Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
1 سپتامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 1 سپتامبر
ايران
آگوست (امُرداد و شهریور) و وقوع چند رویداد نامطلوب برای ایرانیان در طول تاریخ ـ از پیروزی اسکندر تا براندازی مصدق و ...
ماه ميلادي آگوست ديروز به پايان رسيد. اگر تاريخ طولاني ایرانزمین را مرور كنيم مي بينيم که زمان وقوع بيشتر رويدادهاي منفی و شوم، ماه ميلادي آگوست (دهم امُرداد تا نهم ـ دهم شهريور) بوده است.
    چند مورد از اين رويدادها: تصرف ايران به دست اسكندر مقدونی در آگوست 330 پيش از ميلاد، شکست نظامي ايران از عثماني در 23 آگوست 1534 در چالدران، امضاء قرارداد تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ ميان انگلستان و روسيه در 31 آگوست 1907، امضاي قرارداد وثوق الدوله با انگلستان معروف به قولنامه فروش ايران در 9 آگوست 1919، ورود نيروهاي نظامی انگلستان و شوروی به ايران در 25 آگوست 1941 و سپس اشغال نظامي آن به مدت چهار سال، براندازي حكومت منتخب مردم در 19 آگوست 1953 (28 امُرداد 1332) که براندازي 28 امُرداد در عین حال ضربه ای به دمكراسي در تاريخ دو هزار و ششصد ساله آن بشمار آورده شده است، آتش زده شدن سينما رکس آبادان با 337 کشته در 19 آگوست 1978، روی کار آمدن شریف امامی در آگوست 1978 که بر همه کارهای میهنی ده ساله پیش از آن خط بطلان کشید و ایراندوستی ایرانیان را تضعیف کرد و .... شريف امامي عضو باشگاه ايران بود كه بيشتر اعضاي آن از فراماسيونرها (انگلوفيل) بودند، قتل محمدجواد باهنر [کرمانی] سومين نخست وزير جمهوري اسلامي و محمدعلي رجايي رئيس جمهور وقت نیز سی ام آگوست 1981 صورت گرفت.
    تاریخنگاران شوم ترین این رویدادهای منفی را تقسیم ایران میان روسیه و انگلستان نوشته اند مخصوصا که این رویداد یک سال پس از مشروطه شدن ایران صورت گرفت که پنجم آگوست 1906 تحقق یافته بود. بنابراین نگاهی داریم به آن رویداد شوم:
    سي و يکم آگوست 1907 ميلادي (در آن سال = نهم شهریور 1286) در شهر سن پترزبورگ پايتخت وقت امپراتوری روسیه قرارداد تقسيم كشور باستاني ايران و 13 قرن يك ابرقدرت، به دو منطقه اسما نفوذ (و در عمل ـ متعلقه) انگلستان و روسيه ميان اين دو قدرت برتری جو و استثمارگر اروپايي امضاء شد. فرانسه ـ دولتی از همین دست ـ براي رسيدن آن دو دولت به اين توافق ماهها تلاش و واسطه گري كرده بود. هدف پاریس، حل اختلافات استعماری روسيه و انگلستان بر سر ايران، افغانستان و تبت بود كه بدون رفع آن ایجاد ائتلاف نظامي آن سه قدرت به نام «تفاهم سه گانه» در برابر اتحاد مثلث آلمان، اتريش و ايتاليا که از سال 1882 شکل گرفته بود امكان پذير نبود. لندن و مسکو یک قرن بود که در آن سه سرزمین اصطکاک منافع داشتند. فرانسه از تنها ماندن در برابر آلمان وحشت كرده بود. اختلافهاي كشورهاي اروپايي نتيجه رقابتهاي استعماري آنها بود كه بالاخره به جنگ جهاني اول منجر شد. «ادوارد گري» وزير امور خارجه وقت انگلستان از حزب ليبرال همين نقشه را در سر داشت [تعیین مرز نفوذ دو دولت و خط ایست روسیه در ایران، افغانستان و تبت ـ دو همسایه هندوستان و آماده ساختن زمینه اتحاد دو قدرت در برابر قدرت در حال طلوع آلمانی تبارها] ولي از آنجا كه مردي مرموز بود منتظر شده بود كه فرانسه دست به ميانجيگري بزند تا انگلستان امتيازی قابل ملاحظه به روسيه ندهد. «پیوتر ستوليپين» نخست وزير وقت روسيه هم از قبل خواهان چنین معامله ای بود مخصوصا از آن بیم داشت که ناگهان یک ژنرال در ایران ـ نادرشاه شود و همه نقشه هارا برهم زند. وی از عقب راندن روس ها از قفقاز توسط نادر تا شمال داغستان آگاه بود و در دانشگاه یک رساله در این زمینه نوشته بود.
     ایزولسکی (وزیر امورخارجه روسیه از 1906 تا 1910) نیز که از مخالفان انقلاب مشروطیت ایران بود که یک سال پیش از آن به ثمر رسیده بود علاوه بر نگرانی از پیدایش یک نادر، بیم داشت که پارلمان ایران (مجلس) بالاخره یک ناسیونالیست ایرانی را نخست وزیر کند و این فرد مدعی قفقاز و منطقه فرارود شود، با افغانها کنفدراسیون تشکیل دهد و ایرانیان را به حرکت درآورد.
    تقسیم ایران، طبق فرمول تقسیم چین انجام شده بود زیرا که در چین همه قدرت های جهانی وقت و رقیب یکدیگر حضور داشتند. در هند، قدرت رقیب وجود نداشت و بنابراین، دولت لندن آن شبه قاره را تماما متعلقه خود کرده بود. در جهان عرب، عثمانی ایستاده بود و .... در ایران، دو قدرت ـ مسکو و لندن ـ حضور و در برابر هم بودند، لذا استقلال نیمبند آن [در منطقه حائل] باقی مانده بود.
     اندیشه تقسیم ایران به آگوست 1899 باز می گردد که دولت لندن، دیپلمات خود ـ «هنري مورتيمر دوراند» را که از سال 1894 در تهران بود مخفیانه به جنوب ایران ازجمله خوزستان فرستاده بود تا خط تقسیم را تعیین کند. این فرد قبلا خط تقسیم طوایف پشتون ـ میان هندِ انگلستان و قلمرو حکومت کابل را با هدف تضعیف قدرت این قبایل با تجزیه آنها که زمانی دهلی را تصرف کرده بودند ترسیم کرده بود که مسئله آفرین شده و عملیات نظامی 11 سال اخیر نتیجه همان است که دارد عنصر تازه ای وارد آن می شود. اسماعیل خان ـ امیر هرات و تاجیک بزرگ (پارسی) دو هفته پیش اعلام کرد که می خواهد نیروهای مجاهدین (عمدتا تاجیک) را فعال کند و در افغانستان برجای «ناتو» بنشاند که قصد خروج از اینجا را دارد. مجاهدان بودند که روسیه را مجبور به ترک افغانستان کردند. اسماعیل خان بمانند «احمدشاه مسعود» از هواداران ایجاد جامعه مشترک المنافع ایرانی تبارها [فرمول کوروش بزرگ] است.
    دولت روسیه که در 1904 در خاور دور از ژاپن شکست نظامی خورده و انقلاب توده های روس در سال 1905 روحیه اش را تضعیف کرده بود و نگران ازدست رفتن منطقه فرارود [اصطلاحا؛ آسیای مرکزی] بود که آن را با استفاده از ضعف و بی خبری دولت تهران در نیمه دوم قرن نوزدهم تصرف کرده بود و لذا، به این لحاظ هم آمادگی حل اختلافات خود با انگلستان را داشت.
    «الکساندر ایزولسکی» وزیر امور خارجه وقت روسیه و «سِر آرتور نیکلسون» امیرزاده انگلیسی و سفیر این کشور در روسیه [وبعدا معاون دائمی وزارت امورخارجه دولت لندن] پیش نویس قرارداد (تفاهم = سارش مثلث) مرکب از روسیه، انگلستان و فرانسه را تهیه کرده بودند و منتظر حل اختلافات طولانی دو امپراتوری بر سر ایران، افغانستان [که از تجزیه ایران به دست انگلستان به وجود آمده بود] و تبت در نشست سن پترزبورگ بودند تا امضاء شود تا در برابر قدرت آلمانی تبارها (آلمان و اتریش) و ایتالیا تنها نمانند ـ آلمان با دادن کمک نظامی به بوئرها در افریقای جنوبی معارضه با استعمار انگلستان را آغاز کرده بود و همنژاد بودن ایرانیان و ژرمن هارا تبلیغ می کرد.
    «هنري مورتيمر دوراند» که از سال 1894 تا سال 1903 وزير مختار دولت انگلستان در تهران بود در پاییز 1899 خطوط آن منطقه از ایران را که لازم بود به هرترتیب در کنترل دولت لندن باشد تا هندوستانش از خطر تعرض در امان بماند ترسیم کرده بود. دوراند قبلا خط مرزي دو هزار و ششصد كيلومتري ميان افغانستان و هندوستانِ انگلستان (پاكستان امروز) را ترسیم كرده و آن را در سال 1893 به عبدالرحمان خان ـ امير كابل قبولانده بود كه از قرن بيستم تاكنون منشأ فتنه، اختلافات و مسائل متعدد بوده است و ازجمله مسئله جاری القاعده و طالبان، مشکل منطقه وزیرستان، مسئله کشمیر و .... «دوراند» با ترسیم مرز افغانستان و هندوستان، تعمدا 29 میلیون پشتون را از افغانستان جدا و به هندوستان داد که اینک در پاکستان زندگی می کنند [پاتان خوانده می شوند] و در دهه 1960 نزدیک بود بر سر آنان میان افغانستان و پاکستان جنگ درگیر شود. [افغانستان از ایجاد کشور پختونستان مرکب از پاتان های پاکستان حمایت کرده بود و هنوز این تفّکر باقی است].
    طبق سازشنامه سن پترزبورگ، علاوه بر تقسيم ايران؛ افغانستان رسما تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت تا مطمئن باشد كه هندوستان (همه شبه قاره) را از دستش خارج نخواهند ساخت و تبت نيز به چين داده شد كه در آن زمان خود عملا تحت سلطه قدرتهاي اروپايي، ژاپن و آمريكا بود و فقط اسماً استقلال داشت. این سازشنامه سریعا به اجرا درآمد و دو قدرت در مناطق نفوذ در ایران نیروی نظامی مستقر کردند.
    در آن زمان در ايران، شاه [محمدعلي شاه قاجار] به روسيه، و مجلس [پارلمان] كه از عمر آن يك سال بيشتر نمي گذشت به انگلستان نزديك بود. باوجوداین، مجلس پس از دریافت نسخه ای از موافقتنامه دو دولت، آن را فورا ردّ کرد و علی اصغرخان اتابك نخست وزير وقت هنگام خروج از مجلس (میدان بهارستان) ترور شد.
     انگلستان بدون اعتناء به تصميم مجلس، در منطقه نفوذ خود به مركزيت كرمان، به دست ژنرال پرسي سايكس كه «برای ما ایرانیان» تاریخ هم نوشته است و سالها دانشجویان مجبور بودند که از کتاب او به عنوان مأخذ نقل کنند!! يك واحد نظامي به نام «اس. پي. آر= ساوت پرشیان رایفلز» ايجاد كرد و روسيه نيز در منطقه نفوذ خويش واحد قزاق به وجود آورد و به دولت تهران اخطار كرد كه «مورگان شوستر» آمريكايي خزانه كل ايران را كه به توصيه رئيس جمهوري وقت آمريكا براي اصلاح ماليه ايران اعزام شده بود بركنار كند.
    اوضاع بر همين منوال بود تا اينكه در اکتبر 1917 در روسيه انقلاب شد و دولت انقلاب از «تفاهم مثلث» و جنگ جهانی اول خارج شد. انگلستان از فرصت به دست آمده [خروج روسیه از رقابت های استعماری، لغو یکجانبه سازشنامه سن پترزبورک از سوی شخص لنین و درگیری دولت انقلاب با مسائل متعدد و ازجمله جنگ داخلی و ...] استفاده كرد و در صدد برآمد كه ايران را تماما تحت الحمايه خود کند. لنين همه دعاوي روسيه نسبت به ايران لغو كرده و تماميت و حاکمیت ملی ايران را به رسميت شناخته بود.
    انگلستان كه قبلا انحصارا امتياز نفت ايران را به دست آورده و بسياري از رجال را مطيع و گوش به فرمان خود ساخته و در دست داشت از تصميم تحت الحمایه کردن ایران دست نكشيد. وثوق الدوله نخست وزير وقت و دو تن از وزيرانش كه براي قبول تحت الحمايگي انگلستان رشوه نقدي كلاني گرفته بودند با اين امر كه به قرارداد 1919 معروف است موافقت كردند.
    در دهم ژانويه سال 1920 ايران به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد و چون انگلستان، ديگر راهي جز پذيرفتن حاكميت ايران نداشت، براي ادامه سلطه خود به طريق ديگر متوسل شد و سرتيپ رضاخان سوادکوهی [پهلوی] را كه دست پرورده افسران روس بود و پس از خروج قزاقخانه ها از دست روسها به فرماندهي تيپ قزاق منصوب شده بود تشويق و حمايت كرد تا دست به كودتا بزند و اين عمل 20 فوريه 1921 صورت گرفت.
    دولت انگلستان به اين هم قانع نشد و براي اين كه در برابر گامهاي بعدي لنين غافلگير نشود ايران، تركيه و افغانستان را به درپيش گرفتن روشهاي ناسيوناليستي (در برابر روش انترناسيوناليستي مسكو) و ايجاد دوستي و برنامه هاي ديد و بازديد ميان خود تشويق كرد كه مسكو هم بيكار نماند و با افغانستان قرارداد عدم تجاوز و بي طرفي امضا كرد. انگلستان براي تثبيت امتياز نفت، دولت رضاشاه را وادار به امضاي قرارداد 28 ماه می 1933 (تمدید امتیاز نفت) كرد كه بعدا ایرانیان به رهبري دكتر مصدق آن را لغو و صنعت نفت خودرا ملي كردند كه پس از براندازي 28 امرداد دوباره نفت ايران عملا در اختيار خارجي قرار گرفت و .... رضاشاه که تفکر ناسیونالیستی و خارج کردن از نفوذ دولت لندن را داشت پس از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان متمایل به او شد، تماس های محرمانه میان او و هیتلر و موسولینی (ایتالیا) برقرار، ایران با کمک موسولینی دارای یک ناوگان نسبتا نیرومند شد و این ناوگان به اخراج انگلیسی ها از خلیج فارس دست زد، خانه نشین کردن رجال آنگلوفیل آغاز، دکتر متین دفتری ناسیونالیست نخست وزیر شد که هیتلر در آستانه تابستان 1941 (1320 هجری) مرتکب یک اشتباه نظامی شد و آن تعرض به روسیه بود ـ همان اشتباهی را که ناپلئون مرتکب شده بود. پیشروی آلمان ها در خاک روسیه و احتمال حمله نظامی ایران به قفقاز سبب اشغال نظامی ایران از طریق خریدن چند نظامی و دولتمرد ایران و برکناری رضاشاه گردید و همه رشته ها دوباره پنبه شد.
    نفوذ قدرت ها در ایران در دوران دو پهلوی هم بمانند قاجارها عمدتا از طریق مقامات پایین تر از شاه صورت می گرفت. مروری بر زندگانی این رجال حقایق را روشن می سازد، ازجمله فعالیت های سیّد ضیاء طباطبایی یزدی که اتفاقا در آگوست (30آگست 1969) و در 80 سالگی درگذشت. بازی های هفته آخر آگوست 1941 که منجر به اشغال نظامی ایران شد توسط همان مقامات عامل ـ دست نشانده ـ صورت گرفت که یک تئاتر، تئاتری همتراز فروپاشی شوروی بود. علی منصور در آگوست 1941 (هفته آخر) و همزمان با گذشتن نظامیان روس و انگلستان از مرز ایران، از نخست وزیری کناره گیری کرد! (که هیچ فردی در چنان وضعیتی نمی کند) و [ظاهرا!] جز فروغی هیچکس حاضر به قبول نخست وزیری نشد.!. 27 آگوست آن سال (5 شهريور 1320) و در اجراي گام به گام طرح (از پيش تهيه شده) توطئه، محمدعلي فروغي كابينه خودرا تشكيل داد كه در آن سرلشكر احمد نخجوان كه از پيش در نظر گرفته شده بود و بايد بدون اطلاع و تصويب رضاشاه (فرمانده کل نیروهای مسلح)، دستور ترك مقاومت و مرخص كردن سربازان را مي داد كفيل وزارت جنگ شد. از همين روز، محمدعلي فروغي كه سالها با رضاشاه اختلاف نظر داشت و شش سال تمام مورد بي مهري کامل دربار و خانه نشین بود مذاكرات خودرا با نمايندگان لندن و مسکو آغاز كرد. نهم شهريور (31 آگوست) رضاشاه پس از اطلاع از مرخص شدن سربازان پادگانها، اين عمل را يك خيانت بزرگ به وطن خواند و در سعد آباد در برابر مقامات نظامي و غير نظامي، سرلشكر احمد نخجوان و سرتيپ علي رياضي (مسئولان مرخص كردن خائنانه افراد پادگانها در زمان تعرض خارجی)را تا مي توانست با عصاي خود كتك زد، پاگون های آنان را پاره كرد و به زندان فرستاد تا در دادگاه صحرائي زمان جنگ محاكمه شوند که روز بعد به او خبر دادند که دولت لندن خواستار کناره گیری و تبعید اوست و فروغی تسلیم این نظر شده است و .... با وجود این، خلبانان نیروی هوایی و برغم مخالفت فرمانده این نیرو، تا آخرین قطره بنزین از آسمان ایران دفاع کردند.
    
