Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
14 دسامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 14 دسامبر
ايران
تصميم خليفه بغداد به برگزاري آیین های نوروز و مهرگان در دربار عباسيان
«منصور» دومين خليفه عباسيان (متولد 712 و متوفی در 775 میلادی) با اين كه ابومسلم خراساني و بسياري از ايرانيان وطندوست از جمله استاذسيس (سيستاني) را كشته و لشكر به سركوبي المقنّع (هاشم بن حکیم) به خراسان فرستاده بود 14 دسامبر سال 770 ميلادي اعلام داشت كه از آن پس، در دربار او در بغداد (كه خود او اين آبادی قبلا ايراني را به صورت شهر درآورده بود) آیین های نوروز و مهرگان به همان گونه كه شاهان ساساني برپا مي داشتند برگزار خواهد شد.
     عباسيان از همان اوايل کار، به بهره گيري از ايرانيان در مديريّت و مشاوره دست زده بودند که اين اقدام در زمان هارون الرشيد و پسرش مأمون به اوج خود رسيد و درحقيقت، اين ايرانيان بودند که امپراتوري وسيع عباسيان را اداره مي کردند.
     منصور که باکمک ابومسلم بر امویان پیروز شده و خلافت آنان را در بخش شرقي اش (شرق مديترانه) برانداخته بود از سال 745 به خلافت دست یافته بود. به رغم آن همه کمک، منصور در سال 775 میلادی ابومسلم را با طرح توطئه مقتول ساخت که با این عمل خشم ایرانیان را برانگیخت و المقنّع Almughanna که زمانی از افسران سپاه ابومسلم بود با پیروان خود مبارزه با دستگاه خلافت را شدّت و وسعت داد ولی در جنگ با لشکریان اعزامی خلیفه به خراسان شکست خورد و خودکشی کرد.
    عباسیان از همان اوایل کار خود با قیامهای ایرانیانی چون سنباذ (سندباد) نیشابوری، به آفرید، استاذسیس و ... و هرکدام صاحب فرضیه رو به رو بودند و در خراسان، سیستان و ری آرامش نداشتند و چون این قیامگران ایرانی خواه بودند، خلفای وقت راه و رسم ایرانیان را برگزیدند تا از شدت خصومت بکاهند و توده های ایرانی را موافق خود گردانند. پیش از عباسیان، هاشم ابن عبدالملک - حکمران اموی دمشق نیز به رسوم ایرانی گردن نهاده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اولتیماتوم سلطه جویانه روسیه به ایران در آذرماه 1290، حوادث متعاقب آن از به توپ بستن حرم امام رضا (ع) تا به تنور انداختن تبریزی ها

    با نگاهی بر رویدادهای ناشی از مداخلات خارجی در ایران در دوران معاصر(که این دوره از تاریخ، ازسال 1789 آغاز شده است) در «آذرماه»، علاوه بر غائله فرقه دمکرات در آذربایجان که طبق برنامه استالین و کمیته مرکزی حزب حاکم شوروی پایه گذاری شده بود، وضعیتی بدتر از آن را می بینیم که آغاز آن از هفتم آذر 1290 (28 نوامبر 1911 ـ 2 سال و 7 ماه پیش از جنگ جهانی اول) و انتصاب وثوق الدوله به سمت وزیرامورخارجه در کابینه صمصام السلطنه بود که مخالفان سیاست های دولت و شماری از مجلسیان گفته بودند که با این انتصاب باید منتظر بیش از پیش مداخلات روسیه و انگلیس بود که شمال و جنوب ایران، مناطق نفوذ آنها بود و در این مناطق نیروی نظامی داشتند.
    هنوز 24 ساعت از این اظهارنظرها نگذشته بود که هشتم آذر سفارت روسیه (روسیه تزاری) به دولت ایران اولتیماتوم داد ـ دولتی که در منتهای ضعف خود بود، رئیس کشور (سلطان احمدشاه) هنوز به سن قانونی نرسیده بود و نایب السلطنه، ریاست کشور را بدست داشت. التیماتوم روسیه شامل سه بند بود از این قرار:
    ـ اخراج سریع مورگان شوستر (مُرگِن شاستر) آمریکایی از ایران. [شوستر استخدام شده بود تا مالیه ایران را سر وسامان دهد. هنوز آمریکا قدرت نشده بود و از انزوا بیرون نیامده بود.].
    ـ از این پس استخدام اتباع خارجی در دستگاه دولتی ایران (اداری و نظامی) باید با اجازه روسیه و انگلیس باشد.
    ـ دولت ایران باید غرامت لشکرکشی روسیه را بپردازد!.
    نخست وزیر وقت روز بعد ـ (نهم آذر 1290) اولتیماتوم روسیه را در مجلس شورای ملّی مطرح کرد، همه اعضای کابینه در جلسه حضور داشتند. در این جلسه گفته شد که روسیه این اولتیماتوم را به اطلاح انگلیس رسانده و تأیید گرفته و از طریق سفارت خود به دولت ایران داده است. [این دو دولت طبق سازشنامه آگوست 1907 سن پترزبورگ و با میانجیگری فرانسه، ایران را میان خود به دو منطقه نفوذ و استقرار نظامی و یک منطقه حائل تقسیم کرده بودند].
     وثوق الدوله از نمایندگان مجلس خواست که اولتیماتوم را تصویب کنند تا کشور دچار مشکلات بیشتری نشود، ولی نمایندگان مخالفت کردند و در سخنان خود با یک مضمون گفتند که در قرن بیستم ـ این، یک زورگویی به کشوری است که بیش از هزار سال اَبَرقدرت بود و آن را رد می کنند، زیراکه نمی خواهند مورد اعتراض و انتقاد نسل های بعد باشند. در طول بحث مجلس که ساعت ها طول کشید، جریان از طریق دمکرات ها بگوش شماری از مردم رسانده شد که به تدریج در بهارستان جمع شدند و دست به تظاهرات زدند. دامنه تظاهرات ساعت به ساعت گسترش می یافت و این شعار نیز بمیان آمد که برخی روشنفکران دمکرات آن را نوشته بودند: روسیه و انگلیس سازش کردند و روسیه قفقازِ مان، سمرقند و بلخ و بخارایمان را بلعید و این بار دوباره سازش کردند تا قیّم همه ایران شوند. ما «صغیر» نیستیم و قَیِّم نمی خواهیم، ما بازماندگان فردوسی، سعدی و نادرشاه هستیم، ما سمرقند، بلخ و بخارای مان را می خواهیم، ما هرات مان را می خواهیم، ما گنجه مان را می خواهیم، روس و انگلیسی از وطن ما بیرون برو و .... در جریان همین تظاهرات که برخی رویدادنگاران گفته اند از هشتم آذر که اولتیماتوم روسیه به نخست وزیری داده شد برنامه ریزی شده بود ناگهان خبر رسید که به میرزا احمدخان مشیرالسلطنه نخست وزیر پیشین که در درشکه اش نشسته بود سوء قصد شده و برادرزاده اش و نیز درشکه چی کشته شدند. تظاهرات بهارستان به گوش بازاریان تهران رسید و آنان نیز مغازه ها را بستند و به تظاهرات پیوستند که خبر دیگری رسید و آن این بود که میرزا احمدخان علاء الدوله از بزرگان وقت هنگام خروج از خانه اش گلوله خورده است.
    در روزهای بعد تظاهرات ضد انگلیسی و روس در چند شهر دیگر ایران روی داد و دهم آذر نظامیان روس در تبریز و رشت و در نواحی حسّاس این دو شهر مستقر شده اند و یک واحد نظامی روس نیز عازم قزوین شد. در مشهد و قم هم مردم و روحانیون علیه زورگویی روسیه و انگلیس بپاخاستند و ....
     این زورگویی روسیه با موافقت و حمایت انگلیس صورت گرفته بود. روسیه در آن زمان و از 1905 نا آرام بود و در این کشور جناح های متعدد خواستار تحوّل بودند.
    خبر مخالفت مجلس و تظاهرات مردم ایران که به گوش نیکلای دوم تزار روسیه رسید، 23 آذر 1290 دستور داد که برای تقویت نیروهای نظامی روسیه در ایران، 4 هزار نظامی دیگر از قفقاز به ایران اعزام شوند و بیست و چهارم آذرماه سفیر روسیه در تهران به دولت ایران اخطار کرد که اگر سریعا و ظرف شش روز ـ از امروز(24 آذر) به اولتیماتوم و خواست های سه گانه عمل نشود، نظامیان رزمی روسیه که در قزوین هستند و از قفقاز هم دارند می آیند وارد تهران خواهند شد و ... و صمصام السلطنته که چنین دید بیست و هفتم آذر از مجلس خواست که در رای خود (مخالفت) تجدید نظر کند و اولتیماتوم روسیه را بپذیرد و گرنه تهران اشغال نظامی خواهد شد. مجلس همان روز در یک جلسه فوق العاده درخواست نخست وزیر را رد کرد. نخست وزیر که چنین دید به یپرم خان رئیس پلیس متوسل شد و یپرم خان که به سبب شرکت در مبارزات مسلحانه مشروطه خواهان و کمک به تصرف تهران و تغییر شاه مورد علاقه مردم و مجلسیان بود به مجلس رفت، وساطت کرد و خواست که مجلس پنج نماینده از میان خود انتخاب کند و این نمایندگان درباره اولتیماتوم تصمیم بگیرند و سعی شود که در این وضعیتِ ضعیف کشور، درگیری نظامی با روسیه پیش نیاید. مجلس پیشنهاد پیرم خان را پذیرفت و 28 آذر هیأت پنج نفری را انتخاب کرد، ولی نظامیان روسیه در رشت که از آخرین تصمیم مجلس بی خبر بودند، روز بعد از انتخاب هیأت پنج نفری دست به نوعی تعرض مسلحانه به ادارات دولتی شهر و مردم زدند، رئیس پلیس رشت را دستگیر کردند و دار زدند و ده تن از بزرگان و آزادی خواهان رشت را دستگیر و تحت الحفظ جهت تبعید روانه روسیه کردند.
    هیأت پنج نفره مجلس پس از شور، مفاد اولتیماتوم روسیه را پذیرفت و نماینده دولت به مورگان شوستر اعلام کرد که به خواست روسیه، دیگر سمتی ندارد و باید ایران را تَرک گوید.
     خبرِ موافقت هیأت پنج نفری با اجرای اولتیماتوم روسیه که به گوش مجلس رسید تشکیل جلسه داد و در این جلسه میان موافق و مخالفت درگیری فیزیکی روی داد و شیخ محمد خیابانی و چند تن دیگر از نمایندگان سخنان مخالفت آمیز و انتقادهای تُند بر زبان جاری کردند و گفتند که قبول اولتیماتوم، نهایت بدبختی ایران را منعکس و تاریخ با عظمت مارا خراب خواهد کرد و یکی از نمایندگان مجلس هم استعفاء داد.
     روز بعد (29 آذر 1290) که خبر قبول اولتیماتوم روسیه به تبریز رسید، تبریزی ها بپاخاستند و میان آنان و نظامیان روسیه که در تبریز پادگان داشتند زد و خورد روی داد، پلیس شهر از مردم دفاع کرد و سپر مردم شد و چند کشته داد. روس ها چند مغازه را نیز آتش زدند و چون تظاهرات تا سه روز بعد ادامه یافت، روس ها یکم دیماه 1290 تنی چند از معترضان تبریزی را در تنور افکندند و سوختند. در مشهد نیز روس ها مخالفان اولتیماتوم را سرکوب و اداره امور شهر را بدست گرفتند.
    اخبار تبریز و مشهد که به تهران رسید، دوم دیماه باردیگر در مجلس، نمایندگان مخالفت خوانی با اولتیماتوم را از سرگرفتند و به انتقاد از دولت که دست به اجرای آن زده بود پرداختند و مداخله مسلحانه روس ها و تخریب و کشتار توسط آنان بویژه در تبریز و مشهد را مغایر استقلال، تمامیت و حاکمیّت ایران خواندند که نخست وزیر از ناصرالمللک نایب السلطنهِ سلطان احمدشاه خواست که مجلس را منحل و دستور انتخابات دور سوم تقنینیه را صادر کند که سوم دی ماه مجلس منحل شد و پلیس آن دسته از نمایندگان را که حاضر به خارج شدن از مجلس نبودند بیرون کرد.
    انحلال مجلس باعث ازسرگیری اعتراضات شد که معترضین صمصام السلطنه و ناصر الملک را بی اراده و گوش به فرمان خارجی خواندند. در خارج از شیراز به سوی کنسول انگلیس و همراهانش تیراندازی شد و دو تن از همراهان کشته شدند و کنسول مجروح شد. ناصر الملک شماری از روزنامه نگاران و اعضای حزب دمکرات را از تهران تبعید کرد. نهم دیماه، در تبریز که کاملا در کنترل نظامیان روس قرار گرفته بود، ولی اعتراض مردم ادامه داشت، روس ها دویست تبریزی ازجمله ثقه الاسلام مجتهد شهر را بازداشت کردند و او و شش تن از بازداشت شدگان را دار زدند.
    این وضعیتِ ناآرام و مخالفت مردم و برخی بزرگان با سلطه و زورگویی روس ها و دولت در دولت تشکیل دادن انگلیسی ها در مناطق تحت نفوذشان (جنوب کشور) و به رغم سردشدن هوا و ریزش برف ادامه یافت و همچنین سرکوبی معترضان از سوی روس ها. نظامیان روس در جریان سرکوبی ها کار را به جایی رسانیدند که دهم فروردین 1291 (مارس 1912 و دو سال و چهارماه پیش ازآغاز جنگ جهانی اول) حرم امام رضا (ع) را در مشهد به توپ بستند و گلدسته های بارگاه امام هشتم شیعیان را خراب وخزانه حرم را غارت کردند. در این گلوله باران خدود دویست مقتول و مجروح شدند.
    صمصام السلطنته 15 دیماه 1391 از نخست وزیری کناره گیری کرد، ولی آرامش برقرار نشد. سلطان احمدشاه (متولد 12 بهمن 1275) پس از رسیدن به سن قانونی، در سی ام تیرماه 1293 تاجگذاری کرد که چند روز بعد جنگ جهانی اول در اروپا آغاز شد و به رغم اینکه سلطان احمدشاه بی طرفی ایران در قبال جنگ اروپاییان را اعلام کرده بود، ایران میدان جنگ شد و در این میدان روسها و انگلیسی ها با عثمانی متحد آلمان می جنگیدند. این وضعیت تا پیروزی انقلاب روسیه در اکتبر 1917 به همان صورت ادامه داشت که لنین سازشنامه 1907 سن پترزبورگ و سایر اسناد سلطه روسیه بر ایران را پاره کرد و نظامیان روسیه را از ایران فراخواند. با این اقدام، مسئله ایران حل نشد و انگلیسی ها که همچنان در میدان ایران و عراق و غرب آسیا با عثمانی در جنگ بودند بر دامنه نفوذ خود در ایران افزودند و با کمک وثوق الدوله درصدد تحت الحمایه قراردادن ایران برآمدند و ... (که شرح آن در جای خود در این کرونیکل ژورنالیستی آنلاین آمده است ازجمله مطلب زیر:).
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نیرنگ های لندن با هدف تحت الحمایه کردن ایران در پي اعلاميه لنين داير بر لغو سازشنامه تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ
14 دسامبر 1917 (23 آذرماه) لنين در اعلاميه اي به امضاي شخص خود سازشنامه آگوست سال1907 انگلستان و روسيه داير بر تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ و يك منطقه بي طرف في مابين (حائل) و ضمائم محرمانه آن را ساقط از درجه اعتباراعلام داشت و تاكيد كرد كه هرگونه قرادادي كه با استقلال، حاكميت ملي، تماميت ارضي و آزادي ايرانيان مغايرت داشته و آن را محدود كند از اين لحظه بي اثر و كان لم يكن است و همه را پاره كرده و ديگر وجود خارجي كه بتوان به آنها استناد كرد نخواهند داشت.
     مقامات مفلوك و ناآگاه دولت وقت تهران غفلت كردند كه بخواهند؛ اکنون که نظام تزاري روسيه از ميان رفته، قراردادهاي گلستان و تركمن چاي كه با ميانجي گري انگلستان (با هدف مهار توسعه طلبی تزار از جیب ایران) تنظيم شده بود، ولو روي کاغذ لغو شوند تا بعدا به آنها استناد نشود. ترديد نبود دولت انقلاب روسيه كه در آن زمان در مناطق شمال ارس با جنگ داخلي و دشواري هاي متعدد رو به رو بود اين خواست را مي پذيرفت.
     در پي صدور اعلاميه لنين، تروتسكي به عنوان كميسر نيروهاي مسلح روسيه (ارتش سرخ) اعلام داشت كه به واحدهاي نظامي روسيه كه بر طبق سازشنامه انگلستان و روسيه مبني بر تقسيم ايران در اين كشور مستقر شده اند دستور خروج فوري از ايران را داده است.
     سران انقلاب روسيه سپس براي جلب اعتماد ايرانيان به حرفهاي خود «براوين» ديپلمات روسيه را به تهران فرستادند تا افكار عمومي ايران را حضورا از ماوقع آگاه سازد و به عنوان نماينده سياسي دولت انقلاب روسيه در ايران بماند.
     20 روز پس از صدور اعلاميه لنين، نيروهاي روسيه به فرماندهي «ژنرال باراتف» ايران را ترك گفتند. در همان روز كه آخرين واحد روس از ايران خارج مي شد، نيروهاي انگليسي چند شهر را در كرمانشاه تصرف كردند كه دولت وقت ايران بالاخره به خود جرات داد و در بهمن همين سال از دولت انگلستان خواست كه با توجه به لغو سازشنامه دوجانبه سال 1907 (انگلستان و روسیه) از سوي لنين كه با كنار رفتن يك طرف قضيه، از صورت عهدنامه خارج شده است بنوبه خود لغو آن را اعلام دارد و نيروهاي انگليسي را از قلمرو ايران بيرون برد، و واحد نظامي «اس پي آر» را كه افراد آن ايراني ولي مزدبگير انگلستان و زير نظر افسران انگليسي هستند منحل سازد. به علاوه، باشركت نمايندگان ايران در مذاكرات صلح ورساي مخالفت نكند و بپذيرد كه از كالاي انگليسي وارده به ايران عوارض گمركي گرفته شود و دخالت خودرا در امور گمركات ايران تعديل كند و درآمد گمركات را پس از برداشت اقساط طلب خود به ايران مسترد دارد. (اين، يک بدبختي بزرگ بود كه ایران ـ روزگاري يك قدرت جهانی ـ در امور گمركات خود هم حق دخالت نداشت).
     دولت انگلستان درست يك سال بعد (آذر ماه 1297) وعده تحويل نيروي نظامي دست ساخت خود - «اس پي آر» را به دولت ايران و لغو سازشنامه سال 1907 را داد كه بعدا معلوم شد كه اين (دو گذشت) را هم برای اغفال ایرانیان (مجلس ايران) به تصویب قرارداد در دست تهيه سال 1919 معروف به قرارداد وثوق الدوله کرده بود تا به استناد این قرارداد، بدون رقيب همه ايران را تحت الحمايه و تحت سرپرستي خود قرار دهد كه چون مجلس قرارداد تازه را رد كرد و روشنفکران مستقل رشوه گيري وثوق الدوله براي امضاي قرارداد را افشاء کردند از طريق ديگر وارد عمل شد و آن، راه اندازي كودتاي 1299 هجري خورشيدي (فوريه1921ميلادي) بود و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصويب قرارداد سال 1921 تهران و مسکو در مجلس و لغو يکجانبه آن توسط دولت موقت مهدي بازرگان
14دسامبر سال 1921 (23 آذر 1300 خورشيدي) پارلمان ايران (مجلس) قرارداد ايران و روسيه شوروي معروف به قرارداد سال 1921 را به تصويب رسانيد كه به موجب آن درصورت ورود نيروی نظامی بيگانه به خاک ايران و در معرض تهديد قرارگرفتن قلمرو دولت مسكو از اين رهگذر، آن دولت خواهد توانست نيروي نظامي به ايران بفرستد.
     طبق اين قرارداد، روسيه بار ديگر ابطال دعاوي دولت و اتباع آن كشور و مطالبات از ايران و امتيازات مكتسبه را مورد تاكيد قرار داده است. اين قرارداد به صورت يكجانبه، از سوي دولت موقّت مهدي بازرگان (گویا به اصرار لندن، پاريس و واشنگتن (ناتو) که از طریق برخی دوستان و همکاران مهدي بازرگان اعمال می شد) لغو شد، ولي دولت مسکو ظاهرا هنوز بر آن تصميم صحه نگذارده است. همان همکاران دولت موقّت مهدي بازرگان اشاره کرده بودند که ایران نیاز به ارتشی به آن بزرگی هم ندارد! و این مطلب همان زمان (18 ماه پیش از تعرض نظامی عراق) در مطبوعات نیز منعکس شده بود.
     در بهار 1980، اصحاب نظر ابراز نظر کرده بودند که لغو يكجانبه همين قرارداد از سوي ايران، باعث اعزام كماندو از جانب آمريكا به صحراي طبس (در اپريل 1980) شده بود. اين صاحبنظران گفته بودند که وجود همين قرارداد و ترس از مداخله نظامي مسکو بود که دولت انگلستان پس از ملي شدن نفت ايران در سال 1951 نتوانست نيروي نظامي به خوزستان بفرستد و پالايشگاه آبادان را تصرف کند. اين دولت از اردن و نقاط ديگر نيروي نظامي به عراق و مجاور مرزهاي ايران فرستاد ولي جرات نکرد آنهارا وارد ايران کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که ژنرال رضاخان پهلوی سردارِ سپاه و نخست وزیر، شاه ایران شد
24 آذر 1304 و دو روز پس از بازنگری 4 اصل از اصول قانون اساسی و انتقال سلطنت، ژنرال رضاخان پهلوی و در آن زمان 47 ساله در مجلس شورای ملی سوگند یادکرد و شاه ایران شد. مجلس شورای ملی در آبان ماه 1304 سلطان احمدشاه قاجار را که در اروپا بود از سلطنت خلع کرده و امور سلطنت را موقتا به ژنرال رضاخان سپرده بود که از دو سال پیش از آن، سردار سپاه و نخست وزیر بود و تمایل به جمهوری شدن نظام حکومتی ایران نشان می داد. دکتر مصدق نماینده وقت مجلس با دادن اختیارات سلطنتی به ژنرال رضاخان مخالفت کرد و علت مخالفت خودرا رفتار خودسرانه و قلدرمآبانه ژنرال رضا پهلوی بیان کرده بود. پس از خلع سلطان احمدشاه، مجلس رای به تشکیل مجلس مؤسسان و اصلاح اصولی از قانون اساسی را داد که سلطنت را در خاندان قاجار قرار داده بود.
رضاشاه در 48 سالگی


