Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
18 سپتامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 18 سپتامبر
ايران
روزی که الکساندر یکم تزار روسیه تصمیم به تصرف قلمرو ايران در قفقاز را با ژنرال هایش درمیان گذاشت
تزار الکساندر يکم
الكساندر يكم تزار روسيه متولّد 23 دسامبر 1777 که از مارس 1801 تا دسامبر 1825 امپراتور روسيه بود، در دومين سال سلطنت خود به اندیشه جهانگشايي در جنوب و شرق آن كشور افتاد و در جلسه 18 سپتامبر 1802 ژنرال هاي ارتش روسیه، موضوع را مطرح ساخت.
    در مرحله نخست، هدف تزار الکساندر يکم تصرف همه گرجستان و قسمت هاي ديگري از قفقاز بود. وی همچنین نظر بر افزودن همه آلاسكا و غرب كاناداي امروز و شمال غربي آمریکا (تا سانفرانسيسکو) بر قلمرو روسیه داشت که مهاجرت روس ها به آنجا در حال گسترش بود.
     حکمران شهر تفليس قبلا اعلام کرده بود که تحت فرمان تزار است نَه دولت ايران زيرا که آغامحمدخان قاجار، شاه وقت ايران در لشکرکشي به تفليس براي تنبيه او دست به خشونت و اعدام [متمرّدان] زده بود. دولت تهران تصميم حکمران تفليس را نپذيرفته و نافرماني و خيانت خوانده بود بويژه که حاکمان مناطق ديگر گرجستان و نيز آبخيزستان (آبخازيا) همچنان وابسته به ايران بودند و ابراز اطاعت مي کردند.
     در جلسه 18 سپتامبر 1802، تزار علاقه مندي زيادي به پيشروي در مركز اروپا نشان نداده بود. در اروپاي مركزي، الكساندر يكم گاهي با ناپلئون در حالت جنگ و زماني در وضعيت صلح بود.
     الكساندر يكم 23 مارس سال 1801 پس از قتل پدرش «پل»، تزار روسيه شده بود که از 1815 عنوان خودرا به تزار روسيه و لهستان و دوک بزرگ فنلاند و ليتواني تغيير داد.
     در اجراي تصميم 18 سپتامبر 1802 تزار، ژنرال «سي سيانوف» به شهر تفليس كه هنوز اسما در قلمرو ايران بود رفت و چندي بعد پيشروي خودرا به سوي جنوب دنبال كرد كه منجر به آغاز دور اول جنگ ايران و روسيه در سال بعد شد. سي سيانوف سپس به خواست ايران، و با طرح نقشه اي، در قفقاز جنوبي كشته شد كه ژنرال هاي بعدي روسیه موفق شدند [با دسيسه هاي دولت لندن و اغفال دولت ناآگاه تهران که نتيجه سازش پنهاني دو قدرت استعماري وقت بود] هدف هاي تزار را تامين كنند و سرانجام پس دو جنگ و امضاي دو قرارداد (گلستان و ترکمنچاي)، مرز جنوبي امپراتوري روسيه در سال 1828 رود ارس تعيين شد.
     دو جنگ معروف روسيه با ايران در زمان پادشاهي فتحعليشاه قاجار روي داده بودند. اين پادشاهِ مغول تبار و دولت او به سبب بي اطلاعي از اوضاع و تحولات جهان و نداشتن مهارت در ديپلماسي تازه، دستاويز قدرت هاي اروپايي (انگلستان، فرانسه و روسيه) شده بودند. به علاوه، شخص فتحعليشاه ذاتا مردي خسيس بود و اين خصلت و امتناع او از تامين هزينه هاي نظاميِ درخواست شده وسيعا به زيان ايرانيان تمام شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بازيافتن قديمي ترين قانون اساسي جهان ـ اهميت و پایداری يك قانون اساسي ـ نظر اندیشمندانِ بنام هنگام تصویب اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی
Ernest de Sarzec
«ارنست شوكين دو سارزك Ernest de Sarzec» باستانشاس فرانسوي (متولد در سال 1832 و متوفا در سال 1901) در پي كاوش هاي خود در جنوب عراق امروز (Ur - منطقه سكونت سومريان باستان)، در سپتامبر 1877 (هجدهم اين ماه) اعلام كرد كه موفق به يافتن قديمي ترين قانون اساسي جهان شده كه قِدمَت آن به 2300 سال پيش از ميلاد مي رسد. وي كه كُدهاي مكشوفه را «قانون اساسي اوروكاگنا Urukagena» نام نهاد گفت كه اين كُدها از آن جهت روح القوانين (ام القوانين) بوده اند كه حقوق و تكاليف اتباع، تكاليف و وظايف دولت، روابط دولت و ملت، ساختار كشور، نظام حكومتي، اموال و اركانهاي دولتي و ... را روشن مي ساختند و تصميمات دولتي نمي توانست از چارچوب آنها تجاوز كند. براي نمونه؛ يكي از اين كُدها استثمار افراد را منع كرده بود كه يك اصل است نه ماده و تبصره. وي در محل تل لوح (tello = Girsu) ـ تپه اي در جنوب عراقِ امروز و نه چندان به دور از بصره، اين الواح را به دست آورده بود. «دو سارزک» که عرب «داسارزاک» مي نويسند قبلا آثار پايتخت هاي سومِر و آکاد را از زير خاک بيرون آورده بود. وي در زماني که معاون کنسول فرانسه در بصره بود به اين انديشه افتاده بود. بصره در آن زمان از شهرهاي قلمرو امپراتوري عثماني (ترکيه) بود که بعدا و در سال 1917 به تصرف انگليسي ها (نظامیان هِندی امپراتوری انگلستان) درآمد.
    
يک نوشته روي مينا از آن زمان

اِرنست شوكين گفته بود كه به دَرک او، نظرات «سولون» آتني در 594 پيش از ميلاد، منشور كوروش بزرگ (اعلام شده در سال 529 پيش از ميلاد)، مگناكارتاي سال 1215 ميلادي و عقايد پوليبيوس، لاك، منتسكيو، و ... در مواردی و در مفهوم بی شابهت به آن كُدها نیستند كه جمهوري رومِ باستان عنوان كانستيتوشن به مفهوم پايه و ساختار (Constitution) بر حقوق ملت و تکالیف دولت نهاده كه با تخريب پايه و زيربنا، ساختمان ويران خواهد شد. پاپ ها بعدا دستورهاي كتبِ مقدس را كه غير قابل تغيير هستند «Canon كانون = قانون» ناميدند.
    بر پایه تعريفِ «منتسكيو» از قانون اساسي يك كشور و نظرات مشابه اندیشمندان دیگر؛ اصلاح، تفسير و بازنگري يك اصل و يا برخي از اصول يك قانون اساسي از وظايف پارلمان ها خارج شده است يعني از طریق مصوّبه پارلمان و تصمیمات دولتي نمي شود يك اصل قانون اساسي را تغيير داد و تفسيرِ کلی كرد مگر با تصويب مجلس موسسان و رفراندم (كسب نظر مردم با دست كم دو سوم آراء). استحكام يك قانون اساسي به ثابت نگهداشتن اصول آن است. براي مثال: دولت آمريكا از سال 1926 كه بنگاه سخن پراكني سي. بي. اس. در سپتامبر آن سال آغاز بكار كرد هنوز نتوانسته است يك اصل قانون اساسي اين كشور را اصلاح كند و واژه «پرس Press (رسانه هاي چاپي) را شامل راديو تلويزيون كند. و همچنین اصلِ مجاز بودن اتباع آمریکا به حمل اسلحه. اهميت يك قانون اساسي در ثبات آن است و مقامات دولتي از هر مرتبه، به حفظ و رعايت آن سوگند ياد مي كنند.
    در سالهاي 1385 و 1386 هجري خورشيدي که مطالبی درباره اصل 44 در مجلس مطرح شده بود، اين پرسش ها به ميان آمده بود كه آيا مي شود اصل 44 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران را به نام «سياست هاي اجرايي این اصل» با مصوبه هاي مجلس شوراي اسلامي و یا مجمع تشخيص مصلحت نظام، عملا بازنگري و احيانا اصلاح و تفسير كرد؟، مخصوصا در اصلي كه ارتباط به اموال ملّي و مالكيّت جامعه (همه اتباع) دارد و اين مالكيت با مصادره های پس از پيروزي انقلاب استحکام و گسترش بیشتری يافته بود. آيا اگر اين اصل وضعيتي مشابه خصوصي سازي اموال ملي در آمريكاي لاتين و روسيهِ پس از فروپاشي شوروي پديد آورَد مسئول كيست و چه راه حلي برايش وجود خواهد داشت؟ و چندین سئوال ديگر. بسياري از انديشمندان مطرح در سطح جهان هنگام تصويب اصل 44 در سال 1358 هجري خورشیدی، از آن به عنوان يك اصل بسيار مهم ـ اصلي كه در جامعه «طبقه و كلاس» ايجاد نمي کند ياد كرده و گفته بودند که ايرانِ اسلامی دارد جامعه اي بدون طبقه مي شود که هدف پيامبران بوده است.
    
    اصل 44: نظام اقتصاد جمهوري اسلامي ايران برپايه سه بخش دولتي، تعاوني و خصوصي با برنامه ريزي منظم و صحيح استوار است.
     بخش دولتي شامل كليه صنايع بزرگ، صنايع مادر، بازرگاني خارجي، معادن بزرگ، بانكداري، بيمه، تامين نيرو، سدها و شبكه هاي آبرساني، راديو و تلويزيون، پست و تلگراف و تلفن، هواپيمايي، كشتيراني، راه و راه آهن و مانند اينها است كه به صورت مالكيت عمومي و در اختيار دولت است.
آثار شهرهاي سومرSumer و آکاد Akkad در جنوب عراق امروز

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دکتر مصدق: در «نزاع روزنامه ها با يکديگر» مداخله نمي کنم
در پي چند هفته انتقادهاي تند روزنامه هاي چپگرا از روزنامه اطلاعات كه فعاليت هاي اورل هريمن سياستمدار ـ ديپلمات آمريكايي را كه به تهران آمده بود بيش از حد بزرگ كرده بود و در خبرها اورا «مستر هريمن» ذكر و جزئيات كارهايش در تهران و حتي ميهماني هاي خصوصي اش را گزارش مي كرد و اخبار جنگ كره را نيز از منابع آمريكايي ترجمه و عكسهاي ژنرال ريجوي فرمانده نظامي آمريكا در كره جنوبي را تقريبا هر روز در صفحه اول خود به چاپ مي رساند، دكتر مصدق رئيس دولت وقت 28 شهريور 1330 (روزي چون امروز) گفت كه وارد بحث و انتقادِ روزنامه ها از یکدیگر نخواهد شد. اين بحثها و افشاگری ها براي روشن شدن مردم و رشد دمكراسي لازم است. مردم خودشان بايد بررسي و قضاوت كنند كه كدام طرف درست مي گويد. دولت براي مداخله در اين امور انتخاب نشده است.
    برخي روزنامه هاي چپ همچنين اشاره كرده بودند كه دبير میز اخبار بين الملل روزنامه اطلاعات [دبیر وقت] پس از ديدار از آمريكا به دعوت دولت اين كشور، تغيير جهت داده است و تنها اخبارِ منابع آمریکایی و متحدین آن را انتخاب و درج می کند!.
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد کیسینجر در سپتامبر 1979 از برزینسکی درباره تغيير وضعيت ايران
18 سپتامبر 1979 هنری کیسینجر دیپلمات آمریکایی و یک بار وزیر امورخارجه این کشور و یک بار هم مشاور امنیت ملی کاخ سفید ضمن اشاره به وضعیت ایران وقت (هفت ماه پس از انقلاب)، برزینسکی مشاور جیمی کارتر را متهم به مداخله در اختیارات سایرس ونس وزیرامورخارجه وقت کرد و گفت که وزارت امور خارجه آمریکا نمی تواند در آن واحد دو وزیر داشته باشد. اگر به شایستگی ونس اعتماد نیست، وزیر دیگری انتخاب شود. مديريت و سياست هاي دستگاه دیپلماسی يک قدرت بزرگ همچون آمریکا باید منطبق بر عقل و منطق، حفظ منافع ملی در درازمدت و پیش بینی آینده جهان باشد نه تمايل و احساس شخصي اين و آن.
    کيسينجر افزوده بود: "ما با یک رشته اشتباه، دوست بزرگی چون ایران را از دست دادیم. ایران سنگر ما در منطقه و سدی استوار در برابر مطامع مسکو بود. ما در طول ربع قرن با کمک ایران بود که مانع پیشروی شوروی در آسیای غربی شدیم. ایران، دیگر درکنار ما نیست و معلوم نیست که این وضعیت تا چه زمانی طول بکشد و از این ناحیّت چه زیانهایی به ما وارد شود. کاري را که دولتهاي وقت ايران انجام مي دادند، از اين پس ما خودمان بايد انجام دهيم که هزينه سنگين خواهد داشت. ما نبايد آسياي غربي و آسياي جنوبي را از دست بدهيم.".
    برخی از رسانه ها در تفسیر این مطلب به برزینسکی و کارهای این لهستانی تبار (قبلا تبعه کانادا) اشاره کرده و نوشته بودند که وی در عین حال توتور (معلم سرخانه) علوم سیاسی جیمی کارتر بود و به همین دلیل در او نفوذ داشت. کارتر قبلا یک مزرعه دار بود و متولد و ساکن استیت جنوبیِ جورجیا.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نامهِ سرگشاده و تأمل برانگیز شهریور 1396 رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد: مطالبات سوخت شده هزاران میلیارد تومانی در صندوق ذخیره فرهنگیان
امیر خجسته

به گزارش 21 شهریور 1396 خبرگزاری فارس، «امیر خجسته» نماینده وقت همدان در مجلس شورای اسلامی و رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری این مجلس در نامه‌ای سرگشاده خطاب به محمد بطحایی وزیر تازه آموزش و پرورش، اعلام کرد که طبق بررسی کارشناسان، تسهیلاتی بالغ بر 9 هزار میلیارد تومان از منابع صندوق ذخیره فرهنگیان در اختیار 31 نفر قرار گرفته است.
    
