Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
28 اوت
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 











Select your preferred language to translate this page into.

   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 28 اوت
ايران
تذكرِ «هميشه تازه» شاپور دوم، شاه ساسانی ایران در ردّ جنگ غيرمنصفانه
تاريخنگاران اروپايي متخصّص در اوضاع و رويدادهاي هفت سده نخست هزاره يكم ميلادي كه متون انتقال داده شده در سال 1453 از قسطنطنيه به رُم (واتيكان) را مطالعه و تحليل كرده اند در تأليفات خود به استناد اين متون كه عمدتا از مكاتبات دولتي و گزارش هاي رسمي و تجسسات استخراج شده اند موارد جالبي از سياست ها و تدابيرِ دولتيِ عهد ساسانيان را به دست داده اند كه مورد توجه استادان مربوط در دوران معاصر قرار گرفته و در تفسيرها و نظريه هاي خود به آنها اشاره مي كنند.
    يك مورد از اين سياست ها (به گزارش عامل مخفي دولت روم در تيسفون)، از سخنان شاپور دوم در يك جلسه عمومي (ماه آخر تابستان ـ ماه برداشت محصول) استخراج شده است كه به مناسبت زمان وقوع (كه با تطبيق تقويم ها تنظيم شده است) در زير مي آيد:
    28 آگوست 378 ميلادي شاپور دوم (ذوالاكتاف) شاه وقت ايران از دودمان ساساني در كاخ تيسفون در جمع مقامات كشور به پيشنهاد تني چند از ژنرال هاي ايران كه قبلا به او اطلاع داده بودند كه «والنس» امپراتور روم در جنگ با ويزيگوت ها در منطقه ادريانوپل كشته شده است و خواسته بودند كه از فرصت استفاده كند و تا رومي ها كمر راست نكرده اند آنان را به آن سوي دانوب عقب زند پاسخ داد و گفت كه اين پيشنهاد به اين جهت پذيرفتني نيست كه دليلي براي جنگ وجود ندارد.
     شاپور در آن جلسه تاكيد كرده بود كه داشتن قدرت و به دست آوردن فرصت نمي تواند تعرض به ديگران را توجيه كند.
     شاپور دوم خطاب به آن جمع گفته بود كه ما (ايرانيان) هون ها را به اروپا رانديم و آنان ويزيگوت ها [دسته اي از ژرمن ها] را به اطراف دانوب فراري دادند تا جايشان را بگيرند و در اينجا، اين فراريان با وجود دريافت پناهندگي از امپراتور روم، تحت ظلم و ستم كارگزاران و عُمّال آن قرار گرفتند، شكيبايي خود را از دست دادند و سر به شورش برداشتند كه والنسِ مغرور از باده قدرت، خود به سركوب كردن ايشان شتافت كه بر خلاف تصورش [در جنگ آگوست 378] نابود شد. نتايج جنگ، چه در كوتاه و چه در دراز مدت، قابل پيش بيني دقيق نيست؛ بنابراين «جنگ» بايد آخرين راه حل مسائل باشد، مگر اين كه دشمن به خاك وطن تعرض كرده باشد. شاپور دوم گفته بود: گذشته از اين، آموزگار ما (زرتشت) جنگ غير منصفانه را رد كرده است.
     شاپور دوم كه 70 سال سلطنت كرد، سال بعد (379 ميلادي) درگذشت. مقايسه اين مورد، با اوضاع ِ جهانِ معاصر نشان مي دهد كه تمدن، صرف نظر از تبليغاتي كه براي آن مي شود و پيشرفتهاي فني و تكنولوژي، از لحاظ رعايت حق و انصاف، وجدان و احوال انساني ترقي چشمگير نداشته است.
    
تصوير شاپور دوم بر سكه نقره زمان خود


    
تصوير شاپور دوم برسكه زرين دوران او كه وي را هنگام شكار نشان مي دهد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تبریک هندرسون سفیر وقت آمریکا به زاهدی، کمک های مالی آمریکا به دولت کودتا و پاداش نقدی به شخص زاهدی



