Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
17 جولای
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 17 جولای
ايران
روزی که شاه اسماعیل صفوی، مردی که ایران را تغییر شکل داده است به دنیا آمد. اشاره ای به نتایج کارهای او
17 جولاي زادروز شاه اسماعيل صفوي (اسماعيل يكم از دودمان صوفیانِ اردبیل) است كه در سال 1487 به دنيا آمد و در سال 1501 ميلادي پس از پيروزي بر تركمانان آق قويونلو که مادر او از این طایفه بود به قدرت رسيد و سال بعد شيعه اثني عشري را مذهب رسمي ايران قرار داد و سپس به تمركز امور در پايتخت و كوتاه كردن دست حاكمان محلي دست زد. شاه اسماعیل شهر تبریز را پایتخت خود قرار داد و این شهر از 1501 تا 1555 پایتخت ایران بود و پس از تبریز، قزوین از 1555 تا 1598 به مدت 45 سال و سپس اصفهان به مدت 138 سال ـ تا 1737. بوئیان که از گیلان برخاسته بودند مروّج مذهب شیعه اثنی عشری در ایران بودند که می خواستند ایران چهره مستقل داشته باشد و جدا از عرب. آنان پس از تصرف بغداد، خلیفه عباسی سُنی مذهب را وادار به سینه زدن در خیابان های بغداد در عزای امام حسین (ع) در روز عاشورا کردند.
    نخستین شاه صفوی (دودمان صوفیان) تا سال 1504 ـ ظرف 3 سال پس از شاه خواندن خود ـ تا کرمان پیش رفته بود و در این سال این شهر باستانی را از دست حکومت محلی که ادعای استقلال داشت بیرون آورد.
     شاه اسماعیل از نسل شیخ صفی الدین (1334ـ 1252) که این شیخ یک کُرد بود و به اردبیل مهاجرت کرده و در اینجا خانقاه ساخته بود خودرا آمیخته ای از کُرد، تُرکمان و یونانی می خواند (که مادر بزرگ مادری اش از یونانیان پونتیک ـ ساکنان قطعه ای از ساحل جنوبی دریای سیاه بود).
    صوفیانِ گروه شیخ صفی تا زمان شیخ جُنِید (پدر بزرگ شاه اسماعیل) ادعای مقام دنیوی نداشتند که جُنِید پس از ازدواج با خواهر اوزون حسن (رئیس آق قویونلوها) وارد سیاست و قدرت خواهی شد و حیدر (شیخ حیدر) پسر او و پدر شاه اسماعیل به همانگونه، و در جنگ با شروانشاه ـ فرّخ یسار در قفقاز جنوبی (اینک جمهوری آذربایجان) کشته شد و اسماعیل (شاه اسماعیل) قدرت خواهی را از گرفتن انتقام خون پدر آغاز کرد. شاه اسماعیل و دو برادر بزرگترش همچنین از ناحیه لاهیجانی های گیلان حمایت می شدند که صوفیان لاهیجان معروف به زاهدیه (پیروان شیخ زاهد گیلانی) شیخ صفی الدین را به رهبری پذیرفته بودند.
    شاه اسماعیل با سركوب كردن گردنكشان داخلي و نيز ازبكان در خراسان بزرگتر، و ضميمه ايران ساختن مجدد بين النهرين و ازجمله شهرهای نجف، کربلا و بغداد به قلمرو ايران، دولت مرکزي نيرومندي مشابه دولت ساسانيان به وجود آورد. شاه اسماعیل بین النهرین را نه تنها به این دلیل که حدود 8 قرن پایتخت ایران در آنجا بود و نیز دهها سال در قلمرو بوئیان (گیلانی ها) و ایلخانان مغولیِ ایران بلکه به خاطر وجود عتبات عالیات در آنجا و مردم آن اکثرا شیعه 12 امامی، آن سرزمین را وابسته به ایران می دانست. شاه اسماعیل با مذهب رسمی اعلام کردن شیعه 12 امامی و جلب علویان قلمرو عثمانی به خود، خشم سلطان عثمانی را که ریشه در سلجوقیان ایران داشتند و زبان مکاتبات آنان فارسی بود و حتی به فارسی شعر می گفتند برانگیخت. سلاطین عثمانی از زمان تصرف قسطنطنیه (استانبول) در 1453 خودرا نه تنها خلیفه مسلمین بلکه جانشین داریوش و اردشیر می خواندند و مدعی همه امپراتوری پارسیان. آنان بمانند اهل دانش و اندیشه، کوروش بزرگ را یک مُصلِح بشریت و نه شاهنشاه بلکه بالاتر و همردیف یک پیامبر می دانستند. به این ترتیب، سلاطین عثمانی با ظهور شاه اسماعیل، با یک رقیب سرسخت رو به رو شدند و 13 سال بعد نخستین جنگ طرفین ـ جنگ چالدران در 23 آگوست 1514ـ روی داد که این رشته جنگ ها قرن ها طول کشید. 8 ماه پس از جنگ چالدران، استقرار پرتغالی ها در تنگه هرمز آغاز شد که مقدمه استعمار و استثمار منطقه بشمار آورده شده است.
    در دربار شاه اسماعیل به فارسی و تُرکی و بعضا گُرجی ـ اَرمنی سخن می گفتند. او سپاهیان خودرا از میان مَردان طوایف صوفی مسلک شیعه مذهب تُرک زبان انتخاب می کرد و تا اواخر عُمر با بکار بردن تفنگ و توپ در جنگ ها مخالف بود و آن را به دور از انصاف و جوانمردی می دانست زیراکه به زعم او، این جنگ افزارها از راه دور (نَدید) کشتار می کردند.
    شاه اسماعیل پس از شکست در جنگ چالدران و موقتا از دست دادن پایتخت خود ـ شهر تبریز ـ روحیه خودرا از دست داد و تا دَم واپسین، غمگین و کم حوصله بود. همین امر باعث مداخله جویی قزلباش (افراد مسلح و عمدتا از 7 طایفه تُرک زبانِ شیعه مذهب و متمایل به صوفیان) در امور شد و شاه اسماعیل که چنین دید میرزا شاه حسین اصفهانی ـ مردی لایق را وزیر خود کرد تا افراد قزلباش که ارتش اورا تشکیل می دادند کنترل شوند. شیخ حیدر پدر شاه اسماعیل قزلباش را ایجاد کرده بود که چون کلاه مخروطی شکلِ سرخ رنگ بر سر می گذاشتند قزلباش خوانده می شدند (در تُرکی؛ قزل = سرخ و باش = سر). اطراف کلاه قزلباش، نام امامان 12 گانه دیده می شد.
    میرزا شاه حسین اصفهانی تا حدی قزلباش را کنترل کرد، ولی سرانجام به دست آنان کشته شد. مداخلات قزلباش ادامه داشت و تا زمان پدر شاه عباس اول به اوج رسید و چون بانوی شاه به دست آنان کشته شد، شاه عباس به انتقام خون مادر، با لشکر خراسان دست به کودتا زد، پدرش را برکنار و برجای او نشست، پایتخت را از قزوین به اصفهان انتقال داد و با کمک انگلیسی ها یک ارتش ملی به وجود آورد.
    شاه اسماعیل یکم 23 ماه می 1524 و پس از حدود 23 سال سلطنت درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که «کیخسرو شاهرخ» از مردان بنام تاریخ ایرانیان از اين دنيا رفت ـ اشاره ای به مبارزات ضد فساد و کارهای میهندوستانه او
«کیخسرو شاهرخ» ده دوره نماینده مجلس شورای ملّی، از فعّالان جنبش دمکراسی (مشروطهِ پارلمانی شدن) ایران، بنیادگذار کتابخانه و چاپخانه مجلس، مؤسس چند دبستان و دبیرستان در تهران و کرمان، از توسعه دهندگان شبکه تلفن و راه آهن دولتی ایران و رئیس وقت انجمن زرتشتیان در ساعات شبِ 11 تیرماه 1319 و درست ده ماه پس از آغاز جنگ جهانی دوم کشته شد. واقعیت مرگ او هنوز به درستی روشن نشده است و روایات در این باره مختلف است. جسد اورا که در پیاده رو کوچه ای از خیابان کاخ (اینک؛ خیابان فلسطین) ـ کوچه سزاوار افتاده بود به دست آوردند. وی آن شب به یک جشن عروسی دعوت شده بود و گفته شد که در بازگشت به خانه، یک خودروِ عبوری وارد پیاده رو شده و به او برخورد کرده که کشته شده است. ولی، شایعات دیگری هم وجود دارد بویژه که گزارش رویداد به رغم شهرت کیخسرو، دو روز بعد (13 تیر) در روزنامه ها انتشار یافت!.
    
