Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
17 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 











Select your preferred language to translate this page into.

   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 فوريه
ايران
دو اقدام تاریخسازِ دیگر امامعلی رحمان: نصب تندیس کوروش بزرگ و دادن شاهنامه فردوسی به هر خانوار تاجیکستانی ـ نگاهی کوتاه به تاجیکستان
امامعلی رحمان


    در نیمه دوم سال 1402 (2023 میلادی)، امامعلی رحمان رئیس جمهوری تاجیکستان دست به دو اقدام تاریخساز و ایرانی دوستانه دیگر زد که علاقه مندی وی را به فرهنگ و تاریخ تبار خود ثابت می کند و ایرانیان، ایرانی تباران و پارسی زبانان را در سراسر جهان شاد و سپاسگزار کرده است.
    در پی چند اقدام قبلی از این دست که به خواست پرزیدنت رحمان انجام شد، یکم دی‌ماه 1402 (22 دسامبر 2023) در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان، از تندیس کوروش بزرگ، بنیاد‌گذار ایران که تاجیکستان بخشی از آن بود رونمایی شد. کوروش از سال 559 تا سال 529 پیش از میلاد بر ایرانِ واحد که تاجیکستان کنونی ناحیه ای از آن بود ریاست کرد. کوروش در همین ناحیه فوت شد. وی براي اخراج طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سُغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود (تاجيكستان امروز) شده بودند به اين منطقه رفته بود كه به سوي او كه سوار بر ارّابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت مي كرد زوبيني پرتاب شد و عُمر وي پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بُردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا عقب راندند. سُغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خُجَند است که روزگاری یک پادگان ارتش ایران در آنجا قرار داشت و به پادگان مرزبانان معروف بود. آرالي ها تمدني عقب مانده و غير قابل قبول براي ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن [از جمله همبستر شدن علنی با زنانشان] نبود. برخي از مورّخان درگذشت کوروش بزرگ را در آن منطقه، نتيجه بيماري نوشته اند، نه اصابت زوبين.
     پدر كشور ايران كه مادرش از طایفه ماد و پدرش از طایفه پارس بود در ميدان هاي جنگ، هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمي شد و جان خود را بر سر همين روش گذارد. او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزي نصيب شاه شود كه به دور از ميدان جنگ در چادر خود درميان نيروهاي محافظ و اسبان آماده براي فرار مي آسايد. طبق نوشته برخي از مورّخان و تطبيق تقويم ها، فوت كوروش در چهارم مارس (مصادف با 13 اسفند) اتفاق افتاد. جنازه كوروش همچنان كه وصيت كرده بود به پاسارگاد منتقل و مدفون شد که آرامگاه او تا به امروز باقي مانده است.
     امپراتوري ايران (جامعه مشترک المنافع) در زمان كوروش كه نام او در غرب با قَلب تلفظ حروف يوناني، سيروس و سايرِس، گفته مي شود از هند تا مرمره و از سيردريا (رود سیحون) تا درياي سرخ امتداد داشت که پسر او کامبیر (کامبوزيا = کامبوجیا = کَمبوجیه) بر وسعت آن افزود و داریوش بزرگ، پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دو قرن بزرگترین قدرت و تنها اَبَرقدرت جهان بود با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند.
    اگر اندیشه و تلاش کوروش نبود، کشوری بزرگ بنام ایران هم به وجود نمی آمد و ... و باید سپاسگزار او بود. برخی که تفکّر عمیق ندارند نسبت به انتقال جسد کوروش از فرارود به پاسارگاد تردید دارند. اینان باید بدانند که پیش از پیدایش یخچال صنعتی و مومیایی کردن به شیوه مدرن، اجسادِ هزاران تَن از بزرگان ملل را از نقطه ای بسیار دوردست به محل تعیین شده انتقال داده و مدفون ساخته اند. دفن استخوانها کافی بود. برای مثال؛ جسد ناپلئون بناپارت را دهها سال پس از فوت، از جزیره سِنت هلنا در اقیانوس اطلس به فرانسه منتقل کردند و جنازه آغامحمدشاه قاجار را از ایران به عراق جهت دفن. همچنین باید دانست که ایرانیان باستان برای حفظ محیط زیست از آلودگی، پس از دخمه گذاری اجساد، تنها استخوانهای یک مرده را دفن می کردند.
     كوروش» جهاني فكر مي كرد و همه ملت ها را متساوي الحقوق مي دانست و عقيده به ايجاد يك دولت جهاني مجهز به اخلاقیات داشت تا فساد دولتي، جرائم، و نيز جنگها و خونريزي ها که عمدتا ناشی از جاه طلبی و با هدف سلطه است پايان يابد و يک قانون واحد، حاكم بر روابط ملّت ها باشد.
     اعلاميه او پس از فتح بابِل كه سلطانش به آزار دادن ساير ملل و نيز اتباع خود شهرت داشت، نخستين منشور ملل و اعلاميه حقوق بشر شناخته شده و نگهداري مي شود.
    خدمت بی سابقه و تاریخ ساز دیگر امامعلی رحمان در نیمه دوم سال 2023 (1402 ه. ش.) این بوده است که به مقامات مربوط تاجیکستان دستور داده است به تعداد خانوارهای این کشور، شاهنامه حکیم «ابوالقاسم فردوسی» به خط سیریلیک (الفبای متداول در تاجیکستان و دارای حروف مصوّته) منتشر و به طور رایگان در دسترس این خانواده ها قرار گیرد تا هرچه بیشتر از تاریخ، فرهنگ و تمدن نیاکان خود آگاه شوند و افتخار کنند.
    ابوالقاسم فردوسی ـ شاعر، میهندوست و احیاگر بنام زبان پارسی اشعار خود ـ دهها هزار بیت و مکتوب در 7 جلد را طبق تقویم میلادی در هشتم مارس 1010 (هزار و 13 سال پیش در 18 اسفندماه) بپایان بُرد. دیوان اشعار فردوسی که کوشیده است عاری از واژه های خارجی باشد، شاهنامه (به مفهوم آن زمان؛ تاریخ) عنوان دارد و حاوی گزینش هایی از تاریخ ایران تا تصرف آن به دست عربِ مسلمان در قرن هفتم میلادی از دیدگاه او و برپایه اطلاعاتِ بدست آورده وی است.
    پروفسورمایکل باكساندال درباره شاعر ملی همه ایرانیان و ایرانی تبارها گفته است: فردوسي نيازِ جامعه زمان خود را درك كرده بود. ايرانيان يك محرّك مي خواستند و نياز بود كه احساسات ملي ايرانيان برانگيخته شود و بدون آگاهي از گذشتهِ درخشان و عمدتا قهرماني نمي شد كه اين احساسات را كه سركوب شده بود برانگيخت. ترديد نيست که فردوسي بيش از هركس ديگر به ايران و ايراني خدمت بي شائبه كرده است. فرق فردوسي با ساير ايراندوستان بنام، در اين بوده است كه بدون چشمداشت عُمر خود را وقف خدمت به وطن و زبان فارسي كرد. او بسال 1020 ميلادي در توس (30 کيلومتري مشهد) و در تنگدستي درگذشت و ايرانيان هر روز كه مي گذرد بيشتر متوجه عمق و عظمت خدمات بي دريغ فردوسي مي شوند. فردوسي که سوم ژوئن 940 ميلادي به دنيا آمده بود 80 سال عُمر کرد.
