Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
27 ژانويه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 ژانويه
ايران
شكست نهايي مَروان از ابومسلم خراساني ـ انتقال خلافت به عباسیان ـ توطئه منصور عباسی و قتل ابومسلم
تصویری از ابومسلم
در جنگ دو روزه ــ 26 و 27 ژانويه ــ سال 750 ميلادي كه در كنار رودخانه «زاب» واقع در شمال عراق امروز ميان نيروهاي ابومسلم خراساني و لشكريان مَروان دوم (آخرين حكمران امويان شرق) روي داد، مروان شكست خورد و به مصر گريخت و شش ماه پس از شکست زاب، در آنجا در ششم آگوست 750 در منطقه ابوسیر كشته شد.
     در این جنگ، نیروهای ابومسلم عبارت بودند از پیروان آل محمد (ص)، هواداران ابوالعباس عبدالله محمد السفّاح و ایرانیان ناراضی از بنی امیّه. مردم از فساد دستگاه امویان و انتصاب افرادی به مقام و فرمانداری که جز پُرکردن جیب خود فکر دیگر نداشتند راضی نبودند و آماده قیام.
     در نبرد زاب، ارتش مروان از نظر شمار نزدیک به سه برابر افراد ابومسلم بود، ولی با روحیه ای ضعیف. دو نیرو 25 ژانویه در برابر هم قرار گرفته بودند ولی نبرد از بامداد 26 ژانویه آغاز شده بود. روز 27 ژانویه بسیاری از نیروهای مروان در جریان فرار، در رودخانه زاب که سطح آن یخ زده بود فرو رفتند و جان دادند. مروان به شام (سوریه) گریخت ولی چون در اینجا با مخالفت ضمنی رو به رو شد به مصر رفت و در آنجا کشته شد. از آن پس، حكومت امويان تا مدتي منحصر به اندلس (اسپانيا) و گوشه دوردست آفريقاي شمال غربي بود.
     ابومسلم (متولد اصفهان) كه از سال 747 میلادی، مسلّحانه بر ضد حكومت امويان بپاخاسته بود در ماه می 749 ميلادي ــ 128 هجري خورشيدي و در نخستین نبرد، ارتش امويان را شكست داده بود و پس از اين پيروزي، در یک خطبه، مَروان را از خلافت خلع و آن را به ابوالعباس سفاح منتقل كرده بود. با وجود این، مروان دوم هنوزهمچنان دارای قدرت بود. ولی بسياري از مورّخان، اين سال را آغاز خلافت عباسيان و گسترش نفود ايرانيان در امور حكومت نوشته اند.
     پس از نبرد زاب و شکست مروان، طولی نكشيد كه مركز خلافت نيز از شهر دمشق به مدائن و سپس شهر تازه ساز بغداد واقع در 36 كيلومتري شمال مدائن (تيسفون) پايتخت پيشين ايران در طول 8 قرن منتقل شد. نام «بَغداد» كه در زمان ساسانيان يك روستا و درختستان بود تغيير داده نشده است كه «بَغ» در فارسي ميانه به معناي «خدا» و «داد» از مصدر دادن است كه جمع دو كلمه معناي «هديه خدا» را مي رساند.
     ابوالعباس در سال 754 درگذشت. محبوبیت ابومسلم در میان مردم، المنصور جانشین ابوالعباس را نگران کرده بود. ابومسلم رفتاری دوستانه با پیروان همه مذاهب داشت. چندی پس از خلیفه شدن، منصور ابومسلم را که فرماندار خراسان بزرگتر بود جهت مذاکره پیرامون چند موضوع ازجمله حکومت مصر به مدائن فراخواند و چند نفر را مامور کرد که در پشت پرده تالار ملاقات پنهان شوند و در جریان ملاقات از پشت پرده بیرون آیند و او را بکشند که پنجم ژوئن سال 755 ميلادي چنین شد. سپس جسد ابومسلم را قطعه ـ قطعه کرده به دجله ریختند.
     خبر این توطئه که به ایران بویژه خراسان بزرگتر و سیستان بزرگتر رسید بپاخیزی ایرانیان آغاز شد که تا کسب استقلال و حاکمیت ملی ادامه یافت. منصور با تخریب برخی از ساختمانهای تیسفون (مدائن) و انتقال مصالح این ساختمانها به بغداد برای گسترش این شهر، بر نارضایتی ایرانیان افزوده بود. ساختمانهای بغداد در سال 762 تکمیل شد و دستگاه خلافت عباسیان به آنجا انتقال یافت.
     نوشته اند که ابومسلم از نوادگان بزرگمهر، بزرگ وزیر معروف عهد ساسانیان بود و در جوانی «بهزادان» نام داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز و سالمرگ شاه عباس که با لشکر خراسان به قزوین رفت و با کودتا، قزلباش را برانداخت ـ او بود که پیاده به مشهد، زیارت مرقد امام هشتم رفت
شاه عباس با کلاهي که خود طرح تهيه آن را داده بود


    شاه عباس یکم از دودمان صفویان (درویش ها) که 27 ژانويه 1571 به دنيا آمده بود در 57 سالگی در 19 ژانويه 1629 فوت شد. [درویش یک واژه پارسی است که وارد زبان های دیگر شده است به معنای فردی معنوی که به مال دنیا نظر ندارد]. شاه اسماعیل سَردودمان صفویان (درویش ها) بود که شیعه دوازده امامی را مذهب رسمی ایران اعلام و فصلی در تاریخ ایرانیان باز کرد.
     شاه عباس كه به رغم خُردسالی از جانب پدر، فرماندار خراسان ـ خراسان بزرگتر ـ بود و درشهر هرات حاكم نشين خراسان وقت بسر مي بُرد هنوز جوانی بیش نبود که شنيد سران قزلباش پدر نابيناي او ـ سلطان محمد را آلت دست قرار داده و مادرش خیرالنساء بِگُم ملقب به «مَهدِ عُليا» را كه مازندرانی بود و مانع سوء استفاده هاي ايشان با وارد ساختن اتهام ناروا (ساختگی)، كشته و جسدش را به بیابانی در قزوین (پایتخت وقت) انداخته بودند. وی پس از شنیدن این خبر و مشورت با دو ژنرالی که در هرات بودند، با لشكر خراسان و مُرشدقلی خان ـ یکی از این دو ژنرال به قزوين شتافت، در اکتبر 1587 كودتا كرد و در اکتبر 1588 در 17 سالگی تاجگذاری و شاه شد. وی به رغم رسم وقت، ریش خودرا می تراشید و اجازه داده بود که دیگران هم اگر بخواهند؛ ریش بتراشند. او تا پایان عُمر، ریش نگذاشت. شاه عباس در هرات و در زمانی که پدرش حاکم خراسان بود به دنیا آمده بود. هرات حاکم نشین خراسان بود. [انگلیسی ها سه قرن بعد با دادن اعلان جنگ به ایران و لشکرکشی به بوشهر و خوزستان، دولت تهران را وادار به دست برداشتن از هرات و مناطق تاجیک نشین جنوب آمودریا کردند]. پدر شاه عباس پیش از پادشاه شدن حاکم فارس شده بود ولی پسر او همچنان در هرات می زیست که شاهزاده نشین ایران بود. سلطان محمد شوهر خیرالنساء از جوانی دچار ضعف بینایی بود. وی بیش از سیاست و امور دولتی، علاقه مند به ادبیات فارسی بود، شعر می سرود و در هرات جلسه شعرخوانی داشت.
    شاه عباس در زمانی بر جای پدر نشست که مداخله سران قزلباش در امورات دولتی و کشمکش های داخلی به اوج خود رسیده بود، دولت عثمانی که نام خلافت اسلام برخود نهاده بود با استفاده از مسائل داخلی ایران و توطئه های بزرگان و شاهزادگان صفوی، بر غرب و شمال غربی ایران از گرجستان، ارمنستان، آذربایجان، همدان، کُردستان تا لُرستان سلطه یافته بود، ازبک ها دست اندازی به خراسان را آغاز کرده بودند و منطقه خلیج فارس جولانگاه پرتغالی ها شده بود.
    در این شرایط، شاه عباس راهی نداشت جز سازش موقّت با عثمانی، جانشین کردن نظامیان قزلباش که تنها از سران قبایل خود اطاعت می کردند عمدتا با مردان گُرجی و ارمنی، فرستادن نیروی کمکی به هرات برای بیرون راندن اُزبَک ها، اتحاد با انگلیسی ها برای اخراج پرتغالی ها از هُرمُز و ... تا بحرین. وی پس از حل مسائل شرق و جنوب ایران و سر و سامان دادن به وضعیت حکومتی، به جنگ عثمانی شتافت، بغداد را متصرف و قفقاز جنوبی را از دست آن دولت خارج ساخت و قلمرو ایران به حد آخرین سال سلطنت شاه اسماعیل یکم رسید ـ از داغستان تا ضلع جنوبی خلیج فارس و از بغداد تا کوههای هِندوکُش.
     پس از انقراض ساسانيان، شاه عباس نخستين زمامدار ايران بود كه قدرت را به طور كامل در پايتخت متمركز ساخت، مرزهاي ايران را به خطوط عهد باستان نزديك كرد و ايران بارديگر داراي يك نيروي دريايي مؤثر شد. وي اصفهان [شهر مرکزی کشور] را پايتخت ایرانزمین كرد و به صورت زيباترين شهر جهان آن زمان در آورد که لقبِ «اصفهان نصف جهان و جهانی از هنر» یافت. شاه عباس یکم تلاش کرد که فرح آباد مازندران (زادگاه مادرش ـ 30 کیلومتری ساری) را هم پایتخت دوم ایران کند زیراکه در پناه کوهها و نزدیک به دریا قرار داشت و باور داشت که مازندرانی ها مردمی ایراندوست و ثابت قدم هستند. وی مساجد و عمارات متعدد در آنجا بساخت ولی وجود مالاریا اورا دچار تردید کرد. شاه عباس در همین شهر وفات یافت.
    شاه عباس یکم امنيت راههاي ارتباطي را تأمين و كاروانسراهاي متعدد براي تسهيل حمل و نقل ايجاد، و ايران را داراي يك ارتش نظام وظیفه ای كرد كه سربازان آن از ميان همه مردم انتخاب مي شدند (هر فامیل و هر روستا؛ یک سرباز)، نه از افراد چند ايل. قبول پیشنهاد چند انگلیسی به ریاست دو برادر شِرلی برای نوسازی و به سبک اروپایی درآوردن ارتش ایران به همین سبب بود. شاه عباس از گفت و گو با گردشگران، پژوهشگران و بازرگانان اروپایی که مشتاق آن بود به وضعیت سیاسی این قاره که درست در یک سال (سال 1453)، آنان به جنگ های صدساله خود پایان داده و عثمانی به تصرف قسطنطنیه و از میان برداشتن روم شرقی موفق شده بود پی برده بود. شاه عباس از همین طریق متوجه مقاصد اروپاییان از دریانوردی به نقاط دیگر، استعمار به نام تجارت و ... شده بود. در زمان فوت شاه عباس تنها 22 سال از ورود انگلیسی ها به آمریکای شمالی و 137 سال از ورود اسپانیایی ها به قاره آمریکا گذشته بود. در زمان او پرتغالی ها در جنوب غربی هند (گوا) مستقر شده بودند.
     شاه عباس با اینکه سه بار پیاده به مشهد، زیارت مرقد امام هشتم ـ امام رضا (ع) رفت پس از پیروزی انقلاب سال 1357، نام اورا از خیابانی در تهران برداشتند!، و به همین ترتیب نام نادرشاه را که به رسمیت شناختن شیعه اثنی عشری را شرطِ صلح با دولت عثمانی قرار داده بود. به باور برخی از مورّخین غرب، هدف شاه عباس یکم از رفتن به زیارت مرقد حضرت امام رضا (ع) با پای پیاده که در ایران وقت انعکاس وسیع داشت، تقویت هرچه بیشتر مذهب شیعه اثنی عشری با تشویق ایرانیان به رفتن به زیارت مشهد و نیز عتبات عالیات در بین النهرین بود. مسئله شیعه و سُنّی ریشه در زمان صفویان دارد که انگلیسی ها از دوران شاه عباس یکم (و بر پایه سیاستِ تفرقه افکن و حکومت کن) با دادن برخی کمک ها و آموزش ها بر گسترش این اختلاف و دو دستگی افزودند. هدف دولت های استعماری اروپای وقت از آتش بیار جنگ های ایران و عثمانی شدن این بود که عثمانی (ترکیه) گرفتار ایران باشد و دست اندازی آن به اروپا کمتر شود و اروپاییان در سایه این آرامش، به تصرف و استثمار سرزمین های دوردست ادامه دهند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ژنرال انگليسي، كه به ايران لشكر كشيد براي ما تاريخ نوشت! ـ پرسی سایکس از کنسول انگلیس در کرمان و ایجاد اس پی آز تا تألیفاتش
پشت جلد كتاب ژنرال سايكس تحت عنوان تاريخ پِرشیا (ایران)
ژنرال انگليسي «پرسي سايكس Percy M. Sykes» كه در ظاهر، مامور سركوب كردن آلماني هاي مقيم ايران و ايرانيان هوادار آلمان، ولي در باطن استقرار نظامي هرچه بيشتر در وطن ما شده بود 27 ژانويه سال 1916 (7 بهمن 1294 هجري خورشيدي) با چند واحد نظامی تازه نفس از هند وارد بندر عباس شد و از آنحا به كرمان رفت و مستقر شد. اين ژنرال انگليسي كه بعدا به خاطر خدماتش به امپراتوري لندن، از دولت متبوع خود لقب «سِر» گرفت همان است كه تاريخ ايران و تاريخ افغانستان را تاليف کرده است (بدون اين كه بر زبان فارسي مسلط باشد و روش تحقيق در تاريخ، و يا تاريخنگاري بداند!). اين دو كشور تا قرن 19 داراي تاريخ مشترك بودند.
    پرسی سایکس متولّد 28 فوریه 1867 و متوفّی در 11 ژوئن 1945 یک افسر انگلیسی بود که در جنگ با بوئرها (مهاجران هلندی تبار آفریقای جنوبی) شرکت کرده بود و از اینجا به هند و نیروهای نظامی انگلیس در هند منتقل شده بود و در 1902 مأموریت ایران به او داده شد و کنسول انگلیس در شهر کرمان شد و از سال 1906 سرکنسول انگلیس در خوزستان. وی در جریان اقامت خود در ایران گردشگری طولانی در ایران و فرارود (به قول جغرافیون انگلیسی ـ آمریکایی؛ آسیای میانه) به عمل آورد که بعدا معلوم شد که جنبه اطلاعاتی داشت.
    «پرسی سایکس» که از جانب مادر یک اشراف زاده انگلیسی بود در طول اقامت در کرمان ـ و بر پایه سازشنامه سن پترزبورگ، یک نیروی نظامی محلی به فرماندهی افسران و درجه داران انگلیسی و آموزش رزمی انگلیسی ایجاد کرد به نام اس پی آر ـ
    South Persia Rifles و با این نیرو به مداخله در امور ازجمله رفتن به اصفهان و کمک به سرکوب بختیاری ها دست زد و به قولی، دولتی در دولت ایجاد کرده بود. وی چند بار به هند و افغانستان رفت و آمد کرده بود ازجمله در سال 1916 که در ژانویه آن سال با چند واحد نظامی تقویتی بازگشته بود که ایران به رغم اعلام بی طرفی، میدان جنگ دو گروه متخاصم در جنگ جهانی اول قرار گرفته بود. سر پرسی سایکس به خاطر خدماتی که در ایران به هدف های دولت متبوع خود کرده بود به سرتیپی (ژنرالی) ارتقاء یافته بود. وی به رغم این خدمات به دولت لندن در طول 15 سال در ایران، اواخر جنگ جهانی اول (سال 1918) با لُرد کرزنCurzon فرماندار انگلیسی هندوستان اختلاف نظر پیدا کرد و به لندن احضار و در سال 1924 بازنشسته شد.
    سر پرسی سایکس با انتشار چند کتاب از تجربیات 15 ساله خود در ایرانزمین، به دولت های انگلیسی زبان درس داده است. تألیفات او درباره ایرانزمین عبارتند از: تاریخ پرشیا که تا سال 1930 سه بار تجدید چاپ و تکمیل شد، کتاب ده هزار مایل (16 هزار کیلومتر) سفر (سفر مطالعاتی ـ اطلاعاتی) در پرشیا، کتابِ جهان شیعه، کتابِ گذری در آسیای مرکزی و کتابِ تاریخ افغانستان تألیف 1940.
     در دهه هاي پس از اشغال نظامي ايران در شهريور 1320، در مدارس تعليمات عالي وطن ما از كتاب هاي «سر پرسي سايكس» به عنوان ماخذ استفاده مي شد!.
    