Izvolsky (چپ) و Nicolson (راست)


    
Pyotr Stolypin


    
Sir Percy Sykes


    
اتابک


    
محمدعلي فروغي


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زلزله مرگبار قزوين و ... ـ 39 سال پيش از آن و در همان روز يک زمين لرزه با 140 هزار کشته در ژاپن روي داده بود
ساعت 11 بعد از ظهر يکم سپتامبر 1962 (دهم شهريور 1341) زمين لرزه شديدي در منطقه بوئين زهراي قزوين روي داد كه تهران را هم به لرزه درآورد. تلفات اين زمين لرزه را ده تا بيست هزار كشته گزارش كرده اند. 40 سال بعد بار ديگر زلزله سختي در همان محل روي داد كه باز هم تلفات داشت، ولي به مراتب كمتر. در شهريور 1389 (دهه آخر آگوست 1962) هم زلزله اي در منطقه دامغان روي داد که شهر تهران نيز تکان خورد. اين زمين لرزه تلفات سنگين نداشت. بوئين زهرا در غرب تهران و دامغان در شرق پایتخت قرار گرفته است.
    يكم سپتامبر 1923 (39سال پيش از زلزله قزوين و در همان روز و همان ساعات) يك زمين لرزه شديد ژاپن را تكان داده بود كه بر اثر آن، تنها در مناطق توكيو و يوكوهاما بيش از يكصد هزار تن كشته شده بودند. طبق برخي گزارش ها، تلفات اين زلزله ژاپن 140 هزار کشته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
راین Rayen شهر باستانی ایران که در دهه 1320 مطابق فرضیه افلاتون برای خود مدیر انتخاب کرد ـ نگاهي به تاريخ راين و طرح هايي که اجرا نشدند
مهندس غلامحسن محمودي
در دهه نخست شهریور 1324 (دهه آخر آگوست 1945) که اخبار مربوط به تسلیم شدن ژاپن، آمار تلفات سنگین بمباران اتمی این کشور و پایان یافتن جنگ جهانی دوم در همه جبهه ها، تصرف بخشی از مَنچوری و شمال شبه جزیره کره و جزایر کوریل توسط ارتش روسیه سایر اخبار داخله و خارجه را تحت الشعاع خود قرار داده بود و دولت تهران خواستار خروج هرچه زودتر نیروهای نظامی روسیه، انگلستان و آمریکا از ایران شده بود و دولت آمریکا قول داده بود نظامیان خودرا تا دی ماه آن سال از ایران خارج سازد، مردم رایِن Rayen ـ واقع در جنوب شرقی شهر کرمان ـ در اعتراض به تصمیم اداره کل غلّه و نان به خارج ساختن دویست تُن غلّه از این منطقه و نیز ناپدید شدن جزوه های خطیِ چندصد ساله قرآن مجید از حُسینیه (نمازخانهِ اصطلاحا؛ پایین شهر، متّصل به باغ مزار و نه چندان دور از حمّام عمومیِ میرزا غیاث الدین که ویرانه آن هنوز باقی است) و موارد دیگر، در یک رأی گیری که در محل دبستان آن شهر کوچکِ باستاني شانزده هزارنفري به عمل آمده بود برای اداره منطقه خود «مدیر» انتخاب کردند و جریان را به استاندار کرمان و نیز نخست وزیر وقت (محسن صدر) اطلاع دادند. این نخستین بار بود که یک ناحیه محدود در کشور، برای اداره امور داخلی خود (به روش انتخاب شهردار ـ نَه، بخشدار و فرماندار) مدیر انتخابی تعیین کرده بود.
     استاندار کرمان که با کار انجام شده ای روبرو شده بود به مدیر انتخابی حُکم «کَدخُدایی» داد که ساکنان محل حُکم را نپذیرفتند و گفتند که کدخدا اختصاص به روستای کم جمعیت دارد نه راین که شهری است تاریخی با چندین هزار جمعیت. استاندار وقت در پاسخ، استدلال کرد که نه تنها روستاها، بلکه شهرهای در سطح راین در زمان ساسانیان و بویژه عهد انوشیروان دادگر کدخدای انتخابی داشته اند و دادن عنوان کدخدا به مدیر انتخابی راین نباید تعجب داشته داشته باشد، کدخدا مقامی بالاتر از عنوان دِهدار است که به منتخب روستا داده می شود. [فاصله هوایی راین از شهر کرمان 70 کیلومتر است و راه زمینی کنونی آن به سبب تغییر مسیر و انتقال!! به جاده بَم ـ کرمان، 90 و چند کیلومتر، که اگر راه پیشین و چند هزار ساله آن ـ راه گُدار گودِر مرمّت شود همان 70 کیلومتر خواهد بود.].
    این جرّ و بحث تا پایان دوره چهار ساله مدیریت آن فرد (متوفی در 79 سالگی در سال 1363) ادامه داشت و پس از آن دوره، رایِن دارای شهردار انتخابی شد که معروفترین این شهرداران، افلاتون میرحسینی بود.
    مدیر انتخابیِ شهریور 1324 راین یک معمار کرمانیِ کارشناس ابنیه باستانی بود که پس از نقل مکان به تهران برای دانشجویان رشته معماری دانشکده هنرهای زیبا ـ دانشگاه تهران سخنرانی آموزشي می کرد. این معمار کرمانی پس از اشغال نظامی ایران در جریان جنگ جهانی دوم و کمبود خواروبار و وجود بیماری و ناامنی در شهرهای بزرگ ازجمله کرمان، موقتا به راین نقل مکان کرده بود. از آنجا که پیش از انتخاباتِ ـ اصطلاحا خودجوشِ ِ راین در شهریور 1324، شرط شده بود که مدیر انتخابی تقاضای دستمزد نکند، هزینه اداری نداشته و حتی هزینه مکاتبات و مقرّ (دفتر) خودرا هم بر عهده بگیرد و این مدیریت مطلقاً رایگان باشد و ایجاد هزینه برای مردم نکند، مدیر انتخابی در خانه خود تالاری زیبا و نه چندان بزرگ به وجود آورد تا جلسات در آنجا منعقد شوند. وی پس از تَرک راین این ساختمان را برای چند سال به اداره پست و تلگراف شهر اجاره داد. [بعدا یکی از چهار فرزند این معمار به آمریکا مهاجرت کرد، دیگری مهندس سازمان ثبت اسناد شد، یک دخترش کارمند دانشکده پزشکی دانشگاه تهران و دختر دیگرش به خواست شوهر؛ خانه داری پیشه کرد.].
    و اما درباره راین؛ این شهرکِ بسیار قدیمی در دامنه کوه هزار و در سر راه جیرفت به کرمان و بندرعباس واقع شده است ـ یک راه 3 هزار ساله که اسکندر مقدونی و نادرشاه هم در بازگشت از هندوستان از همان راه عبور کردند (راه معروف به معروف به گُدار گودِر). گردشگران اروپایی از زمان صفویه تا کنون راین را ـ یکی از مناطق خوش آب و هوای جهان توصیف کرده اند.
    در کتاب های تاریخ ویژه ارتش و جنگ (تاريخ نظامی) آمده است که صنعت گران راین در عهد ساسانیان برای ارتش ایران شمشیر، نیزه، زوبین و زره می ساختند. [سوارنظام زره پوش ساسانیان معروف به ا َسواران که بارها ارتش امپراتوری روم را درهم شکست شهرت جهانی دارد. قرار بود در میدان مرکزی راین یک مجسمه سوارنظام زره پوش ساسانی قرارداده شود که ظاهرا به علت کمبود بودجه جهت ساخت آن، یک مجسمه ِ آماده دیگر در آنجا قرار داده شده است.]. پرورش اسب و قاطر نیز در ناحیه راین برای فروش به ارتش یک پیشه دیگر بود. صنعت شمشیر سازی راین از قرن دوازدهم هجری خورشیدی به تدریج تبدیل به چاقوسازی، و ساخت بیل و کلنگ و ابزار کار شد. در دوران حکومت مصدق که ایران زیر تحریم دولت لندن بود یک صنعتگر راینی به نام ماشاالله هدایتی با کوره، چکش و سوهان، وسایل یدکی برای جنگ افزارهای ارتش از جمله تیربار می ساخت. اَرگ های راین (دژهای نظامی و قلعه های دفاعی) که یکی از آنها تقریبا به همان صورت اولیه پابرجاست و آثار دژ دیگر باقیست، شهرت جهانی دارند. در دهه 1340 قرار بود یک گُردان از نیروهای ویژه ارتش (کماندو) در راین مستقر شود که عملی نشد. جهانگَردان خارجی از آسیاب های آبی راین که در مسیر آب کوه قرار گرفته بودند و مهندسی پیشرفته ایران باستان را متجلّی می کردند تعریف ها کرده اند. این آسیاب ها بر پایه فنون چرخ دنده و نیروی آب (عِِلم مکانیک) ساخته شده بودند که تا دهه 1340 از آنها بهره برداری می شد. در عهد قدیم راین به لحاظ صنعت نخ ریسی و پارچه بافی نیز شهرت داشت. گفته اند که راینی ها بودند که چرخ ریسندگی دستی و به اصطلاح خودشان «چَرخو» را اختراع کردند که تا دهه 1340 در هر خانه ای وجود داشت. آبشار راين در دل کوه هَزار نيز شهرت جهاني دارد.
    پس از افتادن کرمان به دست عرب مسلمان، یک واحد نظامی عرب «راین» را مورد حمله قرار داد ولی موفق به تصرف آن نشد و بناچار در محلی ـ چندین فرسنگ دورتر از راین مستقر شد که بعدا نام قریة العرب بر این محل گذاردند ولی بیشتر کرمانی ها آن را «دِه تازیان» می خوانند. طبق اسناد تاریخی، شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي ـ در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه ـ به تصرف عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مؤلف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است. هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ آخرین شاه ساساني ـ زنده و در شهر مَرو بود كه وي نيز در همين سال و در همان منطقه ترور شد. «مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت (زرتشتیانیسم) تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان خيمه زدند و مستقر شدند (كه بعدا معروف به قنات غَسّان شد زیراکه یک فرمانده دیگر و او هم عرب و به نام غسّان به آبادان کردن آن روستا و ساخت مسجد در آن اقدام کرد و روستا به نام او معروف شده است.) روستایِ «قنات غسان» به نسبت جمعیت، بیش از هر ناحیه دیگر در جهان اسلام دارای مسجد است. این روستا در نزدیکی ماهان قرار دارد. با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني استان كرمان که از دوران هخامنشیان تا 3 ـ 4 دهه پیش تا ساحل خلیج فارس و دریای عُمّان امتداد داشت تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و پشت به كوه هزار دارد.
    راین که زمانی چنارها، درختان تنومند گردو و توت آن معروفیت داشت در طول تاریخ خود شاهد چند جنگ بزرگ بود از جمله نبرد دو دسته از نیروهای آلتائیک (تُرک زبانان) که بر سر حکومت و سُلطه برکرمان با هم جنگیدند و این جنگ در جلگه راین صورت گرفت. یعقوب لیث صفّار ـ قهرمان ملی ایرانیان ـ در پاییز سال 868 میلادی و پیش از اخراج عرب از شهر کرمان، یک توقف چند روزه در راین داشت. یعقوب پس از آزادکردن شهر کرمان بود که اعلام کرد به زبانی که او نمی فهمد (عربی) مکاتبه نشود و زبان پارسی دوباره جان گرفت و به دو قرن بی خبری از وضعیت ایرانیان که نانوشته باقی مانده و جزئیات آن هنوز به درستی روشن نیست پایان داده شد.
    ماجرای حمله شبانه چهار ژاندارم کرمانی از افراد پاسگاه «نِی بید» به یک تیپ هندی ـ انگلیسی در شهریور 1320 در جلگه راین که میان دو کوه گَلَکی و عسکرو (اینک ایستگاه راه آهن راین) چادر زده بودند معروف است. لشکر هفت پیاده کرمان مستقر در پادگان سرآسیاب ـ یکی از دو واحد نظامی ایران بود که بخشنامه نخجوان ـ ضرغامی را برای مرخص کردن سربازان وظیفه نپذیرفته بود و استدلال کرده بود که فاقد امضای فرمانده کل قوا است و به این جهت تیپ اعزامی دولت لندن از هند به کرمان (از طریق زاهدان)، با تغییر مسیر از تَهرود در جلگه راین متوقف شده بود که شبانه هدف شبیخون آن چهار ژاندارم سوار قرار گرفت و برخی از چادرهای آن به آتش کشیده شد. این چهار ژاندارم تا پایان جنگ جهانی دوم و صدور بخشنامه عفو عمومی در کوه هزار و دامنه ها و درّه های جنوب آن به سر بردند و تلاش متفقین برای دستگیری آنان به جایی نرسید زیرا که دائما در حال تغییردادن مکان بودند و سلیمانی های رابُر از آنان که گویا رابُری بودند [همان ناحیه ای که سردار قاسم سلیمانی در آنجا به دنیا آمده است] حمایت می کردند. قهرمانی این 4 ژاندارم دهها سال به صورت افسانه درآمده بود و قرار بود که یک فیلم سینمایی در این زمینه تهیه شود.