    متن این نامه پس از پاراگراف تعارفات به این شرح است:
    از ابتدا، تأسیس صندوق ذخیره فرهنگیان و شرکت‌های تابعه و بانک سرمایه به منظور تأمین رفاه حال فرهنگیان عزیز بود، اکنون خود نه تنها سودی برای بیش از یک و نیم میلیون نفر فرهنگی عضو این صندوق ندارد، بلکه سرمایه آنان نیز در اینجا به غارت رفته است و نظر به اینکه بیش از 10 سال از تأسیس بانک سرمایه می‌گذرد، اما فلسفه تأسیس بانک نیز که همانا ارائه خدمات به مردم و خصوصاً خانواده بزرگ فرهنگیان بوده مورد توجه قرار نگرفته است، ضمن آنکه از جایگاه این عزیزان به عنوان سهامدار اصلی بانک صرفاً در زمان بروز مشکلات و پیشبُرد اهداف خود استفاده نموده‌اند.
    از سوی دیگر در حفظ و حراست از سرمایه بانک که قسمت اعظم آن از محل اندوخته این قشر زحمت‌کش تأمین گردیده نیز به رسم امانت عمل نکرده‌اند و اموری را مرتکب شده‌اند که علاوه بر تحمیل زیان سنگین و احتمال تحمیل زیان‌های بزرگتر در آینده به علت بلوکه شدن منابع سهامداران با خطر اتلاف قسمت اعظم سرمایه نیز مواجه می‌باشند که اجمالاً به بخشی از این موارد در ذیل اشاره می‌شود؛
    1. مدیران این بانک علاوه بر درصد قابل توجهی از سرمایه صاحبان سهام، 84% آورده سپرده‌گذاران نزد این بانک را نیز در سرفصل‌های مختلف مانند مطالبات معوق، سود و وجه التزام دریافتی محبوس از دسترس بانک خارج نموده‌اند، به تعبیری رقمی بیش از 60 درصد کل دارایی‌های بانک سرمایه و 20% نیز از این دارایی‌‌ها را نیز در اقلامی نظیر سپرده قانونی، دارایی‌های ثابت و مطالباتی همچون تفاوت نرخ ارز فریز یا منجمد نموده‌اند. یعنی چیزی حدود 80% از منابع بانک و سپرده‌گذاران به هر عنوانی به غارت و یا از دست رفته است. این موضوع در بحث وام‌ها و تسهیلاتی است که غالباً طبق بررسی‌های کارشناسان فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری مجلس اکثراً منجر به تبانی مدیران شعبه و مدیران عالی بانک و صندوق ذخیره فرهنگیان شده است، غالباً در پرداخت وام‌های میلیاردی حداکثر به 31 نفر به بدهکاران عمده بانکی که در اکثر بانک ها نیز به همین طریق وام دریافت نموده‌اند با اخذ وثیقه ناچیز، یا ضعیف‌ترین نوع وثیقه (چِک و سَفته) در غالب شرکت‌های تازه تأسیس به صورت ضربدری و اقماری و بدون در نظر گرفتن اعتبارسنجی پرداخت شده است که اگر لازم بدانیم اسامی این افراد را نیز منتشر خواهیم کرد، لذا ضروری است که به منظور برگشت سرمایه این عزیزان از مفسدین اقتصادی به شرح پرونده‌های موجود که در این فراکسیون است اقدام و با خاطیان و متخلفین آن صندوق برخورد قانونی صورت پذیرد تا درس عبرتی برای سایر مفسدین و متخلفین گردد.
    2. در بحث اموال تملیکی؛ در این بخش نیز بعضی از اموال تملیکی با کارشناسی‌های غیرواقعی و به قیمت‌هایی بیش از ارزش جاری با تسهیلات کلان، تهاتر [پایاپای] و به تملّک بانک در آمده‌اند. برای نمونه به چند مورد اشاره می‌گردد:
    ــ تهاتر دیون شرکت‌های سون‌قشم، روشه قشم، توسعه تجارت مدین، برفاینیش آبان و سازدژ به مبلغ 3070 میلیارد ریال در قبال تملیک دو قطعه زمین لواسان در تاریخ هفتم مرداد 1394، مالکیّت باغی با مشخصات مالک ج. ب. واقع در حوزه ثبتی لواسانات بخش یازده به مساحت ... نوزده سهم از بیست و یک سهم که سند شش دانگ آن به نام اداره اوقاف و امور خیریه لواسانات واگذار شده است.
    طبق نظریه کارشناسی ارزش شش دانگ عرصه و اعیان ملک مذکور با شرایط فوق، فارغ از هرگونه بدهی و دیون به افراد حقیقی و حقوقی و بلامانع بودن انتقال مالکیت در شرایط زمانی حاضر و اصالت اسناد مالکیت صرف ‌نظر از مسائل حقوقی و ثبتی با کلیه حقوق متعلقه و متصوره مبلغ 227 میلیارد تومان و ارزش نوزده سهم مشاع از بیست و یک سهم مشاع از عرصه و اعیان ملک یاد شده بالغ بر 205 میلیارد تومان است.
    ــ املاک زیادی از این قبیل با کارشناسی‌ها و قیمت‌های غیر واقعی که اکثراً با تبانی و دخالت برخی از مفسدین به انجام رسیده‌ است که مشخصات و لیست کامل این املاک در این فراکسیون و هم در پرونده‌های بانک سرمایه موجود است.
    3. در بحث سرمایه‌گذاری‌: در این بخش نیز سهم برخی از شرکت‌ها و پروژه‌ها با کارشناسی‌های غیردقیق و بعضاً به مبلغی بیش از قیمت واقعی به بانک فروخته و تهاتر شده‌اند به عنوان نمونه سهام شرکت بناگستران هشتم توس (پروژه پاژ) که با نظارت رئیس هیأت مدیرهِ وقتِ صندوق و شرکت رام‌پارت پیشرو طی قراردادی انجام گرفته است که ارزش این مجموعه با عنایت به حقوق استیجاری عرصه و ارزش اعیان جمعاً به مبلغ 800 میلیارد تومان اعلام شده است که با قیمت هزار و هشتاد میلیارد تومان خریداری شده است که بیش از 270 میلیارد تومان اختلاف در تعیین پایه قیمت‌گذاری است. همچنین از جمله مواردی که می توان اشاره کرد اینکه 13 هزار میلیارد، مطالبات وجود دارد که ضمانت نامه آن مشکوک الوصول بوده و 9 هزار میلیارد مطالبات غیر وصول یا سوخت شده که متاسفانه 170% زیان انباشته وجود داشته و یک هزار میلیارد از منابع پرداخت شده که امکان وصول آن نمی باشد. همچنین 141 فقره پرونده مشکوک‌الوصول وجود دارد.
    بنا بر بررسی کارشناسان این فراکسیون [فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری مجلس شورای اسلامی]، تسهیلات میلیاردی داده شده که بالغ بر 9 هزار میلیارد تومان بوده که در اختیار 31 نفر است و مبالغ میلیاردی از تبانی تسهیلات داده شده در شعب و رقم املاک خریداری شده با قیمت‌های غیرواقعی و تهاتر املاک و سرمایه‌گذاری‌های غیرواقعی که مستندات آنها همگی موجود است که سرمایه بانک جوابگوی آن نمی‌باشد و سپرده‌های مردمی و فرهنگیان عزیز با خطر جدی مواجه گردیده است.لذا از جناب عالی [وزیر آموزش و پرورش] انتظار می رود در آغازین روزهای فعالیت در وزارتخانه با برنامه ریزی دقیق، حسّاسیّت و هماهنگی با تمامی دستگاه های نظارتی نسبت برخورد با مفسدین بزرگ اقدامات جدّی و عملیاتی را در دستور کار قرار داده ضمن آنکه مقتضی است به قید فوریت گزارش کاملی از تخلفات، برنامه ها و اقدامات اصلاحی آن وزارتخانه در راستای بازگشت سرمایه ها و برنامه جامع مبارزه با فساد و پیش بینی سیستم نظارتی دقیق به منظور پایش دائمی در اصلاح فساد گسترده اقتصادی در بانک سرمایه و صندوق ذخیره فرهنگیان به این فراکسیون در اولین فرصت ممکن با حضور جناب عالی ارائه شود.
    
    امیر خجسته ـ نماینده همدان و فامنین
    رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری مجلس شورای اسلامی
    
    _ _ _ _ _
    
    درباره این نامه سرگشاده، پس از قرارگرفتن آن در این تاریخ آنلاین اظهارنظرهای متعدد و قابل ملاحظه دریافت شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات سخنگوی قوه قضایی در شهریور 1396 درباره پرونده محمدرضا خاوری، نجومی بگیران و کشف 160 هزارکیلوگرم مواد مخدر در 6ماه
حجت الاسلام محسنی اژه‌ای سخنگوی وقت قوه قضایی جمهوری اسلامی ایران در یکصد و هجدهمین مصاحبه عمومی خود با رسانه ها که 26 شهریور 1396 انتشار یافت در پاسخ به این پرسش که هفته گذشته یکی از نمایندگان مجلس مدعی شده بود که دیوان محاسبات شماری از نجومی بگیران (دریافت کنندگان دستمزد کلان از خزانه ملت، اصطلاحا؛ دستمزدهای سر به فلک کشیده) را تبرئه کرده و دریافتی دو نجومی بگیر هم به آنها پس داده شده است، بالاخره وضعیت این نجومی بگیران چه شده است؟، گفت: از آنچه که در دیوان محاسبات می‌گذرد بی خبریم، اما از ناحیه دولت، کسی به عنوان نجومی بگیر به قوه قضاییه معرفی نشد و از طرف دیوان محاسبات نیز همین طور. دستگاه قضایی کشور با توجه به اطلاعات به دست آمده، یک سری پرونده تشکیل داد که قرار است در دادگاه رسیدگی شوند، شاید تشخیص داده شود که برخی از این افراد مرتکب جرم نشده باشند، اما باید پول را بازگردانند.
    حجت الاسلام اژه‌ای در پاسخ به سوالی در باره محاکمه غیابی خاوری (محمدرضا خاوری فارغ التحصل رشته قضایی دانشگاه، 65 ساله، رئیس پیشین بانک ملی ایران و قبل از آن، رئیس بانک سپه که در مهرماه 1390 به عنوان شرکت در یک نشست بانکی از ایران خارج و از آن پس در کانادا زندگی می کند) گفت: همه تلاش برای بازگرداندن وی به کشور و رسیدگی به اتهام او انجام گرفته و چون نیامده، وقت رسیدگی غیابی تعیین شده است (برای اواخر مهرماه یا اوایل آبان ماه 1396) و چه بهتر که بازگردد و حضورا به اتهام رسیدگی شود. [طبق گزارش رسانه ها، خاوری متهم به دست داشتن در یک اختلاس 3 هزار میلیاردی است!. از این گزارش ها چنین بر می آید که وی تابعیت کانادا دارد.].
    اژه‌ای در پاسخ به سوالی دیگر درخصوص کشف مواد مخدر گفت: باید بگویم که یکی از مُعضلات بسیاری از کشورها مواد مخدر اعم از انواع صنعتی و سُنتی این مواد است که آثار زیان بار مواد مخدر صنعتی از سُنتی‌ها بیشتر است. درصدی از شرارت‌ها و قتل‌ها توسط مصرف کنندگان همین مواد رخ داده است، در همین شش ماه گذشته 160 هزار کیلوگرم از انواع مواد مخدر کشف شده است که بیش از 3 هزار کیلوگرم از آن هروئین بوده است. مقداری از این مواد در مسیر به کشورهای دیگر، در ایران به دست مأموران افتاده است اما اگر قرار بود که مقدار کمی از این مواد هم در کشور توزیع می‌شد آثار سویی به همراه داشت، یک خانواده گرفتار می‌فهمد که این موضوع چه دردی دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ایران عضو سازمان همکاری و تعاون شانگهای شد ـ سخنرانی آیت الله رئیسی در نشست سران این سازمان و تروریسم اقتصادی خواندن تحریم ها
حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، 17 سپتامبر 2021 (جمعه 26 شهریورماه 1400) از پذیرفته شدن «سند عضویت دائم» ایران در سازمان همکاری و تعاون شانگهای، در اجلاس سران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای در شهر دوشنبه پایتخت تاجیکستان خبر داد. وی گفت که مردم ما آثار این عضویت را در برنامه اقتصادی دولت سیزدهم مشاهده خواهند کرد.
    در این نشست، سران چین، روسیه و تاجیکستان از عضویت ایران در سازمان تعاون و همکاری شانگهای حمایت کردند و ابراهیم رئيسی، رئیس‌ جمهور ایران نطق مهمی که به گفته اصحاب نظر؛ خلاصه سیاست های دولت جمهوری اسلامی است ایراد کرد. تصویب عضویت ایران در سازمان همکاری و تعاون شانگهای انعکاس وسیع رسانه ای داشته است. ولادیمیر پوتین، رئيس‌جمهوری روسیه فدرال، نیز در سخنرانی خود، همکاری‌های ایران را «مثبت و مهم» خواند و گفت روسیه حامی «مشارکت تمام‌عیار» ایران در این سازمان 20 ساله بوده است. ایران از 16 سال پیش عضو ناظر این سازمان بود.
    در پی تصویب عضویت ایران، علیرضا حقیقیان دستیار وزیر ‌امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و مدیرکل اوراسیای این وزارت گفت: پذیرش عضویت جمهوری اسلامی ایران در سازمان همکاری شانگهایShanghai Cooperation Organization - SCO
    معروف به Shanghai Pact، در واقع اعلام شکست پروژه منزوی سازی جمهوری اسلامی ایران توسط آمریکا و کشورهای غربی بوده است. همکاری‌ها و فعالیت‌های این سازمان مانع بزرگی بر سر راه سیاست‌های یکجانبه گرایانه آمریکا و غربی‌ها خواهد بود و موجب تقویت همکاری‌های منطقه‌ای و چندجانبه گرایی خواهد شد.
    
    
    متن سخنان آیت الله رئیسی در نشست سران سازمان شانگهای:
    