     سلطان احمدشاه که در پاریس بود پس از اطلاع از خلع قاجاریه، مصوبات مجلس شورا و مجلس مؤسسان را رد کرد و گفت که این کار تحت فشار صورت گرفته است. این مخالفت سلطان احمدشاه سبب بیرون کردن خانواده و بستگان او از کاخ سلطنتی شد و شهردار تهران کاخ گلستان (کاخ سلطنتی وقت) را قفل و مُهر کرد.
    رضاشاه روز 25 آذر 1304 بر تخت سلطنت نشست و عبدالحسین تیمورتاش را وزیر دربار کرد و پس از آن محمدرضا پسر 6 ساله اش را ولیعهد. مراسم تاجگذاری به چند ماه موکل شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
امضاي پيمان ضد انگليسي ايران با ژاپن در 1939 و انتقاد رسانه هاي لندن
دولت وقت ايران كه مناسبات خودرا با آلمان ناسیونال سوسیالیست (نازی) نزدیک و صمیمانه کرده بود و کوشش داشت كه خودرا از زير نفود انگلستان خارج سازد (که از دهه دوم قرن نوزدهم اعمال می شد) 14 دسامبر 1939 با امپراتوري ژاپن ـ دوست و هم پيمان آلمان و دشمن انگلستان ـ پيمان دوستي امضاء كرد.
     امضاي اين پيمان، باعث انتقاد شديد مطبوعات لندن شد و از همان زمان خط و نشان كشيدن نسبت به دولت وقت تهران (پهلوي يکم) آغاز گرديد. دولت ژاپن که از دهه سوم قرن 20 به تقویت بنیه نظامی خود دست زده بود هفتم دسامبر 1341 به پایگاه دریایی آمریکا در پرل هاربر و هشتم دسامبر به پایگاههای انگلستان در هنگ کنگ و مالایا (مالزی و سنگاپور) حمله نظامی برده و با آن دو دولت وارد جنگ شد و عنوان اقدام خودرا پاکسازی شرق از استعمار غرب گذارد، حال آنکه هدفش به دست آوردن مواد خام و نيز نفت اندونزي و بازار فروش کالاي ساخت خود بدون داشتن رقيب بود.
     در پي اشغال نظامي ايران از سوي انگلستان و شوروي در آگوست 1941 (شهریور 1320)، دولتهاي متحد برضد آلمان، ايتاليا و ژاپن دولت وقت ايران ( ايران اشغالشده) را وادار کردند که به آلمان و ژاپن (البته به صورت سمبوليک) اعلان جنگ دهد. اين اعلان جنگ، ايران را در رديف دولتهاي متحد و بعدا از موسسان سازمان ملل (متحد) قرارداد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
استقرار مجدد واحدهاي ارتش در سراسر آذربايجان و مجازات تجزيه طلبان
ابراهيم حكيمي (حكيم الملك)
14 دسامبر سال 1946 (23 آذر 1325 خورشيدي)، دو روز پس از فرو پاشي دستگاهي كه به اراده و حمايت استالين در آذربايجان به وجود آمده بود واحدهاي ارتش در سراسر اين سرزمين هميشه ايراني مستقر شدند. اين واحدها دو روز پيش از آن وارد تبريز شده بودند. يك روز پيش از ورود واحدهاي ارتش به تبريز، جعفر پيشه وري و جمعي از همدستانش به خاك شوروي فرار كرده بودند. بقيه اطرافيان پيشه وري بازداشت شده بودند.
    دولت مسکو كه متعهد شده بود در پايان جنگ جهاني دوم نيروهاي خودرا بدون چون و چرا از ايران خارج سازد با وجود اين كه در کنفرانس سران در تهران به رعايت تماميت ارضي و حاكميت ملي ايران متعهد شده بود حاضر به تخليه خاك ايران نبود. زماني دولت وقت ايران به رياست ابراهيم حكيمي به سوء نيت استالين پي بُرد كه پيشه وري در آذرماه سال 1324 دست به اقداماتي زد و قاضي محمد هم در كردستان اقدام مشابهي انجام داد و فرمانده نيروهاي شوروي مستقر در ايران، در شريف آباد قزوين مانع ادامه حركت واحدهاي اعزامي ارتش براي تقويت پادگانهاي آدربايجان شد.
    دولت حكيمي به دولت مسكو اعتراض كرد و جاي خود را به قوام السلطنه داد. انگلستان براي اينكه استالين بهانه نداشته باشد واحدهاي نطامي خودرا از ايران خارج ساخت و دولت آمريكا استالين را تهديد كرد كه اگر نيروهايش را بيرون نبرد آن دولت هم به ايران نيروي نظامي خواهد فرستاد.
    