    از چهارم شهریور 1332 تا یک هفته پس از آن، ژنرال فضل الله زاهدی رئیس دولت کودتا با لوی هندرسون سفیر آمریکا در ایران ملاقات های پی در پی داشت. در نخستین ملاقات که تصویر آن در صفحه اول شماره 8173 روزنامه اطلاعات درج شده بود (تصور کُپی شده از این روزنامه در بالا)، هندرسون نخست وزیری ژنرال زاهدی را به او تبریک گفته بود و زاهدی درخواست کمک مالی فوری از آمریکا کرده بود.
    چهار روز بعد دولت آمریکا دو کمک مالی جداگانه به دولت کودتا کرد؛ یک کمک 23 میلیون و 400 هزار دلاری از طریق اصل 4 ترومن [برنامه هری ترومن رئیس جمهوری وقت آمریکا که در ژانویه 1949 آن را برای کمک فنی و اقتصادی به کشورهای در حال توسعه اعلام کرده بود] و 45 میلیون دلار کمک بلاعوض که از این 45 میلیون، پنج میلیون آن پاداش ژنرال زاهدی بود که وزیر دارایی وقت همه این مبلغ را به خزانه داری واریز کرد و دولت آمریکا که چنین دید، یک پاداش دو میلیون دلاری جداگانه به زاهدی داد.
    این ملاقات های پی در پی سبب شد که دولت مسکو ـ رقیب آمریکا ـ نیز پا به میدان بگذارد، به مذاکره با دولت کودتا و صدور اعلامیه دست بزند، ولی در همه این تماس ها، نخستین حرف ژنرال زاهدی، استرداد طلاهای ایران بود که روس ها در دوران اشغال نظامی، آنها را از خزانه ایران به مسکو منتقل کرده بودند و بالاخره روس ها این طلا را که به دولت مصدق نداده بودند به دولت پس از براندازی او مسترد داشتند.
    در جریان دیدارهای آمریکاییان با زاهدی بود که ژنرال علوی مقدم (مهدی قلی) رئیس شهربانی (پلیس کل کشور) شد، انتصابات متعدد صورت گرفت و دولت اعلام کرد که هرکس مخفی گاه دکتر حسین فاطمی، دکتر مهدی آذر، مهندس حق شناس و ... وزیران و مقامات دولت مصدق را بیابد و اطلاع دهد پاداش خواهد گرفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مجازات شلاق برای گرانفروشان به حُکم قاضی شرع ـ سه گرانفروش در یک روز، شلّاق زده شدند
ششم شهریورماه 1358 (28 آگست 1979) به حکم قاضی شرع یک دادگاه انقلاب (دادگاه انقلاب ویژه رسیدگی به تخلفات صنفی) در مورد سه گرانفروش تهران اجرا شد و محکومان در ملاء عام شلاق زده شدند. یکی آز آنان میوه فروش، دیگری فروشنده پارچه و پوشاک و سومی خواربارفروش بود.
     حکم در محل گرانفروشی (مقابل مغازه هایشان) اجرا شده بود. این سه تن هرکدام به 25 ضربه شلاق، یک ماه زندان و نصب تابلو گرانفروشبر سردر مغازه هایشان به مدت یک ماه محکوم شده بودند.
    حکم قاضی شرع به استناد آیات قران مجید در ذم اجحاف و کم فروشی صادر و ضمن آن اثبات شده بود که گرانفروشی نه تنها خلاف تعالیم اسلام است بلکه عملی است ضد انقلاب و ضد انسانیت، کم فروشی استثمار خلق است، این سه گرانفروش صدای انقلاب را نشیده اند زيرا کسي که آن صدا را شنیده باشد نباید آزمندی در وجود او نیروی محرّکه می بود. چون این حکم موثر واقع شد تعمیم یافت و این روال تا مدت ها رعایت می شد و به نوشته مطبوعات وقت موثر واقع شده بود.
    گزارش اين اقدام قاضي دادگاه شرع در صفحات اول شماره ششم شهريور 1358 روزنامه هاي تهران قرار گزفته بود، کُپي يک نمونه آن در زير:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
متوسط درآمد سالانه ایران از نفت در سال های 1388 و 1389؛ 69 میلیارد دلار بود
روزنامه های تهران ششم شهریورماه 1390 (28 آگوست 2010) از قول یک مقام وزارت نفت گزارش کرده بودند که در دوران دولت دهم تا آن روز (سالهای 1388 و 1389) متوسط درآمد سالانه ایران از صدور نفت 69 میلیارد دلار بود.
    طبق این گزارش؛ این درآمد در دوران دولت نهم (سالهای 1384 تا 1388) 58 میلیارد و در دوران دولت هشتم (سالهای 1380 تا 1384) 22 میلیارد دلار بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اجتماع بزرگ میهنی ایرانیان برون مرز در اعتراض به تغییر نام «خلیج فارس»
یک مخاطب این تاریخ آنلاین که خودرا یک ایرانیِ آمریکایی و مدرّس علوم اجتماعی معرفی کرده و به ضمیمه یک ایمیل واصل شده در نیمه آگوست 2012، عکسی از گردهمایی هزاران ایرانی در پنجم آگوست این سال در لس آنجلس مقابل ساختمان دولت فدرال آمریکا در اعتراض به «گوگل» را ارسال داشته و نوشته بود که این گردهمایی یک رویداد بزرگ بود که باید درج در «تاریخ» شود.
    به نوشته این مخاطب، این گردهماییِ اعتراض به سرچ انجین گوگل به جهانیان نشان داد که ایرانی در هرجا که باشد، در هر شرایط و تا هر نسل، میراث نیاکان (ایرانزمین) و تاریخ آن را دوست دارد و نسبت به آن وفادار و آماده فداکاری برای آن است.
    این مخاطب نوشته بود که این رویداد تاریخی (گردهمایی لُس آنجلس) که برای اعتراض به سرچ انجین «گوگل» ترتیب داده شده بود که «خلیج فارس» را «خلیج» درج می کند تا غرب و دوستان عرب آن را خرسند سازد واقعیات متعدد را بازتاب داد. یکی از این واقعیت ها انعکاس «ایراندوستی» بود ـ نیرو و کششی که در تمامی سلول های بدن یک ایرانی وجود دارد و قطعا مقامات دولت آمریکا و سران دولت های دیگر با مشاهده این رویداد، از آن احساس (ناسیونالیسم ایرانی) آگاه شده اند و .... شاید قبلا کسی باور نمی کرد که هزاران تَن برای اعتراض به حذف یک کلمه، کار و استراحت را تَرک کنند و در زیر آفتاب سوزان، گرد هم جمع شوند و 15 هزار کیلومتر دور از وطن، شعار میهنی بدهند.
    وی [فرستنده ایمیل و عکس] افزوده است: طغرل سلجوقی در آگوست 1052 و چند ماه پس از تصرف اصفهان و اطلاع از کارهای میهندوستانه «مردآویز» و «یعقوب لیث» گفته بود که باید کاری کنیم که میهندوستی ایرانیان از وجود آنان خارج شود و گرنه به محض مشاهده احساس ضعف در ما، بپا خواهند خاست. به او گفته بودند که دیلمیان ایرانی (گیلانی ها) که بر بغداد هم حکومت می کنند مروّج شیعه شده اند تا ایران ماهیّت مستقل داشته باشد که طغرل با شنیدن آن، عازم بغداد شد، بوئیان [دیلمیان] را بیرون راند، قدرت را به خلیفه سنّی بازگردانید و شیعه را تضعیف کرد. باوجود این، وی نتوانست ایراندوستی را از ایرانیان بگیرد و ایرانیان در دوران برتری غیر ایرانی ها، به جای شمشیر به قلم روی آوردند و اَبَرقدرت ادبیات، اندیشه و علوم شدند. شیعه اثنی عشری هم محفوظ ماند.
    فرستنده ایمیل که خواسته بود نامه و عکس ارسالی ـ حتی در صورت خلاصه شدن ـ در این تاریخ آنلاین درج شود مدعی شده است که اجتماع اعتراضی پنجم آگوست 2012 لس آنجلس، میهنی ترین اجتماع در تاریخ 30 سالهِ دورِ تازهِ مهاجرت ایرانیان بود. وی نوشته است که دور اول مهاجرت در قرن هفتم میلادی صورت گرفت و پس از 13 قرن از وقوع آن، هنوز پارسیان هند (اعقاب مهاجران) به میراث نیاکان وفادار مانده اند.
    وی در پایان ایمیل خود نوشته بود که از «امیر بهادری» به خاطر زحمتی که برای تشکیل این اجتماع میهنی کشید باید سپاسگزاری شود. [ایمیل، خلاصه شده است و آنچه را که در عکس ارسالی مشاهده می شود از آن حذف شده است].
عکس ارسالی که وسعت اجتماع اعتراضی به اقدام «گوگل» را نشان می دهد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در خرداد 1398 حجم نقدینگی (پول در جریان) در جمهوری اسلامی ایران به مرز 2000 هزار میلیارد تومان رسید
به گزارش هفتم شهریور 1398 خبرگزاری مِهر، بانک مرکزی با انتشار گزیدهِ آمارهای اقتصادی در خرداد ماه 1398، حجم نقدینگی [پول در جریان] را 19 هزار و 799 هزار میلیارد ریال (نزدیک به 2000 هزار میلیارد تومان) اعلام کرد که نسبت به اسفندماه سال 1397 پنج و دو دهم درصد و نسبت به مدت مشابه سال پیش از آن (خرداد 1397 تا خرداد 1398) 25 و یک دهم درصد افزایش نشان می‌دهد.
     بدهی بخش دولتی 3476 هزارمیلیارد ریال بود که نسبت به خرداد 1397 بیست و پنج درصد افزایش داشت.
     طبق اعلام بانک مرکزی، بدهی بخش غیردولتی نیز 13475 بود که نسبت به مدت مشابه 18 درصد افزایش نشان می دهد.
     کُد خبر خبرگزارس مِهر: 4705512
    
    اقتصاددانان چاپ کردن پول و خرج کردن آن را نوعی مالیات سرانه می پندارند زیراکه با افزایش حجم پول، قدرت خرید آن پایین می رود و کالا و خدمات به همان نسبت گران می شود و این تفاوت، از جیب همگان می رود و طبقه کم درآمد و افرادی که کار ثابت ندارند و یا در کار معاملات نیستند زیان بیشتری دارند.
    خروج پول از استاندارد طلا در 5 دهه گذشته (از آغاز دهه 1970 در بسیاری از کشورها ازجمله آمریکا)، دست دولت ها را برای چاپ کردن اسکناس جهت جبران کسری بودجه و یا دادن سوبسید برای راضی نگهداشتن گروهی از اتباع باز کرده است. در برخی از کشورها که شورای پول خارج از کنترل دولت است، چاپ اسکناس بیش از حدِ متعارف، دشوار و در مواردی امکان پذیر نیست.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سالروز درگذشت رضا قطبی نخستین مدیرعامل سازمان رادیوتلویزیون ملی ایران ـ به این مناسبت نگاهی به ایجاد این سازمان و خاطره هایی از مؤلف
رضا قطبی

