Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
12 دسامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 12 دسامبر
ايران
ایجاد بهبهان و اختلاف نظر بر سر نامگذاری اين شهر در دسامبر سال 525
تصوير قباد يکم روی يک سکه باقيمانده از دوران او
12 دسامبر سال 525 در نشستی که در کاخ پادشاهی ايران در شهر تيسفون برگزار شده بود تني چند از مقام های کشوری و لشکری که تحت نفوذ افکار مزدک قرار داشتند با پيشنهادِ بزرگ وزيرِ قباد يکم شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان به گذاردن نام قباد برشهر تازه ساز ميان شوش و استخر (شيراز) مخالفت کردند و گفتند که نبايد نام يک شاهِ زنده (در طول حيات او) بر يک شهر گذارده شود که تاريخ از اين عمل، قضاوت تملق گويی خواهد کرد و قباد که خود او هم متمايل به انديشه های مزدک (سوسیالیسم) بود پذيرفت که نام ديگری بر شهر گذارده شود. پيشنهاد شد که نام شهر را «ارگان» بگذارند و پس از درگذشت قباد، با جلب نظر جانشين او، شهر به اسم وي تجديد نام يابد؛ زيراکه اين شهر تازه به دستور قباد و زير نظر مستقيم او ساخته شده بود و محل آن را نيز خود قباد در کنار رودخانه مارون تعيين کرده بود. رسم شاهان ساسانی بود که هر کدام يکی ـ دو شهر تازه بسازند. به نوشته پاره ای ازمنابع بيزانس (قسطنطيه)، قباد شخصا در اين جلسه خواسته بود که شهر تازه به نام او خوانده شود، که به نظر درست نمی آيد.
    شهر ارگان بعدا ويران و متروک شد و احتمالا بر اثر زلزله و عوامل طبيعی ـ و نفوس آن ترجيح دادند که به جای نقل مکان به شهر کوچک «بهانBohan » در همان نزديکی، شهری به فاصله ای نه چندان دور در جنوب ارگان برای خود بسازند که پس از تکميل بنای اين شهر، نام آن را «به بهان» به معنای بهتر از «بهان» ـ بهانِ بهتر گذاردند که این نام تا به امروز باقی مانده است و شهری است قديمی.
     بايد دانست که مزدک که انديشه های او در زمان حکومت قباد يکم (گواد - کواد) انتشار یافت و ترويج شد پايه گذار سوسياليسم در جهان بشمار می رود. مزدک یک روحانی زرتشتی بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شکست نظامی ایران در نبرد نینوا (موصل) و آغاز پایان کار ساسانیان و نظم جهانی وقت
12 دسامبر 627 میلادی ارتش امپراتوری ایران در منطقه نینوا (موصل ـ شمال عراق امروز) از ارتش امپراتوری روم شرقی (بیزانس ـ بیزانتیوم Byzantium = Byzantine) شکست خورد و این شکست نه تنها آغاز پایان حکومت ساسانیان بر ایران بلکه نظم جهانی وقت و آغاز یک دوران تاریخی نوین بود.
    
سکه زرّين خسرو پرویز

نهم دسامبر627، خسروپرویز شاه وقت ایران میدان نبرد را ترک گفته و عازم بازگشت به تیسفون شده بود!. تا زمان این بازگشت ناگهانی و بدون دلیل او، اثری از ضعف در نیروهای ایران دیده نشده بود و احتمال شکست نمی رفت!. ژنرال ارمنی ـ ایرانی Razad = Rhahzad و به تلفظ ارمنی؛ Rahzat یکانهای نظامی ایران را در این جنگ فرماندهی می کرد. 12 دسامبر 627 با کشته شدن این ژنرال در آستانه یک زد و خورد تَن به تَن (دو نفره)، نیروهای ایران روحیه خودرا از دست دادند و تاکتیکِ طرح شدهِ حمله و دفاع عملی نشد. اسپهبد Rhahzad در بامداد این روز نیروهای خودرا طبق تاکتیکِ رومیانِ پیش از سده سوم میلادی آرایش داده بود و سه لشکر را در وضعیت حمله و سه لشکر را در وضعیت دفاع قرار داده بود که هراکلیوس امپراتور و فرمانده ارتش بیزانس (روم شرقی) که نگران شکست بود به او پیشنهاد جنگ تَن به تَن داد و دو فرمانده به تنهایی در برابر هم قرار گرفتند ولی هنوز برخورد آن دو آغاز نشده بود که جسمی که از دور پرتاب شده بود به سر اسپهبد ایران اصابت کرد و اورا کشت. هنوز به درستی پرتاب کننده این جسم مشخّص نشده است. پیش از آرایش جنگی دو نیرو، مَردان مهاجر از ناحیه آلتایی غربی (شینژیانگ کنونی Xinjiang ـ چین شمال غربیِ امروز و به اصطلاح وقت؛ خُتنی ها) که بخشی از واحدهای بیزانس را تشکیل می دادند دست به بازگشت زده بودند که این عمل بر نگرانی فرماندهی بیزانس افزوده بود.
    در این عملیات که به نبرد Battle of Nineveh معروف است شش هزار نظامی ایرانی کشته شدند.
     خسروپرویز از سال 605 میلادی به مدت 24 سال بدون اینکه ضرورت داشته باشد متصرفات روم شرقی را در همه جهات مورد حمله قرارداده و نه تنها سوریه و فلسطین بلکه مصر را هم تصرف و یک ستون ارتش او تا کنار دیوارهای قسطنطنیه (استانبول) پیش رفته بود. همین پیشروی و پیروزی های نظامی اولیه ایران سبب شده بود که یک ژنرال رومی به نام هراکلیوس با کمک پدرش که او هم ژنرال بود برضد امپراتور Phocus دست به کودتا بزند و زمام حکومت را به دست گیرد و به جان ایران افتد ـ ایرانی که خسروپرویز ژنرالهایش را یکی پس از دیگری کشته، فراری داده و یا خانه نشین کرده بود. قبلا چندبار ژنرال های ایرانی ـ شاهین و شهربراز هراکلیوس را شکست داده بودند. هراکلیوس با توجه به کشته شدن ژنرال شاهین و استقرار ژنرال شهربراز در مصر (اسکندریه) و پس از اجابت درخواست کمک از اقوام مهاجر از منطقه آلتایی به بالکان (هونها، آوارها و اقوام تُرکیک زبان) و با کمک نظامی این اقوام عازم جنگ با ایران شد. هر دو امپراتوری می دانستند که دیر و یا زود مورد حمله عرب مسلمان قرار خواهند گرفت [که در دهه بعد از نبرد نینوا چنین شد] ولی به راه جنگ با یکدیگر ادامه داده بودند.
    مورخان نظامی شکست ایران در نینوا را به حساب خستگی و فرسودگی ارتش و نبود ژنرالهایی بمانند بهرام مِهران (بهرام چوبین)، شاهین و شهربراز در میدان جنگ نوشته اند، به علاوه خروج ناگهانی شخص خسروپرویز در لحظه حسّاس از صحنه و بازگشت به تیسفون و پناه بردن به شراب که بزرگان کشور بعدا رای به بازداشت و سپس قتل او دادند و پسرش [شاه تازه] با هراکلیوس (فلاویوس هراکلیوس اوگوستوس Flavius Heraclius Augustus) صلح کرد. ارتش روم شرقی که در چند جنگ با ایران فرسوده شده بود در نبرد یَرموکِ شام (آگوست سال 636 میلادی) از سپاه اسلام به فرماندهی خالد ابن ولید شکست خورد و سه ماه بعد هم سپاه ایران در قادسیه. هراکلیوس تا سال 641 و به مدت 31 سال بر روم شرقی حکومت کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آماده باش در اصفهان برای بازسازی شهر زلزله زده شماخي (قفقازِ وقتِ ایران)
12 دسامبر 1667دولت ایران (دوران حکومت صفويان) پس از دریافت خبر وقوع زلزله در شهر شماخیِ قفقاز (واقع در منطقه اَران) و اطلاع از وسعت ویرانی و تلفات ناشی از آن، براي بازسازي شهر ـ نوعی حالت آماده باش اعلام و چند مقام را با پول کافی همراه دهها معمار و صدها کارگر از اصفهان روانه قفقاز کرد و مركز شهرستان را موقتا به باكو كه در 120 كيلومتري شرق شماخي واقع شده است منتقل ساخت.
    دولت وقت درعین حال به فرمانداران ایالات شمالی و شمال غربی ایران دستور داد که امکانات خودرا در اختیار هیات بازسازی شماخی بگذارند.
     اين زلزله 25 نوامبر سال 1667 و اوایل سلطنت صفي ميرزا (شاه سليمان صفوي) روي داده بود. تلفات این زلزله نزدیک به 80 هزار کشته گزارش شده بود. اين نخستين و آخرين زلزله شماخي نبود، در سال 1191 ميلادي (زمان حكومت دودمان شروانشاهان، حكام باقيمانده از عهد ساسانيان در قفقاز) يك زلزله شديد شماخی را ويران كرده بود. منطقه شماخي در طول هزاره دوم ميلادي 11 زلزله شديد به خود ديده است كه يكي ديگر از آنها در دوم دسامبر 1859 روي داده بود، ديگري در سال 1902 و نیز یک زمين لرزه در سال 2000.
    شماخي قرن ها مركز حكومت شروانشاهان بود و خاقاني از شاعران بزرگ و قصيده سراي ايران كه در قرن دوازدهم ميلادي (1122 ـ 1190) مي زيست از همان منطقه برخاسته بود. قصيده ايوان مدائن او معروف است. شماخي در پي دور اول جنگهاي روسيه با ايران، طبق قرارداد گلستان (منعقد در سال 1813 به میانجیگری انگلستان!) به روسيه داده شد. شماخي (شماخا) اينك از شهرهای جمهوري آذربايجان است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقال سلطنت از قاجارها به پهلوی ها، اما ... ـ نگرانی غرب از تحقّق فرضیه احیاء قدرت های پیشین
12دسامبر سال 1925 ميلادی (1304 هجري خورشيدی و در آن سال مصادف با 22 آذرماه) مجلس مؤسسان که انتخاب اعضای آن پانزدهم آذر تکميل شده بود ظرف پنج جلسه در هفت روز، چهار اصل از اصول متمم قانون اساسی مصوب سال 1906 را اصلاح کرد که برپايه آن، حکومت قاجارها پايان يافت و سلطنت به دودمان پهلوی منتقل شد و دو روز بعد ژنرال رضاخان پهلوی در مجلس شورا حاضر شد، سوگند وفاداری به قانون اساسی ياد کرد و رضاشاه شد. وي روز بعد (25 آذر) بر تخت سلطنت نشست و نزديک به 16 سال پادشاهی کرد.
     مجلس شورا 43 روز پيش از مصوبه مجلس موسسان، به نام سعادت ملت ايران انقراض قاجاريه را اعلام داشته بود و تا تعيين تکليف نطام حکومتي، برغم مخالفت دكتر مصدق نماينده تهران، موقتا ژنرال رضا پهلوي سردارِ سپه (فرمانده ارتش) و رئيس الوزراء (نخست وزير) را رئيس و مسئول کشور قرار داده بود. در جريان عزل دودمان قاجارها و پيش از اصلاح متمم قانون اساسي، در تهران برسر زبان افتاده بود كه نظام حكومتي ايران «جمهوري» خواهد بود و سردارِ سپه (فرمانده ارتش) هم موافق جمهوري شدن ايران است.
     از لحظه کودتای نظامی فوريه 1921 چنين تغييری قابل پيش بينی بود. ايرانيان از قاجاريه که حکومت آن ازسال 1794 آغاز شده بود به سبب شکست ها، تسليم شدنها، تَن به تجزيه ايران دادنها، پَسرفت ها و ضعف هاي متعدد که نشان داده بود راضی نبودند. قاجارها در اصل مغول تبار و از نسل «قاجار نويان» اميرزاده مغول بودند و پهلوی از مازندران بود و یک ایرانی الاصل.
    انتقال سلطنت از قاجارها به پهلوی ها انجام شد، ولی مقامات دولتی که عمدتا از عوامل لندن بودند تغییر نکردند و همینکه رضاشاه خواست پا بر جای پای نادرشاه بگذارد و به اتحاد آلمان، ایتالیا و ژاپن نزدیک شد، توطئه خیانت و اشغال نظامی آغاز شد. دمکراسی مصدق که می رفت مدنیّت ایرانی را درخشان سازد سرکوب شد، محمدرضاشاه که سختی زندگی را ندیده بود عملا در چاردیواری کاخ سلطنتي قرار گرفت و در محاصره همان عوامل نزدیک به خارجی و آزمند و وقتی که سخن از تمدن بزرگ به میان آورد، سریعا اقدام به اجرای آن ازجمله اعلام آزادي تأسيس حزب و انتشار نشريه و سرانجام؛ برگزاري انتخابات آزاد نکرد و بیماری خودرا با مردم در میان نگذارد ....
    تحولات ایران در طول قرن چهاردهم هجري خورشيدي، این فرضیه را به اثبات رسانیده است که قدرت های غرب نگران بازگشت قدرت های پیشین به صحنه هستند ازجمله روم (اتحاد مدیترانه ای ها)، ایران (اتحاد ایرانزمینی ها)، روسیه (احیاء امپراتوری تزارها)، ... و همچنین احیاء امپراتوری هندوستان (سراسر آسیای جنوب غربی ـ هند، پاکستان، بنگلادش، سریلانکا و ... با حدود یک پنجم جمعیت جهان). قدرت های کنونی غرب به همان اندازه از اتمی ـ موشکی شدن ایران و خروج آن از مسائل مدیریّت اداری ـ اقتصادی نگران هستند که از پی بردن روس ها به واقعیت و توطئه های پشت پرده فروپاشی غیر قانونی و خلاف استاندارد روسیه بزرگتر و پس از این فروپاشی سهل و آسان، افتادن در فساد اقتصادی در سال های نخست پس از آن، که غربی ها خودشان آن را میان برخی از روس ها تولید کرده بودند. اتحاد شوروی (روسیه تزاری پیشین) بدون یک رفراندم سراسری و استعلام نظر مردم، تنها بدست 3 نفر و در یک جلسه سه نفره فروپاشانیده شد. یکی از همین سه نفر مصوّبه پارلمان روسیه مبنی بر غیرقانونی بودن تجزیه جماهیریه را امضاء نکرد. قدرت های غرب می دانند که اگر روس ها دارای یک ژورنالیسم ماهر و احیاء احساس ناسیونالیستی شوند چه توفانی بپا خواهند کرد. هر آن، یک رهبر روسیه می تواند به استناد تاریخ، تجربه و اقدام دیگران [برای مثال؛ جنگ داخلی پرتلفات آمریکا و مخالفت اسپانیایی ها با تجزیه کاتالونیا، انگلیسی ها با تجزیه ایرلند شمالی و ...]، فروپاشی وطن را غیر استاندارد اعلام کند و آن را باردیگر یکپارچه سازد. هیچ قدرتی و یا بلوکی درصدد جنگ با کشوری که بیش از همه سلاح اتمی ـ موشکی و فضاپیمایی دارد بر نخواهد آمد. روسیه به لحاظ وسعت بزرگترین کشور جهان است و از دوران جنگ سرد، بیش از هر کشور دیگر پناهگاه ضد اتمی دارد.
احمدشاه رفت، ولي مقامات دولتي و عمدتا عامل دولت لندن باقي ماندند!