احمد قوام (قوام السلطنه)

اين تهديدها موثر واقع نشد. قوام به مسكو رفت و با استالين مذاكره كرد و چون اقدامي صورت نگرفت، دولت ايران به شوراي امنيت سازمان ملل متوسل شد كه شورا که دولت مسکو در آن از حق وتو برخوردار است ترجيح داد؛ نخست مسئله در مذاكرات دو دولت حل شود.
     قوام (طبق برخي منابع، به توصيه پنهاني انگلستان و با هدف اغفال استالين) ضمن مذاکرات دوجانبه وعده هايي به شوروي داد و قرار شد كه چند ماه بعد قرارداد نفت شمال با شوروي به مجلس داده شود و سرانجام استالين به اميد يافتن فرصت ديگر، در آن زمان از پياده كردن طرحهايي كه در اروپاي شرقي انجام داده بود، در ايران دست برداشت و واحدهاي ارتش در آذرماه به سمت زنجان به حركت در آمدند و بدون برخورد با مانع قابل ملاحظه اي به تبريز وارد شدند و به غائله پايان دادند.
    قاضي محمد که در منطقه کردنشين دستگير شده بود اعدام و شماري ديگر كه برضد وطن به تجزيه طلبان پيوسته بودند مجازات شدند.
    سران وقت كرملين از دهه 1930 كه بر منطقه قفقاز اشغالي از ايران در جريان جنگهاي نيمه اول قرن 19 ايران و روسيه نام جمهوري شوروي آذربايجان گذاشتند چنين سوء نيتي را براي منطقه آذربايجان داشتند که نه تنها موفق نشدند بلکه با فروپاشي شوروي که بر جاي امپراتوري روسيه نشسته بود همه مناطقي را در قرن نوزدهم در قفقاز و آسياي ميانه (فرارود) از ايران جداکرده بودند از دست دادند.
     ـ ـ ـ ـ ـ
    
جعفر پيشه وري

جعفر پیشه وری که در 1892 در منطقه خلخال به دنیا آمده و 11 ژوئن 1947 در تصادف اتومبیل در شهر باکو کشته شد در زمانی که هفت ساله بود با خانواده اش به باکو نقل مکان و در این شهر بزرگ شده بود. وی که تفکر سوسیال دمکراسی داشت در آنجا چند نشریه منتشر کرد. وی در سال 1920 به ایران بازگشت و به انقلابیون رشت (گیلان) پیوست و به ترویج عقاید سوسیال دمکراسی دست زد. وی پس از خلع قاجاریه هم به تبلیغ عقاید سوسیالیستی خود ادامه داد و در 1929 به تحریک کردن کارگران نفت جنوب به اعتصاب دست زد که در دسامبر 1930 دستگیر و زندانی شد.
    پس از کناره گیری رضاشاه پهلوی و تاسیس حزب توده، به این حزب نپیوست و در عقاید سوسیال دمکراسی خود پابرجا ماند. پیشه وری سپس روزنامه آژیر را منتشر کرد، به تبریز رفت و به تاسیس حزب دمکرات پرداخت و مقامات شوروی مستقر در آذربایجان به او کمک بسیار کردند. پیشه وری در انتخابات دور چهاردهم تقنینیه از تیریز انتخاب شد ولی مجلس اعتبارنامه اورا رد کرد. وی به تبریز بازگشت و تصمیم به خودمختار اعلام کردن آذربایجان گرفت و با حمایت شوروی که برای آذربایجان و کردستان برنامه داشت از نوامبر 1945 تا نوامبر 1946 حکومت کرد که در نوامبر 1946 (آذرماه 1325) بر اثر فشار بین المللی و اخطارهای آمریکا، دولت شوروی تصمیم به خارج ساختن نیروهای خود از ایران گرفت و ممانعت از حرکت ارتش ایران را به سوی آذربایجان لغو کرد، ارتش وارد آذربایجان شد و پیشه وری و اطرافیانش به شوروی فرارکردند و در باکو مسکن گزیدند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جمعيت ايران در سال 1355 هجري خورشیدی (1976 میلادی): 34 میلیون
به گزارش روزنامه هاي تهران در 23 آذر 1355 (14 دسامير 1976 و دو سال پيش از انقلاب)، جمعيت ايران 34 ميليون شده بود و نفوس تهران و حومه اش به سه ميليون و هفتصد هزار تَن رسيده بود. «سال 1355» سال سرشماري هر ده سال يك بار ايران بود. جمعيت ايران 30 سال پس از آن زمان بیش از دو برابر و نفوس تهران بيش از سه برابر شده بود. جمعیت این شهر که به گفته زمین شناسان روي کمربند زلزله قرارگرفته به صورتی خارج از قاعده، روزافزون بوده است.
    ایران که پیش از انقلاب عمدتا روستانشین و شهرک نشین بود اینک به صورت معکوس، شهرنشین و بویژه کلان شهرنشین شده است. در سال 1355 جمع ایرانیان برون مرز و عمدتا دانشجو، از رقم 207 هزار تَن بالاتر نبود و اینک حدود شش میلیون.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شعرخوانی اردوغان در باکو «در 21 آذر!» و واکنش تند ایرانیان
طیّب اردوغان رئیس جمهوری ترکیه جمعه 21 آذرماه 1399، در شهر باکو و در جریان مراسم رژه نیروهای نظامی جمهوری آذربایجان به مناسبت درگیری اخیر در قره باغ، شعر ارَس را خواند که در آن آمده است: "ارس [رود ارَس] را جدا کردند، با میله و سنگ پُر کردند ـ من از تو جدا نمی‌شدم، به زور جدایمان کردند و ... که ایرانیان نسبت به آن واکنش‌های تُند نشان دادند و نمایندگان مجلس شورای اسلامی با صدور بیانیه‌ای سخنان رئیس جمهوری ترکیه را محکوم کردند. شعرخوانی اردوغان مصادف با روز ورود پیروزمندانه واحدهای ارتش ایران به تبریز و پایان کار فرقه دمکرات (دست نشانده استالین) در 21 آذرماه 1325 بود که از آن پس هرسال در 21 آذرماه مراسم متعدد ازجمله رژه نظامی برپا می شد. اگر تاریخ را مرور کنیم، در آذرماه 1293 (1914 میلادی) نظامیان عثمانی با بهره گیری از فرصت آغاز جنگ جهانی اول، ارومیه و تبریز را تصرف کرده و به سوی مناطق دیگر پیشروی می کردند که روس ها وارد شدند و آنان را از آنجا بیرون راندند.
    وزیر امور خارجه ایران، در واکنش به این شعرخوانی اردوغان در توییتر نوشت: "به اردوغان نگفته بودند شعری که به غلط در باکو خواند مربوط به جدایی قهری مناطق شمالی ارَس از سرزمین مادریشان ـ ایران است. هیچ‌کس نمی‌تواند درباره آذربایجان عزیز ما صحبت کند.". واکنش حسین شریعتمداری با این تیتر در روزنامه کیهان (شماره 23 آذر 99) منعکس شده بود: "آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید". متن نوشته حسین شریعتمداری به صورت جداگانه در زیر این مطلب درج شده است. تیتر روزنامه های تهران بخشی از این واکنش ایرانیان به شعرخوانی اردوغان را نشان می دهد:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حسین شریعتمداری: آقای اردوغان بقیه شعر را هم بخوانید!
روز جمعه [21 آذرماه 1399]، رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه که در مراسم رژه ارتش جمهوری آذربایجان در باکو شرکت کرده بود، در سخنرانی خود به یک بیت، از شعری که به زبان آذری سروده شده بود اشاره کرد، با این مضمون که؛ «ارس را جدا کردند و آن را با میله و سنگ پُر کردند ـ من از تو جدا نمی‌شدم، به زور جدایمان کردند». این بخش از سخن اردوغان با واکنش‌های منفی فراوانی رو‌به‌رو شده که در گزارش‌های کیهان آمده است. در این وجیزه [سخنِ کوتاه]، اما، از زاویه دیگری به ماجرا نگاه شده است؛
    ۱- اردوغان با اشاره به این بیت، برخلاف آنچه در پی آن بود، به صراحت اعتراف می‌کند که جمهوری کنونی آذربایجان بخشی از ایران است که به زور ـ بخوانید با بی‌کفایتی شاهان قاجار ـ از سرزمین مادری خود جدا شده است. توضیح آنکه، جمهوری کنونی آذربایجان همراه با بخش‌های وسیع دیگری از قفقاز در سال ۱۱۹۲ شمسی (۱۸۱۳ میلادی) و در جریان معاهده استعماری و ننگین گلستان از خاک ایران جدا شد. بیتی که اردوغان به آن استناد می‌کند، از جمله اشعار حماسی فراوانی است که مردم آذربایجان در هر دو سوی باقی‌مانده و جدا‌شده آن سامان، در اعتراض به بی‌کفایتی شاهان قاجار و در غم جدایی این بخش از سرزمین ایران سروده و زمزمه می‌کردند.
    ۲- اردوغان نمی‌داند که خواندن و انتشار اینگونه اشعار (شعر حسرت) نه فقط در آذربایجانِ تحت اشغال شوروی سابق، بلکه در جمهوری آذربایجان هم به این علت که نشانه نارضایتی مردم از این جدایی است، جرم تلقی می‌شده و هنوز هم می‌شود. از این روی باید گفت اردوغان با بی‌خبری خود از تاریخ، به جای خود‌شیرینی برای دشمنان ایران و اسلام ـ بخوانید آمریکا، اسرائیل و عربستان [دولت سعودی] ـ کام آنها را تلخ کرده است!.
    ۳- مشکل اردوغان تنها بی‌خبری از بدیهی‌ترین مسائل تاریخی نیست، بلکه مشکل اساسی‌تر، بهره بسیار ‌اندک ایشان از هوش و درک سیاسی است. رئیس‌جمهوری ترکیه باید می‌دانست که آذربایجان بخش جدا شده‌ای از سرزمین ایران است و اگر از کمترین بهره هوشی برخوردار بود، این نکته بدیهی را درک می‌کرد که فقط کسانی می‌توانند از «جدایی ارَس» نگران و ناراضی باشند که ارَس بخشی از سرزمین مادری آنها بوده است. این نکته به وضوح از شعری که اردوغان به آن اشاره کرده است نیز قابل فهم است. شاعر از جدایی ارَس گلایه می‌کند و به کسانی که آن را از ایران جدا کرده‌اند اعتراض دارد.
    خُب، مگر نه اینکه ارَس متعلق به ایران بوده است؟. بنابراین اردوغان با‌اندک بهره هوشی می‌توانست بفهمد که نه فقط ایران مخاطب شاعر در اعتراض به جدایی ارَس نیست، بلکه آرزوی او، بازگشت بخشِ جدا شده به سرزمین مادری است. به بیان دیگر، اردوغان درحالی که قصد مجیز‌گویی برای دولت جمهوری آذربایجان را داشته است، حاکمیت آن را زیر سؤال برده و خواستار الحاق جمهوری آذربایجان به سرزمین مادری خود شده است.
    ۴- متن کامل شعری که اردوغان فقط یک بیت از آن را خوانده است، شامل ۱۹ بیت است که درج تمامی ابیات آن از محدوده این وجیزه [سخن کوتاه] بیرون است، ولی برای اطلاع مخاطبان و عبرت اردوغان به چهار بیت از آن اشاره می‌کنیم:
    آی آراز (ارَس) بیر دالغا وور‌، دریا کیمی توفان ائله
    ظالمین ییخ قصرینی، اوز باشینا ویران ائله =
    ای ارس موجی بزن‌، همچون دریا توفان کن
    کاخ ظالم را بیفکن، بر سرش ویران کن
    - - -
    سو ده ییل سندن آخان‌، قانه دؤنن گؤز یاشی دیر
    بو اسف احوالی گؤر‌، توفان قوپار عصیان ائله =
    آنچه که از تو سرازیر است‌، آب نیست بلکه اشکی است
    که به خون تبدیل شده، این احوال تأسف‌بار را ببین و عصیان کن
    - - -
    قاضی اُول‌، انصافه گَل‌، حکم زمان وئر تازه دن
    غصب اولان تورپاقلاری وابسته ایران ائله =
     قاضی باش! انصاف کن‌، دوباره حکم بده
    سرزمین‌های غصب‌شده را به ایران ملحق کن
    - - -
    یا اؤزون چک بیر کناره‌، غصب اولان مرزی گؤتور
    یا ایکی روحو سازاشدیر، دل لری شادان ائله =
    یا خودت را کنار بکش و مرز غصب‌شده را از میان بردار
    یا دو روح را آشتی بده و دل‌ها را شادمان کن
    و ...
    
