Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
30 نوامبر
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 30 نوامبر
ایران
داریوش بزرگ مبتکر سازمانهای اطلاعاتی در جهان ـ هدف از ایجاد ـ تکامل دستگاه اطلاعاتی ایران در عصر خسروانوشیروان
پژوهشگران تحولات عهد باستان و عمدتا به استناد جلد سوم کتاب «مانه ثو Manetho» مورخ قرن سوم پیش از میلاد که درباره حکمرانی بیش از «دو ـ صد ساله» ایرانیان بر مصر است، داریوش بزرگ شاه ایرانیان از دودمان هخامنشی را مبتکر سازمانهای اطلاعاتی ـ امنیتی در جهان اعلام کرده و نوشته اند که داریوش در روز آذر (نهم آذر = سی نوامبر) در سال 489 پیش از میلاد اندیشه تاسیس یک سازمان اطلاعاتی برای ایران را به اجرا گذارد. وی در پی تقسیم قلمرو دولت ایران به ساتراپی های متعدد (ایالت ـ استان) که شرح آنهارا در سنگ نبشته بیستون آورده است و انجام اصلاحات ازجمله ایجاد پستخانه، خزانه داری (گنزبرا = گنجور)، پلیس راه، ضرب سکه طلا (در جهان؛ معروف به داریک، دارا)، سیستم قضایی و سپاه جاویدان (ارتش دائمی) به اندیشه ایجاد یک سازمان اطلاعاتی مرکزی افتاد تا سوء مدیریت ها و تخلفات عمومی و نابخردی مقامات و عدم رضایت مردم از امور مستقیما و سریعا به او گزارش شود و به این سازمان (اعضای آن) گوش و چشم شاه می گفتند. حفظ جان و مال اتباع، جمع آوری مالیات و امضای احکام دادگاهها برای اجرا برعهده ساتراپ ها (محافظان ایالت = استانداران) بود ولی لازم بود که شاه شخصا از ضعف ها و کژروی های مقامات و احساس، عواطف و خواست درونی اتباع و وضعیت زندگانی آنان آگاه شود. ماموران اطلاعاتی ایران وقت از میان افرادی انتخاب می شدند که راستگویی، درست کرداری، حسن نیّت (پندار نیک) و وفاداری آنان قبلا ثابت شده باشد، سطح آگاهی های آنان بالا و توان کافی برای قضاوت داشته باشند. برخی از این ماموران، مخفی و پاره ای دیگر علنی بودند و به چشم خادمین به ملت نگریسته می شدند. برای شاه بررسی گزارش این ماموران در اولوّیت بود. ساتراپ های ایران (بمانند فرماندران ایالت های آمریکای معاصر) حق داشتن ارتش نداشتند، ولی پلیس و میلیشیا، بله.
    داریوش سه سال بعد درگذشت و پیش از وفات، فنیقیه (لبنان امروز و بخشی از سوریه) و جزیره قبرس را بر ساتراپی مصر اضافه کرد. [ماموران اطلاعاتی ایران در این ساتراپی مراقب فعالیت آتنی های ضد ایران هم بودند].
     فعالیت سیستم اطلاعاتی داریوش بزرگ تا پایان عصر هخامنشیان به همان صورت ادامه داشت و ساسانیان آن را به همان شکل تجدید کردند که در عصر خسروانوشیروان به اوج تکامل خود رسید و گزارش وضعیت دولتهای رقیب و متخاصم بر وظایف آن اضافه شد که الگوی سازمانهای اطلاعاتی امروز (قرن 21) شده است که ماموران اطلاعاتی وضعیت زندگانی مردم (راضی بودن و ناراضی بودن و میزان فقر و اعتیاد و ...) و اوضاع اجتماعی ـ اقتصادی در کشورهای رقیب را هم گزارش می کنند و ...[نمونه آن؛ طرز کار جاسوسان روسیه در آمریکا بوده است که در سال 2010 در نیویورک و ... دستگیر و تبعید شدند. کار آنها زندگی در میان مردم و تهیه گزارش در این زمینه ها بود].
    شاه عباس یکم نیز چنان دستگاهی داشت و گاهی هم شخصا و با لباس مبدّل در ساعات شب به میان مردم می رفت تا از مشکلات روزمره آنان آگاه شود. برخی نوشته اند که رضاشاه هم در اوایل سلطنتش چنین می کرد ولی سندی در تایید این ادعا در دست نیست.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که یزد، از كانونهای زرتشتیانیسم، به دست عرب افتاد
يک مرکز زرتشتيان در يزد


     30 نوامبر سال 642 میلادی شهر یزد از كانونهای بزرگ زرتشتیانیسم به دست عرب افتاد. نیروهای مسلح عرب قبلا اصفهان را تصرف كرده بودند. شهر یزد كه در دهه اول قرن چهارم میلادی به تصمیم یزدگرد یکم ساخته شده بود شهری دویست و چهل ساله بود كه تصرف شد. شاهان ساسانی پس از یزدگرد یکم، تلاش بسیار كرده بودند كه این شهر حاشیه كویر كه بر سر راههای كاروانی قرارداشت به یك كانون بزرگ زرتشتیانیسم تبدیل شود و هنوز هم شمار زرتشتیان یزد بیش از سایر شهرهای ایران است. در سال 642 که یزد عرب افتاد، هنوز یزدگرد سوم زنده بود و مقاومت می کرد. ترور او در سال 651 و در مَرو خراسان وقت اتفاق افتاد.
     در همان سال (سال 642 میلادی) بسیاری از شهرهای آذربایجان و خراسان توسط عرب تصرف شدند. در پی شكست یزدگرد سوم در نبرد نهاوند در سال 641 میلادی، هر یك از سرداران عرب مامور تصرف یكی از شهرها و استان های ایران شده بود. جز شوشتر، ری و شهرهای جنوبی ایران، سایر شهرها مقاومت شدید از خود نشان ندادند. شوشتر یك سال و نیم ایستادگی كرد.
     به نوشته بسیاری از مورخان، در برخی از نقاط ایران نیروهای محلی به این سبب مقاومتی چشمگیر از خود نشان نداده بودند که سرداران عرب می گفتند؛ قصد آنان تصرف و حكومت كردن نیست و سعی آنان، تنها گسترش تعالیم اسلام است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
شریف امامی در نیمه آذرماه 1339 در كابل
شریف امامی نخست وزیر وقت كه از هشتم تا 13 آذرماه 1339(نوامبر 1960 ) به مدت پنج روز در كابل با سران افغانستان مذاكره می كرد تنها قرارداد فروش فرآورده های نفتی را با آنها امضاء كرد. به استناد آرشیو روزنامه های بزرگ ـ اصطلاحا سراسری آمریکا و اروپا، از اواسط دهه 1920 تا زمان كودتای سردار داودخان هرگاه مقامات تراز اول ایران و یا افغانستان از كشور یكدیگر دیدن كرده بودند این روزنامه ها از احتمال ایجاد كنفدراسیون دو كشور نوشته بودند. ولی انگلستان، شوروی و پاكستان ـ هیچكدام با ایجاد چنین كنفدراسیونی موافق نبودند. باید دانست كه مرزهای ایران با افغانستان و هند غربی (بعدا پاكستان) را انگلیسی ها تعیین كرده اند!.
    شریف امامی كه قبلا وزیر صنایع و معادن و نخست وزیر بود، در جریان انقلاب سال 1357 به مدت سه ماه باردیگر نخست وزیر شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
توافق بر سر نفت - قضیه میانجی گری های اورل هریمن
هریمن
مذاكرات هفت روزه نمایندگان ایران و كنسرسیوم نفت در تهران پایان یافت و 30 نوامبر 1966 اعلام شد كه اختلاف نظر طرفین بر طرف شده است، ولی جزئیات، جز بر كارشناسان مربوط اعلام نشد.
    این اختلاف نظر از چند ماه پیش از آن رخ داده بود و 29 اكتبر دولت ایران به كنسرسیوم اخطار كرده بود كه اگر نظر ایران تامین نشود قرارداد نفت را كان لم یكن اعلام خواهد كرد. سه روز پس از این تهدید، اورل هریمن William Averell Harriman دیپلمات آمریكایی وارد تهران شد و بامقامات مربوط ایران مذاكره كرد و متعاقب همین مذاكره بود كه نمایندگان کمپانی های عضو كنسرسیوم وارد تهران شدند و مذاكراتی كه به توافق انجامید صورت گرفت.
    یکم آذرماه سال بعد هم اورل هریمن به ایران آمد و با شاه درباره سیاست های تازه آمریكا مذاكره كرد كه در پی آن اعلام شد كه ایران بنیه دفاعی خودرا تقویت خواهد كرد و طرح مربوط تهیه شد. هریمن قبلا هم بارها به تهران آمده بود. ماموریت طولانی او در تهران در زمان حکومت دکتر مصدق معروف است که تلاش می کرد مسئله نفت حل شود. در آن زمان دولت آمریکا کوشش داشت که جای انگلستان را در خاورمیانه بگیرد.
    هریمن شرح ماموریت های خود در تهران را در كتاب خاطراتش به تفصیل آورده است. وی که در جولای 1986 و در 95 سالگی درگذشت از سال 1951 در مسئله نفت ایران و اختلاف نظرهای بعدی همواره به صورت «میانجی» عمل کرده بود و در دوران حکومت دکتر مصدق برای مدتی طولانی در ایران اقامت کرده بود و روزنامه ها در گزارشهای خود از او به عنوان میانجی دولت آمریکا در مسئله نفت نام می بردند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
روزی که سه جزیره ایرانی در خلیج فارس به قلمرو کشور بازگردانده شد
هویدا
 در پی توافق با شیخ شارجه، سی ام نوامبر سال 1971 (9 آذر 1350) ناوگان ایران جزایر ایرانی ابوموسی، تُنب بزرگ و تُنب كوچك را به قلمرو کشور بازگردانید و تنها در یك جزیره مختصر مقاومتی صورت گرفته بود. در جزیره ابوموسی، برادر امیر شارجه از واحدها و مقامات ایرانی استقبال كرد. تُنب بزرگ و تُنب کوچک از هم 12 کیلومتر فاصله دارند و تنب بزرگ در 20 کیلومتری قِشم واقع است.
     مجلس شورای ملی همان روز پس از استماع گزارش امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت، با دادن رای اعتماد به او، بر اقدام نیروی دریایی صحّه گذارد، ولی این اقدام در كشورهای عربی مخصوصا عراق با واكنش منفی رو به رو شد. ایران با اسناد و شواهد تاریخی، مالكیّت بر این سه جزیره را كه انگلستان بمانند سایر جزایر خلیج فارس از ایران جدا كرده بود به سازمان ملل ثابت كرد. انگلستان 26 نوامبر 1970 (درست یك سال پیش از آن) نیروهای نظامی خود را از شرق سوئز از جمله خلیج فارس خارج ساخته بود كه ایران فرصت یافت برخی جزایر خود را پس بگبرد. معارضه دودمانهای پس از صفویه با انگلستان بر سر سرزمین های ایرانی خلیج فارس هیچگاه متوقف نشد. مشکل ایران در دوران قاجارها، نداشتن قدرت دریایی موثر بود. ایران در دهه 1930 پس از خرید چند ناو از ایتالیا، انگلیسی ها را از چند نقطه خلیج فارس ازجمله «باسعیدو» در قشم بیرون راند.
     اقدام دولت وقت در احقاق حق ایران که ایرانیان را شاد و مشعوف ساخت در كشورهای عربی مخصوصا عراق با واكنش منفی رو به رو شد. دولت وقت عراق به علامت اعتراض، روابط سیاسی خود با ایران را قطع كرد. سوریه، لیبی، كویت، سعودی، ابوظبی و راس الخیمه به ایران اعتراض كردند. امیرِ راس الخیمه به انگلستان شكایت بُرد و دولت های عراق، لیبی، الجزایر، یمن جنوبی (عدن) و كویت برضد ایران به شورای امنیت سازمان ملل شكایت بردند و شورا رسیدگی كرد و ایران با اسناد و شواهد تاریخی، مالكیّت بر جزایر را كه انگلستان بمانند سایر جزایر خلیج فارس از ایران جدا كرده بود ثابت كرد.
     انگلستان و از جمله خبرگزاری آن؛ رویترز، و برخی از رسانه هایش از همان زمان، چهار ـ پنج دهه پیش، از راه كینه جویی و نشان دادن خصومت خود نسبت به ایرانیان و جلب دوستی امارات، خلیج فارس را كه از 25 قرن پیش به این نام خوانده می شود «خلیج» و یا خلیج عربی می نویسند كه نگارنده این تاریخ آنلاین به همین سبب، از تابستان سال1998 رویترز را تحریم كرده است.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
بیانیه روزنامه نگاران ایران در تأکید بر تعلّق تاریخی و هزاران ساله جزایر ابوموسی، تُنب بزرگ و تُنب کوچک به ایران
روزنامه نگاران، مدیران و سردبیران روزنامه ها، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های اطلاع‌رسانی کشور با صدور بیانیه‌ای، تاکید کردند که جزایر سه‌گانه از دیرباز بخشی از ایران بوده و در آینده نیز خواهد بود.
     به گزارش ششم آبان 1403 ایسنا، امضاء کنندگان این بیانیه، بر ایرانی بودن و پیوستگی تاریخی و تعلق جزایر سه‌گانه تُنب بزرگ، تَنب کوچک و ابوموسی به ایران تاکید کرده که همواره جزیی از قلمرو ایران بوده اند. آنان در بیانیه خود، این سه جزیره‌ را قطعات جدایی‌نشدنی ایران خوانده اند.
    ایسنا نوشته است که پس از حمایت اتحادیه اروپا از ادعاهای بی‌پایه درباره جزایر سه‌گانه ایرانی، موج گسترده‌ای از همبستگی درباره این جزایر، در میان روزنامه نگاران، هنرمندان، فعالان شبکه‌های اجتماعی و اقشار مختلف مردم به راه افتاده است.
    