کیسخرو شاهرخ

کیخسرو شاهرخ معروف به «ارباب کیخسرو» در ردیف پاکدست ترین، امین ترین و میهندوست ترین ایرانیان بشمار آورده شده است بگونه ای که سید حسن مدرّس (از روحانیون) نماینده وقت مجلس در نطقی در این مجلس که در صورتجلسات آن ضبط است در باره این زرتشتی گفته بود: "در مجلس ما، یک مسلمان هست و آن هم کیخسرو شاهرخ است". هدف او از بیان این توصیف، اشاره به پاکدامنی و اخلاقیات کیخسرو شاهرخ بود که اسلام هم رعایت همین ها را تاکید و اَمر کرده است.
    میهندوستی کیخسرو شاهرخ انگیزه او در اصرار و تشویق به ایجاد آرامگاه فردوسی در توس بود که در آن مشارکت بسیار کرد و همّت گماشت. از کارهای میهندوستانه کيخسرو شاهرخ، ایجاد انجمن آثار ملّی در سال 1304 بود. مورگن شوستر (شاستر) مستشار وقت مالیه در خاطرات خود در باره میهندوستی کیخسرو شاهرخ نوشته است: "کیخسرو لحظه ای نیست که از اندیشه میهن خارج شود. هر زمان که مرا می دید سفارش اصلاح امور می کرد و می گفت که ایرانی سزاوار بیش از اینهایی است که دارد و از من می خواست که تاریخ ایران را هرچه بیشتر بخوانم و از منابع درست." . شوستر نوشته است: "اگر ایران ده تا کیخسرو شاهرخ داشته باشد، اروپا را پشت سر می گذارد. به باور او، ایرانیان باید به رعایت اخلاقیات بازگردند و این مهمتر از هر کاری است و پایه هرگونه پیشرفت." .
    از کیخسرو شاهرخ نقل کرده اند که بارها در پاسخ به این پرسش که چرا وارد جنبش مشروطه شد و این همه برای آن تلاش کرد گفته بود:"تا دمکراسی نداشته باشیم، نمی توانیم به تمدن بزرگ ـ تمدن عهد باستان بازگردیم. دمکراسی پایه تمدن است.".
    وی در پاسخ به پرسشی دیگر که چرا در طول جنگ اول جهانی به کمیته دفاع ملّی پیوست و به اصفهان و کرمانشاه رفت که در عمل، ایجاد دولتی در تبعید بود گفته بود که اطمینان یافته بود که بدبختی ایرانیان از مداخلات انگلیس و روسیه است که با شکست خوردن آنها در جنگ، ایران آزاد خواهد شد و آن کمیته که احتمال شکست این دو دولت را می داد به آلمان و متحدش عثمانی کمک می کرد. به علاوه، ما در کرمانشاه، مبارزان مسلح را تشویق به رفتن به عراق و کمک به حفظ باقی مانده «طاق کسری در تیسفون» می کردیم که آن منطقه صحنه جنگ انگلیس و عثمانی شده بود. طاق کسری مظهر و سند عظمت ایران است.
    یکی از کارهای جالب کیخسرو شاهرخ که بر زبانهای انگلیسی، روسی و عربی مسلط بود، در بمبئی هند (مومبای) تحصیل کرده بود و از روسیه، کشورهای اروپایی دیگر و آمریکا دیدن کرده بود، در برهه ای حل مسئله کمیابی گندم و در نتیجه گران شدن نان و احتکار غلّات بود که یک مبارزه ضد احتکار به راه انداخت و مسئله که به نظر او ساخت دولت لندن بود حل شد. وی از همان زمان ضد احتکار شد و بارها گفت که بازاریان که هدفی جز کسب درآمد و فقط درآمد (پول هرچه بیشتر) ندارند نباید به دولت و مقام دولتی نزدیک شوند و اِعمال نفوذ کنند. وی همچنین از مخالفان سرسخت قرارداد 1919 دولت انگلیس با وثوق الدوله (رئیس وقت دولت) بود که اگر تصویب و اجرا شده بود ایران عملا یک کشور تحت الحمایه دولت لندن می شد. انگلیسی ها از فرصت کمونیست شدن دولت مسکو و خروج از صحنه ایران استفاده کرده بودند تا با تحمیل چنین قراردادی، نفوذ و سلطه بر ایران را قانونی کنند تا در صحنه جهان جای ایراد نداشته باشد.
    کیخسرو شاهرخ که بهار ـ ملک الشعراء ـ در وصف او شعر سروده است هفتم تیرماه 1254 در کرمان به دنیا آمده بود و 7 پسر و 3 دختر داشت. یکی از پسران وی به نام بهرام شاهرخ مدیر و گوینده بخش فارسی رادیو برلین بود و فرنگیس (فرنگیس یگانگی) یکی از دخترانش که در 1388 در 93 سالگی در کالیفرنیا فوت شد بانی سازمان صنایع دستی ایران، کتابخانه یگانگی در تهران، بانی انجمن فرهنگی ایران باستان و از فعّالان سازمان زنان ایران بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
از استیضاح عبدالحسین هژیر که در قبال مسئله بحرین ضعف نشان داده بود تا ترور او در مسجد سپهسالار
عباس اسكندري
عباس اسكندري نماينده مجلس از حزب کمونیستی توده 26 تيرماه 1326 عبدالحسين هژير نخست وزير وقت را به سوء مديريت و در پيش گرفتن سياست نادرست در امور داخلي و خارجي كشور و نشان دادن ضعف در قبال مسئله بحرين متهم كرد و استيضاح او را تسليم داشت. دو دهه بعد هم نمایندگان پان ایرانیست مجلس، امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت را که با استقلال بحرین مخالفت نکرده بود استیضاح کردند. بحرین قبلا استان 14 ایران اعلام شده بود. پس از انقلاب، یکی از اتهامات هویدا که اعدام شد، همین موافقت با جدایی بحرین بود و گفته شده بود که رفراندم استقلال باید در ایران هم انجام می شد ـ همین سخنی که درباره تجزیه جماهیریه شوروی (روسیه تزاری) مطرح است.
     هژير كه 23 خرداد 1326 (34 روز پيش از استيضاح اسكندري) نخست وزير شده بود از همان آغاز كار با مخالفت هاي شديد و تظاهرات و اعتراض عمومي رو به رو بود به گونه اي كه موفق نشده بود تا ده روز وزيران خود را معرفي كند. مخالفت با رئیس دولت شدن او که قبلا هم وزیر کشور و وزیر دارایی بود با تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران آغاز شد و همان روز آیت الله کاشانی نیز علیه او اعلامیه داد و جماعتی دیگر ازجمله بازاریان تهران نیز دست به تظاهرات زدند و در بهارستان اجتماع کردند. نواب صفوی رئیس جمعیت فدائیان اسلام هم همان روز برضد هژیر اعلامیه داد و وی را از عوامل بیگانه خواند.
     پس از تسلیم استیضاحِ اسکندری به رئیس مجلس، هفته بعد هژير در جلسه استيضاح و شنيدن دلايل استيضاح كننده و ساير مخالفان حضور یافت و در پایان نطق ها، درخواست راي اعتماد کرد که به رغم همه مخالفت ها و بلندشدن صدای اعتراض از جایگاه تماشاگران در مجلس، درخواست او با اكثريت ناچيزي تأييد شد. نمایندگانی که رای موافق داده بودند گفتند که چون كشور هنوز نتايج ناشي از جنگ جهاني دوم و اشغال نظامي و تبعات آن (از جمله مشكل آذربايجان و كُردستان و ناامني راههاي جنوب شرقي ـ بلوچستان) را كاملا پشت سر نگذارده مصلحت نبود که کشور بدون رئیس دولت باشد. حکومت هژیر بیش از 16 ماه دوام نیافت و 15 آبان 1327 کناره گیری کرد و وزیر دربار شد و تا 13 آبان 1328 در این سمت بود که ترور شد. از لوایح خوب دولت هژیر، اصلاح قانون مطبوعات و منع حقوق بگیران دولت از مدیر و سردبیرشدن نشریات بود.
    عبدالحسين هژير وزير دربار وقت 13 آبان 1328 (4 نوامبر 1949 و روز سوم عاشورا) در مسجد سپهسالار هدف 3 گلوله قرارگرفت و روز بعد در بیمارستان جان سپرد. وي براي شركت در روضه خواني دربار سلطنتي به اين مسجد رفته بود. اندکي پس از تيراندازي به هژير و در همان روز وقوع اين رويداد، در تهران حكومت نظامي اعلام، دكتر محمد مصدق به احمدآباد (منطقه کرج) تبعيد، شماري بازداشت و ادامه کار انتخابات پارلماني که در جریان بود نيز به حالت تعلیق درآمد. در پی ترور هژیر، ابراهیم حکیمی (حکیم الملک ـ نخست وزیر اسبق) وزیر دربار سلطنتی و شاه عازم دیدار از آمریکا شد.
     حسين امامي ضارب هژير، از جمعيت فدائيان اسلام، به عمل خود اعتراف كرده و در بازجويي، ادامه حيات هژير را براي وطن زيان آور خوانده بود كه محاكمه و پنج روز پس از وقوع رويداد (در سپیده دم 18 آبان 1328) اعدام شد. حسين امامي پس از محكوم شدن در دادگاه بَدوي، درخواست تجديد نظر نداده بود و گفته بود که اتلاف وقت است. ترور مقامات به دست جمعيت فدائیان اسلام ازجمله قتل سپهبد حاجعلی رزم آرا عمدتا در مساجد صورت گرفته بود. 4 روز پس از اعدام حسین امامی، سرلشکر فضل الله زاهدی رئیس شهربانی (پلیس) کل کشور شد. چهار سال بعد، زاهدی پس از براندازی دولت ملّی و دمکراتیک مصدق، نخست وزیر شد و پسر او با دختر شاه ازدواج کرد.
    
هژير

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دکتر فریدون وردی نژاد استاد علم مدیریّت و بنیادگذار روزنامه ایران معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور شد
دکتر فریدون وردی نژاد 24 تیرماه 1398 (15 جولای 2019) معاون سیاسی دفتر حسن روحانی رئیس جمهور وقت ایران شد. پیش از این، وی رئیس شورای راهبردی رسانه ای ریاست جمهور بود.
    
Dr. freidoon Vardinejad

دکتر وردی نژاد در تمامی سال های دهه 1370 مدیرعامل خبرگزاری ایرنا (پارس پیشین) بود و این خبرگزاری دولت را که در 1313 تأسیس شده است کاملا نوسازی کرد. تلاش او برای ایجاد ائتلافی از خبرگزاری های کشورهای غیر متعهد معروف است. وی همچنین بنیادگذار «روزنامه ایران» است که در سال 1373 کار انتشار آن آغاز شده است. دکتر وردی نژاد که در دانشگاه، علم مدیریت تدریس می کرد سازمان تحریریه روزنامه ایران را برپایه تعریفی که استادان «ژورنالیسم» بر سازمان روزنامه نوشته اند تنظیم کرد که تا آن زمان در مطبوعات ایران سابقه نداشت. وی که 7 سال بر روزنامه ایران مدیریت کرد در کنار این روزنامه، دو روزنامه به زبان انگلیسی و عربی (ایران دیلی و الوفاق) و نیز یک نشریه برای نابینایان، یک نشریه ورزشی و دو مجله و یک مؤسسه نشر کتاب دایر کرد و بعدا «دانشکده خبر» برای آموزش روزنامه نگاری حرفه ای.
    دکتر وردی نژاد که دهها روزنامه نگار قدیمیِ خانه نشین را بکار در روزنامه ایران دعوت کرد در این روزنامه صفحات تازه ای دایر کرد ازجمله صفحه «نظرسنجی» که قبلا در مطبوعات ایران سابقه نداشت. وی بود که ستون «امروز در تاریخ» را دوباره و پس از 16 سال توقف در مطبوعات ایران راه اندازی کرد و عنوان «دانایی ـ توانایی است» بر آن نهاد.
    وردی نژاد که تجربه نظامی نیز در کارنامه خود دارد در 4 سال اول دهه 1380 سفیر جمهوری اسلامی در پکن بود و در بازگشت، دوباره بکار تدریس پرداخت. وی درباره چین و اوضاع و تحولات جهان اطلاعات وسیع دارد و نه تنها یک صاحب نظر بلکه می توان گفت که یک دائرة المعارف است. بسیاری بوده اند که به او در دانش و مهارت در سپاهیگری، سیاست، مدیریت، رفتار دوستانه و ژورنالیسم نمره عالی داده و گفته اند که کمتر فردی را می توان یافت که چنین مهارت و دانشی در چند زمینه داشته باشد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درخواست برخی احزاب و انجمن ها و دعوت نامه آیت الله زنجانی مندرج در شماره 26 تیرماه 1358 روزنامه اطلاعات درباره «30 تیرماه»



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیترهای بزرگ صفحات 1 و 4 روزنامه اطلاعات شماره 26 تیرماه 1358 برای ماندن در تاریخ

    



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زندانی شدن برادر حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور وقت در تيرماه 1396 تيتر صفحات اول روزنامه هاي تهران
سخنگوی قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران که اظهارات او در صد و چهاردهمین مصاحبه مطبوعاتی اش ـ 25 تیرماه 1396 انتشار یافت گفته بود که برای حسین فریدون [برادر حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور وقت] پس از چند جلسه تحقیق قضایی، قرار تأمین صادر شده است و چون تا این زمان [زمان برگزاری مصاحبه] نتوانسته قرار صادره را تأمین کند در زندان است. این سخنگو گفت که از افراد دیگری هم که به این پرونده مرتبط بودند تحقیق شده است و برخی از آنان بازداشت هستند.
    خبرگزاری فارس در یک گزارش، که عنوان «اختصاصی فارس» داشت نوشته بود که قرار صادره برای حسین فریدون بین 50 تا 60 میلیارد تومان است.
    بسیاری از روزنامه های تهران تیتر زندان رفتن برادر رئیس جمهور و بعضا با عکس او را به صفحه اول شماره های 26 تیرماه 1396 خود برده بودند که کُپی آنها به نقل از ایرنا و خبرگزاری فارس در زیر درج شده است:
    



    



    



    
    _ _ _ _ _
    
    بی بی سی فارسی نیمروز 26 تیرماه 1396 گزارش داد که حسین فریدون٬ برادر رئیس‌جمهور ایران [رئیس جمهور وقت]،در دومین روز بازداشت٬ به دلیل نامناسب بودن شرایط جسمی به بیمارستانی در شمال تهران منتقل شده است. در این گزارش آمده بود که به باور جمشید برزگر تحلیلگر بی‌بی‌سی، با بازداشت حسین فریدون٬ اختلاف دو جناح اصلی حکومت ایران به مرحله حسّاس‌تری نزدیک شده است. به گزارش بی بی سی، حسین فریدون از نزدیک‌ترین افراد مورد اعتماد برادرش و مشاور او در چهار سال گذشته [4 سال نخست ریاست حسن روحانی بر قوه مجریهِ جمهوری اسلامی] بوده و «چشم و گوش» او در مذاکرات هسته‌ای. [نام خانوادگی حسن روحانی قبلا «فریدون» بود که آن را به «روحانی» تغییر داده است.].
     خبرگزاری فارس ساعت 2 و 29 دقیقه بعدازظهر دوشنیه (26 تیرماه 96) به وقت تهران گزارش کرد که حسین فریدون که آن روز (دوشنبه 26 تیرماه 96) برای ادامه تحقیق درخصوص پرونده‌اش، از زندان به دادسرای تهران آورده شده بود ساعتی پس از حضور در دادسرا، از اینجا با یک دستگاه آمبولانس اورژانس خارج و به بیمارستان منتقل شد. به گزارش ایسنا ـ یک خبرگزاری دیگرِ مستقر در تهران، کسالت حسین فریدون، بالارفتن فشار خون بود که در بخش جرّاحی بیمارستان بستری شد. در این اخبار، نام بیمارستان را ذکر نشده بود.
    