حسین شریعتمداری
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چند نظر دیگر: دریافتی اضافی از تعدّد مسافرت، جریمه است نه عوارض ـ طولانی شدن صف ها در فرودگاه ـ پوست خربزه زیر پای دولت
در دو روزِ از 13 تا 14 دسامبر 2017 = 22 تا 23 آذر 1396 و در پی درج نظرات 8گانه در سایت 13 دسامبر، چند نظر دیگر واصل شده که جز 3 اظهار نظر، بقیه به زبان انگلیسی بودند و پس از ترجمه و تایپ، بعدا درج خواهند شد. سه نظر واصله به زبان فارسی از این قرارند:
    ـ مخاطب: نظر مخاطبِ تاریخ آنلاین شما را که گفته است حقوق دان است خواندم [نظریه دوم، مندرج در مطلب بالا] و استدلال او را که افزایش تصاعدی عوارض خروج از کشور نوعی جریمه است تأیید می کنم. جریمه کردن، کار دستگاه قضایی است نه اجرایی و مجرم و متخلّف جریمه و مجازات می شود و تکرار مسافرت از کشور، خلاف و جرم نیست که عوارض خروج مسافرِ مربوط برای دفعات بعدی چند برابر شود. من (مخاطب) در دانشگاه تهران، یک دانشگاه بلژیک و یک کالج ویژه در آمریکا، علم حقوق و قانون تحصیل کرده ام و سال ها است که در یک موسسه قضایی (مشاورت و وکالت) مشغول به کار هستم. در 21 سالی که از ایران خارج شده ام تنها چهار بار تجدید دیدار کرده ام و آن هم به مناسبت وفات و یا عروسی بستگان، ولی در جریان اخبار ایران هستم و مخصوصا وبسایت «ساعت 24» را که حاوی همه اخبار داخلی است می بینم. بسیاری از مشتریان مؤسسه ما ایرانی و ایرانی ـ آمریکایی هستند و باید در جریان اخبار کشور باشم.
    دولت ها می توانند به پارلمان پیشنهاد تصویب عوارض کنند، ولی پیشنهاد دولت حجت الاسلام حسن روحانی چیز تازه ای است که قبلا ندیده بودم و آن افزایش تصاعدی عوارض در صورت تعدّد دفعات خروج از کشور است!. مگر خروج از کشور، خلاف و یا گناه است که برای بار دوم و سوم و ... عوارض خروج دو برابر و سه برابر شود. این افزایش تعبیری جز جریمه نقدی ندارد و جریمه را قاضی حُکم می دهد. مسافرت در شرایط عادی که نه جنگ باشد و نه ممنوعیت قضایی، حقِ یک شهروند است مِثل قدم زدن در پارک، خوردن غذا ـ هر چند بار در روز که دلش بخواهد، خرید کفش برای خود به هر تعداد و .... می توان گفت که یک فرد به دلایل جنگ و یا مشکل ملّی دیگر، هر سال یک جفت کفش بخرد، ولی نمی توان گفت که اگر دو جفت بخرد بهای کفش دوم را باید دو برابر بدهد!. چه بهتر که دولت حجت الاسلام حسن روحانی این عوارض را از شرکت های هواپیمایی بگیرد و شرکت بر بهای بلیت خود بیافزاید و آن هم مبلغ ثابت نه بر حسب تعدّد مسافرت. این پیشنهاد اگر به همین صورت تصویب و اجرایی شود، چیز تازه ای در جهان خواهد بود و «تاریخ» خواهد شد و احیانا وسیله انتقاد.
     دایی من یک حجت الاسلام بود و سه سال پس از انقلاب فوت کرد. پس از تغییر نظام، او تا در قید حیات بود همه روزه به درگاه خدا دعا می کرد که اشتباهی از ناحیه دولت سرنزند که آن را به حساب اسلام بگذارند.
     در بودجه پیشنهادی سال 1397، مسئله حقوقی، همین تصاعدی شدن میزان عوارض بر حسب تعداد دفعات خروج از کشور است. مسئله فعلا در حد لایحه شورای وزیران و پیشنهاد به مجلس است، بدیهی است که نمایندگان مجلس و پس از آنان، حقوق دانان شورای نگهبان دقّت خواهند کرد تا برای نظام اسلامی که دولت های متعدد چارچشمی آن را زیر نظر دارند تا نقطه ضعف به دست آورند مشکل به وجود نیاید. این نمایندگان و حقوقدانان می دانند که مسافران عازم خارج و مخصوصا آنها که تعدّد خروج دارند افرادی به لحاظ دانش و تحصیلات در سطح پایین نیستند و باید رعایت احوال شوند.
    
    ـ مخاطب: آیا محاسبه کرده اند که چند مسافر عادی (و نه مأمور دولت و شرکت که از جیب خود عوارض نمی دهد) بیش از یک بار در سال از کشور خارج می شود و جمع عوارض اضافی چه مبلغ می شود؟. به طور قطع به دو میلیارد تومان هم نمی رسد که بهای یک خانه معمولی در تهران است. و باز، آیا حساب کرده اند که چه کار وقتگیری برای مأموران گذرنامه فرودگاه ساخته می شود. من چند ماه کارمند یک شرکت هوایی بودم، در فرودگاه حاضر می شدم و «بُردینگ پَس» صادر می کردم. مسافران، فرودگاه امام را جزیره آرامش می گفتند برای اینکه هیچ مشکلی برایشان نبود ـ مشکلاتی که امروزه در فرودگاههای سایر کشورها دیده می شود. پلیس گذرنامه، برگه های عوارض 75 هزارتومانی را نگاه می کرد و گذرنامه مسافر را مُهر می زد و سفر به خیر می گفت، ولی حالا و اگر پیشنهاد دولت تصویب و قانون شود، باید در گذرنامه دقت کند که مسافر هیچ بار، یک بار و یا چند بار خارج شده باشد، چون مبلغ زیاد است، دقت کند که رسید بانک کامل و نام و جزئیات مطابق گذرنامه باشد و ... و این کار باعث تشکیل صف های طولانی پُشت باجه های پلیس گذرنامه می شود و دلشوره مسافر و تأخیر پرواز زیراکه مسافر قبلا بُردینگ کارت گرفته و پرواز منتظر اوست. بناچار، پلیس گذرنامه باید بر شمار مأموران خود و باجه ها بیافزاید که خود، مستلزم هزینه ای بیش از درآمد افزایش تصاعدی دفعات خروج است. تازه اگر یک مسافر فراموش کرده باشد عوارض بدهد و یا از افزایش عوارض بر حسب دفعات بی خبر باشد و یا نداند که سال مالی (اجرای مصوّبه) از چه ماهی آغاز می شود و پایان می یابد، وای به روزگارش که باید برود در صف شعبه کوچک و بیشتر اوقات یک نفرهِ بانک ملی بایستد و ارز را ـ اگر داشته باشد ـ به نرخ دولتی بابت عوارض بدهد و همه این کارها ناراضی ساز خواهد بود. به نظر من (مخاطب) باید از عوارضِ اضافیِ تعدّد دفعات خارج از کشور صرف نظر شود و عوارضِ مساوی برای هر دفعه نیز از شرکت هوایی دریافت شود و شرکت از مسافر (غیر مستقیم).
    
    ـ مخاطب: به گمان من ـ فقط حدس ـ که این «عوارض بازی» و چند برابر کردن عوارض در برابر دفعات خروج هر فرد از کشور، یک پوست خربزه است که دانسته و ندانسته زیر پای دولت افتاده است. راههای متعدد دیگر برای افزایش درآمد دولت وجود دارد و آسان ترین آنها دریافت مالیات از اتومبیل ها است. من (مخاطب) در ناحیه ای در 28 کیلومتری جنوب غربی شهر واشنگتن زندگی می کنم. هر سال باید 44 دلار بابت مالیات اتومبیل خود به دولت و بر حسب بهای اتومبیل در آن سال، مبلغی هم به شهرداری محل به نام عوارض بدهم. در ایران میلیونها اتومبیل است چرا بر آنها مالیات نمی بندند و اگر مالیات می دهند، آن را افزایش نمی دهند؟. اصلا چرا باید به همه، هر ماه 45 هزار تومان پول مفت بدهند، کدام کشور می دهد؟. برادر ناتنی من در تهران که روزها کارمند است و عصر و شب ها در مغازه جواهرفروشی کار می کند که متعلق به خودش و دو برادرزنش است و در سر راه رفتن و برگشتن به خانه و اداره و مغازه هم مسافر سوار می کند هر ماه 230 هزارتومان یارانه می گیرد، بابت خودش، زنش و سه بچه اش. درآمد این خانواده که خانه هم مال خودشان است، هر ماه 7 تا 9 میلیون تومان است. چرا حقوق ها و پاداش های اصطلاحا نجومی را حذف و یا تعدیل نمی کنند. فرض کنیم که مجلس این عوارض اضافی بر تعداد دفعات خروج مسافر را تصویب و شورای نگهبان هم تأیید کند، سال آینده و سال های بعد چه خواهد شد؟. باید فکر اساسی کرد و هزینه های دولت را کاهش داد. می گویند که برای تأمین هزینه ها، ساختمانهای دولتی را بفروشند. این کار یعنی گسترش خصوصی سازی و افزایش فاصله فقیر از غنی. این ساختمانهای دولتی در زمانی ساخته شده اند که درآمد کشور از نفت به صدمیلیون دلار هم در سال نمی رسید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
نامزد رياست كميسيون اطلاعات مجلس آمريكا در آزمايش معلومات عمومي مردود شد! ـ نظرات مفسران در تعيين مقامات
Sylvester Reyes
بي اطلاع بودن سيلورستر ريئز Sylvester Reyes نماينده دمكرات تكزاس در مجلس نمايندگان آمريكا كه قرار بود از ژانويه 2007 رئيس كميسيون اطلاعات (كميسيون در ارتباط با سازمانهاي اطلاعاتي، ضدجاسوسي، ضد تروريسم و ...) اين مجلس شود از فرقه هاي اسلام، تفاوت نظرات شيعه و سني (تاريخ اسلام)، چگونگي تشكيل حزب الله لبنان (از بطن جنبش شيعيان اين كشور)، تاسيس و روش كار القاعده، ريشه هاي برخوردهاي شيعه و سني در عراق، سوابق سياسي ـ اجتماعي، تحصيلات و تاكتيك هاي «هو جينتائو» مقام ارشد رژيم پکن و ... در دسامبر 2006 از اخبار پُر مخاطب رسانه هاي آمريكا بود.
     «ريئز» در گفت و شنودي كه 12 دسامبر 2006 در کميسون ويژه گزينش از او به عمل آمد نتوانست به پرسشهايي كه در بالا به تعدادي از آنها اشاره رفت و چند پرسش مهم ديگر پاسخ درست گويد.
    بانو «ننسي پلوسي» رئيس وقت مجلس نمايندگان آمريكا «ريئز» را نامزد رياست كميسيون اطلاعات اين مجلس كرده بود. روزنامه هاي آمريكا پرسيده بودند: فردي كه نتواند به اين پرسشها پاسخ دهد و بي اطلاع از ساختار حزب الله، القاعده و تفاوت نظرات شيعه و سُني باشد، چگونه خواهد توانست بر چنان كميسيون حساسي رياست كند. يادگيري اين مطالب كار يك روز و دو روز نيست.
    «تاريخ» نشان داده است که بي اطلاعي مقامات ذيربط از سوابق حوزه ماموريت خود و مسائل مربوط باعث شكست برنامه ها و استراتژي دولتهاي متبوع شده اند.
    مفسران اين روزنامه ها ضمن انتقاد تلويحي از بانو پلوسي نوشته بودند که ضرورت دارد که يک سياستمدار پيش از دادن هر پيشنهاد و بيان مطلب؛ همه جنبه ها و شرايط را مطالعه کند و بسنجد. اين مفسران خواسته بودند که در تعيين مقامهاي حکومتي، علاوه بر رزُمه (شرح تجربه، تحصيلات، تاليفات و علاقه مندي هاي شخصي و فعاليت جانبي و نظرات) به معلومات عمومي، هوش و استعداد افراد مورد نظر توجه شود زيرا که اطلاعات به دست آمده در دوران تحصيل اگر مورد عمل قرارنگيرد پس از مدتي فراموش خواهد شد و يا از دقّت خواهد افتاد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
مخترع بارکُد Barcode
Norman Woodland
نهم دسامبر 2012 نورمن وودلندNorman J. Woodland یکی از دو مخترع بارکُد Barcode در 91 سالگی درگذشت.
    وی زمانی که در دانشگاه درِکسِل در فیلادلفیا تدریس می کرد با کمک یک دانشجوی فوق لیسانس در رشته تکنولوژی، بارکُد را اختراع کرد که کمک بزرگی به دریافت اطلاعات به طریقه اُپتیکال Optical است. بارکُد که از یک رشته خطوط موازی متغیّر در ابعاد و فاصله در هر مورد است یک Machine – Readable (قابل خواندن با دستگاه مربوط) است و باعث تسریع کار در دریافت اطلاعات شده است.
    وودلند این اختراع را در سال 1952 به ثبت داد. وی و همکارش چهار سال برای این اختراع تلاش کرده بودند.
    وودلند در اواخر دهه 1940 در طرح مَنهتَن (تولید سلاح اتمی) همکاری داشت.
    