رضا قطبی مدیرعامل رادیو تلویزیون ملی ایران تا نیمهِ سال 1357 (دهه آخر شهریورماهِ سال انقلاب)، پنجم شهریور 1403 (26 آگِست 2024) در 86 سالگی در فرانسه درگذشت. او در فروردین 1317 بدنیا آمده بود و در ایران، فرانسه و آمریکا تحصیلات دانشگاهی کرده بود و مدتی نیز در ایران، مدرّس دانشگاه بود. قطبی پس از خارج شدن از وطن، بیش از چهاردهه در فرانسه زندگی می کرد و عمدتا در سکوت.
    بررسی ها براي تاسيس تلويزيون دولتي دو سال بود که ادامه داشت كه در سال 1344 ناگهان اميرعباس هويدا نخست وزير وقت به جای وزارت اطلاعات و جهانگردی (سازمان انتشارات و رادیو پیشین)، اجرای تصمیمِ آذرماه 1342 دولت را بر عهده رضا قطبي (مهندس از یک دانشگاه فرانسه، مدرّس دانشگاه صنعتي و پسر دايي فرح پهلوي) گذارد و عملي شد. چندی پس از یک رشته بررسي ها پيرامون امكان تاسيس يك روزنامه و يك تلويزيون دولتي، سرانجام در 25 آذرماه 1342 (16 دسامبر 1963)، دولت پولي در اختيار اداره انتشارات و راديو (بعدا تبدیل به وزارت اطلاعات و جهانگردی و اینک وزارت ارشاد) قرار داده بود كه در زمينه ايجاد تلويزيون دولتي مطالعه جدّي و اقدام كند. در آن زمان در ايران تنها دو فرستنده تلويزيونی (غير دولتي) وجود داشت ـ در تهران و در خوزستان ـ كه فرستنده تهران از 1337 آغاز بکار کرده بود.
     تلویزیون دولتی از یکم ابان سال 1345 و به مدیریت مهندس رضا قطبی (در شناسنامه اش؛ علیرضا قطبی) آغاز بکار کرد.
    در اجرای قانون مصوّب خرداد سال 1350 ـ قانون ایجاد سازمان رایو تلویزیون ملی و قرارگرفتن همه این رسانه های سمعی ـ بصری کشور در آن سازمان، از تابستان همان سال (سال 1350) رادیو دولتی و ساير راديوتلويزيون هاي کشور به تلویزیون دولتی ضمیمه (ادغام) و یا منحل شدند و سازمان رادیوتلویزیون ملّی به وجود آمد و اين رسانه ها در انحصار دولت قرار گرفته اند. در آن زمان، تنها آمریکا و دو کشور دیگر تلویزیون غیر دولتی داشتند.
     رضا قطبي که تفکر ناسيوناليستي داشت و از جانب مادر يک بختياري بود در طول رياست بر راديو تلويزيون ملّي که ریاست او تا نیمه سال انقلاب ادامه داشت سانسور اخبار را به حداقل رسانيده بود و تصميم گيري در انتخاب و پخش خبر در اختيار سردبير مربوط بود و نَه مانند گذشته با مديرعامل خبرگزاري پارس (خبرگزاري دولت) و وزير وقت (وزیرِ وزارتخانه ای که پس از تغییر نظام حکومتی به وزارت فرهنگ و ارشاد تغییر نام داده است) و يا معاون سياسي اش.
    پنجم دیماه 1335 (بیست و ششم دسامبر 1956) دولت وقت به يك بازرگان (حبيب ثابت) پروانه تاسيس نخستين فرستنده تلويزيوني را داده بود که این فرستنده از دو سال بعد (یازدهم مهرماه 1337)، نخست در تهران آغاز بکار کرد و سپس شعبه آن در خوزستان.
     در دی ماه سال 1338 (دسامبر 1959) مستشاران نظامي آمریکا و آمريكاييان ديگر که در ايران کار و زندگی می کردند داراي يک فرستنده تلويزيوني از آن خود شده بودند و چند سال بعد، ایران دارای یک فرستنده تلویزیونی، ویژه مطالب فرهنگی (عمدتا آموزش و پرورشی) شده بود که مقر آن در ساختمانی در سه راه ژاله بود که اینک بخشی از ساختمان مجلس است و همه این فرستنده ها منحل و یا در سازمان رادیوتلویزیون ملی ادغام شدند.
     در سال 1350 (1971) غلامحسين صالحيار روزنامه نگار بنام و متوفی در دسامبر 2003 براي سازمان راديو ـ تلويزيون دولتي ايران يك خبرگزاري به وجود آورد كه بعدا به واحد مرکزی خبر تغيير نام داد و به این ترتیب، سازمان رادیوتلویزیون ملی، نیاز چندان به خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) نداشت.
     چهار هفته پس از تاسيس خبرگزاري راديو تلويزيون، از ششم بهمن 1350 (ژانويه 1972) راديو دولتي ايران از محل پیشین (میدان ارگ ـ میدان 15 خرداد) به ساختمان جام جَم منتقل و در جوار تلويزيون دولتی قرار گرفت و تورج فرازمند به مديريت اخبار راديو و ايرج گرگين به مديريت اخبار تلويزيون منصوب شدند و مرتضي اُخُوّت معاون فرازمند شد. با اين انتصابات روش تهيه و تنظيم و پخش اخبار هم تغيير كرد.
    مؤلف این تاریخ آنلاین که از اواخر دهه 1330 از دبیران اخبار بین الملل در خبرگزاری پارس ـ ویژه پخش از رادیو ایران بود و سپس آن را به مدت 7 سال در ساختمان جام جم ادامه داد در یک مصاحبه در شرح 7 دهه تجربه های ژورنالیستی اش، به دوران دبیری اخبار رادیو تلویزیون پرداخته و در بخشی از آن گفته است:
    در پی ادغام رادیو ایران در سازمان تلویزیون دولتی از تابستان 1350، تا بهمن ماه آن سال تغییری جز انتصاب یک مدیر بر بخش اخبار رادیو صورت نگرفت. همان کارکنان خبرگزاری پارس و در همان اطاق و با همان وسائل، اخبار ویژه پخش از رادیو را تهیه و تنظیم و همانند سال های گذشته به دست گویندگان می دادند تا به اطاق پخش که در چند قدمی اطاق خبرِ خبرگزاری قرار داشت ببرند و پخش شوند. تا روز ادغام، سیاست گزینش و تنظیم اخبار در دست مدیرعامل خبرگزاری پارس و نیز وزیر اطلاعات و جهانگردی بود (قبل از تاسیس این وزارت، سرپرست انتشارات و رادیو بود که سمت معاون نخست وزیر را هم داشت).
    در نخستین روز ادغام رادیو ایران با تلویزیون دولتی، ایرج گرگین و معاونش مرتضی اُخُوّت که سابقه گویندگی اخبار داشتند خطاب به دبیران اخبار خبرگزاری، ویژه پخش از رادیو گفتند که از این پس لازم نیست که کسی اخبار تنظیمی شما را بازدید و تأیید کند، شخصا آنها را انتخاب کنید، تنظیم کنید و به گوینده بدهید. این را آقای قطبی (مدیر عامل سازمان رادیو تلویزیون) از ما خواسته که به شما ابلاغ کنیم. ما گاهی برای دیدنتان می آییم، ولی دخالتی نخواهد بود، خودتان تجربه دارید و مسئول خواهی بود که چنین شد. پس از انتقال رادیو ایران از میدان 15 خرداد به ساختمان جام جم در بهمن 1350، یکی از دلایل رفتن مؤلف این تاریخ آنلاین به آنجا و ادامه دبیری اخبار بامدادی رادیو (اخبار ساعت های 6، 7 و 8 بامداد که اخبار ساعات 7 و 8 هرکدام بیش از 15 دقیقه بود، به اضافه نوشتن یک تفسیر کوتاه درباره یک رویداد خارجی روز) همین مداخله نکردن در انتخاب و تنظیم اخبار بود [به قولی؛ نبود سانسور]. مؤلف این تاریخ آنلاین به موازات تنظیم و دبیری اخبار بامدادی رایو سراسری که عمدتا اخبار جهان بودند، دبیر اخباز شبانگاهی کانال 2 تلویزیون ملّی (کانال رنگی وقت) هم بود که پخش تاریخ به صورت روزشمار را در همین بخش اخبار تلویزیونی آغاز کرد که قبلا سابقه نداشت، زیر این عنوان: این بود آخرین تحولات جهان در امروز، اینک ببینیم که در این روز در طول تاریخ چه وقایعی رخ داده بود.
     در همان بهمن 1350 ایرج گرگین از من دعوت کرد که کار دبیری آخرین بخش اخبار شبانه کانال 2 تلویزیون را هم بر عهده بگیرم، گفتم به این شرط که رویدادهای گذشته در هر روز را بر آن بخش اضافه کنم، قبول کرد به شرط موافقت آقای قطبی که او هم پذیرفت، اگر توجه بیشتری به تاریخ ایران شود.
    قطبی چندبار و هربار که بزرگی و عظمت ایران در آن بخش خبری منعکش شده بود شخصا آمد و قدردانی کرد. در همین بخش و برای نخستین بار پس از سالها، به دکتر مصدق هم اشاره شد ازجمله در سالروز ملی شدن نفت. یک بار هم عکس او در مراسمی پخش شد که سابقه نداشت.
    قطبی یک بار هم از یک مقاله این مؤلف مندرج در روزنامه اطلاعات که بهتر است انتخاب مدیران مدارس از میان داوطلبانِ دارای شرایط و از طریف مصاحبه در یک کمیسیون شورای آموزش و پرورش شهر به عمل آید که چنین شد قدردانی کرد.
    به یاد دارم که در فروردین 1351، سازمان رادیوتلویزیون ملی پول کافی برای پرداخت دستمزد کارکنان دستمزدی اش و عمدتا کارکنان خبر و هنر نداشت و فطبی در جمع آنان خواست که داوطلب شوند و برای دریافت، دو ماه صبر کنند و گرنه مجبور است به التماس افتد و از بانک ها قرض بگیرد که همه حاضران پذیرفتند.
     پس از انتقال رادیو ایران به جام جم، مهندس قطبی را که فردی فروتن بود، هر هفته چندبار در راهرو ساختمان می دیدم، در سلام گفتن پیشدستی می کرد. موضوع بی سابقه دیگر، استخدام و بکارگیری گزارشگر، مترجم، نویسنده، گوینده، هنرمند و ... (برخلاف گذشته) بدون توجه به سوابق سیاسی و گرایش های آنان بود. غلامحسین صالحیار که زمانی چپگرا بود و برای سازمان رادیو تلویزیون ملی، خبرگزاری ایجاد کرد درباره قطبی گفت که او (قطبی) پسر خاله شاپور بختیار یک ملی گرا و از جوانی (دوران تحصیل در دبیرستان) یک پان ایرانیست بود. صالحیار که در سال انقلاب سردبیر روزنامه اطلاعات بود، یک روز پس از کناره گیری رضا قطبی از ریاست رادیوتلویزیون ملی، در جلسه بیست و ششم شهریور 1357 دبیران اطاق خبر گفت که انتصاب شریف امامی به نخست وزیری و کارهای خلاف ملی گرایی او ازجمله بازگرداندن تقویم ایران به سال هجری شمسی باعث دلخوری قطبی و تقویت انگیزه کناره گیری او از رادیو ـ تلویزیون ملی شد. صالحیار در جلسه دبیران روزنامه در دیماه 1357 گفت که قطبی به خواست شاه که با هواپیمای او و با وی از ایران خارج شود توجه نکرد و در وطن مانده است.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
فیلسوف ـ هوگو گروتیوس که اندرز او باید آویزه گوش هر عضو پارلمان باشد
Hugo Grotius[Groot
«هوگو گروتيوسHugo Grotius (گروت)» قاضي و فيلسوف هلندي در 62 سالگی در 28 آگوست 1645 (ششم شهریور) درگذشت. وي که دهم اپریل 1583 به دنیا آمده بود فلسفه قضاوت را به دست داده و ضمن آن لزوم ایجاد یک دیوان داوری جهانی و تدوین یک رشته قوانین ناظر بر روابط ملتها را مطرح ساخته است. وی در این راستا نوشته است كه برای حفظ صلح جهانی و کنترل رفتار دولتها و مقامها، تدوین یک رشته قوانين بين المللي لازم است و این ضوابط بايد برپايه قوانين طبيعي تنظیم شوند، نه منافع و سیاست های برخی از دولتها ([دولتهای قویتر). وی (نزدیک به چهار قرن پیش) توصیه کرده است که براي محاکمه و مجازات ناقضان اصول و قواعد حاکم بر روابط ملتها و بشریت باید یک دادگاه بین الملل وجود داشته باشد. یک سازمان جهاني باید بوجودآید كه بتواند حكم این دادگاه را به اجرا در آورد زيرا كه بدون ضمانت اجرايي حكم، وجود دادگاه بي حاصل است. در قرن بیستم نظرات گروتیوس مورد توجه قرارگرفت و گوشه ای از این نظرات در ایجاد دیوان داوری لاهه و دادگاه کیفری بین الملل بکار رفته است.
    كتاب معروف گروتيوس تحت عنوان «در باره قانون جنگ و صلح » در دسامبر 1625 در فرانسه انتشاریافت که در آن نوشته است: من شاهد بوده ام كه در دنياي مسيحيت براي جنگ پروانه هايي صادر مي شود كه وحشيان از شنيدن آنها شرمنده مي شوند. جنگها با هر بهانه جزيي و يا هيچ بهانه اي آغاز و انجام مي شوند و هيچ قانون موضوعه، قانون خدا و قانون انسانيت حاكم بر آنها نيست و در جريان اين جنگها ضابطه اي براي حفظ جان و مال مردم وجود ندارد و به نظر مي آيد كه وجدان فاتح در جريان جنگ و دوران پيروزي خواب است. این کتاب گروتیوس را به صورت یک انساندوست متجلی ساخته است. وی در این کتاب با بكارگيري نيروي مسلح براي اجراي سياست ها مخالف کرده است.
     گروتيوس كه به پدر قوانين بين المللي شهرت يافته خطاب به سران دولتها گفته است كه اگر نمي توانيد از جنگ دست برداريد دست كم، در جريان جنگ و پس از آن، با وضع يك قانون قابل قبول براي همه ملتها ، به جان، مال، حيثيت و اميد مردم غير نظامي و بي طرف آسيب نزنيد.
     گروتيوس با وضع ضوابط و موازيني كه به دور از قوانين طبيعي هستند شدیدا مخالفت کرده و مي گويد كه نبايد اجازه داده شود كه قانونگذاران بر حسب منافع خود و يا دولت و مصلحت روز، قانون وضع كنند و زندگي را بر مردم مشكل تر سازند. فقط قوانين طبيعي هستند كه قابل دركند و حلال مسائل. يك قانونگذار بايد پيش از نوشتن قانون نتيجه اجراي آن رابر زندگاني مردم مجسّم كند و بر مشكلات آنان نيافزايد كه اين خود نوعي جرم و گناه است.
     گروتيوس با اين افكار درهلند به زندان افتاد كه موفق به فرار به فرانسه شد و در آنجا به نوشتن كتاب و ترويج انديشه هاي خود پرداخت. او پس از مدتي با اين كه پرونده اش در هلند در جريان بود به وطن بازگشت و دوباره بناي مبارزه را گذاشت كه چون در صدد دستگيري او برآمدند از طريق آلمان به سوئد گريخت و دولت سوئد كه به علاقه گروتيوس به اقامت در فرانسه پي برده بود او را با سمت سفير سوئد به فرانسه فرستاد. در اينجا بود كه گروتيوس كمر به پايان دادن به جنگهاي سي ساله اروپا با خشكانيدن ريشه انها پرداخت و به پيروزي هايي هم رسيد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز «گوته» ادیب بنام آلمان و از اندیشمندان بزرگ اروپا
Goethe
گوته (يوهان يولف گنگ فون گوته Goethe) نویسنده و اندیشمند بزرگ آلماني در قرون هجدهم و نوزدهم 28 آگوست سال 1749 در فرانكفورت به دنیا آمد. وی را یک پُلی ماتیک (پالی مث = پُلی متِس = بحرالعلوم، فردی که بر همه علوم و ادبیات عصر خود مسلط است نظیر ابوعلی سینا، خیام، رازی و ...) نوشته اند.
     گوته بود که ادبیات جهان (تاریخ ادبیات با ذکر نمونه کار هر ادیب) را تنظیم کرد که ضمن آن، نویسندگان و شاعران ایران را به اروپائیان شناسانید.
     گوته که 82 سال عُمر كرد كتب متعدد از داستان، طنز و نمايشنامه نوشت، اشعار بسیار گفت، نظرات فلسفی ابراز داشت و .... هنر «گوته» در اين بود كه افكار فلسفي خودرا در قالب داستان و يا نمايشنامه بيان مي كرد كه در ذهن مردم عادي نقش مي بست و به زندگي آنان شكل مي داد.
     وي از مبارزان تامین عدالت اجتماعي، آزادي و نيز بر ضد فساد و تباهي و از دوستان و همفكران شيلر بود. مورخان «گونه» را در رديف فلاسفه صاحب نظر در مسائل اجتماعي قرارداده و اورا از ادیبان رديف اول آلمان و از اندیشمندان و روشنگران بزرگ اروپا خوانده اند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
جورج اُروِل George Orwell و پيش بيني واقعیت ها ـ کتاب معروف قرن 20 که وضعیت جهان سال 1984 را در سال1948 بدست داد
George Orwell
28 آگوست سالروز انتشار كتاب «جهان در سال 1984» است. مرور زمان ثابت کرد که پيش بيني های مولف عينا به حقيقت پيوست. «جورج ارول George Orwell » در آغاز سال 1948 تصميم به نوشتن كتابي گرفت كه در آن پيش بيني خود از اوضاع جهان در سال 1984 (36 سال بعد)را بياورد و ارقام «84»را به اين جهت انتخاب كرد كه عكس ارقام 48 است (سالي كه در آن بود). اين كتاب در زمان انتشار يك داستان (ناول) معمولی تلقي شد. وي در اين كتاب سانسور، تحريف حقايق تاريخي، تجاوز به حريم زندگي خصوصي افراد ـ با وسائلی از قبيل استراق سمع ـ استبدادهاي دولتي تحت نام دمكراسي و حقوق جامعه، توسعه تكنولوژي و استفاده دولتها از این ابزارها را برای کنترل مردم را پيش بيني كرده بود. (دوربین و دستگاه ضبط صدا از راه بسیار دور، باگ گذاری اماکن و حتی تختخواب افراد، نسخه برداری از مکاتبات مردم قبل از رسیدن به مقصد و ... و حتی تحلیل خورد و خوراک افراد مورد نظر با جمع آوری و بررسی آزمایشگاهی آشغالها و فضولات منازل و ....).
     ارول در این داستان محيط زندگي سال 1984 را طوري مجسم كرده بود كه مردم در يك جامعه ترس آور و نگرانی زا زندگي مي كنند؛ هرکدام از آن بیم دارد که دیگری مامور مخفی دولت باشد. این بی اعتمادی حتی میان برخی زن و شوهرها بوجود می آید و ... و در چنین محیطی، طبعا افراد برای گریز از بیم و ترس و سوء ظن و نااطمینانی، به اعتیاد و بی خیال کردن خود روی می آورند و از آنجا که خوشگذرایی و سرگرمی ممتد نیاز به پول گزاف دارد با توسل به انواع جرائم و قانونشکنی مخصوصا طُرُق کاغذی آن (کلاهبرداری، تقلّب و ...) به غارت یکدیگر و حتی دولت می پردازند و .... در چنین جامعه ای یک دسته کوچک منافع را به جیب می زنند و برای کنترل بر امور دولتی، نخست مطبوعات را خریداری و از آن خود می کنند تا بر مغزها تسلط داشته باشند و در چنین محیطی اخلاقیات و معنویات برای توده ها افسانه است و ....
     پس از انتشار کتاب و تا دهه 1980 این پیش گویی ها به تدریج و عينا به حقيقت پيوست و وسعت انديشه و اطلاعات، و دقّت مؤلف را در پيش بيني رويدادها ثابت کرد و وي را به صورت يکي از مشاهير قرن 20 درآورد.
     برغم سختگیری فرمانداری نظامی تهران (که پس از براندازی 28 امرداد خودسر شده بود)، این کتاب در نیمه دهه 1330 توسط دکتر مهدی بهره مند دبیر وقت میز اقتصادی روزنامه اطلاعات ترجمه و به صورت روزانه به ضمیمه این روزنامه منتشر شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزی که حسین سرفراز یک روزنامه نگار حرفه ای ایران درگذشت


