Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
13 ژانويه
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 13 ژانويه
ایران
روزی که «منذر بن نعمان» آموزگار فنون جنگ صحراییِ بهرام گور درگذشت
«منذر بن نعمان» حكمران حیره (مناطقی در غرب فرات جنوبی) كه سالها میزبان و آموزگار فنون جنگهای صحرایی شاهزاده بهرام پنجم (بعدا؛ بهرام گور ـ شاه ساسانی ایران) بود 13 ژانویه سال 473 میلادی درگذشت. وی یک عرب مسیحی بود. منذر و خانواده او از طایفه لَخم (بنی لَخم) بودند و قرن ها از هواداران و اتباع ایران. شهر حیره در نزدیکی کوفه نیز بدست شاپور اول ـ شاه ساسانی ایران ساخته شده بود و شماری از نفوس آن از مهاجران ایرانی بودند. ساسانیان از عربِ مسیحیِ (نسطوری) لخمی که به آنان قلمرو وسیعی داده بودند برای جلوگیری از مهاجرت عرب صحرای عربستان به شرق و اراضی تحت حاکمیّت ایران استفاده می کردند. به نوشته مورّخان، خسروپرویز با درافتادن با لَخمی ها و تضعیف آنان باعث شد که عرب مسلمان از حجاز وارد قلمرو ایران شود و در نبرد قادسیه ایران را که دچار مسائل داخلی و ضعف مدیریت بود شکست دهد.
     از زمان فتح بابِل به دست كوروش بزرگ تا جنگ قادسیه، سران حیره خودرا تحت الحمایه ایران می دانستند. بین النهرین یک ایالت ایران و مناطق عرب نشین حاشیه غربی خلیج فارس از جمله بحرین و کویت کنونی بخشی از قلمرو ایران را تشکیل می دادند. دولت ایران سعی داشت که در امور داخلی آنان مداخله نکند و به همین دلیل میان طرفین درگیری وجود نداشت و تنها مورد چشمگیری كه تاریخ از آن یادكرده؛ سركوبی بسیار خشونت آمیز دسته ای از عرب توسط شاپور دوم بود که یاغی شده بودند كه اینان از آن پس عنوان «ذوالاكتاف» بر او گذاردند. علت این سرکوبی؛ مهاجرت غیر مجاز یک قبیله عرب از صحاری جزیرة العرب به قلمرو ایران در مناطق جنوب غربی بود که عرب، کُل این منطقه را بحرین می گفتند [سواحل شرقی کشور سعودی، کویت، جنوب غربی عراق امروز و جزیره بحرین].
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شورش گسترده ناراضیان در قسطنطنیه با 30 هزار کشته ـ جزئیات شکست نظامی رومیان از ایران که متعهد به دادن 6.5 تُن طلا غرامت شدند
تصویر قباد یکم بر سکه اش

در جریان مذاکرات دو امپراتوری ایران و روم شرقی برای بستن یک قرارداد صلح پایدار در ژانویه 532، مخالفان ژوستی نی یَن (ژاستینیان) و معروف به «ژوستی نی یَن بزرگ» و ناراضیان از افزایش مالیات ها، از فرصت مسابقه ارّابه سواری Chariot Race که در میدانی در جوار کاخ سلطنتی در شهر قسطنطنیه (استانبول) برگزار شده بود استفاده کرده و دست به شورش زدند. آغازگران شورش در ظاهر به تماشای مسابقه آمده بودند. در آن زمان، در مسابقه های ارابه سواری امپراتوری روم، چهار تیم شرکت می کردند که با رنگ لباس از هم متمایز بودند. رنگ ها؛ آبی، سبز، قرمز و سفید بود. تیم لباس آبی ها مورد علاقه و حمایت امپراتور بود که از پنجره کاخ خود مسابقه را تماشا می کرد. داوران با توجه به علاقه امپراتور، نظر بهتری نسبت به تیم لباس آبی ها داشتند. در مسابقه قبلی، تیم های دیگر و بویژه تیم لباس سبزها نه تنها به نظر داوران مسابقه اعتراض کرده بودند بلکه در خارج از میدان مسابقه به جان افراد تیم لباس آبی ها افتادند و در این میان چند تن کشته و شماری هم دستگیر شدند. پیش از برگزاری محاکمه، دو تَن از دستگیرشدگان (و ظاهرا از لباس آبی ها) از دست مأموران فرار کرده و به یک کلیسا پناه برده بودند. مخالفان امپراتور شایعه کرده بودند که این فرار و بَست نشینی هم به اشاره امپراتور بوده و شورش میدان مسابقه با همین اعتراض آغاز شده بود که هفت روز طول کشید و ضمن آن حدود 30 هزار نفر کشته شدند و نیمی از شهر ویران گردید.
    ژوستی نی یَن مالیات ها را افزایش داده بود تا بتواند به ایران شش هزار و پانصد کیلوگرم طلا غرامت جنگ دهد و به علاوه، هزینه لشکرکشی به اروپای غربی با هدف احیاء امپراتوری واحد رومیان را تأمین کند. خزانه او قبلا بر اثر هزینه جنگ های شمال آفریقا تقریبا تهی از سکّه شده بود.
    ارتش روم شرقی در قفقاز (گرجستان) و روسیه جنوبی امروز (داغستان) از ایران شکست خورده بود و همچنین در نبرد نوزدهم اپریل 531 در کنار شهر رقه در منطقه فرات شمالی که در آن زمان، این شهرِ وابسته به امپراتوری ایران؛ Collinicum نام داشت. ایران در این نبرد، سه لشکر پیاده، 15 هزار اَسوار (سرباز سوار) معمولی و 5 هزار سوار زرهپوش بکار برده بوده بود. در این نبرد فرماندهی نیروهای ایران را اسپهبد آذَربُد برعهده داشت که در کتاب های تاریخ ـ تألیف اروپاییان، Azarettes نوشته شده است. فرمانده نیروهای رومی در این نبرد، ژنرال Belisarius بود.
تصویر Belisarius


