Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
21 اكتبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 21 اكتبر
ايران
پیروزی دریایی ایران در دماغه میکال (درياي اژه)
21 اكتبر سال 479 پيش از ميلاد، يك سال و چند هفته پس از جنگ سالاميس، ناوگان ايران در دماغه ميكال (جزيره آموس ـ درياي اژه) دسته اي از كشتي هاي جنگيِ سه رديف پاروزَنِ اتحاديه يونانيان را به دام انداخت و نابود كرد.
     مورّخانِ رويدادهاي نظامي نوشته اند كه با اين فتح، ايرانيان «ناموفق بودن خود در جنگ سالاميس» را تلافي كردند.
    بر پايه همين نوشته ها، در جريان جنگِ دريايي دماغه ميكال چند افسر دريايي يونان كه در جنگ سالاميس شركت كرده بودند به اسارت ايرانيان درآمدند و براي تحقيق از آنان و كشف تاكتيكِ اغفال كننده ای که يونانيان در سالاميس بکار برده بودند، به قلمرو ايران فرستاده شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصویب قرارداد با کنسرسیوم نفت، و نظر سناتور لسانی: اي کاش، ايران نفت نداشت
29 مهرماه سال 1333 (21 اکتبر 1954) مجلس قرارداد نفت با كنسرسيوم (شرکتهای بزرگ نفتی غرب) را تنها با 5 راي مخالف! تصويب كرد و همه تلاشهاي ملت ايران در دوران حكومت دكتر مصدق و تحمّل تحريم اقتصادي چندساله را برباد داد. در سنا نيز عده مخالفان بسيار كم بود. سناتور لساني كه در زمينه مسئله نفت كتابي نوشته است گفته بود:
     "به سود ايران و ايرانيان بود، اگر نفت نمي داشتند؛ ملت كارآمد، فساد اقتصادي در حد اقل، دمكراسي برقرار و ايران بركنار از اصطكاك منافع قدرت ها و بازي هاي آنها بود، روي پاي خود مي ايستاد و آسان نفس مي كشيد و چون ثروت بادآورده اي هم در كار نبود؛ كسي جز دوستداران خدمت به ملت داوطلب مقام دولتي نمي شد و جرائم دولتي هم كمتر اتفاق مي افتاد.".
    وی در تابستان 1355 (1956میلادی) در کلاس آموزش روزنامه نگاری موسسه اطلاعات از این تزِ خود دفاع کرد و گفت: دولت باید برای ادامه بقاء خود به لطف مردم و مالیات آنها نظر داشته باشد [نه، نفت] و مالیات وقتی بیشتر خواهد شد که درآمد مردم و تولیدات کشور بیشتر شود و لذا دولت همه تلاش خودرا در این راه بکار خواهد انداخت و بنابراین، میان مردم و دولت دوستی و سازش برقرار خواهد بود، و واضح است دولتی که درآمد بادآورده از قبیل نفت خام داشته باشد نیاز به حمایت مردم و لطف آنان نخواهد داشت.
     از وی سئوال شد که اگر ایران نفت نداشته باشد، می شود افغانستان فقیر. افغانستان بخش شرقی ایران بود و بیشتر دانشمندان، اندیشمندان و ادیبان ایران از آن دیار برخاسته اند. لسانی پاسخ داد: "فقر افغانستان نتیجه فرهنگ قبیله ای و کم سوادی است. ناآرامی هایی که در شرق و جنوب شرقی آن سرزمین مشاهده می شود محصول تقسیم قبیله بزرگ پشتون هاست که سیاست لندن با کشیدن خط مرزی «دوراند = دورَند» آنهارا از هم جدا و میان دو کشور تقسیم کرد و این دو کشور [پاکستان و افغانستان] تا این خط به همین صورت باقی باشد آرامش نخواهند داشت. پشتون ها باید زیر یک پرچم آورده شوند.".
    تاریخ (گذشت زمان) درستی اظهارات سناتور لسانی را که یک حقوقدان برجسته بود در هر دو مورد نشان داده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که لايحه قانون «از كجا آورده اي؟» به مجلس داده شد ـ و اگر اجرايِ دو قانونِ «ازکجا آورده ای» و «منع مداخله» تداوم يافته بود ...
29 مهرماه سال 1337 (21 اكتبر 1958) دكتر منوچهر اقبال نخست وزير وقت لايحه «از كجا آورده اي» را به مجلس داد كه پس از تصويب به صورت قانون در آمد، اما اجراي آن پس از يكي ــ دوسال، بدون اين كه لغو شود، متوقف شد!.
     طبق اين قانون؛ كاركنان دولت و وابسته به دولت و موسسات عمومی و اعضای خانواده آنان مكلف بودند كه با سند و مدرك ثابت كنند كه اموال خودرا از چه راهي به دست آورده اند و هر سال با پُركردن فُرم هايي، تفاوت دارايي خودرا با سال پيش روشن سازند و يك سازمان دولتی مامور رسيدگي به اين تفاوتها شده بود. همان وقت برخي از مقاله نگاران مطبوعات ابراز نظر کرده بودند که بازرگانان و مديران و اعضاي هيأت مديره شرکت ها نيز مشمول قانون «از كجا آورده اي» شوند.
     اين لايحه چند روز پس از لايحه منع مداخله كاركنان دولت و نمايندگان مجلس و اعضای خانواده آنان از مداخله در معاملات دولتي به مجلس داده شده بود.
    در سال انقلاب، بسیاری از اصحاب نظر گفته بودند که اگر اجران آن دو قانون که اشاره ای هم به لغو آنها نشده است ادامه یافته بود، مردم از فساد مالی ـ اداری به تنگ نمی آمدند و انقلاب روی نمی داد که ناخرسندی ها از وضعیت وقت از عوامل انقلاب تشخیص داده شده بود.
     با تصويب اين دو قانون گفته شده بود که پس از پنج قرن (از زمان صفويه) فساد اداري ـ اقتصادي از جامعه ايران محو خواهد شد. تفسیرنگاران اتهامات وارده به یک سوء استفاده مالی بزرگ ـ 3000 ميليارد توماني ـ که کشف آن در پاییز 1390 (2011 ميلادي) افشاء شده بود و شايعات ديگر ازجمله در يک موسسه خودروسازي و نيز انتصاب افراد داراي تابعيت مضاعف به مقامات مهم را نتیجه نبود همین دو قانون دانسته و از اینکه چنین اتهاماتي در یک «نظام اسلامی» شنيده شده که باید اخلاق اسلامی و شریعت بر آن حاکم باشد ابراز تعجب کرده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نرمش های شریف امامی در اوج انقلاب، ولی اشک کباب باعث طغیان آتش بود ـ روزهای پُرالتهاب ایران ـ اظهارات آيت الله خميني و دکتر اميني
طبق گزارش های منتشره در 25 مهرماه 1357 در مطبوعات ایران و سایر کشورها، آیت الله خمینی در مصاحبه اختصاصي با لوموند و سپس در یک مصاحبه عمومی با رسانه هاي فرانسه گفته بود که منظور از حکومت اسلامی لزوما حکومت روحانیون نیست ـ حکومت افرادی است [روحاني و غير روحاني] که مردم انتخاب کنند. حکومت اسلامی یعنی اجرای احکام اسلام و دستورهای قرآن، قطع هرگونه فساد و اصلاح فرهنگ و اقتصاد، و تمهیدات و نرمش هایِ کنونیِ [سال انقلاب ـ سال 1357] دولتِ تهران [به نخست وزیری جعفر شریف امامی] مردم بپاخاسته و خشمگین از وضعیت ـ فساد، ظلم و نابرابری را که صدایشان سالها در سینه حبس بود آرام نخواهد کرد. اسلام برضد فرد نیست با فساد مخالف است، با هزینه های زائد از بیت المال، با خاصه خرجی و حیف و میل و مرتکبین اینها مخالفت دارد. پول بیت المال که درآمد ملی است باید با حساب و کتاب و طبق برنامه های منطقی و ضروری و محاسبات دقیق خرج عمران و پیشرفت کشور شود، نه اینکه به جیب افراد مشخّص برود. مقام عمومی باید حُسن نیّت داشته باشد و این حُسن نیّت را به ثبوت رسانده باشد تا منصوب به مقام شود. انتصابات نباید فرمایشی و به خاطر تامین منافع باشد.
    27 مهرماه آن سال دولت شریف امامی در اجرای سیاست نرمش و سازش ـ با هدف پایان یافتن ناآرامی ها، 196 زندانی ـ و به قول مقامات وقت؛ «امنیتی» را آزاد کرد که نام 182 تن از آنان انتشار یافته بود ازجمله محمدرضا کَنی، محمدجواد حجتی کرمانی، محمدمهدی ربّانی، عبدالحسین دستغیب، عبدالمجید معادیخواه، محمدمهدی موحدی و مهدی مُمکِن. [پس از انقلاب، بسیاری از آنان دارای اقتدار و صاحب مقام شدند]. در همین روز دولت وقت تنظیم لایحه محاکمه و مجازات و مصادره اموال (داخلی و خارجی) مقامات دولتی فاسد و خواص وقت و در طول 25 سال پیش از آن را که خواست تظاهرکنندگان خیابانی بود به یک گروه حقوقدان در کانون وکلای دادگستری سپرد تا بی طرفانه باشد. همچنین در این روز، دولت به مردم اطلاع داد که خرید اسلحه از آمریکا را متوقف کرده است، و نیز خبر از تصمیم به دستگیری مقامات پیشین و متنفذین در معرض اتهام داد که خواست مردم و شعار راهپیمایان خیابانی بود. این نرمش به حدّی بود که به ماموران پلیس دستور داده شده بود که از دادن برگه جریمه به اتومبیلرانان و موتوسیکلت سواران متخلف خودداری کنند!.
    شریف امامی 28 مهرماه 1357 با اشاره به شعارهای «نون والقلم ...» روزنامه نگاران در اجتماع کوی نویسندگان [شهرآرا] اعلام کرد که از این پس انتشار نشریه و تشکیل حزب آزاد است و این آزادی شامل روزنامه های توقیف شده و احزاب منحله هم می شود. در همین روز مدیران نشریات آژنگ، ابتکار، توفیق و ... اعلام کردند که انتشار روزنامه های خودرا از سر خواهند گرفت و چند گروه سیاسی اعلام تجدید فعالیت و تاسیس کردند. در این میان، پرویز اوصیاء حقوق دان در دو مقاله پیاپی که در روزنامه اطلاعات منتشر شد نوشت که قول ها و وعده ها بر روی کاغذ است، مردم عمل می خواهند. دولت [رژیم] در طول 25 سال گذشته [پس از کودتای 28 اَمُرداد] بذر کین کشت کرده و بپاخیزی جاری نهال آن است. دولت [رژیم] در طول این مدت نسبت به قوانین کشور ازجمله اصول قانون اساسی بی اعتنایی کرد و کارها دلبخواهی و برحسب منافع افراد خاص انجام مي شد و ....
     25 مهرماه آن سال رادیو مسکو خبر از انتقال سپهبد نعمت الله نصیری از پاکستان به تهران جهت محاکمه داد که یونایتدپرس فاش کرد نصیری که پس از برکناری از سمت سفیر در پاکستان و احضارشدن به تهران قصد رفتن به لندن و یا نیویورک را به بهانه درمان و فرار از بازداشت و محاکمه داشت توسط کمونیست های ایرانی ربوده و به تهران آورده شده بود!. نصیری چندماه پیش از آن از ریاست ساواک عزل و به سفارت در پاکستان فرستاده شده بود. مقامات وقت به شاه گزارش کرده بودند که خشم مردم عمدتا از ستمگری های ساواک است که نصیری نزدیک به 15 سال بر آن ریاست داشت.
    چند تفسیرنگار نرمش های شریف امامی را به توصیه دولت لندن (که مایل به ادامه نفوذ 200 ساله اش در ایران است) خوانده بودند که شریف امامی شهرت روابط نزدیک با آن دولت را داشت. تمهيدات و نرمش هاي شريف امامي نتيجه معکوس داشت و روز به روز بر دامنه تظاهرات خياباني و اعتصابات افزوده مي شد به گونه اي که یکی از مفسّران صاحب نظر گفته بود که شریف امامی روانشناسی ایرانی را نشناخته که به مصداق این بیت است: "اشک کباب باعث طغیان آتش است.". راه حل، بازگرداندن رضاپهلوی از آمریکا [که در اینجا، در تگزاس خلبانی با جت جنگده را یاد می گرفت] و نشاندن برجای پدر سرطانی اش است و نخست وزیر کردن علی امینی و یا یک مصدقی.
    
