Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
20 فوريه
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 20 فوريه
ايران
«مديريّت دولتي» در ایران دوران ساسانیان - «مديريّت دولتي» و پيشرفته بودن ايران از اين لحاظ در عهد باستان
بيستم فوريه 1932 «تاراپور J. Tarapore» در شهر بمبئي هند «آيين مديريت و نامه نگاري دولتي ايران» در دوران ساسانيان را از روي يك نسخه اصل دوباره نويسي كرد و منتشر ساخت. اين آيين نامه يك بخشنامه (دستور العمل) اداري بود كه در دوران سلطنت خسروانوشيروان ساساني براي مقامات دولتي ارسال شده بود تا رعايت كنند. این روش مدیریت دولتی پيش از دوران زمامداري خسروانوشيروان وجود داشت و در زمان وي بود كه جمع آوري، تدوين و به صورت دستور العمل به مقامات دولتي ابلاغ شده بود. در هر صورت، نسخه «تاراپور» متعلق به عهد خسروانوشيروان (قرن ششم ميلادي) بوده است.
     در اين آيين نامه كهن، به مقامات دولتي و كارمندان سازمانهاي عمومي تاكيد شده بود كه در گزارشها و نامه هاي اداري از تعارفات معمول دست بردارند، ملاحظات را كنار بگذارند، روشن بنويسند، لفاظي نكنند، و توجه داشته باشند كه اگر گزارش خلاف واقع بدهند به سختي مجازات خواهند شد.
     قسمت بيشتر اين آيين نامه مربوط به چگونگي مديريت است و درآن، روي لزوم بازرسي و تشويق و تنبيه كارمندان و توجه به نظر آنان تاكيد شده است. رشوه گيري در اين آيين نامه خطرناك ترين خيانت به كشور و مردم به حساب آمده كه مجازات سنگين و محروميت خواهد داشت. ترتيب اثردادن به درد دلهاي مراجعان و پذيرفتن و احترام كردن آنان از نكات مهم اين آيين نامه است. اين آيين نامه در موارد متعدد روي جمع آوري ماليات و منصفانه بودن آن و خصوصيات ويژه ماموران ماليه و خودداري از به مقاطعه دادن امر جمع آوري مالياتها تاكيد كرده است. در اين آيين نامه مديران دولتي را از تبعيض و افاده و بي اعتنايي به مردم بر حذر داشته شده اند. در این زمینه، آیین نامه آنان را خدمتگذار و جيره خور مردم (نوكر = سروانت، همين اصطلاحي كه در حال حاضر در كشورهاي انگليسي زبان در مورد كارمند دولت بكار مي رود) خوانده و دقّت و اهميت كار حسابداري را مورد تاكيد قرار داده است. آیین نامه عهد خسروانوشیروان بر رعایت اصول اخلاقی مدیریت دولتی تاکید کرده و این اصول را یادآور شده است. استادان و مدرسان معاصر درس «تاریخ مدیریت اداری» در تفسیر این قسمت از آئین نامه گفته اند که خسروانوشیروان اصول کنفوسیوس چینی را که مشابهت زیاد با آموزشهای زرتشت دارند مورد توجه قرارداده و بکار بسته است.
     از نكات جالب اين آيين نامه كه نهايت پيشرفته بودن ايران عهد باستان در دانش اداري را منعكس مي كند؛ ضابطه دادن نمره (پوان) منفي به مديران و كارمنداني است كه در انجام وظيفه سهل انگاري و قصور كنند كه رسيدن نمرات منفي به ميزان معيّن (نصاب) باعث بركناري مدير و يا كارمند مي شد.
     اين آيين نامه از ديپترتاران (دفترداران ــ کارکنان ارشد ادارات) خواسته است كه در گزارش خود به چند نکته اساسی توجه كنند از اين قرار: چه مي خواهند بگويند و چه خبري مي خواهند برسانند، منظورشان از نوشتن گزارش چيست و چرا بايد خبر را بدهند، و بالاخره نتيجه گيري و بيان نظر خود درباره موضوع. طبق اين دستور العمل، نامه بايد داراي تاريخ باشد و (در آن زمان كه از كاغذهاي فعلي و پوشه و ... اثري نبود) دور يك چوب (حول محور) لوله شده باشد. نامه تاء شده موجب مواخذه بود.
     بايد توجه داشت كه مورخان كارشناس رویدادهای عهد باستان، ايران را به داشتن روش پيشرفته و كارآمد براي ادارات عمومي ستوده اند. امپراتوري هاي امويان و عباسيان و بعدا غزها (غزنويان و سلجوقيان) و در پي آنها، مغولها و همنژادان تيموري آنان براي تمشيت امور و اداره قلمرو خود از اين مهارت ايرانيان به خوبي بهره گرفتند و بقاي آنها به دليل سپردن كارها به مديران و وزيران ايراني بود. دولتهاي استعماري اروپا كه متوجه اين هنر ايرانيان بودند در قرون 19 و 20 ميلادي كوشيدند كه آن را که پس از مغولها تضعیف شده بود تخريب و ايران را دچار يك بوروكراسي بد كنند و از پيشرفت بازدارند.