    امضاء کنندگان بیانیه:
    
    علیرضا خانی سردبیر روزنامه اطلاعات
    بهروز بهزادی روزنامه نگار پیشکسوت و مدیرمسئول روزنامه اعتماد
    اکبر منتجبی سردبیر روزنامه سازندگی
    محمد خُدادی روزنامه نگار و مدیرمسئول پیشین خبرگزاری ایرنا
    غلامحسین اسلامی‌فرد سرپرست پیشین خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران
    جواد دلیری روزنامه نگار، مدیرمسئول پیشین روزنامه همشهری و سردبیر پیشین روزنامه‌های ایران و اعتماد
    غلامحسین کرباسچی مدیرمسئول روزنامه هم‌میهن و بنیادگذار روزنامه همشهری
    امیر محبیان مدیرمسئول خبرگزاری آریا
    پوریا سوری مدیرمسئول نشریه وزن دنیا
    مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی
    الیاس حضرتی صاحب امتیاز روزنامه اعتماد
    علیرضا بختیاری مدیر مسئول روزنامه دنیای اقتصاد
    فریدون صدیقی روزنامه نگار
    علیرضا معزی صاحب امتیاز خبرگزاری خبرآنلاین
    عباس عبدی روزنامه‌نگار
    مهدی رحمانیان مدیرمسئول روزنامه شرق
    محمد مهاجری روزنامه‌نگار
    محمد قوچانی روزنامه نگار و مدیرمسئول نشریه آگاهی نو
    عبدالله گنجی مدیرمسئول پیشین روزنامه جوان
    بیژن مقدم مدیرمسئول پایگاه خبری الف
    محمدجواد اخوان مدیر مسئول روزنامه جوان
    محمدمهدی رحمتی مدیر مسئول خبرگزاری مهر
    مهرداد خدیر سردبیر پایگاه خبری عصر ایران
    مهدی کشت‌دار مدیرمسئول خبرگزاری میزان
    افشین امیرشاهی روزنامه نگار
    ابوالفضل فاتح مدیرعامل پیشین خبرگزاری ایسنا
    روزبه علمداری سردبیر پایگاه خبری جماران
    احسان صالحی مدیر روزنامه ایران
    علی متقیان مدیرعامل اسبق خبرگزاری ایسنا
    محمدمهدی طباطبایی مدیر مسئول نشریه نسیم بیداری
    شهریار شمس مستوفی سردبیر پیشین روزنامه همشهری
    حبیب عباسی مدیر مسئول پایگاه خبری شفقنا
    مسعود حیدری مدیر مسئول خبرگزاری ایلنا
    محمدعلی نادعلی زاده مدیر مسئول پایگاه خبری جماران
    کیان عبداللهی سردبیر خبرگزاری تسنیم
    علی راعی مدیر مسئول نشریه صدا
    محمدامین ایمانجانی مدیر مسئول روزنامه فرهیختگان
    ولی الله شجاع پوریان مدیرمسئول روزنامه همدلی
    محمدحسین خوشوقت مدیرمسئول پایگاه خبری فرارو
    مسعود ابراهیمی مدیرمسئول پایگاه خبری رکنا و اقتصاد ۱۰۰
    حسین جعفری مدیرمسئول پایگاه خبری عصر ایران و ورزش سه
    هوشمند سفیدی مدیرمسئول روزنامه آرمان امروز
    علی اصغر شفیعیان سردبیر پایگاه خبری انصاف نیوز
    محمدرضا سعدی مدیرمسئول روزنامه جهان صنعت
    علی اصغر محکی مدیرمسئول پیشین روزنامه همشهری
    ناصر بزرگمهر مدیرمسئول روزنامه صمت
    جلال خوش‌چهره روزنامه‌نگار
    علیرضا کریمی سردبیر سابق روزنامه آفتاب یزد و مدیرمسئول پایگاه خبری پیام اقتصاد
    حسن لاسجردی مدیرمسئول خبرگزاری خبرآنلاین
    هوشنگ اعلم روزنامه‌نگار
    علی‌اکبر بهبهانی مدیر تعاونی مطبوعات
    ندا عابد مدیرمسئول نشریه آزما
    پونه ندایی مدیرمسئول نشریه شوکران
    منصور مظفری مدیرمسئول روزنامه آفتاب یزد
    مجید رفیعی سردبیر پایگاه خبری تابناک امروز
    محمدهادی محمدی روزنامه نگار
    سید محمدحسن بلاغی مبین مدیرمسئول پایگاه منیبان
    سیدصادق حسینی روزنامه نگار
    محمدمهدی خیرجو مدیرعامل خبرگزاری ایسنا
    امین صبحی معاون خبر خبرگزاری ایسنا
    جعفر محمدی سردبیر پایگاه خبری عصر ایران
    علی صالح آبادی مدیرمسئول روزنامه ستاره صبح
    نعمت الله شهبازی مدیرمسئول روزنامه گل
    محمدصادق عرب مدیرمسئول پایگاه خبری نبض بورس
    فرشته مسلمی مدیرمسئول پایگاه خبری آوای نشاط
    و امضاهای دیگر
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    نقل از شماره 108 مجله روزنامک، صفحات 11 تا 13
    پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
    www.rooznamak-magazine.com
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
هشدار دکتر احمد توکلی: تعارضات الگوی تازه قرارداد نفتی با قانون اساسی، قوانین موضوعه، سیاست های ابلاغی و مصالح ملی ـ خیانت سال 1312
Ahmad Tawakkoli
تهران ـ خبرگزاری فارس ـ هشتم آذرماه 1394: دکتر احمد توکلی ـ اقتصاددان [نماینده سابق مجلس و وزیر پیشین، متوفی در یکم مرداد 1404 در 74 سالگی] با بیان اینکه الگویِ تازهِ قراردادی که وزیر نفت، هفتم آذرماه 94 از آن رونمایی کرد دارای اشکالات بسیار جِدّی است، گفت که از نظر قانونی ایرادات بزرگی به این الگو وارد است و همچنین در موارد متعدد برخلاف مصلحت کشور و ارتقاء وضعیت شرکت‌های نفتی داخلی است و ممکن است زیانهای هنگفت به کشور وارد آورد.
    دکتر توکلی افزود: "من تلفنی به وزیر نفت (زنگنه) گفتم که این الگو (الگوی قرارداد) ایراد دارد و او هم قبول کرد که این الگو ممکن است دارای ایرادهایی باشد و گفت آنها را بعداً! رفع خواهند کرد.".
    دکتر توکلی گفت: "این الگو (قرارداد نفتی) به زودی در سازمانِ مردم نهاد «دیده‌بان شفافیت و عدالتwww.daad.ir» بررسی و نظر این سازمان درباره ایرادات این الگو اعلام خواهد شد تا از این رهگذر زیانی به کشور وارد نشود. بنابراین، وزارت نفت نباید ـ به هیچ وجه ـ در به کارگیری این الگو شتاب کند. علتِ اینکه ما درباره این الگو، تا حدّی دیر موضع‌گیری کرده‌ایم ناشی از آن بوده است که وزارت نفت از دادن اطلاعات اولیه درباره این الگوی قراردادها خودداری کرده بود و ما به زحمت توانستیم این الگو را دریافت کنیم ـ الگو پس از تصویب کلیّات آن در شورای وزیران به دست ما رسید. اگر این خودداری وزارت نفت در ارائه اطلاعات نبود، ما و دیگر صاحبنظران می‌توانستیم آن الگو را بررسی و نسبت به آن، اعلام نظر و موضع کنیم تا به باصلاح آن کمک شود.".
    دکتر توکّلی گفت که الان هم وزارت نفت نباید هیچ شتاب به خرج دهد و باید تأیید رئیس مجلس را دریافت کند، چراکه این الگو، مصوّبه شورای وزیران شده است و باید به هیأت تطبیق قوانین برود و رئیس مجلس پس از تأیید این هیأت، باید تأیید کند که این الگوی قراردادی با قوانین جاری کشور سازگاری دارد.
    دکتر توکّلی رئیس هیئت مدیره سازمانِ مردم نهاد«دیده‌بان شفافیت و عدالت» گفت: "اعتراض ما به این الگوی قراردادی بر این مبنا استوار است که این الگو، هم با قوانین موضوعه سازگار نیست و هم با سیاست‌های کُلّی ابلاغی مقام معظم رهبری و هم با مصالح ملی.".
    توکّلی با تاکید بر اینکه محرمانه نگه داشتن قراردادها بویژه در حوزه نفت به هیچ عنوان منطقی، قابل قبول و توجیه پذیر نیست، گفت که دلیل این امر آن است که ایران از طریق بخش نفت، ده‌ها سال زیر سلطه بیگانگان بود و پادشاهان فاسد وقت باعث از دست رفتن منافع ملّی در این حوزه شده‌ بودند. به عبارت دیگر؛ از زمان تمدید قرارداد دارسی در 1312 هجری تا زمان ملی شدن صنعت نفت در 1329، کل درآمدِ ایران از نفت خود معادل 11.8 درصد کل نفت تولید شده بود و 88.2 درصد بقیه به عناوین مختلف نصیب انگلستان می شد. بنابراین و با توجه به این خیانت ها، باید ترتیبات امر به گونه‌ای باشد که آگاهان و دلسوزان درباره آن اظهار نظر و خطرات احتمالی را گوشزد کنند تا منافعی که احتمال از دست رفتن آنها وجود دارد، محفوظ بماند. الگوی تازه نباید با مصوّبات مجلس در تعارض باشد، مضمون نامه‌ای که من و 4 نماینده مجلس نوشتیم هم همین بود که این الگو با قوانین موجود نمی‌خواند و به همین دلیل رئیس مجلس موظف است این مصوبه را به دولت باز گرداند تا آن را اصلاح کنند. ما در آن نامه خود به بعضی مصادیق مغایرت با قوانین این الگو اشاره کرده بودیم. پس از انتشار آن نامه و وقوف بر جزئیات، مصادیق بیشتری یافتیم که با قانون اساسی ناسازگار است و به خصوص با مصالح‌ ملی. برای مثال: بر اساس این الگو، یک سرمایه‌گذار خارجی به هزینه ما، می تواند کارهایی را انجام ‌دهد که بر اساس قانون اساسی حق انجام آن را ندارد. از جمله آن می‌توان به بهره‌برداری و تولید از میادین اشاره کرد که نباید در اختیار بخش خصوصی باشد.
    دکتر توکلی گفت: این شرکت‌ها (خارجی) برای سرمایه‌‌ای که می‌آورند سود جداگانه دریافت می‌کنند، هزینه هر اقدامی را هم دریافت می‌کنند، هیچ نوع مالیات، گمرکی و حتی بیمه کارگران را پرداخت نمی‌کنند و برای کارشان دستمزد هم می‌گیرند و در بعضی موارد ـ در انتها، جایزه هم دریافت می‌کنند!. ریسک هم که ظاهرا بر عهده آنهاست با اقدامات جبرانی وزارت نفت پوشیده می‌شود؛ یعنی هم مزد می‌گیرند، هم جایزه می‌گیرند، هم هزینه می‌گیرند و سرمایه آنها هم سود می‌برد و اسم آنها را هم پیمانکار گذاشته‌ایم، در حالی که این شرکت‌ها با این اوصاف پیمانکار نیستند بلکه سرمایه‌گذار هستند و سرمایه‌گذاری از سوی بخش خصوصی در بالادست صنعت نفت ممنوعیت قانونی دارد و اگر منع قانونی هم نباشد به شیوه‌ای که این الگو پیشنهاد می‌کند کاملا به زیان منافع ملی است. به علاوه، اینها (خارجی) می‌توانند شرکتی در خارج ثبت کنند و از این شرکت کالاها و ملزومات خود را به قیمت بالا خریداری کنند و هزینه آن را به ما تحمیل کنند و به عبارت ساده‌تر هم از توبره بخورند و هم از آخور.
    این نماینده مجلس (نماینده تهران) با تاکید گفت: "به همین دلایل است که باید حساسیت زیاد به خرج داد چراکه این الگوی قراردادی، خلاف مصلحت ملّی است و شرکت‌های دولتی ایرانی را از کارآیی می‌اندازد و اختیار میادین نفت و گاز را به خارجی‌ها می‌دهد. همچنین، در صورت اجرای یک قرارداد با این الگو، در رقابتی که خارجی‌ها بین متخصصین ما ایجاد خواهند کرد شرکت‌های باتجربه‌ و موفق زیرمجموعه وزارت نفت از نیروهای متخصص و توانا خالی خواهند شد.".
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
ادیان و روحانیون
به خواست روحانیون، مصوّبه مشاركت زنان در انجمنهای شهر و شهرستان لغو شد
علم
امیراسدالله عَلَم نخست وزیر وقت نهم آذرماه1341 (30 نوامبر 1962) تلگرافا به آن دسته از روحانیون كشور كه به مصوّبه چهاردهم مهرماه آن سال شورای وزیران اعتراض كرده بودند اطلاع داد كه در جلسه هشتم آذرماه دولت (شورای وزیران) مصوبه مورد اعتراض لغو شده است.
     در مصوبه 14 مهرماه 1341، به بانوان اجازه مشاركت در انتخابات شوراهای شهر و شهرستان (انجمن ایالتی و ولایتی) داده شده بود كه مورد اعتراض پاره ای روحانیون وقت قرار گرفته بود.
    ..........
    
