Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
16 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 16 نوامبر
ايران
نبرد قادسيه، شکست نظامی ایران، تغيير مسير تاريخ، منش و روانشناسی ايرانيان نتیجه فساد دولتی، ضعف مدیریت و وجود فاصله طبقاتی بود
نبرد قادسيه ميان عرب مسلمان و ايران 16 نوامبر 636 ميلادي آغاز شد و تا نيمروز 19 نوامبر ادامه یافت. اين نبرد به شكست نظامیان ايران انجاميد و متعاقب آن، نیروهای عرب شهر تيسفون پایتخت ایران وقت را تصرف كردند و سپس به تعقيب يزدگرد سوم شاه وقت كه از تيسفون عقب نشيني كرده بود پرداختند و در دو جنگ ديگر، در مناطق جلولا و نهاوند، نيز اورا شكست و به خراسان فراري دادند كه در ناحیه «مَرو» ترور شد. مسلمانان عرب سپس ايران را شهر به شهر تصرف کردند و حدود دو قرن در اشغال خود داشتند. تصرف ایران جز مازندران و مناطق شمال آمودریا تا سال 651 تکمیل شده بود، ولی عرب در بسیاری از شهرهای ایران آرامش نداشتند و مورد حملات چریکی میهندوستان قرار می گرفتند. جزئیات حکومت عرب بر ایران انتشار نیافته است (دو قرن سکوت).
    نبرد قادسیه در زمان خلافت عُمَر ابن الخطّاب روی داد که از سال 634 بر جای ابوبکر نشسته بود. پیش از نبرد قادسیه، چند زد و خورد کوچکتر میان نیروهای عرب و واحدهای محلی ایران در نواحی غرب فرات و منطقه حیره روی داده بود. این زد و خوردها از سال 633 میلادی آغاز شده بود. یک مورد از این زد و خوردها در ایالت آشورستان = آسورستانِ ایران و نه چندان دور از نینوا (نینوه ـ موصل).
    در نبرد قادسیه (ناحیه ای در جنوب کوفه و حِله و در کنار یک شاخه از رود فرات) نیروهای ایران بیش از 80 هزار تَن بودند و 33 فیل جنگی داشتند و نیروهای عرب حدودا 30 هزار تَن و فرمانده ارشد آنان سعد ابن ابی وقّاص بود. فرمانده یکان های ایران اسپهبد رستم فرخ زاد بود که شایستگی چندان نداشت و با اِعمال نفوذ، فرمانده شده بود. تلفات ایران در نبرد قادسیه، چهل هزار کشته و تلفات عرب 8 هزار و پانصد کشته گزارش شده است. پاره ای از مورّخان شمار نیروهای ایرانی در نبرد قادسیه را حدود 200 هزار تَن ذکر کرده اند!.
    عُمَر پیش از مسلمان شدن، چند بار در کِسوت تاجر به ایران سفر کرده بود و از اوضاع وقت امپراتوری پارسیان و ضعف هایش آگاه بود. وی ایران را پس از تصرف، به سه منطقه تقسیم کرد که خراسان بزرگترین منطقه آن بود. در دهه های نخست، از بصره بر ایران نظارت می شد. پس از شکست ایران در نبرد قادسیه، عُمَر «بَصره» را که قبلا یک شهرک کوچک ایرانی نشین به نام «وَهَشتآباد ـ اردشیر» بود به یک شهر نظامی و مقرّ حکمران تبدیل کرد و نامش را بَصرَه یعنی جایی که نقاط دیگر را زیر نظر دارد و می پاید گذارد. به این ترتیب بصره با این نام، اینک 1380 ساله است.
     در پي سقوط شهر تيسفون در قرن هفتم میلادی بود كه قبایل عرب از جزيرةالعرب به بين النهرين (عراق امروز) مهاجرت كردند و شهرهاي تازه ازجمله كوفه را ساخته شدند. پيش از نبرد قادسيه، تنها منطقه «حيره» عرب نشين بود. در حيره، که در آن زمان منطقه اي وسيع شامل بخش هايي از جنوب عراق امروز، کویت و كشور سعودي امروز بود قبیله مسیحی لخميون زندگی می کرد و «عربستان ايران» خوانده مي شد.
     شکست نظامی ایران که یکی از دو قدرت جهان وقت بود از عرب نتیجه جنگهای طولانی و غیر ضروری خسروپرویز بود [لشکرکشی تا دروازه های قسطنطنیه، تصرف اسکندریه در مصر، انتقال صلیبی که مسیح بر آن مقتول شده بود از اورشلیم به تیسفون، درافتادن با اسپهبد بهرام مِهران ـ بهرام چوبین ـ از نوابغ نظامی جهان و چند ژنرال دیگر ایران و ...] و ندانمکاریهای دیگر و بمانند برخی از روس های امروز ـ افراط در مصرف الکل و خوشگذرانی.
    پس از قتل خسروپرویز در 28 فوریه 628، تضعیف مدیریت کشور نتیجه مبارزه برسر قدرت میان بزرگان و فساد دولتی ادامه یافته بود و در نتیجه، یأس و دلسردی و عدم رضایت مردم از دستگاه اداری ـ قضایی و به همچنین گسترش شکاف طبقاتی در جامعه. این شکاف طبقاتی به حدّی رسیده بود که ازدواج یک مالک با زنی از طبقه کشاورز و کارگر ممنوع بود و نظامیانی که از طبقه کشاورز و کارگر بودند نمی توانستند وارد اسواران (یکان های سوار) شوند! و .... یزدگرد سوم شایسته ترین شاهزاده نبود که شاه شود. اصحاب نفوذ با هدف حفظ منافع خود اورا بر تخت سلطنت نشانده بودند. این فرد به قدری ضعف اندیشه داشت که هنگام عقب نشینی از تیسفون، نیمی از اعضای خانواده اش ازجمله دخترش شهربانو را با خود نبُرد که به اسارت عرب درآمدند و تحقیر شدند.
    پس از افتادن ایران به دست عرب، گروهی از خراسانیان ـ امروزه معروف به تاجیکان ـ بودند که از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري و محافظت کردند و سیستانیان (افغانهای جنوب غربی امروز) بر ضد عرب مسلحانه بپاخاستند و استقلال و حاکمیت ایران تأمین شد. ایران تنها سرزمین از متصرفات اولیه عرب است که زبان مادری خودرا حفظ کرده است.
     سقوط ابرقدرت ایران، مهاجرت عرب و سپس اقوام آلتائیک به این سرزمین را به دنبال داشت. حکومت این اقوام که فرهنگ و تمدنی دیگر داشتند بر ایرانیان، تغییراتی در منش و روانشناسی ایرانیان و حتی مدنیّت آنان به وجود آورده است. همین تغییرات بود که «سِر جان مَلکُم» انگلیسی پس از چند سفر به ایران و مدتی اقامت، در کتاب خود (منتشر شده در دهه دوم قرن نوزدهم) ايرانيان را مردماني خودخواه، متلّون و ظاهرنما خوانده و «هنري مارتين» مروج مذهب اِنگليكَن در ايران در يادداشتهاي روزانه اش در ذيل روز 15 نوامبر سال 1804 نوشته است: نماز بامدادي ايرانيان كه آن را تَرك نمي كنند مانع از آن نمي شود كه در طول روز دروغ نگويند، اجحاف و گناه نكنند. کُنت دو گوبینو فرانسوی پژوهشگر نژادشناسی در طول اقامت خود در ایران (قرن نوزدهم) و پرداختن به بررسی میزان تأثیر اختلاط نژادی که نتیجه مهاجرت ها و تهاجم اقوام دیگر بوده است فرضیه «نسبت مستقیم نژاد با تمدن» را نوشت که مورد توجّه قرارگرفته است. صفویان که از نژاد خالص ایرانی نبودند با عثمانی جنگ شیعه و سُنّی براه انداختند و وقتی که نوبت به قجرهای مغول نژاد رسید حکومت ایران آلتی در دست مسکو و لندن شد و از قافله پیشرفت عقب ماند، کوچک و کوچکتر شد و پسرفت کرد و ....
    