     کار «تاراپور» در نقل و تشریح اين آيين نامه در سال 1932 همزمان به زبان انگليسي در افريقاي جنوبي، استراليا، كانادا، ايالات متحده و ممالك اروپايي توزيع و بعدا تجديد چاپ شد. بدون ترديد از اصول اين كتاب در علم مديريت سازمانهاي عمومي در دنياي نوين اقتباس شده و الگو قرار گرفته است.
     اين آيين نامه توسط مهاجران پارسي قرون هفتم و هشتم ميلادي به هند برده شده بود كه به دست «تاراپور» افتاد. ايرانياني كه در آن عهد از طريق جزاير قشم و هرمز به هند مهاجرت كردند و اعقاب آنان هنوز در آنجا هستند و هند را صنعتي ساخته اند عمدتا از مقامات دولتي، بزرگان و افسران ارتش و بيشترشان از مازندران بودند. دليل عمده مهاجرت آنان نارضايي از حكومت عرب بر ايران بود. در قصه سنگان (سنجان) که شرح اين مهاجرت است آمده است كه اعراب مسلمان قبلا گفته بودند كه هدفشان از جنگ با دولت ايران ترويح اسلام و طرد ظلم و تبعیض است، نه حكومت كردن. ولي، پس از تصرف شهرها زير قول خود زده و حاكم شده بودند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چگونگی نمدمال شدن آخرین خلیفه عباسیان به دست هُلاگوخان ـ داستان انتقال لقب خلافت مسلمین از بغداد به قاهره و از قاهره به استانبول
هفت روز پس از تصرف بغداد توسط نیروهای نظامی هُلاگوخان (هولاگوخان) ـ ایلخان مغولی ایران و قتل عام نزدیک به دو سوم ساکنان آن، بیستم فوریه 1258 مستعصم بالله (ابواحمد عبدالله) آخرین خلیفه عباسی کشته شد و خلافت عباسیان برای همیشه پایان یافت. به هُلاگو [هلاکو] گفته بودند خلیفه عباسی یک مقام اسلامی است و ریختن خون مقام مذهبی منع شده و برای حکومت او بدیُمن است، خیر و برکت را ازمیان می برد و بدبختی آور خواهد بود. هلاکو این اندرزرا چند روز مورد بررسی قرارداد و سرانجام تصمیم گرفت که مستعصم بالله را به طریقه نمدمال کردن از میان بردارد که با این طریقه خون او ریخته نمی شود که بدیُمنی ببار آورد.
     این تصمیم بیستم فوریه به اجرا درآمد و خلیفه 45 ساله را لای یک نمد بزرگ (به اندازه فرش) قراردادند و آنقدر بر زمین مالیدند و حلقه نمد را تنگ کردند تا درگذشت بدون اینکه خونش جاری شود.
     هلاکو (هولاگو) پسر مستعصم را به مغولستان فرستاد تا از آسیای غربی دور شود، مسلمانان دور او جمع نشوند و ادعای خلافت نکند. مستعصم بمانند خلفای چند نسل پیش از او «خلیفه اسمی و تشریفاتی» بود، ولی ثروتمندان مسلمان برایشان پول می فرستادند و خزانه ای پُر از طلا داشتند. قدرت خلافت عباسیان به دست بوئیان ایرانی و درجریان انقلاب احیاء استقلال و حاکمیت ملّی ایران و افتادن بغداد به دست آنان ازمیان رفته بود، مخصوصا که ایرانیان به ترویج مذهب شیعه پرداخته بودند [خلفای عباسی سنُی بودند].
    سلطان وقت مصر از دودمام مملوکها پس از آگاه شدن از مرگ مستعصم، خودرا جانشین او و خلیفه مسلمین اعلام کرد. با اینکه این ادعای او جز در مصر و مناطق اطراف خریدار نداشت؛ لقب خلافت پس ازاو همچنان میان سلاطین مصر باقی ماند. سه قرن بعد (سال 1517) مصر به تصرف عثمانی درآمد و با این پیروزی، سلطان سلیم یکم امپراتور عثمانی لقب خلافت مسلمین را برخود نهاد و مرکز خلافت را از قاهره به استانبول [در آن زمان؛ اسلامبول] منتقل کرد و این شهررا به جای پایتخت، دارالخلافه نامید. دولت عثمانی بتدریج سرزمین های عربی را تصرف کرد و عنوان خلافت مسلمین را به آنجا گسترش داد و قلمرو خلافت اعلام داشت. سلاطین عثمانی تا پایان دهه دوم قرن 20 لقب خلیفه مسلمین را برای خود حفظ کردند. چراغ عمر این امپراتوری با پایان یافتن جنگ جهانی اول خاموش شد. عثمانی از متحدین آلمان در جنگ جهانی اول بود، آلمان شکست خورد و امپراتوری عثمانی که انگلستان و فرانسه از دیرزمان کمر به انهدامش بسته بودند از میان رفت و جمهوری ترکیه در گوشه اصلی خاک آن برجایش نشست و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کُپی صفحه اول و مطالبي از صفحات ديگر شماره يکم اسفند 1357 روزنامه اطلاعات، 9 روز پس از پيروزي انقلاب براي ماندن در تاريخ و بررسي تاريخ نگاران