    در پی این شکست، امپراتور روم پیشنهاد عقد یک پیمان صلح دائم به ایران داد و گفت که متعهد می شود در سوریه، ارمنستان و تمامی قفقاز مداخله نکند. قباد، شاه ساسانی ایران پنج ماه پس از پیروزی در نبرد Collinicum (رقه ـ الرقهِ سوریه)، در 13 سپتامبر 531 و در 58 سالگی درگذشت و پسرش خسروانوشیروان بر جای او نشست و مذاکرات صلح را ادامه داد که در جریان آن شورش قسطنطنیه معروف به Nika Riots روی داد (واژه نیکا به معنای؛ برنده ـ پیروز) است. در برخی از کتب تاریخ، اوج شورش 13 ژانویه 532 نوشته شده است.
    یک اشتباه دیگر ژوستی نی یَن یکم انحلال دانشگاه و کانون علوم فلسفی یونان بود که استادان آن پراکنده شدند و عمدتا به ایران آمدند و سرگرم تحقیق و تدریس شدند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
افزایش درآمد ایران از نفت، طبقاتی شدن کشور و گسترش تظاهرات دانشجویی ـ ناله هایی که اواخر عُمر سلطنت، فریاد و سپس توفان شدند
23 دی ماه 1349 در تهران اعلام شد كه مذاكرات ایران با كنسرسیوم نفت به نتیجه نرسیده است. خبرگزاری های 4گانه غرب این اعلامیه دولت ایران را خبری بَد برای اقتصاد جهان توصیف کرده بودند و نوشته بودند که شکست مذاکرات پی آمدهای منفی بر اقتصاد بین المللی و بورس ها و بازارهای سهام خواهد داشت. همین تبلیغات سبب شد كه مذاكرات سریعا از سرگرفته شود و به نتیجه مورد انتظار برسد.
     از اوایل دی ماه آن سال و در طول مذاكرات، ساواك و رئیس امنیت داخلی آن، پی در پی اعلامیه و برنامه تلویزیونی و عمدتا برضد كنفدراسیون تازه تأسیس دانشجویان ایرانی مدارس خارج و تظاهرات دانشجویی در داخل منتشر و اجرا می كردند كه برای پی بردن به ریشه قضیه نیاز به تحقیقات بیشتری است.
     نگاهی به رویدادهای 7 سال آخر عُمر نظام سلطنتی ایران كه کم و بیش ـ مستقیم و غیر مستقیم ـ در روزنامه ها انعكاس یافته و یا از تفسیر حوادث استنباط می شد نشان می دهد كه به همان اندازه كه درآمد ایران از نفت بالا می رفت، فساد اداری، فاصله طبقاتی و درنتیجه ناآرامی های داخلی و تظاهرات دانشجویان ایرانی سرگرم تحصیل در كشورهای دیگر گسترش می یافت.
    برخی از محقّقین و اصحاب نظر، این وضعیت را نتیجه روزافزون بودن شکاف و فاصله میان فقیر و غنی در ایران و تبدیل کشور به یک جامعه طبقاتی بیان کرده اند که شماری کم (یک اقلیت نسبتا کوچک ـ خواص) روی ثروت ها و مقام های کشور دست گذارده بودند و دیگران با هر اندازه معلومات، آگاهی، شایستگی و مهارت به این ثروت ها و مقام ها (معاملات دولتی، وکالت مجلس، انتشار نشریه و ...) دسترسی نداشتند و به تدریج ناله هایشان تبدیل به فریاد شد و شاه این فریاد را نشنید و یا نشنیده گرفت تا دست کم با تغییرات و اصلاحات نسبی در سیستم موافقت کند، و درنتیجه فریادها در سال 1357 (1978 میلادی) توفان شدند، همه چیز را از جای برکندند و ....
    برخی از تاریخنگاران نوشته اند: در دهه 1970 (دهه 1350 هجری خورشیدی) به همان اندازه که درآمد ایران از نفت افزایش می یافت؛ اعیان و اشراف (خواص) توانمندتر، طبقه نادار و روستائیان فقیرتر و ضعیف تر و طبقه متوسط بی خیال از این گسترش جدایی و خطرات ناشی از آن، به خوشگذرانی، لوکس کردن وسایل زندگانی و سفر خارج سرگرم بود و تاریخ ایران به سرعت به تکرارِ وضعیت اواخر عهد ساسانیان (نیمه اول قرن هفتم میلادی) می پرداخت که همانا فلسفه تاریخ است و ایران در طول زمان چندبار آن را تجربه کرده است. شاه به دلیل بیماری سرطان و تنگ شدن حلقه محاصره او توسط خواص و بله ـ قربان گویان، واقعیت ها را لمس نکرد و مانع از تکرار تاریخ نشد و چون می دانست که عُمری نخواهد داشت در طول انقلاب هم تنها به روز قیامت و مجازات الهی توجه داشت و وظیفه کشورداری را فدای آن کرد و ....
     چند تاریخنگار بخشی از علل ناآرامی های یک دهه آخر عُمر نظام سلطنتی ایران را تحریکات و سیاست های برخی از قدرت های وقت که بیشترشان هم به ظاهر دوست دولت سلطنتی ایران بودند برنگاشته و دلایلی برای اثبات این تز خود ارائه داده اند. برای این قدرت ها، تاریخ مصرف شاه منقضی شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هجوم جوانان ایرانی به دانشگاههای آمریكا و اروپا در نیمه دهه 1350، پیوستن به مخالفان شاه و آغاز پایان کار او ـ اعلامیه حقوق بشر و کشور زادگاه
13 ژانویه 1978 (23 دیماه 1356) رسما اعلام شده بود كه برای ترم تحصیلی وقت، 73 هزار ایرانی در دانشگاهها و مدارس تعلیمات عالی آمریكا ثبت نام كرده بودند كه هرماه به طور متوسط یكصد میلیون دلار ارز از ایران برای آنان حواله می شد. در آن زمان بیشتر آنانکه از ایران برای تحصیل به خارج رفته بودند کسانی بودند که موفق به گذرانیدن کنکور (امتحان سخت مسابقه ورودی) و درنتیجه ورود به دانشگاههای داخلی نشده بودند. در آن برهه، تحصیل در دانشگاههای ایران مطلقا رایگان بود و به هر دانشجو هرماه مبلغی هم پول نقد داده می شد (پول جیبی)، ولی ظرفیت قبولی دانشجو بر حسب نیاز کشور به فارغ التحصیل رشته مربوط و بازار کار و پیش بینی آن برای 3 ـ 4 سال بعد بود. ایجاد دانشگاه و رشته تازه هم بر پایه بازار کار و محاسبه بود. اولویّت با تاسیس انستیتوهای تکنولوزی بود (کالج های دو ساله فنی ـ حرفه ای، همین مدارس عالی دو ساله که در آمریکا تِکنیکال کالج و کامیونیتی کالج خوانده می شوند و فوق دیپلم می دهند).
    چند دارالترجمه مشخّص در تهران برای این دیپلمه های مشتاق به تحصیل در خارج، از مدارس عالی طرف قرارداد باخود در آمریکا! پذیرش می گرفتند و درنتیجه، تمرکز دانشجویان ایرانی (در آمریکا) منحصر به دانشگاهها و مدارس عالی مشخصّی بود و همین تمرکز دانشجویی، به گروههای سیاسی و انجمن های مذهبی کمک کرد که به آسانی و بدون زحمت عضوگیری کنند.
     هجوم به تحصیل در دانشگاههای خارجی و بویژه آمریکا از زمانی آغاز شده بود که بهای مستغلات در ایران به دلیل تورّم پول (نقدینگی) تا 40 ـ 50 برابر بالارفته بود. فروش ارز تا هر میزان آزاد و ارزش برابری دلار در هفت تومان تثبیت شده بود و بنابراین، هر خانواده قادر بود که با فروش زمین فرضا صدمتری اضافی خود، فرزندش را به آمریکا بفرستد. در آن زمان بهای یک قطعه زمین 120 متری که در دهه 1960 [دهه 1340 هجری] چهارـ پنج هزار تومان بود تا 200 ـ 250 هزار تومان (30 هزار دلار) بالا رفته بود.
    بسیاری از این جوانان که در دوران نوجوانی، مزه فقر و تبعیض را چشیده و فساد اداری و فاصله طبقاتی را شاهد بوده و با تمامی وجود لمس کرده بودند؛ در آمریکا و اروپا به آسانی تحت تاثیر تبلیغات مخالف قرارگرفتند، به صف مخالفان دولت شاه پیوستند، انجمن دایر کردند، و یا به گروههای سیاسی در دسترس پیوستند و مخالفت را علنی ساختند و به این ترتیب ذهن آمریکاییان و اروپاییان نسبت به حکومت ایران تغییرکرد.
    قدرت این انجمنها و گروهها در تدارک تظاهرات خشونت آمیز برضد شاه در نوامبر 1977 و در اطراف کاخ سفید واشنگتن به نمایش گذارده شد و شاه از چشم آمریکاییان افتاد (همان انتظاری که کنفدراسیون ایرانی دانشجویان، سیاستمداران ناراضی و عمدتا برون مرزی و نیز جیمی کارتر و اطرافیان او انتظار آن را داشتند و ...) و این آغاز پایان کار او بود.
     بسیاری از این دانشجویان درجریان انقلاب و یا ظرف یکی دو سال اول (1979 و 9 ماه از سال 1980) از وطن دیدارکردند و چون وضعیت را مطابق میل خود ندیدند عمدتا به کشور محل تحصیل بازگشتند و ماندگار شدند و با استفاده از قوانین مهاجرت محل اقامت، بعدا بستگان خودرا هم منتقل کردند و اینان بستگان دیگر و این تسلسل تا به امروز ادامه یافته و شمار ایرانیان مهاجر در سراسر جهان ظرف سه دهه منتهی به ژانویه 2011، طبق یک برآورد بالغ بر چند میلیون بود که همچنان تبعه جمهوری اسلامی بشمار می آیند و قسمتی از آمار نفوس ایران را تشکیل می دهند. اعلامیه جهانی حقوق بشر تبعید افراد از کشور زادگاه به خارج را منع و تاکید دارد که نمی توان مانع ورود (بازگشت) افراد به کشور زادگاه شد. بسیاری از کشورهای جهان ازجمله آمریکا تابعیت مضاعف را پذیرفته اند. دستورالعمل های تازه و تأکیدات رهبری، افزایش جمعیت جمهوری اسلامی ایران (اتباع ایرانی) را تشویق می کند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اخطار صریح مسكو به واشنگتن كه رویداد 28 اَمُرداد را در ایران تكرار نكند - مطبوعات ایران در کنترل چپگرایان
13 ژانویه 1979 (یك ماه پیش از پیروزی انقلاب) «ولادیسلاو كزیاكوف» از مقامات دولت مسكو كه جریان انقلاب ایران را دنبال می كرد؛ با توجه به حضور «رابرت هایزر» ژنرال آمریكایی در تهران و جلسات روزانه او با مقامات نظامی دولت شاه، اعزام ناو هواپیمابر «كانستلیشن» به اقیانوس هند و حركت این ناوگروه در مسیری كه به خلیج فارس منتهی می شد، آماده باش چند یکان آمریکایی نیروی ویژه با هلی كوپترهای مربوط و تصمیم دولت آمریكا به فرستادن چند اسكادران جنگنده اف ـ 15 به كشور سعودی به واشنگتن اخطار كرد كه درصدد تكرار رویداد 28 اَمُرداد 1332 (آگوست 1953) در ایران برنیاید.
     كزیاكوف در این اخطاریه صریح و شدید، با اشاره به قرارداد 1921 روسیه و ایران تاكید كرده بود كه این بار دولت مسكو ساكت نخواهد نشست. وی در عین حال از انقلابیون ایران خواسته بود مراقب و گوش بزنگ باشند كه احتمال مداخله آمریكا به صورت «كودتا» وجود دارد. کزیاکوف گفته بود كه چون بیشتر افراد پلیس و نظامیان ایران حاضر به سركوب انقلابیون نیستند ممكن است نظامیان آمریكایی با تغییر لباس و با هلی كوپتر و یا توپ، صفوف انقلابیون را به گلوله ببندند. کزیاکوف ضمن اشاره به شخصیت ضعیف شاه و بی اعتمادی او نسبت به ایرانیان ازجمله مقامات منصوب و مشاورانش گفته بود که شاه در تمامی دوران سلطنت خود از دولتین انگلستان و آمریکا ترس و درنتیجه حرف شنوی داشت و دولت کنونی آمریکا [جیمی کارتر] می خواهد که با حفظ او، دولت در دست لیبرال ها باشد و نخست وزیر تازه [شاپور بختیار] از همین قماش است.
    رسانه های غرب اظهارات کزیاکوف را در عین حال واکنش مسکو به مقالات روزنامه های آمریکا تلقی کرده بودند که نوشته بودند:
    "مطبوعات ایران در پی اعتصاب 61 روزه، کُلّا در کنترل توده ای های سابق و چپگرایان متحد آنان قرارگرفته اند و دولت واشنگتن این را می داند.". گفته شده است که اشاره کزیاکوف در اخطار خود به قراردادِ 1921 مسکو و تهران سبب شد که مهندس بازرگان رئیس دولت موقت در نخستین اقدامات خود، آن قرارداد را یکطرفه لغو کند!.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نامه دیماه 1392 دکتر احمد توکّلی به معاون اول رئیس جمهور درباره رانت ها که «هشدار» تلقی شده بود
نامه دیماه 1392 دکتر احمد توکلی اقتصاددان [نماینده وقت تهران در مجلس شورای اسلامی و در آن زمان عضو ناظر مجلس در شورای پول و اعتبار] به اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور درباره رانت ها، بازرگانیِ غیرمنصفانه که یک هشدار تلقی شده بود:
    