    _ _ _ _ _
    
    ساعت 9 و یک دقیقه بعدازظهر دوشنبه 26 تیرماه 1396 به وقت تهران خبر کوتاه زیر در وبسایت خبرگزاری فارس درج شده بود:
    "طبق اطلاع، قرار صادر شده برای حسین فریدون برادر رئیس جمهور از سوی شعبه بازپرسیِ رسیدگی کننده به اتهام، تأمین شده است. به این ترتیب، شعبه رسیدگی کننده با آزادی متهم موافقت کرده است.".
    
    ـ همزمان با انتشار خبر بالا، خبرگزاری تسنیم از قول یک منبع آگاه، میزان وثیقه را 50 میلیارد تومان گزارش کرده و نوشته بود: بازپرس شعبه 4 دادسرای کارکنان دولت که این قرار تأمین را صادرکرده پس از دریافت وثیقه، دستور آزادشدن فریدون تا خاتمه رسیدگی قضایی را داده است. [معمولا ارزش وثیقه باید به تأیید ارزیاب رسمی برسد. صدور قرار تأمین برای این است که متهم در دسترس باشد و در صورت احضار، حضور یابد.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
توماس هابز ـ فلسفه پيشرفت در پرتو امنيت


«توماس هابز» اندیشمند انگلیسی پس از يك ديدار طولاني از اروپاي قاره اي و گفتگو و تبادل نظر با انديشمندان وقت فرانسه و ايتاليا از جمله گاليله و مطالعه وضعيت مردم و رفتار حكومت ها، 17 جولای سال 1651 به انگلستان بازگشت و به تنظيم عقايد فلسفي خود در هفت كتاب پرداخت كه يكي از آنها در 11 جلد چاپ شده است. بشر قرن 21 بیش از گذشته به مطالعه و دقّت در عقاید «هابز» پرداخته و راه حلهای اورا تحلیل می کند.
    توماس هابز Thomas Hobbes فيلسوف انگليسي كه در سال 1588 به دنيا آمد، 91 سال عمر كرد و در سال 1679 درگذشت در فلسفه سياسي، اعتقاد به وجود يك حكومت مركزي مقتدر داشت كه بتواند امنيت مردم را حفظ كند و اين امكان را فراهم آورد كه مردم در سايه امنيت بتوانند براي پيشرفت، همه تلاش و نبوغ خود را به كار گيرند كه آنرا «فلسفه پيشرفت در پرتو امنيت» خوانده اند.
     در فلسفه اجتماعي، هابز انسان را موجودي خودخواه و خودبين مي دانست كه براي رسيدن به ثروت، جاه و ديگرهدفهايش حاضر است منافع ديگران را زير پا بگذارد، و مي گفت كه بنا براين، دولت وظيفه دارد از منافع جامعه و افراد در قبال طمع و آز هر فرد حراست كند.
     وي معتقد بود كه يك فرد داراي دو حركت است يكي به سوي هدف و ديگري در جهت عكس آن و با آموزش و پرورش درست مي شود راه اورا در زندگي اصلاح كرد.
     هابز مي گفت: آدم كه طبيعتي سلطه گر دارد تنها به دليل خودخواهي است كه از مرگ مي ترسد و بر دولت است كه سلطه گري «فرد» را با قانون و ضابطه كنترل كند و براي اتباع خود فرصت مساوي تامين سازدتا پيشرفت و سعادت حاصل آيد و چنین دولتی باید متمرکز و مقتدر باشد تا بتواند امنيت مردم را حفظ كند و اين امكان را فراهم آورد كه مردم در سايه امنيت بتوانند براي پيشرفت، همه تلاش و نبوغ خود را به كار گيرند
    برخي از فرضيه پردازان سوسياليست اين گفته هابز را كه همه آدمها سلطه گر و جاه طلب و آزمند هستند رد مي كنند و ثابت مي كنند كه تنها درصدي از مردم چنين خصلتهايي دارند كه بايد به دقت مواظب آنها بود. به علاوه، مي گويند كه بسياري از انسانها ذاتا از مادر، سوسياليست به دنيا آمده اند و عاشق خدمت به ديگران هستند و چيزي بيش از آنچه كه لازمه ادامه زندگاني است نمي خواهند و از خدمت به خلق لذت مي برند كه همين لذت برايشان كافي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اصحاب نظر با تفسیر مصاحبه بی بی سی با غلامحسین کرباسچی او را از اصحاب فرضیه «رابطهِ توسعه با فرهنگ جامعه» خواندند
Gholamhosein Karbaschi

در نيمه جولاي 2007 (تیرماه 1386)، در پي انتشار متن مصاحبه غلامحسين كرباسچي دبيركل حزب كارگزاران سازندگي از سوي بنگاه «بي بي سي» و قرار گرفتن در «بي بي سي آنلاين»، اصحاب نظر اظهارات اورا فرضيهِ «نسبت مستقيم داشتنِ توسعه با فرهنگ يك جامعه» خوانده و كرباسچي را يك مدير کارآمد و رياضيدان فرضيه پرداز خطاب كرده بودند. برخی نیز مطالب مطرح در مصاحبه را «عمیق و فلسفی» تفسیر کرده بودند.
     چند صاحب نظر از غلامحسين کرباسچي با اشاره به مديريتي که قبلا از خود نشان داده بود، به عنوان «اميرکبير جوان» نام برده بودند و گفته بودند که او از يک هوش سرشار و سرعت انتقال زياد برخوردار است. اين صاحبنظران همچنين کرباسچي را مردي شجاع و بيباک توصیف کرده بودند.
     غلامحسين كرباسچي شهردار پيشين تهران، بنيادگذار روزنامه همشهري، دبيركل حزب كارگزاران و دارنده پروانه روزنامه هم ميهن، در نيمه جولاي 2007 (تيرماه 1386) در يك مصاحبه طولاني با شبكه «بي بي سي» نكاتي ريشه اي بيان داشت كه بيانگر فلسفه توسعه نيافتگي و راه حل ها است. از متن اين مصاحبه كه در «بي بي سي آنلاين» منعكس و «مهم» تلقّی شده بود و در آرشيو اين شبكه نگهداري مي شود در رسانه هاي متعدد نقل و در اين رسانه ها مورد اظهار نظر و تفسير قرار گرفته بود. وي در سياست مردي ميانه رو و در مدیریت «پراگماتیست»، باتدبیر و قاطع معرفی شده بود.
     [نکاتی از مشروح مصاحبه کرباسچي با بي بي سي، در میان مطالب 16 جولاي اين تاريخ آنلاين درج شده است که در آنجا باقي خواهد ماند.].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«كارلوس لانز»: سوسياليسمِ «چاوس»، مدلي براي قرن 21
«كارلوس لانز» انديشمند ونزوئلايي 15 جولاي 2005 فرضيه «سوسياليسم قرن 21» را كه هوگو چاوس رهبر وقت ونزوئلا در حال پياده كردن آن بود براي روزنامه نگاران تشريح كرد. اين فرضيه در تاريخ انديشه ها به نام چاوس ثبت شده است که طراح آن بود.
     طبق توصيحات «لانز»، اين طرح بي شباهت به فرضيه سوسياليسم تعاوني «اوونOwen» نيست. به اين ترتيب كه صنايع و كشاورزي به صورت تعاوني درخواهند آمد كه در اجاره كاركنان آنها خواهند بود و اعضاي هر تعاوني، خودشان مدير آن را انتخاب مي كنند و دولت ونزوئلا درآمد نفت را به صورت وام در اختيار اين تعاوني ها قرار خواهد داد. تعاوني ها كارخانه ها و مزارع را اجاره خواهند كرد و اگر پيشرفت نداشته باشند از آنها پس گرفته خواهند شد.
    لانز افزوده بود: در اين سوسياليسم ملايم كه هدف از آن طرد استثمار فرد از فرد، ايجاد فرصت هاي برابر براي همگان و تأمين عدالت است، هر فرد صاحب حرفه و تخصّص مي تواند با استقراض پول از دولت، مستقلا به كار و پيشرفت بپردازد و يا به ايجاد تعاوني اقدام كند. دولت از طريق ماليات مانع انباشته شدن ثروت نزد يك فرد و استثمار ديگران توسط او خواهد شد. در اين نظام سوسياليستي، درمان و آموزش و پرورش رايگان و بازنشستگي عمومي تضمين شده خواهد بود.
    «لانز» گفته بود كه ما مي خواهيم هزينه هاي دولتي را از اتكاء به درآمد نفت برهانيم و آن را متكي به ماليات ها كنيم، ما بايد توليد داخلي را تا آن حد بالا ببريم که صادرکننده انواع کالا باشيم نه فقط نفتِ بادآورده. بنا براين، درآمد حاصل از نفت تنها به مصرف سرمايه گذاري داخلي از طريق دادن وام به تعاوني ها خواهد رسيد و صرف پيشرفت خواهد شد. ما پس از اجراي اين طرح، نفت و ساير مواد خام خودرا به بهاي ارزان فعلي نخواهيم فروخت. بهاي نفت خام بايد بر پايه مواد مصرفي و مورد نياز ديگر ارزشگذاري شود و برايش يك قيمت پايه تعيين گردد كه پايين تر از آن تنزل نكند. انصاف نيست كه ديگران از جيب ما ثروتمند و قدرتمدار شوند و ....
    لانز گفته بود كه اگر فاز دوم انقلاب ونزوئلا، طبق برنامه به پيروزي برسد براي ملل ديگر مدل و الگو خواهد شد تا كشورهاي خودرا به بهشت زحمتكشان تبديل كنند. ولي نبايد فراموش کرد که دولت هاي کاپيتاليست، اصحاب منافع و کمپاني هاي چند مليّتي همه تلاش خودرا صرف شکست دادن اين فرضيه خواهند کرد، بايد مراقب آنها بود.
هوگو چاوس در جريان مشارکت در اجراي برنامه «با مردم و در ميان مردم». چاوس پنجم مارس 2013 و در 59 سالگي از بيماري سرطان درگذشت

