Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
7 دسامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 7 دسامبر
ايران
روزي كه كوروش وصيت كرد گور او در پاسارگاد (پارس) باشد و «زروبابل» را رئيس يهوديان آزاد شده از اسارت کرد
كوروش بزرگ بنياد گذار ايران 530 سال پيش
از ميلاد در اينجا كه وصيت كرده بود دفن شد
كوروش بزرگ بنيادگذار ايران هفتم دسامبر سال 539 پيش از ميلاد ضمن ديدار از معبد اصلي شهر بابل و اداي احترام نسبت به آن (به نشانه احترام به فرهنگ و مذهب اقوام دیگر، و برپایه اعلامیه خود معروف به نخستین اعلامیه حقوق بشر که در نوامبر 539 پیش از میلاد صادر شده و متن آن باقی مانده است)، در همين جا خطاب به همراهانش اعلام داشت كه در هرجاي دنيا كه بميرد بايد جسد اورا به پاسارگادِ پارس منتقل و در آنجا دفن كنند. اين بيان کوروش در تاريخ تحت عنوان «وصيت کوروش» ضبط شده است. کوروش با اين که زرتشتي بود پیش از صدور اعلامیه نوامبر سال 539 پیش از میلاد هم، به اديان ديگر که پيروان داشتند و نزد آنان مقدس بودند احترام مي گذارد.
     وي در همين روز «زروبابل Zerubbabel» را به رياست بيش از چهل هزار يهودي (42360 طبق برخی روایات) كه آنان را از اسارت بابلي ها آزاد كرده بود برگماشت تا به دیارِشان ازجمله اورشليم (اورشلایم) بازگرداند و به حد كافي سربازِ محافظ و پول در اختيار گذارد تا اورشليم و معابد ويران شده يهوديان را بازسازي كنند. بسياري از اين يهوديان از پنجاه سال پيش از آن در اسارت دولت بابل بودند. يهوديان آزاد شده، سال 538 پيش از ميلاد به ديار خود رسيدند. كوروش 29 اكتبر سال 539 پيش از ميلاد اعلام داشته بود كه ماموريت او براي آزاد كردن آسياي غربي و الحاق اين مناطق به جامعه مشترك المنافع ايران پايان يافته است و بايد نوروز را در پارس باشد. كوروش پس از تصرف بابل، دستور نوسازي بندر صيدا (واقع در لبنان فعلي) را كه به دست بخت النصر امپراتور بابل ويران شده بود به هزينه ايران صادر كرد.
    
    - - - - -
    
    * زروبابل فرماندار منطقه Yehud Medinata وابسته به دولت هخامنشیان ایران بود.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آخرین هفته های زندگی مظفرالدین شاه قاجار؛ امضای قانون اساسی و صدور یک فرمان جالب درباره آزادی قلم در روزنامه مجلس


آذرماه 1285 (نیمه دوم نوامبر و نیمه اول دسامبر 1906) ایران در آستانه تغییر پادشاه وقت بود. اواخر دهه یکم آذرماهِ این سال سخن از تشدید بیماری شاه 54 ساله وقت بود (مظفرالدین شاه که از تولد او 53 سال و 9 ماه گذشته بود) و پس از آخرین معاینه پزشکی، به ولیعهد او محمدعلی میرزا که در تبریز بود اطلاع داده شده بود که سریعا به تهران آید و محمدعلی میرزا چهار روز پس از دریافت این خبر، 12 آذرماه با 400 نظامی (معروف به قزاق) عازم تهران شد و 13 روز بعد به تهران رسید و آماده بدست گرفتن زمام امور شد. پدرش مظفرالدین شاه ـ پنجمین شاه دودمان قاجار (جانشین ناصرالدین شاه که بدست میرزا رضا کرمانی ترور شده بود) 23 روز پس از بازگشت محمدعلی میرزا به تهران در هیجدهم دیماه 1285 درگذشت و طبق وصیت، جنازه اش جهت دفن در کربلا، در محلی در تهران به امانت گذارده شد تا مراسم تاجگذاری پادشاه جدید انجام شود. به مناسبت درگذشت مظفرالدین شاه، سه روز در ایران تعطیل عمومی اعلام و مجالس ترحیم برپا شد. مظفرالدین شاه بود که منشور مشروطیت و قانون اساسی تدوین شده را امضاء کرده بود و قانون اساسی را در آخرین روزهای حیات خود و با این دو اقدام، تاریخ خودرا بهتر کرد.
    آخرین فرمان مظفرالدین شاه که به صورت امتیازی در تاریخ او ثبت شده است مربوط به روزنامه مجلس بود که سوم آذرماه 1285 انتشار خودرا در 8 صفحه و هفته ای 4 شماره آغاز کرده بود. این روزنامه قرار بود مذاکرات و مصوّبات مجلس را عینا درج کند تا در تاریخ بمانند و نیز مردم آگاه شوند که قرار شد اخبار روز ایران و جهان و نیز نظرات مردم و آگاهان و دلسوزان درباره اوضاع کشور و مذاکرات و تصمیمات مجلس و نیز تذکرات و اندرزها را هم درج کند. این روزنامه دارای چاپخانه بود موسوم به چاپخانه مجلس.
    مظفرالدین شاه در فرمان جالب و در تاریخ ماندنی خود و 7 هفته پیش از وفات به مدیر و سردبیر روزنامه مجلس (محمدصادق حسینی طباطبایی و ادیب الممالک فراهانی) تاکید کرده بود که این روزنامه باید در کار خود کاملا آزاد باشد (نَه سانسور دولتی و نَه خودسانسوری) و درکنترل هیچ صاحبِ مقام و صاحبِ اقتدار و نفوذ نباشد، آزادی قلم را رعایت کند و (علاوه بر نشر اخبار و مذاکرات و تصمیمات مجلس) مقالات مفید در رابطه با خیر و صلاح عامه (شهروندان) و کشور بنویسد و مدیریت آن و سردبیرش همواره و از میان آنانکه که جامع اطلاعات و معلومات سیاسیه، علمیه و شرعیه باشند انتخاب و برگزیده شوند و آنان وقایع نگاران را انتخاب کنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يادآوري روز خونين 16 آذر، بي اعتنايي مطلق به خواست ملت و خشونت غير انساني دولت
بزرگ نيا

شانزدهم آذرماه 1332 (هفتم دسامبر 1953) دانشجويان دانشگاه تهران به نشانه اعتراض به تجديد روابط سياسي ايران و انگلستان، سخنان اهانت آميز دادستان محكمه نظامي به دكتر مصدق و خشونت رئيس اين محكمه نسبت به او، اعلام برنامه ديدار ريچارد نيكسون معاون رئيس جمهوری وقت آمريكا از ايران و مذاكره با شاه و تشريح جزئيات تازه مبارزه واشنگتن با مسكو كه ايران هم بايد جزيي از آن مي بود، بستن نشريات جز هشتاد نشريه در سراسر كشور، ايجاد جوّ اختناق، ارعاب مخالفان و مخالف گويان و ... كلاسهاي درس را تعطيل، نخست در دانشكده علوم و سپس دردانشكده فني اجتماع كردند كه در اينجا به دستور دولت كودتا به گلوله بسته شدند.
    