    پس از ذکر نام و عنوانِ دریافت کننده نامه، چنین نوشته شده بود:
    "نامه مورّخ هجدهم دیماه 1392 شما به وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس کل بانک مرکزی را دو ـ سه بار خواندم. به نظر رسید که اهمیت تخلّفِ صورت گرفته از نگاه شما پنهان مانده است و این امر ممکن است موجب غفلت از سایر اقدامات سلطه طلبانه بر بازار شود. به ناچار توجه تان را به چند نکته زیر جلب می کنم:
    1 ـ در گزارش مورخ پانزدهم دیماه 1392 این جانب به رئیس و نمایندگان مجلس، دادن دو امتیاز ناروا مطرح بود که در هر دو، آقای نعمت زاده و در یکی از آنها ـ شما [جهانگیری] و آقای دکتر سیف، به درجات مختلف دخیل بوده اید. متأسفانه نسبت به تصحیح اولی هیچ دستوری در نامه شما نبود. یعنی این که به طور استثنایی به یک تاجر خاص 80 میلیون یورو ارز با هزینه انتقال کم و سرعت انتقال بالا داده شده که سود هنگفت بادآورده برای وی داشت. هیچ تدبیری برای بازگرداندن این رانت در نامه شما نبود، و نسبت به رانت دوم هم با این که به رفع سوء اثر امتیازِ داده شده دستور دادید، نه تنها هیچ آثاری از پشیمانی و تأسف از کار انجام شده به چشم نمی خورد، بلکه تقدیر و تشکر نیز از ارایه رانت به یک تاجر خاص به عمل آمده بود!. ....
     2ـ علی علیه السلام در نامه به مالک اشتر، پس از سفارش نسبت به تجّار و صنعتگران و امر به تسهیل فعالیّت آنان، هشدار می دهند که "با این همه سفارش، هشیار باش که در بسیاری از آنان تنگ نظری شدید، آزمندی زشت، میل به احتکار و علاقه به تسلط بر بازار وجود دارد." و سپس دستور می دهند که از احتکار و سلطه طلبی آنان جلوگیری کن. این دستور دینی که علم اقتصاد آن را نظریه پردازی کرده است باید سرلوحه کار مسئولان اقتصادی کشور باشد. به ویژه که در ماده 1 قانون اجرای سیاست های اصل 44، یکی از وظائف دولت «جلوگیری از ایجاد انحصار توسط بنگاه‌های اقتصادی غیردولتی، منع رفتارهای ضد رقابتی از جمله رویه‌های محدود کننده و اِعمال بازرگانی غیرمنصفانه و تسهیل رقابت به منظور افزایش کارایی و رفاه اقتصادی» شناخته شده است. یعنی دولت ـ باید هم از انحصار بازدارد، و هم از اِعمال بازرگانی غیرمنصفانه (دامپینگ). توجه خواهید داشت که همین رانت ها امکان تسلط بر بازار را فراهم می سازد. شما که برای تسهیل امور واردکنندگان توصیه می کنید، برای جلوگیری از تسلط آنان بر بازار نیز اقدام کنید.
    3 ـ خطری که اینک پیش آمده است همین بازرگانیِ غیرمنصفانه، یعنی ارزان فروشی به قصد حذف رقیبان از بازار و گرانفروشی پس از تسلط بر بازار است؛ چه علیه کشاورزانِ زحمتکشِ ذرّت کار خوزستان و چه علیه تجّار هم صنف. هشدار می دهم که برای حفظ منافع مردم مظلوم، دقیقا نسبت به این امر حساس باشید. همچنان منتظر اقدامات تکمیلی شما هستم" ـ احمد توکلی
    .........
    در سه روز پیش از انتشار نامه دکتر احمد توکّلی در این تاریخ آنلاین، تنی چند از مخاطبان این تاریخ آنلاین خواسته بودند که متن نامه احمد توکّلی خطاب به مجلس درباره ویژه خواری 850 میلیون دلاری (650 میلیون یورو) برای واردات کُنجالِه (خوراک گاو) را درج کنیم تا به عنوان سند در تاریخ باقی بماند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
معطل ماندن یک اصل قانون اساسی ـ اصل مربوط به دارایی مسئولان کشور
جواد کریمی قدوسی نماینده مشهد در مجلس شورای اسلامی 21 دیماه 1392 گفت که اعلام فهرست اموال و دارایی‌های مسئولان از جانب خودشان، یکی از اصول قانون اساسی است و این اصل صراحت دارد که مسئولان لیست اموال خود را اعلام کنند، اما اجرای این اصل تاکنون معطل مانده و در جلسه هفته گذشته مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز به نتیجه نرسید و به کمیسیون دیگری ارجاع شد تا در آن کمیسیون ویژه، بار مالی آن را بر طرف کنند [هزینه مالی اجرای آن که به نظر نمی رسد زیاد باشد]. افکار عمومی، رسانه‌ها و نمایندگان مجلس به دنبال این هستند که هرچه زودتر این طرح عملیاتی [اجرا] شود، چرا که این طرح نقش بسیار مهمی در پیشگیری از بسیاری از مفاسد اقتصادی خواهد داشت.
    وی گفت که انتظار داریم تا کمیسیون ویژه، هرچه زودتر در یک نشست مشترک با دولت، مجلس و قوه قضائیه به یک جمع بندی برسد و تکلیف اجرای این اصل قانون اساسی را سریع تر روشن کند؛ بالاخره نمی‌توان این اصل قانون اساسی را نادیده گرفت و معطل گذارد. طرح رسیدگی به دارایی مسئولان و کارگزاران نظام پس از کش و قوس‌های فراوان میان مجلس و شورای نگهبان، به مجمع تشخیص ارجاع شد ولی 19 ماه پس از ارجاع!، در جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام مطرح شد اما در همان بدو ورود مجمع به جزئیات طرح، اعضای مجمع این طرح را برای بررسی بیشتر به کمیسیون ویژه‌ ارجاع دادند!.*
    
    * اظهارات جواد کریمی قدوسی، از خبرگزاری تسنیم ـ یکی از خبرگزاری های مستقر در تهران نقل شده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
Matteo Palmieri فیلسوف ایتالیایی: ملّتی كه گذشته اش را فراموش كند به قهقرا می رود ـ روانشناسی سیاسی جامعه


«ماتئو پالمی یری Matteo Palmieri» مورخ، فیلسوف، نویسنده و شاعر بنام ایتالیای قرن پانزدهم 13 ژانویه سال 1406 در فلورانس چشم به جهان گشود و 69 سال عمر كرد. وی كه از بانیان رُنسانس (تجدید حیات علوم، ادبیات و هنر) درایتالیاست در تالیف معروف خود«دلا ویتا سیویل = زندگانی مشترک مدنی» روانشناسی سیاسی و اهمیت قانون، اصول، پرهیزگاری، رعایت اخلاقیات، ساختار حکومت و اینکه چه افرادی می توانند مدیریت کنند را تشریح کرده است. برپایه همین کتاب، در نیمه دوم قرن 20 اندیشمندان معاصر و بویژه گابریل آلموند و سیدنی وربا «فرهنگ سیاسی = پولیتیکال کالچر» را تعریف کردند و به تشریح «روانشناسی سیاسی» و اهمیت مشارکت در دمکراسی پرداختند و تاکیدکردند که اگر فرهنگ سیاسی در جامعه ای بوجود نیاید، مسائل و نیازها شناخته و درک نشود مدیر و وکیل شایسته برای رفع آنها انتخاب نخواهد شد و جامعه بتدریج مدیریتی اولیگارشی خواهد یافت که رفتن به راه آنارکیسم (آنارشیسم) واکنش برخی از مردم نسبت به آن است.
    ماتئو در کتاب دیگر خود «جدل سیسرو با كوین تی لیان» استدلال كرده است كه علت به قهقرا رفتن و عقب ماندگی و تجزیه ایتالیا پس از فروپاشی امپراتوری روم و 9 قرن ماندن در این وضعیت [تا آن زمان] به این سبب بوده است كه ایتالیایی ها گذشته تابناک خود [دوران امپراتوری روم] با آن همه شكوه، خلوص، زیبایی و پیشرفتهایش را فراموش كرده اند. آنان تاریخ روم و سرگذشت مردانی را كه در به وجود آوردنش تلاش و فداكاری كرده بودند به فراموشی سپرده اند و از ارزش خاكی كه بر روی آن زندگی می كنند بی خبر شده اند. هموطنان ایتالیایی هنوز هم از خواب غفلت بیدار نشده و در پی به دست آوردن میراث استثنایی و گرانبهای خود نیستند و این میراث همانا تمدن، فرهنگ، وحدت، استقلال و حاكمیت ملی است. هموطنان تا گذشته وطن را نشناسند به ارزش آن و دلیل داشتن تکلیف برای تجدید عظمت آن پی نخواهند برد. همین فراموشكاری باعث افتادن به این بدبختی شده است. ما نباید تمدن درخشان 800 ساله خود (عهد باستان) را فراموش می كردیم و وارد نفاق، ضعف و ظلمت كنونی می شدیم. از مسافران شرق شنیده ام كه روایت كرده اند در سرزمین پارسیان (ایران) مردی همه عمر را بدون این كه كسی از او بخواهد و یا با دادن پول و لقب تشویق كند، تاریخ میهن خود را به شعر در آورده تا فراموش نشود (اشاره به فردوسی است). آنان زنده خواهند ماند و نام این شاعر فداكار خودرا زنده و پایدار و محفوظ خواهند داشت.
     «ماتئو پالمی یری» در دیوان اشعارش به امید روزی است كه دانش، ادبیات، هنر و اندیشه كه متعلق به همه بشریت باید باشند از یك فواره بیرون بریزند تا همگان بر حسب نیاز از این آب همگانی بهره برگیرند. وی در این زمینه قطعه شعری مشابه سعدی ما دارد كه سعدی گفته است: بنی آدم اعضای....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
چند گفته از «ادموند بورك» فیلسوف ایرلندی تبار به مناسبت زادروز او ـ با تغییر انگیزه، عمل انسان را می توان تحت كنترل در آورد
Edmund Burke

«ادموند بورك» اندیشمند ایرلندی تبار انگلیسی 12 ژانویه سال 1729 به دنیا آمد و معروفترین اثر او «فلسفه تحقیق» است. وی از فلاسفه بزرگ قرن 18 بشمار می آید كه از1765 به مدت سی سال به تكمیل فرضیه های سیاسی خود پرداخت. این نظریه ها و گفته های بسیار مهم از اوست:
     ــ عمل یك انسان تحت تاثیر انگیزه هایی در ارتباط با منافع او صورت می گیرد؛ بنابراین با تغییر انگیزه (كه عاملی است متغیّر) عمل انسان را می توان تحت كنترل در آورد.
     ــ انقلاب فرانسه به جهانیان آموخت كه «مبارزه»، اعصاب فرد مبارز را قوی، مهارت اورا تیز و فرد و یا افراد را بی نیاز از اتكاء به دیگران می كند.
     ــ جامعه ای كه نتواند و یا نخواهد از استعداد و مهارت اعضای خود و بهترین آنان برای پیشرفت استفاده كند حق ندارد خود را دمكراتیك و مردمی بداند.
     ــ پارلمانها و شوراها مجمع افرادی نیستند كه دشمن یكدیگرند بلكه برای شور درباره خیر و صلاح جامعه برگزیده شده اند نه جنگ و ستیز با یكدیگر؛ مردم به آنان اعتماد كرده اند و باید امانتدار و خدمتگذار باشند.
     ــ درست است كه ترسوها عُمر بیشتری می كنند، ولی عمری بی فایده برای جامعه و حتی خودشان.
     ــ آسیبی كه یك جامعه از چاپلوسی افراد و ریا و دغل می بیند به مراتب بیشتر، عمیقتر و زیانبارتر ازحمله بزرگترین ارتش جهان است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو ادبیات
زادروز نویسنده ای که آغازگر یک انقلاب ادبی در زبان آلمانی بود
«كارل بلایبترو» نویسنده آلمانی 13 ژانویه 1859به دنیا آمد كه از سال 1885 مجله گسلز شافت را برای راهنمایی نویسندگان آن زبان تاسیس كرد كه سر آغاز یك انقلاب ادبی در قلمرو زبان آلمانی بشمار می رود.
    معروفترین داستانهای خود او؛ مادام لوتیا، حیات مونیخ و «ایزا چه چیزی را نجوا می كند» هستند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زمانی که ستون «درگوشه و کنار شهر» روزنامه اطلاعات دارای بیشترین مخاطب بود ـ دلیل مخاطبان
نتایج نظرسنجی روزنامه اطلاعات در دی ماه 1346 از مخاطبان خود نشان داد که صفحه 5 ستون از 5 نویسنده که در این صفحه ـ نامه ها و نظرات ارسالی مخاطبان و مطالب و درد دل های تلفنی و نیز مقالات انتقادی هم چاپ می شد و همچنین ستون «درگوشه و کنار شهر» که تهیه و تنظیم آن از مؤلف این تاریخ آنلاین [نوشیروان کیهانی زاده] و در آن زمان از دبیران اطاق خبر آن روزنامه و از سردبیران خبرگزاری پارس و اخبار رادیو بود خوانندگان بیشتری داشتند و پس از اینها، صفحه عبور از 5 قاره شامل مطالب جالب، خواندنی و دانستنی از گوشه و کنار جهان. مخاطبان گفته بودند که هر ستون درگوشه و کنار شهر دارای چند داستان کوتاه جالب و واقعی است و حاوی اندرز. اخبار حوادث (پلیسی و قضایی)، مدارس، ورزشی، هنری و بهداشتی نیز پُرخواننده و اخبار اقتصادی کمترین خواننده را داشتند. مخاطبان گفته بودند که مطالب اقتصادی، دولتی هستند و از منابع رسمی کسب شده اند و تبلیغ. ابتکار صفحه 5 ستون از 5 نویسنده از دکتر علی اصغر حاج سیدجوادی است که دوبار خود او و یک هم برادرش دکتر حسن، سردبیر روزنامه اطلاعات بودند.
    روزنامه اطلاعات از اواخر دهه 1330 تا اوایل دهه 1350 هر چند وقت یکبار درباره مطالب منتشره و ترکیب صفحات و ... از مخاطبان نظرسنجی می کرد و نظرات را پس از جدول بندی در جلسات دبیران و سپس نویسندگان مطرح و مطابق خواست مخاطبان ـ اگر منجر به خروج از اصول ژورنالیسم نمی شد ـ دست به تغییرات می زد و حتی در تحریریه اش، انتقال و جابجایی به وجود می آورد که گاهی سردبیر اجرایی (که متفاوت از سردبیر کل است) به کار دیگری منصوب می شد. این نظرسنجی در شهرستانها توسط نمایندگان روزنامه و در تهران، توسط افراد و موسسات حرفه ای انجام می شد. این قبیل نظرسنجی از سال 1334 در رادیو ایران نیز صورت می گرفت و هر دو ماه یک بار. فرق کار در این بود که در مورد رادیو، از مخاطب سئوال می شد که آیا از برنامه ای که می شنود راضی است و یا ناراضی و نتیجه برای آگاهی کارکنان انتشارات و رادیو (که بعدا وزارت اطلاعات و جهانگردی و اینک وزارت ارشاد شده است) در تابلوهای اعلانات این سازمان نصب و به مسئولان برنامه ها ابلاغ می شد تا ایرادهای واصله را برطرف کنند.
    برنامه «درگوشه و کنار شهر» که مبتکر و مدیر آن، مؤلف این تاریخ آنلاین بود و از تابستان 1341 تا زمستان 1343 هر روز در ساعت 4 و 30 دقیقه بعد از ظهر از رادیو ایران (سراسری) پخش می شد در طول این مدت صد درصد مخاطب (شنونده) داشت ولی 5 و گاهی تا 7 درصد گفته بودند که از محتوا کاملا راضی نیستند. مؤلف این تاریخ آنلاین بعدا آن را به روزنامه اطلاعات منتقل کرد، در صفحه حوادث و بعدا صفحه 6 این روزنامه و نیز مجله اطلاعات هفتگی با همان عنوان «درگوشه و کنار شهر» چاپ می شد و احمد سخاورز (مترجم انگلیسی و دبیر اخبار وقت رادیوتلویزیون) هم بر برخی از مطالب آن کاریکاتور می کشید. سخاورز بیش از سه دهه است که در کانادا زندگی می کند و به «الان سخاورز» معروف است و در این کشور آثار هنری متعدد به وجود آورده است از کاریکاتور، نقاشی بویژه درباره حیات وحش و مجسمه سازی و از معاریف کانادا است. وی جوائز هنری متعدد به دست آورده و نقاشی های او از حیات وحش تمبر پُستی شده اند.
    