    اخیرا یک تالیف 6 جلدی به فارسی با عنوان یادداشت های عَلَم (امیراسدالله علم) که ویراستار آن علینقی عالیخانی وزیر پیشین اقتصاد (وزیر در کابینه حسنعلی منصور) متولد 21 ژانویه 1929 معرفی شده است در تهران! انتشار یافته ولی این یادداشت ها مطالبی از بهمن ماه 1347 را پوشش می دهد. علم در دهه 1330 حزب مردم را تشکیل داده بود. او قبلا فرماندار سیستان و بلوچستان و نیز وزیر کابینه بود و در 28 تیرماه 1341 و پس از کناره گیری دکتر علی امینی نخست وزیر شده بود (از آن روز تا 17 اسفند 1343)، و سرکوبی خونین قیام اسلامیون و برخی از بازاریان به حمایت از آیت الله خمینی در 15 خرداد 1342 در زمان نخست وزیری او انجام شد. وی 17 خرداد 1342 اعلام کرد که 15 تن از روحانیون دستگیر شده در دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد و روز بعد گفته بود که در جریان وقایع 15 خرداد (سال 1342) 418 تن دستگیر شده اند. علم قبلا روش ملایم تری داشت و در آذر ماه 1341 در پی اعتراض پاره ای از روحانیون، مصوّبه مشارکت زنان در انتخابات شوراهای شهر و شهرستان را لغو کرده بود. علم از 1346 تا 1356 هجری وزیر دربار سلطنتی شده بود که پس از او، این مقام به امیرعباس هویدا داده شد. عَلَم در فروردین 1357 (اوایل سال انقلاب) در 59 سالگی درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
نظرات «جان استیوارت میل» درباره دمکراسی و انتخابات
به مناسبت سالروز انتشار اتوبیوگرافی جان استیوارت میل اندیشمند قرن نوزدهم در 30 نوامبر سال 1873 كه در همین سال هم درگذشت اشاره ای داریم به او و اندیشه هایش که در زیر می آید:
     «میل» كه یك فیلسوف ـ اقتصاددان بود در طول اقامت در هند به عنوان یك مقام ارشد كمپانی هند شرقی انگلستان، از مشرق زمین هم تجربه داشته است مخصوصا كه شاهد عینی شورش خونین سال 1857 هندیان بود. وی قبلا روزنامه نگار و بعدا نماینده پارلمان انگلستان بود.
     «میل» با این عقیده «اسپینوزا» موافق بود كه پیش از هر انتخابات، با وسائل مختلف به انتخاب کننده تفهیم شود كه مسئول رایی است كه می دهد و اگر در دادن رای خود دقت لازم را به عمل نیاورد و آن را به فردی كه شایستگی كامل ندارد و واجد شرایط لازم برای احراز مقام نیست بدهد، به سهم خود مسئول جامعه و زیانهایی است كه منتخب او وارد می آورد و باید پاسخگو باشد.
     مهمترین آثار «میل» در باره دمكراسی كتاب «ملاحظات در باره دولت انتخابی» است. كتاب «تفكراتی در رفرم پارلمانی» تالیف دیگر او هم درباره دمکراسی است كه این كتاب در سال 1859 انتشار یافت.
     «میل» كه در 20 مه سال 1806 در لندن به دنیا آمده بود می گوید: جامعه ای كه مردم آن آموزش دمكراسی ندیده اند، عمیقا آن درك نمی كنند، اهمیت آن را برای جامعه و فرد نمی دانند و در فصل رای گیری (زمان تبلیغات انتخاباتی) به آنان توصیه می شود كه به چه كسی رای بدهند و آنان هم احیانا چشم بسته می پذیرند نیاز به پنجاه سال زمان (تمرین دمكراسی) دارد تا به صورت یك دمكراسی كامل (واقعی) در آید.به باور «میل»، هنگامی یك كشور می تواند ادعا كند كه دمكراسی است كه مردمش اهمیت رای دادن و مسئولیت خطیر خود را در این زمینه بدانند.
     او می گوید در جامعه آلوده به فساد و ضعف های اخلاقی رشد دمكراسی بسیار كند است و در جوامع فقر زده هم مردم به تنها چیزی كه اهمیت نمی دهند «رای دادن» است. آنان فریب نامزدی را می خورند که وعده کار و نان بدهد.
     «میل» در سال 1861 ناگهان به برابری ارزش آراء تردید كرد و گفت: چگونه می توان رای یك تبعه بی اعتنا و بی تفاوت را كه دادن و یا ندادن رای برایش فرق نمی كند با رای یك اندیشمند، فرد دانا و موثر، و تبعه مصمم برابر دانست؟. او بعدا نسبت به اكثریت عددی در پارلمان هم شك و تردید كرد و گفت چگونه می توان در تصمیمگیری ها، میان یك نماینده دانا، آگاه و دلسوز با یك نماینده فاقد این صفات فرق نگذارد؟. برای رفع این نقص، وی سپس پیشنهاد كرد كه شرایط انتخاب شونده وسیعا اصلاح گردد و به انتخاب كننده آموزش لازم داده شود تا مسئولیت خود را بداند. وی پارلمان مركب از افراد غیر واجد شرایط را مجلس بدلی (دمكراسی ظاهری) خوانده است. مفسران نظرات میل نوشته اند که وی نوعی انتخابات دو مرحله ای توصیه کرده است؛ به این ترتیب که مردم در دسته های کوچک نمایندگان خود را انتخاب کنند و این نمایندگان که آگاهی بیشتری دارند مقامات انتخابی را از میان نامزدهای واجد شرایط (از میان خود و دیگران) برگزینند.
     «میل» در زمینه انتخاب رئیس دولت و مدیران ارشد نظری مشابه فارابی را مطرح داشته كه همانا یافتن بهترین فرد جامعه و انتخاب او به مدیریت آن است (از رئیس دولت تا مدیران پایین تر).
    «میل» همچنین با دوران تقنینیه بیش از دو سال موافق نبود و با حرفه ای شدن وكالت مردم (تجدید انتخاب به صورت نامحدود) مخالفت داشت. او در این زمینه نوشته است: وكیل حرفه ای (پی در پی انتخاب شدن) در هرجامعه به تدریج مدافع منافع طبقات متوسط و بالا خواهد شد كه خود از آنها سود می برد.
     میل همچنین گفته است كه اگر اكثریت یك پارلمان از افراد كم معلومات و ناآگاه، ضعیف و با تفكری ناقص تشكیل شود باید در قانون ترتیبی داده شده باشد که بتوان بی درنگ انتخابات را تجدید کرد زیرا كه منطقا نباید اداره امور در دست چنین پارلمانی باقی بماند.
     «میل» نسبت به اصالت تمرین دمكراسی در آمریكا (به دلیل تبلیغات بی حد و حصر انتخاباتی، حتی در زمان حیات او و نیز مشغله مردم معمولی و کار زیاد آنان) تردید داشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسی
وسیله تازه ابراز مخالفت؛ اشغال فرودگاه بین المللی بانكوك Bangkok توسط اتحاد مردم تایلند برای دمكراسی ـ مسئله دمکراسی در تایلند
29 نوامبر 2008 و در سومین روز انتقال بخشی از تظاهرات ضد دولت در تایلند به فرودگاه بین المللی شهر بانكوك (Suvarnabhumi Airport)، بیش از یكصد هزار مسافرخارجی در این فرودگاه و مهمانخانه های بانكوك سرگردان شده بودند.
     تظاهركنندگان كه خواهان كناره گیری نخست وزیر تایلند بودند و اورا متهم به فساد اداری و نقض اصول دمكراسی و حقوق اتباع كرده بودند عملا فرودگاه بین المللی بانكوك را اشغال كرده و مانع رفت و آمد هواپیماها شده بودند. تظاهركنندگان ضد دولت تایلند عنوان هوادار حزب «اتحاد مردم برای دمكراسی People Alliance For Democracy» برخود نهاده بودند. در مقابل، دولت تایلند حالت فوق العاده برقرار كرده ولی Somchai Wongsawat نخست وزیر وقت پس از ورود پلیس ضد شورش به محل فرودگاه؛ درگیری این ماموران با تظاهركنندگان را منع کرد زیرا كه بیم تلفات سنگین و اعتراض جهانی، تخریب فرودگاه و آسیب واردآمدن به صنعت گردشگری تایلند می رفت. شهر بانكوك دارای دو فرودگاه است. تصاویر زیر فرودگاه بین المللی بانكوك و تظاهركنندگان را در آن نشان می دهد:
    