شريعت رضوي

در اين تيراندازي سه دانشجو كشته، شماري مجروح و همان روز دهها تن نيز دستگير شدند. سه دانشجوي مقتول مصطفي بزرگ نيا 21 ساله، مهدي شريعت رضوي و احمد قندچي بودند. مقتولين داراي تفکر سياسي متفاوت بودند ـ بزرگ نيا متمايل به کمونيسم، قندچي؛ ملي گرا (مصدقي) و شريعت رضوي؛ ملي ـ مذهبي.
    همزمان با دانشگاه تهران، در چند دبيرستان پايتخت و منطقه بازار نيز تظاهرات صورت گرفت كه جمعي از دانش آموزان دبيرستان ها از جمله دبيرستان دارالفنون واقع در خيابان ناصرخسرو هم دستگير شدند. آيت الله كاشاني پس از اطلاع از تجديد مناسبات با انگلستان، اين عمل را يك ننگ تاريخي خوانده و روز تجديد برقراري مناسبات با امپرياليسم را روز عزاي ملي اعلام كرده بود. فرماندار نظامي تهران هفدهم آذر 1332 كه دانشگاه تعطيل بود 25 تَن از دستگير شدگان را به جزيره خارك تبعيد كرد.
    متعاقب رويداد خونين 16 آذر، دولت وقت از شوراي دانشگاه خواست كه هواداران جبهه ملّي (مصدقي ها) را از رياست و معاونت دانشكده ها عزل كند و به مدرّسان مخالف دولت (دولت كودتا) اخطار دهد و بگويد كه دانشگاه و مدرسه جاي درس و مشق است، نه سياست!.
    