    آیت الله رئیسی رئیس جمهور ایران دراین جلسه ضمن سپاسگزاری از اعضای سازمان که با عضویت رسمی ایران موافقت کردند گفت: زمانی که ریاست جمهور را عهده‌دار شدم، جهت گیری سیاست خارجی خود را تمرکز بر «چندجانبه‌گرایی اقتصادی» و تقویت «سیاست همسایگی» به معنای وسیع آن و تقویت حضور در سازمانهای منطقه‌ای معرفی کردم.
    توسعه فرهنگی، دستور کار اول همکاری بین کشورهای صاحب تمدن است. بخش عمده خزانه فرهنگ و معنویت جهان در آسیا قرار دارد. آسیا مَهد تمدن بشری است و قلب تپنده آن در چین، هند، تاجیکستان و ایران فرهنگ‌ساز بوده است. فرهنگ و تمدن آسیایی همیشه با همگنی (Harmony)، صبر، ادب، احترام متقابل و خیرخواهی و در یک کلام، حکمت و عدالت همراه بوده است. بزرگترین ادیان ابراهیمی در آسیا بوده‌اند.
    معنویت، نیاز همیشگی بشریت و گمشده انسان امروز است. بحران معنویت زیرساخت همه بحران‌های جهان است. انحصارگرایی، خشونت و نقض حقوق بشر جلوه‌هایی از پیامدهای دوری از معنویت است؛ ایران می‌تواند نقش مهمی در توسعه منطقه‌گرایی فرهنگی ایفا کند.
    ترکیب دو ابتکار اوراسیایی و جاده - کمربند می‌تواند تحقق عینی‌بخشی از این رویکرد باشد و ظرفیت‌های عظیم جمهوری اسلامی ایران به لحاظ ژئوپلتیک، جمعیت، انرژی، حمل و نقل، نیروی انسانی، و از همه مهمتر معنویت، فرهنگ و تمدن می‌تواند تحرک معناداری به این چشم‌انداز ببخشد. این منطقه در طول تاریخ پیوستگی شگرفی داشته است و احیای این پیوستگی از کارویژه‌های پیمان شانگهای و مورد تاکید جمهوی اسلامی ایران است. آسیا سرزمینی غنی از تمدن ها و ارزشهاست. نقش‌آفرینی آسیا در عرصه بین‌الملل نیازمند حفظ تجانس (هارمونی) بین ملت ها و تمدن‌های خود است. ایران تجانس بین ملت ها و تمدن‌های آسیایی را تقویت می‌کند.
    جهان وارد دوران جدیدی شده است. سلطه‌طلبی و یکجانبه‌گرایی رو به زوال است. نظام بین‌الملل به سوی چند قطبی شدن و بازتوزیع قدرت به سود کشور‌های مستقل، در حال تغییر است. در شرایط کنونی، صلح و امنیت جهانی از ناحیه سلطه طلبی و چالش‌هایی همچون تروریسم، افراط‌گرایی و جدایی‌طلبی در معرض تهدید قرار دارد؛ تهدیدهایی که طیف وسیعی از کشورهای جهان و بویژه اعضاء و شرکای سازمان همکاری شانگهای را هدف قرار داده است.
    آسیا همچون گذشته‌هایِ نه چندان دور در کانون تغییرات جهانی قرار دارد. حفظ و تقویت صلح در این پهنه گسترده، نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است. سازمان همکاری شانگهای و «روح حاکم بر آن» یعنی اعتماد متقابل، منافع مشترک، برابری، رایزنی مشترک، احترام به تنوع فرهنگی و توسعه مشترک، ابزار کلیدی در راستای حفظ صلح در قرن 21 است.
    صلح و توسعه، از مسیر همکاری و هماهنگی کشورهای کلیدی این منطقه حاصل می‌شود. در این مسیر، شکل‌دهی و تقویت پیوندهای زیرساختی میان کشورهای مختلف اهمیت و ضرورت دارد. ابتکار کمربند - راه، اتحادیه اقتصادی اوراسیا و کریدور شمال - جنوب به عنوان طرح‌های کلیدی در حوزه اتصالات زیرساختی می‌توانند در تقویت منافع مشترک کشورهای در حال توسعه و تقویت صلح در این منطقه نقش ایفا نمایند. این پروژه‌ها، نَه رقیب، بلکه مکمل یکدیگرند.
    ایران حلقه وصل سه طرح زیرساختی فوق الذکر است. ایران می‌تواند از طریق کریدور شمال ـ جنوب، حلقه وصل جنوب و شمال اورسیا باشد و آسیای مرکزی و روسیه را به هند پیوند دهد. کریدور شمال- جنوب می‌تواند زیرساخت همگرایی در قالب «اوراسیای بزرگ» را تقویت کند. ایران در مسیر یکی از کریدورهای ابتکار کمربند و راه، یعنی کریدور چین، آسیای مرکزی و غرب آسیا قرار دارد و می‌تواند پیوند دهنده شرق و غرب اوراسیا باشد. همچنین بندر بزرگ چابهار ایران ظرفیت تبدیل شدن به مرکز تبادلات چندین کشور عضو و همسایه را به نحو ویژه دارد که با همّت اعضاء می‌تواند به نمادی از همکاری همه اعضای سازمان شانگهای باشد.
    سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مبتنی بر مشارکت فعال در سازمانهای بین‌المللی، چندجانبه‌گرایی و مخالفت با یکجانبه گرایی بر پایه عدالت، همکاری، احترام متقابل و ضرورت ایفای نقش سازنده در مواجهه با چالش‌های بین‌المللی و منطقه‌ای بوده است.
    امروز نظام بین‌الملل با چالش‌ها و مشکلات متعددی رو به روست که حل آنها توسط یک دولت به تنهایی امکان‌پذیر نیست. چالش اول، همه گیری کرونا است که نه تنها سلامت ملت‌های جهان را هدف قرار داده بلکه پیامدهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی قابل توجهی نیز در بر داشته است. ما از تلاش‌های اعضای سازمان شانگهای، بخصوص چین و روسیه و هند، برای کمک به واکسیناسیون جهانی تشکر می‌کنیم و آن را در راستای کمک به روح همکاری در عرصه بین‌الملل ارزیابی می‌دانیم. هرگونه اختلال در روند کمک به سلامت انسان‌ها از طریق واکسیناسیون جهانی به بهانه تحریم، ضد حقوق بشر و جنایت علیه بشریت است. حل این مشکل، شدیدا نیازمند همکاری بین‌المللی است و اعضای پیمان شانگهای پتانسیل فراوانی را در این زمینه دارند و جمهوری اسلامی ایران حاضر است در این زمینه فعالانه همکاری کند.
    تحریم یا تروریسم اقتصادی، چالش دیگری است که به مهمترین ابزار سلطه طلبان برای تحمیل اراده به دیگران بدل شده است. تحریم یا تروریسم اقتصادی از موانع کلیدی پیشبرد همگرایی منطقه‌ای محسوب می‌شود. سازمان همکاری شانگهای به طراحی ساختارها و مکانیسم‌های مقابله جمعی با تحریم نیاز دارد. تحریم‌های یکجانبه تنها علیه یک کشور نیست بلکه همانگونه که در سال‌های اخیر روشن شده است تعداد بیشتری از کشورهای مستقل بویژه اعضای سازمان را در بر می‌گیرد. طراحی مکانیسم‌های مقابله جمعی با تحریم‌های یکجانبه در قالب این سازمان اهمیت و ضرورت دارد.
    از سوی دیگر، ناامنی که مخل توسعه و پیشرفت و تروریسم مانع رشد اقتصادی پایدار است. جمهوری اسلامی ایران با سابقه بیش از 40 سال تقابل و مبارزه بی‌امان با تروریسم و افراط‌گرایی، خدمات شایسته‌ای برای تحقق صلح و عدالت در منطقه غرب آسیا انجام داده است. ما هم پیمان عراق و سوریه در تقابل با داعش و سایر جریان‌های تروریستی بوده‌ایم. شراکت راهبردی ایران و روسیه در مبارزه با تروریسم و افراط‌گرایی در سوریه، تجربه‌ای ارزشمند و الگویی موفق برای همکاری با سایر شرکای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در آینده است. اینجانب دست همکاری برای تحقق صلح و هم پیمانی برای مبارزه با تروریسم و افراط گرایی به سوی همه دولت های مشارکت‌کننده در این اجلاس دراز می‌کنم. ما نیازمند اقدام جمعی برای تامین امنیت و عدالت به عنوان زیرساخت‌های اصلی توسعه و پیشرفت هستیم. متأسفانه بیش از دو دهه مبارزه‌ی نمایشی آمریکا با تروریسم در افغانستان و عراق، موجب از دست رفتن فرصت های فراوان این دو کشور در تامین امنیت و رفاه برای ملت های خود گردید. آمریکا چند سال است که این الگوی ناموفق را به سوریه نیز صادر کرده است. مراکز حضور و تحرک نیروهای آمریکا در سوریه، از ناامن‌ترین و بی‌ثبات‌ترین مناطق این کشور است. جمهوری اسلامی ایران معتقد به امنیت مشترک است و امنیت را تفکیک شده نمی‌داند. راه تامین امنیت مشترک، راه بومی است که صرفا با مشارکت قدرت‌های منطقه‌ای و بدون مداخله دیگران [خارج از منطقه] امکان‌پذیر است.
    مسئولیت وضعیت ایجاد شده در افغانستان، تماما بر عهده‌ی آمریکا و کشورهای همکار آن در این مدت است. اما ما کشورهای منطقه بایستی شرایطی را فراهم کنیم تا مردم افغانستان بتوانند بر مشکلات خود چیره شوند و مسیری را برای آینده‌ای مطمئن ترسیم کنند. از نظر جمهوری اسلامی، این مهم ـ تنها از طریق کمک کشورهای منطقه به مشارکت مؤثر همه‌ی اقوام در حاکمیت آینده افغانستان محقق خواهد شد. طبیعتا کشورهای منطقه صرفا نقش تسهیل‌گری دارند. دخالت خارجی در افغانستان بر مشکلات می‌افزاید و در نهایت، بر بی‌ثباتی در آن کشور دامن می‌زند.
    بر همین اساس، جمهوری اسلامی ایران آماده است تمام توان خود را در خدمت ایجاد حکومتی فراگیر، همه شمول و مستقل در افغانستان قرار دهد و همانند تمامی این سال‌های سخت که در کنار برادران و خواهران افغانی خود بوده‌ایم، به یاری آنان بشتابیم
. لکن، مایلم تأکید کنم که تحقق چنین هدفی از عهده هیچ کشوری به تنهایی برنمی‌آید و نیازمند کارِ مشترک و سامان یافته در قالب ساز و کارهای منطقه‌ای است.
    تامین حقوق ملت ایران در حوزه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای، تضمین منافع مشترک کشورهای در حال توسعه است. هیچ موضوعی نمی‌تواند فعالیت های صلح‌آمیز هسته‌ای ایران را که در چارچوب مقررات بین‌المللی انجام می‌شود، دچار توقف کند. دیپلماسی یکی از ابزارهای تامین منافع ملی کشورهاست، ولی دیپلماسی زمانی کارآمد است که همه طرف ها در عمل به آن پایبند باشند. تهدید و فشار، پای دیپلماسی را سُست می‌کند و دست آن را می‌بندد. متاسفانه برخی طرف‌ها با استفاده از ابزار تهدید و فشار تصور می‌کنند می‌توانند دیپلماسی را به نفع خود رقم بزنند، در حالی که با این ترفند عملا دیپلماسی را از میدان به در می‌کنند و آن را از کارایی می‌اندازند.
    جمهوری اسلامی ایران رفع تحریم ها را حق تردیدناپذیر ملت ایران می‌داند و هر فرایندی را که خلاف این حق باشد، در راستای منافع ملت ایران نمی‌داند. جمهوری اسلامی ایران ضمن احترام به رفتار مستقل کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای و به رسمیت نشناختن تحریم‌های ظالمانه یکجانبه آمریکا و عدم پیروی از سیاست‌های تحریمی غیرقانونی این کشور، تقویت همکاری‌های دوجانبه را به ویژه در عرصه اقتصادی عامل مهمی در ارتقای نقش راهبردی سازمان همکاری شانگهای در اقتصاد جهانی می‌داند.
    همچنین لازم می‌دانم، توجه اعضای سازمان را به ضرورت همکاری در موضوعات محیط زیستی در موضوعاتی مثل رشد فناوری، همکاری‌های پساکرونا، امنیت سایبری، دیپلماسی مردمی و ارتباط وسیع با مردم و برخورد سازمان یافته با جرایم سازمان یافته، با مواد مخدر و تروریسم اعلام کنم. معتقدم اعضای سازمان شانگهای با اعتماد به پیشینه ریشه دار تمدنی خود می‌توانند روشهای موجود برای دستیابی و گسترش صلح و امنیت را بر مبنای دیپلماسی و تعامل همه جانبه مبتنی بر عدالت و معنویت استوار سازند.
    بار دیگر از رییس جمهوری محترم تاجیکستان تشکر و قدردانی می کنم. برای دولت و مردم این کشور آرزوی سعادت و بهروزی دارم و ریاست کشور ازبکستان را بر این سازمان تبریک عرض می‌کنم و در پایان یکبار دیگر از همه اعضای محترم برای عضویت دائم جمهوری اسلامی ایران صمیمانه تقدیر و تشکر می‌کنم، از رئیس جمهوری محترم تاجیکستان، رئیس جمهوری محترم روسیه و رئیس جمهور محترم چین صمیمانه متشکر و قدردان هستم.
    
    گزارش خبرگزاري يونايتدپرس اينترنشنال از تصويب عضويت ايران در سازمان شانگهاي:
    
    
Sept. 17 (UPI) - Iran became a full member of the Shanghai Cooperation Organization Friday (Sept. 17) as its new President Ibrahim Raisi blasted the United States and unilateralism
    Iran, which has faced heavy sanctions by the United States, accepted membership in the group, that includes China, Russia, India, Pakistan, Tajikistan, Uzbekistan, Kyrgyzstan and Kazakhstan
    Iran and the United States had talked about returning to the deal but nothing has come of those discussions.
    "The world has entered a new era," Raisi said. "Hegemony and unilateralism are failing. The international balance is moving toward multilateralism and redistribution of power to the benefit of independent countries."
    Raisi said. Iran wants to be an "active participant" in international organizations "based on justice, cooperation, mutual respect and the need to play a constructive role in facing international and regional challenges."
    Calling sanctions levied against his country by the United States and western allies "economic terrorism," he said the penalties continue to be the greatest threat to regional stability
    "The Shanghai Cooperation Organization needs to design structures and mechanisms for a collective response to sanctions," Raisi said. "It is important and necessary to design mechanisms for collective confrontation with unilateral sanctions in the framework of this organization."
    Shanghai Cooperation Organization was created in 2001 as a political, economic and security alliance led by China and Russia. Iran had observatory status for 15 years until being granted full status on Friday - Sept. 17

    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
در اهميت دمكراسي و آموزش آن ـ درباره عصر اينترنت ـ نسل نو و دمکراسي ـ با نوشتن داستان هم مي توان مسائل بزرگ را بيان كرد
Harvey Wheeler

