Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
21 نوامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 21 نوامبر
ايران
شکست ارتش روم در کنار شهر رَقّه از ایرانیان ـ سوء استفاده امپراتور روم از نامه شادباش شاه ایران ـ نگاهی کوتاه به ارمنستان
20 نوامبر 284 میلادی، سنای روم دیوکلِشَن Diocletian (متولّد شهر Salona واقع در ساحل شرقی دریای آدریاتیک و اینک از شهرهای جمهوری کرواسی و در آن زمان از شهرهای روم) را به امپراتوری برگزید. وی قبلا یک ژنرال بود. در پی این انتصاب، نرسی ـ شاه وقت ایران از دودمان ساسانیان و یکی از پسران شاپور یکم هیأتی را با یک هدیه گرانبها و نامه شادباش برای دیوکلِشَن به رُم فرستاد. [نام این امپراتور روم در کتاب های تاریخ، چاپ ایران؛ دیوکلتِن نوشته شده است].
    
تصویر نرسی ـ شاه ساسانی ـ بر سّکه اش

هیأت اعزامی ایران در دیدار با دیوکلِشَن، تمایل نرسی به تجدید استقرار هیأت دیپلماتیک (سفارت دائمی) در رم و تیسفون (واقع در حومه جنوبی بغداد کنونی) به همانگونه که در زمان اشکانیان بود به دیوکلِشَن ابراز داشت و او سریعا موافقت کرد ـ که به باور برخی از مورخان، هدف دیوکلِشَن؛ استقرار جاسوس در پایتخت ایران و کسب اطلاعات از وضعیتِ روز و دادن گزارش به او بود.
    هیأت دیپلماتیک رومی پس از استقرار در تیسفون، در نخستین گزارش محرمانه خود به دیوکلِشَن اطلاع داد که نرسی (رومیان Narseh نوشته اند) با نوعی کودتای نَرم، شاه ایران شده است، مخالف داخلی دارد و میان بزرگان دو ـ دستگی مشاهده می شود.
    دیوکلِشَن پس از دریافت گزارش، وجود دو ـ دستگی در تیسفون را یک فرصت برای امپراتوری روم دانست و مدعی بخش های غربی ارمنستان شد که وابسته به ایران بود. ارمنستان وقت چند برابر ارمنستان امروز، وسعت داشت و تا اواخر هزاره یکم پیش از میلاد، اورارتو Urartu نام داشت و Hayastan (پسوند «ستان» فارسی است = پسوند «لَند» در انگلیسی). در بیستون، اَرمینا Armina
    از سرزمین های وابسته به ایران (در واقع؛ مشترک المنافع با ایران) ذکر شده است. ارمنیان بمانند ایرانیان، آرین و همنژاد هستند. واژه ارمنستان ریشه در واژه آرام ـ دودمان سلطنتی آنان در عهد باستان دارد. در دوران هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان تنها تعیین پادشاه ارمنستان به تأیید شاه وقت ایران می رسید و دخالت بیشتری در امور آن نمی شد. ولی، یکان های نظامی ارمنستان همواره آماده پیوستن به بدنه ارتش ایران برای تعرّض و دفاع بودند و بسیاری از ژنرال های ایران نیز ارمنی بودند. از زمان پیدایش روم شرقی (دولت قسطنطنیه ـ استانبول) و سپس نشستن عثمانی بر جای آن، ورود دولت ایران به امور ارمنستان به این سبب که این دو دولت نظر به تصرف ارمنستان داشتند بیشتر شده بود تا زمان امضای قرارداد ترکمن چای، که ارمنستانِ کوچکترشده، وابسته به دولت مسکو و بعدا عضوی از جماهیریه شوروی و سپس از اعضای جامعه مشترک المنافع گردید. ارمنیان از همان آغاز کار دولت عثمانی و بر جای روم شرقی نشستن آن و فشارها و ... این دولت به آنان پراکندهِ گوشه و کنار جهان شدند و با وجود این، به کُردهای ایزدی که در معرض اذیّت و آزار عثمانیان قرار گرفته بودند پناه دادند که همانجا به زندگی ادامه می دهند. از آنجا که که ارمنستان نخستین کشور مسیحی جهان بوده است، در اصطلاح عوام الناس ایرانی، واژگان ارمنی و مسیحی مترادف شده اند حال آنکه ارمنیِ پیرو ادیان دیگر هم وجود دارد.
     دیوکلِشَن برای رسیدن به هدف و سلطه بر غرب ارمنستان وقت (مناطق ساحل جنوب شرقی دریای سیاه و منطقه وان)، در سال 297 میلادی سپاهی به فرماندهی ژنرال گالریوس را روانه منطقه کرد. [اِف. میلار ـ مورّخ، شرح نبرد این سال را نوشته است]. سپاه اعزامی روم در کنار رود Balikh (نهر البَلیخ که از نزدیکی شهر کالینیکوم (شهر رقّه کنونی) می گذرد و به فرات شمالی می پیوندد ـ در فاصله حَرّان و رَقّه با ارتش ایران رو به رو شد و به سختی شکست خورد و به غرب آناتولیا (آنتیوک) عقب نشینی کرد. امپراتور روم گالریوس را به خاطر این شکست، در برابر نظامیان رومی به سختی تحقیر کرد، به این شکل که به او دستور داد با لباس رسمی، جلودار او شود و پیاده در جلو موکب او تا مسافتی نسبتا طولانی حرکت کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز آغاز جنبش سوسياليستي «مزدك»، متفكر بزرك ايراني - اشاره اي به عقايد او - مشابهت مزدکيسم و مارکسيسم
21 نوامبر سال 488 ميلادي، درست 1360 سال پيش از انتشار «مانيفست كمونيست» از سوي كارل ماركس و انگلس، مزدك عقايد اقتصادي ــ اجتماعي (سوسياليسم) خودرا اعلام داشت و ترويج آن را آغاز كرد. مزدك پسر بامداد كه يك روحاني زرتشتي در شهر استخر فارس (شيراز) بود مدعي شد كه اين عقايد تفسير درست آموزشهاي زرتشت است كه هدفي جز نيكبختي بشر نداشته و زماني اين نيكبختي تحقق خواهد يافت كه برابري انسانها تامين شود.
    از اوايل قرن 19 كه عقايد مزدك مورد تحليل و تفسير انديشمندان و مورخان بزرگ قرارگرفت «21 نوامبر» به نام روز اعلام فرضيه سوسياليسم براي روشنفكران چپ، روزي گرامي بوده است.
     مزدك كه معتقد به خدا بود مي گفت كه براي تامين برابري انسانها، بايد مالكيتها عمومي (ملّي) باشد و هركس در حد نياز خود از محصول و توليدات استفاده كند. خدا انسانها را هنگام تولد برابر مي آفريند و بايد اين برابري در طول حيات آنان حفظ شود. آزادي موهبت بزرگي است، ولي بدون برابري اجتماعي ــ اقتصادي (سوسياليسم) آزادي احساس نخواهد شد. انسان دائما نياز به اندرز دارد تا از راه صواب خارج نشود. برتري جويي و حرص مال زدن (آزمندي) ريشه همه مسائل و مفاسد است (که از طريق آموزش و پرورش - تدريس) نبايد امکان داده شود در افراد پديد آيد، زيرا كه ذاتي نيست. مزدك انسان را مستحق زندگي در آرامش و شادي اعلام داشت كه تبعيض ها، بيعدالتي و عدم برابري؛ اين آرامش و شادي را از انسان كه عمري كوتاه دارد سلب مي كند و خلاف اراده خدا از آفريدن انسان است و به عبارت ديگر انسان براي زجر كشيدن به دنيا نيامده است و تا منابع توليد مشترك نباشد (ملّي نباشند) زجر كشيدن هم از ميان نخواهد رفت. مزدك در عين حال با استثمار زنان به صورتي كه بود مخالفت كرد و نسبت به اين روش ثروتمندان كه به خود اجازه ازدواج با طبقات ديگر را نمي دهند ابراز انزجار كرد و اين عمل را تقسيم انسان به درجه اول و دوم كه خلاف اراده خداست خواند.
     جامعه ايران در آن زمان تشنه شنيدن چنين مطالبي بود. عوام الناس با شنيدن عقايد مزدك پيرو اوشدند و هر روز بر شمار آنان افزوده مي شد، زيرا در سالهاي پيش از آن كشور دچار خشكسالي و دو شكست نظامي از هپتالها شده بود كه به شمال خاوري ايران تجاوز كرده بودند و دربار سلطنتي هم پس از مرگ «پيروز» پسر و جانشين يزدگرد سوم وضعيت پايداري نداشت و ضعف «شاه بلاش» باعث قدرت گرفتن بزرگان كشور و فشار بيشتر بر طبقه پايين شده بود. قباد نيز كه تازه شاه شده بود راه حل مزدك را پذيرفت، از هواداران وي شد و به حمايت از او برخاست.
     ثروتمندان و فئودالها كه منافع خود را شديدا در مخاطره ديدند دست بكار توطئه شدند و در صدد بر آمدند كه روحانيون زرتشتي (موبدان) را با خود همراه كنند، ولي در اوايل كار دهان موبدان بسته بود زيرا كه مزدك عقايد خودرا با استناد به اوستاي زرتشت (اوستا به معناي قانون است) و زند (تفسير ــ تفسير اوستا) بيان مي داشت و به برخي از اصول مانوي و نيز ميترائيسم و حتي بودائيسم توسل مي جست. فئودالها در سالهاي اول به دليل اين كه ژنرالهاي ارتش در دو جنگ درگير بودند و در دسترس نبودند كه از انان استمداد شود جز توطئه پنهاني كار ديگري نمي توانستند بكنند.