Percy Sykes

كتاب «تاريخ افغانستان» تاليف ژنرال سايكس تنها فايده اي را كه دارد اين است كه نشان داده است تا قرن نوزدهم، دو كشور تاريخ مشترك دارند و طبق اصل «ماكس وبر» در تعريف ملت، مي توان به آن استناد كرد و چون تاريخ (نياكان، فرهنگ و رسوم و رویدادها در گذشت زمان) مشترك است؛ پس اتباع ايران و افغانستان يك ملت با دو دولت هستند كه ترديد هم در آن وجود ندارد. طبق نظر«ماكس وبر» انديشمند آلماني و سايرين، يك و يا دو عامل از اين سه (نیاکان، فرهنگ و رسوم) نمي تواند برهان مليت باشد و هر سه عامل بايد جمع باشند. حتي «زبان» رايج به تنهايي شاخص مليت نيست. در برخي از نقاط جهان، زبان را فاتحان و مهاجمان تحميل كرده اند. زبان بسياري از كشورها مثلا غنا و جامائيكا و ... انگليسي است زيرا كه سالها تحت سلطه دولت انگلستان بودند ولي با انگليسي ها مليّت واحدي را تشكيل نمي دهند. مي دانيم كه فاتحان فرانسويِ جزاير انگلستان، قرن ها زبان خود را به انگليسي ها تحميل كرده بودند و زبان انگليسي بعدا به نيروي ناسيوناليسم اين سرزمين احياء شد ولي بسياري از واژه هاي آن ريشه فرانسوي را حفظ كرده اند. پيش از انگليسي ها، ناسيوناليسم ايراني زبان فارسي را احياء كرده و ايران را از قلمرو زبان عربي خارج ساخته بود. همزمان با فتح انگلستان توسط فرانسويان، تُركان سلجوقي هم زبان خود را در شمال غربي ايران ترويج دادند كه به صورت زبان خانگي (غير رسمي) باقي مانده است.
    بازگرديم به مطلب ژنرال پرسي سايکس:
     انگلستان كه با روسيه، در پي سازش آگوست 1907 سن پترزبورگ، ايران را ميان خود قسمت كرده بودند در منطقه نفوذ خود در ايران يك نيروي نطامي تحت عنوان «اس پي آر» تاسيس كرده بود كه افسران انگليسي بر آن فرماندهي داشتند و ژنرال پرسي سايکس مبتکر ايجاد اين نيرو بود.
     در دو سال نخست جنگ جهاني اول، ايرانيان كه از انگليسي ها به سبب مداخلاتشان در اوضاع ايران خشمگين بودند به تشويق آلماني ها و با كمك آنان در چند مورد به كنسولگري هاي انگلستان و سازمانهاي انگليسي حمله برده بودند و عده اي از ايشان را كشته بودند. همين خشم بود كه ايرانيان را بر آن داشت كه پس از بسته شدن كنسولگري هاي انگليسي به دستور دكتر مصدق، آن همه شادي كنند كه كشور به حالت تعطيل در آمده بود و روزي كه پس از براندازي 28 مرداد 1332 قرار شد انگليسي ها باز گردند، تظاهرات وسيع ضد دولتي آذرماه 1332 را به وجود آوردند و از آن پس همه ساله به اين مناسبت در آذرماه دست به اعتراض مي زنند كه اين قصه غم انگيز فراموش نشود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و «برنو» تفنگ ارتش ايران شد
برنو بلند و كوتاه ساخت ايران


    
Mauser Brothers

هفتم بهمن ماه 1309 (27 ژانويه 1931) درپي يك بررسي طولاني، شاه وقت كه فرمانده كل نيروهاي مسلح بود موافقت كرد كه «ماوزر Mauser» ساخت آلمان پس از يك دوره آزمايش چندساله، تفنگ رسمي ارتش ايران شود. اين آزمايش روي ماوزرهاي «وي. زي 24 ـ VZ » يعني ماوزر ساخت سال 1924 صورت گرفت و ستاد ارتش در سال 1934 (1313) به آن نمره قبولي داد. از آن پس ماوزر كه توليد انبوه آن از سال 1898 (110 سال پيش) در «اوبرنادورف» آلمان آغاز شده بود و در طول جنگ جهاني اول به عنوان دقيقترين و خوشدست ترين تفنگ سبك بكار رفته بود جاي تفنگهاي روسي (ناگانت = نوغان) و انگليسي و ... را در ارتش ايران گرفت. اين تفنگ توسط دو برادر آلماني به نام هاي «پتر پل» و «ويلهلم» ماوزر Mauser Brothers براي ارتش آلمان ساخته شده بود. كارخانه ماوزر بعدا شعبه خود را در شهر «برنو» واقع در ايالت موراوياي چك اسلواكي داير كرد و دولت ايران كه مشتري كمپاني «اشكودا» بود ترجيح داد كه تفنگهاي ماوزر ساخت شهر برنو Brno را خريداري كند و از آن پس در ايران نام «برنو» بر تفنگهاي ماوزر گذارده شد كه پنج تير و تك تير بودند. از دهه 1940، ايران خود دست به ساختن برنو زد و آن را در كارخانه هاي تسليحات (معروف به مسلسل سازي واقع در نزديكي دوشان تپه) و در دو نوع ساخت: برنو كوتاه و برنو معمولي. ميان دو جنگ اول و دوم جهاني بيش از يك ميليون ماوزر در آلمان و شهر برنو ساخته شد كه علاوه بر 11 لشكر پياده در ورماخت، ارتشهاي ژاپن و روماني هم به آن مجهز شده بودند. از اواخر دهه 1950 (سال 1957) به تدريج تفنگهاي نيمه خودكار آمريكايي «ام ـ 1» M_1 جاي برنو را در ارتش ايران گرفت. تفنگ «ام ـ1» كاليبر 30 در سال 1938 توسط مهندسي به نام «جان گارند John Garand» ساخته شده بود و ارتش آمريكا از آنها در جنگ جهاني دوم و جنگ كره استفاده كرده بود. ارتش آمريكا تا دهه 1960 به تدريج تفنگها «ام ـ 14» و بعدا «ام ـ 16» را در واحدهاي خود جانشين «ام ـ 1» كرده بود. از دهه 1970 ارتش ايران به وارد كردن تفنگHeckler&Koch G_3 هكلر و كخ (ژ ـ 3) و بعدا كالاشنيكوف Kalashnikov دست زد و .... اينك از برنو به علت زيبايي به عنوان تفنگ تشريفاتي استفاده مي شود. پس از خيانت شهريور 1320 (آگوست 1941) و مرخص شدن سربازان پادگانها، بسياري از برنوهاي ارتش به دست افراد ايل ها و عشاير و نيز راهزنان افتاد كه سالها باعث ناامني كشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بهمن 1327 و پيشنهاد لغو قرارداد نفت که انگستان به ايران تحميل كرده بود ـ اسکندری: در هر مسئله ایران، اثر انگشت انگلیسی ها دیده می شود
عباس اسکندري

عباس اسكندري نماينده وقت مجلس شوراي ملي (از حزب توده) در پي نطق هايي كه در چند جلسه پياپي مجلس ايراد شده بود و دكتر مصدق آغازگر آنها بود؛ در جلسه هفتم بهمن سال 1327 (مصادف با 27 ژانويه 1949 ) اكيدا خواستار لغو قرارداد نفت و برچيده شدن بانك انگلستان در تهران ـ معروف به بانك شاهي (بعدا شاهنشاهي) شد.
     وي ضمن اشاره به يكايك آسيب هايي كه ايران از دوران سلطنت فتحعليشاه قاجار از مداخلات انگليسي ها در امور خود ديده بود تني چند از نمايندگان مجلس از جمله سيد حسن تقي زاده را در اين زمينه متهم كرد و گفت که اینان هنوز هم (با وجود بيدار شدن ملت) به جانبداري از سياست هاي لندن ادامه مي دهند.
    اسکندری گفته بود که در هر مسئله ایران، اثر انگشت انگلیسی ها دیده می شود. انگلیسی ها همچنین از تلقین دولت واشنگتن دست بر نمی دارند تا در مسئله سازی برای ملل مورد نظر، همدست داشته باشند و برای اجرای برنامه ها و سیاست هایشان از پول و توان آمریکا استفاده کنند.
     متعاقب همين جلسات مجلس بود كه دانشجويان كلاس هاي درس دانشگاه تهران را تعطيل و به خيابانها ريختند. اين صداهاي اعتراض ديگر خاموش نشد تا به نتيجه رسيد.
     پانزدهم بهمن ماه همين سال (1327) در مراسم سالروز دانشگاه تهران که در محوطه دانشکده حقوق اين دانشگاه برگزار شده بود به سوي شاه تيراندازي شد. شب همان روز، حزب توده ايران متهم به شرکت در اين توطئه شد، شوراي وزيران غيرقانوني شدن فعاليت اين حزب را تصويب کرد و بعدا لايحه مربوط به پارلمان داده شد. اين تيراندازي همچنين بهانه قرارگرفت تا شاه اختيارات خود را افزايش و مداخله درامور دولت را گسترش دهد.
    رادیو مسکو در همان وقت گفته بود که تیراندازی به شاه یک طرح سازمان یافته ضدِ کمونیستی و ضدِ شوروی بوده است و نباید درباره اش ساده اندیشی شود.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    عباس اسكندري از كمونيست هاي سرشناس ايران یازدهم اسفند 1320 روزنامه «سياست» را منتشر كرد كه بعدا عملا ارگان حزب كمونيست توده شده بود.
     فعاليت های كمونيستي در ايران، تقریبا بلافاصله پس از كناره گيري رضاشاه ازسرگرفته شده بود و كمونيست ها تا بهمن سال 1327 كه حزب توده زیر فشار غرب، به تصمیم شاه و تصويب شورای وزیران وقت و مجلس، غير قانوني شد به مقامهاي دولتي مهمي از جمله عضويت شوراي وزيران و نمايندگي مجلس نائل شده بودند. تيراندازي به سوي شاه در 15 بهمن 1327 در دانشگاه تهران فرصت مناسبي به دست مخالفان حزب توده داد تا آن را غير قانوني كنند. بعضي قدرت هاي خارجي بویژه آمریکا خواهان قطع تمامی فعاليت های چپگرایی در ايران بودند.
     عباس اسكندري كه رئيس كميته تهران حزب توده بود در اجلاس 19 اسفند 1321 كنگره اين حزب به سمت دبير اول این حزب انتخاب شد. وي در دوران نخست وزيري قوام السلطنه، در خرداد 1325 فرماندار تهران شد و به اين وسيله حكومت پایتخت در اختيار حزب کمونیستی توده قرارگرفت. هنوز تهرانی های قدیمی خیابانی در غرب تهران (موازی نواب شمالی) را خیابان اسکندری خطاب می کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رويدادهاي هشتم بهمن 1357 (2 هفته پيش از پيروزي انقلاب) با نگاهي بر تيترهاي روزنامه اطلاعات، شماره آن روز:



    
    و کپي ترجمه سه خبر از خبرگزاري هاي خارجي که در صفحه هشتم همين شماره (شماره 15770) اين روزنامه درج شده بود:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دکتر احمد توکُّلی: الگوی قراردادهای نفتی که دولت آن را در آبان 1394 مصوّب کرد مغایر با قانون اساسی است
Tawakkoli, Ahmad
به گزارش خبرگزاری مِهر (بهمن ماه 1394)، دکتر احمد توکلی اقتصاددان، پژوهشگر، وزیر پیشین، نماینده سابق مجلس و رئیس هیات مدیره دیده بان شفافیت و عدالت در «نشست بحران رکود و اشتغال» که در بهمن 1394 برگزار شده بود درباره الگوی قراردادهای نفتی تازه گفت: درباره الگوی قراردادهای نفتی که دولت آن را در آبان امسال (سال 1394) مصوّب کرد آسیب شناسی به عمل آمده و اشکالات آن را اعلام کردیم، به رئیس مجلس نامه نوشتیم و گزارش کار را برای آگاهی مردم از وضعیت قرارداد منتشر ساختیم. وزارت نفت باید در چارچوب قوانین (قوانین اساسی و موضوعه) و با توجه به تجربه های تاریخی (گذشته کشور) این قراردادهای نفتی را تنظیم کند. ما احساس می کنیم که الگوی این قراردادها با اصول قانون اساسی مغایر است. در ملاقاتی که با زنگنه وزیر نفت داشتیم به او گفتیم که به بررسی های خود در این زمینه ادامه و نتیجه آن را به مردم گزارش خواهیم داد (تا اشتباهات دهه 1310 ـ تمدید قرارداد نفت با انگلیسی ها) تکرار نشود. تا اینجا که به نظر می رسد هیئت تطبیق قوانین استدلال های ما را پذیرفته است و در انتظار اعلام نظر این هیأت هستیم. دولت باید برای قراردادهای نفتی اهمیت ویژه قائل باشد؛ چون طبق این الگو ـ الگوی تازه، این قراردادها حداقل برای 32 سال کشور را متعهد می کند و بعد از آن هم با توافق طرفین امکان تمدید وجود دارد.
    دکتر توکُّلی با تشریح اهمیت نفت در اقتصاد ایران گفت: "ما مخالف استفاده از ظرفیت های داخلی و خارجی برای بهبود صنعت نفت نیستیم اما به شرط آنکه حاکمیّت ما نقض، ظرفیت های داخلی مضمحل و فساد تطهیر نشود.".
    دکتر توکلی در این نشست درباره اظهارات مقامات دولت (قوه مجریه) مبنی بر ایجاد 900 هزار شغل در سال 1393 ابراز تردید کرد. وی با اشاره به اقدام دولت برای خروج از رکود گفت: ابتدا دولت بگوید برنامه ای را که در تیرماه 1393 اعلام داشت تا چه میزان اجرایی شده و چه نتایجی داشته تا با درس گرفتن از آن، برای آینده راه جدید ترسیم کند. آنچه را که دولت در آن زمان (تیرماه 1393) اعلام کرد یک برنامه جامع نبود و معلوم نیست که به کجا رسیده است. دولت هر کاری را که کند باید بر جنبه های نهادی آن توجه داشته باشد.
    توکلی درباره برنامه ششم توسعه گفت: این را که دولت ارائه کرده برنامه نیست و هیئت رئیسه مجلس خلاف قانون عمل کرده که آن را به عنوان برنامه پذیرفته است. این برنامه با قانون تطبیق نمی کند. پیشنهاد ما این است که مجلس، همان برنامه پنجم را تمدید کند تا یک سال وقت باشد که مجلس و دولت با هم مفاهمه کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تأکید نخست وزیر و وزیر امور خارجه دولت چین در ژانویه 2012 که ایران نباید به سلاح اتمی دستیابی داشته باشد
ون جیابائو Wen Jiabao نخست وزیر وقت چین [که طبق گزارش نیویورک تایمز در لباس کمونیست، یک میلیاردر است!] در ژانویه 2012 ضمن اظهاراتی تأکید کرد که برضد هرگونه تلاش جمهوری اسلامی ایران برای به دست آوردن سلاح اتمی است. دو ماه بعد Yang Jiechi وزیر امور خارجه کابینه او در نشست سالانه دستگاه مقنّنه چین اظهار «وِن» را تکرار کرد و گفت که دولت پکن مخالف دستیابی جمهوری اسلامی ایران به سلاح اتمی است. وی درعین حال گفت که ایران حق دارد از تکنولوژی هسته ای برای مصارف مسالمت آمیز برخوردار باشد.
    خبرگزاری هایی که اظهارات وزیر امور خارجه وقت چین را مخابره کرده بودند نوشته بودند که واردات ایران از چین سالانه حدود 7 میلیارد دلار است و مردم ایران از ورود اجناسِ ساخت چین به کشورشان ـ و بعضا پیش پا افتاده که امکان تولید آنها در داخل کشور وجود دارد راضی نیستند، زیراکه می توانند بهتر از آنها را تولید کنند و قبلا هم بهتر از آن را داشتند و تولید می کردند.
    وِن جیابائو ـ متولد 1942 ـ از سال 2003 تا 2013 نخست وزیر بود و قبلا از 1998 تا 2003 معاون نخست وزیر و پیش از آن، از 1986 تا 1993 مدیر دفتر حزب کمونیست چین (حزب حاکم). ون جیابائو از 1965 عضو حزب کمونیست چین بوده است. نیویورک تایمز در گزارش اکتبر 2012 خود، ثروت خانواده وِن جیابائو را معادل دو میلیارد و 700 میلیون دلار نوشته بود که این گزارش مورد ناخوشنودی مقامات جمهوری خلق چین قرار گرفت.
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تعجب دکتر هوشنگ طالع ـ ناسیونالیست ایرانی: قدردانی دولت ایران از چین که قطع نامه های تحریم ایران را تصویب کرد!
چین ـ یکی از 5 کشور دارای حق ردّ (وتو) در شورای امنیّت، در جریان تصویب 8 قطع‌نامه‌ در راستای اِعمال «تحریم‌های ظالمانه» علیه مردم ایران در این شورا، نقش داشت و همه‌ی این قطع‌نامه‌ها را تأیید کرد.
     در آن دوران سخت، دولت پکن پا را از این حد هم فراتر گذارد و برای نگاهداری پول‌های مسدود شده‌ی ایران، تا 8 درصد بهره به ملّت ایران تحمیل کرد!. با این وجود، در جریان دیدار اخیرِ رییس جمهوری چین از ایران (زمستان 1394)، ‌از حمایت‌های چین! از ایران در دوران تحریم، به گونه ای رسمی قدردانی به عمل آمد! که برای بسیاری از اصحاب نظر، شگفت‌انگیز و پرسش‌انگیز بوده است.
    در این دیدار، دولت جمهوری اسلامی ایران از اصلی‌ترین راهبرد سیاست خارجی دولت پکن یعنی «وحدتِ چین» حمایت کامل به عمل آورد؛ در حالی که دولت چین حمایت خود را از هیچ یک از راهبردهای اصلی جمهوری اسلامی در صحنه‌ی بین المللی اعلام نکرده بود.
    سه‌شنبه 6 بهمن‌ماه 1394ـ هوشنگ طالع (یادداشت شماره 567)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نَهی شدن سلطه اقتصادی بیگانه در قانون اساسی جمهوري اسلامي و امتناع چین از پس دادن 25 تا 30 میلیارد دلار سپرده منتقله ایران
در پی ازسرگیری فعالیت های اتمی ایران و اخطارهای آمریکا و اتحادیه اروپا از سال 2006، دولت وقت ایران که تشدید تحریم ها را پیش بینی می کرد از ژانویه 2008 کار انتقال بخشی از ذخایر دلاری خود را به چین که ظاهر دوستانه داشته آغاز کرد و حجم این انتقال تا سال 2011 به بیش از 25 میلیارد دلار رسید. [طبق برخی شنیده ها، حدودا نزدیک به 30 میلیارد]. این دلارها حاصل فروش نفت ایران به کشورهای مختلف بود که به‌ صورت سپرده‌ در بانک‌های چین قرار گرفت.
    جمهوری اسلامی در چهارماه منتهی به 27 ژانویه 2013 دو بار تلاش کرد تا بخشی از این سپرده خود در بانک‌ های چین را برداشت کند اما مقامات مربوطِ دولت چین حاضر نشدند که این سپرده را به صورت همان «دلار» پس دهند. مقامات چین در پاسخ به تلاش ایران برای برداشت پول خود گفته‌ بودند که ایران تنها مجاز به برداشت از اين حساب ارزی (حساب دلاري خود) به یوان (پول ملي چین) و آن هم برای خرید کالای چین است!.
    به نظر کارشناسان امور بانکی و اقتصاد ازجمله مهرداد عمادی مشاور اتحادیه اروپا، چین با این اقدام، خلاف عرف بین المللی عمل کرد. در «عرف و مقررات بین‌المللی» وقتی کشوری ارزی را در بانک کشور دیگر سپرده‌گذاری می‌کند، می‌تواند [حق دارد] همان ارز را و بعضا نقدی (به صورت اسکناس) پس بگیرد. البته ممکن است بهره‌ آن سپرده را به پول محلی بدهند. در هیچ کجا دیده نشده که دولتِ سپرده پذیر [در این مورد؛ دولت چین] به صورت یکطرفه چنین تصمیمی بگیرد. بنابراین، به نظر می رسد که دولت چین این ذخیره‌ ارزی ایران را تبدیل به یک «وسیله» برای فروش کالای خود به ایران کرده بود. به باور مهرداد عمادی، رابطه‌ تجاری ایران با چین یکطرفه شده است.
    «بازتاب امروز» ـ یک رسانه آنلاین در این زمینه نوشته بود که دولت چین علاوه بر آنکه این پول ایران را نزد خود نگه داشته، مدیریت این پول را نیز به عهده گرفته است و ....
     این، در حالی است که بند 8 اصل 43 قانون اساسی جمهوری اسلامی تاکید بر جلوگیری از سلطه اقتصادی بیگانه بر اقتصاد ایران دارد. بند ششمِ همین اصل اسراف و تبذیر در همه شئون مربوط به اقتصاد؛ اعم از مصرف، سرمایه گذاری، تولید، توزیع و خدمات را منع کرده است.
    انتقاد ضمنی از واردات کالای معمولی از چین که در هفت سال منتهی به ژانویه 2013 افزایش چشمگیر داشت رو به گسترش بود. روزنامه «تهران امروز» وابسته به ژنرال قالیباف شهردار وقت تهران در شماره 27 تیرماه 1391 خود به نقل از نماینده ارومیه در مجلس نوشته بود که کشور از اجناس بُنجُل چین پُر شده، داروها و «مواد اولیه ساخت دارو» و نیز تجهیزات پزشکی وارده از چین دارد سلامت مردم را تهدید می کند. یک ماه پیش از آن، شکور اکبرنژاد نماینده پارلمانی پیشین تبریز از واردات بُنجُل و غیر لازم چینی به ایران که باعث بیکاری ایرانیان می شود ناله سر داده بود. «ایسنا ـ یک خبرگزاری تهران» درگزارشی نوشته بود که از چین حتی رُب گوجه فرنگی، سیر، بند شلوار، لوله پلاستیک، تکمه و ... وارد می شود. خبرگزاری مِهر بیستم دی ماه آن سال گزارشی از خطرناک بودن بعضی اقلام وارده از چین منتشر کرده و ازجمله نوشته بود که لِنت های ترمز وارده از چین با آزبِست و الیاف نسوز سرطان زا ساخته شده اند، کفش های وارده از چین ناراحتی پوستی ایجاد می کنند و .... این خبرگزاری در گزارش خود درباره خطرناک بودن اجناس وارده از چین برای سلامتی و ایجاد آلودگی محیط، تلویحا هشدار داده بود.
    در این میان، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی کابینه محمود احمدی نژاد با اشتغال کارگران چینی در ساخت آزادراه تهران ـ شمال موافقت کرده بود، حال آنکه چنین کارگرانی در ایران فراوانند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افشاگری خبرگزاری فارس درباره محمدرضا نعمت زاده وزیر وقت کابینه حسن روحانی ـ شرکت ها، ثروت و مشاغل او
محمدرضا نعمت زاده
تهران ـ ششم بهمن 1392 ـ خبرگزاری فارس: چندی پیش بدنبال تاکید رئیس جمهور [حجت الاسلام حسن روحانی] بر عدم عضویت وزیران کابینه در هیات مدیره شرکت های غیر دولتی، گزارشی با عنوان کدام وزیر رکورددار عضویت در هیئت مدیره چنین شرکت‌هایی است؟ در این خبرگزاری منتشر شد که داده های این گزارش مستند، روشن می کرد محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت کابینه کنونی (وزير وقت) در 12 شرکت غیر دولتی (بخش خصوصی) عضو هیات مدیره است ـ شرکت هایی که تاریخ ثبت اکثر آنها از سال 1389 به این سوی بوده است. اسامی این شرکت ها به شرح ذیل گزارش شده بود:
    رسا فارمد به شماره ثبت 333.79
    پلیمری پویا جم خاورمیانه به شماره ثبت 433737
    ارگ شیمی پارسا به شماره ثبت 341763
    مهندسی توسعه پترو فرآیند کرخه به شماره ثبت 435535
    الوند پترو انرژی کیش به شماره ثبت 10233
    هرمزان تجارت گستر کیش به شماره ثبت 10249
    برق انرژی پاینده جم به شماره ثبت 432445
    توسعه پتروشیمیایی ساحل دریا به شماره ثبت 426582
    توسعه نگین مکران به شماره ثبت 426868
    توسعه صنعت نعمت به شماره ثبت 408125
    تولید برق دژپل انرژی به شماره ثبت 426049
    شرکت کیمیا صنایع دالاهو به شماره ثبت 292030
    روابط عمومی وزارت صنعت، معدن و تجارت پس از انتشار این گزارش، با ارسال توضیحاتی تاکید کرد که محمدرضا نعمت‌زاده از عضویت در هیئت مدیره این شرکت‌ها برای تصدّی پُست دولتی استعفا داده است. با این حال مشخّص نیست که آیا وزیر صنعت و معدن و تجارت، تنها از عضویت در هیئت‌مدیره‌ این شرکت‌ها استعفا داده و یا اینکه سهام شرکت‌های خودرا نیز واگذار کرده است؟. نکته مهم این است که در این شرکت‌ها غیر از محمدرضا نعمت زاده، اسامی برخی منسوبین و نزدیکان وی به نیز عنوان عضو هیات مدیره ثبت شده، ضمن اینکه به جز شخص وزیر، برخی دیگر از اعضای هیات مدیره این شرکت ها ـ به رغم اینکه در دولت کنونی مسئولیت و منصب گرفته اند، هنوز استعفا نداده اند.
    اما اخیراً موضوع شبهه برانگیز دیگری در خصوص برخی دولتمردان مطرح شده که ضرورت دارد درباره آن به افکار عمومی توضیح قانع کننده ای داده شود. بر اساس زمزمه هایی که در محافل سیاسی و رسانه ای مطرح است، سرمایه و ثروت اعلام شده برخی دولتمردان در آغاز تصدّی مسئولیت وزارت، سر به هزارها میلیارد ریال می زند.
    اگرچه برخورداری افراد از سرمایه مشروع فاقد اشکال بوده و در شرایط کنونی تلاش برای تقویت اقتصاد و تولید ملی از طریق سرمایه گذاری و اشتغال زایی امری مثبت و پسندیده است اما تصدی مقامات دولتی و سیاستگذاری توسط کسانی که در عرصه تجارت و اقتصاد به هر حال رقیب دیگر افراد محسوب می شوند دارای آفات زیادی است به گونه ای که در بسیاری از کشورهای جهان به کسی اجازه داده نمی‌شود هم در دولت در نقش سیاستگذار و هم در بخش خصوصی به عنوان یک ذینفع حضور داشته باشد.
    نگاهی به شرکت های خصوصی (غیر دولتی) متعددی که محمدرضا نعمت زاده عضو هیات مدیره آنها بوده است، بیانگر آن است که وی در زمره ثروتمندان کابینه یازدهم باشد اما میزان دارایی هایی که به وی منسوب می شود رقمی افسانه ای است و چندین برابر رقمی است که گفته می شد یکی از وزیران کابینه رئیس جمهور سابق از آن برخوردار بود و به همین دلیل تا مدت ها مورد انتقاد و اعتراض قرار داشت.
    گفته می شود برخی دیگر از وزیران دولت یازدهم (کابینه حسن روحانی) نیز از چنین سرمایه و ثروتی برخوردارند. اگرچه تاکید حضرت امام (ره) و مقام معظم رهبری همواره بر این بوده که مسئولان دولتی می بایست از بین طبقات متوسط و پایین انتخاب شوند تا درد محرومین و مستضعفین را بفهمند اما اگر از این فاکتور ـ البته مهم و اصولی ـ چشم پوشی کنیم، سابقه این دولتمردان بیانگر آن است که آنان سالیان طولانی و متمادی در بخش خصوصی فعال بوده و سابقه چندانی در مدیریت دولتی ندارند.
    اما محمدرضا نعمت‌زاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی ـ جز مقطعی کوتاه در سال های اخیر، در زمره مدیران دولتی به شمار آمده و می آید. وی از سال 1958 (چندی پس از انقلاب) تاکنون سابقه 10 ماه سرپرستی وزارت کار، 10 سال تصدی وزارت صنایع و معادن در دولت‌های محمدعلی رجایی و هاشمی رفسنجانی، تصدی مدیریت عامل شرکت ملی پتروشیمی در دولت خاتمی و شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی در دور اول دولت احمدی‌نژاد را در کارنامه خود دارد.
    به عبارت دقیق‌تر، نعمت‌زاده در طول 3 دهه گذشته به عنوان وزیر یا معاون وزیر یا مدیر ارشد، مسئولیت دولتی داشته و تنها تقریباً در 4 سال دوم دولت احمدی‌نژاد مسئولیت دولتی بر عده وی نبوده است.
    آنچه از ظواهر امر برمی آید، ورود جدّی و صریح نعمت زاده به بخش خصوصی و از جمله تاسیس شرکت های مختلف در بخش پتروشیمی توسط وی و نزدیکانش در 4 سال گذشته صورت گرفته و احتمالاً بخش عمده ای از سرمایه اندوزی وی مربوط به همین چهار سال است چون علی‌القاعده فرض بر این است که یک مقام مسئول دولتی ـ به عنوان مثال وزیر صنایع یا مدیرعامل پتروشیمی ـ که سیاستگذار دولتی است، خود در قامت یک فعال بخش خصوصی در همان عرصه ظاهر نمی شود.
    اکنون بدون هیچ قضاوتی درباره شیوه فعالیت اقتصادی این وزیر 68 ساله صنعت، ‌معدن و تجارت در بخش خصوصی، این سؤال جدی اذهان صاحب نظران اقتصادی را به خود مشغول کرده است که آیا طی 4 سال فعالیت در بخش خصوصی بدون بهره گیری از رانت، دستیابی به ثروت کلان منتسب به محمدرضا نعمت زاده امکان پذیر است یا خیر؟
    پاسخ به این سئوال، فارغ از جنجال ها و حاشیه تراشی های سیاسی، می تواند نقطه آغازینی برای شفّاف سازی عرصه اقتصاد و آسیب شناسی فعالیت بخش خصوصی در ایران و نحوه تعامل آن با دولت باشد.
    