    از کارهی ملی گرایانه دیگر امامعلي رحمان در طول زمامداری اش، تلاش پیگیر او براي تکامل و پالايش زبان فارسي و رواج و تحکيم فرهنگ و تمدن ايراني بوده است که اصحاب نظر اين تلاش را ادامه راه سامانيان بدست داده اند که از همان دیار برخاسته بودند و زبان پارسی و حاکمیّت ایرانیان را احیاء کردند.
    رحمان در اکتبر (مهرماه) 2011 با تاکيد، خواست که جشن هاي باستاني مهرگان مطابق عهد باستان احياء و در تاجيکستان برگزار شود. مهرگان مهمترین عید و مراسم ایرانی پس از نوروز است.
    نظام کمونيستي شوروي که بر پایه جهان وطنی قرارداشت جشن های ملی ایرانی تبارها را در قلمرو خود کمرنگ و غیر رسمی کرد که پس از فروپاشی شوروی، در تاجیکستان همه میدان ها و خیابانها و پارک ها به نام نیاکان بزرگ و ادیبان و دانشمندان و میهندوستان ایرانی تبار شده اند و همه جا مجسمه این بزرگان دیده می شود پول ملی تاجیکستان به نام سامانیان، «سامانی» گذارده شده است.
     ايران امروز، تاجيکستان و افغانستان سه بخش اصلي امپراتوري وسيع و توانمند پارسيان را تشکيل مي دادند و منطقه تاجیکستان سر و گردن آن خوانده می شد. در دهه هاي اخير بمانند قرون پس از سلطه عرب، تحرّکّات ناسيوناليستي در ميان تاجيکيان مشاهده شده است ازجمله تلاشِ کوروش وارِ احمدشاه مسعود، برهان الدين ربّاني و اسماعيل خان (معروف به امير هرات) و اینک پسر احمدشاه مسعود که تحصیلکرده ایران است.
    امامعلی رحمان همچنین در نخستین هفته مارس 2009 (اسفند 1388) روز زن و زمین در ایران باستان ـ روز مادران در اسفندگان ـ را احیاء کرد و از اسفند آن سال در تاجیکستان رسمیّت داد و پارسیان در هر گوشه ای از جهان که بودند از این اقدام او خرسند شده و ابراز سپاس کرده بودند که روز سه هزارساله زن و زمین (روز مادران) در اسفندگان (اسفندماه) را احیاء کرده است.
    برگزاری مراسم و گرفتن جشن به مناسبت این روز، قِدمَت تمدن ایرانیان را ثابت و جهانیان را نسبت به آن وادار به تعظیم و احترام می کند. اینک بسیاری از کشورها و عمدتا به اقتباس از ایرانِ باستان؛ روز مادر، روز محیط زیست و ... دارند. غرب با این آیین های ایرانی، از طریق یونان و رومِ باستان آشنا شده بود.
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 103 مجله روزنامک. تمامی صفحاتِ همه شماره های این مجله در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
     مشاهده و خواندن مطالب این مجله رایگان است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
امپراتور روم که شرایط ایران برای ترک مخاصمه را پذیرفته بود با گاز زغال کشته شد
تصوير ژوويانوس بر سكه اش
فلاويوس كلاديوس ژوويانوس Flavius Jovianus (ژوويان Jovian) 17 فوريه سال 364 ميلادي در راه بازگشت به ايتاليا، در آناتولي غربي (جنوب غربي تركيه امروز) «گاز زغالی شد» و درگذشت. ژوويانوس 26 ژوئن سال 363 پس از مرگ ژوليان كه در جنگ با شاپور دوم ـ شاه وقت ايران از دودمان ساسانيان مجروح و براثر شدت جراحت وارده درگذشته بود به سمت امپراتور انتخاب شده بود. درباره علت مرگ ژوویان؛ روايات، متعدد است. بیشتر مورخان نوشته اند كه چون برغم مخالفت افسران ارتش روم، به شاپور دوم ـ شاه ساسانی ايران امتياز فراوان داده بود طبق نقشه این افسران در اثنای خواب، زغال نيمسوز به خوابگاهش برده و اورا با [گاز زغال] مسموم كرده بودند. برخی هم مرگ اورا براثر گاز زغال، ولي به سبب بي مبالاتي [نه توطئه] نوشته اند. چند مورخ نیز نوشته اند كه با گاز زغال خودكشي كرده بود. ژوويانوس در مسير قسطنطنيه عازم بازگشت به شبه جزیره ايتاليا بود كه درگذشت و 9 روز بعد ـ 26 فوريه والنتينيان (والنتینیانوس) 43 ساله به امپراتوري روم انتخاب شد. والنتینیان یک ژنرال رومی بود که در کنار ژولیان و ژوویان با ارتش ایران جنگیده بود. بسياري از مقامات رومي و پاره اي از افسران ارتش اين كشور از امتيازاتي كه ژوويان به ايران داده بود و ايران را به صورت ابرقدرت برتر در جهان در آورده بود راضي نبودند. ژوويان پذيرفته بود كه از همه اراضي مورد ادعاي ايران در شرق مديترانه خارج شود و در امور ارمنستان مطلقا مداخله نكند و به ايران غرامت مالي بدهد و هرسال نيز مبلغي به ايران بپردازد تا مانع عبور اقوام با تمدن عقب مانده از كوههاي قفقاز شمالی و ورود به قلمرو روم شود.
     ژوویان يكي از افسران ارتش در حال عقب نشيني روم از برابر ايرانيان بود که سمت ژوليان را به دست آورده بود. ژوويان كه قبلا به مسیحیت گراییده بود با حمايت افسران مسيحي ارتش روم به سمت امپراتور انتخاب شده بود و بي درنگ به شاپور دوم پيشنهاد ترك مخاصمه داده و شرایط شاپور دوم (ذوالاكتاف) را كه به او ديكته شده بود نوشته و امضاء كرده بود تا بتواند بقيه لشكريان رومی را از كشته شدن و يا اسارت نجات دهد. ايرانيان نظاميان اسير را به كار اجباري در امور عمران کشور مي گماردند و بر خلاف ساير ملل آنان را به صورت برده نمي فروختند و در نيمه دوم عمر پس از اين كه مطمئن مي شدند كه دیگر قادر به جنگيدن نخواهند بود آزاد مي كردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آزادشدن تلگرافخانه ايران از قيد كنترل انگلستان
سالها پس از حذف قاجاريه از سلطنت و لغو موافقتنامه تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه به دو منطقه نفوذ، تازه در اين روز در سال 1310 (28 بهمن = 17 فوريه 1932) تلگرافخانه ايران از قيد كنترل موسسه انگليسي «تلگراف هندوستان» آزاد شد و استقلال يافت. شايد هم اين گذشت انگلستان به خاطر دريافت لقمه بزرگتري و همانا تمديد قرارداد نفت در سال ميلادي بعد بود كه ضمن آن بر منطقه قرارداد و مدت آن افزوده شد، و ملت ايران سالها بعد با يك تلاش همگاني موفق به لغو اين قرارداد و ملي كردن نفت خود شد، كه پس از براندازی 28 امرداد بازهم ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نفوس ایران و جمعیت تهران در سال 1319 ـ زماني که تهران شهری 540 هزارنفری بود
سرشماری از نفوس ایران در سال 1319 از 28 بهمن این سال (80 سال پیش) آغاز شد و چند روز ادامه داشت. نتایج این سرشماری دوازده روز بعد (دهم اسفند) در روزنامه ها انتشار یافت. طبق اطلاعیه رسمی منتشره، جمعیت ایران در آن سال 18 میلیون و 339 هزار نفر بود. در این اطلاعیه، جمعیت شهر تهران 540 هزار تن ذکر شده بود.
     نتایج این سرشماری، دولت وقت را نگران افزایش جمعیت تهران کرد و تصمیم به تدوین یک رشته ضوابط برای محدود کردن مهاجرت به تهران ازجمله مشروط کردن نقل مکان و انتقال مراکز برخی از سازمانهای دولتی و پاره ای از مدارس تعلیمات عالی به شهرهای دیگر گرفت که اشغال نظامی ایران در شهریور 1320 همه این برنامه ها را متوقف ساخت و به بایگانی سپرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که قوام السلطنه به مسكو رفت تا بخواهد که نظامیانش را از ایران خارج سازد