قندچي

خشونت و زورگويي دولت كودتا در 16 آذر 1332 (دسامبر 1963) به قدري غير انساني بود كه از آن پس ملّت ايران تا سال 1357 (سال انقلاب) هرسال ياد آن روز خون آلودرا به صورت غير علني و خشم آلود و گاهي تظاهرات اعتراض آميز برگزار مي كرد و گروهي هم دستگير مي شدند. پس از انقلاب، 16 آذر «روز دانشجو» نام نهاده شده است که فرصت و بهانه براي انجام تظاهرات و ابراز اعتراض است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
افشاگری مهم یک کارشناس نفت در دسامبر 2012 به گزارش خبرگزاري فارس: وجود روابط ناسالم در قراردادها موجب پيدايش دلال و ...
تهران ـ 16 آذر 1391 (7 دسامبر 2012) ـ خبرگزاری فارس: احمد حسینی ـ یک کارشناس صنعت نفت گفت که روابط ناسالم در قراردادهای خارجی، روابط ناسالم در قراردادهای داخلی یا پیمان‌های زنجیره‌ای، سیاسی بودن قراردادهای داخلی، روابط ناسالم در فروش فرآورده‌های نفتی و روابط ناسالم درخریدهای خارجی در صنعت نفت موجب شده است که شاهد ایجاد دلال های نفتی و به تبع آن مافیای نفتی باشیم.
    وی سپس به تشریح این پنج راه دلالی و مافیای نفتی پرداخت و گفت:
    در عرف جهانی، دریافت «پورسانت» و انواع بده ‌بستان‌های مرتبط با آن در معاملات نفتی رویه‌ای معمول است. طبیعی است که به دلیل حجم بزرگ معاملات نفتی در ایران، شبکه‌های گسترده دلالی خارجی و داخلی، در اطراف این معاملات شکل گیرند و این شبکه‌ها تلاش کنند که با اخذ پورسانت‌های کلان قراردادهای متناسب با منافع طرف خارجی منعقد کنند. قراردادهای وزارت نفت با پیمانکاران داخلی، بزرگترین قراردادهای پیمانکاری ایران بشمار می‌روند به طوری که در هیچ صنعت دیگری نمی توان چنین قراردادهایی را یافت. در طول دو دهه اخیر کانون‌های ذی نفوذ قدرت، موجب شده اند تا پیمانکار‌ان شبه خصوصی در صنعت نفت تشکیل شوند که بالقوه می توانند بستری برای کسب ثروت‌های عظیم و نامشروع باشند. متاسفانه پیمانکاران شبه خصوصی با بهره‌گیری از روابط خود با مقامات عالی و تأثیرگذاری بر دیوان‌سالاری مرتبط با صنعت نفت قراردادهای کلان نفتی را دریافت کرده و با اخذ مبلغ قابل توجهی پیمان‌ را به پیمانکار دست دوّم منتقل می‌ کنند. پیمانکار دست دوّم نیز این رویه را ادامه می‌دهد و قرارداد را به پیمانکار دست سوّم منتقل کرده و به‌ رغم اینکه این رویه غیرقانونی است ولی هم‌اکنون مرسوم شده و می توان نمونه های زیادی را در صنعت نفت ایران مثال زد. نکته تعجب آور در اینجاست که این‌ گونه قراردادها برای پیمانکاران دست پنجم که همان مجریان واقعی پیمان هستند نیز بسیار سودآور است. در طول یکی دو دهه اخیر، شرکت‌های خارجی طرف قرارداد با وزارت نفت جمهوري اسلامي نیز از این رویه سودهای کلان برده‌اند و متأسفانه در برخی موارد با پرداخت مبالغ ناچیز اجرای تعهدات خودرا به پیمانکاران ایرانی سپرده‌اند و در ازای آن، مبالغ هنگفتی ارز از دستگاه‌های دولتی ایران دریافت کرده اند.
    احمد حسینی همچنین با اشاره به سیاسی بودن برخی از قراردادهای داخلی در صنعت نفت گفت: متاسفانه در دو دهه اخیر وابستگی وزارت نفت به جناح‌های متنوّع سیاسی سبب شده است که عملاً این وزارتخانه، به دلیل حجم بزرگ نقدینگی و گردش بالای عملیات مالی آن، به منبع اصلی تغذیه غیرقانونی، غیررسمی و نامحسوس احزاب سیاسی کشور تبدیل شود. با بررسی سوابق دلالانی که توسط نهادهای امنیتی و دستگاه قضایی دستگیر می شوند می توان می توان گفت که اکثر این افراد سعی می کنند خود را وابسته به جناح های مختلف سیاسی نشان دهند.
    احمد حسینی اضافه کرد: در سال‌های اخیر شاهد روابط ناسالم و غیرشفاف در فروش فرآورده‌های نفتی در بازارهای داخلی و خارجی بوده‌ ایم. در حوزه فروش فرآورده های نفتی بهره‌برداری از روابط و اطلاعات نقش بسزایی در کسب سودهای هنگفت برای افراد خاص داشته است. متاسفانه شنیده شده است که احزاب و کانون‌ها و شخصیت‌های سیاسی و نیز سازمان‌های بعضاً حمایتی عام‌المنفعه از طریق دریافت حواله‌های فرآورده‌های نفتی و فروش آن سودهای کلانی بدست آورده اند.
    احمد حسینی با اشاره به روابط ناسالم در برخی از خرید های خارجی صنعت نفت اظهارداشت: حجم مالی کلان خریدهای خارجی در صنعت نفت ایران طبیعتا بستر لازم را برای پیدایش روابط ناسالم در این حوزه فراهم آورده است به همین دلیل شناسایی طرف‌های خارجی در این معاملات و بازنگری احتمالی در این حوزه از ضرورت‌های بهسازی و سالم‌سازی فعالیت‌های آتی وزارت نفت است.
    احمد حسینی در ادامه مطالب خود گفت: آمارهای رسمی شرکت ملی نفت ایران حاکی از آن است که برای تحقق اهداف برنامه پنجم صنعت نفت نیازمند 36 دستگاه دکل جدید حفاری دریایی و 120 دستگاه دکل جدید حفاری خشکی است. متاسفانه این موضوع بهانه ای شده است برای ورود دلالان به صنعت نفت تا بتوانند از این طریق پول های کلانی را به جیب زده و اقدام به واردکردن دکل های حفاری کنند که به هیچ عنوان کارایی لازم را نداشته باشد. نیاز به دکل حفاری از یک طرف و افزایش نرخ ارز از طرف دیگر موجب شده است تا دلالان نفتی بازار واردات دکل را به ظاهر گرم کرده و سودهای کلانی را عاید خود سازند و علاوه بر وارد کردن دکل های دست دوم چینی، این دکل ها نتوانند موجب افزایش تولید نفت در کشور شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آذرماه 1391 دبیرکل حزب اسلامی کار: سیاست‌های اقتصادی غیر علمی دولت ـ 600 میلیارد دلار درآمد نفت در 6 سال!
حسين کمالي
تهران ـ 7 دسامبر 2012 (16 آذرماه 1391) ـ ایلنا: حسین کمالی دبیر کل حزب اسلامی کار (وزیر کار پیشین و از بنیادگذاران خانه کارگر) گفت: بخشی از مشکلات اقتصادی کنوني جمهوری اسلامی ایران به تحریم‌ها برمی‌گردد و بخش دیگر ناشی از سیاست‌های نادرست اقتصادی دولتمردان است. یک زمانی ما نفت را بشکه‌ ای ۷ دلار می ‌فروختیم که ۳ دلارش خرج استخراج آن می‌شد. در همه صد سال گذشته درآمد نفتی کشور هزار میلیارد دلار بوده که 600 میلیارد دلار آن مربوط به 6 سال گذشته است. با این مقدار ارز می‌توان کشوری را از نو ساخت. نتیجه سیاست‌های اقتصادی دولت و روش‌های غیر علمی که به کار می‌برد نمی‌توانست نتیجه‌ای بهتر از این داشته باشد و سرمایه ملی از میان رفت.
    حسین کمالی درباره سیاست خارجی دولت گفت که به نظر من، در یک تعامل مناسب با جامعه بین المللی قرار نداریم و غربی‌ها با بی‌اعتمادی با ما برخورد می‌کنند. در دنیا، نظام تک قطبی وجود دارد. کشورهای مختلف به تبع سیاست‌های آمریکا فشارهایی را به ایران وارد می‌کنند اعم از اینکه به آن اعتقاد داشته باشند یا از ترس پیامد‌های احتمالی با امریکا همراهی می‌کنند. تعداد کشورهایی که از این پدیده فاصله گرفته‌اند اندک است. در این شرایط بر جامعه ما فشار وارد می شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
سيسرو Cicero فيلسوف، خطيب و سياستمدار روم باستان در اين روز كشته شد - نگاهي به نظرات و تاليفات او
تصویری از سيسرو
هفتم دسامبر سال 43 پيش از ميلاد سيسرو (ماركوس توليوس سيسرو Marcus Tullius Cicero) فيلسوف، خطيب، اديب و سیاستمدار روم باستان به دست نظاميان ماركوس آنتونيوس در شهر بندری Formiae واقع در ساحل مدیترانه ـ میان ناپل و شهر رُم كشته شد. وی به فورمیائه رفته بود تا با کشتی به شمال یونان (مقدونیه) برود. ماركوس «سيسرو» را متهم به مشاركت در قتل سزار در تالار سناي روم كرده بود و به خونخواهي سزار وي را كشت و دستورداد كه دست راست و سر او را جدا ساختند و در فوروم (محل سخنرانيهاي عمومي در شهر رم)، همانجائي كه صدها بار سخنراني كرده بود آويزان كردند. سیسرو با ظالم خواندن و خوی دیکتاتوری داشتن مارکوس (مارک آنتونی) در نطق هایش دشمنی اورا با خود برانگیخته بود و مشارکت در قتل سزار، بهانه بود. در آن زمان در روم افراد ظالم و دیکتاتور (خود رأی) را Phillippics می خواندند و سیسرو مارکوس آنتونیوس را فیلیپیکس می خواند. [فیلیپ دوم پدر اسکندر مقدونی مردی ظالم و ستمگر بود و اصطلاح فیلیپیکس از نام او گرفته شده ـ کسی که بمانند فیلیپ دوم ظالم است].
    اشتباه سيسرو در اين بود كه وارد سياست شده بود. او از خاندان بزرگان نبود و براي اين كه به حساب آيد و نيز به منظور ترويج و عملي ساختن افكار خود وارد سياست شد و با اين کار نه تنها به اعتبار علمي خود صدمه زد بلكه جانش را هم ازدست داد. وي حتي يك بار مجبور شد بر خلاف عقايد فلسفي خود از اعدام فوري سه ژنرال ياغي جانبداري كند حال آن كه طبق عقايد او، هركس حق محاكمه منصفانه دارد. سيسرو به دليل مخالفت شديد با ديكتاتوري، و وفاداري به جمهوريت با كارهاي سزار موافقت نداشت.