[شرح جنگ قادسيه در تاريخ طبري به تفصيل آمده است]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که سنگبنشته هاي ايران باستان خوانده و ترجمه شدند ـ یک سند مالكيّت ایرانیان
Sir Henry C. Rawlinson
16 نوامبر 1846 (25 آبان) را روزي نوشته اند كه «سر هنري راولينسون Sir Henry C. Rawlinson» موفق به خواندن خطوط ميخي سنگنبشته داريوش بزرگ در بيستون شد و آن را ترجمه كرد. اين سنگنبشته مربوط به سال 519 پيش از ميلاد (2 هزار و 533 سال پيش) است كه حدود جغرافيايي ايران در آن مشخص شده و یک «سند مالكيّت برای ایرانیان» بشمار مي رود ـ تنها كشور جهان كه چنين سندي را دارد.
    راولينسون از دهه 1830 تلاش خودرا براي خواندن كتيبه هاي (خط ميخي) ايران باستان آغاز كرده بود. وي كه بر زبان فارسي مسلّط بود قبلا یک دیپلمات و آتاشه نظامي انگلستان در ايران بود و مطالعه تاريخ ايرانيان وي را علاقه مند به تحقیق درباره ايران باستان و خواندن سنگنبشته های آن عهد كرده بود. پيش از او گروتنفند Grotenfend آلماني دست به چنين تلاشي زده بود ولي موفق به خواندن كامل متون نشده بود و معناي برخي از كلمات را حدس زده بود.
     راولينسون که در طول اقامت در هند و مسافرت در آسیای جنوبی و غربی نظرات متعدد مطرح کرده و هشدارهایی درباره رقابت استعماری روسیه به دولت لندن داده بود متوجه شده بود كه كتيبه های ایران باستان به سه خط نوشته شده اند و از متن ساده تر و كوتاهتر آغاز كرده بود. در اين متن های کوتاهتر، وي به كلماتي برخورد كرده بود كه در همه كتيبه هاي ميخي (در منطقه تخت جمشيد و نقاط ديگر ايران) وجود داشت و حدس زده بود كه نام هاي خاص هستند و با يافتن حروف مشترك كلماتي چون داريوش، هيشتاسب (نام پدر داريوش)، آريامازس، خشايارشا، پارسوَ (واو مفتوح = پارسوا)، هخامنشي و ... موفق به خواندن سنگنبشه ها شد كه اوج تمدن، مديريت و دانش ايران باستان را به جهانيان بازتاب داد. آرزوي داريوش در يك كتيبه اش اين بوده است كه اهورامزدا (خداي بزرگ) ايران را از دروغ، دشمن و خشكسالي بركناردارد که نشانه ناسيوناليست بودن اوست.
    شرح ساتراپي هاي ايران (ترجمه راولینسون) و انتشار مخفیانه آنها (به صورت شبنامه) در دهه سوم قرن 20 در منطقه فرارود که کمونیستهای ِ حاکم سرگرم زدودن تفکر ملّی گرایی در آن منطقه بودند سند بپاخيزي مسلحانه تاجيكیان (پارس ها) بر ضد استالين در دهه 1930 قرارگرفته بود كه خواهان پيوستن به افغانستان و ایران شده بودند و پدر احمدشاه مسعود از سران اين قيام بود كه بعدا به افغانستان پناهنده و در هرات به او سمت ریاست پلیس داده شد.
    در كتيبه بيستون، منطقه فرارود يك ساتراپي ايران قلمداد شده است كه توده های تاجيكِ منطقه، از زمان فروپاشی امپرتوری ساسانیان تا به امروز از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري كرده اند. راولينسون كه سالها عمر خود را صرف كشف حروف و خواندن كتيبه هاي ايران باستان كرد در سال 1810 در چادلينگتون Chadlington انگلستان به دنيا آمده بود و در سال 1895 درگذشت.
    
کنده کاري هاي بيستون


    
يکي از سنگنبشته هاي بيستون

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آيين مكاتبات اداري زمان ساسانيان الگوی مدیریت در جهان امروز
كتاب «آيين مكاتبات اداري» به زبان انگليسي تأليف «تاراپور»، در نيمه نوامبر سال 1933 (81 سال پیش) در كشورهاي انگليسي زبان توزيع شد كه اصول آن تاكنون در علوم اداري و رشته مديريت دولتي الگو قرارگرفته و مورد توجه بوده است.
     تاراپور در مقدمه اين كتاب نوشته است كه بيشتر قسمتهاي كتاب ترجمه آيين مكاتبات ادارات دولتي ايران در زمان ساسانيان است كه مهاجران پارسي (زرتشتي) در قرن هفتم ميلادي با خود به هند آورده بودند و وي با جمع آوري و ترجمه آنها، كتاب «آیین مکاتبات اداری» را در بمبئي نوشته است.
     مؤلف در اين كتاب ضمن پرداختن به آيين مكاتبات موسسات عمومي ايران باستان به روش مديريت و حسابرسي اين عهد از جمله مقررات تشويق و تنبيه مديران و كارمندان و ضوابط ارتقاء و ترفيع و وضعيت دوران كارآموزي كاركنان و مديران، برنامه های آموزش ضمن کار و چگونگي استعلام نظر کارکنان دولت و مدیران براي حل مسائل اداري پرداخته است.
     جهان امروز همواره ايران باستان را به داشتن روش هاي پيشرفته و كارآمد براي اداره امور عمومي ستوده است. امپراتوري هاي امويان، عباسيان و بعدا سلجوقيان و در پي آنان مغولان و تيموريان براي تمشيت امور و اداره قلمرو خود از اين مهارت ايرانيان به خوبي بهره برداري كردند و بقاء و پیشرفت این دودمانها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود. کتاب تألیف خواجه نظام الملک یک راهنمای مدیریت است. اين مهارت ايرانيان از اواسط حكومت صفويه بویژه پس از ورود گرجیان به کارهای مدیریتی در دربار شاه و دولت پا به قهقرا گذارد و تردید نیست که بسياري از مسائل ایران نتيجه همين ضعف های اداري است که ریشه در چهار ـ پنج قرن دارد.
     مهاجرت گروهي از ايرانيان به هند در قرن هفتم ميلادي (پس از افتادن ايران به دست عرب)، نخستين مهاجرت ايرانيان از وطن در طول تاريخ اين كشور بود، زيرا كه نمي خواستند سلطه اعراب مسلمان را تحمل كنند. این ایرانیان که در هند «پارسی» خوانده می شوند هند را صنعتی، تکنولوژیک و اتمی کرده اند. آنان فرهنگ و آیین ایرانی خودرا همچنان حفظ کرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گلوله خارج نشد و حسين علاء نخست وزير وقت زنده ماند
حسين علا
25 آبان 1334 (16 نوامبر 1955) حسين علاء نخست وزير وقت در مجلس ترحيم «سید مصطفی کاشانی» فرزند آيت الله كاشاني و نماينده مجلس که در مسجد سلطانی برگزار شده بود هدف گلوله مظفر ذوالقدر از فدائيان اسلام قرارگرفت ولي گلوله در لوله سلاح گير كرد و ذوالقدر سلاح را بر سر علاء کوبید كه مجروح شد.
    حمله به حسین علاء يك روز پيش از سفر به پايتخت عراق براي شركت در اجلاس سران دولتهاي عضو پيمان بغداد صورت گرفت ولی وی با همان جراحت به بغداد رفت که همزمان، دولت مسکو با یادآوری معاهدات دو جانبه با ایران از عضویت ایران در پیمان بغداد [که بعدا به سنتو تغییر داد] که هدف از آن تکمیل حلقه اتحادیه های نظامی غرب بر گرد شوروی است انتقاد کرد.
     مقامات مربوط بعدا اعلام کردند که مظفر ذوالقدر ازجانب جمعیت فدائیان اسلام مامور ترور کردن علاء شده بود. در پی انتشار این اعلامیه، نواب صفوي رئيس، عبدالحسین واحدی نایب رئیس و بسياري از اعضاي جمعيت فدائيان اسلام از جمله خليل طهماسبي كه به راي مجلس آزاد شده بود دستگير و چندی بعد اعدام شدند.
    خليل طهماسبي 16 اسفند سال 1329 سپهبد رزم آرا نخست وزير وقت را كه براي شركت در مراسم ترحيم آيت الله فيض به مسجد رفته بود با شليك گلوله كشته بود ولی بعدا با مصوبه مجلس از مجازات معاف و آزاد شده بود.
    حسين علاء متولد 1882 و متوفي در 1964 تحصيلات عمومي و دانشگاهي را در انگلستان گذرانيده بود و باينکه مدرک حقوق قضايي داشت کار خودرا از وزارت امور خارجه ايران آغاز و در طول عمر مشاغلي ازجمله سفير ايران در واشنگتن، نمايندگي مجلس، وزارت و نخست وزيري داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لغو پیمان دفاع و امنیت مشترک آمریکا و ایران از سوی شورای انقلاب در نوامبر 1979 و 30 سال بعد، امضای پیمان های مشابه با عراق و افغانستان
نوامبر 1979 (آبان 1358 و ماهی که سفارت آمریکا در تهران تصرف و کارکنان آمریکایی آن به گروگان گرفته شدند) نخست شورای وزیران و سپس شورای انقلاب معاهده دفاع و امنیت مشترک مورخ پنجم مارس 1959 (14 اسفند 1357) ایران و آمریکارا لغو کردند که مهمترین خبر روز جهان شده بود با تفسیرهای متعدد.
    این معاهده شش ماده ای بسیار حساس برپایه اعلامیه مشترک مورخ 28 جولای 1958 (لندن) و پیمان همکاری های مورخ 24 فوریه 1955 (بغداد) تنظیم و امضا شده بود و نزدیک به 21 سال اجرا و رعایت می شد. این معاهده که ایران را متحد آمریکا و ازجمله در امنیت و دفاع کرده بود از این قرار بود:
    دو دولت آمریکا و ایران در چارچوب اصول زیر موافقت کرده اند که برای امنیت و دفاع خود اشتراک مساعی کنند:
    1 ـ دولت ایران مصمم است که در مقابل تجاوز مقاومت کند. در صورت تجاوز به کشور ایران، دولت کشورهای متحده آمریکا ـ در چارچوب قانون اساسی آمریکا ـ اقدامات مقتضی را که شامل استفاده از نیروی نظامی خواهد بود، به طوری که مورد توافق طرفین باشد و به شرح مندرج در قطعنامه مشترک برای ایجاد صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه به منظور مساعدت با دولت شاهنشاهی ایران برحسب درخواست این دولت به عمل خواهد آورد.
    2 ـ دولت کشورهای متحده آمریکا طبق قانون امنیت مشترک مصوب سال 1954 و اصلاحات آن و قوانین موضوعه مربوط [آمریکا] و [طبق] قراردادهای موجود میان ایران و آمریکا که تاکنون بسته شده و یا بعد از این بسته خواهد شد باردیگر تایید می کند که به مساعدت های نظامی و اقتصادی به نحوی که دولت ایران و آمریکا توافق کنند برای کمک به دولت ایران در حفظ استقلال ملی و تمامیت خود و پیشرفت موثر اقتصاد آن کشور [ایران] ادامه خواهد داد.
    3 ـ دولت شاهنشاهی ایران تعهد می کند که این گونه مساعدتهای نظامی و اقتصادی را که دولت کشورهای متحده آمریکا به عمل می آورد به نحوی که با منظورها و مقاصدی که دولت های امضاء کننده اعلامیه لندن مورخ 28 جولای 1958 مقرر داشته اند موافق باشد [مطابقت داشه باشد] و به منظور ایجاد وسیله موثر برای توسعه اقتصاد کشورایران و حفظ استقلال و تمامیت آن کشور مورد استفاده قراردهد.
    4 ـ دولت شاهنشاهی ایران و دولت آمریکا با سایر دولت هایی که به اعلامیه لندن مورخ 28 جولای 1958 پیوستگی دارند، به منظور تهیه و شرکت در اقدامات دفاعی که طرفین آن را مطلوب تشخیص دهند، به شرط موافقت با سایر شرایط مندرج در این موافقتنامه اشتراک مساعی خواهند کرد.
    5 ـ مواد این موافقنامه، در اشتراک مساعی که دو دولت به شرح پیش بینی شده در قراردادهای بین الملل با ترتیبات دیگر به عمل خواهند آورد موثر نخواهد بود.
    6 ـ این موافقنامه از تاریخ امضای آن مجرا است و تا مدت یک سال پس از وصول یادداشت کتبی از هر یک از دو دولت مبنی براینکه قصد دارند به آن خاتمه دهند به قوت خود باقی خواهد بود.
    ــ ــ ــ
    در اسفند 1337 (مارس 1959) دولت شوروی شدیدا به این معاهده که عملا در تضاد با قرارداد 1921 مسکو ـ تهران بود اعتراض کرد ولی نه در آن زمان و نه در زمانی که مستشاران نظامی آمریکا در ایران مستقر شدند و نه پس از نصب دستگاههای مانیتور و شنود در مناطق نزدیک به مرزهای شوروی در ایران اقدام عملی انجام نداد که مورخان حمل بر ضعف و ترس کرملین کرده اند و نوشته اند: "ضعف بزرگ و ادامه همین ضعف ها و تردیدها تا فروپاشی.".
    به نوشته همین مورخان، دولت آمریکا که متحدی همچون ایران را از دست داد، نخست با دولت های عربی منطقه خلیج فارس متحد شد و سه دهه پس از لغو پیمان دفاع و امنیت ایران و آمریکا، این دولت چنین پیمانهایی را با عراق و افغانستان منعقد کرده است تا در منطقه کنترل داشته باشد.
    