قوام السلطنه نخست وزير وقت که تازه به اين سمت منصوب شده بود و وظايف وزيران امور خارجه و كشور را هم، خود بر عهده داشت از چنين روزي در سال 1324(17 فوريه 1946) فرماندهي ژاندارمري كشور را هم بر عهده گرفت! و یک روز پس از آن براي مذاكره با مقامات شوروي پيرامون تخليه ايران ـ باتوجه به اوضاع آدربايجان ـ رهسپار مسكو شد. دولت مسکو بمانند انگلیس و آمریکا متعهد شده بود که پس از پایان یافتن جنگ جهانی دوم، نظامیان خود را از ایران خارج سازد که پس از جنگ، در خارج ساختن نظامیانش تعلل می کرد زیراکه برای آذربایجان و کردستان نقشه داشت.
    به دليل اوضاع آذربايجان و ممانعت نيروهاي شوروي از انتقال واحدهاي ارتش ايران به آن استان و رفع غائله، مجلس باتوجه به دوستي قوام با انگلستان و ساير دولت هاي غرب (رقيبان جهاني دولت مسکو)، اوايل بهمن ماه نسبت به نخست وزير شدن او ابراز تمايل كرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شادی ایرانیان از بستن کنسولگری های انگلستان که هفته ها ادامه داشت
معتمدان محلی چند شهر بزرگ کشور که از جانب همشهریان خود در تهران اجتماع کرده بودند 28 بهمن 1330 در نامه ای که به دکتر مصدق [رئیس وقت دولت] تسلیم داشتند خواستار شدند که یکم بهمن (21 ژانویه) روز ملّی و تعطیل عمومی اعلام شود. به تصمیم مصدق، در این روز كنسولگري هاي انگلستان در ایران بسته شده بود و به این مناسبت مردم در سراسر كشور دست به شادماني و برپاکردن مجالس جشن و سرور زده بودند که از آن روز تا سه هفته ادامه داشت، زيرا كه ایرانیان خاطرات تلخی از مداخله اين كنسولگري ها در امور وطن به ويژه پس از تقسيم ايران ميان روسيه و انگلستان به دو منطقه نفوذ و استقرار نیروهای نظامی این دو کشور داشتند. به اتکاء همین حمایت مردمی، دكتر مصدق 24 مهر ماه 1331 همه روابط ایران با انگلستان را قطع کرد و در مجلس اعلام داشت: ما روابط گرگ با ميش را نمي خواهيم. در طول تاريخ، از رابطه با لندن رنجهاي فراوان برده ايم. انگلستان مثل هر امپرياليست ديگر نمي خواهد ملل ضعيف رشد و ابراز وجود كنند و بنابراين داشتن رابطه با چنين دولتي منطقي نمی تواند باشد. مروری بر تاریخ 150 ساله اخیر نشان می دهد که برای ما ایرانیان، حضور فرستادگان انگلستان جز توطئه، تشبّث و مداخله ثمری نداشته است. ما مي خواهيم باهدف بازگشت به عظمت گذشته، رشد كنيم و روي پاي خود بايستيم و خودمان باشيم كه با داشتن رابطه با انگلستان، تحقق اين آرزو امكان پذير نخواهد بود.
     مجلس اقدام دکتر مصدق را با كف زدن و ابراز شادماني تاييد كرده بود. قطع رابطه با انگلستان تا پس از کودتای 28 امرداد 1332 ادامه داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و دكتر اقبال هم حزب مليّون را تاسيس كرد!
Manoochehr Eghbal
28 بهمن ماه 1336(17 فوريه 1958) دكترمنوچهر اقبال نخست وزير وقت حزبي به نام «حزب مليّون» به رهبري خود تاسيس كرد. به اين ترتيب، اين پزشك امراض عفوني كه وارد صف دولتمردان شده بود دفعتا سياستمدار هم شد كه بعدا كارشناسي نفت را هم بر اين تخصّص ها اضافه كرد!. قبلا اميراسدالله علم، دوست نزديك شاه، حزب مردم را تشكيل داده بود. اين احزاب جنبه صوري داشتند (تشكيلات نداشتند) و هدف از تاسيس آنها اين بود كه نشان دهند در ايران هم دمكراسي وجود دارد و آسانتر در انتخابات مداخله كنند و هرکس را که بخواهند به دو مجلس بفرستند. پس از براندازي 28 امرداد و انحلال و يا منع فعاليت احزاب قديمي كه در جامعه ريشه گرفته بودند، روشنفكران جهان حكومت ايران را دولتي دست نشانده خارجي و غير دمكراتيك مي خواندند. مختصراعضاي اسمي دو حزب مردم و مليّون را برخي از مقامات دولتي و يا كساني تشكيل مي دادند كه در سر هواي كسب جاه و مقام داشتند.
اميراسدالله علم

