Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
5 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 5 فوريه
ايران
قتل سعدالدوله «بزرگ وزير» ارغون خان در مهماني اميران لشكر
پنجم و به روايتي نهم فوريه سال 1291 ميلادي اميران لشكر و اطرافيان ارغون خان ـ ايلخان مغول و حاکم وقت ايران ـ از فرصت افتادن وي در بستر بيماري استفاده كردند و سعدالدوله «بزرگ وزير» او را كه مانعِ سوء استفاده هاي مالي آنان و اسراف از خزانه كشور بود به مهماني دعوت كردند و در آنجا اورا كشتند.
     ارغون خان كه در پي خوردن «معجونِ طول عمر!» كه جادوگران برايش تهيه كرده بودند بيمار شده بود، ديگر از بستر برنخاست و درگذشت. وي به دور از چشم سعدالدوله معجون را خورده بود، زيرا سعدالدوله كه در عين حال پزشك او هم بود چنين معجوني را باورنداشت و آن را براي سلامت جسم زيان آور مي دانست. سعدالدوله يك پزشك يهودي متولّد ابهر زنجان بود و چون راههاي جالبي براي جمع و خرج خزانه ايلخان ارائه داده بود كه به دليل اسراف، فساد اداری و سوء مدیریت مقامات نظامي و ديواني (اداري) او تهی از وجه بود به وزارت منصوب شده بود.
     سعدالدوله پزشك ويژه ايلخان متوجه شده بود كه ميان بيماري ايلخان و وضعيت خزانه او رابطه مستقيم برقرار است؛ به گونه اي كه هر وقت خزانه از پول تهي بود ايلخان هم بيمار مي شد و اين بيماري تا روزي كه تحصيلداران وجهي مي آوردند در او باقي مي ماند، لذا طرحي براي جلوگيري از اِسراف و سوء استفاده سران لشكر و غني ساختن خزانه به ايلخان داد كه اجراي آن موثر واقع شد و ايلخان وي را به وزارت برگزيد تا خزانه اش هرگز خالي نماند و بيمار نشود.
     ايلخان پس از رهايي از آن بيماري مرموز (افسردگي و عوارض ناشي از آن)، به فكر طولاني شدن عُمر افتاد و به دور از چشم سعدالوله از معجون جادو گران خورد؛ بيمار و فلج شد و درگذشت و «گيخاتو» برجاي او نشست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخطار دبیر سندیکای روزنامه نگاران به ناشران نشریات
Barzin دبير وقت سنديکا
در پی برکناری دو خبرنگار از کار، سندیکایِ روزنامه نگاران ایران که تازه تاسیس شده بود شانزدهم بهمن ماه 1341 (5 فوريه 1963) اخطارکرد که در برابر اخراج بدون دلیل روزنامه نگار می ایستد و اگرهم دلیل اخراج موجّه باشد ناشر و یا مدير نشریه و رسانه مربوط باید برحسب سوابق کار به روزنامه نگار اخراجی غرامت بپردازد که این غرامت نمی تواند برای هرسال کارکرد کمتر از معادل سه ماه آخرین دستمزد باشد. سندیکا مشاور قضایی (وکیل) خودرا برای طرح شکایت ازجانب هر ژورنالیست اخراجی به مراجع ذیصلاح خواهد فرستاد.
    دبیر وقت سندیکا همان روز اعلام کرده بود که سندیکا برای روزنامه نگارانِ «فری لَنس = حق التحریری» که بیمار و یا دچار هرگونه آسیب بدنی شوند به هزینه خود دستیار و تایپیست خواهد گرفت تا در کارشان وقفه ايجاد نشود.
    در نخستین مجمع عمومی سندیکا که 24 آبان 1341 در تالار دبستان دولتی فیروزکوهی واقع در خیابان آشیخ هادی برگزار شده بود مسعود برزین روزنامه نگار ملّی گرا (1299 - 1389) با اکثریت آراء به سمت دبیر سندیکا انتخاب شده بود. در اين انتخابات داريوش همايون مفسّر سابق رويدادهاي بين الملل در روزنامه اطلاعات با چند راي کمتر، دوم شده بود. در آن زمان، تنها انتخابات دمکراتیک ایران، انتخاب دوره ای دبیر و اعضای هیات مدیره سندیکای روزنامه نگاران بود. همین سندیکا که به رغم مخالفت ناشران نشریات وقت تاسیس شده بود در جریان انقلاب یک اعتصاب عمومی اعلام کرد تا دولتِ تماما نظامی وقت نتواند اعلامیه هایش را به اطلاع مردم برساند و این اعتصاب که 61 روز طول کشید طولانی ترین اعتصاب روزنامه نگاران در تاریخ ژورنالیسم بشمار آمده است. به رغم شرکت فعالانه سنديکاي روزنامه نگاران در انقلاب، دو سال پس از پيروزي انقلاب، مقامات وقت فعاليت آن را محدود کردند که چراغ عُمرش به تدريج رو به خاموشي نهاده است. محمد بلوری روزنامه قدیمی که کار خودرا از نیمه سال 1336 در کیهان آغاز کرده و از 1373 در روزنامه ایران ادامه می دهد آخرین رئیس هیأت مدیره سندیکای روزنامه نگاران بوده است که هنوز نگذاشته چراغ عُمر این سندیکا کاملا خاموش شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سه سال حبس برای خلیل ملکی
خليل ملکي
شانزدهم بهمن 1344 محاکمه خلیل مَلَکی و سه تن از یاران او ـ رضا شایان، میرحسین سرشار و علی شانسی در یک محکمه نظامی تهران آغاز شد. سرتیپ فرسیو مدعی العموم محکمه [که بعدا ترور شد] هنگام خواندن کیفرخواست، از خلیل ملکی به عنوان رئیس جامعه سوسیالیستی و یکی از نهادهای وابسته به نهضت ملی ایران نام بُرد و گفت که مسلک و مرام [ایدئولوژی] آن جامعه ماهیت ضد سلطنت دارد!.
    خلیل ملکی به صلاحیت محکمه اعتراض کرد و گفت: به فرض اینکه ادعای مدعی العموم درست باشد اتهام وارده؛ سیاسی است و طبق قانون، جای محاکمات سیاسی دادگاههای دادگستری است و اين نوع دادرسی باید با حضور هیات منصفه صورت گیرد که تشخیص مجرم بودن و یا نبودن متهم با این هیات است.
    محکمه نظامی برغم این اعتراض حقوقي، بکار خود ادامه داد و در پایان کار؛ ملکی را به سه سال، سرشاررا به یک سال و دو متهم دیگررا هرکدام به 18 ماه زندان محکوم کرد.
    خليل ملکي به عقايد سوسيال دمکراسي خود تا پایان عُمر وفادار ماند. دولت وقت حتي مستمري بازنشستگي اورا قطع کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی تیترهای صفحه اول شماره 17 بهمن 1357 روزنامه اطلاعات، 3 خبر از صفحه آخر و یک مطلب از صفحه 5 این شماره آن روزنامه برای ماندن در تاریخ

    



    _ _ _ _ _
    



    _ _ _ _ _
    



    _ _ _ _ _
    



    _ _ _ _ _
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
3 گزارش رسانه ای از 3 تا 5 فوریه 2013: افشاگري رئيس جمهور وقت ـ کشف چک 70 میلیون دلاري ـ طرح افزايش يارانه نقدي شهروندان و تبعات زیان آور آن

    ـ محمود احمدی نژاد رئیس جمهور [وقت] در جریان استیضاح وزیر کار کابینه خود در جلسه پانزدهم بهمن 1391 (سوم فوریه 2013) مجلس شورای اسلامی که منجر به رای عدم اعتماد به این وزیر شد، متن یک نوار ضبط شده از گفت و گوی «فاضل لاریجانی» برادر رؤسای دو قوه مقننه و قضائیه [رؤسای وقت] را افشاء کرد که با سعید مرتضوی دادستان پیشین تهران و انقلاب و بازپرس اسبق و مسئول وقت سازمان تامین اجتماعی صورت گرفته بود و بوی درخواست مساعدت اقتصادی می داد.
    رسانه های سایر کشورها که گزارش اسوشییتدپرس (به قلم ناصر کریمی) در این زمینه را نقل کرده بودند در تفسیر خود از این خبر نوشته بودند که پخش این نوار نشانه دیگری از وجود اختلاف نظر میان سران قوه مجریه و قوه مقننه است. برخی از این رسانه ها همچنین اشاره به حرف هایی کرده بودند که سابقا درباره محمدجواد لاریجانی برادر دیگر رؤسای قوای مقننه و قضائیه در ارتباط با اراضی دولتی زده شده بود. از محمدجواد لاریجانی به عنوان رئیس ستاد حقوق بشر در دستگاه قضایی نام برده شده است. محمد جواد لاريجاني همان زمان قضیه اراضي را ردّ کرده بود و فاضل لاريجاني 16 بهمن 1391 گفت که در مورد نوار، به مقامات ذيصلاح شکايت خواهد کرد.
سعيد مرتضوي


    16 بهمن ماه 1391 و یک روز پس از جلسه مجلس، سعید مرتضوی هنگام خروج از محل کار خود، توسط ماموران دادستانی تهران دستگیر و چند ساعت بعد به زندان اوین تحویل شد [همان زندانی که سالها خودش به آنجا بازداشتي هارا می فرستاد!.]. همان روز گفته شده بود که این دستگیری احتمالا در رابطه با پرونده کهریزک، يا دوران تصدي سازمان تامين اجتماعي و يا شکايت فاضل لاريجاني بوده است. مرتضوي روز پس از بازداشت آزاد شد و هجدهم بهمن ماه در دفتر خود در سازمان تامين اجتماعي بکار ادامه داد.
    به گزارش 17 بهمن 1391 خبرگزاری مهر، محمود احمدی نژاد رئیس جمهور [وقت] پیش از سفر به مصر در جمع خبرنگاران با ابراز تاسف از دستگیری سعید مرتضوی اظهار کرد: "متاسفانه نمی دانم چطور است که کس دیگری تخلّف کرده اما شخص دیگری دستگیر می شود. این کار بسیار زشت است. پس از بازگشتن از سفر، حتما موضوع دستگیری مرتضوی را دنبال می کنم. قوه قضائیه باید، قوه قضائیه ملت باشد نه قوه قضائیه یک سازمان ویژه خانوادگی. کسی تخلّف کرده فردی از آن مطلع شده و آن را اعلام کرده به جای اینکه متخلف را دنبال کنند با کسی که موضوع را اعلام کرده برخورد می شود. این کار بسیار زشت است و شایسته ملت ایران، جمهوری اسلامی و قوه قضائیه نیست.".
    