دكتر «جان هاروي ويلرJohn Harvey Wheeler» اندیشمند بنام، استاد علوم سياسي (علم حکومت و سياست) و مؤلف كتاب هاي متعدد از جمله «دمكراسي در دوران انقلاب Democracy in a Revolution»، «سياست هاي يک انقلاب»، «ابزارهاي دمکراسي کردن = Democratizing Tools»، «زندگي و انديشه هاي فرانسيس بيكن»، «ايده محافظه كاري»، The Structure of Human» Reflection» و ... ششم سپتامبر 2004 در 85 سالگي در كاليفرنيا از اين دنيا رفت.
    وي که 17 اکتبر 1918 به دنيا آمده بود و در دانشگاههاي معروف آمريکا ازجمله هاروارد و جانز هاپکينز تدريس مي کرد در زمينه تحقق و تامين دمكراسي گفته است: تا زماني كه افراد هر جامعه جزئيات دمکراسي را از طريق آموزش فرا نگيرند و به اهميت آن و مسئوليت خود در انتخاب مديت جامعه پي نبرند نمي توان اطمينان داشت كه دقيقا پياده شود و تامين نظر كند، شبه دمكراسي و دمكراسي غلط بدتر و زيانبخش تر از نبودن دمكراسي است.
     استاد ويلر دمكراسي را به اتومبيل تشبيه كرده و گفته است: اتومبيل وسيله اي است خوب و كمال مطلوب، ولي اگر به دست كساني افتد كه نتوانند رانندگي كنند بي حاصل خواهد بود و اگر اين افراد در رانندگي مهارت نداشته باشند و آن را برانند ممكن است سانحه و حتي فاجعه ببار آورند. وي پيشنهاد كرده است كه هر ملت بايد يك رشته قوانين كيفري براي مجازات سوء استفاده كنندگان از دمكراسي داشته باشد و دمکراسي در مدارس از دروس اجباري باشد نه فصلي از کتاب تعليمات مدني. تامين دمكراسي آسان نيست، دمکراسي مهمترين تمرين ملي است كه سرنوشت هر ملت به آن بستگي دارد.
    به باور ويلر، اينترنت که آنلاین سازی و دیجیتال خوانی را پدید آورده است به تدریج باعث خواهد شد که افراد بیش از دوران کتاب و نشریات، معتاد به خواندن شوند، معلومات خود را با سرچ (جستجو) کردنِ آنچه را که بخواهند بدانند بالا ببرند، پاسخ پرسش های خود را سریعا بدست آورند که همانا ارتقاء معلومات است و معلوماتِ بدست آمده از منابع درست و بی غرض، افراد را روشنفکر و آشنا به حقوق خود مي کند که بالاترين آنها تقاضا و اصرار به برخورداري از يک دمکراسي واقعي است. وسعت دانش در افراد است که جامعه آنان را متمدن می سازد. جامعه متمدن جامعه ای است بدون جرم و جنایت، دروغ، فریب و اغفال. تمدن است که بشر را به دمکراسی و انتخابِ درست رهنمون می شود. اينترنت و ابزارهاي آن که در حال تکامل هستند دانش، افکار و عقايد را در اختيار همگان مي گذارند و نسل اينترنت وراي نسلهاي امروز و پيشين خواهد بود و نقض حق را تحمل نخواهد کرد. منظور، خواندن خبرها در اینترنت نیست که ممکن است غرض آلود و یا دیکتهِ اصحاب منافع باشد، منظور دسترسی آسان و رایگان به معلومات است. در عصر اینترنت، یک فرد که مثلا احساس سردرد کند، نخست علل سردرد را در اینترنت و در آنلاین های مربوط می یابد و سپس درباره رفتن و یا نرفتن به پزشک تصمیم می گیرد. آنلاین ها به تدریج به «عصر چاپ» که عُمر آن حدود 5 قرن است پایان خواهد داد و یا تضعیف خواهد کرد. در عصر اینترنت، هرکس که بخواهد می تواند نویسنده شود، وبسایت برای خود بسازد و ابراز نظر و افشاء مسئله کند، و این وضعیت به تدریج به تکمیل دمکراسی و زندگانی بهتر و حساب شده منجر می شود، حتی در انتخاب زن و شوهر، انتخاب اتومبیل، انتخاب حرفه و انتخاب محل سکونت و به این ترتیب؛ از اهمیت برخی رشته های تحصیلی هم کاسته خواهد شد و جهان در آینده ای نزدیک، بی سواد نخواهد داشت و افراد بدون معلم و خودشان تا حدی به زبان رایج در اینترنت (انگلیسی) و درنقاط دیگر جهان با حروف لاتین آشنا خواهند شد. ولی، اگر دقت نشود ممکن است که برخی افراد و حتی مقام ها از اینترنت سوء استفاده کنند و ....
    استاد ويلر که به اهميت آموزش به طريقه آنلاين پي برده بود اواخر عُمر يکي از دروس خودرا به طريق آنلاين تدرس مي کرد و در اين زمينه کتابي تحت عنوان Online Education تاليف کرده است. او که از کار تدریس و تألیف بازنشسته نشد گفته است: در دنياي امروز نمي شود واقعيات را سانسور کرد و بزودي واژه سانسور به تاريخ سپرده خواهد شد.
    پروفسور «ويلر» علاوه بر تألیفات متعدد، نويسنده چند داستان (ناول) است. وي عقيده داشت كه از طريق داستان نگاري هم مي شود مسائل را بيان كرد تا يادآور شوند و برايشان راه حل به دست آيد و همچنين از این طریق آموزش عمومي داد.
    شهرت جهاني پروفسور ويلر به خاطر نوشتن داستاني تحت عنوان « فيل ـ سيف Fail - Safe» در سال 1962 است كه فاجعه يك جنگ اتمي را در ذهن مجسم مي كند. وي با تاليف اين کتاب خواسته است بگويد که بايد از جنگ سرد پرهيز کرد زيراکه با کوچکترين اشتباه و غفلت تبديل به جنگ گرم و اتمي مي شود. وي از بحران موشکي کوبا و انسداد راههاي ورودي برلين غربي مثال آورده و نوشته است که اگر فردي ديگر به جاي خروشچف رئيس دولت مسکو بود، بحران موشکي کوبا به جنگ اتمي تبديل مي شد و تا وقوع چنين جنگي تنها چند دقيقه فاصله بود. [سالها بعد يک افسر نیروی دريايي روسيه اعتراف کرد که اژدرهاي اتمي زيردريايي اش را که تا ساحل آمریکا فاصله زياد نداشت براي پرتاب آماده کرده بود که از کرملين دستور رسيد: موقوف!].
     اين داستان از آنجا آغاز مي شود كه اشتباه يك مامور گمنام باعث جنگ اتمي آمريكا و شوروي مي شود و چيزي از تمدن باقي نمي ماند.
     دو سال بعد بر پايه اين داستان تخيلي پروفسور «ويلر» ولي هشداردهنده، يك فيلم پُربيننده سينمايي ساخته شد و زمينه را براي امضاي چندين قرارداد و ميثاق بين المللي درباره محدود كردن توليد و آزمايش سلاحهاي اتمي هموار ساخت، ميان كرملين و كاخ سفيد واشنگتن تلفن قرمز كشيده شد و كليد بكار بردن سلاحهاي اتمي در كيف هاي ويژه اي قرار گرفت كه در اختيار سران مسكو و واشنگتن هستند و همه جا آنها را با خود مي برند.
     در حال حاضر روسيه و آمريكا بيش از كشورهاي ديگر اسلحه اتمي دارند و روسیه بیشتر از همه. دهها سال است که انحصار سلاحهاي موشکي ـ اتمي از دست چهار کشور که در دهه هاي 1940 و 1950 بر آنها دست يافته بودند خارج شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نظریه یک استاد دانشگاه تهران درباره مسئله افغانستان در مصاحبه با «دنیای اقتصاد» و تأیید و تمجید یک استاد در کالیفرنیا از آن

    دیروز ـ جمعه 17 سپتامبر (26 شهریور 1400) پیامی با سه پیوست از کالیفرنیا دریافت شد که به لحاظ اهمیت مطلب در زیر عینا درج شده اند.
    فرستنده پیام که خود را از اعضای کادر آموزشی یک دانشگاه معرفی کرده و نخواسته که نامش درج شود نوشته است: امروز در یک نشریه دو زبانهِ فارسی ـ انگلیسی برون مرز مصاحبه یک استاد دانشگاه تهران به نام دکترآرش رئیسی نژاد را که از روزنامه دنیای اقتصاد چاپ تهران نقل کرده بود دیدم و آن را که درباره مسائل افغانستان بود خواندم و از وسعت دانش و اندیشهِ این استادِ هموطن ابراز غرور کردم و به این نتیجه رسیدم که ایرانِ امروز هم بمانند قرون وسطی که غرب در ظلمتِ کم دانشی و بی اندیشگی فرورفته بود، اندیشمند و دانشمند فراوان دارد.
    خلاصه کنم؛ این استاد ریشه مسئله افغانستان را بدست داده بود و آن، وجود چند فرهنگی و قومیتّی و برتری جویی یک قوم است و چنین کشور باید با یک دولت فراگیر و مشارکت نمایندگان همه اقوام اداره شود تا در صلح و رفاه بسر برَد. ببینید؛ در همه قطعات امپراتوری پیشین ایران و به قولی؛ ایرانزمین که آقای محمود احمدی نژاد در طول 8 سال ریاست خود کوشید که عنوان «منطقه نوروز» را بر آن با گوش همگان آشنا کند و چند بار به تاجیکستان که اَوِستا آن را مادر ایرانزمین خوانده است سفر کرد ریشه مسائل تقریبا یکسان است. مسائل عینی و مشهود در قطعات منفصله ایرانزمین که بیشتر جدایی سازی آنها از بدن مادر، در قرن نوزدهم و بدست لندن و سن پترزبورگ و سازش این دو قدرت و تأیید فرانسه صورت گرفت از افغانستان و مناطق غربی پاکستان در شرق، آسیای میانه در شمال شرقی، عراق، سوریه، لبنان و یمن در غرب و ارمنستان و آذربایجان و گرجستان در شمال غربی تقریبا ریشه مشابه دارند. همه این مناطق دست و بال ایرانزمین بودند و برای مثال؛ شهری در عراقِ امروز هشت قرن پایتخت ایران بود [تیسفون]. مشکلاتِ همهِ این مناطقِ جدا کرده شده یکسان است؛ تفاوت های قومیتّی. برای مثال؛ درعراقِ جدید [دست ساخت دولت لندن پس از جنگ جهانی اول] اقوام کُرد و عرب و مخلوط ایرانی پیرو فرقه های مذهبی متفاوت و عینا به همین گونه در افغانستان در زیر یک پرچم قرار داده شده اند. در افغانستان برخورد اقوام بیشتراست، زیراکه تفاوت ها بیشتر است و یک قوم در 160 سال اخیر همواره خواسته است بر اقوام دیگر حکفرمایی داشته باشد. در عراق، سران کُرد از دیرزمان باهم سازش نداشتند ولی در افغانستانِ دست ساخت انگلیس، سران قوم پشتون که اکثریت پنجاه درصدی نسبت به اقوام و فرهنگ های دیگر دارد متحد هستند.
    کوروش بزرگ بود که راه حل واقعی چنین مسائلی بدست داد و آن؛ ایجاد یک جامعه مشترک المنافع ـ یک جامعه واقعی که اعضای آن هدف مشترک داشته باشند و برای رسیدن به این مطلوب، یار و یاور یکدیکر باشند. حزب کمونیست روسیه ساخت چنین جامعه ای را اعلام کرد ولی درعمل واقعیت نداشت و مشاهده شد که فروپاشید. جامعه مشترک المنافع با فدراسیون و کنفدراسیون فرق دارد. اشکانیان راه کوروش رفتند ولی به جای جامعه مشترک المنافع، فدراسیون ساختند.
    درد سر ندهم، استاد آرش رئیسی نژاد، ایجاد مسئله چند فرهنگی و راه حل آن را در مورد افغانستان بدست داده است. من دو بار مصاحبه او را خواندم و سراغ روزنامه دنیای اقتصاد رفتم تا ببینم که نقل آن کم و زیاد نشده باشد. نشریه دو زبانه، روز انتشار مصاحبه در دنیای اقتصاد را بدست نداده بود. با صرف وقت، در اینترنت گشتم و پیدا کردم، پنجشنبه 18 شهریور (نهم سپتامبر 2021) منتشر شده بود و خیلی مفصل. آن را خواندم. در نشریه برون مرز، نیمه اول مصاحبه تقریبا عینا و نیمه دوم خلاصه شده بود، ولی مفهوم از دست نرفته بود و لذا، کاپی [کُپی] همان متن نقل شده در نشریه دو زبانهِ برون مرز را برایتان پیوست کردم با تیتر صفحه اول «دنیای اقتصاد». هرچه تلاش کردم که عکس بهتری از استاد آرش بدست آورم، موفق نشدم و همان را دنیای اقتصاد چاپ کرده بود برایتان فرستادم.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    کپی تیتر و متن مصاحبه از نشریه دو زبانه برون مرز، فرستاده استاد ایرانی مقیم کالیفرنیا با یک عکس و یک کپی تیتر روزنامه دنیای اقتصاد:
    
    
به باور این استاد ایرانی؛ تا افغانستان به صورت یک جامعه واحد ملّی در نیاید بحران و درگیری ادامه خواهد داشت ـ استدلال مهم این استاد