    درباره راین نوشته اند که زنان این منطقه تا همین دهه های اخیر چادر سفید و یا گلدار بسر می کردند و از چادر مشکی در اینجا خبری نبود. در جریان عقدکنان نیز عروس ها چادر سفید به سر می کردند تا نشان دهند که با چادر سفید به خانه شوهر می روند و با کفن سفید (مَرگ) از آنجا خارج می شوند.
    در روستاهای راین از عهد باستان سبک معماری خاصی به کار برده می شد که هنوز آثار آن مشاهده می شود و به آن، سبک «طاق کسری» گویند که مرکب از یک طاق بدون دَر و در طرفین آن دو یا چهار اتاق است. اعضای خانواده از طاقِ بدون دَر (اصطلاحا صفه) برای نشستن گرد هم و خوردن غذا استفاده می کنند و هنگام خواب به اتاق ها می روند. گفته شده است که یک تاجر راینی به نام خواجهِ بزرگ (خواجه محمود) از مشوّقان این نوع خانه سازی بود و صفه او که حدود به دو قرن عُمر دارد همچنان باقی است. ساباط های راین که شنیده شده است اثری از آنها باقی نیست مشهور بودند و استادان جامعه شناسی در دروس خود به آنها به لحاظ تحکیم خانواده (فامیل) اشاره و استناد می کردند زیراکه اعضای یک فامیل که در دو سوی کوچه خانه داشتند، ساباط ها را می ساختند تا رفت و آمدشان از بالای کوچه باشد و از سالن ساخته شده برفراز کوچه (ساباط) برای مهمانی و گردهمایی فامیل استفاده می کردند. معروف ترین این ساباط های راین، ساباط خواجه ای ها بود که تا نیمه دهه 1340 پابرجا بود.
    از آنجا که راین دارای آب و هوایی خوش است و دارای باغهای میوه و در دامنه کوه، در دوران پهلوی یکم ثروتمندان کرمان به ساختن باغ و خانه ییلاقی در این شهر کوچک و باستانی تشویق شده بودند و چند ثروتمند زرتشتی (کیانیان و سروشیان) و دیگران از جمله عامری های بَمی و محمد ارجمند کرمانی در شهرک راین خانه و باغ ساختند و سرمایه گذاری کردند.
    شهرت راین از عهد باستان به سنگ مرمر ویژه آن هم بوده است که سبزرنگ است. از این سنگ ها در بناهای دوردست از جمله عمارت «تاج محل» هند که کار ساختن آن در ژانویه 1653 پایان یافت نیز استفاده شده است. این مرمرها با شتر و از طریق قندهار به هند انتقال داده شده بود. در آن زمان و تا نیمه قرن نوزدهم، افغانستان بخشی از ایران بود. افغانستان نامی است که انگلیسی ها بر ایران خاوری گذارده اند. پس از این جداسازی (تجزیه)، چند خانوار از سیستان خاوری (افغانستان) به راین نقل مکان کردند و اینجارا محل سکونت دائمی خود قرار دادند. در دهه 1350 بررسی هایی به منظور کشف اورانیوم نیز در منطقه راین صورت گرفت.
    شهرت دیگر راین بخاطر آب معدنی و نیمه گرم آن، معروف به آبِ گَزگGazg بود. چشمه این آب در چند کیلومتری شمال راین و در دامنه کوه قرار داشت. در این منطقه از صدها سال پیش حوضچه هایی مُسقّف ساخته شده بود و در کنار این حوضچه ها، یک اقامتگاه همگانی زیبا (به صورت مُتِل های امروز) و محلی برای صرف ناهار در زیر یک چنار بزرگ. جالب اینجاست که استفاده از این اقامتگاه و حوضچه ها مطلقا رایگان بود. این آب معدنی خواص درمانی بسیار داشت که مورد تائید پزشکان اروپایی هم قرار گرفته بود. قرار بود در این محل یک هتل بزرگ ساخته شود زیرا که از گوشه و کنار کشور برای استفاده از این آب معدنی به آنجا می رفتند ولی پس از انقلاب و آزاد شدن حفر چاه عمیق در آن منطقه (جلگه راین)، چشمه آب معدنی گَزگ که یک روستای بزرگ به همان نام را نیز آبیاری می کرد، خشک شده است.
    در سده دوازدهم هجری شمسی در راین مردی بنام میرزا غیاث الدین زندگی می کرد که ابتکارات جالبی از خود برجای گذارده است از جمله ایجاد یک روستا بنام نظام آباد. وی مقرر داشته بود که سهمی از این روستا به هر طفل ذکور (پسر) که در خانواده (فامیل) او به دنیا می آید داده شود و نام نظام آباد نیز به همین دلیل است یعنی تقسیم آن طبق ضابطه ای که او تنظیم کرده است. میرزا غیاث الدین یک حمام عمومی رایگان نیز در راین تأسیس کرده بود. حسینیه ای که جزوات خطی قرآن در آن قرار داشت و از این جزوات دیگر اثری نیست در نزدیکی همین حمام قرار دارد که اینک نوسازی شده است، ولی از حمام تنها ویرانه ای باقی مانده است. نقشه ساخت حمام میرزا غیاث الدین که هنوز هم می شود آن را بازسازی کرد مطابق حمام گنج علی خان کرمان است..
    همچنانکه که در بالا آمده است، آسیاب های آبی راین نیز شهرت تاریخی و فنّی داشتند. این آسیاب ها در مسیرِ نهرِ معروف به آبِ کوه قرار گرفته بودند و این آب در سراشیبی درجریان است. این سراشیبی ـ ساخت آسیاب هارا تسهیل کرده بود و فشار آب که وارد چاه نسبتا عمیق آسیاب می شد، با فشار بیشتری از مجرای پایین خارج می شد و با برخورد به پرّه های چرخ متصل به سنگ آسیاب، این سنگ سنگین و بزرگ را به حرکت در می آورد و دانه های غله که میان سنگ گَردان و سنگ ثابتِ زیرین قرار می گرفت به آرد تبدیل می شد. دانه ها با یک مکانیسم جالب به میان دو سنگ ریخته می شد و آرد حاصل نیز با مکانیسم دیگری به مخزن می ریخت. این اختراع ایرانیان عهد باستان پایه فنون معروف به «چرخ دنده» کنونی قرار گرفته است. مجرای پایینی چاه آسیاب طوری ساخته شده بود که می شد از داخل آسیاب و برحسب نیاز به سرعت چرخش سنگ، آن را تنظیم و کنترل کرد که یک پیشرفت علمی و فنی ایران باستان را نشان می داد. با این ردیف آسیاب که هرکدام به نام بانی آن خوانده می شد، غلّه محصول منطقه راین به صورت آرد به مناطق دیگر نقل و فروخته می شد. به گفته یک شاهد عینی، در راین از این آسیاب ها که برای تماشاگر می توانستند جالب باشند و پیشرفت فنی ایرانیان قدیم را منعکس کنند، دیگر اثری دیده نمی شود و بر روی کامل ترین و زیباترین آنها که پایین تر از همه قرار داشت یک خانه بنا شده است!.
    در اوایل دهه 1350 مطالعاتی صورت گرفت تا به سبک «کامیونیتی کالج» منطقه «تایدواتِر» آمریکا واقع در «هَمتون رودز» یک کالج دو ساله در راین ایجاد شود که چهار رشته داشته باشد: رشته تربیت مکانیسیَن اتومبیل، رشته رانندگی تریلر (کامیون بزرگ)، رشته باغداری و رشته دامداری بویژه مرغداری. قرار بود طویلهِ سردار در راین که همچنان باقی مانده و قابلیت نوسازی دارد برای کار عملی دانشجویان رشته دام پروری ضمیمه این کالج شود. دلیل دوساله قراردادن این کالج این بود که فارغ التحصیلان آن نخواهند با دردست داشتن کاغذِ لیسانس، کارمند دولت و پشت میزنشین شوند. تعقیب این بررسی پس از تغییر نظام حکومتی متوقف شد و همچنین یک بررسی قدیمی تر برای ساختن مجتمع هایی جهت سکونت بازنشستگان و سالمندان و نیز هتل های توریستی در راین. راين اينک داراي دانشگاه است. مورخان و کتاب نویسان قرون وسطی و جدید «راین» را منطقه ای به دست داده اند که طول عُمر مردم آن نسبت به نقاط دیگر بیشتر است. به همين سبب، در سال 1354 قرار بود که يک خانه 400 نفري سالمندان در راين ايجاد شود که اين هم عملي نشد. راين داراي ايستگاه راه آهن است. در راين و داخل شهر چند تپه وجود دارد که بر فراز يکي از آنها يک رستورانِ باشگاه مانند ساخته شده و عروسي ها و مهماني هاي بزرگ در آنجا برگذار مي شود. قرار است بر فراز تپه ديگر يک کتابخانه ساخته شود.
    همچنین قرار بود که گردو داری راین احیاء و باغهای متعدد کشت نهال گردو ایجاد شود زیراکه از عهد باستان، ناحیه راین به داشتن درخت های بسیار تنومند گردو شهرت داشت که پس از جنگ جهانی دوم و تضعیف رعایت ضوابط و نظامات دولتی، بسیاری از این درخت ها قطع شدند و در ساخت دَر و پنجره، میز و صندلی بکار رفتند. مهندس غلامحسن محمودی (متولد راین) و از مديران سرجنگلداري استان کرمان که اینک بازنشسته شده و به صورت کارشناس رسمي دادگستري فعالیت دارد طرح جالبی برای احیاء گردوکاری تهیه کرده بود. وی نقشی بسیار موثر و سازنده در مدیریت و اجرای طرح های گردوکاری استان کرمان بویژه در منطقه راین داشت که پیروزی این طرح ها در استان کرمان، الگوی گردوکاری در سطح کشور شده است. گفته شده است که اگر گردوکاری ايران احیاء شود رقیبی برای گردوکاران سایر کشورها ازجمله استیتِ جورجیای آمریکا خواهد بود.
    توت راین و شیره توت آن که به روسیه هم صادر می شد معروفیت ویژه دارد. ناشتایی راینی ها در تابستانها، تا نیم قرن پیش «توت» بود. در زمستان هم یک مخلوط خوشمزه به نام «برف شیره» از شیره توت درست می کردند و می خوردند. آنان از برگ درختان توت برای پرورش کرم ابریشم استفاده می کردند که باید تلاشی صورت گیرد تا درختان توت راین دست کم تا حد سابق احیاء شوند. عامری ها پرورش بوقلمون را در راین بویژه در روستای «ده میرزا» رواج داده بودند که ظاهرا متوقف شده است.
    مؤلف این تاریخ آنلاین برای ایرانیان که بزرگترین روزنگار (کرونیکل ژورنالیستی) به زبان پارسی (الفبای عربی و الفبای سیریلیک) است در شهریور 1392 (29 آگوست 2013) و بمناسبت گذشت شصت سال از زمان انتخاب مدیر برای راین به تصمیم ساکنان آن (در اصطلاح دمکراسی و بر پایه عقاید افلاتون؛ مدیرِ مردمی) از این شهر دیدن کرد. گفته شد که جمعیت راین در تابستان تقریبا دو برابر می شود زیراکه به سبب خوش آب و هوا بودن، ساکنان مناطق گرمسیر استان کرمان و اطراف آن، تابستان را به راین می آیند.
    در طول این دیدار، همچنین به مؤلف گفته شد که برخی از ساکنان قدیمی راین به کرمان و شهرهای بزرگ دیگر و بعضاً به خارج نقل مکان کرده اند. به رغم زیبایی جنوب این شهر و وجود دو تپه و دو درّه سرسبز در این محل، توسعه شهر به بخش شمالی آن منتقل شده است و جنوب شهر رو به ویرانی می رود. قنات های اطراف راین به علت حفر دهها چاه عمیق خشک شده اند. از بوته های غیچ (ا َغیچ ـ قیچ) که جلگه راین را سرسبز کرده بودند، دیگر اثری نیست و جای آنهارا باغ پسته گرفته است. اثری از آنهمه چاقوساز در این شهرک دیده نمی شود. زرتشتیان باغ و مزارع خودرا ترک کرده اند. شهرک دارای مدرسه عالی (شعبه دانشگاه) است و به رغم استعداد صنعتی شدن هنوز دارای صنایع بزرگ نیست. اخیرا یک کارخانه تولید کلُمپه در آنجا تاسیس شده است. در جریان دیدار، مشاهده شد که خانه مدیر انتخابیِ شهریور 1324 به ویرانه تبدیل شده بود، درهای ساختمان به سرقت رفته و مسکونی نبود، طویلهِ سردار که تا نیمه دهه 1330 در آنجا برای فروش به ارتش، اسب و قاطر پرورش داده می شد و قرار بود گاوداری و ... شود به ویرانه ای تبدیل شده است و از آن استفاده نمی شود ....
    پس از انتشار این مطلب، اطلاع رسید که خانه مورد بحث (خانه مدیر انتخابی شهریور 1320) بدست دو فرزند بازمانده و 15 نوه اش مرمّت شده و اثاثه و حتی لباس ها و وسائل کار او از کرمان و تهران به این خانه انتقال یافته است تا برای همیشه در اینجا باقی بماند و بازماندگان او مکلف شده اند که هر سال به آن خانه سر بزنند و چنانچه بخواهند، چند روز در آنجا بسربرند و زادروزهای خود و مراسم فامیلی دیگر را برگزار کنند. خانه دارای سرایدار است و بازدید از آن با اطلاع قبلی مجاز. از بازماندگان آن مرحوم درخواست شده است که تصویر تازه ای از خانه (خانه مرمّت شده) بفرستند تا در اینجا درج شود.
    