    به رغم لغو معاهده دفاع و امنیت مشترک ایران و آمریکا در 1979، پیمان مودّت دو کشور منعقد در آگست 1955 و اجرایی شدن از ژوئن 1957، تا پاییز 2018 روی کاغذ باقی بود که پُمپئو وزیر امور خارجه آمریکا لغو آن را یکجانبه اعلام کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تامین همه هدفهای طرح تصرف سفارت آمریکا در تهران و گروگانگیری، از دیدگاه کریستوفر رودی ـ اشاره به حمله مسلحانه 25 بهمن 1357 به سفارت آمريکا
گروگانگيري کارکنان سفارت آمريکا در تهران در نوامبر 1979

در نوامبر سال 2002 «كريستوفر رودي Christopher Ruddy» محقّق و روزنامه نگار [و اینک سهامدار عمده Newsmax Media] به مناسبت بيست و پنجمين سالگرد تظاهرات ضد شاه مقابل كاخ سفيد واشنگتن كه آغاز پايان كار او خوانده شده است و بيست و سومين سالگرد تصرف سفارت آمريکا در تهران و گروگانگيري 444 روزه 52 آمريکايي، در مقاله اي تاريخگونه نوشته بود كه شاه ـ مبتلاء به سرطان و ... ـ از همان لحظه شكست جرالد فورد در انتخابات نوامبر سال 1976 مي دانست كه جیمی كارتر براي كاستن از اختيارات او كارهايي خواهد كرد و .... كارتر اواخر سال 1978 (1357 هجری و سال انقلاب) از طريق ماموران خود با 150 تن از افسران ارشد ايران تماس گرفته بود و به آنان اشاره كرده بود كه از شاه حمايت بي چون و چرا نكنند و آنان اين اشاره را براي خود اين گونه تفسير كرده بودند كه شاه، ديگر مورد حمايت آمريكا نيست و رفتن او مانعي نخواهد داشت. رودي نوشته بود كه پس از پيروزي انقلاب، اين 150 افسر اعدام و يا آواره ساير كشورها شدند و ....
    به باور رودی، پذيرش شاه به آمريكا در نوامبر 1979 جهت درمان سرطان كه بهانه تصرف سفارت آمريكا در تهران [در همان ماه] و گروگانگیری 444 روزه قرارگرفت و مآلا به شكست كارتر در انتخابات نوامبر 1980 انجامید، يك طرح جمهوريخواهان برضد كارتر بود. كارتر به اصرار هنري كيسينجر [جمهوریخواه] بود كه اجازه داد شاه وارد آمريكا شود. این بار نقشه تصرف سفارت آمریکا دقیقا و به دور از چشم دولت موقت (مهدی بازرگان) طرح و اجرا شد که فصلی از تاریخ عمومی را تشکیل داده است ـ فصلی که هنوز باز است. هدف عمده از تصرف سفارت و گروگانگیری؛ کوتاه کردن کامل دست آمریکا از ایران، نشنیدن دیکته ها و اندرزهای واشنگتن، به دست آوردن اسناد عملیات محرمانه و شناخت عوامل داخلی آمریکا در ایران و به استناد اين مدارک؛ سرکوب کردنشان، کنار گذاشتن دولت مهدی بازرگان [که مورد تایید واشنگتن بود که اين دولت خواسته بود یک دولت لیبرال دمکرات و نه اسلامیست شیعه زمامدار ایران باشد] و ... بود که عملی و همه هدفها از تصرف سفارت تامین شد. تصرف سفارت در جریان بررسی و تصویب اصل به اصل قانون اساسی و بویژه اصل ولایت فقیه صورت گرفت. به این ترتیب، سیاست کارتر یک دوست استوار و قدیمی آمریکارا تبدیل به یک دشمن سوگند خورده کرد.
    یکی از مستندات «کریستوفر رودی» به بی تفاوتی جیمی کارتر نسبت به بقاء نظام سلطنتی ایران در جریان انقلاب این بوده است که کارتر دولت موقت انقلاب را کمتر از دو روز پس از سقوط حکومت شاپور بختیار یعنی اواخر وقت 23 بهمن 1357 برسمیت شناخت و اين اقدام خودرا در يک مصاحبه عمومي اعلام داشت که آماده همکاری با دولت مهدی بازرگان است [بدون اشاره به نظام اسلامي که آيت الله خميني قبلا آن را اعلام کرده بود.]. آژانس پارس (خبرگزاری ملی ایران که بعدا به خبرگزاری جمهوری اسلامی تغییر نام داده و اختصارا؛ ایرنا) همان ساعت خبر آن را برپایه گزارش خبرنگار خود در نیویورک به رسانه های ایران داد که روز بعد (24 بهمن 1357) انتشار یافت به این شرح (کپی از روزنامه اطلاعات):
    



    پیشتر از «کریستوفر رودی»، مجله نیوزویک در آخرین شماره ماه فوریه 1979 خود گزارش از ابتلاء شاه به بیماری اختلال در سیستم گردش خون در طول عمر و در نتیجه نرسیدن خون کافی به مغز و عوارض ناشي از آن داده بود که خبرگزاری ها آن را نقل کرده بودند و روزنامه هاي تهران ترجمه اين خبر را در شماره هاي دوم اسفند 1357 به دست چاپ داده بودند از این قرار (کپی از روزنامه اطلاعات):
    



     نخستین ورود مسلحانه افراد یک کمیته محلی به سفارت آمریکا در تهران، 3 روز پس از پیروزی انقلاب و بیست و پنجم بهمن ماه 1357 صورت گرفته بود که ماجرا هنوز صورت معمّا دارد. یک مقام دولت موقّت (دولت مهدی بازرگان) در آن روز گفته بود که این افراد از چریکهای فدایی (کمونیست) هستند ولی کمیته مرکزی انقلاب آنان را عوامل ساواک منحله اعلام کرده بود!. این افراد که انگشت شمار بودند چند ساعت بعد، پس از مداخله دکتر یزدی ـ مقام برجسته دولت موقت ـ آنجا را ترک کردند. مطبوعات تهران این ماجرا را دست کم گرفته بودند و روزنامه اطلاعات خبر آن را در چند سطر در صفحه ششم شماره آن روز خود چاپ کرد ولی مطبوعات و بویژه مجله های خبری آمریکا عکسی از این افرادرا با سولیوان سفیر وقت چاپ کرده و نوشته بودند که افراد کمیته حاج ماشاء الله قصّاب مسلحانه وارد سفارت شده و یک تفنگدار را که در برابرشان ایستادگی کرده بود مجروح کرده بودند.
    تفسیرها حکایت از ساختگی و طبق برنامه بودن قضیه می کرد تا نشان داده شود که رئیس جمهور وقت آمریکا در سقوط سلطنت نقش نداشته است.

