Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
27 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 27 مي
ايران
شاه عباس: «بحرين» را جز با جنگ نمي توان از ايران گرفت ـ اشاره به تاريخچه بحرين
شاه عباس یکم

بيست و هفتم ماه می 1614 شاه عباس یکم پس از دریافت دومين پيام فيليپ پادشاه وقت اسپانيا كه در آن، بار ديگر خواسته بود كه ايران جزيره بحرين را به اسپانيا بسپارد [تا مروارید استخراج کند].
     شاه عباس در همان جلسه خطاب به فرستاده پادشاه اسپانيا كه به ديدار وي شتافته بود گفت كه بحرين طبق اسناد موجود و فرهنگ مردم آن جزيي از قلمرو ايران بوده است و وي بر سر قلمرو ايران با كسي مذاكره و مصالحه نخواهد كرد و اگر پادشاه اسپانيا از آن گوشه جهان مدعي بحرين است تنها از طريق جنگ مي تواند آن را از ما بگيرد كه گمان نمي كنم در جهان ارتشي يافت شود كه بتواند با سرباز ايراني مصاف دهد.
     شاه عباس در پايان اين ديدار كه تفصيل آن را فرستاده اسپانيا برنگاشته و متن آن موجود است، خطاب به اين فرستاده گفته بود: مهمان نوازي خصلت ماست، ولي اين آخرين بار باشد كه چنين پيامي براي ما بياوري.
     شاه عباس سپس درحضور فرستاده اسپانيا به مقامات حاضر در جلسه تاكيد كرده بود كه اگر فرستادگان بعدي اسپانيا حامل چنين پيامي باشند؛ آنان را از بندر محل ورود به داخل ايران راه ندهند. [در آن زمان، به سبب سلطه عثماني بر منطقه مديترانه، اروپاییان براي رسيدن به ايران تنها دو راه داشتند: راه دريا و راه روسيه].
     ديديم كه محمدرضاشاه به اصرار خارجي در نيمه دوم دهه 1960 بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، بحرين را كه استان چهاردهم وطن بود از دست داد.
    جزیره میش ماهیگ (بحرین) و مناطق غربی خلیج فارس ـ امروزه بخش هایی از کشور سعودی ازجمله منطقه قطیف و نیز کویت ـ تا شکست های نظامی ایران از اعراب مسلمان [در قادسیه، جلولا و نهاوند] بخشی از استان جنوبی ایران بودند. اردشیر پاپکان شخصا از آن مناطق که در «تاریخ باستان» جمعا بحرین نوشته شده اند دیدارکرد و پسرش را [که بعدا به نام شاپور یکم شاه ایران شد] حکومت بحرین داد و شاپور در منطقه قطیف امروز شهری ساخت و نام پدرش را بر آن گذارد. حکومت اسلامی بحرین بعدا به دست قرمطیان (شیعیان سوسیالیست = نوعی مزدکیست) مورد حمایت ایرانیان برانداخته شد. پرتغالی ها در 1521 بر جزیره بحرین و تقریبا همزمان با آن، عثمانی ها بر مناطق غرب خلیج فارس استیلاء یافتند. یک قرن بعد، شاه عباس پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و در دوران سلطنت صفویه، جزیره بحرین زیر نظر فرمانداری بهبهان و از زمان زندیه از بوشهر اداره می شد. در سال 1797 طایفه الخلیفه وابسته به قبیله بنی عتبه که به قطر مهاجرت کرده بود از الزباره [واقع در شمال غربی قطر] به جزیره بحرین منتقل و حکومت را به دست گرفت و رئیس این طایفه که با ناامنی و مخالفت رو به رو شده بود در 1820 با انگلیسی ها که در خلیج فارس به بهانه مبارزه با تجارت برده و دزدان دریایی فعال شده بودند قرارداد امضاء کرد و بحرین تحت الحمایه انگلستان شد که این تحت الحمایگی ـ برغم ادامه دعاوی ایران تا سال 1971 ادامه داشت. در طول این مدت، نمایندگان انگلستان در بحرین «مستشار امیر» خطاب می شدند که معروفترین این مستشاران «سر چارلز دی. بلگریو» است که از 1926 تا 1957 این سمت را برعهده داشت. او نخستین مقامی است که پیشنهاد کرد نام خلیج فارس [که در نقشه های جغرافیایی عهد باستان؛ دریاتی هچا پارس ای تی = دریایی که از پارس آید درج شده است] پس از 25 قرن به خلیج عربی تغییر داده شود. جزیره بحرین از سال 1932 دارای نفت شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انحصاري شدن معاملات قند و شكر در ايران
قانون انحصار معاملات قند و شكر در دست دولت كه يكم خرداد 1304 با هدف تثبيت بها و زمينه آن در بازار به تصويب مجلس رسيده بود از روزي چون امروز در 82 سال پيش به اجرا گذارده شد.
    اين قانون به دليل حفظ منافع مردم (مصرف كنندگان) از قوانين خوب ايران بشمار مي رود. دولت هايي كه با نظام «سرمايه داري خالص» اداره مي شوند به ويژه آمريكا، پس از جنگ جهاني دوم همواره تلاش كرده اند كه اين انحصارات در كشورهاي ديگر از ميان برود. به گواه «تاريخ» فساد و بوروكراسي دولتي در اين كشورها، به اين فشار خارجي كمك كرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين چاه ايران به نفت رسيد و دشواري ها آغازشد ـ اندرزهای اصحاب نظر به دارندگان نفت خام ـ طلای سیاه در برابر طلای زرد و ...
از به نفت رسيدن نخستين چاه در ايران به نفت در منطقه مسجد سليمان ( ماه می 1908) 114 سال گذشت. اين چاه با رسيدن به نفت ، دشواري هاي تازه اي هم براي ايرانيان به همراه آورد!. امتياز نفت ايران از نخستين سال قرن بيستم در اختيار انگليسي ها بود. درست ربع قرن پس از رسيدن نخستين چاه مسجد سليمان به نفت (هفتم خرداد 1312 = 28 مه 1933) مجلس تنها با هشت راي مخالف و ممتنع! تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان بود تصويب كرد. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات انتقادی تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ـ چه مرده و چه زنده ـ شدند كه به اين قرارداد راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت». نفت ايران در اسفندماه 1329 هجري ملي اعلام و مراحل قانون مربوط 29 اين ماه تکميل شد.
    درآمد ارزي ايران از صدور نفت در سال 1385 هجری شمسی پنجاه و پنج ميليارد و از دیماه 1389 تا آذرماه 1390 (یازده ماه) کمی بیش از 110 میلیارد دلار بود.
    سناتور ابوالفضل لساني (حقوقدان) نفت را طلاي سياه و آفت جان ملل دارنده آن خوانده و نوشته است: كشورهاي دارنده نفت، به ويژه آنهايي كه نيروي دفاعي قابل ملاحظه ندارند تا آخرين قطره نفت، قرباني دولت هاي قدرتمدار خواهند بود كه هركدام مي كوشند اين شريان حيات اقتصاد جهان را به دست داشته باشند تا قدرت دراختيارشان باشد و هرچه که اين طلاي سياه ارزشمندتر و عزيزتر شود، دارنده آن در معرض خطر بيشتري خواهد بود. به باور اصحاب نظر، استقرار آمريكا در خليج فارس از نيمه دهه 1980، و ... به همين دليل بوده است. اصحاب نظر در دهه های گذشته و از دهه 1960 به این سوی همچنین به دارندگاه چاههای نفت اندرز داده اند که بهتر است طلای سیاه بدهند و طلای زرد بگیرند، زیراکه پول (دلار و ...) به نسبت وجود و درصد تغییر تورّم در کشورهای ناشر آن در نوسان خواهد بود، به علاوه ذخیره کردن، انتقال و جابجایی آن بستگی به وضعیت سیاسی روز دارد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نشر اسكناس ايران از دست انگليسي ها خارج شد - بانک انگليسي با فرمان ملکه ويکتوريا نقش بانک مرکزي ايران را برعهده داشت!
ششم خرداد 1309 (27ماه مه 1930) دولت وقت امتياز چاپ اسكناسهاي ايران را كه تا آن زمان منحصرا در دست انگليسي ها بود لغو و بابت اين اقدام خود، 200 هزار ليره به انگليسي ها غرامت پرداخت كرد! و همچنين اجازه داد كه انگليسي ها بانك خود را در تهران و شعب آن را در استانها داشته باشند تا دهانشان بسته شود و اعتراض نكنند. انحصار چاپ و نشر (به جريان گذاري) اسكناس ايران به مدت چهل سال در دست بانك انگليسي بود كه بعدا تحت عنوان فريبنده بانك شاهنشاهي بكار بانكداري در ايران ادامه داد. بانك انگليسي كه از31 مارس 1890 عملا كار خود را در ايران آغاز كرده بود، با اين كه از سال 1949 تغيير نام داده بود در سال 1952 (1331) به دست دكتر مصدق نخست وزير وقت منحل شد كه دو دهه بعد از آن، در ايران به نام بانك خاورميانه انگلستان تجديد حيات كرد! و ثروتمندان ايراني ظرف سالهاي 1976 تا پايان 1978 معادل صدها ميليون ليره از طريق آن از كشور خارج ساختند. ناصرالدين شاه قاجار امتياز فعاليت بانك انگلستان (شعبه شرق) را به انگليسي ها داده بود و ملكه ويكتوريا در 1889 با صدور يك فرمان! اجازه داده بود كه اين بانك در ايران به كار پردازد و بانك پس از يافتن محل در تهران، از 31 مارس 1890 كار خود را در وطن ما آغاز و نشر اسكناس (پول كاغذي) ايران را كه حساسترين حق غير قابل انتقال يك ملت حاكم است به دست گرفته بود و سياست پولي ما (خزانه دولت و جيب مردم) در اختيار يك دولت معروف به استعمارگر و پولهاي كاغذي منتشره آن قرار گرفته بود!. مقر مركزي اين بانك در تهران در ساختماني واقع ضلع شرقي ميدان توپخانه بود كه بعدا بانك بازرگاني (نخستين بانك غير دولتي ايران) در آنجا مستقر شد. به عبارت ديگر؛ از 1890 تا سال1930 ( 1309خورشيدي)، يك بانك انگليسي وظايف بانك مركزي وطن ما را انجام مي داد كه حتي يادآور شدن آن دردناك است.
     از خرداد 1309 (27 مه 1930) دولت ايران، خود (نخست از طريق بانك ملي و بعدا پس از تاسيس بانك مركزي، توسط آن) كار چاپ اسكناس را به دست گرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انقلاب مطبوعاتی سال 1340 و بستن نشریاتی که درآمد مبهم و مدیر کارمند دولت و شهرداری داشتند ـ اظهارات مهم و آموزنده دادستان دیوان کیفر
علی امینی
علی امینی که پس از به دست گرفتن ریاست دولت، از شانزدهم اردیبهشت 1340 چند بار گفته بود که مسئله اصلی ایران فساد اداری و بوروکراسی قرون وسطایی و استعماری است و این بوروکراسی حتی مانع اجرای قانون مطبوعات شده است که اگر مطبوعات خوب داشتیم فساد اداری ادامه نمی یافت، چهارم خرداد 1340 تصمیم گرفت که از کمیسیون ناظر بر مطبوعات مصرّا بخواهد که مطبوعات را پالایش دهد و دو روز بعد (ششم خرداد) اعلامیه مهم دولت در این باره صادر شد و شماری زیاد از نشریات بسته شدند.
     در این اعلامیه آمده بود که کمیسیون مطبوعات مرکب از دادستان استان، نماینده وزیر کشور، نماینده وزیر فرهنگ، نماینده مطبوعات (به انتخاب آنها) و نماینده دانشگاه (به انتخاب شورای دانشگاه تهران) باید سریعا و با قدرت تمام تبصره های 2 و 5 ماده 3 قانون مطبوعات ـ با توجه به بندهای ج، د، ه و «و» این ماده را اجراء کنند زیرا کوتاهی مقامات مربوط و یا فشار و نفوذ مانع رعایت این بندها شده و برخی از مطبوعات جایگاه خودرا از دست داده و برای ملت زیانبار شده اند.
     اعلامیه سپس به تشریح تبصره ها و بندهای ماده 3 پرداخته و چنین آورده بود:
     تبصره 5 ماده 3 ـ مستخدمین دولت و بنگاههایی که با سرمایه دولت تشکیل شده اند و یا می شوند و همچنین کارکنان شهرداری ها مادامی که شاغل هستند حق انتشار و مدیریت روزنامه و مجله ـ جز مجله تخصّصی را ندارند. بند «و» این ماده مربوط به امکان و توانایی مالی ناشر و مدیر نشریه است و باید رسیدگی شود که اگر فروش و آگهی آن کمتر از هزینه انتشار است، پس از کجا کسری آن تأمین می شود. باید همه مساعی بکار برده شود تا مطبوعات آزاد و مستقل باشند و به این هدف نمی توان رسید جز نداشتن نیاز مالی. این ضوابط (بی نیازی از کمک مالی و حقوق بگیر دولت نبودن اصحاب مطبوعات) در همه دمکراسی ها رعایت می شود.
    در این فاصله دو روزه (از چهارم تا ششم خرداد 1340) شماری انبوه از نشریات که منبع درآمد آنها مبهم بود و یا ناشران و مدیرانشان حقوق بگیر دولت، موسسات نیمه دولتی و شهرداری ها بودند تعطیل (توقیف) شدند. تنی چند از این ناشران دست به اعتراض و تحصّن زدند و دیوان کیفر به تعقیب مقامات دولتی که تبصره ها و بندهای ماده 3 قانون مطبوعات را رعایت نکرده بودند پرداخت. همزمان، رادیو دولتی به تشریح اصول ژورنالیسم،تاریخچه آن و فلسفه وجود مطبوعات پرداخت تا ثابت کند که این اصول و هدف ها در مطبوعات ایران رعایت نمی شود و سازمانهای اداری بدون نگرانی از افشاء شدن ـ به کاغذبازی، امروز و فردا کردن، اِسراف، قانون شکنی و فساد ادامه می دهند و قانون معاملات دولتی رعایت نمی شود و اصحاب منافع به اعمال نفوذ سرگرم.
     دادستان دیوان کیفر گفته بود که در جریان رسیدگی به پرونده مطبوعات، در درجه اول مقاماتی را تعقیب خواهد کرد که ماده 3 قانون مطبوعات و تبصره ها و بندهای آن را اجرا نکرده اند و برای آنان کیفرخواست محرومیت دائم از کار دولتی و زندان صادر خواهد کرد. در جریان بازپرسی از این مقام ها، قطعا آنان خواهند گفت که به اشاره چه کسانی ـ بالاتر ها ـ قانون را که دولت (قوه مجریه) مکلّف به اجرای آن است نادیده گرفته بودند و با انتشار این تحقیقات، کشور به تدریج به راه راست باز خواهد گشت. ما در مدارس، درس تعلیمات دینی می خوانیم ولی راه راست را که اسلام آموزش می دهد عملا دنبال نمی کنیم. رفتار ما تاکنون نه ملتی بوده است و نه اسلامی. می گویند بالاتر ها را بگیرید نه کارمند جزء را، ولی کارمند جزء هم شریک جرم است، عالما ـ عامدا قانون را نقض کرده است. اداره دولتی که پادگان نظامی نیست که گروهبان کورکورانه از افسر اطاعت کند، کارمند می تواند خواست رئیس را که خلاف قانون و ضوابط است اجرانکند و درصورت اصرار مافوق، قضیه را به دادگستری بکشاند و یا کنار برود ـ مگر نمی تواند بمانند هزاران تَن دیگر برود و برای امرار معاش کار معمولی بکند؟، نان خوردن با جرم کردن و قانون شکنی که هنر نیست ـ فرد نه این دنیا را دارد نه آن دنیا. نه تنها از قانون کیفری بلکه از عذاب وجدان باید ترسید. مجازات زندان چند سال بیش نیست، ولی عذاب وجدان دائمی است و فرد را تا گور رها نمی سازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نخستين دورهِ مجلس شورای اسلامی ششم خرداد 1359 کار خود را آغاز کزد ـ اختیارات پارلمان ها در یک نگاه
ششم خرداد 1359 (27 مي 1980) نخستين دوره مجلس شورای اسلامی ـ که ششم خرداد 1399 چهل ساله شده است ـ در تهران و در ساختمان سنای سابق آغاز بكار كرد. تا آن زمان وظيفه قانونگذاري عملا برعهده شوراي انقلاب بود.
    قضاوت تاريخي درباره يك پارلمان بر پايه جامعيت، مشکل ساز نبودن در درازمدت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند، و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و همچنین رسيدگي به شكايات مردم پیرامون امور عمومی و ضعف ها، قانون شکنی ها و فساد دولتی و سازمانهای عمومی و اعلام نتايج اين رسيدگي ها در رسانه هاي همگاني است (در جمهوری اسلامی ایران دریافت عرایض و شکایات برعهده کمیسیون اصل 90 مجلس است). در کشورهای دارای نظام پارلمانی، انتخاب رئیس دولت و در همه نظام ها تأیید وزیران کابینه، در آمریکا تأیید انتصاب تمامی مقامات دولتی ـ نظامی و سفیران برعهده قوه مقننه است. وزیران در طول تصدی خود با رای منفی پارلمان عزل می شوند. در جمهوری اسلامی ایران که انتخاب رئیس قوه مجریه (رئیس جمهور) مستقیما از سوی مردم و در انتخابات عمومی صورت می گیرد، برکناری او با رای «بی کفایتی ـ عدم کفایت» مجلس می تواند صورت بگیرد که این رای باید به تأیید رهبری کشور برسد تا اجرا شود. در مواردی هم دیوان عالی کشور می تواند رای به برکناری رئیس قوه مجریه بدهد که اجرای آن باید به تأیید مقام رهبری برسد. در تعاریف قوای حکومتی کشورها، قوه مقننه در ردیف اول ذکر می شود.
    باید یادآوری شود که ایران در دوران اشکانیان و از دو قرن پیش میلاد دارای پارلمان (سنا ـ مجلس بزرگان) بود که در زمان ساسانیان این مجمع به صورت دیگری درآمد که اعضای آن عمدتا موبدان زرتشتی بودند (و وظایف آن تا حدی مشابه مجلس خبرگان فعلی و مجمع مصلحت نظام بود). نادرشاه یک پادشاه انتخابی ایران و با رای بزرگان کشور به پادشاهی انتخاب شده بود. انتخاب او در اجتماع بزرگان در دشت مغان صورت گرفت. یکی از ایرادهای وارده به پهلوی دوم این بود که پس از براندازی مصدق، به جای پارلمان که قانونا باید به فردی برای نخست وزیر شدن (رئیس قوه مجریه شدن) ابراز تمایل می کرد، فرد مورد نظر خود را به مجلس برای نخست وزیر شدن معرفی می کرد که عملا نقص قانون اساسی بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
افكار و كارهاي ابن خلدون به مناسبت زادروز او: قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان



    ابن خلدون (ابراهيم ابن محمد) مولف «مقدمه» كه ازفلاسفه، مورخان، جامعه شناسان و نويسندگان بزرگ جهان بشمار مي آيد 27 ماه مه سال 1332 ميلادي به دنيا آمد و 63 سال عمر كرد. وي گفته است: خدا به هر انسان هنگام تولد «مغز» را براي تفكر و تعقل و تشخيص خوب و بد و روا و ناروا از هم اهداء كرده است كه اگر در طول عمر از اين وسيله مهم استفاده بهينه نكند كيفيت حيات و حلاوت زندگي را خواهد باخت.
     ابن خلدون كه يك عرب يماني تبار بود در اسپانيا به دنيا آمده بود كه پس از برچيده شدن حكومت عرب در آن ديار با خانواده اش، نخست به تونس و سپس به مصر رفت و در دفتر سلطان اين كشور به كار پرداخت. وي از اينجا براي كسب معلومات بيشتر به مراكش (مغرب) رفت و چون آنجا را گرفتار جنگ و رقابت سركردگان ديد به الجزاير سفر كرد و در اين منطقه بخش اول «مقدمه» را نوشت و در آن، سبك تازه اي را در تاريخ نگاري به دست داد. ابن خلدون به جاي پرداختن صرف به رويدادهاي سياسي و نظامي، توجه خود را معطوف به تحولات اجتماعي و تغيير تدريجي روانشناسي مردم در پي هر رويداد و كيفيت تمدن كرد. بنا براين، «مقدمه» عمدتا تحليل و تفسير رويدادها بر پايه جامعه شناسي است كه در آن به «فلسفه تاريخ ( تكرار رويداد ها و معتقد بودن به قانون و يا قوانين و اصول معين كه رويدادها را شكل مي دهد)» توجه خاص شده است. وي در عين حال پاره اي از اوقات به شغل قضاوت هم سرگرم مي شد. از نظر ابن خلدون، قاضي عادل و دانا بهتر از سلطان (رئيس دولت) مي تواند در جامعه آرامش، امنيت و عدالت و در نتيجه پيشرفت ايجاد كند و تمدن جامعه خود را به كمال برساند.
     ابن خلدون در نوشته هايش كوشيده است ثابت كند كه محيط، اقتصاد و واقعيت هاي اجتماعي هر عصر، به تمدن آن عصر شكل مي دهد و تاريخ آن عصر را به وجود مي آورد و اوج و حضيض تمدن به همين عوامل بستگي دارد. براي مثال: ابن خلدون به جاي پرداختن به شرح جنگهاي امير تيمور، از او به عنوان مردي اديب پرور و علاقه مند به اصحاب فكر و دانش و مشوق هنر، معماري و مهندسي ياد كرده است. ابن خلدون 24 سال آخر عمر را در قاهره بسر برد و در الازهر به تدريس تاريخ و فلسفه پرداخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
قانون Habeas Corpus مصوّب ماه مي 1679، احدّي را نمي توان بازداشت كرد، مگر به حُكم قاضيِ دادگاه
27 ماه می سال 1679 در«تاريح حقوق» روز بزرگي است. در اين روز پارلمان انگلستان به رغم مخالفت پادشاه وقت، قانون «هي بياس كورپس Habeas Corpus» را تصويب كرد كه بعدا اصلي از اصول غير قابل تغيير قوانين اساسي ملل ديگر و ضابطه كار قواي قضايي كشورها قرار گرفته است.
     طبق اين قانون، احدّي را نمي توان بازداشت كرد مگر به حُكم قاضي (دادگاه) پس از حضور متهم در برابر او (قاضي) و گفتن مطالب خود. در اصلاحيه هاي بعدي، وسعت حق متهم بيشتر شده و حُكم قاضي مبني بر بازداشت نيز استيناف پذير شده است و دادگاهِ بالاتر مركّب از سه قاضي يا بيشتر بايد نظر دهد تا بازداشت قانوني باشد. برخي از كشورها در قوانين اساسي و قضايي خود این اصل را به سود متهم تكميل كرده اند. براي مثال: طبق قانون اساسي آمريكا، متهم بدون حضور وكيلي كه خود انتخاب مي كند مي تواند به پليس و ضابطين ديگر پاسخ ندهد و به زور و اكراه نمي شود از او بر ضد خودش اعتراف گرفت. بازرسي غير منصفانه بدني، محل سكونت، محل كار و توقيف اشياء شخصي نيز جز با مجوّز كتبي و صريح قاضي ممنوع است و همچنين توجه به اين عبارت اين قانون اساسي که وارد کردن اتهام بايد بدون شک و ترديد without the reasonable doubt باشد و اين عبارت در بسياري از کشورها يک استاندارد شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
درگذشت كاشف عامل بيماري سِل
در روزي چون امروز در سال 1910 ميكرب شناس آلماني، دكتر رابرت كخ كاشف عوامل بيماري هاي سل، سياه زخم، وبا و... گذشت. خدمت دكتر كخ كه برنده جايزه نوبل 1905 شد به بشريت بسيار زياد است (براي مطالعه بيشتري در اين زمينه به مندرجات مورخ ششم ماه مه اين سايت مراجعه شود).
    