حسین سرفراز روزنامه نگاری که از 1337 این حرفه را در گروه رسانه نگاریِ ایرج نبوی آغاز کرده و تا سال 1357 سردبیر چندین مجله ازجمله مجلّه «امید ایران» و بنیادگذار شماری دیگر از مجلات بود، چهارم شهریور 1401 (26 آگست 2022) در آمریکا درگذشت.
     وی که درعین حال یک شاعر بود و در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران تحصیل کرده بود یازدهم اسفندماه 1312 در داراب فارس بدنیا آمده بود. سرفراز از بنیادگذاران سندیکای روزنامه نگاران ایران بود و در کوی نویسندگان (تهران ـ شهرآرا) سکونت کرده بود که این سندیکا آن مجموعه را برای اعضای خود ساخته بود. سرفراز که در چند دهه اخیر در آمریکا (منطقه شهر واشینگتن) زندگی می کرد چند سالی در اینجا نشریه ای بنام «ایران خبر» را منتشر می ساخت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
قتل شش هزار یهودی در ماینز Mains آلمان در آگوست 1389
سوء ظن، قتل و اخراج یهودیان در اروپا از زمان مهاجرت آنان به این قاره در قرن یکم میلادی آغاز شد و تا پایان جنگ جهانی دوم (سال 1945) ادامه داشت.
    اروپاییان، در طول قرون، شیوع هر بیماریِ همه گیر، قحطی، خرابی اقتصاد، ناپدید شدن افراد و ... را به حساب آنان می گذاردند و مقتول و اخراج می کردند. این قتل و اخراج عمدتا گروهی بود و در سراسر اروپا مخصوصا آلمان، سویس، فرانسه و اسپانیا به چشم می خورد.
     یک مورد این قتل عام ها 28 آگوست سال 1389 میلادی و در شهر ماینز آلمان (نه چندان دور از فرانکفورت) روی داد. در این شهر طاعون شیوع یافته بود که به «مرگ سیاه» معروف بود. ساکنان شهر یهودیان را (که از دو قرن پیش از آن بنای مهاجرت به آن شهر را گذارده بودند) عامل شیوع این بیماری می دانستند! و روز 28 آگوست بر سر آنان ریختند و تقریبا همه را ـ حدود شش هزار تَن را کشتند.
    این قتل عام ها و اخراج ها (دیپورت ها) باعث شد که یهودیان اروپا در قرون نوزدهم و بیستم به آمریکا مهاجرت کنند و در این کشور بکوشند تا امور مالی، قضایی و رسانه ها را به دست گیرند و قدرت شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ترور لُرد مونتباتِن آخرین نایب السلطنه انگلیسی هندوستان
Earl Louis Mountbatten
ترور «ارل لويس مونتباتن Earl Louis Mountbatten» نوه زاده ملکه ويکتوريا و از بستگان نزديک اليزابت دوم پادشاه انگلستان به دست ارتش آزاديبخش ايرلند، 28 آگوست 1979رسما اعلام شد. وی نیم ساعت مانده به ظهر 27 آگوست کشته شده بود.
    مونتباتن در قایق تفریحی خود بود که بمب زیر پای او منفجر شد و هر دو پایش را قطع کرد. وی طبق معمول همه ساله، در ماه آگوست در قصر تابستانی خود در شمال غربی ایرلند و نه چندان به دور ازخط مرزی ایرلند شمالی زندگی می کرد و قایق تفریحی او در لنگرگاه معمولی منطقه متوقف بود. در آن روز، مونتباتن و شش نفر دیگر در قایق قرار گرفته بودند و قایق هنوز چند صد قدمی از ساحل دور نشده بود که بمب منفجر شد و هر هفت نفر سرنشینان آن را به داخل آب پرتاب کرد. ماهیگیران آنان را از آب بیرون کشیدند و به بیمارستان بردند که مونتباتن، یک نوه دختری 14 ساله او، مادر شوهر دخترش و کمک قایقران جان سپردند. لویس مونتباتن هنگام مرگ 79 ساله بود.
    ترور مونت باتن چند ساعت پس از انفجار یک بمب که به مرگ 18 نظامی انگلیسی در ایرلند شمالی منجر شد اتفاق افتاد و ارتش آزاديبخش ايرلند مسئوليت هر دو بمب گذاری را برعهده گرفت.
     مونت باتن مشاغل متعدد بر عهده داشت ازجمله لُرد اول بحریه، رئیس ستاد ارتش و رئیس کمیته نظامی «ناتو». آخرین نایب السلطنه هندوستان بودن ـ پُر سر و صدا ترین مقام او بود. وی این مقام را در آخرین سال استعمار هندوستان برعهده داشت (سال 1947) که پس از تجزیه هندوستان به دو کشو هند و پاکستان و اعلام استقلال هر دو به فاصله یک روز ازهم در نیمه آگوست سال 1947، مونت باتن فرماندار کل هند شد زیرا که هند پس از اعلام استقلال وابستگی خود به انگلستان را فورا قطع نکرد. هند سال بعد اعلام جمهوریت کرد و از انگلستان جدا شد. در جریان تجزیه هندوستان تكليف كشمير لاينحل ماند كه آتشي است در زير خاكستر. برخي از اصحاب نظر مونتباتن را در ايجاد اين مسئله دخيل مي دانند.
    مونتباتن همانند پدرش يك افسر نيروي دريايي انگلستان بود. پدر او مدتي لُرد اول بحريه اين كشور بود که در آغاز جنگ جهاني اول، انگليسي ها به دليل آلماني تبار بودنش برآشفتند و با اینکه نام خانوادگی اش را از باتنبرگ به مونتباتن تغییر داد معزول شد. به همين سبب هم بود که خانواده سلطنتي انگلستان نام خانوادگي خودرا کلّا تغيير داد. نام فاميل اين خاندان «هانور» بود. این خاندان آلمانی تبار هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و کوبا در آن زمان (سال 1978)
يکي از احبار درج شده در صفحه 2 شمازه ششم شهريورماه 1357 روزنامه اطلاعات:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مرگبارترین نمایش هوایی جهان
خونین ترین نمایش هوایی، از زمان پیدایش هواپیما، که یک فاجعه بود 28 آگوست 1988 درپایگاه هوایی آمریکا در رامستاین Ramstein آلمان روی داد.
     در جریان این نمایش، یک تیم هوایی ایتالیایی مرکب از ده جت جنگنده در آسمان، شکلِ یک قلب ساخته بود که سه فروند از آنها که در راس مخروط قلب قرارگرفته بودند به یکدیگر برخورد کردند و منفجر شدند.
    قطعات این سه هواپیما همانند رگبار بر سر تماشاگران صحنه که سیصد هزار نفر بودند فروریختند که 67 تن همانجا مقتول و 346 تن دیگر مجروح شدند. سه خلبان هواپیماها نیز قطعه قطعه شده بودند. با مرگ پنج تن از مجروحان در بیمارستانها شمار مقتولین به 75 تن رسید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دفاع جورج بوش از اقدام خود در تصرف عراق و اعتراف او به نادرست بودن روش اداره عراق، پس از تصرف آن
بوش در جريان مصاحبه