    
    
    
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
زادروز مولر، شرق شناسي که نوشته هاي هند باستان را از زبان سانسکريت ترجمه کرد
ماكس مولر

ششم دسامبر زادروز «ماكس ميولر (فردريخ ماكس مولر) شرق شناس شهير آلماني است كه بسال 1823 به دنيا آمد و 77 سال عمر كرد. مولر درباره زبان سانسكريت، هندوئيسم و مهاجرت آريايي ها (آرين ها) تحقيق فراوان كرد و ريشه و خويشاوندي زبانهاي آريائي (از جمله آلماني ، فارسي و انگليسي) را به دست داده است. وي كتابهاي مذهبي هند باستان را به آلماني و انگليسي ترجمه كرده است. مولر عمدتا در آكسفورد انگلستان، نتيجه تحقيقات خود را مي نوشت زيرا كه در اين كشور دسترسي او به اسناد هند باستان كه توسط مقامات استعماري به لندن انتقال يافته بود آسانتر بود.
     نتيجه تحقيقات مولر نشان مي دهد كه آريايي ها مردمي شكيل، نجيب، صحيح العمل، خوشرفتار و با سلوك، آرام و موقر، منظم و مرتب، سخت كوش و با استعداد، داراي طبيعتي خوب، علاقه مند به امور نظامي، متمدن و قانونمند، وفادار به فاميل و مردگان خود، عاشق اسب و شكار (ورزش)، و قدرشناس بوده اند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
نظرات مهم تره کي: ترجمه عين مقاله، تحليل، تفسير و فيچر از جرايد خارجي براي انتشار در رسانه هاي داخلي يک گناه مضاعف است
نورمحمد تره کي
نورمحمد تره كي سردبير وقت خبرگزاري باختر (افغانستان) 23 آذر 1340در تهران در برابر شماري از روزنامه نگاران ايران ازجمله دبيران خبر، مترجمان اخبار و مقالات خارجي خبرگزاري پارس (ايرنا) گفت كه ترجمه عين مقاله، تفسير، تحليل و فيچر از جرايد و آژانسهای خارجي براي انتشار در رسانه هاي داخلي يك ملت؛ يك گناه مضاعف است و ناني كه از اين طريق به دست مي آيد حرام. زيرا كه اين عمل همانا القاء كردن عقيده و سياست ديگران به مردمي است كه به مترجم و دبير رسانه صادقانه اعتماد كرده و معاش او را تامين مي كنند.
     تره كي افزود: با ترجمه كامل يك مقاله خارجي (تفسير و نظر)، ناخودآگاه به دولت مربوط و گروهي كه مي خواهند از آن (مقاله) نفع ببرند و زمينه سياست خود را آماده و راه اجراي آن را هموار سازند كمك و تامين نظر مي شود.
     تره كي كه مدتي را در آمريكا بسربرده بود (و 17 سال بعد رئيس دولت افغانستان شد) و در آذر 1340 (دوران نخست وزيري دكتر علي اميني) براي ديدار از ايران وارد تهران شده بود گفت كه اين مطلب را به اين لحاظ بيان داشت كه مشاهده كرد رسانه هاي ايران بيش از هركشور ديگر، مطالب نشريات خارجي را «عينا» ترجمه مي كنند و منتشر مي شود، بدون آن كه بدانند پشت هر مقاله و حتي فيچر (خبر تفصيلي = رپورتاژ) چه سياست و كدام دولت ايستاده است. اين سادگي است كه تصور كنيم كه نويسنده مقاله واقعا نظر خودش را مطرح ساخته است و تازه اگر هم چنين باشد، انتشار كامل آن به ملت ديگر مربوط نيست. نقل هر نظر و نكته در حد دو ـ سه سطر نه تنها عيبي ندارد بلكه ضروري است، اما نَه متن كامل آن ـ كه نمي خواهم بگويم يك خيانت به اعتماد است. به جاي ترجمه مقاله ديگران، نظر خودتان را بنويسيد و يا اين كه از اصحاب نظر داخلي بخواهيد كه برايتان مقاله بنويسند و به صورت مصاحبه نظر خودرا درباره موضوع مورد بحث بگويند و شما بنويسيد (مقاله شفاهي = تاريخ شفاهي).
    تره کي همچنين گفت: ضرورت ندارد که خبر يك خبرگزاري خارجي عينا ترجمه شود، زيرا كه اين خبرگزاري ها با تاييد و حمايت دولت خود به كار ادامه مي دهند، بايد عناصر مطلق خبر ترجمه شود نه سابقه رويداد که نظر خبرنگار، دبير و سردبير است. خبر خبرگزاري خارجي را بايد نخست از فيلتر (صافي) عبور دهيد، بخشهاي اضافي اش را كه نظر نويسنده خبر و سردبير خبرگزاري است حذف كنيد و قسمت هاي ناآلوده اش را (آنچه كه زائد بر شش عنصر خبر است) برداريد و «مطلق» آن را منتشر سازيد ـ اين كار سانسور نيست، وظيفه حرفه اي و ملي يك دبير تحريريه است، سانسور معنا و مفهوم ديگري دارد و عمدتا از سوي مقامات خارج از تحريريه و يا ناشر تحميل مي شود.
     تره كي گفت كه نمي داند چه كساني و عواملي ترجمه كامل و كلمه به كلمه مطلب خارجي را در كَلّه مترجمان خبر و مقاله در ايران فرو كرده اند كه عادت و روال آنان شده است، من مطبوعات ايران را كه به كابل مي رسد مي خوانم و اخبار راديو ايران را گوش مي كنم، خريدار اين خبر ها (مخاطبان فارسي زبان) گمراه مي شوند و فعلا كسي هم نيست كه از حقوق خريدار خبر و مقاله (مصرف كننده آن = مخاطبان) دفاع كند. تکرار مي کنم؛ خبر آژانس ها و رسانه هاي ملل ديگر، کتاب نيست که ترجمه کتاب بايد کلمه به کلمه باشد.
     تره كي سپس به پخش اعلان تجاري از راديو دولتي ايران اشاره كرد و گفت كه در جاي ديگر دنيا نديده است يك رسانه دولتي، اعلان تجاري و متن ترجمه مقاله خارجي پخش كند. دولت ها باهدف هاي فرهنگي و آموزشي رسانه داري مي كنند نه كسب مال، كه در شأن دولت نيست. از روزي كه به تهران آمده ام هروقت راديو را باز كرده ام اين اعلان را شنيده ام كه «روغن نباتي قو طعم كره دارد.». آيا پيش خود مجسم کرده ايد اگر كسي پيدا شود كه ثابت كند طعم كره ندارد و دستگاه دولتي (مثلا راديو) واسطه تبليغ دروغ يعني شريك جرم شده است، چه خواهد شد؟.
     نورمحمد تره كي كه يك روزنامه نگار با تجربه بود در1358 در جريان كودتاي معاونش حفيظ الله امين كه دولت شوروي وي را عامل «سيا» اعلام كرده بود كشته شد و قتل او باعث ورود نيروهاي شوروي به افغانستان گرديد كه مسائل جاري دنباله همان رويداد است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
این تیترها، تیتر ژورنالیستی یک خبر نیست و از حد تیتر یک اگهی تجاری هم تجاوز می کند و می شود تبلیغ با هدف خاص و ....
به گفته یک صاحبنظر، تيترهاي صفحات اول شماره هاي 22 آذرماه 1395 يک دسته از روزنامه هاي تهران درباره توافق ايران اير و نمايندگي بوئينگ (دفتر این شرکت در شيکاگو)، نه تنها مطابق قواعد ژورناليسم نبود بلکه از سطح اگهي تجاري، منافع جناحي و حزبي و واقعيت ها هم خارج بود و مي‌تواند ضعف هاي متعدد به دست دولت هاي ديگر بدهد که آنها را براي خود «فرصت» سازند.
    قبلا، تا رسیدن مطالب روزنامه‌‌هاي ايران به دست مشاوران سران دولت‌هاي ديگر روزها طول مي‌کشيد، ولي از زمانيکه خبرگزاري‌هاي داخلي صفحات اول روزنامه هاي تهران را «اِسکَن» و در رديف اخبار روز منتشر مي کنند، دريافت اين صفحات در سراسر جهان تقريبا فوري است و ترجمه آنها همراه با ابراز نظر مشاوران و اندرز اين مشاوران، به دست سران دولت‌ها مي رسد تا در جریان وضعیت ها و سیاست ها باشند و احیانا در اظهارات و تصميات خود اِعمال کنند.
    مي دانيم که در کاخ سفيد واشنگتن چند منشي و مشاور ايراني‌تبارِ فارسي زبان کار مي کنند.
    تيتر ژورناليستي توافق مورد بحث بايد به اين صورت بود: «توافق ايران اير با يک نمايندگي بوئينگ بر سر خريد 80 هواپيما به مبلغ 16 ميليارد و600 میلیون دلار و تحويل اين هواپيماها در طول 10 سال»
    مي دانيم که اين توافق بايد به تأييد وزارت ترِژري آمريکا و کنگره اين کشور (مجلسين نمايندگان و سنا) برسدتا اجرايي شود. کنگره برخي تحريم ها از زمان گروناگيري سال 1979 را «قانون» کرده است که بايد ببيند اين توافق مغاير آنها نباشد. ضمنا رييس جمهوري آمريکا هر آن که سیاست او ایجاب کند مي تواند اجراي قرارداد و يا ادامه آن را متوقف سازد.
    برخي از اين روزنامه ها در همان صفحات اول خود این تيتر اظهارات مقام رهبري را نیز درج کرده بودند که روز 21 آذرماه 1395 بیان کرده بود: «هيچ گاه نبايد به آمريکايي ها اعتماد کرد.».
    هدف از نوشتن اين مطلب در اين تاريخ آنلاين با درج تيترهای چند روزنامه به عنوان سند، تنها يادآوري غير حرفه اي (ژورنالیستی) بودن تیترها است و هدف از این یادآوری، فرهنگی و دوستانه است و نه منظور دیگر.
    
    تیترها:
    
    * آفتاب یزد تیتر زده است: «فرود تاریخی بوئینگ در ایران»، حال آنکه ایران از 6 دهه پیش دارای بوئینگ بود و سال ها بوئینگ های 747 (جمبو جت ها) ایران ایر پرواز بدون توقف تهران- نیویورک داشتند و هنوز هم شماری بوئینگ در خطوط هوایی ایران پرواز می کنند.
    
    
    * شهروند ـ روزنامه هلال احمر تیتر زده است: «بفرمایید بوئینگ» یک معنای این عبارت، خوشامد گفتن به بوئینگ است!.
    
    * «اعتماد» تیتر زده است: «بوئینگ در آشیانه تهران» که می دانیم ده‌ها سال است که بوئینگ در آشیانه های تهران استقرار دارد و پهلوی دوم با یک بوئینگ کشور را برای همیشه تَرک کرده است.
    
    * عصر اقتصاد تیتر زده است: «ترامپ با بوئینگ به برجام پیوست». همه می دانند که یک کشور در یک زمان یک رییس دارد و ترامپ 20 ژانویه (آخر دی ماه) و بعد از مراسم ادای سوگند، رییس جمهوری می شود و سیاست های خود از جمله در قبال برجام را اعلام دارد.
    
    * «کائنات» تیتر زده است: «بازگشت غولهای آسمانی»، که از آن حرف هاست و بیشتر شبیه به تیتر یک آگهی تجاری و تبلیغ خاص است.
    
    * «شرق» تیتر زده است: «پرواز 80 بوئینگ در آسمان تهران»، حال انکه پرواز ده ها بوئینگ در آسمان ایران از ده ها سال پیش در جریان بوده است.
    
    *«اسرار» تیتر زده است: «آسمان ایران میزبان 80 فروند هواپیمای بوئینگ». معنای این عبارت این است که جمهوری اسلامی ایران مهماندار بوئینگ ها خواهد بود!.
    
    این تیترها، تیتر ژورنالیستی یک خبر نیست و از حد تیتر یک اگهی تجاری هم تجاوز می کند و می شود تبلیغ با هدف خاص و .... در زير تيتر چند روزنامه از اين دست اسکن شده است:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
نيوزيلند پس از رسيدن آبل تاسمان هلندي به آن ـ تاسمان قبلا به استرالیا رسیده بود
Abel J. Tasman