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ممنوع شدن نقل و انتقال اموال و املاک مقامات پیشینِ ایران و متهم شدن جلال طالبانی به تحریک کُردهای ایران ـ منع خارج شدن مَردها از ایران
28 بهمن ماه 1357 احمد صدرحاج سیدجوادی وزیر کشور و مسئول وزارت دادگستری به دفترخانه های ثبت اسناد دستور داد که نقل و انتقال هرگونه اموال و املاک مقامات رژیم سلطنتی ازجمله وکالتنامه، اقرار نامه، سهم الارٍث و هبّه (بخشیدن و دادن بلاعوض) ممنوع است و فهرست اسامی آنان بعدا ارسال می شود.
     دولت موقت مهدی بازرگان از لحظه پیروزی انقلاب از یک سو با مداخله انقلابیون در امور دولتی رو به رو بود و از سوی دیگر ناآرامی در تبریز، کردستان، خوزستان و گنبد (گرگان). سخنگوی دولت موقت و معاون بازرگان «جلال طالبانی» را متهم به تحریک کُردهای ایران کرده بود. در این میان، فهرست پشت فهرست خارج کنندگان ارز در سال انقلاب منتشر می شد و همچنین اعلام شد که در سال انقلاب نزدیک به 30 هزار یهودی ایرانی ترک ایران کرده، 18 هزار تن از آنان به اسرائیل و مابقی به اروپا و آمریکا و عمدتا به کالیفرنیا مهاجرت کرده اند. طبق گزارش های رسانه ای، ورود این ایرانیان به کالیفرنیا ، باعث دو برابر شدن بهای مستغلات در لس آنجلس شده بود!.
    در این روز همچنین اعلام شده بود که خارج شدن مَردها از ایران تا اطلاع بعدی ممنوع است. این ممنوعیت تا خرداد 1358 (3 ماه و دو هفته) ادامه داشت.
    در این روز اعلام گردید که هرکس اطلاعی از سوء استفاده های مقامات و هرگونه فساد دولتی دارد دارد به دادستان انقلاب اطلاع دهد.
    
بخشنامه احمد صدر حاج سيدجوادي و ... مندرج در صفحه دوم روزنامه اطلاعات

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی صفحه اول شماره 28 بهمن ماه 1357 روزنامه اطلاعات که خبرهای مهم وقت را منعکس کرده بود، برای ماندن در تاریخ

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وزیر پیشین اطلاعات از فعالیت های نفوذی 250 تَن عوامل انگلیس پرده برداشت و از واردات 100 هزار اتومبیل به کشور در زمان تحریم انتقاد کرد
حیدر مُصلحی (عکس از خبرگزاری فارس)
به گزارش شماره 13941127001198 بیست و هفتم بهمن ماه 1394 خبرگزاری فارس از تبریز، حجت‌الاسلام حیدر مصلحی وزیر پیشین اطلاعات که در نشست «همایش نهضت روشنگری» حضور یافته بود به «مسئله نفوذ و تاثیرگذاری نفوذ بر مسیر نظام اسلامی برخاسته از انقلاب سال 1357» اشاره کرد. وی ضمن بیان تاریخچه نفوذ از عهد باستان تاکنون گفت که نفوذ دشمن که در کشور ما ادامه دارد به دو صورت مشاهده شده است و جاسوسی در تمام ابعاد و زمینه‌ها: ترور فیزیکی ـ نمونه اش قتل چند دانشمند اتمی، و ترور شخصیّتی که همانا تضعیف اهمیت و شهرت شخصیت‌های خاص و بزرگ است.
    وی یادآور شد: در سال 1388 بیش از 250 تَن از کارکنان و عوامل سفارت انگلیس در کشور پراکنده شده و برنامه‌های خود را به خواص القاء می‌کردند. می دانیم و به شهادت تاریخ؛ سرویس‌های اطلاعاتی انگلیس در ایجاد فتنه در کشورهای اسلامی سابقه طولانی دارند و دو استراتژی عمده آنان استفاده از برخی خواص و نیز بکاربردن اراذل و اوباش است که در کودتای 28 اَمُرداد 1332 استفاده از اراذل و اوباش و زنان بدکاره [فواحش شهرنو] را دیدیم. در سال 1388 هم یکی از همین ردیف زنان و ساکن اروپا با پول کلانی که از انگلیس دریافت کرده بود 500 نفر را در تهران سازماندهی کرده بود تا شورش و ناآرامی ایجاد کنند و این زن دستگیر شد. پس از برجام [سازش هسته ای]، دشمن به این نتیجه رسیده که باید از طریق نفوذ، ابعاد محرمانه‌ای را که تاکنون کشف نکرده‌ است بیابد و نیز بداند که چرا نتوانسته‌است در طول 37 سال گذشته نظام انقلابی ـ اسلامی ایران را ساقط کند.
    مصلحی در بخش دیگری از سخنان خود در «همایش نهضت روشنگری» با بیان اینکه در طول یک سال 100 هزار خودرو وارد کشور شده است، گفت: اگر تحریمی وجود داشته و نمی‌توانستیم «پول» مبادله و جابه‌جا کنیم، پولِ بهای این خودروهای آخرین سیستم، بعضا لوکس و گران قیمت چگونه تأمین و پرداخت شده و سئوال دوم اینکه این پول چرا برای خرید وسایل و مواد اولیه تولید صرف نشده است؟!.
    مصلحی همچنین گفت که ایجاد التقاط فکری، از اهداف دیگری است که دشمن در حوزه و دانشگاه دنبال می‌کند تا اهداف ناب اسلام را با چیزهای دیگری مخلوط کند. سرنوشتی که سروش از دانشگاه و کدیور از حوزه پیدا کرده‌اند نیز به واسطه التقاط فکری بوده است و جلوگیری از ایجاد التقاط فکری با برخورد و دستگیری میسّر نیست، مبارزه فرهنگی و رسانه ای [روشنگری ـ افشاگری] لازم است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جَعل مُهر وزارت علوم برای صدور مدرک دانشگاهی و روزافزون بودن موسسات آموزش عالی بدون اطلاع قبلی وزارت علوم!
محمد فرهادی
تهران ـ 28 بهمن 1394 ـ خبرگزاری فارس: محمد فرهادی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری در جلسه هفتاد و ششم ستاد راهبری اجرای نقشه جامع علمی کشور گفت: "برخی از موسسات آموزشی بدون داشتن حتی یک عضو هیئت علمی به پذیرش دانشجو مبادرت می‌کنند.".
    وی افزود: "پاره ای از موسسات آموزش عالی حتی با جعل مُهر وزارت علوم، مدرک دانشگاهی صادر می‌کنند که عزم جدّی داریم تا با این تخلُّفات برخورد کنیم!."..
    فرهادی گفت: "از ابتدای پذیرفتن مسئولیت وزارت علوم، هر چند وقت یک بار شاهد بوده ام که نام یک یا چند دانشگاه به فهرست موسسات آموزش عالی افزوده می‌شد در حالی که قبلا وزارت علوم از وجود برخی از این موسسات بی‌خبر بوده است!.".
    شماره خبر: 13941128000613
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پنج تیترِ 29 بهمن 1399 پنج روزنامهِ تهران، حاوی پنج نکته تأمل برانگیز