    سيسرو كه در سال 106 پيش از ميلاد در شهر «آرپينو» واقع در 120 كيلومتري شرق شهر رم به دنيا آمده بود در جواني به يونان، رودس و ايوني (ساحل غربي آناتولي ـ غرب ترکیه امروز) رفته بود و در آنجا به مطالعه فلسفه، تاريخ، ادبيات و فن خطابت پرداخته بود. سخنراني هاي عمومي سيسرو به قدري نافذ بود كه وي را به عنوان كنسول و سپس سناتور انتخاب كردند و وارد سياست شد.
    سيسرو در يك جلسه سنا شديدا با تصميم كراسوس براي جنگ با ايران مخالفت كرده بود، ولي راي اكثريت سنا با كراسوس بود. پس از شكست كراسوس در جنگ با ايران از سپهبد سورنا فرمانده ارتش ايران در سال 53 پيش از ميلاد و از دست دادن جان خود در اين جنگ، اهميت سيسرو كه با اين جنگ مخالفت كرده بود بيشتر شد.
    سيسرو كتاب «ماهيت بد و خوب» خود را بر پايه آيين زرتشت و آموزش هاي او نوشته است و در كتاب ديگرش؛ «درباره درستي» بسياري از اندرزهاي زرتشت را نقل و تفسير كرده است.
     از سيسرو آثار و كتاب هاي متعدد باقي مانده است از جمله كتاب «موازنه» در علوم سياسي، وظيفه، فلسفه هاي نادرست، بروتوس، از جانب بالبوس، مسائل فلسفه، عقايد، فنون نطق و خطابت، درباره پيري، پايان ها، طبيعت خدايان و ....
    سيسرو در كتاب «وظيفه» به مسئوليت هاي مختلف اشاره كرده و تجربه خدمت در ارتش را يك امر واجب دانسته و نوشته است كه هر مرد بايد تجربه نظامي داشته باشد تا نه تنها مفهوم جنگ را بداند بلكه بتواند نتايج آن را براي خود مجسم كند. وي در همين كتاب در باب «دولتمرد» نوشته است كه دولتمرد همانند يك پدر بايد هميشه نگران آن باشد كه چه ميراثي بايد از خود باقي بگذارد؛ پدر براي فرزندانش و دولتمرد براي هموطنانش و هرچه که اين ميراث غني تر باشد بهتر است و «تاريخ» از او به بزرگي و يک انسان کامل ياد خواهد کرد و ياد او هميشگي و جاودان خواهد ماند. كسي نبايد براي بازماندگان، درد سر به ميراث بگذارد.
    در كتاب موازنه، سيسرو به دفاع از دمكراسي پرداخته و براي جلوگيري از ديكتاتوري توصيه كرده است كه ميان سنا (قوه تقنينيه) و امپراتور (رئيس قوه مجريه) بايد موازنه قدرت بر قرار باشد. وي اساسا با رياست يك فرد بر قوه مجريه مخالف است و از شوراي رياست مجریه سخن به ميان مي آورد. سيسرو حكومت انتخابي را حق بشر مي داند و به اين ترتيب با حكومت موروثي ميانه خوبي ندارد. در همين كتاب، وي برخوردار بودن از محاكمه منصفانه را حق هر انسان مي داند و استدلال مي كند كه عمل و اقدام ناروا (عمل فيزيكي) جرم است؛ نه فكر و انديشه به زعم بعضي ها بَد و نادرست. اگر افكار يك فرد زيان آور تلقي شود اين شخص بايد تبعيد شود نه جريمه، زندان و يا اعدام.
     سيسرو در كتاب «در باره درستي» نوشته است كه هيچ همكار و همنشيني زيان بارتر و بدتر از چاپلوس نيست و يك چاپلوس نبايد به خدمت عمومي (كارمندي دولت) پذيرفته شود. سيسرو مي گويد كه اگر قدرشناسي نباشد؛ خدمت و خلاقيّت هم وجود نخواهد داشت و مردمي كه قدر پيشينيان خود را كه خدمت كرده اند نشناسند و آنان را در نظر نداشته باشند كشورشان ـ دير و يا زود ـ از هم خواهد پاشيد. او غم انگيز ترين رويداد يك ملت را جنگ داخلي (برادر كشي) مي داند. سيسرو با اين كه چند بار در مذمّت قضاوت عجولانه نوشته، خود او در ناميدن پمپي ژنرال رومي به «پمپي بزرگ» كه جاه طلبي او و ديگران باعث يك جنگ داخلي خونين در روم شد عجله كرد و يكي از انتقادهاي وارده به سيسرو همين بوده است. بخشهايي از كتاب فنون نطق و خطابت سيسرو هنوز در مدارس غرب كه اين رشته از دروس اجباري آنها است تدريس مي شود.
    بايد دانست كه ارتش ايران در جنگ سال 36 پيش از ميلاد ماركوس آنتونيوس قاتل سيسرو را در آناتولي شرقي آن چنان شكستي سخت داد كه اشك ريزان فرار كرد و هزاران نظامي زير فرمان او كه به اسارت ايرانيان در آمده بودند براي كار كشاورزي به محل كنوني شهر اروميه فرستاده شدند. مارکوس حکمران قلمرو شرقی روم ازجمله مصر به رغم شوهر خواهر اوکتاویان (پسر خوانده سزار و کنسول ارشد) بودن با کلئوپاترا دوست شده بود و دارای سه فرزند شده بودند که این عمل بر اوکتاویان گران آمد و به جنگ مارکوس و کلئوپاترا شتافت و این دو را در جنگ آکتیوم شکست داد که هر دو به مصر فرار کردند و در اینجا یکی پس از دیگری دست به خودکشی زدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
زادروز «صوفي رازي» رياضيدان و فضاشناس ايراني قرن دهم ميلادي
امروز زادروز ابوالحسن عبدالرحمن صوفی رازی (در غرب معروف به «ازّوفی») ریاضیدان و فضاشناس ایرانی دوران دیلمیان است که هفتم دسامبر 903 میلادی (نهم محرم الحرام سال 291 هجری قمری) در ری به دنیا آمد و 83 سال عمر کرد. وی که عمدتا در اصفهان (مرکز حکومت عضدالدوله دیلمی)و شهر گور ایالت پارس می زیست و تحقیق می کرد عملا دنباله کارهای فضاشناسان یونانی عهد باستان را گرفته و بسیاری از ثوابت را اندازه کرده و کهکشانی را که تنها از چند نقطه جهان از جمله یمن قابل دیدن است رصد کرده بود. وی که بر زبان یونانی مسلّط بود بسیاری از تالیفات دانشمندان یونان قدیم را به زبان عربی که در آن زمان زبان علمی جهان اسلام (همانند لاتین در اروپای آن زمان) بود ترجمه کرده بود. صوفی رازی نتیجه بررسی های خودرا در دو کتاب آورده است که کتاب مهمتر او ثوابت (الکواکب الثابته) عنوان دارد. اروپائیان نام اورا بر گودالی در ماه گذارده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
مصوّبه سناي روم و اجبار امپراتور به داشتن مشاور انديشمند (فيلسوف)
هفتم دسامبر سال 54 ميلادي سناي روم برپايه افكار افلاتون كه مردم عموما يا اهل عمل هستند و يا اهل فكر و رئيس كشور بايد هر دو هنر را داشته باشد تصويب كرد از آنجا كه دشوار است چنين فردي را به دست آورد، رئیس دولت كه عمدتا مرد عمل است بايد داراي يك مشاور از اصحاب فكر باشد تا كامل شود و چون در آن زمان، تنها دو فيلسوف بزرگ در «رم» وجود داشت تصميم گرفتند كه «لوسيوس آمنوس سنه كا» را كه درعين حال بهترين خطيب وقت بود به عنوان مشاور اول رئيس کشور و «بوروس» فيلسوف ديگر را جانشين مشاور اول قرار دهند.
    در پي قطعي شدن انتخاب جورج دبليو بوش به رياست جمهوري آمريكا با راي ديوان عالي اين كشور در دسامبر 2000، سران حزب جمهوريخواه [حزب حاکم] برای جلوگیری از اتخاذ تصمیمات زیان آور دستگاه اجرایی به تجربه سناي روم [دسامبر 54 میلادی] و انتصاب «سنه نكا» استناد کردند و مصرّا از بوش خواستند كه در كنار دفتر هر مقام اجرایی و ازجمله خودش، يك فرد آگاه، اهل فکر و انديشمند (همانند سنه كا) را بگمارد تا دستيار فكري مقام مربوط باشد. بوش [بدون توجه به اینکه در آمریکا از دیرزمان چندین اطاق فکر مرکب از اصحاب تجربه، دانش و اطلاع به صورت انستیتوهای مستقل به فعالیت سرگرمند] به جاي يك فرد، در كنار دفتر هر مقام، يك گروه مشاور ـ اسما «مغز متفكر» مستقر كرد. يكي از آنان كه از جامعه يهوديان آمريكا بوده است و بعدا هم براي مدتي رئيس بانك جهاني شد (Paul D. Wolfowitz) طرح اشغال نظامي عراق را تهيه و به دولت پيشنهاد کرد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که نخستین ناوشکن آمریکا در جنگ جهانی اول با پرتاپ اژدر از یک زیردریایی آلمانی غرق شد
ششم دسامبر 1917 و درست 8 ماه پس از ورود آمریکا به جنگ جهانی اول (جنگ اروپاییان)، زیردریایی آلمانی U – 53 ناوشکن آمریکایی «جاکوب جونز» را که از یک بندر فرانسه عازم ایرلند بود با پرتاب اژدر غرق کرد که 68 تن از افسران و افراد ناوشکن کشته و تنی چند به اسارت درآمدند. این نخستین تلفات دریایی آمریکا در جنگ جهانی اول بود. آمریکا ششم اپریل 1917 و سه سال پس از آغاز جنگ بزرگ اروپاییان وارد این جنگ شده بود. جنگ جهانی اول (معروف به جنگ اروپاییان) 28 جولای 1914 آغاز شده بود و دولت آمریکا در قبال این جنگ اعلام بی طرفی کرده بود، ولی به فروش مواد غذایی و صنعتی به اروپاییان ادامه می داد. وودرو ویلسون رئیس جمهوری وقت آمریکا (قبلا استاد دانشگاه و آگاه از امور جهان) که احساس کرده بود ائتلاف آلمان شکست خواهد خورد و اگر آمریکا در زمان مناسب وارد این جنگ شود گام به باشگاه قدرت ها خواهد گذارد و .... به خواست او دو مجلس کنگره آمریکا با ورود این کشور به جنگ موافقت کردند، ویلسون وارد جنگ شد و آمریکا را قدرت کرد.
    بقایای ناوشکن غرق شده آمریکایی «جاکوب جونز» که حدود یک سال از آغاز کار آن گذشته بود در 1922 در عمق دریا یافت شد.
    