    پس از انقلاب، هرکس که چند جوان و تعدادی تفنگ [ربوده شده از پادگانهای نظامی و مراکز پلیس] در اختیار داشت می توانست در تهران کمیته تشکیل دهد؛ بگیرد و ببندد و مصادره کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسئله معوّقات بانکی و عیان شدن برخی ضعف ها ـ زد و بند برای بالاکشیدن پول بانک ها ـ 500 نفر با کلَک وام های کلان گرفته و پس نداده بودند
مسأله برداشت هزاران میلیاردی از صندوق ذخیره صدها هزار فرهنگی و بانک مربوط به عنوان وام همچنان تیتر صفحات اول روزنامه های تهران در آبان 1395 بود که «تاریخ» خواهند شد و همچنین شرح محاکمات مربوط در سال های بعد تا آبان 1399. تیترهای صفحات اول شماره های 24 آبان 1395 چند روزنامه تهران که در زیر آمده است از متن مصاحبه معاون و سخنگوی وقت قوه قضایی جمهوری اسلامی در آن باره انتخاب شده است:
    



    آن قسمت از مصاحبه بیست و سوم آبان 1395 غلامحسین محسنی اژه‌ای (حجت الاسلام) معاون و سخنگوی وقت قوه قضایی جمهوری اسلامی که مربوط به صندوق ذخیره فرهنگیان بود از این قرار است:
    صندوق ذخیره فرهنگیان از سال 1374 (21 سال پیش) تاسیس شد، آنهم برای کمک به فرهنگیان [شاغل و یا بازنشسته]. هر فرهنگی مختار بوده که پنج درصد از حقوق و مزایای خود را به این صندوق واریز کند و معادل آن را هم دولت به صورت سالانه به این صندوق بدهد. این صندوق سپس به سمت سرمایه گذاری رفت و برای سودبری از طریق سرمایه گذاری و کسب و کار، صد شرکت تشکیل داد و یا مشارکت کرد که یکی از آنها «بانک سرمایه» بوده است. حدود نیمی از سرمایه این بانک متعلق به صندوق فرهنگیان و 38 درصد آن متعلق به ریخته گران است و ... و احتمالا به دلیل همین سهام داری دوگانه ـ ریخته گران و صندوق ذخیره فرهنگیان، بانک سرمایه در طول ده سال فعالیت خود 13 بار مدیر عوض کرده است.
    حجت الاسلام محسنی اژه ای گفت: در اینجا چند مساله نسبت به دست اندرکاران صندوق و بانک و کسانی که تسهیلات گرفتند [مشتریان] مطرح است که موضوع به بحث فساد مالی کشیده شده است. این بانک در مجموع 12 هزار و 500 میلیارد تومان تسهیلات پرداخت کرده است که از این میزان 8 هزار میلیارد تومان معوّق مانده و بازپرداخت نشده است. در اینجا چند فساد رخ داده که بازپرس دادسرا باید عناوین آنها را تشخیص دهد. بازپرس این نکات مطرح را بررسی خواهد کرد ازجمله تسهیلات گیرندگان [کسانی که وام گرفتند] خلاف قانون و مقررات تسهیلات [پول] گرفتند و تسهیلات دهندگان [مقامات مربوط در صندوق و بانک] در این میان منفعت! برده اند. تبانی بین گیرنده و ‌دهنده تسهیلات با کارشناس صورت گرفته است.
    اژه ای به عنوان مثال گفت: در سال 1394 مِلکی که بیش از 41 میلیارد تومان کارشناسی شده بود در عرض چند روز کارشناس دیگری 227 میلیارد تومان قیمت گذاری کرده است و فرد [وام گیرنده] آن را [که وثیقه وام بود] در عوض بدهی خود داده است که اینک بازداشت است.
    حجت الاسلام اژه ای درباره متهمان گفت: برخی متهمان در این پرونده در بازداشت هستند و برخی هم با قرار مناسب [وثیقه] آزاد شده اند، افرادی نیز احضار شدند و حضور نیافتند، شماری هم هنوز به دادگاه احضار نشده اند و ممکن است احضار شوند.
    وی گفت که البته این گونه پرونده ها زمان بَر است.
    سخنگوی قوه قضاییه [سخنگوی وقت] افزود: برخی شرکتهای دیگر هم تخلف داشتند اما فعلا صندوق ذخیره فرهنگیان، بانک مربوط و دو شرکت در دستور کار رسیدگی است.
    .....
    برخی از رسانه های تهران نوشته بودند که این تخلفات مربوط به سال های 1394 و 1395 است که بعدا توضیح داده شد که این موضوع اختصاص به دو ـ سه سال اخیر نداشته ولی هرچه جلوتر آمده دامنه آن گسترش پیدا کرده است. در این توضیح آمده است که مِلک مورد بحث سخنگوی قوه قضایی، در الهیه [شمال شهر تهران] واقع بوده و ارزشیابی آن در 1394 صورت گرفته و تغییر مبلغ ارزشیابی؛ از 41 میلیارد تومان به 227 میلیارد تومان ـ ظرف چند روز!.
    .....
    در همین روز، رئیس آگاهی پلیس در پاسخ به پرسش خبرنگار خبرگزاری تَسنیم درباره مسئله وام های صندوق ذخیره فرهنگیان گفت که در بررسی‌های ما نیز رقم 8 هزار میلیارد تومانی مطرح در پرونده مورد تایید قرار گرفته و تشخیص عنوان اتهام بر عهده بازپرس دادسرا است که برخی عنوان اختلاس و پاره ای «خیانت در امانت» به آن داده اند.
     .....
    