چهار تَن از معاريف متولد راين، از راست به چپ: عباس اژدری معمار معروف استان کرمان و مشوّق تاسیس کارخانه کلمپه سازی راین ـ محمد بهمن زاده مدرّس ریاضیات، متصدّی آموزش ضمن کار، مدیر نمونه سال 1374 و بانی یک موسسه خیریه در راین ـ اکبر بهشتی رئیس وقت مجمع امور صنف تولیدی کرمان و رئیس شورای حل اختلاف شماره 23 (که طبق اطلاع، اخیرا فوت شده است) ـ ایرج میرحسینی سرمایه گذار و عمران گر بنام


    
علي زابلي شهردار راين (شهريور 1392)


    
نماي نيمه ويرانِ (شهريور 1392) تالاري كه نخستين مدير انتخابي راين در خانه خود براي تشكيل جلسات عمومي ساخته بود. اين خانه کاملا تعمير شده است و پس از دریافت عکس تازه ای از آن در اینجا درج خواهد شد


    
طويله سردار كه قرار بود گاوداري و محل آموزش عملي دامداري شود، اينك (شهريور 1392) ويرانه اي بيش نيست

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صفحات اول شماره های دهم شهریورماه 1397 چند روزنامه تهران و تیترهای اظهاراتِ هفتم شهریور 1397 مقام رهبری جمهوری اسلامی

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در مرداد 1400 بهای متوسط هر متر خانه در تهران 31 میلون تومان، دلار در کانال 27 هزار و سکه در کانال 12 میلیون تومان بود
به گزارش رسانه های تهران، بانک مرکزی ایران آمار داد که میانگین بهای هر متر مربع مسکن در شهر تهران در مرداد 1400 (آگوست 2021) به 30 میلیون و 970 هزار تومان رسید.
    بر این اساس، بهای یک متر مربع مسکن در شهر تهران نسبت به ماه پیش از آن بیش از سه درصد و نسبت به مدت مشابه در سال پیش (سال 1399) 34 درصد افزایش نشان می‌دهد.
    بانک مرکزی ایران در پایان هر ماه آمارهای سامانه ثبت معاملات املاک و مستغلات کشور را که توسط اداره بررسی‌ها و سیاست‌های اقتصادی این بانک تهیه می‌شود، منتشر می‌کند.
    گزارش مردادماه 1400 بانک مرکزی ایران در عین حال نشان می‌دهد که میانگین میزان اجاره‌بها در شهر تهران حدود 38 درصد و در مناطق شهری کشور 41 درصد نسبت به مدت مشابه سال پیش افزایش داشته است.
    افزایش حجم نقدینگی (به جریان افتادن بیش از حد، پول چاپ شده در بانک مرکزی و عمدتا به خاطر تأمین کسری بودجه دولت) و پایین آمدن قدرت خرید ریال عامل اصلی گران شدن خانه، زمین، طلا و ارزها بشمار آمده است. در مردادماه 1400 دلار باردیگر به کانال 27 هزار تومان و سکه طلا به کانال 12 میلیون وارد شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرقت واکسن کرونا در تهران از داخل خودرو
26 مرداد 1400 پس از خروج یک خودرو حامل واکسن کرونا از انبار وزارت بهداشت در منطقه یافت آباد (محله ای در جنوب غربی تهران)، به این خودرو دستبرد زده شد و واکسن ها به سرقت رفت.
    طبق گزارش رسانه ای، یک مقام پلیس تهران در این باره گفت: فردی که مامور انتقال این واکسن ها از انبار وزارت بهداشت به مرکز واکسیناسیون بود یک بانو بود. خودرویی که واکسن ها با آن منتقل می شد یک خودرو کرایه ای بود و سارقان به خودرو حمله کرده و محموله واکسن را به سرقت بردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
سالگشت درگذشت فرانسوا مورياك
Mauriac
فرانسوا مورياك روزنامه نگار، نويسنده و شاعر شهير فرانسوي و برنده جايزه ادبي نوبل سال 1952 يكم سپتامبر سال 1970 در 85 سالگي درگذشت. وي يكي از بزرگترين نويسندگان قرن بيستم اروپا بشمار آورده شده است. مورياك كه از هواداران ناسيوناليسم دوگلي بود و بيوگرافي اين سردار فرانسه را نوشت 30 داستان، يك مجموعه شهر، چند نمايشنامه و تعدادي كتاب غيرداستاني از خود به يادگار باقي گذارده است. نخستين داستان او «دفترچه سياه» عنوان داشت، سپس «بوسه اي براي لپر» و .... مورياك از مشوقان دادن استقلال به مستعمرات فرانسه و ايجاد جامعه فرانسه مركب از آنها بود. مورياك تا آخرين روز حيات براي مطبوعات فرانسه مقاله مي نوشت. وي بارها به مخاطبان روزنامه ها اندرز داده بود كه روزنامه را به خاطر مطالب و محتوايش بخرند نه پرستيژ آن و وانمود كردن وابستگي فكري و يا سياسي خود، از طريق قراردادن روزنامه در جيب و يا روي ميز و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخ‌نگاري
بهای یک خانه 2هزارمتری در قلهک در 1324 چهل هزار تومان ـ ازسرگرفته شدن اعلان تبریک به مقامات!
مطالب روزنامه ها ـ نوشتاری و تصویری زیراکه با دوربین هم مي توان نوشت و نیز آگهی های منتشره در رسانه ها اعم از نشریه، رادیوتلویزیون، سینما و ... ـ یکی از منابع تحقیق هستند و سر نخ به تاریخ نگار و پژوهشگر می دهند تا قضیه را دنبال کند که نتیجه آن نه تنها روشنگر است بلکه به رفع مشکلات و حل مسائل کمک می کند. دو نمونه از آن که در زیر کُپی شده اند:
    
    1ـ در شهریور 1324 و دو اعلان تأمل برانگیز
    الف ـ در صفحه سوم شماره پنجشنبه یکم شهریورماه 1324 روزنامه اطلاعات یک آگهی مربوط به معرض فروش گذاردن یک باغ دوهزارمتری با شش اطاق، آب جاری، تلفن، و برق درج شده بود که واسطه فروش (کوشان ـ یک بنگاه معاملات مستغلات تهران، مستقر در خیابان لاله زار) بهای آن را 40 هزار تومان (حدود يک 500 هزارم امروز) تعیین و تاکید کرده بود که از این مبلغ، تخفیف هم داده می شود.
    این اعلان و مقایسه قیمت آن زمان با بهای امروز و یافتن علل افزایش، مسائل متعدد را باز و آشگار می کند که هرکدام می تواند سوژه تحقیق و حتی مطلب تالیف یک کتاب شود و راه حل به دست دهد تا مشکل گسترش نیابد، دامنه پیدا نکند و لاینحل نشود. همچنین یک جامعه شناس درمی یابد که در آن زمان در خیابان لاله زار، بنگاه معاملات مستغلات (ری یِل استیت) هم وجود داشته و لاله زار آن زمان با امروز را به لحاظ کسب و کار می سنجد و دلایل تغییرات را به دست می دهد و ....
    ب ـ آگهی دیگر این صفحه به امضای رئیس شهربانی ایران (پلیس کشور و امروز نیروی انتظامی) است. [نیروی انتظامی از ادغام شهربانی پیشین با ژاندارمری به وجود آمده است.]. رئیس شهربانی وقت که در اين اعلان به مسئله رعایت نکردن احوال سالخوردگان و بانوان بچه دار هنگام سوارشدن بر اتوبوس های شهری اشاره کرده، نظر به اهمیت قضیه که سطح مدنیّت یک کشور (ملّت) را نشان می دهد شماره تلفن منزل (خانه) خودرا در آگهی درج کرده تا هرکَس در ساعات غیر اداری و در هر ساعت شب ـ قضيه و مورد را در خانه اش به او اطلاع دهد که موضوعی است قابل توجه، بررسی، مقایسه و سرمشق. کُپی این قسمت از روزنامه اطلاعات در زیر آمده است. شماره های پیشین روزنامه اطلاعات به همّت حجت الاسلام محمود دعایی (ناشر این روزنامه از سال 1359 تاکنون) به صورت مجموعه، کتاب و سی دی درآمده و در دسترس است. کتابخانه کنگره آمریکا نیز روزنامه های ایران از قدیم الایام تاکتون را به صورت میکروفورم (فیلم) در اختیار دارد که در صورت درخواست، از مطالب مورد نظر کُپیِ مُهرشده (تصديق شده) تهیه و به رایگان در اختیار می گذارد:
    



    2ـ در شهریور 1392
     درج آگهی تبریک انتصاب مقامات دولتی در روزنامه ها که برخی ها آن را به خوشامدگویی و ... تعبیر می کنند در نیم قرن اخیر در ایران، چندبار ممنوع شده بود بویژه پس از تغییر نظام حکومتی، زیراکه در کشورهای پیشرفته و کشورهای با نظام ایدئولوژیک و مذهبی چنین اعلان هایی دیده نشده است. در مواردی به نظر رسید که چاپ چنین اعلان هایی در روزنامه های جمهوری اسلامی ایران که از دولت هم کمک مالی دریافت می کنند ازسر گرفته شده بود. [در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 برای متقاضیان دریافت پروانه انتشار نشریه حرفه ای ـ عمومی ـ شرط حقوق بگیر دولت نبودن و روزنامه نگار بودن یعنی داشتن تجربه خبرنگاری، دبیری میز اخبار و تهیه گزارش های ویژه و اصطلاحا؛ فیچر ـ حد اقل ده سال، دیده نمی شود که از موارد ضعف ژورنالیسم ایران خوانده شده است.]. کُپی زیر که از صفحه اول یک روزنامه ِ تهران (چاپ شهریور 1392) برداشته شده است ازسر گرفته شدن درج چنین آگهی هایی را به وضوح نشان می دهد ـ کاری مغایر شعارهای انقلاب سال 1357 و نظرات بنیادگذار جمهوری اسلامی ایران:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
شماره 5 (شهریور 1393) مجله روزنامک که در همان ماه به توزیع داده شده بود و ادیشن آنلاین آن در اینترنت قرار گرفته است
یکم شهریور 1393 (23 آگوست 2014) شماره پنجم مجله روزنامک (شماره شهریور 1393) به توزیع داده شد و ادیشن آنلاین آن در اینترنت قرار گرفته است به نشانی زیر:
     www.rooznamak-magazine.com
     فهرست مندرجات شماره پنجم از این قرار بود:
    



    
روی جلد مجله روزنامک ـ شماره 5 (شهریورماه 1393) ـ ادیشن آنلاین همه شماره های مجله روزنامک در دسترس است و در وبسایت آن جهت مشاهده و مطالعه باقی خواهند بود:

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اهداء جایزه ژورنالیستی به یک روزنامه نگار ایرانی آلمانی که وضعیت پناهجویان را انعکاس تأثیرگذار داده است
ایزابل شایانی

ایزابل شایانی، روزنامه گار ایرانی ـ آلمانی برنده جایزه «گریم» سال 2021 شد. این جایزه به خاطر گزارش‌های او از اردوگاه موریا و نشان دادن رنجِ پناهجویان و نگرش ژورنالیستی به سیاست مهاجرتی اروپا به او داده شده است.
     شایانی نوشته بود که پاندمی کرونا مسائل را چنان تحت‌الشعاع خود قرار داده که معضل پناهجویان در سطح اروپا را به حاشیه رانده است.
    ایزابل شایانی کوشیده است که با شرح مشاهدات خود، همچنان مسئله اردوگاه پناهجویان موریا را زنده نگه دارد و از این رهگذر به تشریح و تفسیر سیاست های اروپا در این زمینه را بپرادزد، اما نَه از مراکز قدرت در بروکسل، استراسبورگ، آتن، آنکارا و یا برلین، بلکه مستقیما از جزیره یونانی لِسبوس و در تماس مستقیم با انسان‌هایی مستأصل، که کار ژورنالیستی تأثیرگذار و تحسین برانگیزی بوده است و می تواند سرمشق ژورنالیست های دیگر قرار گیرد و با لمس مشکلات و شکافتن آنها، تا دیر نشود برای آنها راه حل پیدا شود.
    حاصل سفر ایزابل شایانی به اردوگاه موریا در لِسبوس، محدود به یک یا دو گزارش نبود، او از این سفر فیچرهای متعدد و تفسیر تهیه و در میزگردهای تلویزیونی و رادیویی در این باره شرکت کرد و وضعیت اسفناک حاکم بر این اردوگاه و ابعاد و پیامدهای مختلف سیاست پناهندگی و مهاجرت اروپا را مورد نقد و بررسی قرار داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روی جلد مجله روزنامک شماره 88



    
    مطالب این شماره و شماره های پیشین و شماره های بعد را می توانید در این آدرس ببینید:
    www.rooznamak-magazine.com
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سالروز ويران شدن اورشليم به دست روميان
Vespasian
يکم سپتامبر سال 70 ميلادي نيروهاي امپراتوري روم به فرماندهي تيتوس Titus پسر وسپاسيان Vespasian امپراتور وقت، شهر اورشليم را پس از يك محاصره طولاني، جز برج جنوبي آن كه هزار يهودي از آن دفاع مي كردند متصرف شدند؛ ويران ساختند و قتل عام كردند. برج جنوبي هم هفتم سپتامبر سقوط كرد. در جريان تخريب اورشليم، معابد يهود از بين رفت. مقاومت يهوديان در برابر سلطه روميان چهار سال طول كشيده بود.
    اين شهر شش قرن و اندي پيش از آن نيز به دست بخت النصر امپراتور بابل ويران شده و باقيمانده ساكنانش به اسارت به بابل منتقل شده بودند كه كوروش بزرگ بنياد گذار ايران زمين پس از تصرف بابل آنان را به سال 538 پيش از ميلاد به زادگاه خود بازگردانيد و به هزينه ايران شهرشان را از نو ساخت . كوروش به هزينه ايران بنادر فنيقي صيدا و صور( در لبنان امروز ) را كه بابلي ها ويران ساخته بودند باز سازي كرد.
    