دکتر کخ

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خاصيت ضد سرطاني آسپرين
26 ماه مي سال 2004 گزارش مهم رسانه ها، كشف خاصيت تازه آسپرين بود و نوشته بودند كه پژوهش اخير ثابت كرده است كه اسپرين يك ماده ضد سرطاني است و براي درمان و پيشگيري محدود از سرطان پستان نافع است .
     يك كارخانه داروسازي آلمان در ماه مي 1889 آسپرين را كه هر چند وقت يك بار برايش يك خاصيت تازه كشف مي كنند به عنوان دارويي تازه به صورت پودر به بازار فرستاد. به اين ترتيب آسپرين يكي از قديمي ترين داروهاي دوران جديد است كه در هر نقطه از جهان به دست مي آيد و بدون نسخه دكتر به فروش مي رسد. در دهه هاي اخيرانواع مشتقات آسپرين با نامهاي مختلف به بازار آمده است. از نظر شيميايي، آسپرين يك نوع اسيد است. دو ماه پيش از به بازار آمدن اين ماده، ششم مارس ، فليكس هوفمان شيميدان آلماني « آسپرين » را به عنوان داروي ضد درد ، ضد التهاب اعضاي داخلي بدن و ضد تب به ثبت داده بود . او دو سال پيش از آن ماده آسپرين « اسيد استيل سالي سيليك » را خارج ساخته بود و به خاصيت دارويي آن پي برده
    بود . از مهمترين خواص اين داروي اسيدي؛ رقيق سازي خون و جلوگيري از لخته شدن آن است كه توصيه شده افراد مستعد به حمله قلبي و سكته مغزي آن را باخود داشته باشند. كشف خاصيت ضد سرطاني آسپرين تازگي نداشته و چيزي كه اخيرا كشف شده اثر آن در پيشگيري و تا حدي درمان سرطان پستان است.
     در مورد آسپرين بايد توجه به كارخانه سازنده آن كرد. زيرا كه طبق اعلاميه ها برخي دولتها، انوع داروها كه بدون نسخه بفروش مي رسند با جعل مارك كارخانه هاي معروف وارد بازار شده اند كه اگر هم زيان آور نباشند ، ممكن كم خاصيت باشند. آسپرين بايد زير نظر دكتر مصرف شود زيرا ممكن است به معده و دستگاه گوارش آسيب بزند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
سالگرد انتشار روزنامه کیهان ـ نگاهی به رقابت طولانی دو روزنامه قدیمی ایران: اطلاعات و کیهان