     پيشرفت عقايد مزدك حدود 11 سال بود و عقايد او كه نويد بزرگي براي عوام الناس بود در اين مدت جهانگير شده بود و كاووس و «زم» دو پسر از سه پسر قباد هم پيرو عقيده مزدك شده بودند.
     هنگامي كه پيروان مزدك وارد عمل شدند و به مصادره و اشتراكي كردن (ملي کردن) ابزار و منابع توليد، اموال ثروتمندان و تحريك كشاورزان به عدم تاديه سهم مالكانه دست زدند كار به جدال كشيد. افسران ارتش هم كه عمدتا مازندراني بودند به صف مخالفان مزدك پيوستند زيرا كه سربازان پياده تحت تاثير حرفهاي مزدك خواهان پيوستن به سواره نظام و ارتقاء به مقام افسر ي شده بودند.
     در اين هنگام مزدك روش ازدواج مرسوم را غير انساني خواند و خواهان لغو آن شد. هدف مزدك برداشتن سد ملاحظات طبقاتي ازدواج بود زيرا كه در ان زمان پسر ارباب دهکده نمي توانست با دختر يك كشاورز ازدواج كند و بالعكس و اگر چنين ازدواجي هم صورت مي گرفت غير رسمي بود و چنين زني زوجه درجه دوم بشمار مي آمد. اظهارات مزدك در اين زمينه سوء تعبير شد و روحانيون نيز مخالفت خودرا با او علني كردند كه حرمت ازدواج را شكسته و آن را هم اشتراكي كرده است!.
     مخالفان با قباد ملاقات كردند تا از حمايت از مزدك دست بردارد كه قباد نپذيرفت كه برضد او كودتا راه انداختند و در "قلعه فراموشي" در نزديكي شوشتر زنداني اش ساختند كه يك سرهنگ سوار به نام سياوش اورا نجات داد.
     قباد پس از بازگشت به قدرت، ديگر از مزدك حمايت نكرد و دست پسر ديگرش خسروانوشيروان (نوشيروان و انوشك روان هم نوشته اند) را در سركوب مزدكيان باز گذارد و وي مزدك و مزدكيان را تا سال 524 ميلادي قلع و قمع كرد. باوجود اين، عمليات ضد مزدكيان تا 528 ميلادي ادامه يافت.
     برغم سرکوب مزدکيان (سوسياليستها) در ايران، عقايد مزدك در ماوراء سير دريا (چين شمال غرب و منطقه آلتايي)، بخش هايي از منطقه فرارود و اروپا باقي ماند و رو به تكامل گذارد و پایه فرضيه هاي سوسياليستي سه ــ چهار قرن اخير قرارگرفت. مورخان و انديشمندان مزدك ایرانی را پايه گذار سوسياليسم و یک مصلح بزرگ خوانده اند. عقايد مزدك در دوران جنبش هاي استقلال طلبانه ايرانيان بار ديگر به ميان آمد (جنبش بابک خرّمدين و ...) و در گرايش ايرانيان به شيعه موثر بود.
     مورخان بزرگ قرون 18 و 19 عقايد مزدك را بررسي و باز تاب داده اند و تفسير هاي متعدد از ان كرده اند.
     ميان عقايد ماركس و مزدك مشابهت فراوان وجود دارد. براي مثال: هر دو عامل اقتصاد را به وجود آورنده تاريخ مي دانند. مزدك مي گويد ما نمي توانيم انسان كامل بدون تامين برابري ميان آنان داشته باشيم و تا به اين آرزو دست نيابيم، دشمني ميان فقير و غني از صحنه گيتي رخت بر نخواهد بست و ... و ماركس اين قسمت را به جنگ طبقاتي پايان ناپذير تعبير كرده است. مزدك مي گويد كه اگر دارايي ها همچنان در دست افراد باشد و در دست جامعه نباشد يعني مشترك ميان همه مردم نباشد (ملّي نباشد) شادي عمومي و آرامش به وجود نخواهد آمد و ماركس سرمايه داري (ثروت و منابع و ابزرار توليد در دست فرد) را علت العلل جنگها و عصيانها و استثمار انسان از انسان و رنج و تعب مي داند و ... و بالاخره هر دو پيروزي سوسياليسم و برابري اجتماعي ــ اقتصادي مردم را پيش بيني كرده اند. تفاوت بزرگ ميان ماركس و مزدك در اين بود كه مزدك عقايد خود را برگرفته از دين و خواست خدا مي دانست.
     مورخان و انديشمندان دراين كه مزدك پايه گذار سوسياليسم و از بزرگترين انديشمندان ايران و مصلحان جهان بوده است متفق القولند. بسياري از آنان از جمله «گاس هال» رهبر متوفاي حزب كمونيست آمريكا موضوع اشتراك زناشوئي را كه به مزدك نسبت مي دهند رد كرده اند و اين را كار دشمنان عقايد او مي دانند. گاس هال نوشته است كه پس از انهدام مزدك در سال 524، قلم به دست دشمن او افتاد و مي دانيم كه تاريخ را عمدتا فاتحان نوشته اند كه در اين يك مورد هم بايد بررسي و دوباره نويسي شود.
     زدن رنگ ناسيوناليستي به عقايد مزدك كه درزمان موسوليني در ايتاليا و حزب نازي در آلمان مطرح بود درست نمي تواند باشد كه مدعي شده بودند مزدك سوسياليسم را تنها براي ايرانيان (آرين ها) مي خواست نه همه جهانيان، و بنابراين عقايد او مبناي ناسيونال سوسياليستي داشت.
     (امروز در بخش انگليسي اين سايت نيز مطلبي در اين زمينه آمده است)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سامانيان بر سر كار آمدند، زبان پارسي و فرهنگ ايراني زنده شد
مورخان «21 نوامبر سال 874 ميلادي» را روزي ذكر كرده اند كه سامانيان بر سركار آمدند و كمر همت به احياء زبان و ادبيات فارسي، فرهنگ ايراني و گسترش علوم و معارف بستند و در اين راه لحظه اي از تلاش باز نايستادند. پايتخت سامانيان شهر بخاراي خراسان بزرگتر و رودكي از شعراي بزرگ اين دوران بود. برخي از مورخان سامانيان را از نسل بهرام مهران (چوبين) ژنرال معروف ايراني كه در «ري» زاده شده بود مي دانند. در ميان ايراني تبارها، تاجيكها بيش از ديگران قدرشناس سامانيان هستند. دولت تاجیکستان پول ملي خود را «ساماني» نام نهاده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنگ خياباني با روس ها در همدان
کلنل پسيان
کُلنِل محمد تقي خان پسيان افسر ژاندارم سي ام آبان 1294 (21 نوامبر 1915) شهر همدان را از ارتش روسيه پس گرفت.
     شرح اين نبرد خونين و عمدتا خياباني در كتاب هاي تاريخ جنگ جهاني اول كه در غرب به چاپ رسيده تحت عنوان «قهرماني هاي ژاندارم هاي ايراني در همدان» آمده است، زيرا نيروي ژاندارم فاقد سلاح سنگين، و شمار نفرات آن به مراتب كمتر از نظاميان روسيه بود.
     كلنل كه مي دانست نظاميان روس آموزش جنگ خياباني نديده اند آنان را به كوچه هاي شهر كشانيد و در آنجا درهم كوبيد و بيرون راند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زماني كه لندن به آمريکا اجازه ورود به صحنه ايران را نمي داد
30 آبان سال 1300 هجري (21 نوامبر 1921) مجلس شوراي ملي فوريت لايحه دولت مبني بر واگذاري امتياز اكتشاف و استخراج نفت شمال ايران به شركت نفتي امريكايي «استاندارد اويل» را تصويب كرد كه اين عمل مورد اعتراض شديد و پيگير دولت انگلستان قرار گرفت، زيرا كه انگلستان خاورميانه را منطقه نفوذ خود مي دانست و به دولتي ديگر حتي آمريكا اجازه و امكان ورود به آن را نمي داد.
     انگلستان كه در آن زمان امتياز انحصاري نفت مناطق جنوبي ايران را در دست داشت در واکنش به اقدام پارلمان ايران، يادداشتي شديد اللحن به دولت تهران تسليم كرد.
    دولت آمريكا كه پس از جنگ سال 1898با اسپانيا به انزواي خود پايان داده و با شرکت در جنگ جهاني اول وارد باشگاه قدرت ها شده بود تا پس از جنگ جهاني دوم ـ که اين جنگ آن را يکي از دو ابرقدرت جهان کرد و براندازي 28 اَمُرداد 1332، با همه تلاشهايش موفق نشده بود كه عملا جاي انگلستان را در ايران بگيرد.
     دولت واشنگتن پس از اضمحلال امپراتوری عثمانی در پایان جنگ جهانی اول، برای ورود به خاورمیانهِ نفتدار، بالقوه ثروتمند و استراتژیک به برنامه ریزی پرداخت و با نگاهی به نقشه تازه این منطقه که ترسیمِ انگلیسی ها بود به کُردها چشم دوخت که در یک ناحیهِ نسبتا وسیع ساکن، ولی تابع چند دولت بوده اند و این سیاست ادامه يافت. در قبال کُردها، به نظر می رسد که اسرائیل هم سیاست مشابهی را دنبال می کند. ولي دونالد ترامپ چهل و پنجمين رئيس جمهوري آمريکا با تصميمي که در پاييز 2018 در خارج ساختن نظاميان آمريکا از نواحي کُردنشين مرزي شمال شرقي سوريه و رها کردن متحدين کُرد آمريکا در برابر ترکيه گرفت، به نظر مي رسد که کُردها را در قبال آمريکا دو دل کرده که ممکن است قدرت هاي ديگر جاي آن را بگيرند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رفع اتهام از متهمان به قتل افشارتوس رئيس پليس ايران منصوب از سوي دکتر مصدق