    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شبيخون ژاپني ها به «پرل هابر Pearl Harbor»، ورود آمريكا به جنگ جهاني دوم، اَبَرقدرت شدن و ...
USS Arizona پس از حمله و پيش از انفجار و غرق شدن

بامداد هفتم دسامبر سال 1941 [و هشتم دسامبر به وقت ژاپن] نيروي دريايي امپراتوري ژاپن به پايگاه ناوگان آمريكا در اقيانوس آرام ــ پرل هاربر Pearl Harbor ــ واقع در مجمع الجزاير هاوايي شبيخون زد. در این حمله چهار نبردناو (Battleship) ، دو ناوشکن (Destroyer) و یک کشتی نظامی دیگر غرق و 4 نبردناو، 3 رزمناو (Cruiser)، یک ناوشکن، 4 کشتی نظامی دیگر آسیب دیدند، 188 هواپیمای نظامی منهدم و به 155 هواپیمای دیگر آسیب رسید، دو هزار و 403 نظامی ـ غيرنظامي آمریکایی کشته و یکهزار و 247 آمريکايي دیگر مجروح شدند. دو ناو سنگين آمریکایی آريزونا و اكلاهما از جمله کشتي هايي بودند که غرق شدند. تلفات ژاپنی ها از دست دادن 4 زیر دریایی میدجت (Midget = بسیار کوچک)، 29 هواپیما و 64 کشته (خلبانان و بمب اندازان این هواپیماها) بود.
    در زمان حمله؛ آمریکا در پایگاه پرل هاربر 8 نبردناو بسیار سنگین، 8 رزمناو، 30 ناوشکن، 4 زیردریایی، 49 کشتی نظامی دیگر ازجمله کشتي مين گذار، 390 هواپیمای نظامی و هزاران تفنگدار داشت.
    نیروهای ژاپنی در این تعرض عبارت بودند از: 6 ناو هواپیمابر، 2 نبردناو، 3 رزمناو، 9 ناوشکن، 23 زیردریایی، 5 زیردریایی میدجت (بسیار کوچک) و 414 جنگنده، بمب افکن و هواپیماهای اژدرانداز.
     در آن بامداد هواپيماهاي مستقر در شش ناو هواپيمابر ژاپني كه در فاصله 374 مايلي (580 كيلومتري) پايگاه پرل هاربر لنگر انداخته بودند در دو موج ـ در ساعت 7 و 53 دقيقه و 8 و 55 دقيقه بامداد به وقت محلي ـ به اين پايگاه حمله بردند. این شش ناو هواپیمابر 26 نوامبر (13 روز پیش از حمله) پایگاههای خود در ژاپن را ترک کرده بودند.
     اين خبر ظهر آن روز به اطلاع روزولت رئيس جمهور وقت آمريکا رسيد. وي روز بعد از كنگره آمريکا (قوه مقننه) مجوز دادن اعلان جنگ گرفت و از همان روز آمريكا، نخست در منطقه اقیانوس آرام و سپس جبهه اروپا وارد جنگ جهاني دوم شد كه تا سال 1945 طول كشيد و آمریکا از زیر ویرانه های این جنگ به صورت یک ابرقدرت سر برآورده و «دلار» آن پول جهانی شده است.
    در همان روز و به موازات آمريکا، چيانگ کاي ـ شک رئيس جمهور وقت چين نيز به دولت ژاپن اعلان جنگ داد و با اين اقدام، متحد آمريکا شد. تا آستانه جنگ، بسیاری از آمریکاییان با ورود به مسائل بین المللی، مشکلات سایر کشورها و خروج از انزوا مخالف بودند. به نوشته برخي از مورخان، روزولت ورود آمريکا به جنگ جهاني دوم، پس از تعرض نظامي هيتلر به شوروي را به حال آمریکا [که داشت آثار رکود اقتصادی بزرگ را پشت سر می گذارد] ضروري و لازم تشخيص داده بود و در انتظار فرصت بود که در هفتم دسامبر 1941 آن را به دست آورد. قبلا و بارها، وینستون چرچیل نخست وزیر دولت لندن از روزولت خواسته بود که در کنار انگلستان وارد جنگ با هیتلر شود. روزولت هشتم دسامبر 1941 و هنگام دادن گزارش به کنگره (قوه مقننه آمریکا)، شبیخون ژاپنی ها با آن همه تلفات و زیان را یک شهرت بد [برای آمریکا] خوانده بود. جمله ای که روزولت بیان داشت:
     a date which will live in infamy ...
     ژاپني ها چند ساعت پس از زدن شبیخون به پرل هاربر، به پايگاههاي نظامی انگلستان در هنگ کنگ و مالايا و نیز به فيليپين، تايلند و اندونزي (مستعمره هلند) حمله بردند. چرچيل از ورود آمريكا به جنگ جهاني دوم خرسند شد زيرا كه پس از تسليم شدن فرانسه، در جبهه غرب اروپا در برابر آلمان تنها مانده بود. ژاپنی ها در توجیه حمله به پرل هاربر گفته بودند که آمریکا با لغو قراردادهای بازرگانی و قطع صدور نفت خود و مکزیک به ژاپن، راه دیگری باقی نگذارده بود. به علاوه، دولت واشنگتن منطقا حق حکومت بر جزایر اقیانوس آرام [هاوایی، گوام، ساموآ و ...) را ندارد. در آن زمان هنوز هاوایی وارد اتحادیه و یک ایالت آمریکا نشده بود.
نبرد ناوهاي وست ويرجينا و تنسي پس از اصابت بمب هاي ژاپني ها