Yingluck Shinawatra

مسئله سیاسی وقت تایلند که با کودتای نظامی سپتامبر 2006 آغاز شده بود تا سال 2011 ادامه داشت و در این فاصله دو نخست وزیر که پس از آزاد شدن فعالیت احزاب بر سر کار آمده بودند هریک با تظاهرات خیابانی احزاب رقیب کنار رفتند و دادگاه قانون اساسی تایلند هر دو را متهم به نقض قانون انتخابات از جمله «خریدِ رای» و موقتا محروم از فعالیت سیاسی کرد. در انتخابات سال 2011 حزبی که رئیس آن بانو یینگلوک شیناواترا Yingluck Shinawatra (متولد 21 ژوئن 1967 و تحصیلکرده آمریکا ـ دانشگاه کنتوکی) بود و در آن زمان 44 ساله، برنده انتخابات شد و دولت تشکیل داد. بانو یینگلوک خواهر شیناواترا نخست وزیر سال 2006 تایلند است که با کودتا نظامی برکنار شد. این بانو که دو سال پس از نخست وزیر شدن، وظایف وزارت دفاع تایلند 67 میلیونیِ 513 هزار کیلومتری را برعهده گرفته بود در سال 2013 متهم شد که برخی وزیران کابینه اش و ادارات آنها به فساد گراییده اند. «کمیسیون ملی طرد فساد دولتی» به این اتهام رسیدگی و آن را تأیید کرد و پرونده را به دادگاه قانون اساسی تایلند فرستاد زیراکه در قانون اساسی همه کشورها، فساد دولتی نفی شده و وجود آن از موارد نقض اصول قانونی اساسی است. دادگاه قانون اساسی تایلند پس از چندین جلسه رسیدگی، نظر کمیسیون ملّی طرد فساد دولتی را پذیرفت و هفتم ماه می 2014 حکم به کناره گیری بانو شیناواترا ـ مادر دو دختر ـ از نخست وزیری داد. با کناررفتن بانو شیناواترا تظاهرات از سر گرفته شد که 13 روز بعد (بیستم ماه می 2014) ارتش وارد عمل شد و اداره امورکشور را به «شورای نظامیِ برقراری نظم و امنیت» سپرد و دو روز بعد پارلمان تایلند رای به نخست وزیر شدن ژنرال 60 ساله Prayat Chan - O - Cha رئیس ستاد ارتش این کشور داد و وی که فردی سختگیر و راستگرا است اداره دولت را برعهده گرفته است. او تایید کرده است که اقدام بیستم ماه می 2014 ارتش، کودتا بود و این کار را وظیفه ارتش دانسته است که هرگاه دریابد که وضعیت داخلی، برای کشور ایجاد خطر کرده است وارد عمل شود. ارتش برای محافظت کشور (سرزمین و اتباع) از هر گونه خطر داخلی و خارجی است.
    تایلند (قبلا؛ سیام) یک کشور پادشاهی است و تنها کشور واقع در منطقه «هند و چین» است که به استعمار اروپاییان و قدرت های دیگر درنیامده بود.
    تفسیرنگاران نوشته بودند که بانو شیناواترا قبلا یک بیزینِس وومَن (دارای مشاغل بازرگانی و کسب و کار) بود و تجربه نشان داده است که چنین افراد اگر مشاغل دولتی بدست آورند همواره مورد سوء ظن بویژه در انتصابات، معاملات دولتی و واردات کالا خواهند بود و کارشان خالی از خلل نخواهد بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو دانش
متوسط جهانی طول عمر مرز 77 سالگی را شکست ـ گزارش ها در این باره و تأکید بر رعایت اندرزهای بهداشتی و دوری جستن از استرس و هوای آلوده
در آبان 1403 گزارش هایی انتشار یافت که نشان می داد متوسط جهانی طول عمر انسان، به بالاتر از 77 سالگی رسیده که حدود 4 سال بیش از سه دهه آخر قرن بیستم است. این بالا رفتن متوسط سن که در بانوان اندکی بیشتر از مردان است ارتباط به پیشرفته بودن کشور ندارد و بستگی به هوای خوب و رعایت اندرزهای بهداشتی در خوردن، آشامیدن، خوابیدن، ورزش (ورزش هایی از قبیل پیاده روی، دوچرخه سواری و ...) و دوری جستن از استرس داشته است. در کشورهای که مردمشان از الکل و دخانیات دوری می جویند، خواب خودرا از دست نمی دهند، از استرس که ترافیک سنگین ـ یکی از عوامل آن است دوری می جویند و دست کم هر سال 3 بار آزمایش خون می کنند که نشان دهنده آغاز برخی ضعف های جسمانی و شروع بیماری ها است افزایش متوسط طول بیشتر بوده است. در مقابل، افزایش متوسط طول عمر مردمی که در شهرهای بالای دو ـ سه میلیونی زندگی می کنند کمتر بوده است. انتخاب شریک زندگی و شغل و حرفه متناسب و مستعد از عوامل افزایش طول عمر گزارش شده است. یکی از عوامل بالا رفتن طول عمر وجود شمار کافی دکتر و بیمارستان در محل اقامت تشخیص داده شده است و به دولت ها توصیه شده است که بر تاسیس مراکز آموزش علم پزشکی بیافزایند، برنامه های پزشکی شبکه های تلویزیونی را گسترش دهند و هرچه بیشتر مجله و کتاب اختصاصی بهداشتی ـ پزشکی منتشر کنند. گرچه افزایش شمار سالخوردگان بالای 80 و نیز ابتلاء به بیماری ها در هر کشور، هزینه های دولتی را بالا می برَد.
    در سابقه این گزارش ها آمده بود که متوسط جهانی طول عمر در دهه های 1950 و 1960 حدود 60 سال بوده که در پایان قرن بیستم به اندکی بیش از 70 سال رسیده و در پایان دهه دوم قرن 21 به 75 سال و در 2024 (ظرف 4 سال) به حدود 77 سال و این، نشان می دهد که آگاهی مردم از اصول بهداشتی و رعایت آن بیشتر شده و نیز ساختن داروهای بیشتر و بهتر و وسائل تازه تشخیص بیماری ها. راضی بودن از فرزندان و رابطه خوب داشتن با بستگان و عدم قطع رابطه با همکلاسی ها و همکاران دوران تحصیل و اشتغال و سرگرمی هایی از این قبیل نیز در افزایش متوسط طول عمر بی تأثیر نبوده است. متوسطِ عُمر مردمی که در مناطق کم ارتفاع (ارتفاع کم از سطح دریا) زندگی می کنند بیشتر بوده است.
    طبق همین گزارش ها، دو درصد آمریکایی ها (حدود شش میلیون) از مرز صد سالگی عبور کرده اند. در ژاپن صد ساله ها به بالاتر از پنج درصد جمعیت رسیده و در هنگ کنگ 9 درصد جمعیت را شامل شده اند. در اروپا، متوسط عمر در کشورهای اسکاندیناویایی و مدیترانه ای بالاتر بوده است.
     دکتر مارک هیوارد استاد دانشگاه تکزاس در این زمینه گفته بود که جهش های علم پزشکی ـ داروسازی و رعایت اندرزهای بهداشتی در آینده هم متوسط طول عمر انسان را بالا خواهد برد. هوای شهر، خوراک خوب و اجتناب از غذای کارخانه ای، خواب نه کمتر از 7 ساعت در شبانه روز و هر روز دست کم 30 دقیقه ورزش سبک (مثلا پیاده روی) و دوری جستن از هرگونه استرس به طول عمر و کمتر افتادگی در سنین بالای 80 کمک می کند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    نقل از شماره 108 مجله روزنامک، صفحه 9
    پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
    www.rooznamak-magazine.com
    
