشده و در کشورهایی که اصحاب منافع و کمپانی ها مداخلات بیشتری در تصمیم گیری های دولتی دارند، گرایش ناسیونال سوسیالیستی معتدل.
    قبلا پیش بینی شده بود که بانو «لو پن» برنده خواهد شد که در آستانه انتخابات به او اتهاماتی وارد کردند و نظر شماری از شهروندان را تغییر دادند. چند سال است که برای پیشروها در هر زمینه، در آخرین لحظات، اتهام سازی می شود و در آمریکا عمدتا این اتهامات، اشاره به حرکات سِکسی طرف دارد و برخی مربوط به دوران تحصیل (سال ها پیش) و بعضا ساختگی.
    
    [نقل از شماره 93 مجله روزنامک www.rooznamak-magazine.com
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز «رضا رهسپار» نویسنده، روزنامه نگار، محقّق و از پدران ایرانشناسی
رضا رهسپار
بیستم خرداد (دهم ژوئن) زادروز رضا رهسپار نویسنده، روزنامه نگار و هنرشناس ایرانی است که بسال 1319 هجری خورشیدی (1940 میلادی) در تهران چشم به جهان گشوده است و اینک در لس آنجلس زندگی می کند. مطبوعات دهه 1350 (1870 میلادی) ازاو به عنوان یکی از پدران ایرانشناسی نام برده بودند.
    رضا که تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران بپایان برده از مدرسه عالی علوم سیاسی پاریس و دانشگاه سوربُن فوق لیسانس و دکترا گرفته است. رساله دکترای او که خلاصه ای از ترجمه فارسی آن در مطبوعات تهران انتشار یافت و مورد توجه قرار گرفت درباره تاریخ مطبوعات ایران از آغاز تا پایان دوران قاجاریه است. با این تحقیق او، ایرانیان نسل قرن 20 متوجه شدند که وطن آنان در قرن سوم میلادی و زمان پادشاهی اردشیر ساسانی «روزنامه» داشت. رساله دیگر «رضا رهسپار» مکمل رساله نخست و عبارت بوده است از تاریخ مطبوعات سیاسی ایران و نقش آنها در روشنگری و بیداری ایرانیان و کمک به انقلاب مشروطیت و ....
    رضا رهسپار که در بازگشت از فرانسه به تهران، وارد دنیای روزنامه نگاری شد در این حرفه عمدتا شاخه هنری نویسی و سینمایی نگاری و نقد کارهای هنری را دنبال کرد و در این زمینه شهرت فراوان به دست آورد و تا قائمقامی رادیوتلویزیون بالا رفت.
    رضا درعین حال سربیری و مدیریت مجله ها و روزنامه های متعدد را در تهران برعهده داشت. سردبیری مجله «حقوق مردم» از نشریات وقت تهران بر شهرت و اهمیت او افزود و وی را به صورت یک مدافع «حقوق بشر» جلوه گر ساخت.
    از کارهای مهم «رضا رهسپار» که باقی ماندنی خواهد بود ارتقاء ایرانشناسی با راه اندازی گشت های ایرانگردی بود و این اهتمام در زمان عضویت او در هیات مدیره سازمان توریسم ایران (گشت های ایران) صورت گرفت که اینک به صورت سازمانی بزرگ به نام گردشگری و دیدار از آثار تاریخی ایران وابسته به ریاست جمهوری درآمده است. رضا رهسپار برای راه اندازی آن سازمان تلاش و تبلیغ بسیار کرد تا مقامات و مردم متوجه شوند که دیدنی های تاریخی و مناطق زیبای فراوان دارند و دنیا با مشاهده آنها باید متوجه گذشته با عظمت و تمدن درخشان ایران باستان شود و این هدف جز با دیدار از این آثار درخشان و بی نظیر و تأمل برانگیز تامین نخواهد شد. صنعت ایرانگردی و توریسم می تواند درآمدزا هم باشد.
    رضا رهسپار در طول اقامت در آمریکا، همچنان به کار قلم، هنر و تحقیق ادامه داده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نخستین کودتا به مفهوم امروز در تاریخ بشر ـ نظرات و باورها نسبت به کودتا و گاهی اجتناب ناپذیر بودن آن
نخستین کودتا (برکنارکردن دولت با توسل به زور) ـ کودتایی مشابه کودتاهای معاصر، نهم ژوئن سال 411 پیش از میلاد در کشور ـ شهر آتن روی داد. این کودتا دولت آتن را برکنار و چند اِلیت و به اصطلاح وقت؛ اولیگارش Oligarch را حکومت داد. کشور ـ شهر آتن در آن زمان حدود 400 اولیگارش (توانگر و اَرباب ملک) داشت. درآن زمان، افسران ارتش و اصحاب رزم از همین گروه و افراد خانواده آنان بودند. بنابراین، تعریف آن با تعاریف امروز (اولیگارش = ثروتمندِ بانفوذ و ...) فرق داشت.
    کودتای آتن در جریان جنگ های پلوپونِز روی داد ـ (جنگ های اسپارت و متحدین آن با آتن و ائتلاف آن از سال 431 تا 404 پیش از میلاد). در جریان این جنگ ها، ایران ـ تنها اَبَرقدرتِ دنیای باستان ـ از اسپارت و ائتلاف آن حمایت می کرد، ازجمله رساندن اسلحه، خواروبار و دادن پول و به همین سبب، آتنی ها و نویسندگان آن به زبان وقت خود، دولت ایران را امپریالیست می خواندند [واژه امپریالیسم به مفهوم سیاست اِعمال قدرت و نفوذ ـ نفوذ سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی و دیکته کردن به ملل ضعیف از زمان ناپلئون بناپارت به میان آمده و قبلا ـ در طول تاریخ تا قرن نوزدهم، واژه های دیگری در هر زبان برای بیان آن بکار می رفت.].