یک نمونه از ستون در گوشه و کنار شهر که در شماره 30 دیماه 1346 روزنامه اطلاعات درج شده بود ـ کاریکاتورها از احمد سخاورز (بیش از سه دهه مقیم کنفدراسیون کانادا و از معاریف این کشور ـ قبلا کاریکاتوریست مطبوعات تهران و عمدتا مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات و مترجم و دبیر اخبار بین الملل رادیو تلویزیون دولتی ایران)


    
لگو صفحه پنج ستون از پنج نویسنده


    
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بحثی تازه و جالب: طبق رای دیوان عالی آمریكا نشریاتی كه از دولت كمك می گیرند مستقل بشمار نمی آیند ـ در ایران، دولت به نشریات کمک مالی میدهد!
13 ژانویه 1988 دیوان عالی آمریكا رای داد كه آن دسته از نشریات این كشور كه از دولت كمك مالی دریافت می دارند و یا این كه از امكانات دولت از قبیل ساختمان و تجهیزات برخوردار هستند از شمول اصلاحیه یكم قانون اساسی آمریكا كه اشاره به روزنامه های مستقل و حرفه ای دارد خارج اند و می توان آنها را سانسور كرد. این رای كه قاعدتا باید به صورت رویه قضایی در آمده باشد در پی دادخواست نشریه انجمن دانشجویان یك دانشگاه به دادگاه كه مراحل قضایی خود را تا دیوان عالی طی كرده بود صادر شده است. مسئولان این نشریه شكایت كرده بودند كه مقامات دانشگاه مانع انتشار پاره ای از مطالب می شوند و عملا دست به سانسور می زنند كه كاری خلاف قانون اساسی است كه استقلال كامل نشریات را تضمین كرده است. دیوان عالی آمریكا با این رای خود این دادخواست را رد كرد. قبلا نیز فروش [تکفروشی] نشریاتی كه باكمك دولت منتشر می شوند ممنوع و تاكید بر رایگان بودن آنها شده بود. در آمریكا تنها نشریات دانشگاهی و بولتن های موسسات دولتی و معدودی از مجلات تخصّصی ( علمی ـ فرهنگی) از دولت كمك مالی دریافت می دارند. كمك دولت به مجلات و نشریات تخصصی هم عمدتا به صورت پیش خرید شماری از نسخه های آنها برای توزیع در كتابخانه های عمومی و ارسال برای موسسات و افراد مربوط صورت می گیرد.
     حكم دیوان عالی آمریكا این دو سئوال جهانی را باردیگر به میان آورده است كه آیا دولتها حق دارند كه روزنامه عمومی و جامع (نه، اختصاصی) از آن خود داشته باشند، روزنامه نگار شوند، به نشریات عمومی کمک مالی دهند و در قوه چهارم دمكراسی مداخله كنند؟!، و نیز آیا می توانند به نشریات عمومی کشور خود کمک مالی بدهند که به اُفت مطالب (متاع) نشریات می انجامد؟. دولت جمهوری ایران از معدود کشورهای جهان است که به نشریات کشور کمک مالی می دهد و منظما میزان این کمک مالی به هر نشریه ای را هم رسما اعلام می دارد.
     در پی فروپاشی بلوك شرق و شوروی، اینك كشورهایی كه دارای روزنامه عمومی (جامع) دولتی هستند كمتر از تعداد انگشتان دست است و یكی از این كشورها جمهوری اسلامی ایران است كه از دهه 1370 هجری خورشیدی دارای مطبوعات دولتی شده است كه همانند روزنامه های دیگر منتشر می شوند، آگهی تجاری می گیرند و توزیع و بفروش می رسند. كوچكترین زیان وجود روزنامه دولتی در یك كشور كه از زیان دهی باك ندارد جلوگیری از رقابت صحیح روزنامه ها با یكدیگر است و در نتیجه روزنامه های حرفه ای به سود دهی لازم نمی رسند و نمی توانند كیفیت مطالب (متاع خود) را آن گونه كه انتظار است بالا ببرند و لاجرم محتوای روزنامه ها به دلیل استفاده از اخبار و مطالب وارده رایگان و ارزان در یك چارچوب مشخص قرار می گیرد كه مطابق خواست مخاطبان و اصول و تعاریف روزنامه نگاری نیست كه به تضعیف تمدن و فرهنگ، آموزش و معلومات عمومی منجر می شود و یكی از علل گرایش به سمت رسانه های خارجی و وبلاگها و اینک سوشل میدیا هم همین است. باید توجه داشت كه آن دسته از سرویس های خبر رسانی (خبرگزاری ها) که به رایگان در دسترس همگان نیستند و تنها به مشترکین و عمدتا نشریات و رادیو تلویزیون ها سرویس می دهند رسانه نیستند، کمک رسانه هستند و در ردیف رسانه عمومی طبقه بندی نمی شوند، آنها ابزار كمك به رسانه ها هستند همانند موزّعان و چاپخانه ها و سرچ انجین ها.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
واگذاری کالیفرنیا از جانب دولت مکزیک به دولت واشنگتن در پی شکست نظامی مکزیک ـ کالیفرنیا در یک نگاه
John Charles Fremont
13 ژانویه 1847 و در پی شکست نظامیان مکزیک از نظامیان آمریکا به فرماندهی سرلشکر فریمانت (جان فره مونت)، سرزمین کالیفرنیا که اینک (ژانویه 2017) در آن بیش از 39 میلیون ازجمله صدها هزار ایرانی زندگی می کنند به تصرف دولت واشنگتن درآمد. کالیفرنیا حدود یک چهارم ایران وسعت دارد. در پی تصویب قوه مقننه آمریکا (کنگره)، جیمز پولک رئیس جمهوری این کشور به مکزیک اعلان جنگ داده بود.
    در پی چند شکست ازجمله در مونتری، 13 ژانویه 1847 «پیکو» فرماندار مکزیکی کالیفرنیا قرارداد تسلیم معروف به ترک مخاصمه
    Cahuenga را امضا کرد ولی جنگ در نقاط دیگر ادامه یافت. دولت مکزیک (که قبلا اسپانیای نو خوانده می شد) سال بعد و طبق «قرارداد گوادالوپ ـ هیلداگو» هفت ایالت شمالی خود ازجمله کالیفرنیا، آریزونا، نیومکزیکو، کلرادو و نوادا را به دولت واشنگتن واگذارکرد و در ناحیه تکزاس، رود «ریو گرانده» مرز دو کشور شده است. در پی واگذاری کالیفرنیا به دولت واشنگتن، اتباع کالیفرنیای مکزیک (کالیفُرنیوها) عملا شهروند دولت واشنگتن شدند، ولی کالیفرنیا در سال 1850 به عنوان استیت سی و یکم به عضویت اتحادیه (فدراسیون) درآمد.
    جنگ دولت واشنگتن و دولت مکزیک از 1846 تا 1848 ادامه داشت. «جیمز ناکس پولک James Knox Polk» یازدهمین رئیس جمهوری آمریکا در پی اخراج مکزیک از جنوب تکزاس در سال 1845 و تصرف مسلحانه این منطقه تا «ریو گرانده» و نیز نیومکزیکو و دادن اخطار به انگلستان و فرانسه که درصدد استقرار در مناطق شمال غربی (ایالت های فعلی واشنگتن، اورگون و آیداهو) نباشند درصدد تصرف کالیفرنیا برآمد که قرنها بخشی از مکزیک (اسپانیای نو) بود. نقشه تصرف کالیفرنیا ظرف دو سال (از فعالیت های اطلاعاتی تا جنگ) اجرا شد. مکزیک در سال 1821 استقلال یافته و از اسپانیا جدا شده بود. جنگ بر سر تکزاس پیش از جنگ های سالهای 1846 ـ 1848 آغاز شده بود. اروپائیان ـ اسپانیایی ها و روس ها ـ در قرن 16 وارد سرزمین کالیفرنیا شدند و یک دریانورد انگلیسی هم در همان زمان پس از اندک توقف، از ساحل آن در منطقه سانفرانسیسکو گذشت. روس ها در شمال سانفرانسیسکو یک دژ نظامی ساخته بودند.
    طبق قرارداد دولت واشنگتن با دولت مکزیک، منطقه دماغه ای شکل کالیفرنیا همچنان در دست دولت مکزیک باقی مانده است.
    شمار بومیان کالیفرنیا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) تا دوران گُلد راش بیش از مهاجران اروپایی تبار بود.
    24 ژانویه 1848 اعلام شد که در منطقه کلومای کالیفرنیا (ساتر میل) طلا کشف شده و در اینجا می شود با شستن خاک، قطعات طلا به دست آورد و طلا در رسوبات رودخانه [ساکرامنتو] یافت شده است. با این خبر که به باور مورّخان، دولت واشنگتن مشوّق انتشار و دنباله یافتن آن بود شعار «پیش به سوی طلا ـ گُلد راش Gold Rush» در ایالات قدیمی باعث یک حرکت تازه شده بود که نصب اعلان های دولت دراین زمینه بر در و دیوار، هر فرد آماده قبول تحوّل و ماجرا را به فکر کوچ کردن به کالیفرنیا انداخته بود. این تبلیغات ظرف هفت سال (تا سال 1855) بیش از سیصد هزار تن از ساکنان ایالات قدیمی فدراسیون آمریکا را به کالیفرنیا کوچ داد و سانفرانسیسکو به صورت شهری بزرگ درآمد. جمعیت غیر بومی ـ مهاجران ـ کالیفرنیا در سال 1850 تنها 92 هزار بود. تبلیغات کشف طلا همچنین سبب مهاجرت زردها از آسیا به کالیفرنیا و آوردن بیماری های بومی آن دیار شد که براثر ابتلاء به آن، بسیاری از سرخپوستان (بومیان آمریکا) جان سپردند. جمعیت کالیفرنیا در سال 1900 حدود یک و نیم میلیون بود که در سال 2000 به 33 میلیون رسید و اینک (ژانویه 2017) به رقم 40 میلیون نزدیک شده است. شهرهای پُرجمعیت کالیفرنیا به ترتیب عبارتند از: لُس آنجلس، سن دیاگو، سن حوزه، سانفرانسیسکو و فرِزنو.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ماجرای وحدت و ضد وحدت یمن ـ نگاهی کوتاه به تحولات این سرزمین استراتژیک در طول قرون
عبدالفتّاح اسماعیل (عبدالفتّاح اسماعیل علی الجوفی) یكی از بنیادگذاران جمهوری سوسیالیستی یمن (یمن جنوبی) و اصطلاحا جمهوری دمکراتیک خلق شش سال پس از تبعید به این كشور بازگشت و 13 ژانویه 1986 در اینجا كشته شد. وی كه عقاید ماركسیستی داشت از سال 1969 تا 1980 رئیس جمهوری دمكراتیك خلق یمن بود و در این سال در پی یك منازعه داخلی از كشور خارج شده بود.
     بندر عدن پایتخت یمن جنوبی از قرن 16 تا سال 1839 دركنترل عثمانی بود و در این سال انگلستان آن را تصرف كرد تا مانع هرگونه تعرض و لشكركشی دریایی یک قدرت اروپایی به هند شود كه در تصرف آن دولت بود. بندر عدن پس از گشایش آبراه سوئز اهمیت فراوان به دست آورده است. همچنین هدف انگلستان از سلطه «فقط» بر یمن جنوبی که همانند افغانستان جنوبی و شرقی (منطقه پشتونها) عمیقا قبیله ای است و حکومت عملا از اختیارات سران قبایل؛ به دست آوردن جزیره استراتژیک یمنی سکوترا (سقطرا) واقع در اقیانوس هند بود که دریاسالار پرتغالی آلفونس دا آلبوکرکی (آلبوکرک) آن را «راه بند» مسیر ادویه (راه های دریایی مشرق زمین) و کلید اقیانوس هند خوانده، در سال 1507 تصرف کرده و ارگی در آنجا ساخته است. آلبوکرک از همین جزیره بود که با هفت کشتی توپدار و 500 تفنگدار دریایی وارد خلیج فارس شد و جزایر ایرانی هرمز، قشم و ... را تصرف کرد. ایرانیان در آن زمان سلاح آتشین نداشتند زیرا که پادشاه وقت ـ شاه اسماعیل صفوی ـ بکاربردن توپ و تفنگ را خلاف مُروّت و مردانگی می پنداشت. یمن در دریاهای اطراف خود دارای 200 جزیره است.
     در سال 1965 دو گروه ناسیونالیست عرب با ائتلاف با قبایل منطقه، فدراسیون عربستان جنوبی را در عدن تشكیل دادند و دو سال بعد كنترل این سرزمین را كه در شمال با یمن (یمن صنعا) و در شرق با عمّان هم مرز بود از دست انگلستان خارج كردند. در ژوئن سال 1969 حكومت به دست گروه ماركسیستی این ائتلاف به ریاست عبدالفتّاح اسماعیل افتاد و به جمهوری دمكراتیك خلق یمن تغییر نام داد و با شوروی، چین و كوبا روابط دوستانه برقرار كرد و مسئله ظفار را با كشورعُمّان به وجود آورد که شاه وقت (ایران) به اشاره واشنگتن و لندن در این جنگ درگیر شد و نیروی نظامی به عمّان فرستاد. . روسها از دهه 1960 متوجه اهمیت استراتژیک سکوترای 30 هزارنفری شده بودند که انگلیستان از قرن نوزدهم در آنجا پایگاه نظامی دایر کرده بود ولی فروپاشی شوروی مانع انجام برنامه های آنان شد. اینک غرب (ناتو) چشم به سکوترا بسته و بزرگ کردن قضیه هواداران القاعده در یمن (به دنبال دستگیر کردن عمر فاروق عبدالمطلب ـ جوان نیجریه ای) احتمالا به همین منظور بود.
     همزمان با حمایت دولتهای مارکسیستی از یمن جنوبی، جمهوری یمن (صنعا) نیز مورد تایید و حمایت دولت سعودی كه قبلا از امام زیدیه آنجا (در برابر تعرض مصر ـ جمال عبدالناصر) حمایت می كرد قرار گرفت و دو یمن در سال 1972 مذاكره با یكدیگر را برای تشكیل یك کنفدراسیون آغاز كردند كه به نتیجه رسید. ناظران امور آسیای غربی همان وقت گفته بودند که تحقق وحدت واقعی دو یمن و طولانی بودن عمر کنفدراسیون را بعید می دانند زیرا که اکثریت مردم یمن شمالی شیعه و این ناحیه که سه قرن و تا یکم نوامبر 1918 (ده روز مانده به پایان جنگ جهانی اول) تحت الحمایه عثمانی بود توسط امام شیعیان زیدیه اداره می شد و حکومت امام آن تا سال 1962 ادامه داشت. حال آنکه اکثریت نفوس یمن جنوبی سُنی شافعی هستند.
     اختلاف نظر دو بخش شمالی و جنوبی فدراسیون یمن در سال 1979 گسترش یافت و كار به جنگ كشید كه در اپریل سال 1980 عبدالفتاح اسماعیل رئیس بخش جنوبی از كشور خارج و به تبعید رفت و علی ناصر محمد برجایش نشست.
    