    ـ موافقت اصولی (نه، اجرایی) قوای اجرائیه و مقننه ایران در نشست مشترک 15 بهمن ماه 1391 (سوم فوریه 2013) به افزایش کمک نقدی به اتباع کشور که تا آن زمان (بهمن ماه 1391) هرماه حدود 45 هزارتومان بود به 70 تا نود هزار تومان.
     ایران به استثنای دو سه کشور کوچک ثروتمند، تنها کشور نسبتا پُرجمعیت است که کمک نقدی به اتباع ـ به قولی بیش از 60 میلیون نفر ـ می دهد و به اظهار اقتصادیون اروپایی که نظراتشان در رسانه ها منعکس شده است، دولت ایران این پول را در شرایط حاضر با چاپ اسکناس و یا فروش و واگذاری اموال و کمپانی ها و کارخانه های دولتی تامین می کند که مآلا زیان آور و تورّم زا است. تجربه فروش اموال دولتی (اموال ملّی) در روسیه زمان یلتسین، کشورهای اروپای شرقی و جنوبی و دو سه کشور در آمریکای لاتین حکایت از پیدایش فساد دولتی، ایجاد طبقه و مافیابازی و افزایش جرائم دارد. دادن کمک نقدی (پول توجیبی) به اتباع نیز ایجاد روانشناسی خاص در اتباع، جامعه اسراف و مصرف گرا، مردمی در حالت انتظار و داشتن چشم به دست دولت خواهد کرد و به تدریج یک اعتیاد خواهد شد. کمک مالی ثابت و بدون عوض، یک عمل اعتیادآور است ـ درست بمانند اعتیاد به سیگار. قطع این کمک در هر زمان، ایجاد رنجش و نارضایی عمومی در جامعه می کند. یک کارشناس داخلی گفته است که افزایش کمک نقدی به اتباع ـ در صورت تحقّق، تنها در ماه اسفند (عیدانه)، بار بودجه کشوررا شش هزار میلیارد تومان سنگین و تورّم پول را که حدود 29 درصد است شش تا هفت درصد بالا خواهد بُرد.
    
    ـ سوم فوریه 2013 (بهمن 1391) رسانه ها در گوشه و کنار جهان گزارش روزنامه آلمانی «بیلد ام زونتاگ» را نقل کرده بودند که نوشته بود در فرودگاه دوسلدورف از کیف دستی مردی 59 ساله یک چک بانکی معادل 54 میلیون یورو بدست آمده بود. این مسافر از ترکیه وارد دوسلدورف آلمان شده بود. در اتحادیه اروپا، طبق یک ضابطه، مسافرانی که بیش از ده هزار یورو پول نقد و یا معادل آن اوراق بهادار، چک و حواله بانکی همراه داشته باشند، باید به هنگام ورود به کشورهای اروپایی عضو اتحادیه، آن را به ماموران گمرک اعلام کنند و در آمریکا نیز ده هزار دلار و یا بیشتر. ماموران گمرک فرودگاه دوسلدورف گفته‌اند [گفته بودند] که مسافر مورد بحث در مقابل این پرسش که آیا بیش از ده هزار یورو به همراه دارد یا نه، پاسخ منفی داده بود. اما، در بازرسی کیف دستی او یک چک بانکی را یافتند که توسط بانک ونزوئلا به ارزش 300 میلیون بولیوار (در آن زمان؛ حدود 54 میلیون یورو و معادل 70 میلیون دلار) صادر شده بود. این چک ضبط گردیده است تا درباره جریمه مربوط تصمیم گرفته شود، ولی آن فرد بازداشت نیست و مانعی بر سر راه رفت و آمد او وجود ندارد. این کشف 21 ژانویه 2013 صورت گرفته بود که خبر آن دو هفته بعد درز کرده بود. علت بازرسی کیف، وجود یک جسم فلزی چاقومانند در آن بود که دستگاه بازرسی الکترونیک فرودگاه کشف کرده بود.
    دو روزنامه انگلیسی تلگراف و ایندیپندنت و نیز خبرگزاری اسوشیتدپرس نوشته بودند که گویا مسافر مورد بحث «طهماسب مظاهری» رئیس پیشین بانک مرکزی ایران و وزیر اقتصاد کابینه محمد خاتمی بود که در بخش خصوصی و سرمایه گذاری فعالیت داشت. از سرنوشت چک که اتفاقی کشف شد اطلاع بیشتری در دست نیست.
    «بازتابِ آنلاین» نوشته بود که در این زمینه با مظاهری تماس گرفته و وی موضوع را تکذیب کرده است.
     به نوشته «بازتاب»، مظاهری در بخش خصوصی فعّال بود و مدتی بود که مدیریت بخش سرمایه گذاری منابع آزاد کیسون در ونزوئلا را برعهده داشت و رفت و آمدهای او به ونزوئلا در همین زمینه بود.
    «بازتاب» در دنباله خبر خود اضافه کرده بود: "در این میان یک مقام آگاه به ما (بازتاب) گفت که موضوعِ پیش آمده ارتباطی به مظاهری نداشته و وی تنها حامل نامه ای از شرکت کیسون بود. شرکت کیسون پروژه های متعدد و بزرگ در ونزوئلا دارد و برای جا به جایی پول بین حساب های این شرکت در ونزوئلا، به دلیل این که صاحبان امضا در ایران بوده اند، چکی صادر شد و چون مظاهری به ونزوئلا می رفت، از ایشان خواهش شد که زحمت انتقال این چک را بکشد. بنابراین، عملی در کار نبوده که نقض مقررات اتحادیه اروپا باشد.". «بازتاب» از قول این مقام افزوده بود که مساله پیش آمده برای مظاهری هم ظرف چند ساعت حل شد و دستگیری در کار نبود زیراکه عمل، جرم نبوده و تنها ممکن است که نقض مقررات تشخیص داده شود (ضبط پول مازاد بر ده هزار یورو به دلیل اعلام نکردن حَمل آن به مأمور گمرک) که این چک، نه پول بوده و نه در تعریف، اوراق بهادار (باند و ...). این مقام گفته بود که در مورد ضبط احتمالی چک و دریافت (جریمه) پول نقدی معادل آن در حال مذاکره هستیم تا موضوع را برای طرف آلمانی توضیح دهیم تا برایشان مشخص شود که نقض مقررات در کار نبوده بلکه این، یک چک داخلی ونزوئلا بوده و در خارج از ونزوئلا حُکم یک نامه ـ نوشته و کاغذ را داشته.
    
طهماسب مظاهري

دویچه وله (صدای جهانی آلمان) هفدهم بهمن 1391 (پنجم فوریه 2013) در گزارشی به زبان فارسی و به نقل از اسوشییتدپرس گفت که اپوزیسیون ونزوئلا از دولت این کشور خواسته است توضیح دهد که چرا و چگونه چکی به ارزش 300 میلیون بولیوار (حدود 54 میلیون یورو = 70 میلیون دلار) در دست طهماسب مظاهری وزیر اقتصاد و دارایی جمهوری اسلامی در کابینه محمد خاتمی و رئیس پیشین بانک مرکزی ایران قرار گرفته بود.
    مخالفان دولت ونزوئلا در بیانیه‌ای که 4 فوریه 2013 = 16 بهمن ماه 1391 منتشر کردند اعلام داشتند که دولت (دولت ونزوئلا) باید روشن کند، چرا یک ایرانی توانسته چکی به این مبلغ بولیوار (پول ملّی ونزوئلا) در اختیار داشته باشد که این چک 21 ژانویه (2 بهمن ماه 1391) توسط کارکنان گمرک آلمان در فرودگاه دوسلدورف بر حسب اتفاق در کیف دستی آن ایرانی (طهماسب مظاهری) کشف و ضبط شده است.
    «دویچه وله» افزوده بود که خوزه مدینا، از مخالفان دولت کاراکاس (دولت ونزوئلا) خواستار تحقیق جامع در این باره شده است. وی در بیانیه‌ای تاکید کرده است: "ما ـ اپوزیسیون ونزوئلا ـ خواستار توضیح فوری دولت (ونزوئلا) به ملت در مورد این پول هستیم.". انریکه کاپریلس، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا نیز در زمینه این چک ابراز نگرانی کرده است [کرده بود].
    
    
***

    جریان جلسه سوم فوریه 2013 (15 بهمن ماه 1391) مجلس و واکنش احمدی نژاد توسط خبرگزاری های بین المللی مخابره و رسانه های مشترکِ آنها در گوشه و کنار جهان آنرا نقل کرده اند. در زیر گزارش خبرگزاری انگلستان در آن زمینه کُپی شده است:
    