    تا زمان کودتای آتن، این «کشور ـ شهر» به صورت دمکراسی اداره می شد و مقامات آن انتخابی بودند و ضوابط در یک بامداد در یک محوطه روباز (محل ورزش و یا نمایش) در اجتماع شهروندان مطرح و به رای گذارده می شد و در صورت تصویب، قانون می شد و همچنین انتصابات دولتی. در آن زمان از دمکراسی آتن، یک قرن گذشته بود.
    استدلال کودتاگران در آن روز این بود که دولت انتخابی وقت شایستگی نداشت، مردم در انتخاب آنان دقت نکرده بودند و وضعیت جنگ را در نظر نگرفته بودند و شکست های نظامی و اقتصادی جاری (وقت)، نتیجهِ همین ناشایستگی مقامات بوده و در این شرایط راهی جز برکنار کردن دولت با توسل به نیروی نظامی وجود نداشته است و دولت تازه (دولت اِلیت ها = اولیگارش ها) بهتر خواهد توانست جنگ را با برقراری روابط خارجی متناسب و اقتصادِ بی مسئله هدایت کند.
    در آن زمان، آتن نه تنها در جنگ های پلوپونز، بلکه در لشکرکشی به جزیره سیسیل (جنوب ایتالیا) دست بگریبان ناکامی بود و مردم ناراضی از وضعیت.
    توسیدیدِس (مورّخ) و ارسطو (فیلسوف و معلّم) کودتای آتن را «انقلاب» خوانده اند و از آن پس، به اقتباس از آنان، بسیاری از کودتاها نیز انقلاب خوانده شده اند و اقدامی ضروری و لازم برای نجات ملّت و کشور.
    در بیشتر کتاب های مربوط به تاریخ یونان باستان از اعضای منتخب دولت وقتِ «کشور ـ شهر آتن» ـ پیش از کودتا به عنوان کامانرها
    Commoners (توده ها ـ از توده ها ـ عامیون) نام برده شده که از تجربه و معلومات عمومی و میهندوستی اِلیت ها برخوردار نبودند.
    نتیجهِ کودتای سال 411 پیش از میلاد از قرن هفدهم عنوان تازه ای یافت: Plutocracy (حکومت ثروتمندان، ارباب ملک و کسانی که ثروت به آنان قدرت داده بود) که از قرن بیستم که اصحاب نظر معتقد شدند که بعضی اوقات، شرایط کشور به حدّی وخیم می شود که برای نجات ملّت راهی جز کودتا باقی نمانده، تعاریف تازه ای جای آن را گرفته است. برخی از اصحاب نظر معتقدند که کودتای نظامی، زیانی کمتر از انقلاب دارد که انقلاب تلفات دارد و همه چیز را زیر و رو می کند. کودتا تنها مقامات ارشد را تغییر می دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درباره كائنات
امانوئل وليكوفسكي نويسنده اي كه درباره كائنات، پيدايش «ونوس» و احتمال برخورد ستارگان با يكديگر كتاب نوشته و عقايد تازه اي در اين زمينه ها بيان داشته است دهم ژوئن سال 1895 به دنيا آمد.
    وي در كتاب معروف خود «ورلدز اين كاليژن» نوشته است كه «ونوس» از داخل سياره مشتري بيرون جهيده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتشار انگيزه هاي قتل پادشاه صربستان و بانوی او در كاخ سلطنتی بلگراد
پادشاه مقتول
ده روز پس از قتل پادشاه صربستان، جزئيات اين رويداد انتشار يافت، از اين قرار: چند افسر جزء ارتش صربستان با يك یکان نظامی سي ام ماه می سال 1903 در ساعات شب به كاخ الكساندر اوبرنويچ یکم پادشاه وقت صربستان حمله بردند و او و بانویش «دراگا» را كشتند.
    با قتل الكساندر دودمان اوبرنويچ منقرض شد و سلطنت به دودمان كارا (قره) جورجويچ (جورج سياه ) انتقال يافت. ميلوخ اوبرنويچ و جورج سياه از قهرمانان استقلال صربستان و كرواسي و اخراج عثمانيان از اين دو سرزمين بودند كه به همين سبب حكومت اين سرزمين ها يكي پس از ديگري به خاندان آندو داده شد.
    براي كودتاي نظامي سي ام مه 1903 بلگراد علل متعدد نوشته اند از جمله:
    ــ ازدواج الكساندر با «دراگا» كه رهبر كودتا ـ یک افسر جزء ـ برادر شوهر سابق «دراگا» بود و هم او بود كه ضمن حمله، نخست «دراگا» را كشت.
    ــ تعليق قانون اساسي از سوي الكساندر به خواست محافظه كاران كه باعث خشم روشنفكران و افسران پايين تر از ژنرال شده بود.
    ــ دو دوزه بازي كردن الكساندر اول با روسيه، كه روسيه خود را برادر بزرگ و بزرگ خانواده اسلاوها مي دانسته و به خود حق مداخله در امور آنان را مي داده است.
    ــ بي اعتنايي الكساندر كه هنگام مرگ بيش از 27 سال نداشت به توصيه هاي سران ارتش.
    ــ رقابت پنهاني خانواده قره جورجويچ كه حكومت را حق خود مي دانست با خانواده اوبرنويچ .
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجراي ربوده شدن يک رهبر سوسياليست هاي ايتاليا و قطعه ـ قطعه شدن او! ـ Matteotti بر ضد انقلاب پرولتاريا بود
Giacomo Matteotti