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
اشاره به دو مسئله مهم به مناسبت سالروز تصویب بهترین ضابطه مطبوعاتی ایران
دهم آذرماه 1331 لایحه قانونی مطبوعات نهایی، متن آن اعلام و ازدو روز بعد به اجرا گذارده شد كه بهترین ضابطه مطبوعاتی ایران شناخته شده است. این ضابطه كه تنها 9 ماه به اجرا درآمد، پس از براندازی 28 امُرداد ابطال و دو سال بعد از آن (سال 1334) یك قانون «محدود كننده» مطبوعات جایش را گرفت.
     طبق ضابطه آذر ماه 1331، جامعه مطبوعات ایران موظف شده بود كه با تشكیل انجمن، خود بر كار نشریات از نظر خروج از دایره حرفه، نزاكت، اخلاقیات و عفت قلم نظارت كند، اخطار دهد و در صورت بی اعتنایی به اخطار، طرد كند.
     این لایحه قانونی 47 ماده ای كه با امضای دكتر مصدق (كه اختیار اجرای موقت لوایح خودرا داشت) از 12 آذر به اجرا در آمده بود چون با توجه به اصول آزادی فكر و بیان تنظیم شده بود در تاریخ ژورنالیسم ایران به عنوان بهترین ضابطه مطبوعاتی توصیف شده است. در این لایحه قانونی رسیدگی به اتهامات مطبوعاتی، بدون حضور هیات منصفه منع، و «نشریه عمومی = حرفه ای» تعریف شده بود و در آن، شرایط قبلی در مورد متقاضی پروانه، جز داشتن حداقل 30 سال سن، سواد كافی (كه به تفسیر كارشناسان معاصر، منظور؛ سواد روزنامه نگاری بود)، نداشتن محكومیت قطعی ارتكاب جرائم عمومی و داشتن بنیه مالی برای شش ماه انتشار نشریه؛ حذف و امور مطبوعات از وزارت فرهنگ جدا و به وزارت كشور واگذار شده بود.
     مورخان عموما شكوفایی ژورنالیسم ایران از آذرماه 1331 تا 28 امرداد 1332 را به حساب این لایحه قانونی گذارده اند.
    اصول روزنامه نگاری كه در سراسر جهان رعایت می شود، خصوصیات حرفه ای بودن یك نشریه را «غیردولتی بودن آن» می داند و اینكه سردبیر اجرایی نشریه و دبیران میزهای آن روزنامه نگار حرفه ای (داشتن نصاب تحصیلات و تجربه، نداشتن پیشه دیگر و حقوق بگیر دولت نبودن) باشند. دولت و موسسات دولتی می توانند نشریه داشته باشند ولی نشریات آنها «تخصّصی» عنوان دارند و حق گرفتن آگهی تجاری و تكفروشی از آنها سلب شده است زیرا كه مطبوعات ركن چهارم دمكراسی هستند و قوای دمكراسی منفك از یكدیگر.
     ایران شاید یكی از كشورهای انگشت شمار جهان باشد كه در آن یك مقام دولتی می تواند علیه یك نشریه اعلام جرم كند. در ممالك دیگر، مقام دولتی اگر در زمینه كار دولتی خود (نه، در رابطه امور شخصی) مطلب خلافی در نشریه ببیند می تواند توضیح دهد و اگر توضیح او منتشر نشود حق مراجعه به سازمان و انجمن مربوط را دارد تا نشریه اجبار به انتشار توضیح شود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
تفاهم نانوشته دولت ها ـ چند دولت خارج از این تفاهم دولت ها
آن دسته از مورخان که در آخرین هفته نوامبر سال 2000 در نشستی در ژنو، اوضاع جهان را تحلیل و نظرات خودرا ابراز کرده بودند گفته بودند به نظر می رسد که مقامات ارشد کشورها به استثنای چند دولت، میان خود به یک تفاهم نانوشته دست یافته اند و معارضات، از این پس تا رویکرد دیگر محدود، لفظی و زودگذر خواهد بود.
     به باور این مورّخان، این تفاهم ِ خودجوش چندی پس از فروپاشی بلوک شرق حاصل شد و هر دولت می کوشد که در چارچوب این تفاهمِ نانوشته، خط قرمزهای دولت های دیگر را نقض نکند.
     این مورّخان که در آخرین دهه ماه نوامبر 2000 ابرازنظر کرده بودند دولت های خارج از این تفاهم را به ترتیب، از این قرار ذکر کرده بودند: دولت کره شمالی، دولت طالبان در افغانستان، دولت جمهوری اسلامی ایران، دولت لیبی (به ریاست قذافی)، دولت زیمبابوه (به ریاست موگابه)، دولت سودان، دولت سوریه، دولت لیبریا، دولت میانمار (برمه) دولت عراق (به ریاست صدام حسین)، دولت ونزوئلا (از سال 1999) و دولت بلاروس.
     در این فهرست، کوبا دیده نمی شد.
     از آن زمان تاکنون؛ طالبان، صدام حسین، قذافی و چارلز تیلور (لیبریا) حذف شده اند، میانمار (که دولت آن در دست نظامیان بود) و زیمبابوه (که موگابه رئیس آن کشور بود) تغییر جهت نسبی داده اند، سیاست سودان با موافقت با استقلال مناطق جنوبی اش رو به ملایمت گذارده و بلاروس متحد و همرنگ روسیه شده و سوریه درگیر نوعی جنگ داخلی مشابه وضعیت لیبی در اواخر حکومت قذافی است. در این میان، دولت های کره شمالی، جمهوری اسلامی ایران و ونزوئلا همچنان به راه خود و ننوشتن دیکته دیگران ادامه می دهند، ولی کم و بیش زیر فشار قراردارند.
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اثرات ملی و جهانی رویداد خونین مومبایِ هند ـ جستجو برای یافتن معمارِ رویداد
محمداجمل امیر قصّاب تنها مهاجم دستگیر شده تهاجم تروریستی مومبای هند که اعدام شد
تعرض مسلحانه ده جوان مسلح به مومبای هند، که از ساعت 9 و نیم چهارشنبه شب (26 نوامبر 2008) آغاز و تا 29 نوامبر ادامه داشت سایر اخبار رویدادهای جهان را تحت الشعاع قرارداده بود. دستگاههای خبر و نظر رسانی هربلوك و هركشور كوشیده بودند كه در جهت سیاست بلوك و كشور خود گوشه هایی از آن را بزرگ و كوچك كنند و بخشهایی دیگر بر آن بیافزایند كه مقایسه و بررسی این مطالب باهم، خیلی چیزها را به دست می دهد.
    تنها فرد دستگیر شده این رویداد 60 ساعته با 173 كشته و 308 مجروح یك پاكستانی بود به نام «محمداَجمل امیر قصّاب» و بنا به اعلام «سازمان مبارزان دكن» وابسته به «لشكر طیّبه»بود كه لشكر طیّبه را سالها پیش، اطلاعات ارتش پاكستان بوجودآورده بود تا در كشمیر با هندیان مبارزه كند كه بعدا از كنترل پاكستان هم خارج شده است.
     بازجویی از محمداجمل كه پس از تیراندازی و ایجاد انفجار در ایستگاه نهایی راه آهن مومبای ـ شهر تقریبا 18 میلیونی هند و از مراكز بزرگ اقتصادی، تكنولوژیك و تولید فیلم سینمایی در جهان، هنگام فرار دستگیر شده بود انگیزه این ماموریت را تا حدی روشن ساخته است. به هرحال، برغم نرمش های دولت پاكستان و پیشنهاد همكاری در رسیدگی و كشف عامل اصلی رویداد، تا مدتی مناسبات رو به بهبود هند و پاكستان بازگشتی به دوران بحرانی اش كرده بود.
    رسانه های انگلستان و آمریكا در آغاز كار كوشیده بودند که این رویداد را در جهتی قراردهند كه هدف مهاجمان، «انگلیسی ها و آمریكاییان» بودند و نشان دهند كه افراد مسلح با آن دو كشور ضدیت داشتند. ولی جز یك نفر كه در هتل 104 ساله 565 اتاقی «تاج محل» سكونت داشت و در ساعات اولیه آزاد شده بود، افراد دیگر این حرف را تایید نكردند و گفتند كه مهاجمان اصرار به قتل افراد نداشتند و میان عربهایی كه برای شركت در یك گردهمایی به هند آمده بودند و اروپاییان و سنگاپوری ها فرق نمی گذاشتند و گروگانگیری آنان هم به منظور ایجاد سپر انسانی در برابر كماندوهای هندی بود.
    برداشت برخی از رسانه ها حكایت از ارتباط مهاجمان با «القاعده» داشت. حال آنكه «لشكر طیبه» كه در دسامبر 2001 به پارلمان هند حمله برد، جناح دیگری است.
    به گفته اصحاب نظر در سی ام نوامبر 2008، صرف نظر از عامل اصلی و انگیزه، این رویداد ممکن است باردیگر هندیان را متوجه ناسیونالیستهای این كشور خواهد كرد زیرا كه در وضعیت كنونی منطقه، برایشان اقتدار مهمتر از لیبرال ـ دمكرات بودن دولت است. مفسران هندی گفته بودند که برایشان مهم است كه بدانند «معمار» این رویداد و تجاوز به مومبای بی آزار و آرام چه گروه و كسانی بوده اند. چه دولت و سازمانی این تجهیزات و آموزش را به مهاجمان داده بود. آنان در طول 60 ساعت عملیات خود از سلفونهای ماهواره ای، تازه ترین كالاشنیكوف ها و پرقدرت ترین نارنجكها، تكنولوژی «جی پی اس» و ... استفاده می كردند و لحظه به لحظه با افرادی در خارج از هند تماس تلفنی می گرفتند و برای اینكه دچار ضعف و بی غذایی نشوند با خود بادام داشتند، در تیراندازی ماهر و بهترین تاكتیك را بكار می بردند، بسیار آرام و خونسرد بودند و پیش از آغاز عملیات خودرا به صورت دانشجو درآورده كه كوله پشتی از كتاب حمل می كند.
    صرف نظر از حساسیت سیاسی قضیه، توجه به نكات خواندنی این رویداد خالی از استفاده نیست. هتل معروف «تاج محل» متعلق به یكی از پارسیان هند به نام «راتان تاتا» است. صاحب كافه معروف «لئوپلد» پاتوق خارجیان و تكنولوژیست های مومبای «فرهاد جهانی» و برادرش، دوتن دیگر از پارسیان است كه مورد حمله قرارگرفت و هفت نفر از جمله چهار خارجی در آنجا كشته شدند. در ایستگاه راه آهن مومبای، یك خبرنگار عكاس در انتظار آخرین قطار شبانه برای رفتن به خانه بود كه از دو مهاجم و عملیات آنان و اجساد عكسبرداری كرد كه این عكسها سند «تاریخ» خواهند شد. یكی از دو نفری كه او به خود جرات داد و عكس گرفت، محمداجمل است كه دستگیر شد. این خبرنگار عكاس گزارش كرده بود كه دو مهاجم به ایستگاه راه آهن (ایستگاه شیواجی) پس از تیراندازی و پرتاب نارنجك و قتل 53 تن از منتظرین قطار، یك وانت را با زور از صاحبش گرفتند كه فراركنند ولی پلیس به سوی وانت تیراندازی كرد، یكی را كشت و دیگری را که همانا محمد اجمل بود دستگیر كرد.
    محمد اجمل محاکمه و در ماه می 2010 به اعدام محکوم شد و دیوان عالی هند در آگوست 2012 آن حکم را تایید و محکوم 21 نوامبر 2012 به دار آیخته شد. محمد اجمل هنگام اعدام شدن 25 ساله بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
عراق در نوامبر 2008: صدور 3 میلیون بشكه نفت خام در روز، بیش از 50 میلیارد دلار ذخیره ارزی بدون مصرف و میلیون ها آواره! چرا؟
در دو روز آخر نوامبر 2008 رسانه ها گزارش از وخامت وضعیت زندگانی عراقی هایی داده بودند كه ناامنی 5 ساله یا باعث خروج آنان از وطن و اقامت در كشورهای دیگر ازجمله سوریه و اردن و یا تَرك زادگاه، و زندگی در نقطه ای دیگر در زیر چادر ـ چادرهای آوارگان شده بودند. همزمان، اخبار این رسانه ها از ذخیره ارزی بالای پنجاه میلیارد دلاری و بدون استفادهِ! این كشور حكایت داشت كه تنها از فروش نفت حاصل شده بود. از این خبرها چنین بَرمی آمد كه در آن سال صدور نفت عراق از سه میلیون بشكه در روز تجاوز كرده و از این بابت، ایران را پشت سر گذاشته بود و همچنین گزارش هایی از برخی سوء جریانات مالی در دستگاه دولتی عراق.
     29 نوامبر 2008 رسانه های غرب ضمن انتشار عكس هایی از فقر و مشكلات عراقی هایِ تَرك وطن كرده در اردن و سوریه و از جمله یك بانوی عراقی كه در شهر امان (پایتخت اردن) روی زمین نشسته و سیگار می فروخت، نوشته بودند كه بالاخره با پادرمیانی سازمان ملل، دولتهای اروپایی قبول كرده اند كه از میان انبوه عراقی های آواره ده هزار نفرشان را در خاك خود بپذیرند!. در كنار این تصاویر، عكس «شهرستانی» وزیر نفت عراق را كه لبخند بر لب داشت منتشر ساخته و نوشته بودند كه وی با كُردهای عراقی درباره چگونگی تقسیم درآمد نفت مذاكره كرده است. معلوم نیست كه چرا با آوارگان عراقی درباره تقسیم درآمد نفت گفتگو نمی شود و چرا ترتیب بازگشتن آنان را به وطن و کسب و کار و زندگانی در آرامش و بدون دغدغه نمی دهند؟!.
بانوي آواره سيگارفروش عراقي در اردن ـ عكس متبسّم وزير وقت نفت عراق به گوشه راست تصوير الصاق شده است