جورج بوش رئيس جمهوری وقت آمريكا 26 آگوست 2004 در يك مصاحبه 30 دقيقه اي ضمن دفاع از اقدام خود به تصرف عراق و برکنار کردن صدام حسين و رژيم او، اعتراف كرد كه در پيش بيني وضعيت عراق پس از جنگ، دچار اشتباه محاسبه شده بود. وي گفت که تکليف او رفع خطر از آمريکا و حفظ منافع استراتژيک کشورش بود و رژيم صدام حسين براي آمريکا و متحدين آمريکا يک خطر بود.
    جورج بوش در اين مصاحبه گفته بود كه پيش بيني نمي كرد پس از جنگ (و در دوران اشغال نظامي عراق)، با چنين وضعيتي رو به رو شود، براي کنترل و اداره عراق پس از برکناري رژيم صدام بايد روش ديگري بکار گرفته مي شد.
     وي در اين مصاحبه ضمن تشريح ساختار عراق که در قالب موجود، کشوري جوان، چند نژادي و چند مذهبي است گفت که به مصلحت است در قبال اکثريت شيعه اين کشور سياست انعطاف پذير در پيش گرفته شود.
    بوش اشاره كرده بود كه آماده است بررسي بيشتري شود كه چه اشتباهاتي در برنامه پس از اشغال نظامي عراق رخ داده است. [طبق ارقامي كه همان زمان وزارت دفاع آمريكا به دست داده بود، تا آن روز ـ 26 آگوست 2004 ـ در عراق 969 نظامي آمريكايي كشته و شش هزار و 690 تن ديگر مجروح شده بودند. شمار نظاميان مقتول آمريکايي در عراق تا پايان سال 2007 به چهار هزار و تا سال 2011 به 4هزار و 497 کشته و 32 هزار و 222 زخمي رسيد.].
    پس از بررسي هايي که جورج دبليو بوش وعده آن را در مصاحبه اش داده بود اين نتيجه به دست آمده بود که در پي سقوط دولت صدام حسين، نبايد سازمان پليس و ارتش عراق منحل و امور انتظامي و امنيتي عراق به نظاميان آمريکايي سپرده مي شد که اين تلفات به بار آمد. پس از اشغال نظامي، تنها مديريت عراق بايد تغيير مي يافت نه مقامات پايين تر و پليس و وظايف آن. نظاميان آمريکا براي کار پليسي و آن هم در کشوري با فرهنگ متفاوت آموزش نديده و آمادگي نداشتند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پدر پس از دريافت اطلاعيه كشته شدن پسرش در عراق، خودرو نظامي خبر آوران را آتش زد
25 آگوست 2004 سه نظامي آمريكايي در شهر هاليوود استیت فلوريدا به خانه «كارلوس آره دوندو» مراجعه و طبق آيين مرسوم، با ابراز تاسف، خبر كشته شدن «الكساندر» پسر 20 ساله خانواده را در عراق، به اهل منزل اطلاع دادند. الكساندر يك مورين (عضو سپاه دريابُرد) بود كه به عراق اعزام شده بود.
    كارلوس از شنيدن اين خبر آن چنان خشمگين شد كه به گاراژ خانه دويد و با گاز مايع خودروِ خبرآوران را كه يك استيشن نظامي متعلق به سپاه بود آتش زد و سپس به سوي راننده و خبر آوران شروع به تيراندازي كرد كه گلوله ها به هيچكدام از آنان اصابت نكرد.
    خانواده «آره دوندو» از كوستاريكا به آمريكا مهاجرت كرده بودند. گفته شده است كه چنين حادثه اي قبلا سابقه نداشته است. كارلوس پس از آتش زدن خودروِ نظامي قصدخودسوزي كرد كه او را به بيمارستان منتقل كردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
بلندقدترین آمریکایی در 39 سالگی از بیماری قلب درگذشت
Igor Vovkovinskiy بلندقدترین آمریکایی بیستم آگوست 2021 (29 اَمُرداد 1400) در 39 سالگی درگذشت. بلندیِ قد او؛ دو متر و 34 سانتیمتر و 5 میلیمتر بود.
     ایگور که یک اوکراینی تبار بود در رشته حقوق تحصیل کرده بود و وزن او 172 کیلوگرم بود. او در کار نمایش و اعلان (آگهی تجاری) بود. علت درگذشت او، بیماری قلب گزارش شده بود.
ایگور در کنار دکتر مهمت چنگیز آز (محمد چنگیز آز پزشک ترکیه تبار آمریکایی که در یک برنامه پرسش و پاسخ پزشکی مشهور شده و می خواست در انتخابات نوامبر 2022 سناتور استیت پنسیلوانیا شود ـ او یک جمهوریخواه است و در سال 2025 از سوی دونالد ترامپ به مدیریت سرویس های کمک درمانی Centers for Medicare منصوب شده است

