Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
30 مارس
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 30 مارس
ايران
روزی که «منوچهر دوم» شاهِ شِروان شد و به اين مناسبت نگاهي كوتاه به شِروانشاهيان
آغاز پادشاهي منوچهر دوم بر منطقه شِروان (شيروان) را دهم نوروز (30 مارس1120) نوشته اند و يک مورّخ روس چهارم اپريل (در آن سال مصادف با 14 فروردين) را به دست داده است. فريدون شاه پدر منوچهر دوم در جنگ با گرجيان كشته شده بود. شروان ـ منطقه ساحلي درياي مازندران در قفقاز در چند زمان، قلمرو شروانشاهيان به پايتختي باکو ـ فراتر از مرزهاي جمهوري آذربايجان کنوني بود. ساسانيان همواره يكي از ژنرالهاي ايران را به حكومت اين منطقه مي گماردند تا از ناحيه «دربندِ» قفقاز در برابر مهاجرت اقوام غير آريايي و نيز مهاجمان پاسداري كند. آخرين ژنرالي كه به اين سمت انتخاب و اعزام شده بود، پس از شكست ساسانيان از عرب (تازيان) و فروپاشي امپراتوري ايران، در همين جا ماندگار شد (که حاکم نشين آن شيروان = شِروان بود) و خود را شِروانشاه خواند و اين عنوان در خانواده او باقي ماند. شروانشاهيان تا پايان كارشان در سال 1500 ميلادي پيرو آيين زرتشت بودند و به قوانين و آداب عهد ساسانيان وفادار مانده بودند.
    شيخ حيدر پدر شاه اسماعيل صفوي با درويشهاي مسلح خود در سال 1487 ميلادي به نام مسلمان كردن شروانيان به جنگ آنان رفت ولي در اين جنگ از فرخ يسار - شاه وقت شِروان شكست خورد و كشته شد.
    اسماعيل (بعدا شاه اسماعيل صفوي) يكي از سه پسرشيخ حيدر ـ سلطان حيدر ـ نخستين اقدام خودرا پس از به دست گرفتن فرماندهي مريدان مسلح خانقاه صفويان، خونخواهي پدر قرار داد و در سال 1500 ميلادي به جنگ شروانشاه شتافت و در زد و خوردي كه ميان او و فرخ يسار در ناحيه گلستان روي داد، فرخ يسار كشته شد و مرگ او نقطه پاياني بر حكومت 900 ساله شروانشاهيان گذارد كه از بقاياي ساسانيان بودند.
    اسماعيل صفوي نزديك به دو سال پس از اين پيروزي خود را شاه ايران و شيعه اثني عشري (12 امامي) را دين رسمي کشور اعلام كرد.
    