    [مشاغل دولتی محمدرضا نعمت زاده متولد سال 1324 ـ تبریز: در دولت شورای انقلاب در سال 1358 به مدت 10 ماه وزیرکار، در کابینه محمدعلی رجایی نخست وزیر وقت در سال 1359 به مدت یک سال وزیر صنایع، در دوران نخست وزیری میرحسین موسوی از مدیران ارشد سازمان صنایع دفاع و شرکت توانیر، در دو دوره دولت هاشمی رفسنجانی به مدت 8 سال وزیر صنایع، در دولت محمد خاتمی معاون امور پتروشیمی و در دور اول دولت محمود احمدی نژاد یکی از معاونت‌های وزارت نفت را در اختیار داشت و مسئول شرکت ملی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی بود. در جریان انتخابات خرداد 1392، نعمت زاده رئیس ستاد انتخاباتی حسن روحانی بود.]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گزارش های مربوط به فساد اداری و ریخت و پاش، در سال 1392 برخی از رسانه های آنلاین ایران را به روزنامه نگاری اینوستیگیتیو بازگشت داده بود
«ژورنالیست» باید درباره هر حرکت غیر عادی که ببیند و بشنود بررسی و نتیجه کار را منعکس کند ـ منفی و یا مثبت ـ تا جامعه آگاه و روشن و راه نادرست را مسدود و سلامت خودرا حفظ کند. در تعاریف روزنامه نگاری از روزنامه نگار به عنوان «چشم و گوش و نیز صدای جامعه» نام برده شده و به همین دلیل، در قوانین و ضوابط، مورد حمایت قرار گرفته است. قانون اساسی فدراسیون آمریکا دو قرن و اَندی سال پیش در نخستین اصلاحیه های دهگانه خود معروف به بیل آو رایتز The Bill of Rightsو زمانی که روزنامه نگاری هنوز طفلی بیش نبود این حق را به روزنامه نگاران این کشور داده است و قوانین اساسی بسیاری از کشورها به اقتباس از آن.
Ida

Steffens


    Lincoln Steffens و Ida Tarbell دو روزنامه نگار آمریکایی با گزارش های روشنگرایانه خود در دهه نخست قرن 20 به این روش جان تازه دادند، درخشیدند و تاریخساز شدند.
    «آیدا تاربل» در يك رشته گزارش، سوء عمل كمپاني استاندارد اويل را افشاء کرده بود که مجموعه آنها بعدا یک کتاب با عنوان «تاریخ کمپانی استاندار اویل» شده است. آیدا در نوشته هایش نشان داده بود که جان دی. راکفلر John D. Rockefeller فردی پولپرست، انحصارگر و شریر است.
    «لینکِن استیفِنس» هم در زمان خود درباره فساد اداری بویژه در مدیریت های محلی بررسی و گزارش تهیه کرده بود که مجموعه گزارش های او سالها بعد به صورت کتابی تحت عنوان «مايه شَرم شهرها» انتشار یافته که سوء استفاده های مقامات، تعدّی ثروتمندان پولپرست و آزمند و اجحاف و احتکار بازرگانان را عیان می کند و عبرت آموز است.
    گزارش های آیدا باعث شد که در سال 1911، دیوان عالی آمریکا فعالیت استاندارد اویل را از شمول قانون ضد تراست بداند و حکم به تجزیه آن کمپانی بدهد که کمپانی های بزرگ نفتی از اِکزان تا موبیل و شِوران و ... از بطن آن به وجود آمده اند. «جان دی راکفلر» ثروتمند وقت کمپانی «استاندارد اویل» را در ژانویه 1870 به ثبت داده بود و قراربود که تنها در ایالت «اهایو» فعالیت داشته باشد که در اندک مدتی دارای شعب متعدد شده و همه ایالت های نفتدار آمریکارا با اضافه کردن نام ایالت بر اسم کمپانی دربرگرفته بود و به صورت کارتِل درآمده بود و راکفلر را در زمان خود میلیاردر اول جهان کرده بود. این روش روزنامه نگاری ـ روزنامه نگار در نقش کارآگاه پلیس ـ ادامه یافت و اینوستیگیتیو ژورنالیسم عنوان گرفت که پاسدار رایگان و موثر سلامت جوامع بشری از کَژی ها و فساد ـ بویژه فساد دولتی شناخته شده است.
    به گفته برخی از اصحاب نظر، کمرنگ شدن این روش روزنامه نگاری در جمهوری اسلامی بویژه از پایان جنگ 8 ساله، میدان را برای پیدایش فساد اداری که اخیرا مواردی از آن انتشار یافته باز گذارده بود. احتمالا بیم از طرح شکایت و احضار مدیر رسانه به دستگاه قضایی باعث این کار بوده است. پیاده شدن اظهارات و نطق و بیان از نوار ضبط صوت و عینا درج شدن ـ ولو با جملات نامفهوم و عبارات شکسته (نه مطابق دستور زبان فارسی) نشانه آن است که روزنامه نگاران نمی خواهند ناشر رسانه و همچنین خودشان مورد اعتراض قرارگیرند که اظهارات، «اِدیت» شده است. ولی اخیرا (از بهمن 1392) مطالبی در آنلاین برخی از خبرگزاری های داخلی به چشم خورد که نشان می دهد وارد روزنامه نگاری اینوستیگیتیو و صریح نویسی [اغماض نکردن] شده اند که نوعی هشدار با هدف محافظت از ارزش ها، رعایت حقوق و ضوابط، بازداری و پیشگیری خوانده شده است ـ کاری است جالب که اگر ادامه یابد فساد اداری، تبعیض و اجحاف مشاهده نخواهد شد.
    
    یک نمونه از این صریح و بدون اغماض نویسی؛ مطلب طولانی ششم بهمن ماه 1392 خبرگزاری فارس درباره محمدرضا نعمت زاده وزیر صنعت، معدن و تجارت کابینه حسن روحانی، ازجمله اشاره به مشاغل قبلی او، ثروت و مشارکت او در 12 شرکت غیر دولتی بود. این خبرگزاری در پایان گزارش مشروح خود و طرح سئوالی که در این زمینه ها در اذهان پدید آمده نوشته است:
     «پاسخ به این سئوال ـ فارغ از جنجال ها و حاشیه تراشی های سیاسی ـ می تواند نقطه آغازینی برای شفّاف سازی عرصه اقتصاد و آسیب شناسی فعالیت بخش خصوصی در ایران و نحوه تعامل آن با دولت باشد.".
    
    تَسنیم ـ یک خبرگزاری دیگر با «حیدر مستخدمین حسینی» معاون وزیراقتصاد کابینه خاتمی مصاحبه کرده که از آن دست روزنامه نگاری است. حیدر مستخدمین حسینی در این مصاحبه با اشاره به اینکه تیم اقتصادی روحانی قوی‌تر از این می توانست باشد، به عدم‌ جسارت این دولت در تصمیم‌گیری اشاره و با انتقاد از اقتصاد وارداتی گفته است که با 700 میلیارد دلار [درآمد نفت در دوران حکومت احمدی نژاد] اتفاقی نیافتاد که به 4 میلیارد دلار آزادشده در اقساط 8 گانه دل خوش کنیم. وی که مصاحبه اش شش هزار و 460 کلمه بود همچنین گفته است:
    «هیچ دولتی در 3 دهه گذشته برای اقتصاد، برنامه جامع نداشت»، «دولت یازدهم ـ دولت حسن روحانی ـ به دنبال اقتصاد وارداتی است و به غلط، همه تقصیرها را گردن تحریم می اندازد»، «کسی در کابینه نیست که حرف آخر را در اقتصاد بزند»، «بانک مرکزی پس از 4 ماه هنوز سیاستی مشخّص ندارد»، «رئیس جمهور یک معاون اقتصادی لازم دارد»، «دولت باید جسارت اعلام سیاست ارزی خودرا داشته باشد»، «رقم واقعی مطالبات معوّق بانک ها 200 هزار میلیارد تومان است»، «دولت یازدهم جسارت لازم برای تصمیم گیری های مهم و حیاتی را ندارد» و «در دولت یازدهم، شورای پول و اعتبار ـ که باید مستقل از دولت و مرکب از کارشناسان مربوط باشد ـ عملا دولتی شده است!».
     این سرخط ها بخشی از نقدهای تند «حیدر مستخدمین حسینی» معاون اسبق وزارت اقتصاد و معاون پیشین بانک مرکزی به سیاست های اقتصادی دولت یازدهم بوده است.
    