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آموزش و پرورش
تأسيس يك مركز كتابنويسي به سبك ساسانيان در بغداد ـ ايرانيان مبتکر کتابخانه عمومي و بنياد تأليف و ترجمه کتاب
طبق مندرجات دائره المعارف كتاب، 17 جولاي سال 830 ميلادي (209 هجري خورشيدي)، ايرانياني كه به عنوان مشاور با مأمون خليفه عباسي همكاري داشتند و عمدتا با او از خراسان به بغداد رفته بودند در اين شهر مؤسسه اي داير كردند كه بي شباهت به بنگاه تأليف و ترجمه كتاب نبود كه 265 سال پيش از آن به تصميم خسروانوشيروان، شاه وقت ساساني ايران در تيسفون (مدائن و واقع در 20 مايلي جنوب بغداد) داير شده بود و ترجمه كليله و دمنه از زبان سانسكريت (هِندي) به فارسي از كارهاي آن است.
     موسسه فرهنگي كه به ابتكار ايرانيان دستيار «مأمون» در بغداد تاسيس شد، «بيت الحكمت» نامگذاري شده بود و همانند بنگاه تاليف و ترجمه عصر خسروانوشيروان شامل يك كتابخانه، يك دائره الترجمه و يك دفتر پرداخت كمك هزينه به نويسندگان و شعراء و تسهيل كار آنان و نيز حمايت و تشويقِ شان بود. در آن زمان بيشتر كتاب هايي كه در اين مركز ترجمه شد از زبان يوناني بود. كتابخانه مَرو در عهد سامانيان نيز بر همان پايه تاسيس شده بود.
    بيت الحکمت در طول عمر خود در هيچ زماني به پايه كتابخانه و دايرةالتحرير مَرو که در زبان فارسي فعاليت داشت نرسيد. کتابخانه مرو که الگوي کتابخانه هاي امروز جهان قرار گرفته و به مادر کتابخانه هاي عمومي ـ پژوهشي معروف است بزرگترين و مجهزترين نوع خود در قرون وسطي بود.
    در ايران معاصر از سال 1300 هجري خورشيدي و با هدف گسترش كار تأليف و انتشار كتاب، صحبت از احياء چنين مركزي در ميان بوده است كه هنوز به نتيجه نرسيده است. انتشار کتاب در ايران بدون بازبيني قبلي در وزارت ارشاد اسلامي و دريافت مجوّز چاپ نمي تواند قانونا صورت گيرد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
انتشارِ نخستين مجله طَنز در جولای 1841
«پانچ Punch» نخستين مجله طنز جهان 17 جولای 1841 نخستین شماره خود را منتشر كرد كه الگوي نشريات طنزِ بعد از خود قرار گرفته است.
    طنزنويسي دركشورهايي كه آزادي مطبوعات و بيان تضمين نشده است و يا اينکه دقيقا رعايت نمي شود هنوز رونق دارد كه اين قبيل نويسندگان در قالب شوخي، اشاره، كنايه و استعاره مشكلات جامعه و انتقاد از مقامات را بيان مي دارند، ولي در كشورهايي كه آزادي بيان تامين است طنزنويسي به صورت فكاحي و براي سرگرمي و خنده و شادشدن درآمده است.
    طنز تصويري (كاريكاتور) در همه جا به صورت سابق رواج دارد و عمدتا سياسي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ترور «پتر سوم» تزارِ آلماني تبار و اصلاح طلب روسيه ـ زن او از توطئه ترور آگاه بود!
Peter (Pyotr) III
17 جولاي سال 1762 پتر سوم نوه دختري پتر بزرگ و تزار وقت روسيه به دست افراد گارد خود ترور شد و زنش کاترين دوم بر جاي او نشست.
    طبق تحقيق مورخان، کاترين در جريان توطئه قتل شوهرش پتر سوم که تنها شش ماه سلطنت کرد قرار داشت. اين تزار كه پس از مرگ خاله اش (دختر پتر بزرگ) بر تخت نشسته بود به جنگ هفت ساله با آلمان پايان داده بود، در روسيه آزادي مذهب برقرار ساخته و امتيازات اشراف را كاهش داده بود و به همين سبب دشمنان متعدد براي خود ساخته بود. اين دشمنان حتي اعلام كرده بودند كه پتر سوم دچار بيماري رواني است.
     پتر سوم که پسر دوکِ شِلسويک ـ هُلشتاين بود در زمان سلطنت خود بر روسيه، در عين حال عنوان دوک آن ايالت آلماني ـ دانمارکي (شِلسويک ـ هُلشتاين ) را حفظ کرده بود. وي با اينکه تزار روسيه شده بود دائما از آلمان و آلماني (ژرمن ها) تعريف مي کرد و پشتيبان آلماني ها بود و يکي از دلايل دشمني روس ها با او نيز همين بود.
    پتر سوم 21 فوريه 1728 در شهر کيل (آلمان) به دنيا آمده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که ناپلئون خود را تسليم دشمنان كرد
17 جولاي سال 1815، ناپلئون بناپارت فاتح اروپا كه زماني آرزو داشت اروپا را تحت رياست فرانسه يكپارچه كند، 29 روز پس از شكست نيروهايش در «واتِرلو» واقع در بلژيك خود را رسما تسليم دشمنانش كرد و به جزيره «سِنت هِلِن» در اقيانوس اطلس تبعيد شد و تا پايان عمر در آنجا و زير نظر دولت انگلستان بود (همان کاري را که در دهه 1940 انگليسي ها با رضاشاه کردند).
    ناپلئون پس از شكست در جنگ واترلو فراركرده بود و قصد پناهنده شدن به آمريكا را داشت كه موفق نشد و سرانجام خود را به يک افسر انگليسي معرفي کرد و بعدا مراسم تسليم شدن او صورت گرفت. اگر ناپلئون به روسيه لشکرنکشيده بود از ائتلاف دشمنانش شکست نمي خورد و در قرن بعد، اگر هيتلر تاريخ ناپلئون را خوانده بود به روسيه تعرض نمي کرد تا به سرنوشت او دچار شود.
    [جزئيات مربوط به ناپلئون در روزهاي مختلف سال در اين تاريخ آنلاين آمده است؛ در گوشه سمت راست در قسمت جستجو با تايپ کلمه «ناپلئون» و کليک کليد «مشاهده» آنها را به دست خواهيد آورد.]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خاندان سلطنتي انگلستان به خاطر ماندن در اين مقام، نام خانوادگي آلماني خودرا تغيير داد!
17 جولاي 1917 خاندان سلطنتي انگلستان به خاطر ماندن در اين مقام، نام خانوادگي خود را از «هانورHanover» به «ويندسرwindsor» تغيير داد زيرا که جنگ جهاني اول جريان داشت و انگليسي ها، ژرمن ها (آلمان و اتريش) را آغازگر آن مي دانستند و از آنان رويگردان شده بودند.
    خانواده سلطنتي آلماني تبار انگلستان به خاطر راضي كردن مردم اين كشور و جلوگيري از مخالفت آنان با ادامه سلطنت، نام خانوادگي خود را از «هانور» به ويندسر تغيير داد.
    اين خانواده که اصلا آلماني هستند پيشتر حاكم هانور آلمان (ساکسوني سُفلي) بودند كه به سلطنت بر انگلستان دعوت شدند و در آغاز كار حتي بر زبان انگليسي هم مسلط نبودند و همين امر باعث شد كه قدرت را به نخست وزير بسپارند، و دمكراسي پارلماني در انگلستان تقويت شد و به تدريج سلطنت در اين کشور به صورت مقامي تشريفاتي درآمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل« آلوارو اوبرگون» رئيس جمهوري انقلابي مكزيك ـ او نمي خواست مکزيک يک کشور قانون گريز و ناامن باشد
آلوارو اوبِرگون Alvaro Obregon پيش از آغاز دومين دور رياست خود بر جمهوري مكزيك، 17 جولای 1928 ترور شد. وي در دور اول ریاست خود بر مکزیک (از 1920 تا 1924) دست به اصلاحات ارضي و قضایی زده، بسياري از كشاورزان را صاحب زمين كرده و جامعه را از تبه کاری و قانونشکنان پاک کرده بود. او می گفت که منطقه آمریکای شمالی (مکزیک، ایالات متحده و کانادا) طبیعتی واحد دارند و دلیل پیشرفت دو کشور دیگر منطقه، وضعیت زمین و آب و هوا نیست، قوانین و مقررات و عادت دادن مردم به رعایت آنهاست.
    وی پیش بینی کرده بود که اگر مکزیکی ها راه خودرا اصلاح نکنند نه تنها پیشرفت نخواهند داشت بلکه به صورت ملتی بی قانون و ناامن در خواهند آمد که هرکس می خواهد از آنجا بگریزد (مهاجرت کند). وی اخطارکرده بود که اگر اصلاحات صورت نگیرد زمانی فراخواهد رسید که برای حل مسائل مکزیک راهی جز انقلاب وجود نداشته باشد. همین اصلاح طلبی «اوبِرگون» سبب شده بود که دولت واشینگتن تا سه سال، رياست جمهوري او (دور اول) را به رسميت نشناسد.
     آلوارو كه يك ژنرال بود دست راست خودرا در جنگ «سانتا رُزا» از دست داده بود. آلوارو پس از اتمام دوره نخست زمامداري، و پس از يك دوره دوري جستن از سياست، در سال 1928 براي يک دوره ديگر خود را نامزد رياست جمهوري مکزيک كرد؛ زيرا متوجه شده بود كه در غياب او بسياري از دستاوردهاي انقلاب از دست رفته است. وي انتخاب شد، اما پيش آغاز زمامداري به قتل رسيد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كنفرانس پُتسدام، خشونت استالين، برقراری نظم نوین و توافق بر سر تقسیم آلمان و مرزهای اروپایی و ...
هفدهم جولای 1945، كنفرانس پُتسدام با شركت ترومن، استالين و چرچیل سران وقت آمریکا، شوروی و انگلستان تشكيل شد تا وضعیت پس از جنگ ـ جنگ جهانی دوم ـ و نظم آینده بر پایه واقعیت های تازه طراحی شود. جنگ 9 هفته پیش از این در جبهه های اروپا پایان یافته بود، ولی در خاور دور ادامه داشت. چرچیل با خود Clement Attlee معاون نخست وزیری انگلستان از حزب کارگر را به پتسدام آورده بود. انگلستان در دوران جنگ جهانی دوم کابینه ائتلافی مرکب احزاب انگلستان داشت و چون انتخابات عمومی انگلستان در جریان بود و بیم شکست حزب محافظه کار ـ حزب چرچیل ـ می رفت، وی اتلی را آورده بود تا اگر نتایج انتخابات به زیان حزب محافظه کار باشد، نخست وزیری را به او تحویل دهد و پتسدام را ترک کند که چنین شد. روزولت رئیس جمهوری آمریکا در طول جنگ، 12 اپریل آن سال فوت شده بود و هری ترمن معاونش بر جایش نشسته بود. بنابراین، استالین در پتسدام، با شرکاء تازه ای رو به رو بود. کنفرانس پُتسدام از 17 جولای تا دوم آگوست 1945 ادامه داشت. پتسدام شهری 180 هزار نفری در 24 کیلومتری جنوب غربی مرکز شهر برلین است و در دوران نظامی سلطنتی آلمان، شاهزادگان در آنجا می زیستند و کنفرانس پتسدام در خانه پسر ویلهلم دوم آخرین قیصر آلمان تشکیل شده بود. اتلی از 26 جولای 1945 نخست وزیر انگلستان شد و چرچیل کنار رفت.چرچيل كه روز 15 جولای وارد پتسدام شده بود.
    استالین در آغاز کار کنفرانس به هيچيك از طرحهاي آمریکا و انگلستان، جز اعلان جنگ مسکو به ژاپن ترتيب اثر نداد. دو شرکت کننده دیگر با پرخاشگري هاي كم سابقه استالين روبرو شدند ولی وی به تدریج با گرفتن امتیازهای متعدد تا حدّی کم کوتاه آمد. با وجود این، استالين حاضر نشد كشورهايي را كه ارتش سرخ تصرف كرده بود، تخليه كند و يا اجازه دهد در آنها انتخابات آزاد (طبق خواست و روش غرب) به عمل آيد، حتي در نيمه شرقي آلمان. استالین می گفت که شوروی بیش از 30 میلیون کشته داده و باید وضعیت بگونه ای باشد که جنگ دیگری رخ ندهد و هیچگاه مورد تعرض قرار نگیرد. در همین جلسات بود که ترومن به استالین گفت که آمریکا چند روز پیش ـ 2 روز قبل از آغاز کار کنفرانس، آزمایش اتمی انجام داده و دارای سلاح اتمی شده است. سال ها بعد مورخان نوشتند که ترومن به اين سبب، موضوع اتمي شدن را به استالين گفته بود که بترسد و از تصرف اروپاي غربي منصرف شود زيرا که شنيده بود استالين با ميليون ها نظامي آماده در آلمان و اروپاي مرکزي، اگر اراده کند مي تواند دستور ادامه پيشروي دهد، بر نيروهاي آمريکا و انگلستان در اروپاي قاره ايِ شرق درياي مانش فائق آيد و تمامي قاره به استثناي جزاير بريتانيا را تصرف کند و همچنين در شرق، ايران و از اين طريق خاورميانه نفتدار، آسياي جنوبي و آفريقا را و بشود آقاي دنيا ـ جز قاره آمريکا.
    برخی از مورخان نوشته اند که ترومن در یکی از جلسات کنفرانس پتسدام گفته بود که به ژاپن اخطار خواهد کرد که تسلیم شود و اگر خودداری کند از سلاح اتمی بر ضد آن استفاده خواهد کرد.
    کنفرانس پُتسدام که ششمین کنفرانس سران متفقین بود به این سازش ها دست یافت:
    ـ محاکمه سران دولت نازیِ آلمان به جرم جنایت جنگی در دادگاه متفقین
    ـ اتریش از آلمان جدا شود و همچنان گذشته، ماهیّت مستقل داشته باشد
    ـ آلمان به چهار منطقه اشغالی متفقین (آمریکا، شوروی، انگلستان و فرانسه) تقسیم شود و اتریش نیز در اشغال نظامی باشد
    ـ مناطق الحاقی به آلمان به تصمیم هیتلر ازجمله Sudetenland و پروس شرقی و بندر دانتزیک (گدانسک) و ... از آلمان جدا و خط اُدر ـ نایسِه مرز شرقی و شمال شرقی آلمان شود. به این ترتیب 25 درصد آلمان قدیم (پیش از جنگ اول جهانی) دوباره جدا شدند که هیتلر به خاطر بازگرداندن آنها جنگ به راه انداخت. آلزاس ـ لورن و سیلزی ها هم از آلمان جدا شدند
    ـ آلمان کشوری بدون ارتش باشد
    ـ آلمان بمانند قدیم فدراسیون باشد نه متمرکز.
    ـ صنایع آلمان باید از انحصار خارج و به صورت بازار آزاد و کاپیتالیستی (کاپیتالیسم خصوصی نه دولتی) در آیند
    ـ صنایع نظامی و هواپیماسازی آلمان باید نابود شوند
    ـ باید حکومت های محلی و فدرال، دمکراتیک و انتخابی باشند.
    ـ باید سوسیالیسم ملّی (نازیسم) کاملا برانداخته شود
    ـ لهستان دارای دولت شود ولی زیر کنترل مسکو باشد.
    ـ ارتش سرخ در کشورهایی که آزاد کرده است (از رومانی و بلغارستان تا مجارستان، چک اسلواکی و لهستان) باقی بماند.
    ـ ده درصد از ظرفیت صنعتی آلمان در اختیار دولت مسکو باشد
    ـ استاندارد زندگانی آلمانی ها تا مدتی نباید بهتر از اروپاییان دیگر باشد
    [تاریخ نشان داد که گورباچف و یلتسین همه این امتیازات را که خونبهای بيش از 35 میلیون اتباع شوروی بودند از دست دادند، روسیه اينک بمانند سال های پیش از جنگ دوم در معرض تهدید است و پوتین نیز حرفی نمی زند!].
    کنفرانس های سران متفقین در طول جنگ دوم جهانی در کوبک، کازابلانکا، قاهره، تهران (از 28 نوامبر 1943 تا یکم دسامبر این سال) و یالتا (کریمه) تشکیل شده بود و پُتسدام ششمین آنها بود.
    