علي اميني که دسامبر 1992 درگذشت

همزمان دکترعلی امینی گفته بود که که شاه باید این گفته خودرا «که انتقال قدرت باید به صورت طبیعی انجام شود» روشن سازد که انتقال قدرت به شخص و یا گروه و چه شخصی و یا چه گروهی؟، این کلام شاه خیلی مبهم است. وی افزوده بود که در تابستان 1341 [زمان نخست وزیری اش] به شاه گفتم که اصول قانون اساسی باید دقیقا رعایت شود، پیش نویس لوایح قانونی را باید یک گروه بی طرف و کارشناس مرکب از چند حقوق دان، جامعه شناس، اقتصاددان و تاریخ دان تهیه کنند که پس از طرح در شورای وزیران به پارلمان داده شود. باید علاوه بر داستانی کل و کمیسیون عرایض مجلسین، در هر شهر دفتری ویژه برای دریافت شکایات و نظرات تاسیس شود و این نامه هارا به تهران ارسال دارد تا یک «هیات عالی بازرسی مرکب از کارشناسان و حقوق دانان» رسیدگی کند. پی گیری نامه ها با همان دفاتر باشد ـ همان کاری که ابتکار خسروانوشیروان ساسانی بود و شاه عباس صفوی دنبال کرد و مصدق به صورتی دیگر. جمع آوري و گزارش مستقيم مشکلات و دردهاي مردم بايد بر وظايف ساواک افزوده شود و اين گزارش ها نبايد محرمانه و صرفا براي بايگاني کردن در سوابق باشد. ایرانیان با خاطرات بدی که از سوء استفاده مقامات، درباریان و فامیل بازی ها دارند، ما باید یک قانون رسیدگی سالانه به دارایی های افراد داشته باشیم [قانون از کجا آورده ای؟]. حالا که داریم فئودالیته را با اجرای اصلاحات ارضی از میان بر می داریم باید کاری کنیم که این فئودال ها و دیگران، بورژوا و مثل سالهای پس از پیروزی انقلاب فرانسه توانگر و کمپانی دار و مداخله گر در امور دولت، تحمیل کننده نماینده به پارلمان و انشاء قوانین به نفع خود و ... نشوند و اندرزهای دیگر. شاه به جای توجه به این نظرات وطن دوستانه، با من درافتاد، چوب لاي چرخ دولت گذاشت که مجبور به کناره گیری از نخست وزیری شدم و در شرایط امروز (سال انقلاب) حاضر به نخست وزیرشدن هم نیستم و مانند هر دلسوز فقط نظرات خودرا می گویم و بیمی از ملال شدن مخالفان هم ندارم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برای جلوگیری از هرگونه سوء استفاده در ارز، از یکم آبان 1358 بدون امضای سوگندنامه ثبت سفارش نمی شد
در مهرماه 1358 (اکتبر 1979 و هشت ماه پس از سقوط نظام سلطنتی) در پی اعتراض مسافران که چرا تنها در مرزهای هوایی و زمینی نسبت به آنان سختگیری می شود و کنترلی روی واردکنندگان که ارز می گیرند نیست، وزارت بازرگانی کتبا از بانک مرکزی خواست که به بانکها دستور دهد که بدون امضای سوگندنامه، ثبت سفارش از طریق برات وصولی و یا گشایش اعتبار نکنند و در این سوگندنامه قید شود که پروفرما مطابق با واقعیت است و به هیچوجه کمتر و یا بیشتر از قیمت حقیقی نیست و نخواهد بود.
    این بخشنامه که از سوی اداره نظارت بر ارز و به امضای دو نفر ازجمله هوشنگ بیرقی صادر شده از یکم آبان آن سال به اجرا در آمده بود که روزنامه اطلاعات ضمن خبر مربوط، اصل نامه را که شماره نا/11660/23 و تاریخ 1358/7/8 داشت در شماره 15990 این روزنامه چاپ کرده بود که کُپی خبر مربوط در زیر آمده است:
    