علي سالم البيض

عبدالفتاح در ژانویه 1986 به یمن جنوبی بازگشت كه كشته شد و علی ناصر محمد (علی ناصر محمد الحسنی) هم فرار كرد. پس از این دو رویداد بود که مذاكرات وحدت میان دو یمن و این بار وحدت كامل (نه کنفدراسیونی از دو کشور مستقل) از سر گرفته شد و بیست و دوم ماه مه 1990 به نتیجه رسید و پس از 14 قرن (از زمان پایان تمشیّت ایران بر امور یمن که از دوران خسروانوشیروان آغاز شده بود) كشور واحد یمن به وجود آمد كه علی عبدالله صالح (از شمال و از پیروان زیدیه) رئیس كشور و علی سالم البیض (از جنوب) مرد شماره 2 این جمهوری شد كه سه سال و چند ماه بعد علی سالم البیض به حالت قهر از دولت واحد خارج شد به جنوب رفت و اعلام استقلال كرد.
     در پی این اقدام یک جنگ داخلی شدید و پرتلفات میان شمال و جنوب یمن آغاز شد كه در ژوئیه 1994 پس از نزدیك به سه ماه به سود شمال پایان یافت و سران حكومت جنوب به خارج فرار كردند، وحدت برقرار شد و علی عبدالله صالح رئیس جمهوری یمن فرمان عفو عمومی داد كه تنها 16 تن را شامل نمی شد.
    پس از تامین وحدت یمن بوده است که نسبت پیروان مذهب به این صورت درآمده است: سنی های یمن 53 و شیعیان 47 درصد. یمن 550 هزار کیلومتری و 24 میلیونی که هنوز با دولت سعودی اختلاف ارضی دارد با داشتن دویست جزیره از جمله سکوترا و ناظر بر باب المندب و شاخ آفریقا بودن یک منطقه استراتژیک جهان است. ابوبکر القربی وزیر امور خارجه جمهوری یمن در ژانویه 2010 و زمانی که خبر از احتمال استقرار نظامی غرب در سرزمین یمن بود اعلام کرد که این دولت با ورود واحدهای رزمی خارجی ازجمله نظامیان آمریکا به یمن بنام مبارزه با القاعده مخالف است و چنین اجازه ای را نخواهد داد. دولت یمن نمی خواهد که به صورت افغانستان درآید ولی با آموزش نظامیان و پلیس یمن توسط مستشاران غرب مخالفت ندارد!. از فوریه و بویژه از مارس 2011 باردیگر اعتراض، تظاهرات، نا امنی و زد و خوردهای مسلحانه یمن را فرا گرفته و از 12 ژانویه 2012 نوعی جنگ سنّی و شیعه در شمال یمن مشاهده شده است. در این روز، در یک مورد از این برخودها، 20 تن کشته شدند.
    ارباب تفسیر ضمن اظهار نظر نسبت به تحولات پس از دستگیری جوان نیجریه ای که در یمن زبان عربی می آموخت (عمر فاروق عبدالمطلب) در فرودگاه دیترویت آمریکا و آغاز ناامنی های بعد از آن و حتی مجروح شدن رئیس جمهوری نوشتند که با ادامه حمایت خارجی از این دسته و آن دسته وحدت یمن از میان خواهد رفت و پای قدرتهای متعدد و هرکدام به حمایت از یک منطقه و یک قبیله بمیان کشیده خواهد شد و باید دانست که یمن با ترکیبی که دارد با کشورهای عربی دیگر فرق دارد.
نقشه يمن واحد - علي عبدالله صالح رئيس جمهوری که چهارم دسامبر 2017 ترور شد - جزيره استراتژيک سکوترا با رنگ قرمز مشخص شده است که در نيمه راه دو تنگه معروف جهان (تنگه هرمز و باب المندب) واقع شده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سه زمین لرزه شدید در طول 95 سال در 12 و 13 ژانویه با تلفات سنکین - زلزله هائیتی با 316 هزار کشته!
13 ژانویه 1915 در مرکز شبه جزیره ایتالیا یک زمین لرزه شدید روی داد که تنها در منطقه آوه زانو Avezzano بیش از 29 هزار تن را کشت. در همین روز در سال 2001 یک زلزله در السالوادور (قاره آمریکا) 800 تن را به آن دنیا فرستاد و 12 ژانویه 2010 یک زلزله هفت ریشتری در کشور فقر و شورش زده فرانسوی زبان 9 میلیونی هائیتی [واقع در کارائیب ـ قاره آمریکا] بیش از سیصد هزار تن را بیجان ساخت. [طبق گزارش دولت هائیتی، 316 هزار کشته]. این زمین لرزه نزدیک به 350 هزار مجروح داشت و 251 هزار ساختمان (خانه مسکونی و محل کسب) را ویران ساخت و یا آسیب زد. زمین لرزه هائیتی ساعت 4 و 53 دقیقه روی داد.
     علت تلفات سنگین زلزله نه چندان سخت هائیتی کم استحکام بودن ساختمانها و کثرت اعضای خانوار در زیر یک سقف اعلام شده است. در این رویداد بیمارستان پورت او پرنس Port - au - Prince پایتخت هائیتی، کاخ رئیس جمهور، کلیسای بزرگ و نیر مقر صلحبانان سازمان ملل آسیب دید و اسقف بزرگ کلیسای کاتولیک هائیتی و نیز رهبر حزب اقلیت کشته شدند. درصد تلفات وارده به اعیان هائیتی نسبت به تهیدستان این کشور بیشتر بود زیراکه طبقه فقیر در آلونک زندگی می کنند که سقف های آنها را پوشال و حلبی و کارتن تشکیل می دهد. اکثریت جمعیت هائیتی را [تلفظ انگلیسی آن هیتی Haiti است] سیاهپوستان (اعقاب بردگان سابق) تشکیل می دهد. هائیتی مستعمره سابق فرانسه است که با جمهوری دومینیکن جزیره هیسپانیولا را تشکیل می دهند. جزیره هیسپانیولا که کریستف کلمب (کلمبوس) آن را مقر حکومت اسپانیا در قاره آمریکا قرار داده بود روی کمربند زلزله و در منطقه توفهای دریایی قرار گرفته است. زلزله سال 1751 هائیتی در این مستعمره وقت فرانسه تنها یک ساختمان را سالم باقی گذارده بود.
در هائيتي از کاخ رئيس جمهور (بالا) ................ تا ................. خانه تهيدستان (بالا) همه جا ويران شده بود