    _ _ _ _ _
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بدهی‌ دولت، تا دیماه 1395 به هفتصد هزار میلیارد تومان رسیده بود
خبرگزاری فارس یکم اسفند 1395 گزارش داد: "در راستای شفا‌ف‌سازی مطالبات و بدهی‌های دولت، وزارت اقتصاد [وزارت اقتصاد جمهوری اسلامی ایران] در تازه ترین آمار ارائه شده، میزان بدهی‌های دولت تا دی ماه سال جاری [سال 1395 هجری خورشیدی] را 700 هزار میلیارد تومان اعلام کرد. این بدهی‌ها شامل بدهی‌ دولت، بدهی شرکت‌های دولتی،‌ و همچنین بدهی دولت به شرکت‌های دولتی است.".
    بر اساس این گزارش، نسبت بدهی‌های دولت به تولید ناخالص داخلی بین 30 تا 50 درصد است. پیشتر وزیر اقتصاد اعلام کرده بود که رقم بدهی دولت و شرکت‌های دولتی 560 هزار میلیارد تومان است که با گزارش تازه، به نظر می‌رسد، به 700 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است.
    فارس نوشته است [نوشته بود]: در حال حاضر بر اساس قانون رفع موانع تولید، وزارت اقتصاد «دفتر مدیریت بدهی‌ها و تعهدات عمومی» راه‌اندازی کرده است که وظیفه آن ساماندهی این بدهی‌ها است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
واکنش تُند بانک مرکزی به انتقاد اسدالله عسکراولادی
به گزارش 28 بهمن 1397 (18 فوریه 2019) خبرگزاری تسنیم، روابط عمومی بانک مرکزی اعلام کرد که یکی از صادرکنندگان مشهور که سالیان طولانی از محل منابع و امکانات کشور فعالیت تجاری دارد و رئیس اتاق مشترک ایران و چین است اخیراً در اظهاراتی مدعی شده است؛ "سه ماه است که صادراتی نداشته‌ام و با ندانم‌کاری بانک مرکزی صادرات کشور قفل شده است و در صورت عدم اصلاح این شرایط، بهار سختی را پیشِ‌رو خواهیم داشت.". همچنین در خصوص سامانه نیما عنوان کرده است؛ "نیما دفتر ـ دَستکی است که آقایان راه انداخته‌اند و چند صرّاف را دور هم جمع کرده‌اند و اسمش را نیما گذاشته‌اند".
    در اعلامیه روابط عمومی بانک مرکزی آمده است: در خصوص اظهارات مطرح‌شده توسط این صادرکننده و به‌منظور روشن ساختن افکار عمومی باید یادآور شد: وی تاکنون هیچ اطلاعاتی از نحوه مصرف ارز صادراتی خود در چرخه اقتصادی کشور ارایه نکرده است، دو شرکت صادراتی وی تا پایان آبانماه 1397 بالغ بر 16میلیون و 600 هزار یورو صادرات داشته و ارز حاصل از صادرات را وارد چرخه اقتصادی نکرده است، در حالی که بخش عمده‌ای از صادرکنندگان متعهّدِ به کشور تاکنون بیش از 10 میلیارد یورو ارز در بازار ثانویه عرضه [کرده] و بخشی از واردات کشور از این محل تأمین شده است.
    اعلامیه چنین ادامه می دهد: "خاطرنشان می‌سازد سیاست‌های ابلاغی شورای عالی هماهنگی اقتصادی سران قوا به بانک مرکزی برای اجرا در خصوص بازگشت ارز حاصل از صادرات کاملاً شفاف و روشن است. آمار صادرات کشور که حاصل بهره‌گیری از امکانات و منابع مادی و انسانی است به‌صورت شفاف و بنا به اظهار خود صادرکنندگان از مبادی رسمی کشور صادر می‌شود، ضمن اینکه همگان آگاه هستند که خواست بانک مرکزی به‌تبع مصوبات شورای عالی هماهنگي اقتصادی است که ارز حاصل از صادرات کشور به‌صورت شفاف برای تأمین نیازهای وارداتی کالاها و خدمات، از جمله مواد اولیه و کالاهای واسطه‌ای و سرمایه‌ای بخش‌های اقتصادی و نیز سایر کالاهایی که ضرورت و اولویت دارد به‌کار گرفته شود. این‌که بانک مرکزی در راستای حمایت از تولید داخلی و اشتغال خواستار آن است که مشخص شود ارز صادراتی برای چه نوع کالاهایی استفاده می‌شود به‌نظر، خواسته و منافع و مصالح عامه مردم را تأمین می‌کند.".
    در اعلامیه بانک مرکزی نام این تاجر ذکر نشده است، ولی خبرگزاری مِهر در گزارش خود نوشته بود که واکنش بانک مرکزی به سخنان عسکراولادی بوده است و تیتر گزارش خبرگزاری تسنیم هم چنین بود: "واکنش تُند بانک مرکزی به عسکراولادی که ۱۶.۶میلیون یورو صادرات داشته ولی هیچ اطلاعاتی ارائه نکرده". در این زمینه، پاراگراف لیدِ خبر بی بی سی چنین بود: "بانک مرکزی ایران گفته است که اسدالله عسکراولادی رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین و از تجّار نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی ایران تاکنون هیچ اطلاعاتی از نحوه مصرف ارز صادراتی خود در چرخه اقتصادی کشور ارایه نکرده است. دو شرکت صادراتی ایشان تا پایان آبان ماه سال 1397 بالغ بر 16 میلیون و ششصدهزار یورو صادرات داشتند.".
    خبرگزاری های داخلی که اطلاعیه بانک مرکزی را گزارش کرده بودند عکسی هم از اسدالله عسکراولادی به آن ضمیمه کرده بودند.
    اسدالله عسکراولادی از بازرگانان، و برادر حبیب الله عسکر اولادی مسلمان از مؤسسان مؤتلفه اسلامی است. حبیب الله که پس از ترور حسنعلی منصور دستگیر و به تحمّل زندان محکوم شد در آبان 1392 درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
405 سال از بَرده فروشی در آمریکای شمالی گذشت ـ انتقال زن و نوكر از اروپا به آمريكاي شمالي
20 فوريه سال 1619 (درست 405 سال پیش در روزی چون امروز) ناخداي يك كشتي هلندي، 20 سياهپوست را كه در آفريقا شكار شده بودند به آمريكاي شمالي (ويرجينيا) رسانید و به مهاجران انگليسي اين منطقه فروخت و با اين عمل كار انتقال بَرده از آفريقا به آمريكا آغاز شد. مهاجران انگليسي در سال 1607 وارد آمریکا شده بودند (واردِ ناحیه ای که بعدا نام آن را ويرجينيا ـ استیت کنونی ویرجینیا گذاردند). بوميان آمريكاي شمالي (اصطلاحا؛ سرخپوستان) مطلقا حاضر به كاركردن براي مهاجران نبودند. این بوميان نزدیک به سه قرن با مهاجران اروپایی سر جنگ داشتند و آنان را متجاوز به خاک خود و تصرف اراضی و املاکشان مي دانستند.
     همزمان با انتقال 20 بَرده سياه، يك كشتي انگليسي هم 90 زن اروپايي را به جيمزتاون [نخستین آبادی مهاجران در ويرجينيا] منتقل كرد كه مي توان گفت آنان هم به صورتي واگذار شدند. در آن زمان انتقالِ آن قبيل زنانِ سفيد پوست به آمريكاي شمالي امري عادي بود تا به ازدواج مردانِ مهاجر (انگليسي) درآيند. هريك از اين زنان در برابر دريافت 200 پاوند (ليره انگليسي) واگذار مي شدند كه به جاي پول، توتون و بعدا پنبه تحويل مي شد. شرط معامله اين زنان اين بود كه متقاضي در كليسا ـ کلیسای کوچکی که مهاجران درجیمزتاون ساخته بودند حاضر شود و با زنِ مورد نظر ازدواج كند. بنابراين، به يك مرد بيش از يك زن واگذار نمي شد. زن پس از ازدواج آزاد مي شد و بَرده نبود. از همین زمان تعدّد زوجات در آمریکا ممنوع بوده است که بعدا پیروان فرقه مسیحی مورمون این ضابطه را شکستند.
     در همان زمان [قرن هفدهم]، كساني هم در اروپا بودند كه به عنوان داوطلبِ نوكري (سِروانت) به آمريكاي شمالي منتقل مي شدند و اينان تا زماني كه همه هزينه سفر خود [از اروپا به آمريكا] و بهره این پول را با اَرباب تصفيه نمي كردند در حُكم بَرده او بودند؛ با اين تفاوت كه اَرباب نمي توانست آنان را بفروشد و يا نسبت به ايشان تعدّي كند.
    