ژنرال افشارتوس
سي ام آبان 1332 (21 نوامبر1953) از متهمان به ربودن و قتل سرتيپ محمود افشارتوس رئيس شهرباني كل (پليس ايران) منصوب از سوي دكتر مصدق كه مدتي هم بازداشت بودند و قبلا اعترافهايي هم كرده بودند رفع اتهام بعمل آمد!.
     افشار توس يكم ارديبهشت همين سال ناپديد و كشته شده بود و جسدش شش روز بعد در غاري در كوههاي لشكرك به دست آمده بود كه جمعي از ژنرالها و مخالفين دكتر مصدق متهم به طرح نقشه ربودن و كشتن او شدند و زنداني گرديدند.
    دولت مصدق تقاضاي سلب مصونيت متهم ديگر، دكتر مظفر بقايي، را از مجلس كرده بود زيرا كه وي نماينده مجلس بود. او براي اينکه بازداشت و محاکمه نشود در مجلس متحصن شده بود.
    سرلشكر فضل الله زاهدي كه يكي از متهمان بود براي اينكه بازداشت نشود بمانند دکتر بقايي در مجلس شوراي ملي متحصن شده بود و پس از خارج شدن از ساختمان مجلس، تا 28 امُرداد 1332 مخفي بود. در اين روز پس از پيروزي کودتا، از تانکي که در آن مخفي بود خارج شد و نخست وزير شدن خود از جانب شاه را از راديو که فرستنده آن در باغ بيسيم (چهار راه سيّد خندان) بود اعلام داشت.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
اشاره كوتاهي به كارها و افكار« ولتر» به مناسبت زادروز او
Voltaire
«ولتر» از بزرگترين فلاسفه، نويسندگان، طنز گويان و روشنگران اروپا 21 نوامبر سال 1694 ديده به جهان گشود. نام او «فرانسوا ماري آرووت» بود كه اسم مستعار «ولتر» را براي خود انتخاب كرده بود و آثارش را به اين نام نوشته است. ولتر در 23 سالگي به خاطر طنزي كه نوشته بود يازده ماه از عمر خود را در زندان باستيل گذرانيد و در سال 1726 به خاطر نوشتن طنزي ديگر به انگلستان تبعيد شد و سه سال در آنجا بود. در سال 1734 دوباره او را از پاريس تبعيد كردند. با وجود اين، در سال 1749 به دعوت فردريك قيصر پروس (آلمان) به آنجا رفت و سالها معاشر وي بود .
    ولتر سرانجام در سال 1759 در فرانسه در نزديكي مرز سويس جايي را براي خود خريد و نامش را «فري» گذارد كه پاتوق و مركز تجمع روشنفكران اروپا شده بود. وي در 83 سالگي به پاريس باز گشت و چنان استقبالي از او شد كه از ذوق زدگي بيمار شد و چندي بعد در سال 1778 (و در آستانه انقلاب) در گذشت.
     28 اثر مهم از ولتر به يادگار مانده است كه دو اثر او «فرهنگ فلسفي» و «كانديد» معروفترند.
     ولتر بيش از هر كس ديگر از آزادي انديشه و بيان و تحمل ديگران دفاع کرد. ولتر مي گويد كه بدون آزادي انديشه و بيان، انسان موجودي بدون روح و روان، و زندگاني اش جسماني (مانند ساير جانداران) خواهد بود. ولتر بيش از هر نويسنده اي ديگر بر ضد قلدري و زور گويي و استبداد نوشته است .وي ضد رومانتيسيسم و حامي حقيقت نويسي بود. ولتر ثابت كرده است كه جنايات بزرگ نتيجه خود خواهي و جاه طلبي افرادند و اين جنايات قابل مقايسه با خلافهاي آدمهاي كوچك نيستند؛ كوچكها تنها برابري و آزادي را مي جويند و بزرگها همه چيز را مي خواهند و اگر همه دنيا را هم به ايشان بدهند باز هم مي خواهند و حرص مي زنند.
     ولتر در باره نظامهاي حکومتي مي گويد: خوبي نظام به رئيس آن و مديرانش بستگي دارد نه به نوع آن. نظامهاي جمهوري اگر رئيس و مسئول خوب نداشته باشند از نظامهاي سلطنتي بدترند. هر نظام جمهوري لزوما يك دمكراسي و يا عاري از ظلم نيست. به نظر ولتر، ميزان دمكراسي يك كشور متناسب است با رشد سياسي مردم و آگاهي آنان از دمكراسي و دلسوزيشان براي رعايت آن. وي گفته است که دمكراسي در كشور هاي كوچك، ايالت و شهر موفق تر است. اين جمله ازوست: واي به روزي كه نظام قضايي يك كشور ضعيف و نفوذ پذير باشد و يا از سوي عواملي تضعيف شود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
اختراع فنوگراف (گراموفون ـ جعبه ساز)
21 نوامبر 1877 توماس ادیسون Thomas Edison مخترع آمریکایی اعلام کرد که در آزمایشگاه خود (واقع در منلو پارکMenlo Park ـ نیوجرسی) دستگاه فنوگراف Phonograph (گراموفون ـ جعبه ساز) ساخته است و این دستگاه قادر به ضبط و پخش صدا است. این دستگاه در اندک مدتی تکامل یافت، به صورت استفاده فردی (شخصی) درآمد و قابل استفاده در خانه و دفتر شد (عکس پایین). ادیسون این اختراع خودرا سه ماه بعد (19 فوریه 1878) به ثبت داد.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نخستين روزنامه جهان كه به تيراژ يك ميليون رسيد ـ نتيجه نظرسنجي سال 2009 از ناشران نشريات ـ آنلاين شدن نشريات چاپي
21 نوامبر سال 1886 تيراژ ـ تعداد نسخه هاي فروش رفته ـ روزنامه «لو پِتيت ژورنال» چاپ پاريس از مرز يك ميليون گذشت كه تا آن زمان در جهان بي سابقه بود. 114 سال بعد يعني در سال 2000 جهان داراي يك هزار و 71 روزنامه (يوميه) ميليون تيراژي بود. تيراژها پس از سال 2000 و از آغاز قرن 21 در سرازيري قرار گرفته است به سه علت؛ توقع و انتظار مخاطبان قرن 21 که آگاهتر از گذشته شده اند از نشريات که برآورده نمي شود، عادت مردم به آنلاين خواني و خبررساني بين خودماني (از طريق سوشل ميديا) و همچنين توئيترنگاري مقامات و سياسيون که دريافت آن آني است و بدون تحريف. بخشهاي خبري شبکه هاي تلويزيوني هم دارند مخاطب از دست مي دهند زيرا که همه اخبار را پخش نمي کنند و شايد هم به علت نداشتن وقت و سياست صاحبان شبکه ها. راديوها نير در اتومبيل شنيده مي شوند و توجه اتومبيلران عمدتا به اخبار ترافيک و و وضعيت هوا است.
     در نظرسنجي فوريه 2009، ناشران روزنامه ها گفته بودند كه مطالب و محتوا اُفت نكرده بلكه اين مخاطبان هستند كه به دليل ارتقاء سطح معلومات عمومي كه خصيصه عصر حاضر است به آساني قانع نمي شوند و براي ارضاء آنان، روش خبرگيري و خبرنويسي برپايه نتايج نظرسنجي از «خوانندگان» دائما رو به تكامل است و از منابع تازه استفاده مي شود و اضافه کرده بودند كه مخاطبان امروز، با شنيدن كوچكتري شايعه كه يك روزنامه متمايل به دولت و فلان جناح است، از آن صرف نظر مي كنند و به سراغ رسانه هاي اينترنتي و «وب لاگ ها» مي روند كه بدون ملاحظات هرچه را كه بخواهند مي نويسند. وب لاگ ها نه داراي سرمايه هستند و نه نگران از انتقاد و اتهام . اين، پديده اي تازه در جهان است كه از نيمه دهه 1990 وارد صحنه شده است ـ پديده اي كه براي نخستين بار باعث آزادي تمام عيار ابراز عقيده و نظر شده است. با ظهور اين پديده، رسانه هاي متعارفي نه تنها با خود، بلكه با اين پديده تازه (رسانه هاي اينترنتي) وارد رقابت شده اند و به داير کردن اِديشن آنلاين دست زده اند که هزينه چندان زياد ندارد و ممکن است که در دهه هاي بعد دست از انتشار چاپي بردارند که هزينه بَر است. به علاوه، اصحاب آگهي ها هم توجه به آنلاين کرده اند و آگهي هاي خودرا به صورت آنلاين دائمي در آورده اند که دسترسي به آن آسانتر است و هر روز هم با ارتقاء تکنولوژي، آسانتر و ارزانتر مي شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مبارز راه «درست نگاري در رسانه ها» ـ 33 سال مبارزه و تلاش براي اينکه اخبار به صورت کامل و درست به مردم داده شود
Reed Ervine