    به عنوان مثال؛ تیترهای یکی از نظرات و انتقادهایی که در آن زمان (هشت ماه پس از انقلاب) به جریان معامله ارز می شد و در شماره 15980 روزنامه اطلاعات مورخ 26 مهرماه 1358 انتشار یافته بود در زیر کپی شده است. متن نظریه که امضای «مهندس م. مهزاد» دارد خیلی مفصل است. وی پیشنهاد کرده است که سیاست ارزی دکتر مصدق بکار گرفته شود و تاکید کرده است که کشور نیاز به یک سیاست ارزی روشن و برپایه مصالح ملی دارد [قانون] و گرنه مردم به خرید طلا و ارز هجوم می برند و تورم ایجاد می شود، قیمتها بالا می رود و بیکاری افزایش می یابد. وی همچنین سئوال کرده است که درآمد شش ماهه (شش ماه نخست سال 1358) ارزی کشور از فروش نفت 6 میلیارد و پانصد میلیون دلار بوده و یا 11 میلیارد و 625 میلیون؟، زیراکه هرکس رقمی را می گوید!.
    در این میان عده ای هم می گفتند که ارز یک کالا است و خرید و فروش آن نباید محدود باشد. در کشورهای دیگر این معاملات محدودیت ندارد، از انقلاب 8 ماه و چند روز گذشته و دارند برای نظام قانون اساسی می نویسند و دوران اضطراری تمام شده و اوضاع شده است عادی.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد علی لاریجانی در مهرماه 1392 از رفتار دوگانه در مذاکرات هسته ای و مواضع هاشمی رفسنجانی ـ مجلس وارد عمل خواهد شد
علي لاريجاني
علی لاریجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در نطق پیش از دستور 28 مهرماه 1392 خود که انعکاس جهانی داشت (به استثنای بی بی سی!) ضمن اشاره به چند موضوعِ وقت ازجمله ادامه رویدادهای تروریستی عراق و ساختن کِنیسه در درون مسجد الاقصی وارد بحث هسته ای شد و گفت: جهانِ امروز، در صحنه بین‌المللی ـ بدون تردید دچار انواع بی‌عدالتی‌هاست که نمونه کوچک آن را در رفتار دوگانه قدرتمندان در مسئله هسته‌ای ایران مشاهده می‌کنیم. ایران عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است و NPT را پذیرفته است.NPT مقررات بین‌المللی در رابطه با فعالیت های هسته‌ای برای همه کشورها است و یکسان، و بنا نیست برای ایران مقررات خاص تدوین شود. لذا، رعایت این ضوابط (مقررات بین المللی یکسان) می‌تواند معیار گفت‌وگوها باشد. بر این پایه، هم مذاکره کنندگان ایرانی باید توجه تام داشته باشند و هم مجلس شورای اسلامی.مجلس چنانچه احساس کند طرف‌های قدرتمند رفتار دوگانه و غیرموجّه دارند، در زمینه حجم و تنوّع فعالیت‌های هسته‌ای مقررات لازم را تصویب خواهد کرد. در بحث هسته‌ای بارها شنیده شده که گفته می‌شود باید مذاکرات به اعتماد سازی منجر شود چون اعتماد بین طرفین وجود ندارد. در این دوران بی عدالتی، و مظالم آمریکا و استکبار نسبت به ملت ایران باید با سوءظن به تعامل دیپلماتیک آنان نگریست و در این فضا، جایی برای اعتماد کردن نیست.
    علی لاریجانی گفت: چند روز پیش نَقلی شده بود درباره ارسال نامه‌ای به امام (آیت الله خمینی) راجع به آمریکا و چند مطلب دیگر و امام نیز نسبت به این موضوع اقدامی نکرد. آیا در شرایطی که ما با صحنه بین‌الملل داریم، طرح این مسائل که موجب کشمکش درونی کشور و سایش نیروها می‌شود، چیزی جز ضرر برای آن قابل تصور است؟. آیا این عمل نادرست به دیگران القاء نمی‌کند که نوعی دلدادگی و ذوق‌زدگی برای کار با آمریکا و غرب در نهان سیاست‌ورزان و جریان رسانه‌ای ایران مطرح است و این تلقّیِ غلط مایه گران‌فروشی در مذاکرات و بی‌عزتی در صحنه جهانی نیست؟. من این‌گونه کارها را به‌ زیان منافع ملّی کشور می‌دانم و از رسانه‌ها، صاحبان تریبون و صاحب‌نظران می‌خواهم در شرایط کنونی که در کوران مذاکراتی حسّاس هستیم، در طرح مسائل، همه جوانب را بسنجند و هزینه کشور چه در بعد خارجی و چه اختلاف‌افکنی داخلی را افزایش ندهند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
     برخی رسانه ها در تفسیر این قسمت از اظهارات، آن را انتقاد ضمنی علی لاریجانی از نقل موضوعی از خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی درباره نامه اش به آیت‌الله خمینی و «شعار مرگ بر آمریکا» نوشته بودند.
    پایگاه اطلاع‌رسانی هاشمی رفسنجانی در آن ماه (مهرماه 1392) مطلبی از کتاب «صراحت‌نامه» وی را نقل کرده بود که در آن آمده بود که هاشمی در نامه ای از آیت الله خمینی خواسته بود که با حذف شعار «مرگ بر آمریکا» موافقت کند و .... در پی انتشار این مطلب موج انتقادها از هاشمی رفسنجانی [متوفی در بهمن ماه 1395] بالا گرفت و سرانجام، نقل قول تصحیح شد. «کیهان» روزنامهِ وابسته به دفتر رهبری در صفحه اول شماره دوشنبه 29 مهرماه خود (21 اکتبر 2013) تیتر زیر را بر اظهارات رئیس مجلس و پاسخ مجلسیان زده بود:
    
    
شعار «مرگ بر آمریکا» در خانه ملّت طنین‌انداز شد
    انتقاد لاریجانی از مواضع اخیر هاشمی رفسنجانی

    
    سردار محمدعلی (عزیز) جعفری نیز در یک سخنرانی در مشهد مطلب مشابهی درباره نقل قول از آیت الله خمینی و اعتمادسازی بیان کرده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
كاشف درمان سرطان با اشعه ايكس و راديوم
Charles Horace Mayo
21 اكتبر 1928 دكتر چارلز مايو Mayo اعلام داشت كه با اشعه ايكس و راديوم مي توان از رشد سرطان جلوگيري كرد، سلولهاي سرطاني را از تكثير بازداشت و احيانا برخي از آنها نابود ساخت.
    دکتر چارلز مايو (1865 - 1939) در آن روز گفت كه پس از آزمايش بسيار در لابراتوار خود، اين موضوع را كشف كرده است.
     دكتر چارلز يكي از دو برادر پزشك و فرزند دكتر مايو جراح انگليسي بود كه به آمريكا مهاجرت و مقيم ايالت مينه سوتا شده بودند و در همانجا كلينيك درماني ـ پژوهشي معروف «مايو» را تاسيس كرده اند كه سرگرم بكار است و در درمان بيماري سرطان تخصص دارد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزنامه ها در عصر اينترنت - تحولات 2004 تا 2008
روزنامه هاي بزرگ (سراسري) آمريكا از 21 اكتبر 2004 بهاي اشتراك (آبونمان) خود را كاهش داده بودند تا وضعيت مخاطبان عصر اينترنت را ارزيابي کنند. اين کاهش بها، تنها توزيعِ خانه به خانه را شامل مي شد. اين نرخ با بهاي تكفروشي در جعبه ها و يا سوپرماركت ها فرق داشت [که از نیمه دوم دهه دوم قرن 21، جعبه های فروشِ اتوماتیک سکه ایِ نصب شده در چهارراهها، پارک ها و میدانها و ... برچیده شده اند و ارسال روزنامه ها جهت فروش در فروشگاهها، قطع و یا بسیار محدود شده است]. در سال 2004 و از زمان قرار گرفتن اخبار روز و نظرات پیرامون رویدادها در اينترنت و عمومیت یافتن آنلاین های خبری و قرارگرفتن اخبار خبرگزاری ها در دسترس همگان در اینترنت، تيراژ روزنامه ها و مخاطبان تلویزیون ها رو بکاهش نهاده بود بويژه که آگهي هايِ کلاسه شده کوتاه ـ نيازمندي ها هم داشتند اينترنتي مي شدند] که تجربه کاهش بهاي روزنامه ها (در قسمتِ تحويل خانه به خانه) نیز در وضعيت تيراژ موثر واقع نشد.
     در پي ناموفق بودن اين تجربه، برخي از اصحاب نظر در حرفه روزنامه نگاري و نیز جامعه شناسان و آموزشگران پيشنهاد کردند كه در عصر اينترنت، اينك آن زمان فرارسيده است كه نشر روزنامه از لحاظ محتوا مورد تجديد نظر كلّي قرار گيرد و بر پايه حوصله (وقت)، خواست و معلومات مخاطبانِ قرن 21 استوار شود زيرا که به رغم وجود اينترنت و خبررساني فوري از طريق آن و آسان بودن و رايگان بودن دسترسي به آن حتي از طريق تلفن موبايل (سِلفون)، روزنامه ها روش قرن 19 در تهيه و نگارش مطالب را رها نساخته اند و بايد در عرضه خبرها روش ساده و خلاصه نويسي، همراه با عکس هاي متعدد را در پيش گيرند و بر ميزان فيچر و مقاله هاي تحليلي و تفسيرهاي خود بيافزايند و ستونهاي ثابت را به افراد شناخته شده و معروف بسپارند و کاريکاتور بيشتري چاپ کنند و جاي بيشتري نيز به اظهار نظر مخاطبان (نامه به سردبير) بدهند. مخاطبان قرن 21 خواست و انتظار دیگری از رسانه های متعارف دارند که باید از طریق نظرسنجی های پی در پی از آنان بدست آورند و رعایت کنند.
     در همین زمینه در اکتبر 2008 اعلام شد بررسي هاي وقت نشان داده است که اینک (از آغاز قرن 21 به بعد) توجه به يک روزنامه، بستگي به مطالب غيرخبري و عمدتا آموزشي اش، ميزگردهايش و نظرسنجی هایش دارد و نيز مطالب ميداني (مصاحبه و کسب اظهار نظر مردم گوشه و کنار شهر پيرامون موضوعات روز و مشکلات) و گزارش های اختصاصی و فیچرهایی که تهیه آنها برای آنلاین ها دشوار باشد.
     در اين سال (سال 2008) گفته شده بود که توجه به آنلاين خواني بويژه در ميان نسل جوان روز به روز بيشتر خواهد شد و پیش بینی شده بود که نشريات چاپي بناچار و به تدريج آنلايني خواهند شد و آنهايي هم که اديشن چاپي خود را حفظ کنند، تعداد صفحات را ثابت نخواهند گذارد و تعداد صفحات بر حسب ميزان آگهي متغيير خواهد بود. طبق برآورد وقت، هزینه یک روزنامه آنلاینی با همان محتوای چاپی اش، تا 85 درصد کمتر است. [نتایج بررسی های بعدی، در روز انتشار آنها در این تاریخ آنلاین درج شده است]
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسائل کنونی رسانه های متعارف و چند راه حل
راه حل مسائل نشريات ازجمله در ايران چيست؟، پرسشي است که شماري بسيار از ناشر مجله روزنامک و مؤلف تاریخ آنلاین ایرانیان کرده اند. اين سوال را به اين سبب از او کرده اند که هفت دهه روزنامه نگار بوده است ـ از کار در روزنامه و خبرگزاری تا رادیو و تلویزیون (از خبرنگاری و دبیری میز تا سردبیری) و تدریس ژورنالیسم.
    