    خبرگزاری فارس هفتم بهمن ماه 1392 (27 ژانویه) یک گزارش بسیار طولایی از بوروکراسی پیچیده در معاملات خانه و زمین در جمهوری اسلامی منتشر کرده و نوشته بود که در عصر اینترنت و سرعت، یک معامله فرضا آپارتمان، چندین هفته طول می کشد تا از ثبت و شهرداری و ... استعلام شود، هر استعلام هزینه دارد و تنظیم سند در دفترخانه مدتی طول می کشد، درصد دلال (حق کمیسیون فروش) مشخص نیست و چانه زنی در کار است و صدها مشکل دیگر و دعاوی، و بسیار دیده شده که فروشنده و خریدار، در میان راه از انجام معامله پشیمان می شوند و دشواری تازه ای به میان می آید. باید این مسائلِ ناراضی تراش و درد سرآور حل شود [یعنی که حل این مسائل واجب تر از نفت است.].
    
    
یوسفیان مُلّا

این خبرگزاری در گزارش دیگری اظهارات عزت الله یوسفیان مُلّا عضو ناظر مجلس در ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی را منتشر کرده که خواسته است اسامی ویژه خواران از هر وزارتخانه خواسته و اعلام شود و گفته است که سکوت وزارتخانه ها درست نیست، باید بنویسند و امضاء کنند تا اگر خلاف آن ثابت شود به قوه قضائیه اعلام جرم شود. مگر می شود که وزارتخانه و سازمان دولتی از اِعمال نفوذ و ویژه خواری در چارچوب خود بی خبر باشد!. رئیس جمهور و معاون اول او به دستگاههای اجرایی دستور دادند که ظرف یک هفته ویژه خواران را به ستاد مبارزه با مفاسد اقتصادی معرفی کنند که جوابی نیامده است. یوسفیان ملا تصریح کرده بود: "اینکه دو مقام ارشد کشور [رئیس جمهور و معاون اول او] دو دستور مجزّا صادر کنند و هیچ پاسخی نگیرند و هیچ اتفاقی نیافتد می‌تواند نشانه این باشد که بدنه نمی‌خواهد در مبارزه با فساد با رئیس‌جمهور همکاری کند.".
    
    خبرگزاری فارس همچنین گزارشی به سبک اینوستیگیتیو درباره واردات ماده اُکتان افزای غیر استاندارد MMT از چین نوشته بود که از خواندن آن چنین بر می آید که نزدیک به یک ماه است که از انتشار خبر مربوط به این ماده اُکتان افزا می گذرد که گفته شده است در افزایش آلایندگی هوای کلانشهرها نقش داشته است. مقامات مربوط هرکدام سخنی گفتند و برخی حتی منکر واردات این ماده و افزودن آن به بنزین در پالایشگاه شیراز شدند! و بعضی هم گفتند که استاندارد است که ناگهان رئیس سابق شورای رقابت وارد ماجرا شد و گفت که در این قضیه، اظهارات ـ هم گمراه کننده و هم به خاطر انحصار تجارت است و اصولا پالایشگاه شیراز در برگزاری مناقصه تبعیض قائل شده است و .... گزارش این خبرگزاری مفصل بود و نام همه این مقامات در آن ذکر شده بود.
    
    همچنین این بار رسانه های تهران،حادثه وقوع حریق در یک کارگاه دوزندگی در طبقه چهارم یک ساختمان واقع در خیابان جمهوری را که دو زن دوزنده به علت نبود تجهیزات کامل برای نجات، خودرا به پایین افکندند و جان سپردند به صورت انتقادی و روشن (بدون اغماض) منعکس کرده بودند که یک هشدار به مقامات شهر و آتش نشانی بوده و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اظهارات یک حقوقدان در بهمن 1392 درباره فساد اداری ـ اقتصادی، رانت خواری و رابطه سالاری و علل ـ زیانهای عمومی آن و راه ریشه کنی اش
حقوقدان، علی نجفی توانا پنجم بهمن ماه 1392 (25 ژانویه 2014) در یک مصاحبه اختصاصی به ایرنا (خبرگزاری دولت جمهوری اسلامی) گفت که اگر مسئولان امور به وظایف خود به درستی عمل کنند فساد اقتصادی در کشور نخواهیم داشت. البته بخش نظارتی هم ضعیف عمل کرده است. اگر حکم محکومیّت نخستین رانت خوار و جزئیات قضیه اعلام و گزارش می شد، ایجاد تنبّه می کرد و این قبیل جرائم ادامه نمی یافت.
    نجفی توانا برخورد قضایی را هم ناکافی دانست و گفت که برخورد قضایی با این افراد چندان قوی نبوده است. [در این موارد] در اکثر برخوردهای قضایی، افراد مسؤل کمتر مشاهده می شوند و معمولا از افرادی به عنوان متهمان فساد یاد شده است که دست دوم، فرعی و بیشتر آنانی بوده اند که در سایه نهاد اداری فعالیت داشتند. متاسفانه برخی جناح ها نیز با حمایت از پاره ای متخلّفان وابسته به خود، تا حدی باعث نهادینه شدن فساد اقتصادی در کشور شده اند.
    نجفی توانا گفت که فساد اقتصادی از اِعمال نفوذ در امور مربوط، رانت خواری، سوء استفاده از مقام دولتی و تعدّی به بیت المال تا تغییر نظام ِ توزیع کالا به سود خود، تولید و عَرضه کالای ناسالم و ارتکاب جعل،اختلاس، ارتشاء و کلاهبرداری در این امور را در بر می گیرد. فساد اقتصادی در اذهان نقش می بندد و با شنیدن این عبارت، ضعف مدیران و مسوولان و بی توجهی آنان به مصالح عمومی در ذهن افراد [اتباع] تداعی می شود. مدیران و مسؤلانی که با قید سوگند، قبول مسئولیت کرده اند باید به حکم وظیفه، حافظ منافع عمومی (مردم و کشور) باشند، از منافع ملی و بیت المال پاسداری کنند و نگذارند که به اموال عمومی دست درازی و ثروت اندوزی شود.
    مقامات دولتی حافظ منافع فرد و جامعه هستند و برای این کار انتخاب و منصوب می شوند و نباید حتی تصوّر حمایت از بستگان و دوستان، یا افراد همگروه و هم جناح را به خود راه دهند. کسب ثروت از راههای ناسالم جامعه را به تباهی می کشاند.
    این وکیل دادگستری مدیران و مسؤلان یک جامعه را الگویی برای مردم خواند و گفت که وقتی در یک جامعه یک مدیر و یا مسؤل در محافظت از بیت المال و منافع عمومی کوتاهی و غفلت کند و یا تعمّد داشته باشد این، از بُعد تبدیل شدن به الگو و قاعده تقلید ـ بر مردم تاثیر می گذارد و می توان گفت که نوعی خیانت است. این روش موجب می شود تا آحاد جامعه آموزه های نادرست تحصیل و اقتباس کنند و با تقلید این روش آن مقام، خود نیز در امور روزمره ـ تخلّف و فرار از قانون را امری طبیعی برای زندگی تلقی کنند و عادت شود.
    به گفته این حقوقدان، جامعه ای که در آن فساد اداری باشد؛ عدالت، آرامش و سلامت و درنتیجه خوشبختی وجود نخواهد داشت.
    نجفی توانا عدم انتشار جزئیات یک فساد مکشوفه و نقد آن در رسانه ها را یکی از علت های افزایش فساد در یک جامعه عنوان کرد و گفت که رسانه ها باید روش های اداری ناسالم و موارد فساد را که مشاهد می شود منتشر و نقد کنند و به جامعه هشدار دهند. اگر چنین نباشد فساد اداری برای بسیاری از اعضای جامعه (مردم) پنهان خواهد ماند و رانت خواری و رابطه سالاری رایج و امری عادی خواهد شد و کشور آسیب خواهد دید. رابطه سالاری و رانت خواری باعث می شود تا برخی افراد بتوانند [از جیب ملت] صدها و هزاران میلیارد ثروت اندوزی داشته باشند ـ درآمدی که هیچ فعالیت موثر و سالم (قانونی، اصولی و مفید) برای کسب آن انجام نشده است.
    این افراد عمدتا کسانی هستند که با داشتن ارتباط، وام های آنچنانی و مجوّزها و امکانات مختلف به دست می آورند، ویژه خواری می کنند و مولتی میلیاردر می شوند. فساد و تبعیض دو پدیده مشکل ساز هر کشور هستند. «فقر» ناشی از فساد و تبعیض و اَعمال همین دانه درشت هاست و به باور جامعه شناسان، فقر و عِلم به وجود تبعیض باعث از میان رفتن اخلاق حسنه در مردم می شود که ممکن است زوال و انحطاط به دنبال داشته باشد.
    برای قطع فساد اداری ـ اقتصادی باید در انتصابات و استخدام ها، به شایسته سالاری و پیش شرط های دیگر توجه و دقت شود و قوه قضاییه نیز بدون تبعیض و با قدرت تمام و سرعت با مفسدان برخورد کند. همچنین فهرست اموال افرادی که از طریق نامشروع تحصیل مال کنند و راههای کسب مال که رفته اند منتشر شود تا تکرار نشود. برای ریشه کن کردن فساد، همکاری و معاضدت همگانی لازم است، یک فرد باید از فامیل و آشنا شروع کند و اگر ببیند برادر، فرزند، یا یکی از اقوام، دوستان و آشنایان مرتکب فساد می شود و راه درست نمی رود، نگذرد و تسامح و تساهل نکند و به هر طریق که بتواند مانع شود.
    این حقوقدان گفت: اخباری که اخیرا در کشور درباره چند مورد فساد اداری و ثروت اندوزی ناسالم انتشار یافته، این سئوال را در ذهن هر مخاطب به وجود می آورد که با داشتن قوانین چگونه این گونه فساد رخ داده و کدام فرد مسلمان می تواند به خود اجازه دهد که از راه ناسالم چنین ثروتی بیاندوزد؟. به هر حال، فساد اداری ـ اقتصادی باید آسیب شناسی شود تا بتوان با آن مبارزه موثر کرد و این مبارزه باید همگانی و خستگی ناپذیر باشد و تا قطع ریشه فساد ادامه یابد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در بهمن 1394 بدهی دولت به شبکه بانکی 95 هزار میلیارد تومان ـ نرخ رشد نقدینگی 25 درصد
به گزارش خبرگزاری فارس (دهه نخست بهمن ماه 1394= ژانویه 2016)، اکبر کمیجانی قائم مقام بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران در یک همایش اقتصادی گفت: رشد نقدینگی [چاپ اسکناس و چک بانک] جز اینکه برای کشور تورّم پول داشته باشد و در سطح کلان به همه آسیب بزند، ریسک فعالیت‌های اقتصادی را بالا ببرَد و سرمایه‌گذاری را مختل می‌کند، چیز دیگری عاید نخواهد کرد.
    کمیجانی با بیان اینکه بازار بین‌بانکی دارای اهداف چندگانه است، ‌گفت: در آبان ماه (آبان 1394) نرخ سپرده قانونی به 27 درصد و نرخ بازار بین‌بانکی 20 درصد بود و معاملات 60 مورد بانک‌ها در حد 19 درصد در نوسان بود.
    به اظهار کمیجانی، در حال حاضر (بهمن ماه 1394) میزان بدهی دولت به بانک‌ها 95 هزار میلیارد تومان است.
    کمیجانی با اشاره به رشد نقدینگی در سال‌های گذشته، گفت: در سال 1392 رشد نقدینگی 30 درصد بود، ضمن اینکه ما بار سنگینی تسهیلات اعتباری مسکن مِهر را هم داشتیم در سال 1393 رشد نقدینگی را به 22 و 3 دهم درصد رساندیم و اینک (هفته نخست بهمن ماه 1394) حدود 25 درصد است (در آذرماه این سال حدود 24 و 6 دهم درصد) بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دستگیری 88 تَن از اراذل و اوباش تهران در یک شب در بهمن ماه 1392!
به گزارش ششم بهمن ماه 1392 خبرگزاری تَسنیم، پلیس منطقه تهران شب پیش از این (5 بهمن 1392)، در یک عملیات گسترده 88 تن از اراذل و اوباش این شهر (پایتخت جمهوری اسلامی ایران) را دستگیر کرد.
    به اظهار رئیس پلیس تهران، قریب به اتفاق این دستگیرشدگان دارای سابقه مجرمیّت بوده اند [پس از آزادی از زندان، ارتکاب جرم را از سر گرفته بودند].
     گفته شده بود که بیشتر دستگیرشدگان دارای سلاح سرد و گرم بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سیل مخالفت و اعتراض جهانی به بخشنامه دونالد ترامپ که ورود ایرانیان ازجمله کارت سبزی ها و اتباع 6 کشور دیگر را به آمریکا موقتا ممنوع کرده بود