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
رفراندم فوريه 2009 ونزوئلا ورقی تازه در تمرين دمکراسی ـ آيا رفراندم جای پارلمان را خواهد گرفت ـ سوسیالیسم قرن 21 و نظر انديشمندان
چاوس در بستر بيماري در هاوانا در فوريه 2013 و یک ماه پیش از وفات ـ دخترانش ماريا و رُزا درکنار او
اکثریت ونزوئلایی هایی که در رفراندم یکشنبه 15 فوریه 2009 شرکت کرده بودند به مواردی که مطرح شده بود از جمله حذف محدودیت نامزد شدن در انتخابات «بله» گفتند و این موارد، تصویب و قانون شدند.
    تفسیرنگاران نوشته بودند که با لغو محدودیت نامزد شدن در انتخابات (در همه سطوح) در ونزوئلا، هوگو چاوس ـ رئیس جمهوري وقت ـ خواهد توانست برای هرچند دوره دیگر که بخواهد خودرا نامزد این مقام کند و این، دیگر به نظر مردم و رضایت آنان بستگی دارد که با آراء خود اورا انتخاب و یا ردّ کنند. چاوس دو هفته پیش از این، مراسم دهمین سالروز زمامداری خود را با حضور تنی چند از سوسیالیست های آمریکای لاتین که زمامدار کشورهای خودبودند برگزار کرده بود.
    از گزارش های وقت چنین برمی آمد که پیش انجام رفراندم، دوستداران چاوس به همانگونه که در طول ده سال پیش از رفراندم 15 فوریه 2009 از او حمایت کرده بودند و ازجمله یک کودتای نظامی علیه وی را با شکست رو به رو ساختند با تشکیل اجتماع و انواع تبلیغات توده ای و گروهی، مردم را به دادن رای «بله» در رفراندم 15 فوریه دعوت کرده بودند و در پی اعلام نتیجه، با اینکه به نیمه شب وقتی نمانده بود به خیابانها ریختند و شادی کردند و در شهر کاراکاس در برابر کاخ ریاست جمهوری اجتماع کردند و حرف های تازه چاوس را که با دو دختر و نوه شیرخوارش در بالکن ساختمان ایستاده بود شنیدند و بوسه های سپاسگزاری را که به سوی آنان می فرستاد مشاهده کردند.
    چاوس (چاوز) از همان بالکن خطاب به ونزوئلایی ها گفته بود: آنانکه در رفراندم امروز (15 فوریه 2009)، رای «بله» دادند، این «بله» را به سوسیالیسم گفتند و فرضیه او «سوسیالیسم قرن 21» را تایید کردند و به وی ماموریت اجرای آن را دادند.
    چاوس با تاکید گفته بود: من رفع محدودیت دوره های ریاست جمهوری را (که قبلا دو دوره بود) تنها برای پیاده کردن سوسیالیسم ـ سوسیالیسم نوع تازه و عملی ـ سوسیالیسم قرن 21 که خودم چگونگی آن را با توجه به تجربه های قرون 19 و 20 تنظیم و مانیفست کرده ام ـ می خواستم و آنچه را که خواسته بودم دریافت کردم. من در این دنیا جز شادی انسان چیز دیگری نمی خواهم و شما با «بله» امروز ماموریت تامین شادی به من دادید. این حرف هایی را که در این مدت شنیدید از دیکتاتوری تا غیر دمکراتیک بودن و ... همه از دهان کسانی خارج شده و می شود که می خواهند شما را استثمار کنند و بیم از آن دارند که آقایی کردن شان پایان یابد. انسان گرسنه و نابرابر و گرفتار که به دمکراسی اعتناء ندارد. دمکراسی های اینان را که دیده اید چه محصولاتی داشته اند. جز یک رشته ترتیبات فسادآلود توام با بده ـ بستانها و ساخت و پاخت های متعدد چیزی دیگر نبوده اند. سوسیالیسم قرن 21 برای شما دمکراسی واقعی، نه فریب و کلک تامین خواهد کرد.
    چاوس (که 4 سال بعد فوت شد) سپس از مردم ونزوئلا خواسته بود که به او امکان ادامه خدمت بدهند تا به نگرانی، اندوه و نابرابری ها پایان دهد.
    اندیشمندان چپگرا در اظهار نظر نسبت به رفراندم 15 فوریه 2009 ونزوئلا گفته بودند که این رفراندم نه تنها موارد اعلام شده را قانون کرد، بلکه دریچه تازه ای در جهان به روی دمکراسی اصیل گشود و آن تصویب قوانین کلی در رفراندم به جای مجالس مقننه است که نسبت به صداقت اعضای آنها جای تردید است. منظور پدران دمکراسی از جمله افلاتون، در موارد کلی رای مردم بوده نه نمایندگان آنان. نمایندگان را می شود تهدید و تطمیع کرد و یا فریب داد ولی ملت را نمی شود. لذا رفراندم ونزوئلا می رود که تاریخ دمکراسی را ورق بزند و به جای نمایندگان، مردم دعوت به تصویب و یا ردّ یک قانون کلی شوند. امروزه، مردم روشن تراز گذشته اند. رسانه ها و بویژه آنلاین ها اینک در دسترس همگان هستند و می توانند هر موضوع را بر آنان روشن سازند.
    چاوس از دیرزمان درصدد اجرای فرضیه خود ـ به زعم او، وسیله خوشبختی بشر ـ بود و در سال 1992 (و در آن زمان؛ سرهنگ چاوس) با پنج واحد نظامي و عمدتا کماندو (چترباز) علیه «كارلوس پرِز» رئيس جمهوري وقت ونزوئلا كه دستگاه حكومتي وي شهرت به آلوده شدن به فساد داشت كودتا كرد و با اينكه بسياري از نقاط پايتخت را تصرف كرده بود در اين كار موفق نشد و به زندان افتاد. چاوس پس از خلاصی از زندان، هفت سال بعد ـ دوم فوريه سال 1999 با راي اکثريت مردم به رهبري اين کشور انتخاب شد و دو روز بعد دوران زمامداری خود را آغاز كرد. چاوس در دهه دوم قرن 21 به رغم بیماری سرطان، مایل بود که تا اجرای کامل فرضیه خود (سوسیالیسم قرن 21) زنده باشد. وي که در سال 2013 درگذشت بارها به هواداران عقايد خود تاکيد کرده بود که دولت واشنگتن، دولت هاي کاپيتاليستي ديگر و سرمايه داران بزرگ به دشمني خود با سوسياليسم ونزوئلا ادامه خواهند داد. وي همچنين گفته بود که اي کاش ونزوئلا نفت نداشت، نفت و ذخائر معدني آزمند و دشمن مي سازد. ذخاير نفت ونزوئلا در جهان در رديف اول قرار دارد.
    چاوس با توجه به تجربه حاصل از نظام هاي سوسياليستي در قرن 20 و با ایجاد تغییرات متناسب با شرایط قرن 21 در فرضيه هاي سوسياليستي مطرح، و مخلوط ساختن آنها با عقايد سيمون بوليوار ـ قهرمان ملي آمريکاي لاتين ـ فرضیه سوسياليسم قرن 21 را بنا نهاد که داراي چهار ستون اصلي است:
     توزيع عادلانه درآمد، رفاه و فرصت ها - دمکراسي خلق - استقلال اقتصادي و خودکفا بودن یک جامعه از این لحاظ - بازگشت به انسانيت و پايان یافتن هرگونه فساد. به اين ترتيب؛ سوسياليسم چاوز (چاوس) نوعي سوسياليسم ملي است. در آمريکاي لاتين، مردم منطقه خودرا اعضاي يک ملت واحد مي دانند.
     اندیشمندان و فلاسفه ای که فرضیه چاوس (سوسیالیسم قرن 21) را تفسیر کرده اند گفته اند که شکست سوسیالیسم شوروی عمدتا به خاطر فساد گسترده اداری و آلودگی مقامات و تظاهر آنها به ایدئولوژی حاکم و ضعف در آدمسازی (آموزش و پرورش و رسانه ها) به دلیل کمبود معلم و روزنامه نگار دلسوز و ماهر درکار خود بود که چاوس قطع آن را یکی از اصول اصلی سوسیالیسم قرن 21 (پایان دادن به هرگونه فساد و بازگشت به انسانیت) قرارداده است. به عبارت دیگر؛ تا فساد اداری (دولتی) و کمبود معلم و روزنامه نگار واقعی وجود داشته باشد سوسیالیسم پیاده نخواهد شد و این، عنصری است که مارکس به آن توجه آنچنانی نکرده بود.
    خودکفا بودن در اقتصاد یعنی اینکه لازم نباشد زیر بار دیگران بروند و مجبور باشند به ساز آنها برقصند که عملی مغایر استقلال و حاکمیت است.
    چاوس با توجه به شکست سوسیالیسم مسکو که انگیزه و میهندوستی را تضعیف کرده بود، توزیع برابر فرصت ها را بر توزیع عادلانه درآمد و رفاه (تامین مساوات) افزوده و تاکید بر ملی بودن (لاتینو بودن) فرضیه خود کرده است، لذا هدف صادرکردن آن را ندارد و گفته است که اگر نتیجه کار رضایتبخش باشد دیگران به صورت داوطلبانه اقتباس کنند، نه کور ـ کورانه.
    چاوس دمکراسی خلق را (رفراندم و نوعی ساویت) جانشین دمکراسی غرب کرده است که به زعم او، روش غربی ها دیگر دمکراسی نیست و نمایشنامه ای است که بازیگرانش قبلا با محاسبات اصحاب منافع انتخاب شده اند و در نتیجه به مراتب بدترند از حکومت های موروثی سابق.
     اندیشمندان گفته بودند که عدم مشارکت در انتخابات که در برخی کشورها مشاهده شده است نتجیه بی اعتنایی است و این بی اعتنایی عمدتا به دلیل بی اعتمادی به نتیجه انتخابات و باور نکردن درستی انتخابات و یا قبول نداشتن نامزدهای فعال در آن و یا اصولا روی برگردان شدن از دمکراسی است که رو به انحطاط گذارده است و الکترونيک شدن آن بر بُعد دستکاري در آراي مردم مي افزايد و ترديدها بيشتر مي شود.
    چاوس در انتخابات 12 اکتبر 2012 برای یک دوره دیگر به ریاست جمهوری ونزوئلا انتخاب شد که قرار بود دهم ژانویه 2013 مراسم سوگند یاد و دور تازه را آغاز کند که بیماری سرطان او شدت یافت و برای درمان به هاوانا (کوبا) رفت و در دسامبر 2012 زیر عمل جراحی قرارگرفت. پارلمان ونزوئلا ادای سوگندرا موکول به بهبودی و بازگشت چاوس از کوبا کرد. او چند هفنه بعد و پس از آگاهی از درمان نشدن و بي درمان بودن بيماري خود، به وطن خود بازگشت و پنجم مارس 2013 در 58 سالگی و پس از 14 سال حکومت کردن درگذشت. وی در تابستان 2011 نیز در هاوانا تحت عمل جراحی قرار گرفته بود. چاوس برخلاف شاه سابق ایران، بیماری سرطان خودرا از مردم پنهان نکرده بود و به محض تشخیص بیماری، آن را با مردم در میان گذارد و ونزوئلایی ها به رغم آگاهی از این بیماری، اورا در اکتبر 2012 باردیگر به رهبری خود انتخاب کردند.
    