    هفته گذشته [پنجشنبه 18 شهریور 1400] دکتر آرش رئیسی‌نژاد، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه تهران و نویسنده در گفت‌وگو با روزنامه «دنیای‌اقتصاد» تحولات شتابان افغانستان، خروج آمریکا پس از 20 سال جنگ و چگونگی شکل‌گیری طالبان را مورد تحلیل قرار داد و این مصاحبه تیتر بزرگ صفحه اول این روزنامه قرار گرفته بود. این استاد دانشگاه با پرداختن به فرآیند ناکام دولت - ملت‌سازی در افغانستان نظر داده است که این کشور ورای آنکه چه نوع حکومتی داشته، همواره دچار سه مشکل هویتی؛ دولت، نظام و ملیّت بوده است. وی با اشاره به نفوذ همه‌جانبه قوم پَشتون در افغانستان (که نزدیک به 50 درصد جمعیت آن را تشکیل می دهد) و اینکه طالبان در درجه نخست یک گروه قومی است تا یک گروه مذهبی، معتقد است که این گروه، افغانستان را تنها برای خود و قوم خود (پَشتون ها) می‌خواهد.
    دکتر رئیسی‌نژاد تاکید می‌کند که حفظ احمد مسعود رهبر جبهه ملی مقاومت (32 ساله، تحصیلکرده ایران و انگلستان، پسر احمدشاه مسعود قهرمان ملی پارسی زبانان) که اینک در ولایتِ بغایت کوهستانیِ پارسی زبان پَنجشیر ایستادگی می کند، باید خط قرمز ایران در معادلات افغانستان باشد.
    در این مصاحبه این استاد گروه روابط بین‌الملل دانشگاه تهران گفت که برای تحلیل بحران افغانستان (کشور653 هزار کیلومتری با 33 میلیون جمعیت) ‌باید ریشه‌های ژرف آن را دریافت؛ نخست اینکه باید به علتِ وجودیِ افغانستان نگاه کنیم، یعنی زمان و زمینه تاسیس افغانستان را در نظر آوریم. افغانستان در لحظه تاسیس به عنوان یک موجودیت سیاسی، هیچ‌گونه علت درون‌زای ملّی معتبری نداشت، به این معنا که شکل‌گیری این کشور به دلیل پیامدها و مصالح‌ رقابت ژئوپلیتیک میان روسیه تزاری و امپراتوری انگلستان با عنوان «بازی بزرگ» در اوراسیا در طول سده نوزدهم بود. در آن زمان در حالی که تزارهای روسیه نگران گسترش نفوذ لندن در غرب و جنوب آسیا بودند، انگلستان نیز قصد داشت با استفاده از کمربند ژئواستراتژیک کشورهای حائل (Buffer) از پیشروی مسکو به سوی هِند (هندِ انگلیس) جلوگیری کند.
    در میان این کمربند (از بُسفور تا آمو دریا ـ جیحون)، ایران جای گرفته بود که منطقه افغانستان صدها بلکه هزاران سال در دل آن قرار گرفته بود و به همین دلیل، تلاش برای کنترل ایران سیر و سویه برخورد روسی- انگلیسی را تعیین و ایران را به جبهه اصلیِ بازی بزرگ تبدیل کرد. در کنار رقابت دو قدرت برای تضعیف و کوچک کردن ایران، رقابت ژئوپولیتیکِ بازی بزرگ به شکل‌گیری امارتِ (امیرنشینِ) افغانستان به عنوان کشوری تحت الحمایه دولت لندن انجامید. در این میان، دولت لندن از طریق جنگ زمینی ـ دریایی با ایران، هرات و مناطق اطراف آن را نیز با پیمان ننگین پاریس در 1858 از ایران جدا کرد. کوتاه اینکه، این نقش حائل بودن (ایجادِBuffer State) در بازی بزرگ بود که به برآمدن (ایجاد) افغانستان انجامید تا علتی درونی و برخاسته از اراده ملی به ایجاد و استقلال آن. پس هیچ‌گونه نیروی درون‌زایی در پدید آمدن این کشور، وجود تاریخی نداشته است و زمانی که نیروی درون‌زایی وجود نداشته باشد، نمی‌توان از دل گروه‌های فرهنگی و مذهبی متفاوت، آن هم در کشوری کوهستانی مانند افغانستان که چهار راه اقوام و گروه‌های مختلف بوده، یک کشور و یک ملت شکل داد. به همین دلیل است که افغانستان، ورای آنکه چه نوع حکومتی داشته، همواره دچار سه مشکل هویتی بوده است:
    ۱- هویّت دولت (State identity)، افغانستان به عنوان یک دولت همواره دچار مشکل بوده است.
    ۲- هویّت نظام (Regime identity)، کمتر زمانی‌ است که شاهد باشیم حاکمیتی که در کابل مستقر بوده بر تمام افغانستان حکمرانی کرده باشد.
    ۳- هویّت ملی (national identity)، مفهوم افغانستانی به عنوان یک ملت و کلیّتِ جمعی مبهم است. واژه افغان یا اوغان در زبان پشتو به مفهوم پشتون است، اما اقوام دیگر مانند تاجیک‌ها (حدود 30 درصد جمعیت)، هزاره‌ها، هراتی‌ها، ترکمانان، ازبک‌ها، سادات، قرلق‌ها، نورستانی‌ها و قزلباش‌ها (جمعا چند میلیون) به رسمیت شناخته نشدند. از زمان شکل‌گیری تدریجی موجودیتِ به اصطلاح مستقل افغانستان، این ـ قوم پشتون بوده که قدرت را در دست داشته است (از امیران و پادشاهان گرفته تا روسای جمهوری ـ کمونیست و ... و ازجمله حامد کرزای و اشرف غنی و حتی واسطه آمریکاتی مذاکرات، زلمای خلیلزاد). از زمان ترور نادرشاه بزرگ (شاه ایران) در 1747 تاکنون، قدرت همواره در دست قوم پشتون بوده است؛ نخست بخش پشتون نشین به مرکزیت قندهار و سپس (پس از شکست ایران در جنگ با انگلیس بر سر هرات و نواحی اطراف آن)، سایر نقاط. طالبان نیز پشتون هستند و پشتون ها برپایه رسوم و فرهنگ قبیله ای، پشتیبان یکدیگرند بویژه وقتی ببینند که اقوام دیگری در برابر آنها در حالت مقابله ایستاده اند.
    وقتی کشوری چند قومیّتی و چند فرهنگی با این همه نیروهای گریزنده از مرکز و کنترل ناپذیر چنین مشکلاتی داشته باشد، نمی‌توان توقّع داشت که این مشکلات در یک دوره زمانیِ «میان مدت» از میان برود. به دلیل بافتارِ عشیره‌ای و قومیتّی که اکثرا به دور از توسعهِ باثبات زیسته‌اند، هیچ‌گونه جنبش ملی و حاکمیّت سیاسی مقتدر از دل این جامعه بیرون نیامده است تا بتواند این کشور را- حتی با مشت آهنین‌ از طریق توسعه آمرانه - به انسجام برساند. به بیان دیگر، بافتارِ(پایه و زیر بنایِ) فرهنگی- قومیّتی، ساختار ژئوپلیتیک افغانستان و فقدان منطق وجودی تاسیس این کشور مانعی بوده است برای شکل‌گیری وحدت ملّی و در نتیجه هویّت ملی در این کشور. به این ‌ترتیب، می توان گفت که در افغانستان ملت واحد واقعی وجود ندارد. فقدان ملت واقعی یعنی نبود گروهی از انسان‌ها با فرهنگ و روش زیست مشترک و تلاش برای دستیابی به اهداف و منافع مشترک (فرمولِ دِکارت در ایجاد جامعهِ واحد). پس نمی‌توان توقع آن را داشت که در مدت زمانی کوتاه آن را دموکراتیک کرد و سپس بخواهیم بر این اساس دولت تشکیل دهد. می توان روی کاغذ برایش یک قانون اساسی خوب و مترقیانه نوشت، اما مشکل آن است که افغانستانِ دست ساخت انگلستان یک کشور تا حدی سرهم بندی شده است تا کشوری واقعی (natural state) . بنابراین نمی توان پیش بینی کرد که مسائل و اختلافات پایان یابد. البته نباید فساد گسترده مقامات و بزرگان در دهه های اخیر را هم نادیده گرفت. این فساد، سرعت فروپاشی را بیشتر کرد. پاسخ درست به این سئوال که چرا آمریکا با این سرعتِ دور از انتظار و با برجای گذاردن تسلیحات خود و پس از 20 سال عملیات نظامی و تحمل هزینه و تلفات، افغانستان را تَرک و اشرف غنی فرار کرد و طالبان به قدرت بازگشتند آسان نیست ـ آمریکا در سال 2001 طالبان را از قدرت برکنار کرده بود و 20 سال با آنها در جنگ و ستیز بود. گذشت زمان و تحولات بعدی، علت و نتیجه را روشن خواهد ساخت. واضح بوده است که طالبان دوست آمریکا نبوده و نخواهند بود و به تعهداتی که در مذاکرات دوحه سپرده اند عمل نخواهند کرد.
تیتر روزنامه دنیای اقتصاد و تصویر دکتر آرش رئیسی نژاد (دریافت شده از استاد مقیم کالیفرنیا)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي اقتصاد
آلن گرينسپن در کتاب «عصر تلاطمThe Age of Turbulence» وقوع يک بحران اقتصادي را پیش بینی کرد که هشداری به مقامات مربوط است
Alan Greenspan
18 سپتامبر 1873 يك بانك آمريكايي در شهر فيلادلفيا ورشكست شد و متعاقب آن اين كشور وارد يك دوره 4 ساله ركود اقتصادي گرديد كه در تاريخ به «Panic of 1873-1977» معروف است. كاهش شديد بهاي خانه و زمين در آمريکا در سال 2007 باعث شده بود كه برخي از خريداران مستغلات اقساط وام خود را به بانكها و موسسات رهني ندهند (زيرا رها ساختن خانه براي تصاحب آن توسط بانك و موسسه مالي، اصطلاحا «فوركلوژر» به سود آنان بود) و در نتيجه در آن زمان پاره اي از اين موسسات مالي فعاليت خود را عملا متوقف ساخته بودند (زيرا كه در آمريكا، يك موسسه مالي و بانك مي تواند اسناد رهن را نزد بانكي بزرگتر به وثيقه بگذارد و وام با بهره ارزانتر بگيرد).
     در سپتامبر 2007 رئيس جمهوري آمريكا از شوراي پول اين كشور (مديريت بانكهاي مركزي 12 گانه آمريكا) خواست كه پول بيشتري با بهره كمتر در اختيار بانك ها بگذارند تا معاملات مستغلات رونق گيرد كه قبول درخواست رئيس جمهور باعث كاهش جهاني ارزش دلار شد.
    در واكنش به اين وضعيت، 16 سپتامبر 2007 آلن گرينسپن (متولد 1926) رئيس پيشين شوراي پول آمريكا كه تا سال 2006 به مدت بيش از 18 سال اين سمت انتخابي را برعهده داشت سكوت خود را شكست و در چند مصاحبه با رسانه ها، رو به ضعف گذاردن اقتصاد آمريكا را به گردن دولت جورج دبليو بوش گذارد و گفت: هزينه هاي دولتي از كنترل خارج شده است، اين دولت (دولت بوش) سالهاست كه با كسر بودجه (قرض) كار مي كند ـ اين كسر بودجه در سال 2004 تنها معادل 413 ميليارد دلار بود که از آن پس چندين برابر شده است. هزينه ادامه استقرار اين همه نظامي آمريکايي در عراق سرسام آور است. همه مي دانند كه جنگ عراق به خاطر «نفت» و داشتن نظارت و کنترل بر مناطق نفتدار شروع شد و اين هدف تامين شده است و اينک بايد راه کاهش هزينه را به دست آورد (خارج ساختن نيروهاي رزمي از عراق).
    گرينسپن ـ از اعضاي جامعه يهوديان آمريكا و عضو حزب جمهوريخواه در سپتامبر 2007 ـ گفت كه در كتاب 531 صفحه اي اش تحت عنوان «عصر تلاطمThe Age of Turbulence» (منتشره در سپتامبر 2007) كه عمدتا حاوي خاطرات، نظرات و يادداشت هاي اوست جزئيات وقوع يک بحران اقتصادي (علل و نتايج) را شرح داده است تا دولتمردان روشن شوند و کاري نکنند که کشور وارد بحران اقتصادي شود و اقتصاد است که مسير رويدادهاي بعدي را تعيين مي کند.
     جانشين گرينسپن هم از اعضاي جامعه يهوديان آمريکا بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
سالگشت درگذشت شهريار، شاعر معاصر
شهريار
محمد حسين بهجت تبريزي (شهريار) از شعراي بزرگ معاصر ايران 18 سپتامبر 1988 (27 شهريور 1367) در 82 سالگي درگذشت و روز وفات او، روز ملي شعر و ادبيات اعلام شده است كه هر سال در بيست و هفتم شهريور برگزار مي شود. شهریار در تبریز و در مقبره الشعرا به خاک سپرده شده است.
    شهريار كه در تبريز به دنيا آمده بود در تهران به تكميل تحصيلات متوسطه پرداخت و سپس وارد مدرسه طب شد ولي پيش از آن كه اين مدرسه را تمام كند، تَرك تحصيل كرد و به شهر مشهد رفت و سپس كارمند بانك شد، اما از گفتن شعر و مطالعه موسيقي و تمرين آن دست نكشيد. نخستين اشعار استاد شهريار در 23 سالگي اش (سال1308 ه. ش.) به چاپ رسيده بود.
    استاد شهريار در گفتن انواع شعر مهارت تام داشت و غزل را به سبك حافظ مي گفت. اشعار او عميق و موثر بوده و بردل مي نشيند. موسيقي دانان برپايه اشعار «شهريار» آهنگ ساخته اند كه آهنگ «حالا چرا؟» ساختهِ روح الله خالقي معروف ترين آنها است. از شهريار اشعار متعدد باقي مانده است از جمله حيدربابا، هذيان دل، موميايي، تخت جمشيد و ....
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
زمان برتري جهاني ادبيات فارسي
18 سپتامبر سال 2004 دكتر «نورمن كنتورCantor» تاريخدان معروف كانادايي كه كتاب هاي متعدد درباره تاريخ سياسي ـ نظامي و تاريخ ادبيات قرون وسطا نوشته و عمري را در دانشگاههاي آمريكا و انگلستان تدريس كرده بود در 75 سالگي درگذشت.
     وي بود كه در كتاب درسي خود «ادبيات قرون وسطا»، اين قرون را دوران برتري جهاني ادبيات فارسي خوانده و نوشته است كه ايران در آن عصر بهترين مردان فكر و ادب را به جهان عرضه داشته بود. وي از ارادتمندان حافظ، سعدي و فردوسي بود. وي گفته بود كه هيچ كشوري جز ايران، «فردوسي» نداشته است.
    در سالهاي اخير تلاش هاي پيگير و مشترك تازه اي از سوي ايران، تاجيكستان و افغانستان به منظور پيشبرد ادبيات و خالص سازي زبان مشترك آغاز شده كه اميد است به نتايج چشمگير بيانجامد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
زادروز نيويورك تايمز
18 سپتامبر (روزي چون امروز) در سال 1851 «نيويورك ديلي تايمز» كه توسط جاروس ريموند Henry Jarvis Raymond تاسيس شده بود كار انتشار خود را آغاز كرد كه بعدا به نيويورك تايمز تغيير نام داد.
    ريموند در سال 1856 با تني چند از ناشران روزنامه هاي آمريكا، خبرگزاري اسوشيتدپرس را تاسيس كرد.
     در قرن نوزدهم، سالها بهاي هر نسخه نيويورك تايمز در تكفروشي ها دو پني (دو صدم يك دلار) بود. اين روزنامه در سال 1896 توسط «آدولف اوكس Adolph Simon Ochs» كه در آمريكا در يك خانواده از مهاجران يهودي آلماني به دنيا آمده بود خريداري شد و همچنان در دست اين خانواده است. اين خانواده در سال 1848 از باواريا به آمريکا مهاجرت کرده بود. در آن سال، اروپاي مرکزي دچار انقلاب بود ـ انقلابات سال 1848. آدولف که 12 مارس 1858 به دنيا آمده بود هشتم اپريل 1935 درگذشت. نيويورك تايمز اينك مالك 18 رسانه چاپي ديگر از جمله بوستون گلوب و هرالد تريبيون بين الملل و چند راديو تلويزيون است. تيراژِ (نسخه های فروش رفتهِ) نيويورک تايمز بمانند ساير رسانه هاي چاپي در چند سال اخير کم شده و ميانگين روزانه آن در سال 2012 يک ميليون نسخه بود که در سال 2022 به حدود 744 هزار کاهش یافته بود، ولی شمار مخاطبان ادیشن آنلاین آن در این سال حدود 9 میلیون بود که برای خواندن این ادیشن، پول پرداخت می کنند. آنلاين ها و انتشار سريع اخبار در اينترنت باعث ريزش مخاطبان رسانه هاي چاپي شده است و اين رسانه ها براي حفظ مخاطبان، به مطالب حاشيه اي روي آورده اند.
    ناشر نیویورک تایمز اینک Arthur Ochs Sulzberger ـ نسل چهارم فامیلAdolph Simon Ochs است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کتاب بهترين کاريکاتورهاي سياسي سال 2005



    «چارلزبروك» مولف آمريکايي كتاب مجموعه بهترين كاريكاتورهاي سياسي سال 2005، اين مجموعه را در سپتامبر همين سال به توزيع داد. اين كاريكاتورها يك دنيا سخن در دل دارند كه به زبان غير مستقيم و طنز بيان مي دارند. به گزارش موسسات سنجش افکار، نزديک به صد درصد مخاطبان روزنامه ها در 16 سال متوالي منتهي به سال 2005 گفته بودند كه مشتاق ديدن همين کاريکاتورها هستند كه معمولا در صفحه مقالات منتشر مي شوند.
     كاريكاتور بالا كه توسط «جو ماژسكي» كاريكاتوريست آمريكايي كشيده شده نشان مي دهد كه در پوشش «گل آزادي» و با اين شعار جنگهاي جهاني دوم، كره، ويتنام، كويت، افغانستان (معروف به جنگ با تروريسم) و عراق براه انداخته شدند و كاريكاتوريست اين جنگها را به صورت خارهاي گل ترسيم كرده است.
     كتاب «چارلز بروک» حاوي هزار كاريكاتور سياسي است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اگر «عادتِ خواندن» ضعیف نشده بود شهرداریِ روزنامه دارِ تهران! پیاده رو مشکل ساز را پس از رسانه اي شدن آن مرمّت می کرد

    
    پاسخ به پرسشی که در شهریور 1393 از یک مخاطب این تاریخ آنلاین دریافت شد:
    
     پرسش مخاطب:
    
    علی جنّتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی [وزیر وقت] چندی پیش [چند روز پس از انتصاب به این مقام] گفته بود که به نظر می رسد عادت «خواندن» دارد تَرک می شود که باید راه حلّی برای این مسئله به دست آید. از لحن کلام علی جنّتی چنین استنباط شده است که منظور او «خواندن کتاب و نشریات» بوده است. ولی، طبق مشاهدات من [مخاطب ـ پرسش کننده] برخی مقامات و حتی دستگاههای روابط عمومی سازمانهای دولتی و شهرداری هم عادت «خواندن» را که مکلّف به آن هستند [و برای این کار تأسیس شده اند] فراموش کرده اند. نظر شما [مؤلف این تاریخ آنلاین برای ایرانیان] در این زمینه چیست؟، لطفا با ذکر مثال.
    