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نقل مکان مقامات دولت جمهوري چين به تايپه ـ پیمان 1954؛ دفاع مشترک آمریکا و تایوان ـ قانون روابط آمریکا و تایوان ـ Taiwan Relation Act
Chiang Kai-shek
هفتم دسامبر 1949 مقامات دولت حزب کومينتانگ Kuomintang = حزب مليّون جمهوری چین که از سال 1911 حکومت را به دست داشت، به رياست Chiang Kai-shek چيانگ كاي ـ شك (1887 - 1975) و زير فشار افراد مسلح مائو، به تايپه در جزيره تايوان Taiwan نقل مکان کردند و آنجارا مركز فعاليت خود قرار دادند. با اين نقل مکان مسئله اي به وجود آمد كه هنوز ادامه دارد و پیش بینی کرده اند که به همان نسبت که جمهوری خلق چین بر بنيه نظامی خود بیافزاید آن مسئله هم داغتر شود. حزب کومينتانگ برپايه اصول سه گانه دکتر سون يات ـ سن ـ معروف به پدر جمهوري چين؛ ناسيوناليسم ـ دمکراسي ـ تامين رفاه براي همه چينيان و توسط او و از ائتلاف احزاب وقت به وجود آمد.
    تحولات پس از سال 1982 نشان داد که چین در زمینه اقتصادی به نوعي کاپيتاليسم بازگشت کرده است و از نیمه دهه دوم قرن 21 قدرت اقتصادی دوم جهان شده است و توان نظامی خودرا هم چند برابر کرده است که این دو پیشرفت و اینکه تأکید بر بازگرداندن تایوان به قلمرو چینِ واحد دارد بر معارضه آمریکا افزوده است.
    دو ماه و چند روز پیش از انتقال دولت چيانگ كاي ـ شك به تایوان، مائو تسه دونگ که نیروهایش پکن را تصرف کرده بودند در این شهر تشکیل جمهوری خلق چین را اعلام کرد. ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا برای متوقف ساختن نیروهای مائو از پیشروی به سوی تایوان و جزایر اطراف آن، ناوگان هفتم این کشور را به تنگه تایوان فرستاد. چون گلوله باران شدن یک جزیره تایوانی نزدیک به ساحل چین از سوی دولت پکن ادامه یافت دولت آمریکا دوم دسامبر 1954 با دولت چیانگ کای ـ شک پیمان دفاع مشترک (Mutual Defense Treaty) امضاء کرد که از سوم مارس 1955 به اجرا درآمد. در این پیمان قید شده بود که اگر یکی از دو طرفِ قرارداد بخواهد آن را فسخ کند باید یک سال زودتر جریان را به طرف دیگر اطلاع دهد. سابقه اين اتحاد به سال 1941 بازمي گردد. يک روز پس از حمله ژاپني ها به پايگاه دريايي آمريکا در پرل هاربر، هشتم دسامبر 1941 به موازات آمريکا، چيانگ کاي ـ شک رئيس جمهوری وقت چين نيز به امپراتوري ژاپن اعلان جنگ داد و با اين اقدام، متحد آمريکا شد و به همين سبب پس از تاسيس سازمان ملل به دست دولت هاي فاتح جنگ جهاني دوم ـ دولت هايي که يا با آلمان، ايتاليا و ژاپن جنگيده بودند و يا اعلان جنگ داده بودند ـ چين در رديف پنج قدرت بزرگ عضو دائمي شوراي امنيت ـ بازوي اجرايي سازمان ملل در حفاطت از صلح ـ با داشتن حق «وتو» قرارگرفت که اين کرسي چهار دهه بعد به دولت جمهوری خلق چین واگذار شده است.
     ریچاد نیکسون رئیس جمهوری وقت آمریکا اوایل دهه 1970 به چین رفت ولی روابط دو کشور تا سال 1979 (پس از درگذشت مائو) عادی و برقرار نشد. دولت جمهوری خلق چین شرط برقراری روابط با آمریکا را این قرارداده بود که دولت آمریکا اعلام کند که فقط یک چین وجود دارد که آمریکا بالاخره چنین کرد و بیشتر کشورها جز چند دولت انگشت شمار، سفیران خود را از تایوان خارج ساختند.
    جیمی کارتر رئیس جمهوری اواخر دهه 1970 آمریکا تصمیم به لغو یکجانبه پیمان دفاع مشترک آمریکا و تایوان (بدون انتظار یک ساله) گرفت که سناتور گلدواتر برضد تصمیم او به دیوان عالی آمریکا شکایت بُرد و کنگره آمریکا نیز یک قانون ده ماده اي به نام قانون روابط با تایوان (Taiwan Relation Act) تصویب کرد که به موجب آن دولت آمریکا تایوان را به صورت دو فاکتو دولت می شناسد و روابط به این صورت (De facto diplomatic relations) است و تاکید دارد که دولت آمریکا هراقدام دیگران با تایوان را که مسالمت آمیز نباشد ازجمله تحریم (اِمبارگو)، تهدید و ... تحمل نمی کند و در برابر اقدام غیر دوستانه ایستادگی خواهد کرد. طبق این قانون، دولت آمریکا مکلّف شده است که تسلیحات نظامی لازم و وسائل دفاع از خود را در اختیار تایوان که از رشد اقتصادی چشمگیر برخوردار است بگذارد. تايوان داراي پنج حزب سیاسی است.
    مسئله تایوان از سال 2021 داغتر و قدرت نمایی آمریکا و چین بیشتر شده است بویژه پس از آغاز عملیات نظامی روسیه در اوکراین و نیز نتیجه انتخابات محلی پاییز 2022 تایوان و کناره گیری بانو Tsai Ing-wenاز ریاست تایوان 24 میلیونی. بسیاری از اصحاب نظر به سران تایوان اندرز داده اند که بهتر است به نوعی ازجمله مطابق فرمول هنگ کنگ با چین کنار آید و به پیشرفت در میان آرامش ادامه دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کناررفتن شواردنادزه از رياست جمهوري گرجستان به روايت وزير امورخارجه روسيه
ايوانف
ايوانف وزير امور خارجه وقت روسيه كه در جريان كناره گيري «ادوارد شواردنادزه» از رياست جمهوري گرجستان در تفليس بود در مصاحبه اي كه هفتم دسامبر 2003 انتشار يافت درباره استعفاي شواردنادزه (رئيس جمهور گرجستان و وزير امورخارجه پيشين شوروي) گفته بود؛ دولت آمريكا «ريچارد مايلز» را كه قبلا سفير اين كشور در بلگراد بود و در زمان سفارت او ميلوشويچ از ریاست کشور تغيير يافته بود به سفارت خود در تفليس منصوب و از همان زمان روشن بود كه شواردنادزه بايد مي رفت.
    ایوانف افزوده بود که ديدار جيمز بيكر وزير امورخارجه پيشين امريكا و مرد قدرتمند حزب جمهوريخواه اين كشور از گرجستان، 21 روز پيش از تظاهراتي كه به كناره گيري شوارنادزه انجاميد عمدتا به همين منظور و فراهم آوردن وسايل کناررفتن وي و روي کار آوردن تدريجي (مرحله به مرحله) يک دوست آمريکا در گرجستان استراتژيک بود.
شواردنادزه


     «بيكر Baker» همتاي شواردنادزه در اواخر دوران جنگ سرد بود و به اتفاق، پايان جنگ سرد را اعلام داشته بودند. شوارنادزه در انحلال بلوك شرق و نيز فروپاشي اتحاد شوروي عملا به غرب كمك بسيار كرد. بايد دانست كه گرجستان با موقع استراتژيك خود، از زمان قتل آغامحمد خان قاجار به دست نوكرانش در قفقاز [باکو]، به مدت دو قرن، جزئي از قلمرو روسيه بود، و استالين از رهبران شوروي از گرجستان برخاسته بود.
James Baker


    طبق تفسيرهاي دسامبر 2003 روزنامه هاي ملل بي طرف، اظهارات ايوانف نهايت ضعف و انفعال روسيه وقت را منعكس مي کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 7 دسامبر
  • 967:   ابوسعید ابوالخیر ادیب و عارف (صوفی) بنام ایرانی در میهنه خراسان به دنیا آمد. برخی از مورخان با احتساب تقویم هجری قمری و تقویم میلادی، 21 آذر را زادروز او نوشته اند. وی که مدتی هم در نیشابور زندگی کرد با ابن سینا و اندیشمندان و دانشمندان ایرانی معاصر خود ملاقات و تماس داشت. ابوسعید 82 سال عُمر کرد و در همان زادگاه خود فوت شد. وی را به لحاظ عرفان در ردیف مولوی و خیّام قرارداده اند. یک بیت از اشعار او:
        من بی تو، دمی قرار نتوانم کرد
        احسان تو را شمار نتوانم کرد
        
        
  • 1703:   تندبادی که از اقیانوس اطلس برخاسته بود جنوب انگلستان را در نوردید و باعث مرگ حدود 9 هزار تَن شد. سرعت باد از 200 کیلومتر در ساعت بیشتر بود. تغییرات هوا این توفان را به وجود آورده بود. گُلف استریم از مجاورت انگلستان عبور می کند.
        
        
  • 1877:   توماس اديسون گرامافوني را كه ساخته بود و نخستين «جعبه ساز» جهان بود به معرض تماشا گذارد. ایرانیان در آغاز آشنایی با گرامافون Gramophone = Phonograph، آن «جعبهِ ساز» می گفتند.
    اِدیسون و گرامافون اش


        
        
  • 1894:  


    فرديناند دو لسپس Ferdinand M. de Lesseps سازنده آبراه سوئز در 89 سالگي درگذشت. فرديناند دو لسپس در نوامبر 1805 در ورساي فرانسه در يک خانواده ديپلمات به دنيا آمده بود. وي که هفت سال در مصر زندگي کرده بود پس از روي کار آمدن دوستش سعيد پاشا در آن کشور، پيشنهاد ساختن آبراه سوئز را به او داد و اين کار مهم را به انجام رسانيد. با گشايش اين آبراه، کشتيران ها از طي کردن راه طولاني و توفاني جنوب آفريقا (دماغه اميد نيک) آسوده شدند و مديترانه بار ديگر رونق عهد باستان را به دست آورد.
        