    پاسخ:
    
    يک مشکل عمومی رسانه های متعارف، پیدایش آنلاین ها و عادت آنلاین خوانی مردم شده است که هر لحظه که بخواهند و اراده کنند، از چند منبع آخرین اخبار و نظرات را بدست می آورند و عمدتا بدون هزینه، مطالب یک سوژه و طرز عرضه آن را از طریق یک و یا چند سرج انجین مرور و با هم مقایسه می کنند و با سیاست و اینکه کدام رسانه وابسته به کدام جناح و یا هوادار کدام دولت است آشنا می شوند و در دفعات بعد فقط سراغ رسانه بی طرف و پایبندِ اصول ژورنالیسم می روند. نسل اصطلاحا Z (زیر 35 ساله) که خصوصیات خاص خودرا دارد توجه 90 درصدی به آنلاین خوانی و آنلاین بینی (چند رسانه ای ها) دارد و نه تنها از آخرین خبرها و نظرها آگاه می شود، بلکه معلومات و اطلاعات خود را هم از این راه تقویت می کند و خوب و بد را تشخیص می دهد. بیشتر این افراد خودشان با استفاده از ابزارهای الکترونیک و شبکه ها، شهروندژورنالیست هم شده اند و تولید کننده متاع و یا سرنخ برای رسانه های عمومی.
     برای رقابت با آنلاین ها، رسانه های متعارف باید متاع خودرا تغییر دهند و بدانند که مردم معاصر چه می خواهند تا همان را تهیه و عرضه کنند. ادیشن آنلاینی آنها نباید درست کُپی چاپی و یا برادکَستی آنها باشد. باید ساده و کوتاه نویسی شده باشد و با عکس و فیلم بیشتر.
     مسائل جاری نشريات ايران، آن طور که نگارنده احساس کرده است؛ دور شدن تقریبی از رعایت اصول خبر و نظر نویسی است. اخبار آنها همهِ عناصر ششگانه خبرنویسی را ندارد و بدون لید، که درک مطلب با خواندن لید برای مخاطبِ کم وقت و کم حوصله کافی باشد و نیز به خواندن همه مطلب جلب شود. اخبار عینا «کپی ـ پِیست شده» از اظهارات و یا نوشتهِ منابع و مقامات (وبسایت های رسمی) است با کلمات و جملات تازه متداول شده که سالخوردگان با این طرز انشاء آشنایی کامل ندارند و فهم آنها برای نسل جوانتر هم دشوار و ثقیل است. رسانه ها و مخصوصا نشریات باید ساده نویسی و کوتاه و کامل نویسی را دنبال کنند، از سبک انشاء نویسی دبیرستانی دست بردارند و در چارچوب قواعد ژورنالیستی نگاری تلاش کنند و بکاربردن تصاویرِ هرچه بیشتر ـ تصاویر ژورنالیستی که با نگاهی بر آن، درک مطلب آسانتر باشد.
    محصول کار رسانه های متعارف، برپایه تجربه 220 ساله حرفهِ ژورنالیسم، تا حدی آن نیست که تعاریف و اصول بدست داده اند. تا نيمه دهه 1370، این دست از مسائل زياد نبود. تهران دو روزنامه قديمي داشت که از نیمه سال 1358 وابسته به دفتر رهبری شده اند و چند روزنامه کوچک دیگر با تيراژ نسبتا کم. در نیمه اول دهه 1370 دولت یک روزنامه ایجاد کرده (روزنامه ايران) و شهرداری تهران يک روزنامه متعلق به خود (همشهری) و از نيمه این دهه (دهه 1370) به تدریج شمار روزنامه ها چندبرابر شده و اين افزايش بدون توجه به واقعیت های آماری و به رغم آنلاین خوان شدن مردم بویژه نسل جوان ادامه دارد. یک سبب اين افزايش به نظر این نگارنده، قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 است که شرايط صدور مجوّز براي انتشار روزنامه را تنها داشتن ليسانس از دانشگاه، سن معیّن، نداشتن پيشينه کیفری و تأييد صلاحيّت قرار داده است. به اين ترتيب همه ايرانيانِ داراي مدرک دانشگاهي ليسانس و نداشتن پيشينه کیفری و مسئله امنیتی و سن معيّن مي توانند نشريه دار شوند!، اشاره ای به تجربه، مهارت و «در این پیشه بودن» بمانند مجوّز گرفتن در پیشه ها و حِرَف دیگر ندارد.
    حال آنکه قوانين مطبوعاتي قبلی ايران از جمله قانون مصوبِ سال 1334، حقوق بگير دولت نبودن و روزنامه نگاربودن (در این پیشه بودن) را از شرايط صدور مجوّز نشريه قرار داده بودند. غير روزنامه نگار و حقوق بگير دولت تنها مي توانست نشريه تخصّصي در رشته مربوط به مهارت خود مثلا پزشکی، باغبانی، آشپزی و ... داشته باشد و احزاب و اصناف؛ روزنامه اختصاصی (به مدیریّت و مسئولیّت خودشان). برخی از کشورها داراي شرط مالي (بمانند هر کسب و کار دیگر) برای انتشار نشریه عمومی (حرفه ای) هستند يعني که متقاضي بايد سرمايه کافي براي انتشار دست کم یکصد شماره روزنامه خودرا داشته باشد. هرگونه کمک مالی دولت به نشریه عمومی (هرگونه رسانه عمومی) ممنوع است، دولت ها می توانند برای خودشان روزنامه داشته باشند، به همانگونه که رادیوتلوزیون دارند.
    مسئله ديگر نبود «نظام نامه مطبوعاتي طبق استاندارد جهانی» است که در آن انواع نشریه، شرایط روزنامه نگار بودن (چه فردی را می توان «روزنامه نگار» خواند)، تعريف و شرايط سردبير اجرايي، دبير ميز، خبرنگار، خبرگير، نویسنده ستادی شدن و احراز آن (که بدور از استاندارد جهانی نباشد). مثلا با چند سال کار خبرنگاري و دبيري ميز مي توان سردبير اجرايي شد. (سردبیر کل و در ایران اصطلاحا؛ سیاستگزار روزنامه، مقامی اداری و منصوب ناشر است و شرط احراز ندارد). دیده شده است که یک فرد را که چند روزی به یک نشریه رفت و آمد داشته و یا بر پایه سیاست روز و خواست خود گهگاه مقاله و نظر نوشته (کاری را که هرکس می تواند انجام دهد) و یا از چند مراسم نوار تهیه کرده اند که اینک دهها میلیون نفر با تلفن دستیِ شان می توانند انجام دهند، روزنامه نگار خطاب می کنند. اگر مشکلی برای چنین فردی پدید آید و روزنامه نگار خوانده شود، افکار عمومی برانگیخته می شود. جهانیان نسبت به روزنامه نگار حساسیّت دارند.