 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تشکیل کمیته معاملات پایاپای (تهاتری) در ایران، بازگشتی به دهه 1330
پنجم فوریه 2013 (17 بهمن ماه 1391) وزارت صنعت، معدن و تجارت جمهوری اسلامی از تشکیل کمیته معاملات پایاپای (تهاتری) در ایران خبر داد، زیراکه با اجرای مرحله دوم تحریم‌های آمریکا از ششم فوریه 2013 و نیز اتحادیه اروپا، مبادله‌های بانکی ایران با مراکز مالی جهان دشوار‌تر از پیش می کرد و این تحریم ها بر فروش نفت از طریق عاملان (اصطلاحا؛ بخش خصوصی) هم تاثیر داشت.
    تشکیل این کمیته تازگی نداشته است، ایران در دهه 1330 ـ با روسیه، آلمان شرقی و سایر کشورهای سوسیالیستی جهان معاملات تهاتری (پایاپای) داشت و کالا می داد و به ارزش آنها، کالا وارد می کرد و خیابانهای شهرهای ایران پُر از اتومبیل های ساخت روسیه، آلمان شرقی و لهستان به نام های «مسکویچ»، «پابدا»، «ولگا»، «زیس»، «گاز»، «وارشاوا»، «وارتبورگ» و ... و ساعت و دوربین و پارچه و قند و ظروف روسی بود و به جای آنها پشم و پنبه، شلتوک (برنج) و ... می داد. حاج میرزا عبدالله مقدم بزرگترین تاجر معاملات تهاتری وقت بود.
    هند در فوریه 2013 گفته بود که در ازای دریافت نفت، به ایران مواد اولیه نساجی، مصنوعات، چای، برنج و ... می دهد و دولت اروگوئه اعلام کرده بود که برنج با نفت دریافتی از ایران، تهاتر می کند. خبرگزاری هایی که این اخبار را منتشر کرده بودند اشاره کرده بودند که توده ایرانی نسبت به مرغوبیت کالا ساخت چین و رفتار بانکی مقامات آن کشور دچار سوء ظن شده است. در آن زمان، چین مبلغی از پول انتقالی ایران به آن کشوررا و ظاهرا به اشاره آمریکا بلوکه کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پیشنهاد مخاطبان: تروریست خواندن ایرانِ متمدن یک افترا و تهمت است و در دادگاه ملّی و یا جهانی باید رسیدگی شود ـ نظرات تازه و قبلی در این باره
از 27 ژانویه 2017 که دونالد (دانالد) ترامپ در پایان نخستین هفته آغاز ریاست خود بر فدراسیون 335 میلیونی آمریکا که در طول 410 سال گذشته از مهاجران سایر ملل ایجاد شده است و خود وی، نسل دوم دو مهاجر آلمانی ـ اسکاتلندی است دستوری اداری امضاء کرد و در این دستور، ایران در ردیف کشورهای تروریستی قرارگرفته است تا یکشنبه 5 فوریه 2017، دبیرخانه این تاریخ آنلاین و نشریه روزنامک چندین پیام ـ تلفنی و ... از مخاطبان خود در ایران و سایر نقاط جهان دریافت کرده که مضمون مشابهی دارند و تروریستی خوانده شدن ایران را یک افترا و اتهام دانسته و خواسته اند که دولت ایران [هر سه رکن حکومتی و یا هریک از آنها، جداگانه] قضیه را به دادگاه ـ داخلی و یا بین المللی ـ بکشاند تا رفع افترا شود که افترا در عین حال یک تحقیر است و اگر در رد قضایی و یا قانونی آن و یا گرفتن پوزش خواهی از طرف اقدام پیگیر نشود پایدار خواهد ماند و ثبت تاریخ خواهد شد. این افترا نه تنها به ملت بلکه یکایک ایرانیان وارد آمده است.
     این مخاطبان گفته اند که این، صرفا یک حمله سیاسی نبوده که واکنش به آن «اقدامِ متقابل و یا صدور اعلامیه» و از این قبیل باشد و یک افترا است که قاضی باید به آن رسیدگی و حُکم دهد. دولت ایران مکلّف است که از جان، مال، حیثیت و شئون اتباع و حاکمیّت ملّی و تمامیت ارضی و شئونات ملت دفاع و حفاظت کند.
    
     یکی از این پیام ها که جامعیت بیشتری دارد به عنوان نمونه:
    
     هر دولت حق دارد که به اقتضای شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی وقت و برپایه منافع ملّی تصمیم بگیرد و اقدام کند ازجمله محدود و یا ممنوع کردن ورود غیر ضروری خارجی به کشور خود. «اِگزکِتیو اُردِر» پرزیدنت ترامپ که ایرانِ بافرهنگ و دارای تاریخی درخشان و 3 هزار ساله را در زمره چند کشورعمدتا ناامن و درهم ریخته قرار داده و تروریستی خوانده چیز دیگری است. یک کشور ـ زمین و کوه و رودخانه بی جان آن که نمی تواند تروریستی عمل کند، بنابراین مردم ایران که مقام های دولتی هم از همین مردم هستند متهم به کارهای تروریستی شده اند. پرزیدنت ترامپ باید با ارائه سند که چنین سندی وجود ندارد، ایران را در ردیف تروریستی ها قرار می داد ـ دستِ کم سندی از 1980 به این سوی. تروریسم و تروریست از زمان انقلاب فرانسه در اواخر قرن هجدهم دارای تعریف خاص خود شده است، و عمدتا به گروه و فرد نسبت داده می شود؛ مثلا بریگاد سرخ ایتالیا که در دهه 1980 ژنرال آمريكايي جيمز دازير و دهها تن دیگر از جمله «آلدو مورو» نخست وزير ايتاليا را ربود، گارد سرخ ژاپن که در یک فرودگاه اسرائیل کشتار براه انداخت، گارد سرخ آلمان و .... آیا مردم ایران دولتی را که کمک به براندازی مصدق کرد و مسیر تاریخ را تغییر داد تروریست خوانده اند؟. حمایت نظامی، عقیدتی، سیاسی و اقتصادی یک دولت از دولت دیگر و حتی گروه مخالف ـ در تعریف، اقدام تروریستی بشمار نمی رود. اگر می رفت که برخی دولت ها که در وقایع لیبی، تصرف عراق و ... دست داشتند تروریست خوانده می شدند. کلید وقایع 11 سپتامبر 2001 آمریکا در افغانستان زده شد ولی نام این کشور و حتی پاکستان که در اینجا تا کنون چندین آمریکایی و تأسیسات آمریکا هدف قرار گرفته اند در آن فهرست نیست. در همین دو ـ سه دهه اخیر چند عمل تروریستی در کشور سعودی علیه آمریکاییان انجام شده است.
    
قاضی روبارت

ضمن تحسین از باب فرگوسون Bob Ferguson دادستان ایالت واشنگتن و قاضی جیمز روبارت James Robart که با اقدام خود ثابت کرده اند تفکیک قوا در آمریکا وجود دارد و قاعده چِک اند بالانس (موازنه قوای حکومتی و چِک کردن اقدامات یکدیگر تا مغایر حقوق اساسی نباشد) زنده است از دولت ایران انتظار است که موضع افتراء تروریست بودن را در دادگاه و مجامع بین المللی مربوط و نیز دستگاه قضایی خود مطرح و تا حصول نتیجه دنبال کند.
     پرزیدنت ترامپ می توانست بدون تروریست خواندن ایران، تلفنی و یا کتبی دستور منع صدور ویزا و یا سختگیری و اِعمال دقـّت در ورودی های آمریکا را بدهد و کسی هم اعتراض نداشت زیراکه حق یک دولت است که امور خودرا تمشیّت دهد. رئیس جمهوری آمریکا احتمالا می داند که ایرانیان تا سال 1980 به کشور دیگر ازجمله آمریکا مهاجرت نمی کردند. شرکت در دانشگاههای کشور دیگر، مهاجرت نیست. البته منع صدور ویزا یک نتیجه مثبت هم برای ایران خواهد داشت و آن، توجه ایرانیان به داخله و خارج ساختن خیال مهاجرت است که در چهاردهه گذشته بویژه از دهه 1379 (1990 میلادی) به کلّه آنان وارد شده است. این اقدام ترامپ همچنین ممکن است سبب شود که ایران هرچه بیشتر به همسایه خود ـ روسیه نزدیک شود. می دانیم که دولت روسیه از زمان پتر کبیر ( نیمه اول قرن هجدهم) این آرزو را داشته است. در قرن هجدهم، انگلیسی ها با انواع بازی ها از جمله جدا کردن افغانستان و شرق دجله و مناطقی از خلیج فارس از ایران و مجبور کردن ایران به خارج شدن از قفقاز و قطع نفوذ در شمال آمودریا مانع اتحاد روسیه و ایران و دستیابی روسیه به پایگاه دریایی در خلیج فارس شد تا هندوستان و شرق آفریقا را از دست ندهد و از خلیج فارس اخراج نشود.
     همچنین از مطبوعات تهران ـ اصولگرا و اصلاح طلب ـ باید سپاسگزاری شود که قضیه را دنبال می کنند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    پیام ها و اظهار نظرهای تازه
    
    در پی درج مطلب بالا پیام های دیگری دریافت شد که به احترام آزادی بیان و عقیده، خلاصه ای از هرکدام در زیر آمده است:
    
    ترامپ ایران را تروریست شماره 1 خواند!
    
    ـ ترامپ در مصاحبه خود با فاکس نیوز که یکشنبه 5 فوریه پخش شد، در مورد ایران صریحا این جمله را بیان داشت: آنها کشور تروریست شماره یک هستند ( Trump said: They are the No. 1 terrorist state) برای این کار پول و اسلحه به همه جا می فرستند، ولی از این پس نخواهند توانست.
    تفسیرگویان شبکه های تلویزیونی گفتند که ترامپ اجرای پرخاشگری و دیپلماسی تند و خشن خودرا از ایران آغاز کرده است. به رغم این آغاز خشن، دویچه وله روز بعد (دوشنبه 6 فوریه 2017) در وبسایت خود نوشت که سخنگوی دستگاه دیپلماسی ایران گفته است: "صحبت‌هایی شنیده می‌شود که ضد و نقیض است و با هم تطابق ندارد. بعضی صحبت‌ها غیردوستانه، خصمانه و حتی تهدیدآمیز است و ما از آن زیاد تعجب نمی‌کنیم. خیلی هم برایمان مهم نیست.". این، یعنی نرمش و تعبیر نرمش و سکوت در برابر خشونتِ عریان، ضعف است و ضعف سبب تشدید و تکرار حمله پرخاشگر می شود. باید از تاریخ درس گرفت و اشتباه را تکرار نکرد.
    
    کوتاه آمدن درد را دوا نخواهد بود
    
    ـ دادستانهای 17 ایالت آمریکا بویژه کالیفرنیای 40 میلیونی و دو ایالت دیگر ساحل غربی، ایالت های شمال شرقی تا مرز کارولینای شمالی، چند ایالت شمالی آمریکا و هاوایی و همچنین جمعی از مقامات پیشین ازجمله دو وزیر امورخارجه آمریکا از غیر قانونی، غیر آمریکایی و مغایر اصلاحیه یکم و اصلاحیه چهاردهم قانون اساسی آمریکا بودنِ منع صدور ویزای ورود به اتباع 7 کشور ـ از میان نزدیک به 200 کشور عضو سازمان ملل ـ سخن گفته اند و تاکید کرده اند که اصلاحیه چهاردهم هرگونه تبعیض ازجمله تبعیض به خاطر مذهب و ملیّت را منع کرده و در اصلاحیه یکم، دولت آمریکا از ترجیح دادن یک مذهب بر دیگری منع شده است ولی در دستور العمل شماره 13769 مورخ 27 ژانویه 2017 پرزیدنت ترامپ، صریحا نام ملیّت های 7 گانه و دین اسلام ذکر شده است.
    در جایی که جان برکو John Bercow رئیس مجلس نمایندگان (اصطلاحا مجلس عوام) انگلستان در واکنش خود به تبعیضات رئیس جمهوری تازه آمریکا در صدور مجوّز ورود به این کشور مهاجرنشین گفته است که اگر ترامپ به کشور او بیاید با سخنرانی وی در مجلس انگلیس مخالفت خواهد کرد، دولت ایران نباید ساکت بنشیند که نه تنها رسما (در دستور العمل رئیس جمهوری آمریکا و مصاحبه و تویتر او) متهم به تروریست بودن شده است بلکه اتباع آن نیز مورد تبعیض قرار گرفته اند. کوتاه آمدن درد را دوا نخواهد بود.
    