    
رضاشاه آمد


    
احمدشاه، زمانی که رضاخان پهلوی وزیر جنگ و سردار ِ سپاه (فرمانده ارتش) بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان کار گروه پيشه وري و شکست برنامه گسترش نفوذ دولت وقت مسکو در خاورمیانه از طریق آذربایجان و کُردستان ايران
جعفر پيشه وري
21 آذر 1325 (12 دسامبر 1946) عمليات برای سرکوبی گروه پيشه وری در آذربايجان به پايان رسيد و عوامل آن کشته، دستگير و يا به خارج از کشور فرار کردند.
    مرحله اصلی اين عمليات با ورود واحدهای چهار لشکر، از 19 آذرماه آغاز شده بود ولی آذربايجاني های میهندوست پيش از آغاز عمليات ارتش، خود به سرکوب کردن گروه پيشه وری پرداخته بودند. گروه پيشه وري که در حزبي؛ معروف به فرقه دمکرات فعاليت داشتند با پنجاه خودرو از طريق جلفا به شوروي رفتند و در باکو اقامت داده شدند. باقراُف مسئول وقت آذربايجان شوروي جعفر پيشه وري و در آن سال 54 ساله را مسئول شکست فرقه مي دانست و انتقاد مي کرد. در تابستان سال بعد (11 ژوئن 1947) در باکو اعلام شد که پيشه وري در يک حادثه اتومبيل در آن شهر مجروح و درگذشته است. گزارش هاي بعدي ترديد به اتفاقي بودن مرگ او را افزايش داده است.
    تاخير یکساله اين سرکوبی به اين سبب بود که دولت شوروی حاضر نمی شد به تعهدی که در سال 1943 در جريان کنفرانس تهران سپرده بود عمل کند و پس از جنگ جهاني دوم، نيروهای خود را از آن منطقه از ايران که از 1941 (شهریور 1320) اشغال نظامی کرده بود خارج سازد و يا اجازه دهد كه واحدهاي ارتش ایران به آن منطقه وارد شوند.
    پس از آنکه بلشویک های روس با قصد بلعیدن همه آذربایجان، نام منطقه اَران و شمال اَرَس را آذربایجان گذاردند که قبلا نبود، وطن دوستان ایرانی از دولت تهران خواستند که استان های کشور را به جای نامگذاری، شماره گذاری کند تا مستمسک تفکّر تجزیه قرار نگیرد که به آن توجه نشده بود. دولت بلشویکی مسکو از همان زمان كه شهرهاي متصرفي از ايران (به موجب قرارداد هاي ننگين گلستان و تركمان چاي ـ دستنویس دولت لندن) در قفقاز جنوبي را «آذربايجان» نام نهاد، مقاصد سوء براي تماميّت ايران داشت. پیروزی شوروی بر آلمان در بهار سال 1945، سران مسکو را بر آن داشته بود تا در اجرای برنامه قدیمی رسیدن به خلیج فارس، اقیانوس هند و مدیترانه (شمال آفریقا) از کمونیست کردن یونان، تحریک دولت کابل (دوست وقت روسیه) به برانگیزی پشتونها و بلوچهای هند (امرزه پاکستان) به کسب استقلال و پیشروی از آذربایجان و کُردستان ایران به عراق، جزیرة العرب و خوزستان آغاز کنند که دکترین ترومن راه را در یونان بر آنان بست، با اخطار وی راه بر ورود ارتش ایران به آذربایجان نیز باز شد و با ایجاد پاکستان از بطن هندوستان، برنامه تحریک کردن دولت کابل هم عملی نشد، نقشه محاصره شوروی تکمیل شد و جنگ سرد را باخت و فروپاشید. مسکو می دانست که کُردها بویژه کُردهای عراق به دلایل متعدد ازجمله اصالت آریایی، مورد حمایت آمریکا و دولت های آلمان (از زمان بیسمارک) بوده اند و لذا در جریان ماجرای آذربایجان می کوشید تا مناطق کُردنشین ایران را در دست داشته باشد.
    با پايان یافتن کار گروه پيشه وري در آذربایجان در 21 آذرماه 1325 اظهار نظر درباره ریشه، علل و انگیزه ماجرا آغاز شده بود که تا هفته ها ادامه داشت.
    به باور مورخان، پیشه وری متولد ناحیه ای در اردبیل در آغاز کار، نظر به تجزیه ایران نداشت و تنها می خواست که آذربایجان استقلال داخلی داشته و یک بخش از ایران باشد (که در صورت تحقّق، ایران به صورت یک فدراسیون در می آمد)، ولی «باقراُف» دبیر اول وقت حزب کمونیستِ آذربایجان شوروی و به اشاره استالینِ گُرجستانی به کمتر از تجزیه ایران و مآلا ایجاد یک جمهوری آذربایجان بزرگتر راضی نمی شد. پس از آنکه پیشه وری به اجبار تسلیم نظر باقراُف شد، حمایت مردم را از دست داد بگونه ای که آذربايجاني های ایراندوست پيش از آغاز عمليات ارتش، خود به سرکوب کردن گروه پيشه وری پرداخته بودند.
    در دسامبر 1991 که شوروی (جانشین امپراتوری روسیه) منحل شد، تنی چند به دولت جمهوری اسلامی (که در آن زمان هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود) توصیه کردند، حالا که یک طرف قراردادهای گلستان و ترکمان چای از میان رفته، ولو سمبولیک، این دو قرارداد را لغوشده اعلام کند تا در آیندهِ دور دچار دردِ سرهای احتمالی نشود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مروری کوتاه بر تاریخچه غائله فرقه پیشه وری در آذربایجان و قاضی محمد در مهاباد
یکم آذر 1324 فرقه دمکرات که (12 شهریور 1324 به اشاره دفتر سیاسی politburo حزب کمونیست شوروی) بدست جعفر پیشه وری متولد 1272 در روستای زاویهِ خلخال و کمونیست شده در باکو و ناشر روزنامه آژیر تأسیس شده بود، برپایه برنامه های استالین که ایران را سدّی در برابر گسترش نفوذ مسکو و سوسیالیسم شوروی در خاورمیانه، و سراسر حوزه اقیانوس هند می دانست و به پشتیبانی از نیروهای نظامی شوروی که در سراسر شمال ایران از خراسان تا آذربایجان مستقر بودند (و شمار آنها به 40 هزار تن می رسید) به دولت ایران اطلاع داد که تصمیم به خودمختارِ داخلی شدن آذربایجان در بدنه ایران گرفته است که دولت ایران آن را رد کرد و عمل به آن را یک جرم میهنی و نقض قانون اساسی خواند که مرتکبین، مجازات سنگین خواهند داشت. به رغم اخطارهای دولت به فرقه دمکرات، 26 روز بعد قاضی محمد هم در مهاباد دست به اعلام خودمختاری زد. همان زمان گزارش هایی رسیده بود که گیلان و مازندران هم در برنامه بعدی استالین هستند که دوران جوانی در باکو بود و با جغرافیای سراسر شمال ایران آشنا شده بود.
     دولت پس از اطلاع از ورود افراد فرقه به ادارات دولتی تبریز و بدست گرفتن امور آنها، بی درنگ از تهران نیروی نظامی روانه آذربایجان کرد که نظامیان روسیه که از شهریور 1320 درسراسر مناطق شمالی ایران (از کرج به سمت شمال شرقی و شمال غربی کشور) مستقر و به رغم تعهدی که در نشست سران در تهران سپرده شده بود که پس از جنگ، ایران را ترک کنند و نیز در سازشنامه پُتسدام، به تعهد خود ـ هفت ماه پس از خودکشی هیتلر عمل نکرده بودند و مانع رفتن نیروهای اعزامی ایران شدند و آنها را در قزوین متوقف کردند و دولت ایران بناچار به شورای امنیت سازمان مللِ تازه تأسیس علیه شوروی و تداوم استقرار نیروهای دولت مسکو در ایران و مداخله در امور داخلی کشور شکایت کرد.
    وضعیت آذربایجان و کردستان سبب انتقاد از دولت و ضعف آن شد و ابراهیم حکیمی نخست وزیر وقت کناره گیری کرد و از بیست و نهم بهمن 1324 احمد قوام بر جایش نشست و ماه بعد به مسکو رفت و با مقامات کرملین ملاقات و وعده هایی به رعایت خواست های شوروی ازجمله نفت شمال داد.
     شورای امنیت از دولت مسکو خواست که به تعهد خود عمل کند و نیروهایش را از ایران خارج سازد که دولت استالین مهلت خواست و گفت که دسته دسته، آنها را خارج خواهد ساخت، ولی از خراسان و سمنان آغاز کرد!. مصدق نماینده وقت مجلس به این وعده استالین اعتراض کرد و آن را خدعه خواند و گفت که ما در آذربایجان مسئله داریم و استالین از خراسان آغاز کرده است تا وقت بخرد و از دولت خواست که دوباره به شورای امنیت شکایت کند و نیّات استالین را هم در شکوائیه اش بگنجاند. اظهارات مصدق انعکاس وسیع یافت و ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا با استفاده از این فرصت وارد عمل شد و به دولت مسکو اخطار کرد که اگر نیروهایش را طبق تعهدی که داده است از همه ایران خارج نکند، آمریکا نیز به ایران نیروی نظامی خواهد فرستاد و با این اخطار جنگ سرد دو بلوک وارد فاز اصلی خود شد. آمریکا و انگلیس قبلا نیروهای خود را طبق همان تعهد خارج ساخته بودند و بهانه استالین استناد به قرارداد 1921 ایران و دولت لنین بود. در این میان شورای امنیت با 9 رای موافق تقاضای ایران را تأیید کرد و با اشاره به اخطار ترومن، از دولت مسکو خواست که به خاطر حفظ صلح و نیز رعایت حاکمیت و استقلال ایران، نیروهای خود را از سراسر ایران خارج کند. ششم فروردین 1325 وزیر امور خارجه دولت مسکو به شورای امنیت اطلاع داد که خروج همه نیروها نیاز به مذاکره دوجانبه (شوروی و ایران) و برنامه ریزی دارد. در این مذاکراتِ دوجانبه موضوع نفت و دادن امتیازی در این زمینه در مناطق شمالی ایران به شوروی بمیان آمد و نماینده شوروی همچنین خواست که مسئله آذربایجان از طرق مسالمت آمیز و مذاکره میان دولت ایران و پیشه وری حل شود. نماینده ایران با ایجاد یک شرکت مشترک نفت با دولت مسکو در مناطق شمالی ایران، به شرط تأیید مجلس موافقت کرد و همچنین مذاکره با پیشه وری رئیس فرقه برای مسئله آذربایجان و در برابر، نماینده مسکو نیز موافقت کرد که در صورت تأیید این توافق در مسکو، ظرف 45 روز نیروهای شوروی تماما ایران را ترک کنند.
    در پی این توافق و رفت و آمدها و وعده و وعیدهای دیگر، جعفر پیشه وری برای مذاکره به تهران آمد، ولی توافق حاصل نشد و دولت وقت با فدراسیون شدن ایران و خودمختارِ داخلی بودن آذربایجان موافقت نکرد زیراکه نقض قانون اساسی بود. مذاکرات قاضی محمد در تهران با دولت وقت ایران هم بجایی نرسید. احمد قوام (قوام السلطنه) نخست وزیر وقت که دست به تدابیر متعدد زده بود با هدف آرام کردن حزب توده و قطع جانبداری آن از فرقه پیشه وری، با این حزب ائتلاف کرد و چهار تن از سران آن را وارد کابینه خود کرد و سمت وزارت داد و مظفر فیروز را سفیر ایران در شوروی کرد. نیروهای دولت مسکو ایران ترک کردند و واحدهای ارتش پس از ماهها توقف در قزوین عازم زنجان شدند و نهم آذرماه 1325 از زنجان عازم تبریز. پیش از عزیمت آنها، شماری روزنامه نگار برای پوشش چگونگی کار و ختم غائله آذربایجان به زنجان رفته بودند و همچنین چهار وزیر کابینه.
    یکانهای ارتش در سر راه خود به تبریز افراد مسلح فرقهِ مورد حمایت دولت مسکو را درهم شکستند و شماری از آنها را به اسارت گرفتند و نوزدهم آذر 1325 وارد میانه شدند و بیستم آذر از افراد مسلح فرقه هیچکس در میانه باقی نماند و 21 آذر واحدهای ارتش با کمک آذری های میهندوست تبریز را هم پاکسازی کردند و به پاس این پیروزی، فرمانده آنها درجه سرتیپی گرفت و سرتیپ حسین هاشمی شد. سران و مقامات فرقه قبلا و در پی بپاخیزی تبریزیان، به شمال فرارکرده و از ارس گذشته بودند تا به باکو بروند و بقیه آنان دستگیر شدند و تا روز بعد (22 آذر) همه آذربایجان از وجود افراد فرقه پاک شد و من باب احتیاط، حکومت نظامی برقرار گردید. بزرگان تهران به دولت توصیه کرده بودند که برای جلوگیری از ایجاد هرگونه کینه و خشم که در دراز مدت دردسر آفرین است، به دادگاههای نظامی گفته شود که از صدور حکم اعدام برای دستگیرشدگان حتی المقدور خودداری کنند و پشیمان شدگان را آزاد سازند و حُکم محکومیّت به زندان طولانی هم ندهند. که این دادگاها پس از رهاساختن بسیاری از دستگیرشدگانِ نادم، 148 تن را محاکمه و تنها 3 تن از آنان را به اعدام محکوم کردند.
    ارتش پس از برچیدن بساط فرقه پیشه وری؛ در مهاباد قاضی محمد، صدر قاضی و سیف قاضی را دستگیر کرد که محاکمه آنان به اتهام اقدام به تجزیه کشور، از دیماه 1325 تا فروردین 1326 به طول انجامید و پس از طی مراحل قضایی، این سه تن دهم فروردین 1326 اعدام شدند. شمار فراریان از کردستان به شوروی حدود 40 هزار تن برآورد شده است و یکی از آنان؛ ملا مصطفی بارزانی. طبق همین برآوردها شمار فراریان از آذربایجان به شوروی از رقم هزار تن تجاوز نکرده بود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قره باغ درگذر تاريخ: صفويه هم به قره باغ خودمختاري داده بود
فتحعلي شاه در اوايل سلطنت
97 درصد شركت كنندگان در يك راي گيري عمومي (رفراندم) از تبديل قره باغ (ناگورني قره باغ) به يك كشور مستقل در قفقاز جنوبي حمايت كردند. در سه دهه اخير بر سر اين منطقه ميان ايروان و باكو اختلاف بوده است. در اين راي گيري داخلي که در دسامبر 2006 انجام شد، طرح قانون اساسي قره باغ به رفراندم گذارده شده بود. قره باغ طبق قرارداد گلستان، منعقد در 12 اكتبر 1813 از ايران جدا و به امپراتوري روسيه داده شد. اين قرارداد به ميانجيگري «Sir Gore Ousseleyسر گور اوزلي» نماينده انگلستان (دولت متحد روسيه در جنگ با فرانسهِ ناپلئون) و در پي يك جنگ 9 ساله ميان ايران و روسيه به اصرار انگلستان كه جاي فرانسه را در دربار فتحعلي شاه گرفته بود تنظيم و توسط حاج ميرزا ابوالحسن خان نماينده ايران امضاء شد. سر گور اوزلي ديپلمات انگلستان در دربار فتحعليشاه يک فارسي دان و آگاه از تاريخ ايرانزمين بود.
     پاول سيسيانوفPavel Tsitsiianov ژنرال روس در سال 1805 قره باغ را به چنگ آورده بود كه ايرانيان او را ضمن توطئه اي كشتند و حاصل پيشرفتش را خنثي ساختند. واگذاري قره باغ به روسيه در قرارداد ننگين تركمانچاي منعقد در دهم فوريه 1828 نيز تاييد شد. اين منطقهِ عمدتا ارمني نشين هميشه براي روسيه دردسر ساز بود. ساكنان قره باغِ در طول تاريخ تا سال 1923 كه بلشويك هاي روسيه ترتيبات ديگري براي قفقاز دادند به ايران وفادار مانده بودند. همين وفاداري باعث شده بود كه دولت صفويه (اصفهان) به آنان خودمختاري دهد. طبق قرارداد گلستان، چهارده منطقه از قفقاز ايران به روسيه واگذار شد از جمله داغستان، گرجستان، آبخازيه، دربند، شيروان، گنجه، قره باغ، شكين، مغان و ... كه قرارداد تركمانچاي ايروان (ارمنستان) و نخجوان را هم به روسيه واگذار کرد و مرز شمال غربي ايران به اَرَس محدود شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسابقه تأسیس دانشگاه در ایرانِ امروز و مسألهِ یافتن کار برای میلیون ها «دانشگاه دیده»!