دكتر «ريد ارواين» موسس انجمن نظارت بر «درست نگاري در رسانه ها» 21 نوامبر 2002 پس از 33 سال مبارزه در اين راه در 82 سالگي بر اثر سكته مغزي درگذشت، و انجمن نظارت بر درست نگاري (AIM) اعلام کرد كه راه اورا به عنوان يك «واچ داگ» ادامه خواهد داد.
    دكتر ارواين يك اقتصاددان آمريكايي و كارشناس پول بود كه به مقاله نويسي براي جرايد روي آورد و ضمن رفت و آمد به روزنامه ها متوجه بي دقتي در تنظيم برخي خبرها شد كه نتيجه اِعمال نفوذ مقامات و منابع ذينفع و يا اشتباه و تنبلي خبرنگار و دبير ميز مربوط بود. وي اين بي دقتي تعمّدي و يا سهوي را در شبكه هاي تلويزيوني بيش از رسانه هاي چاپي مشاهده كرد و متوجه شد كه هيچ سازماني وجود ندارد كه از حقوق مخاطبان (خوانندگان و بينندگان اخبار) حمايت كند، لذا در سال 1969 به فكر تاسيس گروه نظارت بر «درست نگاري در رسانه ها» افتاد و تصميم خودرا اعلام داشت و هواداران فراوان به دست آورد. در اعلاميه او چنين آمده بود: خبر با مقاله تفاوت دارد. مقاله نظر نگارنده آن است كه نامش در بالا و يا ذيل آن درج مي شود و هرچه را كه بخواهد مي تواند بنويسد؛ درست و يا نادرست؛ قضاوتش با مخاطب است. ولي مخاطب نمي تواند دست بكار شود و هر روز درباره دهها خبر كه به او داده مي شود بررسي شخصي كند كه آيا درست و يا نادرست بوده و ميزان تحريف و كم و زياد كردنشان تا چه حد است و ... و در اين وضعيت؛ مخاطبان نياز به يك سازمان غير دولتي مركب از داوطلبان دلسوز دارند كه از حق آنان به دانستن «فقط حقايق، نه كم و نه زياد کردن مطالب» حمايت كند و رسانه ها را در اين زمينه افشاء و با تحريف خبر و گزينشي كار كردن رسانه ها و انتشار اخبار ناقص و چشم پوشي و عبور از برخي رويداد و در تاريکي باقي گذاردن مخاطبان مبارزه كند.
    گروهي كه دكتر ارواين پيشنهاد آن را داده بود ايجاد شد و در اندك زمان چهل هزار عضو داوطلب پيدا كرد و بناي مبارزه با تحريف اخبار و قالب كردن نظر به نام خبر و ... را گذارد و تا حدي زياد موفق شد. به گونه اي كه ترس رسانه ها از اين گروه، بيش از اعتراض اتحاديه هاي مربوط و رسيدگي قضات دادگاه و مراجع ديگر مشاهده شد.
     دكتر ارواين در جريان مبارزه خود بيش از ساير خبرها، روي اخبار اقتصادي انگشت مي گذاشت و اصطلاح خبر «انداختني» را اختراع كرد و گفت كه صاحبان منافع اقتصادي مي كوشند كه نظر و برنامه خودرا به صورت خبر به خبرنگاران اقتصادي مخصوصا مبتدي ها «بياندازند» و يا از طريق دادن رشوه و انجام مساعدت، اين خبرها را به رسانه ها قالب كنند.
    دكتر ارواين كتاب هاي متعدد در اين زمينه نوشته كه معروف ترين آنها؛ «گمراه كاري رسانه ها و كنترل و مالكيت رسانه ها توسط اشخاص غير حرفه اي و کمپاني هاي بزرگ» است. وي تملّك يك رسانه توسط يك شخص حقيقي و يا حقوقيِ خارج از اين حرفه را ، عملي به سود جامعه ندانسته و استدلال كرده است كه چنين ناشري به رسالت رسانه و جايگاه واقعي آن توجه ندارد و علاقه اش تنها به تامين منافع خود و رسيدن به هدف غير حرفه اي اش (اقتصادي و يا سياسي) است و برايش تحريف خبر، خبر انداختني، خبر يكسويه با خبر دقيق و جامع فرق نمي كند.
    در اعلاميه درگذشت دكتر ارواين نوشته اند كه وي موفق شد در طول مبارزه خود، دست كم بر دقت رسانه هاي «جهان انگليسي زبان» در كار خبر بيافزايد. [بايد دانست که در سال هاي پس از فوت دکتر ارواين، خريد رسانه هاي عمومي توسط اصحاب منافع سرعت بيشتري به خود گرفته و همچنين ابزارهاي انتقال اخبار و بنابراين، خبرگيري و خبرنويسي از اصول خود خارج شده است و با گسترش سوشل ميديا، مردم خودشان خبررسان شده اند.]
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
اخطار سال 2003 چين به تايوان ـ پيش بيني ابر بحران در آسمان جنوب شرقي و شرق آسيا
يك مقام دولت چین 20 نوامبر 2003 اخطار كرد که اگر تايوان راه استقلال طلبي را ادامه دهد، ممكن است که بكاربردن نيروي نظامي اجتناب ناپذير باشد و ... كه سخت ترين اخطار آن دولت در آن زمان تلقي شده بود.
    در واكنش به اين اخطار، معاون وقت وزارت امورخارجه آمريكا گفته بود که به جورج دبليو بوش (رئيس جمهوري وقت اين كشور) پيشنهاد شده است كه آمريکا بايد بمانند دوران حکومت مائو تسه دونگ، يک نيروي نظامي موثر در تنگه تايوان و مناطق اطراف آن داشته باشد تا بازدار هرگونه تعرض احتمالي به تايوان شود. آمريکا نبايد خطرات بالقوه کنوني که بالفعل شدن آنها در آينده قابل پيش بيني است ناديده بگيرد و تنها روي آسياي غربي متمرکز شود و پکن يکي از آن خطرات است.
    اصحاب نظر با توجه به ادامه مسئله تايوان، اختلاف چند دولت محلي بر سر تعيين قلمرو در درياي جنوبي چين و تشديد مساعي رژيم پکن براي تقويت بنيه نظامي خود ازجمله بکارگيري ناوهواپيمابر که سلاحي تعرضي است، احتمال داده بودند که در آينده ـ دور و يا نزديک ـ آسياي جنوب شرقي بارديگر يک منطقه بحراني و محل معارضه شود.
    اين صاحبنظران در نوامبر 2011 تصميم «اوباما» رئيس جمهوري وقت آمريکا در استقرار واحد نظامي در استراليا و گسترش همکاري هاي نظامي دو کشور انگليسي زبان را که در جريان سفر (نوامبر 2011) او به استراليا اعلام شد يک اقدام حساس و تأمل برانگيز توصيف کرده و گفته بودند ترديد نيست که دولت چین که عملا (نه رسما و اسما) سوسياليسم را رها ساخته و همرنگ بازار آزادي ها شده است نياز به بازار فروش توليدات خود و خريد مواد خام دارد و در پي استفاده از هر فرصت براي رسيدن به اين هدف ها و بسط نفوذ است و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
راي دادگاه عالي ماساچوست آمريکا و قانوني شدن ازدواج همجنس ها در اين ايالت و اعتراض به آن
دادگاه عالي ايالت مشترك المنافع ماساچوست (آمريكا) كه به دادخواست 14 تن و عمدتا زن رسيدگي كرده بود 18 نوامبر 2003 چنين راي داد: چون دولت ايالت مشترك المنافع ماساچوست نتوانست در دادگاه ثابت كند كه دو همجنس حق ازدواج با هم را ندارند، پس چنين حقي وجود دارد.
     اين راي، ازدواج فرضا دو زن با يكديگر را صريحا مجاز نكرده بود، و دادگاه به مجلس ايالتي شش ماه مهلت داده بود تا مسئله را با وضع قانون حل كند، و به اين ترتيب ايالت ماساچوست هفتمين منطقه در جهان پس از نپال، هلند، بلژيک، ايالت اونتاريو کانادا، ايالت بريتيش کلمبيا کانادا و ايالت کوبک کانادا بود که در آن ازدواج زن با زن و مرد با مرد قانوني شد با وجود اين، يک بنياد حامي ازدواج زن و مرد از يک دادگاه فدرال خواستار لغو عمل ماساچوست شده است و قضيه به ديوان عالي آمريکا ارجاع گرديده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پولي شدن «توالت رفتن» در دبيرستان روسيه و فرضيه اصلاح ناپذيري مللي که زير يوغ مغول بودند
خبر پولي شدن «توالت رفتن»! در يك دبيرستان ناحيه «تاگاروگ» روسيه که 20 نوامبر 2003 با تصوير از شبكه نلويزيوني NTV اين کشور پخش شده بود در جهان توليد تعجب كرده و سبب اظهار نظر هاي فراوان شده بود. ازجمله اينکه در روسيه، پس از كنار رفتن حزب كمونيست از حكومت در آغاز دهه 1990، همه چيز به طرزي افراطي به سوي پولي شدن پيش مي رود و مردمي كه 70 و چند سال سوسياليست بودند و از مالكيت خصوصي و پولي بودن خدمات عمومي در جامعه آنان اثري نبود در چرخش به روش سرمايه داري، افراطي تر و آزمندتر از هر كاپيتاليست ديگر شده اند!.
     نظر ديگر اين بود که نظام سوسياليستي اگر ناقص پياده شود، حس ماديگري را در افراد تقويت مي کند و اگر سيستم تغيير کند پولپرستي به ميان مي آيد. در جهان كشوري نيست كه آموزش و پرورش را رايگان نكرده باشد. لذا، شنيدن اين خبر كه دانش آموزان، حتي براي رفتن به توالت مدرسه (که در در دوران دولت سوسياليستي شوروي از خزانه عمومي ساخته شده است) بايد مبلغي بپردازند امري بي سابقه و شگفت انگيز بوده و بار ديگر اين فرضيه را به ميان آورده كه تغيير وضعيت روانشناسي مللي كه زماني زير يوغ مغولها بوده اند بسيار دشوار است و بخش بزرگي از روسيه امروز قرنها زير سلطه بازماندگان چنگيز قرار داشت. به علاوه، سوسياليسم مارکسيستي جهان وطني را تبليغ مي کرد و در کشوري که پياده شده بود ميهندوستي را تضعيف کرده است و در اين کشورها پس از حذف مارکسيسم، «هرکس به فکر خويش» شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كاهش 45 درصدي دانشجويان خارجي در مدارس تعليمات عالي آمريکا
ثبت نام دانشجويان خارجي در چهار هزار دانشگاه و مدرسه تعليمات عالي آمريكا از سال 2003 رو به كاهش گذارده است. طبق گزارش رسانه هاي اين كشور، اين كاهش در بعضي رشته ها تا 45 درصد گذشته بوده است. اين گزارشها حكايت از اين داشت كه دانشگاههاي آمريكا تا پيش از سال 2003 هر سال 13 ميليارد دلار از دانشجويان خارجي شهريه به دست مي آوردند. دلايل عمده كاهش دانشجوي خارجي در آمريكا از اين قرار ذكر شده بود:
    - بالا رفتن ميزان شهريه و هزينه خوابگاه که براي دانشجويان محلي هم تحمل آن سنگين است.
    - نبودن كار پس از فراغت از تحصيل در آمريكا و نيز كمبود فرصت اشتغال ضمن تحصيل و سختگيري در به دست آوردن مجوز كار.
    ـ گسترش دانشگاهها و ارتقاء كيفيت آنها در كشورهاي ديگر ازجمله هند، كوبا، اوکراين، آفريقاي جنوبي، فيليپين و ... و افزايش شهرت آنها و دسترسي متقاضيان تحصيلات عالي به دفترچه هاي راهنماي اين دانشگاهها (كاتالوگ) در كشور خود و نيز ارزاني شهريه و هزينه زندگي در آنجا.
    - کاهش جمعيت جوان اروپاي غربي و نياز دانشگاههاي اين ممالک به دانشجو و وجود جاي خالي در کلاسها.
    - حارجي بودن بيشتر استادان و مدرسان مدارس تعليمات عالي آمريكا و نبود توفيري در كيفيت آموزش به اين دليل.
    - تمايل به اعزام به كشورهاي ديگر يافتن دلالها و مراکز معرفي دانشجوي خارجي.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
لباس سايز بزرگ براي آمريكاييان
Kevin Trudeau