    چرا با ما ایرانیان چنین می کنند؟
    ـ یک بانوی ایرانی با اشاره به تصویر کودک 5 ساله ایرانی که هنگام ورود با همراهان به فرودگاه دالس پایتخت آمریکا به او دستبند زدند، عملی که در تاریخ بشر سابقه نداشته و تصویر بانو سحر ـ زن ایرانی دیگر که در فرودگاه خود را بر زمین افکنده و ناله می کند، می گوید که هرگز پیشامد چنین وضعیتی را باور نمی کردم. چرا با ما ایرانیان چنین می کنند؟. این دو تصویر دلخراش در رسانه های سراسر جهان انعکاس یافته است:
    



    
بانو سحر بر کف فرودگاه


    
    من به ترامپ رای دادم، ولی از لحظه تروریست خواندن ایرانیان، از عمل خود پشیمان هستم
    
    41 سال پیش برای تحصیل به آمریکا آمدم و همین جا ماندگار شدم و چون مزاحمت هایی برایم بود به تابعیت آمریکا هم درآمدم. در انتخابات نوامبر 2016 به ترامپ رای دادم. خانواده ، دوستان و بستگان را هم به حوزه هایی که برایشان تعیین شده بود بردم تا به او رای دهند، زیراکه سابقه سیاسی کاری نداشت و گفته بود که به فساد سیاسی و بوروکراسی ریشه گرفته در واشنگتن پایان خواهد داد. رسانه های آمریکا جز معدودی از آنها با ترامپ خوب نبوده اند و من به همین جهت، خرید دو روزنامه ای را که به منزل می فرستادند کنسل کردم و قدغن کردم که در خانه جز به فاکس نیوز که از ترامپ حمایت می کند، تلویزیون دیگری را نبینند. ولی از لحظه ای که امضای خودرا پای اُردِر تروریست خواندن ایرانیان گذاشت و شادمانانه آن را در برابر عکاسان و فیلمبرداران قرار داد از عمل خود در تبلیغ برای او چنان پشیمان شدم که تابلِت خودرا بر تلویزیون خانه کوبیدم و آن را از کار انداختم. چرا تا این حد خشمگین و پشیمان؟، برای اینکه مردم ایران را تروریست خواند که این مردم، هزاران سال بویی از تروریسم نبرده اند. آیا او ایرانیان را می شناسد و تاریخ ایران را خوانده است؟. ممکن است دولت ایران به شیعیان لبنان که یک میلیون و ششصد هزار نفراند و شیعیان چند کشور دیگر کمک کند و این جمعیت ها که تروریست نمی توانند باشد. اصطلاح تروریسم وسیله و ابزار سیاسی شده و مفهوم واقعی خودرا از دست داده است. در آمریکا روزی نیست که چند درگیری مسلحانه با پلیس روی ندهد، اینکه تروریسم نیست. هر سال صدها نفر فقط در شهر شیکاگو کشته می شوند ولی از زدن برچسب تروریسم به مرتکبین خبری نیست. به هر حال، این درست نبود که ملت ایران را تروریست بخوانند و به آمریکا ممنوع الورود کنند. وقتی آنها نتوانند برای دیدن ما به اینجا سفر کنند، ما مجبور به رفتن به ایران می شویم و این عمل موجب استحکام روابط. ضدیت دولت با فرد سود بخش نیست، پس از امروز فردایی هم هست. باید در اندیشه فردا و فرداهای دورتر بود. همیشه چرخ بر یک محور نمی چرخد. داعش که خود به خود از زمین سبز نشده است. اگر راست می گویند، چرا در نطفه خفه اش نکردند. قرن 21 دوران شکوفایی سوشل میدیا است و مردم از احوال یکدیگر آگاه می شوند و از هم خبر و نظر می گیرند، اعضای فامیل، همسایگان و همکلاس های قدیم، همشهریان و هموطنان باهم در تماس اند و تبادل عقیده می کنند و زمانی نیست که به فرد و ملت برچسب زد.
    اگر ترامپ نظر خودرا نسبت به ایران تغییر ندهد، برنده انتخابات ایران در ماه می امسال، یک نظامی و یا اصولگرا خواهد شد و نخستین یارگیری او، اتحاد با مسکو خواهد بود و بسط داد و ستد با چین و هند.
    