بيست و هفتم می 1942 (ششم خرداد 1321) ـ زماني كه ايران در اشغال نظامي متفقين بود نشريه «كيهان» که پروانه آن به نام عبدالرحمن فرامرزي صادر شده بود پا به عرصه رسانه هاي چاپی ايران گذارد و برجای نشریه «آینده ایران» که اجاره دار آن فرامرزی و مصطفي مصباح زاده بودند نشست. انتشار کیهان (17 سال جوانتر از روزنامه اطلاعات) بدون وقفه ادامه یافته است (در سال 2010 شصت و هشت ساله و در سال 2017 هفتاد و پنج ساله). پروانه انتشار کیهان بعدا از فرامرزی به مصباح زاده (متوفی در آذرماه 1385) انتقال یافت ولی فرامرزی تا مدت ها سمت سردبیری آن را حفظ کرد. با اين كه قلم فرامرزي براي مخاطبان آشنا بود و مقالات اساسی کیهان را می نوشت، پيشرفت اين نشريه تا سالها كُند بود. پیشرفت از زمانی آغاز شد که (طبق روش روزنامه های اروپا، آمریکا و ژاپن) دست به رقابت با روزنامه اطلاعات زد (که هردو عصرها منتشر می شدند) و داستانی است طولانی.
    در راستای این رقابت؛ در نیمه دهه 1335 (دهه 1950)، کیهان به اقتباس از روزنامه اطلاعات، صفحه نیازمندیها (آگهی های کوتاهِ کلاسه شده) بازکرد و تا مدتی همان آگهی های صفحه نیازمندی های روزنامه اطلاعات را پس از تماس تلفنی با صاحبان آگهی به رایگان چاپ می کرد. یک سال بعد و باز به اقتباس از روزنامه اطلاعات، صفحه حوادث دایرکرد که این صفحه را در روزنامه اطلاعات، احمد سروش (داستان نگار معروف ـ متوفی) تنظیم و دبیری می کرد. در سال 1337 (1958میلادی) ـ به سبک روزنامه های فرنگ ـ نیم صفحه از روزنامه کیهان به داوطلبان ازدواج (تحت عنوان: ازدواج سهل و آسان) اختصاص داده شده بود که انتشار چنین مطالبی قبلا در ایران سابقه نداشت. این تحولات ناشی از رقابت، تیراژ کیهان را به پایه اطلاعات رساند که اطلاعات در سال 1334 (سال 1955 میلادی که تهران شهری 700 هزار نفری بود) اعلام کرده بود هر روز بیش از 60 هزار نسخه می فروشد و عبور از مرز 60 هزار تکفروشی را جشن گرفته بود. برای پیروزی در این رقابت، روزنامه اطلاعات تصمیم به افزودن اخبار و مطالب اختصاصی هرچه بیشتر گرفت و جهت رسیدن به این هدف، به ابتکار تورج فرازمند سردبیر وقت (متوفی در ژوئن 2006 در آمریکا) روش پرداخت دستمزد به اعضای تحریریه تغییر یافت و پواَنی شد؛ به این ترتیب که خبرها بر پایه جالب و اختصاصی بودن قیمت گذاری و پرداخت در پایان هر دو هفته صورت می گرفت و دستمزد ثابت، اختصاص به روزهای تعطیل و ایام مرخصی داشت. این ابتکار موثر واقع شد و کیهان سریعا به اقتباس این روش پرداخت. تحریم روزنامه اطلاعات در اجتماع صدهاهزار نفری میدان جلالیه (پارک لاله امروز) که به دعوت جبهه ملّی و هواداران مصدق برگزار شده بود باعث ریزش شدید تیراژ اطلاعات شد. مدیریت روزنامه اطلاعات برای جبران این وضعیت، تغییرات وسیعی در تحریریه خود به عمل آورد. از بهار 1340 (1961 و از زمان نخست وزیر شدن علی امینی) که فضای سیاسی کشور تا حدّی بازشده بود و مخاطبان مشتاق مطالب با انشای چپگرایانه و ملّی گرایانه شده بودند، دو روزنامه مورد بحث در رقابت با یکدیگر به روزنامه نگاران چپگرا و کمونیست سابق روی آوردند و سیامک جلالی سردبیر اجرایی روزنامه اطلاعات شد و دبیری میزهای تحریریه را هم به چپگرایان دادند. این وضعیت، تیراژها را تقریبا دو برابر کرد.
     طولی نکشید (به دلایلی که هنوز دقیقا روشن نشده است) ناشران دو روزنامه اطلاعات و کیهان (یکی سناتور و دیگری نماینده مجلس و هر دو نزدیک به دربار) به جان هم افتادند و هر روز در روزنامه خود یکدیگر را افشا می کردند و این افشاگری که درعین حال عملکرد چند کابینه و نیز مداخله سفارت لندن در تهران را زیر سئوال برده بود بازهم بر تیراژها افزود تا اینکه دولت پا به میان گذارد و دو ناشر را آشتی داد. از آن پس، روزنامه اطلاعات به نویسندگان ملی گرا و لیبرال روی آورد؛ ر. اعتمادی ستاره تحریریه و دکتر علی اصغر صدر حاج سیدجوادی سردبیر کل شد و صفحه مقالات (به سبک فرنگ، مرکب از مقالات نویسندگان و نامه های وارده) موسوم به صفحه 5 ستون از 5 نویسنده را دایر کرد، ولی کیهان به چپ نویسی ادامه داد. این رقابت تا مصادره دو روزنامه در اَمُرداد 1359 (آگست 1980) و اخراج فله ای روزنام نگاران حرفه ای ادامه داشت. پیش از مصادره، تیراژ اطلاعات 850 هزار و کیهان نزدیک به نهصد هزار نسخه بود. طبق اطلاع، تیراژ این دو روزنامه که اینک وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی هستند ـ هرکدام زیر صد هزار است حال آنکه جمعیت ایران دو برابر و تحصیلکردگان سه برابر شده اند.
بهرام مسعودي


    پس از مصادره کيهان، مصطفي مصباح زاده که در خارج از ايران بود به انتشار اين روزنامه در لندن با همان لگو پرداخت که انتشار آن در اين شهر ادامه دارد و به «کيهان لندن» معروف است. چنين پيشنهادي هم به بهرام مسعودی آخرین ناشر روزنامه اطلاعات (مدیر مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات پیش از مصادره) شده بود که نپذيرفته بود. روزنامه اطلاعات و ساير نشريات مؤسسه از زمان خارج شدن فرهاد مسعودي از ايران در سال انقلاب تا زمان مصادره در نيمه سال 1358 توسط بهرام مسعودي (فرزند عباس مسعودي ـ مؤسس آن) اداره مي شد. وي همچنان مقيم ايران است و فعاليت تجاري و روابط عمومی دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
حادثه نويسي و ايجاد صفحه حاوي اين اخبار در روزنامه هاي ايران
روزنامه هاي ايران تا اواسط دهه 1336 جنايي نويسي، گزارشهاي مربوط به سرگرمي ها از قبيل امور سينما و تئاتر را كار مجله مي پنداشتند و توجه زيادي هم به اخبار ورزشي نداشتند. براي مثال؛ روزنامه اطلاعات تا نيمه شهريور 1336 تنها يک حادثه نويس به نام عنايت الله گلستانه داشت که يک تنه اخبار پليسي ـ قضايي را تهيه مي کرد.
    روزنامه هاي ايران از سال 1335 با باز كردن صفحه اقتصاد و بازار به تدريج به راه تكامل گام گذاردند، به تدريج داراي دبير و ميز خبر شدند و کار هر ميز اختصاص به جمع آوري و تنظيم يک رشته و اصطلاحا حوزه مشخص داشت: ميز اخبار اقتصادي، ميز اخبار فرهنگي، ميز اخبار دولتي (وزارت خانه ها)، ميز اخبار ديپلماتک، ميز اخبار پارلماني و انجمن ها و احزاب، ميز اخبار ورزشي، ميز اخبار بين الملل، ميز اخبار شهرستانها، ميز تماس با مردم و انتشار نامه و تلفن هاي آنان (پابليک اِديتور)، ميز فيچر (گزارش روز)، ميز مقالات و ....
    آموزشهاي دكتر ويلسون رئيس دانشكده روزنامه نگاري دانشگاه يوتا كه در 1957 از آمريكا به ايران آمده بود و طي ماهها اقامت خود در تهران به راهنمايي روزنامه نگاران ايران پرداخته بود سبب شد كه روزنامه ها از نيمه سال 1336 صفحات ويژه حوادث شهري، سرگرمي ها، هنر، ادبيات و ... نيز داير كنند. روزنامه ها قبلا صفحه اختصاصي اخبار اقتصادي داير کرده بودند و يک صفحه روزنامه را هم به اخبار بين الملل اختصاص داده بودند. مطالب ديگر تا سال 1336 (1957 ميلادي) صفحه اختصاصي نداشتند و در لابلاي مطالب و اخبار ديگر درج مي شدند.
محمد بلوري


    محمد بلوري يکي از حادثه نگاران ايران است که از سال 1336 اين کار را از روزنامه کيهان آغاز کرد و از سال 1373 در روزنامه ايران ادامه داده است. وي که همچنان در روزنامه ايران سرگرم نوشتن است در سال 1373 به دعوت دکتر فريدون وردي نژاد ـ احياءگر روزنامه ايران بکار دعوت شد و در اين روزنامه، صفحه حوادث به وجود آورد. وردي نژاد مي گفت که هدف از نوشتن حادثه، بايد پندآموزي و گرفتن درس عبرت از اشتباه ديگران باشد و خبر حادثه بايد به اين صورت تنظيم شود که درس عبرت دهد و از تکرار اشتباه پيشگيري کند.
    
بايد توجه داشت که تاريخ نگاران با مطالعه و بررسي اخبار جنايي مندرج در روزنامه ها و يا پرونده هاي قضايي، ضعف هاي يک جامعه در طول زمان مورد نظر را مي يابند و تاريخ مي کنند. اين اخبار وضعيت ها و واقعيت ها را بدست مي دهد.
    برپايه آموزش هاي دكتر ويلسون، روزنامه هاي ايران از همان سال (نيمه دوم سال 1336) در كنار فعاليت هاي دولت و پارلمان، نظر مردم و اصحاب نظر را هم در باره اين فعاليت ها مي پرسيدند و مي نوشتند و در نتيجه، هر روز علاقه مندي مردم به روزنامه خواني بيشتر مي شد.
     اخبار سينما و تئاتر در نيمه دوم سال 1335 به ابتكار غلامحسين صالحيار كه مسئوليّت اخبار مربوط را هم در روزنامه اطلاعات بر عهده داشت عنوان «مطالب هنري» به دست آورده بود كه اين عنوان در ايران عموميّت يافته است.
    وضعيت روزنامه هاي ايران تا اواسط آبان 1357 (سال انقلاب) كه به تصميم سنديكاي روزنامه نگاران دست به اعتصاب زدند كه بيش از دو ماه ادامه يافت بر همين منوال بود. از اين پس گزارشهاي مربوط به انقلاب غلبه كرد و روزنامه ها منحصرا به اين كار پرداختند و بعد از آن گزارشهاي جنگ 8 ساله عملا مانع از بازگشت روزنامه ها به حالت عادي شد.
    اخراج فله اي روزنامه نگاران حرفه اي و عمدتا در اوايل سال 1359، شکل حرفه اي بودن را از روزنامه هاي ايران گرفت. روزنامه نگاران موسسه مطبوعاتي اطلاعات بدون دريافت غرامتِ اخراج برکنار شدند و روزنامه نگاران مؤسسه مطبوعاتي کيهان با دريافت غرامت، طبق قانون کار.
     در دهه 1370 (1990ميلادي)، نخست با تأسيس روزنامه همشهري و سپس روزنامه ايران برخي از روزنامه نگاران اخراجي بهار 1359 بکار دعوت شدند و اين دو روزنامه به رغم دولتي بودن چهره حرفه اي به ژورناليسم ايران دادند. در دهه بعد به دليل كنار رفتن و يا بازنشسته شدن اين روزنامه نگاران، به نظر مي رسد که تکامل حرفه اي روزنامه نگاري ادامه نيافت و توجه به اخبار دواير دولتي و اظهارات نمايندگان پارلمان و مقامات ديگر در آنها بيشتر، و گزارشهاي ساير كشورها و اخبار مورد علاقه مخاطبان عادي محدود است و مطبوعات به جاي صفحات «مردم و روزنامه يا اصطلاحا نامه به سردبير» داراي ستون در اين زمينه هستند كه عمدتا فاقد نام و نشاني صاحب مطلب است و نمي توان به آن استناد كرد. ديده شده است که روزنامه ها اخبار سازمانهاي دولتي و اظهارات مقامات را عينا و بدون تنظيم طبق قاعده خبرنويسي و با واژه هاي نامأنوس درج مي کنند که براي برخي از مخاطبان نامفهوم است که از علل نخريدن روزنامه است. به علاوه، شمار روزافزون روزنامه ها و خارج از قاعده و نسبت روزنامه و مخاطب. تهران بيش از هر کلان شهر ديگر جهان داراي روزنامه است (حدود 30 نشريه روزانه در خرداد 1398) و اين، در حالي است که مردم و بويژه جوانان متوجه آنلاين خواندن شده اند و ....
    در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364خورشيدي، شرط «روزنامه نگار بودن» براي دادن پروانه انتشار نشريه حرفه اي ـ که در قوانين قبلي بود ـ ديده نمي شود و همچنين تعريف نشريه حرفه اي و شرح انواع نشريه؛ حرفه اي، اختصاصي (دولتي و حزبي و از اين قبيل) و تخصّصي (تک موضوعي ـ آموزشي).
    