گياكومو ماتئوتي Giacomo Matteotti رئيس فراكسيون سوسياليستها در پارلمان ايتاليا در پي انتشار کتاب «فاش مي کنم» حاوي انتقاد از روش انتخاباتي حزب فاشيست ايتاليا ازجمله وادارکردن راي دهندگان به نامزدهاي اين حزب و تخريب علني ديگران و تقلب در انتخآبآت سى ام ماه مى 1924، 40 روز بعد (دهم ژوئن اين سآل) در راه خانه اش ربوده شد و جسد قطعه ـ قطعه شده او 66روز بعد در 36 کيلومتري شهر رم به دست آمد.
    اختلاف نظر ماتئوتي با حزب فاشيست و شخص موسوليني (رهبر اين حزب) از زماني آغاز شده بود كه موسوليني به دفاع از آن دسته از صاحبان صنايع سخن گفته بود كه در كارشان موفق و در پيشرفت ايتاليا و قدرتمند كردن آن موثر بوده اند. ماتئوتي گفته بود كه اين حمايت موسوليني باعث افزون شدن ظلم اين جماعت به كارگران و اسثتمار هرچه بيشتر آنان مي شود.
    در پي كشف جسد ماتئوتي که 22 ماه مي 1885 به دنيا آمده بود، سوسياليست ها با برگزاري تظاهرات خواهان بركناري موسوليني شدند، ولي پادشاه وقت ايتاليا قبول نكرد كه موسوليني در آن قتل دست داشته و پيشنهاد بركناري وي را ردّ و متهمان به قتل ماتئوتي ازجمله يک افسر اطلاعاتي را عفو كرد. سوسياليست ها که پس از جنگ جهاني دوم به قدرت رسيده بودند پرونده قتل را بازگشودند و متهمان عفو شده را به دادگاه بردند و به زندان ابد محکوم کردند ولي بر دادگاه ثابت شد که شخص موسوليني از قتل ماتئوتي خبر نداشته بود. ماتئوتي از سوسياليست هايي بود که عقيده دارند که هرگونه تحول و تغيير نظام بايد با راي مردم و از طريق پارلمان باشد. وي با انقلاب و ديکتاتوري پرولتاريا (طبقه کارگر) مخالف بود و مي گفت که اين طبقه تجربه حکومت کردن ندارد و راديکال و کينه توزانه رفتار مي کند و مردم مشتاق ماديگري و بي رحم و مروّت مي شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اديب شيشَکلي: «ناسيوناليسم عربي» تنها راه نجات عرب از سلطه بيگانه است
Adib Al-Shishakli

اديب شيشكلي Adib Al-Shishakli مرد نيرومند وقت سوريه 10 ژوئن 1952 در واكنش به ادعاي وارده به ملك طلال پادشاه اردن كه به بيماري رواني دچار شده است! اعلام كرد كه اين ادعا ساخته و پرداخته دولت انگلستان است كه مي خواهد اورا كه مخالف وحدت عراق و اردن است از سلطنت معزول كند. [شيشَکلي اين مطلب را زماني بيان داشت که هنوز ملک طلال به بهانه بيماري رواني برکنار نشده بود.]. طلال چند روز پيش از آن به سفارت انگلستان در پاريس رفته بود و به سران دولت لندن دشنام داده و آنان را استعمارگر خوانده بود.
     شيشَكلي که در 1909 (زماني که سوريه بخشي از امپراتوري عثماني بود) به دنيا آمده و در دوران قيمومت فرانسه، افسر ارتش شده بود در اظهارات دهم ژوئن خود افزوده بود: "دولت لندن از بيم تكرار كودتاي مصر در كشورهاي عربي تحت نفوذ خود، نقشه وحدت عراق و اردن و ايجاد يك فدراسيون عربي را در منطقه كشيده است و چون با اجراي اين نقشه لندن، امنيت ـ استقلال و تماميت سوريه به مخاطره خواهد افتاد، وي دست روي دست نخواهد گذارد، و به هر اقدام ضد انگليسي از جمله بكار بردن نيروي مسلح متوسل خواهد شد.".
     شيشَكلي راه نجات عرب از سلطه بيگانه و هرگونه استثمار را در پيش گرفتنِ يك ناسيوناليسم واقعي عربي پيشنهاد کرد ـ ناسيوناليسمي كه يك و يا چند فرد نتوانند آن را بربايند، صاحبش شوند و احيانا وجه المصالحه قرار دهند.
    شيشکلي به رغم کودتا و شرکت در کودتاهاي متعدد، تا جولاي 1953 خودرا رئيس جمهوري نخوانده بود که در اين ماه رئيس جمهوري شد و اين مقام را تا فوريه 1954 حفظ کرد و پس از برکنارشدن از اين مقام به لبنان و از آنجا به برزيل گريخت و بيست و هفتم سپتامبر 1964 در برزيل به دست يک دروز Druze که پدرش در دوران اقتدار شيشَکلي کشته شده بود ترور شد.
    سوريه از سال 1949 به مدت دو دهه گرفتار کودتاهاي نظامي بود که نتيجه تشديد اختلاف هاي سه گروه چپ، راست و ناسيوناليست اين کشور بودند و در بيشتر اين کودتاها، شيشَکلي (و گفته شده است داراي والدين و نياکان تُرک، کُرد و عرب) دست داشت. وي سالها از اعضاي حزب ناسيونال سوسيالست سوريه و مدعي احياء سوريه بزرگتر بود که بعدا خودش يک حزب ليبرال تاسيس کرد. سوريه ـ قبلا از مستملکات عثماني (ترکيه) پس از شکست عثماني در جنگ جهاني اول تحت قيمومت فرانسه قرار گرفته بود که چندي پس از پايان جنگ جهاني دوم استقلال يافت و بلافاصله در اختلافات داخلي فرو رفت. [درباره اديب شيشکلي که نوه او اينک يک فعال سياسي است مطلبي در ميان مطالب 29 نوامبر اين تاريخ آنلاين آمده است.]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقاله نيويورك تايمز درباره همكاري اياد علاوي با «سيا» و بمب گذاري عوامل او در عراق
اياد علاوي