    یک توصیه به پرزیدنت ترامپ
    
    برای پایان دادن به دلخوری ایرانیان، بهتر است که پرزیدنت ترامپ قضیه را دنبال نکند، به قضات دادگاه برای تأیید نظر خود فشار وارد نسازد و به برنامه های دیگرش که می خواهد قدرت را به آمریکا باز گرداند بپردازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فيلسوف رومي خودکشي کرد تا شاهد ديکتاتوري نباشد ـ «کاتو» بر ضد فساد دولتي و ارتشاء ـ انسان کامل از ديدگاه کاتو
«كاتو (ماركوس پورکيوس)» فيلسوف، نويسنده، خطيب و سياستمدار نامدار روم پنجم فوريه سال 45 پيش از ميلاد (وطبق برخي نوشته هاف اپريل 46 پيش از ميلاد) در اوتيکا Uticaشمال آفريقا (تونس امروز) خودكشي كرد تا شاهد ديكتاتوري سزار و مرگ جمهوري و حكومت انتخابي نباشد كه پدر بزرگش (ماركوس پوركيوس كاتو معروف به Cato Elder انديشمند رومي) ضوابط و قواعد آن را تنظيم كرده بود.
     كاتو دوم (معروف به نوه يا كاتو جوانCato the younger) در رساله خود؛ «خرد فردي و خرد گروهي» نوشته است:
     سه عامل است كه موجب ارضاي خاطر يك فرد مي شود و اين سه عامل عبارتند از: جرات (دليري و نترس بودن و خطر كردن)، صداقت (دروغ نگفتن، رو راست بودن و وفاداري) و ساده زيستن (عادت داشتن به زندگاني ساده ـ همانند توده مردم و لذت بردن از آن و دوري گزيدن از تجملات و اسراف).
     وي در همين كتاب فساد دولتي و ارتشاء را بذر انحطاط يك جامعه خوانده و نوشته است كه ترديد دارد دست اندركاران فساد دولتي به جامعه (مردم و وطن) علاقه داشته باشند و پيش از ارتكاب فساد يك لحظه به سلامت كشور و آينده آن اندشه كنند.
     كاتو در جريان نزاع سزار و پمپي (دو ژنرال و كنسول ارشد روم بر سر قدرت) جانب پمپي را گرفته بود و گفته بود كه حمايت از پمپي دفاع از حكومت انتخابي، قانون و حقوق اتباع است. كاتو دوم به شمال آفريقا (کارتاژ = تونس امروز) رفته بود كه ساكنان رومي آنجارا برضد سزار برانگيزاند، زيراکه اطلاع داشت اين مردم بر ضد سلطنت و حكومت جبّاران هستند كه در آنجا شنيد سزار پس از شکست دادن پمپي، بر ژنرال سيپيو Scipio فرماندار رومي مصر هم فائق آمده و شكست دادنش، ديگر امكان پذير نيست. لذا، از فرط يأس خودكشي كرد. وي پيش از خودکشي گفته بود که نمي خواهد در دنيايي که رئيس آن ژوليوس سزار باشد زندگي کند.
    کاتو دوم از پيروان فلسفه Stoicism بود که اين فلسفه انسان کامل بودن (پرهيزگاري، خويشتنداري، داشتن توان قضاوت درست، نداشتن احساس مخرّب و نيز تنفر داشتن از رشوه و فساد و آزمندي)را تشويق مي کند. کاتو که افکار او از قرون وسطا و دوران رنسانس هواداران فراوان يافته نوشته است که احساس مخرّب نتيجه اشتباه کردن در قضاوت است و اين اشتباه نتيجه عجله کردن است و انسان کامل (انسان پرهيزگار) دچار احساس مخرب نمي شود. وي مشکلات بشر را نتيجه زيادت طلبي و آزمندي و ضعف هاي جوامع را نداشتن انسان کامل در صدر خود مي دانست. لذا، روش انتخاب رئيس جامعه را اساس سعادت اتباع آن جامعه اعلام کرده است. وي به افراد توصيه کرده است که دوست و دشمن، حسود و خوش نيّت را تشخيص دهند، از بخيل گريزان باشند تا کامياب شوند. يک نکته او بر همين اساس است که گفته است: برخي هستند که به دليل داشتن ضعف قضاوت، به دشمن خود بيش از دوست توجه مي کنند.
    براي بررسي و ترويج عقايد کاتو دوم، در آمريکا يک انستيتوي مطالعاتي به همين نام (انستيتوي کاتو) تاسيس شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
نظر مورخ سويسي درباره کوروش، فرضیه جامعه مشترک المنافع جهانی او و ايرانيان
Aegidus Tschudi
پنجم فوريه زادروز اجيديوس تشودي (آژيديوس) Aegidus Tschudi تاريخنگار و فيلسوف سويسي است كه در 1505 به دنيا آمد و 67 سال عُمر كرد و سه اثر بزرگ از او باقي مانده است. وي در تاليفات خود اشاره كرده است كه تا جهان به صورت يك جامعه مشترک المنافع و كنفدراسيون درنيايد كه هر جامعه آن يك كاميونيتي دمكراتيك باشد، بشر روي آرامش و آسايش كامل به خود نخواهد ديد و در چنين وضعيتي، ملل كوچك و ضعيف مجبورند دائما از ملل قويتر در هراس باشند و در جوامع داخلي نيز مبارزه و درگيري برسر كسب قدرت مانع از تأمين حَلاوت زندگاني براي افراد (اتباع معمولي ـ عوام الناس) خواهد شد و به عبارت ديگر؛ انسان در اين وضعيت، زندگاني خوش و ارزشمند نخواهد داشت. رئيس و مديران يک ملت بايد صديق و بي نظر و هدفشان تامين سعادت همگان باشد [ذاتا خویشتَن خواه نباشند].
     آژيديوس عقيده داشته است که تا روزي كه ايجاد يك كنفدراسيون جهاني ـ فرضیه کوروش ـ عملي نشود، بايد مللي كه داراي فرهنگ و تبار مشترك هستند و در طول زمان به عللي از هم جدا افتاده اند برادروار و بدون دشواري هاي مرزي و از اين قبيل با يكديگر روابط، همگاري و همياري داشته باشند.
    Aegidus Tschudi در کتاب خود ـ کنفدراسیون ـ نوشته است که راه حل مسائل انسان از جمله قطع جنگ، جنایت، فقر و بدبختی ایجاد یک جامعه مشترک المنافع جهانی و نوعی کنفدراسیون مرکب از همه ملل است و این، راه حل تازه ای نیست؛ کوروش بزرگ ـ رهبر ایرانیان پنج قرن پیش از ولادت مسیح فرضیه ایجاد یک جامعه مشترک المنافع جهانی را اعلام داشت و به اجرا درآورد که پس از او، ناسیونالیسم ایرانی غلبه کرد و انترناسیونالیسم کوروش در آن محو شد.
    آژيديوس (تلفظ فرانسوي اين نام)، كوروش ایرانی را شايسته ترين رهبر، فرضیه پرداز و انساندست و فرهنگ خواه در طول تاريخ معرفي كرده و نوشته است: از ديد کوروش (سايرس = سيروس) انسان بدون داشتن جهانی کنفدراتیو زندگاني خوش و ارزشمند نخواهد داشت.
    آژیدیوس در نوشته های خود سپس وارد ریشه و نژاد کوروش شده و نوشته است: ایرانیانِ آرین که کوروش (سایرس = سیروس) یکی از آنان بود هيچگاه بُت پرست نبودند، زرتشت را يك آموزگار كامل و راهنما مي دانستند نه فرستاده از سوي خدا. در ميان آنان روسپيگري (خودفروشي زنان كه در يونان باستان و ... ديده مي شد) وجود نداشت، مهربان و باگذشت بودند، به مال و دسترنج ديگران طمع نمي كردند، دروغ نمی گفتند، ریا و تزویر را نمی شناختند و بنابراين شايسته صفت «نجيب = نوبل» هستند كه مورخانِ همراه اسکندر مقدونی در جریان تعرّض او به ایران این صفات را در میان ایرانیان کشف کرده و برنگاشته اند. کوروش از میان این مردمِ دارای این صفات پا به عرصه وجود گذارد.
    آژيديوس در تألیفاتش سويسي ها را ستوده و آنان را انسانهايي كه باهم دشمني و سر نزاع ندارند توصيف كرده است. وي نوشته است كه يك دولت رشيد، بالغ و بدون عيب همواره نگران رفاه و احوال اتباع بويژه سالخوردگان است ـ اتباعي كه به پايان عُمر چشم دوخته اند و اميد ندارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
عشق به وطن ـ هدف «كاوور» از انتشار «ايل ريسورجيمنتو» ـ راه کاوور براي تامين وحدت وطن ـ عذرخواهي از ابزار کردن روزنامه حرفه اي
Camillio Cavour
«كاميليو كاوورCamillio Cavour» از جواني و از زماني كه در ارتش يك افسر جزء بود آرزويي جز تامين وحدت و حاکميت ملي ميهنش ـ ايتاليا ـ نداشت كه از 13 و اندي قرن پيش از آن روي استقلال و وحدت به خود نديده بود و بر هرگوشه اش يك قدرت اروپايي سرپرستي مي كرد. او به انگلستان رفت تا مطالعه کند و راهي براي نجات وطن بيابد و در آنجا كتابهاي بيشتري درباره گذشته ايتاليا و زماني كه يك امپراتوري بزرگ و پيشرفته بود به دست آورد و هرچه در اين باره بيشتر خواند، عشق به وطن در او ريشه بيشتري دوانيد و جاي هرچيز و هركس را در دل او گرفت.
     كاوور به تدريج به اين نتيجه رسيد كه به همان صورتي كه وي با آگاه شدن از گذشته وطن به عشق آن گرفتار آمده و آماده هر گونه فداكاري شده است ديگران هم اگر آگاه شوند در همين راه قرار خواهند گرفت. با اين نتيجه گيري به طرح نقشه براي تامين وحدت ايتاليا و تجديد عظمت گذشته آن پرداخت. نخست كوشيد تا با جزئيات حكومت پارلماني انگستان آشنا شود و اين نظام را پس از تامين وحدت ايتاليا در آنجا پياده كند. سپس به كشف رموز فراخواني مردم به اتحاد پرداخت و به اين نتيجه رسيد كه پس از بازگشت به ايتاليا به حرفه قديمي اش بازگردد و با انتشار يك روزنامه سراسري، همّ خود را به هموطنان بشناساند و هم آنان را از گذشته باعظمت ميهن و اين كه چرا دچار اضمحلال شد و روي وحدت مجدّد نديد آگاه سازد و تا به اين دو هدف نرسد وارد مبارزه عملي نشود.
     كاوور براي رسيدن به اين دو هدف دو سال وقت تعيين كرد و روزنامه «ايل ريسورجيمنتو Il Risorgimento» را در 1847 تاسيس كرد و با انتشار گزارش از آثار باستاني و معرفي شخصيتهاي گذشته و افكار و كارهاي آنان و مصاحبه با استادان تاريخ و سياست و يافتن بازماندگان قهرمانان پيشين، ايتاليايي هارا با زبان دلكش روزنامه نگاري و شيوه اين حرفه (غير مستقيم و بي طرفانه نوشتن ) آشنا كرد و آنان را آماده يك بپاخيزي ملّي ساخت و در عين حال با نوشتن مقاله و تفسير، هرچه بيشتر ـ خود و انديشه هايش را به مردم شناسانيد.
    «كاوور» بر پايه طرح خود، دو سال پس از انتشار روزنامه اش، از پنجم فوريه (روزي چون امروز) در سال 1849 از كسوت يك روزنامه نگار كاملا حرفه اي خارج شد و پاي به ميدان مبارزه سياسي گذارد و از آن پس «ايل ريسورجيمنتو» را به صورت ابزار سياست بكار بُرد و موفق شد در 42 سالگي در سال 1852 و پنج سال پس از آغاز تلاش تمام وقت براي تامين وحدت و طن به عنوان يك كشور مستقل، نخست وزير پيه مونته (پيد مونت ــ ايتالياي شمال غربي) شود و با چند مانور ديپلماتيک جالب در صحنه اروپا و شركت در چند جنگ بين اروپايي ازجمله جنگ کريمه و يارگيري، و با كمك ميهندوستاني ازجمله گاريبالدي، چند سال بعد به آرزوي خود برسد و وطن پس از قرنها يكپارچه و سري ار سران اروپا شود.
    كاوور در خاطرات خود ضمن دفاع از اين عمل خويش كه از يك روزنامه حرفه اي به صورت ابزار سياست استفاده كرده بود نوشته است كه چون هدف «ميهني» و مقدس بود منع حرفه اي و اخلاقي در اين كار نديده بود. با وجود اين، وي در پايان اين فصل از خاطراتش از اين كه بدون دادن اطلاع قبلي به مخاطبان و عدم درج تغيير ماهيت روزنامه در لگوي ايل ريسورجيمنتو، آن را وسيله نيل به مقام دولتي هم قرارداده بود تلويحا عذر خواهي كرده است. همين بحث و اعتراف «كاوور»، از عوامل جدا كردن نشريات حرفه اي از نشريات حزبي و اختصاصي شده است كه نشريات متعلق به احزاب و گروهها «حزبي» و نشريات دولتي «اختصاصي» خوانده شوند و نشرياتي كه تنها در يك رشته و زمينه مطلب بنويسند «تخصصي» عنوان گيرند.
    کاوور که دهم آگوست 1810 در تورين ايتاليا به دنيا آمده بود ششم ژوئن 1861 درگذشت و در زادگاه خود مدفون شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی روی جلد مجله روزنامک شماره 91، منتشرشده در پایان دیماه 1400

    