سران سه قدرت در پتسدام جولای 1945 (80 روز پس از خودكشي هيتلر)


    
اين عكس (5 ماه پيش از كنفرانس پُتسدام) در حاشيه كنفرانس سران سه كشور در فوريه 1945 در يالتا (کریمه) گرفته شده بود كه مقايسه آن با عكس سران سه كشور در كنفرانس پتسدام، خشونت استالين را از بي اعتنايي اش به شركاء تازه مي توان استنباط كرد. در حاشيه كنفرانسهاي قبلي همچنان كه در اين عكس ديده مي شود سران سه كشور وارد شوخي و بذله گوئي هم مي شدند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين آزمايش اتمي جهان
در محل نخستين آزمايش اتمي جهان، بر ستوني دو تابلو نصب شده که روي تابلو بزرگتر تاريخ و محل آزمايش درج شده است (دو عکس بالا، تابلو و ستون را جدا از هم نشان مي دهد)

هفدهم جولاي 1945 اطلاعات بيشتري در باره نخستين آزمايش اتمي آمريکا که روز پيش از آن (16 جولاي) در ناحيه ترينيتي سايت Trinity Site ايالت نيومكزيكو انجام شده بود انتشار يافت.
    قدرت تخريب بمبي که آزمايش شد معادل بيست هزار تُن ماده منفجره T. N. T بود. اين بمب نخستين محصول پروژه منهتن بود. دولت آمريكا تا انجام اين آزمايش، براي مسلح كردن خود به سلاح اتمي به پول آن زمان دو ميليارد دلار هزينه كرده بود. چند فيزيکدان اروپايي به اتمي شدن آمريکا کمک کردند.
     متعاقب همين آزمايش، هري ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا اخطار شديد خودرا براي دولت ژاپن فرستاد و 21 روز بعد دستور بمباران اتمي ژاپن را صادر كرد.
عكس انفجار نخستين آزمايش اتمي جهان كه شانزدهم جولاي سال 1945 در صحراي نيو مكزيكو (آمريكا) آزمايش شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پایان آرامش افغانستان با کودتای 1973 ـ نگاهی گذرا و روشنگر به تحولات افغانستان در 8 دهه گذشته ـ شکست طرح ایجاد کنفدراسیون ایرانی تبارها
سردار محمدداوودخان
17 جولاي 1973 نظام حكومتي افغانستان در پي يك كودتاي نظامي، تغيير يافت و اين كشور جمهوري شد. سردار محمدداوود عموزاده و شوهر خواهر محمدظاهرشاه كه نخست وزير (صدر اعظم) افغانستان بود از غيبت كوتاه پادشاه كه به ايتاليا رفته بود استفاده كرد و با يك كودتاي بدون خونريزي به سلطنت 40 ساله پسرعمو پايان داد، نظام حكومتي افغانستان را از سلطنت به جمهوري تغيير داد و روز بعد در زادروز خود (كه هجدهم جولاي 1909 به دنيا آمده بود) رئيس جمهوری افغانستان شد. با اين كودتا، آرامش از افغانستان رخت بربسته است. «تاریخ» بویژه در قرون معاصر نشان داده است که هرگونه تغییر و تحوّل از این دست باعث دگرگونی ها و ناآرامی دهها ساله شده است.
    محمد ظاهر که 4 ژانویه 1914 به دنيا آمده بود پس از كشته شدن پدرش، از هشتم نوامبر سال 1933 پادشاه افغانستان شده بود و تا كودتاي سردار محمدداوودخان اين مقام را برعهده داشت و در سال 2002 پذيرفت كه يك تبعه عادي افغانستان باشد. او 23 جولاي 2007 در 92 سالگي در شهر كابل درگذشت. فوت او در پي يك بيماري طولاني دستگاه گوارش اعلام شده بود. محمدظاهرشاه كه چهار پسر و دو دختر از او باقي مانده اند در سال 2002 و پس از سقوط حكومت طالبان، از ايتاليا به كابل بازگشت ولي ادعاي سلطنت نكرد. او كه براي تحكيم حكومتِ حميد كَرزاي (كه از بستگان دور او بود) تلاش كرده بود از مجلس افغانستان لقب «پدر افغان» گرفت و اجازه يافت كه تا پايان عُمر در كاخ سلطنتي زندگي كند. محمدظاهرشاه در طول اقامت (خود ـ تبعيد) در ايتاليا، از كمك مالي شاه وقت ايران برخوردار بود تا امرار معاش کند.
    سیاست خارجی افغانستان در طول سلطنت محمدظاهرشاه «بی طرفی» بود ولی از مسکو، بدون جهت گیری، کمک مالی و نظامی دریافت می کرد. در یک مورد، دولت مسکو معادل سيصد ميليون دلار اسلحه به عنوان کمک «بلاعوض» به افغانستان داده بود و مدعی شده بود که این کمک به دولت کابل داده شده است تا به سياست عدم تعهد (بيطرفي) خود ادامه دهد و بتواند از این سیاست دفاع كند که به سود هر دو بلوک [وقت] است. همین دوستی کابل و مسکو سبب شده بود که چهارم مارس 1960 بيش از يكصد هزار افغاني در كابل از خروشچف رهبر وقت شوروي كه به كشورشان رفته بود استقبال کنند.
    محمدظاهرشاه كه در طول سلطنت خود بر بي طرفي و عدم تعهد افغانستان پاي مي فشرد يك بار تلاش كرد تا سرزمين هايي را كه انگلستان در دوران سلطه خود بر هندوستان از افغانستان جدا ساخته و اينك ضميمه پاكستان و پاتان نشين (پشتون ـ پَختون نشین) هستند بازگرداند و يا اينکه به نام کشور پَختونِستان استقلال کامل داشته باشند از جمله منطقه خودمختار «وزيرستان». اين تلاش، افغانستان و پاكستان را در دهه 1960 در آستانه يك جنگ قرارداده بود كه اگر آغاز شده بود؛ گسترش مي يافت زيرا كه مسكو از افغانستان و واشنگتن از پاكستان حمايت مي كرد و دولت وقت ايران دچار سردرگمي عجيبي شده بود زيرا كه از يك طرف با پاكستان قرارداد دفاعي داشت و از سوي ديگر، افغانها را ايراني مي دانست، لذا دست به ميانجيگري زد و موفق شد. در جريان همين ميانجيگري بارديگر از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مركب از دو كشور مستقل سخن به ميان آمد كه ايران به اشاره غرب، قضيه درآمد نفت و مسئله تقسيم اين پول را که ايران به همه آن نياز دارد پيش كشيد و مسكو هم ار آن هراس داشت كه پس از تاسيس كنفدراسيون، تاجيكان «فرارود» بارديگر طغيان كنند و براي پيوستن به كنفدراسيون از شوروي جدا شوند و به همین سبب دولت کابل را ساکت کرد و در نتيجه موضوع تشکیل کنفدراسیون به تدريج منتفي شد. در آن زمان، غرب از آن بيم داشت كه پس از ايجاد كنفدراسيون، ايران مدعي بلوچستان شرقي و افغانستان مدعي مناطق پاتان نشين 30 میلیونی پاكستان شود و اين كشور (پاکستان) كه تنها به دليل مسلمان بودن مردم آن از هندوستان جدا شده و استقلال يافته است فروبپاشد.
    احمدشاه مسعود در دهه 1990 (همانند پدرش در نيمه اول قرن بيستم) تلاشهايي در زمينه ایجاد یک جامعه مشترک المنافع از کشورهای ایرانی تبار به عمل آورد كه با قتل او در نیمه اول سپتامبر سال 2001 قضيه مسكوت ماند. برهان الدين ربّاني بعدا زمزمه اتحاد پارسي زبانان (ايراني تبارها) به صورت یک جامعه مشترک المنافع را مطرح کرد که او نيز ترور شد! و .... با وجود اين، به نظر مي رسد که انديشه ايجاد جامعه مشترک المنافع ايراني تباران که استعمار اروپايي و عمدتا در قرن 19 آنان را از هم جدا ساخته و تضعيف کرده است بويژه در ميان تاجيكان (پارسيان) از ميان نرفته است و تشكيل جبهه ملي افغانستان نشانه ای از زنده ماندن این آرزوست.
    صحبت از ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان از دهه سوم قرن 20 در ميان بوده است. در پی اعلام حمایت کامل دولت افغانستان (در 23 ژوئن 1951) از مبارزه ضد استعماري تهران و تاکید این اصل که اتباع دو کشور هزاران سال یک ملت و در کنار هم بودند و بازهم با هم خواهند بود، دکتر مصدق رئیس دولت وقت ضمن سپاسگزاری از این حرکت دولت کابل، از رسانه های ایران خواست که به انتشار تاریخ، فرهنگ و نیاکان (انسِستری) مشترک بپردازند و از ایرانیان بخواهند که اتباع دولت کابل را به جای افغان ـ واژه ای که دولت لندن اختراع کرده است ـ به نام شهرهایشان مثلا هراتی، زابلی، کابلی، قندهاری، غزنوی و ... و یا قبایل و طوایف شان بخوانند. مصدق گفته بود که ما یک ملت با دو دولت هستیم که عیبی هم ندارد.
     در نوروز سال 1339 (سال 1960)، سردار محمدداوودخان صدراعظم وقت افغانستان به ايران آمد تا درباره اين موضوع بررسيهاي تازه اي صورت گيرد و به اين سبب، وي هم در مراسم نوروز آن سال شركت كرد، زيرا نوروز آيين مشترك مردم دو كشور است كه تا قرن نوزدهم قلمرو حكومتي واحدي را تشكيل مي دادند. اتباع دو کشور داراي نياکان (تاريخ)، زبان و فرهنگ مشترک هستند و به همين دليل طبق نظر جامعه شناسان از جمله «ماکس وبر» يک ملت محسوب مي شوند، و به همين صورت تاجيكان فرارود (پارسيان) كه اينک در چند كشور زندگي مي كنند.
     ترس از همين خويشاوندي و وحدت فرهنگي است که در سالهاي اخير فشارهاي تازه اي وارد مي آيد که افغانها و به ويژه پشتونها به ايران و پارسيان منطقه فرارود (تاجيکان) نزديک نشوند.
     در مذاکرات محرمانه نوروز 1339 سردار محمدداود خان با مقامات ارشد دولت ایران طرح ايجاد كنفدراسيون ايران و افغانستان مطرح شد که [معمّاگونه] به روزنامه های اروپا درز کرد و انتشار آن باعث مخالفت شدید دولت لندن و دولت مسکو شد. مسکو از آن می ترسید که تاجیکان منطقه فرارود دوباره بپاخیزند و خواهان الحاق به آن کنفدراسیون شوند و لندن بیم داشت که خط مرزی «دورَند» مآلا غیرقانونی اعلام و قبایل پشتون که با ترسیم این خط ازهم جدا شده اند به افغانستان بپیوندند. همین مخالفت ها مانع از اجرای طرح شد.