تيتوس به مناسبت تسخير
اورشليم، اين طاق نصرت را بنا كرد

كار نگارش جزئيات ويراني دوم اورشليم را «فلابيوس ژوزفوس» مورخ يهودي كه در آغاز جنگ از اعضاي مقاومت بود در سال 75 ميلادي به پايان رسانيد كه موجود است. جنگ هنگامي آغاز شده بود كه وسپاسيان فرماندار متصرفات روم در شرق مديترانه بود و با بلاش شاه اشكاني ايران مناسبات حسنه داشت، به گونه اي كه در سال 69 ميلادي پس از درگذشت امپراتور روم هنگامي كه جمعي از افسران رومي وي را به عنوان نامزد خود به سناي اين كشور معرفي كردند وسپاسيان به بلاش پيغام فرستاد كه چون در شهر «رم» شهرت چشمگير ندارد ممكن است در صورت راي مثبت سنا، انتخاب او با مخالفت پاره اي از ژنرالها رو به رو شود و از او خواست كه در اين صورت به وي كمك كند كه حقش را بگيرد و بلاش موضوع را به سناي ايران (مهستان) احاله كرد و سناي ايران تصويب كرد كه در صورت درخواست وسپاسيان چهل هزار سوار كماندار كه پياده روم حريف آن نبود به كمك او برود، ولي وسپاسيان پس از راي سناي روم در جلسه مورخ 21 دسامبر 69 ميلادي، با مقاومت رو به رو نشد كه به كمك ايران نياز پيدا كند. با وجود اين، توسط پسر خود تيتوس نامه تشكر آميز به مهستان فرستاد. تيتوس در 19 سپتامبر سال 81 ميلادي از بيماري طاعون درگذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكست نظامی فرانسه و تأمين وحدت آلمان
بيسمارک
ناپلئون سوم (لويي ناپلئون) پادشاه وقت فرانسه پس از اين كه نيروهايش در جنگ «سدان» از آلماني ها شكست خوردند، يکم سپتامبر 1870 ميلادي تسليم ويلهلم اول پادشاه پروس شد. ويلهلم كه يگانهاي ارتش او بعدا تا پاريس پيش رفتند در «ورساي» خود را امپراتور همه آلماني ها اعلام كرد و به اين ترتيب، نقشه بيسمارك براي تامين وحدت آلمان با سه جنگ محدود عملي شد و رايش دوم پا به عرصه وجود گذارد.
    در جنگ آلمان و فرانسه عده نيروهاي فرانسه 235 هزار و شمار نيروهاي آلمان 380 هزار بود و از استعداد رزمي بيشتري نيز برخوردار بودند. مردم شهر پاريس با وجود تسليم شدن پادشاه فرانسه، دست به يك مقاومت جانانه زدند كه خود تاريخ جالبي دارد و در زمان وقوع در اين سايت آمده است. (براي مشاهده آن از پنجره «جستجو» در بالا و سمت راست استفاده شود)
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه جنگ جهاني دوم آغاز شد ـ جهانِ قرنِ 21 در زير ابرهاي رقابت هاي «اقتصادي ـ سياسي»، ايستادگي و معارضه از نوعي تازه و ...
<
هيتلر و دسته اي از نظاميان عازم تصرف دانتزيک (لهستان)

جنگ جهاني دوم در يكم سپتامبر 1939 (80 سال پيش، روزي چون امروز) با حمله نظامي آلمان به لهستان آغاز شد. اين جنگ تا يكمين هفته ماه مي سال 1945 در اروپا و تا نيمه آگوست همين سال در خاورِ دور ادامه يافت و مسكو و واشنگتن را دو ابرقدرت جهان كرد و ....
     جنگ، ساعت 5 و 45 دقيقه بامداد يكم سپتامبر آغاز شد و همان روز تا اواخر شب، نيروهاي آلمان دانتزيك (گدانسك) را كه طبق قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول، توسط فاتحان از آلمان جدا و به لهستان واگذار شده بود پس گرفتند. حمله نظامي آلمان به لهستان، يك هفته پس از انعقاد پيمان عدم تجاوز آلمان و شوروي آغاز شده بود كه اگر آلمان دو سال بعد اين پيمان را نقض نكرده بود، جهان در كنترل اين دو قدرت (مسكو و برلين) قرار مي گرفت.
    متعاقب حمله آلمان به لهستان، سوم سپتامبر انگلستان و دومينيون هايش (استراليا، نيوزلاند و ...) و سپس كانادا و آفريقاي جنوبي به آلمان اعلان جنگ دادند. فرانسه در همان سوم سپتامبر و شش ساعت بعد از انگلستان به آلمان اعلان جنگ داد ولي جنگ اين دو کشور از ششم اكتبر آغاز شد. شوروي و اسلواكي نيز (با احساس چراغ سبز آلمان) از هفدهم سپتامبر به لهستان حمله ور شدند و باقيمانده ارتش لهستان كه از برابر آلمان عقب نشيني كرده بود مجبور به خروج از وطن شد و به روماني و مجارستان پناه بُرد.
     لهستان 36 روز پس از آغاز حمله به زانو درآمد و ميان روسيه و آلمان قسمت شد. در جريان جنگ جهاني دوم، لهستان بيش از 20 درصد نفوس خود را از دست داد. لهستانِ اسلاوتبار قبلا هم دهها سال در كنترل روسيه بود و در سال 1944، بازهم اين نظاميان روس بودند كه آن را از دست آلمان خارج ساختند كه تا اواخر دهه 1980 متحد روسيه بود و عضو بلوك شرق. چند سال پس از انحلال بلوك شرق که به نوشته چندين مورخ، با غفلت گورباچف صورت گرفت، لهستان بمانند بيشتر اعضاي پيشين بلوک شرق به عضويت اتحاديه نظامي غرب ـ «ناتو» درآمد! و در آگوست 2008 [از فرصتي كه مسئله گرجستان به دست داده بود استفاده كرد] و به آمريكا اجازه داد كه در خاك آن كشور پايگاه ضد موشكي و رهگيري مستقر سازد (كه کرملين آن را عملي برضد روسيه تلقي کرده، نه آنطور كه عنوان شده بود با هدف جلوگيري از رسيدن موشكهاي ايران به غرب!). به اظهار تفسيرنگاران روس، دولت لهستان با دادن اين مجوز بارديگر خودرا در معرض همان خطرها قرارداده است. [احتمالا اشاره اين مفسران به تعرض نظامي ژنرال پاسكويچ در نيمه اول قرن نوزدهم به لهستان و اشغال نظامي طولاني اين کشور بوده است كه بسيار خشونت آميز بود.].
    
پوتين با گزارشگر تلويزيون (آگوست 2008)

حمله نظامي يكم سپتامبر 1939 آلمان به لهستان در سالگرد شكست ارتش فرانسه در سال 1970 از آلمان (نبرد سدان) و تسليم شدن ناپلئون سوم پادشاه وقت فرانسه به ويلهلم يکم پادشاه پروس آغاز شده بود. در پي اين پيروزي بود كه ويلهلم به «ورساي» فرانسه رفت و خود را قيصر (امپراتور) همه آلماني ها اعلام كرد و به اين ترتيب آلمان (رايش) اَبَرقدرت جهان وقت شد، انگلستان دوم و روسيه به رديف سوم پايين رفت و دوران دسته بندي نيروهاي رقيب (صلح مسلح) و عمدتا بر سر بلعيدن سرزمينهاي قاره هاي دوردست آغاز شد كه تا جنگ جهاني اول ادامه يافت و به اين جنگ منتهي شد. تحميلات تحقيرآميز فاتحان جنگ جهاني اول بر ملت آلمان و ازجمله دادن قسمتي از اراضي آن به لهستان بود كه آتش جنگ جهاني دوم را برافروخت.
    به گفته اصحاب نظر، زياده خواهي بلوك غرب پس از فروپاشيِ سهل و آسان شوروي و خروج نظامي ـ سياسي روسيه از اروپاي مركزي و شرقي كه به صورت محاصره اين كشور درآمده است ممکن است بعدا به دوران معارضه تازه اي منجر شود. اين بار وضعيت جهان چيزي ديگر است زيرا كه قدرت هاي ديگري سر برافراشته و در حال طلوع هستند ـ کشورهايي که قبلا تحت استيلا بودند. اين قدرت هاي در حال طلوع رقابت را با اقتصاد و نفوذ آغاز کرده اند و اقتصاد غرب را که چند قرن برتري داشت هدف قرار داده اند. آمريکا با دادن وعده هاي بدون اجرا، دولت روسيه را وادار به خروج از آلمان کرد، آلمان واحد به وجود آمد و اينک شروع به رد کردن بيشتر ديکته هاي آمريکا مي کند. آمريکا پس از فوت مائو، اقتصاد چين را کاپيتاليستي کرد و اين کشور را به صورت قدرت اقتصادي دوم درآورد ولي اينک براي خودش مشکل و رقيب شده است. ژاپن که پس از تسليم شدن در جنگ، قرار بود که يک نيروي نظامي سِلف ديفنس محدود داشته باشد با استفاده از چند فرصت، بويژه اتمي ـ موشکي شدن کره شمالي، دارد بارديگر به صورت يک قدرت نظامي درمي آيد. هند اتمي و تکنولوژيک شده و دارد کارشناس و پزشک به دنيا صادر مي کند و ديري نخواهد گذشت که هنديان مقامات حساس چند کشورِ مطرحِ جهان را به دست خواهند گرفت، دولت واشنگتن که با گفتگو و وعده و بازيهاي سياسي، باعث فروپاشي جماهيريه شوروي شد کوشيد که مسکو را وارد فساد اقتصادي ـ اداري کند که نتواند به انديشه به بازگشت به دوران روسيه تزاري افتد و ... و اما، اگر روزي يک ناسيوناليست بر کرسي قدرت در کرملين بنشيند، جهان با وضعيت تازه اي رو به رو خواهد شد.
    اين صاحبنظران گفته بودند که دقّت در متن (تِكست) دو مصاحبه تلويزيوني ولاديمير پوتين در آگوست 2008 كه در وبسايت كرملين درج شده بود، [اگر تغيير رفتار شخصي ندهد و خودپرست و پولدوست نشود] دورنماي «آينده» معارضات جهاني را تا حدّي به دست مي دهد گه چنين نشد [و ديديم در ماجراي ليبي همرنگ غرب شد و باخت]. ضعف ژورناليسم شوروي يكي از علل فروپاشي اين امپراتوري از درون بشمار رفته است که ادامه دارد.
تانکهاي روسيه در اوستياي جنوبي (يکم سپتامبر 2008) که سرآغازي تازه (در ايستادگي و معارضه) بشمار رفته بود، ولي ...

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پیشگویی یک مارشال شوروی در آگوست 1969 از برنامه 10ساله شبیخون اتمی آمریکا به آن جماهیریه، ولی ...
اظهارات ناگهانی مارشال نیکلای ایوانوویچ کریلوف Nikolai Ivanovich Krylov و انتشار مقاله او در 31 آگوست 1969 (9 شهریور 1348)، در آن روز اخبار سایر رویدادهارا تحت الشعاع قرار داده و سران دولت ها را به تأمل وادار ساخته بود.
    کریلوف فرمانده وقت واحدهای موشکی استراتژیک شوروی گفته بود که دولت ایالات متحده آمریکا از ده سال پیش [پیش از آن روز] یک برنامه استراتژیک ویژه با هدف حمله اتمی ناگهانی (شبیخون اتمی) به شوروی را طرح و وسائل اجرای آن را آماده کرده است ولی ما از همان نخستین روز به آن پی بردیم و خودرا با ایجاد رادارهای دقیق و گسترش واحدهای موشکی مجهز به کلاهک اتمی آماده زدن ضربه متقابل ساخته ایم. این واحدهای ما می توانند هرگونه هدف در هرگوشه از کره زمین را با دقّت تمام بزنند. آن زمان که دولت واشنگتن خودرا در پشت اقیانوس ها و مصون از تعرّض متقابل می دانست با پیدایش موشک های دوربُرد پایان یافته است و این موشک ها فاصله و عرض اقیانوس نمی شناسد، از طریق فضا هم می توان آنها را به سوی هدف فرستاد. آمریکاییان به گوش همه خوانده اند که جنگ اتمی فاتح ندارد و همه نابود خواهند شد که چنین نیست، تلفات کشوری که در خواب باشد و آمادگی نداشته باشد سنگین خواهد بود ولی نابودی در کار نخواهد بود.
    کریلوف که در 1972 و در 69 سالگی درگذشت در جریان جنگ جهانی دوم فرمانده ارتش پنجم روسیه بود که تا پروس شرقی (مرز آلمان) بخشی از ارتش هیتلر را عقب راند و از اینجا با واحدهای خود ـ در آخرین ماه جنگ جهانی دوم در جبهه های اروپا ـ به خاور دور منتقل شد تا در عملیات نظامی ضد ژاپن شرکت کند و سهمی از متصرفات ژاپن را نصیب شوروی گردانَد.
    