    محمدمهدی زاهدی نماینده کرمان و رئیس وقت کمیسیون آموزش ‌و تحقیقات مجلس درباره آخرین وضعیت رسیدگی پارلمانی به موضوع صندوق ذخیره فرهنگیان که مسئله روز کشور شده است،‌ گفت: تحقیق و تفحص درباره مسئله صندوق ذخیره فرهنگیان از هفته آینده آغاز خواهد شد ـ [هفته ای که شروع آن از 29 آبان 1395 است]. ما هنوز وارد جزئیات نشده ایم. ممکن است تخلّفات خیلی بیشتر از اینها باشد که رسانه ای شده است. صندوق و شرکت ها و مؤسسات تابعه آن، ابعادی وسیع دارند و نیازمند بررسی دقیق و در نتیجه زمان بر است.
    زاهدی در جای دیگر گفته بود: وقتی وام‌های چند صد میلیاردی با کارمزد بسیار کم به افراد مشخّص ـ آن هم بدون توجیه داده شود، جای تأمل دارد. وقتی صندوق ذخیره فرهنگیان برخی املاک را که متعلق به افراد معیّن است، تهاتر کرده و بهای این املاک تهاتری هم چند برابر قیمت واقعی تعیین شده است، جای ابهام دارد، آیا می‌توان این اتفاقات را «بدهی معوق» نامید؟!. تعجب می‌کنم از افرادی که فساد صورت‌گرفته در صندوق ذخیره فرهنگیان را «بدهی معوّق» عنوان می‌کنند!. بهتر است دولت با فرهنگیان و مردم، صادقانه سخن بگوید.
    .....
    در این زمینه، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور وقت گفته بود که این صندوق متعلق به مجموعه فرهنگیان است و بیش از 900 هزار عضو دارد. جهانگیری با بیان اینکه بخشی از مسائل صندوق ذخیره فرهنگیان مربوط به بانک سرمایه است گفته است: 46 درصد بانک سرمایه متعلق به این صندوق است و 8 هزار میلیارد تومان از معوقات بانکی نیز مربوط به این بانک است. دولت حتماً این پول ها را از کسانی که می خواهند با قُلدری از بازگرداندن معوقات بانکی امتناع کنند، پس خواهد گرفت.
    معاون اول رئیس جمهور بر ضرورت آسیب شناسی دقیق در نظام مدیریتی حاکم بر صندوق ذخیره فرهنگیان تاکید کرد و گفت: باید نظارتی دقیق بر این صندوق وجود داشته باشد که قادر به کنترل و پاسخگویی در قبال عملکرد آن باشد.
    جهانگیری با یادآوری اینکه از ابتدای کار این دولت [کابینه حسن روحانی] اعلام کرده‌ایم که فساد سیستمی [سیستماتیک] در کشور شکل گرفته و این فساد همانند موریانه در همه سطوح کشور ورود کرده است، گفت که در این دولت پرچم مبارزه با فساد به من سپرده شده و با جدیت این مبارزه را ادامه خواهم داد ـ فرقی ندارد فساد در دوره دولت قبل رخ داده باشد و یا در دوره دولت فعلی [کابینه حسن روحانی]. فساد، فساد است.
    وی معوقات بانکی [وام های بازپرداخت نشده] را یکی از مسائل پیش روی اقتصاد کشور و نظام بانکی برشمرد و افزود: امروز معوقات بانکی بیش از 100 هزار میلیارد تومان است و این پولی است که عده ای گرفته اند و در موعد سررسید پس نداده اند. کسانی که معوّقات بانکی دارند دو گروه هستند؛ یک دسته فعالان اقتصادی و دسته دیگر کسانی هستند که از طریق زد و بند پول گرفته اند و وثیقه مناسب ارائه نداده اند و روزی که پول می‌گرفتند می دانستند که نمی‌خواهند پس دهند. فهرستی 500 نفری از این افراد تهیه شده و به قوه قضاییه ارائه گردیده و در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی نیز در دستور کار قرار دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حبرها و نظرها، تيتر صفحات اول روزنامه هاي تهران شماره هاي 25 آبانماه 1398:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کاهش علاقه مندانِ به دولت حسن روحانی [رئیس جمهور وقت]، به گزارش خبرگزاری فارس در آبان 1398
خبرگزاری فارس ـ تهران، 21 آبان 1398: بررسی آخرین نظرسنجی‌ها درباره دولت حجت الاسلام حسن روحانی [رئیس جمهور وقت] نشان می دهد که شیب کاهش محبوبیت وی تُند بوده است.
    خبرگزاری فارس اضافه کرده است: چنین نظرسنجی از سال 1388 به صورت سالانه در ایران انجام می شود. داده هایِ [نتایجِ] این نظرسنجی، چهار عامل اُفت محبوبیت دولت حجت الاسلام روحانی را نشان می دهد که عبارتند از: تورّم [گرانی مایحتاج تا چند برابر و ارزان شدن پول ملّی و عمدتا به علت افزایش حجم نقدینگی]، بیکاری، مشاهده فساد و سوء مدیریّت. این اُفت، عوامل فرعی هم دارد.
    به گزارش خبرگزاری فارس، این نظرسنجی درصد کسانی را که [در زمان نظرسنجی] به دولت حجت الاسلام حسن روحانی ابراز بی علاقه گی کرده بودند، حدود 45 درصد نشان می داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
اندرزهاي Herder فيلسوف آلماني براي ترقي بشر ـ ناداني، بي دانشي و ناآگاهي عوامل عمده خروج بشر از را ه درست
Johann Gottfried Herder
16 نوامبر سال 1793 در همان روز كه شيلر تاريخ جنگهاي سي ساله را منتشر كرد، «يوهان گوتفرت هِردِرJohann Gottfried Herder» فيلسوف، نويسنده و شاعر آلماني نيز اثر ديگر خود «اندرزهايي براي ترقي بشر» را به توزيع داد.
    هِردِر (متولد 1744 و متوفا در 1803) آثار مهم ديگري ازجمله «نگاهي به فلسفه انسان»، «تحولات تاريخساز»، تطبيق افسانه ها»، «تطبيق اديان»، «ريشه واژه ها»، «عشق به يادگيري» و «مجموعه سرود ها و ترانه هاي فولكلوريك ملل» دارد.
     افكار فلسفي «هِردِر» عمدتا در دو اثر او «نگاهي به فلسفه انسان» و «تحولات تاريخساز» منعكس است. برخي مترجمان انگليسي اين دو كتاب در ترجمه، عناوين اين دو اثر را به «رئوس مطالب فلسفه انساني» و «رويدادهايي كه تاريخ مي سازند» تغيير داده اند. عقايد فلسفي«هردر» با «كانت» تفاوت زياد ندارد. وي ناداني، بي دانشي و نا آگاهي را عامل عمده خروج بشر از را ه درست دانسته و به زعم او، بشر با دانش و آگاه كمتر گرد گناه و خطا مي گردد، مگر اين كه دنيا پرست و آزمند شده باشد.
     كتاب اندرزهاي او فايده آموزش و پرورش دارد. به عقيده او، آموزش كودك از پنجسالگي بايد شروع شود و به او به موازات خواندن و نوشتن و حساب کردن، رعايت محدوديت ها و احترام به حقوق ديگران و عدم تجاوز از حقوق خود بايد آموخته شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
سالروز تاسیس بانکهای مرکزی 12 گانه آمریکا و انتشار نظرات تازه درباره نظام پولی جهان
تاسيس بانکهاي 12گانه مرکزي آمريکا در شانزدهم نوامبر سال 1914 و در اجراي قانون «فدرال رزرو سيستم» مصوّب سال 1913 صورت گرفت و معمولا در سالروز تاسیس آنها و به این مناسبت، اقتصاد دانان و مفسران تحولات مربوط به انتشار نظرات خود می پردازند.
    این اظهار نظرها از سال 2008 عمدتا پیرامون بحران های پولی جهانی است که ازاین سال در گوشه و کنار جهان به چشم خورده است. در بسیاری از این اظهارنظرها پیشنهاد بازنگری در ساختار نظام پولی بين المللي به میان آمده است. اصحاب این پیشنهاد گفته اند که به نظر می رسد سيستمي كه در مذاكرات يكم تا بيست و دوم ژوئيه سال 1944 در «بره تون وودز Breton Woods» آمريكا به وجود آمد و براساس آن از سال 1945 صندوق بين المللي پول و سپس بانك جهاني داير شدند نیاز به بازنگری واحیانا تجدید ساختار برپایه واقعیت های عصر حاضر دارد، زيرا كه «آنكور كورنسي = رزرو كورنسي» از اوايل دهه 1970 از استاندارد طلا خارج شده و افزایش حجم آن در گردش آسان شده است، و اینک حساسیت قضیه از آنجاست که دلار آمریکا از ذخایر ارزی کشورها قرارگرفته است.
    این اصحاب نظر تاکید دارند که هرگونه بازنگری ساختار سيستم پولی جهاني بايد با مشاركت اقتصاددانان رديف يك بيشتر كشورهاي جهان صورت گيرد و حرف همه آنان شنيده شود، مقامات دولتي براي این بازنگری و احیانا تدوين سيستم تازه كافي نخواهند بود زيرا كه هركدام به جاي توجه به اصول علم اقتصاد و نياز جهان قرن 21، ديكته دولت خود را مي نويسند.
     در نشست «بره تون وودز» 730 اقتصاددان از 44 كشور متحد (متحد در جنگ با آلمان، ايتاليا و ژاپن) شركت كرده بودند بنابراين بحث ها و تصمیمات تا حدی زیاد یکطرفه (در جهت تامین منافع این 44 دولت بود) كه اينك ژاپن و آلمان (مغلوبان در جنگ جهانی دوم) در دنياي اقتصاد در ميان كشورهاي رديف اول هستند. به علاوه، شرايط سال 1944 (که جنگ جهاني دوم ادامه داشت) سبب شده بود كه شركت كنندگان در نشست به حرف يك دولت (قدرت برتر) ترتيب اثر دهند تا اقتصادانهاي بزرگ و ازجمله دو فرضيه پرداز اقتصادي كه در نشست حضور داشتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
نخستين بانو که رئيس مجلس نمايندگان آمريکا شده بود
Nancy Pelosi
نیمه نوامبر سال 2002 بانو «نانسي پلوسيNancy Patricia Pelosi» متولد 26 مارس 1940 از سوی دمكرات ها، ناظم اقليت در مجلس نمايندگان آمريكا شد. در آن زمان، حزب دمکرات ـ حزب اقلیت در مجلس نمایندگان آمریکا بود. این نخستین بار بود که در آمریکا یک زن به این مقام دست می یافت. وی سال بعد رئیس گروه اقلیت مجلس شد و تا سال 2007 این مقام را حفظ کرد. در انتخابات بعدی، حزب دمکرات اکثریت کرسی های مجلس نمایندگان را به دست آورد و بانو پلوسی دو دوره و تا سال 2011 رئیس این مجلس بود که سومین مقام در دولت فدرال آمریکاست و در صورت حذف معاون رئیس جمهوری ـ به هر طریق ـ بر جای او می نشیند که در این مقام در صورت حذف رئیس جمهوری، مقام او را به دست می آورد.
    پلوسی که نماینده سانفرانسیسکو است از سال 1987 کرسی نمایندگی در مجلس نمایندگان آمریکا را حفظ کرده است. در انتخابات سال 2010، حزب دمکرات اکثریت خودرا در مجلس آمریکا از دست داد و بانو پلوسی هم کرسی ریاست را. بانو پلوسي بار ديگر از ژانويه 2019 رئيس مجلس نمايندگان آمريکا شد، زيراکه حزب دمکرات در انتخابات نوامبر 2018 اکثريت به دست آورده بود. وي از مخالفان ترامپ است. حزب جمهوریخواه آمریکا در انتخابات نوامبر 2022 اکثریت بدست آورد و بانو پلوسی ریاست مجلس نمایندگان (یکی از دو مجلس تشکیل دهندهِ کنگره ـ قوه مقننه فدرال آمریکا) را از دست داد. حزب جمهوریخواه در انتخابات پنجم نوامبر 2024 اکثریت خود را در مجلس نمایندگاه حفظ کرد و اکثریت سنا را هم بدست آورد و یک جمهوریخواه (دونالد ترامپ) نیز با کسب بیش از 76 میلیون رای عمومی و 312 رای الکترال رئیس جمهوری شد و با توجه به اینکه اکثریت قضات دیوان عالی آمریکا نیز تمایل جمهوریخواهی دارند، هر سه قوه فدراسیون آمریکا و دست کم برای دو سال (تا انتخابات بعدی مجلس نمایندگان) در کنترل این حزب راستگرا خواهد بود.
    نانسي پلوسی یک آمریکایی ایتالیایی تبار است که در شهر بالتیمور (ایالت مریلند) به دنیا آمده و پدر و برادرش به ترتیب سالها شهردار انتخابی شهر بالتیمور بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نهايت زورگويي: هر دولتي که نسبت به قوانين امپراتوري روم بي اعتنا باشد سزاوار مجازات است!
تيبريوس
تيبريوس امپراتور روم كه دو بار با ايرانِ اَبَرقدرت جنگ كرد و موفق نشد 16نوامبر سال 42 پيش از ميلاد به دنيا آمد و در سال 37 ميلادي درگذشت و 23 سال حكومت كرد. وي بود كه اعلام كرد هردولت خارجي كه به شئونات روم بي اعتنايي كند و يا اين كه قوانين روم را ناديده بگيرد! مجازات خواهد شد كه نهايت زورگويي بود. اين اخطار او وقتي جدي شد كه سناي روم هم آن را تصويب كرد و به صورت قانون در اورد.
     تيبريوس در سالهاي آخر عُمر بدبين تر و سختگير تر شده بود به گونه اي كه به يك مورخ رومي كه شرح يك شكست ارتش روم را نوشته بود اتهام خيانت زد. باوجود اين، وي مخالف ولخرجي بود و خزائن روم در زمان او پُرتر از هميشه بود.
     تيبريوس پس از دو درگيري نظامي با ايران بر سر كاپادوكيه و ارمنستان چون موفق نشد؛ با اردوان سوم شاه وقت ايران سازش كرد تا هزينه جنگ ديگري را پس انداز كند. تيبريوس اواخر عُمر دچار بيماري افسردگي شد و با اين كه مقام خود را حفظ كرده بود گوشه گير شده بود و در همين وضعيت درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشتار اَرمنیان کُردستانِ عثمانی در نوامبر 1894
16 نوامبر سال 1894 نظاميان دولت عثماني (دولت استانبول) در منطقه كُردستان آن امپراتوری دست به كشتار اَرمنيان ساكن آن منطقه زدند كه دولت عثماني نسبت به وفاداري آنان ترديد داشت و به اين صورت دراين روز دست كم شش هزار ارمني ـ مسيحي و مسلمان ـ کشته شدند.
    كشتار ارامنه قلمرو عثماني و تبعيد آنان به ويژه به سوريه و لبنان در سالهاي بعد بویژه در سال 1915 نيز تكرار شد كه يك فاجعه انساني بشمار آورده شده است.
    در قديم، مناطق شرقي تركيه امروز تا «درياچه وان» ارمني نشين بود و ارمنستان خوانده مي شد كه اينك تنها شمال اين منطقه «جمهوري ارمنستان» است. ارمنيان كه از لحاظ نژاد، عموزادگان ايرانيان هستند در طول تاريخ، تنها ملتي بوده اند كه به ايران خيانت نكردند و دشمني نورزيدند. ارمنیان تا زمان امضای قرارداد ترکمان چای، متحد ایران و یا وابسته به ایران بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مجلس نمایندگان آمریکا قتل عام اَرمَنیان در قلمرو عثمانی را به عنوان «نسل کُشی» به رسمیت شناخت
مجلس نمایندگان آمریکا سه شنبه 29 اکتبر 2019 (هفتم آبان 1398) قطعنامه ای با اکثریت قریب به اتفاق آراء تصویب کرد که به موجب آن، کشتار اَرمنیان در دو دهه اول قرن 20 در قلمرو عثمانی (ترکیه) را به عنوان «نسل کُشی» به رسمیت شناخته شده است.
    این قطعنامه که با 405 رای مثبت در برابر 11 رای مخالف به تصویب رسید، از دولت آمریکا می خواهد که «نسل کُشی» اَرمنیان را به رسمیت بشناسد.
    در آن دو دهه بیش از یک میلیون و پانصد هزار ارمنی قتل عام، و به همین شمار تبعید از وطن شدند.
    حمایت از این قطعنامه از آن زمان بالا گرفت که دولت ترکیه عملیات مشابهی را علیه کُردها در ناحیه مرزی شمال سوریه آغاز کرد. در این عملیات حدود 200 کُرد کشته و بیش از 200 هزار تَن دیگر از خانه های خود آواره شده اند و بعضا به عراق رفته اند و در اردوگاههای آوارگان قرار گرفته اند.
    گلِندِل و بِربَنک (لس آنجلس) محل سکونت شمار بزرگی از اَرمنیان هستند که عمدتا پدران و پدربزرگان آنان از عثمانی (ترکیه امروز) بیرون رانده شده بودند.
    دولت ترکیه به این مصوّبه اعتراض کرده است. تا کنون 49 کشور کشتار اَرمنیان در امپراتوری عثمانی را به عنوان قتل عام و نسل کُشی به رسمیت شناخته اند. ارمنیان در شرق ترکیه امروز سکونت داشتند.
    جامعه بزرگ اَرمنیان کالیفرنیا بهار هر سال تظاهرات بزرگی به یاد قربانیان خود در اینجا برگزار می کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 16 نوامبر
  • 1771:   انگلستان و هلند سرزمين «سورينام» در قاره آمريكا را ميان خود قسمت كردند!.
        