نقشه مسير انتقال برده از آفريقا به قاره آمريکا در قرون 17 و 18

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زمین لرزه هاي کُنسِپسیون ـ یک شهر بزرگ شیلی در طول دو قرن
بیستم فوریه 1835 یک زمین لرزه شدید شهر کُنسِپسیون Concepcion کشور شیلی را کاملا ویران ساخت و تلفات سنگین ببارآورد. این شهر که «پدرو دو والديويا Pedro de Vadivia» افسر اسپانیایی سنگ بناي آن را در 15 اکتبر سال 1550 میلادی گذارد تا يک مهاجرنشين اين کشور شود قبلا پنج بار دچار زلزله شده بود.
    درپی زلزله سال 1835 که باعث خرابی کامل شهر شد، باقیمانده جمعیت آن از آنجا منتقل و شهر تازه ای برایشان به همان نام ساخته شد که اینک حدود 250 هزار جمعیت دارد و با حومه اش، یک منطقه بیش از 900 هزار نفری را تشکيل مي دهد. تا دهها سال سکونت در شهر خراب شده در زلزله 1835 ممنوع بود.
     زلزله سال 1835 آخرين زمين لرزه کُنسپسیون نبوده است. اين شهر در سال هاي 1939، 1960 و 2010 هم گرفتار زلزله شد. زلزله 27 فوريه 2010 به شدت 8 و 8 دهم در مقياس ريشتر، بارديگر به اين شهر آسيبِ سخت زد، 521 تن از ساکنان شهر را کشت و هزاران نفر ديگر را مجروح ساخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که اميرِ افغانستان كشته شد
حبيب الله خان
امير حبيب الله خان حكمران افغانستان 20 فوريه سال 1919 در جلال آباد هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. قاتل دستگير نشد و انگيزه قتل هم هنوز به درستي روشن نشده است. حبيب آلله خان در طول 18 سال حكومتش تلاش بسيار كرد كه عنوان خود را از «امير» به «پادشاه» ارتقاء دهد كه انگليسي ها كه بر امور سياسي افغانستان سرپرستي داشتند زير بار نرفتند و به جاي عنوان پادشاه به او لقب «سِر» دادند.
     حبيب الله خان كه داراي 4 زن رسمي و 15 مُتعه (زوجه موقت) بود حتي براي اين كه نشان دهد كه تحت الحمايه انگلستان نيست از جانب خود به چند كشور سفير فرستاد. بعضي مورخان قتل او را به حساب مماشات با انگلستان و پاره اي ديگر به عدم سازش با آن دولت و نيز دست زدن به برخي اصلاحات كه با نظام قبيله اي و سنتي افغان ها همخواني نداشت دانسته اند. حبيب الله خان با قومِ شيعه مذهب هزاره ميانه خوبي نداشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تظاهرات و اعتصاب عمومی طولانی شانگهای که آغاز پایان خودمختاری قدرت هاي جهاني وقت در چین بود ـ اشاره به گوشه اي از این مداخلات در چين وقت
تظاهرات و اعتصاب عمومی گسترده چينيان در اعتراض به اشغال نظامي شانگهاي از سوي انگلستان بیستم فوریه 1927 آغاز شد که چندین روز ادامه داشت و نهال لِفتیسم چینی (سوسیالیسم + کنفوسیوسیسم + ناسیونالیسم چینی)را بارور کرد. تظاهرات فوریه 1927 بزرگترین واکنش توده های چین نسبت به مداخله و نفوذ قدرت های جهاني وقت و خودمختار بودن بیگانگان در وطنشان پس از جنبش مُشت زنان = مبارزان بدون اسلحه آتشینِ سال 1900 بود که با مشت با خارجیان سلطه گر مبارزه می کردند.
    در ژانویه 1927 دولت انگلستان به بهانه در مخاطره بودن اتباع این کشور در شانگهای، این شهر بندری بزرگ [اینک 21 میلیونی] را اشغال نظامی کرده و در آبهای آن کشتی جنگی مستقر ساخته بود. دولت لندن از دیر زمان، شانگهای را شهری بین المللی اعلام کرده بود. انگلیسی ها از زمان پیروزی بر چین در جنگ یکم تریاک و قرارداد ترک مخاصمه منعقده در سال 1842 (معروف به قرارداد نانکینگ) در شانگهای مستقر شده و راه را برای ورود اتباع قدرت های وقت باز کرده بودند. شانگهای [در لغت، به معنای بالاتر از دریا] که در دهانه یانگ تسه واقع شده است در قرون نوزدهم و بیستم کلید ورود به چین بشمار می آمد. انتشار عنوان «شهر بین المللی» که انگلیسی ها مطرح ساخته بودند، جمعیت خارجیان شانگهای را تا سال 1932 به هفتاد هزار تن رسانیده بود که 30 هزار یهودی اروپایی بر این شمار اضافه شدند و به علاوه روس های فراری مخالف بلشویکها (معروف به سفیدها). این کثرت خارجی و عموما اروپایی و آمریکایی که خودرا هم مطیع قوانین و ضوابط دولت چین نمی دانستند یکی از انگيزه هاي گلوله باران کردن و تصرف موقت شانگهای توسط امپراتوری ژاپن در همان سال (سال 1932) بشمار آورده شده است. آمریکاییان ساکن شانگهای در کشور خود، «شانگهایلاندر» خوانده می شدند. ژاپنی ها در سال 1937 نیز شانگهای تصرف و تا سال 1945 در آنجا بودند. نارضایی چینیان از این وضعیت سبب شده بود که شانگهای به صورت کانون چپگرایان و کمونیستهای چینی درآید. افتادن شانگهای به دست نیروهای مائو به مسئله خودمختاری خارجیان در شانگهای پایان داد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قانون سانسور در استیت جورجياي آمریکا! ـ اشاره اي به تعريف سانسور و انواع آن
نوزدهم فوریه 1953 (يکم اسفند1331) استیت جورجیای آمریکا دارای قانون سانسور شد که در فدراسیون آمریکا، کاری بی سابقه بود. [استیت ها در فدراسيون 50 عضوي آمريکا، هرکدام داراي مجلس مقنّنه هستند و استقلال داخلي و مقررات متفاوت دارند].
    سانسور در تعریف یعنی نظارت و کنترل داشتن بر هرگونه نطق و نوشته و احیانا منع انتشار و یا حذف کلمات، جملات و پاراگراف هایی که به زعم سانسور کننده؛ بوی مخالفت و آسیب زنی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی می دهد و یا اینکه فسادبرانگیز، مشوّق تباهی و مغایر اخلاق حسنه است (آسیب زنی اجتماعی).
     منطق سانسور در جوامع مختلف بستگی به نظر واضع و مجری آن دارد و امکان تغییر شکل آن در هر بُرهه وجود دارد.