گوشه اي از مجتمع ساختماني شِروانشاهان در باكو ـ منوچهر سوم دستور ديواركشي باكو (بادكوبه) راداده بود كه پس از ويران شدن شهر شماخي بر اثر زمين لرزه، پايتخت شروانشاهيان به باكو منتقل و اين مجتمع ساخته شد.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمانی که دولت قاجارها امتياز چاپ اسكناس (پول ملّي ايران) و تاسيس بانك را به ژولیوس رویتر (مؤسس خبرگزاری رویتر) داد! ـ «قراداد خريد همه ايران»!
Paul Julius Baron Von Reuter
30 مارس 1902 ميان ايران و انگلستان در مورد تكميل خط تلگراف اروپا ــ هندوستان توافق حاصل شد. اين خط از خاك ايران مي گذشت. قبلا امتياز كشيدن خط تلگراف به ژوليوس رويتر موسس خبرگزاري انگلستان ـ رويترز واگذار شده بود كه ناصر الدين شاه در سال 1888 ميلادي به دليل! تعلّل رويتر (ژولیوس) در رعايت شرايط و نیز کشف تقّلب در انشاء قرارداد، آن را لغو كرد و در عوض امتياز چاپ اسكناس (پول ملّي ايران!) و تاسيس بانك را به او داد!. رويتر که از آلمان به لندن مهاجرت کرده بود و با زرنگي خاصي که داشت با مقامات تراز اول انگليسي دوست و نزديک شده و به تابعيت انگلستان درآمده بود؛ به نام يک انگليسي از نفوذ استعماري اين دولت برای کسب منافع در کشورهای استعمارزده برخوردار مي شد.
    «پال ژوليوس بارون فُن رويتر» موسس خبرگزاري رويتر و مرد زرنگ قرن نوزدهم 21 جولاي 1816 در آلمان به دنيا آمد. پدرش از روحانيون يهودي آلمان بود. رويتر در جواني، نخست كارمند بانك و سپس در برلین به كار نشر كتاب پرداخته بود. وی در سال 1844 در 28 سالگي دين و نام خود را تغيير داد؛ مسيحي شد و به «ژوليوس رويتر» موسوم گرديد. نام قبلي او «اسرائيل بير يوسفات» بود.
     ژوليوس در جريان انقلابات سال 1848 اروپا به پاريس رفت و در آنجا به ترجمه مقالات روزنامه هاي فرانسه و ارسال اين ترجمه ها براي چاپ در روزنامه هاي آلمان پرداخته بود و از اين راه به درآمد و شهرت رسيده بود. او ضمن ترجمه و ارسال، متوجه مشكل فرستادن مطلب شده و فكر ايجاد خبرگزاري و كشيدن خط تلگراف به سرش آمده بود.
     ژوليوس در اين زمينه به مطالعات بيشتر دست زد و سرانجام بسال 1849 يك سرويس ارسال خبر بازار (اقتصادي) با كبوتر نامه بر و بعدا تلگراف ميان آخن آلمان و بروكسل (بلژيك) ايجاد كرد. پيش از او سه خبرگزاري در جهان فعاليت داشتند: هاواس در فرانسه، كنتيننتال (وولف) در آلمان و پدر بزرگ اسوشييتدپرس فعلي در آمريكا، ولي خبرگزاري جوليوس رويتر تخصّصي بود و عمدتا اخبار اقتصادي را تهيه و نه تنها براي جرايد بلكه افراد، بانكها، بازرگانان و شركتها مي فرستاد.
     ژولیوس كه به حد كمال زرنگي،آزمندي و جاه طلبي داشت، انگلستان را كه يك امپراتوري پهناور و مقتدر بود بهترين نقطه براي پيشرفت خود تشخيص داد و در 1851 به اين كشور مهاجرت كرد و در آنجا دفتر رويتر (رویترز = متعلق به رویتر) را باز كرد و اخبار سهام را هم بر مطالب ارسالي اش افزود. روزنامه انگليسي «مورنينگ اَدوِرتايزِر» نخستين مشترك او بود كه به تدريج ساير جرايد هم مشترك شدند.
     سعي ژولیوس رويتر در نزديك شدن به مقامات انگليسي و گرفتن امتياز خطوط تلگرافي در قلمرو اين امپراتوري و مناطق نفوذ آن بود. با همين فكر در لندن «كمپاني تلگراف» را داير كرد و به تابعيت انگلستان درآمد.
     او براي نزديك كردن خود به مقامات انگليسي، به تهيه گزارش ويژه براي آنان و حتي شخص ملكه ويكتوريا پرداخت كه كاري بسيار نو بود و قبلا سابقه نداشت و از اين طريق به زودي مورد توجه ملكه و نخست وزيران وقت قرار گرفت و خبرگزاري خود را دربست اختصاص به تبليغ و پيشبُرد سياست هاي انگلستان داد تا از اين توجه كاسته نشود.
     در اين زمان، وي يك چيز كم داشت و آن يك لقب اشرافي بود، زيرا با اين لقب در كشورهاي تحت نفوذ انگلستان مي توانست آسانتر امتياز اقتصادي به دست آورد.
     با اين فكر، از يكي از دوك هاي انگليسي خواست كه به او لقب «بارون» بدهد و با اصرار زياد موفق شد اين لقب را به دست آورد و بر اسم طولاني اش بيافزايد.
     اولين قرباني اين لقب، دولت ناآگاه ايران بود كه موفق شد از آن امتياز كشيدن خط تلگراف بگيرد؛ كه چون دولت انگلستان خود در نظر داشت كه خط تلگراف هند به اروپا را از خاك ايران بگذراند و خط تلگراف بغداد را به تهران متصل و از تهران به بوشهر برساند و امور اين خطوط و تلگرافخانه ها را در دست داشته باشد، رويتر با گذاردن منّت بر اين دولت كنار رفت تا درعوض بعدا بتواند با كمك انگلستان امتياز بزرگتري از ايران عصر قاجارها بگيرد. بنابراين، ژوليوس به خاطر نَفس خبر و ژورنالیسم، مديريت «خبرگزاري رويتر» را به دست نداشت؛ از خبرگزاري به صورت پلكان ترقّي شخصي استفاده مي كرد.
     حركت بعدي ژوليوس رويتر گرفتن امتياز كشيدن خط آهن رشت به تهران و از اينجا به خليج فارس بود. نخست با بازي در كلمات و جملات اين قرارداد، استخراج معادن طرفين خط (بدون اشاره به عرض حريم، يعني تمامي سطح كشور) به استثناي معادن طلا و نقره را هم بر قرارداد اضافه كرد. به اين هم اكتفا نكرد و به مقامات «پُرمَشغله!» وقت مراجعه كرد و به نام اصلاحيه و ضميمه و ... دوباره با جمله سازي و بازي با كلمات امتياز بهره برداري از جنگلها و آبهاي ايران را هم به دست آورد كه واضح است همه اين كارها با ماهيّت حرفه «خبر» و حتي تلگراف مغاير است و ....
     مورخاني كه تاريخ ايران در عهد قاجارها را تاليف كرده اند، عنوان قرارداد دولت وقت ايران (ميرزا حسين خان قزويني معروف به سپهسالار ـ رئيس الوزراء ناصر الدين شاه) با «بارون ژولیوس رويتر» را «قراداد خريد همه ايران» نوشته اند. پيش از تنظيم اين قرار داد (سال 1871)، دولت انگلستان به دولت تهران در باره ناامني راههاي ايران اخطار داده بود و تهديد كرده بود كه اگر امنيت راهها تامين نشود، خود (دولت لندن) براي اَمن ساختن طرُق، نيروی نظامی به ايران خواهد فرستاد! و اين اخطار كه مقامات تهران را ترسانده بود راه را براي امضاي چنان قراردادي با رويتر هموار ساخته بود. خبرگزاري رويتر در همان زمان، اين اخطار دولت متبوع را به بهترين صورتي توجيه كرده بود تا باعث اعتراض رقباي اروپايي انگلستان قرار نگيرد.
     ژوليوس رويتر كه تا سال 1877 مديريت خبرگزاري اش را مستقيما برعهده داشت و در بسياري از كشورها براي آن، دفتر تاسيس كرده بود در سال 1899 درگذشت. اين خبرگزاري كه روش كهن خودرا تغيير نداده است اينك توسط يك «تراست» اداره مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که نيروهاي روسيه مَرقَد امام رضا (ع) را به توپ بستند
دهم فروردين 1291 (30 مارس1912) نيروهاي روسيه به فرماندهي سرهنگ روكوف در شهر مشهد مَرقَد امام رضا (ع) را به توپ بستند. از مندرجات روزشمار تاريخ معاصر ايران تأليف باقرعاقلي (چاپ چهارم، سال 1376، تهران ـ جلد اول، صفحه 91) چنين بر مي آيد كه در اين تيراندازي به ساختمان مَرقد آسيب وارد آمد و دست كم دويست تَن كشته شدند. در اين ميان به خزانه حَرَم نيز دستبرد زده شد.
    امام رضا (ع) که در 816 میلادی به دعوت مأمون خلیفه عباسی، از مدینه به مَروِ خراسان ـ مرکز شرقی خلافت عباسیان رفته بود در طول حدود دو سال اقامت در مَرو و مناطق اطراف آن و تماس با افراد و ایراد خطبه و شرکت در بحث و تدریس، از محبوبیت ویژه در میان ایرانیان برخوردار شده بود و همین محبوبیت و قدرت گرفتن شیعیان، مأمون را نگران آینده خود و خلافت عباسیان کرد و در راه بازگشت به بغداد، در 23 آگوست 818 در روستای «سناباد» از توابع توس، امام را با انگور زهرآلود شهید ساخت که در همانجا مدفون شده است و سناباد که اینک شهری چند میلیونی است به همین مناسبت «مشهد» نام گرفته است. علی ابن موسی الرضا (ع) ـ امام هشتم شیعیان 53 ساله بود که شهید شد. هارون الرشید پدر مأمون 24 مارس 809 در سنابادِ توس، در 46 سالگی بر اثر بیماری جان سپرده بود که همانجا مدفون شده است. وی از بغداد عازم مَرو بود که در جریان سفر بیمار شده بود. انگیزه این سفر، مقابله با گسترش مخالفت های ایرانیان بویژه در خراسان و سیستان با عباسیان بود.
    نظاميان روسيه كه طبق موافقتنامه آگوست 1907 سن پترزبورگ (سازشنامه روسيه و انگلستان) وارد منطقه نفوذ آن دولت در ايران شده بودند و سپس با هدف براندازي مجاهدان مشروطيت، خود را با قزاق تازه نفس تقويت كرده بودند پيش از حادثه مشهد، در تبريز و چند شهر ديگر هم دست به خشونت زده بودند. در تبريز يك روحاني و چند تَن ديگر را دار زده بودند.
    روس ها نسبت به مشروطيت ايران سوء ظن داشتند و علنا آن را دستپخت انگلستان ـ رقيب استعماري خود ـ مي خواندند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بپاخيزي مسلحانه ايرانيان بر ضد انگليسي ها در فروردين 1297
مروري بر تاريخ ايران در قرن 20 نشان مي دهد كه از دهم فروردين 1297 (30 مارس 1918 ) ضدّيت ايرانيان با انگليسي ها به مبارزه مسلحانهِ مردمي تبديل شده بود.
     از اين روز درجنوب؛ كازروني ها، دشتستاني ها ، تنگستاني ها و ... و در شمال کشور، جنبش جنگل بر ضد انگليسي ها به صورت تمام عيار وارد جنگ شده بودند. با اين كه در 15 فروردين 1297 كنسول انگلستان در شيراز مردم فارس را تهديد و به آنان اخطار كرده بود كه خصومت با انگلستان را كنار بگذارند اين مبارزه ادامه يافت.
    اين مبارزه مسلحانه همچنين بهانه اعزام چند واحد نظامي انگليسي به گيلان قرار گرفت كه سرانجام كمونيست هاي روسيه (بلشويک ها) كمك كردند و انگليسي ها از گيلان اخراج شدند. [جريان و چگونگي اين مبارزات در زمان وقوع، در قسمت هاي متعدد اين تاریخ آنلاین آمده است].
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرهنگ ایرانی خودکشی کرد تا صدای مخالفت با قرارداد تحت الحمایگی ایران را به گوش برساند
سرهنگ آق اولي به خاطر وطن خودکشي کرد


     دهم فروردين 1299 (30 مارس 1920) وثوق الدوله مخالفان قرارداد 9 آگوست 1919 را كه با انگلستان امضاء كرده بود مردمي خواند كه معناي وطندوستي را نمي دانند و اشاره كرده بود كه اين قرارداد مورد حمايت و تاييد وطندوستان است!. حال آنکه اين قرارداد كه مجلس آن را نپذيرفته بود، ايران را دربست تحت الحمايه انگلستان قرار مي داد.
    در فصل امور نظامي، اين قرارداد مقرّر مي داشت كه تسليحات نیروهای مسلح ايران بايد به تصويب و صلاحديد انگلستان از هند تامين شود!، آموزش و ترفيع افسران ايراني زير نظر انگليسي ها و عوامل هندي آنان صورت گيرد و امور مالي ارتش هم تحت نظر افسران انگليسي قرار داشته باشد و ....
     هدف وثوق الدوله از اظهارات دهم فروردين خود اين بود كه عكس العمل خبر خودكشي سرهنگ فضل الله آق اِولي را ميان مردم كاهش دهد.
    