«جي. برينكلي» هشتم ژوئن 2004 در نيويورك تايمز نوشت: چند مامور سابق «سيا» به او گفتند كه اياد علاوي كه از سوي شوراي حاكميت منصوب آمريكا در عراق به سمت نخست وزير موقت اين كشور تعيين شده است سازماني را در تبعيد اداره مي كرد كه اوايل دهه 1990 تحت نظارت «سيا» به قصد سرنگوني صدام حسين گروهي را به بغداد فرستاده بود تا خرابكاري و بمب گذاري كنند و اين افراد اعزامي از طريق شمال عراق وسائل منفجره و اتومبيل انفجاري به بغداد قاچاق كرده بودند، ولي اين خرابكاري ها نتوانست به حكومت صدام آسيب بزند. عَلاوي تحت فشار «برمر» فرماندار آمريكايي عراق بر شوراي حاكميت به نخست وزيري منصوب شد.
    برينكلي ضمن بردن نام اين ماموران سابق سيا اضافه کرده بود كه اين خرابكاري ها بين سالهاي 1992 تا 1995 صورت گرفت. اين ماموران محل خرابكاري ها را بيان نداشتند ولي در آن زمان پليس عراق چند مورد بمب گذاري از جمله انفجار سينما و اتوبوس مدرسه را گزارش كرده بود كه تلفات سنگين داشتند. رابرت بائر مامور سابق سيا به برينكلي گفته بود كه انفجار پرتلفات اتوبوس مدرسه در بغداد كه به مرگ چندين كودك انجاميد كار عوامل «علاوي» بود. «كنت پولاك» تحليلگر سيا نيز در اين زمينه مطالبي به برينکلي گفته بود که در روزنامه نقل و درج شده بود.
    اين ماموران به برينكلي گفته بودند كه «علاوي» در مبارزه با صدام نظري متفاوت از احمد چلبي داشت و به همين لحاظ هم بود كه علاوي مورد علاقه و اعتماد «سيا» و بيشتر آژانسهاي اطلاعاتي آمريكا قرار گرفته بود، و چلبي تنها مورد اعتماد وزارت دفاع آمريکا!. چلبي از سال 1991 و علاوي از 1992 با «سيا» همكاري مي كردند. سازمان سيا از كار كردن با علاوي راضي تر بود زيرا كه وي قبلا از عناصر با نفوذ حزب بعث بود، در امور امنيتي مهارت و در داخل عراق نيز با عده اي ارتباط داشت ولي چلبي فاقد اين امتيازات بود. همكاري علاوي با ماموران امنيتي دولت عراق از زماني آغاز شده بود كه در انگلستان تحصيل طب مي كرد و از وضعيت دانشجويان عراقي براي دولت بغداد گزارش تهيه مي كرد و جاسوس آنان بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قطعنامه ژوئن 2004 شوراي امنيت درباره عراق و پيش بيني ها ـ مسائل داخلي عراق و افغانستان به اين آساني حل شدني نيست
تفسيرها درباره قطعنامه 32 ماده اي مصوب هشتم ژوئن 2004 شوراي امنيت مربوط به عراق حاكي از آن بود كه اين قطعنامه كه چهار بار هم مورد اصلاح عبارتي قرار گرفته بود كارآيي چندان نخواهد داشت و مسائل داخلي عراق همچنان و بمانند 70 سال پيش از آن پيچيده و بغرنج باقي خواهند ماند زيرا كه در آن به ريشه مسائل عراق توجه نشده است.
     اصحاب نظر به موضوع ديگري هم اشاره کرده و در همان زمان (روزهاي اول و دوم پس از تصويب قطعنامه) گفته بودند اين قطعنامه كه به رغم مخالفت ظاهري (و احتمالا ساختگي) چند دولت با برخي عبارات آن، به آساني خوردن آب به اتفاق آراء از تصويب گذشت از اعتبار سازمان ملل كاسته است.
     به باور اين اصحاب نظر كه ديدگاه آنان در رسانه ها منعكس شده بود، چگونگي تدوين و تصويب اين قطعنامه همچنين يك بار ديگر ثابت كرده است كه سران و مقامات ارشد دولت ها خيلي سريع و آسان به سازش مي رسند و اين سازش ربطي به خواست و عقيده و همچنين انتظار ملت هايشان و نيز اصل و ريشه مسائل ندارد. بنابراين، اين انتقاد قديمي يك بار ديگر مطرح مي شود كه سازمان ملل در حقيقت «سازمان دولت ها» است، نه ملل. شوراي امنيت قبلا با حل مسئله عراق که متهم به داشتن سلاح کشتار جمعي و همکاري با تروريسم شده بود از راههاي نظامي موافقت نکرده بود و تصويب قطعنامه 32 ماده اي عدول از موضع قبلي اش تلقي شده بود. در قطعنامه آمده بود كه ماندن و رفتن نيروهاي خارجي (در آن زمان 138 هزار آمريكايي و 25 هزار نظامي از چند کشور ديگر) منوط به درخواست دولت عراق است.
    در تفسير اين ماده از قطعنامه، اصحاب نظر عموما گفته بودند كه خروج نيروي نظامي به دلايل لجستيك، سريع و فوري نيست و خروج كامل آن ماهها و بلكه سالها طول مي كشد. به علاوه، آمريكا به عراق نرفته است كه بدون عقد قرارداد و پيمان دوجانبه و به دست آوردن اطمينان خارج شود. دولت آمريكا از نيمه اول قرن بيستم و به ويژه از زمان جنگ جهاني دوم برنامه داشت كه جاي انگلستان را در خاورميانه حساس و نفتخيز بگيرد و در عراق كه کليد آن منطقه است به نوعي حضور داشته باشد.
     اين مفسران پيش بيني كرده بودند كه آمريكا در افغانستان خواهان شريك است و ناتو را وارد مسائل اين سرزمين خواهد كرد تا روسيه، رژيم پکن و هند قبل از هرگونه اقدام درقبال افغانستان تجديد محاسبه و تامل كنند.
    رويدادهاي بعدي نشان داد كه اين پيش بيني ها درست بوده است؛ ناتو وارد افغانستان شده و آمريکا با هر دو دولت (عراق و افغانستان) قرارداد استراتژيک امضا کرده است تا روسيه، رژيم پکن و نيز هند بدون چراغ سبز آمريکا نتوانند وارد اين دو کشور استراتژيک و حساس شوند. افغانستان و عراق داراي مسائل فرهنگي و مذهبي مشابه هستند؛ در عراق ـ کُرد و ترکمان و عرب، شيعه و سنّي هرکدام آرمانهاي جداگانه دارند و به همين گونه در افغانستان ـ پشتون و تاجيک و ازبک و همچنين شيعه و سُنّي. هر دو کشور طبق سياست انگلستان به وجود آمده اند و هر دو در سابق بخشي از امپراتوري ايران بودند و فرهنگ ايراني و افغان تفاوت ندارد. مسئله افغانستان و پاکستان نيز تا حل مسئله پاتانها (پختونها = پشتونها) ادامه خواهد داشت که دولت لندن به وجودآورنده آن بوده است. عراقي ها هم از همين مسائل دارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلان جنگ به فساد در آمريکاي لاتين! ـ اعلام راههاي فسادزذايي