  • 1914:   ستارخان كه مجلس به پاس خدماتش به احياء مشروطيت به او لقب سردار ملي داده است و در تهران فوت شده بود 26 آبان 1293 با تشريفات ويژه در شهر ري مدفون گرديد.


  • 1920:   ماشين «تمبرزني» روي پاكت هاي پُستي اختراع شد.
        
  • 1953:    1953(25 آبان 1332): پس از به خاك وخون كشيدن تظاهرات هواداران دكتر مصدق و تبعيد شماري از آنان به جزيره خارك، محكمه نظامي تهران به صلاحيت خود براي محاكمه او راي داد.
        
        
  • 2002:   «هو جين تائو» (در آن زمان 59 ساله) به سمت دبير ارشد حزب حاکم جمهوری خلق چین (حزب کمونیست) برگزيده شد. او كه درس مهندسی خوانده است قبل از احراز آن سمَت تنها دو بار به خارج از چين مسافرت كرده بود. وي که يك شانگهايي و متولد 21 دسامبر 1942 است از سال 2003 سمت رياست جمهوري چين و از سال 2004 رياست کميسيون ارتش اين کشور را هم بر سمت هايش افزود. وي اين سمت ها را تا نوامبر 2012 بر عهده داشت.
    Hu Jintao با لباس اصطلاحا مائويي


        
        
  • 2004:   15 نوامبر 2004 «وانگ زاي شي» سررشته دار مسئله تايوان در دولت خلق چین گفت: اگر تحريك از سوي تايوان ادامه يابد، راهي جز مقابله نظامي ما وجود نخواهد داشت و ما آماده تحمل هزينه آن هستيم. از تفسير اين اظهارات در رسانه هاي بي طرف چنين بر مي آمد كه هرگونه برخورد نظامی در تنگه تايوان می تواند به جنک واشنگتن و پکن بيانجامد زيرا كه بدون ترديد دولت آمريکا به مداخله و دفاع از تایوان خواهد پرداخت.
        
        
  • 2008:   دولت روسيه اعلام داشت كه كشتي نظامي به اقيانوس هند، اقيانوس اطلس، دریای کارائیب و ... خواهد فرستاد تا در همه جا حضور داشته باشد و ....
         دولت مسکو در اجرای این تصمیم خود يک دسته کشتي نظامي به کارائيب فرستاد که با ناوگان ونزوئلا مانور دادند و يکي از آنها حتي از آبراه پاناما گذشت. این کشتی ها از کوبا هم بازدید کردند.
        