     تصاویر متعدد از تشویق ونزوئلائی ها به مشارکت در رفراندم فوريه 2009، صف های رای دهندگان، شادی پیروزی در نیمه شب، خرسندی چاوس و امیدوار شدن او به اجرای سوسیالیسم قرن 21 و ... که در زیر آمده است و در تاریخ خواهند ماند اسنادی هستند به قلم دوربین و دقیق تر از دستنوشته و تایپ:
طرح آژانس فرانس پرس از رفراندم 15فوريه 2009 ونزوئلا


    
15 فوریه 2009 سيل دوستداران هوگو چاوس با ساين هاي «بله» از هر سوي روان به طرف صندوقهاي راي گيري - صف طولاني در محل راي گيري


    
شادي در نيمه شبِ پس از اعلام نتيجه رفراندم 15 فوریه 2009 و آگاه شدن از پيروزي


    
بازهم شادي از پيروزي و اين بار با مشارکت کودکان


    
چاوس که 4 سال بعد از بیماری سرطان درگذشت خرسند از نتایج رفراندم 15 فوریه 2009 و سپاسگزار و اميدوار به پياده کردن فرضيه خود؛ سوسياليسم قرن 21

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز مجلهِ نیوزویک و زمانی میلیونی که از ژانویه 2013 آنلاینی شده است ـ سرنوشت مبهم نشریات چاپی ـ شکست از آنلاين ها
مجله خبری «نیوزویک» نخستین شماره خودرا 17 فوریه 1933 به توزیع داد. کمپانی ناشر «واشنگتن پست» این مجله را در نیویورک منتشر کرده بود که بعدا علاوه بر 4 اِدیشِن به زبان انگليسي در چهار نقطه از جهان، به 12 زبان دیگر از جمله روسی، عربی، تُرکی، ژاپنی و اسپانیایی منتشر و در همان مناطق به چاپ می رسید.
     این مجله خبری که به لحاظ تیراژ و اعلان، پس از تایم، دومین مجله در آمریکا بود در سال 2003 هرهفته دو میلیون و 700 هزار نسخه در آمریکا و یک میلیون و 300 هزار نسخه در سایر کشورها فروش داشت که از سال 2007 بمانند سایر نشریات چاپی، این تیراژ رو به کاهش گذارد و ظرف سه ـ چهار سال تا یک میلیون و پانصد هزار نسخه پایین آمد. این مجله در دهه آخر قرن بیستم با یک اتهام خودسانسوری رو به رو شده بود و آن این بود که سردبیر وقت، گزارش اختصاصی خبرنگار مجله درباره روابط سِکس میان کلینتون (رئيس جمهوري وقت) و مونیکا را به بهانه اینکه تایید بیشتری لازم دارد چاپ نکرده بود که این عملِ سردبیر، برای نشریات دیگر به صورت سوژه و خبر درآمده بود و نیوزویک شماری از مخاطبان خودرا از دست داد.
     در این میان، ناشر نیوزویک ـ که این مجله درست ده سال پس از مجله تایم آغاز بکار کرده است اعلام کرده بود که بالابودن تیراژ برایش سوددهی ندارد و در پی افزایش فروش نیست بلکه می خواهد آن مجله، نشریه «اِلیت ها = برجستگان» باشد نه عوام الناس و سپس دست به تغييرات وسیع در تنظيم و عرضه مطالب و صفحه بندي زد که این تغییرات روند کاهش تیراژ و در نتیجه اعلان را متوقف نساخت.
     طبق اعلامیه انجمن جهانی ناشران که 14 فوریه 2010 انتشاریافت، کاهش تیراژ منحصر به نیوزویک نبوده و دامن همه نشریات چاپی ازجمله مجله هاي خبري را گرفته است و در سال 2009 نسبت به سال 2008 «9درصد» اُفت تیراژ داشتند و دلیل عمده آن رقابت وبسایت ها و آنلاین هاست که هر مطلبی را منتشر می کنند و ملاحظه و مشکل در کار نیست. به علاوه، آگهي هاي کوتاه مردم به مردم (نيازمندي ها) اينترنتي شده و چند «نِت ورک» بزرگ اين آگهي ها را توزيع و درج مي کنند. همچنين عادت روزافزون مردم به ديجيتال خواني و نيز هزينه کم تنظيم و مديريت آنلاين ها است. هزينه یک آنلاین شخصی بسیار کم و آنلاین ها حتی آنلاین های در زمینه منافع عمومی عمدتا یک نفره هستند و کار مطلب گذاری؛ سریع و چند دقیقه ای است. از سال 2005 تا کنون بسیاری از روزنامه ها آنلاین شده ودیدن آنلاین برخی از آنها پولی است و باید مشترک (آبونه) شد که در عين حال بسيار ارزان است.
    کاهش تيراژ نيوزويک از سال 2007 سبب شد که کمپانی واشنگتن پست درصدد فروش آن برآيد و در آگوست 2010 به يک کاسبکار به نام «سيدني هارمن Sidney Harman متولد 1918» فروخته شود. هارمن پس از خريد نيوزويک، آن را با نشريه آنلاين «ديلي بيست Daily Beast» شريک کرد و بانو تينا براون Tina Brown (روزنامه نگار انگليسي متولد 1953) سردبير آن شد.
    ظاهرا تلاش تینا براون برای نجات نیوزویک چاپی به جایی نرسید و مجبور شدند که از آغاز سال 2013 آن را آنلاین (دیجیتال کنند). آخرین شماره چاپی نیوزویک در پایان سال 2012 انتشار یافت و نخستین دوره دیجیتالی آن از چهارم ژانویه 2013 آغاز شده است. تغییر و اضافه و کم کردن مطالب در رسانه های آنلاین سریع و ارزان است و بنابراین همیشه به روز هستند و محدودیت جا و مهلت انتشار (دِدلاین) هم ندارند. نام مجله نیوزویک آنلاین، نیوزویک جهانی (Newsweek Global) شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
درجريان جنگ داخلي: نيروهاي شمالي ها (فدراسيون آمريكا) چند شهر جنوبي ها (کنفدراسيون آمريکا) را آتش زدند
17 فوريه 1865، در آخرين سال جنگهاي خونين داخلي آمريكا، نيروهاي ايالات شمالي (فدراسيون آمريكا) شهر كلمبيا واقع در كاروليناي جنوبي را پس از تصرف آتش زدند و ويران ساختند. همزمان شهر چارلستون را در اين ايالت به همين روز افكندند. اين نيروها قبلا شهر اتلانتا را هم آتش زده بودند و بعدا شهر ريچموند ويرجينيا پايتخت جنوبي ها (كنفدراسيون) را ويران ساختند.
     اين جنگ برادركشي که 4 سال (از 1861 تا 1865) طول كشيد جمعا 617 هزار کشته، تلفات داشت. جمع مجروحان 412 هزار تن گزارش شده است. در طول جنگ، شمار نيروهاي شمال دو ميليون و دويست هزار تن و شمار نيروهاي جنوب يک ميليون و 65 هزار نفر بود.
گوشه اي از ويرانه هاي شهر ريچموند (ويرجينيا)


    
ژنرال ويليام شرمن (1864) که به دستور او شهر اتلانتا آتش زده شد


    
اجساد مقتولين جنگ در دو نقطه در ويرجينيا در سال 1863 - نه چندان دور از شهر واشنگتن

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«كروپ» سازنده توپ هاي آلمان
فردريك كروپ
فردريك كروپ وارث صنايع كروپ 17 فوريه 1854 به دنيا آمد و تا 1902 عمر كرد. صنايع كروپ متعلق به يك خانواده، از قرن 16 براي آلمان اسلحه ساخته و در خدمت وطن بوده است. بيسمارك با كمك توپهاي ساخت كروپ با سه جنگ محدود، آلمان را يكپارچه كرد. قيصر ويلهلم دوم به اتكاي سلاحهاي ساخت كروپ وارد جنگ جهاني اول شد. پس از اين جنگ، صنايع كروپ را كه همچنان متعلق به خانواده كروپ بود ملي كردند كه هيتلر اين صنايع را به آن خانواده باز گردانيد. كروپ كمك كرد كه بارديگر آلمان مسلح شود و جنگ جهاني دوم را راه اندازد. پس از شكست آلمان در اين جنگ، بزرگ خانواده كروپ در دادگاه عوامل جنگ (نورنبورگ) محاكمه و به 12 سال زندان محكوم شد. وي پس از تحمل مجازات، كارخانه را در خط فولاد سازي و توليدات فولاد قرارداد و سپس آن را شركت سهامي كرد كه دولت وقت ايران مقدار زيادي از سهام آن را خريداري كرد. صنايع كروپ اخيرا با شركت فولاد سازي ديگري ادغام شده است تا عنوان «توپ ساز» به فراموشي سپرده شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که دوكِ بزرگ روسيه ـ عموي تزار ـ ترور شد
17 فوريه 1905 پس از اين كه كالسكه دوك بزرگ روسيه «سرگي الكساندرويچ» عموي تزار نيكلاي دوم از كاخ كرملين خارج شد به داخل آن نارنجك انداختند كه كالسكه منفجر و دوك بزرگ كه حاكم ايالت مسكو بود كشته شد. قبلا به همسر دوك اخطار كرده بودند كه با شوهرش در يك كالسكه ننشيند. دوك اين اخطاررا به دليل غروري كه داشت باور نكرده بود. وي مشاور ويژه تزار وقت بود و روس ها اورا دوست نداشتند. به نوشته برخي از مولفان، ترور دوك بزرگ روسيه كار حزب سوسياليست انقلابي روسيه بود كه فهرستي از كساني را كه بايد ترور شوند تهيه كرده بود. روسيه در آن زمان اوضاع ناآرامي داشت و روزي نبود كه در آنجا اعتصاب و تظاهرات نباشد. شكست ارتش روسيه در خاور دور از ژاپن دولت روسيه را در موضع ضعيفي قرار داده بود. اين اوضاع تا انقلاب بلشويكي 1917 پايان نيافت.
صحنه انفجاركالسكه عموي تزار

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خروج روس ها و وضعیت حساس و استراتژیک افغانستان در دنیای ظهور قدرت های تازه
آخرین یکان نظامی شوروی از پُل حیرتان برای خروج از افغانستان می گذرد