    مطالب این شماره و شماره های پیشین این مجله را می توانید در آنلاین آن:
    www.rooznamak-magazine.com
    بخوانید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
جنوب ايتاليا و زلزله های متوالی از سال 62 میلادی
پنجم فوریه سال 62 میلادی در جنوب ایتالیا یک زمین لرزه شدید روی داد و بیشتر ساختمانهای دو شهر پمپی Pompeii و هراکولانئوم را ویران و هزاران تَن را نابود کرد. این زمین لرزه و پس لرزه های آن باعث شد که در سال 79 میلادی آتشفشان محل ـ Vesuvius فعال شود و آن دو شهر را نابود کند بگونه ای که پمپی در زیر خاکسترِ آتشفشان و مواد مذاب به ارتفاع 20 متر قرارگیرد.
    پنجم فوریه 1783 در جنوب همین منطقه (ناپل) پنج زمین لرزه متوالی شدید روی داد و بیش از پنجاه هزارتن را کشت.
    مرکز و جنوب ایتالیا و همچنین آدریاتیک جنوبی یک منطقه زلزله خیز است و در این منطقه ار ایتالیا، تنها در دو دهه قرن 21 نوزده زمین لرزه شدید و نسبتا شدید روی داده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
هيتلر درآخرين روزهايِ عُمرِ رايش سوم وضعيت جهان در دراز مدت را به اين گونه پيش بيني كرد
هيتلر
پنجم فوريه 1945، هيتلر در پناهگاه زير زميني خود پس از اين كه شنيد واحدهاي ارتش سرخ به حومه برلین رسيده اند و مدافعان پايتخت رايش عمدتا نوجوانان 14 تا 18 ساله و نظاميان بازنشسته هستند كه داوطلبانه به خدمت بازگشته اند، همكاران نزديكش را فراخواند و خطاب به آنان گفت: نتیجه جنگ تقریبا معلوم است؛ ما نظم جهانی پیشین را تغییر دادیم، انگلستان و فرانسه از صورت دو قدرت دیکته گر خارج شده اند و راه بازگشت به آن مقام را نخواهند داشت و با خروج آنها از صحنه چینیان و هندیان دارای حاکمیت ملی خواهند شد و سرنوشت خودرا به دست خواهند گرفت. جهان [با رفتن آلمان از صحنه] دارای دو قدرت خواهد شد؛ روسيه و آمريكا كه از ظرفيت معارضه با يكديگر برخوردار هستند. معارضه اين دو نيرو به علت متضاد بودن هدفهايشان اجتناب ناپذير خواهد بود. تا هنگامي كه اين معارضه ادامه داشته باشد و يكي از دو طرف از صحنه خارج نشود ساير ملل از یک آرامش نسبي برخوردار خواهند بود و متناسب با هوش و سرعت انتقال سران خود که چگونه از وضعیت سیاسی روز و رقابت آندو قدرت استفاده کنند به پيشرفت ادامه خواهندداد. دو قدرت [مسکو و واشنگتن] به ساخت اتحادیه های سیاسی ـ نظامی برای درگیری و راه بندی دست خواهند زد. منطق قدرت حکم می کند که دیر و یا زود یکی از دو قدرت از میان برود. روزي كه يكي از اين دو قدرت در صحنه نباشد، جهان دچار نااطمینانی و یک وضعيت بحراني و نامطلوب خواهد شد و اين شرايط به پیدایش قدرت های تازه کمک خواهد کرد و نظمي نوين درجهان برقرار خواهد شد. جنگ افزارهای نوین که ما [آلمانی ها] طراح آنها بوده ایم تکمیل خواهند شد و چون دارای توان ویرانگری و کشتار فراوان خواهند بود؛ جنگ دیگری مشابه جنگ جاری (جهانی دوم) و جنگ 1914 ـ 1918 رخ نخواهد داد، جنگهای آینده محدود و منطقه ای خواهند بود.
     هیتلر همچنین گفته بود که آلمان حق داشت در سال 1939 به لهستان نیرو بفرستد زیرا نمی توانست بیش از آن تجزیه وطن را تحمل کند که قرارداد ورسای آن را به ملت آلمان تحمیل کرده بود و دولتهای لندن و پاریس بازگردانیدن اراضی ازدست رفته آلمان را بهانه جنگ قراردادند ـ جنگی که ما نهایت تلاش خودرا کردیم تا روی ندهد. ما درصدد جنگ با آمریکا نبودیم، با این دولت روابط حسنه داشتیم و پیرامون مسائل تبادل نظر می کردیم. سیاست این دولت ایجاب کرد که برضد ما که باهم مناسبات دوستانه داشتیم وارد جنگ شود.
    این اظهارات هیتلر ـ حدود 11 هفته پیش از خودکشی او ـ توسط منشی اش که درجلسه حضور داشت در «دفتر ویژه بیانات پیشوا» درج شده بود که چهار سال بعد از آن به دست مورخان افتاد. هنوز به درستی معلوم نشده است که آخرین جلد دفتر «بیانات پیشوا» چگونه از دسترس سربازان ارتش سرخ خارج شده بود که ضمن تصرف برلین وارد پناهگاه هیتلر شده و جنازه او و معشوقه اش را به دست آورده بودند.
    مرور زمان نشان داد که پیش بینی آن روز هیتلر عینا به واقعیت پیوسته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بمب هيدرژنيِ ناپديد شده
پنجم فوريه 1958 يك بمب افكن نيروي هوايي آمريكا از نوع «بي ـ47» كه حامل يك بمب هيدرژني سه هزار و پانصد كيلوگرمي بود درجريان يك مانور نظامي بر فراز اقيانوس اطلس (آبهاي «واساو ساوند» در ساحل منطقه ساوانا واقع در ايالت جورجياي آمريكا) به يك جنگنده «اف ـ 86» برخورد كرد. در اين حادثه، جنگنده اف ـ 86 سرنگون شد و بمب افكن نيز آسيب ديد. خلبان بمب افكن براي سبك كردن هواپيما و نجات جان سرنشينان، از فرماندهي مانور خواست كه اجازه دهد مهمات خود ازجمله بمب هيدرژني را به دريا بريزد كه اين اجازه به اين اميد كه بمب بعدا از آب گرفته شود به او داده شد. از آن زمان تاكنون كه پنجاه سال مي گذرد جستجو براي يافتن بمب ناپديدشده ادامه دارد ولي هنوز به دست نيامده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اشارات جورج بوش درباره خاورميانه و ايران در نطق سالانه سال 2005 و واکنش آيت الله خامنه اي که گفت «سرمايه داران» بوش را رئيس جمهوری کردند
جورج دبليو بوش رئيس جمهوري وقت استيت هاي متحده آمريکا دوم فوريه 2005، در نطق 40 دقيقه اي خود در جلسه مشترك كنگره اين فدراسيون كه هرسال برگزار و «خطابه وحدت ملي» خوانده مي شود پيرامون سياست ها و برنامه هاي آتي خود در زمينه امور داخلي و خارجي مطالبي بيان داشت. قسمت هايي از اين نطق رسمي كه در رابطه با ايران و خاور ميانه و اشاره به آن بود از اين قرارند:
    ـ ما، متحدان و دوستانمان تصميم قاطع به مبارزه با دشمنان خارجي داريم. ما به جنگ با تروريسم ادامه مي دهيم. ما با 60 كشور ديگر تلاش همه جانبه خودرا براي كشف و متوقف ساختن انتقال مواد خطرناك با جديت دنبال خواهيم كرد. در اين راستا، ما و كشورهاي آسياي شرقي سرگرم تلاش براي قانع ساختن كره شمالي به دست برداشتن از برنامه هاي اتمي اش هستيم. [که موفق نشدند و کره شمالي اتمي شده است]. ما در چهار سال آينده تشكيل ائتلاف به منظور سركوب و از ميان بردن خطرات عصر حاضر را پي خواهيم گرفت و براي رسيدن به اين هدف، شرايطي را كه باعث تغذيه راديكاليسم و ايدئولوژي هايي از اين دست مي شود حذف خواهيم كرد. ما مي دانيم كه در برخي مناطق جهان يأس و نااميدي باعث پيدايش و رشد نفرت و كينه و فراهم آمدن زمينه براي تروريسم مي شود و اين تروريسم براي آمريكا و ملل مشابه گرفتاري ايجاد مي كند. آزادي هاي انساني را جانشين نفرت ساختن، تنها عامل و نيرويي است كه ما آن را براي توقف تروريسم و ديكتاتوري كافي و لازم مي دانيم. ما اعلام مي كنيم كه در خاور ميانه، آمريكا و متحدانش از جنبش هاي دمكراتيك و آزادي طلب حمايت مي كنند و براي تامين آن ايستاده اند. براي مبارزه با ترور در خاور ميانه، ما رسيدن به استاندارد بالاتري از آزادي را تشويق مي كنيم. براي برقراري صلح در خاورميانه ما بايد با دولت هايي كه تروريست ها را پناه مي دهند برخورد كنيم و مانع دسترسي آنها به اسلحه كشتار جمعي شويم. سوريه هنوز اجازه مي دهد كه خاك اين كشور و گوشه هايي از لبنان توسط تروريست ها بكار رود. امروز، ايران همچنان به صورت پناهگاه نخست تروريست ها باقي مانده و اين كشور به تلاش خود به داشتن اسلحه اتمي ادامه مي دهد و اين در حالي است كه مردم ايران همچنان از آزادي هايي كه سزاوار آن هستند محروم مانده اند. ما با متحدان اروپايي خود سرگرم فعاليت هستيم تا دولت ايران از برنامه اتمي اش دست بردارد و حمايت از ترور را پايان دهد. من از اينجا به مردم ايران مي گويم كه ما در تلاش براي دستيابي به آزادي، با آنان هستيم و در كنارشان ايستاده ايم.
    


آيت الله خامنه اي رهبر جمهوري اسلامي ايران سوم فوريه 2005 در سخناني كه پاسخ به نطق جورج بوش تلقي شده بود گفت: بوش پنجمين رئيس جمهوري آمريكاست كه مي خواهد جمهوري اسلامي را ريشه كن كند، اما هر قدر كه كارتر، ريگان، بوش پدر و كلينتون توانستند، او هم خواهد توانست. آيت الله خامنه اي با تشبيه آمريكا به يكي از سرهاي بزرگ اژدهاي هفت سر استكبار افزود: مغز هدايت گر اين اژدها كمپاني ها و سرمايه داران صهيونيست و غيرصهيونيست بوده اند كه براي تأمين منافع خود، جورج دبليو بوش را رئيس جمهور کرده اند.
    آيت الله خامنه اي با تشريح سرنوشت ملت هاي مختلف در دوران استعمار كهنه و نو گفت: مستكبران با ورود به مرحله استعمار فرانو با استفاده از ابزارهاي تبليغي و تأثيرگذار رواني بر روي آحاد ملت ها، خريدن عناصر زبده و فعال و تأثيرگذار جوامع و روش هاي پيچيده ديگر، همان اهداف استعماري قديم را دنبال مي كنند.
    آيت الله خامنه اي پيشرفت هاي جمهوري اسلامي را در برخي عرصه ها شگفت انگيز خواند و گفت: اين پيشرفت ها حقيقتا دنيا را متوجه ايران كرده است.
    سخنگوي وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي نيز به طور جداگانه اتهامات جورج دبليو بوش را بي اساس خواند و گفت كه آمريكائيان اين حرفهارا از سال 1979 و هرساله تکرار مي کنند.
    تلويزيون دولتي ايران هم در تفسيري دولت جورج بوش را متهم كرد كه زير پوشش تبليغ دمكراسي تلاش دارد كه نفت خاور ميانه را تصاحب كند. مفسر راديو دولتي ايران در اظهار نظر خود در همين زمينه گفت: چرا دولت بوش تنها علاقه به پيشبرد دمكراسي در مناطق نفتخيز دارد؟!. اين مفسر گفت كه ما معتقد به دمكراسي به سبك آمريكايي نيستيم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لحن خشن «كاندوليزا رايس» نسبت به ايران در فوريه 2005
كاندوليزا رايس وزير امور خارجه وقت آمريكا چهارم فوريه 2005 (و دو روز پس از اشارات تند جورج دبليو بوش نسبت ايران) سفر هفت روزه به اروپا و خاور ميانه را با توپ و تشر زدن به ايران آغاز كرد.
    وي پيش از ورود به لندن گفته بود: "ايرانيان خودشان مي دانند كه چه بايد بكنند. آنان بايد تعهداتشان را به انجام برسانند. آنان بايد دست از برنامه اتمي خود تحت پوشش استفاده غيرنظامي بردارند و با بازرسي كامل مراكز مربوط موافقت كنند. برداشت دولت جمهوري اسلامي از حقوق بشر و رفتار مغاير آن با اتباع اين كشور نيز مايه نگراني است. به نظر من كه اداره كشور ايران توسط روحانيون غير انتخابي براي ملت ايران و منطقه سودمند نبوده است.".
    «ايران» موضوع اصلي مذاكرات رايس با سران دولت هاي مورد بازديدش بود.
    مرور زمان نشان داد که اظهارات جورج دبليو بوش و بانو رايس با هدف ارعاب بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
کلاه تِکزاسی بر سر بوریس یلتسین