عنايت الله گلستانه در دوران سالمندي

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ابلاغ فرمان انتقاد برانگيز پاپ به دربار اسپانيا و بخشيدن مالكيت سرزمین های غرب «آزور»!! که داراي دهها میلیون صاحب بودند؛ بومیان قاره آمریکا
از رويدادهاي انتقاد برانگيز ماه مي در طول تاريخ، ابلاغ فرمان پاپ الكساندر ششم به دولت هاي اسپانيا و پرتغال است. اين فرمان كه چهارم اين ماه در سال 1493 صادر شده بود 27 ماه مي به دربار اسپانيا واصل شد.
     پاپ وقت در اين فرمان كه چند ماه پس از رسيدن كريستف كلمب به قاره آمريكا امضاء شده بود، مالكيّت هر قطعه زميني واقع در غرب آزور (جزيره اي واقع در اقيانوس اطلس و در نيمه راه قاره هاي اروپا و آمريكا) را كه اسپانيائي ها به آنجا برسند (به نوشته پاپ «مكشوفه!» ، حال آن كه تمدن بوميان و به ويژه در مكزيك، گواتمالا و پرو دست كمي از ساير ملل جهان نداشت؛ و كمبودشان تنها اين بود كه بمانند اروپاييان توپ و تفنگ نداشتند) ازآن دولت اسپانيا دانست. پاپ چنين فرماني را براي پرتغالي ها هم صادركرده بود و اراضي داراي مالك! (بوميان) را به اين دو كشور كاتوليك بخشيده بود كه نقطه تاريكي در تاريخ بشر است.
     بعدا ساير دولتهاي دريانورد اروپا براي بلعيدن اراضي ديگران (به زعم پاپ؛ مكشوفه!) به فرمان پاپ استناد كردند و رقابت ميان آنها در اين زمينه بالا گرفت. در قاره غربي (آمريکا) چون بوميان ( اصطلاحا سرخپوستان و يا هنديهاي غربي) به دفاع از مايملك خود دست زدند به شديد ترين صورت سركوب و قلع و قمع شدند و ....
    (جزئيات تقسيمبندي پاپ، در زمان خود (روز وقوع) در اين تاريخ آنلاين آمده است - به قسمت جستجو مراجعه شود)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز شهر سن پترزبورگ
Peter the Great
امروز ـ 27 ماه می ـ زادروز شهر سن پترزبورگ Saint Petersburg روسیه است. شهر سن پترزبورگ كه قرارداد تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه در آگوست 1907 در آنجا امضاء شد 27 مي 2019 سيصد و 16 ساله شد.
     پتر يكم امپراتور روسیه اين شهر را 27 مي 1703 بنا كرد و پايتخت خود قرار داد تا به اروپاي مركزي نزديك باشد. اين شهر كه بعدا به پتروگراد و پس از انقلاب بلشويكي 1917 به لنينگراد تغيير نام داده شده بود از زمان فروپاشي شوروي در آخرين ماه سال 1991 به نام پيشين خود «سن پترز بورگ» بازگشت داده شده است و حدود 5 ميليون جمعيت دارد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تصويب قانون اخراج بومیان شرق رود مي سي سي (صاحبان سرزمین آمریکا در طول هزاران سال) در کنگره آمريکا!
در سال 1830 كنگره آمريكا قانون اخراج بوميان را (سرخپوستان ـ صاحبان سرزمین آمریکا در طول هزاران سال که هنگام ورود ارروپاییان همه چیز داشتند جز توپ و تفنگ که از مالکیّت سرزمین خود دفاع کنند) از مناطق شرق رودِ مي سي سي پي تصويب كرد زيرا كه مهاجران اروپايي به اراضي آنان مخصوصا در جورجيا كه طلا كشف شده بود نياز داشتند.
    در پي تصويب اين قانون، افراد پنج قبيله بومي از جمله چروكي ها كه به قبايل متمدن معروف بودند با زور به اكلاهما تبعيد شدند و در ميان راه و از مشقت، بسياري از آنها جان دادند. در این زمینه (زجر اخراج با پای پیاده) کتاب های متعدد انتشار یافته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دو نبرد دريايي تاریخ ساز در يك روز و به فاصله 36 سال از یکدیگر ـ آغاز بکار بردن ناوِ تماما زرهی و بکاربردن بی سیم در مخابرات دریایی
27 ماه می 1905 نبرد دريايي دو روزه روسیه و ژاپن در تنگه «تسوشيما Tsushima» آغاز شد که به شکست روس ها انجامید و ژاپنی ها سی و سه ناو جنگي روسيه را غرق كردند و در همين روز در سال 1941 «بيسمارك» معروفترين كشتي جنگي جهان متعلق به آلمان پس از غرق چند كشتي جنگي انگليسي در محاصره قرار گرفت و چون اسكورت نداشت خود را غرق كرد كه هنوز همچنان سالم در زير دريا باقي مانده است.
    در نبرد دریایی تسوشیما که در جریان جنگ دو امپراتوری روسیه و ژاپن روی داد، روس ها 38 کشتی از جمله ناو سنگین Oslyabya و ژاپنی ها 89 کشتی بکار برده بودند. این نخستین نبرد دریایی بود که در آن از بی سیم (رادیو) برای مخابرات استفاده شده بود و نیز همه کشتی های جنگی درگیر در آن، زره دار بودند. تلفات روس ها در این نبرد دریایی 4هزار و 380 کشته و 5 هزار و 917 اسیر بود. همین شکست، روس ها را مجبور به مذاکره برای تَرک مخاصمه کرد. نبرد دریایی تسوشیما دو روز (27 و 28 ماه می 1905) طول کشید. جنگ ژاپن و روسیه در خاور دور از 1904 آغاز شده بود.
    شکست روسیه در نبرد دریایی تسوشیما (تنگه میان شبه جزیره کره و جنوب ژاپن) و پدید آمدن احساس تحقیر در روس ها سرآغاز انقلابات این کشور و تبدیل تدریجی آنها به انقلاب بلشویکی (توده ای) و سرانجام (و با کمک دولت آلمان) باعث کمونیستی شدن نظام امپراتوری روسیه شد که تا دسامبر 1991 دوام یافت و از درون فروپاشی شد زیراکه از شعارهای انقلاب دور شده بود و به فساد اداری گراییده بود و در این جماهیریه از کمونیست بودن (تساوی مردم) تنها نامی باقی مانده بود. امپراتوری روسیه، پس از برقراری نظام کمونیستی و اعتقاد کمونیست ها به جهان وطنی، ظاهرا به صورت جماهیریه درآمده بود و ....
    
Oslyabya ناو سنگین روسیه که درجریان نبرد دریایی تسوشیما غرق شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز درگذشت نهرو، مردي که مشوّق دمکراسي پارلماني و سوسيال دمکراسي بود
Jawaharlal Nehru
جواهرلعل نهرو همرزم گاندي Jawaharlal Nehru و اولين نخست وزير هند مستقل، ستايشگر تاريخ ايرانيان كه همواره نگران صلح و امنيت و استقلال كشورهاي ضعيف بود و به ايجاد جامعه غير متعهد كمك بسيار كرد 27 مي 1964 در 74 سالگي ديده از جهان فروبست. وي 14 نوامبر 1889 در ايالت اوتارپرادش (شمال غربي هند) به دنيا آمده بود و از خاندان کشميري پانديت (برهمن) بود. به نوشته مورخان، اين خاندان کشمير را که اسلامي شده بود ترک کرد. برخلاف مناطق ديگر هند، کشميري ها داوطلبانه (و نه در نتيجه جنگ) به اسلام گرويدند زيراکه از فساد حکومتي به جان آمده بودند، و همين حرفي را مي زدند که مصري ها قرنها بعد و در ماه مي سال 2012 هنگام راي دادن به نامزد اخوان المسلمين بيان کرده و گفته بودند که از فساد اداري ـ اقتصادي خسته شده اند و به اسلاميون متوسل شده اند تا فساد از جامعه مصر رخت بر بندد و زدوده شود.
نهرو در کنار گاندي