کیهان (روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی ایران) ـ 19 آذرماه 1392 ـ صفحه سوم: یک عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی گفت که چهار میلیون نفر دانش‌آموخته مراکز علمی و تعلیمات عالیه کشور بیکارهستند.
    «قاسم احمدی» سیاست‌های نادرست و غیرکارشناسانه مسئولان و دست‌اندرکاران دوره‌های گذشته مبنی بر توسعه کَمّی فضاهای آموزش عالی و کم‌توجهی به مقوله کِیفی‌سازی را از عوامل عمده بیکاری دانش‌آموختگان برشمرد. وی [قاسم احمدی] شمار دانشجویان مشغول به تحصیل در مراکز علمی و دانشگاهی کشور را چهار میلیون و 500 هزار نفر ذکر کرد و گفت: "در صورت نداشتن برنامه‌ریزی هدفمند و منسجم در بخش اشتغال زایی، به طور قطع در سه ـ چهار سال آینده این شمار نیز بر رقم دانش‌آموختگان بیکار اضافه خواهند شد.".
    قاسم احمدی (که دبیر مجمع نمایندگان مازندران در مجلس است) مدرک‌گرایی را بزرگترین آفتِ امروز جامعه ایران بيان داشت و تاکید کرد: به جای توسعه کَمّی [شمار] فضاهای آموزشی در مراکز تعلیمات عالیه (دانشگاهی) بايد به بالا بردن کیفیّت رشته‌های منطبق با نیاز جامعه توجه شود.
    ایرنا (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران) نیز مطلب مشابهي را گزارش کرده بود.
    ...........
    [اصحاب نظر از همان نخستین روز تاسیس دانشگاه آزاد چنین پیش بینی را کرده و گفته بودند که می توان هر ساختمانی را دانشگاه کرد و به دست هرکس یک مدرک دکترا داد و برای تدریس به کلاس فرستاد، ولی حاصل آن چه خواهد بود؟. دانشگاه باید برپایه نیاز و ظرفیت کشور به ایجاد رشته و قبول متقاضی اقدام کند. یک جوان با آرزو و امید بسیار به دانشگاه گام می گذارد، ولی پس از گرفتن مدرک اگر نتواند وارد بازار کار شود شدیدا متأثر، متأسّف و ناراضی می شود و .... مگر کشوری با ظرفیّت ایران به چه اندازه فارغ التحصیل ِ مثلا علوم اجتماعی، فلسفه، علوم سیاسی، زمین شناسی، علوم انسانی و از این قبیل نیاز دارد ـ رشته های پزشکی تا حدّی، بله. باید دید که کشورهای دیگر چه کرده اند، به جای ساختن «پشتِ میزنشین»؛ تِکنیکال کالج، کامیونیتی کالج و مدارس تعلیم حرفه و فنون در سطح فوق دیپلم دایر کرده اند که فارغ التحصیلان آنها نیاز به استخدام دولتی نداشته و سریعا جذب بازار کار شوند و نیاز جامعه را در زمینه ها پرستاری، تکنیسین اتومبیل، تعمیرکار ِ یخچال ـ آبگرم کن ـ ساختمان ـ باغچه خانه و ... برطرف سازند. معلوماتی که قبلا از تحصیل در رشته های علوم اجتماعی، علوم انسانی، علوم سیاسی و ... به دست می آمد، امروزه همه در اینترنت است و در صورت نیاز سریعا می شود به آنها دسترسی یافت. در کشورهای دیگر، «کار» ـ «عار» نیست و دیده شده است که استاد دانشگاه در ساعات فراغت خود در خوار و بارفروشی کار می کند ولی در ایران، یک دارنده مدرک تحصیلی از دانشگاه شغل دولتی با میز و منشی و یا کار در یک شرکت بزرگ را انتظار دارد و امتیازهای دیگر و خودرا طلبکار دولت می داند. تاسیس مدرسه عالی در جمهوری اسلامی ایران به صورت مسابقه در آمده و در هر گوشه کشور تابلو های شعب چند دانشگاه و بعضا در نزديکي يکديگربه چشم می خورد. اجازه تاسیس دانشگاه و یا شعب تازه یک دانشگاه و ایجاد رشته تحصیلی و میزان قبول دانشجو باید با بررسی کامل و پیش بینی منطقی ظرفیّت و نیاز کشور مجاز باشد، نه به دلخواه و با هدف کسب درآمد و شهرت.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارنظر 19 آذرماه 1392 دکتر احمد توکلی درباره 37 نماینده مجلس که گفته شده بود از مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی هدیه گرفته بودند!
نوزدهم آذرماه 1392، دکتر احمد توکّلی اقتصاددان، وزیر پیشین و نماینده سابق تهران در مجلس شورای اسلامی در گفت و شنودی با خبرگزاری مِهر، با اشاره به کارهایی که به سعید مرتضوی رئیس وقت سازمان تأمین اجتماعی نسبت داده شده بود گفت: پیش از انتصاب مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تأمین اجتماعی، گفتم کسی که در معرض اتهام است نباید در راس یک سازمان اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گیرد، ولی دولت وقت از اصرار دست برنداشت. گفتم که با مدیریت وی ممکن است مشکلاتی ایجاد شود و متأسفانه همانطور که پیش بینی می شد با اصرار دولت وقت در نگهداری او در بستر کار، وی در 10 روز آخر مدیریت بر سازمان تامین اجتماعی حاتم بخشی هایی ـ به آن صورت که این روزها در گزارش ها آمده است ـ کرد که نام شماری متعدد از مسئولان کشور هم به میان آمده است. [سعید مرتضوی ـ قبلا قاضی و دادستان تهران ـ از متهمان پرونده کهریزک بود.].
    توکلی با تأکید بر اینکه باید به این پرونده [پرونده سازمان تامین اجتماعی] بدون اغماض رسیدگی شود، گفت: باید همه ى کسانی که از این سفره عمومی به ناحق خورده و برای خودشان منافعی جمع کرده اند به مردم معرفی شوند ـ چه آن شمار از نمایندگان مجلس که اشاره شده است، چه افراد دیگر و مسئولان [مقامات]. به هرحال، دریافت این پول و هدایا توسط هرکس از جمله برخی از نمایندگان مجلس، غیر قانونی بوده است. ممکن است گفته شود که برخی از نمایندگان از این پول و هدایا استفاده شخصی نکرده باشند و گرفته اند تا میان نیازمندان پخش کنند. این حرف پذیرفته نیست زیراکه این کار، وظیفه یک نماینده مجلس نیست و یک نماینده نمی تواند خودش منشأ توزیعِ کمک شود. بنابراین، کار این افراد غیر قانونی بوده است و در صورت ثبوت تخلّف، باید طبق قانون مجازات اسلامی کیفر شوند. به نظر می رسد که علاوه بر سعید مرتضوی، رئیس دفتر وی هم اسامی این نمایندگان مجلس را [که گفته شده است 37 نفر هستند] می داند، ولی بهتر است که این نمایندگان خودشان را به «کمیسیون نظارت» معرفی کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نامه سرگشاده دو سندیکای کارگران ایران در آذرماه 1392 درباره فساد اداری در سازمان تامین اجتماعی
سندیکای کارگران فلزکار و مکانیک و نيز هیات بازگشایی سندیکای کارگران نقاش و تزیینات ساختمان با انتشار نامه‌ای سرگشاده‌ خطاب به حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور، رسیدگی به پرونده فساد اداري در سازمان تامین اجتماعی را یک وظیفه‌ ملی توصیف و اعلام کرده‌اند که آماده کمک برای بازگرداندن این اموال هستند.
    در این نامه آمده است:
    "سازمان تامین اجتماعی که باپول‌های کسر شده از حقوق ما کارگران و پدران ما شکل گرفته است و باید تحت نظر کارگران اداره شود، به دست کسانی اداره می‌شود که هیچگونه دغدغه کارگری نداشته‌اند.
    بعد از قرائت پرونده تحقیق و تفحص ازسازمان تامین اجتماعی در مجلس، آشکار شد که ورشکستگی این سازمان از کجا ریشه می‌گیرد. سالهاست که مسوولان از ورشکستگی سازمان تامین اجتماعی و از بحرانی شدن وضعیت منابع پولی این سازمان سخن می‌گویند و ما کارگران در این سخنان شک کرده بوديم. حال با افشای اسناد حیف و میل در این سازمان بر همه ما مسلم شده است که نگرانی مسوولان از کم شدن منابع مالی نه دلسوزی برای کارگران و تامین اجتماعی، بلکه نگراني از پاداش‌ها و حقوق های چندصد میلیونی خودِ شان از جیب ما زحمت کشان بوده است.
    می‌گویند از ۲۰۸ کارخانه‌ای که از پولهای ما [جمع درصد مقرر از دستمزدها] خریداری شده بود، ۱۳۸ کارخانه را بدون گرفتن پول (وجه) به فردی به نام بابک زنجانی فروخته‌اند. این کارخانه ها، پول بیمه شدگانی است که برای گرفتن یک عینک که حق آنان است باید کفش آهنی بپوشند و برای دریافت پول عینک باید چند جور سند ارایه دهند. آیا این پول حق بیوه زنان و فرزندان کارگران پدرمرده نبود؟. این مسئولین چگونه به خود حق دادند که یک قلم ـ فقط در شهریور و امرداد امسال (سال 1392) ۸۴۰ میلیون پاداش برای خود تصویب کنند و دریافت دارند. ما کارگران از ریاست جمهور می‌خواهیم که نظر به وسعت تخلفات انجام شده در سازمان تامین اجتماعی، که دارایی‌اش از جیب خیل عظیم کارگران و طی سال‌ها گردآوری شده و تامین کننده حقوق بازنشستگان، مستمری‌بگیران و خانواده‌های بی‌سرپرست کارگران بايد باشد، این دخل و تصرف بدون اطلاع و رضایت ۳۰ میلیون فرد و خانواده عضو تامین اجتماعی را تبدیل به یک پرونده ملی کند، و با توجه به ویژه بودن این پرونده و شاکیان سی میلیونی آن که همگی از زحمتکشان ایران هستند و با توجه به تعهد دولت به دفاع ازحقوق افراد جامعه، از شما ـ رياست جمهور ـ می‌خواهیم، تا بازگرداندن آخرین ریال اموال به غارت رفته سازمان تامین اجتماعی، موضوع را پیگیری و مراحل اقدام و نتیجه را به کارگران ایران گزارش کنید.".
    متن بالا، از مشروح نامه سرگشاده که نوزدهم آذرماه 1392 در ايلنا (يک خبرگزاري تهران) انتشار يافته بود نقل شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«داوود امیری» 18 آذرماه 1392: مجلس اسامی نمایندگانی را که از عَرَقِ جبین و دستریج کارگران هدیه گرفته اند اعلام کند
«داوود امیری» رئیس کانون هماهنگی شوراهای اسلامی کار خراسان شمالی هجدهم آذر 1392 در واکنش به انتشار گزارش تحقیق و تفحص از سازمان تامین اجتماعی گفته بود که پس از انتشار گزارش مجلس، ناراحتی از چهره و کلام کارگران پیداست چرا که آگاه شده اند که شماری برای هرچه بیشتر خوردن حق بیمه و بازنشسگی آنان با هم مسابقه می‌دهند. لازم است هیات رئیسه مجلس برای جلب اطمینان کارگران، اسامی نمایندگانی را که از عرق جبین و دسترنج کارگران هدیه گرفته اند اعلام کند تا رای دهندگان آنان را بشناسند.
    امیری شیوه اداره سازمان تأمین اجتماعی را نادرست و «بیمارگونه» توصیف کرده و گفته بود که این وضعیت باعث شده است که سازمان از عهده تکالیف قانونی خود در حوزه درمان بیمه شدگان ـ آنطور که بايد بر نیاید و هر روز شاهد طولانی‌تر شدن صف‌های بیمارستان‌ها باشیم و ....
    داوود امیری گفته بود: سعید مرتضوی مدیرعامل سابق سازمان تامین اجتماعی باید توضیح دهد که این پاداش‌های ۱۰۰ میلیونی را به چه حقی به رحیمی (معاون اول رئیس جمهور سابق) و شیخ الاسلامی (وزیر کار سابق) و ... داده بود ـ پاداش کدام خدمت آنان به سازمان و یا تورّم 40 درصدی.
    امیری با تاکید گفته بود که کارگران از قوه قضاییه می‌خواهند که قاطعانه و بدون تساهل و تسامح با این قضیه برخورد کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رئیس صنف نانوا در آذرماه 1392 تصمیم به شکایت از بذل و بخشش کنندگان اموال سازمان تأمین اجتماعی گرفت ـ اظهارات او در این زمینه
تهران ـ ایلنا ـ 18 آذرماه 1392: «علی یزدانی» رئیس کانون انجمن‌های صنفی کارگران خبّاز [نانوا] کشور اعلام کرد که این نهاد از متهمان به بذل و بخشش های کلان در سازمان تامین اجتماعی به قوه قضاییه شکایت می‌بَرد. یزدانی گفته است که همه آنان که از اموال جامعه کارگری به ناحق برداشت کرده اند اعم از وزیر، نماینده مجلس، مقام اداری، نمایندگان تشکل‌های کارگری و ... باید نسبت به آنچه که در گزارش هیات تحقیق و تفحّص مجلس آمده است پاسخگو باشند. ما از کسانی که به عنوان امین و منتخب جامعه کارگری، شریک تخلفات مالی سازمان تأمین اجتماعی شده‌اند شاکی هستیم ـ همه آنان باید پاسخگو باشند که با چه مجوزی و برپایه چه حق و قانونی از سفره خالی کارگران که از آسیب پذیر‌ترین اقشار جامعه به شمار می‌آیند برداشت و یا دریافت کرده‌اند؟. این دریافت های کلان از کارگرانی صورت گرفته است که هر ماه مبلغ چشمگیری از دستمزد زحمتکشی شان را به سازمان تامین اجتماعی پرداخت می‌کنند تا از خدمات این سازمان در آینده بهره ببرند. ريشه کیفیت پایین خدمات تأمین اجتماعی را باید در بذل و بخشش‌هایی که در گزارش هیات تحقیق و تفحص مجلس به آن اشاره شده است، جستجو کرد.
    یزدانی با تاکید گفته است که قوه قضاییه باید مبالغ سنگین از دست رفته از صندوق تامین اجتماعی را به این صندوق بازگرداند و با متخلفان بگونه ای برخورد کند که درس عبرت شود و تخلّف دیگری از این دست صورت نگیرد.
    وی با اشاره به بدبینی کارگران نسبت به سران تشکّل‌های کارگری که در مسئله مالی سازمان تامین اجتماعی شریک بوده‌اند، گفت که انتظار نبود برخی از اعضای هیات مدیره تشکل‌های کارگری خودرا به بذل و بخشش مالی از جیب زحمتکشان ملت آلوده می کردند.
    وی با اشاره به کسری بودجه سازمان تامین اجتماعی در رابطه با پرداخت بیمه بیکاری و تامین خدمات درمانی، گفت: این روزها کارگران و بازنشستگان به هر یک از مراکز درمانی این سازمان که مراجعه می‌کنند به علت ازدحام جمعیت پذیرش نمی‌شوند و دلیل آن این است که خدمات سازمان متناسب با افزایش شمار بازنشستگان و بیمه شدگان هماهنگ نشده است که یک ضعف مدیریتی و برنامه ریزی است.
    [در گزارش هیأت تحقیق و تفحص مجلس از سازمان تأمین اجتماعی، نام دبیر وقت کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور و رئیس فعلی کانون شوراهای اسلامی کار استان تهران، رئیس کنونی مجمع عالی نمایندگان کارگران، دبیر وقت کانون عالی انجمن‌های صنفی کارگران و رئیس وقت کانون عالی کارگران بازنشسته برده شده که از رئیس وقت سازمان تأمین اجتماعی پول دریافت کرده بودند.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
متن یک خبر خبرگزاری مِهر در آذرماه 1392 از نتيجه تحقيق و تحفص مجلس از سازمان تامين اجتماعي

