Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
25 اكتبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 25 اكتبر
ايران
پيمان ايران و اتحاديه يونانيان Delian League ـ نتايج آن و تكرار تاريخ
پلوتارک
25 اكتبرسال 449 پيش از ميلاد درشهر شوش ميان دولت ايران و رئيس هيات اعزامي اتحاديه يونانيان Delian League معاهده اي امضاء شد كه به موجب آن اين اتحاديه حاكميت ايران برقبرس را به رسميت شناخت و قول به انحلال اتحاديه «دلوسDelos» داد و در عوض دولت ايران پذيرفت كه به شهرهاي يوناني زبان آسياي صغير (شهرهاي ساحل غربي تركيه امروز، و در آن زمان معروف به ايوني) استقلال داخلي بدهد به اين شرط كه ماليات مقرر را بپردارند و در صورت نياز براي ايران كِشتي بسازند و برحسب جمعيت خود نظامي بدهند. مورخان اروپايي اين عهدنامه (عهدنامه ايران و اتحاديه يونانيان) را به نام رئيس هيات نمايندگي يونانيان «عهدنامه كالياس» نامگذاري كرده اند.
     شاه وقت، اردشير، از دودمان هخامنشي كه پلوتارك او را به نقل از يونانيان باستان، «اردشير درازدست» نوشته است دستور اجراي اين معاهده را داد و شهرهاي يوناني زبان آسياي صغير (ايوني) به شوراهاي انتخابي اين شهرها سپرده شدند، ولي اتحاديه «دِلوس» مركب از كشور ـ شهرهاي يوناني، به تحريك آتن حاضر به انحالال خود نشد و نقض عهد كرد كه دولت ايران مجبور شد چند سال بعد و پس از آغاز جنگ ميان آتن و اسپارت معروف به«جنگ پلوپونِز»، محرمانه به اسپارت كمك برساند و قدرت آتن نابود شود.
     2438 سال پس از عهدنامه «كالياس»، توافق مشابهي در جهان ميان دو بلوك شرق و غرب حاصل شد كه بر پايه آن اگر بلوك شرق (پيمان ورشو) خود را منحل كند، اتحاديه اتلانتيك شمالي (ناتو) هم دست كم از صورت نظامي خارج خواهد شد كه ديديم پس از انحلال پيمان ورشو چنين نشد و «ناتو» دست به توسعه خود در قلمرو سابق پيمان ورشو هم زده و حتي وارد خاك شوروي سابق شده است و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زماني که اَرشَك (اَشك يكم) كوشش خودرا براي نجات ايران آغاز کرد
مورخاني كه روي تاريخ ايران باستان كار كرده اند در اين كه اَرشَك (اَشك يكم) حكمران خراسان ـ خراسان بزرگتر ـ كوشش پي گير خودرا از اكتبر سال 256 پيش از ميلاد براي نجات ايران آغاز كرده بود متفق القول هستند و دو مورّخ آمريكايي ــ ساندرسون و لامبرتون ــ در سال 1900 ميلادي، بر پايه محاسبات تقويمي، آغاز اين تلاش را 25 اكتبر آن سال اعلام داشتند.
     اسكندر مقدوني پس از فتح ايران، هر شهر ايرانزمين را به يك حكمران محلي سپرده بود و سياستي را به اجرا گذارده بود كه هيچكدام از اين حاكمان نتوانند با هم برسر تاسيس دولت واحدي در ايران كنار آيند.
     سلوكي ها ـ جانشينان اسكندر در ايران ـ در انتاكيه و سلوكيه مي نشستند و نظارت دقيقي بر همه ايران به ويژه خراسان بزرگتر نمي توانستند داشته باشند. به علاوه، از آغاز دهه 260 پيش از ميلاد ميان آنان و جانشينان اسكندر در مصر دشمني و رقابت شديد پديد آمده بود. جانشينان اسكندر در خاك اصلي يونان هم با بپاخيزي هاي محلي روبه رو بودند. از سوي ديگر روميان نيز داشتند قدرت مي گرفتند، ولي در آن زمان توجه روميان عمدتا معطوف به كارتاژي ها (شمال افريقا به مرکزيت تونس امروز) بود كه از قدرت دريايي چشمگير برخوردار بودند و شبه جزيره ايتاليا را تهديد مي كردند. در اين وضعيت، اَرشَك از طايفه ايراني پارت ــ يكي از سه طايفه تشكيل دهنده قبيله واحد آرين هاي جنوبي كه به فلات ايران مهاجرت كرده بودند ـ و در خراسان بزرگتر (ازکوههاي پامير ـ شرق تاجيکستان امروز ـ تا شرق درياي کَسپين = قزوين ـ درياي مازندران، يا درياي گرگان و از جمله منطقه دامغان) مي زيستند تصميم به نجات حاکميّت ملّي و احياء دولت واحد ايران گرفت و با حكمرانان مناطق مجاور ازجمله سُغديا (تاجيكستان امروز) تماس گرفت و آنان را همفكر خود ساخت و در زماني كوتاه همه خراسان تا کوههاي پامير و رود سيحون (سيردريا) را تحت يك پرچم متحد ساخت و روابط اين منطقه را با سلوكي ها كه درگير استقلال طلبي شهرهاي آسياي صغير (ترکيه امروز) بودند قطع كرد و شهر «نسا» را [در شمال سرخس] ساخت كه به نام او « اشك آباد» خوانده مي شود. [اشک آباد اينک پایتخت ترکمنستان و معلوم نيست كه چرا در ايران امروز هنوز «عشق آباد» تلفظ مي شود. اين تلفظ بر اثر تلقین روس های تزاري بود که در دولت وقت تهران (دولت قاجارها) نفوذ داشتند و پس از افتادن مناطق شمال شرقي ايران از طريق سازش با دولت لندن که افغانستان را از ايران جدا کرده بود به دست آنان ـ اين قسمت از متصرفات روس ها بعدا و در قرن بيستم ترکمنستان نام گرفت که پس از فروپاشي جماهير شوروي استقلال يافته است.].
     اشک يکم سپس گرگان، مازندران و نواحي اطراف را آزاد كرد و در جنگ سال 250 پيش از ميلاد بر سلوكي ها پيروز شد و شهر صددروازه (دامغان) را نامزد پايتختي ايران كرد.
     پس از اشک يکم برادرش «تيرداد» كه مورخان عنوان اَشك دوم بر وي نهاده اند در همين شهر در مراسمي كه بر پا شده بود برجاي او نشست و افتخار احياء دولت مستقل و واحد ايران را با شكست دادن کامل سلوكي ها نصيب خود ساخت و از اين زمان به بعد، مورخان شرق، اين دودمان را «اشكانيان» و مورخان غرب «پارتيان» خوانده اند كه شيفته فلسفه يونان و دمكراسي بودند و مطالعه افكار فلاسفه يوناني كه از زمان اسكندر در ايران رواج يافته بود و فراگرفتن دست كم مقدمات خواندن و نوشتن زبان يوناني به عنوان زبان علمي وقت تا مدتي صورت مي گرفت. دولتِ اين دودمان داراي نوعي پارلمان بود و نصب و عزل ژنرال هاي ارشد در دست شاه نبود كه خود او هم منتخب سناي ايران (مِهستان) بود. گاهي مهستان نظر به شايستگي، شخص شاه را ژنرال ارشد اعلام مي كرد كه در اين صورت بايد همراه با يکان هاي ارتش به جنگ مي رفت. به خاطر اين كه سكه هاي اشكاني بين المللي باشد يك سوي سكه را به يوناني ضرب مي كردند كه زبان علمي آن زمان بود. براي نزديك بودن به قلمرو روم، اشكانيان بعدا شهر تيسفون (واقع در جنوب بغداد) را در كنار دجله ساختند و پايتخت را به اين شهر منتقل كردند كه تا قرن هفتم ميلادي پايتخت ايران بود. روميان در دوران اشکانيان، اَبَرقدرت غرب شدند و رقيب اشکانيان، که اَبَرقدرت شرق بودند و درگيري اين دو قدرت عمدتا در سرزمين سوريه صورت مي گرفت. تاريخ نگاران، سوريه را در طول 3 هزار سال، محل برخورد قدرت ها نوشته اند ـ از دوران قدرت آشور و بابِل تا همين امروز و افزوده اند که پيروز اين درگيري، قدرت جهاني شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که خسروانوشیروان درگذشت ـ پیروی لنین از ابتکار خسروانوشیروان با ذکر نام او در بخشنامه اش
خسروانوشيروان شاه وقت ايران از دودمان ساسانیان پس از 48 سال حكومت 26 اكتبر سال 579 میلادی درگذشت. وی مبتکر اصلاحات اداری ـ قضایی متعدد بود که درجهان الگو شده اند ازجمله دریافت و رسیدگی مستقیم رئیس کشور به نامه ها، پیشنهادها، انتقادها و شکایات اتباع (پِتیشن).
     درست یک سال پس از پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه (انقلاب 25 اکتبر 1917)، لنین در بخشنامه اکتبر سال 1918 خود ضمن اشاره به ابتکار خسروانوشیروان مبنی بر تماس مستقیم با مردم و ایجاد دفاتر در سراسر کشور برای دریافت نامه ها و شکایات شهروندان و اطلاع از وضعیت مردم، دستور داد که یک سازمان سراسری دریافت نامه ها؛ انتقادها و پیشنهادها در روسیه ایجاد و ماحصل کار در روزنامه حزب ـ پراودا (و بعدا روزنامه دولت؛ ایزوِستیا) منتشر شود و مستقیما به اطلاع او نیز برسد تا بفهمد که اشکال کار در کجاست.
    این اقدام لنین پس از درگذشت او کمرنگ شد و ... و مسائل ریشه دار لاینحل ماند، بر نارضایتی ها افزود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که سردارِ سپه (ژنرال رضا پهلوي) رئيس الوزراء شد
پهلوي يکم در آن زمان