دهم ژوئن 2004 وزيران 34 كشور عضو سازمان كشورهاي قاره آمريكا در پايان اجلاس دو روزه خود در شهر«كيتو» به فساد اداري در اين منطقه از جهان اعلان جنگ دادند.
     اين وزيران در نشست خود پذيرفتند كه وجود فساد اداري و لانه كردن آن در سازمانهاي دولتي و غير دولتي آمريكاي لاتين از رشوه و پارتي بازي تا اختلاس، جعل و كلاهبرداري رشد اقتصادي آمريكاي لاتين را مانع شده، دمكراسي را آبكي و ضعيف ساخته و عوام الناس را ناراضي و نوميد كرده به گونه اي كه هركس آرزوي مهاجرت از وطن را دارد. در پي همين اجلاس، كار فساد زدايي آغازشد و ... و در برخي از کشورهاي منطقه، چپگرايان که شعار ضد فساد آنان به گوش مردم آشنا بود روي کار آمدند، ولي بعدا خودشان هم متهم شدند!.
     اين وزيران در اعلاميه آن روز خود راه حل مسئله را درضربتي و فعالتر كردن دستگاههاي قضايي، ايجاد دادگاههاي ويژه و اختصاصي مبارزه با فساد اداري به منظور پس گرفتن پولهاي به دست آمده از آن و طرد افراد نا صالح دانسته و تاكيد بر استرداد مجرمين مربوط كه به كشورهاي ديگر پناه مي برند کرده بودند و در عين حال تاکيد کرده بودند كه گماردن افراد غير واجد شرايط به سمت هاي اداري باعث بسط فساد مي شود.
    مرور زمان نشان داد که در سه سال پس از نشست کيتو (سالهاي 2004 تا 2007)، در هر انتخاباتي که در اين منطقه صورت گرفت چپ ها پيروز شدند، و منطقه تا چند سال به سوي نوعي نظام سوسياليستي ملايم پيش رفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخطار اتحادیه خلبانان در ژوئن 2009 به خلبانان هواپيماهاي اِرباس در پي سقوط يک هواپيماي اِرفرانس
به گزارش (نهم ژوئن 2009) تایمز آنلاین، اتحادیه خلبانان از اعضای خود خواسته بود که تا تبدیل به احسن کردن دستگاه سنسور کنترل پرواز هواپیماهای ارباس 330 و 340، از پرواز دادن آنها در مسافت های طولانی خودداری کنند. با کشف قطعاتی از ارباس ساقط شده ارفرانس (پرواز 447) برفراز اقیانوس اطلس جنوبی که منجر به مرگ 228 نفر شده بود، احتمال داده شده بود که ناکارآمد بودن سنسورهای کنترل پرواز باعث وقوع این سانحه شده باشد. اگر این دستگاه به خوبی کار نکند؛ سرعت هواپیما ممکن از حد نیاز بیشتر و یا از حد اقل کمتر شود که در هر دو مورد ممکن است به سانحه بیانجامد.
    پرواز 447 ارفرانس با 216 مسافر و 12 خدمه يکم ژوئن 2009 از ريو دو ژانيرو (برزيل) عازم پاريس بود که به اقيانوس اطلس افتاد.
جستجوگران قطعه عمودي از دم ارباس ساقط شده ويژه حفظ تعادل را دارند از اقيانوس خارج مي کنند تا آزمايش شود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجرای اقامت بانو «زيتوني اونيانگو» عمه باراك اوباما در آمريكا
بانو زیتونی عمه پرزیدنت اوباما
چهار ماه و ده روز پس از استقرار «باراک اوباما» در کاخ سفید واشنگتن، مخاطبان رسانه ها از پابليک اديتورها سئوال کرده بودند که بالاخره سرنوشت اقامت «عمه زیتونی» به کجا انجامیده است؟. این ماجرا در جریان انتخابات نوامبر سال 2008 ریاست جمهوری آمریکا آفتابی شده بود ولی دیگر خبری از آن نشده بود.
    به گزارش يكم نوامبر 2008 اسوشيتدپرس، بانو زيتون اونياگو عمه ي [در آن زمان] 56 ساله باراک اوباما (سناتور وقت و نامزد احراز مقام ریاست جمهوری) به طور غير قانوني (در آن تاریخ) در شهر بوستون آمريكا و در يك آپارتمان عمومي (دولتي) ويژه كم درآمدها زندگي مي کرد. این خبرگزاری نوشته بود: عمه اوباما كه از كنيا به آمريكا آمده است براي ماندن در اين كشور درخواست پناهندگي مي كند ولي چون دليل قانع كننده (كه چرا نمي تواند در وطن خود زندگي كند) ارائه نمي دهد قاضي ويژه مهاجرت درخواست اين بانوي كنيايي را رد مي كند و به او مهلت مي دهد كه ظرف چند روز خاك آمريكا را ترك كند كه وی حكم قاضي را ناديده مي گيرد، آدرس خودرا تغییر می دهد و حتی به عنوان بيكار و نيازمند به دريافت نوعی كمك از شهرداري (اجاره خانه و ...) نائل می شود.
     این خبرگزاری نوشته بود که بانو زيتوني چند سال پيش از آن در مهماني سناتور شدن برادرزاده اش شركت مي كند و دو سال قبل (سال 2006) هم براي ديدن او به شيكاگو مي رود. وي يك بار به دعوت «اوباما» به آمريكا آمده بود.
     در پی آفتابی شدن قضیه، «اوباما» گفته بود كه نمي دانسته «عمه زيتوني» به طور غير قانوني در آمريكا زندگي مي كند. بعدا به بانو زيتوني (زيتون) پناهندگي داده شد. «اوباما» داراي هفت برادر و خواهر ناتني در كنيا است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حمله مسلحانه به موزه آمریکایی هالوکاست، وسعت مسائل نژادی این جامعه را بازتاب داد
جیمز فون بران در 30 ، 60 و 88 سالگی