     دانالد ترامپ (رئیس جمهوری وقت آمریکا) 7 روز پس از اینکه زمام امور فدراسیون آمریکا را بدست گرفت ـ جمعه 27 ژانویه 2017 (هشتم بهمن 1395 و نخستین روزِ سالِ قمریِ چینی ها که علامت آن خروس بود) با امضاء یک دستور العمل، ورود اتباع هفت کشور اسلامی ازجمله ایرانِ 80 و چند میلیونی را تا اتخاذ تصميم بعدي، براي سه ماه به آمریکا ممنوع کرد. در این دستور العمل، آوارگان و پناهجویان از همه کشورها نیز تا 4 ماه نمی توانستند اجازه ورود به آمریکا به دست آورند و فراریان از سوریه برای مدتی نامعلوم. عنوان این دستور العمل (Executive Order)؛ محافظت ملت (مردم آمریکا) از ورود تروریست های خارجی به USA گذارده شده بود: PROTECTING THE NATION FROM FOREIGN TERRORIST ENTRY INTO THE UNITED STATES
    طبق گزارش های رسانه ای وقت، این دستور العمل که تقریبا بلافاصله به اجرا درآمده بود مانع از ورود حتی آنان که ویزای ورود در دست داشتند و یا در هواپیما و در مسیر خود به آمریکا بودند شده بود و این شمار پس از ورود به فرودگاههای آمریکا تا ترتیب داده شدن دیپورت، بازداشت موقّت می شدند. همین گزارش ها حکایت از آن داشت که دارندگان کارت اقامت دائم در آمریکا (معروف به کارت سبز) نیز که در خارج از آمریکا بسر می بردند به رغمbiometric screeningشدنِ قبلی (انگشت نگاری، اندازه گیری کف دست، وضعیت چشم، آهنگ صدا و طرز حرکت و ...)، باید به کنسولگری های این کشور می رفتند تا مجوّز بازگشت بگیرند.
    این دستورالعمل از همان لحظه امضاء، خبر بزرگ رسانه ها شده و مخالفت های متعدد از جمله دادن دادخواست به دادگاه و اعتراض انجمن های مدافع حقوق بشر و ... را به دنبال داشت. برخی از اصحاب نظر گفته بودند که ترامپ از آسان ترین وعده های دوران کَمپین انتخاباتی ـ به لحاظ اجرا ـ آغاز کرده ولی این اقدام به این شکل، بسیار ناراضی تراش و در نتیجه دشمن ساز و دنباله دار خواهد بود زیراکه یک طرف اجرای آن (این قضیه)، انسان ها هستند نَه دولت ها و تاریخ نشان داده است که رنجش فرد و دلخوری او به مراتب زیان بار تر و عمیق تر از دولت ها و سیاسیون است. به اظهار این آگاهان، تقریبا همه دولت های هفتگانهِ این ملل بی میل نبوده اند که مردمشان با چنین اقدام دولت آمریکا، ناراضی از این دولت شوند. سر و صدای این کار ـ اگر دستورالعمل؛ اصلاح عبارتی، حذف برخی از شمول آن و ... (از سوی کاخ سفید واشنگتن) نشود مدت ها طول خواهد کشید و به شهرت آمریکا از لحاظ هوادار آزادی و حقوق انسان بودن صدمه خواهد زد. این دستور العمل تا حدی مبهم است و لازم است که مفاد آن روشن و خالی از ایراد حقوقی و انسانی شود.
    یک حقوقدان گفته بود: کسانی که ویزای ورود به آمریکا در دست دارند دارای «حق» شده اند ـ حق ورودِ موقّت و یا دائم به آمریکا. با به دست آوردن این حق، بلیت و هزینه سفر تهیه کرده اند و متضرر و خشمگین و احتمالا دشمن خواهند شد، نه تنها خودشان بلکه بستگانشان در آمریکا. باید اجرای آن دارای مُهلت می بود و دارندگان کارت سبز که در آمریکا کسب و کار دارند و دارای خانواده و تعهدات مالی و ...، مشمول آن قرار نمی گرفتند. آنان برای انجام اموری به خارج از آمریکا رفته اند و نمی دانستند که چنین بخشنامه ای صادر خواهد شد. ایشان نیاز به مُهلت حتی مُهلت چند روزه برای بازگشت دارند. برخی از آنان گذرنامه جِلدسفید دارند (معروف به مدرک مسافرت، دارای اعتبار دو ساله که به کارت سبزی ها در صورت تقاضا داده می شود) و دولت آمریکا که همواره مدافع حقوق بشر بوده باید به مدارک صادره خود احترام بگذارد. گرفتن کارت سبز آسان نیست باید از غربال عبور کنند و .... اگر در این اقدام تجدید نظر نشود دولت آمریکا با هزاران ادعای غرامت و ایراد جهانی ازجمله اصل عطف به ماسبق کردن بخشنامه رو به رو خواهد شد. برخی از دولت ها ازجمله ایران دارای این قانون هستند که اتباعشان می توانند علیه دولت خارجی به دادگاههای محلی دادخواست دهند. دنیا، امروز و فردا بپایان نمی رسد. پرونده دادخواست ها تا دوران پرزیدنت های بعدی باقی خواهند ماند. دنیا بر این پایه باقی نخواهد ماند. «سوشل میدیا» مردم را به هم نزدیک کرده و در جهانِ قرن 21 قدرت های متعدد در حال سر برآوردن هستند. در تصمیم گیری ها و اقدامات، مخصوصا در جایی که پای توده های مردم در کار است نباید عجله کرد.
    رسانه ها از روز پس از به اجرا درآمدن بخشنامه، پُر از اخبار مربوط به دچار مشکل شدن مسافرت اتباع کشورهای هفتگانه و کارت سبزی های خارج از آمریکا بوده و برخی نوشته بودند که این هم از دولت آمریکا!. چند نمونه از این مشکلات:
    
    بانو دکتر حماسه طیاری ـ ایرانیِ مقیم انگلستان که برای دیداری از «کُستا ریکا» به این کشورِ آمریکای لاتین رفته بود، باید از راه تراتزیت آمریکا به لندن باز می گشت که گذرنامه ایرانی او برایش مشکل شده بود. او فقط به یکی ـ دو ساعت از این گِیت به آن گِیت رفتن در فرودگاه نیویورک نیاز داشت. دو عراقی که در کشور خود سالها برای آمریکا کار می کردند برای ورود به این کشور دچار مشکل شده بودند.
    یک ایرانی گفته بود که تاریخ باعظمت ایرانیان پاک از عمل تروریستی شهروندانش است. این که چشم بندی نیست، یک مورد عمل تروریستی ایرانیان را اعلام کنند. نباید ایرانیان را در این بخشنامه در این ردیف قرار می دادند. حدود یک میلیون ایرانیِ ساکن آمریکا ـ همه دانشگاه دیده هستند و به دور از ارتکاب گناه و جرم. ایرانیانِ تبعهِ آمریکا شده، همه شرایط خوب بودن را داشته اند. دولت آمریکا نباید اجازه دهد که به گذرنامه اش بی احترامی شود و از ارزش آن در میان ملل کاسته شود که این، یک آغاز کاهش شهرت خوب و قدرت است.
    یک پزشک ایرانی دارای کارت سبز آمریکا که برای شرکت در عروسی خواهر زاده اش به ایران رفته و سفر او برای چهار روز برنامه ریزی شده بود اطلاع یافته بود که شرکت هوایی مربوط، حمل مسافر از تهران به آمریکا را تا 3 ماه دیگر لغو کرده و چون آمریکا در ایران کنسولگری ندارد او باید به کشوری دیگر برود و روزها انتظار بکشد تا بتواند به آمریکا بیاید و تا آن روز تکلیف صدها بیمار وی که تعیین وقت شده بودند چه می شود!.
    صفحات اول شماره های یکشنبه دهم بهمن ماه 1395 روزنامه های تهران (که در زیر کاپی شده اند) تماما بویژه نشريات معروف به اصلاح طلبان در انتقاد از این دستور العمل بودند. برخی نوشته بودند که عاملان حوادث 11 سپتامبر 2001 از اتباع سعودی و امارات عربی متحده بودند ولی اتباع این کشورها مشمول منع ورود قرار نگرفتند. فعالیت القاعده و طالبان آمریکایی کُش در افغانستان است ولی اتباع این دولت مشمول این بخشنامه نیستند!.
    یک عراقی گفته بود: تا سال 2003 که آمریکا کشور ما را تصرف کرد، ما زندگی راحتی داشتیم و در اَمن و امان بودیم و از تروریسم در کشور ما اثری نبود. چرا و به چه دلیل آمدند و ما را به این روز انداختند. ما که گفته بودیم سلاح اتمی نداریم، و خواسته بودیم که بیایند بازرسی کنند. چرا پاکستان که اين اسلحه را دارد به این روز سیاه نیفتاده است. چند لیبیایی هم همین حرف را زده و گفته بودند که چه زندگی خوب و آرامی داشتند. یک آواره سوری که از ورود به آمریکا منع شده بود گفته بود: «تاریخ» بعدا خواهد گفت که پول و اسلحه و سیاست کدام دولت ما را آواره کرده است و در مورد سودان؛ پدر نفت بسوزد!.
    طولی نکشید که قاضی یک دادگاه فدرال آمریکا با صدور حُکم، اجرای بخشنامه دونالد ترامپ را به حالت تعلیق درآورد تا جریان دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشیده شود و با این اقدام، ترامپ در بخشنامه خود بازنگری کرد که این بار هم اعتراضات قضایی به آن وارد آمده است.
    [درج نظرات و اعتراضات ادامه خواهد داشت]
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سخنگوی قوه قضائیه محکومیت مهدی جهانگیری [برادر معاون اول حجت الاسلام حسن روحانی] به جرم قاچاق ارز و تحصیل مال نامشروع را تأیید کرد
خبرگزاری مِهر ـ هفتم بهمن 1399: غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه در نشست خبری امروز در خصوص آخرین وضعیت پرونده مهدی جهانگیری [برادر معاون اول حجت الاسلام حسن روحانی رئیس جمهور وقت] گفت: حُکم نهایی این پرونده صادر و ابلاغ شده است. در این پرونده مهدی جهانگیری به جرم قاچاق حرفه‌ایِ ارز به مبلغ 607 هزار و صد یورو و 108 هزار دلار ـ به دو سال حبس، ضبط ارز و جزای نقدی چهار برابر بهای ریالی ارزِ قاچاق شده و در پرونده دیگری به جرم تحصیل مال نامشروع به مبلغ بیش از 456 میلیارد و 216 میلیون و 750 هزار ریال به تحمل دو سال حبس و رَدِّ مال محکوم شده است. در رابطه با خودداری از دادن اطلاعات واقعی به بورس، او به دو بار 74 ضربه شلاق محکومیت شده بود که یک مورد آن به جزای نقدی تبدیل شده است و عملاً منتفی است.
    سخنگوی دستگاه قضائیه در مورد آخرین وضعیت پرونده فساد مدیران بانکی ـ پرونده ارزی مربوط به مدیران بانکی گفت که این پرونده در دادسرا رسیدگی و به دادگاه ارسال شده است. در این باره از برخی از افراد از جمله رئیس سابق بانک مرکزی تحقیقاتی انجام شده است.
    غلامحسین اسماعیلی در خصوص قانون مبارزه با قاچاق ارز و کم کاری برخی مسئولان گفت: "قوه قضائیه به این مسئله ورود کرده است و به جهت سامانه‌هایی که در این رابطه بودند بازرسی کل کشور هشت نهاد و دستگاه را شناسایی کرده و دفاعیات از مدیران این دستگاه‌ها اخذ شده است و چنانچه قانع کننده نباشد روند قضائی ادامه خواهد داشت و اگر قصوری باشد این افراد تحت تعقیب قضائی قرار خواهند گرفت.".
    
    تیتر اظهارات سخنگوی قوه قضائیه، به صفحات اول برخی از روزنامه های تهران ـ شماره های چهارشنبه هشتم بهمن ماه 1399 برده شده است که کپی آن از سه روزنامه در زیر درج شده است تا در تاریخ بماند:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
پايان محاصره 30 ماهه لنينگراد و درس عبرت ـ هشدار تفسیرنگاران آمریکای لاتین به پوتین در سال 2007
27 ژانويه سال 1944 پس از 30 ماه و تحمل نزديك به يك ميليون تَن تلفات، محاصره شهر لنينگراد (پتروگراد پایتخت تزارها که بنیادگذار آن پتر بزرگ پدر روسیه بزرگتر بود و اینک سن پترزبورگ كه ولاديمير پوتين از آنجاست) شكسته شد. نيروهاي آلمان از دهم جولای 1941 محاصره لنينگراد را با هدف تضعيف روحيه روس ها آغاز كرده بودند. حمله به لنينگراد با 38 لشكر آلماني از طريق منطقه بالتيك آغاز شده بود. نيروهاي فنلاندي هم در اين حمله به آلماني ها كمك مي كردند. 83 روز طول كشيد تا نيروهاي آلماني از حومه شهر بگذرند و آن را از همه سوي محاصره كنند. تا نوامبر سال بعد 640 هزار و 803 تن از ساكنان شهر و عمدتا از گرسنگي و سرما جان سپرده بودند. در آن ماه (نوامبر1942) روس ها با ايجاد يك جاده روي درياچه منجمد، موفق به رساندن خوراك و سوخت و نيروي تازه نفس به شهر شدند و 550 هزار تن از ساكنان غير نظامي را تخليه كردند. از اين شهر جمعا 517 هزار سرباز روس دفاع كردند و بسياري از آنان كشته شدند.
    سرانجام 27 ژانويه نيروهاي آلماني تحت فشار ارتش سرخ دست از محاصره لنينگراد برداشتند و كار عقب نشيني را آغاز كردند كه تا برلین ادامه يافت.
     در ژانويه سال 2004 و به مناسبت شصتمين سال پايان محاصره سن پترزبورگ (پتروگراد ـ لنينگراد)، برخي از مورخان به پوتين توصيه كرده بودند كه اين رويداد را آويزه گوش خود كند تا تكرار نشود. نرمش هاي مسکو پس از فروپاشي شوروي در برابر غرب باعث شده بود كه در اين سال تني چند از تحليلگران اين نظر انديشمندان را زنده و به آن استناد كنند كه درونگرايي و آماده سازش بودن، فرهنگ مردمي شده است كه در طول تاريخشان حكومت مغول ها بر خود را تجربه كرده اند. روس ها قرن ها تحت سلطه مغولها بودند.
    در سال 2007 در سالروز شكسته شدن محاصره لنينگراد، گزارش هايي در رسانه ها انتشار يافته بود كه حكايت از افزايش فشار آمريکا براي پيوستن اوكراين به ناتو و نيز ديدار فرمانده كل نيروهاي مسلح آمريكا در خاورميانه از كشورهاي آسياي مركزي داشت. با توجه به اين فعاليت هاي ضد روسِ غرب که دنباله روانشناسي جنگ سرد است، تفسيرنگاران آمريکاي لاتين به سران مسكو [و در صدر آنان؛ پوتین] هشدار داده بودند كه اگر نجنبند فردا برايشان خيلي دير خواهد بود.
    