    مخالفان سانسور تاکنون کوشیده اند که وارد مخالفت با سانسور مطالبی که مغایر فرهنگ های اصیل ملّی (رسوم کهن هر کشور و ملیّت ها) است نشوند و در مخالفت با سانسور مطالب فسادبرانگیز از جمله انتشار تصاویر مستهجن موفقیتی نداشته اند مخصوصا در مشرق زمین. مشروعیّت سانسور اطلاعات نظامی ـ امنیتی هنوز با مخالفت رو به رو نشده است.
    سانسورِ نامرئی اعمال شده از سوی اصحاب منافع و کمپانی ها مخصوصا کارخانه های تولید دارو و غذا و ... بیش از هر نوع سانسور مورد ذم جوامع قرارگرفته است. در برخی از کشورها و عمدتا در آمریکا، اصحاب منافع و کمپانی های بزرگ دست به خرید و از آن خود کردن رسانه ها از صاحبان اصلی گرفته اند تا انتشار مطالب، اخبار و نظرات طبق سیاست و منافعِ شان رنگ علنی سانسور نداشته باشد که برخی از مقامات، عنوان «فِیک نیوز» بر مطالب این رسانه ها گذارده اند. این اصحاب منافع با سرچ انجین ها هم قرارداد نامرئی دارند تا مطالب همین رسانه های متعلق به آنها را انتقال دهند و ....
     در اصطلاح روزنامه نگاری به سانسور داخلی یک رسانه که از سوی ناشر و یا مدیر شبکه (رادیو تلویزیونی) اِعمال می شود «کورپوریت سنسورشیپ» گویند که اتحادیه های مطبوعاتی از مبارزان شماره یک این نوع سانسور هستند، آن را برملا ساخته و در موارد متعدد مانع همکاری اعضای خود با چنین رسانه هایی شده اند.
    سانسور دولتی در برخی از جوامع عادتی به نام «خود ـ سانسوری» به وجود می آورد؛ به این ترتیب که تهیه کننده یک مطلب چیزی ارائه نمی دهد که مورد سانسور قرارگیرد و برای رسانه و ناشر و نهایتا خود او تولید دردسر کند. خاطرات سردبیران از سانسورها که پس از بازنشستگی آنان منتشر می شود از ادبیات پرخواننده بشمار می روند و از مآخذ تاریخ.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فيدل كاسترو؛ روزي كه گفت رئيس دولت بودن بس است و به کار مقاله نگاري و دادن اندرز پرداخت
دكتر فيدل كاسترو 20 فوريه 2008، و 48 سال پس از ملي کردن شعب کمپاني هاي آمریکا در کوبا که 22 فوريه 1960 اعلام شده بود و 49 سال و سه روز پس از به دست گرفتن رياست دولت، در اعلاميه اي كه با يك تيتر سراسري در روزنامه «گرانما» چاپ شده بود چنين نوشت: "به اين وسيله به هَموطناني كه چند روز پيش بازهم به من افتخار دادند و با آراء خود نماينده پارلمان كردند اطلاع مي دهم كه نَه خواهان هستم و نَه مي پذيرم كه [در اجلاس پارلمان كه 24 فوريه 2008 گشايش مي يابد] بارديگر سمت رياست شوراي كشور و فرماندهي كل قوا بر عهده من گذارده شود. تكرار مي كنم که از این پس، نَه آرزوي اين شغل را دارم و نَه بار ديگر آن را خواهم پذيرفت.".
     هفته ها پس از فرار «باتيستا» ديكتاتور كوبا از اين كشور و افتادن زمام امور به دست انقلابيون مسلح، دکتر فیدل كاسترو 16 فوريه 1959 [و در آن روز 32 ساله] نخست وزير كوبا (رئيس شورای وزیران اين كشور) شده بود.
     كاسترو در اعلامیه بيستم فوريه 2008 وعده داد که جهانیان را از نظرات خود پیرامون مسائل روز، تصمیمات و تحولات [جهان] که حاصل تجربه طولانی و مطالعات و برگرفته از اندیشه های او هستند محروم نخواهد کرد، به مقاله نگاري خواهد پرداخت که باید خدمتِ بدون چشمداشتِ یک «بازنشسته» به جامعه بشری باشد. این نظرات در وبسايت من و نيز در روزنامه «گرانما» درج خواهد شد تا به اطلاع علاقه مندان برسد.
    از این زمان [بيستم فوريه 2008] این نظرات پس از انتشار در «گرانما» چاپ هاوانا و وبسایت اختصاصی فیدل کاسترو به اطلاع مقامات ارشد کشورها می رسید و نیز در رسانه های جهان منعکس و تفسير می شد.
    کاسترو در 31 جولای 2006 و پس از انتقال به بيمارستان، وظايف خود را به برادرش رائول که پنج سال کوچکتر از او و همرزمش از دوران جواني بود واگذار كرده بود.
    درباره تصميم فوريه 2008 كاسترو [به بازنشستگي در 81 سالگي]، اظهارنظرها به يك شكل بود: در يك نظام ايدئولوژيك، يك مقام قديمي و از بانيان نظام پس از كنار رفتن هم داراي نفوذ و حتي حق «وتو» است. كاسترو كه تا آن زمان پنج دهه، خود و كشورش در تحريم آمريكا قرارداشت از راه خود بازنگشت، كوتاه نيامد و باقي ماند و از اين لحاظ هم مورد احترام و تكريم جهانيان بود.
    اقامتگاه فيدل کاسترو در هاوانا از زمان بازنشستگي اش محل رفت و آمد سران کشورهاي آمريکاي لاتين و کشورهاي ديگر که ريشه سوسياليستي داشته اند از جمله چين و روسيه شده بود. نفوذ فيدل کاسترو در آمريکا لاتين همين قدر بس که وي چند ساعت پيش از رفراندم 15 فوريه 2009 ونزوئلا گفت: اگر اين رفراندم شکست بخورد همه ما شکست خواهيم خورد و با انتشار اين کلام، آن شمار از ونزوئلايي ها که هنوز مردّد بودند به محل صندوق هاي راي گيري شتافتند و رفراندم پيروز شد.
    فيدل كاسترو در يکي از مقاله هايش كه سال 2008 در «گرانما» انتشار يافته بود ضمن بررسي رقابت هاي انتخاباتي وقت در آمريكا نوشته بود كه «مَككِين» نامزد حزب جمهوريخواه آمريكا گروگان مافياي اين كشور است و در نتيجه فاقد اراده. كاسترو نوشته بود: مك كين [كه چند دوره سناتور بود و اخیرا درگذشت] نانِ اسير شدن خود در حمله هوايي به ويتنام را مي خورد (كه خلبان بمب افكن بود و هواپيمايش سرنگون شد). اين، پيش شرط سناتور شدن و چنين مقام انتخابي نيست. تبليغ نبايد چشم مردم را به روي اصول [ازجمله شرايط عضو دستگاه مُقننه و مُجریه بودن] ببندد. به هر حال، دست کم وي نبايد اخلاقيات را فراموش كند و در نطق هايش دروغ بگويد و براي احراز مقام و ماندن در آن به هركاري دست بزند.
    فيدل کاسترو در نوامبر 2016 در نود سالگي درگذشت.
    