    از آنجا که در آذرماه 1392 روی تخلفات در سازمان تامین اجتماعی تمرکز شده بود متن یک خبر از نتيجه تحقيق و تحفص مجلس در این زمینه را در زیر درج می کنیم:
    
     خبرگزاری مِهر: "به گزارش خبرنگار پارلمانی مِهر در 13 آذرماه 1392(چهارم دسامبر 2013)، حسین دهدشتی عضو کمیته تحقیق و تفحّص از سازمان تامین اجتماعی در نشست خبری خود ضمن تشریح روند پرونده ِ سازمان تامین اجتماعی گفت: تحقیق و تفحص در فعالیت 178 شرکت عضو شستا ـ از سال 1388تا 1392 نشان داد که در این شرکت ها چهار هزار و 100 جایگاه [مقام سازمانی]عضویت هیات مدیره و مدیرعامل تعریف شده در حالی که این جایگاه ها بین یک هزار و 500 نفر خلاصه شده بود [به این شمار داده شده بود] یعنی که هر نفر سه جایگاه را تصرف کرده! و 71 درصد از افراد بیش از سه جایگاه [مقام] را اشغال کرده بودند!. [استنباط این است که «شستا» از حروف اول شرکت های زیر مجموعه سازمان تامین اجتماعی ساخته شده است.].
     دهدشتی به بی ثباتی مدیریتی در شرکت های عضو شستا اشاره کرده و گفته بود: 104 شرکت هر سال، 15 شرکت هر چهار ماه و 47 شرکت هر 6 ماه یک مدیر داشته اند!.
     وی با بیان این که بسیاری از پُست ها هیچ ارتباطی با مدارک تحصیلی افراد نداشته است، گفت: همه اعضای هیات مدیره حقوق مستمر بالای پنج میلیون تومان داشتند که با مزایا، جمع دریافتی آنها به 16 میلیون تومان هم می رسید. در هلدینگ سیمان فارس در کمتر از یک سال 370 انتصاب انجام شده بود، در شرکت پتروشیمی فناوران پنج عضو هیات مدیره طی دو سال 1388 و 1389 پانصد و بیست و پنج میلیون تومان، در سال 1390 نهصد و بیست و یک میلیون تومان و در سال 1391 هشتصد و 21 میلیون تومان پاداش! گرفته بودند.
     دهدشتی با بیان این که معمولا دریافتی ها از جاهای خاصی گرفته می شد، گفته بود: در بانک ملت حساب خاصی برای اعضای هیات مدیره وجود داشته که رییس آن بانک هم به دستگاه قضایی معرفی شده است.
     این عضو کمیته تحقیق و تفحص در سازمان تامین اجتماعی با بیان اینکه پرداخت کارانه‌ها در این سازمان، روابط مالی و اداری نداشته و بعضا ماهانه و هر سه ماه کارانه پرداخت شده است گفت: مدیرعامل پرسی گاز ایران طی سه سال مدیریت، از هشت روز مرخصی استفاده کرده و 482 روز ماموریت همراه با اضافه کاری گرفته بود.
     دهدشتی به سوء مدیریت در شرکت های زیر مجموعه شستا نیز اشاره کرده و گفته بود: شرکت نفت پاسارگارد 20 میلیارد تومان در یکی از بانک ها حساب ثابت داشته که از این بابت روزانه دو میلیون تومان متضرر شده است، شرکت نفت پاسارگاد به علت پرداخت نکردن به موقع تسهیلات ارزی در سال 1391 جمعا 46 میلیارد تومان خسارت دیده است. نفت پاسارگاد همچنین به خاطر گرانفروشی از سوی سازمان تعزیرات یک میلیارد و 400 میلیون تومان جریمه شده بود که از این بابت نیز 400 میلیون تومان متضرر شده است.
    این نماینده مجلس، پیگیری نکردن کسری محصولات در شرکت پرسی ایران گاز را از دیگر تخلفات در این شرکت ها ذکر کرده بود [که از خبر چنین بر می آید که سازمان تامین اجتماعی از سهامداران آنهاست.].
     دهدشتی گفته بود که پتروشیمی امیرکبیر در سال 1391 محصولات خودرا خارج از بورس فروخت که بابت آن دو میلیارد تومان جریمه شد و بدهی را که سهم مشارکت سازمان تامین اجتماعی بود تعیین تکلیف! نکرده است و از این بابت 103 میلیارد تومان متضرر شده است. وی گفته بود: در حالی که پتروشیمی امیرکبیر موظف بود محصولات خودرا به شرکت های تولیدی بدهد، دو محصول را به شرکت هایی داده که پروانه بهره برداری نداشتند و مابه التفاوت آن 6 میلیارد تومان بوده است. همچنین پتروشیمی قدیر در سال 1389 محصولاتش را به یک شرکت خارجی داده بدون این که تضمینی گرفته باشد و تا کنون هم، پول خودرا دریافت نکرده است.
     دهدشتی، واگذاری کار به افراد و شرکت های خاص را از دیگر تخلفاتِ روی داده در این شرکت ها ذکر کرده و گفته بود: مدیر صادرات شرکت نفت پاسارگاد شرکتی به نام همسر و فرزندانش تاسیس کرده و طی سه فقره 300 میلیارد تومان با این شرکت قرارداد منعقد کرده است و این در حالی است که این شرکت برای مشتریان دیگر 70 درصد نقد و 30 درصد قیمت را به صورت اعتباری دریافت می کرد.
     وی، خرید و فروش ارز!! در ایام نوسانات قیمت ارز را از دیگر تخلفات شرکت های زیر مجموعه شستا [شرکت های زیر مجموعه سازمان تامین اجتماعی] عنوان کرد.
     دهدشتی در ادامه مصاحبه اش گفته بود: انتخاب اعضای هیات مدیره معمولا تحمیلی و بیرون از سازمان بودند در حالی که باید این افراد تجربه مرتبط داشته و براساس ضوابط انتخاب می شدند. پرداخت 128 سکه و 2 میلیارد تومان کارت هدیه در سال 1391 و 435 سکه [طلا] و یک میلیارد و 700 میلیون تومان کارت هدیه را از جمله پاداش ها و هدایایی ذکر کرد که در سازمان تامین اجتماعی پرداخت شده است. سازمان تامین اجتماعی 500 مجوز استخدام گرفته بود که از این تعداد 94 نفر در گیلان زادگاه وزیر وقت (محمد عباسی) و 76 نفر در یزد زادگاه سعید مرتضوی [مدیرعامل سابق سازمان تأمین اجتماعی و پیش از دادستان تهران] استخدام شده بودند. همچنین مرتضوی 285 نفر را استخدام کرده بود که 166 نفر از این افراد در یزد بودند. مرتضوی [دادستان و قاضی پیشین] همچنین مبلغ 360 میلیون تومان به یک موسسه خیریه کمک کرده که خودش نایب رییس این موسسه بوده است.
     دهدشتی درباره وجود اسامی نمایندگان [مجلس شورای اسلامی] در تخلّفات سازمان تأمین اجتماعی گفت: گزارش هایی در این زمینه دریافت کرده ایم و مشاهده شد که این گزارش ها صحت دارد و 37 تن از نمایندگان هدایایی از این شرکت ها دریافت کرده اند. ارزش این هدایا 130 میلیون تومان بوده است.
     وی همچنین درمورد تخلف «بابک زنجانی» در سازمان تأمین اجتماعی گفته بود: بررسی هایی که در کمیسیون انرژی درباره فعالیت های این فرد انجام شد در این تحقیق هم صورت گرفت. ادعای زنجانی این بوده که برای وارد کردن پول های وزارت نفت به ارزش دو میلیارد دلار[از خارج] اقداماتی انجام داده است. این قرارداد عملا وجاهت قانونی نداشته است. مرتضوی [سعید مرتضوی] 5 فقره چک به ارزش 17 هزار و 700 میلیارد تومان به زنجانی داده بود.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
داستان تغيير پوست چهره يوشچنكو ـ دموکراسي و رشوه!
Victor Yushchenko

دهم دسامبر 2004 «مت كلي Matt Kelley» نويسنده اسوسييتدپرس گزارش كرده بود كه حكومت جورج دبليو بوش بيش از شصت و پنج ميليون دلار به سازمانهاي سياسي اوكراين كمك مالي كرده بود تا «يوشچنكو» در انتخابات اين كشور پيروز شود و نوشته بود که يوشچنكو خواهان نزديك شدن هرچه بيشتر اوكراين به غرب است.
     كاخ سفيد واشنگتن در واكنش خود گفته بود كه پرداخت اين پول جزيي از برنامه كمك به استقرار دمكراسي در سراسر جهان بوده و با اين اقدام، دولت آمريكا قصد مداخله در انتخابات اوكراين را نداشته است. وزارت امورخارجه آمريكا يك بودجه يك ميليارد دلاري براي كمك به ساخت بناي دمكراسي در ساير كشورها دارد.
     پوتين رئيس جمهوري روسيه نخستين مقامي بود كه چند روز پيش از گزارش «مت کلي» گفته بود که تظاهرات در «كيِف» و جنجال انتخابات اوكراين با پول آمريكا و اروپاي غربي و رشوه هاي آنها به برخي اوكرايني ها (در اجراي طرح انقلاب مخملي) برپا شده است و .... وي سپس غرب را به مداخله در انتخابات اوكراين متهم كرده بود.
     در آن زمان يوشچنكو در شهر وين پايتخت اتريش تحت درمان بود. وي هشتم دسامبر 2004 چند «بادي گارد» هم با خود از اوكراين به وين برده بود تا از او محافظت كنند. مخالفان سياسي او با هدف انتقاد از اين عمل گفته بودند: مقام «رياست جمهوري اوكراين» خوب است، ولي بيمارستانهايش؛ بد!.
     يوشچنكو مدعي بود كه تغيير پوست چهره اش به سبب مسموميت غذايي تعمدي او بوده كه دشمنانش از اين طريق در صدد از ميان برداشتنش بودند و هدف از سفر به وين [درآن روزهاي حساس] براي معاينه و درمان پوست صورتش انجام گرفته بود. برخي شايعات حكايت داشت كه منظور يوشچنكو از سفر به وين تماس آسانتر با حاميان خارجي اش بود، نه درمان پوست صورت.
     طبق حكم ديوان عالي اوكراين، قرار بود که انتخابات دور دوم رياست جمهوري اين كشور كه در آن يوشچنكو بازنده اعلام شده بود 26 دسامبر2004 تجديد شود. يوشچنكو (طبق گزارش رسانه های روسیه بر مبنای شنيده ها، با پول دريافتي از غرب) با كشاندن هزاران تن به ميدان اصلي شهر «كيف» و استقرار آنان براي دو هفته در اين محل كه مانع فعاليت عادي سازمانهاي دولتي شده و امور دولت را عملا فلج كرده بودند باعث شد كه پارلمان اوكراين در جهت خواست او چند تصميم بگيرد و مصوبه صادر كند. برخي هم بودند كه حكم ديوان عالي اوكراين را به پاي همين حساب نوشته بودند. در آن زمان بيم از آن بود كه تظاهرات دو هفته اي «كيف» در ساير كشورها بدعت شود و فرضيه هاي دمكراسي را يک بار ديگر تحت تاثير قرار دهد به عبارت ديگر؛ هياهو و تظاهرات روند انتخابات را تحت تاثير خود قرار دهد.
    برخی از اصحاب نظر در پی آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین از فوریه 2022 و در ماههای پس از آن گفته اند؛ بهتر بود که پوتین همان زمان (اواخر سال 2004) اعلام می کرد که به خواست روس ها باید اوکراین را به مام میهن باز گرداند و دست به عملیات نظامی می زد زیرا که او می دانست بلوک غرب درصدد وارد ساختن اوکراین به عضویت ناتو است. دولت مسکو در مورد سه کشور بالتیکی عضو جماهیر شوروی سابق هم که به ناتو پیوسته اند باید پیش از قطعی شدن عضویت آنها همین کار و دست کم تهدید نظامی می کرد که کوتاهی کرد و برای خودش درد سر ساخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايرادهاي وارده به اعلاميه جهاني حقوق بشر به مناسبت سالروز تصويب آن
دسامبر 2004 به مناسبت «دهم دسامبر ـ سالروز تصويب اعلاميه حقوق بشر»، رسانه ها عموما درباره اين حقوق و تاريخچه نظرات مربوط و مفاهيم آن پرداخته و از جمله نگاهي تازه به محتواي كتاب «توماس پين» انداخته بودند. «پين» انديشمند قرن 18 نظرات خود درباره «حقوق انسان» را در سال 1791 و در جريان انقلاب فرانسه در كتابي تحت همين عنوان منتشر ساخت و كمك بزرگي كرد تا اين موضوع مهم و اساسي مورد توجه قرار گيرد. نظريه هاي او كه در اين كتاب آمده در اعلاميه حقوق بشر مصوب مجلس انقلاب فرانسه منعكس است.
     «پين» زندگي كردن بدون دغدغه، آزادي انديشه و عمل داشتن، تملك كردن و انتظار مصون بودن اموال از تعرض را داشتن؛ حقوقي طبيعي براي انسان دانسته كه به استدلال او بدون رعايت آنها تامين سعادت، پيشرفت، صلح و امنيت ميسر نخواهد بود. به نظر پين، حقوق طبيعي اندكي پس از تولد در يك انسان به وجود مي آيند و دولتها نبايد اجازه دهند كه اين حقوق محدود شوند و به علاوه، احترام به حيثيت و رعايت شئون از انسان گرفته شود.
     حقوقدان فرانسوي مامور تنظيم اعلاميه جهاني حقوق بشر مصوب دهم دسامبر 1948 مجمع عمومي سازمان ملل از عبارات «پين» كه در شرايط دنياي دو قرن و اندي پيش نوشته شده اند وسيعا استفاده كرده ولي هنگام تنظيم و انشاء اعلاميه، وضعيت جهان بيش از شش ميليارد نفري امروز را پيش بيني نكرده بود. يكي از ايرادهاي وارده به مفاد اعلاميه 1948 اين است كه در آن به عبارت «زندگي كردن بدون دغدغه» توماس پين؛ از ديدگاه «معيشت» دقيقا توجه نشده است، زيرا براي انسان گرسنه و انساني كه احساس اسثتمار شدن كند «سراسر زندگاني دغدغه است و آزادي و اصولي از اين دست و همچنين دمکراسي و ... مفهوم واقعي نخواهد داشت». نفوس كره زمين اينك دو ميليارد و نيم بيش از ظرفيت منابع آن است و دست كم دو سوم نفوس زمين ، آگاه به حقوق واقعي خود شده و استفاده متناسب و عادلانه از منابع كره زمين را كه ميراث عمومي و مشترك همه است مصرا مطالبه، و تصاحب آن را توسط شماري اندک تحمل نمي كنند كه عصيانها و ... و نيز انواع جرائم نتيجه همين حق شكني است. آژانس بين المللي كشاورزي و غذا هشتم دسامبر 2004 اعلام كرده بود كه كره زمين داراي 815 ميليون انسان گرسنه است و هر سال 5 ميليون نوزاد به دليل همين فقر غذايي مي ميرند و ....
    حق ديگر انسانها، به ويژه انسان امروز، دريافت اخبار و اطلاعات درست از تحولات و نظرات است (حق دانستن) كه در اعلاميه جهاني حقوق بشر به آن توجه نشده است. اين حق، تا زماني كه رسانه ها و به ويژه خبرگزاري هاي بزرگ و «سرچ انجين ها كه اخبار را گزينشي! و عمدتا به يك زبان جمع آوري و در دسترس قرار مي دهند» از دايره نفوذ دولتها و كمپاني هاي معين خارج نشوند تامين نخواهد شد.
     در سالهاي اخير برخي از قدرتها از حربه «حقوق بشر» براي كوبيدن قدرتهاي رقيب و دولتهاي مخالف سوء استفاده فراوان كرده اند. آنها قبلا از حربه دمكراسي كه اينك روشن شده در برخي از جوامع هنوز در مرحله آرزوست و در جوامع ديگر به انحراف کشانده شده است سوء استفاده مي كردند. حقوق اساسي بشر كه دمكراسي واقعي يكي از موارد آن است با انسان متولد مي شود و براي او به منزله نان و آب است. بنا بر اين، اگر اصلاحي در اعلاميه 1948 صورت نگيرد و با توجه به شرايط دنياي امروز (دنياي قرن 21) و دشواري ها و تنگناهاي آن؛ عبارات تازه بر آن اضافه نشود ، ضمانت اجرايي پيدا نكند و در توزيع ثروت، مشاغل، حرفه ها، اختيارات و قدرت تعديلي روي ندهد نمي توان انتظار امنيت و صلح را داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
افشاگري روزنامه ها، نامزد وزارت امنيت ملي آمريكا را مجبور به انصراف كرد ـ يک مورد از کمک ژورناليسم وقت به اصلاح جامعه
برنارد کريک در کنار پرزيدنت بوش