حمله به حومه لنينگراد در 1941با هدف تصرف شهر به اين صورت با آتش شديد آغاز شد.


    
يك صحنه از ورود نيروهاي آلماني به حاشيه لنينگراد


    
اين ساختمان شدت جنگ لنينگراد (سن پترزبورگ پایتخت روسیه تزاری) و نبرد ساختمان به ساختمان در حاشيه شهر را نشان مي دهد . اين ساختمان را به همين صورت حفظ كرده اند تا درس عبرت باشد. جنگ شهري بسيار دشوار و پرتلفات است.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان مشاركت آمريكا در جنگ ويتنام در 27 ژانویه 1973 ـ برقرارشدن آتش بس میان آمريكا و كمونيست های ويتنامي
در پی توافق پاریس، ساعت هفت بامداد 27 ژانويه 1973 ميان نيروهاي نظامي آمريكا و كمونيست ها در ويتنام آتش بس بر قرار شد. اين آتش بس شامل زد و خورد نيروهاي نظامي ويتنام جنوبي با كمونيست ها نمي شد. قرارداد آتش بس آمریکا و کمونیست های ویتنام قبلا و در پايان يك رشته مذاكرات طولاني در پاريس امضاء شده بود. در لحظه امضاي قرارداد، شمار نيروهاي آمريكايي در ويتنام از رقم 500 هزار تجاوز مي كرد. جمع تلفات اين نيروها از آغاز جنگ ويتنام 57 هزار كشته، يك هزار و سيصد ناپديد، 600 اسير و 303 هزار و 640 مجروح اعلام شده بود. اين جنگ براي آمريكا 109 ميليارد و 500 ميليون دلار (به ارزش آن زمان) هزينه داشت. جنگ ويتنام كه از سال 1961 آغاز شده بود از 1965 شدت يافته بود.
    دو سال پس از اين آتش بس و خارج شدن تدريجي نظاميان آمريكايي، شهر سايگون در سي ام اپريل 1975 به دست نيروهاي كمونيست ویتنام افتاد و وحدت ويتنام تامين شد. کمونيست ها پس از اين پيروزي کسي را اعدام نکردند و مقامات سابق را تنها به اردوگاه آموزشي (بازآموزی) فرستادند تا اصلاح شوند و تغییر روش و رفتار دهند و به جامعه بازگردند. سايگون نيز به شهر «هوشي مين» تغيير نام داده شد.
    
چند صحنه اي از عمليات نظامي آمريکا در ويتنام (عکس هاي بالاتر از مجله هاي لايف و تايم)


    
صحنه قتل يک ويت کنگ در ملأ عام در سايگون چند هفته پس از آغاز سال 1968 به دست رئيس پليس اين شهر (عکس از اِدي اَدامز)


    
مخالفت با جنگ ويتنام در همه جا به چشم مي خورد. عكسهاي بالا، يك روحاني بودايي به نام Thich Quang Ducc و منظره خودسوزي اورا در ژوئن 1963 دريك ميدان شهر سايگون به نشانه مخالفت با اين جنگ نشان مي دهد


    عكس زير «جيمز وب James Webb» متولد 1946 سناتور دمكرات آمريكا (از ژانويه2007 تا ژانويه 2013) را كه از افسران نيروهاي نظامي آمريكا در جنگ ويتنام بود در دهه 1960 در صحنه اي از اين جنگ نشان مي دهد. وي که بعدا وزير نيروي دريايي آمريکا شد و سپس تغيير نظر داد و بيست و سوم ژانويه 2007 مفاد نطق يكساعته جورج بوش در جلسه مشترك سالانهِ دو اطاق كنگره (state of the union) را رد كرد. وي قبول نکرد که بيش از يک دوره شش ساله سناتور باشد. زن جيمز وب، يک بانوي ويتنامي به نام Hong Le است.
James Webb


    جان کری John Kerry (متولد 1943) که 28 سال سناتور ماساچوست و پیش از آن، معاون فرماندار این استیت مشترک المنافع بود نیز از افسران نیروی دریایی آمریکا درجنگ ویتنام در دهه 1960 بود و فرمانده قایق های تندرو ویژه حرکت رودخانه های آن سرزمین، و از این رهگذر سه مدال به دست آورد. وی پس از بازگشت به آمریکا و عمدتا از سال 1971 برضد ادامه جنگ ویتنام شد و در یک جلسه کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا علیه این جنگِ غیر ضروری شهادت داد و در چند تظاهرات خیابانی شرکت کرد. وی نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری سال 2004 بود که از جورج بوش شکست خورد. جان کری که سالها ریاست کمیسیون روابط خارجی سنای آمریکا را برعهده داشت از سال 2013 تا 20 ژانویه 2017 وزیر امورخارجه این کشور شده بود. وی یک کاتولیک است.
    عکس های زیر، جان کری را در لباس نظامی نشان می دهد. یکی از عکس ها در ویتنام از او گرفته شده و دیگری هنگام دریافت نشان:
    
John Kerry

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يک نمونه از قدرشناسي مقامات: پس از درگذشت مائو بنیادگذار جمهوری خلق چین، زنش را به اعدام محكوم كردند!
Jiang Qing

بيست و هفتم ژانويه 1983 مجازات اعدام بانو جیانگ جینگ Jiang Qing (چيانگ چينگ) بانوی سالخورده مائو تسه تونگ (مائو زده دونگ) بنيادگذار جمهوری خلق چین به حبس ابد تبديل شد. پس از درگذشت مائو در سال 1976، زن وي و سه تن ديگر از ياران بنيادگذار جمهوری خلق متهم به سازمان دادن انقلاب فرهنگي چين شده بودند. هدف از انقلاب فرهنگي چين؛ زدودن هرگونه تفكّر و رسوم غير سوسياليستي (نابرابری ها) از جامعه اين كشور اعلام شده بود.
     بانو جيانگ توسط همانهايي به اعدام محكوم شده بود كه اگر تلاش و زحمات مائو نبود به مقام نمي رسيدند!. دستگیری و محاکمه بانو جیانگ و تنی چند از یاران مائو، راه را برای تغییر سیستم اقتصادی چین وکاپیتالیست شدن اقتصاد این کشور سوسیالیست بازکرد. تعجب در این است که بسیاری از مقامات ارشد دولت جین در دهه های بعد از درگذشت مائو و تاکنون ازجمله «هو جینتائو» همان اعضای گارد انقلاب فرهنگی مائو بودند.
    بانو جیانگ جینگ در 77 سالگی در سال 1991 برای درمان بیماری از بازداشتگاه به بیمارستان انتقال یافته بود که پس از درمان و پیش از بازگشت به زندان اعلام شد که درگذشته است. برخی گفته بودند که خودکشی کرده بود. وی ـ آخرین زن مائو ـ قبلا منشی و همرزم او بود.
    
مائو پس از راهپيمايي 9 هزار و ششصد كيلومتري از«كيانگ سي» در جنوب به «ينان» در شمال چين كه يك سال طول كشيد، در اكتبر 1935 با يك روزنامه نگار از مغرب زمين به مصاحبه نشسته است. «چوته» دستيار نظامي او و «جيانگ» زن مائو در عكس ديده مي شوند. همين راهپيمايي با همه سختي اش و تلفات دهها هزار نفري عامل شناخته شدن كمونيسم (فرضيه تامين برابري و مالکيّت عمومي) در چين و بالاخره پيروزي مائو شد. در جريان راهپيمايي طولاني، دو سوم ياران مائو بر اثر حملات نيروهاي دولتي (دولت حزب ناسيوناليست چين و اينک حکمران تايوان) و خستگي و كمبود خوراك و دارو جان دادند ولي اينک فرزندان همان ها که به همان دلايل قدرت را به دست دارند راهي ديگر انتخاب کرده و بعضا ميلياردر شده اند!

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که كاندوليزا رايس یک بانوی آفریقایی ـ آمریکایی وزير امورخارجه آمريكا شد
کاندوليزا رايس

سناي آمريكا 26 ژانويه 2005 انتصاب بانو «كاندوليزا رايس Condoleezza Rice» متولد نوامبر 1954 را به سمت وزير امور خارجه آمريكا پس از يك بحث وقتگیر و گفت و شنود نسبتا طولاني با وي، با 85 راي موافق در برابر 13 راي مخالف تاييد كرد.
    بانو رايس در طول چهار سال پيش از احراز اين سمت (دور اول حکومت جورج دبليو بوش)، مشاور ويژه رئيس جمهوري آمريكا در امور امنيت ملّي بود.
    با اين كه سناتورهاي حزب دمكرات از سياست هاي قبلي بانو رايس انتقاد شديد كرده بودند بسياري از آنان به او راي موافق دادند!.
    دمكرات هاي منتقد گفته بودند كه بانو رايس در سمت مشاور ويژه بارها كنگره را فريب داده بود و مسئول برخي از اشتباهات دولت است. بعضي هم گفته بودند كه بانو رايس تجربه كار ديپلماتيك ندارد، خشن و يك دنده است و دوست و متحد بيشتري براي آمريكا به وجود نخواهد آورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتخابات 26 ژانويه 2006 فلسطيني ها ـ برنده اکثریت در این انتخابات
پيروزي حماس در انتخابات 26 ژانويه 2006 فلسطيني ها كه از 132 كرسي پارلمان دولت خودگردان برنده 76 كرسي شده بود در جهان ايجاد شوك و شگفتي كرده بود زيرا چنين اكثريتي قبلا پيش بيني نمي شد. چهار كرسي هم به حزب متحد حماس تعلق گرفته و سازمان «فتح» كه چهار دهه كنترل امور فلسطيني ها را به دست داشت تنها داراي 43 كرسي شده بود و 9 كرسي ديگر را احزاب و افراد مستقل به دست آورده بودند.
    
مريم فرحت

بانو مريم فرحت (ام نيذال) يكي از نامزد هاي حماس بود كه در اين انتخابات پيروز شده بود. وي سه پسر از شش فرزند خودرا با دست خودش به مبارزه با اسرائيل و عمدتا انفجار انتحاري فرستاده بود. او گفته است: بچه هايم را دوست داشتم ولي فلسطين را بيش آنان.
     همه ناظران خارجي و از جمله جيمي كارتر رئيس جمهور پيشين آمريكا بر درستي انتخابات 26 ژانويه 2006 فلسطيني ها صحه گذارده بودند. مقامات دولت آمريكا پس از انتشار اخبار مربوط به پيروزي حماس در انتخابات گفته بودند كه با دولت حماس تماس نخواهند گرفت زيرا كه اين نهاد را يك سازمان تروريستي اعلام كرده اند و تماس آنها از اين پس با شخص محمود عباس خواهد بود. دولتهاي بزرگ اتحاديه اروپا هم تاکيد کرده بودند كه اگر دولتي را كه حماس تشكيل دهد اعلاميه هاي قبلي خود داير بر قصد انهدام اسرائيل را پس نگيرد نمي تواند انتظار كمك مالي و هرگونه كمك ديگر را از آنها داشته باشد. يك رهبر حماس در واکنش به اظهارات مقامات اروپايي، در مصاحبه با شبكه سي بي اس آمريكا گفته بود: صلح با اسراييل به اين شرط پذيرفتني است كه همه اراضي اشغالشده جنگ سال 1967 از جمله بيت المقدس قديمي را تخليه كند.
     از سوي ديگر، در پي اعلام پيروزي حماس، برخي از اعضاي سازمان «فتح» از جمله ماموران پليس فلسطيني عضو اين سازمان دست به تظاهرات زده و گفته بودند كه نمي خواهند حماس بر آنان حكومت كند.
    اصحاب نظر ضمن تفسير پيروزي دمکراتيک (انتخاباتي) حماس گفته بودند كه وجود فساد مالي و ضعف اداري در دستگاه دولت خودگردان باعث قطع اميد اکثريت فلسطيني ها از آن شده بود.
    همين اصحاب نظر ضمن اشاره به اصرار دولت آمريکا در دمکراتيزه شدن خاورميانه، با توجه به نتايج انتخابات اخير عراق و فلسطيني ها گفته بودند كه دمكراسي عرب هميشه به راه آمريكا نخواهد رفت.
زنان فلسطيني در يک حوزه راي گيري در انتخابات ژانويه 2006

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هر جنایت یک هشدار به جامعه است ـ وقتی که یک مادر بدون شناخت کامل با مردی دوست شود
«سامر گاراس» 25 ساله ساکن «ال رینو» ـ شهرکی نَه چندان دور از «اکلاهما سیتی» آمریکا با داشتن چهار فرزند از شوهرش «جیسون» طلاق گرفت تا زندگانی بهتری داشته باشد. این دو در دوران دبیرستان با هم آشنا شده و ازدواج کرده بودند. طلاق «سامر» و شوهرش دهم دسامبر 2008 قطعی شده بود.
     تلاش بستگان جیسون و سامر برای سازش دادن آنان ادامه داشت که سامر با «جاشوا دورچو» ـ مردی به سن و سال خودش آشنا شد و جاشوا پس از چندبار رفت و آمد، آمادگی خودرا برای ازدواج با او ابراز داشت و سامر بدون اطلاع از گذشته جاشوا حتی حاضر شد که اجازه دهد از ماه بعد به خانه او برود و آنجا زندگی کند تا مقدمات ازدواج فراهم شود و در این مدت نیمی از هزینه خانه را برعهده بگیرد.
     از آشنایی و رفت و آمد سامر با جاشوا چهار هفته بیش نگذشته بود که 13 ژانویه 2009 تلاش بستگان سامر برای تماس تلفنی با او به جایی نرسید و در محل کارش نیز حاضر نشده بود. سرانجام یکی از بستگان برای اطلاع از احوال سامر به خانه او رفت؛ اتومبیل سامر در آنجا نبود، اما در ورودی خانه قفل نبود. این فرد وارد خانه شد و در آنجا با جسد سامر و چهار بچه اش رو به رو شد و از همانجا جریان را به پلیس اطلاع داد.
    پلیس به جستجوی جاشوا و اتومبیل سامر پرداخت. این اتومبیل در فاصله ای دور، در یک ایستگاه قطار یافت شد. پس از انگشت نگاری از اتومبیل و بررسی سوابق جاشوا معلوم شد که وی در عُمر کوتاه خود چندبار به جرم سرقت انومبیل، حمل ماری جوانا (مِری وانا) و ... به زندان افتاده بود و پس از تحمل آخرین محکومیت با «سامِر» آشنا شده بود و ....
    این واقعه وسیعا در رسانه های آمریکا انعکاس یافت و جامعه شناسان در اظهارنظرهای خود درباره این واقعه و وقایع مشابه و حوادث شهری گفته بودند که هر جنایت یک هشدار به جامعه است و به علاوه یک سوژه برای تاریخ نگاران که به ضعف های یک جامعه در بُرهه مربوط پی ببرند و پس از تحقیق آن را برنگارند تا پند آموز شود و مقامات و میهندوستان راه حل بیابند و پارلمان ها قانون وضع کنند که هر قانون راه حل مسائل است.
    