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مردی که قصد خودکشی داشت بدست پلیس کشته شد و پلیس که «شرایط دفاع از خود» را رعایت نکرده بود به زندان محکوم شد
29 اَمُرداد 1400 یک دادگاه استیت آلابامای آمریکا یک پلیس 28 ساله به نام ویلیام دارابی را به اتهام عدم رعایت «شرایط دفاع از خود» که به قتلِ منجر شده بود به 25 سال زندان محکوم کرد. وی مردی به نام جفری پارکر 49 ساله را تیر زده و کشته بود.
    جفری پارکر که قصد خودکشی داشت و نگران بود که دیگران به قتل او متهم شوند و همچنین اینکه جنازه اش در خانه بماند و خانه بوی بَد بگیرد به پلیس تلفن کرد و قصد خود را در میان گذاشت تا کسی متهم نشود. او در خانه اش قصد تیرزدن به قلب و یا جمجمه اش را داشت. او گمان می کرد تا رسیدن پلیس به خانه اش که درِ آن را باز گذارده بود 20 تا 30 دقیقه طول بکشد، ولی پلیس (ویلیام دارابی) چند دقیقه بعد وارد خانه او شد، زیراکه در همان نزدیکی خانه پارکر، با اتومبیل پلیس در حال گشت زنی بود که از بی سیم خود شنید که مامورانی که در چنان محله ای هستند به چنین خانه ای بروند. مردی از این خانه تلفن کرده که قصد خودکشی دارد.
    ویلیام پس از ورود به خانه و مشاهده پارکرِ اسلحه بدست به پارکر اخطار کرد که سلاح را بر زمین گذارد که پارکر اعتناء نکرد و ویلیام به سوی او تیراندازی کرد و کشته شد.
    ویلیام در دادگاه گفت که پارکر به جای انداختن سلاح خود به زمین پس از شنیدن اخطار او، سلاح را به سوی او نشانه گرفت و او ناچار به تیراندازی شد. به علاوه، بسیار دیده شده که افراد به دروغ، مامور پلیس را به محل کشانده و به او تیراندازی کرده اند. او (ویلیلم ـ پلیس) گمان کرد تلفن پارکر به دفتر پلیس و بیان قصد خودکشی، کلک بود و قصد کشتن یک پلیس را داشت.
    قاضی دادگاه با توجه به «شرایط دفاع از خود» و نیز اینکه ویلیام می توانست به دست پارکر تیر بزند تا اسلحه بر زمین افتد و یا با آن دست قادر به تیراندازی نباشد وی را با توجه به نظر اکثریت اعضای هیأت منصفه محکوم کرد. این حکم قطعی نیست و مراحل تجدید نظر و ... را باید طی کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به رغم دو انفجار انتحاری در ورودی فرودگاه کابل و کشته شدن 13 نظامی آمریکا و دهها افغان، خروج آمریکاییان طبق برنامه ادامه داشت
در دو انفجار انتحاری که پنجشنبه 26 آگوست 2021 (چهارم شهریور 1400) در ورودی فرودگاه بین المللی کابل روی داد 13 نظامی آمریکاییِ مامور مراقبت از محل کشته شدند و همچنین دهها افغان و دو انگلیسی که قصد خروج از افغانستان را داشتند (و طبق یک گزارش؛ جمعا 170 نفر). شماری از جمله 18 آمریکایی دیگر نیز مجروح شده بودد. با وجود این، بایدن رئیس جمهوری آمریکا گفت که تصمیم ندارد آخرین روز خروج نظامیان آمریکا از افغانستان را که 31 آگوست تعیین کرده است تمدید کند، ولی از داعش و همدست آن؛ القاعده که انفجارهای فرودگاه کابل را بر عهده گرفته بودند انتقام خواهد گرفت.
     مقامات آمریکایی از طالبان برای کمک در این زمینه و نیز مراقبت از فرودگاه کمک خواستهبودند ـ طالبانی را که تا چند هفته پیش دشمن خود می دانستند.
    به گفته مقامات مربوط آمریکا، از چهاردهم آگوست تا بیست و هفتم این ماه 105 هزار غیر نظامی آمریکایی و افغان که پس از 31 آگوست و تکمیل خروج نظامیان آمریکا از افغانستان ـ پس از 20 سال، خود را در معرض خطر وانمود کرده بودند از این کشور و از طریق فرودگاه کابل خارج شده بودند. دولت آمریکا ترتیب روزانه دهها پرواز حمل و نقل از فرودگاه کابل را داده بود. ازدحام در فرودگاه کابل برای خروج از این کشور با هواپیماهای حمل و نقل نظامی آمریکا و هواپیماهای تأمین شده از سوی آمریکا ادامه داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
یاسمین مُقبِلی فضانورد ایرانی ـ آمریکایی با سه همراهش در ایستگاه فضایی و در مدار زمین
ساعت 9 و 16 دقیقه بامداد بیست و هفتم آگِست 2023 به وقت شرق آمریکا (4 و 46 دقیقه بعد از ظهر ششم شهریور 1402و روز بزرگداشت زکریای رازی) سفینه فضاییِ انجامِ برنامه SpaceX Crew-7 mission بفرماندهی یاسمین مُقبِلی فضانورد 40 ساله ایرانی ـ آمریکایی به ایستگاه فضایی بین المللی رسید و یک ساعت و 12 دقیقه بعد با سه فضانورد همراهش وارد آن شدند. سفینهِ کرو ـ 7 بیست و ششم آگِست و با یک روز تأخیر از برنامه (به علت بررسی مهندسیِ دوباره)، از پایگاه فضایی کِنِدی در فلوریدا به فضا فرستاده شده بود. بانو مُقبلی پیش از ورود به سفینه به روزنامه نگاران گفته بود که از دیرزمان آرزوی او فضانوردی و مشاهده کره زمین از فضا و سایر ستارگان و اقمار آنها بوده است. همراهان مُقبِلی؛ یک فضانورد روس، یک فضانورد ژاپنی و یک فضا نورد دانمارکی (اتحادیه اروپا) بودند. این چهار تَن به سایر فضانوردان ایستگاه فضایی پیوستند که دست به تحقیقات علمی و مطالعات مربوط زدند. به رغم تداوم عملیات نظامی اوکراین، همکاری فضایی آمریکا و روسیه قطع نشده است.
    بانو مقبلی و همرهان 199 روز در فضا بودند و دوازدم مارس 2024 به زمین بازگشتند و در ساحل فلوریدا فرود آمدند.
    درست یک ماه پیش از بازگشت بانو مقبلی به زمین، تصویری از او و چند فضانورد همراهش در رسانه ها انتشار یافت که نشان می داد قُرمه سبزی (قورمه سبزی) غذای معروف ایرانی را می خوردند و ثابت می کرد که بانو مقبلی تا چه اندازه به فرهنگ ایرانی علاقه مند است. انتشار این تصویر و اظهارات بانو مقبلی در زمینه وفاداری اش به فرهنگ ایرانی، ایرانیانی را خرسند ساخته بود. این خرسندی و قدردانی را ایرانیانی که در این باره با آنان مصاحبه شده بود ابراز کرده بودند. این تصویر و اظهارات بانو مقبلی در بسیاری از رسانه ها در گوشه و کنار جهان انتشار یافته بود.
     طبق برنامه، ماموریت فضایی بعدی یاسمین، پرواز به ماه و فرود آمدن در قمر زمین خواهد بود و پس از آن، پرواز به سیاره مریخ. او نخستین بانوی فضانورد خواهد بود که گام به ماه خواهد گذارد. برنامه سفر به ماه، آرتمیس نامگذاری شده است. بانو آرتمیس، دریاسالار نیروی دریایی ایران در زمان خشایارشا بود.
     بانو مُقبلی متولّد 23 ژوئن 1983 و دارای شوهر و دو دختر از سال 2017 وارد ناسا و فضانورد این سازمان شده است. وی ـ تحصیلکرده رشته مهندسی و ابزارهای فضانوردی است و قبلا خلبان جنگنده بود و 2 هزار ساعت پرواز داشت. یاسمین درجه سرهنگی داشت که از میان هزاران داوطلب به کار فضانوردی در ناسا پذیرفته شد و دوران آموزشی ویژه را طی کرد.
     یاسمین که به گزارش رسانه های آمریکا به ایرانی بودن خود افتخار و مباهات می کند فارسی می داند و تکلم می کند. پدر او، کامی و مادرش فرشته هر دو تهرانی هستند که پس از سفر به آلمان، یاسمین در این کشور متولد شد. این خانواده سپس به آمریکا مهاجرت کرد. برادر یاسمین، کاوه نام دارد و در پنسیلوانیا کار و زندگی می کند.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
گزینشی از تیترهای صفحات اول شماره های ششم شهریورماه 1397 چند روزنامه درباره موضوعات روز ـ سوژه برای تاریخ نگاران