دهم دسامبر 2004 «برنارد كريكBernard kerik» رئيس سابق پليس شهر نيويورك كه از سوي جورج دبليو بوش رئيس جمهوري وقت آمريكا نامزد پست وزارت امنيت ملي اين كشور شده بود، چهار روز پس از اين انتصاب كه برايش وسيعا تبليغ شده بود و پيش از اين كه انتصاب او در سناي آمريكا مطرح شود كناره گيري خود را اعلام داشت و در نامه اي خطاب به بوش نوشت: مذاكره درباره من در سنا به دليل انتشار مطالب رسانه ها به سود شما نخواهد بود و به همين سبب پيش از اين كه باعث تضعيف شما شوم كنار مي روم.
    دليل اين كناره گيري برق آسا اين بود كه رسانه هاي محلي در نيويورك و نيوجرزي پيرامون «برنارد كريك» دست به تحقيق زده و متوجه شده بودند كه او تا چند روز پيش از پيشنهاد انتصاب، به مدت يك سال يك مهاجر غير قانوني را به عنوان كلفت براي كار در خانه اش استخدام كرده بود و ماليات دستمزد اورا هم به دولت نداده بود و با اين عمل مرتكب دو جرم شده بود. به علاوه سهامدار يك كارخانه سازنده سلاح ليزري فلج كننده موقت (ستان گان Stun Gun) و در عين حال واسطه فروش اين سلاح به وزارت امنيت ملي بوده و از اين رهگذر درآمد سرشار داشته و اگر وزير شود بيم اصطكاك منافع مي رود. وي هنگامي واسطه اين معامله بود كه در وزارت امنيت هم شغلي داشت. شهردار سابق نيويورك كه انتصاب «كريك» را به جورج بوش توصيه كرده بود؛ شريك تجاري وي بود!.
    
Bernard kerik

به گزارش اين رسانه ها، كريك زماني كه در كره جنوبي يك نظامي عادي آمريكايي بود درآنجا از زني داراي فرزند شده بود. طبق اين گزارشها، كريك سه سال هم در عربستان سعودي نگهبان و گارد مسلح يك بيمارستان بود و ....
    سناتورهاي حزب دمكرات در نظر داشتند كه درباره اين موارد كه از رسانه ها به دست آورده بودند از كريك سئوال كنند و ساير انتصابات تازه بوش را هم زير سئوال ببرند كه «كريك» پيشدستي كرد و كنار رفت.
    بايد توجه داشت که رسانه هاي معروف امريکا ازجمله واشنگتن پست در سال هاي اخير توسط کمپاني هاي خارج از حرفه ژورناليسم خريداري شده اند و قاعدتا زير نفوذ مالکان تازه، درصد بزرگي از سهام نيويورک تايمز به همچنين.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزنامه نگار اگر به استخدام تمام وقت در يک روزنامه دولتي درآيد از کسوت ژورناليست خارج مي شود و به صورت کارمند دولت در مي آيد
يك دانشجو از تهران در آذرماه 1384 با ارسال پيامي از مؤلف این تاریخ آنلاین سئوال كرده بود كه مي خواهد در روزنامه ... استخدام شود، ولي برادرش مي گويد كه متعلق به دولت است و پس از استخدام، مي شود يك كارمند دولت مانند كارمندان ديگر ـ نه روزنامه نگار؛ نظر شما چيست؟.
    