بيستم نوامبر 2004 شبكه «سي بي اس» آمريكا در بخش اخبار مشروح شبانه خود گزارش كرد كه لباسهاي سايز كوچك و متوسط در فروشگاههاي آمريكا روي دست فروشندگان باقي مانده و آنها را با كمتر از بهاي خريد با زدن برچسب «سيل» به معرض فروش گذارده اند.
     اين شبكه سپس به ذكر علت پرداخت و گفت كه آمريكاييان از دهه 1980 رو به چاق شدن گذارده اند و سايز بيشتر آنان بزرگ (لارج) و حد اكثر بزرگ (اِكسترا لارج) شده است. از آن دهه، متوسط وزن هر آمريكايي 8 كيلو گرم (17 پاوند) زياد شده و سهم بانوان از اين چاقي بيشتر از مردان است.
     در ميان تامين كنندگان لباس براي آمريكاييان، تنها ويتنامي ها متوجه اين مسئله شده و پوشاک متناسب سايز آمريکاييان تهيه مي کنند.
     «كه وين ترودو» در يك كتاب 271 صفحه پر سر و صدا علت عمده چاق شدن آمريكاييان را مصرف غذاهاي هورموني و ژنتيك و غذاهاي تهيه شده در فَست فودها اعلام داشته و به آنان توصيه كرده است كه براي حفظ سلامت خود به مواد غذايي ارگانيگ بازگشت كنند. در اين كتاب از شگرد و به زعم «ترودو » آزمندي سازندگان دارو و كارخانه هاي توليد مواد غذايي براي كسب مال و بدون توجه به سلامت مردم نيز پرده برداشته شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دو رئيس جمهوری موازي درمکزيک در سال 2006! - اقدام کم سابقه اي که نتيجه نداشت ـ Obrador سه بار نامزد انتخابات شد تا به پیروزی رسید
Andres Lopez Obrador