چهاردهم (و طبق برخي اسناد سيزدهم) دسامبر سال 1642 ميلادي «آبل تاسمان» دريانورد هلندي كه در كمپاني هند هلند (اندونزي) كار مي كرد و ماموريت يافته بود راه دريايي به اروپا از جنوب اقيانوس آرام و از طريق اقيانوس اطلس را بيابد، در 1500 کيلومتري شرق استراليا به جزايري رسيد که مسکون بودند. دو جزيره از اين جزاير بزرگتر و مابقي کوچک بودند و دو جزيره بزرگ به صورت شمالي ـ جنوبي قرار گرفته بودند. بوميان اين جزاير مائوري Maori و از نژاد Polynesian بودند و جزاير خودرا Aotearoa مي گفتند که هلندي ها هنگام ترسيم نقشه اين جزاير، نام Nova Zeelandia بر آنها گذاردند،(زيرا که از لحاظ منظر طبيعي شبيه منطقه زيلندِ هلند ـ منطقهِ جزیره ای در جنوب غربی هلند بودند. بعدا انگليسي ها اين نام را تغيير تلفظ و املاء دادند و نيوزيلند New Zealand نوشتند).
    ديري نگذشت که مائوري ها هلندي هارا از جزاير خود دور کردند که چندي بعد انگليسي ها برجايشان نشستند و با مائوري ها وارد چند رشته جنگ شدند. انگليسي ها با هدف تضعيف مائوري ها و ايجاد جنگ داخلي ميان آنان، به توزيع تفنگ در اين جزاير دست زدند و به نتيجه رسيدند و آنگاه راه ورورد مهاجران اروپايي را باز کردند و در سال 1840 با مائوري قرارداد صلح و مشارکت در حکومت امضا کردند. نيوزيلند با 4 ميليون و 500 هزار تن جمعيت و 268 هزار کيلومتر مربع وسعت از اعضاي جامعه مشترک المنافع است و پادشاه انگلستان را رئيس کشور مي داند. پس از جنگ جهاني دوم نيوزيلند، آمريکا و استراليا پيمان دفاع مشترک امضا کردند که به آنزوس ANZUS معروف است.
    طبق نتايج آماري سال 2010، هفتاد و 8 درصد جمعيت نيوزيلند از مهاجران اروپايي، 14 درصد مائوري، 9 درصد مهاجران زرد و مابقي مهاجران ساير جزاير حوزه اقيانوس آرام و نژادهاي ديگر هستند. درياي ميان نيوزيلند و استراليا به نام تاسمان Tasman Sea نامگذاري شده است.
    تاسمان پيش از نيوزيلند به جزيره بزرگي كه به نام او «تاسمانيا» اسم گذاري شده است رسيده بود. بعدا دولت انگلستان اين جزيره را تصرف و ضميمه کلني خود ـ استراليا كرد. تاسمان بود که این سرزمین را استرالیا (جنوبی) خواند که به همین نام مانده است.
     در آن زمان و تا قرن 19 تملك! جزاير دور دست (جزاير مسکوني و حتي داراي دولت محلي و تشکيلات) توسط اروپاييان كاري عادي بود. انگلستان بعدا استراليا (به مفهوم قاره جنوبي) را به محل اقامت زندانيان، جانيان و زنان خودفروش منتقله از آن کشور تبديل كرده بود. نخستين دسته هاي مهاجران انگليسي از اين قماش دست به كشتاري عجيب از بوميان استراليا و جزاير مجاور آن زدند. اعقاب همين مهاجران اينك مردم ديگررا به سرزميني كه به اين صورت تصاحب كرده اند راه نمي دهند!.
    ملل آسياي شرقي نسبت به تصاحب استرالياي مسکون توسط انگليسي ها و عمدتا در قران نوزدهم همواره به ديده اعتراض نگريسته اند و امپراتوري ژاپن با همين بهانه در جريان جنگ جهاني دوم چندبار استراليا را بمباران هوايي کرد. باوجود اين، فکر آسيايي کردن استراليا همچنان در ذهن آسيائيان باقي است ـ آسيائياني که دارند قدرت مي شوند. قدرت گرفتن آسیایی ها سبب شد که در پاييز 2011 رئيس جمهور آمريکا به استراليا برود و قول فرستادن نيروي نظامي به استراليا و استقرار بدهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پايان 5 ملاقات ريگن و گورباچف و پايان عُمر اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي و بلوک شرق و باقي ماندن معمّا، فساد دولتي و ...
ريگن و گورباچف در پنج ملاقات خود

در پي توافقهاي رونالد ريگن و گورباچف (رهبران وقت آمريكا و شوروي) در مذاکرات پنج گانه از سال 1985 در ژنو تا دسامبر 1988 در نيويويورک، تاچر و ريگن سران وقت دولتهاي انگلستان و آمريكا 14 دسامبر سال 1988 گفتند که جنگ سرد قرن 20 را بايد پايان يافته تلقي کرد كه اندک زمانی پس از پایان جنگ جهاني دوم میان دو بلوک غرب و شرق آغاز شده بود و در توافق هاي دو ساله اخير در مسير پايان يافتن قرار گرفته بود.
    تاسيس اتحاديه هاي نظامي از قبيل «ناتو» و هرگونه تغییر و تحول در جهان نتيجه و متاثر از این جنگ سرد بود از جمله براندازی دولت مصدق و ماندن شاه در صدر ایران برای 25 سال دیگر، پيروزي افراد مائو بر دولت ملیّون در چين با کمک مسکو، مسائل کره و منطقه هندوچين، مسائل شبه قاره هند، جنگهاي داخلي کنگو و آنگولا و .... دوران جنگ سرد دو بلوک، همچنين به عصر «اتحاديه نظامي سازي» معروف شده است. جنگ سرد قرن بيستم پايان يافت ولي بسياري از مسائل ناشي از آن باقي مانده است.
     در مذاکرات سران آمريكا و شوروي در واشنگتن، گورباچف موافقت كرده بود كه 500 هزار نظامي و ده هزار تانك از اروپاي شرقي خارج سازد و به شوروي باز گرداند، دو كشور به آزمايشهاي اتمي پايان دهند و موشكهاي ميان بُرد خودرا كه ويژه جنگ در اروپا بودند نابود سازند. در آن زمان و در محدوده اروپا، شوروي يكهزار و 752 و آمريكا 859 موشك اتمي در اختيار داشتند.
    در سازش بعدي سران آمریکا و شوروی (که در مذاکرات این دو در جزیره مالت حاصل شد) قرار شد که پيمان نظامي ورشو منحل و اتحادیه نظامی غرب (ناتو) بتدریج به صورت یک انجمن سیاسی درآید و رژيمهاي كمونيستي اروپاي شرقي حمايت مسکو را از دست بدهند.
     در اجراي همين سازشها و يک رشته مذاکرات علني و محرمانه بود كه پيمان نظامي ورشو منحل و رژيمهاي كمونيستي اروپاي شرقي که حمايت مسکو را از دست داده بودند؛ تحت فشار و تحريک غرب فروپاشيده شدند و مخالفان آنها که در دوران نظامهاي کمونيستي تحت تعقيب و يا فراري بودند بازگشته و برجايشان نشستند و حاکم شدند.
     به نوشته مورخان، با اين كه بلوك شرق و شوروي منحل شدند، غرب نه تنها به تعهد خود مبني بر انحلال ناتو و يا تبديل آن به يك انجمن سياسي عمل نكرد بلكه وارد به قلمرو شوروي سابق در منطقه بالتيک شد، به گسترش خود تا مرزهاي روسيه فدراتيو پرداخت و اگر ایستادگی ولادیمیر پوتین در سال 2004 نبود؛ اوکراین و گرجستان را هم وارد «ناتو» می کردند و طرح انقلاب مخملی در چند کشور دیگر شوروی سابق به آزمایش گذارده می شد.
     در پی سازش گورباچف با ریگن (که دولت لندن در آن نقش موثر داشت و بازیگر صحنه بود) همچنین نيروهاي شوروي از افغانستان فراخوانده شدند که در دهه یکم قرن 21 آمریکا و ناتو به نام مبارزه با القاعده چند صد نفري و طالبان دست ساخت ... وارد افغانستان شده و جای شوروی سابق را در آنجا گرفته اند؛ حال آنکه مبارزه با القاعده و هرگروه ديگر از اين دست، وظیفه پلیس ملی است.
     همان سازشهاي ريگن و گورباچف باعث شد که رفت و آمد منظم ناوگان شوروي در درياهاي دوردست متوقف شود. نتيجه همين سازش ـ سازش با يک فرد، گورباچف ـ بود که در شوروی به انحصار دولت در دست حزب كمونيست پايان داده شد. آنگاه قراردادهاي دوستي شوروي با كشورهاي ديگر كان لم يكن اعلام شد و در نتیجه مسکو نتوانست به عراق (در جریان جنگ با آمریکا بر سر کویت) كمك كند و در این جنگ دولت بغداد در سال 1991 شكست خورد و در سال 2003 عراق به تصرف آمریکا درآمد. سپس قانون روابط جمهوري هاي 15 گانه در اتحاد شوروی تعديل شد كه ناگهان در دسامبر 1991 سران وقت جمهوري هاي روسيه، اوكراين و بلاروس در يك ديدار خصوصي اتحاد جماهير شوروي را منحله اعلام كردند! بدون اين كه رفراندمي سراسري برگزار شود و گورباچف بدون مقاومت!، به اين عمل آنان تسليم شد و چراغ عمر شوروي با آن همه قدرت اتمي ــ موشكي (که مدعي آن شده بود) و ارتش سرخ و هزاران ژنرال و ميليونها كمونيست بدون سر و صدا پايان يافت و يكشبه سرزميني كه 74 سال سوسياليست و مردم عاري از سرمايه بودند كاپيتاليست و شماری اندک (عمدتا از یهودیان روسیه)، معلوم نبود از كجا ؟!، ميليونر، ميلياردر و سرمايه دار شدند و شركتهاي دولتي (ملی و متعلق به عموم مردم) را در حرّاجهاي معلوم الحال بالا كشيدند و به گزارش 13 دسامبر سال 2002 واشنگتن پست چاپ آمريكا، يكي از اين پولدار هاي يكشبه به نام «اولگ دريپاسكا» با دادن ده ميليون دلار وام به يك كارخانه توليد برق روسيه در سيبري مي خواست يك چهارم این کارخانه چهار ميليارد دلاری را ببلعد، که بعدا معلوم شد بازپرداخت نشدن اقساط این وام نیز طبق یک نقشه و نتیجه ساخت و پاخت بود!.
    به اظهار برخي انديشمندان، در پی انحلال بلوک شرق و فروپاشی شوروی بود که بحرانهای جهانی و گسترش فساد اداری (دولتی) و آلودگی دمکراسی پديد آمده است.
     حقايق مربوط به كارهايي كه از زمان روي كار آمدن گورباچف در دسامبر سال 1985 پس از درگذشت ناگهاني چرننكو و پيش از او آندروپوف در كرملين انجام شد و از رويدادهاي مهم تاريخ بشر هستند هنوز در پرده ابهام است و معلوم نيست كه چه وقت آشگار شوند!. تا زماني که درباره اقدام هاي گورباچف يک تحقيق دولتي (رسمي) صورت نگيرد حقايق آشگار نخواهد شد و روسها نخواهند دانست که بر سرشان چه آمده است تا به خود آيند. پس از يلتسين نيز روسيه به عقب نشيني، اما آهسته تر ادامه داده است و برخي از اصحاب نظر ترديد دارند که روسيه با اين زمامداران و ژورناليسم و ادامه فساد دولتي بتواند دست کم به مرزهاي امپراتوري تزارها برسد. ادامه حيات با درآمد حاصل از فروش نفت که پيشرفت تکنولوژي دارد نياز به آن را کاهش مي دهد و آمريکا دارد به تدريج به جاي وارد کننده، صادرکننده نفت مي شود کاري منطقي و عقلاني نيست. پس از روي کارآمدن پوتين گمان مي رفت که روسيه از زمين بلند شود که پس از گذشت 12 سال سکوت بعيد به نظر مي رسد زيراکه فساد دولتي ادامه دارد و تلاشي براي تحکيم وحدت ملل تشکيل دهنده امپراتوري روسيه و اتحاد جماهير شوروي صورت نمي گيرد و آخرين عقب نشيني، انصراف مسکو از تجديد قرارداد اداره ايستگاه رادار در جمهوري آذربايجان بود که اعتبار آن دسامبر 2012 منقضي شد. درست است که با پيشرفت تکنولوژي ممکن است به اين ايستگاه نياز بيشتري نباشد ولي اين ايستگاه يک جاي پا براي مسکو بود. به نظر برخي از اصحاب نظر، اگر اين عقب نشيني ادامه يابد نوبت به دعاوي اعضاي فدراسيون و ... خواهد رسيد.
    تفسير اظهارات پوتين در سخنراني عمومي دوازدهم دسامبر 2012 که وارد سياست خارجي نشد و از فساد دولتي و ضعف ميهندوستي مقامات و ثروتمندان روس ناليد اين بوده است که روسيه مسائل داخلي فراوان دارد. پوتين گفت هستند کساني که دم از روسيه مي زنند ولي همين افراد سهام خارجي مي خرند، پولشان را در بانکهاي ساير کشور پس انداز مي کنند و در کشورهاي ديگر مستغلات مي خرند و براي فرار از پرداخت ماليات در مناطق معروف به آفشور ثبت شرکت مي کنند. مفهوم اين کارها اين است که به بقاء وطن خود اعتماد ندارند.
    