جاشوا (متهم) – سامر و چهار فرزندش (مقتولان). این عکسها را پلیس در اختیار رسانه ها گذارده بود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در آمریکا اتفاق افتاد: چون پول برق را نداده بود از سرما منجمد شد!
به گزارش رسانه های آمریکا در 26 ژانویه 2009 (ششم بهمن 1387)، یک مرد 93 ساله ساکن شهر «Bay City» استیت میشیگان که برق خانه او به سبب پرداخت نشدن صورتحسابِ قبلی قطع شده بود از سرما منجمد شد.
     پزشک قانونی شهر پس از معاینه جسد این مرد که «Mavin E. Schur» نام داشت، مرگ اورا hypothermia (سرمای شدید ـ انجماد) اعلام کرد که مرگی دردناک است و تا جان دادن کامل؛ به لحاظ زمانی ـ طولانی.
    هنگام ورود پلیس به خانه مروین (ماروین) در نیمه روز، برودت داخل ساختمان صفر درجه سانتی گراد بود. تعرفه مصرف برق در آمریکا بالاست و متوسط میزان آن برای یک خانه سه اطاق خوابه کمتر از 150 دلار در ماه نیست. همچنین آب بها و اشتراک تلفن و تلویزیون ماهواره ای ـ کابلی و نیز اینترنت. مروین که با آن کهولت، تنها می زیست استطاعت پرداخت هزینه زندگی در خانه سالمندان را که در شهر او (و در آن زمان) بالغ بر یکهزار و پانصد دلار در ماه بود نداشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ارتباط انفجارهای انتحاری ژانویه 2010 بغداد با اعدام علی شیمیایی و ...
علی حسن عبدالمجید
رسانه ها انفجارهای انتحاری 25 و 26 ژانویه 2010 بغداد را واکنش سنّی ها و بعثی های عراق به اعدام علی حسن عبدالمجید وزیر دفاع پیشین این کشور و پسر عموی صدام حسین بشمار آورده بودند. عبدالمجید که چهار بار جداگانه به اعدام محکوم شده بود دوشنبه 25 ژانویه اعدام شد. وی متهم به کاربردن گاز شیمیایی برضد کُردها در حلبچه در سال 1988 و در جریان جنگ عراق با ایران و همچنین دو بار سرکوب خشونت بار شیعیان عراقی در دهه 1990 (در پی شکست نظامی عراق از آمریکا در کویت) شده بود. وی پس از بکاربردن گاز شیمیایی در حلبچه که گفته شده است ضمن آن هزاران تن جان سپرده بودند به علی شیمیایی (کمیکال علی) معروف شده بود. در جریان جنگ عراق با ایران، کردهای عراقی که از عرب های این سرزمین ناراضی بوده اند جانب ایران را گرفته بودند. علی حس پس از افتادن کویت بدست عراق، فرماندار کویت شده بود که یک ایالت عراق اعلام شده بود.
عبدالمجید در روز اعدام


     انفجارهای انتحاری دوشنبه 25 ژانویه 2010 سه هتل بزرگ بغداد را که عمدتا محل اقامت خارجیان است هدف قرارداده بودند که ضمن آنها 41 تن کشته و بیش از 70 نفر دیگر مجروح شدند. محصول انفجار انتحاری روز بعد از آن (26 ژانویه 2010) که ساختمان پزشگی قانونی عراق هدف بود 22 کشته و 82 مجروح بود. قرار بود که جسد علی حسن عبدالمجید جهت صدور جواز دفن به این ساختمان منتقل شود. جسد پس از اعدام، به مقامات نظامی آمریکا تحویل داده شده بود. عبدالمجید به همان طریقی اعدام شد که صدام در دسامبر 2006 شده بود؛ با طناب دار.
    اين دور انفجارهای انتحاری عراق از هشتم دسامبر 2009 آغاز شده بود که در آن روز تخریب ساختمان چند وزارتخانه هدف بود.
    برخی از مفسران انفجارهای بغداد را بی ارتباط با ردّ تقریبا پانصد نامزد انتخاباتی ندانسته و گفته بودند که ردّ نامزدها ثابت می کند که دمکراسی عراق از مرحله «حرف» خارج نشده است.
عکس بالا از محل انفجار 26 ژانویه گرفته شد و دو عکس پایین تر مربوط به انفجارهای انتحاری هشتم دسامبر 2009 بغدادند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
زماني که اجاره يک آپارتمان 3 اطاق خوابه در شمال شهر تهران 5 هزار تومان بود

    کُپي آگهي يک بنگاه مَسکَن در صفحه ششم شماره 15770 روزنامه اطلاعات منتشرشده در هشتم بهمن ماه 1357 (دو هفته پيش از پيروزي انقلاب):
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 27 ژانويه
  • 98:  


    ماريوس نِروا امپراتور روم در 76 سالگي درگذشت و جانشين او تراژان پس از كسب راي اعتمادِ سنا، وعده مبارزه با فساد و نيز دادن وام كشاورزي با بهره 5 درصد داد تا كشاورزان مجبور نشوند از نزولخورها قرض بگيرند.
        
        
  • 1755:   پس از شمارش كشته شدگان زلزله شهر ليسبون پايتخت پرتغال كه روز پيش از اين (26 ژانويه) رخ داده بود اعلام شد كه بيش از سي هزار تن جان باخته بودند. ليسبون كه بر فراز هفت تپه بنا شده است در طول تاريخ چندبار براثر زلزله ويران شده است.
        
        
  • 1756:   «موزارتWolfgang Amadeus Mozart» آهنگساز بلند آوازه اتريشي در سالزبورگ به دنيا آمد و 35 سال عُمر کرد.
    Mozart

  • 1825:   کنگره آمریکا تصویب کرد که بومیانِ (اصطلاحا؛ سرخپوستان) مناطق شرقی آمریکا ـ مالکان این سرزمین در طول هزاران سال به منطقه دورافتاده جنوبی ـ اُکلاهما منتقل شوند که این انتقال با پیاده روی بسیار طولانی، در کتاب های تاریخ Trail of Tears (مسیر اشک ها) عنوان گرفته است. در آن زمان فدراسیون آمریکا وسعت امروز را نداشت.
        
        
  • 1880:   توماس اِدیسون اختراع خود «لامپ ـ چراغ برق» را به ثبت داد.
        
        
  • 1915:   Jules Archer نویسنده آمریکایی که تألیفات او نوعی «تاریخ جاری ـ تاریخ وقت» هستند و همراه با انتقاد و پیشگویی و تشریح ضعف ها و قوت ها در این روز به دنیا آمد و 93 سال عُمر کرد. کتاب های معروف او: مائوتسه دونگ، هوشی مین، چه کسی زندگانی شما را می چرخانند و «توطئه و دسیسه برای تصرف کاخ سفید» عنوان دارند. او در کتاب مائو، وضعیت چین و تغییر مسیر آن را پس از مرگ مائو پیش بینی کرده و هوشی مین را مردی «دورنگر» توصیف کرده است. در کتاب چه کسی زندگی شمارا می چرخاند ثابت کرده است که مهمترین هدف و برنامه یک انسان و حتی حیاتی تر از نان شب، رای دادن در انتخابات بویژه انتخاب رئیس جمهوری است که زندگی و آینده هر شهروند به دانش و مهارت و سیاست های او وابسته است و از اینکه مردم به انتخابات، اعتنای چندان ندارند ابراز نگرانی کرده و آن را به گردن ضعف آموزش متوسطه (دبیرستانی) انداخته است. او در کتاب توطئه و دسیسه برای ورود به کاخ سفید اندرز داده است که اگر رئیس جمهوری آمریکا از دانش و اندیشه لازم برخوردار نباشد و شایستگی کامل نداشته باشد، آمریکا مقام اَبَرقدرت اول را از دست خواهد داد و ....
        
        
  • 1926:   (سال 1304 هجري خورشيدي) محمدرضا پهلوي از سوي پدرش رضاشاه به عنوان وليعهد اعلام شد.
        
        
  • 1943:   نيروي هوايي آمريكا شهر ويلهلمز هاون wilhelmhaven آلمان را با 50 بمب افكن سنگين بمباران كرد.
        
        
  • 1945:   در اين روز نيروهاي نظامي شوروي در لهستان اردوگاه آشويتس Auschwitz را از چنگ نيروهاي آلمان خارج ساخته و پنج هزار زنداني آن را كه عمدتا يهوديان بودند و از گرسنگي شديد رنج مي بردند آزاد كردند. در نوامبر 2005 سازمان ملل روز 27 ژانويه هرسال را روز جهاني Holocaust قرارداده است. طبق ارقام منتشره، دولت حزب نازي آلمان در زمان اقتدار 6 ميليون يهودي، دو ميليون جيپسي (کولي) و 15 هزار همجنس باز را نابوده کرده بود.
        
        
  • 1951:   مرحله بعدی آزمايشهاي اتمي آمريكا در صحراي نوادا با پرتاب بمب از هواپيما آغاز شد.
        
        
  • 1967:   60 كشور قرارداد منع آزمايشهاي هسته اي در هوا و فضا را امضاء كردند.
        
        
  • 1976:   (سال 1354 هجري خورشيدي) بازگشت نيروهاي ايراني از ظفار آغاز شد. این نیروها به کمک دولت عُمان فرستاده شده بودند تا از تجزیه این کشور جلوگیری شود. دولت یمن جنوبی از ظفاری ها حمایت می کرد.
        
        
        
        
  • 1980:   شش دیپلمات آمریکایی که در جریان افتادن سفارت این کشور در تهران به دست دانشجویان خط امام به سفارت کانادا پناه برده بودند با نقشه سیا و همدستی دولت کانادا با گذرنامه کانادایی و به عنوان تبعه این کشور از ایران خارج شدند که چگونگی کار بعدا کتاب شده است.
        
        
  • 1980:   موگابه از رهبران جنبش ضد حکومت اقلیت سفیدپوستان رودزیا که وانمود می کرد یک چپگراست از «خود ـ تبعیدی» 5 ساله به وطن بازگشت و اعلام داشت که دوران ریاست جمهوری باید یک و یا دو دوره و نخست وزیری بسته به نظر پارلمان باشد. ولی، مرور زمان نشان داد که 7 سال نخست وزیر و 20 سال رئیس جمهوری بود تا اینکه در سال 2017 نظامیان به تنگ آمدند و او را برکنار کردند. وی 95 سال عُمر کرد. در دوران حکومت او که اسکناس چاپ می کرد و خرج می کرد، زیمباوه به یک تورّم پولی بی سابقه دچار شده بود و جان مردم به لب رسیده بود.
        
        
  • 1996:   نظامیان در کشور آفریقایی نیژر (مستعمره سابق فرانسه) کودتا کردند، دولت را برانداختند و مدعی شدند که به فساد آلوده شده بود و به اندرزها و اخطارها توجه نمی کرد و برانداختنش لازم و به سود مردم بود.
        
        
  • 2002:   براثر انفجار یک انبار مهمات ارتش فدراسیون نیجریه یک هزار و صد تَن کشته شدند.
        
        
  • 2011:   بهار عربی (اعتراضات خیابنی توأم با زد و خورد و تخریب) که از تونس آغاز شده بود، در این روز به یمن رسید.
        
        
  • 2013:   در ساعات بامدادی این روز یک باشگاه شبانه در شهر سانتا ماریا در کشور برزیل آتش گرفت، 242 تن کشته شدند و 630 نفر دیگر آسیب دیدند. تلفات، عمدتا نتیجه نبودن علامت خروج در تالار بزرگ باشگاه، ازدحام برای فرار از آتش و استنشاق دود اعلام شد. هر سال در گوشه و کنار جهان چندین «بارِ شبانه» به همین صورت دچار آتش سوزی و تلفات می شود و درس عبرت هم نشده است.
        
        
  • 2017:   در این روز بانو Emmanuelle Riva هنرپیشه بنام فرانسوی و از برندگان فستیوال نیس در 90 سالگی درگذشت. آخرین فیلم سینمایی او که در 2012 تهیه شد، «عشق» عنوان دارد. وی در دهها فیلم ازجمله فیلم سینمایی «هیروشیما»، «روز هشتم»، «سه رنگ»، «مثل دیوانه ها» و ... نقش ایفاء کرد. او ازدواج نکرد و دارای فرزند نبود. او گفته بود که یک دل، جای دو دلبر ندارد و دلبر او، «هنر» و بازیگری در فیلم ها است.
        
    ریوا در دو مرحله از عُمر خود


        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com