در نوامبر 2006 و 9 روز مانده به مراسم آغاز كار «کالدرون» رئيس جمهوری منتخب مكزيك ( كه يكم دسامبر 2006 تعيين شده بود)، اندرس مانوئل لوپز ابرادور، نفر دوم انتخابات در يك ميدان شهر پرجمعيت مكزيكو سيتي در برابر هزاران تن از هوادارانش مراسم سوگند به جاي آورد و خودرا رئيس جمهوری مشروع كشور مكزيك اعلام کرد و گفت كه دولت او به مسائل وطن كه زاييده فساد و تباهي و حكومت طولاني اوليگارش هاي بي خبر از دردهاست (اشراف) پايان خواهد داد. چنين عملي تا آن روز سابقه نداشت (که يک کشور در يک زمان داراي دو رئيس جمهور شود). ابرادور در انتخابات آن سال 58 صدم درصد، کمتر از کالدرن رای آورده بود.
     لوپز ابرادور نامزد چپگراي حزب دمكراتيك انقلابي در انتخابات جولای 2006 (تير ماه1385) کشور مکزيک با جزيي تفاوت (اندکی بیش از نيم درصد آراء) دوم شده و اعتراض كرده بود كه در انتخابات تقلب شده و خواستار دوباره شماري آراء شده بود كه دستگاه قضايي مكزيك دادخواست دوباره شماري را رد كرده و «فليپ كالدرون» نامزد محافظه كاران را برنده اعلام کرده بود، ولي لوپز ابرادور اين تصميم را نپذيرفت و گفت که دستگاه قضايي تحت تاثير سياست و اعمال نفوذ قرارگرفته و اين مردم (راي دهندگان هستند که بايد تصميم بگيرند). از آن پس تا چند روز هواداران لوپز ابرادور به استناد اين اصل قانون اساسي که آزادي اجتماعات را تضمين کرده از خيابانها خارج نشده و حتي در يك منطقه مكزيك تهديد به قيام مسلحانه كرده بودند. ابرادور قبلا شهردار مكزيكو سيتي بود و دهها ميليون هوادار داشت.
    ابرادور و در آن زمان 53 ساله براي سوگند رياست جمهوري ـ خود مدعی شده ـ همچنين از فرصت سالروز قيام اميليو زاپاتا، پانچو ويلا و فرانسيسكو مادرو در سال 1910 استفاده كرده بود. وي در نطقي در آن مراسم گفت: کالدرون خودش بهتر از هركس مي داند که در انتخابات تقلب شده بود كه نگذاشتند آراء صندوقها دوباره شماري شود.
    حمايت ابرادور در سالهاي پيش از انتخابات سال 2006، از دادن سهمي از درآمد نفت مكزيك به بوميان اين كشور (سرخپوستان) و نيز افشاي پي در پي فساد در دستگاههاي اداري، قضايي و پليس، و همچنين ارائه راه براي حل مسئله قاچاق مواد مخدر از طريق مکزيک و بدنامي اين کشور از اين راه وي را محبوب طبقه كم درآمد و جوانان مكزيك كرده بود.
    اعتراض لوپز ابرادور و هوادارانش با راي دادگاه عالي مکزيک که در انتخابات تقلب نشده است به تدريج پايان يافت و ابرادور خودرا براي انتخابات سال 2012 آماده کرد ولي در اين انتخابات نيز با جزيي تفاوت در جمع آراء از رقيب خود «انريک ني يه تو» شکست خورد و اعلام داشت که با تاسيس يک حزب نوين، در انتخابات بعد شرکت خواهد کرد زيراکه مي خواهد خدمت کند و مکزيک را نجات دهد و اين نامزد شدن را تا ابديت ادامه خواهد داد!.
    ابرادور همچنانکه گفته بود در انتخابات سال 2018 شرکت کرد و برنده شد و از یکم دسامبر 2018 زمام امور مکزیک را برای شش سال به دست گرفت. وی قول داده است که به سالخوردگان مکزیک کمک بیشتری خواهد داد و ادارات دولتی را از پایتخت به شهرهای دیگر منتقل خواهد کرد تا افزایش جمعیت پایتخت که مسئله ساز شده کنترل شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تغيير نظام حکومتي نپال از پادشاهي به جمهوري
Gyanendra
كميسيون رسيدگي به سركوب خشونت آميز مخالفان در اپريل 2006 (بهار 1385) در كشور نپال، جيانندرا پادشاه وقت اين كشور را مسئول آن اعلام داشت. درجريان اين سركوبي، دست كم 19 تن كشته شده بودند.
     نخست وزير نپال بيستم نوامبر 2006 اشاره كرده بود كه ممكن است جيانندرا تعقيب قضايي و محاكمه شود. وي گفته بود که اگر چنين محاكمه اي صورت گيرد، اين نخستين بار خواهد بود كه يك پادشاه شاغل محاكمه مي شود. جيانندرا پارلمان نپال را تعطيل كرده بود كه هواداران دمكراسي پس از مايوس شدن از بازگشايي آن دست به تظاهرات خياباني زده بودند كه نيروهاي مسلح به اشاره پادشاه اقدام به تيراندازي كرده بودند. پارلمان درپي بازگشوده شدن، اقدام به محدود كردن اختيارات پادشاه كرد و يک كميسيون رسيدگي به اقدام پادشاه تشكيل داد. درگيري پادشاه با مجلس و گروههاي سياسي ادامه يافت که منجر به برگزاري انتخابات و تشکيل مجلس موسسان و تغيير نظام حکومتي نپال در 28 ماه مي 2008 شد و اين کشور پس از 240 سال پادشاهي داراي نظام جمهوري شد و چپگرايان (مائوئيست ها) دولت را به دست گرفتند. به جيانندرا 15 روز مهلت داده شد که کاخ سلطنتي را تخليه کند تا موزه شود. حکومت مائوئيست ها ديري نپاييد و در انتخابات ماه مي 2009 ترکيب پارلمان تغيير کرد و رهبر حزب کمونيست (مارکسيست - لنينيست) نپال نخست وزير اين کشور 30 ميليوني 147 هزار کيلومتري شد. مجلسي که در مي سال 2008 نظام حکومتي را تغيير داد نام کشور نپال را «جمهوري دمکراتيک فدرال نپال» گذارد. در انتخابات اين مجلس، حزب سلطنت طلبان تنها چهار کرسي به دست آورده بود. دولت نپال رنگ ائتلافي دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
عضو کنگره آمريکا که به رغم اتهام ماليات ندادن و توبيخ مجلس شدن بارديگر انتخاب شده بود!
Rangel
چارلز رانگل Charles B. Rangel نماينده وقت منطقه انتخابيه پانزدهم نيويورك در مجلس نمايندگان آمريكا 21 نوامبر 2006 اعلام کرد که تصميم گرفته است طرح برقراري نظام وظيفه عمومي در آمريكا را به كنگره بدهد. وي كه يك عضو ارشد حزب دمكرات و از سال 1971 تا سال 2017 (به مدت 46 سال) و تا 86 سالگی عضو مجلس نمايندکان آمريکا و مدتي هم رئيس کميسيون مالي اين مجلس بود گفته بود اگر آمريكا نظام وظيفه عمومي داشت و فرزندان همه خانواده ها (ازجمله سرمايه داران و اصحاب نفوذ) مجبور به خدمت در ارتش بودند، ما هر روز در نقطه اي دوردست وارد يك جنگ نمي شديم. ارتش ما از افراد استخدامي مرکب از داوطلبان جنگيدن تشکيل مي شود. همين شمار به جنگ فرستاده مي شوند و بنابراين مقامات و اصحاب قدرت سختي هاي جنگ را تحمل و احساس نمي كنند. اگر همگان، فرزند در ارتش داشته باشند به خاطر حفظ جان آنان هم كه شده باشد از جنگ غيرضروري حمايت نخواهند کرد.
     رانگل بعدا متهم شد که در گزارش درآمدهاي سالانه خود به اداره ماليات بردرآمد (آمريکا)، چند مورد را از قلم انداخته است ازجمله درآمدي را که از اجاره دادن خانه اش در جمهوري دومينيکن به دست مي آورد. همچنين صاحب آپارتمان مسکوني اش از او اجاره کمتري دريافت مي کند که تفاوت اين مبلغ با اجاره بهاي واقعي، يکي از درآمدهاي اوست که بايد مالياتش را بدهد. به علاوه سوء استفاده از محل پارک کردن اتومبيلش و ....
    رسيدگي به اتهام رانگل در مورد گزارش نکردن برخي درآمدها به دولت، به کميسيون اخلاقيات مجلس احاله شد و اين کميسيون رانگل را مقصر تشخيص داد و رانگل از رياست کميسيون مالي کنار رفت. کميسيون رسيدگي به نقض اخلاقيات اين ادعاي رانگل را که گفته بود گزارش نکردن درآمد به دولت، سهوي بوده نه تعمّدي نپذيرفت و نظر داد که اين عذر رانگل که يک حقوقدان است پذيرفتني نيست. رانگل سرانجام از سوي مجلس نمايندگان آمريکا توبيخ شد. اين تحقيقات و رسيدگي از سال 2010 آغاز شده بود و در رسانه ها انتشار یافته بود.
    اين اتهامات و جنجال پيرامون آن سبب شد که رانگل وقت نکند طرح برقراري نظام وظيفه را به مجلس بدهد. در آمريکاف طرح نمايندگان و يا سناتورها قانون مي شود و دولت لايحه نمي دهد و اگر لايحه و طرحي داشته باشد آن را به يک و يا چند سناتور و نماينده (هوادار و یا هم حزبی خود) مي دهد تا به صورت طرح مطرح سازند.
    به رغم توبيخ رانگل از سوي مجلس نمايندگان آمريکا و جنجال رسانه ها، وی در انتخابات نوامبر 2012 باز هم از همان حوزه انتخابيه قديمي اش انتخاب شد. رانگل که تا سال 2017 همچنان عضو مجلس نمایندگان بود متولد 11 ژوئن 1930 است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 21 نوامبر
  • 1386:   لشکريان اميرتيمور گورکان در جريان پيشروي در قفقاز، پس از تصرف شهر تفليس آن را غارت کردند.
        