یک آمریکایی 88 ساله هوادار برتری نژاد آرین (سفید پوست اصیل) دهم ژوئن (20 خرداد) 2009 به موزه آمریکایی یادبود هالوکاست واقع در شهر واشنگتن حمله بُرد. وي در اين روز مسلحانه وارد موزه شده و گارد موزه را که یک سیاهپوست بود کشته بود ولی در جریان زدوخورد در داخل موزه مجروح و به بیمارستان انتقال یافته بود. از خانه او که با پسر کوچکش در آناپولیس (نه چندان به دور از شهر واشنگتن) زندگی می کرد یک تفنگ دیگر و اوراق ضد یهود و ضد سیاهپوست به دست آمد. این اوراق نشان می دهد که وی (جیمز فون بران) هالوکاست را به صورتی که در رسانه ها ازجمله کتابها منعکس می شود قبول نداشته و آن را وسیله ای برای مظلوم نمایی، طلبکار بودن و سهم بیشتری خواستن یهودیان می پندارد.
    این رویداد و تظاهرات دو ماه پيش از آن و مبارزطلبی نئونازی ها و ناسیونال سوسیالیست های آمریکایی در شهرهای مختلف این کشور این نگرانی را بوجودآورده بود که فعالیت های نژادی درآینده گسترش یابد. گفته شده بود که احتمالا و شايد انتخاب باراک اوباما که یک سیاهپوست و پدرش یک کنیایی بوده باعث تشدید این فعالیت های نژادی در آمريکا شده باشد. قبلا جز در مورد جان اف کندی و رونالد ریگان که ایرلندی تبار بودند و کندی یک کاتولیک، بقیه سران آمریکا از میان انگلوساکسونهای پروتستان مذهب انتخاب شده بودند. جو بایدن معاون اوباما نیز یک کاتولیک ایرلندی تبار است. نگاهی به گذشته نشان می دهد که تحمل یک دو رگه در سمت مدیریت فدراسيون، برای اعقاب مهاجران انگلیسی قرون 17 و 18 و 19 ساکن ایالت های جنوبی و جنوب شرقی که جنگ داخلی (انفصال) را در 1861 براه انداختند دشوار بوده است. نئونازی های آمریکا عمدتا آلمانی تبار هستند که این نژاد در آمریکای 316 میلیونی در رديف اول است. اينک (سال 2013) لانين ها در کاليفرنيا و دو سه ايالت جنوبي اکثريت يافته اند. قوانين بسيار قديمي مهاجرت ايالات متحده ـ که هرکدام در زمان خود برپايه تامين منافعي تدوين شده اند ـ ورود و مهاجرت خارجيان به اين فدراسيون را تسهيل کرده اند. مرور زمان نشان داده است که با پيدايش مسائلي در يک کشور، هجوم اتباع اين کشور براي مهاجرت به ايالات متحده افزايش يافته است و در نتيجه تفاوت فرهنگي و ....
    بررسی زندگینامه جیمز فون بران (برون) 88 ساله همچنين عمق مسئله را نشان می دهد. جیمز که خودرا یک ژرمن و از اعقاب مهاجران آلمانی تبار معرفی کرده سابقه طولانی در ضدیت با یهودیان و سیاهان آمریکا داشته است. وی که در جوانی افسر نیروی دریایی آمریکا بود یک بار به خاطر نزاع با یک مامور پلیس که چرا شمار پلیس سیاهپوست دارد زیاد می شود و باردیگر درجریان ورود مسلحانه به مقر شورای پول (ذخیره فدرال) به دادگاه تحویل شده بود. هدف وی از ورود مسلحانه (دهه 1980) به مقر شورای پول آمریکا این بود که اعضای این شورا را به گروگان بگیرد تا دولت مجبور شود دست یهودیان را از امور مالی آمریکا کوتاه کند. وی که به جرم این اقدام به شش سال و شش ماه زندان محکوم شده بود گفته بود که از یک هیات منصفه سیاهپوست و یک قاضی یهودی انتظاری بیش از این نبود. جیمز که در یک دهه اخیر یک وبلاگ ایجاد و نظرات خودرا در آن منعکس می کرد جنگ جهانی اول را زیر سر یهودیان می دانست که می خواستند آلمان تضعیف شود و دولت لندن قدرت بیشتری به دست آورد و با تصرف فلسطین یهودیان را در آنجا مستقر سازد و اعراب را در اضطراب و حالت جنگ قراردهد و محتاج خود کند.
     به باور جیمز که از فعالان ملت آرین (جنبش برتری نژاد آرین) است و نظراتش را در وبلاگ خود منعکس کرده است، یهودیان آمریکا سیاست پولی و میدیای آمریکا (رسانه های گروهی) را در دست دارند و از این طریق، دمکراسی ابزاری است در دست آنان و با کمک به انتخاب اشخاص معيّن و مورد نظر براي احراز مقامات، عملا همه آمریکا در کنترل آنانست. جیمز در وبلاگ خود سئوال می کند که چرا باید روسای شورای پول آمریکا یهودی و کلید دلار در دست آنان باشد، مگر در آمریکا کارشناس دیگری وجود ندارد؟.
    برخی از اصحاب نظر گفته بودند که تمرکز رسانه ها روی این خبر و بزرگ کردن آن، یک «بَک لَش» است و مسائل نژادی در جامعه آمریکا را که یک سرزمین مهاجرنشین است علنی تر و گسترش خواهد داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فیات آمریکا 52 سال پس از فیات ایران
يک فيات 500 در سال 2009 - شکل ظاهري اين فيات با فيات 500 سال 1957 که در خيابانهاي تهران حرکت مي کرد فرق چندان نکرده است