وثوق الدوله

سرهنگ آق اولي فرمانده وقت ژاندارمري مركز در نخستين روز فروردين ماه آن سال (نوروز) به جاي حضور در مراسم سلام نوروزي كه در كاخ گلستان بر پا مي شد؛ پس از نوشتن شرح مخالفت با قرارداد 1919 وثوق الدوله با دولت انگلستان، در دفتر كار خود (تشکیلات ژاندارمری واقع در خیابان شاپور ـ امروزه مقرّ سازمان آگاهی پلیس) با شليك گلوله خودكشي كرده بود و متن يادداشت او كه به دست وثوق الدوله افتاده بود که نهايت ميهندوستي را بازتاب مي داد هرگز فاش نشد. وثوق الدوله به محض اطلاع از خودکشي سرهنگ آق اِولي، با شتاب خودرا به دفتر او (محل خودکشي) رساند و نامه را برداشت و با خود بُرد تا کسي از متن آن آگاه نشود. اما، آق اِولي پيش از خودكشي، خشم خودرا از قرارداد وثوق الدوله با دولت لندن با بسياري ازهمكاران و دوستانش در ميان گذاشته بود و گفته بود كه تحت سرپرستي انگلستان قرار گرفتن ايران را با اين تاريخ باعظمت تحمل نخواهد كرد. خشم او هنگامي به اوج رسيده بود كه اطلاع يافت دولت انگلستان گفته است كه «قرارداد» طرفین، قطعي و لازم الاجرا است و نيازي به تصويب آن در مجلس نيست. وي ساعتي پيش از خودكشي، آگاه شده بود كه انگليسي ها گفته اند كه درجه افسران ايران نبايد از سرگردي و در موارد استثنايي از سرهنگي بالاتر رود.
     خبر خودكشي سرهنگ آق اولي به علت تعطيلات نوروزي به موقع به گوش مردم نرسيده بود و وثوق الدوله با اظهارات دهم فروردين خواسته بود زهر قضيه را بگيرد و از خود دفاع كند، اما موفق نشد و خبر خودكشي سرهنگ چنان تاثيري در جامعه ايران كرد كه انگليسي ها مصلحت كار را در آن ديدند كه اجراي قرارداد را به تعويق اندازند. آنان سپس به راه ديگري متوسل شدند و آن طرح نقشه كودتا بود كه 11 ماه بعد عملي شد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعدام سران قبايل جنوب و مركز ـ مبارزه رضاشاه با خانبازي و قطع مسئله سازي ايل ها
دهم فروردين 1313در تهران پنج تن از سران ايل هاي بختياري، بوير احمدي، مَمسني و قشقايي كه در دادگاه نظامي محاكمه شده بودند اعدام شدند. يک اعلاميه رسمي نشان مي داد که گروهي ديگر از بزرگان اين ايل ها هم به زندان محكوم شده بودند. اين عده قبلا به اتهام نافرماني، عمليات مسلحانه بر ضد دولت و برهم زدن نظم عمومي دستگير و در بازداشت بودند.
    
جعفرقليخان

گزارش شده بود كه در همين روز سردار اسعد بختياري (جعفرقليخان) كه از پائيز 1312 زنداني بود در زندان تهران درگذشته بود. بعدا گفته شد كه همزمان با اعدام سران قبايل، وي نيز در زندان با تزريق آمپولِ هوا كشته شده بود!.
     هدف رضاشاه از اين سختگيري ها پايان داده شدن به خان بازي ها، سازش با خارجي برضد دولت و همچنين به مسئله سازي ايلات بويژه در مركز و جنوب کشور ازجمله ايجاد ناامني و گهگاه نافرماني بود.
    با اين اقدام رضاشاه مسئله سازي خان هاي ايل ها که از زمان ورود سلجوقيان به ايران و عمدتا از دوران سلطه مغولان آغاز شده بود کاملا به پايان نرسيد و تا نيمه دهه 1340هجري خورشيدي کم و بيش ادامه داشت. اين مسانل ايلي در دوران جنگ جهاني دوم باعث ناآرامي هاي متعدد و در دوران اصلاحات ارضي به زد و خوردهاي مسلحانه انجاميده بود و پس از انقلاب سال 1357 داشت دوباره آشگار مي شد که سرکوب گرديد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعدام تجزيه طلبان مهاباد ـ اعدام قاضي محمد
قاضي محمد
قاضي محمد كه با استفاده از فرصت ادامه استقرار نيروهاي شوروي در ايران و با حمايت اين دولت در مهاباد حكومت خودمختار اعلام كرده بود دهم فروردين 1326 (30 مارس 1947 ) در همانجا اعدام شد. با او، دو تن از همدستانش؛ سيف قاضي و صدر قاضي نيز اعدام شدند. اين سه تن و گروهي ديگر در دي ماه 1325 در دادگاه نظامي به اتهام تجزيه طلبي و اقدام مسلحانه بر ضد وطن محاكمه و محكوم شده بودند.
    مصطفي بارزاني كه از اين تجزيه طلبي حمايت كرده و فرمانده نظامي حکومت قاضي محمد بود پيش از ورود ارتش به مهاباد و برچيدن بساط قاضي محمد و دستگيري خود او، با پانصد تن از افراد مسلح و بستگان خود موفق به خروج از منطقه و سپس ورود به شوروي از طريق عراق و مرز ايران و ترکيه شده بود و بيش از يک دهه در آنجا بسر بُرد. وي پس از كودتاي ژنرال متمایل به كمونيسم و دو رگه (کُرد و عرب) ـ عبدالكريم قاسم در عراق، در 1958 به اين كشور بازگشته بود.
    بارزاني پس از افتادن حکومت عراق به دست بعثي ها، با کمک آمريکا و اسرائيل با هدف کسب خودمختاري براي کُردهاي عراق با دولت بغداد وارد جنگ شد که به خواست واشنگتن، ايران نيز واسطه انتقال کمک به بازراني شده بود و اين وضعيت به چند برخورد نظامي مرزي ميان ايران و عراق انجاميده بود.
     شاه وقت (پهلوی دوم) درپي سازش با صدام حسين در حاشيه کنفرانس اوپک در الجزاير و بدون جلب نظر آمريکا و يا دادن اطلاع به اسرائيل، کمک هاي ايران به بارزاني را قطع کرد و تنها به او وعده داد که مي تواند با نزديکانش در ايران (شهرستان کرج) اقامت کند. بارزاني بعدا از کرج به واشنگتن رفت و در يک بيمارستان پايتخت آمريکا درگذشت و بازماندگانش دنباله کارهای او را گرفتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اديان و روحانيون
درگذشت آية الله عظمي بروجردي
آيت الله العظمي بروجردي
آيةالله عظمي حاج آقا حسين طباطبائي بروجردي مرجع تقليد شيعيان دهم فروردين 1340 در قم درگذشت و به همين مناسبت در کشور تعطيل عمومي اعلام شد. شاه، وزيران و مقامات رسمي در مراسم ترحيم حضور يافته بودند. علت فوت، حمله قلبي اعلام شده بود.
    شاه طي تلگرامي که متن آن دوبار از راديو ايران پخش و در روزنامه هاي تهران انتشار يافت درگذشت آيت الله بروجردي را به آيت العظمي حکيم که در نجف اقامت داشت تسليت گفته بود.
    تفسير شده بود که شاه با ارسال اين تلگرام، حکيم را به عنوان جانشين بروجردي به رسميت شناخته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فرضیهِ انديشه کردنِ فلسفيِ مورّخ درباره علل و نتايج رويدادها
جان فيسك
امروز ــ 30 مارس ــ زادروز جان فيسك John Fiske مورخ و فيلسوف آمريكايي است كه در 1842 به دنيا آمد و در 4 ژوئيه 1901 در گذشت. وي صاحب اين عقيده است كه بررسي در جهت كشف حقايق مربوط به يك رويداد از جمله علل و نتايج آن، مورخ را به انديشه كردن فلسفي درباره آن وادار مي كند و به اين لحاظ بيشتر مورخان صاحب فلسفه و فرضيه هستند كه بايد دوباره و با دقت و از اين ديدگاه آثار آنان را خواند و فلسفه و فرضيه را كه قطعا براي بشريت مفيد است استخراج كرد. بنابر اين، مطالعه تاريخ نبايد بدون تعمق و با عجله صورت گيرد. براي اين منظور بايد نخست شخصيت مورخ را شناخت و سپس به بررسي نوشته هاي او پرداخت.
    نظرات فيسك عمدتا دركتابي كه دخترش پس از فوت او تحت عنوان «يادداشتهاي داخلي پدرم» منتشر ساخته منعكس است. مترجمان اين كتاب به زبان فرانسه و اسپانيايي عنوانش را «نامه هاي پدرم» انتخاب كرده اند.
    از فيسك دهها اثر باقي مانده است كه مهمترين آنها عبارتنداز: اوت لاين آو كازميك فيلازوفي، درسهايي كه انقلاب استقلال آمريكا مي دهد، فرانسه پس از انقلاب، انگلستان نوين، جنگ داخلي آمريكا ، داروينيسم، راه يابي اروپاييان به قاره آمريكا و نتايج جهاني آن، از طبيعت به خدا، زمان حساس ( وقتي كه يك رهبر بر سر دو راهي قراربگيرد ) و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دامنه و نيروي خيال ـ نيروي تخيّلِ Karl May داستان نگار آلماني
كارل مي
كارل مي Karl May داستان نويس آلماني سي ام مارس 1912 در 70 سالگي پس از انتشار 70 داستان درگذشت. دامنه و نيروي خيال اين نويسنده زبانزد است. براي مثال: او بدون اين كه قبلا از صحراهاي عرب نشين و يا مساكن سرخپوستان آمريكا ديدن باشد در داستانهاي خود چنان اوضاع محل و زندگي و احساس ساکنان را تشريح كرده است كه خواننده پس از بازديد از محل در درستي آن چه را كه خوانده ترديد نمي كند.
    خود وي گويد: رفتن به كتابخانه و خواندن يك تاريخ و يا جغرافيا و يا كتابي در قلمرو علوم انساني و علوم اجتماعي در او انگيزه نوشتن داستاني را تلقين مي كند و او در جريان نوشتن، خود را در همان محيط حس مي كند و مي نويسد.
    كساني كه كتابهاي کارل مي را بررسي و نقد كرده اند درباره اش كار گزافه گويي را به آنجا رسانيده اند كه وي را داراي مغزي خارق العاده توصيف كرده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آنتروپوزوفي (ANTHROPOSOPHY)
Rudolf Steiner
سي ام مارس در سال 1925 روزي است كه رودولف شتاينرRudolf Steiner فيلسوف در سويس درگذشت. وي در 1861در ناحيه اي از كرواسي امروز كه در آن زمان گوشه اي از اتريش بود به دنيا آمده بود و به اين لحاظ، بيوگرافي نويسان او را فيلسوف اتريشي نوشته اند. وي بنيادگذارAnthroposophy بشمار آورده شده است که يک Spiritual Philosophy است.
    بررسي و پژوهش هاي او عمدتا در زمينه آنتروپوزوفي و ارتباط روح با ديد و تجربه انسان است. وي معرف روش واحدي براي بررسي اين سه عنصر و Human Oriented Spiritual Philosophy است. شتاينر در باره «شأن انساني» تعاريف تازه به دست داده و روي رعايت آن تاكيد كرده است به گونه اي كه اين تاكيد به صورت جنبشي جهاني در آمده است. در جاي ديگر، وي اثبات كرده است كه تفكر افراد هماهنگ احساس آنان نسبت به زندگي و شرايطي است كه در آن زندگاني مي كنند. مهمترين تاليف شتاينر "تعريف آنتروپوزوفي" عنوان دارد. تاليف ديگر او «شئون انسان» است.
    +++
    