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نظامی آمریکایی: ... و به این دلایل بود که از آلمان تقاضای پناهندگی کردم
Andre Shepherd اندره شیفرد نظامی آمریكایی كه از بازگشت به عراق خودداری ورزیده و از دولت آلمان تقاضای پناهندگی كرده بود 27 نوامبر 2008 در این كشور یك مصاحبه مطبوعاتی عمومی ترتیب داد و دلایل اینكه چرا واحد خودرا تَرك و درخواست پناهندگی كرده بود تشریح كرد.
     اندره و در آن وقت 31 ساله که در عراق عضو گردان 412 پشتیبانی هوایی بود در این مصاحبه گفته بود: در سالهای 2005 و 2007 در عراق بودم و در این مدت از آنچه را كه دیدم و شنیدم، خسته و دلزده شدم. در عراق وقتی كه می دیدیم مردم امنیت نداشتند، ترس از انفجار انتحاری داشتند، به هرجا كه می خواستند بروند بازرسی بدنی می شدند، چند دستگی ملی (نژادی) و مذهبی به وجود آمده بود، در همه جا و از همه چیز سوء استفاده می شد، در كشورِ نفت مردم در صفوف طولانی خرید سوخت می ایستادند و مردگان را برای تدفین در صف نوبت قرار می دادند دچار یأس و انفعال شدم و نخواستم که بیش از آن در عراق بمانم ولی چون یک نظامی نمی تواند تَرک ماموریت کند به دولت آلمان درخواست پناهندگی دادم.
Andre Shepherd در زير شعار !No

 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
درگذشت بانوی 115 ساله ـ اندرزهای جالب آموزنده او به جوانترها
Edna Parker
ادنا پاركر Edna Parker بانوی 115 ساله آمریكایی كه طبق كتاب ركوردها، تا 26 نوامبر سال 2008 سالخورده ترین زن در جهان بود در این روز درگذشت. وی بیستم آوریل 1893 در ایالت ایندیانای آمریكا به دنیا آمده بود و در همین ایالت هم از این دنیا رفت. با درگذشت «ادنا» اینك پیرترین زن جهان بانو «ماریا جیزز» پرتغالی است كه در دهم سپتامبر 1893 به دنیا آمده است.
    «ادنا» در یكصدمین زادروز خود گفته بود كه از هشتاد سالگی همه اش درحال محاسبه با خود بوده كه اگر در جوانی چنین نكرده و چنان كرده بود زندگانی اش در چه مسیری بود. هروقت كه به فكر فرو می رود اشتباهات از نظرش می گذرند و در این سن، پند او این است كه یك جوان پیش از انجام كاری مهم و سرنوشت ساز، نتیجه را درنظر بگیرد ـ نه نتیجه فوری بلكه نتیجه اش را در چندین دهه بعد. مهمترین كار یك انسان در جوانی؛ انتخاب رشته تحصیلی، شغل و همسر است و بعد محل و روش زندگی. اگر در این امور دقت نكند پشیمان خواهد شد و گاهی جبران نخواهد داشت. یك و یا دو فرزند كافی است. در پیری، یك فرد بیش از سنین دیگر خودرا مسئول فرزندانش می بیند كه آنان را بدون خواستشان به دنیا آورده است. یك فرد مسئول باید همیشه مراقب و راهنمای فرزندانش باشد و خودرا در خوشبختی و یا گرفتاری هایشان شریك بداند و دمی از اندرزدادن آنان بویژه در زمانی كه هنوز جوان هستند غفلت نكند. در نتیجه هرچه كه شمار فرزندان كمتر باشد بهتر است.
    «ادنا» در مراسم یكصد و هفتمین زادروز خود گفته بود كه زنده بودن بیش از حد متعارف لذتی ندارد. عمر مفید لذت بخش است. زندگی كردن با كمك دیگران و طعم غذا را حس نكردن و یا موزیك را نشنیدن، به خواب عمیق فرو نرفتن، با ضعف حافظه رو به رو بودن و اسامی افراد را فراموش كردن و هر روز به دكتر و بیمارستان برده شدن چه فایده ای می تواند داشته باشد. با وجود این، من می خواهم كه بازهم زنده بمانم به این شرط كه نوه ها و نتیجه هایم دست كم هر هفته یكبار به من سر بزنند و به جای پرستار، آنان مراقب من باشند. پرستار هرقدر كه وظیفه شناس باشد بمانند نوه ها دلسوز نیست و به دل نمی نشیند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
یک بانوی 44 ساله نیجریه ای تبار رهبر حزب محافظه کار انگلیس شد و بر کرسی چرچیل نشسته است
57 درصد اعضای حزب محافظه کار 190 ساله انگلیس که در انتخابات پارلمانی گذشته شکست خورده بود دوم نوامبر 2024 (12 آبان 1403) یک بانوی سیاهپوست 44 ساله و تحصیلکرده رشته کامپیوتر را به رهبری این حزب برگزیدند. این انتخابات حزبی، آنلاینی و پُستی بود. رهبر قبلی حزب محافظه کار انگلیس نیز یک هندی تبار به نام ریشی سوناک بود. انتخاب این بانو به نام Kemi Badenoch (تلفظ؛ بِید اِنوک) تعجب برانگیز بوده است. حزب محافظه کار انگلیس (حزب چرچیل) از سال 1832 بر جای حزب بسیار محافظه کار و انگلیسی ـ انگلیسی گوی «توری» که در سال 1678 تاسیس شده بود و مستعمره خواه بود نشسته است. حزب محافظه کار انگلیس بعدا رقیبی نَرم تر به نام حزب لیبرال یافت که دهها سال پس از آن، یک رقیب دیگر به نام حزب لیبرها (حزب زحمتکشان ـ کارگر) که این حزب اینک دولت را بدست دارد.
Kemi Badenoch


    پدر و مادر بانو کِمی هر دو نیجریه ای هستند و مادر او برای وضع حمل و اینکه دخترش تبعه انگلیس شود در ماههای آخر حاملگی به انگلیس سفر کرد و کِمی را در لندن به دنیا آورد و سپس به نیجریه بازگشت و بعدا به آمریکا و انگلیس.
    کِمی که به عضویت حزب محافظه کار در آمده است یک دوره هم عضو پارلمان انگلیس شده بود.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    نقل از شماره 108 مجله روزنام، صفحه 11
    پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
    www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 30 نوامبر
  • 1782:   پیش نویس قرارداد پاریس که پس از تصویب به صلح انگلستان و دولت نوپای ایالات متحده انجامید به امضاء رسید و انگلستان رسما استقلال ایالات متحده را که مهاجر نشین آن کشور بود برسمیت شناخت.
        
        
  • 1810:  


    «الیور اف. وینچستر» تفنگساز معروف آمریكایی به دنیا آمد.
        
  • 1816:   تئودور مومسن Mommsenنویسنده و مورخ آلمانی به دنیا آمد.
        
        
  • 1835:  


    مارک توین Mark Twain (سمیوئل لانگهورن کلمنسSamuel Longhorne Clemens) داستان نگار و طناز معروف آمریکایی در این روز در شهر فلوریدای ایالت میسوری به دنیا آمد و 75 سال عمر كرد.
        وی سفرهای متعدد كرد ازجمله دیدار از اروپا و خاورمیانه. او كه نام مستعار «مارك توین» را برخود نهاد مشاغل گوناگونی ازجمله كار در چاپخانه، معادن و ناخدایی كشی رودخانه پیما (رود «می سی سی پی») را پشت سر گذارده بود. داستانهای او و طنزهایش پر از نكته های ظریف و جالب است كه ضرب المثل انگلیسی زبانها شده اند. برخی از نقد نگاران ادبی، وی را بزرگترین نویسنده داستان طنز آمیز قرن نوزدهم خوانده اند. مارک توین دوازدهم آوریل 1910 درگذشت و رئیس جمهوری وقت آمریكا (تافت) ضمن صدور اعلامیه ای رسمی، فوت او را بزرگترین ضایعه برای آن كشور خواند. دانشگاه آكسفورد (انگلستان) به مارك، دكترای ادبیات داده بود.
        
        
  • 1874:  


    وینستون چرچیل سیاستمدار و دولتمرد معروف انگلستان ( از حزب محافظه کار ) به دنیا آمد. وی که 24 ژانویه 1965 درگذشت دو بار نخست وزیر انگلستان شده بود ؛ از 1940 تا 1945 و از 1951 تا 1955.
        
        
  • 1886:   نخستین نیروگاه برق (جریان AC) در شهر بافالوِ استیت نیوریورک آغاز بکار کرد. روز گشایش این نیروگاه مصادف بود با آتش زده شدن شهر بافالو به دست ارتش انگلستان در نوامبر سال 1813.
        
        
  • 1900:  


    اسکار وایلد نویسنده ایرلندی در 46 سالگی در پاریس درگذشت.
        
        
  • 1909:   مجلس ایران با استخدام مورگان شوستر آمریكایی به عنوان مستشار مالیه موافقت كرد كه دو سال بعد با اولتیماتوم روسیه او را بركنار كرد.
        
        
  • 1913:   نخستین جایگاه بنزین كه با تلمبه (پمپ) كار می كرد درشهر پیتسبورگ استیت پنسیلوانیای آمریكا آغاز بكار كرد . قبلا بنزین در حَلَب های فلزی فروخته می شد.
        
        
  • 1918:   نیروهای دولت شكست خورده عثمانی در جنگ جهانی اول، خاك ایران را ترك گفتند.
        
        
  • 1945:   ارتش شوروی منطقه دانتزیک (گدانسک) را ازدست آلمان خارج ساخت. دادن همین منطقه قدیمی آلمان (پروس) به لهستان در پایان جنگ جهانی اول که در آن آلمان شکست خورده بود سبب شد که هیتلر برای پس گرفتن آن در 1939 به لهستان لشکر بکشد و چون انگلستان و فرانسه تمامیت لهستان را تضمین کرده بودند، جنگ جهانی دوم اغاز شود.
        ارتش شوروی پس از تصرف دانتزیک پیشروی خودرا به سوی اتریش که در آن زمان بخشی از آلمان بود آغاز کرد. درنوامبر 2004 و در سالروز آزادشدن دانتزیک، گروهی از بستگان 27 میلیون تبعه شوروی که در جنگ جهانی دوم کشته شدند اجتماع کردند و اعتراض داشتند که چرا گورباچف ـ یلتسین از خون عزیزانشان به آن آسانی گذشته و از اروپای شرقی و بویژه لهستان و شرق آلمان خارج شده که همه اینها به ناتو پیوسته و دشمن روسیه شده اند. حال آنکه دولت آمریکا هنوز خاک ژاپن و آلمان را از نیروهای نظامی اش تخلیه نکرده است و .... این جماعت می گفتند از همان روزی که کرملین از مرگ 27 میلیون تبعه جماهیر شوروی گذشت و اروپای مرکزی و شرقی را بدون گرفتن کوچکترین امتیاز و غرامت مرگ کشتگان به غرب سپرد پیدا بود که بازگشت دوباره آن به باشگاه قدرت های ردیف یکم بعید است. آنان همچنین می گفتند روسیه سرشار از مواد خام است ولی مواد خام وارد می کند، روی ذخایر نفت و طلا و ... نشسته اما مشکل اقتصادی دارد زیراکه همچنان گرفتار بوروکراسی پیچیده و فساد اداری ـ اقتصادی است که کمونیستها از عهد تزارها و نظام جاری از کمونیستها به ارث برده و امیدی هم به رفع آن نیست، و مافیابازی که از لحظه فروپاشی شوروی آغاز شده و اموال و منابع عمومی به نام خصوصی سازی بلعیده شده پایان نیافته است و ...، حرفهای مقامات مسکو ضد و نقیض است و روشن نیست که چه می کنند و چه می خواهند بکنند.
        به باور اصحاب نظر، این شعارها و انتقادها به ناسیونالیست های روسیه کمک کرده است که از آن پس در هر فرصتی آنها را تکرار کنند و ....
        