    نظام نامه، سازمان روزنامه و سلسله مراتب را روشن مي کند که چنین نظامنامه ای که مصوّب دستگاه مربوط باشد و در ردیف ضوابط وجود ندارد و یا اینکه نگارنده از وجود آن بی اطلاع است. در تاریخ ژورنالیسم ایران، تنها روزنامه ایران (روزنامه دولت) در طول 7 ـ 8 سال مدیریت مؤسس آن (دکتر فریدون وردی نژاد) دارای یک سازمان کامل، طبق استاندارد جهانی بود؛ از ترکیب و سازمان تحریریه و حتی قراردادن میزها و شکل اطاق خبر، تا رعایت شرایط انتصابات تحریریه و داشتن مدیر تحریریه (فردی جدا از سردبیر اجرایی)، دبیر عمومی (پابلیک اِدیتور ـ مقامی که با مخاطبان و مراجعان ارتباط دارد)، میز نظر سنجی و کسب نظر و ... و تکیه بر آموزشی تنظیم کردن اخبار حوادث برپایه پندآموزی از اشتباه دیگران ـ نَه فقط نشان دادن ضعف ها.
    مسئله ديگر اين است که دولت به نشريات، به نوعی کمک مالي مي کند و با اين کار امکان مي دهد که روزنامه با تيراژ کم و محتواي ضعيف باقي بماند حال آنکه در تعریف، روزنامه عمومی هم یک کسب و کار است و باید متاعی ارائه دهد که خریدار داشته باشد و درآمد، تا بتواند به کار ادامه دهد. سراغ ندارم که در کشوری ديگر به نشريات حرفه ای کمک مالي دهند. دولت خودش روزنامه دارد، کافی است.
    به علاوه، بررسي مقایسه ای مطالب نشريات نشان مي دهد که حرفه ايِ به مفهوم واقعی کلمه عمل نمی کنند و به نظر، حزبي و جناحی مي آيند يعني که هرکدام و هر دسته از اندیشه و برنامه يک جناح حمايت مي کنند ـ مستقيم و يا غير مستقيم. قراردادن ده ها روزنامه در کنار هم بر کف خيابان يا ميز کيوسک ها ـ بمانند لاشه ـ به نظر این نگارنده به افزایش فروش کمک نمی کند و فرد براي انتخاب يکي از آنها جهت خریدن دودل و منصرف مي شود. انتخاب تيتر و مطالب صفحه اول در بسیاری از نشریات مشابهت دارد و این نیز در خریدار ایجاد دودلی می کند.
    در حرفه روزنامه نگاري؛ توزيع، سردبير اجرايي، ژورنالیست های اطاق خبر و ميزان سرمايه هر روزنامه به ترتيب در پيشرفت آن موثر هستند.
    اينک چند راه حل:
    1- اصلاح وضعيت توزيع و مطابقت دادن با توزیع در دوران آنلاین ها.
    2- در خبرگيري، الگو قراردادن روزنامه های دهه 1340 ايران. در آن زمان خبرنگاران در شهر پراکنده و مستقيما خبر جمع آوري مي کردند. مثلا روزنامه اطلاعات يک خبرنگار بيمارستان ها داشت که یک پایش در یک بیمارستان و یک پایش در بیمارستان دیگر و در جریان وضعیت بیماری و مراجعین ـ مشکلات و مسائل را منعکس می کرد تا جامعه ازجمله مسئول آن؛ دولت آگاه شوند راه حل بدست آید، يک خبرنگار اتوبوسراني داشت که بايد دائما با اتوبوس ها رفت و آمد مي کرد تا از مشکلات با خبر شود و برنگارد، یک خبرنگار در فرودگاه داشت تا از مشاهدات مسافران در طول سفر و یا علت و انگیزه مسافرت خبر تهیه کند، يک خبرنگار مدارس داشت که با معلم و شاگرد و پدر و مادرها مصاحبه می کرد، در جلسات انجمن های خانه و مدرسه حضور می یافت و مشکلات را گزارش می کرد و ...، یک خبرنگار ویژه بازار و فروشگاهها داشت، یک خبرنگار در گورستان شهر، تا شرح حال فوت شدگان را از بستگانشان بپرسد و بنویسد، مردم از مرگ و میر آشنایان پیشین و همکلاسی ها و همکاران قدیم آگاه شوند و ... و نیز از علل فوت که بعضا نشان دهنده پیدایش بیماری ها بود. خبرنگاران میز حوادث روزنامه اطلاعات پس از آگاه شدن از یک حادثه رانندگی منجر به مرگ، سراع خانواده مقتول هم می رفتند تا بپرسند که با مرگ نان آور خانواده، در چه وضعیتی خواهند بود.
    3 - قطع هرگونه کمک دولتي به مطبوعات حرفه ای (غیر حزبی و غیر تخصّصی). قواعد مطبوعاتي بسیاری از کشورها مي گويد اگر یک روزنامه تا 100 شماره، خرج = دخل نکند، مشکل است که بتوان آن را نجات داد، يعني که بيمار شده و بيماري آن سرطان است. اگر یک فرد بخواهد نظرات خودرا به گوش برساند، در دوران اینترنت نیاز ندارد که نشریه داشته باشد، ساختن یک آنلاین و یا داشتن حسابی در یک شبکه اجتماعی برایش کافی و آسانتر است.
    4 ـ رسانه عمومی در عین حال یک آموزگار عمومی جامعه هستند که باید تجربه افراد را که حاصل عُمر آنان است ـ اشتباهاتشان، شکست هایشان و پیروزی هایشان را از طریق گفتگو با آنان بویژه با سالخوردگان بدست آورند و منعکس کنند که نوعی آموزش است و مانع ورود به اشتباهات. روزنامه های محلی آمریکا (نَه روزنامه های سراسری که در سال های اخیر عمدتا به مالکیّت اصحاب منافع در آمده اند) برای حفظ مخاطبان خود در این دوران آنلاین ها، به مصاحبه با سالخوردگان و پرسش از شکست ها و پیروزی ها و خوشوقتی ها و بَدوقتی هایشان روی آورده اند و صفحاتی را به این کار اختصاص داده اند که نه تنها موجب حفظ تیراژ است بلکه خدمتی بزرگ به جامعه خود.
     همچنین لازم است که از متقاضيان انتشار نشريه در هيات نظارت، مصاحبه به عمل آيد. همانطور که در سابق براي انتصاب يک مدير دبستان، با متقاضیان در یک کمیسیون ویژه شوراي انتخابی آموزش و پرورش شهر مصاحبه به عمل مي آمد.
    در مصاحبه هیأت نظارت؛ هدف متقاضي، ميزان سرمايه گذاري او و سردبيري که در نظر گرفته باشد مشخص می شود. بدون داشتن یک سردبیر اجرایی ماهر و خوب نمی شود به پیروزی نشریه و سایر رسانه های عمومی امیدوار بود به همان گونه که در دنیای نمایش مشاهده می شود، کار نمایش از ساخت فیلم و صحنه و ... نیز در ردیف پیشه های رسانه ای قرار دارد. نتيجه مصاحبه با متقاضی کسب مجوز نشریه در هیأت نظارت و یا کمیسیون وابسته نیز بايد ملاک تصميم گيري در تایید و یا رد درخواست قرار گيرد.
    در مورد وبسایت های روزافزون خبر و نظر در ایران و مشابهت متاعی که عرضه می کنند باید به نظر محمد خُدادی مدیرعامل پیشین ایرنا که یک ژورنالیست است توجه شود که آن را مشروحا در یک مصاحبه اعلام داشت و از آن سمت کنار رفت . این نگارنده نظر وی را در آن زمینه کامل و درست تشخیص داده است.
    