  • امروز همچنين زادروز موسي بن ميمون فيلسوف مصري متولّد در قرطبه (اسپانيا) در سال 1135 ميلادي، و نیز زادروز جان هاوكينز مولف انگليسي تاريخ موسيقي در 1719 و ژوليوس باهن سن فيلسوف آلماني در 1830 است.
  •  نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    صنايع و فنون
    روزي كه ايليوشين ديده به جهان گشود
    سرگي ايليوشين Sergei Ilyushin طراح هواپيما و ژنرال شوروي سي ام مارس 1894 در يك خانواده كشاورز روس ديده به جهان گشود. وي از 16 سالگي علاقه مند به پرواز با هواپيما و طراحي و ساخت آن شد. نخستين جنگنده را كه «ايليوشين ـ 2» نام داشت در سال 1938 براي نيروي هوايي شوروي ساخت كه آلماني ها اين هواپيما را به دليل قدرت مانور «مرگ سياه» مي خواندند. ايليوشين سپس به ساخت انواع ديگر هواپيما از جمله بمب افكن هاي سنگين و جت باري و مسافربر پرداخت و يكي از طراحان بنام جهان شد. اين مهندس هوانوردي و فضاپيمايي شوروي كه در ارتش اين كشور به درجه ژنرالي رسيد بسال 1977 درگذشت و غم فروپاشي بسيار ارزان شوروي را كه براي پايداري اش آن همه رنج برده وتلاش كرده بود نخورد.
    ايليوشين ــ 2 ( مرگ سياه ) نخستين شكاري ـ بمب افكن ساخت مهندس ايليوشين ( 1938 )