سوم آبان 1302 (25 اكتبر 1923) سلطان احمد شاه قاجار ژنرال رضاخان پهلوي سردارِ سپه را رئيس الوزراء دولت ايران كرد و هشت روز پس از اين انتصاب عازم اروپا شد؛ رفتي كه بازگشت نداشت.
     اين ظاهر قضيه بود و جزئيات پشتِ پرده به دليل كار اساسي نشدن روي تاريخ معاصر ايران هنوز در دسترس نيست. تاريخ معاصر ايران عمدتا نقل قول و نقل خاطرات و كتاب هاي منتشره در هر دوره است كه نمي توانند دقيق و خالي از غرض باشند.
    در پي اين انتصاب، ژنرال رضاخان ضمن اشاره به كارهايي كه براي نوسازي ارتش ايران و دادن شكل واقعي به آن و برقراري امنيت در كشور به عمل آورده بود به اعلام برنامه كار خود پرداخت که طبق گزارش هاي وقت؛ پاسداري از حقوق كشور و اجراي دقيق قوانين و برقرارداشتن حكومت قانون و نظم و نسق را سرلوحه اين برنامه خواند.
    وي چند روز بعد وعده داد كه كساني كه با خارجي تماس داشتند و اين اقدام آنان به زيان وطن تمام شده است تنبيه خواهند شد و با اعلام اين مطلب نه تنها خواست كه شايعه هرگونه ارتباط غير متعارف خود با بيگانه را تكذيب كند بلكه انزجارش را از اين قبيل تماس ها آشكار سازد.
    به رغم اين وعده، بررسي پيشينه مدیران ارشد سازمان های دولتیِ دوران او نشان مي دهد که همان رجال [معلوم الحال] سابق بودند و بنابراین تا نیمه دهه بعد، تنها ظاهر کار تغییر یافت.
    با قدرت گرفتن هیتلر در آلمان و رفع تورّم پول در این کشور [که آلمانی هارا عاصی کرده بود] و پیش از او، رئیس دولت شدن موسولینی در ایتالیا و هر دو ـ رقیب و دشمن دولت لندن، رضاشاه تغییر روش داد و وارد اصل عمل شد و سوم آبان 1318 (25 اكتبر 1939 و چند هفته پس از آغاز جنگ جهاني دوم که با تعرض آلمان به لهستان جرقه آن زده شده بود) دكتر احمد متين دفتري داماد دكتر مصدق را كه شهرت ناسيوناليستي و هواداري از آلمان داشت و در آن راه تعصب مي ورزيد نخست وزير ايران كرد و تفسیرنگاران اروپايی نوشتند که بالاخره رضاشاه برای بیرون کشیدن ايران از زير بار نفوذ لندن وارد اقدام شد.
    درست دو سال بعد (شهريور 1320 ـ اشغال نظامي ايران) و پس از کناره گیری رضاشاه تحت فشار لندن، همان رجال [معلوم الحال] که رضاشاه در دهه دوم سلطنت خود برکنار کرده بود به مقامات سابق خود بازگشتند و ....
    در ایراندوستی پهلوی یکم تردید نیست که یک ایرانی اصیل بود و از میان توده مردم برخاسته بود ولی عیب کار، ضعف معلومات عمومي و تجربه سياسي او بود. اطلاعات و تجربه او در زمان به قدرت رسيدن، عمدتا «نظامي» بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که دكتر متين دفتري، يک ناسيوناليستِ ايرانيِ هوادار آلمان نخست وزير ايران شد و ...
دکتر متين دفتري
سوم آبان 1318 (25 اكتبر 1939) چند هفته پس از آغاز جنگ جهاني دوم و زماني كه اخبار پيروزي هاي آلمان گوش فلك را كَر كرده بود، رضاشاه پهلوي دكتر احمد متين دفتري داماد دكتر مصدق را كه شهرت ناسيوناليستي و هواداري از آلمان داشت و در اين هواداري تعصّب مي ورزيد نخست وزير ايران كرد.
    روزنامه هاي اروپاي غربي اين انتصاب را گامي براي نزديك شدن هرچه بيشتر رضاشاه به دولت وقت آلمان و جلب دوستي آن دولت قلمداد كردند و مطبوعات فرانسوي زبان نوشتند كه رضاشاه در باطن مي كوشد كه ايران از زير بار نفوذ انگلستان كاملا برهد و اينك فرصت مناسبي به دست آورده است.
     سه روز پس از انتصاب دكتر متين دفتري به نخست وزيري بود كه دولت ايران محرمانه به هيتلر اطلاع داد كه شوروي نسبت به ايران نظر سوء دارد و همين خبر بر سوء ظن هيتلر نسبت به استالين که با هم قرارداد عدم تعرّض داشتند و آلمان نيمي از لهستان را به شوروي بخشيده بود افزود. تحولات بعدي و يک خواست استالين در مورد ايران و بلغارستان از هيتلر باعث شد که پيشواي آلمان نسبت به استالين تغيير نظر دهد و به تدريج به قدري نسبت به وي دچار سوء ظن شود كه به رغم نظر ژنرال هايش دستور تهاجم به شوروي را صادر كرد. هيتلر قبلا و در جريان مذاکرات با موسوليني براي انعقاد پيمان پولادين خواسته بود که مسکو وارد اين پيمان شود که موسوليني مخالفت کرده بود. به باور مورخان، اگر اين مخالفت و تعرض نظامي آلمان به شوروي نبود اينک جهان چهره ديگري داشت و نقشه هاي جغرافيايي اين نبود که مي بينيم.
    شنيده شده است كه دكتر متين دفتري هرگاه خبري از شكست نظامي آلمان در يك جبهه مي شنيد نه تنها آن را دروغ مي دانست بلكه غمزده و خشمگين مي شد و در ملاقات هاي خود با رضاشاه [که زبان ديگري جز فارسي نمي دانست] همه اش از پيروزي هاي آلمان مي گفت. مخالفان دكتر متين دفتري گفته اند كه همين تلقين هاي او و گفتنِ "خاطر مبارک آسوده باشد" باعث ترديد رضاشاه از اتخاذ يك سياست درست در آن شرايط شده بود كه بالاخره به اشغال نظامي ايران از سوي دولت هاي در حال جنگ با المان ـ انگلستان و شوروي ـ انجاميد. خيانت دو افسر ارشد و چند سياستباز باعث اشغال نظامي ايران شدند و گرنه، شکست دادن ارتش ايران در آن شرايط که شوروي داشت به زانو در مي آمد و شهر لندن توسط لوفت وافه، شبانه روز بمباران مي شد آسان نبود.
    پس از اشغال نظامي ايران توسط انگلستان و شوروي، با اين كه دكتر متين دفتري مدتي بود كه ديگر نخست وزير نبود به اتهام هواداري از آلمان و تشويق رضاشاه به حمايت از آن دولت به زندان متفقين افتاد و دو سال زنداني بود.
    دكتر متين دفتري بعدا سالها نماينده مجلس و سناتور بود و در سالهاي دهه 1340 از فعالان رديف اول مبارزه با آلودگي هوايِ تهران بشمار مي رفت. فعاليت او در اين راه از طريق نطق و مصاحبه و مذاكره با مقامات وقت به حدي بود كه او را «آقاي شماره يك ضد دود» لقب داده بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نام امير كبير بر سد كرج ـ اشاره اي به کارهاي او
امير کبير
بالاخره سوم آبان سال 1340 (25 اكتبر 1961) نام دولتمرد بزرگ و ايراندوست، امير كبير (ميرزا تقي خان فراهاني)، بر سد كرج گذارده شد.
     يكي از برنامه هاي امير كبير (متولد 1807 و مقتول در دهم ژانويه 1852)، انتقال آب رودخانه كرج به تهران بود كه با ساختن اين سد تحقق يافته است. امير كبير که ناجوانمردانه به دستور ناصرالدين شاه و در تبعيد در منطقه کاشان مقتول شده بود در زمان اقتدار، بر روي رود کرخه يک سد و در شوشتر يک پل ساخته بود و در عمران بندر خرمشهر تلاش بسيار کرده بود. امير کبير بود که در جريان مذاکرات صلح با عثماني همه مهارت خودرا بکار بُرد تا خرمشهر (محمره) به دست عثماني نيافتد.
    امير کبير آرزوهاي فراوان براي ايران داشت، دارالفنون را بنا نهاد و نخستين روزنامه منظم الانتشار ايران ــ وقايع اتفاقيه ــ را در سال 1850 ميلادي داير كرد و ....
    مورخان غرب امير کبير را يک مدير شايسته و ميهندوست توصيف کرده و نوشته اند که علاوه بر درباريان که امير کبير مواجب و نفوذ آنان را کاهش داده بود و نيز مادر شاه، دو دولت لندن و مسکو نيز در برکناري و تبعيد امير کبير به کاشان نقش داشتند زيراکه پيشرفت ايران و بيداري ايرانيان را به سود خود نمي دانستند. امير کبير از 12 ماه مي 1848 تا 13 نوامبر 1851 نخست وزير ايران بود. نخست وزيري وي همزمان بود با انقلابات اروپا.
    غلامحسين كرباسچي شهردار وقت تهران به پاس خدمات امير كبير به وطن، در ابتداي خياباني كه به نام اين مرد بزرگ است ميداني را به مجسمه او تزيين كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قصد خودکشی دو بانوی 17 ساله در یک شب در تهران، چرا؟
ماجرای دو بانوی 17 ساله که در یک شب در آبان 1345 دست به خودکشی زده ولی زنده مانده بودند و انگیزه و سبب قصد مُردن در جوانی را برای خبرنگار روزنامه اطلاعات بیان کرده بودند باز هم آموزنده واقع نشد و به خانواده ها درس نداد تا ازدواج سریع و بدون دقّت کافی را کنار بگذارند. هماهنگی، تناسب، شناخت کامل و ایده آل یکدیگر بودن شرایط اساسی زن و شوهر شدن و ایجاد جامعه خانواده است. اگر آن شرایط نباشد، جامعه خانواده که اساس آن کمک به یکدیگر برای رسیدن به هدف مشترک که همانا سعادت و خوشوقتی است ایجاد نخواهد شد و زن و شوهر جامعه ای که بقاء همیشگی داشته باشد تشکیل نخواهند داد و اجبارا وضعیت همخانه بودن (نوعی رومِیت) خواهند داشت. هدف مشترک داشتن از شرایط اساسی ازدواج دائم است، نه اینکه یک طرف قضیه قصد رسیدن به ثروت و طرف دیگر قصد نجات خود از تنهایی داشته باشد.
    کُپی گزارش دو قصد خودکشی از صفحه 18 شماره دوم آبان 51 سال پیش روزنامه اطلاعات در زیر آمده است. پرسش اینجا که آیا از درج چنین گزارش هایی درس گرفته شده است یا نه؟.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محسن رضایی، آبان 1394: در نبرد با «نفوذ» که آغاز شده است باید پیروز شویم ـ تحریم‌ها فرصت بوده است تا اقتصاد را به مسیر واقعی بازگردانیم
سردار سرلشکر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام [دبیر وقت] و فرمانده پیشین سپاه پاسداران انقلاب در یادداشتی که دوم آبان 1394 انتشار یافت به بررسی مذاکرات دوازده ساله پرونده هسته ای [تا آن زمان] پرداخته و در پایان آن این دو نکته را ذکر کرده بود:
    - ما از ماجرای هسته‌ای با کارنامه بهتری ـ هم در زمان دولت قبلی و هم در زمان دولت فعلی ـ می‌توانستیم بیرون آییم. تنها به یک مورد آن اشاره می‌کنم که تحریم‌های اقتصادی بهترین فرصت و تاریخی‌ترین موقعیت در ایجاد یک تحوّل اقتصادی بوده اند. ایران می‌تواند بسیاری از موانع تولید ملّی را از سر راه بردارد و از دل تحریم‌ها، اقتصاد کشور را از مسیر انحرافی به مسیر واقعی خودش بکشاند. البته رهبر انقلاب سیاست‌های این تحوّل را به مجلس و دولت ابلاغ کردند. اگر این سیاست‌های کلان اقتصادی به درستی اجرا می‌شد، وضعیت اقتصادی مردم و کشور حتی باوجود تحریم‌های اقتصادی چند برابر امروز بهتر شده بود. در فرصت مناسب برای درس گرفتن و نه محکوم کردن کسی باید به این مسئله رسیدگی شود.
    - ما از یک نبرد واقعی با سربلندی بیرون آمدیم، ولی بلافاصله وارد نبردی نوین ـ نبرد با «نفوذ» شده‌ایم. ماجرا این است که می‌خواهند از طرفی نفوذ معنوی ما را در منطقه یعنی در عراق، سوریه، لبنان، یمن، فلسطین و بحرین و جهان اسلام از میان بردارند و از سوی دیگر نفوذ خود را به داخل کشور گسترش دهند. باید در نبرد با نفوذ نیز پیروز شویم.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آبان 1394، فرشاد مؤمنی کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه نسبت به ایجاد رانت به بهانه توزیع 10 میلیارد دلار و سرمایه‌گذاری هشدار داد
روزنامه کیهان (وابسته به دفتر رهبری) در صفحه 2 شماره یکشنبه سوم آبان 1394 خود اظهار نظر فرشاد مؤمنی کارشناس اقتصاد و استاد دانشگاه را منتشر کرد. به گزارش کیهان، فرشاد مؤمنی در ارزیابی سیاست‌های جدید اقتصادی دولت برای خروج از رکود تورّمی ‌گفته بود که نکته اول درباره مجموعه مطالبی که از سوی رئیس‌جمهور، سخنگوی دولت، وزیر اقتصاد، و رئیس بانک مرکزی انتشار عمومی پیدا کرده، سوگیری غیرعادیِ ترجیحات و اولویت‌هایی است که به نفع غیرمولّدها و به زیان عامه مردم و به ویژه تولیدکنندگان دیده می‌شود.
    مؤمنی گفته بود: اگر دقّت کرده باشید بخش اعظم فعالیت‌های مربوط به پتروشیمی‌ها آمیزه‌ای از برخورداری‌های رانتی غیرعادی و تکیه تقریبا انحصاری به خام‌فروشی است. بنابراین، تشویق این فعالیت‌ها و دامن‌زدن به سودآوری بیشتر آنها فقط می‌تواند اختلالات موجود در اقتصاد ملّی را افزایش دهد و کمکی به بهبود اوضاع کشور نمی‌تواند بکند. شبیه به این مسئله در مورد بانک‌ها هم مطرح است، بانک‌ها غیرعادی‌ترین سودآوری‌ها را داشته‌اند و در این میان بانک‌های خصوصی (بنا به گزارش‌های رسمی) بیشترین نقش را در ایجاد فضای رانتی و سوداگرانه به ویژه در افزایش‌های مربوط به قیمت دلار و سکه و مستغلات ایفا کرده‌اند.
    این استاد دانشگاه علّامه در پاسخ این سؤال که دولت به عنوان راهکار حمایتی از تولید، قصد دارد 10 میلیارد دلار با هدف سرمایه‌گذاری برای تولید اختصاص دهد. آیا این رقم به تولید کمکی خواهد کرد؟، گفته است: این روش، بسیار خطرناک است. کسانی که اقتصاد سیاسی ایران را می‌شناسند، می‌دانند یکی از محمل‌ها برای توزیع رانت در اقتصاد سیاسی ایران اختصاص دادن منابع ارزی و ریالی به نام تولید است. بنابراین، تا زمانی که دولت برنامه‌ای برای تخصیص این 10 میلیارد دلار ارائه ندهد، این خطر وجود دارد که به نام تولید با تجدید بحران رانت‌جویی و تشدید بحران مقیاس تولید مواجه شویم. در دو سال و اندی که از عُمر همین دولت می‌گذرد نیز مشاهده شده است که پس از اینکه فشارهای بین‌المللی ناشی از برنامه‌ هسته‌ای ایران کاهش یافت از کانال منابعی که در چین در اختیار ما قرار داده شده بود، دلارهای نفتی کشور به فعالیت‌هایی اختصاص یافت و ماشین‌آلاتی وارد شد که ما در آن حیطه‌ها اکنون نیز با مازاد بیش از حد ظرفیت تولید روبه‌رو هستیم. بنابراین، می‌توان با اطمینان به دولت هشدار داد اگر این تزریق‌ها مبتنی بر برنامه نباشد و منطق راهبردی آن مشخص نشده باشد، تنها می‌تواند رانت‌ها و چالش‌های موجود را تشدید کند، بدون اینکه کمکی به افزایش عرضه در کل اقتصاد را به همراه داشته باشد.
    به اظهار فرشادمؤمني، کانون اصلی بحران، نیازهای اساسی بخش بزرگی از جامعه است که در گزارش‌ها اشاره‌ای به آن و برنامه‌ای برای آن مشاهده نمی‌شود و گویی دولت، عمدتا از طریق عنوان ارزشمند «تحریک هدفمند تقاضا»، می‌خواهد مشکل فروش برخی بنگاه‌های خاص و مورد نظر را حل و فصل کند، و گرنه به طور اصولی، «تحریک هدفمند تقاضا» باید مبتنی بر برنامه، و منطق آن نیز باید اولویت دادن به نیازهای اساسی مردم باشد. از طرفی «تحریک هدفمند تقاضا» بیش از آنکه ناظر بر اولویت ترویج مصرف‌های غیرضروری باشد، می‌تواند بر محور ایده راهگشای اولویت شغل بر یارانه ساماندهی شود.
    مؤمني همچنین گفته بود تا زمانی که بینش دولت حکایت از آن دارد که با تشویق فعالیت‌های مبتنی بر رانت و خام‌فروشی مانند پتروشیمی‌ها و تجارت پول مثل بانک‌ها می‌توان گرهی از اقتصاد را گشود، وضعیت بهبود نمی‌یابد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فرضيه هاي «ماکس ستيرنر» درباره افراد و انقلاب ـ آنارکيسم فردي ـ آزادي يعني رهابودن از خودخواهي ـ «مالکيّت» ارضاء خودخواهي است
تصوير Max Stirner
25 اکتبر سال 1806 «ماكس ستيرنر Max Stirner» فيلسوف آلماني به دنيا آمد كه چند نظريه ازجمله Nihelism نوين (نفي چيزي که مورد قبول عامه است) را ارائه داد و اورا از پدران فلسفه Existentialism و فلسفه Anarchism (آنارکيسم فردي) بشمار آورده اند.
    به باور ستيرنر، هيچ تحول اساسي در جامعه بدون ارتقاء سطح آگاهي هاي مردم نهائي نخواهد شد.
    او که در باوارياي آلمان به دنيا آمده بود و 26 ژوئن 1856 درگذشت و مطالعه وسيع درباره انقلاب فرانسه و انقلاب هاي پيش از آن و از آغاز تاريخ داشت براي «آزادي» تعريف تازه نوشته و آن را به فرد تعميم داده و نوشته است که آزادي دروني که همان آزادي روان است عبارت است از آزاد بودن فرد از خودخواهي. وي حرص مالکيت زدن و مقام و برتري داشتن و تجاوز به اموال و حقوق ديگران را حس خودخواهي دانسته و گفته است فردي که داراي اين احساس باشد آزاد نيست و برده اين احساس است که اواخر عمر و يا در دوران ناتوانمندي، اورا دچار انبوه مي سازد حال آنکه عمر انسان بايد با خوش و راضي بودن او به پايان برسد.
    اين نكته نيز از اوست: «كساني كه به گذشتگان خود احترام نگذارند، ميهنشان را هم دوست ندارند و نمي توان با اطمينان گفت كه دوستان و نزديكان خودرا هم واقعا و دائما دوست داشته باشند و در عقايدشان پابرجا بمانند».
    ستيرنر که عقايد هگل را مطالعه و از معتقدان به فلسفه تاريخ (تکرار رويدادها) بود در تشريح فرضيه آنارکيسم فردي گفته است وقتي که ظلم و حق کُشي در يک جامعه باشد که ناشي از احساس خودخواهي و برتري جويي افراد است، افراد تحت ستم که قادر به برقراري عدالت و احقاق حق از طريق توسل به دولت و مديريت جامعه نيستند دست به اسلحه و هرگونه وسيله تخريب خواهند برد زيراکه که چيزي جز جان خود ندارند که از دست بدهند و اين افراد منفردا و يا به صورت گروههاي کوچک عمل مي کنند تا در قالب حزب و گروه بزرگ، و عمل آنان واکنش به ظلم و زور و تبعيض است [انفجارهاي انتحاري و تيراندازي به جماعت از آغاز قرن 21 مصداق عقيده ستيرنر خوانده شده اند].
     وي با بررسي علل شکست محدود انقلاب فرانسه و مشاهده عيني انقلابات سال 1848 اروپا گفته بود: "براي برانداختن نظام كهن، مي توان از مردم معمولي استفاده كرد، ولي براي سپردن كارهاي دولتي به آنان، نه. هر جنبش اجتماعي بايد تاريخ انقلاب فرانسه را از نظر دور نداشته باشد و اشتباهات آن را تکرار نکند که بزرگترين عيب آن تخريب بي رحمانه گذشته، خشونت و سپردن کارها به نااهل بود.".
    روس ها پس از پيروزي انقلاب اكتبر 1917 به اين اندرز گوش نكردند و سرانجام شوروي از درون فروپاشيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
اعتراض 650 روشنفكر مصري به روند انتخاب «رئيس جمهوري» که آغازِ پايانِ کارِ حسني مبارک بود
25 اكتبر 2004 ششصد و پنجاه سياستمدار، روزنامه نگار، و روشنفكر مصري خواستار محدود شدن طول رياست جمهوري مصر به دو دوره شدند و تاكيد كردند كه بر تحقق اين خواست خود پافشاري خواهند كرد. اين گروه ترديد كرده بودند كه حُسني مبارك رئيس جمهوري وقت بخواهد در اكتبر سال 2005 جاي خود را به ديگري بدهد.
     اين معترضان گفته بودند که جانشين شدن پسر 41 ساله حُسني مبارک ـ جمال را هم اگر تنها نامزد جناح حاكم باشد نمي پذيرند و جمال، تنها مي تواند در رديف ساير نامزدها قرار داشته باشد و انتخاب او بسته به نظر اكثريت مردم مصر خواهد بود.
    معترضان اعلام كرده بودند كه چهار دوره رياست جمهوري حُسني مبارك از طريق انتخاباتي نظير رفراندم (بله يا نه) انجام شده كه مغاير دمكراسي است ـ وقتي که انتخابات يک نامزد داشته باشد، مي شود رفراندم. به علاوه، دمكراسي براي فراهم ساختن فرصت هاي برابر براي اعضاي جامعه است و رئيس جمهوري شدن هم يكي از اين فرصت ها است كه اگر تامين نشود آسيب بزرگي خواهد بود به همه كشور و محروم شدن جامعه از افراد بهتر خود.
    معترضان در بيانيه مفصل خود، رياست جمهوري بيش از دو دوره را نوعي سلطنت توصيف کرده بودند كه در اين شکل، معنا ندارد كشور «جمهوري» خوانده شود.
    اين اعتراضات متناوبا ادامه داشت که از سال 2010 شدت و وسعت بيشتري به خود گرفت و سرانجام به کناره گيري و محاکمه حسني مبارک و ....
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
«نسا» شاعره پارسي سراي تاجيكستان که در جواني درگذشت
نسا