     حزب كمونيست افغانستان به دبيركلي نورمحمد تره كي كه دو شاخه آن «خلق و پرچم» بار ديگر متحد شده بودند 27 اپريل 1978 (هفتم ارديبهشت 1357 و سال انقلاب ايران) در ساعات بعد از نيمه شب دست به كودتا زد و از 28 اپريل قدرت را به دست گرفت. محمدداودخان 69 ساله كه خود در جولای 1973 (5 سال پیش از آن) با انجام كودتا برضد محمد ظاهرشاه (پسر عّمش) به رياست افغانستان دست يافته بود 28 اپريل و پس از يک روز مقاومت کشته شد. با او، هجده تن از بستگان و گروهي از همكارانش هم كشته شدند.
     كودتا توسط افسران كمونيست افغانستان از جمله ژنرال عبدالقادرخان معاون نيروي هوايي اين كشور و محمد اسلم وطنجار صورت گرفته بود.
     کمونیستهای افغانستان یکم ژانویه 1965 تاسیس حزب «حزب دمکراتیک خلق افغانستان» را اعلام کرده بودند که بعدا در درون خود به دو شاخه خلق و پرچم تقسیم شده بود و اتحاد مجدد این دو شاخه به برانداختن دولت سردار محمددواودخان در سال 1978 و حکومت چهارده ساله کمونیستها بر افغانستان انجامید. شاخه خلق حزب کمونیست افغانستان به رهبری نور محمد تره کی [یک پشتون و متولد غزنه و روزنامه نگار] خواهان سوسیالیست کردن افغانستان در کوتاهترین مدت بود و شاخه پرچم [که رهبران این شاخه هم پشتون بودند] جامعه سُنتی، قبیله ای و فقرزده افغانستان را آماده برای پذیرفتن فوری سوسیالیسم نمی دانست و خواهان پیاده شدن آن در طول دست کم نیم قرن و از طریق آموزش عمومی مردم و فراهم شدن شرایط بود. به این ترتیب، این دو شاخه ماجرای مِنشِویک و بُلشویک روسیه دهه 1910 را زنده کرده بودند. مرور زمان ثابت کرد که استدلال اقلیت [منشویک و شاخه پرچم] درست بود و نظام سوسیالیستی توأم با جهش در هر دو کشور (روسیه و افغانستان) فروپاشید.
    دولت نورمحمد تره کی تنها چهار ماه و 15 روز عُمر کرد و در این مدت دوبار اعلام داشت که صرف نظر از تفاوت سیستم های حکومتی، آماده تشکیل کنفدراسیون با ایران مطابق همان طرح محمدداوودخان است. وی در پایان یک رشته اختلافات داخلی حزبی، در سپتامبر 1979 و در جریان توطئه حفیظ الله امین از کمونیست های صاحب مقام افغانستان کشته شد و حکومت امین نیز بیش از سه ماه طول نکشید و کشته شد و ببرک کَرمل ـ کمونیست دیگر بر سر کار آمد و شوروی نیروی نظامی به افغانستان فرستاد.
    ببرک کرمل رهبر شاخه پرچم حزب کمونیست افغانستان و رئیس جمهور وقت این کشور سوم ژانویه 1980 اعتراض جیمی کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا به ورود چند واحد نظامی شوروی به کابل را ردّ کرد و گفت که این نیروها به خواست دولت افغانستان و طبق قرارداد دوجانبه دو ملت و با هدف رفع تهدید خارجی و جلوگیری از هرگونه مداخله وارد شده اند. وی حفیظ الله امین را یک عامل آمریکا خواند. کارتر گفته بود که نیروهای شوروی پس از استقرار در افغانستان، یک تهدید جدّی برای پاکستان و همه آسیای جنوبی خواهند بود.
     نیروهای شوروی که بتدریج شمار آنان در افغانستان به 115 هزار تَن رسید با دادن 13هزار و 900 کشته 15 فوریه 1989 آن کشوررا ترک کردند. در یک مورد در هشتم مارس 1982 دولت آمريكا مسکو را متهم كرد كه در افغانستان بر ضد چريكهاي ضد كمونيست (مجاهدین) سلاح شيميايي بكار برده است. خروج نیروهای شوروی از افغانستان، به تصمیم میخائیل گورباچف رهبر وقت آن جماهیریه و پس از سازش با آمریکا از ماه می 1988 آغاز شده بود.
    عُمر حكومت كمونيستي افغانستان پس از خروج نیروهای نظامی مسكو ديري نپاييد. 16 اپریل 1992 دكتر نجيب الله ـ آخرین رئیس دولت کمونیستی افغانستان از رياست این دولت كناره گيري كرد. وی ظاهرا در پي توافقهاي محرمانه قدرتهاي ذينفع، و پس از فرستادن خانواده خود به خارج از كشور، دولت را تسليم مخالفان (گروههاي معروف به مجاهدين) كرده بود و به ساختمان سازمان ملل در كابل پناهنده شده بود.
    سازش گورباچف با آمریکا که مبنی عدم مداخله نظامی قدرت های بزرگ در امور افغانستان بود، عُمری نکرد. گروههای مجاهد پس از خروج روس ها، بر افغانستان مسلط شدند. دستگاه حكومتي جهادي ها هم بعدا از طالبان شكست خورد كه در پي رويداد هاي 11 سپتامبر 2001 آمريكا، اين دولت با مداخله نظامي خود در افغانستان به حكومت طالبان پايان داد و ....
    طالبان (طلبه ها) كه در آغاز كار عمدتا در مدارس مذهبي آوارگان افغانستان مستقر در پاكستان آموزش ديده بودند و بعدا بر بيشتر نواحي جنوبي و مركزي (پشتون نشين) افغانستان مسلط شده بودند پس از يك محاصره نسبتا طولاني، 27 سپتامبر سال 1996 شهر كابل را كه از طرف دولت افغانستان (دولت برهان الدين ربّاني و عمدتا تاجيكان) تخليه شده بود، تصرف كردند و دكتر نجيب الله رئيس دولت کمونيستي پیشین اين كشور را كه از سال 1992 به صورت پناهنده در دفتر سازمان ملل در كابل به سر مي بُرد دستگير كردند و پس از شكنجه فراوان و سوزاندن لبهايش با آتش سيگار، تيرباران كردند و جسدش را مقابل ساختمان مقرّ رييس جمهوري افغانستان به دار كشيدند و دو روز به همان صورت بر بالاي دار نگهداشتند و سپس قطعه قطعه کردند. نجيب الله از 1992 تا روز قتل در دفتر سازمان ملل زندگي مي کرد. طالبان نيز پنج سال و چند ماه بعد از كابل رانده شدند و .... انگلستان، آمریکا، دولت سعودی و پاکستان در طول 9 سال استقرار نظامیان شوروی در افغانستان 15 گروه مخالف دولت کابل و مداخله مسکو، به نام مجاهد را با دادن پول، تسلیحات و آموزش، برای مبارزه مجهز ساخته بودند و جنگ نامنظم ادامه داشت.
     مورخان معاصر ايجاد طالبان را به پاي برژينسكي مشاور لهستاني تبار و ضد روس جيمي كارتر رئيس جمهوری نیمه دوم دهه 1970 آمريكا نوشته اند كه مي خواست به دست آنان شوروي را از افغانستان اخراج و دولت كمونيستي كابل را ساقط سازد. برژینسکی تا پایان عُمر همچنان ضد روس بود.
     القاعده در جوار طالبان رشد کرده بود که بعدا متهم به ایجاد رویدادهای 11 سپتامبر 2001 آمریکا شد و آمریکا به نام سرکوب آن و حامیان آن ـ طالبان، هفتم اکتبر 2001 نیروی نظامی به افغانستان فرستاد، طالبان را از حکومت کابل برانداخت، ولی زد و خورد در مناطق کوهستانی و پشتون نشین تا تابستان 2021 (به مدت 19 سال و 10 ماه و 23 روز با جمعا حدود 176 هزار نظامی و غیرنظامی کشته و صدها هزار مجروح و میلیاردها دلار هزینه) ادامه داشت. چندی پس از ورود نظامیان آمریکا به افغانستان، چند کشور عضو ناتو ازجمله انگلستان، کانادا، آلمان، فرانسه و ایتالیا هم به آن سرزمین نیروی نظامی فرستادند. در این مدت افغانستان دارای دولت بود و آخرین رئیس جمهوری آن؛ اشرف غنی. مقامات مسکو که تجربه مداخله نظامی در افغانستان را داشتند و نتایج را حدس زده بودند در طول آن 19 سال عملا سکوت کرده بودند. آمریکا که به تدریج احساس خستگی از مداخله نظامی کرده بود، در قَطَر با طالبان وارد مذاکره شد و در فوریه 2020 به توافق هایی دست یافتند. دولت «جو بایدن» در اواخر بهار 2021 ناگهان اعلام کرد که از افغانستان خارج خواهد شد و بعدا سی ام آگوست را روز پایان خروج کامل تعیین کرد ـ نیروهای نظامی آمریکا در زمان تعیین شده خارج شدند ولی بسیاری از سلاح های سنگین و مدرن خود و نیز پایگاه هواییِ شان را دست نخورده باقی گذاردند که به دست طالبان افتادند که یک معمّا توصیف شده است. طالبان در جریان خروج نظامیان ناتو (آمریکا و متحدین) به حرکت درآمدند و 15 روز زودتر (15 آگوست) وارد کابل شدند و بدون اینکه با مقاومت (جز در پنجشیر) رو به رو شوند، باردیگر حکومت را بدست گرفتند، اشرف غنی و چند مقام دیگر فرار کرده بودند. با این که از تجدید حکومت طالبان بر افغانستانِ 40 میلیونی 653 هزار کیلومتری نزدیک به یک سال گذشته است، نام کشور را امارت اسلامی افغانستان کرده و نسبت به دولت های خارج نظر مسالمت نشان داده اند تا به امروز (17 جولای 2022) به رسمیت کامل شناخته نشده اند و دولت های دیگر گفته اند که در دولت کابل باید همه اقوام و گروههای مشارکت داشته باشند. ناگفته نماند که اواخر سال 2011 لويه جرگه (شوراي سُنتي افغانستان) به پيشنهاد دولت وقت کابل و با شرايطي پذيرفت که ميان افغانستان و آمريکا يک قرارداد امنيت استراتژيک امضا شود. افغانستان در چارچوب مرزهای امروز ـ بمانند عراق، اردن، کویت و ... دست ساخت دولت لندن در قرون نوزدهم و بیستم است. در این کشور که پس از استقلال، 50 سال حکومت پادشاهی داشت ميان پشتونها و تاجيکان و شيعیان و سنّيان هم اختلاف هایی وجود دارد، و ازبکان شمال ـ ساز ديگري مي زنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که تونل «مون بلان» آغازِ بکار کرد
16 جولاي 1965 شارل دوگل رئيس جمهوری وقت فرانسه و ساراگات رئيس جمهوری وقت ايتاليا تونل «مون بلان ـ قله سفيد، قلهِ پوشیده از برف» را در ارتفاعات آلپ گشودند و از سه روز بعد رفت و آمد زميني ميان فرانسه (درحقيقت اروپاي ماوراء آلپ) و ايتاليا از مسيري كوتاهتر برقرار شد.
    «تونل مون بلان Mont Blanc Tunnel» كه 11 كيلومتر و شش دهم كيلومتر طول، 8 متر و شش دهم متر عرض و 4 متر و 35 سانتيمتر ارتفاع دارد در طول هشت سال (از سال 1957 تا 1965) ساخته شده بود. ساخت اين تونل يك آرزوي ديرين اروپاييان بود.
دو ورودي ـ خروجي تونل مون بلان Mont Blanc Tunnel