        
        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    در قلمرو رسانه‌ها
    پوریا سوری روزنامه نگار ایرانی، داستان نویس و شاعر جوان
    Pooriya Soori
    امروز زادروز پوريا سوري؛ روزنامه نگار، داستان نویس و شاعر ایرانی است که دهم فروردين 1362 (30 مارس 1983) در اراك به دنیا آمده است. وی در عین حال یک مهندس برق و الكترونيك با مدرک دانشگاهي کارشناسی است ولی به دلیل ذوق و استعداد ترجیح داده است که پیشه روزنامه نگاری را برگزیند و سالهاست که در این حرفه سرگرم بکار است.
        پوریا در روزنامه های شرق، فرهیختگان، ياس نو، روزگار و اعتماد و همچنین در مجلات صبح آزادي، تجربه، مردم و جامعه، ایراندخت، نافه ، آسمان و پيك سبز تجربه کار دارد. او دبیر (ادیتور) صفحه آخر روزنامه «شرق» و مسئول صفحه شعر در روزنامه «فرهيختگان» است.
        پوریا سوری پیشه روزنامه نگاری را پس از گذرانیدن یک دوره آموزش ضمن کار، از آذرماه 1382 هجری خورشیدی در روزنامه یاس نو آغاز و پس از طی زمانی کوتاه با نشان دادن استعداد به دبیری میز اخبار دانشجویی این روزنامه (که یک ضمیمه روزنامه بود) ارتقاء یافت. این ضمیمه در اسفندماه 1382 توقیف و پوریا سوری (طبق مندرجات بیوگرافی اش) بازداشت موقت شد.
        وی سپس به مدت 2 سال دبیر فرهنگی هفته نامه استانی روزنامه «عطر یاس» بود و از سال 1386 هجری خورشیدی در چند نشریه ازجمله هم میهن (اديشن آنلاين) و جمهوریت (اديشن آنلاين) قلم زد و در سال 1387 با ضمیمه روزنامه اعتماد همکاری کرد. سوری از بهمن ماه همین سال به تحریریه روزنامه «فرهیختگان» پیوست که این همکاری ادامه دارد. به موازات کار در فرهیختگان، پوریا همکار روزنامه معروف شرق شد که از تیرماه 1390 به دبیری صفحه آخر این روزنامه ارتقاء یافت. تخصّص روزنامه نگاری پوریا سوری «فرهنگ و هنر» با گرایش ادبیات و همچنین «اجتماعی» با گرایش محیط زیست و میراث فرهنگی (تاریخ) است.
        سوری؛ جدای از فعالیت روزنامه نگاری، در حوزه ادبیات (شعر و داستان) هم به صورت حرفه ای، فعّال بوده است. یک داستان طنز او به مدت دو سال در روزنامه شرق به صورت پاورق به چاپ می رسید که به شکل کتاب در دست چاپ است. وی چهار سال دبیر یک کانون دانشگاهی شعر بود و اینک (دوره دهم) از اعضای دفتر شعر جوان است. او جدای از مجموعه های مشترک با شاعران دیگر، يک مجموعه غزل منتشر کرده است. سوري مجموعه شعر آزاد (متنوّع) خودرا به نشر «نگاه» سپرده كه قرار است در نمايشگاه بين المللي كتاب (تهران) در ارديبهشت 1392 عرضه شود.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    ساير ملل
    زادروز «محمد فاتح» بنيادگذار امپراتوري عثماني كه با تصرف قسطنطنيه تاريخ قرون وسطا را بَست
    سلطان محمد دوم (فاتح) سي ام مارس 1432 ميلادي در«ادرنه» به دنيا آمد و با افتادن قسطنطنيه در 29 ماه مه سال1453 به دست او، تاريخ قرون وسطا بسته شد و تاريخ عمومي نخستين صفحه قرون جديد را باز كرد. عثماني ها از ديرزمان بر قسمتي از آناتولي، نواحي غرب قسطنطنيه و گوشه اي از بلغارستان امروز حكومت داشتند و گاهي تا آدرياتيك پيشروي مي كردند ولي تصرف قسطنطنيه برايشان ميسر نمي شد. سلطان محمد دوم نه تنها اين شهر مظهر قدرت غرب (روميان) و مسيحيت شرق را تصرف كرد بلكه با شكست دادن «اوزون حسن» تركمان بر تمامي آناتولي سلطه يافت. سلطان محمد قسطنطنيه را به اسلامبول تغيير نام داد و كليساي ايا صوفيه را به مسجد تبديل كرد. با تصرف قسطنطنيه به دست تركان عثماني بسياري از تحصيلكردگان و دانشمندان اين شهر با كتابهايي كه داشتند به غرب مهاجرت كردند و سلطان محمد به ناچار درهاي اين شهر را به روي مهاجران بازكرد و مقدمات تاسيس يك امپراتوري اسلامي را كه جانشين خلافت عباسيان شود فراهم ساخت. فاتح در سوم ماه مه سال 1481 (حدود 20 سال پيش از اعلام پادشاهي اسماعيل صفوي ) درگذشت.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    روزي که پتر يکم پدر امپراتوري روسيه به دنيا آمد ـ اشاره اي به بر باد رفتن ميراث او (امپراتوري روسيه) ـ پوتين و نظر مفسران
    Peter the Great
    سي ام مارس زادروز پتر يکم (Pyotr Alexeyevich Romanov) معروف به پدر امپراتوري روسيه است كه در 1672 به دنيا آمد و در 1725 در گذشت. وي براي آشنا شدن با عوامل پيشرفت اروپاي غربي، به صورت فردي عادي به اين ديار رفت و حتي در كارگاه كشتي سازي نجاري كرد. از كارهاي او ساختن شهر سن پترزبورگ و انتقال پايتخت روسيه از مسکو به آنجا بود تا به اروپاي غربي نزديك باشد. او به ملوك الطوايفي در روسيه پايان داد و به توسعه قلمرو اين كشور در درجه اول در سرزمين هاي خويشاوند (اسلاونشين) پرداخت و سپس سراغ همسايگان روسيه ازجمله عثماني رفت كه براي روسها به عنوان يك قدرت ارزش قائل نبودند. براي انجام اصلاحات و از ميان برداشتن مسائل اجتماعي روز مره، با نوشتن قانون راه حل به دست آورد و راهي را باز كرد كه جانشينانش با در پيش گرفتن آن موفق به ساختن امپراتوري روسيه شدند.
        دولت حزب كمونيست در قرن 20 بر پايه برنامه هاي جهاني خود به گمان اين كه براي هميشه باقي خواهد ماند اين امپراتوري را بر پايه مليّت ها تقسيم كرد كه در 1991 بدون جنگ و خونريزي و مبارزه و به آسانی نوشيدن آب منحل شد ـ رويدادي كه در همه تاريخ بشر سابقه نداشته است. درباره اين حادثه شگفت انگيز هنوز تحقيق تاريخي به عمل نيامده و اسرار اين معمّا در پرده ابهام است. روس ها ظاهرا هنوز هم متوجه شكستي كه خورده اند نشده اند و اگر به خود نجنبند به نظر مي رسد که وضعیت دنباله داشته باشد. حزب كمونيست در دوران حكومت 72ساله خود نه تنها موفق به ساختن بناي خلل ناپذيري براي ناسوسياليسم نشد و نتوانست تفكر سوسياليستي در مردم به وجود آورد و طبيعت آنان به لحاظ روانشناسي و جامعه شناسي تغيير يابد بلكه تتمه وطندوستي را هم از ايشان گرفت و ....
        عكس زير، مجسمه برنزي پتر يکم معروف به پتر بزرگ را نشان مي دهد كه در نيمه قرن هجدهم به تصميم كاترين اول ساخته شد و در كنار رود «نوا» در آستانه شهر سن پترزبورگ بر صخره اي قرار گرفته است. کمونيستها نه تنها آن را تخريب نكردند بلكه در نگهداري از آن و مرمّت کردنش كوشيدند و به همين دليل تا به امروز به همان صورت باقي مانده است.
         چند مفسر غربي در مارس 2012 و پس از انتخاب مجدد پوتين که ممکن است تا سال 2024 رهبر روسيه باشد بعيد ندانسته بودند که بکوشد امپراتوري روسيه را احياء و اتحاد اوراسيا را همچنانکه گفته است جان بخشد. به باور اين مفسران، پوتين که مردي بيباک است و تجربه اطلاعاتي و مبارزه با غرب را در جواني دارد اندیشه و آرزوهاي متعدد در سر دارد ولي نخست بايد فساد اداري را از جامعه روسيه بَرکند که با اين فساد و بوروکراسي بَد، کاري از پيش نخواهد رفت. تفکر برخي از روس ها نيز که در دو دهه اخير تغيير يافته بايد اصلاح شود و بيش از پيش به اندیشه وطن باشند تا خوشگذراني هاي زودگذر و سوارشدن بر مرسدس بنز. رسانه هاي روسيه هم هنوز مي لنگند و با اين رسانه ها بازگشت روسيه به جايگاه پيشين ناممکن است.


     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    آمريكا «آلاسكا» را از روسيه به 7 ميليون دلار! خريد
    Willian H. Seward
    خريد آلاسكا از روسيه سي ام مارس 1867 قطعي شد، ولي انجام معامله و تحويل آلاسكا از جانب روسيه به آمريكا موكول به تصويب شرايط معامله در سناي آمريكا شد كه سنا نيز در جلسه 9 آوريل خود قرارداد معامله را تصويب كرد.
        طبق قرارداد معامله، آلاسكا مهاجرنشين روسيه در قاره آمريكا به مبلغ هفت ميليون و دويست هزار دلار خريداري شد ــ هر هكتار 2 پني (دو صدم دلار ).
        ويليام سيوارد (Willian H. Seward) وزير امورخارجه كابينه هاي ابراهام لينكلن و اندرو جانسون براي خريد آلاسكا تلاش فراوان كرد. وي براي قانع كردن سناي آمريكا به خريد آلاسكا به مبلغي كه ذكر شد در نطقي طولاني جزئيات اهميت منابع زير زميني، ماهي گيري و ... اين منطقه وسيع را برشمرد. سناتورها مبلغ خريد را بيش از ارزش اراضي يخزده! آلاسكا مي دانستند كه سرانجام با سخنراني سيوارد قانع شدند. سيوارد يك سياستمدار عضو حزب جمهوري خواه آمريكا بود.
        آلاسكا كه كانادا آن را از خاك اصلي ايالات متحده جدا كرده است اينك يكي از ايالات پنجاه گانه اين كشور است و علاوه بر منابع زير زميني ازجمله نفت و جاذبه هاي توريستي و صنعت ماهي گيري داراي اهميت استراتژيك ويژه است و كشور ايالات متحده را در همسايگي روسيه و چين و نزديك به ژاپن قرار داده است و هر سال كه مي گذرد اهميت كار سيوارد بيش از پيش بر امريكاييان آشگار مي گردد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    روزي كه به سوي رونالد ريگن تيراندازي شد
    يك لحظه پيش از سوء قصد