بيست و دوم اكتبر 2005 اعلام شد كه بانو دكتر نسا جوره يوا (جورزاده) شاعره نوپرداز تاجيكستان در شهر خُجَند حاكم نشين ايالت سُغد بر اثر حمله قلبي فوت شده است. وي يك روانپزشك 41 ساله فارغ التحصيل دانشگاه مسكو بود.
    دكتر نسا كه داراي دو فرزند بود به هر دو زبان پارسي و روسي شعر مي گفت. چهار مجموعه شعر به پارسي از او انتشار يافته است كه قريحه اين شاعر پُراحساس و مهربان و مردمدوست را منعكس مي كنند. عناوين اين مجموعه ها كه درد و خواست انسانها را بيان مي دارد از اين قرارند: «ياد تو»، «شمع گفته ها»، «دردها و زنان» و «نامه هايي از جنگ».
     سبك اين شاعره، تازه ترين نوع آن در زبان پارسي بشمار مي رود. وي خواست مردم معاصر خودزا به خوبي درك مي كرد و در اين زمينه مي سرود.
     بانو دكتر نسا سه بار از ايران ديدار كرده بود و از اين كه قوم ايراني در هرجا كه زيست كند مَنِش مهرباني، ميهمان نوازي و ساير خصائل مشترك نياكان را حفظ مي كند ابراز خرسندي كرده بود.
    دكتر نسا در تلويزيون تاجيكستان يك برنامه راهنمايي پزشكي نيز اجرا مي كرد تا مردم از خود مراقبت بهداشتي كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درگذشت نويسنده داستان «خانواده» که ظلم فئودال هاي چين را منعکس کرد در 101 سالگي
Ba Jin