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    در پائیز 1358 زمانی که درباره اصول قانون اساسی، بحث در مجلس خبرگان جریان داشت
    در چنین هفته هایی در سال 1358 (پائیز 1979) بحث درباره اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی در مجلس خبرگان ادامه داشت [که در رفراندم 11 و 12 آذرماه همین سال ـ ماه محرم و دوازدهم و سیزدهم این ماه قمری به تأیید رسید] و روزنامه های وقت، بحث های مجلس درباره هریک از اصول و اظهار نظرها در این زمینه را منعکس می کردند. [پیشنویس این قانون قبلا جهت اطلاع مردم انتشار یافته بود.].
        در آن هفته ها، علاوه بر خبرنگاران روزنامه ها، شماری جوان و عمدتا دانشجو که داوطلبانه در اوقات اصطلاحا تنفس ـ استراحت ـ به اعضای برجسته مجلس خبرگان در رساندن یادداشت ها، پیام ها و مطالب رفرنس ها کمک می کردند به روزنامه ها می آمدند و آنچه را که دیده و شنیده بودند ـ در صورت پرسش از آنان، بیان می کردند که جالب برای حاشیه نویسی بود. برخی از این جوانان دانشجویان ایرانی دانشگاههای آمریکا بودند که اواخر پاییز 1357 برای شرکت در انقلاب به وطن بازگشته و ماندگار شده بودند. در آن زمان بویژه پس از رویداد گروگانگیری کارکنان آمریکایی سفارت این کشور در تهران و بیم از محاصره اقتصادی، کمبود آگهی تجاری، تیراژ حدودا یک میلیونی و بیم از اتمام کاغذ و مرکّب چاپ، روزنامه اطلاعات در 12 صفحه ـ یک سوم صفحات گذشته ـ چاپ می شد.
        در پی تهدیدهای نظامی کارتر و ورود دو کشتی جنگی آمریکا از مدیترانه به دریای سرخ با هدف رسیدن به خلیج فارس، صحبت از مرخص شدن شاه از یک بیمارستان نیویورک که در آنجا بستری بود و امتناع دولت مکزیک از دادن ویزای مجدد به او برای رفتن به آن کشور، احتمال ورود دانشجویان ایرانی به بیمارستان نیویورک و آسیب زدن به شاه، اظهارات آلمانی ها مبنی بر توقیف سهام ایران در کمپانی کروپ، احتمال قطع پروازهای بریتیش ایرویز به ایران، تهدید برخی سران جامعه اهل سنت و جماعت بلوچستان و نیز پاره ای از گروهها و احزاب در کردستان و گرگان به تحریم رفراندم و انعکاس این اخبار در گوشه و کنار جهان، رفت و آمد آن داوطلبان به میز اخبار بین الملل روزنامه اطلاعات که من (نوشیروان کیهانی زاده) دبیر آن میز بودم افزایش یافته بود. ما اصل (نه، ترجمه) اخبار مورد نظر آنان را که از خبرگزاری های خارجی با تله پرینترهای مؤسسه دریافت می کردیم پس از فتوکپی به دستشان می دادیم تا ترجمه کنند و به کسانی در مجلس خبرگان که علاقه مند به آن اخبار بودند برسانند. آنان روزنامه اطلاعات را به این جهت انتخاب کرده بودند که به محل تشکیل جلسات مجلس خبرگان نزدیکتر از خبرگزاری پارس (مستقر در دو راهی یوسف آباد) و کیهان بود. به تله پرینترها تنها باندهای کاغذ دو کاربُنه می شد داد.
         انتقال شاه از بیمارستان نیویورک به یک بیمارستان نظامی در تکزاس در پی ردّ درخواست ویزای مکزیک برای بازگشت به این کشور و اخطار تند دولت مسکو به دولت کارتر در مورد تهدید نظامی ایران و قطع پرواز هواپیمایی انگلیس به ایران و توقیف سهام ایران در کروپ، توجه به این اخبار را کاهش داد ولی ابراز نظرهای مقامات و مفسّران خارجی پیرامون اصول قانون اساسی و موضوع رفراندم قریب الوقوع همچنان برای اعضای مجلس خبرگان جالب، و خواهان آن بودند.
         برای مثال: اظهار نظر درباره اصل ولایت فقیه، اصل 44 (که کدام مؤسسات باید ملّی ـ دولتی ـ باشد، کدام دسته از آنها تعاونی و ...)، اصل مربوط به مرجع تفسیر قانون اساسی [نه، بازنگری یک یا چند اصل و اصلاح و تغییر کلمات و عبارات]، اصل مربوط به شرایط داوطلبان جهت قبول شدن به عنوان نامزد، برای شرکت در انتخابات ریاست جمهور.
         در زمینه تعیین «مرجع تفسیراصول قانون اساسی»، در اظهارنظرها آمده بود که هر مرجع که برای تنظیم و تصویب اصول قانون اساسی تعیین شود، این تفسیر (در صورت وقوع تغییر در مفهوم و یا مفاهیم، تحت هر عنوان ازجمله نحوه اجرا و سیاست های اجرایی) باید نهایتا به تصویب همان مراجعی که قانون اساسی را تایید کرده اند (مجلس خبرگان و رفراندم) برسد تا اجرایی شود و جای ایراد حقوقی باقی نماند که در آینده و آینده های دور به چگونگی تصویب تفسیر اعتراض نشود. گفته شده بود که این، نظر استادان علم حقوق در سراسر جهان است که به صورت یک روال در همه کشورها درآمده است.
         در زمینه اصل 44 که این اصل با پشتیبانی توده های مردم رو به رو شده بود گفته شده بود که در یک نظام اسلامی مالکیّت باید محدود و مشروع باشد. (به عبارت دیگر؛ با استثمار، زد و بند، اجحاف، کم فروشی، سوء استفاده، کلَک و ویژه خواری به دست نیامده باشد) و بنابراین، صنایع مادر و معادن و نیرو، بانک ها، بیمه ها، ارتباطات، رادیوتلویزیون، هواپیمایی، کشتیرانی و ... متعلق به ملّت (در دست دولت) باشد و به گسترش تعاونی کردن تأسیسات اقتصادی، بویژه تولیدی و توزیع که با شریعت اسلام همخوانی دارد توجه خاص شود. این اصل تقریبا به همین صورت تصویب و تا دهه 1380 اجرا می شد. یک حقوقدان سویسی در این زمینه گفته بود که مؤسسات مصادره و ملّی شده پس از انقلاب نمی توانند بار دیگر غیر دولتی شوند مگر به صورت پس دادن و یا جلب رضایت مالکان قبلی و یا ورّاث آنان و گرنه قضیه قرن ها در مراجع قضایی مطرح خواهد بود و .... [به نظر می رسد که برخی از مسائل اقتصادی جاری جمهوری اسلامی در پی انشاء و پیاده کردن سیاست های اجرایی بر اصل 44 پدید آمده که باعث تأسیس انواع بانک و بیمه و ... شده است.]. سوسیالیست ها و سوسیال دمکرات های اروپایی ازجمله اسلوبُدان میلوشِویچ ـ در آن زمان رئیس بانک و از مقامات حزب سوسیالیست یوگوسلاوی و بعدا نخست وزیر و رئیس جمهوری صربستان و فوت در مارچ 2006 در زندان دادگاه بین المللی در لاهه ـ از ستایشگران این اصل بودند که اظهارنظرهای آنان فتوکپی و به جوانان داوطلب داده می شد تا به اطلاع علاقه مندان در مجلس خبرگان برسانند.
        هنگام طرح اصل مربوط به پیش شرط ها برای موافقت با نامزدشدن داوطلبان برای شرکت در انتخابات رئیس جمهور (از دوره دوم)، استادان علم حکومت ـ عمدتا در اروپا گفته بودند که در صورت اجرای دقیق این اصل، سیاستبازی ها و مداخله اصحاب منافع و قدرت پول و رسانه برای تعیین رئیس جمهور کاهش شدید می یابد و فلاسفه ایرانی در قرون وسطا هم همین عقیده را درباره تعیین مدیر دولت داشتند. این استادان افزوده بودند که این گزینش نامزدها از میان داوطلبان در یک شورای نگهبان 12 نفری پس از بررسی کامل، بهتر و منطقی تر از روال کشورهای دمکراتیک دیگر مثلا آمریکا است که در آمریکا در کنوانسیون های احزاب و هر حزب یک نامزد و بدون توجه به پیش شرط ها تعیین می شود. در جمهوری اسلامی، داوطلب پیش از پذیرفته شدن به عنوان نامزد نمی تواند برای خود تبلیغ کند. با وجود این، شماری از مفسران ـ منفی بافان، مفسران با نگرش Pessimistic ـ هم گفته بودند که تاریخ ایران پس از تعرّض مغول نشان داده است که در برخی موارد، ایرانی برای مدتی طولانی پایبند مقررات نمانده و راه خودش را رفته است.
        در مورد رهبری کشور و انقلاب اسلامی در دست ولی فقیه با اختیارات فائقه ازجمله فرماندهی کل قوا و انتصاب رئیس قضائیه اظهار نظر شده بود که با اجرای این بخش از قانون اساسی (ولایت امر)، ثبات کشور و رعایت دقیق قوانین و احکام اسلامی در ایران تضمین خواهد بود و رهبری کشور با مشاهده هر انحراف و یا شروع انحراف، وارد عمل خواهد شد و با یک اقدام انقلابی، آب رفته را به جوی بازخواهد گردانید.
         در زمینه اینکه در جمهوری اسلامی، نخست وزیر بمانند کشورهای پارلمانی کنترل قوه مجریه را برعهده داشته باشد و یا رئیس جمهور که در این صورت، نخست وزیر لازم نیست و طرز انتخاب این دو مرجع (توسط پارلمان باشد و یا در انتخابات عمومی) اظهارنظر خارجی نبود، ولی داخلی ـ بله.
         اظهار نظر حاج احمد خمینی در این زمینه جلب توجه می کرد که گفته بود: نه نخست وزیر و نه رئیس جمهور، بلکه حکومت شورایی. صادق قطب زاده (وزیر امورخارجه وقت که در 46 سالگی در سپتامبر 1982 اعدام شد) در این باره گفته بود که باید تدابیری صورت گیرد که قالتاق ها و ... رئیس دولت نشوند و رئیس جمهور بهتر است که مُعمّم نباشد.
        