        
    صحنه تير اندازي پس از شليك گلوله ها


        سي ام مارس 1981 چند لحظه پس از خروج رونالد ريگن رئيس جمهوري وقت آمريكا از هتل محل برگزاري كنوانسيون كارگران اين كشور، درحالي كه دست خودرا بلند كرده بود تا به كف زدن كساني كه در پياده رو مقابل ايستاده بودند پاسخ دهد از فاصله چهارمتري هدف گلوله گرفت و از ناحيه سينه (ريه) مجروح شد. ضارب جمعا پنج گلوله شليك كرده بود كه علاوه بر ريگن، جيمز بريدي سخنگوي او و دو مامور محافظ نيز مجروح شدند و بر زمين غلطيدند. ماموران ريگن را به بيمارستان دانشگاه جورج واشنگتن كه درهمان نزديكي قرار دارد بردند و ضارب را دستگير كردند. ضارب يك جوان 25 ساله ساكن كلرادو به نام «جان هينكلي» بود. ريگن براي ايراد نطق در كنوانسيون كارگران به ساختمان هتل رفته بود.
        ريگن در بيمارستان تحت عمل جراحي قرار گرفت و 12 روز بعد به كاخ سفيد بازگشت، ولي بريدي سخنگوي او كه گلوله به مغزش اصابت كرده بود فلج و ويلچري شد. انگيزه اين تيراندازي دقيقا فاش نشده است، زيرا ضارب به عنوان فردي كه دچار اختلالات مغزي است اعلام گرديد و به همين سبب هم هيات منصفه دادگاه در جلسه 21 ژوئن سال 1982 محاكمه او را مجرم ندانستند و قاضي وي را به تيمارستان فرستاد! و سالها در آنجا بود. وي اينک از يک آزادي محدود برخوردار است.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    قدمت موميايي كردن اجساد ـ مصريان از پنج هزار سال پيش اجساد مردگان را موميايي مي کردند
    سي ام مارس 2003 در قاهره اعلام شد كه باستانشناسان با بازكردن يك تابوت چوبي 5 هزارساله كه اخيرا يافته بودند به استخوانها و اجزاء بدن يك انسان رو به رو شدند كه پيش از قراردادن در تابوت اورا موميايي كرده بودند. جدا شدن اجزاء بدن نشان داده است كه در آن زمان هنوز عمل موميايي كردن تكميل نشده بود و در مراحل مقدماتي خود بود. هزار و پانصد سال طول كشيد تا موميايي اجساد در مصر تكامل يافت. اين تابوت در بيابان نزديك قاهره از داخل يگ گورستان داراي اطاقهاي متعدد خشت خام به دست آمده كه توفان شن و شن صحرا در طول قرنها روي آنها را پوشانده بود. به اظهار باستانشناسان، اين گورستان متعلق به مقامات دولتي سلسله سلطنتي اول مصر بوده است كه از 3100 تا 2890 سال پيش از ميلاد بر اين سرزمين حكومت مي كردند. عكس، يك باستانشناس را نشان مي دهد كه يك قطعه استحوان از تابوت مكشوفه را به دست گرفته است.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    اعلام آزمايش يک سلاح موشکي نوين
    29 مارس 2004 خبرگزاري هاي روسيه به نقل از وزارت دفاع اين کشور گزارش کرده بودند که دانشمندان موشکي روسيه سلاحي را آزمايش کرده اند که هرگونه سيستم دفاع موشکي را «خنثي و بي ثمر» مي سازد. طبق اين گزارشها، توليد اين سلاح نسبتا ارزان تمام مي شود. اين سلاح مافوق سرعت صوت پس از پرتاب، ميان فضا و لبه جوّ زمين مانور مي کند و مي تواند از هر سد دفاع ضد موشکي عبور کند.
        اين خبرگزاري ها ادعا کرده بودند که روسيه در زمينه موشک سازي، در موارد متعدد همچنان پيشرو است.
        در جريان مانور موشکي روسيه در ماه فوريه 2004، ژنرال يوري بالويفسکي معاون اول وزارت دفاع اين کشور فاش کرده بود که در آن مانور يک سلاح بسيار تازه ضد موشکي آزمايش شده است و ولاديمير پوتين آن را سلاحي در مرحله تجربه اعلام داشته بود.
        همان وقت مفسران نظامي با توجه به ساخت اين سلاح و ... ، تجديد مسابقه تسليحاتي را در دهه هاي آتي به صورتي که در دهه هاي پيش از 1990 وجود داشت بعيد ندانسته بودند.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    پيش بيني هاي «هميشه تازه» در مارس 2008: سياست هاي آمريکا و اوضاع جهان ـ توصيه هاي مهم 5 وزير امور خارجه پيشين آمريکا
    از اواخر مارس 2008 در ايالات متحده و همچنين در كشورهاي اروپايي متحد آمريكا، اصحاب نظر و مقامات سابق به دادن پيشنهاد و نظر درباره «غربِ بدون جورج دبليو بوش» پرداخته بودند كه در آن زمان بيش از 9 ماه و سه هفته از حكومت هشت ساله و پرتلاطم او باقي نمانده بود.
        اين اصحاب نظر ازجمله گفته بودند كه اگر بوش نتواند در باقيمانده دوران زمامداري خود راه اوكراين و گرجستان را به عضويت ناتو بازكند كه هرگونه موافقت قطعي با عضويت اوكراين و گرجستان برابر است با يک معارضه تازه و احتمالا طولاني با مسكو، رئيس جمهوری بعدي آمريکا در اين راه خطرناک گام برنخواهد داشت.
        طبق اين پيش بيني ها که در رسانه ها منعکس شده بود، پس از جورج دبليو بوش گسترش سازمان تعاون شانگهاي ممکن است سرعت بيشتري بيابد و اين سازمان بيش از گذشته رنگ اتحاد اوراسيا (شرق ـ اروپاي شمال شرقي و آسيا) در برابر اتحاديه اروپا + ناتو را به خود بگيرد مخصوصا كه ايران درخواست عضويت رسمي در «اس سي او = سازمان شانگهاي» را مطرح ساخته، و تاجيكستانِ ايراني تبار به مسكو توصيه پذيرش اين درخواست را كرده و در صورت تحقق، آن سازمان تا خليج فارس يعني مرزهاي نفوذي غرب توسعه خواهد يافت و هند كه اينك عضو ناظر است متقاضي بعدي عضويت رسمي خواهد بود.
        اصحاب نظر همچنين پيش بيني کرده بودند که به احتمال زياد گسترش «ناتو» متوقف خواهد شد و مرز کنوني درشمال شرقي، پايان خط پيشروي اين اتحاديه نظامي دوران جنگ سرد در آن منطقه خواهد بود، ولي گفته بودند که ناتو انديشه «از آن خود کردن منطقه مديترانه» را از دست نخواهد داد و خواهد کوشيد تا آن را محقق سازد ـ مشکل، سوريه است و سوريه متحد ايران و دوست روسيه است. اين اصحاب نظر بعيد دانسته بودند که دولت آمريکا عراق را بدون امضاي يک قرارداد امنيت مشترک از نوع قراردادي را که با ژاپن و کره جنوبي دارد از نظاميان رزمي خود تخليه کند و سياست فعلي اش در قبال افغانستان ادامه خواهد يافت، به بهانه [جنجال تبليغاتي] رهگيري موشکهاي ايران و کره شمالي به استقرار تاسيسات دفاع موشکي در اروپا ـ مرزهاي روسيه ـ ادامه خواهد داد لکن بازگشت مجدد آن به آمريکاي لاتين به آن صورتي که پس از اعلاميه مونرو [صادره در نيمه اول قرن نوزدهم] مشاهده مي شد بعید به نظر مي رسد و رئيس جمهور بعدي هرکس که باشد روش ملايمتري در قبال کوبا در پيش خواهد گرفت.
         اين صاحبنظران وضعيت آينده اقتصاد جهان را تا حدي ابري پيش بيني کرده و گفته بودند که درگيري بر سر مواد خام و بازار فروش کالاي ساخته شده گسترش خواهد يافت، قاره آفريقا و مناطق نفتي جهان بويژه در آسياي غربي ميدان رقابت هاي آينده قدرت هاي اقتصادي خواهد بود و بحث بر سر اصلاح سيستم پولي جهان داغتر و پيگير خواهد شد.
        طبق اين پيش بيني ها؛ مافيابازي، انتقال مواد مخدر، انواع قاچاق، ناامني و فساد اداري در حال گسترش مکزيک مسئله بزرگ ايالات متحده در طول زمامداري روسای بعدي فدراسیون آمریکا خواهد بود و نیز مسئله مهاجرت که هنوز برپایه همان قوانین بسیار قدیمی قراردارد.
        رسانه هاي آمريکا ـ به طور جداگانه ـ نظر پنج وزير امور خارجه پيشين اين کشور اعم از دمكرات و جمهوريخواه را درباره اين پيش بيني ها و راه حل ها جويا شده بودند. اين پنج وزير سابق توصيه كرده بودند كه رئيس جمهوری بعدي ـ دمكرات و يا جمهوريخواه ـ بايد زندان گوانتانامو را كه مغاير شئون و ارزش هاي آمريكايي است ببندد و سياست خارجي اش را برپايه دو حزبي قراردهد و به نظرات حزب بزرگ ديگر هم توجه كند زيرا كه وضعيت جهان سال 2009 و بعد از آن بويژه در دهه دوم قرن 21 با دنياي دهه 1990 توفير فراوان خواهد داشت. تحريم اقتصادي كوبا در طول 50 سال گذشته كارايي نداشته و بنابراين دشوار است كه در آينده هم بتواند داشته باشد بايد در اين زمينه روش ديگري در پيش گرفته شود. در قبال چين، بايد احتياط کرد و هر حرکت آن را زير نظر و کنترل داشت. بايد با كشورهاي غير دوست ترجيحا مذاكره شود زيرا که مذاكره به مراتب آسانتر، ارزانتر و نتيجه بخشتر از مبارزه است.
        وزيران پنجگانه (بانو آلبرايت، كريستوفر، پاول، بيكر و كيسينجر) در ميز گرد دانشگاه جورجيا در شهر آتن (ايالت جورجيا) كه 28 مارس 2008 برگزار شده بود ـ به طور جمعي و در کنار يکديگر ـ همين نظرات خود را به گونه اي مشروح تر ابراز كرده بودند.
    پنج وزيري كه 28 مارس 2008 در ميزگرد دانشگاه جورجيا ابراز نظر كرده بودند