        
  • 1917:   دولت آمريکا که پاي به جنگ جهاني اول گذارده بود در اين روز به امپراتوري اتريش اعلان جنگ داد. 24 سال بعد در هشتم دسامبر، دولت آمريکا به ژاپن و سپس آلمان و ايتاليا اعلان جنگ داد و وارد جنگ جهاني دوم شد. «تاريخ» نشان داده است که جنگهاي آمريکا پس از محاسبات دقيق آغاز شده است و قدرت شدن آمريکا و ماندن در اين مقام، نتيجه جنگ بوده است و نتايج جنگ ها. آمريکا تنها در جنگ ويتنام موفقيت نداشت.
        
        
  • 1922:   در این روز پارلمان محلی ایرلند شمالی با پیوستن به جمهوری ایرلند مخالفت کرد و رای به وابسته بودن به بریتانیا (دولت لندن) داد و با این اقدام یک مسئله با خونریزی زیاد به وجود آمده که ادامه دارد.
        
  • 1925:   آذرماه 1304 مجلس موسسان ايران براي اصلاح قانون اساسي (بركناري قاجاريه و برقراري پهلوي) كار خود را در تهران آغاز كرد. 54 سال بعد در همين ماه، قانون اساسي جمهوري اسلامي به رفراندم گذارده شد و جاي قانون اساسي سابق را گرفت.
        
        
  • 1926:   نخستين يخچال گازي ساخته شد.
        
        
  • 1928:  


    هفتم دسامبر زادروز Avram Noam Chomsky فیلسوف، تاریخدان و زبانشناس چپگرای آمریکا است که در سال 1928 در فیلادلفیا بدنیا آمده و در دسامبر 2022 نود و چهار ساله شد. وی از یهودیان اشکنازی است، پدرش از روسیه و مادرش از بلاروس به آمریکا مهاجرت کرده بودند. چامسکی که یک ضد امپریالیسم و ضد کاپیتالیسم است از منتقدین سیاست خارجی آمریکا بشمار می آید. وی در دوران جنگ ویتنام از مخالفان این جنگ بود و آن را یک جنگ امپریالیستی می خواند.
        
        
  • 1944:   در جریان جنگ جهانی دوم که ژاپن در چند جبهه در مشرق زمین درگیر بود، یک زلزله ساحلی در این کشور روی داد و 1223 را کشت و زیان ملی سنگین ببار آورد. این زلزله ایجاد یک سونامی هم کرده بود.
        
  • 1945:   اولين اجاقِ مايكرو ويو Microwave oven بر پایه Electromagnetic radiation ساخته شد و از سال بعد (سال 1955) به معرض فروش گذارده شد. ابتکار ساخت آن را به مهندس آمریکایی Percy Spencer کارشناس رادار (متولد 1894 و متوفی در 1970) نسبت می دهند.
        
  • 1946:   در یک هتل 15 طبقه در شهر اتلانتای استیت جورجیای آمریکا حریق روی داد و 119 تن از کارکنان و مسافران این هتل که در طبقات بالاتر از سوم بودند کشته شدند. قبلا در دو هتل در شیکاگو و استیت آیوا دو هتل طعمه آتش شده بود و مدیر هتل اتلانتا برای رفع نگرانی مسافران بالقوه اعلام کرده بود که هتل او ضد حریق است. نجات یافتگان کسانی بودند که خود را از طبقات بالا به داخل تورهای سازمان آتش نشانی شهر افکنده بودند. این پرش از بالا، سوژه جالبی برای فتوژورنالیست ها شده بود.
        
        
  • 1948:  


    مهندس مهدي بازرگان رئيس دانشكده فني دانشگاه تهران شد. رئيس دانشگاه دكتر علي اكبر سياسي و نخست وزير وقت ساعد مراغه بود.
        
        
  • 1982:  


    برای نخستین بار در تکزاس آمریکا برای اعدام مجرم از تزریق مواد سمی = Lethal Injection استفاده شد. نخستین فردی که به این طریق اعدام شد چارلز بروک Charles Brook نام داشت. جرم وی که در 40 سالگی اعدام شد ربودن و قتل یک مکانیک اتومبیل بود (مکانیک فروشگاه خودروهای مستعمل). همدست او به مجازات زندان محکوم شده بود. قتل با شلیک گلوله انجام شده بود. چارلز که یک آمریکایی ـ آفریقایی بود، طبق گزارش های رسانه ای پس از زندانی شدن مسلمان شده بود و نام شریف احمد بر خود گذارده بود.
        
        
  • 1983:   دو هواپیما در فرودگاه شهر مادرید (اسپانیا) هنگام تاکسی کردن روی باند به هم برخورد کردند که در این رویداد 93 از سرنشینان دو هواپیما کشته شدند.
        
        
  • 1988:   یاسر عرفات موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناخت.
        
        
  • 1988:   ساعت 11 و 40 دقیقه این روز، يك زمين لرزه شش و 8 دهم ريشتري (نَه چندان شدید) در شمال جمهوری ارمنستان از اعضای اتحاد جماهیر شوروی وقت بیش از سی هزار تَن را كشت و نزدیک به صد هزار تَن دیگر را مجروح کرد. به گفته اصحاب نظر؛ این زلزله نه تنها شمال ارمنستان بلکه بنیاد اتحاد شوروی و کمونیسم را به لرزه درآورد، زیراکه کشف شد که ساختمانها استحکام کافی نداشت و در ساخت آنها از سوی دولت سوسیالیست! مصالح مرغوب و لازم بکار نرفته بود و سنگین بودن تلفات به همین علت بود. به علاوه، برای نخستین بار در تاریخ شوروی، گورباچف رهبر وقت کرملین از آمریکا استمداد کرد تا کمک کند که ضعف بزرگ این جماهیریه و نظام سوسیالیستی را آشگار ساخت و .... حزب کمونیست دو سال و چند ماه بعد قدرت حکومتی را از دست داد و اتحاد شوروی سه سال پس از وقوع آن زلزله از درون فروپاشید.
        
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    وزیری که مرا ممنوع القلم کرد، پس از تغییر نظام حکومتی به دادگاه انقلاب و قاضی شرع گفت که فشار به روزنامه نگار در زمان او وجود نداشت!
    در دوره اعدام های پس از انقلاب که خلیل بهرامی، علی هنرور و در چند مورد صدرعاملی (بعدا فیلمساز) این محاکمات و اجرای احکامِ قاضی شرع را برای روزنامه اطلاعات پوشش می دادند و از محاکمات نوار ضبط صوت تهیه می کردند. برخی اوقات نوارهای تهیه شده توسط خلیل را گوش می کردم. دو ـ سه بار هم خودم با خبرنگاران به جلسات دادگاه رفتم که در زندان قصر برگزار می شد.
        شنیدن اظهارات متهمان که می دانستند اعدام خواهند شد ضعف های بشر را به وضوح منعکس می کرد زیرا که هرکدام تلاش می کرد اتهام را به گردن شخصی دیگر ـ اشخاصی که فراری بودند و یا اینکه در هفته های پیش از انقلاب از کشور خارج شده بودند بیاندازد و خودرا بی گناه معرفی کند. با شنیدن این نوارها این سئوال به ذهن می آمد که چرا از میان میلیونها ایرانی، همین آدم های با شخصیتِ ضعیف و اصطلاحا دو رو و دو رنگ را به ریاست و مدیریت انتخاب کرده بودند.
        