        
  • 1768:   انگليسي ها سرخپوستان (بوميان) امريكا را در منطقه «ستانويسك» شكست دادند و اراضي جنوب رودخانه اهايو را از آنها گرفتند و به مهاجران اروپايي دادند.
        
        
  • 1871:   فندك (وسيله روشن كردن سيگار و ...) ساخته شد.
        
        
  • 1898:   در جریان جنگ ژاپن با چین، ژاپنی ها «پورت آرتور» را گرفتند و قتل عام کردند.
        
        
  • 1916:  


    فرانتس ژوزف امپراتور اتريش در حالي که کشور او درگير جنگ جهاني اول بود در 86 سالگي درگذشت. وي 68 سال سلطنت کرده بود.
        
        
  • 1913:   سي ام آبان 1288 مجلس شوراي ملي به پاس جانفشانيهاي ستارخان و باقرخان به احياء مشروطيت، به ستارخان لقب «سردار ملي» و به باقرخان «سالار ملي» داد.
        
        
  • 1962:   دولت هند و دولت چین با آتش بس نيروهاي نظامي خود در منطقه شمال غربي هند موافقت کردند. نيروهاي مسلح چین با تعرض به منطقه لاداخ و نواحي اطراف آن، لشکريان هندي را شکست دادند و اين مناطق را متصرف شدند که هنوز هم آنها را در تصرف دارند.
        
        
  • 1969:   دولت ژاپن پذيرفت که دولت آمريکا پايگاههاي نظامي خود در جزيره اوکيناوا را همچنان حفظ کند.
        
        
  • 1977:   هواپيماي مسافربري مافوق سرعت صوت «کنکورد» نخستين پرواز از لندن به نيويورک را انجام داد. اين نوع هواپيما که زمان پرواز ميان دو قاره را کوتاه کرده بود و سريع تر از گردش کره زمين به دور خود (تغيير ساعت) پرواز مي کرد در نوامبر 2003 به دليل گراني هزينه و نبودن مسافر که بتواند بليت گران آن را بخرد از سرويس خارج شد.
        
        
  • 1979:   در اسلام آباد پاکستان گروهي به ساختمان سفارت آمريکا حمله بردند و بخشي از عمارت را آتش زدند. در اين عمليات چهار تن ازجمله يک تفنگدار محافظ ساختمان سفارت کشته شدند. ارتش پاکستان با فرستادن يکان نظامي مهاجمان سفارت را پراکنده ساخت. رسانه هاي غرب نوشته بودند که تصرف سفارت آمريکا در تهران که 17 روز پيش از آن صورت گرفت براي پاکستاني ها الگو و مدل شد و تشويق به اين کار شدند. بي بي سي گفت که پاکستاني ها با شنيدن بيانات آيت الله خميني از راديو که عوامل استکبار را متهم به دست داشتن در گروگانگيري در کعبه کرده بود محاصره و تعرض به سفارت آمريکا را انجام دادند.
        
        
  • 1985:   نخستين دور مذاکرات ريگن رئيس جمهوري وقت آمريکا و گورباچف رهبر وقت شوروي در ژنو پايان يافت. اين مذاکرات دو روز طول کشيده بود. اين، در عين حال نخستين ديدار ريگن و گورباچف بود. در اعلاميه پايان اين مذاکرات نکات روشني جز توجه هرچه بيشتر به رعايت حقوق بشر و تسريع در مذاکرات مربوط به کاهش تسليحات و از ميان بردن سلاح هاي شيميايي ديده نمي شد. بانو ريگن در بازگشت به واشنگتن گفت که بانوي گورباچف با همراهان شوهرش بمانند نوکر و فرمانبر رفتار مي کرد و به جاي سخن گفتن، با دست فرمان مي داد و بي اعتنايي نسبت به همراهان مي کرد که اين حرکات اورا متعجب ساخت زيراکه شنيده بود کمونيست ها رفتار ارباب و نوکري ندارند و همه برابرند و بنابراين، کمونيست بودن آنان اصالت ندارد و به نام کمونيست بودن مي خواهند حکومت کنند، مقام داشته باشند و آقايي کنند.
    ريگن و گورباچف در حاشيه مذاکرات نوامبر 1985 در ژنو

  • 1990:   اعلاميه پايان جنگ سرد در پاريس امضاء شد.
        