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    کشتار هفت سالمند و یک نرس در یک خانه سالمندان در آمریکا، ظاهرا بدون علت!
    رابرت استيوارت (متهم)
    ساعت ده بامداد یکشنبه 29 مارس 2009 (به وقت واشنگتن) رابرت استیوارتRobert Stewart چهل و پنج ساله به ساختمان یک خانه سالمندان در شهرک کارتیج Carthage (کاتاژ) واقع در ایالت کارولینای شمالی وارد و بدون اینکه با کسی حرفی بزند داخل یکی پس از دیگری اطاقها شد و به سوی سالمندانی که در آن اطاقها استراحت می کردند تیراندازی کرد، برخي از اين سالمندان در ويلچر خود نشسته بودند. رابرت که که پيشه اش نقاشي ساختمان بود در اين تعرض مسلحانه هفت نفر از سالمندان و یک پرستار را کشت و دو نفر دیگر را مجروح کرد که پلیس وارد صحنه شد. پس از ورود مامور پليس، راهرو ساختمان یک طبقه اي اين خانه سالمندان به میدان نبرد پلیس و رابرت مبدل شد. تیراندازی تا مجروح شدن و برزمین افتادن هر دو ادامه یافت. مامور پليس سه گلوله و رابرت يک گلوله خورده بود که چند پليس ديگر رسيدند و رابرت مجروح از ناحيه سينه را دستگير کردند.
        
    Sue Griffin

    مدیر خانه سالمندان که با شنیدن صدای نخستین شلیک، موضوع را به پلیس خبرداده و نزدیکترین اتومبیل پلیس خودرا به آنجا رسانیده بود وقتی که مشاهده کرد تیراندازی میان مامور پلیس و رابرت ادامه دارد باردیگر به مرکز پلیس تلفن کرد و این بار چند مامور خودرا به آن خانه سالمندان رسانیدند و مجروحان از جمله رابرت و مامور را به بیمارستان منتقل کردند. این خانه سالمندان به نام : پاين ليک" گنجایش پذیرش 90 سالمند و 20 بیمار آلزایمری (دچار فراموشی و نسیان) را دارد و در لحظه تیراندازی 110 سالمند و آلزایمری بالای 77 سالگی در آنجا بودند. هفت سالمند مقتول 78 تا 98 ساله بودند که سه تای آنان زن بود. نرس ساختمان که کشته شد جری آونت Jerry Avent نام داشت.
        
    تفنگي که رابرت با آن کشتار کرد

    انگیزه این کشتار دقيقا به دست نيامده است. رابرت با هیچکدام از سالمندان و آلزایمری های ساکن آن موسسه آشنایی قبلی نداشت و به اظهار يکي از کارکنان موسسه، زن دوم رابرت که اخيرا خانه شوهر را ترک کرده بود در آنجا سرگرم کار بود که در اين تعرض مسلحانه از دسترس رابرت به دور بود و آسيب نديد. رابرت ساکن شهرستان مور (مور کاونتی Moore County) بود، نه کارتیج.
         «سو گریفین Sue Griffin» بانوي مطلقه رابرت (زن اول او که در سال 2001 پس از 15 سال زندگاني مشترک از هم جدا شده بودند) به خبرنگاران گفت که رابرت ذاتا تمايل به خشونت داشت و اخیرا به هرکس که می رسید می گفت که دچار بیماری سرطان شده و به علاوه درنظر دارد که به یک مسافرت طولانی برود ولی دلیلی بر سرطانی بودن وی وجود نداشت. "سو" همچنین گفته بود که رابرت اخیرا تلاش کرد که با او تماس تلفنی بگیرد و نزد این و آن پیغام گذارده بود که وی ترتیب اثر نداد. او هفت سال و چند ماه پيش و پس از قطعی شدن طلاق تصمیم گرفته بود که با رابرت تماس نداشته باشد.
        اخیرا موارد متعدد از چنین کشتارهایی در جامعه آمریکا مشاهده شده است.
    ساختمان پاين ليک - خانه سالمندان و محل کشتار

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    بیکاری، خشم و کشتن خواهران!
    سامانتا
    شنبه 28 مارس 2009 (هشتم فرودین 1388) خانواده رولوس Revelus ساکن میلتون ماساچوست آمریکا (در همسایگی شهر بوستون) خودرا برای برگزاری زادروز بیانکای 5 ساله ـ کوچکترین فرزند آماده می کرد. بانوی خانواده که نرس بیمارستان است کشیک داشت و قرار بود مراسم در شب انجام شود. مدتها بود که «بیکاری»، پسر 23 ساله این خانواده به نام کربی رولوس Kerby Revelus را رنج می داد. کربی پس از بيکار شدن به هر کجا که برای کار مراجعه کرده بود پس از استعلام پیشینه اش جواب رد داده بودند زیرا که در 18 سالگی تپانچه به کمر بسته و در برابر جمع زجزخوانی کرده و در دادگاه متعهد شده بود که سلاح فشنگ گذاری شده و یا در معرض دید با خود نداشته باشد ولی چندی بعد ـ پلیس هنگام جستجوی اتومبیل، نزد او تپانچه دارای فشنگ مشاهده کرده و اورا به زندان فرستاده و دارای محکومیت کیفری شده بود. نوع این محکومیت و بویژه اشاره به تکرار جرم مانع از این می شد که کار مناسب به دست آورد زیرا که کارفرمایان از استخدام فرد «دست به تفنگ» اکراه داشته اند.
        