     آخرین یکان نظامیان دولت مسکو که دوم فوریه 1989 کابل را ترک کرده بود پانزدهم این ماه (26 بهمن 1367) از طریق پُل مرزی حیرتان Hairatan واقع در ایالت بلخ ـ شمال افغانستان که بر روی آمودریا (جیحون) ساخته شده و اینک یک گذرگاه مرزی افغانستان و ازبکستان را تشکیل می دهد گذشت و وارد قلمرو شوروی شد ـ جماهیریه ای که 12 سال بعد فروپاشید. این یکان که از شهر مرزی کَلدَر افغانستان گذشته بود پس از عبور از پُل، وارد شهر تِرمِذ Termez اُزبکستان شد.
    خروج نیروهای شوروی از افغانستان، به تصمیم میخائیل گورباچف رهبر وقت آن جماهیریه و از ماه می 1988 آغاز شده بود. نظامیان دولت مسکو به درخواست دولت کمونیستی [وقت] افغانستان ـ و طبق گفتار رادیو مسکو برای مقابله با توطئه و دسته بندی های انگلستان، آمریکا، دولت سعودی و پاکستان، 24 دسامبر 1979 وارد افغانستان شده بودند. چهار دولتی که رادیو مسکو اسم برده بود در طول 9 سال استقرار نظامیان شوروی در افغانستان، 15 گروه مخالف دولت کابل به نام «مجاهد» را با دادن پول، تسلیحات و آموزش، برای مبارزه مجهز می ساختند و جنگ نامنظم ادامه داشت. گورباچف که در 1985 قدرت را به دست گرفته بود به اندرز مشاوران نظامی کرملین که مراکز تجمع مجاهدان در پاکستان و مسیرهای ارسال اسلحه برای آنان در خاک این کشور ـ تا بندر کراچی را مورد حمله هوایی و موشکی قرار دهد ـ به رغم دادن بیش از 13 هزار کشته توجه نکرده بود. سران گروههای شیعه مذهب مجاهد و نیز گروههای تاجیک از برخی حمایت ها در جمهوری اسلامی ایران برخوردار بودند. گفته شده است که چینیان نیز که با مسکو رقابت داشتند کمک هایی به مجاهدین افغان می کردند.
     گورباچف پس از سازش با آمریکا، تصمیم به خارج ساختن نیروهای شوروی گرفت ـ جماهیریه ای که از تفسیم بندی ساختگی امپراتوری روسیه به وجود آمده بود و دو سال بعد فروپاشید. این سازش که عبارت از عدم مداخله نظامی قدرت های بزرگ وقت (واشنگتن و مسکو) در امور افغانستان بود، تنها 11 سال و چند ماه طول کشید و نظامیان آمریکا و سپس ناتو وارد افغانستان شدند و هنوز در آنجا هستند. نیروهای شوروی هنگام خروج، بیش از دو هزار و 500 تانک، 500 هواپیمای نظامی و هلی کوپتر، شماری موشک میان بُرد، بیش از ۵ هزار جیپ و کامیون نظامی، دهها هزار سلاح سبک و توپ در افغانستان باقی گذاردند تا دولت کمونیستی کابل بتواند بر پای خود بایستد. روس ها در طول استقرار در افغانستان همچنین ارتش و پلیس این کشور را آموزش داده و آماده و مجهز ساخته بودند. طبق گزارش های رسمی، این تسلیحات انبوه که بعدا به دست طالبان که از بطن مجاهدان پشتون مورد حمایت پاکستان و دولت سعودی برخاسته بودند افتاد و به تدریج از میان رفت و یا ازکار افتاد، جز چند هلی کوپتر ساخت روسیه.
     به باور مورخان معاصر، خروج آسان و بدون امتیازگیری نظامیان روس از افغانستان، بزرگترین باخت استرتژیک آن دولت در نیمه دوم قرن 20 بود. درخواست دولت کمونیستی کابل از مسکو برای فرستادن نیروی نظامی، فرصت بزرگی به روس ها داده بود. این مورخان می گویند که اگر غرب نتواند دولت کابل را به ادامه استقرار نظامی خود راضی کند راهی جز کنار آمدن با طالبان سُنّی و متعصب در رعایت شریعت اسلام را ندارد که اینان به قدرت های دیگر راه نخواهند داد. پیش نویس قرارداد امنیت مشترک و ادامه استقرار نیروهای نظامی آمریکا در افغانستان آماده امضاء شدن است ولی کرزای که دوره ریاست جمهور او در شرف اتمام است گفته است که جانشین او قرارداد را امضاء کند. وی نیز دارد به طالبان نزدیک می شود تا که پس از تَرک قدرت به او آسیب نرسانند و بمانند پدرش کشته نشود. وضعیت افغانستان همیشه بر اوضاع ایران تاثیر داشته است.
    افغانستان [ایران خاوری پیشین، ـ زادگاه بزرگترین ژنرالهای ایران ازجمله سورِنا و قهرمانان استقلال ایران و نجات آن از سلطه عرب ازجمله یعقوب لیث و احیاء زبان و ادبیات پارسی] در چارچوب کنونی، دست ساخت دولت لندن است که همه تلاش خودرا بکار می بُرد تا روسیه نتواند از آن راه به هندوستان و آبهای اقیانوس هند دست یابد. افغانستان همچنان و بویژه پس از طلوع قدرت های تازه در آسیا و در صورت فسادزدایی احتمالی از روسیه ـ در ارواسیا یک منطقه حساس و استراتژیک جهانی بوده است که این قدرت ها برای توسعه نفوذ نیاز به دوستی و اتحاد با آن دارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازرسي خانه ها در عراق و نگراني نوجوان



     اين عكس که 16 فوريه سال 2006 گرفته شده بود و در نشريات انتشار يافته بود دو نظامي آمريكايي را در حال بازرسي يك خانه در عراق كه كاري روزانه و عادي بود نشان مي دهد. در يك اطاق خانه، پسري نگران از نتيجه بازرسي است و اينكه بعد چه خواهد شد؟!. يک مُفسّر خبر نوشته بود: "تکرار اين وضعيت است که فرد را آماده مرگ مي کند: انفجار انتحاري!.".
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
عکسهاي خبري برگزيده سالهاي 2004 تا 2007
«ورلد پرس فتوWorld Press Photo» در فوريه هر سال عكسهاي خوب خبري آن سال را انتخاب و منتشر مي كند. عكس خبري خوب تصويري است كه مخاطب با مشاهده آن (بدون خواندن زيرعكس و مطلب) متوجه موضوع شود. به عبارت ديگر: عكس، خود داستان را بيان دارد، و به همين جهت است كه گفته اند روزنامه نگار علاوه برقلم، با دوربين هم مي نويسد. ازميان عكسهاي خبري برگزيده سالهاس 2004 تا 2007 تصاويري را كه در زير آمده اند براي ماندن در تاريخ انتخاب كرده ايم:
    
    نظامي خسته آمريكايي در افغانستان
    



    يك نظامي خسته آمريكايي در يك بانكر (پناهگاه) در دره Korengad در افغانستان. اين عكس 16 سپتامبر 2007 توسط Tim Hetheringenفتو ژورناليست انگليسي گرفته شده است.
    و پس از شبيخون
    



    اين عكس يك نظامي آمريكايي را در عراق و پس از يك شبيخون (Ambush) نشان مي دهد. اين حمله ناگهاني به يك كاروان نظامي آمريكا، در آوريل 2004 صورت گرفته بود كه شيشه جلويي يك خودرو را به اين صورت درآورده است. عكس، توسط David Swansonبرداشته شده است.
    دوختن لب و چشم به نشانه اعتراض
    



    اين عكس كه در سال 2004 در هلند توسط Paul Vreeker براي رويترز برداشته شده است يك ايراني را با لبهاي دوخته نشان مي دهد. آثار دوختگي در اطراف چشم اين ايراني نيز ديده مي شود. اين ايراني با اين كار خود خواسته بود كه اعتراضش را به قانون مهاجرت و رفتار مقامات مربوط هلندي نشان دهد.
    خشونت در توگو
    



     اين عكس در سال 2005 در پايتخت كشور آفريقايي توگو گرفته شده و يك نظامي را درحال مضروب كردن فردي كه برضد ديكتاتوري در آن كشور، بر ديوار شعار مي نوشت نشان مي دهد.
    بهمن و اسكي باز
    



    اين عكس كه با تله فتو (از راه دور) در 15 مارس 2007 توسط Ivaylo Velev گرفته شده است يك اسكي باز را در يك سراشيبي تند كوهستان در لحظه فرودآمدن بهمن نشان مي دهد. براي اسكي باز لحظه اي بسيار حساس است. ريزش بهمن بر سرعت اسكي باز مي افزايد، ولي ممكن است وي را هم در زير خود مدفون سازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 17 فوريه
  • 1758:   جان پينكرتن John Pinkerton تاريخنگار اسكاتلندي و مؤلف «مروري بر تاريخ»، «تاريخ اسكاتلند»، «رابطه تمدن با نژاد و محيط زيست» و ... در ادینبورو به دنيا آمد و 64 سال عُمر کرد.
        
        
  • 1876:   نخستين قوطي هاي كنسرو ماهي به بازار آمد.
        
        
  • 1880:   به الكساندر دوم تزار روسيه سوء قصد شد، ولي نجات يافت.
        
        
  • 1929:   در اين روز ميان ايران و آلمان يك قرار داد توسعه تجارت و مناسبات كنسولي به امضاء رسيد. انگلستان و فرانسه از امضاي چنين قراردادي باطنا راضي نبودند.
        
        
  • 1922:   دكتر مصدق ابلاغ حُکم والي (استاندار) آذربايجان شدنش را که یک روز پیش از این امضاء شده بود دریافت کرد و پذیرفت. ظاهرا اين انتصاب با توجه به شهرت ناسیونالیست بودن مصدق به منطور پيشگيري از رويدادي مشابه ماجراي لاهوتي بود.
        
        
  • 1937:   كارخانه صنایع شيميايي «دو پونت» آمريكا نايلون را اختراع كرد.
        
        
  • 1959:   Vanguard - 2 نخستین ماهواره هواشناسی به فضا فرستتاده شد، در مدار زمین قرار گرفت و مخابره حرکت ابرها را آغاز کرد.
        