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 28 اوت
  • 1511:   مالاکا (مالايا) به تصرف پرتغالي ها درآمد. بعدا انگليسي ها اين منطقه را که ناظر بر تنگه مالاکا است از دست پرتغالي ها خارج کردند و تا سال 1963 در کنترل خود داشتند. مالاکا اينک يکي از 13 ايالت فدراسيون مالزيا است.
        
        
  • 1521:   در جریان جنگ های عثمانی در اروپا، در این روز شهر بِلگرادِ صربستان به تصرف عثمانی در آمد. عثمانی (دولت استانبول) در شرق با ایران و در غرب با اروپائیانِ بالکان تا اتریش در جنگ بود.
        
  • 1609:   دريانوردان کمپانی هلندی VOC وارد خليج دليور Delaware در شرق آمريكاي شمالي شدند و تا محلی که اینک شهر فيلادلفيا است و نیز خلیج چساپیک پيش رفتند. استیت کنونی دلیور که میان استیت های پنسیلوانیا، نیوجرسی و مریلند و ساحل اقیانوس اطلس قرار گرفته است قبلا و هزاران سال محل زندگی مردم بومی Lenni Lenape and Delaware people بود. Henry Hudson انگلیسی در میان دریانوردان کمپانی هلندی VOC بود. این کمپانی او را برای این کار استخدام کرده بود.
        