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
«وجدان فرماندار» 167 تَن را از اعدام رهایی داد
«جورج ریان» فرماندار انتخابی وقت استیتِ ایلی نویِ فدراسیون آمریكا 11 ژانویه سال 2003 دست به اقدامی زد كه شاید تا آن زمان سابقه نداشت. وی در آستانه پایان دوره فرمانداری اش، مجازات 164 مرد و سه زن را كه به جرم قتل نفس به اعدام محكوم شده بودند و در صف اعدام قرار داشتند تا دیوان عالی آمریكا رای نهایی خود را صادر كند به حبس ابد كاهش داد.
     وی هنگام اعلام تصمیم خود گفت "در پی رسیدگی مجدد قضایی (اعاده دادرسی) به پرونده های 13 محكوم به اعدام كه ثابت شد مرتكب جرم نشده بودند و پلیس با حیله و فریب و با هدف خلاص کردن خود از پرونده هایی که روی دستش مانده بود از سه ــ چهار نفر از آنان اعتراف گرفته بود، تصمیم گرفت كه وقت را تلف نكند، خود را از عذاب وجدان رها سازد و همه محكومان به اعدام در این استیت را یك درجه تخفیف دهد و امشب را آسوده و بدون دغدغه بخوابد كه بهترین خواب همه عُمر او خواهد بود.".
     از 50 استیت فدراسیون آمریكا كه هركدام استقلال داخلی كامل دارد در 12 استیت همانند كشورهای اروپایی مجازات اعدام وجود ندارد.
    در پی احیاء مجازات اعدام در آمریكا، تكزاس بیش از استیت های دیگر اعدام داشته و پس از آن از این لحاظ، ویرجینیا قرار دارد.
    در ژانویه 2012 نیز هالی باربر Haley Barbour فرماندار جمهوریخواه استیت «می سی سی پی» در آستانه پایان دوره فرمانداری اش 215 محکوم را عفو کرد که چند تَن از آنان مرتکب قتل شده بودند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سه اقدام کم سابقه دولت آمریکا در یک روز که ممکن است اقدام اول، قاعده و روال جهانی و کاهش فساد دولتی در سایر کشورها شود
دولت آمریكا 12 ژانویه 2004 دست به سه اقدام تازه و کم سابقه زد.
    اقدام اول:
    ـ 20 میلیون دلار پولی را كه مقامات پیشین دولت پرو Peru و وابستگانشان از آن كشور خارج و به آمریكا منتقل كرده بودند از بانك ها و مراكز سرمایه گذاری گرفت و به آن دولت مسترد داشت. در «پرو» این افراد متهم به سوء استفاده از مقام و موقعیت شده بودند. اصحاب نظر همان وقت گفته بودند که به احتمال زیاد، این اقدام دولت آمریکا قاعده و روال ـ یک روال جهانی ـ خواهد شد و اگر بشود، فساد دولتی (اداری ـ اقتصادی) در همه کشورها رو به کاهش خواهد گذارد زیراکه برای سوء استفاده کننده جایی برای انتقال پولِ به دست آورده از طرق نادرست وجود نخواهد داشت و در نتیجه، این نوع فساد به حد اقل خواهد رسید.
    دو اقدام دیگر:
    ـ شرط رعایت حقوق بشر برای ادامه همكاری دولت آمریكا با دولت ازبكستان را موقتا معلّق ساخت!.
    ـ برای هر نظامی امریكایی كه بخواهد در عراق و كویت بماند ده هزار دلار پاداش تصویب كرد و به نظامیانی كه هنوز تابعیت آمریكایی به دست نیاورده بودند وعده تسریع در امر رسیدگی و تامین تابعیت داد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
پوتین: ما نباید تنها فروشنده نفت و منابع طبیعی دیگر (خام فروش) باشیم
ولادیمیر پوتین مرد نیرومند روسیه 13 ژانویه 2005 در اجتماع اصحاب تكنولوژی پیشرفته گفت كه كار ما (روسیه) نباید منحصر به استخراج منابع طبیعی وطن و فروش آنها و به عبارت دیگر؛ خام فروشی باشد. ما باید اقتصادی گوناگون داشته باشیم. دولت روسیه در 15 سال گذشته (از زمان فروپاشی شوروی تا 2005) در این راه تلاش کافی نكرده است. ما برای رسیدن به این هدف لایحه ایجاد مناطق حرفه ای در گوشه و كنار روسیه را به «دوما» می دهیم تا قانون شود. ما در این مناطق كمكهای لازم را در اختیار كارشناسان و اصحاب حرفه به ویژه در رشته تكنولوژی پیشرفته قرار می دهیم از جمله آزاد گذاردن دست برای توسعه و پیشرفت.
    پوتین گفت: "توجه عمده ما از این پس به پیشرفتهای علمی ـ تكنولوژیك خواهد بود و به اینها بهای بیشتر و اولویّت خواهیم داد و همچنین پیشرفت اقتصاد. قرار است ما با کشورهای دوست اقدام به ایجاد «تكنو پارك های مشتركTechnopark» در سیبری کنیم. مگر ژاپن، آلمان و ... دارای نفت و منابع زیرزمینی دیگر هستند كه در اقتصاد، صنعت و تكنولوژی این همه پیشرفت دارند. آنها مدیریت اقتصادی و ابتكار داشته اند. روسیه هرقدر وسیع، نباید تنها به صدور مواد خام خود مُتّكی و خام فروش باشد. ما به حد كافی از متخصص، دانشمند و دانش برخوردار هستیم. باید این عوامل را برای پیشرفت اقتصادی و فنون بكار اندازیم.".
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
پایان جستجوی ناموفق برای یافتن اسلحه كشتار جمعی در عراق
Charles Duelfer

یازدهم ژانویه 2005 روزنامه های آمریكا اظهارات «چارلز دالفرCharles Duelfer» و عكس او را به چاپ رسانده بودند كه پایان جستجو برای یافتن اثر اسلحه كشتار جمعی در عراق را اعلام كرده بود. این جستجو كه «جستجوی تازه، دقیق و همه جانبه» عنوان داشت از 2003 و پس از سقوط دولت صدام حسین و اشغال نظامی عراق آغاز شده بود و زیر نظر «دالفر» كارشناس «سیا» در زمینه اسلحه کشتار جمعی ادامه داشت.
     دالفر كه به كار جستجو پایان داده و به آمریكا بازگشته موفق به كشف چنین سلاحهایی در عراق نشده بود كه بهانه اشغال نظامی این كشور بود و عراق مدتی هم حکمران آمریکایی داشت.
     دافلر قبلا هم به كنگره (قوه مقننه) آمریكا اعلام كرده بود كه هنگام حمله نظامی آمریكا، عراق فاقد اسلحه كشتار جمعی بود. ولی، این بیان كه در آستانه انتخابات نوامبر 2004 آمریكا انتشار یافت مانع از پیروزی جورج دبلیو بوش نشد زیرا كه اكثریت شرکت کنندگان در رای دادن خواهان یک رئیس جمهوری «یكه بزن» بمانند جورج دبلیو بوش بودند که با لشکرکشی، به حکومت های افغانستان و عراق پایان داده بود و او را انتخاب كردند. با وجود این، بیش از یك سوم آمریكاییانی كه حق دادن رای داشتند در انتخابات نوامبر 2004 شركت نکرده بودند! که نوعی بی اعتنایی و بی علاقه گی به نامزدهای انتخاباتی وقت است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بازگشت سیاهپوستان آمریكایی به آفریقا!
Marcus