اشاره ولادیمیر پوتین در دسامبر 2021 به نقض قول و قرارهای غرب در طول دو ـ سه سال پیش از فروپاشی شوروی با گورباچف که منجر به انحلال بلوک شرق (پیمان ورشو) و محدودیت تسلیحات شد و قول و قرارهای دیگر در همان زمینه ها پس از فروپاشی با یلتسین، یادآور و تداعی چهار سفر یلتسین به آمریکا و رفتار و کردار او که در فروپاشاندن شوروی نقشی بزرگ و مؤثر داشت به ذهن است. وی در سال های 1989، 1992، 1995 و 1997 به آمریکا سفر کرد و در سفر 8 روزه اش در سپتامبر 1998، در هوستون کلاه تکزاسی که به او داده شده بود برسر گذاشت. در همین سفر یک بار هم بر اثر افراط در الکل از حال رفت و حرکات و رفتار او در همین سفر اول بود که رویش حساب باز شد (به اصطلاح؛ دستش خوانده شد). او قبلا هم با کناره گیری از حزب کمونیست که از پلکان آن بالا رفته، شهردار مسکو و رئیس محلی حزب شده بود جلب توجه غرب را کرده بود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 5 فوريه
  • 1690:   مهاجرنشين انگليسي ماساچوستس (آمريكا) پول كاغذي را که ساخت آن چند روز پیش از این اعلام شده بود به جريان گذارد و آن را «برات دولتي» اعلام كرد كه دارنده اش هر آن كه بخواهد مي تواند آن را به خزانه دار مهاجرنشين بدهد و معادل اش را طلا دريافت دارد. اين نخستين بار بود که در آمریکا پول کاغذي به جريان گذارده شده بود که عُمر طولانی نداشت و دلار کاغذی از نیمه دوم قرن نوزدهم رایج شد. در كتابهاي علم اقتصاد از پول كاغذي ماساچوستس به عنوان مادرِ دلار امروز نام برده مي شود. پیش از هر کشور دیگر، در چین پول کاغذی به جریان گذارده شده بود زیرا که دولت مغولی این کشور دچار کمبود سکه طلا برای تأمین هزینه های خود شده بود و به اقتباس از آن، در یک دوره بسیار کوتاه در ایران (زمان حکومت ایلخانان مغول)، که ایرانیان بویژه در تبریز و شیراز دست به اعتراض زدند و پرچیده شد. در قرون جدید، در سوئد پول کاغذی چاپ و به تدریج جهانی شد.
        
        
  • 1840:  


    در این روز Hiram Maxim مهندس آمریکایی و مخترع تفنگ خودکار (مسلسل) در استیت مِین به دنیا آمد. وی در چهل سالگی از آمریکا به انگلستان نقل مکان کرد. ماکزیم در 76 سالگی در انگلستان درگذشت. وی علاوه بر تفنگ خودکار چند ابزار ماشینی دیگر اختراع کرده است. اختراع تفنگ خودکار، چهره جنگ ها تغییر داد.
        
        
        
  • 1849:   نيروهاي اتريش شهر بوداپست پايتخت مجارستان را گرفتند و اين سرزمين تا پايان جنگ جهاني اول (سال 1918) كه امپراتوري اتريش مضمحل شد، بخشي از اين امپراتوري بود که «اتريش ـ هنگري» خوانده مي شد.
        
        
  • 1881:   توماس کارلایل Thomas Carlyle تاریخدان و فیلسوف بزرگ و اندرزگو در این روز در لندن درگذشت. وی که در اسکاتلند به دنیا آمده بود 85 سال و 3 ماه سال عُمر کرد. کارلایل نظرات تازه ای در تاریخ نگاری مطرح ساخته که از آن پس بکار گرفته می شوند. وی تاریخ دان و تاریخ نگار را یک اندرزگوی عمومی (بی طرف) عنوان داده است. به باور کارلایل، مردان بزرگ با خردمندی و کارهای قهرمانانه، در تحول تاریخ نقش اساسی دارند و یکی از تألیفات او در این باره است. اندرزها و نقل قول های او در کتابی جمع آوری که روی جلد آن در زیر کُپی شده است. این کتاب را در دفتر هر مقام ارشد در کشورهای مختلف می توان یافت:
        



        
  • 1885:   لئوپلد دوم پادشاه وقت بلژیک در این روز سرزمین دو میلیون و 345 هزار کیلومتری کنگو را ملک شخصی خود اعلام کرد!. سران قدرت های اروپایی در تقسیم قاره آفریقا و دادن به اروپاییان، کنگو را سهم بلژیک تعیین کرده و به این دولت داده بودند. لئوپلد دوم نام خود را بر شهر حاکم نشین کنگو گذاشت و لئوپلدویل خوانده شد (اینک شهری 7 ـ 8 میلیونی به نام کینشازا). کنگو اینک کشوری 90 میلیونی تا 1960 متعلق به بلژیک بود که پاتریس لومومبا دست به انقلاب استقلال زد و موفق شد، ولی چون کنگو دارای معادن الماس و احجار گرانبها بوده است، کمپانی های اروپایی برای تجزیه این کشور به جاه طلبان محلی کمک کردند و کنگو سال ها گرفتار جنگ داخلی بود. به درخواست سازمان ملل، یک اسکادران نیروی هوایی ایران به کنگو فرستاده شد تا یاغیان این کشور را در هم بکوبد. عمليات جنگنده بمب افکن هاي ايران در کنگو در پراکنده ساختن تجزيه طلبان پيش از حمله به شهرها، از اخبار روزانه خبرگزاري ها و رسانه هاي جهان بود که مهارت خلبانان ايراني را منعکس مي ساخت.
        
  • 1917:  


    ایسوزو یامادا Isuzu Yamada بازیگر ژاپنی فیلم های سینمایی در این روز به دنیا آمد و پس از 80 سال ایفای نقش (بیش از هر هنرپیشه دیگر) و فقط در نقش یک بانوی ژاپنی و عمدتا در فیلم های دارای منشأ سنتی ژاپن در 95 سالگی در 2012 درگذشت.
        
        
        
        
  • 1962:   در این روز شارل دوگل رهبر وقت فرانسه تصميم گرفت پس از بررسيهاي بيشتر، به الجزاير دو میلیون و 381 هزار کیلومتری واقع در شمال آفریقا در منطقه مدیترانه استقلال دهد تا در آن سرزمين خونريزي بيشتري صورت نگيرد. اين تصميم چندی بعد و در همین سال به اجرا در آمد و الجزایر در پنجم جولای 1962 استقلال یافت و یک جمهوری مستقل شد. جمعیت جمهوری الجزایر در سال 2020 چهل و پنج میلیون گزارش شد که 99 درصد این نفوس مسلمان هستند.
        
        
  • 1969:   ياسر عرفات دبيركل سازمان آزادي فلسطين شد.
        
        
  • 2008:   گردبادهایی که در این روز در جنوب فدراسیون آمریکا روی دادند، علاوه بر واردساختن زیان های سنگین، موجب مرگ 57 تَن شدند.
        
        
  • نامه به مولف
    آموزش وپرورش رایگان ـ اصل 30 قانون اساسی جمهوری اسلامی از اصولی است که مردم عدم رعایت آن را با تمامی وجود احساس می کنند
  •   یک مخاطبِ گرامی 14 بهمن 1387 در پیامی، با ذکر نام خود به طور کامل، که ما فقط به حروف اول آن (م. الف.) بسنده کرده ایم نوشته است:
        
        "در تالیف شما ـ تاریخ آنلاین برای ایرانیان که برای تهیه اش زحمت بسیار کشیده اید و به رایگان در دسترس همگان است ـ از مطالعه مطالب متعدد چنین استنباط می شود که دولت اصلاحات (دولت محمد خاتمی) به آنگونه که از این عنوان برمی آید و وعده هایی که داده شده بود و مردم انتظارش را داشتند عمل نکرده بود. خواستم بگویم که عمل نکردن به وعده ها، منحصر به آن دولت نبوده است. هر رئیس جمهور تا به رعایت اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی سوگند یاد نکند نمی تواند کار خودرا در این سمت آغاز کند. آیا در این دو دهه که خود من شاهد بوده ام همه اصول آن قانون رعایت شده است؟. یکی از اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی (اصل 30) صریحا تاکید بر رایگان بودن آموزش و پرورش دارد. شاهدیم که هر روز بر شمار مدارس پولی افزوده می شود و تا چشم کار کند تابلو مدرسه غیردولتی (پولي) در مقطع ابتدایی دیده می شود و به همین صورت در مقاطع دیگر ـ راهنمایی و متوسطه. این اصل قانون اساسی از اصولی است که تقریبا همه مردم عدم رعایت آن را باتمامی وجود لمس می کنند ....
        اصل سی ام: دولت موظف است وسائل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسائل تحصیلات عالی را تا سرحد خودکفایی کشور بطور رایگان گسترش دهد.".
        
        مؤلف:
        
        آموزش و پرورش در ایران از سال 1353 تا چند سال پس از انقلاب مطلقا رایگان بود.
        در این آنلاین (تاریخ برای ایرانیان) ضمن مطالب 24 دسامبر، در مطلبی درباره قانون تعلیمات عمومی رایگان چنین آورده ایم: سوم دي ماه سال 1321 (24 دسامبر 1942 ميلادي) لايحه قانون تعليمات اجباري به مجلس داده شد. طبق اين لايحه كه بعدا تصويب و به صورت قانون به اجرا در آمد؛ تعليمات عمومي در ايران اجباري، رايگان و يكسان بايد باشد. اين قانون، چند سال پيش از تدوين و تصويب اعلاميه جهاني حقوق بشر كه دوره آموزش و پرورش عمومي را در كشورهاي عضو سازمان ملل اجباري و رايگان توصيه كرده است تصويب شده بود. آموزش رايگان و يكنواخت در ايران از شهريور سال 1353 به تدريج به همه مقاطع تحصيلي تا دكترا تعميم داده شد و مدارس غير دولتي به صورت دولتي درآمدند، ساختمانها و تجهيزات آنها خريداري شد و كاركنان شان با احتساب سوابق كار به استخدام دولت درآمدند....