ريگن و گورباچف هنگام امضاي اعلاميه مشترک در واشنگتن ـ دسامبر 1987

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
توافق بر سر گسترش اتحاديه اروپا و ورود آن به منطقه اسلاو ها - نگاهي به تجربه تاريخ و دشواري هاي آتي اين اتحاديه
در دسامبر 2002 توافق بر سرگسترش اتحاديه اروپا از 15 كشور به بيش از 25 كشور با 450 ميليون جمعيت و يك اقتصاد 9 تريليون دلاري بزرگترين رويداد تاريخي جهان از زمان فروپاشي بلوك شرق بشمار آمده بود. اين توافق در 12 دسامبر سال 2002 حاصل شد، اما در اين گسترش ناهمگوني فرهنگ، روانشناسي و اقتصاد در نظر گرفته نشده است. اين، اتحاديه اي است با بيش از 20 زبان. پول واحد و سطح اقتصادي متفاوت مسئله ساز خواهد بود.
    بيست و دو قرن پيش از اين توافق، رومي ها در صدد اين كار برآمدند، ولي هنگامي كه طمع كردند از اروپا پا فراتر بگذارند و از بسفور و ساحل شرقي مديترانه بگذرند گرفتار جنگهاي هشتصدساله با ايران شدند و آرزوي وحدت اروپا از ميان رفت. پاپها كه پس از آنان تصميم به تامين وحدت اروپا گرفتند، اروپاي اسلاو نشين ارتودوکس مذهب را كنار گذاشتند، اما پاپها هم به دليل انشعاب در مسيحيت و پيدايش پروتستانيسم توفيق طولاني نداشتند. ناپلئون به تجربه پاپها توجه نكرد و وارد منطقه اسلاوها شد و ازميان رفت و به همين صورت هيتلر.
     اتحاديه اروپا با توافق 12 دسامبر 2002 که به صورت مصوب درآمده است، منطقه اسلاوها را هم مشمول توسعه خود کرده است. بايد ديد كه آيا اتحاديه اروپا بدون روسيه، اوكراين، بلاروس و شايد كزاخستان كه نيمي از جمعيت آن اسلاو است مي تواند براي مدتي طولاني و بدون دردسر در سرزمين اسلاوها باقي بماند؟. از سوي ديگر گسترش اتحاديه اروپا كه در انديشه ايجاد يك نيروي نظامي از آن خود است كه به خودي خود تضعيف «ناتو» را در پي خواهد داشت باعكس العمل آمريكا و شيطنت هاي انگلستان رو به رو نخواهد شد؟.
     اين اتحاديه با به تعويق افكندن عضويت تركيه، ظاهرا نمي خواهد پا به آسيا بگذارد که تفکري منطقي است. درست است كه گوشه اي از تركيه در اروپاست، ولي فرهنگ شرقي دارد و بيشتر خاك آن در آسياست.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
استراتژي امنيت مشترك اروپايي در 14 صفحه!
سه روز پس از كنار گذارده شدن روسيه، آلمان، فرانسه و كانادا از شركت در مقاطعه هاي معروف به بازسازي عراق؛ 12 دسامبر 2003 سران کشورهاي عضو اتحاديه اروپا در پايان نشست دو روزه خود در بروكسل «استراتژي امنيت مشترك اروپايي» را تصويب كردند كه برپايه آن يك ستاد مشترك جدا از «ناتو» براي خود تشكيل خواهند داد و اعلام داشتند كه اين استراتژي، اروپا را قادر خواهد ساخت كه سهم مسئوليت خودرا در حفظ امنيت جهان برعهده بگيرد تا جهان بهتري ساخته شود.
    در اعلاميه وقت سران اتحاديه اروپا آمده بود که هيچيك از تهديدهاي جاري از جمله تروريسم، سلاحهاي كشتارجمعي، جنايات سازمان يافته و سقوط بنيادهاي دولتي يك كشور (مثلا انحلال پارلمان) شرايطي نخواهند بود كه با توسل به ارتش با آنها مقابله شود.
     در آن روز هدفها، اصول و وظايف اين «استراتژي امنيت مشترك» در 14 صفحه تنظيم شده بود.
    تفسيرنگاران در اين باره نوشته بودند که اروپاييان از دير زمان مي خواستند كه سواي ناتو يك سازمان دفاعي مشترك از آن خود داشته باشند كه در دسامبر 2003 و «روي کاغذ» به اين هدف رسيدند.
چند تن از سران اروپا در حاشيه نشست دسامبر 2003 در بروکسل

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين ميثاق جهاني مبارزه با فساد اداري (فساد دولتي) - براي مفسدين دولتي هيچ کشوري امن نخواهد بود
هانس كورل مشاور ارشد حقوقي سازمان ملل هنگام تشريح اصول ميثاق ضد فساد اداري
در اجراي تصميمات کنوانسيون ملل متحد در زمينه مبارزه با فساد (عمدتا فساد دولتي) که در اکتبر 2003 تصويب و اعلام شده بود، جهان در دسامبر 2003 براي نخستين بار داراي «پيمان مشترك مبارزه با فساد اداري (فساد دولتي)» شد. اصول اين ميثاق در نشست سه روزه «مريدا» در كشور مكزيك تشريح و بررسي شد و آمريكا و مكزيك پيش از ساير دولتها آن را امضاء كردند.
     طبق اين ميثاق، دولتهاي عضو مكلف مي شوند كه ضمن كمك به تحقيقات و رسيدگي هاي مربوط به اختلاس، رشوه، كلاهبرداري هاي دولتي، سرقت اموال عمومي، انتقال غير قانوني ارز، سوء استفاده از مقام به منظور كسب مال، سوء مديريت مالي و ساير جرايم مشابه؛ اين پولها را به كشور مربوط باز گردانند و مرتكب را جهت محاكمه و مجازات دستگير كنند. طبق اصول اين پيمان، قرار است بانك بين المللي دريافتن حسابهاي مجرمين فساد دولتي كمك خواهد كرد.
     در جلسات تشريح اين پيمان كه 11 دسامبر 2003 پايان يافت اعلام شد كه مفسدين اداري هرسال معادل پنج درصد كل درآمد جهان دزدي و سوء استفاده مالي مي كنند و نبايد هيچ نقطه اي از جهان براي آنها امن باشد.
     در اين نشست كه نمايندگان 125 كشور در آن شركت كرده بودند همچنين آماري مطرح شد كه نشان داد فساد اداري در كشورهاي غير صنعتي و عقب مانده و نيز كشورهايي كه در معرض تغييرات وسيع (انقلاب) قرار گرفته اند بيشتر از ساير كشورها صورت مي گيرد و مرتكبين عمدتا پولهاي به دست آمده از فساد را به بانكهاي ممالك ديگر منتقل و يا دراينجا سرمايه گذاري مي كنند و پس از احساس خطر هم وطن خودرا ترک مي کنند و مقيم کشوري ديگر مي شوند تا تعقيب قضايي آنان دشوار شود و ... که در جهان قرن 21 چنين وضعيتي مطلقا قابل قبول نيست.
نماينده دولت يمن به جلسه نمايندگان 125 كشور براي بررسي اصول ميثاق مهم ضد فساد اداري مي رود

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حيدر علي اف معاون نخست وزير شوروي سابق در بيمارستاني در آمريكا درگذشت - مصداق نان به نرخ روز خوردن و ضعف هاي انساني
حيدر (علي رضا) علي اف ژنرال پيشين پليس امنيت شوروي (كا گ ب)، عضو سابق دفتر سياسي حزب كمونيست و معاون اول نخست وزير اسبق آن اتحاديه و رئيس جمهوري سابق آذربايجان 12 دسامبر 2003 در بيمارستان «كلينيك كليولند» آمريكا در 80 سالگي در گذشت. وي از ماه آگوست 2003 در آمريكا بستري بود.«علي اف» دهم ماه مه 1923 در نخجوان به دنيا آمده بود.
     وي از جواني وارد حزب كمونيست شده بود و سالها دبير اول حزب كمونيست آذربايجان بود. با اين همه مقام دولتي در اتحاد شوروي و نشان دادن وفاداري به كمونيسم، در 1991 احساس کرد که از آن پس مصلحت او ايجاب مي کند که از جهان وطني و عضويت آن حزب كناره گيري کند و در جستجوي مقام در آذربايجان برآيد.
    از كارهاي حيدر علي اف در طول رياست برجمهوري آذربايجان، انعقاد قرارداد نفت با يك كنسرسيوم خارجي بوده است كه شركت نفت انگلستان در آن نقش اساسي دارد. علي اف پيش از عزيمت به آمريكا جهت معالجه، پسرش الهام را كفيل رياست جمهوري كرده بود كه در انتخابات بعد در اين مقام تثبيت شد. به اين انتخاب و انتخابات قبلي جمهوري آذربايجان وسيعا اعتراض شده بود.
    اصحاب نظر گفته اند که مروري بر شرح احوال حيدر علي اف؛ مصداق نان به نرخ روز خوردن را و حرص مقام زدن و بر اريکه قدرت بودن که «ضعف هاي انساني» تلقي شده اند به وضوح مشاهده مي شود.
علي اف و پسرش الهام كه جانشين او شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقاد سخت مسکو از روش غرب در اعزام ناظر بر انتخابات
در نشست سالانه سازمان همكاري و امنيت اروپا كه در دسامبر 2004 برگزار شد وزير امورخارجه وقت روسيه با لحني خشن گفته بود: ناظران انتخابات كه از سوي شما (غرب) به کشور «هدف و مورد نظر» اعزام مي شوند چيزي جز ابزار دست اندازي نيستند و به عنوان «عامل» عمل مي كنند تا يك شاهد بي طرف و بي غرض. شما (غرب) 14 ميليون دلار و شايد بيشتر صرف اعزام ناظر انتخابات به اوكراين و هزينه سنجش افكار و برآورد وضعيت آراء بر پايه مصاحبه با نخستين دسته راي دهندگان (اصطلاحا « Exit Poll») کرديد كه خوراك تبليغ براي رسانه هايتان تهيه شود و از قبل وانمود كنيد نامزد مورد علاقه شما برنده است و آن را در دهان مردم بگذاريد و سپس رويش بايستيد و پافشاري كنيد. اين چهارده ميليون علاوه بر 65 ميليون دلاري است كه خودتان اعتراف به هزينه كردنش براي پيشبرد امر دمكراسي در اوكراين كرده ايد. از اين پس ما هم ناظر انتخاباتي مي فرستيم.
    رسانه هاي غرب ضمن رد اتهامات وزير امور خارجه وقت روسيه، به انتشار بيوگرافي هاي پوتين و همكاران نزديكش دست زده و عموما اشاره كرده بودند كه دست اين افسران سابق پليس مخفي شوروي (کا. گ. ب) را به سختي مي توان خواند.
     اين رسانه ها به ملاقات پوتين در مسکو با علاوي نخست وزير وقت عراق اشاره کرده بود. پوتين به «علاوي» نخست وزير موقت عراق گفته بود كه در شرايط اشغال نظامي كامل، به درست برگزارشدن انتخابات عراق ترديد دارد و ....
پوتين و علاوي در ملاقات مسکو

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گسترش توليد ترياك افغانستان پس از طرد طالبان از حکومت- يک مولف آمريکايي از بي توجهي واشنگتن به مبارزه با ترياک ابراز تعجب کرده بود
طبق برآورد دفتر سازمان ملل براي كنترل جهاني مواد مخدر و جنايات، محصول ترياك افغانستان كه در سال 2001 ( آخرين سال حكومت طالبان) به 185 تُن متريك (هزار كيلو گرمي) كاهش يافته بود در سال 2003 (دو سال پس از برکنارشدن طالبان به دست آمريکا و تغيير حکومت) به 3 هزار و ششصد تن رسيده بود (كه در سال هاي بعد به مراتب بيش از آن مقدار شده است.).
     بر پايه اين آمار، افغانستان در سال 2004 تامين كننده سه چهارم ترياك جهان بود که در سال 2007 به بيش از نود درصد افزايش يافته بود. هروئين از مشتقات ترياك است كه در سراسر جهان توزيع مي شود. به موجب محاسبه ديگر، درآمد افغانهاي درگير در كشت و فروش ترياك در سال 2003 معادل دو ميليارد و سيصد ميليون دلار بود كه برابر بود با نيمي از كل درآمد همه افغانها در آن سال و به اين سبب است كه كشاورز افغاني (که پس از طردشدن طالبان از حکومت مانعي جدي بر سر راه خود نمي بيند) ترجيح مي دهد كه به كشت ترياك ادامه و آن را افزايش دهد. بهاي اين ماده مخدر و مشتقات آن تا به دست مصرف كننده برسد 20 تا 50 برابر مي شود.
     «سيمور هرش» در صفحه 154 كتاب تازه خود درباره خطرات حاشيه اي ترياك نوشته است كه افزايش توليد ترياك افغانستان باعث توسعه قدرت جنگ سالاران داخلي و نيز قاچاقچيان مسلح مواد مخدر در آن كشور مي شود كه مانع بزرگي براي برقراري نظم و حكومت قانون خواهند بود. اين روزنامه نگار آمريكايي تعجب كرده است كه چرا مبارزه با ترياك در افغانستان در صدر برنامه هاي اصلاحي قرار نمي گيرد. به نوشته اين مولف، وفور ترياك در افغانستان براي اتباع آمريكا از جمله نظاميان نيز خطرناك است و بيم آلودگي و اعتياد برخي از آنان مي رود.
يک افغان در ميان کشتزار خشخاش (سال 2008)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مسئله عراق ـ مسابقه بر سر کسب پول!
Dan Rather