    نهرو از زمان رهايي هند از سلطه انگلستان (سال 1947)، تا پايان عمر نخست وزير هند بود. بعدا دختر او «اينديرا» كه شوهر او يك پارسي به نام «فيروز گاندي» بود نخست وزير هند شد. بعدا هم نوه اش «راجيو». نهرو که در انگلستان تحصيل کرده بود و به دمکراسي پارلماني معتقد بود، نظام حکومتي هند را به صورت يک دمکراسي پارلماني درآورد. وي همچنين از هواداران Secularism و سوسيال دمکراسي نوع فابيانFabian بود (تبديل تدريجي و پارلماني نظام اجتماعي ـ اقتصادي به سوسياليستي، نه با انقلاب و جهش که تخريب ببار مي آورد) و مي گفت که تا عدالت اجتماعي ـ اقتصادي برقرار نشود بشر آسايش و آرامش نخواهد داشت. با اين تفکر، هند يک جامعه چپگرا بشمار مي آيد. نهرو تنها يک فرزند داشت و داشتن فرزندان متعدد در وضعيت امروز جهان را تشويق نمي کرد. نهرو در سراسر جهان علاقه مندان بسيار دارد و در نوامبر 1989 به مناسبت يکصدمين سال تولد او مراسم بزرگداشت برپاشد و در چند کشور ازجمله روسيه که نهرو با روس ها پيمان دوستي بسته بود تمبر پستي با تصوير وي به چاپ رسيد و توزيع شد.
تمبر پست بزرگداشت نهرو در روسيه

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خيانت به وطن و این بار، در بهار 2003 در عراق
برخي رسانه هاي چاپي در شماره هاي 27 مي 2003 خود گزارشهايي منتشر كرده بودند كه حاكي از اتهام تطميع شدن پاره اي از افسران عراقي، پيش از حمله نظامي آمريکا و متحدان به این کشور بود ـ درست مشابه آن چه را كه در شهريور 1320 در ايران روي داد و چند افسر ارشد، سربازان وظيفه ارتش صدها هزار نفري منضبط و عميقا آموزش ديده ايران را مرخص كردند و کشورشان به دست چند هزار نظامي خسته و فرسوده روس و انگليسي افتاد.
     بررسي تاريخ نشان مي دهد كه بيشتر اين موارد (خيانت) در منطقه جغرافيايي مشرق زمين روي داده است، و برايش دليلي جز ضعف احساس وطندوستي، تعهد به تكليف و اخلاقيات نمي توان به دست داد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ضعف مديريت يا سوء نيّت ملّي؟! - افشاگري شگفتي آور يك اَدميرال روس و تفسيرهايي که پيرامون آن شده بود
گزارش 25 مي 2004 «نوايا گازتا» درباره افشاگري يك درياسالار روس از بي اعتنايي مقامات بالاي وقت اين كشور به يك موضوع حسّاس؛ دفاع ملي، در جهان با شگفتي خاص تلقي شده و بيشتر رسانه ها به نقل اين افشاگري پرداخته و بر آن تفسير هاي متعدد نوشته بودند.
    ادميرال «گنادي سوچكوف» فرمانده ناوگان روسيه در درياي شمالي اين كشور ضمن اين افشاگري گفته بود: مهمترين اسلحه دفاعي ما كه قدرتِ مان فعلا متكي به آن است و همين قدرت هنوز باعث مراعات احوالِ مان از سوي ملل نيرومند مي شود، زيردريايی هاي «توفان كلاس» است كه با 27 هزار و پانصد تُن وزن و هركدام داراي 20 موشك دورـ بُرد اتمي، بزرگترين زير دريايي هاي جهان و موثرترين سلاح استراتژيك بشمار مي روند. براي ساختن هر يك از اين زيردريائي ها، شوروي سابق نزديك به صد ميليون دلار (به پول آن روز) از گلوي مردم بُريد و هزينه كرد. ناوگان درياي شمال سه فروند از اين زيردريايي ها در اختيار دارد. دستگاه الكترونيك پرتاب هر موشك بايد دائما تبديل به احسن شود. اخيرا براي اين كار تقاضاي يك ميليون و يكصد هزار دلار! اعتبار كردم. در عوض تامين اين اعتبار كوچك، درياسالار ولاديمير كورويدوف از جانب نيروي دريايي روسيه دستور داد كه اين زيرديايي هاي حياتي را از رده خارج و در گوشه اي پارك كنند كه نتيجه اش زنگ خوردن و اوراق شدن و محروم شدن روسيه از مهمترين ابزار دفاع از خود خواهد بود!.
    رسانه هايي كه اين واقعيت تلخ را تفسير كرده بودند نوشته بودند كه خواندن اين خبر آنها را نسبت به دورنگري و مهارت مديريت روسيه (روسیه وقت) دچار ترديد كرده است. هيچ دولتي در جهانِ بحراني امروز از ابزارهاي دفاعي خود دست برنمي دارد مگر اين كه ماموريت خودكشي و تجزيه كشور را داشته باشد. اين درياسالار كه متهم به افشاء اسرار نظامي شده بود دست به عمل استثنايي زده و به خود جرات داده بود كه اين قضيه را به حساب ضعف بزرگ مديريت وقت کرملين بگذارد و اعلام دارد.
    تفسيرنگاران نوشته بودند که دولت يك كشور فدرال (اشاره به روسيه) كه نظر به سیاست های گذشته اش و دلایل دیگر، دشمنان بالقوه متعدد دارد نبايد چنين گاف كند، مگر اين كه تعمّد در كار باشد.
    برخي از اين مفسران با توجه به اين افشاگري، به گزارشهاي مطبوعات غرب در مورد ظهور احتمالي و مجدد ناسيوناليسم روس (پس از دهها سال تفكر انترناسيوناليسم و جهان وطني) ابراز ترديد كرده و نوشته بودند كه رسانه هاي غرب به دلايلي!، تجديد حيات وطندوستي در روسيه را بزرگ كرده اند.
    يک مورخ سريلانکايي در اين زمينه چنين ابراز نظر کرده بود: افشاگري درياسالار «گنادي سوچكوف» فرمانده ناوگان شمالي روسيه اين ترديد را تقويت كرده است كه هنوز در اين كشور نيروها و عواملي هستند كه نمي گذارند روس ها كمر راست كنند و وطندوستي و نگران ميهن بودن در روسيه پس از 13 سال (از زمان فروپاشي شوروي تا آن سال) هنوز آن طور كه رسانه هاي غرب از آن با آب و تاب سخن به ميان مي آورند از خواب 70 و چند ساله بيدار نشده و فرهنگِ «هركس به فكر خويش بودن» كه نتيجه ماديگري است هنوز در اين جامعه ريشه هاي خود را حفظ كرده است!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زيردريايي اتمي موشك انداز براي مبارزه با تروريست ها!
رسانه هاي آمريكا 25 مي 2004 مراسم به آب اندازي يک زيردريايي تازه ساخت اين كشور را در بندر «نيوپورت نيوز ـ ويرجينيا» گزارش كرده بودند. يك دريادار آمريکايي در اين مراسم كه اظهاراتش از شبكه هاي تلويزيوني پخش شد گفته بود كه اين زيردريايي براي مبارزه با تروريست ها بکار گرفته خواهد شد و اين، وسيله خوبي براي اين مبارزه است!.
     يک روز پس از انتشار اظهارات اين درياسالار و برپايه اين اظهارات، كاريكاتوري در مطبوعات آمريکا چاپ شده بود كه زيرنويس آن از اين قرار بود: زيردريايي اتمي موشك انداز براي مبارزه با تروريست ها!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
از فوریه 2022 تا می 2023 بیست میلیون و 400 هزار تن (نیمی از جمعیت) و اکثرا زن و کودک از اوکراین خارج شده اند
گزارش آژانس پناهندگان وابسته به سازمان ملل که در نیمه ماه می 2023 انتشار یافت نشان می دهد که در طول 13 ماهِ منتهی به ماه می 2023 بیست میلیون و 400 هزارتَن از اوکراین خارج شده اند و بسیاری از آنان گفته اند که مایلند در یک کشور همسایه اقامت کنند تا تکلیف اوکراین روشن شود.
    طبق این آمار، ده میلیون و 885 هزار و 691 نفر از مرزهای لهستان گذشته و وارد این کشور شده اند، دو میلیون و 240 هزار و 464 نفر وارد رومانی، دو میلیون و 524 هزار و 705 تن وارد مجارستان، یک میلیون و 313 هزار و 431 نفر وارد اسلوواکی، 802 هزار و 705 نفر وارد مولداوی شده اند و همچنین دو میلیون و 852 هزار و 395 تن به روسیه و 802 هزار و 705 تن به بلاروس رفته اند.
    این آمار نشانده خروج از مرزهای مشترک است و ممکن است از کشوری که به آن وارد شده اند به کشورهای دیگر ازجمله آمریکا رفته باشند.
    شمار خارج شدگان برابر نیمی از جمعیت اوکراین است. برخی از این خارج شدگان به خبرنگارانی که سبب را از آنها پرسیده بودند گفته بودند که می دانند جنگ چه آسیب هایی وارد می کند و نمی خواستند کشته و زخمی شوند و یا گرسنه بمانند.
    بیشتر این بیست میلیون و 400 هزار نفر زن و کودک هستند و مردانی که خارج شده اند 18 تا 60 ساله هستند و گفته اند که نمی خواستند که به میدان جنگ بروند و پیش بینی کرده بودند که زود و یا دیر احضار به پیوستن به صفوف نظامیان می شوند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نقل از مجله روزنامک شماره 90 صفحه 10
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمریکا با استرداد رئیس جمهوری پیشین پرو به این کشور که متهم به فساد اداری و گرفتن رشوه شده است موافقت کرد

    
Toledo Manrique

بیستم ماه می 2023 اعلام شد که پلیس فدرال آمریکا Alejandro Toledo Manriqueرئیس جمهوری پیشین کشور پرو را به این کشور مسترد خواهد داشت تا در آنجا حضورا به اتهامات وارده پاسخ بگوید و در صورت اثبات جرم محاکمه و مجازات شود. وی از سال 2001 تا 2006 رئیس جمهوری پرو بود و چندی است که در کالیفرنیا زندگی می کند. اتهام وارده به او، گرفتن رشوه و فساد اداری است. میزان رشوه های داده شده به او حدود 20 میلیون دلار برآورد شده است که یک شرکت ساختمانی برزیلی پرداخت کرده تا کارهای مورد تقاضا به آن شرکت داده شود.
    در پی کشف موضوع و رسیدگی در محل، دستگاه قضایی کشور پرو از طریق پلیس بین المل درخواست استرداد او را از آمریکا کرد که دستگاه قضایی آمریکا پس از یک رسیدگی چند ماهه حُکم به استرداد او داد.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نقل از مجله روزنامک شماره 90
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
10 بار حبس ابد برای مردی که با راندن تعمدی کامیون به پیاده رو خیابان 8 تن را کشت ـ صدور حُکم 6 سال پس از وقوع جرم!