    پاسخ:
     به نظر من كه برادرتان درست مي گويد. البته استخدام شدن به صورت تمام وقت، با نوشتن به صورت فري لنس (ناوابسته ـ مستقل ـ اصطلاحا؛ حق التحریری) و ارسال مطلب با ايميل و يا فاکس و يا اجازه نقل دادن از وبسايت شخصي فرق دارد. نقل مطالب يک روزنامه نگار حرفه اي در يک نشريه دولتي مانعي ندارد ولي به نظر بزرگان حرفه ژورناليسم، استخدام تمام وقت شدن، فرد را از کِسوت روزنامه نگار حرفه اي خارج مي سازد و مي شود يک کارمند دولت.
     اين نگارنده خودش را نمي بخشد كه چندي براي دو روزنامه دولتي همشهري و ايران مطالبي به صورت «فري لنس» در جهت آموزش عمومي از قبيل تاريخ و بهداشت مي نوشت. به من گفته بودند كه اگر بخواهم كه پروانه روزنامه «سپيده دم» دوباره در هيات نظارت بررسي شود بايد چند صباحي در يك روزنامه موجود تهران كاركنم تا كاركرد تازه مرا مورد قضاوت قرار دهند و در آن زمان (سالهاي 1371 - 1372) جز همشهري تازه تاسيس، جاي ديگري ما قديمي ها را نمي پذيرفت و تعداد روزنامه هاي تهران به شمار انگشتان دست هم نمي رسيد. بسياري از همكاران قديمي (اخراجي هاي سالهاي 1358 و 1359 روزنامه هاي کيهان و اطلاعات) در همشهري بودند و در اين روزنامه به دليل مديريت خوب، زمينه براي نشان دادن هرگونه ابتكار آماده بود. روزنامه همشهري، اجازه ورود به سياست را نداشت و خيال ما راحت بود. گاهي هر روز تا چهار صفحه براي اين روزنامه، مطلب ـ مطالب با زمينه آموزش عمومي ـ مي نوشتم و (از طريق فاکس و ايميل) مي فرستادم بدون اينكه اجازه دهم نامم را بنويسند، از صفحه درگوشه و كنار، پاورقي صفحه ششم تا صفحه دور دنيا، پاسخ هاي دكتر روزنفلد، گشتي در دنياي خبرها تا درمانگاه اتومبيل و برگي از تاريخ و .... در دو سه سال آخر كه اجازه دادم گاهي اسمم را بنويسند براي اين بود كه كسي ديگر از مطالب ـ بدون ذكر ماخذ نقل و کپي نکند و صاحب مطالب تاريخ نشود كه من براي تهيه آنها بیش از نيم قرن زحمت کشيده ام.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ماجراي پايتخت شدن دهلي ـ اشاره به مسائلی که انگلیسی ها خالق آنها بوده اند
جورج پنجم پادشاه انگلستان 12 دسامبر 1911 خودرا امپراتور هندوستان اعلام کرد و دستورداد که پایتخت هندوستانِ انگلستان از کلکته Calcutta =Kolkata به دهلی منتقل شود که پس از آبادانی و ساخت عمارات دولتی، از 1926 به دهلی نو تغییر نام داده و اینک با حومه اش دارای 17 میلیون نفوس و پایتخت فدراسيون هند است. دهلی قبلا و از زمان سلطه تیموریان تا 1857 پایتخت هندوستان بود. در قرن دوازدهم، غوریان از افغانستان به هندوستان شمالی لشکر کشیدند و دهلی را گرفتند و دو قرن بعد با تصرف آن به دست امیرتیمور گورکان (تیمور لنگ) به تدریج مرکز حکومت شد. صفویه ایران به تیموریان کمک کرد تا بر هندوستان استیلا یابد. شاهجهان امپراتور گورکانی (تیموری) هندوستان در سال 1639 ساختن یک ارگ بزرگ در دهلی را آغاز کرده بود که ده سال بعد پایتخت را به آنجا منتقل ساخت. نادرشاه افشار پس از شکست دادن ارتش هندوستان در 13 فوریه 1739 در دشت کرنال، نوروز آن سال گام به دهلی گذارده بود.
    انگلیسی ها که در قرن هفدهم به نام تجارت وارد هندوستان شده بودند کلکته را [و امروزه سومین شهر بزرگ هند پس از دهلی نو و مومبای] مرکز فعالیت و بعدا حکومت خود قرارداده بودند که پس از بپاخیزی خونین هندیان و قتل عام انگلیسی ها در صدد انتقال مرکز حکومت خود به شهری دیگر برآمدند که پس از استیلای دولت لندن بر همه آن سرزمین و برکنار کردن پادشاه مغول تبار در سال 1857، [چندماه پس ازپیروزی در جنگ با ایران ـ معروف به جنگ بر سر هرات] مقر حکومتی خودرا از کلکته (بنگال غربی) به دهلی منتقل کردند که جورج پنجم در همان روز (12 دسامبر 1911) که خودرا پادشاه انگلستان و امپراتور هندوستان اعلام داشت شهر دهلی را پایتخت این شبه قاره تعیین کرد. انگلیسی ها در قرن هفدهم و هنگام ورود به هند و فعالیت زیر نام کمپانی هند شرقی با رقبای اروپایی دیگری رو به رو بودند؛ پرتغالی و فرانسویان که فرانسویان را با توسل به زور اخراج کردند و .... از مرکز هند بود که انگلیسی ها به ایرانزمین (سرزمین های ایرانی) دست اندازی می کردند و ....
    از سال 1947 و تجزیه هندوستان، رسم بر این شده است که کشور به پایتختی دهلی نو را «هند بنویسند، نه هندوستان». بسیاری از مورخان بر این باورند که تجزیه هندوستان با نقشه دولت لندن عملی شده است تا نفاق از میان نرود. تاکنون اختلاف بر سر مرزهایی شمالی و غربی هندوستان قدیم و هند و پاکستان کنونی به چند جنگ میان هند و پاکستان و جنگ سال 1962 چین و هند منجر و هر سه کشور اتمی شده اند. اوضاع بحرانی کنونی در منطقه قبایل تقسیم شده پشتون که طالبان از میان آنهاست نتیجه همان خطوط مرزی مسئله سازی است که انگلیسی ها ترسیم کرده اند. پنج دهه پیش اختلاف بر سر همین مرز (خط دوراند) نزدیک بود به جنگ میان پاکستان و افغانستان بیانجامد و از آنجاکه که دولت افغانستان وقت (زمان پادشاهی محمد ظاهرشاه) با دولت مسکو قرارداد استراتژیک داشت و غرب مایل به این جنگ که نتایج آن ناپیدا و پاکستان در دو اتحادیه نظامی «هم ـ پیمان» غرب بود، شاه ایران مامور میانجیگری شد و بحران موقتا رفع شد. پادشاه افغانستان می گفت که پشتونها (در پاکستان معروف به پاتانها) با انجام رفراندم یا باید به افغانستان ملحق شوند و یا کشوری جدا از افغانستان و پاکستان به نام پختونستان برای خود بوجود آورند و مسکو از این طرح که باعث پاره شدن زنجیر اتحادیه های نظامی غرب به دور خود می شد جانبداری می کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روز استقلال و روز جمهوري شدن کِنيا
امروز ـ 12 دسامبر ـ روز استقلال و همچنین روز جمهوری شدن کشور کنیا واقع در شرق قاره آفریقا است. کنیایی ها در پی یک مبارزه مسلحانه، 12 دسامبر 1963 استقلال خودرا از انگلستان گرفتند و سال بعد در همین روز (12 دسامبر 1964) جومو کنیاتا رهبر جنبش استقلال را بریاست جمهوری برگزیدند.
     زبان کنیایی ها «سواحلی» است و واژه جمهوری به همین صورت بکار می رود. در دوران مبارزه مسلحانه کنیایی ها، رسانه های انگلستان مائو مائو های کنیایی را که رهبرشان جومو کنیاتا بود «آدمخور!» گزارش می کردند تا سرکوب آنان در ملل دیگر تولید خشم و نفرت نکند. بعضی اوقات ترجمه این گزارشها به همین صورت در مطبوعات تهران به چاپ می رسید.
    کِنیا 580 هزار کیلومتر مربع وسعت و 49 میلیون جمعیت دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ازسرگرفته شدن رقابت هاي تكنولوژيك روسيه با آمريكا
به گزارش مطبوعات روسيه از جمله پراودا در دسامبر 2004، رقابت هاي علمي اين كشور با آمريكا از سر گرفته شده است. روسها برنامه فرستادن انسان به مريخ تهيه كرده كه طبق آن ممکن است تا سال 2014 انسان به مريخ فرستاده شود، 15 سال زودتر از آمريكا كه چنين برنامه اي را براي پايان دهه سوم قرن جاري تنظيم كرده است.
     پراودا نوشته است: در زمينه بيو تكنولوژي روسها موفق به ساختن يك «بيوچيپ» شده اند كه اندازه اش از يك تمبر پست بيشتر نيست ولي مي تواند ظرف چند ثانيه كار يك آزمايشگاه بزرگ و مجهز پزشكي را در تشخيص بيماري انجام دهد.
     از گزارش رسانه هاي روسيه چنين بر مي آيد كه روس ها در صدد ايجاد چند ماشين جستجو (سرچ انجين) اينترنتي هستند تا اخبار و مطالب جهان منحصرا درحوزه زبان انگليسي و در دست غرب نباشد. اين ماشين ها قادر خواهند بود كه مطالب در زبانهاي مختلف را به زبان مخاطب، ترجمه آني كنند كه كمك بزرگي به آموزش عمومي و خروج زبانهاي با متكلمين محدود از انزواست.
    يكي از دو برنامه ريز «گوگل» بزرگترين سرچ انجين کنوني در اينترنت يك روس تبار به نام سرگئي است كه در «سليكن ولي» كاليفرنيا زندگي مي كند. دولت روسيه اعلام کرده است که در حال ايجاد يك «سليكن ولي» در اين كشور است تا از مهاجرت تکنولوژيست ها از روسيه جلوگيري شود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دسامبر، ماه فروپاشی شوروی ـ علل آن از دیدگاه اندیشمندان ـ مدیریّت ناکارآمد و انتصابات نادرست و فاصله گرفتن مقامات ارشد از زندگی توده ها
سه دهه است که در ماه دسامبر به مناسبت سالگرد فروپاشي شوروي، تحليل و تفسيرهاي متعدد در این زمینه انتشار يافته است. يلتسين و سران وقت اوكراين و بلاروس كه در دهه اول دسامبر 1991 در استراحتگاهي در بلاروس جمع شده بودند، بدون اعلام قبلي، تصميم گرفتند كه جاي اتحاد جماهیر شوروي را يك جامعه مشترك المنافع مركب از كشورهاي مستقل بگيرد و كمتر از سه هفته بعد، عُمر اين ابَر قدرت (قدرتي كه هيتلر را از پاي درآورد و مانع پيروزي آمريكا در جنگ ويتنام و نيز سقوط كوبا شد، در چندین کشور ازجمله یمن جنوبی حکومت کمونیستی روی کار آورد، نخستین انسان را به فضا فرستاد و ...) پايان يافت و نظام 74 ساله سوسياليستي اش هم از ميان رفت، درست مثل اين كه از اول هم وجود نداشت.
     نظر اندیشمندان از دیرزمان این بود که مدیریّت ناکارآمد و انتصابات بدون رعایت پیش شرط و فاصله گرفتن مقامات ارشد از توده ها و زندگانی آنان، تضعیف میهن شناسی و حس میهن دوستی و فاصله کردار مقامات از فرضیه سوسیالیسم و فقر ژورنالیسم روس دیر و یا زود به فروپاشی منتهی می شد بویژه که قرار بود کمونیسم و هرگونه نظام ایدئولوژیک با رهبری گروهی اداره شود که پس از درگذشت لنین چنین مدیریتی دیده نشد، فرد حکومت مي کرد و دستگاه اطلاعاتی شوروی به جای گزارش ناخرسندی ها، ناله ها، خواستها و پیشنهادها، تنها در جستجو و تعقیب و براندازی مخالفان و حتي منتقدان بود.
     مورخان و تفسیرنگاران به نوبه خود گفته بودند که چون و بویژه پس از آگوست 1953(اَمُرداد 1332)، ایران در کنار غرب قرارگرفت و به سرکوب چپگرایان پرداخت، دولت مسکو نتوانست از طريق ايران خودرا به خلیج فارس و اقیانوس هند که هدفش بود برساند و خاورمیانه را کنترل و مانع رشد اقتصاد اروپا و ژاپن شود و اقمار اروپایی روسیه که در جنگ جهاني دوم آسيب شديد ديده بودند، فقيرتر شدند و «فقر» ازعوامل ايجاد نارضايتي و طغيان است مخصوصا در ميان آن دسته که قبلا فقير بشمار نمي آمدند و سوء مديريت و ترتيبات دولتي خلاف عقل سليم باعث فقر آنان شده باشد.
     در دسامبر سال 2004 برخي از اين مفسران، «مسئله اوكراين» را كه ايجاد آن از نتايج فروپاشي (بدون رفراندم) شوروي بود به آن وصله زده و ضعف توان آینده نگری سران مسکو پس از درگذشت لنین را مسئله ساز دانسته بودند.
     يكي از اين مفسران که گرایش به چپ دارد در آن سال (دسامبر 2004) نوشته بود: آهاي پوتين، آيا صداي مرا مي شنوي؟. اگر مي شنوي، گوش كن: يك راه بيشتر باقي نمانده است و آن امضاي قانوني است كه «دوما» چند سال پيش (اندکی پس از فروپاشی از درون) تصويب كرد و انحلال شوروي را كه بدون يك رفراندوم سراسري صورت گرفته است غير قانوني خواند و يلتسين اين مصوبه را بدون رد و يا قبول در کشوي ميزش گذاشت. براي امضاي اين مصوبه و یا بازگرداندن آن به «دوما» جهت تجدید تصویب، وقت زیادی نداری و پس از آن بايد با توسل به خشونت و احيانا جنگ و ستيز به جمع كردن ملل امپراتوري روسيه ازجمله اوكراين و گرجستان دست بزني تا قدرت های رقیب آنها را متحدِ خود نکنند و در کنار دیوار روسیه پایگاه نظامی نسازند، همچنان كه تعهدات اواخر دهه 1980 را كه اگر پيمان ورشو منحل شود، ناتو را منحل خواهند كرد زير پاي گذاشتند و قلمرو اين اتحاديه را تا داخل شوروي سابق گسترش دادند و به قفقاز و آسياي ميانه به بهانه هاي مختلف مستشار نظامي وارد ساختند. تحولات اخير ثابت كرده كه غرب به سياست هاي دوران پيش از جنگ جهاني اول بازگشته است، و در چنين شرايطي مسكو براي بقاء، راهي ندارد جز بازگشتن به سياست خارجي تزارها و سياست تعديل شده داخلي (اجتماعي - اقتصادي) شوروي ها ندارد. تزارها گرجستان، ارمنستان، آذربایجان و آسیای میانه را از ایران گرفتند، ولی اوکراین از آغاز کارِ روسیه در کنار و وابسته به آن بوده و تنی چند از سران شوروی اوکراینی بودند. روسیه نیروهای خودرا از آلمان شرقی، لهستان، چک اسلواکی و کشورهای اروپای شرقی بیرون برد و «ناتو» جایشان را گرفت و اینک این آلمان است که خواستار تحریم روسیه می شود و رجزخوانی می کند.
     به اظهار برخی دیگر از اندیشمندان (در دسامبر 2004)، کرملین پس از یلتسین به گسترش سازمان شانگهای و ایجاد بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) کمک کرد ولی، تا فساد اداری ـ اقتصادی روسیه پایان نیابد، بوروکراسی بَد از میان نرود و روسیه دارای یک ژورنالیسم کارآمد و یک رهبر ناسیونالیست نشود ـ در دنیایِ طلوع قدرت های تازه، گسترش ارتباط انسان ها و ارتقاء سطح آگاهی های آنان ـ همچنان درجا خواهد زد. در پی شکست و یا فروپاشی یک نظام ایدئولوژیک بویژه نظام های سوسیالیستی، لازم است که ناسیونالیسم جایگزین شود و گرنه یکپارچگی و اقتدار در مخاطره خواهد بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
طغیان دسامبر 2008 یونان و «صداهاي تازه» ـ صداي ناراضيان قرن 21
شنبه ششم دسامبر 2008 تیراندازی دو پلیس به یک نوجوان 15 ساله یونانی در مرکز شهر آتن که منجر به مرگ این دانش آموز شد جرقه شورش، تظاهرات و اعتصاب هایی را در آن کشور زد که تا 12 دسامبر آن سال ادامه داشت. اين شورش که هردم گسترش بیشتری مي یافت به برخي از کشورهای اروپایی سرايت کرد؛ زیراکه که بحران مالی، بیکاری، پیدایش فاصله طبقاتی از نوع قرن نوزدهم، عدم رضایت بیشتر مردم و بویژه نوجوانان از فساد اداری ناشی از انحراف دمکراسی که خلاف انتظار آنان بوده است اروپا و جوامع مشابه را دیرزمانی است که آماده طغیان کرده است. بنابراین، مرگ «الکساندروس گریگوروپولوس Alexandros Grigoropoulos» پانزده ساله جرقه ای بود که آتش طغیان را روشن و شعله ور ساخته بود. برخي از اصحاب نظر گفته بودند به فرض هم که اين طغيان فروکش کند؛ انگيزه باقي خواهد ماند و اين انگيزه همانا نارضايتي عمومي از وضعيت روز است و بنابراين، فريادهايي که در جريان طغيان عمومي دسامبر 2008 يونان شنيده شد براي مدتي طولاني در سينه ها محبوس نخواهد ماند.
    جوانان یونانی به نام اعتراض به پلیس، در نخستین روز طغیان (شنبه ششم دسامبر 2008)، در شهر آتن به آتش زدن فروشگاهها و ساختمانهای دولتی و سنگپرانی به سوی پلیس دست زدند. با وجود اینکه، دو مامور پلیس که به سوی «الکساندروس» تیراندازی کرده بودند همان روز بازداشت شدند و پلیس آتن از آن پس تنها گاز اشک آور بکار بُرد و خشونت بيشتري نشان نداد این طغیان روز بعد به سایر شهرهای يونان ـ شهرهاي بزرگتر اين کشور ـ گسترش یافت و رنگ ضد دولتی به خود گرفت و تظاهرکنندگان خواهان کناره گیری دولت شده بودند که تنها با اکثریت یک کرسی پارلمانی حکومت را به دست داشت. الکساندروس 15 ساله «شهید» اعلام شده، به نامش شعر سروده شده و اسمش در بسیاری از شعارها مشاهده می شد.
     از روز سوم، چپگرایان نیز به صورت دسته های هزاران نفری وارد خیابانها شدند و برضد نخست وزیر راستگرا ـ ليبرال یونان؛ کنستانتينوس کارامانلیس K. Karamanlis (نخست وزير وقت) به دادن شعار پرداختند. طغیان کنندگان چندبار تلاش کردند تا ساختمان پارلمان یونان را آتش بزنند. آنان که به سوی پارلمان درحرکت بودند تا آنجا را تخریب کنند شعار می دادند که کرسی نشینان این ساختمان نماینده خودشان هستند نه مردم. آنان از درد و خواست مردم بی خبرند و برای یونانی و یونان کاری انجام نمی دهند و ....
     روز چهارم، مخالفانِ برنامه های اقتصادی ـ اجتماعی دولت هم به جمع معترضان پیوستند و فریاد می زدند که چرا دولت می خواهد بیمارستانها و موسسات عام المنفعه مشابه را غیر دولتی کند، مگر این دولت (دولت کارامانليس) آنها را ساخته که می خواهد بفروشد، فروش اموال و منابع عمومی از اختیارات دولت و پارلمان نیست باید رفراندم شود و آحاد مردم که صاحبان آنها هستند نظر دهند. کارگران یونان برضد سیاست بازار آزاد که دولت راستگرا ـ ليبرال در پیش گرفته بود شعار مي دادند، بسیاری نیز دولت را متهم مي کردند که به انتقادها توجه نمی کند و حتی نسبت به شکوه و شکایات مردم که در رسانه ها مطرح می شود بی اعتناست. در این میان مخالفانِ جهانی شدن اقتصاد هم وارد میدان شده بودند که دولت راستگرای یونان (دولت وقت) حامی آن اندیشه است و «بحران مالی وقت آمریکا» را نتیجه گلوبالیزاسیون اقتصاد شعار مي دادند.
    طغیان یونان در روز پنجم خود باعث فلج شدن امور و خدمات عمومی شد و حتی پرواز هواپیماها متوقف گردید. با وجود اینکه ایجاد حریق و به آتش کشیده شدن خودروها و سنگپرانی به سوی پلیس ادامه داشت، در شش روز اول طغیان سخنی از کشته شدن فرد و یا افراد به گوش نرسید و این طغیان تا پایان روز ششم تنها شماری مجروح داشت ولی زیانهای مالی وارده بسیار سنگین برآورد شده بود. این وسیع ترین طغیان یونانی ها پس از تظاهرات سال 1974 اين کشور گزارش شده بود.
    طغیان عمومی یونان از روز ششم به چند کشور دیگر اروپایی سرایت کرد، ولي ناآرامی در این ممالک از تظاهرات محدود مقابل سفارتخانه های یونان تجاوز نکرد.
     در جریان طغیان دسامبر 2008، در موارد متعدد سخنانی شبیه شعارهای آنارشیست های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم به گوش می خورد به این مضمون:
     یک تفسیرنگار نوشته بود: جهان قرن 21 حکومت هایی به صورت آنچه را که وجود دارد نمی پذیرد، این دمکراسی نیست، دمکراسی واقعی که قرار بود جای حکومت های قرون 18 و 19 را بگیرد قربانی و مدفون شده و تنها لباس قبلي آن باقي مانده و در ويترين و کتاب است، این دولت ها زاییده بَند و بَست شماری کم از مردم (اِلیت ها) هستند که می خواهند جامعه را به رغم اراده اش به راه خود بکشانند و منافع خود و روی کار آورندگانشان را تامین کنند.
    در دسامبر سال 2009 يونانيان به مناسبت سالگرد کشته شدن الکساندروس گریگوروپولوس 15 ساله بارديگر به خيابانها ريختند و شعار دادند که چرا ظرف يک سال گذشته (از دسامبر 2008 تا دسامبر 2009) اصلاحاتي صورت نگرفته و وضعيت به همانگونه ادامه دارد که پذيرفتني نيست.
عکس هايي از طغيان يونان (دهه نخست دسامبر 2008)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دسامبر 2018 فاش شد که پیش از فروپاشی، پوتین دارای کارت عضویت در سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی نیز بود
دویچه وله (صدای جهانی آلمان) ـ دهم دسامبر 2018: ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه، کارت عضویت در سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی (اشتازی) را نیز دارا بود. این موضوع تا کنون پنهان مانده بود.
    کارت عضویت پوتین در«اشتازی»، در آرشیوهای آلمان شرقی (جمهوری دمکراتیک آلمان) محفوظ بود و اخیرا در یک بازرسی تازه آرشیوها یافت شد. این کارت عضویت که در 31 دسامبر 1985 صادر شده بود، تا زمان فروپاشی آلمان شرقی [جمهوری دموکراتیک آلمان] در پایان سال 1989، سال به سال تمدید شده بود.
    ولادیمیر پوتین در آن زمان به عنوان افسر اطلاعاتی جماهیریه شوروی (کا گِ ب) در شهر «درسدن» کار می‌کرد و کارت عضویت در «اشتازی» به او امکان می‌داد که آزادانه در دوایر امنیتی آلمان شرقی رفت و آمد کند. [در پی نرمش گورباچف و موافقت او با انحلال مشروط پیمان ورشو و احتمال خروج نیروهای نظامی شوروی از اروپای مرکزی و شرقی و تضعیف روحیه اقمار مسکو]، پنجم دسامبر 1989، زمانی که حدود 5هزار تظاهرکننده به طور آرام دفتر اشتازی (سازمان اطلاعات و امنیت آلمان شرقی) را در شهر درسدن تصرف کردند، پوتین هنوز در آن محل کار می‌کرد. اعضای سازمان اطلاعات و امنیت شوروی باید عضو حزب کمونیست بودند.
    در پی انتشار این خبر در رسانه ها، دمیتری پسکوف، سخنگوی پوتین، چنین توضیح داد: "در زمان اتحاد شوروی، سازمان‌های اطلاعاتی شوروی و آلمان شرقی با هم ارتباط نزدیک داشتند و عجیب نیست که برای اعضای یکدیگر کارت هم صادر کرده باشند.".
کارت پوتین و به قول «بی بی سی» زمانی که جاسوس شوروی در آلمان شرقی بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تیترها نشانه واکنش روزنامه های ایران نسبت به اعلامیه مشترک رهبر چین و سران سعودی و امارات ـ 21 آذرماه 1401

    



    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 12 دسامبر
  • 1874:   کالاکاوا Kalakaua پادشاه هاوایی برای دیدار رسمی از آمریکا وارد این کشور شد و میهمان یولیسِس گرانت رئیس جمهوری وقت آمریکا بود. وی نخستین پادشاه هاوایی بود که از آمریکا دیدن می کرد. هاوایی در آن زمان استقلال داشت.
        