    «دن راذرDan Irvin Rather Jr» روزنامه نگار بنام آمریکایی (متولّد اکتبر 1831) در بخش اخبار شش و نيم بعد از ظهر 11 دسامبر 2003 شبكه تلويزيوني «سي بي اس» با بيان اين جمله كه تصرف عراق كه زير عنوان مبارزه با تروريسم و جلوگیری ازتولید اسلحه کشتار جمعی آغاز شده بود دارد به مسابقه بر سر كسب پول آلوده مي شود؛ باب بحثي را گشود كه در چند روز بعد از آن تيتر اول بسياري از روزنامه ها شده بود و درست پنج سال پس از آن روزها، چهاردهم دسامبر 2008 جیمز گلنز و کریستیان میلر ـ دو روزنامه نگار از یک گزارش تاریخچه مانند 513 صفحه ای خبر دادند که یک سازمان رسمی آمریکایی در این زمینه تهیه و تنظیم کرده بود.
    به نوشته این دو روزنامه نگار آمریکایی، این گزارش (که هنوز برای اطلاع عموم انتشار نیافته بود) حکایت از اتلاف یکصد میلیارد دلار پولی را داشت که صرف بازسازی برخی از تاسیسات عراق در دوران اشغال نظامی و از جمله نیروی انتظامی ـ امنیتی این کشور شده بود.
    این دو روزنامه نگار افزوده بودند که نوسازی تاسیسات مورد نظر در عراق پُر از تقلب، فریب، سوء استفاده، اتلاف و عمدتا نتیجه ضعف برنامه ریزی بوده است. برای مثال؛ در آغاز کار قراربود که برای عراق یک نیروی 20 هزار نفری انتظامی ـ امنیتی بوجود آید تا جانشین پلیس و امنیت دولت حزب بعث شود که تا به آن روز (سال 2008) 120 هزار نفر برای انجام این امور، با هزینه سنگین آموزش داده شده بودند ولی هنوز نمی توانستند که موثر واقع شوند.
    «دن راذر» در برنامه خبری خود در 11 دسامبر 2003 (هفت ماه پس از اشغال نظامی عراق) گفته بود: حسابرسان وزارت دفاع آمريكا در این ماه (دسامبر 2003) گزارش كرده اند (كه در آن سال ـ سالي که عراق به تصرف آمريکا درآمد) عوامل كمپاني «هاليبرتون» كه به كنتراتهاي چند ميليارد دلاري «ترك مناقصه!» اي در عراق دست يافته حتي در سوخت رساني هم گرانفروشي كرده و در اين زمينه هنر آن تنها رسانیدن بنزين كويت به عراق بوده است و مي دانيم كه از سال 1995 تا انتخابات رياست جمهوري سال 2000، ديك چني معاون رئيس جمهوري آمريكا رئيس هيات مديره كمپاني «هاليبرتون» بود.
     «دن راذر» افزوده بود: نمونه ديگر اين است: كمپاني هالیبرتون براي ساخت يك «كافه تريا» براي نظاميان آمريكايي در عراق 67 ميليون دلار مطالبه كرده بود!. «راذر» گفت که ساير كنترات هاي اين کمپانی و توابع آن تاكنون عبارت بوده اند: از خاموش كردن حريق تاسيسات نفت عراق و تعمير آنها و آموزش كاركنان، تا تامين سوخت و امور آموزش و پرورش و بهداشت و ايجاد كمپ و تعميرات فرودگاهي و اصلاح امور كشاورزي و ....
     «دن راذر» در پي پخش يک گزارش «ضد جورج دبليو بوش» در جريان مسابقه هاي انتخاباتي سال 2004 آمريکا که نوعي افشاگري بود مجبور شد که از شبکه «سي بي اس» کناره گيري کند و در جای به کار ژورنالیسم بپردازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درگذشت يک زن 116 ساله که در آخرين مصاحبه گفت: غم و ترس را از خود دور کنيد و خواب را از دست ندهيد
Elizabeth Bolden
اليزابت بولدنElizabeth Bolden كه طبق گينسGuinness (كتاب ركوردها) 116 ساله بود يازدهم دسامبر 2006 درگذشت. اين زن كه 15 اوت 1890 به دنيا آمده بود در يك خانه سالمندان در ايالت تنسي آمريكا بسر مي برد. او در سال 2004 دچار يك سكته مغزي خفيف شده بود و پيش از اين سكته، زندگاني عادي داشت. تا اوت 2006 ماريا استر دو كاپوويلاMaria de Capovilla (بانويي از كشور اكوادور) كهنسالترين انسان در روي كره زمين بود كه او نيز در آن ماه در 116 سالگي فوت شد.
    بانو اليزابت بولدن هنگام درگذشت داراي 40 نوه، 75 نبيره، 150 نبيره زاده و 220 نتيجه بود كه اين 485 نفر در مراسم تدفين او شركت كرده بودند. فرزندان اليزابت (ليزيLizzie) در طول حيات مادر فوت شده بودند.
     اليزابت چند سال پيش در مصاحبه اي گفته بود كه هر غذايي را که دوست داشت مي خورد (پرهيز نمي كرد) ولي خواب خود را از دست نمي داد و به خود غم و ترس (نگراني) راه نمي داد. هر وقت كه غم را در نزديكي خود مي ديد به خواندن داستان و يا خيالبافي (خيالات زيبا) مي پرداخت و يا اين كه به گورستان مي رفت و به مردگان مي انديشيد و پس از 70 سالگي هميشه خودش را براي مردن آماده كرده بود و خانه را براي روزي كه آن را ترك مي كند جمع و جور ساخته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حمله با لنگه کفش به جورج دبليو بوش که در دسامبر 2008 براي خداحافظي به بغداد رفته بود
جورج دبليو بوش رئیس جمهور وقت آمریکا که سرزده و براي خداحافظي (به مناسبت دوره ریاست جمهوری اش در ماه بعد) وارد عراق شده بود 14 دسامبر 2008 در یک مصاحبه مطبوعاتی مشترک با نوری المالکی نخست وزير وقت اين کشور اعلام کرد که جنگ عراق پایان نیافته است و هنوز خیلی از کارها باقی مانده است که باید انجام شوند!.
     در جریان همين جلسه مطبوعاتی «منتظرالزیدی» گزارشگر 28 ساله تلویزیون غیردولتی «البغدادیه» کفش هایش را از پایش درآورد و درحالیکه خطاب به بوش می گفت: سگ! ـ این لنگه کفش بوسه خداحافظی ات باشد و این لنگه کفش (لنگه کفش ديگر) هم هدیه بیوه زنان و یتیمان عراقی که شوهران و پدران آنان را تو کشته ای، و سپس لنگه کفش هارا به سوی بوش پرتاب کرد که وی خودرا به کنار کشيد، المالکی دستش را حایل قرارداد و تصاویر این منظره از شبکه های تلویزیونی سراسر جهان پخش شد و در تاریخ هم قرار گرفت.
تصاويري از صحنه لنگه کفش پراني - يکي از تصاوير، استقبال گرم طالباني از بوش را نشان مي دهد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 14 دسامبر
  • 557:   یک زمین لرزه شدید به قسطنطنیه Constantinople (استانبول) و در آن زمان پایتخت امپراتوری روم شرقی ویرانی و تلفات سنگین وارد ساخت.
        
        
  • 644:   طبق تقویم میلادی، عثمان ابن عفان خليفه مسلمين شد.
        
        
  • 1287:   براثر یک توفان دریایی، دیواره جلوگیری از نفوذ آب دریای شمال ـ Sea Wall ـ در ناحیه زوید زی Zuide Zee سرزمین هلند فروریخت و بیش از 50 هزار تن جان سپردند.
        
        
        
  • 1799:   جورج واشنگتن نخستين رئيس جمهوري آمريكا در 67 سالگي درگذشت.
        
        
  • 1860:   جورج ابردين نخست وزير پيشين انگلستان كه در جريان رقابت هاي استعماري انگلستان با روسيه، جنگهاي كريمه را بر ضد اين دولت به راه انداخته بود در 76 سالگي درگذشت.
        
        
  • 1927:   دولت لندن به عراق استقلال داد. عراق قبلا به صورت سه ايالت وابسته به عثماني و پيش از عثماني در دست ايران بود. انگلستان در جريان جنگ جهاني اول و عمدتا به خاطر نفت به عراق نيرو فرستاده بود تا با عثماني متحد آلمان بجنگد. كشور عراق كه قبلا به اين صورت وجود نداشت دست ساختِ انگلستان است.
        
        
  • 1939:   جامعه ملل روسيه را به دليل حمله نظامي به فنلاند از عضويت خود بركنار كرد. اين امر نشان مي دهد كه آن جامعه نيرومندتر از سازمال ملل کنونی بود.
        
        
  • 1946:   مجمع عمومی سازمان ملل رای به تاسیس مقرّ این سازمان در شهر نیویورک داد.
        
        
  • 1981:   اسرائيل ارتفاعات جولان را كه در جريان جنگ 1967 از سوريه تصرف كرده بود به خاك خود ضميمه كرد.
        
        
  • 1995:   با توافق صِرب ها، کروات ها و بوسنیایی ها، جنگ داخلی 3 ساله بوسنی ـ هرزگوین پایان یافت. این سرزمینِ چند مليّتي (بوسنی ـ هرزگوین) قبلا از اعضای کنفدراسیون یوگوسلاوی بود که اعلام استقلال کرده بود.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    سالی که درآمد ایران از نفت 188 میلیون دلار بود ـ اظهارات آموزنده و هشدار دهنده دکترپیرنیا در مجلس درباره نفت و درآمد آن

        بحث پارلمان ایران در آخرین دهه اسفندماه 1336 درباره بودجه سال مالی 1337 (1958 ـ 1959) کشور بود که به تفصیل و روزانه در روزنامه ها انتشار می یافت که مروری بر آن ـ برای هر دولتمرد ایرانی می تواند آموزنده و راهگشا باشد بویژه اظهارات دکترپیرنیا در جلسه 24 اسفندماه آن سال.
        در آن لایحه بودجه، درآمد ایران از نفت در سال 1337ه. ش، 188 میلیون دلار برآورد شده بود. [مقایسه کنید با رقم 70 ـ 80 میلیارد دلاری 7 سال منتهی به سال 1391].
        سرانجام پارلمان ایران مرکب از دو مجلس شورا و سنا تصویب کرد که در سال مالی 1337 (که از خردادماه آغاز می شد) وزارت دارایی تنها 20 درصد از این درآمد نفت را ـ در صورت ضرورت و نیاز ـ بتواند صرف هزینه های جاری دولت کند، 20 درصد هم صرف توسعه اکتشاف، استخراج، لوله کشی انتقال و بندرگاه صدور نفت شود و 60درصد بقیه اختصاص به صنعتی کردن و افزایش تولیدات کشاورزی و دامداری ایران داشته باشد. 23 میلیون دلار وامی هم که قرار است (قرار بود) از آمریکا دریافت شود برای این منظور (صنعتی کردن کشور و افزایش تولیدات کشاورزی) و نیز خرید جنگ افزار برای نیروهای مسلح بکار رود.
        من [نوشیروان کیهانی زاده] از اعضای تحریریه روزنامه اطلاعات و یک خبرنگار با 19 ماه تجربه ژورنالیستی بودم و در آن چند روز خبرهای متعدد دیگر ازجمله موضوع طلاق شاه و ثریا اسفندیاری ـ بختیاری صفحات اول روزنامه هارا اشغال کرده بود. با وجود این، توجه به مذاکرات پارلمان بیشتر از خبرهای دیگر بود.
         در آن زمان، ضبط صوت پُرتابل و تلِکس و ... وجود نداشت. خبرنگاران در جلسه پارلمان، اظهارات نمایندگان و نتایج آراء را با دست و قلم (لانگ هَند) می نوشتند که صفحه ـ صفحه توسط پیک های ویژه هر روزنامه به تحریریه انتقال می یافت و در اینجا اِدیت و پس از تأیید سردبیر اجرایی و تعیین صفحه برای درج و درصورت بالا بودن ارزش خبر و یا جالب بودن آن، انتخاب تیتر برای صفحه اول به حروفچینی و صفحه بندی برای چاپ و انتشار فرستاده می شد.
        در آن زمان و تا دهه 1360 روزنامه های بزرگ تهران «روزنامه عصر» بودند و دِدلاین آنها ساعت دو بعد از ظهر (ساعت 14) بود. گاهی هم یک دبیر میز به مجلس می رفت و در همانجا دستخط خبرنگاران را اِدیت می کرد، سوتیتر می نوشت و با پیک سیکلت سوار به تحریریه می فرستاد و مذاکرات آخرین لحظه نیز تلفنی داده می شد، و یافتن تلفن آزاد هم کاری دشوار بود.
        اظهارات بسیار مهم و همیشه تازه دکترپیرنیا در آخرین ساعت ایراد شد و همه اش به آن شماره روزنامه های عصر (شماره 24 اسفندماه) نرسید ولی تماما از رادیو پخش شد.
         دکتر پیرنیا ضمن اظهارات خود با همان 20 درصد درآمد نفت (37 میلیون دلار) که در صورت لزوم صرف هزینه های جاری دولت شود مخالفت کرده و گفته بود که هزینه های جاری دولت ها باید از مالیات ها ـ مستقیم و یا غیر مستقیم (گمرک) ـ تأمین شود و مردم باید روشن شوند و بدانند که هزینه های دولت را که از جان و مال آنان و تمامیّت کشور و حاکمیت ملّی حراست می کند بر طبق درآمد و میزان ثروت خود بپردازند و چون هزینه محافظت از ثروت های بالاتر، بیشتر است، درصدی بیشتر. نفت و معادن که آب رودخانه نیستند که تداوم داشته باشند، میراث همگانی و تمام شدنی هستند و اگر قرار است که بروند باید ثروت دیگری به جای آنها بیاید. نیاکان و پدران ما جان فدا کردند و جنگیدند تا این سرزمین با معادن آن برای ما و نسل های پس از ما به ارث باقی بماند، مُفت نیست که آن را بفروشیم و بخوریم. این، تنها متعلق به ما نیست ـ متعلق به نسل ها بعدی هم هست. بروید تاریخ خوزستان را بخوانید و ببینید که چه جنگ ها و جان بازی ها برای حفظ آن برای ما شده است ما نباید پول نفت را صرف حقوق و اضافه کار کارمند دولت کنیم. ما می گوییم که متحد آمریکا هستیم. اگر چنین است باید الگوی مالیاتی آن دولت را بکار بریم. در آنجا هزینه های دولت مرکزی، دولت های ایالتی و شهرها از مالیات و عوارض دریافتی از مردم تأمین می شود، نه از نفت و معادن.
        دکتر پیرنیا اظهارات خودرا با ردّ گفته ناصر وزیر دارایی وقت (کابینه دکتر منوچهر اقبال) آغاز کرده بود که گفته بود تسهیلات بانکی را افزایش خواهیم داد. پیرنیا گفته بود که گسترش تسهیلات بانکی یعنی ثروتمندان را ثروتمند کردن. بانک در قبال وثیقه و تضمین، وام می دهد. افراد کم درآمد که وثیقه ندارند که وام بگیرند و بنابراین فقیرها فقیرتر می شوند و خطر در همینجا (فقیر فقیرتر شدن) کمین می کند. باید راهی یافت که همگان پیشرفت کنند و در رفاه باشند.
         [در آن زمان و تا اواخر دهه بعد، ریال ایران در استاندارد طلا بود و نقدینگی ـ ریال در جریان ـ نمی توانست از میزان ذخیره طلا بیشتر شود.
        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com