        
  • 1979:   با تعرّض نظامیان چين به ویتنام، جنگ دو کشور آغاز شد. چهار سال بود که جنگ طولاني ویتنامی ها با آمریکا و متحدین آن پایان یافته بود. جنگ چین با ویتنام بر سر اختلافات ارضی بوده است ـ اختلافي که هنوز ادامه دارد.
        
        
  • 1991:   در پی اصابت دو موشك هدایت شونده لیزری ـ اصطلاحا؛ هوشمند آمريكايي به پناهگاه الاميريه در غرب بغداد، اعلام شد که در این حمله 403 تَن از جمله 126 زن و 52 كودك كشته شدند.
        
        
  • 1996:   پژوهشگران زيست شناس اعلام كردند كه نوزاد از هفت ماهگي قادر به درك مكالمات است و حركات دهان و زبان و گلوي خود را هم آهنگ با لهجه و اهنگ صوت مادرش مي كند.
        
        
  • 2004:   در سازمان جهاني بازرگاني (دبليو. تي . او) به عراق که در آن زمان، کشوری اشغالشده بود سمت «ناظر» داده شد. با وجود اين، در اين سال (سال 2004) هم جمهوری اسلامی ايران نتوانست به آن سازمان جهاني راه يابد و همچنين روسيه فدراتيو!. سازمان جهاني بازرگاني در سال 2004 داراي 146 عضو بود. روسيه بالاخره توانست در سال 2012 وارد اين سازمان شود ـ عملي که گفته شده است مآلا به سود آن کشور نخواهد بود.
        
        
  • 2008:   Kosovo اعلام استقلال کرد.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    یک ماجرای خواندنی دیگر از مُحَلِّل شدن ـ لزوم شرعی ازدواج زن 3 طلاقه با مردی دیگر با هدف ازدواج با شوهر قبلی
    زمستان 1337 بود و من حادثه نویس روزنامه اطلاعات (تهران). اطلاع یافتم که مردی در خانه مادرزن پیشین واقع در یکی از کوچه های خیابان نوّاب، خود و بخشی از خانه را آتش زده است. به آنجا رفتم. آن مرد را به بیمارستان امیراعلم ـ بخش سوختگی ها برده بودند.
        با زن پیشین آن مرد به صحبت نشستم، گفت که نزدیک به چهار سال قبل با کریم که همشهری مادرم است ازدواج کردم و به اصفهان رفتم. دیری نگذشت که حامله و دارای فرزند شدم. کریم مردی خشن و عصبی مزاج است. طاقت نَه شنیدن ندارد و مُشت و لگد می کوبد. باید همه چیز مطابق میل او باشد.
        فرزندم شش ماهه بود که یک روز بر سر سوختن غذا روی پریموس به جانم افتاد. این بار من هم مقابله کردم. از خانه بیرون رفت و مرا در محضر ِ طلاق، 3 طلاقه کرد. بچه ام را برداشتم و به تهران به خانه مادرم آمدم. پدرم فوت شده و ناپدری دارم. مردی است بسیار خوب و مهربان.
        هنوز دو ـ سه هفته از طلاق نگذشته بود که کریم بنای پیغام فرستادن و عذرخواهی را گذاشت و خواست که آشتی کنیم. ناپدری ام که مردی نمازخوان و اهل مسجد است گفت که این کار بدون مُحَلِّل نمی شود، نه تنها شرعا حرام بلکه غیر قانونی است.
        کریم که تصور می کرد ازدواج ِ به خاطر حَلال شدن، فقط به محضر رفتن و ثبت ازدواج و دو روز بعد ثبت طلاق است قبول کرد و قول داد که هزینه محضر را بپردازد. یافتن مُحَلِّل برایمان آسان بود. شوهر مادرم یک اطاق خانه را از سال پیش از بازگشت من به تهران به یک دانشجوی حقوق قضایی اجاره داده بود. مادرم با اصرار و التماس این جوان را راضی به ازدواج موقّت با من کرد، و به محضر [دفترخانه رسمی ثبت ازدواج و طلاق] رفتیم. مدیر محضر که یک روحانی سالمند است گفت که باید سه ماه عِدِّه طلاق به پایان برسد، گواهی آزمایش خون را با دو شاهد مَرد با خود ببریم تا عقد انجام شود و برای حَلال شدن، قرارداد نکاح را امضاء کردن کافی نیست، باید همبستر شویم و پس از طلاق دوباره سه ماه عِدِّه رعایت کنم و آنگاه بروم و عقد شوهر سابق شوم. بدون عروسی کردن گناه است و در آخرت مجازات دارد. فلسفه محلل، پس از سه طلاق همین بوده است که شوهر با زنش سازش داشته باشد و کار به سه طلاقه کردن نکشد.
        راه دیگری نبود. قرار شد که موضوع عروسی کردن پس از عقد را به پدر فرزندم ـ کریم نگوییم. او در اصفهان است و در جریان نیست.
         پس از گذشت سه ماه از طلاق اول و پایان عِدِّه، به عقد جوان دانشجو که نمی خواهم نام اورا بگویم درآمدم به این امید که این جوان سه ـ چهار روز بعد مرا طلاق دهد، ولی شوهر موقّت روز پس از عروسی گفت که زودتر از یکی ـ دو ماه مرا طلاق نخواهد گفت زیرا که بعدا خواهند گفت که ازدواج دو ـ سه روزه یعنی مُحلّل شدن با گرفتن پول! و او آینده دارد و نمی خواهد آینده اش را خراب کند.
        خواهرشوهر سابق برای اطلاع از چگونگی به تهران آمد و از قضیه آگاه شد، به اصفهان رفت و جریان را به برادرش گفت و او از شنیدن موضوع عروسی با شوهر تازه به قدری عصبی شده بود که در خیابان با دوچرخه اش به یک کودک اصابت کرده و اورا مجروح ساخته بود و هنگام فرار از محل حادثه، یک پاسبان (پلیس) را هم که در صدد دستگیری او برآمده بود کتک زده بود و در کلانتری نیز صندلی به سوی افسر نگهبان پرتاب کرده بود و صورتمجلس کرده بودند که به رئیس کشور هم اهانت کرده است!.
        وقتی این خبر به ما رسید، شوهر تازه گفت که تا آزادشدن کریم از زندان، با هم ادامه زندگی دهیم. قبول کردم، به شرط بچه دار نشدن.
        دادگاه کریم را به دو سال حبس که یک سال آن تعلیقی ِ مشروط بود محکوم کرد. در آستانه پایان یک سال، کریم در زندان یک زندانی دیگر را کتک زد و به مأمور زندان هم اهانت کرد که قاضی دادگاه یک سال زندان تعلیقی را لغو و اورا به سه ماه حبس اضافی هم محکوم کرد. برای ناراحت نشدن او، آن هم به خاطر فرزند مشترک، مادرم به بستگان کریم گفته بود که مدت ها است که من طلاق گرفته ام و آماده و در انتظار ازدواج با او.
        شوهر مادرم با دوستش در اصفهان در تماس بود تا هر چند وقت یک بار برود ببیند که کریم چه وقت آزاد می شود تا سه ماه پیش از آن، من از شوهر دوم (مُحَلِّل) که درسش را تمام کرده است و آماده رفتن به سربازی (افسری وظیفه) جدا شوم.
        هنوز به پایان زندان کریم 5 ماه مانده بود که مشمول بخشودگی و آزاد شده بود و ما این را نمی دانستیم.
        پس از آزاد شدن، کریم یکراست به تهران و به خانه ما آمده بود که در اینجا با حقیقت رو به رو شد. در آن ساعت در خانه، جز مادرم کسی نبود. من به عیادت خواهر شوهر مادرم به بیمارستان رفته بودم، شوهرم برای اطلاع از زمان معرفی خود به دانشکده افسری احتیاط به آنجا و شوهر مادرم به محل کارش. کریم پس از صحبت با مادرم و اطلاع از اینکه طلاق صورت نگرفته عصبی و از حالت طبیعی خارج می شود به آشپزخانه می رود و ظرف نفت را روی خودش و اطاق من خالی می کند و آتش می زند. مادرم فریاد می کشد و همسایگان می آیند آتش را خاموش و اورا که مجروح شده است به بیمارستان برده اند و می گویند که دکتر گفته است مُردنی نیست. من تصمیم خودرا گرفته ام، اگر شوهرم طلاق بدهد تا پایان عُمر شوهر نخواهم کرد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com