        
        
  • 1905:   مارکونی Guglielmo Marconi فیزیکدان ایتالیایی موفق شد برای نخستين بار ميان اروپا و آمريکا از فراز اقيانوس اطلس از طريق امواج راديويی، علائمی (سيگنال) را رد و بدل کند. وی متولّد شهر بلونایِ ایتالیا در 1874 و متوفّی در شهر رُم در 1937، مخترع تلگراف بیسیم (مخابرات رادیویی) و انتقال پیام از طریق امواج است. مارکونی برنده جایزه نوبل 1909 در علم فیزیک شد و از دولت انگلستان نیز لقب گرفت.
    مارکونی و بیسیمی که ساخته بود

  • 1925:  


    احمد شاملو روشنفکر، شاعر و نويسنده ايراني و از فعالان سياسي در تهران به دنيا آمد. وي 23 جولاي سال 2000 در کرج و براثر عوارض ناشي از بيماري قند درگذشت. از وي بيش از 20 کتاب داستان و شعر و صدها رساله و مقاله باقي مانده است. در دهه 1950 (1330 هجري خورشيدي) و پس از کودتاي 28 امُرداد، شاملو به اتهام فعاليت هاي کمونيستي دستگير و به يک سال زندان محکوم شده بود.
  • 1935:  


    هاینريک هيملر Heinrich Himmler از سران حزب ناسيونال سوسياليست آلمان، موسس سازمان SS، رئیس گشتاپو، رئیس پلیس، وزیر داخله آلمان واز مشاوران نزديک به هيتلر، از 12 دسامبر 1935 برنامه Lebensborn را در آن کشور به اجرا گذارد. به موجب اين برنامه که بعدا «اصلاح نژاد» خوانده شده است بانوان بدون شوهر در آلمان و بعدا متصرفات اين دولت تشويق به ازدواج و باردار شدن از مَردان سالم (داراي سلامت جسم و روان و بدون نقص ظاهری بدن) و عمدتا از نژاد آرين مي شدند. سندي در دست نيست که نشان دهد اين کار به اجبار صورت مي گرفت. [مشروح اين مطلب در سايت 13 دسامبر این تاریخ آنلاین آمده است]
        
        
  • 1937:   برای نخستين بار از فرستنده سيار تلويزيونی استفاده شد و به اين طريق از خيابانهای نيويورک و مصاحبه با افراد درباره موضوع روز گزارش زنده (مستقیما) پخش گرديد.
        
        
  • 1940:   در اين روز هم لوفت وافه (نيروي هوايي آلمان) به انگلستان حمله برد و شهر شيفيلد Sheffield را بمباران کرد که بر اثر اين بمباران تنها در يک هتل اين شهر بيش از هفتاد تن کشته شدند. حملات هوايي روزمره آلمان به جزاير انگلستان بعدا به حملات با موشک و هواپيما تبديل شد.
        
        
  • 1969:   در اين روز سه انفجار بمب در ايتاليا شماري را کشت و عده اي را مجروح ساخت. يکي از اين بمب ها که در يک بانک در شهر ميلان منفجر شد باعث مرگ 13 تن و مجروح شدن شماري ديگر شد. همزمان در يک بانک ديگر اين شهر بمب منفجر شد که چند تلفات داشت. بمب سوم در شهر رم به مجروح شدن 14 نفر انجاميد.
        
        
  • 1979:   زمين لرزه و سونامي ناشي از آن در شمال آمریکای جنوبی (کلمبیا، اکوادور، ونزوئلا و ...) حدود 600 تن را کشت. تلفات آن در کشور کلمبيا بیشتر بود. این زمین لرزه که شدت آن 8 و دو دهم در مقیاس ریشتر بود صدها تن دیگر را مجروح کرد و میلیاردها دلار زیان مالی وارد ساخت.
        
        
  • 1985:   یک هواپیمای چارتر از نوع DC-8 ساخت مکدانل داگلاس که نظامیان آمریکایی را از مصر به پایگاه خود «فورت کمبِل» در استیت کنتاکی و از طریق آلمان و نیوفاوندلند (کانادا) می بُرد اندکی پس از برخاستن از فرودگاهی در نیوفاوندلند سقوط کرد و همه سرنشیان آن ازجمله 236 نظامی آمریکایی وابسته به واحد 101 چترباز (نیروی هوابُرد) کشته شدند. این هواپیما کمتر از دو کیلومتر از فرودگاه دور شده بود که سرنگون شد. رسانه ها به نقل از مقامات فرودگاهی وقت علت سقوط را وجود یخهای سنگین بر روی بال های هواپیما گزارش کرده بودند، ولی برخی شایعات از وقوع انفجار حکایت داشت. این شایعات سبب شد که کنگره آمریکا هیآتی را مامور رسیدگی به حادثه کند.
        
        
        
  • 1991:   پيمان Maastricht اتحاديه اروپا را به وجود آورد.
        
        
  • 1993:   انتخابات روسيه (نخستين انتخابات عمومي پس از فروپاشي شوروي) نشان از پيدايش يک قشر ملی گرا (ناسیونالیست) در اين کشور داد که در دوران حکومت کمونيست ها، ميهن دوستي مورد توجه نبود. گفته شده بود که ادامه فساد اقتصادي ـ اداري و همچنين اگر روسيه توسط رسانه ها و مقامات برخي از کشورها تحقير و يا به گوشه رانده شود قشر ناسیونالیست گسترش خواهد يافت و يک روسيه ناسيوناليست با منابعي که در دست دارد مي تواند نظم موجود جهاني را بر هم زند. این خبر، قدرت های جهانی را به تأمل و اندیشه راه خنثی کردن آن انداخت. قدرت ها از گسترش احساسات ناسیونالیستی در کشورهای دیگر بویژه کشورهایی که زمانی قدرت بودند به هراس می افتند.
        
        
  • 2000:   ديوان عالي کشور آمريکا حُکم دادگاه عالي فلوريدا براي حل اختلاف دو نامزد انتخاباتي وقت ـ جورج دبليو بوش و اَل گور ـ را که نهم دسامبر (سه روز پیش از این) صادر شده بود رد کرد و با این حُکم دیوان عالی، بوش برنده انتخابات و رئیس جمهوری شد. دیوان عالی فلوریدا راي داده بود که 45 هزار رأي مورد اختلاف دوباره و با دست شمارش شوند که ديوان عالي کشور این کار را متوقف ساخت و در نتیجه، بوش برنده انتخابات اعلام شد. از همان زمان رای گیری الکترونیک مورد تردید رای دهندگان در سراسر جهان قرار گرفته که گفته اند قابل دستکاری دیجیتالی (هَک شدن) و خوانده شدن سایبری و کم و زیاد شدن هستند که خلاف اصول دمکراسی است که رای هر فرد باید مخفی باشد و تا زمان شمارش با دست، کسی نداند که یک فرد به کدام نامزد رای داده است تا دشمنی پدید نیاید و .... همین دیوان عالی آمریکا 20 سال بعد در یازدهم دسامبر سال 2020 خواستِ دادستان تکزاس برای تجدید نظر در نتیجه انتخابات در چهار استیت میشیگان، ویسکانسین، پنسیلوانیا و جورجیا را رد کرد. دادستان تکزاس در شکایتی به دیوان عالی آمریکا با ذکر دلایلی نوشته بود که نتایج انتخابات در این چهار استیت مطابق قانون نبوده و باید رد شود. هفده استیت و 126 نماینده کنگره از این شکایت حمایت کرده بودند، ولی دیوان عالی آمریکا رای داد که دادستان تکزاس قانونا حق شکایت از آن چهار استیت را ندارد.
        
        
  • 2003:   حیدر علیرضا اوغلو علی اِف رئیس جمهوری آذربایجان در یک کلینیک در آمریکا درگذشت و پسرش اِلهام برجای او نشست. حیدر 80 ساله بود. وی قبلا مقامات مختلفی در دستگاه دولتی اتحاد جماهیر شوروی داشت ازجمله مدتی معاون نخست وزیر شوروی بود.
        
        
  • 2005:  


    جبران غسان تويني Gebran Gh. Tueni روزنامه نگار و سياستمدار لبناني با انفجار بمب کشته شد. وي که 48 ساله بود هنگام عبور با اتومبيل از خيابان ترور شد. او که عضو پارلمان لبنان بود قبلا سردبير روزنامه النهار بود. اين روزنامه را پدر بزرگ وي در سال 1933 تاسيس کرده است. جبران قبلا ضمن نوشتن يک مقاله از دولت سوريه خواسته بود که نيروهاي نظامي خودرا از لبنان خارج سازد.
  • 2012:   جمهوری خلق کره (کره شمالی) نخستین ماهواره خود را در مدار زمین قرار داد.
        
        
  • نامه به مولف
    اميد به تجديد پروانه روزنامه سپيده دم!
  •   در پاسخ به پرسش دلسوزانه دهها تن که در طول ماههاي نوامبر و دسامبر 2004 واصل شد كه آيا هنوز اميد دارم كه روزگاري پروانه «سپيده دم» كه در تيرماه 1359 صادر شده بود تجديد شود بايد گفت كه قطع اميد يعني مرگ زندگاني (فعاليت)، ولي پيش بيني نمي كنم كه در اين شرايط (سال 1383)به ما روزنامه نگاران حرفه اي قديمي پروانه انتشار روزنامه داده شود. از سال 1372 كه بدون ذكر دليل، صلاحيت نگارنده به داشتن روزنامه رد شد و اين تصميم طي نامه اي رسمي ابلاغ گرديد و بعدا به خواست اين نگارنده و جهت ثبت در «تاريخ» در روزنامه ها انتشار يافت و تصوير آن در جاي خود در اين تاریخ آنلاین قرار گرفت، با وجود مكاتبات پي گير با وزارت ارشاد و مقامات ديگر از جمله دفتر رياست جمهور وقت (محمد خاتمي) و كميسيون حقوق بشر اسلامي و ديوان عدالت اداري پيشرفت چشمگيري حاصل نشده است، لذا گمان نمي كنم كه پروانه روزنامه سپیده دم اين نگارنده كه از عُمر مفيد او چند سالي بیش باقي نمانده است تجدید شود؛ مع ذلك از تلاش و پي گيري دست بر نخواهم داشت كه دست كم مطالعه شرح آن براي آيندگان خالي از فايده نخواهد بود.

  • مبارزه با فساد در جمهوری اسلامی ـ مردم انقلاب کردند که فساد نباشد ـ راه حل
  •  


    دهم و یازدهم دسامبر 2014 (نوزدهم و بیستم آذرماه 1393) چند مخاطب این تاریخ آنلاین، این سئوال را از مؤلف آن کرده بودند که چرا اظهارات رئیس جمهور را که در روز جهانی مبارزه با فساد International Anti-Corruption Day بیان کرده بود درج نکرده بود. این مخاطبان همچنین خواسته بودند که مؤلف این تاریخ آنلاین ـ با توجه به تجربه روزنامه نگاری طولانی خود ـ راههای مبارزه با فساد اداری را که از زمان حکومت ایلخانان مغول پدید آمده است به دست دهد.
        
        پاسخ:
        