  • ندانمکاری، فساد اداری و گسترش شکاف طبقاتی؛ در 636 میلادی ایران اَبَرقدرت را از میان بُرد، مَنِش ایرانیان را تغییر داد و مسير تاريخ تغییر یافت
  •  
        مخاطب: چطور شد که ایرانِ اَبَرقدرت در پاییز 636 میلادی متلاشی شد، علل آن اگر بازگو شود می تواند برای قدرت ها درس باشد.
        
        پاسخ به این پرسش که سوم فوریه 2023 (14 بهمن 1401) از کانادا دریافت شد:
        
        نبرد قادسيه ميان عرب مسلمان و ايران 16 نوامبر 636 ميلادي در قادسیه آغاز شد و تا نيمروز 19 نوامبر بطول انجاميد. اين نبرد به شكست نظامیان ايران که چند برابر عرب بودند انجاميد و متعاقب آن، عرب مسلمان شهر تيسفون پایتخت ایران وقت را تصرف كردند و سپس به تعقيب يزدگرد سوم شاه وقت كه از تيسفون عقب نشيني كرده بود پرداختند و در دو جنگ ديگر، در مناطق جلولا و نهاوند نيز اورا شكست و به خراسان فراري دادند كه در ناحیه «مَرو» ترور شد. عرب سپس ايران را شهر به شهر تصرف کردند و نزدیک به سه قرن در اشغال خود داشتند و ...
         شکست نظامی ایران که یکی از دو قدرت جهان وقت بود از عربِ مسلمان نتیجه جنگهای غیر ضروری خسروپرویز [لشکرکشی تا دروازه های قسطنطنیه، تصرف اسکندریه در مصر، انتقال صلیبی که مسیح بر آن مقتول شده بود از اورشلیم به تیسفون، درافتادن با اسپهبد بهرام مِهرانِ ری شهری ـ بهرام چوبین ـ از نوابغ نظامی جهان، در افتادن و سرکوب طایفه عرب لخم در زمان نعمان سوم بود که مسیحی نستوری بودند، در حیره ـ جنوب عراق امروز و مناطق اطراف می زیستند و ضمن وفاداری به ساسانیان مانع مهاجرت و یا تعرض عرب صحرانشین به قلمرو ایران بودند و ...]، ندانمکاریهای دیگر دولت وقت ساسانیان و همچنین بمانند روس های امروز افراط در مصرف الکل بود و پس از خسروپرویز، تضعیف مدیریت کشور نتیجه مبارزه برسر قدرت میان بزرگان، فساد دولتی و ایجاد طبقه به سبب قدرت دادن به طبقه مالک و نزدیکان دولت که یأس و دلسردی و عدم رضایت مردم ـ توده ها ـ از دستگاه اداری ـ قضایی و تداوم گسترش شکاف طبقاتی را در پی داشت. پس از افتادن ایران به دست عرب، این تاجیکان (خراسانیان وقت) بودند که در خراسان بزرگتر از زبان پارسي و فرهنگ ايراني پاسداري و محافظت کرده اند و سیستانیان (ساکنان جنوب غربی افغانستان امروز) و نیز خراسانیان و همچنین تبرستانی ها و گیلانی ها بر ضد عرب، مسلحانه بپاخاستند و استقلال و حاکمیّت ایران تامین شد.
         سقوط ایران، مهاجرت عرب و سپس به علت نبود یک دولت مرکزی قدرتمند، مهاجرت اقوام آلتائیک به سرزمین ایران را به دنبال داشت. حکومت این اقوام که فرهنگ و تمدنی دیگر داشتند بر ایرانیان، تغییراتی در منش و روانشناسی ایرانیان و حتی مدنیّت آنان به وجود آورد. همین تغییرات بود که «سِر جان ملکم» در کتاب خود (منتشر شده در دهه دوم قرن نوزدهم) ايرانيان را مردماني خودخواه، متلّون و ظاهرنما خوانده و «هِنري مارتين» مروج مذهب انگليكن در ايران در يادداشتهاي روزانه اش در ذيل روز 15 نوامبر سال 1804 نوشته است: نماز بامدادي ايرانيان كه آن را تَرك نمي كنند مانع از آن نمي شود كه در طول روز دروغ نگويند، اجحاف و گناه نكنند. کُنت دو گوبینو فرانسوی پژوهشگر نژادشناسی در طول اقامت خود در ایران (قرن نوزدهم) به بررسی میزان اختلاط نژادی ایرانیان که نتیجه مهاجرت ها و تهاجم اقوام دیگر بوده است فرضیه «نسبت مستقیم نژاد با تمدن» را نوشت که مورد توجّه جهانی قرارگرفته است. صفویان که از نژاد خالص ایرانی نبودند، با عثمانی جنگ شیعه و سنی براه انداختند و وقتی که نوبت به قجرهایِ مغول نژاد رسید حکومت ایران آلتی در دست لندن و مسکو شد و از قافله پیشرفت عقب ماند، کوچک و کوچکتر شد و پسرفت کرد و ... و بزرگترین آسیب؛ جداکردن تاجیک های خراسان بزرگتر ـ تاجیک های افغانستان و مناطق فرارود (پارس ها) از ایران بوده است که کوچکترین تفاوت فرهنگی ـ نژادی میانمان نیست. انگلیسی ها با جنگ سال 1856 ميلادي که از نوامبر این سال آغاز شد هرات و مناطق تاجیک نشین جنوب آمودریا (رود سیحون) و با ساخت و پاخت با روس ها، تاجیک های شمال این رود (اصطلاحا؛ آسیای میانه) را از ما جدا کردند که بزرگترین آسیب بوده است؛ جداکردن برادران و افراد یک فامیل از یکدیگر.
        

  • پيام‌هاي تازه
    راه بي طرفانهِ ژورناليسيتیِ استفاده از اخبار خارجي خبرگزاري ها و نشریات خارجی
  •  
        يك روزنامه نگار جوان در پيامي در فوريه 2005 از تهران، از مؤلف این تاریخ آنلاین خواسته است كه با توجه به دهها سال تجربه روزنامه نگاري بگويد راه استفاده درست از اخبار منابع ديگر (رسانه های ساير ملل) و نقل این اخبار و مطالب چگونه بايد باشد.
        
        پاسخ:
        
        به اين همكار جوان بايد گفت: در رسانه هاي حرفه اي و پيشرفته كه به نظر مي رسد ایران فعلا فاقد آن است، دبير میز مربوط، اخبار دريافتي از منابع ديگر و اصطلاحا ورودي (خارج از توليد داخلي تحريريه) را بر«حسب مورد» دسته بندي (سورت) مي كند و هر مورد مهم (تاپ) آن روز را به يك نويسنده (ستاف رایتر) مي دهد كه در عين حال، خواندن زبانهاي جهاني را مي داند. اين نويسنده ـ مترجم پس از مطالعه مطالب وارده و يادداشت كردن نكات تازه و مهم آنها، به آرشيو آن رسانه (آرشيو روزنامه و راديوتلويزيون) مراجعه مي كند (در سابق به پاكت هاي حاوي فايل ها و امروز به آرشيو الكترونيك كه داخلي است) و سابقه رويداد (گزارش های قبلی مربوط) و نیز مراحل تاريخي آن در گذشته هاي دور را دركتابهاي تاريخ و رفرنس ها مي خواند و يادداشت بر مي دارد و از مجموع اطلاعات تازه و سابق يك گزارش جامع تهيه مي كند و به دبير ميز مي دهد كه در مورد روزنامه، او نيز دقيقا و گاهي وسيعا آن را اِديت مي كند و پس از بازبيني سردبير اجرايي و يا دستيار او و سپس «پروف ريدر» و نهايي شدن به دست چاپ مي سپارد و در مورد تلويزيون؛ تصوير، نقشه و گرافيگ گذاري و استفاده از نوار صدا مي شود و پخش مي گردد. به اين ترتيب، اين گزارش عاري از نظرات فرستنده و رساننده خبر (خبرگزاري خارجی) و منبع (مولد خبر ـ نشریات خارجی) است و در نتيجه روشنگر بي غرض مخاطب خواهد بود. تنها اخبار آخرين لحظه كه فرصت براي تنظيم داخلي به صورتي كه گفته شد وجود ندارد به نام رساننده آنها (خبرگزاري و ...) چاپ و يا پخش مي شود. البته رسانندگان اخبار به دلايل سياسي، مايل نيستند كه كارشان پالايش شود و براي اين منظور دهها كتاب روش (ستايل) منتشر كرده اند كه رسانه هاي تازه و احيانا غير حرفه اي تحت تاثير قرار گيرند (فريب بخورند) و مطالب آنان را كه هزار تبليغ و نظر و كلك در آنهاست عينا منتشر كنند و به مغز مخاطبِ از همه جا بي خبر فرو دهند. اینک مسئله بزرگ، سرچ انجین ها هستند که مطالب اِدیشن آنلاین رسانه ها را گزینشی و طبق سیاست و منافع خود نقل می کنند که برداشت از آنها جهت ترجمه نیاز به دقت بسیار است.
         در ایران از اواخر دهه 1330 تا اواخر 1350 روش دوباره نويسي با توجه به سابقه رويداد و استفاده از چند منبع (ورودي) و مقايسه مطالب آنها با هم (به همان گونه كه در بالا آمد) بكار مي رفت. در اين زمينه از همان دهه كارشناسان بزرگي داشتيم كه اجازه نمي دادند اخبار خبرگزاري ها بدون دوباره نويسي و پالايش ژورناليستي به صورتي كه در بالا به آن اشاره رفت در بولتن تنها خبرگزاري وقت (خبرگزاری پارس) قرار گيرد و يا از راديو ـ تلويزيون پخش شود.
         در دوران حكومت دكتر مصدق، بي اطلاعي دبيران اخبار خارجي رسانه هاي ما و يا غرض آلود بودن برخي از آنان آسيب فراوان به کشور وارد ساخته بود و رسانه هاي ایران عملا شده بودند ابزار تبليغ براي سياست دولت هاي ديگر و اين وضعيت، كار را بر دولت وقت كه تحت فشار و محاصره اقتصادي انگلستان قرار داشت تنگ و دشوار ساخته بود. (براي بررسي و مشاهده عيني؛ به تيترها، عكس ها و اظهار نظرهاي گرفته شده از رسانه ها و خبرگزاري هاي خارجي در روزنامه هاي دوران حكومت دكتر مصدق كه در كتابخانه مجلس وجود دارد و یا به صورت جلد شده و سی دی شده به فروش مي رسد مراجعه كنيد).




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com