عکس هاي فيدل کاسترو از دوران کودکي تا اواخر عمر

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دستور العمل تازه پوتین؛ بازگردان مناطق ازدست رفته روسیه و احتمال گسترش جنگ
دیماه 1402 پوتین رئیس جمهوری روسیه فدراتیو دست به اقدامی زده است که غرب را با واقعیتی که از سال ها پیش حدس زده می شد رو به رو ساخته و نگران کرده زیراکه احتمال گسترش عملیات نظامی اوکراین به مناطق دیگر زیادتر شده است.
    به گزارش خبرگزاری دولتی روسیه ـ تاس، پوتین فرمانی را برای اختصاص بودجه به وزارت املاک خارجی روسیه برای پوشش «روند جستجوی املاک و مستغلات متعلق به فدراسیون روسیه، امپراتوری سابق روسیه، اتحاد جماهیر شوروی پیشین»، امضا کرده است و همچنین برای ثبت مالکیّت و «حفاظت قانونی از این املاک».
    آلاسکا، اوکراین، بسارابی، فنلاند، قفقاز جنوبی ازجمله گرجستان و ارمنستان، آسیای میانه، مناطق بالتیک شرقی ازجمله بخش هایی از لهستان در آن دوران از متعلقات روسیه بودند.
    متن انگلیسی بخشی از خبر:
    
According to the Russian state news agency TASS, Putin signed a decree on Friday to allocate funds to the Russian Department of Foreign Property of the Administrative Directorate of the President of the Russian Federation to cover "the process of searching the real estate property owned by the Russian Federation, the former Russian Empire, the former USSR," as well as for "due registration of [property] rights" and legal protection of this property.
    We suggest starting with Alaska, the Dnieper Ukraine, Bessarabia, the Grand Duchy of Finland, Armenia, Azerbaijan, Georgia, the Central Asian states of Russian Turkestan, most of the Baltic provinces, and a significant part of Poland, the Russian nationalist blogger wrote on Telegram. "Property can be searched both in the GDR and in other Warsaw Pact countries