    
سیف‌الله صاحب‌اوف

سیف‌الله صاحب‌اوف، هوادار گروه «خلافت اسلامی»، که روز هالووين سال 2017 با راندن کاميونی در مسير ويژه دوچرخه سواران (حاشیه موازی پیاده رو) در منطقه مَنهتَن شهر نيويورک هشت نفر را کشت شش سال بعد ـ هجدهم ماه می 2023 (28 اردیبهشت 1401) به 10 بار حبس ابد و 260 سال زندان محکوم شد. محاکمه سیف الله در ماه مارس (یک ماه پیش از صدور حُکم) پایان یافته بود، ولی اکثریت هيئت منصفه با مجازات اعدام او موافقت نکرده بود.
    سیف‌الله صاحب‌اوف در جریان محاکمه از عمل خود ابراز ندامت نکرده بود. صاحب اوف 35 ساله و شهروند ازبکستان در جلسات محاکمه اش به کشتار مسلمان در مناطق مختلف اشاره کرده بود.
    صاحب اوف که چندی ساکن شهر نيويورک بود دوران حبس خود را که در تمامی عُمر خواهد بود در يک زندان شدیدا محافظت شده در استیت کلرادو بسر خواهد بُرد.
    در اين حمله کامیونیِ صاحب اوف که در 31 اکتبر 2017 روی داد پنج گردشگر آرژانتينی، دو آمريکايی و يک زن بلژيکی کشته و شماری دیگر، مجروح شدند.
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نقل از مجله روزنامک شماره 90
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یک بانوی مسلمان شهردار انتخابی پایتخت جمهوری گامبیا



    این بانوی مسلمان 52 ساله (عکس بالا) در ماه می 2023 (اردیبهشت 1402) برای دومین بار شهردار انتخابی شهر 500 هزار نفریِ بانجول پایتخت جمهوری گامبیا واقع در آفریقای غربی شد. در گامبیا شهرداران در انتخابات عمومی (نَه توسط شورای شهر) برگزیده می شوند. نام این بانو « روحی مالِک لووِ» است، دانشگاه دیده و بر زبان اگایسی مساط. وی تنها بانویی است که در گامبیا شهردار شده است (با رای ساکنان شهر).
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
    
    نقل از مجله روزنامک شماره 90
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 27 مي
  • 1096:   در اين روز در شهر ماينز Mainz آلمان (منطقه راين) 600 يهودي کشته شدند.
        
        
  • 1937:   پُلِ گُلدِن گِیت میان سانفرانسیکو و «مورین کاونتی» بر فراز دریا (خليج سانفرانسيسکو) آغاز بکار کرد. کار ساختن این پل 4 سال طول کشیده بود.
        
        
  • 1972:   ميان آمريكا و شوروي قرارداد محدود كردن توليد موشكهاي باليستيك امضاء شد.
        
        
  • 1960:   در ترکیه کودتای نظامی روی داد و جلال بایار برکنار شد.
        
        
  • 1986:   شِكل و رنگهاي پرچم اتحاديه ارپا به تصويب نمايندگان اين جامعه رسيد.
        
        
  • 1994:   Alexander Solzhenitsyn نويسنده روس، مولف چندين کتاب و صدها مقاله و ناخُرسند از وضعيت نظام کمونيستي شوروي، 3 سال پس از فروپاشي شوروي و 20 سال اقامت در خارج و عمدتا در آمريکا به وطن بازگشت. وي که در آگوست 2008 و در 90 سالگي درگذشت از برندگان جايزه نوبل در ادبيات است.
        
        
  • 2006:   زلزله جاوه (اندونزي) حدود 6 هزار تن را کشت و دهها هزار نفر ديگر را مجروح ساخت.
        
        
  • 2017:   Zbigniew Brzezinski سیاستمدار لهستانی تبار کانادایی ـ آمریکایی 27 ماه می 2017 و در 89 سالگی درگذشت. وی مشاور جیمی کارتر (خط دهنده به او) بود و شهرت دارد که با روسیه دشمنی قلبی داشت و گروه طالبان برای مبارزه با روسیه در افغانستان، طبق نظر او ایجاد شد و .... درباره برزینسکی و کارهای او مطالبی در این تاریخ آنلاین در روزهای سوم و 16 و 28 ژانویه، دهم مارس، 13 اپریل، 23 می، 8 ژوئن، 17 جولای، 18 سپتامبر و ششم نوامبر درج شده و در دسترس است.
        
        
  • نامه به مولف
    نامه تأمل برانگیز یک مخاطب از واگذاری پمپ بنزین دولتی خیابان دماوند و اختصاصی شدن آن ـ اموال دولتی متعلق به همه اتباع کشور است و ...
  •   یک مخاطب مطالب این آنلاین ـ تاریخ برای ایرانیان و سایر نوشته های مؤلف این تاریخ، که به اظهار خودش ساکن گلِندِل (شرق لُس آنجلس) است در نامه اي که ارديبهشت 1396 واصل شد، ضمن ارسال سه عکس از جایگاه قدیمی فروش بنزین در خیابان دماوند ـ معروف به پمپ بنزین قاسم آباد نوشته است: "من از کودکی در محله وحیدیه (شرق تهران)، در کوچه ای منشعب از خیابان نظام آباد زندگی می کردم. تا کلاس پنجم ابتدایی، در آن محله (ناحیه 9 آموزش و پرورش تهران) در دبستانی که نام شما (نوشیروان کیهانی زاده) بر تابلوی سردر آن بود و در نزدیکی باشگاه ورزشی دیهیم قرار داشت تحصیل می کردم. در آن زمان، دوره تحصیلات ابتدایی، 5 ساله شده بود. یک روز، مدیر مدرسه به کلاس ما (کلاس پنجم) آمد و خطاب به دانش آموزان گفت که به خاطر نام مدرسه هم که شده باشد باید با معدل خوب قبول شویم. صاحبِ نام مدرسه یک نویسنده مطالب فرهنگی و عضو شورای آموزش و پرورش است. باید درصد قبولی ما مخصوصا در امتحان نهایی خیلی بالا باشد.
         پدرم مکانیسین (مکانیک) اتومبیل بود و تقریبا هر روز ـ سوار بر دوچرخه به گاراژ محل کار او می رفتم. کلاس های مدرسه ما نیمه وقت بود (یک هفته؛ صبح و یک هفته؛ بعد از ظهر) و من فرصت رفتن پیش پدر را داشتم. در نزدیکی گاراژ محل کار پدرم، یک جایگاه دولتی فروش بنزین بود موسوم به پمپ بنزین قاسم آباد، که هنوز هم فعّال است و پدرم می گفت که پیش از تولّد من ساخته شده است و شاید در دوران حکومت مصدق و یا یکی ـ دو سال پس از او.
        من 54 ساله ام و از 24 سال پیش و چند سال پس از گرفتن لیسانس در رشتهِ علوم سیاسی از دانشگاه، در آمریکا زندگی می کنم و هر چند سال یک بار، سری هم به ایران می زنم. هر بار که به ایران می روم به محله وحیدیه سر می زنم تا یادی تازه شود. پدرم پیش از فوت، خانه اش را فروخته بود که اینک آپارتمان سازی شده و «دبستان دولتی نوشیروان کیهانی زاده» هم دیگر وجود ندارد و از ساختمان آن استفاده دیگری می شود. اما، هنوز بعضی از همکلاسی ها و همسایگان سابق همانجا هستند و دیدار تازه می کنیم.
        این بار ـ ژانویه 2017 (بهمن 1395) که به ایران رفتم، با تعجب دیدم که تابلوی جایگاه بنزین قاسم آباد عوض شده و تابلوی تازه حکایت می کند که این جایگاه قدیمیِ دولتی، خصوصی و طبق نوشته تابلو؛ «اختصاصی» شده است. تعجب کردم و قضیه را از چند دوست و همکلاسی دوران دانشگاه که هنوز باهم ارتباط داریم پرسیدم گفتند که شنیده اند دولت برخی از ساختمان های قدیمی اش ازجمله جایگاههای بنزین و ... را واگذار کرده است!. پرسیدم که آیا این واگذاری ها قبلا به تصویب مجلس رسیده است؟، و اگر رسیده باشد باید طبق قاعدهِ معاملات دولتی، آگهی مزایده منتشر کنند تا علاقه مندان شرکت کنند و به بالاترین پیشنهاد، داده شود. اموال دولت متعلق به همه مردم است و نمایندگان مردم هم به آسانی با فروش و یا واگذاری اموال دولتی موافقت نخواهند کرد. هنوز احکام حجت الاسلام صادق خلخالی قاضی دادگاه انقلاب فراموش نشده است. گفتند که اطلاع بیشتری ندارند. همین پاسخ سبب شد که قضیه را برایتان بنویسم تا درج کنید که فراموش نشود و ارباب تحقیق و پژوهش در فرصت مناسب آن را دنبال کنند. تابلوی پمپ بنزین قاسم آباد که حکایت از واگذاری آن می کند. از یکی از دوستان پرسیدم که آیا کسی در این زمینه به روزنامه ها نامه نوشته بود؟، گفت که بیشتر ساکنان تهران و کلان شهرها از روستا و شهرهای کوچک آمده اند، فرهنگ خودرا حفظ کرده اند، توی این مسائل نیستند و سر خود را با این کارها به درد نمی آورند.
        دوستم درست می گفت، چند روز پیش اسامی داوطلبان نامزدی پنجمین انتخابات شورای تهران، تجریش و شهرری را در وبسایت یک خبرگزاری داخلی خواندم، اسامی نامأنوس بود و عمدتا مرکّب (بیش از یک کلمه) که در قدیم و زمان پیدایش شناسنامه به روستائیان داده می شد.".
        