    خلیل بهرامی

    ماجرای نوارهای خلیل بهرامی (که پس از بازنشسته شدن از روزنامه نگاری، یک مقواسازی در قُهرود کاشان دایر کرده بود و اخیرا فوت شد) داستانی بسیار طولانی است که اگر متون آن نوارها پیاده و عینا انتشار یافته بود برهه ای از تاریخ ایرانیان را منعکس می کرد و سرِنخ برای تحقیقات بیشتری را به دست می داد. ولی، آن طور که خود او (خلیل بهرامی) چند سال پیش به من گفت، بخشی از این نوارها را احمدرضا دریایی (عضو پیشین تحریریه روزنامه اطلاعات و بعدا سردبیر اجرایی روزنامه همشهری و اخیرا متوفی) از او برای پیاده کردن، تنظیم و مشترکا انتشار به صورت کتاب گرفته بود که چنین نشد، ولی نوارها همچنان نزد دریایی ماند و ظاهرا که اثری از آنها در دست نیست. با وجود این، شرح این محاکمات در ذهن بهرامی باقی مانده بود، به علاوه شماری کم از نوارها. او تا پایان عُمر از اندیشه کتاب کردن اظهارات متهمان و پیشینه آنان خارج نشده بود.
        دو نوار از این نوارها که قبلا پیاده و مطالب آن مشروحا در شماره های 19 اردیبهشت 1358 (صفحه 5) و شماره 22 اردیبهشت (صفحه 10) روزنامه اطلاعات به چاپ رسیده بود مربوط به محاکمه غلامرضا کیانپور بود که در نظام پیشین مقام هایی ازجمله استاندار آذربایجان غربی (ارومیه) و استاندار اصفهان، وزیر اطلاعات و جهانگردی (اینک وزارت ارشاد) و وزیر دادگستری داشت!. دادستان انقلاب هجدهم اردیبهشت (روز اعدام کیانپور) متن کیفرخواست خودرا به مطبوعات داده بود که همان روز در صفحه 11 روزنامه اطلاعات چاپ شده بود و موجود است. کیانپور در نوار دوم که متن آن در شماره 22 اردیبهشت به چاپ رسید گفته بود که در زمان او سانسور رسانه ها و زیر فشار قراردادن روزنامه نگار وجود نداشت!. حال آنکه همین کیانپور در شهریور 1353 مرا ممنوع القلم کرده بود زیراکه در مصاحبه با رادیو که مصاحبه گر مرتضی اخوت (معاون وقت اخبار رادیو) بود و درباره تصمیم شاه به تغذیه رایگانِ همه دانش آموزان سئوال کرده بود گفته بودم که به نظر من لازم نیست که این برنامه شامل فرزندان ثروتمندان و دانش آموزان مدارس شمال شهر تهران شود که ثروتمند هستند و نسبت به شیر و بیسکویت رایگان بی اعتناء، و هدر می رود. از این جهت من برای این مصاحبه انتخاب شده بودم که عضو انتخابی شورای آموزش و پروش هم بودم با نزدیک به نیم میلیون رای. برداشت کیانپور این بود که من به اصل تصمیم شاه ایراد گرفته بودم!.
        از من در سمت عضو شورای آموزش و پرورش سئوال شده بود، نَه روزنامه نگار و کیانپور مرا به عنوان روزنامه نگار ممنوع القلم کرد. به علاوه، به مدیر عامل خبرگزاری و سردبیر وقت روزنامه اطلاعات هم اشاره کرده بود که راهی برای اخراج من بیابند که سندیکای روزنامه نگاران متوجه قضیه شد و تلاش او را خنثی ساخت. [ممنوع القلم شدن در آن زمان به معنای اخراج از کار و قطع دستمزد نبود و عملا کوتاه مدت بود. روزنامه نگار به اطاق خبر می رفت و می نشست و آخر ماه حقوق می گرفت، ولی مطلب نمی نوشت و اگر هم می نوشت، برای چاپ پذیرفته نمی شد.].
        کیانپور به رغم بیان این مطالب و حتی بدگویی از نظام سابق که خودش از مقامات آن بود و مسئولیت های متعدد برعهده گرفته بود اعدام شد.
        یکی از اتهامات وارده به کیانپور دادن کمک مالی به برخی روزنامه ها بود. از آنجا که مطبوعات رکن چهارم دمکراسی هستند و قوای دمکراسی ازهم تفکیک شده اند، بزرگان ژورنالیسم کمک مالی دولت به مطبوعات را برنمی تابند.
        و اما درباره خلیل بهرامی: وی کارمند بخش حمل و نقل موسسه مطبوعاتی اطلاعات بود که من پی به استعداد و اشتیاق او به روزنامه نگاری بُردم و از نیمه سال 1346 به رغم مخالفت معاونان وقت سردبیری روزنامه اطلاعات و اشاره منفی برخی مقامات سندیکا که رعایت پیش شرط ها برای روزنامه نگار شدن لازم است اورا در میز حوادث شهری بکار گماردم و شخصا آموزش دادم تا یک خبرنگار ردیف اول شد بگونه ای که پس از انقلاب، کار پوشش اخبار دفتر آیت الله خمینی، دادگاههای انقلاب و بعضا حوادث کردستان به او سپرده شد. همچنین پس از مصادره موسسه مطبوعاتی اطلاعات، کارکنان این موسسه اورا به عضویت شورای عالی موسسه انتخاب کردند.
        
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    نامه به مولف
    چرا ايرانيان برنده جايزه نوبل در ادبيات نمي شوند؟
  •  
         در پيامي سئوال شده است كه چرا مولفان ايراني نبايد در ادبيات، جايزه نوبل بگيرند ؟. اين پيام در اکتبر 2004 دريافت شده بود.
        
        ــ پاسخ اين است كه جز در دو ـ سه دهه اول ايجاد جوايز نوبل، اين جوايز به تدريج رنگ سياسي هم به خود گرفته و تا حدي فشار دولتها و گروههاي ذينفع در تعيين برندگان موثر افتاده است. به علاوه ، كتاب نويسي در ايران در نيم قرن اخير نه تنها اينكه رشد نداشته بلكه رو به ضعف گذارده و كتابها، عمدتا ترجمه هستند كه در مسابقه ها شركت داده نمي شوند. ولي ريشه اين مسئله نبود يك انجمن تمام عيار نويسندگي در ايران است كه امور حرفه اي تاليف را به دست گيرد و به تشويق مولف و تامين كمك و آماده ساختن وسائل كار تاليف و انتشار و معرفي کتاب به داوران جوائز نوبل بپردازد. اگر چنين مركزي به وجود آيد همچنين مي تواند با استفاده از مترجمين تاجيك، كتابها را به روسي و مترجمان ديگر به زبانهاي انگليسي و اسپانيايي ترجمه كند و كتابهاي تاليف ايران منحصر به فارسي زبانان نباشد كه با وضعيت افغانستان، خوانندگان خودرا در اين سرزمين از دست داده اند. همين انجمن ها هستند كه كتابها را به زبان انگليسي و سوئدي ـ نروژي ترجمه و براي داوران جوائز نوبل مي فرستند و كار را پي گيري مي كنند. بنابراين، هر وقت كه ايران چنين انجمني با اعضاي واقعي و حرفه اي، بودجه و اختيارات كافي داشته باشد و فردي چون «آندره مالرو» هم رئيس آن باشد قطعا استعدادهاي تاليف شكوفا خواهد شد و برنده جوايز بين المللي هم خواهد داشت. البته مسائل ديگري هم وجود دارد كه بايد حل شود.
        
        
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com