        اصل 115 درباره شرایط رئیس جمهور:
        
        رئیس جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب گردد:
        ایرانی الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبّر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوی و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.

        
        تشخیص وجود همه شرایط در یک داوطلب نامزدی برعهده شورای 12 نفری نگهبان (نگهبان قانون اساسی) است [و طبق اصل 99]، این شورا بر انتخابات ریاست جمهور، مجلس، مجلس خبرگان و همه پرسی ها نظارت دارد.
        اصل 113 می گوید که رئیس جمهور عالی ترین مقام پس از مقام رهبری است. بنابراین، تنها رئیس قوه مجریه = نخست وزیر در نظام های پارلمانی است، نه رئیس کشور و فرمانده کل قوا.
        مفسران خارجی بویژه حقوقدانان از اصل مربوط به مصون بودن حیثیت، جان، مال، شغل و مسکن اتباع ایرانی از تعرّض [اصل 22] تمجید کرده بودند و گفته بودند که با اجرای این اصل، به مصادره اموال و اخراج های انقلابی پایان داده خواهد شد و پول مردم (سپرده های اتباع در بانک ها و صندوق های مالی) تضمین است.
        در روزهای پیش از رفراندم و در جریان آن، دوباره مراجعات به میز اخبار بین الملل زیاد شد و این بار برای اطلاع از بازتاب جهانی تهدید گروهها به تحریم شرکت در رفراندم در کردستان، بلوچستان و گرگان بود. یکی از اخبار این تحریم ها در میان گزارش های مربوط به رفراندم قانون اساسی در صفحه سوم شماره 12 آذر 1358 روزنامه اطلاعات چاپ شد و انتشار یافت که در آرشیو این مؤسسه در دسترس است.
        در ماه می 2016 در فرودگاه وین منتظر پرواز بعدی خود بودم که مردی به من نزدیک شد و به فارسی پرسید که آیا همان کیهانی زاده هستم که در روزنامه اطلاعات کار می کرد و دبیر میز اخبار بین الملل بود. جواب مثبت دادم. گفت: بیاد می آوری که از مجلس خبرگان به روزنامه می آمدم و اصل خبرهای خبرگزاری های بزرگ و روزنامه های انگلیسی زبان وارده از خارج را از شما می گرفتم تا مفاد آنها به اطلاع چند عضو این مجلس که خواهان آن مطالب بودند برسانم. گفتم که به نظرم آشنا می آیید. گفت که در آن زمان 22 ساله بود و اضافه کرد: در آمریکا دانشجو بودم که در آبان سال 1357 با دهها دانشجوی دیگر برای شرکت در انقلاب به تهران آمدم و تا سال 1377 همانجا ماندم زیراکه پدرم بیمار بود و مادرم از او جدا شده بود. چند سال پس از فوت پدر به آمریکا بازگشتم. سه سال در اینجا ماندم و اینک در سویس در یک کمپانی داروسازی کار می کنم و برای دیدار بستگان در ترکیه، در اینجا منتظر هواپیما هستم.
        وی (بدون اینکه سئوالی کرده باشم) سپس از مسائل کشور سخن گفت و اظهار داشت که همه مسائل نتیجه عبور از پاره ای اصول قانون اساسی است. اگر یادتان باشد در همان 37 سال پیش وقتی اظهارنظرهای خارجی می رسید گفته بودند که تنها نظام مذهبی جهان پس از قرن ها پا به عرصه وجود گذاشته، کشورهای دیگر عنوان جمهوری اسلامی دارند یعنی که مردم آنها مسلمان هستند، نه لزوما نظام اسلامی داشته باشند که در نظام اسلامی باید دستورهای قرآن دقیقا رعایت و اجرا شود. مشاهده اخبار مربوط به فساد اقتصادی ـ اداری و بند و بست ها، نقض اصل 30 [آموزش و پرورش رایگان] در وبسایت های خبری تهران مرا بیمار گونه می کند.
        پرسیدم: راه حل به نظر شما که گفتی در پاییز 1358 به مجلس خبرگان رفت و آمد داشتی، چیست؟.
        گفت: به نظر من که در جریان بحث و بررسی قانون اساسی بودم، اگر شورای نگهبان پس از وفات امام روی دو شرط «مدیر»، و «مدبّر» بودن داوطلبان نامزدی انتخابات ریاست جمهور دقت کرده بود کار به اینجا نمی کشید. تنها تجربه و ممارست نشان می دهد که چه فردی مدیر است و یا مدبّر، نه مدرک تحصیلی و یا مُعمّم و مجتهد بودن. اگر شورای نگهبان در 27 سال گذشته در احراز آن دو شرط اساسی دقت صد در صد کرده بود اوضاع کشور خیلی بهتر بود، همه آنان که داوطلب نامزدی می شوند مسلمان هستند و تشخیص رجل سیاسی بودن مشکل است و تعریف نویسی می خواهد و تازه گوشه ای از آن اصل است. مملکتی مثل ایران، مدیر خوب می خواهد نه فرد سیاسی. این روزها که سوشل میدیا [رسانه های بین خودمان] و سمارت فون [موبایل] در اختیار همه هست همه سیاست دان شده اند. من یک مسلمان تمام عیار هستم و نگرانی من این است که اگر جمهوری اسلامی در کار خود شکست بخورد و فساد ریشه دار شود، «معتقدات مذهبی» تضعیف خواهد شد. اصل 115 دو شرط «امانت و تقوی» هم دارد که این دو شرط می تواند به شورای نگهبان کمک کند تا مقاماتی را که در طول مدیریت خود گزارش نادرست داده باشند، دوگانه حرف زده باشند، به وعده های خود عمل نکرده و رعایت دوست و فامیل کرده باشند و داوطلب نامزدی باشند رد کند زیرا که این کارها ازجمله «گزارش نادقیق دادن» و «وعده بی عمل» مغایر امانت داری و تقوا است. به نظر من [ایرانی مقیم سویس] ورود قاچاقی وسائل خانه و پوشاک به کشور گویای مسائل است. ببینید؛ همین اصل 44. اگر بر آن سیاست اجرایی نمی نوشتند، این همه بانک و بیمه و پیمانکاری و ... به وجود نمی آمد که مسئله ساز شوند. اگر کمبود بانک در گوشه ای بود، به مدیر بانک ملّی اشاره می کردند شعبه باز کند.
        در اینجا، آن فرد [ایرانی مقیم سویس] نگاهی به ساعتش کرد و گفت که به پرواز او وقتی نمانده است، باید به گیت خودش برود و رفت.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    نامه به مولف
    25 قرن نهی دروغ و دروغگویی، ولی بدون نتیجه ـ راه حل: قانون شدن و تعیین مجازات، ازجمله منعِ استخدام دولتی و نامزد شدن در انتخابات
  •   یک مخاطب این «تاریخ آنلاین برای ایرانیان» در آبان 1395 به ضمیمه «ای میل» خود تصویر ادغام شده زیر را ارسال داشته و نوشته بود:
        
        "2500 سال است که بزرگان ایران با یک زبان، دروغ و دروغگویی را نهی می کنند و از خداوند می خواهند که ایرانیان را از دروغ و دروغگویی دور سازد. 25 قرن پیش؛ داریوش بزرگ در کتیبه اش و جمعه 21 آبان 1395، آیت الله خاتمی در نماز جمعه تهران.
         راه حل: نهی دروغ و دروغگویی که در قرآن مجید تأکید شده است و به گفته اندیشمندان نوعی خورهِ جان و جامعه است باید قانون شود تا ضمانت اجرایی داشته باشد. در ردیف اخلاقیات بودنِ آن کافی نیست، باید برای دروغگو مجازات تعیین شود. مثلا منع استخدام دولتی، منع نامزد شدن در انتخابات، منع استفاده از بعضی تسهیلات و همچنین مجازات شلاق. مردم این زمانه از مجازات زندان نمی ترسند.".
        







  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com