هفدهم اكتبر 2005 «با جينBa Jin» از نويسندگان قرن 20 کشور چين در يكصد و يك سالگي درگذشت. نوشته هاي وي به بيداري چينيان كمك بسيار كرد.
    «با» 25 نوامبر 1904 به دنيا آمد و در سال 1927 داستان «تخريب» را در پاريس نوشت. داستان او؛ «خانواده» كه در آن ظلم فئودال هاي چين را منعكس كرد در چين وقت توفان بپا ساخت و باعث تقويت جنبش هاي «خواهان تغيير وضعيت» در اين کشور شد.
    وي که يك بار هم به رياست كميته نويسندگان چين برگزيده شد به موازات داستان نگاري، براي روزنامه هاي چين هم مقاله مي نوشت و همواره در كنار كشاورزان و كارگران بود و اندوه و مشکلات آنان را منعکس مي کرد تا توجه مقامات به رفع آنها جلب شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
قطع پيشروي ارتش مسلمانان در اروپاي غربي
CHarles Martel

به نوشته «ريچارد گريدانوس» مؤلف «تاريخ اسپانيا»، 25 اكتبر سال 732 ميلادي ارتش مسلمانان كه تا پواتيه در فرانسه پيش رفته بود در جنگ منطقه «تور» از سپاه شارل مارتل CHarles Martel رئيس دولت فرانك ها شكست خورد و به قلمرو مسلمانان در اسپانيا (اندلس ـ اندلوس ـ اندلوسيا) بازگشت و از آن پس، مسلمانان در صدد گسترش قلمرو خود در آن سوي شبه جزيره ايبريا (اسپانيا و پرتغال) برنيامدند.
     علت شكست «تور» را، كشته شدن عبدالرحمن (ابن عبدالله) حكمران اندلس نوشته اند كه نيروهاي مسلمان با از دست دادن فرمانده خود دست به عقب نشيني ناگهاني زدند.
    عبدالرحمن براي گرفتن فرانسه و پيشروي به سوي شمال و غرب آن (قلمرو فرانک ها) يك ارتش 80 هزار نفري را آماده كرده بود كه در ميان آن، واحدهايي از شام (سوريه، لبنان، اردن و فلسطين) و يمن وجود داشت.
    اين لشکرکشي با تصويب هشام ابن عبدالملك حكمران اموي وقت (دمشق) صورت گرفته بود. عبدالرحمن خود از مردم يمن بود كه قبلا به عنوان يک افسر ارتش به اندلس فرستاده شده بود. هدف او تصرف همه گل (گاليا ـ گالاتيا مركب از فرانسه، سويس، بلژيك و قسمت كوچكي از جنوب آلمان و هلند امروز = قلمرو دولت فرانک ها) بود.
    با اين پيروزي، شارل مارتل امپراتوري بزرگي را تشكيل داد كه شارلماني وارث آن شد.
    (ساير مورخان با کمي اختلاف، سالروز جنگ تور را به دست داده اند که در جاي خود در اين تاريخ آنلاين آمده است)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكست صليبيون آلماني از سلجوقيان ـ اشاره ای به 3 نبرد سلجوقیان آناتولی (ترکیه) با صلیبیون
سلجوقيان كه در پي پيروزي سال 1071 بر روم شرقي، بخشي از آناتولي (ترکيه امروز) را در تصرف داشتند 25 اكتبر سال 1147 با گروه آلماني نيروهاي صليبيون اروپايي وارد جنگ شدند. اين نبرد در منطقه «دوري لائوم Dorylaeum ـ اسكي شهر امروز تركيه = شهر كهن» روي داد كه ضمن آن از نيروي 20 هزار نفري صليبيون آلماني تنها دو هزار تَن زنده ماندند و كنراد سومConrad III فرمانده آنان ناچار شد كه به گروه فرانسوي كه از راهي ديگر عازم فلسطين بودند بپيوندد.
     گروه فرانسوي نيز موفق به انجام برنامه اش نشد و به اين لحاظ، مورخان لشكركشي دوم صليبيون را «يك شكست» نوشته اند.
    21 اکتبر 1096 قلیج ارسلانِ سلجوقی از عموزادگان ملکشاه و نوه قُتَلمِش Qutalmish که بر مناطقی از آناتولی (عمدتا مناطق مرکزی و شمالی غربی آناتولی ـ ترکیه امروز) حکومت داشت نیروی صلیبیون را که از اروپا برای آزاد کردن زادگاه و آرامگاه مسیح به حرکت درآمده بود شکست داده بود. نبردِ طرفین در منطقه نیکائی (ایزنیک کنونی) ـ جنوب مَرمره روی داد. ولی نیروهای نظامی قلیج ارسلان در نبرد یکم جولای 1097 با دسته دیگری از صلیبیون اروپایی در 330 کیلومتری جنوب استانبول موفقیت پیشین را نداشتند.
    نخستین دسته های صلیبیون اروپایی، افرادی خودجوش بودند و هیچ دولتی آن را ترتیب نداده بود. افراد این گروهها عمدتا کشاورز و یا خُرده مالکان بودند و شاهزادگان و فئودال ها بر آنان فرماندهی داشتند و در کتاب هایِ تاریخِ انتشار یافته در خاورمیانه، از این عملیات اولیه صلیبیون به عنوان «لشکرکشی اَربابِ ملک» نام برده شده است. ملکشاه سلجوقی دز 1092 پس از 20 سال سلطنت درگذشت و قلیج ارسلان که در اصفهان نزد او بود به آناتولی بازگشته و بر جای پدرش سلیمان سلجوقی نشسته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روز انقلاب بُلشِويكي (مارکسيستيِ) روسيه در اکتبر 1917 - علل انقلاب و دلايل فروپاشي
منظره يك خيابان سن پترزبورگ (پتروگراد) در جريان انقلاب


     25 اكتبر، سالروز انقلاب سوسياليستي روسيه به رهبري لنين معروف به انقلاب بلشويكي (توده اي) Bolshevik Revolution است كه در اين روز در 1917 پيروز شد ولي نظامي كه برپايه ايدئولوژي آن ايجاد شده بود در آخرين روز سال 1991 پس از 74 سال حكومت فروپاشيد. در تقويم آن زمان روسيه (تقويم ژوليان)، «هفتم نوامبر» سالروز انقلاب بود، بنابراين «25 اكتبر» طبق تقويم گريگوري است كه اينك بين المللي شده و تاريخ رويدادها (كتب تاريخ) را به آن مي نگارند.
     انقلاب بلشويكيِ اكتبر در حقيقت سومين مرحله از انقلاب روسيه در طول سال 1917 بود. انقلاب اول توسط ليبرال ها، و انقلاب دوم كه موفق به وادار كردن تزار نيكلاي دوم به تفويض اختيارات شد در فوريه همان سال توسط چپگرايان و ناسيوناليستها انجام شده بود كه «كرنسكي» را رئيس دولت موقت كرده بودند.
     در انقلاب بلشويكي كه ساعت 9 و 45 دقيقه شب با شليك توپ از سوي رزمناو آيورورا به اوج شدت رسيد، كمونيست ها (بلشويك ها)، سوسياليست هاي انقلابي و مِنشويك ها (اقليت ـ سوسيال دمکراتها) شركت داشتند و انقلابيون ساعت 2 بامداد كاخ زمستاني محل استقرار دولت را در شهر پترو گراد (سن پترزبورگ) گرفتند كه از آن واحدهاي قزاق و نيز واحدهاي دانشجو (دانشكده افسري) دفاع مي كردند. دانشجويان نظامي به كمك قزاق ها فراخوانده شده بودند. در اين روز برخي از نظاميان بويژه افراد نيروي دريايي به انقلابيون پيوسته بودند.
     در پي سقوط كاخ و دستگير شدن بيشتر مقامات ارشد، لنين پيروزي انقلاب و بركناري دولت وقت (دولت کرنسکي) را اعلام داشت و اداره امور روسيه به دست كنگرهِ ساويت ها مركب از 649 كمونيست، سوسياليست و مِنشويك سپرده شد. لنين تاكيد داشت همه كساني كه معتقد به نوعي سوسياليسم هستند در احراز مقامات و اداره امور مشاركت داشته باشند ولي بعدا «لئون تروتسكي» سوسياليست هاي ميانه رو را مُشتي ورشكسته و فرصت طلب خواند و به دورانداخت و برجاي كنگره ساويت هاي سراسر روسيه، شوراي كميسرهاي خلق مركب از نمايندگان كارگران و كشاورزان بلشويك را مستقر ساخت، پرچم دولتي با علامت داس و چكش را رسميت بخشيد و مصادره اراضي اشراف، مالكان بزرگ و حتي كولاك ها (خرده مالكين) و كارخانه ها، بانك ها و كارگاهها را اعلام داشت و همين جهش كه مورد نظر لنين نبود و آن را روالي منطقي نمي دانست باعث شد كه سنگ اول كج گذارده شود.
    «منشويك ها» جامعه روسيه را براي قبول «سوسياليسم مطلق = مارکسيسم و هرگونه جهش» آماده نمي ديدند و در مرحله نخست، خواهان تعديل ثروت و توزيع درآمدها و مخالف پاكسازي گسترده ادارات و سازمانها بودند و موافق واگذاري مقام ها به افراد آزموده، نه كارگر و كشاورز و تنها به دليل عضويت در حزب و شركت در انقلاب. منشويک ها به رهبري ژوليوس مارتور در سال 1903 از بدنه حزب سوسيال دمکرات زحمتکشان روسيه که به دست راديکال ها افتاده بود جدا شده بودند و چون در اقليت بودند به منشويک (به زبان روسي: اقليت) معروف شدند. با وجود اين، به موازات اکثريت (به زبان روسي: بلشويک) عمل مي کردند و همراه اکثريت (سوسياليست هاي پيرو مکتب مارکس) بودند.
     بلشويک ها از 1918 عنوان حزب کمونيست برخود گذاردند. لنين رهبر اکثريت (بلشويک ها و بعدا کمونيست ها) نيز معتقد به سير تكامل تدريجي و پس از کسب موفقيت در هر مرحله، رفتن به مرحله ديگر سوسياليستي كردن بود ولي به دليل ضديت غرب با انقلاب اکتبر و لشكركشي انگلستان، فرانسه، آمريكا و ژاپن به روسيه و آغاز جنگ داخلي مصلحت نمي ديد (و يا قادر نبود) كه با كارهاي افراطي تروتسكي مخالفت كند مخصوصا كه تروتسكي به فرماندهي خود، ارتش سرخ را به وجود آورده بود. سه دولت انگلستان، فرانسه و آمريكا «آلمان» را حامي دگرگوني روسيه مي دانستند زيرا كه قبلا روسيه متحد با آنها در جنگ (جنگ جهاني اول) با آلمان، اتريش و عثماني بود. ده روز طول كشيد تا انقلاب بر مناطق اطراف پايتخت وقت (سن پترزبودگ) حاكم شود و ....
     پيروزي انقلاب روسيه عمدتا به دليل نارضايي مردم از فئوداليته موجود، تبعيضات، انحصارها، نابرابري هاي اقتصادي ــ اجتماعي، وجود فساد در دستگاههاي دولتي و بوروكراسي خسته كننده آن بود.
     پس از مرگ لنين، جانشينان او به تدريج از مردم جدا شدند و به تجمل گرايي و قدرت طلبي و خودخواهي روي آوردند كه چاپلوسي مقامات پايين تر، دروغ و رياكاري را به دنبال داشت. از آنجا كه مقامات حزب و دولت مردماني بي تجربه و برخاسته از ميان قشر كم سواد و بي اطلاع بودند به جاي ترويج سوسياليسم از راه آموزش (مدارس و مطبوعات) و ساخت افراد مومن و وفادار به اين مسلك و تفهيم منافع انساني آن از طريق انعكاس بدي ها و نارسايي نظامهاي ملل ديگر، به روشهاي ديگري ازجمله خشونت و استبداد متوسل شدند و سوسياليسم را در وضعيتي قراردادند كه سرانجام به شكست كشانده شد. سوسياليسم روسيه بر پايه عقايد ماركس و لنين بود و بايد نسل هايي مي ساخت كه به مباني آن با تمام وجود وفادار بمانند و يا دست كم به آساني از آن عقب نشيني نكنند. بنابراين به باور انديشمندان، انقلاب شوروي نخست دچار شکست فرهنگي شد و سپس اقتصادي - سياسي و خيانت برخي از مقامات و يا اشتباهات و غفلت آنان. مائو که متوجه رو به شکست فرهنگي رفتن نظام شوروي شده بود؛ درچين دست به انقلاب فرهنگي زد که دير شده بود و عُمرخودش به پايان رسيد و جانشينان او و بويژه از سال 1982 با حفظ عنوان کمونيست (روي کاغذ) بازگشت به نوعي کاپيتاليسم را آغاز کردند و غرب با شريک اقتصادي شدن با آنان به آن روند کمک کرد.
     سران روسيه شوروي در دهه دوم پيروزي، چون نظام خودرا شكست ناپذير مي پنداشتند، به تصور اينكه اگر روسيه يکپارچه را به صورت اتحاديه اي از مليّت ها درآورند آسانتر مي توانند ساير ملل را به داخل اين اتحاديه بكشانند، لذا آن را (امپراتوري تزاري سابق را) با خطوطي كه در دفاتر دربسته روي كاغذ كشيدند به كشورهاي متحده متعدد تقسيم كردند و نامش را اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي گذاردند كه اين اتحاديه در سال 1991 همانند يك اطاق برفي فروپاشيد و مسائل گرجستان و اوكراين و ... در سال 2008 ريشه در همان اشتباه داشت.
    فروپاشي اتحاد شوروي و استقلال اعضاي آن نيز نتيجه جاه طلبي سران محلي بود که مي خواستند بر اريکه قدرت بمانند و رئيس کشور باشند!.
    به هرحال، نفع آني انقلاب اكتبر 1917 روسيه براي ايران اين بود كه لنين همه دعاوي روسيه در ايران را كه طبق قراردادهاي متعدد بويژه موافقتنامه آگوست سال 1907 سن پترزبورگ بود لغو و ابطال کرد. طبق موافقتنامه سن پترزبورگ، انگلستان و روسيه ايران را به مناطق نفوذ خود تقسيم کرده بودند.
     شكست نظام حکومتي شوروي كه از اول هم جوامع فئودالي و شبه فئودالي امپراتوري تزاري روسيه آمادگي لازم براي پياده کردن «سوسياليسم مطلق» مخصوصا با «جهش» را نداشتند سبب تجديد نظر در فرضيه هاي سوسياليستي شده است. پيروان اين فرضيه ها كه نوعي سوسياليسم عملي و معتدل (دلخواه و مورد نياز مردم) را راه نهايي تامين سعادت بشر مي پندارند به كوششهاي خود براي يافتن راه حل ادامه مي دهند. بسياري از اينان به اين نتيجه رسيده اند كه فرضيه سوسياليسم حتي از نوع معتدل آن براي جوامع بشري نمي تواند متحد الاصول باشد و با شرايط و فرهنگ و رشد و نوع جامعه (مثلا کشاورزي و يا صنعتي و ...) بايد مطابقت داشته باشد و كار از سوسيال دمكراسي (همان را که منشويک هاي روسيه در دهه 1910 مي گفتند) آغاز گردد و در هر جامعه بر پايه فرهنگ ملي عملي شود تا قابليت هضم شدن داشته باشد (فرضيه هوگو چاوس) و در هر حال، جامعه آماده قبول آن باشد و آن را راه حل مشکلات بداند. هر «ايسم» براي پياده شدن موفقيت آميز نياز به مدير اجرا دارد که بدون چنين مديريت به شکست خواهد انجاميد (مثال: نبود مديريت واجد شرايط براي اجراي سوسياليسم در شوروي و اقمار آن).
    از گزارشهاي منتشره در رسانه ها چنين بر مي آيد که با فروپاشي شوروي؛ در بيشتر جمهوري هاي سابق عضو اين اتحاديه (آنها که فاقد نفت هستند) وضعيت مردم بهتر نشده و از ايجاد طبقه و تفاوت و نيز غارت اموال عمومي به نام خصوصي سازي راضي نيستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايجاد اتحاديه محور
هيتلر و موسوليني در ديداري که به امضاي «پيمان محور» انجاميد