    
    نقل از شماره 101 مجله روزنامک صفحات 6 و 7:
    www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سالروز جنگ دريايي ترافالگار ـ نبردی که به انگلستان برتری «سی پاور» داد
نلسون
21 اكتبرسال 1805، روزي است كه جنگ درياييTrafalgarترافالگار ميان ناوگان فرانسه و اسپانيا از يك سوي و ناوگان انگلستان از سوي ديگر در اين دماغه ـ Cape Trafalgar ـ واقع در آبهاي جنوب غربي اسپانيا روي داد و با پيروزي ناوگان انگلستان پايان يافت، ولي ضمن آن «نلسون Horatio Nelson» درياسالار انگليسي و فرمانده ناوگان اين كشور در كشتي خود «ويكتوري» هدف گلوله يك تفنگدار دريايي فرانسه قرار گرفت و كشته شد.
    در اين جنگ كه ناپلئون مايل به شركت در آن نبود تلفات سنگين به طرفين وارد آمد و 20 كشتي فرانسوي و اسپانيايي غرق و يا تصرف شدند. جمع كشتي هاي انگليسي درگير در اين جنگ 27 فروند گزارش شده است. فرانسه و اسپانيا 33 کشتي وارد اين جنگ کرده بودند. ناپلئون قبلا به افسران نیروی دریایی خود گفته بود: این جنگ یک ریسک است. اگر ما شکست بخوریم دریاها را و در نتیجه تجارت و نيز دوستان دوردستمان را از دست خواهیم داد.
     انگلستان از زمان پيروزي در نبرد ترافالگار تا دهه هایی از قرن بيستم، در جهان برتري دريايي داشت. تا نيمه قرن بيستم، انگليسي ها در سالروز پيروزي ترافالگار مراسم برپا مي داشتند. در لندن، نام ترافالگار را بر میدانی گذارده اند؛ Trafalgar Square و در کشورهای انگلیسی زبان بر چند شهر و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز آلفرِد نوبِل مخترع ديناميت و نگاهی کوتاه به انتقاد از جوائز نوبل که داوران انحصاریِ آنها، آلوده سیاست شده اند
Alfred Nobel
21 اکتبر 1833 «آلفرد نوبلAlfred Nobel» کارخانه دار سوئدی و مخترع ديناميت و ماده منفجره تی. ان. تی به دنيا آمد و چون از این اختراع که ممکن است در کشتن انسان بکار رود پشیمان شده بود سرانجام اموال خود را وقف دادن جوائز به کساني کرد که در طول هر سال در رشته خود بيش از ديگران به بشر خدمت کرده باشند.
     مهندس نوبل که فارغ التحصيل روسيه در رشته مهندسی و شيمی بود در جولای سال 1867 «ديناميت» را اختراع كرده بود.
     «نوبل» كه در شهر استكهلم و در يك خانواده سوئدي صنعتگر و سرمايه دار به دنيا آمده بود پس از فراغت از تحصيل، در 20 كشور به تاسيس شعب كارخانه اش اقدام كرد.
     آزمايشگاههاي كارخانه هاي او در نيمه دوم قرن 19 موفق به 350 اختراع و طرح تازه شده بودند از جمله ساخت ماده منفجره «تي. ان. تي».
     وي از راه توليدات شيمياتي داراي ثروتي چشمگير شده بود، ولي از آنجا كه احساسي لطيف داشت و دست به قلم بود از اين كه چند نوع ماده منفجره ساخته بود كه ممكن بود در كشتن انسان و تخريب ابنيه از آن استفاده شود دچار نوعي عذاب وجدان و عدم رضايت از خود شده بود و چون چاره اي به نظرش نمي رسيد سرانجام تصميم گرفت كه ثروت خود را وقف دادن جايزه به كساني كند كه در هر سال بزرگترين خدمت را به بشريت كرده باشند. وی برای تحقق اين منظور، يك موسسه مشترك سوئدي ـ نروژي را مامور اين كار كرد و ضمن وصيت نامه اي كه در 27 نوامبر 1895 در پاريس تنظيم كرد همه اموال و درآمد كارخانه هايش را در اختيار آن موسسه قرارداد و برپايه نظر خود طرحي را به موسسه داد. آلفرد نوبل سال بعد در دهم دسامبر 1896 با وجداني نسبتا آسوده از اين عمل خود درگذشت.
     موسسه اهداي جوايز سالانه نوبل از محل دارايي و درآمد كارخانه هاي آلفرد نوبل پس از تنظيم سازمان و ضوابط مربوط، از 27 ژوئن سال 1900 كار خود را آغاز كرد كه اين كار ادامه دارد. از نیمه قرن بیستم و پس از اَبَرقدرت شدن آمریکا، اصحاب نظر توزیع جوائز نوبل را زیر ذرّه بین قرارداده اند و از آن پس بارها اخطار داده اند که داوران و به ویژه نروژی ها نظام نامه جوائز را که این جوائز قبلا دارای پرستیژ ویژه بود با سیاست آلوده ساخته و لازم است که داوران از دانشمندان و اندیشمندان سراسر جهان انتخاب شوند و داور نروژی و سوئدی صرفا کافی نیست و ادامه کار، ارزش جوائز را به صِفر خواهد رساند. این انتقادها شصت سال است که به نتیجه نرسیده است. در سال 2009 دادن جائزه صلح نوبل به باراک اوباما رئیس جمهوری تازه کار وقت آمریکا، با واکنش تند رسانه ها حتی رسانه های آمریکا رو به رو شد زیرا که وی در دو جنگ درگیر بود، می خواست نیروی نظامی بیشتری به افغانستان بفرستد و تا آن روز برای صلح هنوز کاری نکرده بود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آغاز تاکتیک کامیکازی Kamikaze در جهان و حملات هوایی انتحاری ـ زمانی که صدها خلبان ایرانی داوطلب کوبیدن هواپیما به ناوهای انگلیسی شده بودند
21 اكتبر 1944 و درجريان جنك جهاني دوم، يك هواپيماي نظامي امپراتوري ژاپن كه مواد منفجره در بدنه آن جاسازي شده بود و مخازنش پر از بنزین بود در خليج «Leyte» واقع در مجمع الجزاير فيليپين خود را به رزمناو سنگين 16 ساله استرالیایی به نام «استراليا HMAS Australia» كوبيد و آن را از كار انداخت. در اين حمله هوائي انتحاري، فرمانده كشتي و سي تن از افسران و ملوانان آن كشته شدند. با اين حمله، تاكتيك «كاميكازي Kamikaze» وارد عمليات نظامي در جهان شده است، زیرا که نخستین حمله از این دست بوده است.
    خلبان در اين نوع حمله هوايي، داوطلب خودکشی در راه هدف و وطن است و نیروی دریایی ژاپن همیشه دهها خلبان آماده خودکشی در دسترس داشت.
    دومین حمله کامیکازی 24 اکتبر ـ سه روز بعد و سومین آن 25 اکتبر و در همان آبها صورت گرفت. در طول جنگ جهانی دوم، بسیاری از کشتی های آمریکا و انگلستان و متحدانشان به این طریق ازمیان رفتند ازجمله ناو هواپیمابر آمریکایی «امانی بی».
    پرونده عملیات کامیکازی با پایان جنگ جهانی دوم بسته نشده و ارتش بسیاری از کشورها در لحظه ضرورت آماده استفاده از این تاکتیک و همچنین تاکتیک «اژدر انسانی» در دریا هستند. در دوران حکومت دکتر مصدق، در پی تهدید دولت لندن به تصرف آبادان و چاههای نفت و ورود ناو انگلیسی به آبهای مجاور آبادان، صدها خلبان ایرانی داوطلب کوبیدن هواپیمای پُر از مواد منفجره به ناوهای انگلیسی شده بودند و برای انجام این فداکاری میهنی ثبت نام کرده بودند.
     واژه کامیکازی (کامیکازه) از دو کلمه «باد» و «ملکوت» ساخته شده و چنین بادی در قرون وسطی کشتی مغولها را که عازم تصرف ژاپن بودند غرق کرده بود..
HMAS Australia