    پاسخ:
    
    نگارنده (مؤلف این تاریخ آنلاین) شش دهه است که روزنامه نگاری می کند [67 سال در سال 1402]. ده سال نخست آن، خبرنگار بودم. در آن زمان، اطاق روابط عمومی مستقر در جوار دفتر هر وزیر و مدیرعامل مؤسسه بزرگ و مستقلِ دولتی مرکب از یکی ـ دو کارمند (PR Person) و به ندرت سه نفر نه تنها اطلاعیه ها، تصمیمات و اقدامات را به رسانه ها می داد (ارسال با پیک و یا تلفنی، زیراکه از فَکس و اینترنت خبری نبود)، بلکه همه نشریات، صورتجلسات پارلمان، کتاب های تازه و حتی بروشورها و شبنامه های دریافتی از طریق پُست را می خواند و مطالب مربوط به آن وزارت و موسسه را استخراج می کرد، به اطلاع وزیر و مدیرعامل می رساند، جواب و واکنش آن مقام را ابلاغ، و قضیه را تا پایان دنبال می کرد که از میان آنها؛ نامه به سردبیر روزنامه ها، مقالات (اظهارنظرها) و گزارش های انتقادی مورد توجه خاص قرار داشت، ترتیب اثر و پاسخ داده می شد. امروزه شاید موسسه ای عمومی در کشور نباشد که یک سازمان روابط عمومی نداشته باشد ازجمله شورای شهر تهران و بسیاری از این دفاتر روابط عمومی «اداره کل!» هستند و داراي وبسايت و بعضا خبرگزاري، ولی کمتر پاسخی به انتقادها و نظرات و انعکاسی از این دفاتر در مطبوعات دیده می شود. شاید هم به علت کاهش «عادت خواندن» باشد!. یک مثال، و مربوط به نگارنده:
    در سال 1390 در خیابان سراسری و پُر رفت و آمد دماوند (شرقِ شهر تهران) ـ ایستگاه داریوش به علت فاصله داشتن بیش از حد معمول نرده های آهنی روی جوی کنار خیابان، نُک کفش من وارد شکاف نرده ها شد، پایم آسیب دید و تا مدتی لَنگان بودم که موضوع بیان شد ولی موثر واقع نشد و نرده ها و پیاده رو به همان صورت باقی مانده است. علت اجبار به گام گذاردن بر نرده ها این بوده است که پیاده رو به علت برخورد به یک ساختمان قطع می شود و چاره ای جز ورود به سواره رو و پای گذاردن بر نرده ها نیست. در شهریور 1392 در همان پیاده روِ ناهموار و غیر مهندسی ساز بر زمین افتادم که این بار هم جریان مطرح شد ولی، پیاده رو به همان حالت باقی مانده و احساس شد که شاید گوش شنوا وجود نداشته باشد. این قسمت از خیابان ـ ایستگاه اتوبوس ـ که هر روز هزاران نفر از آن عبور می کنند نه تنها به همان صورت باقی مانده است بلکه در ضلع جنوبی آن و چند قدمی میوه فروشی و محل قطع پیاده رو هم یک چهارچرخه جمع آوری زباله قرارداده اند که مزید بر علّت است و گاهی کثرت میوه ها و سبزی های گندیده که در چهارچرخه ریخته می شود به حدّی زیاد است که به سطح خیابان می افتند که در شب بارانی و کم روشنایی 22 اسفندماه 1392 در همان محل (محلی که پیاده رو قطع می شود ـ میان میوه فروشی و نمایندگی خودرو) پایم در خیابان پُر از آب باران روی یک پرتقال گندیده که از چرخ زباله پایین افتاده بود قرار گرفت، لیز خورد و برزمین افتادم و زانویم آسیب دید، زخم برداشت و متورّم شد که به کلینیک رفتم. به رغم اندرز مشاور قضایی ام به دادگاه نرفتم و قضیه را تنها رسانه ای کردم تا در تاریخ بماند و مورد قضاوت آیندگان قرار گیرد. حتی عکس پای مجروح من روی جلد مجله روزنامک قرار گرفت و عابران خیابانها روی کیوسک های روزنامه فروشی آن را دیدند. پی. دی. اف. صفحات مجله روزنامک در اینترنت قرار می گیرد و همچنان آنجا است. یک صفحه کامل آن مجله هم اختصاص به این حادثه با عکس های مربوط داده شده بود، همچنین «تاریخ آنلاین ایرانیان» که در سراسر جهان مخاطب دارد آن را منعکس کرد و به نقل از آن، برخی از نشریات پارسی زبان برون مرز. ولی، از سوی شهرداری تهران (که در عین حال یک روزنامه دار است!) اقدامی مشاهده نشد و پیاده رو ِ مقطوع و چرخ زباله به همان صورت باقی ماند که شش ماه بعد ـ در شهریور 1393 و با هدف مستند ساختن پاسخ به این پرسش دوباره چند عکس از همان محل گرفتم که در اینجا (در زیر مطلب) می بینید. وضعیت این پیاده رو تا چند سال بعد که مشاهده کردم به همان صورت باقی بود که بعدا تا حدودی (نَه اساسی) مرمت شد. بی مورد نیست که اشاره ای به یک نمونه از توجه جهانیان به خبر و نظر در سال های گذشته کنم:
     در آذرماه سال 1338 که هنوز خبرنگار میز حوادث روزنامه اطلاعات بودم نعمت الله نصیری رئیس شهربانی وقت بر سر انتشار یک خبر که ضعف پلیس وقت را نشان داده بود، سر مرا تراشید و کتک زد که عمل او به خبرگزاری های بزرگ (بیگ 4) اطلاع داده شد و انعکاس یافت. به فاصله چند ساعت جهانیان باخبر شدند و جان اف کندی رئیس جمهوری منتخب آمریکا، شارل دوگل از فرانسه و انجمن های جهانی مطبوعات اعتراض کردند و روزنامه های ایران در آستانه اعتصاب قرار گرفتند که نصیری مجبور به عذرخواهی در جمع روزنامه نگاران شد و روزنامه نگاران برای اینکه با رویداد دیگری از این دست روبرو نشوند، سندیکا تاسیس کردند ـ همان سندیکایی که در سال انقلاب اعلام اعتصاب کرد و روزنامه نگاران 61 روز دست از کار کشیدند که به پیروزی انقلاب کمک شد.
    
چرخ زباله در محل قطع پياده رو مشکل مضاعف شده است. اين دو عکس در دو زمان مختلف از وضعيت چرخ زباله گرفته شده و عکس آخر در 15 شهريور 1393


    
عکس هاي گرفته شده در زمان هاي مختلف از وضعيت پياده رو مقابل ايستگاه اتوبوس (شرق تهران، خيابان دماوند، پس از چهارراه خاقانی ـ ايستگاه داريوش) از جمله شب باراني اسفند 1392 و عکس پاي مجروح روزنامه نگار ـ تاريخ نگار


    
عکسي از پاي مجروح مؤلف اين تاريخ آنلاين روي جلد شماره ارديبهشت ماه 1393 مجله روزنامک ـ شرح روي داد در صفحه 9 اين شماره از مجله

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نخستين امپراتور خوب روم
تصوير سر مجسمه Nerva که از سنگ مرمر ساخته شده است


    18سپتامبر سال 96 ميلادي و در پي ترور دوميتيان Domitian امپراتور روم به دست «بادي گارد» سابق برادر زاده اش (ژوليا دختر تيتوس)، سناي روم «ماركوس نروا Nerva» شصت و هشت ساله را به عنوان امپراتور تازه انتخاب كرد.
    مورخان، نروا را يكي از پنج امپراتور خوب روم بشمار آورده اند، زيرا كه وي اموال مصادر شده از سالهاي قبل و حتي دهها سال پيش از امپراتور شدنش را به صاحبان آنها و يا ورّاثشان پس داد، و اعلام كرد كه طرحهاي دولتي را پيش از اجرايي شدن به اطلاع مردم خواهد رساند تا در «فوروم» درباره آنها بحث كنند، ماموران او نتيجه اين بحث ها را به اطلاعش برسانند و سپس به اتفاق سنا درباره آنها تصميم بگيرد.
    وي همچنين اعلام كرد كه متهمان سياسي و افرادي كه مورد سوء ظن خيانت به كشور قرار مي گيرند نبايد تا به دست آوردن سند و مدرك قابل قبول بازداشت شوند. وي كه داراي فرزند نبود، به پيشنهاد افسران ارتش، ژنرال تراژان را به فرزند خواندگي پذيرفت كه پس از او امپراتور شد و در جنگ سال 117 با ايران جان سپرد (بيشتر مورخان نوشته اند كه در جنگ منطقه «هاتراHatra» زخمي شد و درگذشت و برخي ديگر مرگ اورا بر اثر گرما و خستگي در ميدان جنگ و بيهوشي ناشي از آن نوشته اند كه به نظر درست نمي آيد). هادريان جانشين تراژان از همه دعاوي روم نسبت به قلمرو ايران در شرق مديترانه صرفنظر كرد تا صلح ميان دو امپراتوري برقرار شود. اختلاف بر سر تعيين رئيس دولت ارمنستان بود، که بهانه جنگ تراژان با خسرو شاه اشكاني ايران شده بود که تراژان هم جنگ و هم جان خودرا باخت.
تراژان که در جنگ با ايرانيان کشته شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كره اي ها در قرن شانزدهم كشتي زره دار ساختند



    16 سپتامبر سال 1597 يي سون ـ سينYi Sun _ Sin، درياسالار كره، با 12 كشتي اختراعي خود معروف به Kobukson (سنگ پشت) 133 كشتي مهاجم ژاپني ها را شكست داد. در اين جنگ دريايي 31 كشتي ژاپني غرق شدند. ناوهاي يي سون داراي زره بودند که مورخان نظامي آنهارا تانک دريايي و Turtle ship توصيف کرده اند.
    ژاپن از دير زمان درصد تصرف شبه جزيره كره و از اين طريق تصرف قسمتي از خاك چين بود که ژاپني ها پس از پيروزي نظامي بر روسيه در جنگ سالهاي 1904 ـ 1905 به آن هدف خود رسيدند و كره را هم متصرف شدند كه تا 1945 در كنترل آنها بود.
     مورخان کره اي مدعي شده اند که كره اي ها نخستين كساني هستند كه زره دار دريايي ساختند و در جنگ از آن استفاده كردند.
    عكس، المثناي زره دارهاي سنگ پشت شکل كره اي هارا نشان مي دهد كه مهندسان كره اي چند دهه پيش آنهارا با استفاده از طرحهاي «يي سون» و به منظور نمايش و قراردادن در موزه ساخته اند. يي سون پس از پيروزي بر ژاپني ها لقب قهرمان ملي همه كره را به دست آورد.
درياسالار «يي سون»


    
يک المثناي زره دارهاي شبه جزيره کره (Kobukson) در موزه مربوط در کره جنوبي


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصرف فلسطين توسط انگليسي ها
Gen. Allenby
18 سپتامبر 1918 حمله تازه نيروهاي انگليسي به فرماندهي ژنرال «ادموند آلنبي Edmund Allenby» به اعماق فلسطين، پس از پيروزي آنان در جنگ «مجيدو» آغاز شد كه در اين حمله، اين نيروها تا 23 سپتامبر شهرهاي «ناصره» و «حيفا» را تصرف كردند. در آن زمان فلسطين بخشي از قلمرو وسيع عثماني بود و نظاميان عثماني معروف به عساکر از آن دفاع مي کردند. همين نيروهاي انگليسي يکم اكتبر 1918 شهر دمشق را هم متصرف شدند و در اينجا هفت هزار نظامي عثماني را به اسارت گرفتند. بيت المقدس (اورشليم) نيز يازدهم دسامبر 1918 به تصرف انگلستان درآمد که از اين شهر به مدت 30 سال بر فلسطين حکومت کردند.
    تصرف فلسطين توسط انگليسي ها آغاز مسئله اي شده است كه هنوز ادامه دارد و هر روز هم بر پيچيدگي آن افزوده مي شود.
     عثماني در جريان جنگ جهاني اول از متحدان آلمان بود كه باشكست آلمان، امپراتوري عثماني نيز كه خود را جانشين امپراتوري عباسيان مي دانست پس از قرنها از ميان رفت. از سرزمين عربي شرق سوئز، تنها سوريه و لبنان به فرانسه داده شد و بقيه به تصرف انگلستان درآمد که به ايجاد چند کشور در اين سرزمين ها دست زد ازجمله ساخت کشور اردن، عراق، سعودي، کويت و ....
    ژنرال آلنبي متولد اپريل 1861 و متوفي در 14 مي 1936 از افسران ارشد انگليسي در مصر بود و تي. اي. لورنس (لورنس عربستان) از عوامل او که در جزيره العرب انقلاب راه انداخت.
    آلنبي قبلا در جنگ بوئرها و جبهه هاي اروپايي جنگ جهاني اول شرکت کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لشكركشي قدرت هاي وقت به روسيهِ سال 1918 ـ هدف؛ پا نگرفتن بلشويک ها بود
18سپتامبر 1918 كه جنگ جهاني اول هفته هاي آخر خود را مي گذراند دولتهاي انگلستان، ژاپن، آمريكا و فرانسه در ظاهر به بهانه جلوگيري از رسيدن آذوقه و مهمات به آلمان، ولي در باطن تصرف قسمتهائي از خاك امپراتوري روسيه و محاصره كردن بلشويكها و نابودي آنان در نطفه، به روسيه نيرو فرستاده بودند.
     «ويت پول» سفير آمريكا در مسكو در چنين روزي بازداشت سفيران فرانسه و انگلستان توسط بلشويكها را بهانه قرارداد سفارت را تعطيل و از مسكو خارج شده بود.
    هدف ژاپن تصرف سيبري شرقي، و قصد انگلستان تصرف بنادر درياي شمال، آسياي ميانه و قفقاز بود. فرانسه و آمريكا ظاهرا حامي سلطنت طلبان روسيه معروف به سفيدها بودند كه با بلشويكها معروف به سرخها مي جنگيدند؛ در باطن دولت آمريكا مي خواست به هر وسيله كه شده روسها را از مجاورت آلاسكا دور سازد.
    نيروهاي سفيد تا دروازه هاي مسكو و لنينگراد پيش رفته بودند كه در اينجا با نيروهاي سرخ و مركب از كارگران و كشاورزان داوطلب به فرماندهي تروتسكي رو به رو شدند، عمدتا شكست خوردند و طرح چهار قدرت متحد عملا خنثي شد و نظاميان خود را عقب كشيدند. دشمني كمونيستهاي روسيه با غرب در حقيقت از همين تاريخ آغاز شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بهانه ها و ترفندهاي ژاپني ها براي تصرف و استقرار در چين، از انفجار ساختگي راه آهن تا ساخت يک امپراتور
برغم اعتراض جامعه ملل، نيروهاي امپراتوري ژاپن 18 سپتامبر 1931 منچوري را متصرف شدند و شانگهاي را زير تهديد قرار دادند. چون دامنه اعتراض بيشتر شد و بيم مداخله روسيه شوروي مي رفت، دولت ژاپن «پوـ ييPu - Yi» آخرين امپراتور چين را كه با تغيير نظام حكومتي چين از سلطنتي به جمهوري در سال 1912، بركنار شده بود به پادشاهي [دست نشانده خود] در منچوري (چين شمالي) منصوب كرد، ولي نيروهاي خودرا از منطقه خارج نساخت و جامعه ملل را تهديد به كناره گيري از عضويت در صورت ادامه اعتراض كرد و اين امپراتور دست نشانده تحت نام حكومت «منچوكو» تا سال 1945 برقرار بود. ژاپني ها در سال 1931 براي تصرف منچوري و شرق چين، به طرح نقشه و به دست آوردن بهانه دست زده بودند. دو سرهنگ ژاپني مامور به دست دادن بهانه شدند. آنان در ايستگاه راه آهن «موكدن» در منچوري انفجاري به وجود آوردند و ژاپن كه امتياز اين راه آهن را به دست داشت اعلام كرد كه چين امن نيست و دولت اين كشور توان محافظت از سرمايه و جان ژاپني هاي مقيم چين را ندارد و با اين بهانه به چين لشكر كشيده و مستقر شده بود و .... با وجود اين، براي استقرار طولاني دليل مي خواست که امپراتور کردن «پو يي» و موافقت او با ادامه استقرار ژاپني ها مسئله را حل کرد.
    «پو يي» متولد هفتم فوريه 1906 ، در دو سالگي در سال 1908 امپراتور چين شده بود که عمر سلطنت او با انقلاب سون يات ـ سن و جمهوري شدن چين پايان يافت ولي اجازه يافته بود که به زندگي در کاخ و دريافت مستمري چشمگير ادامه دهد و در سال 1917 نيز براي مدت کوتاهي امپراتور شد تا اينکه ژاپني به استفاده ابزاري از او پراداختند و دوباره امپراتورش کردند و اين بار بر چين شمالي و مناطقي که در دست آنان بود.
    پس از تسليم شدن ژاپن در آگوست 1945 «پوـ ييPu - Yi» در کنترل روسها قرارگرفت که افراد مسلح مائو در اکتبر 1949 بر پکن مسلط شدند و دولت کومينتانگ ـ دوست آمريکا به تايوان عقب نشيني کرد و بنابراين، روس ها ديگر به نگهداري پو ـ يي لزومي نمي ديدند.
    پو ـ يي به رژيم پکن تسليم و امپراتور سابق 9 سال زنداني بود كه به دستور مائو آزاد شد و تا زمان بازنشستگي، همانند يك تبعه عادي به شغل باغباني كه مورد علاقه اش بود و خود آن را درخواست كرده بود پرداخته بود و در خاطراتش كه انتشار يافته نوشته است كه اي كاش از آغاز كار، باغبان بود و آسوده زندگي مي كرد.
Pu-Yi از امپراتوري، تا زنداني شدن و وصله کردن لباسش با سوزن و نخ، تا باغبان شدن و در لباس کارگري