تیتر صفحه اول شماره نهم شهریور 1348 روزنامه اطلاعات از اظهارات مارشال کریلوف

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کودتاي افسران جوان ليبي و برکناري پادشاه آن ـ موافقت ايتاليا با پرداخت غرامت اشغال نظامي ـ لیبی در یک نگاه
کُپی صفحه اول شماره 12981 (10 شهریور 1348) روزنامه اطلاعات درباره کودتای لیبی


    دسته اي از افسران جوان ليبيايي به رهبري سرهنگ معمر قذافي [در آن زمان 27 ساله] و سرهنگ سعدالدین بوشویر يكم سپتامبر 1969 بر ضد ملك اِدريس سنوسي پادشاه حجازی تبار ليبي كه در سفر خارج (ترکیه) بود بپاخاستند و اورا بركنار كردند. اين گروه كه تحت تاثير افكار ناسيوناليستي جمال عبدالناصر قرار گرفته بودند بعدا بر شعارهاي خود سوسياليسم اسلامي، اختيارات تنها از آن مردم است، هر کشور باید منطقه ای اداره شود و ... را افزودند. آنان به استناد برخی نظرات، کودتای خودرا «انقلاب» نام نهادند. [پاره ای از اندیشمندان، کودتای نظامی را که در آن دست خارجی و اصحاب منافع در کار نباشد عملی با هدف قطع بی نظمی ها، فساد و بوروکراسی ناهنجار و پیشگیری از شورش احتمالی توده ها تفسیر کرده اند زیراکه انقلابِ شورش گونه، ممکن است که با تخریب به مسائل پیشین پایان دهد و مشکلات تازه و نوین به وجود آید.].
    قذافي از آن زمان تا اواسط سال 2011 عملا رهبري جماهيريه ليبي را برعهده داشت و در دهه هاي آخر، اورا «برادر ـ رهبر» خطاب مي کردند.
    کودتا (انقلاب نظامی) شش ماه بعد صنعت نفت لیبی را که از سال 1959 در دست خارجی بود ملّی کرد، در همان ماه پایگاه نظامی انگلستان را از خاک لیبی برچید و سه ماه پس از آن پایگاه نظامی آمریکا را. با استقلال لیبی در سال 1947 موافقت شده بود ولی تا 24 دسامبر 1951 عملی نشد. در این زمان، دولت لندن برایش یک پادشاه یافت و لیبی پادشاهی ایجاد شد که عُمری نکرد.
    دوران سلطنتي بودن ليبي تنها 18 سال طول کشيد. انگليسي آن را به رياست يک عرب حجازي تبار سلطنتي کرده بودند. ليبي از دهه دوم قرن 20 تحت سلطه ايتاليا و پيش از آن عثماني قرارداشت و در عهد باستان از متعلقات امپراتوري روميان بود. ايتاليايي ها پس از تصرف ليبي در دهه دوم قرن 20 به اقتباس از يونان قديم آن را «ليبيا» خواندند که اين اسم باقي مانده است. ليبي امروز يک ميليون و 759 هزار کيلومتر وسعت (کمی بزرگتر از ايران) و 6 ميليون جمعيت دارد که يک سوم اين جمعيت در پايتخت زندگي مي کنند. ليبي Libya کشوري ثروتمند و صاحب نفت است و همین نفت، آن را دچار مشکلات کرده است ـ مشکلاتی که گرفتاری سایر کشورهای نفتدار است.
    معمر قذافي بيستم اکتبر 2011 به دست مخالفان مسلح افتاد و کشته شد. مخالفت مسلحانه با دولت ليبي که قذافي عملا رهبر آن بود از 17 فوريه 2011 و از شمال شرقي اين کشور آغاز شده بود. شوراي امنيت به پيشنهاد غرب از 17 مارس 2011 (يک ماه پس از آغاز مخالفت مسلحانه) قطعنامه اي را تصويب کرد (قطعنامه 1973 و معروف به قطعنامه No-Fly Zone) که به موجب آن بايد با هر وسيله از بکاربردن زور عليه غير نظاميان ليبي توسط دولت اين کشور جلوگيري مي شد. نمايندگان چين و روسيه ـ حاميان قديمي دولت ليبي و صاحب منافع در اين کشور ـ به اين قطعنامه راي موافق دادند!. دولت مسکو دهها سال متحد ليبي بود و اسلحه به اين کشور مي فروخت. اين قطعنامه پس از تصويب به اجرا درآمد و چند دولت مقتدر عضو ناتو در خاک ليبي به حمايت از مخالفان دست به علميات نظامي و بمباران زدند و مخالفان را به پيروزي رسانيدند. قضيه ليبي قبلا به اين صورت در جهان سابقه نداشت. لیبی پس از برانداخته شدن دولت قذافی روی آرامش بخود ندیده است و اینک (سپتامبر 2020) دو گروه و هریک بر بخشی از لیبی حکومت می کنند و در حال جنگ با یکدیگر هستند. از سال 2020 مداخله خارجی در لیبی علنی تر شده و ترکیه در کنار یک گروه و مصر و چند دولت عربی دیگر در کنار گروه دیگر قرار گرفته اند و ....
     ليبي که چهار دهه در کنترل ايتاليا بود پس از شكست ايتاليا در جنگ جهاني دوم، زير نظر انگلستان قرارگرفت که بعدا اين دولت آن را براي نخستين در تاريخ اين سرزمين سلطنتي کرد و اختياراتش را به ملک ادريس واگذار کرد که با کودتاي افسران جوان در يکم سپتامبر 1969 برکنار شد. دولت آمريكا در آغاز كار به صورتي ناآشگار از اقدام افسران جوان ليبي حمايت مي كرد ولي از زماني كه قذافي نگاه خودرا به سوي مسكو برگردانيد و پايگاه هوايي آمريكا در آن كشوررا برچيد با او درافتاد و از آن پس معارضه دو دولت آغاز شد. در دهه 1980 دولت آمريكا ليبي را متهم به تلاش براي توليد سلاحهاي كشتار جمعي (شيميايي و اتمي) كرد و در آن دهه با يافتن فرصت (بهانه)، به آن كشور حمله هوايي و دريايي برد. اين معارضه سالها ادامه داشت كه در دهه يکم قرن 21 دو دولت به سازش هايي دست يافته و قذافي حتي مواد اوليه توليد سلاحهاي کشتار جمعي را به آمريکا فرستاد و ميلياردها دلار در اين کشور پس انداز نقدي کرد و .... به باور برخي از اصحاب نظر، همين سازش و کوتاه آمدن به انهدام قذافي و جنگ داخلي ليبي انجاميده است.
قذافي و برلوسکني! (31 آگوست 2008)


    در سي و نهمين سالروز انقلاب نظامي ليبي (يكم سپتامبر 2008)، برلوسكوني رئيس وقت دولت ايتاليا كه از روز پيش از آن در بِنغازي و طُبرُق (ليبي شمال شرقي و منطقه اي که در جريان جنگ جهاني دوم ميدان نبرد نيروهاي انگليسي با ايتاليايي ها) بود در ملاقات با قذافي و امضاي چند قرارداد دوجانبه، همچنين به آمادگي ايتاليا براي پرداخت غرامت اشغال نظامي ليبي توسط ارتش موسوليني اشاره کرد و بر تأديه آن صحّه گذارد. اين غرامت معادل پنج ميليارد دلار است كه قرار شده بود به اقساط 25 ساله و به صورت سرمايه گذاري پرداخت شود. قرار پرداخت غرامت به ليبي، درعين حال راه را براي طرح دعاوي ساير كشورها كه اشغال نظامي شده بودند بازكرد. ايتاليا پس از تحقق وحدت درصدد رساندن خود به مرزهاي امپراتوري روم بود و در جريان اين تلاش ليبي را از دست عثماني خارج کرده بود و موسوليني در تحقق همين انديشه (احياء امپراتوري روم) از طريق ليبي نيرو به اتيوپي و سومالي فرستاده بود. هنوز برخی از مردم لیبی با زبان ایتالیایی آشنا هستند. تونس و ليبي شمال غربي در عهد باستان «كارتاژ» ناميده مي شدند و بيشتر اوقات دركنترل روم بودند. هانيبال از كارتاژ بپاخاست و روم را تسخير كرد. يكي از پسران قذافي نام خودرا به هانيبال تغيير داده بود.
    
جسد قذافي که 42 سال بر ليبي رهبري داشت پس از دستگيري و کشته شدن در اکتبر 2011 در يک مرکز پزشکي و در انتظار معاينه


    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سرمايه ملّي روس ها و بي مبالاتي سال 2003! ـ نياز روسيه به يک خانه تکاني جدّی و گسترده
غرق شدن يك زيردريايي اتمي ديگر روسيه در آخرين روز آگوست 2003 كه ضمن اين رويداد 9 تن جان باختند نشان داد كه بي اعتنايي برخي از روس هاي حقوق بگير دولت در انجام وظايف و حفظ اموال و منافع ملي كه از زمان فروپاشي شوروي آغاز شده بود تا به آن روز ادامه داشت. زيردريايي 40 ساله «ك ـ 151» كه براي اوراق شدن، با يدك كش از پايگاهش در منطقه «برينگ» خارج مي شد به سبب عدم رعايت اصول و قواعد يدك كشي دريايي و بي دقتي كاركنان مربوط غرق شد و از خدمه آن تنها يك نفر زنده ماند و خطر آلودگي محيط نيز وجود داشت.
    چندي پيش از آن هم زيردريايي اتمي «كورسك» به سبب بي مبالاتي غرق شده بود. همان زمان گفته شده بود تا زماني كه روانشناسي كاركنان دولت اصلاح نشود ـ با مجازات اخراج فرماندهان و يا قطع يدك كردن كشتي هاي نظامي از رده خارج شده ـ نمي توان اطمينان داشت که اين قبيل بي مبالاتي پايان خواهد يافت.
     برخي از افسران بازنشسته روسيه گفته بودند: اين کشتي هاي به دور انداخته شده، قراضه نيستند و سرمايه ملّي هستند و مي شود در وقت لازم از آنها استفاده کرد. آيا مقامات ميهن ما (روسيه) مي دانند كه در آمريكا هنوز كشتي هاي نظامي بازنشسته دوران جنگ جهاني دوم را براي روز مبادا نگهداري مي كنند؟. اين وسائلي كه مقامات دولت ما نام «قراضه» بر آنها نهاده اند و روزگاري مايه غرور مردم شوروي بودند از سرمايه هاي ملّي روس ها هستند كه خودرا از رفاه محروم ساختند تا اين وسائل ساخته شود و به آنان غرور بخشد.
    يک جامعه شناس روس گفته بود: غرق شدن زيردريايي «ک -151» هشداري به موقع بود تا با انعکاس ضعف ها بعدا چنين بي مبالاتي مشاهده نشود.
    به گزارش رسانه ها و گفته ديدارگران از روسيه، در پي فروپاشي شوروي، بوروکراسي بَدِ آن دوران بَدتر شده، آزمندي و مادي گري که مافيابازي نتيجه آن است افزايش يافته و بي اعتنايي و ضعف تاريخي ژورناليسم روس که باید ابزار وقوع اصلاح در جامعه باشد ادامه دارد و چند روزنامه نگار که براي اصلاح دورخيز کرده بودند ترور شدند و .... بنابراين روسيه به يک خانه تکاني وسيع و جدّی نياز دارد.
زير دريائي «ک -151»، پيش از غرق شدن

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
کوتاهي کرد، گزارش خلاف واقع داد و کناره گيري هم نکرد!
در پي افزايش مرگ و مير از گرما در فرانسه كه جمع تلفات آن در آگوست 2003 به 12 هزار تن رسيده بود؛ از «ژان فرانسوا ماتي» وزير بهداري وقت فرانسه خواسته شده بود كه كناره گيري كند، زيرا كه سرعت مقابله او با اين وضعيت كافي نبود.
     در آن زمان «گزارش خلاف واقع دادن» هم بر اتهامات اين وزير اضافه شده بود.
     وي در زماني كه عده مردگان از گرما از يازده هزار نفر تجاوز كرده بود گفته بود كه تنها 1500 تا سه هزار نفر مرده اند!. او يکم سپتامبر 2003 در حالي كه بازهم گزارش از مرگ و مير از گرما مي رسيد با تاکيد گفته بود كه كناره گيري نمي كند!.
    تاريخ نشان داده است که دود چنين بي اعتنايي به چشم همه کابينه و حزب حاکم رفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
گروگانگيري در مدرسه اي در روسيه که به قتل 385 تن منجر شد
يکم سپتامبر 2004 چند چچني مسلح در شهر بسلان Beslan در Ossetia اوستياي شمالي (جنوب روسيه) وارد ساختمان يک مجتمع آموزشي شدند و دانش آموزان، معلمان و پدران و مادران دانش آموزان را در تالار مجتمع به گروگان گرفتند. يکم سپتامبر روز گشايش مدارس (آغاز سال تحصيلي) در روسيه است و «روز دانش» عنوان دارد. به همين جهت پدر و مادر هردانش آموز نيز با او به مدرسه مي روند تا در مراسم نخستين روز سال تحصيلي شرکت کنند.
    اين گروگانگيري به خشومت انجاميد و با ورود پليس روسيه به داخل تالار و انفجار و تيراندازي طرفين، 385 تن کشته و 785 نفر ديگر مجروح شدند.
    بعدا عکسهاي مقتولين بر ديوار گلوله خوردهِ تالار مدرسه نصب شد که در زير گوشه اي از آن ديده مي شود:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تداوم کاهش جهانی فرزندآوری
یونایتدپرس اینترنشنال یکم سپتامبر 2021 (دهم شهریورماه 1400) گزارش داد که بررسی میزان فرزندآوری کشورها در سال 2020 نشان از کاهش آن نسبت به گذشته، در ایتالیا (9 درصد)، در اسپانیا (8درصد)، در آمریکا (7 درصد)، در فرانسه، ژاپن، بلژیک و اتریش (5 درصد) داده است. بیشتر کشورها کاهش فرزندآوری داشتند، ولی 4 درصد و کمتر (نیم تا 4 درصد). کاهش فرزندآوری در سال های سده بیست و یکم تداوم داشته و در چند سال اخیر با درصد بیشتری. برای مثال در سال 2019 در آمریکا، این کاهش (نسبت به رشد گذشته) 4 درصد بود.
    طبق گزارش یونایتدپرس، در سال 2020 یک موسسه ویژه سنجش در امور انسانی، نتیجه تحقیقات خود در چندین کشور را که چرا فرزندآوری بویژه در کشورهای صنعتی رو به کاهش است انتشار داد که علل عمده آن طبق نتایج استعلام رو به رو و تلفنی این موسسه از این قرار بود:
    ـ گران شدن روزافزون مزد نگهداری کودکانِ مادرانی که کار می کنند توسط افراد و یا مراکز نگهداری کودک در ساعات کار مادر.
    ـ گران شدن هزینه زندگی و بویژه در مورد کودک.
    ـ مشاهده محدود شدن کار پس از رسیدن جوان به سن کارکردن به سبب الکترونیک شدن کارها و نیاز کمتر به کارمند و کارگر و سربار والدین بودن فرزندان تا سنین بالاتر از سن قانونی و در انتظار یافتن کار بودن ـ هر کاری که یافت شود.
    ـ افزایش شمار زنان و مردانِ ازدواج گریز. این قبیل افراد که زندگی مشترکِ بدون ازدواج رسمی (ثبت شده) باهم دارند، زیر بار فرزندآوری نمی روند زیراکه اعتماد به بقاءِ این نوع زندگیِ مشترک ندارند و در صورت جداشدن، تکلیف بچه و یا بچه ها نامعلوم خواهد بود.
    ـ روشن نبودن آینده جهان برای برنامه ریزی.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
طالبان یک بانوخلبان افغان را سنگسار کردند!
برخی گزارش های اواخر آگِست 2021 حکایت از سنگسارشدن صفیه فیروزی بانوخلبان افغان داشت. طبق یکی از این گزارش رسانه ای، صفیه ششم شهریور 1400 اعدام شده بود. این گزارش محل اعدام و اتهام این بانو خلبان را روشن نساخته بود.
    در این گزارش آمده بود: از میان دو خلبان با قیماندهِ افغانستانیِ زن، یکی سه سال پیش به آمریکا پناهنده شد و یکی دیگر ششم شهریور 1400 توسط طالبان سنگسار شد. وی صفیه فیروزی، است که یک بار در دهه 1990 میلادی از دست طالبان جان سالم به در برده بود اما این بار سنگسار شد. او ـ یک بانوخلبان افغانستانی و در کار خود بسیار ماهر توصیف شده است.
    در این گزارش اضافه شده بود: صفیه فیروزی، یکی از چهار بانوخلبان نیروی هوایی افغانستان بود. او در دهه 1990 و بعد از افتادن افغانستان بدست طالبان، به همراه خانواده‌اش به پاکستان مهاجرت کرد. اما پس از سقوط دولت طالبان بدست آمریکا در سال 2001، با خانواده‌اش به کابل بازگشت. صفیه در یک مصاحبه که چرا خلبان شده و آن هم خلبان نیروی هوایی، گفته بود هنگامی که در دبیرستان تحصیل می‌کرد با دیدن یک آگهی رسانه ای به آکادمی نظامی رفت. در اینجا متوجه شد که فرماندهی نیروهای هوایی افغانستان نیز در جستجوی دخترانی است که در بخش خلبانی آموزش ببینند و خلبان شوند. در آن سال 13 دختر برای شرکت در آن برنامه، داوطلب شدند اما تنها او توانست در امتحانات ورودی و آزمایش جسمانی (دیدِ چشم و ...) موفق شود و پس از طی کردن دوره آموزش خلبانی به عنوان خلبان وارد نیروی هوایی افغانستان شود ـ او با ورود به دنیای هوانوردی، عنوان دومین بانوخلبان افغانستان را بدست آورد.
    صفیه فیروزی گفته بود که در دوران کارآموزی هوانوردی، با محمد جواد نجفی آشنا شد و با وی ازدواج کرد. و چندی بعد فرزندی به نام نرگس را به دنیا آورد و تا زمان زاییمان و گرفتن مرخصی موقت، هزار پرواز انجام داده بود و یکی از خلبانان موفق کشور بود. بانو فیروزی با هواپیمای C-208 پرواز می‌کرد ـ هواپیمای حمل و نقل نظامی. او عمدتا به نظامیان افغانستان مستقر در مناطق کوهستانی، خوراک و تجهیزات می رساند و گاهی هم چترباز منتقل می کرد.
    طبق همین گزارش، نیلوفر رحمانی بانو خلبان دیگر و برنده جایزه بین‌المللی «زنان شجاع» سه سال پیش (سال 2018) به آمریکا پناهنده شد و در این کشور است.
صفیه فیروزی باند فرودگاه را ترک می کند