    ـ ـ ـ ـ ـ
    نقل از مجله روزنامک شماره 103 صفحه 7:
    www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اخطارِ اولتیماتوم وار مِدودِیف به انگلیس و غرب که بوی گسترش جنگ می دهد
در پی دیدار نخست وزیر هندی تبار انگلیس از اوکراین در ديماه 1402 و دادن وعده کمک نظامی بیشتر و نیز اخطار وزیر دفاع انگلیس، دمیتری مِدودِیف رئیس جمهوری پیشن روسیه و نایب رئیس شورای امنیت ملی این فدراسیون به دولت لندن اخطار کرد که اگر انگلیس «نظامی» به اوکراین بفرستد حتی زیر عنوان مستشار، این به معنای اعلان جنگ به روسیه است و ما با تمامی امکانات دست به دفاع خواهیم زد و همین حالا هم نظامیان روسیه که در عملیات سرزمین مادری شرکت دارند با سلاح هایی که غرب به «کی اف» داده کشته می شوند و ما این عمل را بیش از این بی پاسخ نخواهیم گذارد.
    اشاره مدودیف به موشک پرانی کی اف به یک شهر مرزی روسیه بود که تلفات داشت.
    
پوتین و مِدودیِف


    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    نقل از مجله روزنامک شماره 103 صفحه 7
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درباره خريد آلاسكا از روسيه و ...

    مخاطب:
    
    چند روز پیش (اوایل ژانویه 2024) در وبسایت تلویزیون روسیه (RT) خواندم که پوتین به وزارت مربوط دستور داده است که مشخصات و وسعتِ مناطق متعلقه و وابسته به امپراتوری روسیه و اتحاد شوروی را که از دست رفته اند تعیین و اعلام کند تا بازگردانده شوند و مِدودیف رئیس جمهور پیشین روسیه در حساب توئیتر خود در این زمینه و بازگردان مناطقِ ازدست رفته اخطار داده است که بوی پَسگیری نظامی و اتمی می دهد. خواهرم و شوهرش در آلاسکا زندگی می کنند. درباره خرید آلاسکا از تزار روسیه چه می دانید؟.
    
    پاسخ:
    
    قرارداد خريد آلاسكا از روسيه نهم اپریل (آوريل) 1867 به تصويب سناي آمريكا رسيد و سه روز بعد (12 اپریل) پس از امضای رئیس جمهور آمریکا قطعي شد. طبق اين قرارداد، آلاسكا ـ مهاجرنشين روسيه در شمال قاره آمريكا به مبلغ هفت ميليون و دويست هزار دلار خريداري شد ــ هر هكتار 2 پني (2 سنت و خیلی خیلی ارزان).
     «ويليام سيوارد William Seward» وزيرامور خارجه وقت آمریکا براي خريد آلاسكا تلاش فراوان كرده بود.
     سيوارد ـ جمهوري خواه ـ به سناتورهاي متنفّذ گفته بود كه با اين معامله، پاي روس ها كه در شمال كاليفرنيا مهاجرنشین ایجادکرده اند، از قاره آمريکا قطع خواهد شد و از آنجا كه بوميان قاره آمريكا (اصطلاحا؛ سرخپوستان) از سيبريه مهاجرت كرده اند، اگر روس ها در اينجا بمانند به سرخپوستان كمك نظامي خواهند رساند و به تدريج مدعي همه قاره خواهند شد و مهاجران اروپاي غربي را متجاوز اعلام خواهند كرد كه دردسر بزرگي خواهدبود. [آلاسکا نامی است که روس ها بر این سرزمین گذاردند].
     آلاسكا كه خاک كانادا آن را از خاك اصلي فدراسیون آمریکا جدا كرده است اينك يكي از استیت های پنجاهگانه این فدراسیون است و بزرگتری استیت به لحاظ وسعت ـ یک میلیون و 723 کیلومتر مربع (بزرگتر از ایران) با جمعیتی حدود 750 هزار و علاوه بر منابع زير زميني ازجمله نفت و جاذبه هاي توريستي و صنعت ماهي گيري داراي اهميت استراتژيك ويژه است و قلمرو دولت واشینگتن را در همسايگي روسيه و چين و نزديك به ژاپن قرار داده است. امپراتوری ژاپن در جریان جنگ جهانی دوم درصدد تصرف آن برآمد و دست به لشکرکشی زد. روس های ناسیونالیست از دیرزمان از فکر پس گرفتن آلاسکا بیرون نرفته اند و عمل تزاررا مغایر اختیارات یک رئیس کشور می دانند.
William Seward


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 20 فوريه
  • 1725:   مهاجران انگليسي در نيوهمشاير (امريكاي شمالي) دَه بومی این سرزمین (اصطلاحا؛ سرخپوست) را در خواب دستگير كردند، پوستِ سرِ آنان را كندند و بابت هر پوست سر، 100 پاوند جايزه گرفتند!.
        
        
  • 1879:   كنگره آمريكا رسم دوئل Duel را در شهر واشنگتن ممنوع ساخت كه بعدا در همه استیت ها و اینک 50 گانه عضو فدراسيون غير قانوني شده است. طبق قانون اساسی آمریکا، در این فدراسیون حمل اسلحه و داشتن آن آزاد و قانونی است. دوئل، تيراندازي به سوي يکديگر با حضور شاهد، با اسلحه يکنواخت و با هدف انتقامگيري و عمدتا؛ رفع تهمت و تحقیر بود ـ عملی که از قبل براي انجام آن میان طرفین توافق حاصل شده بود.
    تصويري خيالي از يک دوئل


        
        
  • 1872:   سايرِس (سیروس ـ كوروش) بالدوين روش توليد برق از فشار آب (توربين) را كه اختراع كرده بود به ثبت داد.
        