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
واکنش درياسالار روس به ايجاد سپر ضد موشكي در لهستان و جمهوري چك
V. Masorin

هفدهم جولاي 2007، درياسالار ولاديمير ميسورين V. Masorin فرمانده نيروي دريايي روسيه در واكنش به تصميم قاطع آمريكا براي ساختن سپر ضد موشكي در لهستان و جمهوري چك اعلام كرد كه روسيه هم در كامچاتكا (خاور دور، و در نزديكي به آلاسكا) يك پايگاه تازه زيردريايي ايجاد خواهد كرد و زيردريايي هاي تازه ساز «بوريBori» را كه هركدام مجهز به 12 موشك بولاوا هستند و هر موشك بولاوا مي تواند ده كلاهك اتمي حمل كند در آنجا مستقر خواهد ساخت. بُرد اين موشكها 12 هزار و ششصد كيلومتر است.
    V. Masorin با لحني تهديدآميز همچنين گفت كه روسيه به درياهاي دوردست بازخواهد گشت و از اين پس، هر آن 19 رزمناو و زيردريايي در اقيانوس ها در حال گشت زني خواهد داشت و كار ساختن يك ناو هواپيمابر بزرگ را عنقريب آغاز خواهد كرد.
    پس از توافق شوروي سابق با آمريكا در اواخر دهه 1980، مسكو کار ساختن ناو هواپيمابر را كه تازه آغاز كرده بود متوقف ساخت و ناوهاي نيمه تمام خود از اين دست را به عنوان آهن قراضه به چين و هند فروخت! که آنهارا بازسازي کرده اند. قبلا شوروي همانند آلمان سابق عقيده داشت كه «دريا» محل استقرار نظامي نيست و تنها، دولت هايي كه قصد تعرض به نقاط دوردست را دارند خواهان ناوهواپيمابر هستند كه از دهه 1980 به اين طرز تفكر پايان داد. فرضيه آلماني ضرورت نداشتن ناو هواپيمابر در 3 دهه گذشته مرودود شناخته شده است و چند کشور ديگر دست به ساخت چنين ناوهايي زده اند.
يک زيردريايي روسيه در کامچاتکا

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گم شدنِ ديسك هاي اطلاعات محرمانه اتمي آمريكا از لابراتوار لاس آلاموس
15 جولاي 2004 شبكه هاي تلويزيوني آمريكا گزارش كردند كه هفتم جولاي (هشت روز پيش از آن) دو ديسك اطلاعات محرمانه مربوط به اسرار اتمي از آزمايشگاه لاس آلاموس در ايالت نيو مكزيكو كه از آغاز كار وابسته به دانشگاه كاليفرنيا بوده است ناپديد و از آن زمان موقتا همه بررسي ها كه نياز به مراجعه به اطلاعات طبقه بندي شده دارد متوقف شده است.
    نخستين بمب اتمي جهان در همين آزمايشگاه توليد شده بود كه 16 جولاي 1945 در صحرايي در همان نزديكي آزمايش شد و بمب هاي دوم و سوم سه هفته بعد بر ژاپن فرو افكنده شدند. لابراتوار «لاس آلاموس» كه در تاريخ گم شدن ديسکها، 12 هزار تَن در آن كار مي کردند از دوران جنگ جهاني دوم بزرگترين مركز توليد سلاحهاي هسته اي آمريكا بوده است.
    
ون هو لي

اين نخستين مسئله از اين دست نيست كه در لابراتوار لاس آلاموس روي مي دهد. در سال 2000 يك دانشمند تايواني تبار اين آزمايشگاه به نام دكتر «ون هو لي» متهم شد كه قسمتي از اطلاعات محرمانه را از يك رايانه حفاظت شده به ديسك معمولي رايانه شخصي اش منتقل كرده است. بعدا هم اعلام شد كه يك دسته كليد مربوط به بعضي اطاقهاي لابراتوار گم شده است و ....
    گم شدن ديسکها در حالي صورت گرفت كه دولت آمريكا به دولتهاي دارنده اسلحه اتمي اصرار مي کرد كه مراقبت كنند اسرار توليد سلاحهاي اتمي به دست كشورهاي ديگر و گروههاي تروريستي نيافتد.
لابراتوار اتمي لاس آلاموس

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتيجهِ بَد براي «توني بلر» که انگلستان را وارد جنگ عراق کرد
نتيجه انتخابات ميان دوره اي جولاي 2004 انگلستان كه در حوزه هاي«لاسستر ساوت» و بيرمنگام صورت گرفت نشان داد كه تا چه حد مردم انگلستان نسبت به توني بلر كه با دادن گزارش خلاف واقع، كشورشان را وارد جنگ عراق كرد و خاطره دوران استعمار را در جهانيان زنده ساخت بدبين، خشمگين و از او ناراضي بودند.
     در حوزه لاسستر ساوت، نامزد حزب كارگر (حزب توني بلر) از نامزد حزب ليبرال شكست خورد، حال آن كه كرسي اين حوزه از پنجاه سال پيش در دست حزب كارگر بود. در حوزه كارگرنشين بيرمنگام نيز نامزد حزب كارگر تنها با اكثريت 500 راي پيروز شد حال آن كه در انتخابات قبلي، اكثريت اين نامزد بيش از 12 هزار راي بود.
     روزنامه هاي انگلستان در آن زمان نوشته بودند كه نتيجه اين دو حوزه وضعيت توني بلر را در انتخابات عمومي آينده روشن ساخته است. بلر تحت فشار افکار عمومي که مخالف ادامه جنگ عراق بوده اند، بالاخره در ژوئن 2007 از نخست وزيري انگلستان و رياست حزب کارگر کناره گيري کرد.
ناراضيان در شعارهايشان بلر را " دروغگو " معرفي مي کنند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فيليپين جان تبعه خود را فداي سياست نکرد
آنجلو

دولت فيليپين تسليم فشار آمريكا، استراليا و انگلستان نشد، به خواست مردم خود اعتناء كرد و به خاطر نجات جان «آنجلو دلا كروز» راننده فيليپني 46 ساله و پدر هشت فرزند از گردن زده شدن، در نيمه جولاي 2004 دستور خروج سربازانش را از عراق داد. آنجلو که براي کسب درآمد بيشتر به عراق رفته بود در آنجا به گروگان يک سازمان مقاومت به نام "خالد ابن وليد" درآمده بود که اين گروهها از اين طريق مي کوشيدند تا خارجيان احساس کنند که عراق منطقه امني براي فعاليت بيگانگان نيست و از آنجا خارج شوند. اين سازمان تهديد کرده بود که اگر دولت فيليپين نيروهاي خود در اسرع اوقات از عراق خارج نسازد آن گروگان را گردن خواهد زد.
    دولت مانيل با اتخاذ تصميم به خارج ساختن نيروهاي خود از عراق نشان داد كه جان اتباع خود را فداي سياست نمي كند.
     در آن زمان (جولاي 2004) هفت ميليون فيليپيني در خارج از كشور خود بكار مشغول بودند كه اگر «آنجلو» گردن زده مي شد روحيه خود را از دست مي دادند. فيليپين از راه صدور كارگر به خارج، هر سال بيش از هشت ميليارد دلار درآمد دارد. تا جولاي 2004 اسپانيا و دولتهاي آمريكاي لاتين نيروهاي خود را از عراق خارج ساخته بودند ولي كره جنوبي و بلغارستان به قتل اتباع خود توجه نكرده و نيروهايشان را در عراق حفظ كرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سناتور لوئيزيانا قرباني ديگر «مادامِ شهر واشنگتن» ـ نام مشتريان در دفترچهِ تلفنِ «مادام»
Deborah (Jeane) Palfrey که بعدا خودکشي کرد!
در دومين هفته جولاي 2007 «ديويد ويترDavid Vitter» سناتور جمهوريخواه ايالت لوئيزياناي آمريكا به صف قربانيان «مادام دي. سي.» اضافه شد كه شكستي بود براي اين حزب. تعجب در اين است كه اين سناتور سالها از تحكيم بنياد خانواده و وفاداري به همسر سخن گفته بود. ويتر پس از يک هفته که خودرا از انظار پنهان کرده بود بعد از ظهر 16 جولاي 2007 با زنش «ونديWEndy» اجتماعي برپا کرد و به خاطر کاري که کرده پوزش طلبيد و گفت که به واشنگتن باز خواهد گشت تا به کار ادامه دهد. وندي نيز در اين اجتماع اظهارداشت که شوهرش را بخشيده است.
     قبلا چند سرشناس ديگر قرباني دفترچه تلفن اين مادام (داير كننده يك اسكورت سرويس = كال گرل) شده بودند از جمله معاون وزير امور خارجه آمريكا در امور كمك هاي اين كشور به ساير نقاط كه از سمت خود كناره گيري كرد. «راندال» كه مردي متاهل (و در آن زمان 65 ساله) و قبلا مدير كارخانه دارو سازي «الي ليلي» و از مقامات سازمان جهاني بهداشت بود، پس از اطلاع از مشاهده شدن نامش در دفترچه تلفن بانو دبورا (جين) پالفري Deborah (Jeane) Palfrey، بيست و هشتم اپريل 2007 كناره گيري خود را تسليم كرده بود.
     بانو «دبورا» به مدت 13 سال در منطقه شهر واشنگتن (ناحيه دي. سي.) يك موسسه «اسكورت سرويس» را اداره مي كرد و بيش از 130 زن (اصطلاحا: كال گرل)، براي فرستادن نزد اين و آن در اختيار داشت. پس از افشاي قضيه، وي تحت تعقيب قضايي قرار گرفت و برايش يك قرار تامين سنگين صادر شد. در پي سپردن اين قرار، دبورا تهديد كرد كه تلفن مشتريان موسسه خودرا در اختيار رسانه ها قرار خواهد داد و او حدود 15 هزار مشتري داشته كه بسياري از آنان از مقامات دولتي بودند. متعاقب اين تهديد، وي احتمالا همه و يا تعدادي از اين تلفن ها را فشاء کرده بود (دراختيار قرار داده بود). چندي بعد ناگهان اعلام شد که دبورا يکم ماه مي 2008 خودکشي کرده است!.
سناتور ويتر و زنش «وَندي» در اجتماع 16 جولاي و مراسم عذرخواهي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فعاليت هاي اتمي برزيل و ...
لولا دا سيلوا