نهم ژوئن 2009 دیوان عالی آمریکا با وصول دادخواست سه اتحادیه کارکنان صنایع اتومبیل سازی این کشور فروش کمپانی کرایسلر (یکی از سه کارخانه بزرگ اتومبیلسازی آمریکا) به کمپانی فیات ایتالیا را موقتا به حالت تعلیق درآورد. گفته شده بود که اگر این تعلیق ادامه داشته باشد پیشنهاد معامله لغو خواهد شد و در این صورت، ممکن است مدیران کرایسلر (سازنده دوج، کرایسلر، جیپ و ... و مادر کارخانه هایی در کانادا و انگلستان که دستگاه و تکنولوژی ساخت پیکان در سال 1967 از آنجا وارد ایران شده بود) مجبور شوند که آن را به حرّاج بگذارند مگر اينکه قادر به تامین هزینه ها و ردّ دیون کارخانه شوند. ولي چندي بعد با فروش آن قسمت از سهام کرايسلر که در دست خزانه داري آمريکا بود به کارخانه فيات ايتاليا موافقت شد و معامله 21 جولاي 2011 انجام گرفت. خزانه داري آمريکا اين سهام را در برابر دادن کمک مالي به کرايسلر که قبلا در آستانه ورشکستگي قرار گرفته بود به دست آورده بود.
    کرايسلر آمريکا قبلا و در سال 1998 با دایملر بنز آلمان شریک شده بود که طرف آلمانی چون نتوانست آن را به سوددهی مورد نظر برساند با تحمل میلیاردها دلار زیان، خودرا کنار کشیده بود.
    يک مفسر در اين زمينه نوشته بود: آمریکاییان هر تعطیل آخر هفته پرچم آمریکا را به علامت میهندوستی بر فراز سَردَرِ خانه خود به اهتزار درمی آورند و در عین حال اتومبیل ساخت خارج سوار می شوند!.
     فیات ايتاليا در نيمه دوم دهه 1950در ایران (تهران نو) یک کارخانه مونتاژ اتومبیل دایر کرد و «فیات ایران» در سال 1336 وارد خیابانهای تهران شد. کمپاني ايتاليايي فیات، که در سال 1336 (1957 ميلادي) اتومبیل کوچک و کم مصرف معروف به فیات 500 را در تهران ـ هر دستگاه ده هزار و پانصد تومان = 1500 دلار ـ به معرض فروش گذارده بود، عرضه اين اتومبيل را از سال 2011 در آمريکا و به بهاي اندکي کمتر از 15000 دلار آغاز کرده است.
    !.
    کارحانه اتومبيلسازي کرايسلر در ژوئن 1925 توسط والتر کرايسلر در ايالت ميشيگان تاسيس شد و سپس با خريد کارخانه برادران داج و نيز اتومبيلسازي فارگو و سپس کارخانه سازنده جيپ گسترش يافت و در سالهاي بحران اقتصادي (2008 - 2010) بمانند جنرال موتورز دچار مسئله مالي شد و دادخواست ورشکستگي به دادگاه داد ولي اين دوران تنها چندان ماه طول کشيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رویداد شگفت انگیز می 2022 (اردیبهشت 1401) ـ معاون عملیاتی یک زندان در آمریکا که یک بانوی 56 ساله بود با یک مَرد زندانی متهم به قتل فرار کرد و ...
Casey White یک مرد 38 سالهِ بلند قد (قدی به بلندی دو متر و 13 سانتیمتر) در استیت آلابامای آمریکا به اتهام تیراندازی به دوست دخترش و تنی چند که در اطراف این زن بودند و مجروح کردن همه این زنان به 75 سال زندان محکوم شده بود که بعدا اعتراف به قتل یک زن دیگر کرد که در دهه گذشته کشته شده بود. وی در زندان «لادِردِیل» استیت آلاباما نگهداری می شد که مورد توجه بانو ویکی وایت Vicky White پلیس 56 ساله و معاون مدیریت عملیاتی زندان قرار گرفت. این دو دارای یک نام خانوادگی بودند ولی از بستگان هم نبودند. پس از قرار ـ مدارهای دوطرفه، سرانجام 29 اپریل 2022 بانو وایت به همکارانش می گوید که باید «کِیسی» را برای برخی امور به ساختمان دادگاه ببرَد و با دستبند و پابند اورا در اتومبیل ویژه که خودش رانندگی اش را بر عهده می گیرد سوار می کند و از آن پس ناپدید می شوند. «ویکی» که دلبسته «کیسی» شده بود طبق برنامه تنظیمی، اتومبیل زندان را در محلی متوقف، دستبد و پابند کیسی را باز، و لباس اورا عوض می کند و با اتومبیل دیگری از آن منطقه خارج می شوند. ویکی قبلا ملکی را که داشت به 90 هزار دلار فروخته بود و پول لازم را در دست داشت. او همچنین به همکارانش سخن از تصمیم به بازنشسته شدن بمیان آورده بود.
    در پی بازنگشتن «ویکی» و «کیسی» به زندان در وقت تعیین شده، مدیریت زندان با محلی که «ویکی» گفته بود «کیسی» را به آنجا باید ببرَد ـ ساختمان دادگاه (مجتمع قضایی شهر) تماس می گیرد که می گویند چنین قراری و دیداری نبوده و بی خبرند. مدیریت زندان به پلیس استیت و فدرال خبر می دهد و موضوع رسانه ای می شود، ولی آن دو تَن از آلاباما خارج شده بودند. آنها با نام فردی دیگر (طبق گزارش ها؛ یک بی خانه و فقیر) که با دادن پول هویّت او را خریده بودند در یک مسافرخانه بین راهی در استیت تِنسی سکونت و بعدا اتومبیلشان را هم عوض کردند تا شناخته نشوند، ولی پلیس محل به وجود آنان پی بُرد، درصدد تحقیق برآمد که متوجه شدند و به استیت ایندیانا فرار کردند که اتومبیلِ شان در این استیت و در میان راه از مسیر خارج شد و به گودال افتاد. «ویکی» که پلیس را در تعقیب خود می دید پس از تصادف اتومبیل، با سلاحی که همراه داشت خودکشی کرد و «کیسی» تسلیم پلیس شد و اینک در انتظار رسیدگی و محاکمه مجدد است.
     کیسی و ویکی 11 روز با هم بودند و نهم ماه می، تصادف اتومبیل روی داد و «ویکی» خودکشی کرد. ویکی دارای فرزند نبود و گزارشی درباره اینکه که آیا قبلا ازدواج کرده بود منتشر نشده است.
ویکی و کیسی