        
  • 1902:   Ansel Adams فتوژورنالیست بنام در این روز در شهر سانفرانسیسکو به دنیا آمد و 82 سال عُمر کرد. وی شش کتاب نیز در رشته عکاسی و اینکه عکس ژورنالیستی باید بیانگر وضعیت باشد تألیف کرده است. وی گفته است که یک ژورنالیست حتی یک لحظه هم نباید دوربین را از خود به دور داشته باشد، زیرا که هر لحظه ممکن است با صحنه ای رو به رو شود که انعکاس آن هشدار دهد، یا آموزنده و یا جالب باشد. [این اظهار او سال ها پیش از پیدایش سِلفون و دوربین دیجیتال بیان شده بود و با پیدایش ابزارهای تازهِ عکس گرفتن، تحصیل حاصل است].
    Ansel Adams


        
  • 1947:  


    لُرد مونت باتِنLord Mountbatten ـ شاهزاده انگليسي، از فرزندزادگان ملکه ويکتوريا، نايب السلطنه هندوستان شد. وي آخرين حُكمران انگليسي هندوستان بود. لُرد مونت باتن که 25 ژوئن 1900 به دنيا آمده بود و يک افسر نيروي دريايي انگلستان و زماني لُرد اول بحريه اين کشور بود 27 آگوست 1979 در جريان يک قايق سواري، به دست استقلال طلبان ايرلندي کشته شد. ايرلندي ها قايق تفريحي او را با بمب منفجر کردند.
        
        
  • 1991:  
    انور هوجا

    شش سال پس از درگذشت انور هوجا Anver Hoxha (که در ایران و در اخبار؛ انور خوجه نوشته می شد) و تغییر حکومت در جمهوری آلبانی، مخالفان ـ مجسمه او را که 44 سال بر آلبانی رهبری کرده بود و طبق نوشته برخی از مورّخان، خرابی های این کشور را که در جنگ جهانی دوم آسیب شدید دیده بود ترمیم کرد، راه آهن ساخت و نیز انحراف کرملین نشینان را از مارکسیسم اعلام داشت و تعریف تازه ای از سوسیالیسم بدست داد که به «هوجائیسم» معروف شده بود و مشابهت زیاد به سوسیالیسمِ مائو داشت از میدانی در شهر تیرانا پایین کشیدند و تخریب کردند. انور در طول رهبری خود، باسوادان آلبانی را از 5 ـ 6 درصد به بیش از 90 درصد افزایش داده بود و میان آلبانیایی ها نوعی تساوی اقتصادی برقرار کرده بود.
        
        
  • 2003:   در یک باشگاه شبانه در شهر وارویکِ استیت رودآیلند آمریکا و در جریان یک برنامه موسیقی و خوانندگی، حریق روی داد که بر اثر آن، بیش از یکصد تن کشته و دویست و سی نفر دیگر مجروح شدند. حریق ظاهرا براثر نوعی آتشبازی و «شعله ساختن» روی داده بود.
        
        
  • 2012:   در زندان آپاداکو در مکزیک، شورش و نزاع درگرفت که ضمن آن 44 تن کشته و 12 نفر مجروح شدند. گزارش شده بود که باندهای قاچاق مواد مخدر پدیدآورنده این رویداد بودند.
        
        
  • 2014:  
    Yanukovych

    تظاهرات خیابانی سه ماهه در شهر کی اِفِ اوکراین در این روز شدت بیشتری به خود گرفت و در «میدان» این شهر شماری کشته و مجروح شدند و پارلمان که بهانه بدست آورده بود، دو روز بعد «یانوکویچ Viktor Yanukovych» رئیس جمهوری اوکراین (از 2010 تا 2014) را برکنار کرد که وی تصمیم پارلمان را نپذیرفت و آن را کودتا خواند، نخست به شهری دیگر و از آنجا به روسیه رفت و ماندگار شد. به گزارش منابع روسیه، این مخالفت ها و تظاهرات، به تحریک اتحادیه اروپا و غرب صورت گرفته بود که خواهان عضویت اوکراین در اتحادیه اروپا و بعدا «ناتو» بودند که «یانوکویچ» مخالفت می کرد و می گفت که اوکراین قرن ها گوشه ای از روسیه بود، نژاد و فرهنگ مشترک داریم و پس از فروپاشی شوروی، قرار بود از اعضای جامعه مشترک المنافع روسیه باشیم و بسیاری از مردمی که در اوکراین زندگی می کنند ترجیح می دهند که در کنار روسیه باشند و وابستگی اوکراین به اتحادیه اروپا و یا ناتو با مخالفت شدید مسکو رو به رو خواهد شد و احتمالا تصمیم به لغو فروپاشی دسامبر 1991 و .... [رویدادهای از دسامبر 2021 به این سوی، درستی پیش بینی یانوکویچ متولد Donetsk در جولای 1950 را ثابت کرده است].
        
        
  • نامه به مولف
    زیدیهِ در یمن
  •  
        مخاطب:
        
         یمن از چه دوره ای شیعه زیدیه شد؟.
        
        پاسخ:
        
        در بهار سال 737 ميلادي (و به نوشته برخي از مورخان؛ 12 اپریل آن سال ـ 24فروردین) زيد ابن علي ابن حسين در كوفه پرچم مبارزه با خلافت امويان را برافراشت. مبارزات زيد كه پيروان او به شيعه زيديه معروفند دو سال طول كشيد و در سال 739 ميلادي به دست يوسف ابن عمر ثقفي از امراي امويان مقتول شد. در پي اين رويداد، جمعي از پيروان غير ايراني زيد به يمن نقل مكان كردند و اين سرزمين از آن پس پايگاه شيعه زيديه شده است. یمن پس از درگیری انگلیس و عثمانی، میان این دو قدرت تقسیم شد و بخش شمالی به پایتختی صنعا تا نیمه دوم قرن 20 امام زیدیه داشت و یمن جنوبی به مرکزیت عدن در دست انگلیس که یمن جنوبی پس از استقلال، تا مدتی دولت کمونیست داشت. بعدا و در سال 1990 یمنِ 530 هزار کیلومتری و 35 میلیونی یکپارچه شد و ....




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com