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اپيزمنت Apeasement
در پي مذاکرات مونيخ، دولت هاي انگلستان و فرانسه 18 سپتامبر 1938 از دولت پراگ خواستند که با نظر هيتلر مبني بر خودمختاري منطقه آلماني نشين سودتنلند Sudetenland موافقت کند تا ساکنان منطقه بعدا خودشان تصميم بگيرند که چگونه اداره شوند و در چه چارچوبي قرارگيرند.
    مورخان كشورهاي فاتح جنگ جهاني دوم، اين اقدام انگلستان و فرانسه را «اپيزمنت Apeasement (مماشات)» خوانده اند كه استعمال اين واژه برابر است با اين ضرب المثل فارسي: اشك كباب باعث طغيان آتش است. اين واژه ـ Apeasement با تعبير تازه از آن پس مصطلح شده است. قرارداد مونيخ در آن زمينه تاريخ 29 سپتامبر 1938 را دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کاپیتان آلمانی که یک ناو هواپیمابر انگستان و 8 کشتی دیگر را غرق کرد قرار بود آموزشگر نیروی دریایی ایران شود
هجدهم سپتامبر 1939 و یک روز پس از غرق شدن ناو هواپیمابر انگلیسیِ
     HMS Courageous اعلام شد که علاوه بر از میان رفتن این ناو و 48 هواپیمای مستقر در عرشه آن، 519 تن از خدمه ناو ازجمله فرمانده آن کشته شده اند و بقیه خدمه توسط کارکنان یک کشتی مسافربر هلندی و دو کشتی باری که از آن حدود می گذشتند از دریا بیرون کشیده شده اند و از میان آنان، آن شمار که مجروح شده اند زیر درمان قرار گرفته اند، ولی به چهار ناوشکن اسکورت، آسیب وارد نیامده است. این ناو هواپیمابر در آبهای نزدیک ایرلند در اقیانوس اطلس غرق شده بود. زیردریایی آلمانی U-29 به فرماندهی کاپیتان Otto Schuhart با شلیک 3 اژدر ناو هواپیمابر انگلیسی را غرق کرده بود. پس از اصابت اژدرها، 20 دقیقه طول کشید تا ناو انگلیسی که تا 59 کیلومتر در ساعت سرعت داشت بزیر آبهای اقیانوس رفت. هنوز از آغاز جنگ جهانی دوم بیش از 16 روز نگذشته بود که ناو هواپیمابر انگلیسی غرق شد. چند روز پیش از رویدادِ اژدر پرانی به ناو انگلیسی، انگلیس و فرانسه به آلمان که به لهستان تعرض نظامی کرده بود اعلان جنگ داده بودند. استدلال آنها این بود که در قراردادهای پایان جنگ جهانی اول، تمامیّت لهستان را تضمین کرده بودند. در این قراردادها، بخشی از سرزمین آلمان (آن هم بخش اصلی آن) به لهستان واگذار شده بود و برنامه هیتلر بازگرداندن اراضی از دست رفته و زیر یک پرچم قراردادن تمامی ژرمن ها و برقراری دوستی با سایر کشورها و مناطق آرین نشین ازجمله ایران بود. تاجیکستان امروز مادرسرزمین آرین ها است که از آنجا به اروپا (استقرار در آلمان و اتریش) و ایران بزرگتر و هند شمالی و غربی مهاجرت کردند. آلمان در آغاز کار با انگلستان و فرانسه سر جنگ نداشت و با آمریکا دوست بود.
    غرق شدن «ناو هواپیمابر کورِیجی اَس» غرور انگلیسی ها را شکست که پس از جنگ جهانی اول کشورشان را ابرقدرت جهان می پنداشتند. کاپیتان اتو شوهارت که در روز غرق کردن ناو هواپیمابر انگلیسی درست 30 ساله بود (متولد چهارم سپتامبر 1909) با زیر دریایی خود در طول جنگ جهانی دوم 8 ناو دیگر متفقین را غرق کرد.
    وی در پایان جنگ جهانی دوم که در جبهه های اروپا شش سال و 4 ماه طول کشید مدتی خانه نشین بود و پس از ایجاد جمهوری آلمان غربی (آلمان فدرال)، به نیروی دریایی وطن بازگشت. وی ـ متولّد هامبورگ، در مصاحبه ای گفته بود که پیش از فرماندهی زیردریایی «یو ـ 29» قرار بود او را به ایران بفرستند تا افراد نیروی دریایی ایران را آموزش دهد. این نیرو با کمک ایتالیای موسولینی متحد هیتلر تقویت شده بود.
    کاپیتان اُتو شوهارت دهم مارس 1990 و در 81 سالگی درگذشت و قهرمانی های او رسانه ای شد و تصویرگران تصویرهای متعدد از او ترسیم و منتشر کردند که کار هنری جالبی خوانده شده اند.
    
کاپیتان اُتو شوهارت ـ ناو هواپیمابر کورِیجی اَس ـ تصویر ترسیمی کاپیتان اُتو

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگ داگ هامرشولد: سانحه يا قتل ؟
Hammarskjold
داگ هامرشولد (هامرسكلد Hammarskjold ) ديپلمات سوئدي و دبير كل وقت سازمان ملل كه در آفريقا سرگرم حل مسئله كنگو بود 18 سپتامبر 1961 (در ساعات شب) بر اثر انفجار هواپيمايش بر فراز رودزياي شمالي مستعمره وقت انگلستان (زيمبابوه امروز) كشته شد. شايعه توطئه قتل هامرشولد كه مورخان از او به عنوان بهترين دبيركل سازمان ملل ياد كرده اند هنوز منتفي نشده است.
    در آن شب هامرشولد و همراهان با يك هواپيماي دي سي ـ 6 به منظور مذاكره رو در روي با چومبه كه ايالت كاتانگا را از جمهوري كنگو جدا كرده بود و باعث يك جنگ داخلي شده بود عازم ندولا در رودزياي شمالي بودند.
     به هامرشولد گفته شده بود كه به علت ناامني [احتمال تيراندازي به هواپيماي او از زمين]، از پرواز در ساعات روز خودداري كند.
    در اين سانحه، تنها يكي از افراد گارد محافظ هامر شولد زنده مانده بود كه گفته بود پيش از سقوط هواپيما صداي چند انفجار را شنيده بود.
     كمپاني هاي بين المللي الماس، چومبه را تشويق به تجزيه كنگو كرده بودند تا در جريان استقلال اين كشور به منافع آنها آسيب نرسد. هنوز اين توطئه در آن منطقه از جهان پايان نيافته است و كشمكش چندین ساله آنگولا (همسایه کنگو و دارای نفت و معادن الماس) دنباله همان توطئه کمپانی های غرب بود.
    پس از هامرشولد «يو تانت» نماينده كشور برمه (ميانمار) دبير كل سازمان ملل شد. از آن پس تا اواسط دهه دوم قرن 21 سعي شده بود كه مردان قدرتمند و يا نمايندگان کشورهاي دمکراتيک و بزرگتر به دبيركلي سازمان انتخاب نشوند!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ژنرال آمريکايي با اعتراض به چند برابر شدن واردات از چين و بيکار شدن آمريکاييان نامزد انتخابات رياست جمهوري سال 2004 شد تا مسئله را حل کند
Wesley K. Clark
18سپتامبر 2003 يك ژنرال 4 ستاره امريكايي هم به خيل نامزدهاي احراز مقام رياست جمهوري اين كشور (در انتخابات نوامبر 2004) اضافه شده بود. ژنرال «وسلي كلارك Wesley K. Clark» سرفرمانده پبشين نيروهاي اتحاديه اتلانتيك شمالي هنگامي نامزدي خودرا اعلام داشت كه از افتادن عراق به دست آمريکا 4 ماه گذشته بود.
    ژنرال كلارك و در آن زمان 60 ساله دهمين فردي در آن دوره بود كه مي خواست نامزدي او از سوي حزب دمكرات آمريكا تاييد شود و اگر چنين مي شد، وي نخستين ژنرالي بود كه اين حزب به نامزدي خود معرفي مي کرد.
    کلارک در نطق اعلام نامزدي خود گفت: از زمان روي كار آمدن جورج دبليو بوش، واردات کالا از چين که آمريکاييان، خودشان، اين اجناس معمولي و پيش پا افتاده را از قرن ها پيش مي ساختند چند برابر افزايش يافته و سه ميليون آمريكايي بيكار شده اند.
     ژنرال کلارک که خودرا بازنشسته کرده بود گفت که امروزه در آمريکا به بهانه مبارزه با تروريسم، آزادي مدني عملا محدود و انواع بازرسي ها برقرار شده است ـ کاري که آمريکاييان قبلا تصور آن را هم نمي کردند.
    نامزدي کلارک براي آن دوره به تصويب کنوانسيون حزب نرسيد زيرا جز در يک استیت (اکلاهما) موفق نشده بود دليگِيت کافي به دست آورد. وي در سال 2007 از نامزدي سناتور هيلري کلينتون براي انتخابات سال 2008 آمريکا حمايت خود را اعلام کرد که اين بانو هم نتوانست موفق به داشتن دليگِيت (انتخابگر) کافي بشود و از مسابقه کنار رفت.
    ژنرال کلارک سپس با شماري ديگر دست به تلاش براي توليد نفت از مواد ديگر (ذرت و ...) زد. وی کمپانی های نفتی آمریکا را تشویق به استخراج نفت از آف شور (ساحل دریا) کرد و به نتیجه رسید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمريکا در سپتامبر 2008 به گورباچف مدال آزادي داد
جورج بوش (پدر) ضمن ديدار 16 و 18 سپتامبر 2003 از روسيه، با پوتين و نيز گورباچف ملاقات و مذاکره كرد.
    به نوشته رسانه ها، در ديدار با مقامات روسيه، جورج بوش زمينه ديدار پسرش از روسيه را كه هفته بعد انجام شد آماده و راه مذاکرات را هموار ساخت.
    يک مفسر فرانسوي ضمن اشاره به آن ديدار جورج بوش (پدر) نوشته بود: "مقامات آمريكايي همچنان از گورباچف كه بدون زحمت، شوروي را با آن زرادخانه عظيم اتمي ـ موشکي اش كه به بهاي سختي كشيدن دهها ساله مردم آن كشور به وجود آمده بود از سر راه آمريكا برداشت سپاسگزار و قدرشناس هستند. گورباچف بلوك شرق را كه خونبهاي 27 ميليون تبعه شوروي بود كه در جنگ جهاني دوم كشته شدند برباد داد و مسلكي را كه زماني مايه اميد بيش از نيمي از مردم جهان بود به ورشكستگي كشانيد.".
    در سپتامبر 2008 در آمريکا به گورباچف مدال آزادي داده شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کتابي که مولف آن مدعي است قتل «کندي» زير سر ليندن جانسون بود و کتاب پسر این مؤلف درباره جورج دبلیو بوش
پس از قتل جان اف. کندي، ليندن جانسون در همان روز و در داخل هواپيما و در كنار ژاکلين بيوه گريان او سوگند ادا مي كند تا برجايش بنشيند

هجدهم سپتامبر 2003 قسمت هايي از کتابي انتشار يافت که سي ام سپتامبر آن سال در جهان انگليسي زبان به توزيع داده شد و مولف آن «بار مك كله لان Barr McClellan» است. پسر مولف کتاب هنگام انتشار آن، سخنگوي جورج دبلیو بوش رئيس جمهوری آمريکا بود.
     مولف دراين كتاب نوشته است: چون جان اف كندي رئيس جمهوري وقت آمريكا در نظر داشت كه ليندن جانسون (تكزاسي) را در انتخابات بعدي به عنوان معاون خود معرفي نكند، وي نقشه قتل اورا با كمك دوستان خود از جمله مشاور قضايي اش (وکيل قضايي خود) تهيه كرد و پس از اجراي نقشه ترور در 23 نوامبر 1963، که در شهر دالاس تکزاس انجام شد، برجاي او نشست و ترتيب قتل قاتل هم قبل از اعتراف كردن داده شد و .... ليندن جانسون صبر نکرد تا در کاخ سفيد واشنگتن سوگند وفاداري ياد کند و امور رياست جمهوري را به دست گيرد و همان روز و در کابين هواپيما که او، ژاکلين کندي و همراهانشان را به واشینگتن بُرد سوگند رئيس جمهوری شدن ياد کرد (عکس).
    عنوان کتاب The Twist: Blood , Money & Power است.
    «مک کله لان» پسر مولف کتاب نيز پس از کناره گيري از سمت خود در کاخ سفيد واشنگتن، برضد جورج دبليو بوش يک کتاب منتشر کرد و در آن شرح داد که چگونه او را مجبور مي کردند که به مطبوعات دروغ بگويد و کارهاي منفي را مثبت جلوه دهد تا مردم در خواب باقي بمانند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و روزي که بوريس يلتسين از پوتين انتقاد کرد!، چرا؟
بوريس يلتسين که از عوامل اصلي انحلال شوروي و در نتيجه مولّد بسياري از مسائل امروز جهان شناخته شده است 16 سپتامبر 2004 ولاديمير پوتين را [که خود او وي را به قدرت رسانيده بود] مورد انتقاد قرار داد كه مي خواهد با استفاده از فرصتِ سه رويداد تروريستي، از روح قانون اساسي سال 1993 روسيه [تدوين يافته در زمان حکومت یلتسین] دور شود، ليبرال دمكراسي روسيه را كنار بزند و بار ديگر قدرت را در كرملين متمركز سازد و به عبارت ديگر، ورق را در آن كشور به عقب باز گرداند.
    يلتسين كه چند سال پيش از آن به سبب ناتواني ناشي از افراط در الكل و بيماري قلبي كناره گيري كرده و پوتين را بر جاي خود نشانده بود گفته بود كه نبايد قانون اساسي (دوران او) تفسير شود.
     بايد دانست كه قانون اساسي مورد نظر يلتسين با هدف حذف نظام سابق با شتابزدگي تمام از سوي مشاوران يلتسين تنظيم و به رفراندم گذارده شده بود.
     پوتين (که اظهاراتش با واکنش منفي يلتسي رو به رو شده بود) اعلام كرده بود كه شرايط روسيه ايجاب مي كند كه براي حل مسائل، بيشتر اختيارات به مسكو منتقل و قانون انتخابات «دوما» و فرمانداران ايالات 89 گانه اصلاح و به امور دفاعي و امنيتي توجه بيشتر شود.
    برخي مفسران چپگرا در واكنش به اظهارات غير منتظره يلتسين (که دو سال و اندي بعد درگذشت) بارديگر خواستار رسيدگي قضايي به فعاليت هاي او از 1988 تا زمان كناره گيري شده بودند. اين مفسران ضمن اشاره به اظهارات بانو آلبرايت (وزير امورخارجه اسبق آمريکا) گفته بودند که اگر پوتين تصميم به تمرکز کارها نمي گرفت احتمال تجزيه شدن روسيه مي رفت. بانو آلبرايت گفته بود که وسعت روسيه زياد و نياز نيست که اينقدر وسعت داشته باشد!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگ 34 نفر در يک خانه سالمندان!