    25 اكتبر 1936 هيتلر و موسوليني پيمان اتحاد امضاء كردند و اتحاديه محور (محور) بوجود آمد. اين نام را «گيولا گومبوسGyula Gombos» نخست وزير وقت مجارستان پيشنهاد كرده بود تا ساير كشورهاي هم ـ عقيده (ناسيوناليست) بر گرد محور باهم متحد شوند. بعدا ژاپن و چند كشور ديگر ازجمله روماني، بلغارستان، مجارستان و متحدين ژاپن و آلمان هم وارد آن شدند، حتي گروه هند آزاد به آن پيوست و پيمان آهنين نام گرفت. رضا شاه با منصوب كردن دكتر متين دفتري به نخست وزيري تصميم به پيوستن به محور داشت ولي مردد بود كه با اخطارهاي لندن و مسكو رو به رو شد و ايران به اشغال نظامي درآمد. دولت عراق نيز مدتي از هواداران محور بود. اشتباه هيتلر كه به شوروي حمله برد باعث شكست محور شد. مورخاني كه معارضه آگوست 2008 روسيه با اتحاديه اروپا و «ناتو» را تفسير كرده بودند گفته بودند كه اگر اين معارضه روزگاري جدي شود، اتحاديه اروپا سرنوشتي بهتر از «اتحاد محور» نخواهد داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مثال هايي كه موسوليني از تاريخ ايران زد
25 اكتبر سال 1932 موسوليني در سخنراني اش معروف به «مهلت 30ساله» گفت كه براي تحقق برنامه اصلاحات اجتماعي ــ اقتصاديِ اعلام شده و تجديد عظمت ايتاليا كه 15 قرن يك ابرقدرت بزرگ بود به 30 سال زمان نياز دارد و اين مدت را بايد بر سر كار باقي بماند؛ زيرا بيم دارد كه اگر كنار برود همه رشته ها پنبه شود. وي سپس به باور خود مبني بر نقش نوابغ و نخبگان در پيشبرد يك ملت پرداخت و براي اثبات مجدد ان اين بار به ذكر مثال هاي متعدد از تاريخ ايران كه هگل فیلسوف و فرضیه پرداز آلمانی آن را كامل ترين تاريخ دانسته است پرداخت و گفت:
    ايران هر زمان كه يك رهبر توانا و دلسوز داشته، عظمت و اقتدار هم داشته و مطالعه كارهاي كوروش، داريوش، اردشير پاپكان (اردشیر ساساني)، خسروانوشيروان، شاه عباس يکم، نادرشاه و ... اين واقعيت، و نقش نخبگان و نوابغ را در اعتلاي كشور ثابت مي كند. نادرشاه ايراني نمونه يك نابغه نظامي بود و اگر ترور نشده بود، وطن او اينك چيز ديگري بود و ...، من هم اگر در ميان راه كنار بروم و يا به ترتيبي، پيش از سي سالي كه گفته ام از صحنه خارج شوم به جايي كه بايد برسيم نخواهيم رسيد. نادرشاهِ ايران درست زماني كه بايد از آن همه جنگ و درگیری كه هزينه اش بر مردم عادي تحميل شده بود در جهت رفاه آنان نتيجه بگيرد كشته شد و همه چيز يك شبه بر باد رفت و ....
    اسناد متعدد در دست است كه نشان مي دهد موسوليني به ايران علاقه داشت و كمك بسيار كرد تا ايران داراي يك نيروي دريايي موثر شود كه بتواند انگليسي ها را از خليج فارس به دور اندازد. كشتي هايي را كه انگليسي ها در شهريور 1320 غرق و يا مصادره كردند موسوليني به ايران داده بود و افسران نيروي زميني ايران محرمانه و به دور از چشم انگليسي ها به ايتاليا جهت تحصيل فنون دريايي اعزام شده بودند که بعدا نيروي دريايي نوين ايران را به وجود آوردند كه اين نيرو انگليسي ها را از بسياري از پايگاههايشان در خليج فارس از جمله «باسعيدو» بيرون راند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پوزش خواهي از پدر ملّت، پس از گذشت هفت سال!
اگر روزنامه هاي دهه 1950 تا 1964 را مرور كنيد پر از شرح مبارزات دكتر «كنِت كائوندا» است كه براي كسب استقلال وطن خود زامبيا از استعمار انگلستان تلاش مي كرد. مبارزات دكتر كائوندا المثناي مبارزات گاندي در هند بود و رنگ خشونت نداشت. انگلستان زامبيا را رودزياي جنوبي مي ناميد. بالاخره اين كشور در اکتبر 1964 استقلال يافت و زامبيايي ها كائوندا را پدر ملت خواندند و به سمت رئيس كشور برگزيدند و او از «صفر» شروع كرد و سازمانهاي دولتي را به وجود آورد و قوانين و ضوابط را پيشنويس كرد و ....
    كائوندا پس از كناررفتن از امور دولتي هم مراقب اوضاع بود تا طفلي را كه به وجود آورده بود پيش از رسيدن به سن بلوغ از دست نرود و در اين راستا در سال 1997 به رئيس جمهوري وقت هشدارداد كه زير ذره بين اوست و از دستگاه دولت بوي اختلاس به مشام مي رسد كه رئيس جمهوري وقت با استفاده از يك جلسه گردهمايي کائوندا را متهم به طرح توطئه كودتا كرد و به زندان افكند!.
    كائوندا كه انتظار اين را نداشت دست به اعتصاب غذا زد، که در پي آن برخي از زامبيايي ها رئيس جمهور را تهديد كردند و زندان كائوندا به حبس خانگي تبديل شد و پس از تغيير رئيس جمهور، دادستان تازه از كائوندا رفع اتهام كرد ولي به خاطر زندان و حبس خانگي از او عذرخواهي نشد؛ تا اين كه پس از گذشت هفت سال، 24 اكتبر 2004 كه رئيس جمهوري زامبيا به مناسبت چهل ساله شدن استقلال كشور از پدر ملت كه 80 ساله بود پوزش خواست و قول داد كه تعقيب قضايي رئيس جمهوري پیشین (فردی که کائوندا را متهم و زندانی کرده بود) به اتهام يك ميليون دلار اختلاس را دنبال كند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حمله نظامي آمريکا به کشور Grenada که در آن کمونيست ها بر ضد کمونيست ها کودتا کرده بودند!
25 اکتبر 1983 حمله نظامي آمريكا با ناو هواپيمابر و تفنگدار به كشور كوچك گرِنادا Grenada واقع در كارائيب (آنتیل جنوبی)، شش روز پس از كودتاي کمونیست هایِ هوادار کوبا در آن كشور و اعدام «بيشاپ Maurice Bishop» نخست وزير مارکسیست آن و همكارانش آغاز شد و گرنادا ظرف مدتي كمتر از يك هفته به اشغال نظامي آمريكا درآمد. کودتاگران؛ معاون و همکاران بیشاپ بودند و چون او متمایل به نزدیک شدن به دولت آمریکا شد دست به کودتا زدند و او را کشتند.
    سبب حمله، نگراني رونالد ريگن رئيس جمهوری وقت آمريکا از استقرار نظامی کوبا در گرِنادا بود، زیرا که کودتاگران از هواداران فيدل کاسترو بودند. دولت کوبا در حال ساختن يک فرودگاه بين المللي بزرگ در گرنادا بود و 600 مهندس و کارگر از کوبا به گرنادا فرستاده بود تا این فرودگاه را بسازند. همچنین 30 نفر روس به دولت گرنادا کمک مشورتی می کردند. يک موسسه آمريکايي در گرنادا مدرسه علوم پزشکي تاسيس کرده بود و 600 تن از دانشجویان و استادان آن آمریکایی بودند که محافظت از آنان بهانه حمله قرارگرفت. ریگن رئیس جمهوری وقت آمریکا پس از آغاز حمله اعلام کرد که چون جان دانشجویان آمریکایی در خطر بود راهی جز حمله نظامی نبود. دولت واشنگتن قبلا در زمينه حمله نظامي خود با دولت هاي منطقه کارائيب که جزاير کوچکي هستند مشورت کرده بود. در جریان حمله، کارگران کوبایی که مسلح بودند مقاومت کردند و سه نظامی آمریکایی کشته شدند.
    دولت گرنادا (تا سال 1974 مستعمره دولت لندن) که عضو جامعه مشترک المنافع انگلستان بود در مورد قصد آمريکا به حمله، براي دولت لندن تلگرام فرستاده بود که بعدا بانو تاچر نخست وزير انگلستان گفته بود که تلگرام به علت غلط نوشتن آدرسِ گيرنده! به موقع به او نرسيده بود! تا اقدام کند. حال آنکه ریگن او را در جریان قصد خود از حمله قرار داده بود!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که يک محافظه کار مذهبي رئيس جمهوری کشور سابقا کمونيست لهستان شد!
Lech Kaczynski