لولا دا سيلوا رئيس جمهوری برزيل ـ دومين كشور بزرگ قاره آمريكا ـ در نيمه جولاي 2007 اعلام كرد كه تصميم گرفته است فعاليت هاي هسته اي اين كشوررا ازسر گيرد و هدف؛ استفاده مفيد از اين نيرو است.
    برزيل 20 سال پيش از آن بر اثر فشار دولت واشنگتن، فعاليت هاي هسته اي خود را متوقف ساخته بود. دا سيلوايِ سوسياليست گفته بود كه برزيل پس از ازسرگيري فعاليت هاي هسته اي، در مرحله اول يك زيردريايي اتمي و سه نيروگاه خواهد ساخت.
    داسيلوا که در انتخابات اکتبر 2002 با 61 درصد آراء برنده شده بود در اکتبر 2006 با 60 درصد آراء دوباره به رياست جمهوري برزيل انتخاب شد. دو دوره رياست داسيلوا بر برزيل يکم ژانويه 2011 به پایان رسيد. از این روز (یکم ژانویه 2011) بانو دیلما روسف Dilma Vana Rousseff (چریک چپگرای پیشین، بلغار تبار و متولّد دسامبر 1947) بر کرسی دا سیلوا تکیه زد ولي در سال 2016 به دولت او اتهام فساد زدند و پارلمان برزيل وي را از مقام رياست کشور معلّق ساخت تا به آن اتهامات رسيدگي شود. نتیجه رسیدگی، برکناری دیلما بود.
     دیلما [قبلا رئیس دفتر داسیلوا و همفکر او] در مراسم سوگند در پارلمان برزیل گفته بود که سیاست ها و برنامه های دا سیلوا را ادامه خواهد داد زیرا که اجرای این برنامه ها بود که برزیل را به جایگاه یک ابرقدرت نزدیک ساخته است.
    داسیلوا در سال 2022 باردیگر در انتخابات ریاست جمهوری برزیل نامزد شد و برنده انتخابات و از یکم ژانویه 2023 برای سومین بار بر کرسی ریاست جمهوری برزیل نشسته است. وی رهبر حزب کارگران برزیل است که ایدئولوژیِ سوسیالیسم قرن 21 (مشابه سوسیالیسم ونزوئلا) دارد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نفوس یهودیان جهان
جولاي 2007 به مناسبت «روز جهاني نفوس» اعلام شد كه جمعيت يهوديان جهان در سال 2006 به رغم اصرار رهبران آنان به زاد و ولد هرچه بیشتر، جز در اسرائيل، افزايش نيافته و همچنان زير 14 ميليون نفر بود. آمار سال 2014 شمار نفوس يهوديان جهان را 14 ميليون و دويست هزار تن نشان داد و آمار سال 2016 مربوط به آمريکا و اسرائيل، حکايت از نفوس شش ميليون و يکصد هزارنفري يهوديان اسرائيل و 5 ميليون و 700 هزار نفري فدراسیون آمریکا داشت. آمار سال 2018 نشان داد که یهودیان جهان (نژاد و مذهب، نه فقط مذهب و یا نژاد) ظرف دو سال گذشته بیش از 300 هزار افزایش یافته و به 14 میلیون و 511 هزار تن رسیده بودند. آمارگران بر این شمار، 6 ـ 7 میلیون کسانی را که گفته بودند به دین یهود گراییده اند و یا از نژاد؛ یهودی هستند ولی تغییر دین داده اند اضافه کرده بودند که شده بود: 20 تا 23 میلیون.
     طبق آمار سال 2006، يهوديان جهان دو درصد كل نفوس گيتي را تشكيل مي دادند حال آنكه در سال 1938 هفت و نيم درصد جمعيت جهان بودند. اين نسبت ثابت مي كند كه جمعيت ملل ديگر با آهنگي بيشتر افزايش يافته بود.
     در جولاي 2007 يهوديان اسرائيل پنج ميليون و چهارصد هزار تن بودند و يهوديان آمريكا پنج ميليون و سيصد هزار نفر كه براي نخستين بار شمار يهوديان اسرائيل، بر آمريكا (فدراسیون آمریکا) چربيده بود. با اين كه يهوديان این فدراسیون حدود يك شصتم جمعيت اين كشور را تشكيل مي دادند نه تنها در رسانه هاي آمريكا و مراكز مالي اين كشور و انديشکده ها کنترل و نفوذ داشته اند بلكه چند مقام حساس دولتي در دست آنان بود و 12 تن از 100 سناتور آمريكايي و 3 قاضي از 9 قاضي ديوان عالي آمريکا از يهوديان بودند. جمعیت یهودیان اسرائیل در سال 2018 شش میلیون و 589 هزار گزارش شده بود و یهودیان آمریکا 5 میلیون و 700 هزار تن.
     پس از اسرائیل و آمریکا (فدراسیون آمریکای شمالی)، کشورهای ردیف بالا از لحاظ نفوس یهودی ـ طبق آمار سال 2018 از این قرار بودند:
     فرانسه 465 هزار، کنفدراسیون کانادا 385 هزار، انگلستان 269 هزار، روسیه 186 هزار، آرژانتین 181 تا 230 هزار، استرالیا 113 هزار و آلمان 100 هزار.
    رقم دقیقی از شمار یهودیان ایران که پیش از انقلاب حدود 100 هزار و 25 سال پیش حدود 30 هزار گزارش شده بود در دست نیست زیراکه که جمهوری اسلامی مهاجران متولد ایران را از اتباع خود می داند مگر اینکه درخواست لغو تابعیت بدهند.
    آمار سال 2019، شمار یهودیان را در اسرائیل شش میلیون و 905 هزار، در فدراسیون آمریکا 5 میلیون و 700 هزار، در فرانسه 450 هزار، در کنفدراسیون کانادا 400 هزار تن، در انگلستان 300 هزار تن و در آلمان 118 هزار تن نشان داد. آمار سال 2021 روسیه روایت از افزایش شمار یهودیان این فدراسیون دارد که به 172 هزار رسیده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
برپایه تجربه چند کشور دیگر، حذف صفرها از اسکناس ها راه حل مسئله تورّم نیست

    تیترهای سه روزنامه منتشره در شنبه 25 تیرماه 1401
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 17 جولای
  • 180:   همه دوازده فردي كه در متصرفات روم در شمال آفريقا مسيحي شده بودند اعدام شدند.
        
        
  • 1861:   كنگره آمريكا به دولت اين كشور اجازه انتشار دلار كاغذي (اسكناس) داد، زیر نظر یک شورای پول که بعدا استقلال این شورا تضمین شد تا بنا بر مصالح کشور (ملّت) تصمیم گیری نکند نه اراده دولت.
        
        
  • 1968:   عبدالرحمن عارف رئیس جمهوری عراق در یک کودتای بدون خونریزی برکنار و به ترکیه تبعید شد و حزب بعث به قدرت رسید و احمد حس البکر رئیس جمهوری عراق شد. عارف که دو سال و 3 ماه رئیس جمهوری عراق بود یک ناصریست (ناسیونالیست عربی چپگرا) بود و قبلا با همدستی برادرش برضد ژنرال عبدالکریم قاسم کودتا کرده بود. عبدالرحمن عارف که بعدا با اجازه صدام حسین به عراق بازگشته بود در سال 2004 به اردن رفت و در سال 2007 و 91 سالگی در این کشور درگذشت.
        
        
  • 1979:  
    آناستازیو

    آناستازیو سوموزا زیر فشار انقلاب نیکاراگوا، از ریاست کشور کناره گیری کرد و به فلوریدا (فدراسیون آمریکا) گریخت و انقلابیون ساندینیستا زمام امور کشور را پس از اسلحه بر زمین گذاشتن گارد ملی بدست گرفتند. با آناستازیو سوموزا، چهل و پنج مقام دیگر از نیکاراگوا به آمریکا گریختند. سه عضو خانواده سوموزا 45 سال حکومت نیکاراگوا را به دست داشتند و دیکتاتوری می کردند. این خاندان مورد حمایت دولت واشینگتن بود.
        
        
  • 1990:   زمين لرزه اي به شدت هفت و هفت دهم در مقیاس ريشتِر، بيش از 1600 تَن را در فيليپين كشت.
        
        
  • 1990:   صدام حسين دولت كويت را متهم به سرقت نفت عراق ـ در منطقه مرزي جنوب ـ از زير زمين كرد که بهانه لشکرکشی و تصرف کویت قرار گرفت.
        
        
  • 1991:   آمريكا و شوروي بر سر كاهش تسليحات اتمي خود به توافق رسيدند.
        
        
  • 1996:   یک هواپیمای بوئینگ 747 شرکت هواپیمایی تی. دبلیو. اِ که از نیویوک عازم پاریس بود اندکی پس از تَرک فرودگاه، در منطقه لانگ آیلنذ سرنگون شد و 230 تن سرنشینان آن کشته شدند.
        
        
  • 1998:   سونامی ناشی از یک زلزله زیر دریایی 7 ریشتری، بیش از 2700 تَن را در پاپائوا گینه نو مقتول ساخت.
        
        
  • 2006:   یک سونامی ناشی از زلزله زیردریایی، 668 تن را در جاوه (اندونزی) کشت و بیش از 9 هزار تن دیگر را مجروح ساخت، به علاوه میلیاردها زیان.
        
        
  • 2007:   یک هواپیمای برزیلی در جریان یک پرواز داخلی، در فرودگاه سائوپائولو از باند خارج شد، به ساختمان یک انبار برخورد کرد و 199 تن از سرنشیان آن جان خودرا از دست دادند.
        
        
  • 2014:  
    Shubashini

    یک هواپیمای مسافربر مالزیایی از نوع بوئینگ 777 در جریان پرواز از امستردام (هلند) به مقصد کوالالامپور از فراز اوکراین و روسیه، در یک منطقه مرزی (منطقه دُنباس) هدف موشک قرار گرفت، سرنگون شد و 298 سرنشین آن کشته شدند. در آن زمان در این منطقه، زد و خورد در جریان بود. هنوز جزئیات این مسئله دقیقا روشن نشده است و بحث پیرامون آن ادامه دارد. شوباشینی جایا هنرپیشه مالزیایی و لیام دیویسون نویسنده استرالیایی از مسافران این هوپیما بودند.
        
        
  • 2015:   در یک انفجار انتحاری در ناحیه بازار شهر خان بنی سَعَد در ایالت دیاله عراق بیش از 260 تن کشته و یا مجروح شدند.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com