دوازدهم ژانویه 2005 گزارشی انتشار یافته بود كه از توجه و علاقه مندی شمار بیشتری از سیاهپوستان آمریكایی به بازگشت و یا فعالیت در آفریقا حكایت می كرد. در این گزارش آمده بود كه اخیرا بیش از هزار سیاهپوست آمریكایی صاحب تخصص و حرفه در كشور غنا (مستعمره سابق انگلستان در غرب آفریقا كه آن را ساحل طلا می نامید) مستقر شده اند. بازگشت و فعالیت در آفریقا دلیل از دست دادن تابعیت آمریكایی آنان نیست. بسیاری از كشورهای سیاهپوست آفریقایی از این روند استقبال می كنند و تسهیلات متعدد در نظر گرفته اند.
     «جان كوفورJohn Kufuor» رئیس جمهور وقت غنا برای جذب اعقاب سیاهپوستانی كه با زور و برای بردگی به ممالك دیگر برده شده بودند لایحه به پارلمان این كشور داده بود. پس از دستیابی اروپاییان به قاره آمریكا بسیاری از آفریقائیان به ویژه از غرب این قاره با غل و زنجیر به قاره غربی منتقل و برای انجام كارهای سخت به فروش رسیدند و سالهای سال بردگی می كردند. بسیاری از این سیاهپوستان دركشتی هایی كه آنان را از آفریقا به آمریكا منتقل می كرد به علت تنگی جا و كمبود غذا و آب سالم جان سپردند.
    این گزارش حاوی مصاحبه با «كاركوس مانزMarcus Manns» یك جوان بازگشته از آمریكا به غنا بود كه گفته بود «كایرو پراكتور» است و با این كه می دانست این حرفه در غنا شناخته شده نیست پس از فراغت از تحصیل دانشگاهی در آمریكا از زادگاه خود شهر «باستBasset» در استیت مشترک المنافع ویرجینا عازم غَنا (گانا) شد كه اجداد او را از اینجا با كشتی های حمل بَرده به آمریكای شمالی منتقل و به فروش رسانده بودند.
     وی مانند هر سیاهپوست بازگشته به وطن نیاکان حق اقامت و كار و خرید خانه و زمین در غنا را دارد ولی نخست غنایی ها را باید با نوعی درمان كه در تخصص اوست آشنا سازد و سپس به دایر كردن مطب دست بزند و این كار را شروع كرده است. ماركوس در دسامبر 2004 پس از دریافت مدرك دانشگاهی خود در آمریكا وارد غنا شده است. وی كمك به رشد و پیشرفت آفریقا را یك تكلیف عمومی سیاهپوستان آمریكایی خوانده است كه تنها در فدراسیون آمریکا حدود 48 میلیون نفر هستند (حدود 15 درصد کل جمعیت).
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که یک آهنگساز و حقوقدان سوسیال دمکرات رئیس جمهوری کرواسی شد ـ اشاره ای به تزِ او
Ivo Josipovic
12 ژانویه 2010 نتایج دور دوم انتخابات کرواسی (Crotia از اعضای کنفدراسیون یوگوسلاوی سابق) اعلام شد که ایوو یوسیپوویچ Ivo Josipovic آهنگساز و حقوقدان متولّد 1957 برنده آن بود و از فوریه 2010 تا فوریه 2015 حکومت کرد و سومین رئیس جمهوری کرواسی مستقل بود. وی از کمونیست های سابق یوگوسلاوی است که پس از فروپاشی این کنفدراسیون به حزب سوسیال دمکرات کرواسی پیوسته است. در بیشتر کشورهای عضو کنفدراسیون سابق یوگوسلاوی، کمونیست ها حزب سوسیال دمکرات تشکیل داده اند که فرضیه های یک سوسیالیسم ملایم را دنبال می کند.
    در دور نخست انتخابات ریاست جمهوری کرواسی که 27 دسامبر 2009 برگزارشد 11 نامزد شرکت کرده بودند که هیچکدام موفق به کسب نیمی از آراء نشدند. در دور دوم که یکشنبه دهم ژانویه 2010 صورت گرفت 60 درصد آراء نصیب یوسیپوویچ شد. وی با شعار مبارزه با فساد دولتی تا حذف کامل آن وارد میدان شده بود و پس از اینکه پیروزی اش اعلام شد گفت که کرواسی را به لحاظ پاکدستی مقامات، ستاره درخشان اروپا خواهد کرد. وی قول داد که کرواسی را ـ سرزمینی در ساحل شمال شرقی دریای آدریاتیک، همسایه اتریش، ایتالیا و صربستان در سال 2012 به عضویت اتحادیه اروپا درآورد.
    یوسیپوویچ از هواداران ارزشهای دمکراتیک و رعایت حقوق اساسی انسان است. او از پیروان تز کثرت نامزدها در هر انتخابات و کشانیده شدن کار به دور دوم است زیرا در چنین وضعیتی است که رای دهندگان فرصت دقّت در انتخاب نامزد همفکر خود و «شایسته ترین» را خواهندداشت. وی گفته بود که شایستگی فرد بستگی به وضعیت روز جامعه و مسائل مطرح دارد و هرفرد شایسته متناسب هروضعیت نیست؛ درست همانند تخصّص جراحان که هرکدام برای انجام عمل روی یک عضو بدن مهارت دارد و بدن هرزمان دچار یک نوع دشواری می شود. این اظهار یوسیپوویچ، اینک یک نظریه جهانی شده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
فرهنگ جنگ!
این عكس 12 ژانویه 2003 در روزنامه های آمریكا چاپ شده بود و لحظه وداع یك مادر با فرزند ملوانش را نشان می دهد كه كشتی او ماموریت خلیج فارس و شركت در حمله نظامی به عراق را یافته بود که دو ماه و یک هفته بعد آغاز شد.
    برخی از این روزنامه نوشته بودند: واضح است که هیچ مادری ـ آمریكایی، عراقی، افغان، روس و ... چنین لحظه ای و اصولا جنگ را نمی خواهد ببیند. و بسیاری هستند كه از خود می پرسند: پس چه فرقی است میان دنیای امروز ـ دنیای مردم آگاه و دنیای قدیم و ...؟!.
     بلوك شرق خودرا داوطلبانه منحل كرد كه حالت معارضه در جهان پایان یابد و نظمی تازه برقرار شود ـ نظمی كه از هرگونه جنگ جلوگیری کند. روس ها خود را كنار كشیدند، زیرا كه 27 میلیون كشته خود در جنگ جهانی دوم را فراموش نكرده بودند و كشته بیشتری نمی خواستند.
    مروری بر «تاریخ» نشان می دهد كه هر جنگ، جنگهای دیگری را زاییده و پس از هر جنگ، سالها و گاهی تا چند نسل «فرهنگ جنگ» جهان را ترك نگفته است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
این آگهی تجاری که در صفحه سوم شماره 24 دیماه 1340 روزنامه اطلاعات چاپ شده بود بهای یک مورد کالا را در آن زمان نشان می دهد و سندی است برای مقایسه قیمت ها در هر زمان:


 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 13 ژانويه
  • 1847:   با امضای پیمانCahuenga جنگ دولت واشنگتن با مکزیک در کالیفرنیای عُلیا (شمالی) پایان یافت و این منطقهِ متعلق به مکزیک، از آنِ اتحادیه آمریکا شد و بعدا یک استیت آن فدراسیون.
        
        
  • 1942:   آلمان نازی صندلی نجات خلبان Ejection Seat را که ساخته بود آزمایش کرد و از آن پس، خلبانان جنگنده ـ بمب افکن ها در صورت اصابت گلوله و یا موشک به هواپیمایشان و یا آسیب فنی می توانند بیرون بجهند و با چتر فرود آیند.
        
        
  • 1943:   هیتلر كه در انتظار ساخت بمب اتمی بود به رغم ناكامی هایش در جبهه های روسیه و شمال آفریقا، تداوم جنگ تمام عیار اعلام كرد كه باعث تسریع شكست آلمان شد.
        
        
  • 1906:   نخستین رادیو ویژه پخش آگهی که بُرد امواج آن تنها تا 1600 متر بود در نیویورك آغاز بكار كرد.
        
        
  • 1953:   مجلس شورای ملی فوریت لایحه اختیارات دكتر مصدق را تصویب كرد. این اختیارات موقتی به منظور تسهیل و تسریع كار دولت، درخواست شده بود.
        
        
  • 1954:   در این روز در جریان سركوبی جمعیت اخوان المسلمین در مصر، 318 تن از اعضای این جمعیت دستگیر شدند.
        
        
  • 1964:   در کلکتهِ هند میان هندوها و مسلمانان این شهر زد و خورد روی داد که ضمن آن بیش از 100 تَن کشته و 438 نفر مجروح شدند. این درگیری را یک دسته هفت هزار نفری هندو آغاز کرده بودند.
        
        
  • 1990:  


    «داگلاس وایلدرDouglas Wilder» به عنوان نخستین فرماندار سیاهپوست انتخابی یك استیت آمریكا كار خودرا آغاز کرد. وی در انتخابات عمومی نوامبر 1989 به سمت فرماندار استیت مشترك المنافع ویرجینیا انتخاب شده بود. یک فرد، تنها برای یک دوره 4 ساله می تواند فرماندار ویرجینیا شود. وایلدر بعدا مجری برنامه های یک رادیو و آنگاه شهردار انتخابی شهر ریچموند ویرجینیا - زادگاه خود شد. وایلدر که پیش از فرماندار شدن یک سناتور محلی بود از سال 2009 خودرا از امور سیاسی و اداری بازنشسته کرده و به کار تدریس در دانشگاهِ «کامان ولت» بازگشته است و عِلم حکومت (علم سیاست و مدیریت عمومی) تدریس می کند. او عضو حزب دمکرات آمریکاست. وایلدر 17 ژانویه 1931 به دنیا آمده است.
        
        
  • پیام‌های تازه
    خلاصه ای از چند نظر واصله از مخاطبان این تاریخ آنلاین در دیماه 1397 درباره پیشنهاد حذف 4 صِفر از اسکناس های جمهوری اسلامی ایران:
  •  
        
    علل باید از میان برده شود، نه صِفرها

        
        ــ مخاطب (17 دیماه 1397): علل افزایش نجومی نقدینگی و تورّم که گرانی ها و تضعیف اقتصاد را باعث شده اند باید بررسی کرد و از میان بُرد. این بررسی باید توسط اقتصاددانان و اهل تجربه که مقام دولتی جز تدریس و تحقیق نداشته باشند به عمل آید. جلسات بررسی باید در حضور خبرنگار برگزار شود تا مردم در جریان کار باشند. باید علل ار میان برده شود نه صِفرها. حذف صِفرها مسائل و مشکلات دیگری را باعث خواهد شد که دست کمی از تورّم و گرانی نخواهند داشت.
        
        
    چگونه یک میلیون مغازه قیمت ها را عینا پس از حذف صفرها تطبیق دهند؟

        
        ــ مخاطب (17 دیماه 1397): فرض کنیم که این عمل غیرلازم به اجرا درآید، آیا پیش خود حساب کرده اند که چگونه و در چه طول زمان، یک میلیون مغازه قیمت اجناس شان را عینا پس از حذف صفرها تطبیق خواهند داد، اصلاح و به مشتریان تفهیم خواهند کرد؟. همه محاسبات و احکام و ابلاغ ها و دفاتر حسابداری و بانکی و ... باید تغییر کند و بر مبنای «پولِ صفر حذف شده» قرار گیرد که مدت ها طول خواهد کشید و اشتباهات زیاد در کار خواهد بود و دردِ سر. نمی دانم که باردیگر چرا به این فکر افتاده اند، چه سیاستی در کار بوده است؟. قبلا هم دو بار این موضوع رسانه ای شده بود که موافق نداشت و فراموش شد. پارچه را گَز نکرده نباید قیچی کرد.
        
        
    زیمبابوه، آرژانتین، رومانی و ... مقایسه نادرست

        
        ــ مخاطب از آلمان (17 دیماه 1397): تجربه چند کشور را در این اقدام، مثال آورده اند. ایران کشوری است که قرن ها اَبَرقدرت جهان بود. زیمبابوه یک مستعمره آفریقایی بود به نام رودزیا که نامش را از نخستین انگلیسی که به آنجا رفته بود گرفته بودند و اقتصاد آن که متکی به تولید توتون و پنبه بود در دست سفیدپوستانِ آمده از اروپا بود که سیاهان انقلاب مسلحانه کردند و قدرت را بدست گرفتند و سفیدپوستان نه تنها از قدرت بلکه از اقتصاد هم کنار رفتند، کشور که تغییر نام داده بود دیکتاتوری و تحریم شد و چاپ اسکناس وسیله قرار گرفت و دچار آن تورم وحشتناک شد که ارتش مداخله کرد، رئیس کشور را که از سران انقلاب ضد سفیدپوست بود برکنار کرد و .... آرژانتین هم در چنگ چند ژنرال آدمکش بی خرَد قرار گرفته بود و دچار تورّم پول شده بود که دولت انتخابی در صدد حذف صفر برآمد که روز بعد مردم ریختند و پولشان از بانک ها گرفتند که ورشکستگی ببار آمد و .... رومانی که قربانش بروم، همیشه دچار فساد دولتی بود و .... ونزوئلا از زمان اعلام نظام سوسیالیستی و ملی کردن کمپانی ها آمریکایی و ثروتمندان کاپیتالیست دچار نبرد با غرب به سرکردگی آمریکا بوده است و جامعه این کشور دچار انشعاب و دو دستگی. اینها را نمی توان الگو قرار داد و ایران با این عظمت تاریخی را با آنها قیاس کرد. با اصلاح امور مالیاتی و انتصاب مدیران شایسته، مسائل پولی ایران حل خواهد شد. باید شهرت انقلاب اسلامی محفوظ بماند.
        