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خروج کامل نظامیان آمریکا از افغانستان پس از 20 سال تمام و چند ساعت پیش از وقت تعیین شده قبلی پایان یافت
نظامیان آمریکا آخر وقت سی ام آگوست (آگِست ـ اوت) 2021 و چند ساعت زودتر از وقت تعیین شده از سوی دولت آمریکا، افغانستان را درست پس از 20 سال عملیات و دادن تلفات نسبتا سنگین و هزینه تریلیونی تَرک کردند و به این مناسبت، طالبان که بار دیگر بر افغانستان مسلط شده اند سه شنبه 31 آگوست در کابل جشن گرفتند و تیر هوایی شلیک کردند. جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا که از بابت تصمیم سریع به خارج ساختن همه نظامیان از افغانستان مورد انتقاد است ضمن سخنانی از اقدام خود دفاع کرد. آخرین نظامی آمریکایی که از طریق فرودگاه بین المللی کابل، افغانستان را ترک کرد، یک ژنرال آمریکایی بود. گفته شده است که فعالیت سفارت آمریکا در کابل نیز به حالت تعلیق درآمده است و گویا تا زمان تعیین تکلیف دولت افغانستان. طالبان هنوز دولت تشکیل نداده اند. آمریکا در پی رویدادهای معروف به 11 سپتامبر (سپتامبر 2001) و ردِّ تقاضای واشیگتن از سوی طالبان که رئیس القاعده را که رویدادهای 11 سپتامبر کار این گروه بوده تحویل دهد، به افغانستان لشکر کشید و دست طالبان را از حکومت افغانستان کوتاه کرد ولی نتوانست آنها از میان بردارد و زد و خورد به صورت پراکنده 20 سال ادامه داشت.
    
کریم نیکویی

تکمیل خروج نظامیان آمریکا از افغانستان چهار روز پس از دو انفجار انتحاری پُرتلفات در کنار یک ورودی فرودگاه کابل صورت گرفت. اصحاب نظر گفته اند که بهتر بود آمریکا فرودگاه نظامی بَگرام را قبلا ترک نمی کرد و آمریکاییان و وابستگان افغانیِ آنها از این فرودگاه خارج می شدند، نَه از فرودگاه حامد کرزای. فاصله فرودگاه بگرام از شهر کابل بیشتر است و دسترسی القاعده به آن کمتر.
    در دو انفجار انتحاری که پنجشنبه 26 آگوست 2021 (چهارم شهریور 1400) در یک ورودی فرودگاه بین المللی و دیوار کشیده کابل (فرودگاه حامد کرزای) روی داد 13 نظامی آمریکاییِ مامور مراقبت از محل ازجمله یک تفنگدار 20ساله ایرانی تبارِ آمریکایی بنام کریم نیکویی که خانواده اش در کالیفرنیای جنوبی زندگی می کنند کشته شدند و همچنین دهها افغان (و طبق برخی گزارش ها، بیش از یکصد تَن) و دو انگلیسی که قصد خروج از افغانستان را داشتند. در این دو انفجار شماری از جمله 18 آمریکایی دیگر نیز مجروح شده اند. با وجود این، همان روز بایدن رئیس جمهوری آمریکا گفت که تصمیم ندارد آخرین روز خروج نظامیان آمریکا از افغانستان را که 31 آگوست است تمدید کند، ولی از داعش و همدست آن؛ القاعده که انفجارهای فرودگاه کابل را بر عهده گرفته اند انتقام خواهد گرفت. مقامات آمریکایی همان روز از طالبان برای کمک در این زمینه و نیز مراقبت از فرودگاه کمک خواستند ـ طالبانی را که تا چند هفته پیش دشمن خود می دانستند.
     به گفته مقامات مربوط آمریکا، از چهاردهم آگوست که طالبان وارد کابل شدند و اشرف غنی (قبلا استاد دانشگاه در آمریکا و دارای دو فرزند متولد آمریکا) رئیس جمهوری افغانستان از کشور فرار کرد و به امارات عربی متحده رفت تا سی ام این ماه حدود 120 هزار غیر نظامی آمریکایی و افغان از طریق فرودگاه کابل خارج شده اند. دولت آمریکا ترتیب روزانه دهها پرواز حمل و نقل از فرودگاه کابل را داده بود. با وجود این، هنوز شماری غیرنظامی آمریکایی در افغانستان هستند. مسئله اسکان پناهجویان افغان که خارج شده و یا خواهند شد مدتی ادامه خواهد داشت.
    برخی از اصحاب نظر که از پیروزی ناگهانی و پیش بینی نشده طالبان شگفت زده شده اند، تردیدهایی هم به سیاست آمریکا در این زمینه ابراز کرده اند و گفته اند که باید دید هدف اصلی آمریکا چه بوده است و کار افغانستان به کجا خواهد کشید. پیش بینی و قضاوت کردن هنوز زود است. دکتر فریدون خاوند اقتصاددان ایرانی مقیم فرانسه در تفسیری در این زمینه چنین نظر داده است: پیروزی بسیار آسانِ طالبان بر نظام سیاسی حاکم بر افغانستان که دنیا را شگفت‌زده کرده است، سرآغاز فصلی است تازه نه‌تنها برای این کشور، بلکه برای «خاورمیانهٔ بزرگ». آن‌چه در این میان بیش از همه شگفتی آفرید، آهنگ بسیار تند فروریزی یک نظام سیاسی بوده است که حدود بیست سال با برخورداری از سرمایه‌گذاری بسیار کلان قدرت‌های غربی و به‌ویژه آمریکا و پشتیبانی سیاسی ـ نظامی آنها، بر افغانستان حکومت کرد. درباره این فروریزیِ همچون یک کاخ مقوایی بحث ها خواهد شد و کتاب و رساله انتشار خواهد یافت. فروریزی برق‌آسای نظام حاکم بر افغانستان را تنها نمی‌توان به یک عامل نسبت داد. از میان مجموعه عوامل درونی و بیرونیِ پدیدآورندهٔ این فروریزی، رانت‌خواری و فساد دولتی ـ آفتی که در طول تاریخ به اضمحلال امپراتوری ها ودودمانها انجامیده ـ تقریبا از همان آغاز کار در نظام حکومتی افغانستان رخنه کرده و هرگونه ارادهٔ اصلاح و پایداری را از آن گرفته بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
ایران در سال 1348 صادر کننده یخچال به روسیه و کفش و پیراهن به آلمان بود
تیتر صفحه اول شماره دهم شهریور 1348 (46 سال پیش) روزنامه اطلاعات حاکی از قرارداد صدور یخچال از ایران به روسیه

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 1 سپتامبر
  • 1687:   هنري مور Henry More فيلسوف انگليسي که از فلاسفه نئو پليتونيک (افلاتوني نوين) بود در 73 سالگي درگذشت.
        
        
  • 1715:   لوئي چهاردهم پادشاه فرانسه که 72 سال سلطان اين کشور بود درگذشت. دوران سلطنت او بيش از هرپادشاه ديگر اروپا طول کشيده بود. او موفق شد که به حکومت فئودالها (اشراف) در فرانسه پايان دهد و قدرت را در پايتخت متمرکز سازد. از وقايع دوران سلطنت او يکي هم امضاي يک پيمان دوستي با ايران (دولت صفويه) بود. چند ساعت پس از درگذشت لوئی چهاردهم، بزرگان فرانشه پسر 5 ساله او را به نام لوئی پانزدهم پرجای او نشاندند و پادشاه فرانسه کردند!!. لوئی پانزدهم 59 سال پادشاهی کرد.
        
        
  • 1905:   استیتِ آلبِرتا واقع درجنوب غربی کانادا و شمال استیت مونتانای آمریکا یه وسعت 660 هزار کیلومتر مربع (جمعیت آن در سال 2020 حدود چهارمیلیون و 200 هزار) و استیتِ Saskatchewan-واقع در مرز شرقی آلبرتا و شمال استیت مینه سوتای آمریکا به وسعت 651 هزار کیلومتر مربع به کنفدراسیون کانادا پیوستند.
        
        
        
  • 1914:   شهر سن پترزبورگ روسيه به پتروگراد تغيير نام داد. نام اين شهر در 1924 و پس از درگذشت لنين و برغم توصيه او «لنينگراد» شد که پس از انحلال حزب کمونيست و فروپاشي شوروي در سال 1991 به نام نخست خود سن پترزبورگ بازگشت داده شده است. اين شهر به دست پتر يکم، تزار روسيه ساخته شده است. ايستادگي سه ساله اين شهر در برابر ارتش آلمان که آن را در محاصره داشت معروف است. سن پترزبورگ از زمان پتر يکم تا پيروزي انقلاب بلشويکي 1917 پايتخت امپراتوري روسيه بود.
        
        
  • 1923:   ساعت 11 و 30 بامداد این روز یک رشته زمین لرزه شدید در جزیره بزرگتر ژاپن روی داد که در شهرهای توکیو و یوکوهاما واقع در این جزیره 105 را کشت، صدها تن دیگر را مجروح ساخت و ویرانی سنگین ببار آورد. این زمین لرزه، پسلرزه های متعدد و هرکدام به فاصله 5 تا 10 از هم داشت.
        
        
  • 1951:   آمريکا، استراليا و نيوزيلند يک پيمان دفاع مشترک امضا کردند که به آنزوس ANZUS معروف شده است.
        
        
  • 1952:   نخستین چاپ داستان معروف اِرنِست همینگوِی زیر عنوان «پیرمرد و دریا» به توزیع داده شد. این کتاب از آن پس همچنان تجدید چاپ شده است.
        
        
  • 1970:   فلسطینی های مسلح به خودرو حامل ملک حسین پادشاه وقت اردن و موتورسواران اسکورت او حمله کردند. در این حمله به پادشاه اردن آسیب نرسید ولی منجر به درگیری طرفین شد که تا خروج افراد مسلح فلسطینی از اردن ادامه داشت.
        
        
  • 1085:   آمریکا نیروی نظامی هوا ـ فضا Air force Space ایجاد کرد.
        
        
        
  • 1983:   نيروي هوايي شوروي يک هواپيماي مسافربر خطوط هوايي کره جنوبي را که در مسير خود از آمريکا به کره، وارد آسمان قلمرو شوروي شده بود سرنگون ساخت. در اين رويداد 269 تن سرنشينان اين هواپيما (پرواز 007) کشته شدند. «لاورنس مَک دونالد» عضو کنگره آمريکا يکي از مسافران اين هواپيما بود.
        
        
  • 1991:   ازبکستان اعلام استقلال کرد. اين کشور از تقسيمات سياسي ترکستان روسيه ساخته شده و پس از تبدیل روسیه تزاری به اتحاد شوروی از اعضاي جماهيريه شوروي بود. ازبکستان که سمرقند و بخارا ـ دو شهر تاريخي امپراتوري پارسها در آنجا واقع شده اند داراي يک جامعه بزرگ تاجيک (پارسي زبانِ ایرانی تبار) است. تقسيم ترکستان روسيه و اسما به چند کشور بدون توجه به واقعيت هاي جغرافيايي صورت گرفته بود و جنبه سمبوليک داشت. از 1991 به اين سوي، يکم سپتامبر که روز ملّي جمهوري ازبکستان اعلام شده است برگزار می شود.
        