در انتخابات 23 اكتبر 2005 كشور لهستان «لخ كازينسكي Lech Kaczynski» كه يك محافظه كار متعصب كاتوليك است برنده شد. لهستان تا آغاز دهه 1990 يک کشور کمونيستي بود. به اين ترتيب، در انتخابات آن سال اروپا محافظه كاران شانس بيشتري داشتند. در انتخابات آلمان نيز حزب محافظه كار دمكرات مسيحي آراء بيشتري به دست آورده بود. نتيجه انتخابات لهستان همچنين ليبرال ها و هواداران سياست بازار آزاد را ناخرسند ساخته بود. كاتوليك ها برخلاف پروتستان ها از سرمايه داري افسار گسيخته حمايت نمي كنند.
     کازينسکي متولد 18 ژوئن 1949 در سانحه هوايي دهم اپريل 2010 در روسيه کشته شد. هواپيماي حامل او ظاهرا بر اثر بدي هوا و هنگام فرود آمدن در فرودگاه اسمولنسک شمالي سرنگون شد. در طول رياست جمهوري لخ کازينسکي که نزديک به 5 سال طول کشيد برادر دوقلوي او نخست وزير لهستان بود. لخ کازينسکي قبلا شهردار ورشو و از موسسان حزب قانون و عدالت بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتايج نظرسنجي از سالخوردگان بالاي 85 سالگی ـ اشتباهات رديف يک و ردیف دو آنان در طول زندگاني
25 اكتبر 2005 نتيجه نظرسنجي از سالخوردگان بالاي سن 85 سالگی و دهه نهم زندگی در چند كشور و ازجمله آمريكا درباره طول عُمر و اشتباهات اعلام شد.
     نتيجه اين نظرسنجي اين بوده است كه بيشتر اين سالخوردگان گفته بودند كه زندگي از نیمه دهه نهم عُمر [85 سالگی] و بعد از آن چندان لذت بخش نيست و يك زحمت پُرهزينه براي فرد، بستگان او و همچنين دولت است. با وجود اين، خواسته بودند كه بار هم زنده بمانند.
    از اين سالخوردگان درباره اشتباهاتشان سئوال شده بود که گفته بودند داشتن بيش از يکي ـ دو فرزند که نَه کمکي بود براي ايشان و نَه راضي بودن خود آنان [فرزندان]، و دائما در معرض اين پرسش با لحن انتقادي بوده اند که چرا ما را به اين دنياي پُر از مسئله آورده ايد، براي تحمّل زجر و بدبختي؟. دو اشتباه عمومي ديگر، بی دقّتی در همسرگزینی و کارکردن زياد به بهاي نخوابيدن کافي و نبردن لذّت کافی از جواني که همه اش حرص پول بود ـ پولي که آن را در اين دنيا باقي مي گذارند و بدون آن مي روند.
    همزمان با انتشار نتايج اين نظرسنجي، گزارش شده بود که با كشف داروهاي تازه و اعلام خواص مواد غذايي و نيز ورزش و همچنين مضار دخانيات و الکل در رسانه ها، طول عُمر در كشورهاي پيشرفته به 87 سال نزديک شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
Pavel Sviridov: ايجاد روسيه بزرگتر پیش از سال 2025
Pavel Sviridov
ادیشن انگلیسی پراودای آنلاین در گزارشی از قول پاول سویریدوفPavel Sviridov نوشته است که روسیه بزرگتر در ابعاد اتحاد شوروی، پیش از سال 2025 دوباره ایجاد می شود.
    سویریدوف برپایه معلومات خود از تاریخ، روانشناسی روس ها، ظرفیّت نظامی و وسعت خاک و اقتصاد بالقوه این کشور و روند وضعیت جهان و تفکّر و رفتار ولادیمیر پوتین پیش بینی خود را به پراودا داده است. نظرات پیشگویانه قبلی او که مسلّط بر فلسفه تاریخ است در موارد متعدد به تحقّق پیوسته است ازجمله بازگشت روسیه به مدیترانه، تأسیس اتحادیه اوراسیا و آغاز آن با سازمان تعاون و همکاری های شانگهای، ایجاد یک بانک جهانی با عضویت قدرت های در حال طلوع (بریکس) با هدف تغییر نظام پولی جهانی، فعال شدن مسکو در آسیای غربی و جنوبی.
    وی به پرودا گفته است که ایجاد دوباره یک امپراتوری بسیار بزرگ (مشابه روسیه تزاری و یا اتحاد شوروی) تکرار کابوس برای آمریکا خواهد بود.
    به نظر سویریدوف، روسیه بزرگتر به هر شکلی، پیش از سال 2025 ایجاد خواهد شد. این کشور [روسیه و چیزی مشابه روسیه تزاری] برگِرد محور روسیه کنونی، کزاخستان، بلاروس، اوکراین، ارمنستان و یا قرقیزستان ایجاد و به جذب متحد خواهد پرداخت. روسیه بزرگتر به صورت اتحادیه خواهد بود و ترتیبات به صورتی داده خواهد شد که اشتراک منافع محفوظ باشد و هیچیک از اعضاء درصدد انفصال بر نیاید و همه بدانند که اتحادیه برایشان سودبخش است: سیاسی، اجتماعی ـ اقتصادی. بدون اوکراین، روسیه یک استیت محلی (کشوری محدود) است و با اوکراین یک قدرت بزرگ.
    سویریدوف گفته است: آمریکا در قرن گذشته کابوس معارضه با شوروی را تجربه کرد که تکرار خواهد شد. ماجرای جاری اوکراین بازی اروپا برای جذب اوکراین نیست، این بازی آمریکاست که می کوشد مانع اتحاد مجدد اوکراین و روسیه و ایجاد امپراتوری شود. درگیری های کنونی هواداران روسیه در اوکراین، آغاز کار است، اینان از اتحاد با روسیه سود می برند. ما [روس ها و اوکراینی ها] یک ملت هستیم. اوکراین ادامه روسیه است. در نظر روس ها، اوکراین مادر شهرهای روسیه است که روسیه از آنجا (اوکراین ـ کِیِف ای یَن روس)) آغاز شد. ما ـ روس ها ـ آیندهِ تاریخ ساز بزرگی در پیش داریم .....
    در زیرچند پاراگراف از گزارش پراودا به عنوان سند کُپی شده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
اعتیاد به سیگار در ایرانِ سال 1348 ـ گزارشي از مؤلف اين تاريخ آنلاين در 22 اَمُرداد 1348
مؤلف این تاریخ آنلاین (نوشیروان کیهانی زاده) که به هزینه خود (بدون هرگونه چشمداشت) و با هدف ارتقاء معلومات عمومی و آشنایی با گذشته، تحولات و نظرات، آن را برای ایرانیان تألیف کرده است در اَمُردادماه 1348 با هدف آگاهی و هشدار، گزارشی مشروح (فیچر) در باره تاریخچه توتون، سیگار و تنباکو و میزان مصرف آن (در آن زمان) در ایران که نفوس آن 47 درصد امروز بود تهیه کرده بود که به امضای او در صفحه 5 شماره 12965 (چهارشنبه 22 اَمُرداد 1348) روزنامه اطلاعات درج شد. در آن زمان (47 سال پیش) وی از دبیران اطاق خبر آن روزنامه بود و علاوه بر این سَمَت، هر روز یک صفحه گزارش روز هم تهیه می کرد که در صفحه 5 به چاپ می رسید. در زیر کُپی بخشی از آن گزارش درج شده است تا نه تنها خطر دود سیگار، بلکه فیچرنویسی نیم قرن پیش را نشان دهد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پوتین در جریان یارگیری برای بازگرداندن روسيه به میدان معارضه قدرت