        
        
  • 1947:   یک روز پس از صدور مصوبه مجمع عمومی سازمان ملل دایر برتقسیم فلسطین به دو کشور عرب و اسرائیلی که دولت های عربی آن را نپذیرفته بودند، مناطق یهودی نشین فلسطین مورد حمله مسلحانه ساکنان عرب قرارگرفت که سرآغاز یک مناقشه خونین و طولانی بوده است.
        
        
  • 1961:   دولت مسکو درخواست عضویت کشور تازه استقلال یافته کویت در سازمان ملل را وِتو کرد، زیراکه دولت عراق ـ دوست وقت شوروی مدعی مالکیّت کویت شده بود. همین دولت شوروی قطعنامه پیشنهادی نوامبر 1990 به شورای امنیت را وتو نکرد! که اگر عراق (هنوز متحد شوروی و بدهکار به آن) تا 15 ژانویه 1991 کویت را تخلیه نکند با زور اخراج خواهد شد. در این زمان گورباچف رهبر شوروی بود که یک سال بعد، این جماهیریه بزرگ از هم فروپاشید.
        
        
  • 1967:   دولت انگلستان جزایر «کوریا - موریا» در دریای عرب را به دولت عُمان داد.
        
        
  • 1967:   یمن جنوبی (به پایتختی عدن) استقلال خود را از انگلستان به دست آورد. این منطقه که قبلا کنفدراسیونی از قبایل عرب بود دارای حکومت کمونیستی شد که سالها بعد در پی یک رشته ترور و توطئه و جنگ، با یمن شمالی یکی شدند ولی مسائل قدیمی یمن و معارضات پایان نیافته است.
        
        
  • 1975:   کشور داهومی Dahomey مستعمره سابق فرانسه در آفریقای غربی به بنین Benin تغییر نام داد. این کشور 9 میلیونی با وسعت 112 هزار کیلومتر مربع قبل از ورود استعمار اروپایی، نظام سلطنتی داشت. داهومی سالها مرکز انتقال برده سیاه از آفریقا به قاره آمریکا بود. این کشور فرانسوی زبان که در سال 1960 استقلال یافت از سال 1972 تا سال 1989 و فروپاشی بلوک شرق حکومت مارکسیستی داشت.
        
        
  • 1988:   یک توفان دریایی 318 تن را در بنگلادش کُشت و زیان مالی سنگین ببار آورد.
        
        
  • 2007:   نخست وزیر وقت هند گفت که هند می تواند ظرف مدتی کمتر از دو دهه وارد باشگاه قدرت های اول شود و در ردیف آمریکا قرارگیرد. ما باید به فرار مغزهای از هند که گروه ـ گروه به اروپای غربی و آمریکای شمالی مهاجرت می کنند پایان دهیم. نخست وزیر وقت هند گفته بود؛ آرزویش این است که مهاجران هندی به وطن بازگردند. هند باید از لحاظ تکنولوژیک و صنعت که استعداد آن را دارد در صدر کشورها قرارگیرد.
        
        
  • 2009:   توماس فریدمن روزنامه نگار آمریکایی در مقاله 26 نوامبر 2009 خود در نیویورک تایمز نوشته بود: انتقال پول توسط مهاجران از کشوری به کشور دیگر ممکن است بعدا و با انجام تغییرات سیاسی در کشور مبدأ مشکلات قضایی بین المللی به وجود آورد. برای مثال: برخی مهاجران به آمریکا و ... با خود پول وارد می کنند بدون اینکه از آنان سئوال شود که آن پول را از چه راهی به دست آورده اند. اگر پول از راه نادرست به دست آمده باشد بعدا مدعی پیدا خواهد کرد و دردِ سر ساز خواهد شد. مروری بر وقایع گذشته نشان می دهد که در پی هر تغییرات ریشه ای در یک کشور، مردم مقامات سابق این کشور و مخصوصا مقامات تَرک وطن کرده را دنبال کرده بودند تا خلاف و سوء استفاده نکرده باشند و برای کشور مقصد دردِ سر ساز شده بود.
        
        
  • کارنامک نوشیروان (خاطره ای از مولف)
    در تحریریه روزنامه های ایران تا اواخر دهه 1330 زن دیده نمی شد ـ اِکراه از انتشار مطلب زادروز یک «بانو ـ روزنامه نگار»
    تا اواخر دهه 1330 (دهه 1950)، زن در تحریریه روزنامه های ایران ـ حتی به عنوان تایپیست مشاهده نمی شد. برخی بانوان که مطلبی نوشته و یا مقاله و گزارشی را ترجمه کرده بودند آن را برای سردبیر و یا دبیر مربوط می فرستادند تا اگر بخواهد چاپ شود. این وضعیت در خبرگزاری دولت هم مشاهده می شد. تا زمان نخست وزیری علی امینی، در این خبرگزاری ـ خبرگزاری پارس ـ تنها یک بانوی تایپیست به نام نجیبه صادقی کار می کرد. او نیز جلسه ای (روزانه و هر روز پس از انجام کار) دستمزد می گرفت و در ساعات عصر کار می کرد زیراکه صبح ها کارمند سازمان بیمه های اجتماعی بود.
        تابستان 1335 (1956 میلادی)، در یکی از جلسات کلاس نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران، مجید دوامی سردبیر وقت روزنامه اطلاعات خاطرات دوران روزنامه نگاری خودرا بیان می داشت تا روزنامه نگاران آینده کشور در جریان واقعیت ها باشند. او در آن جلسه از نبود زن در تحریریه (اطاق خبر) روزنامه ها ابراز تأسف کرد و گفت که این نبود (غیبت زنان) همچنین شانس ازدواج همکاران را که عامل بقاء در این حرفه و پیشرفت هر دو ـ زن و شوهر است کاهش داده است. [دوامی بعدا کمک کرد که «مجله زن روز» در چارچوب موسسه کیهان پا بگیرد و خودش سردبیر آن شد.]. دوامی یک مثال بیان داشت که برای شاگردان کلاس تأسف برانگیز بود که من هم یکی از آنان بودم و آن این بود که سال پیش از آن (مهرماه 1334 = اکتبر 1955) که بانو ترِدوِل Treadwell روزنامه نگار و نویسنده بنام 70 ساله شده بود موافقت نشده بود که به این مناسبت مطلبی درباره کارهای او بنویسیم و این مخالفت به صورت اِکراه بود و ماهم خودرا وارد درد سر نکردیم.
        
    Sophie Treadwell

    بردن نام این بانو در کلاس درس، تنی چند از شاگردان ازجمله مرا وادار کرد که درباره او تحقیق کنیم. ولی در دائرةالمعارف های موجود در ایران وقت، نامی از تردول برده نشده بود. این مشکل از ذهن من خارج نشد تا در سال 1961 (1340 هجری) که چاپ تازه دائرة المعارف های به زبان انگلیسی از آمریکا برای خبرگزاری پارس (ایرنا) رسید، ولی مطلب آنها درباره «تردول» کوتاه بود.
        این بانو بیستم فوریه 1970 درگذشت، و به این مناسبت خبرگزاری ها گزارش های مفصل مخابره کردند و من ترجمه این گزارش ها را در اخبار مشروح ساعت 7 بامداد دوم اسفند 1348 رادیو ایران (سراسری) به پخش دادم و همچنین به بولتن خبرگزاری برای ارسال به مطبوعات، تلویزیون غیر دولتی که از پاییز 1337 آغاز بکار کرده بود و نیز مقامات دولتی. تلویزیون دولتی که از یکم آبان 1345 آغاز بکار کرده بود، خودش مشترک خبرگزاری های چهارگانه (بیگ ـ 4) بود و اخبار بین الملل را ترجمه و عینا (بدون دست بردن و خودسانسوری) پخش می کرد. مصطفی قریب (متوفی) دبیر این اخبار تلویزیون دولتی بود.
        برای آشنایی بیشتر با این بانوی روزنامه نگار و عاشق روزنامه نگاری:
        مهمترین كار ژورنالیستی بانو «سوفیا تردول Sophie Treadwell» روزنامه نگار آمریكایی که اكتبر 1885 به دنیا آمد و 85 سال عمر كرد پوشش خبرهای مربوط به انقلاب مسلحانه مكزیك در اواخر دهه دوم و اوایل دهه سوم قرن بیستم بود. تا آن زمان، هیچیك از روزنامه نگاران زن چنین جرأتی به خود نداده بود كه در میان آتش و خون به تهیه خبر دست بزند و از گلوله و خطرات دیگر نترسد. «تردول» در جریان انقلاب خونین مكزیك موفق شد كه در 1921 «پانچو ویلا» رهبر انقلابیون مسلح را در پناهگاهش بیابد و با او مصاحبه كند. انتشار این مصاحبه در روزنامه «نیویورك تریبیون» سبب شد كه جهانیان صدای رهبر انقلاب مكزیك را بشنوند، از هدفهای او حمایت كنند و «رابین هودِ مکزیک» لقب دهند.
         کار ژورنالیستی دیگر سوفیا پوشش گسترده ماجرای زنی به نام روث سنایدر Ruth B. Snyder است که شوهرش را کشته و اعدام شده بود.
         سوفیا نه تنها این ماجرارا در روزنامه منتشر کرد بلکه آن را به صورت کتابی پُرمخاطب منتشر کرد.
         سوفیا یک مجموعه داستان کوتاه تحت عنوان Lusita نیز منتشر کرده است که مطالب آن را که واقعی هستند در دوران خبرنگاری اش جمع آوری کرده بود. همین کتاب در داستان نگار شدن خبرنگاران حوادث شهری روزنامه ها پس از بازنشسته شدن سهم موثر داشته است. در قرن 21 و کم حوصله شدن مردم، مخاطبان داستان های کوتاه افزایش یافته اند بویژه اگر توسط روزنامه نگار حاضر در صحنه نوشته شده باشند.
     نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
    نامه به مولف
    چرا دولت تهران (زمان رضاشاه) به دولت هاي ديگر تاكيد كرد كه به جاي «ايران»، پرشيا، پرژيا ، پرسه و ... بكار نبرند؟
  •   25 نوامبر 2004 یک مخاطب با ارسال یك پیام، از مؤلف این تاریخ آنلاین سئوال کرده بود كه آیا اقدام دولت رضاشاه در دهه دوم سده جاری هجری خورشیدی درست بود كه به دولت های دیگر تاكید كرد كه در مكاتبات و نقشه های جغرافیافی نام ایران را «پرشیا، پرژیا، پرسه و ...» ننویسند؟.
        