        
  • 2002:   ناتو ـ اتحادیه نظامی غرب ـ از چند کشور عضو پیمان ورشو سابق ازجمله رومانی، بلغارستان، لیتوانی، لتونی، استونی و اسلواکی دعوت کرد که به آن اتحادیه بپیوندند. لیتوانی، لتونی و استونی از اعضاي شوروی پیشین هستند. ريگن رئيس جمهوري وقت آمريکا در جريان مذاکرات با گورباچف رهبر وقت شوروي قول داده بود که اگر پيمان ورشو منحل شود، ناتو نه تنها گسترش نخواهد يافت بلکه به يک اتخاديه سياسي تبديل خواهد شد که چنين نشد. شوروي در پي انحلال اتحاديهِ پيمان ورشو، از درون فروپاشيد و ناتو (اتحاديه نظامي غرب) به همان صودت باقي ماند و گسترش يافت و .... طبق يکي از اصول اين اتحاديه، تعرّض به يکي از اعضاي اتحاديه، تعرّض به همه اعضاء محسوب مي شود، يعني که همه اعضاء بايد متفقا دفاع کنند و اين، يعني جنگ اتمي، زيرا که جز روسيه، کشور ديگري درمنطفه ناتو نيست که بتواند دست به تعرّض بزند.
        
        
  • 2004:   «پاريس کلوب Paris Club» مرکب از 19 کشور اعتبار دهنده (وام دهنده) ازجمله آمريکا، انگلستان و روسيه که از سال 1956 با هدف ارفاق مالي به کشورهاي بدهکار و کاستن از بار تعهدات پولي آنها ايجاد شده است راي داد که از 80 درصد بدهي هاي بيش از يکصد ميليارد دلاري عراق (عراق اشغال شده وقت) صرف نظر شود.
        در سال هاي بعد اعضاي Club de Paris بيشتر شده اند و در سال 2019 داراي 22 عضو بود، ولي رژيم پکن در اين کلوب عضويت ندارد!. کشورهاي اعتبار دهنده در سال 1956 در پاريس گرد آمده بودند تا مسئله بدهي هاي آرژانتين را حل کنند که قرار بر اين شد که نشست آنها ادامه يابد، زيراکه مسئله آرژانتين ممکن است در مورد کشورهاي ديگر پديد آيد. به سبب تشکيل نخستين نشست در پاريس، اين گروه عنوان «پاريس کلوب» يافته است.
        
        
  • 2005:   hugh Sidey روزنامه نگار آمريکايي که دهها سال در مجلات لايف و تايم قلم زده و رويدادهاي بزرگ تاريخ معاصر را پوشش داده بود درگذشت و جورج بوش رئيس جمهوري وقت آمريکا اعلاميه فوت اورا شخصا امضاء کرد. hugh سوم سپتامبر 1927 به دنيا آمده بود. او بود که اصرار داشت مطبوعات اخبار را بدون عکس چاپ نکنند و به عکس اولويت بدهند زيراکه جلب مخاطب مي کند و عکس، خود بيانگر مطالب بسيار است.
    hugh Sidey

  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    در جریان بحران موشکی کوبا و قرارگرفتن جهان در آستانه جنگ اتمی در تهران چه گذشت
    در جریان بحران موشکی کوبا ـ Cuban Missile Crisis (16 تا 28 اکتبر 1962) بویژه از 21 اکتبر این سال که جان اف کندی رئیس جمهوری وقت آمریکا دستور بلوکه کردن کوبا و متوقف ساختن حرکت کشتی های دولت مسکو را داده بود که عازم کوبا بودند خبرگزاری پارس و میزهای اخبار بین الملل دو روزنامه کیهان و اطلاعات وضعیت اضطراری و نوعی آماده باش داشتند زیراکه جهان در آستانه جنگ اتمی و نابودی قرار داشت. آماده باش میزهای مربوط دو روزنامه برای تعقیب اخبار و انتشار «شماره فوق العاده» بود و آماده باش خبرگزاری برای دادن پاسخ به تلفن های شاه، نخست وزیر و مقامات مربوط و نیز ارسال آخرین خبرها در آن زمینه از وضعیت به رادیو ایران و تلویزیون غیر دولتی. رسیدن این اخبار به دربار شاه و نخست وزیری و ... از طرُق اداری و وزارت امور خارجه، کُند بود و خبرگزاری پارس ـ تنها خبرگزاری وقت کشور ـ نه تنها مشترک همه خبرگزاری های بزرگ و متوسط جهان بود بلکه یک مانیتور عظیم برای دریافت و ضبط خودکار اخبار رادیوهای سایر کشورها را در اختیار داشت با مترجمان آماده. در آن زمان، این نگارنده (مؤلف این تاریخ آنلاین) دبیر اخبار بین الملل خبرگزاری پارس و عضو تحریریه روزنامه اطلاعات بود. انتشار ساعت به ساعت اخبار مربوط به بحران موشکی کوبا از رادیو دولتی ایران مردم کشور را هم حساس و گوش بزنگ کرده بود. حساسیت وقتی به اوج رسید که خبر رسید دولت مسکو زیردریایی اتمی روانه آبهای نزدیک به کوبا کرده و یکی از این زیردریایی ها ـ زیر دریایی B-59 به فرماندهی والنتین ساویِتسکی و مجهز به اژدر اتمی به چندصد متری خط محاصره رسیده و با کوچکترین اشتباه، جنگ اتمی آغاز خواهد شد. روز بعد خبر رسید که جان اف کندی از کشورهای اروپایی عضو «ناتو» خواسته است که آماده جنگ با شوروی باشند. یک روز بعد خبر رسید که خروشچف گفته است اگر آمریکا موشک های بالیستیک خودرا از ترکیه و ایتالیا خارج کند و تعهد بسپارد که به کوبا تعرض نظامی نکند، پایگاههای اتمی شوروی را در کوبا تعطیل و موشک های اتمی را خارج خواهد ساخت. رسانه های دولت مسکو در توجیه استقرار موشک اتمی در کوبا گفته بودند که این عمل در پاسخ به استقرار موشک بالیستیک اتمی از نوع ژوپیتر در ترکیه صورت گرفته است. ترکیه همسایه دیوار به دیوار شوروی است و کوبا هم تا خاک آمریکا 141 کیلومتر فاصله دارد. 27 اکتبر وضعیت بحرانی تر شده بود به گونه ای که «شنبه سیاه» نام گرفته بود که ساعت 6 و نیم بعد از ظهر روز بعد به وقت تهران (یکشنبه 28 اکتبر) و ساعت ده بامداد به وقت واشنگتن خبر رسید که دو دولت به توافق رسیدند، آمریکا موشک های خودرا از ترکیه و گویا ایتالیا خارج خواهد ساخت و دولت مسکو نیز موشک های خودرا از کوبا و دولت آمریکا وعده داده است که به کوبا حمله نظامی نکند.
        در تهران خبر به این صورت تنظیم و منتشر شد که آمریکا موشک های اتمی خودرا از ترکیه و ایتالیا خارج خواهد کرد که سخنگوی سفارت آمریکا در تهران، خارج کردن موشک از ایتالیا را نادرست خواند (که بعدا معلوم شد درست بود). در پی این توافق بود که ارتباط مخابراتی مستقیم کاخ کرملین و کاخ سفید واشنگتن معروف به تلفن قرمز برقرار شد تا وضعیتی مشابه تصمیم فرمانده زیردریایی بی ـ 59 پدید نیاید.
        اگر توافق کِندی و خروشچف در 28 اکتبر 1962 چند دقیقه دیرتر صورت گرفته بود کنترل از دست سران دو دولت خارج می شد زیرا فرمانده زیردریایی بی ـ 59 شوروی در خط محاصره کوبا به خدمه این زیردریایی دستور آماده شدن برای شلیک اژدرهای اتمی را داده بود. همچنین فاش شد که فیدل کاسترو با بمباران اتمی شدن آمریکا، چنانچه به کوبا حمله هوایی با هدف از میان بردن پایگاههای موشکی شوروی شود موافقت کرده بود. این دو موضوع پس از فروپاشی شوروی افشاء شده است. بسیاری از روسها کوتاه آمدن سریع خروشچف را که می توانست امتیاز بیشتری بگیرد ندانم کاری و بی تدبیری او خوانده اند.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com