        
  • 2022:  


    میخائیل گورباچف آخرین رهبر اتحاد جماهیر شوروی (از مارچ 1985 تا آخرین هفته دسامبر 1991 و فروپاشی شوروی (پذیرفتن تصمیم سه مقام ازجمله یلتسین در این زمینه)، بدون برگزاری رفراندم سراسری و به ارادهِ این و آن) بعد از ظهر سی ام آگوست 2022 در 91 سالگی در یک بیمارستان شهر مسکو درگذشت. وی که یک روس ـ اوکراینی تبار بود دوم مارس 1931 در یک روستا بدنیا آمده بود. وی در این روستا و در یک خانواده کشاورز بزرگ شد و سپس بمانند همه زرنگ های وقت به سازمان جوانان حزب کمونیست (حزب حاکم) پیوست و از پلکان آن تا دبیرکلی و ریاست پرزیدیوم و ... بالا رفت و در طول رهبری خود ـ دانسته و یا ندانسته ـ با باور کردن قول و قرارهای رهبری دنیای غرب، با انحلال اتحادیه نظامی بلوک شرق (پیمان ورشو) و خروج نظامی از آلمان شرقی (که آلمانی ها حدود 30 میلیون نظامی و غیرنظامی تبعه مسکو را در جریان جنگ دوم کشته بودند) و ایجاد آلمان واحد و قرارداد محدودیت سلاحهای موشکی ـ اتمی موافقت کرد، به این شرط که اتحادیه نظامی بلوک غرب (ناتو) به سیاست نظامیگری و توسعه پایان دهد و وارد قلمرو بلوک شرق (اعضای پیمان ورشو، پس از انحلال آن ـ اصطلاحا؛ اقمار دولت مسکو) نشود. نتیجه این سازش ها، اندکی بعد خارج شدن حکومت در کشورهای عضو بلوک شرق از دست احزاب کمونیست بود و نزدیک شدن آنها به غرب و بالاخره عضویت در ناتو بود. گورباچف سپس بدون مطالعه و تأمل و بررسی نتایج کار در گذشته در جوامع دیگر و توجه به منش و خصلت و روانشناسی روس ها و ملل دیگر شوروی (روسیه تزاری پیشین) و ملل مغول زده، ناگهان دو برنامهِ دگرگون ساز که خواست غرب هم بود اعلام کرد: Glasnost (آزادی بیان و ...) و Perestroika (تجدید ساختار و روش ها) و این دو برنامه، نظم پس از انقلاب 1917 را برهم زد و هرکس به فکر خویش شد و انجام یک اقدام نظامی شُل و وِل و معّماگونه در آگوست 1991 و ظاهرا برضد اقدامات گورباچف، فرصت بدست مقامات جاه طلب چند جمهوری دیگر که قرن ها عضوی از روسیه یکپارچه بودند داد تا منتظر برگزاری رفراندم سراسری نشوند و اعلام استقلال کنند ـ گرچه دومای روسیه ضمن مصوبه ای این اعلام استقلال ها را غیرقانونی اعلام کرد، ولی تا نیمه اول دهه اول سده 21 اقدامی نشد حتی از ورود ناتو به بالتیک شوروی جلوگیری نشد و چون ناتو در صدد ورود به گرجستان و بعدا اوکراین برآمد، مسکو وارد اقدام شد و رفته رفته بر شدت اقدام خود افزود تا اینکه در زمستان گذشته، کار به صدور التیماتوم پوتین انجامید و عملیات نظامی در اوکراین از 24 فوریه 2022 آغاز شده است ـ رشته ای است که سر دراز دارد و جهان را دارد وارد عصر تاریخی تازه ای می کند که پایان دوران پس از فروپاشی شوروی و یک قطبی شدن جهان خواهد بود.
        
        [به پرسش های مخاطبان در این زمینه در روزهای بعد پاسخ داده خواهد شد]
  • نامه به مولف
    مسائل کنونی مطبوعات ایران و راه حل
  •  
        راه حل مسائل نشريات در ايران چيست؟، پرسشي است که شماري بسيار از مؤلف این تاریخ آنلاین و ناشر مجله روزنامک کرده اند. اين سوال را به اين سبب از او کرده اند که هفت دهه روزنامه نگار بوده است ـ از کار در روزنامه و خبرگزاری تا رادیو و تلویزیون و تدریس ژورنالیسم.
        
        پاسخ:
        
        مشکل عمومی رسانه های متعارف، پیدایش آنلاین ها و عادت آنلاین خوانی مردم شده است که هر لحظه که بخواهند و اراده کنند، از چند منبع آخرین اخبار و نظرات را بدست می آورند و عمدتا بدون هزینه. نسل اصطلاحا Z (زیر 35 ساله) که خصوصیات خاص خودرا دارد توجه 90 درصدی به آنلاین خوانی و آنلاین بینی (چند رسانه ای ها) دارد و نه تنها از آخرین خبرها و نظرها آگاه می شود، بلکه معلومات و اطلاعات خود را هم از این راه تقویت می کند و خوب و بد تشخیص می دهد. بیشتر این افراد خودشان با استفاده از ابزارهای الکترونیک و شبکه ها، شهروندژورنالیست شده اند.
         برای رقابت با آنلاین ها، رسانه های متعارف باید متاع خودرا تغییر دهند و بدانند که مردم معاصر چه می خواهند تا همان را تهیه و عرضه کنند. ادیشن آنلاینی آنها نباید درست کُپی چاپی و یا برادکَستی آنها باشد. باید ساده و کوتاه نویسی شده باشد و با عکس و فیلم بیشتر.
         مسائل جاری نشريات ايران، آن طور که نگارنده احساس کرده است؛ دور شدن از رعایت اصول خبر و نظر نویسی است. اخبار آنها همهِ عناصر ششگانه خبرنویسی را ندارد و بدون لید، که درک مطلب با خواندن لید برای مخاطبِ کم وقت و کم حوصله کافی باشد. اخبار عینا کپی ـ پِیست شده از اظهارات و یا نوشتهِ منابع و مقامات است با کلمات و جملات تازه متداول شده که سالخوردگان با این طرز انشاء آشنایی کامل ندارند و فهم آنها برای نسل جوانتر هم دشوار و ثقیل است. رسانه ها و مخصوصا نشریات باید ساده نویسی و کوتاه و کامل نویسی را دنبال کنند، از سبک انشاء نویسی دبیرستانی دست بردارند و در چارچوب قواعد ژورنالیستی نگاری تلاش کنند و بکاربردن تصاویرِ هرچه بیشتر ـ تصاویر ژورنالیستی که با نگاهی بر آن، درک مطلب آسانتر باشد.
        محصول کار رسانه های متعارف، برپایه تجربه 220 ساله ژورنالیسم، تا حدی آن نیست که تعاریف و اصول بدست داده اند. تا نيمه دهه 1370، این دست مسائل زياد نبود. تهران دو روزنامه قديمي داشت که از نیمه سال 1358 وابسته به دفتر رهبری شده اند، يک روزنامه دولتي داشت (روزنامه ايران)، يک روزنامه متعلق به شهرداري تهران و چند روزنامه کوچک دیگر با تيراژ نسبتا کم. از نيمه دهه 1370 به تدریج شمار روزنامه ها چندبرابر شد و اين افزايش بدون توجه به واقعیت های آماری ادامه دارد. یک سبب اين افزايش به نظر این نگارنده، قانون سال 1364 است که شرايط صدور مجوّز براي انتشار روزنامه را تنها داشتن ليسانس از دانشگاه، سن معیّن، نداشتن پيشينه کیفری و تأييد صلاحيت قرار داده است. به اين ترتيب همه ايرانيانِ داراي مدرک دانشگاهي ليسانس و نداشتن پيشينه کیفری و سن معيّن مي توانند نشريه دار شوند!، اشاره ای به تجربه و در این پیشه بودن ندارد.
        حال آنکه قوانين مطبوعاتي قبلی ايران از جمله قانون مصوبِ سال 1334، حقوق بگير دولت نبودن و روزنامه نگاربودن (در این پیشه بودن) را از شرايط صدور مجوّز نشريه قرار داده بودند. غير روزنامه نگار و حقوق بگير دولت تنها مي توانست نشريه تخصّصي در رشته مربوط به مهارت خود مثلا پزشکی، باغبانی، آشپزی و ... داشته باشد و احزاب، روزنامه اختصاصی (به مدیریت خودشان). برخی از کشورها داراي شرط مالي (بمانند هرکسب و کار) برای انتشار نشریه عمومی (حرفه ای) هستند يعني که متقاضي بايد سرمايه کافي براي انتشار دست کم 6 ماه روزنامه خودرا داشته باشد. هرگونه کمک مالی دولت به نشریه عمومی (هرگونه رسانه عمومی) ممنوع است، دولت ها می توانند برای خودشان روزنامه داشته باشند، به همانگونه که رادیوتلوزیون دارند.
        مسئله ديگر نبود «نظام نامه مطبوعاتي» است که در آن انواع نشریه، شرایط روزنامه نگار بودن، شرط سردبير اجرايي شدن، دبير ميز، خبرنگار، خبرگير، نویسنده ستادی شدن و ... تعريف و شرايط احراز مشخص مي شود. مثلا با چند سال کار خبرنگاري و دبيري ميز مي توان سردبير اجرايي شد. (سردبیر کل و در ایران اصطلاحا؛ سیاستگزار روزنامه، مقامی اداری و منصوب ناشر است و شرط احراز ندارد). دیده شده است که یک فرد را که چند روزی به یک نشریه رفت و آمد داشته روزنامه نگار خطاب می کنند. اگر مشکلی برای چنین فردی پدید آید و روزنامه نگار خوانده شود، افکار عمومی برانگیخته می شود. جهانیان نسبت به روزنامه نگار حساسیّت دارند.
        نظام نامه، سازمان روزنامه و سلسله مراتب را روشن مي کند که چنین نظامنامه ای وجود ندارد. در تاریخ ژورنالیسم ایران، تنها روزنامه ایران (روزنامه دولت) در طول 7 ـ 8 سال مدیریت مؤسس آن (دکتر فریدون وردی نژاد) دارای یک سازمان کامل، طبق استاندارد جهانی بود؛ از ترکیب و سازمان تحریریه و حتی قراردادن میزها و شکل اطاق خبر، تا رعایت شرایط انتصابات تحریریه و داشتن مدیر تحریریه (فردی جدا از سردبیر اجرایی)، دبیر عمومی (مقامی که با مخاطبان و مراجعان ارتباط دارد)، میز نظر سنجی و کسب نظر و ... و تکیه بر آموزشی تنظیم کردن مطالب و تنظیم اخبار حوادث برپایه پندآموزی از اشتباه دیگران ـ نه نشان دادن ضعف ها.
        مسئله ديگر اين است که دولت به نشريات کمک مالي مي کند و با اين کار امکان مي دهد که روزنامه با تيراژ کم و محتواي ضعيف باقي بماند حال آنکه در تعریف، روزنامه عمومی هم یک کسب و کار است و باید متاعی ارائه دهد که خریدار داشته باشد و درآمد، تا بتواند به کار ادامه دهد. سراغ ندارم که در کشوری ديگر به نشريات عمومی کمک مالي دهند. دولت خودش روزنامه دارد، کافی است.
        به علاوه، بررسي مقایسه ای مطالب نشريات نشان مي دهد که حرفه اي به مفهوم واقعی کلمه نيستند و به نظر، حزبي و جناحی مي آيند يعني که هرکدام و هر دسته از اندیشه و برنامه يک جناح حمايت مي کنند ـ مستقيم و يا غير مستقيم. قرارگرفتن ده ها روزنامه در کنار هم بر کف خيابان يا ميز کيوسک ها ـ بمانند لاشه ـ به نظر این نگارنده نوعي بي احترامي به روزنامه هاست و روزنامه خوان براي انتخاب يکي از آنها دودل و منصرف مي شود. انتخاب تيتر و مطالب صفحه اول در بسیاری از نشریات مشابهت دارد و این نیز در خریدار ایجاد دودلی می کند.
        در حرفه روزنامه نگاري؛ توزيع، سردبير اجرايي، ژورنالیست های اطاق خبر و ميزان سرمايه هر روزنامه به ترتيب در پيشرفت آن موثر هستند که توزيع نشريات که اهمیت درجه اول را دارد، در ايران يک مسئله است. ما «هوم دليوري ـ خانه رسانی» نداريم و همچنین صندوق توزیع (با سِکّه). ايجاد کيوسک های فروش نشریات در سال 1371 به دلايلي خاص صورت گرفت و يک عامل آن اينک پناهنده آمريکاست و در آن زمان يک مقام و صاحب يک روزنامه بود!. همان زمان و با تجربه از دوران مصدق گفته بودند که این کیوسک ها بعدا فروشگاههای کوچک انواع کالا و بویژه خوردنی خواهند شد و بی اعتناء به نشریه فروشی. در دوران حکومت مصدق، شهردار تهران مجبور شد که با توسل به نیروی نظامی آنها را برچیند زیراکه از هدف اصلی که فروش مطبوعات بود خارج شده بودند و خوردنی می فروختند و خیابانها را بدشکل کرده بودند.
        اينک چند راه حل:
        1- اصلاح وضعيت توزيع و مطابقت دادن با توزیع در دوران آنلاین ها.
        2- در خبرگيري الگو قراردادن روزنامه های دهه 1340 ايران. در آن زمان خبرنگاران در شهر پراکنده و مستقيما خبر جمع آوري مي کردند. مثلا روزنامه اطلاعات يک خبرنگار بيمارستان ها داشت، يک خبرنگار اتوبوسراني داشت که بايد دائما با اتوبوس ها رفت و آمد مي کرد تا از مشکلات با خبر شود و برنگارد، یک خبرنگار در فرودگاه داشت تا از مشاهدات مسافران خبر تهیه کند، يک خبرنگار مدارس داشت که با معلم و شاگرد و پدر و مادر مصاحبه می کرد، در جلسات انجمن های خانه و مدرسه حضور می یافت و مشکلات را گزارش می کرد و ...، یک خبرنگار ویژه بازار و فروشگاهها داشت، یک خبرنگار در گورستان شهر تا شرح حال متوفیان را از بستگانشان بپرسد و بنویسد و ....
        3- قطع هرگونه کمک دولتي به مطبوعات حرفه ای (غیر حزبی و غیر تخصّصی). قواعد مطبوعاتي مي گويد اگر یک روزنامه تا 100 شماره، خرج = دخل نکند، مشکل است که بتوان آن را نجات داد يعني که بيمار شده و بيماري آن سرطان است. اگر یک فرد بخواهد نظرات خودرا به گوش برساند، در دوران اینترنت نیاز ندارد که نشریه داشته باشد، ساختن یک آنلاین و یا داشتن حسابی در یک شبکه اجتماعی برایش کافی و آسانتر است.
         همچنین لازم است که از متقاضيان انتشار نشريه در هيات نظارت مصاحبه به عمل آيد. همانطور که در قديم براي انتصاب يک مدير دبستان، از او در شوراي آموزش و پرورش شهر مصاحبه به عمل مي آمد. در اين مصاحبه ها؛ هدف متقاضي ، ميزان سرمايه گذاري او و سردبيري که در نظر گرفته باشد مشخص می شود. بدون داشتن یک سردبیر اجرایی ماهر و خوب نمی شود به پیروزی نشریه امیدوار بود. نتيجه اين مصاحبه بايد ملاک تصميم گيري در تایید و یا رد درخواست قرار گيرد.
        در مورد وبسایت های روزافزون خبر و نظر و مشابهت متاعی که عرضه می کنند باید به نظر محمد خُدادی مدیرعامل پیشین ایرنا که یک ژورنالیست تمام عیار است توجه شود که آن را مشروحا در یک مصاحبه اعلام داشته و از آن سمت کنار رفته است. این نگارنده نظر وی را در آن زمینه کامل و درست تشخیص داده است.
        




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com