روزنامه هاي آمريكا 14سپتامبر 2005 عكسهاي اين زن و شوهر (سالوادور منگانو و بانو ميبل) را چاپ كرده و نوشته بودند: اين زوج كه يك خانه سالمندان به نام «شالمه» را در حاشيه شهر نيوارلئان (استیت لوئیزیانا) اداره مي كردند و پول قابل ملاحظه اي از سالمندان به خاطر نگهداري از آنان مي گرفتند با وجود اخطارهاي هواشناسي در زمينه نزديك شدن توفان كاترينا، به موقع اقدام نكردند و سالمندان را به جاي امن نبردند و در نتيجه 34 تن از آنان قرباني توفان شدند.
     دادستان محل عليه اين زن و شوهر اعلام جرم كرده بود تا پس از تکميل پرونده به دادگاه تسليم شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يک نمونه مسئله تفاوت فرهنگها در آمريکا - همه نمي دانند که در آمريکا، جنگلها داراي مالک هستند و ...


«چاي سوآ وانگ (عکس بالا)» يک آواره لائوسي بود كه با شماري ديگر به آمريكا انتقال يافته و در شهر سن پل (ايالت مينه سوتا) سكونت داده شده اند. اين لائوسي ها از قبيله «همونگ» هستند. همونگي ها كه در كوههاي لائوس زندگي مي كرده اند در طول جنگ ويتنام از سوي «سيا» تجهيز و مسلح شده بودند تا با كمونيست هاي شبه جزيره هندوچين از جمله «پاتِت لائو» و «ويِت كنگ» بجنگند.
    در پي خروج آمريكا از هندوچين و افتادن شرق اين شبه جزيره به دست كمونيست ها، دولت آمريكا مجبور شد كه باقيمانده همونگ ها را که دچار ترس از انتقام گيري شده بودند به آمريكا منتقل كند ولي آنان فرهنگ، ذهنيّت و روانشناسي ديگري دارند.
     «چاي» كه يكي از همين همونگ ها است در نوامبر سال 2004 به گمان اينکه در آمريكا هم بمانند لائوس، هرجا كه جنگل است متعلق به دولت است و ورود به آن آزاد، با يك تفنگ شكاري به یک جنگل در استیت همسایه مینه سوتا (استیت ویسکانسین) رفت تا گوزن شكار كند كه مورد اعتراض صاحبان جنگل قرارگرفت و در زد و خوردي كه روي داد، «چاي» شش آمريكايي را با گلوله كشت و دو تن ديگر را مجروح كرد.
    وي 17 سپتامبر 2005 در دادگاه به شش بار حبس ابد محكوم شد، زيرا كه استیت ويسكانسين كه او را محاكمه كرد، مجازات اعدام ندارد. «چاي» در دادگاه گفت كه به خاطر دفاع از خود (در ملک غیر) دست به اسلحه برده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برادرزاده رئيس جمهوری و بدمستي!
جان اليس بوش

ساعت دو و سي دقيقه بامداد 17 سپتامبر 2005 پليس شهر آستين ايالت تكزاس آمريكا، جان اليس بوش (عكس بالا) برادر زاده 21 ساله جورج بوش رئیس جمهوری وقت و فرزند جِب بوش فرماندار وقت فلوريدا را كه در يك بار شبانه الكل فراوان مصرف كرده بود به اتهام بدمستي در خيابان دستگيرد و به دادگاه محل گزارش كرد كه وي همچنين به اخطار ماموران كه بايد جلب شود بي اعتنايي نشان داده بود. نوئل خواهر وي نيز چندي پيش به اتهام جعل نسخه پزشك جهت خريد داروي ضد اضطراب «زاناكس» دستگير شده بود. [در آمریکا، دارو بدون نسخه دکتر فروخته نمی شود، به استثنای داروهای مکمل غذا؛ ویتامین ها و ...].
    در آمريکا، پليس شهر از شهرداري و درآمد حاصل از عوارض شهری ازجمله ماليات خانه و اتومبيل و ... مزد دريافت مي کند و وابسته به شهر است نه دولت فدرال و دولت استیت و لذا اعتنا ندارد که چه کسي مرتکب خلاف شود و ملاحظه در کار نيست. به همين ترتيب دادگاه، زندان، مدارس و ... همه محلي هستند و مديران آنها انتخابي و شهر هزينه آنها تامين مي کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ادامه بحران بانك و سهام در آمريكا و هجوم دلالهاي به خريد طلا، اسناد نفت خام و ...!
بحران بورس و بانك در آمريكا، چهارشنبه 17 سپتامبر 2008 هم ادامه داشت. در اين روز شاخص سهام صنعتي (داو جونز) 450 واحد ديگر پايين آمد. به عبارت ديگر ظرف سه روز، متوسط سهام اندكي بيش از هفت درصد بهاي خود را از دست داد (جمعا معادل يك ميليارد و سيصد ميليون دلار). بازيگران بورس پس از رو به رو شدن با چنين وضعيتي بارديگر متوجه خريد طلا، اسناد نفت و ... (كماديتي) و نيز «باوند» شدند و بهاي طلا ظرف چند ساعت هر اونس 90 دلار بالا رفت و به همينگونه نفت خام.
    گفته شده بود كه وضعيت چند بانك ديگر آمريكا مخصوصا بانك «واشینگتن موچوال» خوب نيست. دولت آمريكا كه در سپتامبر 2008 با حمايت هشتصد ميليارد دلاري خود، چند بانك و بيمه را سرپا نگهداشته بود، دست به تبليغ زده بود؛ شايد يكي از بانك هاي سرپا حاضر شود موسسه مالي «واشینگتن موچوال» را خريداري و درخود ادغام كند. در آن زمان «واشینگتن موچوال» با سه ميليارد و سيصد ميليون دلار وامِ بَد دست به گريبان بود.
منظره گوشه اي از تلاش معامله گران «وال استريت» در نيمروز 17 سپتامبر 2008

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ادعاي روسيه درسپتامبر 2008؛ احتمال حمله نظامي آمريكا به ايران از طريق گرجستان
Dmitry Rogozin

هفدهم سپتامبر 2008 (چهارشنبه 27 شهريور 1387) دميتري روگزين Dmitry Rogozin فرستاده دولت روسيه به مقر «ناتو» در بروكسل اظهارداشت: دولت روسيه گزارش هايي دريافت داشته است كه نشان مي دهد دولت آمريكا نقشه حمله نظامي به ايران از طريق گرجستان را طرح و تنظيم كرده است!.
    روگزين كه اين مطلب را در مصاحبه با رسانه ها بيان كرده بود افزوده بود كه دستگاههاي اطلاعاتي روسيه اسنادي به دست آورده اند كه به موجب آنها دولت آمريكا آماده شده است كه از خاك گرجستان براي حمله نظامي به ايران استفاده كند. وي گفت: اين دليل ديگري بر حمايت وسيع دولت واشنگتن از رژيم ساكاشويلي در تفليس است و به اين لحاظ ساكاشويلي براي دولت آمريكا ارزشمند شده است كه آماده است گرجستان را صحنه آغاز جنگي قراردهد كه خيلي ريسكي است و در صورت وقوع، گرجي ها گروگان اين جنگ خواهند بود.
    وي درباره استقرار ناوهاي روسيه در آبخازيا گفت: تا زماني كه ناوهاي آمريكا بنادر گرجستان را كه به آبخازيا نزديكند ترك نكنند ناوهاي ما در آنجا باقي خواهند ماند. روگزين خطاب به «ناتو» گفت: اينقدر جيغ نزنيد، دولت روسيه عضويت گرجستان در اين اتحاديه نظامي را تحمل نخواهد كرد.
    اظهارات روگزين توسط خبرگزاري ها ازجمله «آر.آي.اي نووستيRIA Novosti» و يو.پي.آي UPI مخابره شده بود.
    دميتري مدوديف Dmitry Medvedevرئيس جمهور وقت روسيه قبلا (جمعه 12 سپتامبر 2008) بدون ذكر نام دولت معيني گفته بود: ما مي دانيم كه بازيگران مشخصي سرگرم برنامه ريزي يك حمله نظامي به ايران هستند. ما مخالف چنين اقدامي هستيم. بحران ناشي از فعاليت هاي اتمي ايران نمي تواند راه حل نظامي داشته باشد. مدوديف كه در فوروم سالانه يك باشگاه سخن مي گفت افزوده بود كه دولت روسيه در حال حاضر با تشديد مجازات ايران هم موافقت ندارد. اصولا جهان نيازي به تشديد چنين مجازاتي ندارد.
    به اين ترتيب گزارش هاي مربوط به احتمال حمله نظامي به ايران تازگي ندارد و سالهاست که گاه و بيگاه به ميان مي آيد تا از آن بهره برداري هاي مورد نظر شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
استقبال چاوس با نوه اش از معاون نخست وزير روسيه!


هوگو چاوس Hugo Chavezرهبر وقت ونزوئلا، صاحب فرضيه سوسياليسم قرن 21 و مبتكر اتحاديه كشورهاي آمريكاي جنوبي كه با روسيه دوستي نزديك داشت و خريدار جنگ افزار از آن كشور بود در سپتامبر 2008 اين چنين با نوه پسري اش «Jorge» در دفتر كار خود از «ايگور سچين Igor Sechin» معاون وقت نخست وزير روسيه فدراتيو و مشاور پوتین و از مدیران نفتی روسیه استقبال كرد.
    سچين با هدف گسترش مناسبات دو كشور وارد كاراكاس پايتخت ونزوئلا شده بود. مقدمات اين گسترش قبلا فراهم شده بود. چاوس با در بغل داشتن نوه خردسال خود و معرفي او به «سچين» خواسته بود نشان دهد كه تا چه حد مقامات مسكو را خودماني مي داند. تصوير «سيمون بوليوار» قهرمان ملي لاتين هاي آمريكا بر ديوار محل استقبال ديده مي شود.
    چاوس در مارس 2013 از بیماری سرطان درگذشت. ایگور سچین در پی تشدید مسئله اوکارین، از سوی دولت آمریکا تحریم شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تظاهرات خیابانی علیه طالبان در شهر طالبان؛ قندهار!
تاریخ گرفته شدن عکس ها: 14 سپتامبر 2021

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 18 سپتامبر
  • 1739:   امپراتوري اتريش كه توان ادامه جنگ با عثماني را نداشت به انعقاد قرارداد تسليم شهر بلگراد به عثماني تن داد.
        
        
  • 1759:   شهر فرانسوي نشين «کوبک Quebec » در كانادا به تصرف نيروهاي انگليسي درآمد ولي از آن زمان تاكنون، مردم ايالت كوبك كه زبان و فرهنگ فرانسه را حفظ كرده اند همچنان خواهان استقلال هستند.
        
        
  • 1810:   شيليايي ها روز اعلام استقلال خود ( 18 سپتامبر 1810 ) را ـ گرچه اين استقلال بعدا تحقّق يافت «روز ملي» اعلام کردند.
        
        
  • 1850:   كنگره آمريكا قانون «بردگان فراري» را تصويب كرد. طبق اين قانون اگر ماموران پليس در دستگيري بردگان فراري و بازگرداندن آنان به صاحبانشان كوتاهي كنند به هزار دلار جريمه نقدي و چنانچه مردم به اين فراريان پناه دهند هركدام به شش ماه زندان و هزار دلار جريمه نقدي محكوم مي شدند. در آن زمان، دلار به صورت سكه طلا بود. سبب تصويب اين قانون اين بود كه بردگان سياه از استیت های جنوبي (برده دار) فرار مي كردند و به استیت شمالي آمریکا كه برده داري نداشتند و از برده داری خارج شده بودند پناه مي بردند.
        
        
  • 1906:   يك توفان دريايي (از نوع سونامي) ده هزار تَن از ساكنان هنگ كنگ را بي جان ساخت.
        
        
  • 1919:   يک توفان دريايي که از خليج مکزيک برخاسته بود در سواحل جنوبي فدراسیون آمریکا 280 تن را کشت. توفان هاي دريايي هر سال در اواخر تابستان و نيز پاييز به سواحل جنوبي و شرقي USA وارد مي شوند.
        
        
  • 1926:   یک توفان دريايي 250 تَن را در منطقه ميامي در استیت فلوريداي آمريکا بي جان ساخت.
        
        
  • 1927:   شبکه تلویزیونی سي بي اس (كلمبيا برادكستينگ سيستم) در نيويورك آغاز بكار كرد.
        
        
  • 1934:   شوروي كه سالها با عضويت آن اتحاديه در جامعه ملل مخالفت مي شد به عضويت اين جامعه درآمد.
  • 1942:   كمپاني سخن پراكني كانادا (سي بي سي) آغاز بكار كرد.
        
        
  • 1949:   ارزش برابري پاوند انگلستان نسبت به ارزهای مهم دیگر دفعتا 30 درصد پايين آمد كه سرآغاز سقوط هاي سياسي و اقتصادي ديگري در آن کشور بود كه در پي آن رخ داد.
        
        
  • 1980:   «کاترين آن پورتر» داستان نگار آمريکايي در 90 سالگي درگذشت.
        
        
  • 2004:   کوفي عنان دبير کل وقت سازمان ملل بالاخره 15 سپتامبر 2004 گفت كه از نقطه نظر منشور ملل، اشغال نظامي عراق مجاز نبوده و براي اين كار (حمله نظامي به عراق) تصويب قطعنامه ديگري لازم بود.
    عنان


        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com