    پوتین رهبر روسیه که به نظر می رسد پس از بیدارشدن این کشور از خواب طولانی، پا در چکمه کرده است درجریان یارگیری دور تازه، سراغ مصر ـ دوست پیشین مسکو رفت و این حرکت را از دیدار دوستانه و گرم با السیسی رئیس جمهوری این کشور در اکتبر 2016 آغاز کرده است. گفته شده است که السیسی رنجش هایی از دولت واشنگتن داشت و پوتين که قبلا يک مأمور سازمان اطلاعات شوروي (در جريان جنگ سرد دو قدرت وقت) بود از آن فرصت استفاده کرد و به ديدار السيسي شتافت.
    مسئله سوريه در اکتبر 2019 به پوتين کمک بسيار کرد تا بکوشد در بخش هايي از آسياي غربي جاي آمريکا را بگيرد. اصحاب نظر رنجش کُردها از آمريکا را زيان ژئوپوليتيک بزرگي براي آمريکا توصيف کرده اند.
    عکس و تیتر از وال استریت جرنال
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در جریان جنگ بر سر موصل، دیدار ناگهانی و بدون اعلام قبلی وزیر دفاع آمریکا با مسعود بارزانی



     23 اکتبر 2016 و در جریان جنگ بر سر موصل با داعش، اَشتون کارتِر Ashton Baldwin Carter وزیر دفاع وقت آمریکا (کابينه اوباما) که به بغداد رفته بود، ناگهان و بدون اعلام قبلی، برای مذاکره با مسعود بارزانی رئیس وقت اقلیم کُردستان عراق به اِربیل رفت (عکس بالا). اشتون کارتر استاد رشته علوم سياسي در دانشگاه هاروارد بوده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 25 اكتبر
  • 0:   طبق نوشته های دوران باستان و محاسبات تقویمی، در چنین روزی در سال 2137 پيش از ميلاد ماه گرفتگي روي داد. اين نخستين بار بود كه يك ماه گرفتگي ثبت شده است.
        
        
  • 840:   طبق برخي محاسبات تقويمي، 25 اکتبر سال 840 (روزی چون امروز) زادروز يعقوب ليث از قهرمانان تجديد استقلال و حاکميّت ايران است که 39 سال عُمر کرد. وي که در سيستان بزرگتر به دنيا آمده بود در خوزستان فوت شد و در همانجا مدفون گرديده است.
        
        
  • 1662:   چارلز دوم پادشاه وقت انگلستان با دريافت پول از دولت فرانسه، بندر دونكِرك را كه از سالها پيش در اشغال نظامي آن كشور بود تخليه و واگذار كرد.
        
        
  • 1833:  


    عباس میرزا ولیعهد فتحعلیشاه قاجار در 44 سالگی درگذشت. وی فرماندهی نیروهای نظامی ایران را در هر دو جنگ روسیه با ایران و نیز جنگ ایران و عثمانی برعهده داشت. پس از درگذشت او، فتحعلیشاه به رغم داشتن فرزند پسر، محمدمیرزا فرزند عباس میرزا را ولیعهد کرد که پس از او پادشاه شد.
        
        
        
  • 1868:   شهر «ادو Edo» در ژاپن به «توكيو» تغيير نام داد.
        
        
  • 1881:  


    پابلو پيكاسو Pablo Picasso نقاش، طرّاح و Sculptor (سفالگر) معروف در مالاگایِ اسپانيا به دنيا آمد. وی به فرانسه نقل مکان و زندگی کرد و در نود و یکسالگی در این کشور درگذشت.
        
        
  • 1911:   نخستين پرواز اكتشافي (نظامي) در تاريخ انجام گرفت و ايتاليايي ها در جریان تصرف لیبی، محل استقرار نيروهاي طرف مقابل (عثمانی) در منطقه تریپولی (طرابلس غرب) را با فرستادن هواپيما كشف كردند و مورد حمله قراردادند.
        
        
  • 1945:   در این روز دولت ژاپن به حکومت کردن خود بر جزيره تايوان پایان داد. تايوان نيم قرن در تصرف و تحت حاکمیّت ژاپن بود که به جمهوري چين ملّي بازگردانده شد. در اکتبر 1949 پس از افتادن پکن به دست نیروهای مائو تسه دونگ، سران جمهوري چين ملي به تایوان رفتند و مقر خود را در آنجا برپا کردند که سال ها ادامه داشت. جمهوری چین ملی تا 25 اکتبر 1971 کرسی چین را در شورای امنیت با حق «وتو» بدست داشت که به جمهوری خلق چین واگذار شده است. پایتخت جمهوری چین ملی از 1912 تا 1949 شهر پکن بود. دولت آمریکا تا سال 1971 مانع ورود جمهوری خلق چین به سازمان ملل و شورای امنیت و نشستن بر کرسی چین بود که دولت ریچارد نیکسون تغییر سیاست داد. حدود ربع قرن ناوگان آمریکا در تنگه فُرمُز از جمهوری ملی چین (تایوان) حمایت می کرد. تايوان 34 ميليون نفري که شهر تایپه حکومت نشین آن است داراي استقلال است. پرتغالي ها پس از رسيدن به اين جزيره در سال 1542 آن را فُرمُزا (فورموز ـ جزیره زیبا) نام نهادند.
        
        
  • 1954:   ماشين حساب گر (كَلكولِيتور) تمام ترانزيستوري ساخته شد.
        
        
  • 1971:  


    میخائیل یانگل M. Yangel دانشمند موشک ساز روس در این روز در 60 سالگی درگذشت. وی به ساخت موشک های بالیستیک شوروی کمک بسیار کرد و موشک بالابرنده Kosmos ها به فضا، در مارس 1962 با کمک او ساخته شد و جایزه لنین دریافت کرد. او بود که گفت در جنگ های آینده موشک ها و هواپیماهای هدایت شوندهِ بدون خلبان حرف اول را می زنند. یانگل در آغاز کار یک مهندس هواپیماساز بود. به نام او در روسیه، خیابان ها و ایستگاه مترو نامگذاری شده و همچنین یک فرورفتگی در کره ماه و نیز یک سیاره کوچک در آسمان.
        
        
        
  • 2001:   ويندوز «اِكس پي Windows XP» وارد بازار شد.
        
        
  • 2005:   از دوشنبه 24 اكتبر 2005، براي نخستين بار دارندگان سِلفون هاي مرتبط با يک كمپاني مخابراني آمريکا با بکار بردن تکنولوژي تازه اين کمپاني توانستند در اين تلفن ها به اي ميل هايشان دسترسي يابند که اين کار در اندک مدتي جهاني شده است. سلفون ها (تلفن هاي موبايل) قبلا مورد استفاده در عكسبرداري، فيلمبرداري و .... قرار گرفته بودند و اينک دريافت اخبار و مبادله تِکست و استفاده از سوشل ميديا و ....
        
        
  • 2012:   به گزارش ایلنا، بررسی روند رشد 7 ساله نقدینگی در اقتصاد ایران، نشان از پنج و نيم برابر شدن حجم نقدینگی از بهارِ سال 1384 تا بهارِ سال 1391 داشت، که این افزایش 434 درصدی نرخ نقدینگی، از افزايش هزينه هاي دولتي در آن 7 سال حکایت می کرد و حدودا به همین نسبت گرانی ها.
        
        



  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com