    عکس دریافتی از مخاطب نشان می دهد که جایگاه دولتی فروش بنزین در خیابان دماوند معروف به پمپ قاسم آباد، اختصاصی (غیر دولتی) شده است!



  • پيام‌هاي تازه
    پیام یک مخاطب درباره کاهش ارزش پول ملّی: طبق کلام خدا در قرآن و اصول قانون اساسی، دولت مکلّف به حفاظت از جان و مال مردم است ـ متن پیام
  •   پیامی طولانی که در زیر آمده است دیشب پنجم خرداد 1399 (25 ماه می 2020) واصل شد که به لحاظ اصل آزادی بیان و نظر درج می شود:
        
        " 64 ساله ام و مقیم موقت آمریکا. در وطن، درس حقوق قضایی خواندم و از سال سوم دانشکده، کارآموزی قضایی هم می کردم. سال 1357 در سال آخر دانشکده بودم. به محض اینکه انقلاب چرخش کامل اسلامی یافت به آن پیوستم و تا سه ـ چهار ماه پس از پیروزی انقلاب، در میان انقلابیون بودم. ما در دوران دبستان درس «قرآن و شرعیات» داشتیم، در دوره اول دبیرستان، همان درس، «تعلیمات دینی» عنوان داشت و در دوره دوم دبیرستان زیرعنوان «فقه». در همه این سه سطح تحصیلی، در این درس باید نمره بالا می آوردیم تا به کلاس بالاتر می رفتیم. دبستان ما دولتی بود. مدیر مدرسه هنگام نماز ما را به مسجد مجاور مدرسه می برد تا نماز بخوانیم. در نتیجه، همه ما با تعالیم و اخلاقیات اسلامی، عبادات، بسیاری از آیه های قرآن و فقه اسلامی از امر به معروف و نهی از منکر، احترام به مال مردم، چگونگی معاملات گرفته تا ازدواج و طلاق نه تنها آشنا شدیم بل که به ذهن سپردیم و مشتاق برقراری نظام اسلامی و همین اشتیاق و آرزو سبب شد که به انقلاب بپیوندم. قطعا همه مدرسه رفته های ایران، مانند من واقف بر اصول و تعالیم اسلام هستند و کلام الله مجید دارای ترجمه فارسی آیات آن را در خانه دارند. یک راهنمای قرآن هم در ایران انتشار یافته که با کمک آن می شود هر موردی را که بخواهند بیابند و بخوانند و سند قرار دهند. یک مورد کلام خداوند در تاکید تسلط فرد (یک انسان) بر جان و مال خودش است که این آیه قرآن در طول زمان جهانی شده و اصلی از اصول قانون اساسی هر کشور و هر اعلامیه و ضابطه جهانی حقوق انسان. این اصل در همه قوانین اساسی، مشابهت عبارتی دارد و آن این است: بزرگترین تکلیف دولت؛ حفاظت از جان و مال شهروندان است. در کشور ما که نظام اسلامی دارد، رئیس جمهور فعلا یک فقیه است که باید آن آیه ـ کلام خدا و تمامی دستورهای اسلام دقیقا و مو به مو رعایت و اجرا شود.
        تکلیف دولت در محافظت از جان و مال فقط محافظت در برابر دزد و آدمکش نیست. بیماری ها و ضعف جسمانی براثر سوء تغذیه و فقر هم می تواند باشد و همچنین نگرانی و اضطراب که روی روان و از این طریق روی جسم اثر می گذارد.
        در مورد مال؛ مشکلات اقتصادی بویژه تورم نیز ارزش دارایی افراد ازجمله سپرده های بانکی شان را که نتیجه زحمتکشی آنهاست و مایه امید و آرزوهایشان کاهش می دهد که نوعی از دست دادن دارایی و پس انداز است. از دست دادن، ازدست دادن است، نوع و چگونگی آن فرق نمی کند. اگر به نظرات دانشمندان و استادان علم اقتصاد رجوع کنیم می بینیم که همه آنها متفق القول گفته اند که ضعف مدیریت باعث مشکلات اقتصادی می شود که می توان با انتصاب مدیران بهتر و انساندوست و بیمناک از مجازات آخرت مسئله را حل کرد بدون اینکه بیش از این به دارایی مردم آسیب رسد. کسی که مال خود، نتیجه زحمتکشی اش را از دست دهد دچار غم و بیماری و کوتاه شدن عمر می شود که این نیز آسیب رسیدن به جان است و دولت مکلف است راه افتادن به چنین مسیری را ببندد. هر دولت باید به خود بگوید که «چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن»، نه از خزانه بانک مرکزی و افزایش حجم نقدینگی که به همین نسبت گرانی بیشتر می شود. علمای اقتصاد می گویند که تورم پول، قدرت خرید را با کاهش ارزش پول پایین می آورد که نوعی مالیات غیرمصوب است که هرکس به نسبت خرید و هزینه های روزمره باید غیر مستقیم و نامرئی به دولت بدهد. مالیات مصوب تنها از درآمدها و ثروت و آشگارا از خریدها گرفته می شود.
        «مهار تورم» باید در صدر برنامه های هر دولت باشد. باید معادل دخل، خرج کند و اگر خرج بالا رود مالیات بر درآمد ها را بالا ببرد و تعرفه بیشتر بر واردات نه چندان ضروری ببندد. در خبرها سخن از قاچاق علنی کالا، خرید 6000 هزار اتومبیل توسط یک خانم برای فروش گرانتر، یک زمین کم ارزش را به گرو بانک گذاشتن و هزار برابر آن پول گرفتن و پس ندادن، 4 برابرشدن بهای مسکن در طول یک سال و ... بود. اینها قابل قبول در یک نظام اسلامی نیست. اگر از میزان افزایش بهای خانه (افزوده) منهای نرخ تورم که نوشته اند 30 درصد است، 80 ـ 90 درصد مالیات بگیرند، معاملات مستغلات از دست دلالان و طمع کاران خارج می شود و به روال عادی برگشت می کند. بازی با مال مردم عملی غیر اسلامی است و نوعی خارج کردن پول از دست مردم. هرنوع خارج ساختن دارایی مردمی که حلال وار آن را کسب کرده اند از دست آنان، نقض تعالیم اسلام است (نقص تسلط فرد بر مال خود).
        در مورد مالیات به ذکر یک مثال اکتفا می کنم. پسر من 12 سال پیش یک کندو 3 اطاق خوابه به 200 هزار دلار خریده که طبق آخرین ارزشگذاری دولتی، شده است 211 هزار دلار (پس از 12 سال) و هر سال دو هزار و خرده ای دلار مالیات آن را داده است و اگر یک روز در پرداخت مالیات تأخیر داشته باشد باید جریمه بدهد و تا 12 درصد هم بهره دیرکرد بدهد. یک اتومبیل 6 ساله با خانمش مشترکا دارد که قیمت آن هر سال پایین آمده و امسال شده است ده هزار دلار، برایش قبض مالیاتی سالانه کمی بیش از 600 دلار آمده است. برای هر مبلغ خرید، باید همان لحظه شش درصد مالیات داد. پسرم سیگاری است، می گوید تا ده سال پیش، هر پاکت سیگار کمتر از یک دلار بود و حالا شده است 7 دلار. تفاوت آن، مالیات دولت.
        اگر مدیران خودمان در مدیریت اقتصاد کشور اشکالاتی دارند، بروند از خارج استخدام کنند. پیش از شهریور 1320 و پس از آن کارشناسان خارجی خزانه داری و بانک دولت را اداره می کردند. در همین آمریکا و در همین شهری که ما در آن زندگی می کنیم به هر بانک که بروی، رئیس و بیشتر کارکنانش هندی هستند. از دیدگاه من، بهانه تحریم آمریکا عذر بدتر از گناه است. ما نباید روی درآمد نفت حساب باز می کردیم. خواست خدا بود که فعلا بخشی از این درآمد را از دست بدهیم تا رو به راه شویم و بکار افتیم. هزینه دولت را باید مردم بدهند، به نسبت درآمدشان و بهره بردن از کشور. ویتنام بی نفت و معدن در جنگ 15 ساله با آمریکا ویران شده بود که روزنامه ها نوشته اند تا 5 سال دیگر (2025) اقتصاد نهم و یا دهم جهان خواهد بود. در همسایگی ما یک بازنشسته 70 ـ 80 ساله ایرانی با دخترش زندگی می کند که در شهریور 1395 آپارتمانش در تهران را به 300 میلیون تومان به برادرزاه مرحوم خانمش فروخته و در دیماه 1398 که به ایران رفته بود و همان ماه بازگشته است هر روز که اورا می بینم غمگین است و می گوید آپارتمان شده یک میلیارد تومان و سپرده اش در بانک ... و آزرویش که دوسه سال آخر زندگی را در وطن باشد و با آن پول زندگی کند از دست رفته است. با آن پول و گرفتن یک خدمتکار شش ماه هم نمی شود زندگی کرد. همه آن پول را باید بدهد و یک «یک اطاقه» رهن کند.".
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com