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ناوچه مصري ناوشكن اسراييلي را غرق كرد


اين ناوچه موشك انداز مصري به نام «اسيوت» 21 اكتبر سال 1967، در آبهاي شمالي مصر ناوشكن اسرائيلي «اِلات» را با پرتاب يك موشك دريا به دريا ـ ساخت شوروي غرق كرد و باعث شهرت تسليحات روس ها و دقت بكارگيري سلاح هاي پيشرفته از سوي مصريان شد.
     غرق اين ناوشكن تنها پيروزي دريايي اعرب در طول دو جنگ (از سه جنگ) بر اسرائيل بود. در پي غرق «الات»، از آنجا كه در جهان وقت میان قدرت ها موازنه نيرو برقرار بود، قدرت هاي بزرگ به ميانجي گري پرداختند و مانع ادامه جنگ بيش از شش روز شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که ميكويانِ اَرمنی رئیس پیشین شورای عالی شوروی درگذشت
آناستاس ميكويان Ananstas Mikoyan كمونيست قديمي و يك زمان رئيس شوراي عالي شوروي (رئيس جماهیريه) 21 اكتبر سال 1978 در 83 سالگي درگذشت. وي بسال 1895 (25 نوامبر این سال) در ارمنستان به دنيا آمده بود. وی یک اَرمنی بود.
    ميكويان در جواني در تفليس به تحصيلات مذهبي (نستوري) پرداخته بود كه پس از فوت والدينش مجبور به كارگري كردن شده بود. وي بعدا در باكو به صف بلشويك ها پيوسته و به انتشار يك روزنامه انقلاب كمونيستي پرداخته بود.
    پس از پيروزي كمونيستها در انقلاب روسیه و جنگ داخلي متعاقب آن، ميكويان مدارج ترقي را در حزب و دولت شوروي به سرعت پيمود و به دليل هوشمندي و انعطاف پذيري ويژه اش، گرفتار تيغ پاكسازي هم قرار نگرفت و از رياست كميته محلي به عضويت دفتر سياسي و كميته مركزي و شوراي عالي تا رياست اين شورا دست يافته بود. به این ترتیب، وی در دوران رهبری لنین، استالین، خروشچف و تا بازنشسته شدن در دوران رهبری برژنف همواره صاحبِ مقام بود.
    Artem Mikoyan سازنده جنگنده ميگ برادر آناستاس ميکويان بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
غارت روسيه در پي فروپاشي ـ خودورکوفسکي در روسيه ثروتش را از کجا آورده بود؟!
M. Khodorkovsky
يك داديار در دستگاه قضايي مسكو 20 اکتبر 2003 بار ديگر براي «ميخائيل خودوركوفسكي M. Khodorkovsky» ثروتمند اصطلاحا یکشبه روس و رئيس سابق كمپاني نفتي «يوكس اويلYukos Oil» به اتهام شركت در بالاکشیدن املاك دولت (در ماجرای؛ وام بده ـ شریک شو)، فساد اقتصادي و ... احضاريه فرستاد. اين سوء استفاده ها عمدتا مربوط به خريد شركت يوكس اويل در جريان حرّاج اين كمپاني در سال 1995و يك كارخانه كود شيميايي در سال 1994 (خصوصی سازی ها پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی) بود. اتحاد شوروی با نظام سوسیالیستی پس از گذشت 74 سال، در آخرین هفته دسامبر 1991 از درون فروپاشید. علل فروپاشی متعدد است و عمده ترین آنها؛ کمونیست جا زدن برای احراز مقام بود ـ افرادی که به اصول سوسیالیسم اعتقاد نداشتند ولی خودرا سوسیالیست دو آتشه نشان می دادند و فساد می کردند. در سال های نخستِ پس از انقلاب اکتبر 1917، کم سوادهایی که در انقلاب مشارکت کرده بودند به مقام رسیده بودند، بدون برخوردار بودن از شرایط مدیر شدن.
     در سال 2003 و 12 سال پس از سقوط سوسیالیسم و فروپاشی جماهیریه شوروی، ثروت خودوركوفسكي حدود 15 میلیارد دلار برآورد شده بود!. در نظام سوسیاستی 74 ساله روسیه، دولتی بودن منابع و برابری اقتصادی ـ اجتماعی اتباع از اصول این نظام بود. خودوركوفسكي متولد 26 ژوئن 1963 از پدر یهودی و مادر مسیحی ارتودوکس که در دوران حکومت کمونیست ها با خانواده اش در یک آپارتمان دولتی دو اطاقه زندگی می کرد و در جوانی عضو سازمان جوانان حزب کمونیست بود! پس از فروپاشي شوروي در دسامبر 1991، موسسه مالي «مناتپ بانك Menatep Bank» را تاسيس كرده بود كه از طريق آن و در جریان خصوصی سازی های اموال عمومی! ـ اموال متعلق به همه مردم، شركت نفتي روسيه فعال در سیبری و با بورس بازي هاي ديگر يك كارخانه دولتي توليد كود شيميايي را خريداري كرده بود که در افواه، عنوان اولیگارش Oligarch (توانمندِ متنفّذ) خوانده می شد و این سئوال مطرح بود که برای تاسیس مناتپ بانک، پول از کجا آورده بود؟!.
     پس از انتشار نام او در سال 2003 در مجله فوربس در كنار ثروتمندان رديف اول جهان، اظهار نظرهاي متعدد انتشار يافت كه خودوركوفسكي پایه اولیه اين ثروت را از كجا آورده است؟!. زيرا كه در شوروي سوسياليستي، تا پايان دهه 1990 كسي پول نداشت و قاعدتا هم نمي توانست داشته باشد. اين قبيل گزارشها بود كه جهانيان را گيج کرده و به عمق فساد اقتصادي و بي نظمي هاي روسيه پي برده بودند، زيرا كه نمي توانستند مجسم كنند كه چگونه چند فرد و عمدتا از يهوديان روسيه ناگهان و اصطلاحا؛ یکشبه ميلياردر شوند!. در دوران حکومت کمونيستي و مالکيت دولت، موسسات روسيه (اموال عمومي) به بهايِ سختي کشيدن مردم در طول 74 سال و به اردوگاه كار اجباري فرستادن شدن برخي ايجاد شده است، و نبايد اين چنين به غارت مي رفتند!.
    انتشار تفسیرهای اصحاب نظر درباره فساد در جریان خصوصی های سازی روسیه در دوران حکومت یلتسین و آیا اینکه می شود اموال عمومی را بدون برگزاری رفراندم به افراد و شرکت های غیردولتی واگذار کرد، ارزشیابی چگونه انجام می شود تا ارزانفروشی نشود، خریداران پول خرید را از چه راهی کسب کرده اند، چرا باید اموال عمومی به معرض فروش گذارده شوند و ... به میان آمده بود و نیز اعتراض پاره ای از مردم سبب تعقیب قضایی خودوركوفسكي شده بود که بالاخره در ماه می 2005 به ده سال زندان محکوم شد. در جریان گذراندن محکومیّت، اتهامات دیگری به خودوركوفسكي وارد آمد و محکومیت او افزایش یافت که در 2013 ولادیمیر پوتین او را مشمول بخشودگی قرار داد و پس از آزاد شدن از زندان، نخست به سویس و سپس به انگلستان رفت و با صدها میلیون پول خود مقیم این کشور شد و ظاهرا از منتقدان دولت مسکو!.
    به باور اصحاب نظر، انتشار گزارش های مربوط به خریدهای خودوركوفسكي در جریان خصوصی سازی های روسیه، دست کم این سود را برای افکار عمومی داشته است تا نسبت به خصوصی سازی ها که مشروعیت و قانونی بودن آنها در برابر علامت سئوال است حساس شوند و بعضا دست به افشاگری بزنند و اشاره به تقلّبات و پارتی بازی ها کنند و باعث ورود دستگاه قضایی کشور مربوط به قضیه شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجراي خودسوزي يك زن 60 ساله فرانسوي
اگر همه جنبه هاي رويدادي كه 19 اكتبر 2008 در فرانسه روي داد به آنگونه بررسي شود كه «نوربرتو بوبيو» فيلسوف، مورخ و روزنامه نگار ايتاليايي گفته است؛ بسياري از مسائل و کمبود های بشر امروز به دست مي آيد كه مي شود به رفع آنها پرداخت.
     يك مرد 31 ساله داراي زن و فرزند به نام «هانريك عروجيان» در جستجوي كار و درآمد و تامين رفاه خانواده از ارمنستان به فرانسه مي رود. در اينجا در تارهاي عنكبوتي ضوابط و قوانين كهنه و نو گرفتار مي آيد و دو سه بار به چنگ پليس مي افتد. در اين گير و دار با يك زن 60 ساله فرانسوي به نام «ژوسيان ناردي» آشنا و همخانه او مي شود. از آنجا كه نياز به جا و مكان و تكيه گاهي داشته وعده هايي به ژوسيان مي دهد كه ژوسيان باور مي كند و اميد به او مي بندد. مدتي مي گذرد و هانريك دوباره به دام پليس مي افتد، زنداني و به عنوان مهاجر غيرقانوني در آستانه اخراج از فرانسه قرار مي گيرد. ژوسيان با شنيدن خبر اخراج هانريك، ناگهان همه اميدهاي خودرا برباد رفته مي بيند و با يك بطري پُر از مايع شعله زا به مقابل زندان مي رود و خواستار آزادي هانريك مي شود و چون تلاشش به جايي نمي رسد خودرا همانجا آتش مي زند و جان مي دهد. خبر در رسانه ها منتشر مي شود و جماعتي دست به تظاهرات مي زنند و دولت وارد قضيه مي شود، موضوع بزرگ و به سراسر جهان مخابره مي شود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 21 اكتبر
  • 1096:   قلیج ارسلانِ سلجوقی از عموزادگان ملکشاه و نوه قُتَلمِش Qutalmish که بر مناطقی از آناتولی (عمدتا مناطق مرکزی و شمالی غربی آناتولی ـ ترکیه امروز) حکومت داشت نیروی صلیبیون را که از اروپا برای آزاد کردن زادگاه و آرامگاه مسیح به حرکت درآمده بود شکست داد. نبردِ طرفین در منطقه نیکائی (ایزنیک کنونی) ـ جنوب مَرمره روی داد. این نخستین دسته صلیبیون اروپایی بود First Crusade. این دسته مرکب از حدود 50 هزار تَن، خودجوش بود و هیچ دولتی آن را ترتیب نداده بود. افراد گروه عمدتا کشاورز و یا خُرده مالکان بودند و در کتاب هایِ تاریخِ انتشار یافته در خاورمیانه، از این عملیات (نخستین صلیبیون) به عنوان «لشکرکشی اَربابِ ملک» نام برده شده است. ملکشاه سلجوقی دز 1092 پس از 20 سال سلطنت درگذشت و قلیج ارسلان که در اصفهان نزد او بود به آناتولی بازگشته و بر جای پدرش سلیمان سلجوقی نشسته بود.
        
        
  • 1520:  
    Ferdinand Magellan

    فردیناند ماژلان F. Magellan دریانورد پرتغالی از تنگه جنوب قاره آمریکا (جنوب کشور شیلی) گذشت و از اقیانوس اطلس وارد اقیانوس آرام (پاسیفیک) شد و از همان زمان، این آبراه را تنگه ماژلان Strait of Magellan خوانده اند. نامِ پاسیفیک را هم ماژلان بر اقیانوس آرام گذارده است. ماژلان که در جریان دریانوردی به دور دنیا وارد فیلیپین شده بود، در اینجا و در 41 سالگی در 27 اپریل 1521 در جریان نبرد با بومیان فیلیپین کشته شد. همراهان او برنامه دور زدن کره زمین را بپایان رسانیدند و به پرتغال بازگشتند که ثابت شد کره زمین گِرد و کروی است.
        
        
  • 1790:   در اين روز كه تب انقلاب هر لحظه در فرانسه بالا مي رفت، مجلس نمايندگان اين كشور طرح پرچم ملي اين كشور مركب از 3 رنگ را تصويب كرد.
        