    
    
    [نقل از شماره 93 مجله روزنامکwww.rooznamak-magazine.com]
    
    
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تأثیر الکل
بسیاری را باور براین است که اعتیاد یلتسین به ودکا (الکل) در کارهای او ازجمله فروپاشاندن شوروی بی تأثیر نبوده بویژه در حضور کلینتون و در جمع:
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 10 ژوئن
  • 1580:   «لويس واز دو كاموس» شاعر ملي پرتغال (شاعري به شيوه فردوسي ما) درگذشت.
        
  • 1610:   مهاجران هلندي در مانهتان= منهتن (شهر نيويورك امروز) مستقر شدند و آن را «نيو آمستردام» ناميدند. بعدا انگليسي ها اين منطقه را از دست هلندي ها خارج ساختند و به اسم دوک آو يورک، نيويورک خواندند که اين نام باقي مانده است.
        
  • 1793:   در جريان انقلاب فرانسه، در پي دستگيري سران ژيريدن ها (ميانه روها) قدرت به دست ژاكوبن ها (تندروها) و از جمله ربسپير افتاد، دوران بازداشت و اعدام (عصر وحشت) آغازشد كه مآلا به شكست و پايان يافتن انقلاب انجاميد.
        
  • 1801:   ليبي (حكومت طرابلس) به دولت وقت امريكا كه حاضر به پرداخت پول مورد مطالبه (باج دريايي) نبود اعلان جنگ داد.
        
  • 1848:   خط تلگراف نيويورك به شيكاگو بكار افتاد.
        
  • 1989:   در جریان جنگ دولت واشنگتن با اسپانیا که به نوشته مورخان، به ظهور امپریالیسم آمریکا انجاميد نیروهای این کشور (مورين ها) در جزیره کوبا پیاده شدند.
        
  • 1916:   به تحريك انگليسي ها كه نسبت به سرزمين هاي عربي نظر داشتند مخالفت سران عرب با سلطه عثماني علني شد.
        
  • 1940:   روزولت رئیس جمهوری آمریکا که در انتظار فرصت برای ورود به جنگ جهانی دوم بود و زمینه سازی می کرد سیاست ها و رفتار دولت وقت ایتالیا را مورد انتقاد قرارداد و توسعه طلبانه و تجاوزکارانه خواند.
        
  • 1940:   نيروهاي ژنرال اِروين رومل در جريان تصرف فرانسه به درياي مانش رسيدند و با از پاي درآمدن فرانسه در اروپا، سوريه و لبنان ــ دو سرزمين تحت الحمايه آن در خاور ميانه به تصرف انگلستان درآمدند. در همين روز از همين سال، نروژ نيز خودرا به آلمان تسليم كرد.
        
  • 1946:   نظام حکومتی ایتالیا تغییر کرد و جمهوري ايتاليا تاسيس خود را رسما اعلام داشت.
        
        
  • 1967:   جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل که ضمن آن اسرائیل صحرای سینا، غزه، غرب رود اردن، بیت المقدس شرقی و جولان را تصرف کرده بود از بيم مداخله دولت مسکو پایان یافت. این جنگ که در آن 9 دولت عربی شرکت کرده بودند بر وخامت مسئله عرب و اسرائیل افزود.
        
  • 1976:   كميسيون ويژه سناي آمريكا (معروف به کمیسیونِ راكفلر) يازدهم ژوئن 1976 اعلام كرد كه «سيا» از وظايف خود تجاوز كرده و 3 هزار پرونده براي آمريكائيان تشكيل داده است. طبق قانون تاسيس، «سيا» براي جمع آوري اطلاعات در باره فعاليت خارجيان و خارج از کشور به وجود آمده است و امنيت داخلي از وظايف «اف. بي. آي.» است. اين اتهام باردیگر در دوران حكومت جورج بوش (پسر) به اف بي آي و ساير سازمانهاي امنيت آمريكا وارد آمد كه به رغم اصول قانون اساسي، به استراق سمع و اموري از اين قبيل در آمريكا دست زده بودند.
        
  • 2000:   حافظ اسد ـ ژنرال هوايي پيشين و رهبر سوريه كه دولتمردي باهوش شناخته شده بود در 70 سالگي درگذشت و بعدا پسرش ـ بشار كه يك پزشك است به رياست كشور سوريه انتخاب شد.
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com