        تاریخ ـ و همچنین تاریخ جاری ـ جای درج سخنرانی نیست، مگر اینکه حاوی فرضیه و نظر تازه باشد، یک موضوع محرمانه افشاء شده باشد و یا راه حل مسئله ای در آن نشان داده شده باشد. در غیر این صورت، مورّخ مدتی و دست کم یک سال منتظر نتیجه و واکنش ها می شود و سپس اظهار و عمل را می نویسد، به علاوه نظر و تفسیر خودش را. مطلب تاریخ باید حاوی علل و نتایج باشد و پیش بینی نتایج در دراز مدت و گرنه می شود خبر روزنامه که هرلحظه به صورت دیگری در می آید و نتیجه و یا نتایج روشن نیست. دانستن علت و یا علل وقوع یک رویداد و یا افشاگری و نطق و اندرز یک مقام، برای مورخ کافی نیست. مورخ اینها را جمع آوری و آرشیو می کند تا نتیجه و نتایج قطعی بدست آید.
        برای مبارزه تا قطع فساد اداری باید سراغ علّت رفت تا معلول، یعنی که چرا فساد به وجود آمده است.
        ایران یک جمهوری اسلامی است و در یک نظام اسلامی، رعایت اصول و دستورهای اسلام که در قرآن آمده اند در صدر قرار دارند و سپس اصول قانون اساسی کشور. باید یک سازمان نسبتا وسیع مرکب از فقهاء، حقوقدانان، جامعه شناسان، اقتصاددانان و استادان عِلم حکومت (و نه از مقامات و اعضای قوای سه گانه) تشکیل شود و این سازمان جدا از سه قوه تشکیل دهنده دولت و در جوار دفتر رهبری (رئیس کشور) بکار ادامه دهد، وضعیت را مطالعه و طرح تهیه کند و به دست اجرا بسپارد و خود بر جریان اجرا نظارت داشته باشد و این طرح ها باید شامل کاهش مراحل اداری کار، حذف بوروکراسی، انتقال برخی از سازمان های دولتی به شهرهای دیگر و مثلا وزارت نفت به اهواز، پیشنهاد اصلاح قوانین موضوعه که در عمل مسئله ساز بوده اند و یا اینکه برپایه منافعی تدوین شده اند و جامعیت ندارند و .... کشف موارد نقض قانون اساسی و یا عبور از آن و اعلام قضیه به قوه قضایی. همکاری وسیع و تنگاتنگ دو قوه اجرایی و قضایی با این سازمان. این سازمان باید یک دفتر روابط عمومی کارآمد داشته باشد تا از نظرات و کمک اتباع برخوردار شود.
         این سازمان، نخست تمامی ضوابط و مقررات موضوعه از زمان تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی در آذرماه 1358 را ـ در انشاء و اجراء ـ بررسی کند تا ببیند که مغایرت با شریعت و دستورهای اسلامی نداشته باشند و سپس ببیند که کدام یک از اصول قانون اساسی به اجرا در نیامده، رعایت نمی شود و یا اینکه تفسیر و تعبیر شده اند. رعایت نشدن و یا نقض و تفسیر یک و یا چند اصل قانون اساسی (ام القوانین) یک کشور، ایجاد فساد اداری می کند.
         برای مثال: اصل 30 قانون اساسی ـ در اصل سي ام قانون اساسی جمهوری اسلامی، دولت موظف شده است كه وسائل آموزش و پرورش رايگان را براي همه ملت تا پايان دوره متوسطه فراهم سازد [که از سالها پیش از انقلاب و بعضا از سال 1323 رایگان و یکنواخت بود] و وسائل تحصيلات عالي را تا حد خودكفايي كشور به طور رايگان گسترش دهد. [بنابراين نبايد در اين سطوح در ايران مدرسه پولي وجود داشته باشد. در همان روز نخست برگزاری رفراندم، دولت با صدور اعلامیه ای که در مطبوعات نیز انتشار یافت دریافت شهریه از داوطلبان تحصیل در دوره های متوسطه شبانه را هم لغو کرد، ولی از دهه 1370 دوباره سر و کله مدارس غیر دولتی زیر نام مدارس غیر انتفاعی ظاهر شده است. این مدارس را دولت وقت در سال 1353 منحل و اموال شان را خریداری و کارکنانشان را به استخدام خود در آورده بود. اخیرا سخن از واگذاری مدارس دولتی! است، کاری که در هیچ کشوری سابقه نداشته است. گویا در قانون بودجه و به صورتی، مجاز شده است.]. هر مدرسه دولتی تاریخچه دارد. ساختمان های کاشی کاری چندین مدرسه دولتی تهران در زمانی ساخته شدند که وزارت آموزش و پرورش پول پرداخت عیدی معلمان تهران را نداشت که بدهد. یک نفر را سراغ دارم که در آمریکا در خانه ای خارج از شهر زندگی می کند تا بتواند اسبش را در آنجا نگهداری کند. این شهر که نه درآمد نفتی دارد و نه معدن و کمک دولت (به دلیل فدراسیون بودن کشور)، هر روز یک اتوبوس که راننده اش هر ساعت 15 دلار دستمزد می گیرد به خانه او می فرستد تا فرزندش را به مدرسه دولتی ببرد و بیاورد و در مدرسه به کودک کتاب رایگان (عاریه) می دهند و تغذیه می شود. درآمد شهر تنها از عوارض دریافتی از خانه و زمین (به شرط استطاعت صاحب ِخانه) و عوارض فروش بنزین و ... است. تصوّر کنید حالت پدری را در تهران که به او بگویند امسال باید این مبلغ را بابت تحصیل فرزندنت بدهی ـ پدری که در همان مدرسه به رایگان تحصیل کرده بود.
        اصل 44 ـ اين اصل روشن مي سازد چه موسساتي نمي تواند غير دولتي باشند. «انقلاب» بانکها و بیمه ها و ... ملی (دولتی) کرده بود. متن پاراگراف اول اصل 44 از اين قرار است: نظام اقتصاد جمهوري اسلامي ايران برپايه سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي با برنامه ريزي منظم و صحيح استوار است.
         پاراگراف دوم اصل 44: بخش دولتي شامل كليه صنايع بزرگ، صنايع مادر، بازرگاني خارجي، معادن بزرگ، بانكداري، بيمه، تامين نيرو، سدها و شبكه هاي آبرساني، راديو و تلويزيون، پست و تلگراف و تلفن، هواپيمايي، كشتيراني، راه و راه آهن و مانند اينها است كه به صورت مالكيت عمومي و در اختيار دولت است. [مجمع تشخیص مصلحت نظام با تصویب سیاست های اجرایی بر این اصل، عملا دست تاسیس بانک و ... غیر دولتی را باز کرده است. طبق يک قاعده کلي و استاندارد جهاني، هرگونه تغییر در کلمات و عبارات اصول یک قانون اساسی باید توسط مجلس مؤسسان ـ با هرنامی که این مجلس داشته باشد ـ صورت گیرد و مصوّبه این مجلس به تایید ملت در یک رفراندم برسد. از گزارش های رسانه ای چنین بر می آید که اجرای این سیاست ها چندان نتیجه بخش نبوده، و چند مسئله بانکی و ... به وجود آورده است.].
        اصل چهل و نهم ـ در این اصل دولت موظف شده است كه ثروت هاي ناشي از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوء استفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطعه كاري ها و معاملات دولتي، فروش زمين هاي موات، و نيز موارد غير مشروع را بگيرد. [بر پایه این اصل باید بروند و بررسی کنند که چرا و چگونه برخی از اراضی بایر و جنگلی، تپه ها و ... که میراث همه ایرانیان است تصاحب شده است.].
        در اصل اول این قانون اساسي، جمهوري اسلامي «حكومت حق و عدل» اعلام شده است. بند «ج» اصل دوم هرگونه ستمگري، ستمكشي و سلطه پذيري را نفي كرده است. [باید دقت شود که مذاکرات هسته ای مغایر با این بند نباشد.].
         بند 2 اصل سوم اين قانون، دستور به استفاده صحيح از مطبوعات و رسانه هاي گروهي و وسائل ديگر به منظور بالابردن سطح آگاهي هاي عمومي در همه زمينه ها مي دهد. [و بدون اصلاح حرفه ای قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 و یا بازگشت به مصوّبه سال 1358 شورای انقلاب نمی توان روزنامه حرفه ای به مفهوم واقعی داشت. سرمایه روزنامه؛ روزنامه نگار است، نه پول و نه تاسیسات. به نظر می رسد که ناشران هیچیک از 250 روزنامه کشور، روزنامه نگار حرفه ایِ طبق تعاریف ژورنالیسم نبوده اند. تعجب آور است که روزنامه اول کشور یک روزنامه اختصاصی متعلق به شهرداری تهران است. نبود روزنامه حرفه ای به بسط فساد اداری کمک کرده است.].
         بند 6 همين اصل تاكيد صريح بر محو «استبداد و خودكامگي و انحصار طلبي» دارد. بند 9 اين اصل مبني بر رفع تبعيضات ناروا و ايجاد امكانات عادلانه براي همه در تمام زمينه ها است. [براي مثال: در صدور پروانه ها و مجوزّها، شرکت در مناقصه و مزایده ها، احراز مقام و ....].
         اصل بيستم قانون اساسي جمهوري اسلامي چنين دستور مي دهد: همه افراد ملت اعم از زن و مرد يكسان درحمايت قانون قرار دارند و از همه حقوق انساني، سياسي، اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي با رعايت موازين اسلامي برخوردارند. [که بايد باشند.].
        در اصل هفتاد و دوم آمده است كه مجلس نمي تواند قوانيني وضع كند كه با اصول و احكام اسلام و قانون اساسي مغايرت داشته باشد و در اصول 113 و 121، رئيس جمهور پاسدار قانون اساسي اعلام شده كه بايد قبل از آغاز كار خود در حضور اعضاي دو قوه ديگر به رعايت اين وظيفه سوگند ياد كند.
         طبق اصل 125 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران امضای عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، موافقت نامه ها و قراردادهای دولت ایران با سایر دولت ها و همچنین امضای پیمان های مربوط به اتحادیه های بین المللی پس از تصویب مجلس با رئیس جمهور است و اصل هفتاد و هفتم این قانون اساسی تاکید دارد که عهدنامه ها، مقاوله نامه ها، قراردادها و موافقتنامه های بین المللی باید به تصویب مجلس برسد. [به این ترتیب، هرگونه توافق قطعی و جامع بر سر فعالیت های اتمی باید قبلا به تصویب مجلس و تایید شورای نگهبان قانون اساسی برسد تا بتواند اجرایی شود. می دانیم که قوه مقننه آمریکا در ژوئن 2010 طرح فراگیر تحریم جمهوری اسلامی را تصویب کرد که شامل منابع نفت و گاز، امور بانکی و شرکت های سرمایه گذاری می شود. بنابراین، لغو تحریم هایی که قانون شده است در دست رئیس جمهوری آمریکا نیست و قوه مقننه این کشور از ماه آینده به کنترل جمهوریخواهان که شهرت سختگیری دارند می افتد.].
        
        ... و پارگراف هایی از سخنان رئیس جمهور [رئیس جمهور وقت]:
        
        حسن روحانی رئیس‌ جمهور [رئیس جمهور وقت] 17 آذرماه 1393 در همایش ملّی ارتقاء سلامت اداری و مبارزه با فساد با تأکید بر اینکه مبارزه قاطع، عملی و بدون ملاحظه با فساد، خواست مقام رهبری است، گفت:
        "مردم انقلاب کردند برای اینکه کشور از فساد پاکسازی شود. مردم انقلاب کردند تا هیچ مفسدی بر صندلی ریاست تکیه نزند. اگر خدای ناکرده ما در مبارزه با فساد ناتوان باشیم، این به مفهوم ضعف انقلاب اسلامی، ناتوانی انقلاب و دست نیافتن به یکی از اهداف مهم انقلاب اسلامی است.
        موضوع فساد از دیدگاه مردم اینچنین است؛ یا مسئولان می‌دانند و در برابر فساد نمی‌ایستند، پَس ـ خودشان آلوده‌اند، و لذا، کُل ِ انقلاب و نظام زیر سؤال است. یا آنکه نمی‌دانند، و بنابراین دولت اسلامی ـ دولتی ناکارآمد است.
        چه فاسد بودن نظام، چه ناکارآمد بودن نظام که یکی از این دو موردِ قضاوت مردم است، به معنای آن است که ما به یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب دست نیافته‌ایم. مبارزه با فساد و ریشه‌کنی فساد، آرمانی همچون استقلال، مبارزه با استعمار و استبداد و ایجاد حاکمیت ملّی است. رهبر معظم انقلاب مسأله فساد را در کنار فقر و تبعیض قرار داده و خواسته است که جامعه ما از فقر، فساد و تبعیض مبرّا باشد.
        اگر این دولت نتواند راه حل پیدا کند و ناتوان باشد، یا راه حل پیدا کند ولی در اجرا ناتوان باشد به معنای بی‌توفیقی و ناکارآمدی این دولت است.".
        حسن روحانی گفت: "مگر امکان دارد در جامعه‌ای فساد باشد، کار اداری با رشوه حل و فصل شود، طبقات ساختمان با رشوه مرتفع‌ شود [بالا برود]، جنگل و مرتع به عنوان منابع ملّی کشور مورد دست‌اندازی قرار گیرد، آنچه به عنوان مزایده و مناقصه مطرح می‌شود روی پرده و پشت پرده‌ای داشته باشد، آن وقت مردم از این حکومت و دولت راضی باشند؟.
        برای چه راضی باشند؟. ما باید همه توانمان را در این زمینه بکار بگیریم. اینکه رهبر معظم انقلاب در ذیل نامه همین سمینار خواستار تصمیمی قاطع، عملی و بدون ملاحظه‌کاری برای مبارزه با فساد شدند، این خواست عموم مردم است. اگر ما بخواهیم آن مشکلات را حل بکنیم و امروز، کشور در ریل درست قرار بگیرد، باید با فساد مبارزه کنیم. ملاحظه هیچ‌کس را نکنیم. هر کس در هر مقامی که هست، اگر ببینیم که به اموال مردم، بیت‌المال مردم و منابع عمومی کشور دست‌اندازی می‌کند و کاری می‌کند که شکاف اجتماعی را بیشتر کند ـ فقیر فقیرتر شود و غنی غنی‌تر، و اگر کاری می‌کند که فقر در جامعه گسترده‌تر شود، بیکاری در جامعه بیشتر شود، باید در برابر او ایستادگی و برخورد کرد. هر که می‌خواهد باشد، و هر مقامی می‌خواهد داشته باشد. برای ما اصل، حکم خدا و رضایت او، حکم مردم و رضایت آنان است.
        پَس اگر می‌خواهیم در این دولت مشکلات را حل بکنیم، بدون مبارزه با فساد، مشکلات ما حل نخواهد شد. در هر زمینه‌ای وارد شویم، فساد همانند آن موریانه‌ای است که پایه‌ها را تباه و فاسد می‌کند و از پای در می‌آورد.
        ما باید با فساد همزمان با تورّم، رکود و بیکاری مبارزه می‌کنیم.".
        رئیس جمهور [رئیس جمهور وقت] گفت:
         "از آنجایی که انحصار عامل فساد است. ما باید با انحصار مبارزه کنیم.
        ما باید شرایط رقابت را در همه امور فراهم بکنیم و بالاتر از آن شفافیّت و دادن اطلاعات. بزرگترین فساد از رانتِ اطلاعاتی آغاز می‌شود. ما باید رابطه مردم را برای حل مسائل روزمره از رودررو شدن با کارمند کاهش دهیم. با نصیحت که ما بگوییم رشوه نگیرید، درست نمی‌شود. چرا قوای سه گانه درست کردند؟، این کار چه لزومی داشت؟. تفکیک قوا برای کنترل قدرت است. امام اصول قانون اساسی را [پس از تصویب در مجلس مربوط و رفراندم آذرماه 1358] امضا کرده است.
        ما باید در هر موردی نظارت بکنیم تا فساد ایجاد نشود. فساد یک معنا و مفهوم بسیار گسترده دارد. حتی آنجایی که ما اولویّت‌ها را خدای ناکرده عوض کنیم، این ـ یعنی فساد. مثلا؛ اگر در مکانی [محلی] به جای جاده که اولویت آنجا است سد بسازیم که اولویّت آنجا نیست، این یعنی فساد. به عبارت دیگر؛ اگر در [توجّه به] اولویّت برنامه‌ها هم دقّت کامل نشود، یعنی فساد. تخصیص منابع هم اگر عادلانه نباشد، فساد است.
        قانون اساسی کشور ما دستگاه‌های ناظری [نظارت] را در نظر گرفته؛ بازرسی کل کشور، دیوان عدالت اداری و دیوان محاسبات. اینها برای این است که نظارت‌ها دقیق‌تر و حساب‌شده‌تر انجام شود. ما باید در نظارت‌ها دقیق‌تر عمل کنیم. اولویّت‌بندی در نظارت یک اصل است. در کار قضا، اگر زود به پرونده ای مهم رسیدگی شود و مردم از جریان قضیه اطلاع یابند، این «بازدارنده» می‌شود. هدف اصلی از تعقیب و مجازات، بازدارندگی است که دیگران بفهمند و بدانند که راه ناصواب پایانش کجا خواهد بود. اگر در یک کشوری قبح رشوه، دزدی و فساد از بین برود باید به خدا پناه بُرد.
        ادامه فساد، گسترش و تعمیق فساد به معنای به خطر افتادن اصل انقلاب و نظام است. مردم می‌خواهند هم جمهوریت اجرا شود یعنی اراده مردم و هم اسلام اجرا شود یعنی فرمان خداوند. آن وقت جمهوری اسلامی می شود مقدس و مورد احترام همه. من چند ماه پیش که به مناسبتی خدمت رهبر معظم انقلاب گزارشی دادم، ایشان در مورد مسأله فساد فرمودند در این امور جدّی باشید تا هر کجا باشد من حمایت و کمک می‌کنم.
        اگر قوای سه‌گانه هم به همین نسبت پافشاری کنند. همه مردم به صحنه بیایند [در امر مبارزه با فساد] موفقیت خواهیم داشت. ما در امر مبارزه با فساد نظارت عامه را می‌خواهیم.
        اگر بخواهیم که رحمت خدا شامل ما بشود باید بیایید و در زمینه امر به معروف و نهی از منکر تلاش کنیم.".
        حسن روحانی همچنین گفت:
         "چرا عده‌ای به نام کار خیر و خیریه تابلو می‌زنند و زیر آن تابلو به فساد می‌پردازند؟، چرا با این کار برخورد نمی‌شود؟، همه باید به صحنه بیاییم؛ رئیس‌ جمهوری، قوه مجریه، قوه مقننه، قوه قضائیه و مردم ـ همه مردم ازجمله نهادهای مدنی و روزنامه‌ها. تبلیغات دستگاه اجرایی کافی نیست، همه سندیکاها، انجمن‌ها، احزاب و گروه‌ها باید در مبارزه با فساد نقش خود را ایفا کنند. تمام سازمان‌های مردم‌نهادی که این امر به آنها مربوط می‌شود به صحنه بیایند. همه روزنامه‌ها، وبسایت‌ها و صدا و سیما به صحنه بیایند. بدون همکاری رسانه ها و بدون یک مبارزه عمومی هماهنگ، بدون آمدن جامعه مدنی و بدون حضور مردم ما نمی‌توانیم در زمینه مبارزه تا قطع فساد به مقصد برسیم. همه چیز باید شفّاف باشد نه در ابهام. مقررات و ضوابط باید صحیح، شفّاف و کوتاه باشد. اگر راه کسی که مجوّزی می‌خواهد کوتاه باشد، فسادش هم کم است. هر چه طولانی، و مقررات دست و پاگیر باشد، فساد ساز خواهد بود. همین طور قوانین مجلس شورای اسلامی هم باید شفاف و جامع باشد و نیز وظیفه نظارتی آن. و از همه مهم‌تر قوه قضائیه که پایان راه و پایان کار است، باید بتواند دقیق، سالم و عادلانه عمل کند. این سمینار و امثال این سمینارها در صورتی مؤثر اند که در پایان آن همه دنبال عمل برویم.".




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com