        ــ این پرسش، پاسخ بله و نه دارد. نظر منفی درباره این اقدام، پس از شهریور 1320 فزونی یافت كه گفتند این كار خواست استعمار انگلستان بود و دولت های همسایه ایران (و نَه مردمشان) را هم راضی كرد. به گفته این شمار، پس از كودتای سال 1299 و سر و سامان یافتن امور كشور و نوسازی ارتش و تمركز قدرت در پایتخت، نگرانی انگلستان كه مناطق شرقی امپراتوری پارسی ها را افغانستان و بلوچستان و ... نامیده بود و خطوط مرزی عراق را كه قبلا به صورت یك كشور واحد وجود نداشت به سود دولت بغداد ترسیم و تعریف كرده بود افزایش یافت كه ممكن است یك روز ایرانیان در صدد متحد ساختن قلمرو سابق ازجمله به صورت یک سرزمین با چند دولت (نوعی جامعه مشترک المنافع) برآیند، مخصوصا كه در چند نقطه از دنیا به ویژه در اروپا چنین احساسی مشاهده می شد. لذا، با برانگیختن برخی از رجال حرف شنوِ خود مخصوصا آنان كه شهرت «سیاسی ــ فرهنگی» داشتند و با استناد به سخن فردوسی كه روی نام کلمه «ایران» تاكید بسیار كرده بود و ایرانیان تسلیم كلام فردوسی بودند این فكر را تقویت كردند كه دولت های خارجی هم باید از عادت 2 هزار و پانصد ساله دست بردارند و ایران را « پرشیا، پرژیا ، پرسه و ... » نخوانند. حتی بخشنامه شده بود كه نامه های با این عناوین پذیرفته نشود و پستخانه برای رساندن نپذیرد. حال آن كه ملل دیگر ممالك خارجی را همچنان به نام هایی كه در طول تاریخ به آن عادت كرده اند می خوانند و كسی هم آنها را منع نمی كند. برای مثال: یونان و گریس، آلمان، ژرمانی و دویچه، هند و ایندیا، مصر و ایجپت، انگلستان، انگلیز ، بریتانیا و یونایتد كینگدم و ... و اعتراضی هم نیست. این اقدام دولت وقت ایران، مسكو را هم راضی كرد كه بسیاری از مناطق امپراتوری پارسی ها را در قلمرو خود داشت ـ در قفقاز و آسیای میانه. دولت وقت غافل از این بود كه ذهن توده ها در خارج از كشور را با بخشنامه دولتی نمی شود تغییر داد و نوجوانان در مدارس ممالك دیگر و در كتب درسی كارهای «امپراتوری پارسی ها»، ادبیات پارسی، پرس پولیس و ... را می خوانند و نامی از ایران نیست و در محاوره هم از پرشین راگ (فرش ایرانی) ، پرشین كَت (گربه ایرانی)، پرشین مِلون (خربزه ایرانی)، پِرشیَن هَت (کلاه پوستی ایرانی) و ... نام می برند و به تدریج فراموش می كنند كه ایران همان «پرشیا» است كه 13 قرن، تنها اَبَرقدرت و یا یكی از دو ابرقدرت جهان بود و آن ادبیات غنی را داشت و زادگاه بسیاری از فرضیه ها، علوم و فنون بود. زیان اقدام دولت وقت كه دانسته و ندانسته آن را انجام داده بود در سالهای اخیر بیشتر آشگار شده است. برای مثال: در پی رویداد 11 سپتامبر سال 2001 آمریكا، بسیاری از آمریكاییان (عوام الناس) میان ایران و عراق فرق نگذاشتند و ایرانیان را هم به چشم عرب نگاه كردند. در ماه می سال 2003 یك پژوهشگر آمریكایی با توجه به این وضعیت، پس از یك بررسی علمی اعلام كرد كه 87 درصد آمریكائیان گمان می كنند كه ایرانیان به دلیل اختلاف یك «حرف» در املای واژه نام ایران و نام عراق به لاتین، عرب هستند و .... این پژوهشگر پیشنهاد كرد كه در كتاب های درسی، هرجا كه نامی از امپراتوری پارسی ها و یا ایران برده می شود؛ در پرانتز، نام دیگر را هم ذكر كنند (كه معلوم نیست این توصیه رعایت شود). وقتی كلمه پرژیا (پارس) به چشم به خارجی می خورد در ذهن او، سرزمینی از دریای اژه (مدیترانه شرقی) تا رود سند و كوههای پامیر تداعی می شود ولی واژه «ایران» كشور نسبتا كوچكی در یك گوشه از جهان و عمدتا در جوار جهان عرب را تداعی می كند. نظام سابق در دوران پهلوی دوم هم اشتباه دیگری مرتكب شد كه استان فارس را از خلیج فارس و استان كرمان را از دریای عمان جدا ساخت.
        

  • قرارداد سایکس ـ پیکو
  •   پرسش مخاطب که نوشته است در آمریکا دانشجوی ایرانی دانشگاه است و بیست و هشتم نوامبر 2022 (هفتم آذر 1401) واصل شد:
        
        مذاکرات سایکس (نماینده دولت لندن) و پیکو (نماینده دولت پاریس) و سازش آنها در مورد تقسیم و تصاحب متصرفات عثمانی در غرب آسیا چه زمانی پایان یافت؟.
        
        پاسخ:
        
        ماه می 1916.
        Sykes و Picot نمایندگان دو استعمارگر اروپایی وقت ـ انگلستان و فرانسه ـ در این ماه بر سر تقسیم قلمرو عثمانی در مناطق عرب نشینِ غرب آسیا به توافق رسیدند. جزئیات توافق این دو، معروف به قرارداد سایکس ـ پیکو تا حدود دو سال محرمانه بود، زیرا که هنوز جنگ جهانی اول به پایان نرسیده بود، ولی شکست عثمانی ـ متحد آلمان در آن جنگ قطعی به نظر می رسید. اجرای همین توافق نامهِ سایکس ـ پیکو و ایجاد کشورهای متعدد تازه در غرب آسیا ازجمله کشور عراق و اردن، این منطقه را دچار یک قرن مسئله؛ بحران و جنگ کرده است. طبق این سازش، سوریه و لبنان سهم فرانسه شده بود. در همان سال 2016 نظامیان انگلیسی بخش هایی از آسیای غربی ازجمله فلسطین را از دست عثمانی که حدود 4 قرن آنها را در کنترل داشت خارج کردند.
        

  • پیام‌های تازه
    درباره خبرنويسي غير حرفه اي در سال 2005
  •   پیامی كه در زیر می آید 28 نوامبر 2005 _آذرماه 1384) به نگارنده این «تاریخ آنلاین برای ایرانیان» واصل شد و فرستنده درخواست درج آن را کرده بود:
        
        "... چون شما بیش از هر نویسنده دیگر درباره روزنامه نگاری می نویسید ترجیح داده ام كه مشكل را با شما در میان بگذارم. امروز (یكشنبه ششم آذر 1384) در روزنامه همشهری متعلق به شهرداری تهران خبری كه آن را در پیوست این پیام می فرستم مشاهده كردم، چون به این تحولات علاقه دارم آن را خواندم، نه یك بار بلكه چند بار، ولی چیزی از آن درك نكردم. این روزنامه به جای روشن ساختن قضیه، عینا مطلبی را كه دریافت كرده و شبیه بخشنامه اداری است چاپ كرده است. باید ماده 187 برنامه سوم را ذكر می كرد، باید می نوشت كه «مركز مشاوران حقوقی و وكلا» چه سازمانی است، در كجا قراردارد و وظیفه اش چیست و چه تصمیماتی می گیرد، باید روشن می ساخت كه تشخیص صلاحیّت علمی و عمومی كدام داوطلبان؟، و بالاخره با چند صاحب نظر و خُبره درباره این تصمیم مصاحبه می كرد و می پرسید :آیا «قابل اعتراض نبودن در مراجع قضایی» نفی كننده اصل 159 قانون اساسی كه دادگستری را مرجع تظلمات و شكایات (یعنی هر نوع) قید كرده است نخواهد بود و همچنین نافی بند اول اصل 156 آن قانون.
        روزنامه برای تبیین مردم كه بیشترشان آگاهی كمی از امور و قوانین دارند به وجود می آید. اگر قرار باشد كه عین بخشنامه، اطلاعیه و ... را كه به زبان فنی مربوط نوشته می شود نقل كند كه نقض غرض از انتشار روزنامه و آگاهیدن مردم است. من شنیده ام كه روزنامه نگاری قواعد نگارش خاص دارد، شما بهتر می دانید و ...".
        
        متن خبر ارسالی مخاطب گرامی از این قرار است:
        
        فارس: با اصلاح آئین نامه اجرایی ماده ۱۸۷ برنامه سوم توسعه از سوی رئیس قوه قضائیه، اختیار دیوان عدالت اداری برای رسیدگی به شكایات از تصمیمات مركز امور مشاوران حقوقی و وكلا لغو شد. لغو اختیار دیوان عدالت اداری با الحاق یك تبصره به ماده (۲) آئین نامه اجرائی ماده ۱۸۷ قانون برنامه سوم توسعه صورت گرفته است. بر اساس تبصره الحاقی، دیوان عدالت كه قبل از این مجاز به نقض و ابطال تصمیمات مركز امور مشاوران حقوقی و وكلا بود از این پس مجاز به این اقدام نبوده و «كلیه تصمیمات هیأت اجرایی از جمله در مورد تشخیص صلاحیت علمی و عمومی داوطلبان قطعی بوده و قابل اعتراض در مراجع قضایی نمی باشد.». این تصمیم اول آذرماه با شماره ۱۱۲۲۳/۸۴/۱ از سوی سید محمود هاشمی شاهرودی ابلاغ شده است.
        
        - - - - -
        
        به نظر مولف این تاریخ آنلاین، ایراد فرستنده پیام از لحاظ عدم رعایت قواعد خبرنویسی وارد است. استادان روزنامه نگاری هرگونه ضعف خبر در یك نشریه را نشانه كمی تجربه و مهارت سردبیر اجرایی روزنامه و دبیر میز مربوط می دانند. دبیر و سردبیر نباید «خبر ناقص» و خبری را كه جای سئوال برای مخاطب بگذارد و عناصر ششگانه خبر در آن رعایت نشده باشد از خبرنگار بپذیرند. در خبر روزنامه، معمولا شماره بخشنامه ذكر نمی شود مگر این كه قطعنامه و قراردادی باشد كه ذكر آن برای استناد لازم باشد. خبری كه مخاطب گرامی ارسال داشته و مدعی انتشار آن در روزنامه ... است برای درج در روزنامه رسمی كشور و یا آگهی های رسمی مانعی ندارد، ولی برای یك روزنامه ـ هرچند كه متعلق به یك سازمان دولتی باشد، نَه. خواندن این خبر، این جانب را هم مانند مخاطب عزیز از تصمیم رئیس قوه قضائیه روشن نساخت. انجمن صنفی مطبوعات و یا هر مرجع ذی صلاح دیگر باید به سردبیر تذكر دهد تا كار خبرنویسی به راه حرفه ای آن باز گردد. این مراجع در اصل نباید اجازه دهند كه فردی بدون تحصیلات و تجربه روزنامه نگاری و داشتن دست كم ده سال تجربه خبرنگاری و دبیری خبر به سردبیری یك روزنامه منصوب شود. وزارت ارشاد و مراجع ذی صلاح دیگر باید آیین نامه شرایط حرفه ای خبرنگار، دبیر خبر، دبیر مقاله و سردبیر اجرایی را تدوین كنند كه با چه مهارت و تجربه و تحصیلات از یك مقطع تحریریه به مقطع دیگر می توانند انتقال یابند. تا چنین ضابطه حرفه ای (صرفا حرفه ای و مطلقا مربوط به تحصیلات، تجربه و استعداد) در دست نباشد روزنامه نگاری ما همچنان خواهد لَنگید.




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com