        
    حدس بزنید که نتیجه چه خواهد بود؟ حذف صفرها یک اقدام صوری است

        
        ــ یک مخاطب (18 دیماه 1397): پیش از حذف صِفرها (اگر مجلس تصویب کند و شورای نگهبان تأیید و رئیس جمهور دستور اجراء بدهد)، حدس بزنید که نتیجه چه خواهد بود؟. باید نتیجه را قبلا پیش بینی کرد و در نظر آورد و بعد اقدام کرد. حدس بزنید که حذف صفرها که قبلا به ذهن ایرانیان هم خطور نکرده بود در بهای کالا و خدمات چه تأثیری خواهد داشت و چه تغییراتی به وجود خواهد آورد؟. مردم با پول اضافی شان که اینک در جیب و یا بانک دارند چه خواهند کرد؟، وضعیت بانک ها چه خواهد شد؟ و همچنین خانه و زمین و اجاره بها و ... و چند سال بعد چه خواهد بود؟، آیا تورّم ادامه یافت و اگر پاسخ منفی است، چگونه؟. اگر هزینه و درآمد دولت تغییر نکند و در همین مسیر باشد افزایش نقدینگی برمعیار جدید (که باید ضربدر 10000) شود ادامه خواهد یافت، یعنی که نتیجه= هیچ، که گفته اند: چرا عاقل کند کاری که بار آرد پشیمان. حذف صفرها یک اقدام صوری است. حالا هم مردم در محاورات، مثلا ده هزارتومان را ده تومان می گویند. اگر صفرها را بزنید و به چاپ اسکناس برای تأمین کسری بودجه و سوبسیدها ادامه دهید، چند سال بعد بازهم باید صِفر بزنید. می دانید که با حذف صفرها، 45 هزار تومان یارانه نقدی می شود 4 تومان و پنج قران. دریافت کننده یارانه عادت به شنیدن ارقام بزرگ دارد و ...، کورس تاکسی از 15000 تومان می شود 15 قران که 60 سال پیش بود، آیا راننده از مسافر مطالبه مبلغ بیشتری مثلا سه تومان نخواهد کرد؟ و به این صورت گرانی بیشتر می شود.
        
        
    «شورای پول و اندوخته» پیشین باید احیاء شود

        
        ــ مخاطب (18 دیماه 1397): به جای حذف صفرها که منطق اقتصادی ندارد، «شورای پول و اندوخته» را احیاء کنید با استقلال کامل و جدا از دولت. مسئله را حل خواهد کرد. ایران 50 ـ 60 سال پیش چنین شورایی داشت. این شورا اختیاراتی بیش از شورای بانک مرکزی کنونی داشت و هر طرح را به هیأت کارشناسان می داد و در روزنامه ها برای اظهار نظر مردم منتشر می کرد. بروید روزنامه های آن دوره را بخوانید ببینید که اعضای آن چه کسانی بودند و طرز کارشان چگونه بود.
        
        
    بیان رئیس بانک مرکزی تیتر صفحه اول شماره بیستم دیماه 1397 روزنامه آفتاب یزد

        



        
        
    و این هم تیتر صفحه اول شماره 20 دیماه 1397 کیهان و یک پاراگراف از اظهارات رئیس بانک مرکزی

        
        



        به گزارش کیهان ـ روزنامه حکومتی جمهوری اسلامی ایران (وابسته به دفتر رهبری)، عبدالناصر همّتی رئیس بانک مرکزی با بیان اینکه نقدهای انجام شده را بررسی و از آنها استقبال می‌کنیم گفت: باید نظر کارشناسان مَدِ نظر قرار گیرد و اگر جمع‌بندی مثبت نباشد این اقدام (حذف صفرها) را انجام نمی‌دهیم. این موضوع هنوز یک پیشنهاد است، باید به تصویب دولت برسد و اگر دولت تصویب کند به صورت لایحه به مجلس داده خواهد شد، در کمیسیون مربوط و صحن علنی مجلس بررسی و در صورت قانون شدن، اجرای آن حدود دو سال طول خواهد کشید.
        
        - - - - -
         درج خلاصه نظرات دریافتی تازه (در پنجشنبه شب و جمعه) که در سایت پنجشنبه وعده آن را داده بودیم در زیر آمده است.
        
        
    * * * * *

        
        
    در 7 پیام بعدی، حذف صِفرها غیرضروری و دردسرساز خوانده شده است ـ هشدار یک مخاطب به بانک مرکزی که مبادا یک بانک روزگاری نتواند سپرده های مردم را بدهد!

        
        در 7 پیام دریافتی در پنجشنبه شب (20 دیماه 1397) و جمعه (21 دیماه 1397) نظراتی مشابه نظرات درج شده قبلی مطرح شده بود و اینکه حذف صِفرها نه تنها ضرورت ندارد بلکه دردِ سرساز و وسیله ای برای انتقاد خواهد بود و هیچ مسئله ای را حتی ظاهری و چند روزه حل نخواهد کرد.
        
        ــ در یک پیام نوشته شده است که حذف صِفرها، عملی درست مشابه این است که در یک شهر که دچار کمیابی آب شود، بجای حل منطقی مسئله بیایند نام شهر را عوض کنند!. مسئلهِ کثرتِ نقدینگی سالهاست که انباشته شده و راه حل طویل المدت دارد و مردم این را می دانند و عجله نیست.
        
        ــ یکی دیگر از این هفت مخاطب نوشته است: "در این اوضاع و احوال که آمریکا دشمنی با جمهوری اسلامی را سخت تر کرده و وزیر امورخارجه اش در منطقه است و سرگرم یارگیری علیه ایران و گفته است که سختگیری های اقتصادی بیشتر خواهد شد، نباید سراغ صحبت هایی نظیر حذف صِفر از پول رفت که مردم را گیج می کند و مشکلی هم حل نمی شود. من [مخاطب] هر روز رسانه های فارسی را در اینترنت می خوانم و صفحات اول روزنامه های تهران را که اِسکَن می شوند می بینم. اخیرا به طور مبهم از احتمال ورود یکی ـ دو بانک به مرحله بحران نوشته بودند. بانک مرکزی باید به این موضوع توجه ویژه کند و اسکناس های چاپ شده در انبار خودرا آماده تزریق به بانک های در آستانه بحران و بدست گرفتن مدیریت آنها کند. خدای ناکرده اگر یک روز یک بانک نتواند سپرده حتی یک فرد را پس بدهد، کشور دچار مسئله خواهد شد، دیدید که حادثه از مسیر خارج شدن یک اتوبوس دانشگاه و ... صدا بلند کرد. وای به حال حساب های بانکی. زندگی مردم به پس اندازشان بسته است. تکلیف ردیف اول دولت ها محافظت از پول و دارایی (مال) شهروندان است."
        این مخاطب اضافه کرده است:" در خبرهای مربوط به پیشنهاد حذف صفرها مثال از چند کشور مسئله دار آورده بودند. اگر بخواهیم که از کارهای کشورهای دیگر اقتباس کنیم، در چند ایالت آمریکا و شهر واشنگتن کشت، فروش و مصرف ماری جوانا هم آزاد شده است. ایران نظام اسلامی دارد و باید شریعت اسلامی و دستورهای قرآن را رعایت کند نه اقتباس از دولت های دیگر.".
        
        - - - - -
        پیامی که 21 دیماه 1397 در ساعات شب واصل شد:
        
        
    بجای بحث از حذف صِفرها، کشوررا برای دفاع در این جنگ اقتصادی آماده کنیم و صرفه جویی یک ابزار دفاعی است

        
        "با توضیحات تازه رئیس بانک مرکزی که دنبال کردن پیشنهادِ حذف صِفرها بستگی به جمع بندی نظرات ابراز شده خواهد داشت، به نظر می رسد که تأکیدی بر این کار بخصوص در این شرایط جنگ اقتصادی نباشد، الوّیت با مسلح شدن برای دفاع از کشور در این جنگ اقتصادی است. جنگ اقتصادی، یک جنگ نَرم نیست، جنگی فیزیکی و شدیدتر از جنگ نظامی است. جنگ نرم، جنگ ایدئولوژیک و فرهنگی است و ابزار آن رسانه ها و سپاهیانش اهل قلم، اهل سخن و دیپلمات ها هستند. از اظهارات خطباء نماز جمعه و دلسوزان دین و وطن و برای مثال؛ دکتر احمد توکلی چنین استنباط می شود که هنوز برای دفاع قاطع در این جنگ اقتصادی که هر دَم نیز تشدید می شود مسلّح نشده ایم که لازم است با تمامی امکانات آماده شویم. مردم ما در زمان حکومت دکتر مصدق، یک جنگ اقتصادی 29 ماهه را تجربه کردند. من متولّد سال 1340 هستم. پدرم در زمان مصدق یک آموزگار بود، کُت، پیراهن و جورابهایش را از آن دوره حفظ کرده بود تا روزی در موزه بگذارد. کُت او شش وصله داشت، پیراهنش یک آستین نداشت و کف جورابهایش را با پارچه مُندرس وصله زده بود. می گفت که به ما آموزش امساک و صرفه جویی می دادند و زندگانی با آنچه را که کشور توان تولید دارد و ما مطابق آن رفتار می کردیم و راضی هم بودیم که کارمان را نوعی دفاع از کشور می دانستیم. از او پرسیدم که واکنش دانش آموزان وقتی که با این کُت به کلاس می رفتی چه بود؟، گفت که اتفاقا درسی بود برای دانش آموزان که آنها هم صرفه جویی را یاد بگیرند که یک ابزار جنگ اقتصادی است.
        حالا هم دولت باید چنین کند، واردات را جز آنچه که واقعا ـ واقعا لازم است ممنوع کند، خودش واردکننده باشد نه تاجر، ولخرجی و لوکس بازی را منع و از خطباء نماز جمعه بخواهد که صرفه جویی را تبلیغ و فساد و اِصراف را با قرائت آیات مربوط از قرآن کریم و بیانات حضرت نبی (ص) و امامان نَهی کنند و عذاب وجدان در سال های پیری و ناتوانی و نیز مجازات سخت آخرت را گوشزد کنند. دیدن اخبار فساد در نشریات کشور واقعا اسف انگیز است. انتظار نبود که در نظام اسلامی حتی یک مورد فساد دیده شود.".




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com