        
  • 1797:   ناو جنگی کانستیتیوشن USS Constitution، از نوع فریگیت دارای 44 توپ در بندر بوستون (باستن) به آب انداخیته شد. این ناو که در چند جنگ دریایی شرکت کرده است همچنان قادر به دریایی پیمایی و تیراندازی است و در همان بندر بوستون متوقف است. برخی آن را آغازگر توان دریایی آمریکا خوانده اند. این ناو در عین حال قدیمی ترین ناو جنگیِ فعال جهان است. نام آن را جورج واشنگتن انتخاب کرده است.
    کانستیتیوشن و شلیک توپ


        
        
  • 1824:   چگونگی ساخت سیمان پورتلند به ثبت داده شد.
        
        
  • 1847:   21 اكتبر زادروز «جيوسپ جياكوسا Giuseppe Giacosa» روزنامه نگار، طناز، درام نويس و مبارز سياسي ايتاليايي است كه در 1847 به دنيا آمد، 59 سال عمر كرد و يکم سپتامبر 1906 درگذشت.
    Giuseppe Giacosa

  • 1879:   «تماس اديسون» با استفاده از نخ پنبه اي كاربونيزه لامپ برق ساخت.


  • 1930:  


    امروز زادروز ایوان سیلایِف Ivan Silayev آخرین نخست وزیر اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی است که در 21 اکتبر 2022 نود و دو ساله شده است. او از 24 آگوست 1991 تا 25 دسامبر این سال و فروپاشی شوروی، نخست وزیر (رئیس شورای وزیران) بود. گورباچِف وی را که تجربه اقتصادی داشت و چند مقام پیشین او در همین زمینه بود برای حل مشکلات اقتصادی وقت، نخست وزیر کرده بود که در طول 4 ماه نخست وزیری اش نتوانست کاری انجام دهد و اقتصاد شوروی که ناشی از ناکارآمدی چندین ساله مقامات مربوط بود خراب تر هم شد.
        
  • 1940:  


    امروز زادروز بانو Frances FitzGerald روزنامه نگار و تاریخ نویس آمریکایی است که 21 اکتبر 2022 هشتاد و دو ساله شده است. فرانسس که در نشریات نیویورک هرالد، نیویورکِر، نیویورک تایمز، دایجست، پی پل و ... کارکرده است به سبک نوین (تاریخ نویسی ژورنالیستی) شش کتاب تاریخ تألیف کرده است. او در سال 1966 و در جریان جنگ ویتنام به ویتنام جنوبی رفت و ماهها در این سرزمین بود و به جای گزارش صحنه های جنگ که در اعلامیه های رسمی هم شرح داده می شد، به میان مردم و در روستاها به میان کشاورزان می رفت و مشکلات آنان ـ ناشی از جنگ را می نوشت، عکس می گرفت و احساس را آنان منعکس می کرد. وی دربازگشت به آمریکا جزئیات بیشتری از مشاهدات خود را در قالب کتاب منتشر ساخت. فرانسِس سه بار دیگر به ویتنام رفت تا تغییرات وضعیت مردم را ببیند و برنگارد؛ در سال های 1971، 1974 و 1975 (جمعا بیش از یک سال اقامت) که در 1975 جنگ پایان یافته بود، ویتنام وحدت خودرا بازیافته بود و در این سفر از هانوی نیز دیدن کرد و با مردم به گفت و گو نشست. بانو فرانسس که علاوه بر روزنامه نگاری، در رشته تاریخ تحصیل کرده و مرحله تخصصی اش در زمینه مطالعات خاورمیانه بوده است از این منطقه نیز دیدن کرده است. او یک کتاب 240 صفحه نیز درباره کتب درسی تاریخ در دبیرستانها نوشته و تاکید کرده است که مطالب این کتاب ها باید عاری از تبلیغات دولتی و نباید برپایه سیاست های روز دولت تألیف شود. او در این کتاب روش تدریس تاریخ در دبیرستان ها را از دیدگاه خود شرح داده است. یک کتاب دیگر او که به روش ژورنالیستی نوشته شده درباره تلاش کشیش ها و کلیسای اوانجلیست ها (یک شاخه مسیحیت) است. بانو فرانسس با یک ژورنالیست (هم پیشه اش) ازدواج کرده است و نظر جامعه شناسان را تأیید کرده است که روزنامه نگار بهتر است با روزنامه نگار ازدواج کند و چنین ازدواجی باعث سعادت و پیشرفت هر دو خواهد بود.
        
  • 1945:   يكصد و 56 سال پس از انقلاب فرانسه و تنظیم و انتشار اعلامیه حقوق بشر از سوی دولت این انقلاب، تازه در اين روز (21 اکتبر 1945) زنان اين كشور اين حق را به دست آوردند كه در انتخابات شركت كنند؛ راي بگيرند و راي بدهند.
        
        
  • 1966:   براثر سقوط يك توده بزرك زغال سنگ و غلطيدن آن روي يك دبستان در ابرفان ولز (انگلستان) 116 كودك و 28 بزرگسال كشته شدند.
        
        
  • 1967:   در اين روز هزاران تن از مخالفان و معترضان آمريكايي جنگ ويتنام كوشيدند كه به ساختمان وزارت دفاع اين كشور (اصطلاحا: پنتاگون) هجوم برند. در اين روز بيش از يکصد هزار تن از مخالفان جنگ ويتنام در شهر واشنگتن دست به تظاهرات مسالمت آميز ضد جنگ زده بودند. همچنين در اين روز در بيشتر شهرهاي آمريکا، اروپا و ژاپن چنين تظاهراتي برپا شده بود که در چند نقطه از جمله در شهر اوکلند کاليفرنيا (شهرِ دیوار به دیوار شهر برکلی و واقع در چند کیلومتری سانفرانسیسکو) منجر به مداخله پليس و زد و خورد شده بود.
        
    صحنه ای از تظاهراتِ اعتراض به جنگ ویتنام در شهر اُکلند ـ مجاورت دانشگاه بِرکلی


        
        
  • 1971:  
    رنکويست

    ريچارد نيکسون رئيس جمهوري وقت آمريکا 21 اكتبر 1971 «ويليام رنکويست William H. Rehnquist » را به عنوان عضو ديوان عالي اين كشور به سناي آمريكا پيشنهاد كرد که تصويب شد. «رنکويست» که بعدا رئيس ديوان عالي آمريکا شد در سال 2000 و در جريان كشمكشِ بر سر شمارش آراء استیت فلوريدا جهت تعيين رئيس جمهوري بعدی آمريکا ناگهان ابتکار عمل را به دست گرفت و پذيرفت كه مسئله در ديوان عالي مطرح شود و چون اکثريت قضات اين ديوان بمانند خود او تمايل به حزب محافظه كار جمهوريخواه داشتند به رغم اينكه «ال گور» در مجموع، آراء بيشتري داشت جورج دبليو بوش را برنده انتخابات اعلام داشتند. اصحاب نظر بعدا؛ تريليون ها دلار قرض، حدود يك تريليون كسر بودجه، درگير شدن در دو جنگ (افغانستان و عراق)، عملا وارد ساختن مجدد روسيه به ميدان معارضه، و مشكلات داخلي و خارجي ديگر را نتيجه همين تصميم ديوان عالي ابراز داشته و گفته اند که همين وضعيت سبب شد که در سال 2008 بيش از نيمي از آمريکاييان براي حل مسائل دوران حکومت جروج دبليو بوش به يك سياهپوست جوان و كم تجربهِ نيمه آمريكايي و بزرگشده اندونزي متوسل شدند و او را انتخاب کردند ـ همان مردمي كه تا 44 سال پیش از اآن، سياهان را به هر مدرسه اي راه نمي دادند و در اتوبوس و رستوران جاي معيّن داشتند و مورد تبعيض همه جانبه بودند و .... رنکویست در سپتامبر 2005 درگذشت.
        
        
  • 2004:   در این سال، شمار سالخوردگاني که در فدراسیون آمريکا از بازنشستگي عمومي برخوردار مي شدند به 46 ميليون رسيد. در اين سال جمعيت اين فدراسیون 290 ميليون نفر بود و در اکتبر سال 2022 سیصد و 35 میلیون و 450 هزار (نفوس و مقیم قانونی).
        
        
        
        
  • 2014:  


    در این روز Ben Bradlee روزنامه نگار آمریکایی و 26 سال سردبیر واشینگتن پست در 93 سالگی درگذشت. وی پیش از سردبیری واشیگتن پست، حدود 30 سال در چند روزنامه در استیت های شمال شرقی آمریکا خبرنگاری کرده بود و زمانی به جان اف کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا در مواردی که اطلاع داشت و یا مشاهده کرده بود نظر می داد. بِن از زمانی شهرت جهانی یافت که اسناد محرمانه پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را منتشر کرد. وی همچنین به درج جزئیات ماجرای واتر گیت پرداخت که بر شهرت ژورنالیستی اش افزود. بِن اواخر عُمر سمت معاون مدیریت واشینگتن پست را به صورت At-large (غیر موظّف) داشت. آخرین ازدواج «بن برادلی» در 67 سالگی صورت گرفت.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com