    سارافينا

    در میان این خشم و نگرانی، سامانتا Samantha خواهر 17 ساله «کربی» به او گفت که یک قطعه شعر جالب گفته و قرار است که آن را در تالار مدرسه و در اجتماع دانش آموزان و دبیران دکلمه کند و خواست که آن را برای کربی بخواند. کربی که نگرانی از ادامه بیکاری آرامش و خونسردی اورا سلب کرده بود در حالی که دو خواهر کوچکترش بیانکا Bianca پنج ساله و سارافینا 9 ساله شاهد صحنه بودند بر سر سامانتا جیغ کشید و مشاجره آغاز شد و در اثنای مشاجره، کربی با کارد بزرگ آشپزخانه و دارای لبه اره مانند به جان خواهرش افتاد، چندین ضربه به او وارد ساخت و از پای افکند.
        
    جسد کربي هنگام انتقال

    سارافینا Sarafina که چنین دید به شماره استمداد پلیس (911) زنگ زد و قضیه را گفت. پنج مامور پلیس که پیام دیسپچر را شنیده بودند خود را به خانه رولوس ها رسانیدند و یکی از آنان که زودتر رسیده بود وارد خانه شد. چشم کربی که به پلیس افتاد با همان کارد به سوی خواهر کوچکتر (بیانکا) رفت و با یک ضربه سر اورا قطع کرد! و به جان سارافینا که به پلیس تلفن کرده بود افتاد و چند ضربه زد. مامور پلیس که این عمل مقابل چشم او اتفاق می افتاد به سوی کربی شلیک کرد و وی را کشت. سرافینا به بیمارستان و اجساد کربی و دو خواهر دیگرش به سردخانه مربوط جهت معاینه پزشک قانونی و اعلام علت مرگ و صدور پروانه دفن منتقل شدند.
    خانه Revelus ها

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    برخي ديگر از رويدادهاي 30 مارس
  • 1814:   پس از شكست ناپلئون، نيروهاي اتحاديه ضد فرانسه وارد پاريس شدند. ناپلئون به دليل لشكركشي غير ضروري سال 1812 به روسيه بيشتر سربازان خود را ازدست داده بود و از متحدين شكست خورد. در قرن بعد هيتلر همين اشتباه را مرتکب شد، به روسيه بسيار پهناور لشکرکشيد و ازميان رفت زيراکه تاريخ را نخوانده بود و مشاور تاريخدان نداشت. امروزه هر زمامدار در کنار دفتر خود چند «تاريخدان مشاور» دارد و قبل از اتخاذ هر تصميمي نظر آنان را جويا مي شود. روسيه بزرگترين کشور جهان به لحاظ وسعت است.
  • 1822:   پس از خريد فلوريدا از اسپانيا، كنگره آمريكااز ضميمه كردن دو بخش غربي و شرقي اين ناحيه به يکديگر، ايالت فلوريدا را به وجود آورد.
  • 1856:   با امضاي قرارداد پاريس جنگ كريمه كه بر ضد روسيه بود پايان يافت.
  • 1903:   به علت خشكسالي، ريزش آب از آبشار نياگارا واقع در مرز کانادا و ايالات متحده قطع شد.
  • 1903:   در جريان انقلاب دومينيكن واقع کارائيب و نه چندان دور از جزيره کوبا، دولت امريكا تحت عنوان حفظ منافع اتباع خود به آن سرزمين نيروي نظامي فرستاد. دومينيکن و هائيتي قبلا جزيره هيسپانيولا را تشکيل مي دادند که مدتها حاکم نشين اسپانيا در قاره آمريکا بود.
  • 1912:   دولت فرانسه «مراكش = مغرب عربي» را رسما تحت الحمايه خود اعلام داشت! که اين وضعيت دهها سال به همان صورت باقي بود.
  • 1945:   واحدهاي ارتش سرخ (دولت مسکو) در تعقيب نيروهاي هيتلر وارد اتريش شدند.
  • 1976:   كنگره جهاني «حافظ» غزلسرا و صوفي بزرگ و نامدار ايران در شهر رُم و با حضور نويسندگان، فيلسوفان، اديبان و شاعران بزرگ جهان گشايش يافت، بحث و نطق فراوان شد و مقالات و رسالات وارده به صورت کتابي واحد انتشار يافت.
  • 2008:   29 مارس (دهم فروردين 1387 خورشيدي) فريدون آدميّت ديپلمات بازنشسته و تاريخنگار معاصر در 87 سالگي درگذشت. وي تاليفات متعدد دارد و عمدتا در زمينه جنبش هايي كه به مشروطيت ايران انجاميد و دوراني كه وي آن را عصر روشنفكري خوانده است. آدميّت كتابي هم درباره «اميركبير» و ايران عصر او نوشته و تاليفي نيز درباره بحرين دارد. او از مخالفان دادن استقلال به بحرين بود (به ترتيبي كه واشنگتن به شاه ديكته كرده بود؛ بدون پرسش از ملت و گرفتن مجوز از اكثريت ايرانيان). گفته شده است كه آدميّت شغل ديپلماتيك خودرا برسر همين مخالفت ازدست داده بود. وي كه «تاريخ» را در انگلستان تحصيل كرده بود در هند، لندن و مقر سازمان ملل در نيويورك كار ديپلماتيك كرده بود. آدميّت سبك ويژه اي در نوشتن تاريخ داشت و در هر تحقيق، روي يك فرد و انديشه او كار مي كرد و پنج كتاب از تاليفات او چنين هستند. پدر فريدون از بنيادگذاران انجمن سياسي «جامعه آدميّت» است كه در طول زمان ايرادهايي هم به آن وارد آمده است.
  • نامه به مولف
    Use It or Lose It
  •   اين نامه در مارس سال 2003 واصل و در همان زمان در اين سايت درج شده است:
        
         - در جواني چند سالي دريك دانشگاه آمريكا تحصيل كردم. خيلي چيزها ياد گرفتم از جمله اين نكته را Use It or Lose It (اگر از چيزي كه در اختيار و يا در توان داري استفاده نكني آن را از دست مي دهي). در آنجا آن را بيش هزار بار از دهان هركس که رسيد شنيدم. هر ملتي از اين نكته ها دارد. در رعايت اين ضرب المثل است که آمريکاييان في المثل جنگ افزارهايي را كه مي سازند بكار مي برند و يا اينکه سرانجام، آنهارا مي فروشند؛ چيزي را بيرون نمي ريزند. ديديم كه در همين دو دهه اخير [آن زمان] در خليج صدره با ليبي درگير شدند، گرانادا را تصرف كردند، سكوهاي نفت ايران را گلوله باران كردند، دست بلگراد را از كوزوو كوتاه كردند، نوريه گا [عامل سابق واشنگتن] را در پاناما دستگير و در فلوريدا بازداشت و محاکمه كردند، حکومت طالبان را در افغانستان [که با کمک قبلي خودشان بوجود آمده بود!] برانداختند و در عراق [بدون توجه به اعتراض جهاني] وارد جنگ شدند و .... اگر دقت کنيم اين ضرب المثل آمريكايي نه تنها در سياست بلکه در زندگاني روزانه افراد هم صدق مي کند. روس ها يا اينکه چنين ضرب المثلی را نداشته اند و يا از چنين مفهومي استفاده نكردند؛ در طول نظام کمونيستي از نان شب مردمشان بريدند اسلحه ساختند و بكار نبردند و اين سلاحها دارند در انبارها مي پوسند. ولي برغم اضمحلال رژيم کمونيستي، دولت هاي رقيب هنوز تشرهاي توخالي آن زمان آنها را فراموش نكرده اند، حاضر به معامله و كمك عملي ـ نه حرفي ـ به مسکو نيستند.
        
    اصفهان ....





  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com