  • 1640:   در جنگ نيوانگلند (مناطق شمال شرقي فدراسیون آمریکا)، بومیان (اصطلاحا؛ سرخپوستان) که از اراضی و منابع ارثی خود از نیاکان در طول هزاران سال دفاع می کردند از مهاجران انگليسي و نيروهاي نظامی انگلیسی حامي آنان شكست خوردند و بيشتر اراضي خودرا در منطقه ماساچوستس از دست دادند. علت شکست، نداشتن تفنگ و توپ بود.
        
        
  • 1921:   ارتش سرخ (ارتش روسیه سوسیالیستی وقت ـ زمان لنین) به شورش استقلال طلبانه Makhnoysti در اوکراین پایان داد.
        Nestor Makhno با استفاده از فرصت ازمیان رفتن دولت تزاری روسیه و بر جای آن نشستن دولت سوسیالیستی لنین و درگیری های داخلی میان سلطنت طلبان و بلشویک ها، در بخشی از اوکراین، مسلحانه ادعای استقلال کرده بود که سرکوب شد.
        
        
  • 1963:   در این روز حدود دويست هزار سياهپوست (آفریقایی ـ آمریکایی) در شهر واشینگتن براي به دست آوردن حقوق مدني خود تظاهرات و راهپيمايي كردند. در همین تظاهرات بود که مارتین لوترکینگ سخنرانی 17 دقیقه ای خودرا با این عبارتِ برجای ماندنی «یک آرزو دارم I Have a Dream» ایراد کرد.
        
        
  • 1973:   يک زمين لرزه در کشور مکزيک بيش از 600 تن را کشت و زيان سنگين به بار آورد.
        
        
  • 2004:   دولت كوبا كمك 50 هزار دلاري آمريكا به آسيب ديدگان كوبايي ناشي از توفان دريايي چارلي را رد كرد و آن را عملي در جهت تحقير ملت كوبا توصيف كرد. در اعلاميه دولت كوبا آمده بود: "در حالي كه دولت واشنگتن جنگ چهل ساله اقتصادي با كوبا را تشديد كرده است و خسارات وارده به كوبا از اين محاصره از حد متعارف گذشته است، حالا آن دولت مي آيد و پيشنهاد 50 هزار دلار كمك مي كند!.".
        
        
  • 2010:   يک سازمان رسمي آمريکا اعلام کرد که شمار نوزادان اين کشور در سال 2009 چهار ميليون و 136 هزار تن بود که با توجه به آمار سالهاي 2008 و 2007 کاهش نشان مي دهد. در سال 2008 شمار نوزادان اين فدراسيون چهارميليون و 247 هزار و در سال 2007 چهارميليون و 300 هزار تن بود.
        
        
  • روزنامک (تاريخ جاري)
    طرز ترور رئیس جمهوری هائیتی (هِیتی) عملی بی سابقه و زیر سئوال و سکوت عجیب رسانه ها!
    هفت دهه است که شبانه روز، تحولات جهان را دنبال می کنم و تاریخ عمومی را هم خوانده و نوشته ام و به این لحاظ، طرز ترور جوونل موئیز Jovenel Moise رئیس جمهوری هِیتیِ Haiti (تلفظ فرانسه؛ هائیتیِ) 12 میلیونیِ 28 هزار کیلومتری و واقع در نیمه غربی جزیره بزرگ هیسپانیولا در منطقه کارائیب را بی سابقه می دانم و از آن بیم است که بمانند انفجارهای انتحاری و ... زاییده دهه های اخیر، روال شود. موئیز 53 ساله و از نوامبر 2017 رئیس جمهوری هائیتیِ مسئله دار (قبلا مستعمره فرانسه با ساکنینی عمدتا سیاهپوست و فرانسوی زبان) اندکی پس از آغاز هفتم جولای 2021 (پس از نیمهِ شب) در ویلای شخصی اش در حومه پورت او پرنس (پایتخت هائیتی) ترور شد. روش کار، در طول تاریخ بی سابقه بود و زیر سئوال است، ولی دفعتا در این باره، سکوت رسانه ای برقرار شده است. جوونل قبلا در کار تولید موز و صدور این محصول کشاورزی ـ عمدتا به آلمان و نیز صاحب یک کارخانه تولید آب آشامیدنی بود.
        
    Jovenel Moise

    پس از نیمه شب، 28 مِرسنِر (آدمکش اجیر شده) که در هتل هایی در آن محل بودند با لباس مبدّل و اسلحه به ویلای جوونل رفتند که در خواب بود، گارد خانه مقاومت نکرد! و آسیب ندید!، مرسنر ها وارد اطاق خواب جوونل شدند و او را کشتند و زنش هم که در کنار او بود مجروح شد ولی زنده ماند. به بقیه ساکنان خانه آسیبی رسانده نشد. مرسنرها سپس از ویلای جوونل خارج شدند، ولی همسایگان ویلا که صدای شلیک گلوله شنیده بودند به پلیس تلفن کردند و از خانه هایشان بیرون آمدند و درگیری روی داد و در این درگیری های بیرون از ویلا، 3 مرسنر کشته شدند و تنی چند از آنان به سفارت تایوان پناه بردند و سرانجام پلیس 20 نفرِشان را دستگیر کرد و 5 تن دیگر ناپدید شدند. دستگیر شدگان جز دو نفرشان گفتند که کلمبیایی هستند و قبلا نظامی و یا مأمور انتظامی این کشورِ آمریکای لاتین بودند و دو تَن دیگر گفتند که هائیتیایی ـ آمریکایی هستند و پس از مهاجرت از هائیتی به آمریکا تبعه این فدراسیون شده اند و نقش آنان در این ماجرا، مترجمی بوده زیراکه که 26 کلمبیاییِ اسپانیایی زبان، انگلیسی نمی دانند.
        دیگر خبری از بازجویی از بقیه دستگیر شدگان که چه عاملی آنها را اجیر کرده بود و برای کشتن جوونل به جمهوری هائیتی فرستاده بود، و یا بررسی درباره دشمنان جوونل که کشتن او را پایان اختلاف دانسته بودند و پاسخ به دهها پرسش دیگر که به ذهن می آید نشده است و اخیرا، بهانه آن، زمین لرزه ای بوده است که چند هفته بعد از ترور جوونل، هزار تا دو هزار هائیتیایی را کشت. ولی، هر رسانه برای هر حوزه و منابع مشابه، میز و خبرنگار، دبیر و نویسنده نشسته دارد و این میزها جدا از هم هستند. به این ترتیب که میز سیاسی هنگام وقوع زلزله، وظیفه خودش را کنار نمی گذارد تا زلزله پوشش داده شود که وظیفه میز دیگر است و تنها گاهی اگر ارتباطی باشد کمک می کند. بنابراین، سکوت درباره ترور بی سابقه جوونل موئیز (اجیر کردن مرسنر در یک کشور و فرستادن آنان با تمهیدات متعدد برای قتل یک رئیس کشور دیگر و در جریان رفت و آمدهای شخصی این رئیس جمهوری بودن و دفاع نکردن گارد او و فقط قتل او نَه ساکنان دیگر خانه، آن هم با دهها گلوله) حکایت از یک کاسه زیر نیم کاسه می کند و ....
        
        نوشیروان کیهانی زاده
        ششم شهریور 1400 (28 آگِست 2021)
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    تلاش رسانه ای در ایران برای کسب اطلاع بیشتر درباره یک دختر پارسی تبارِ هند که در مسابقهِ «دختر جهان» شرکت کرد ـ درسی برای روزنامه نگاران
    بیست و چهارم جولای 1965 (اوایل تیرماه 1344) بود که خبرگزاری های چهارگانه بزرگ وقت (بیگ ـ 4) خبر از برگزارشدن مسابقه انتخاب «دختر جهان» در شهر بندری میامی آمریکا (استیت فلوریدا) و در آن زمان معروف به «میامی بیچ» دادند ـ خبر پشت خبر در این باره، و من از دبیران اخبار بین الملل خبرگزاری پارس و رادیو ایران بودم.
        در میان دخترانِ معرفی شده از کشورهای شرکت کننده در مسابقه که سوابق و بیوگرافی شان مشروحا در تله پرینترهای خبرگزاری ها می آمد، دخترِ هند جلب توجه می کرد، زیراکه نوشته شده بود؛ این دختر، 17 ساله است و از یک خانوادهِ «پارسی» ساکن بمبئی (مومبای) هند. و همین پارسی بودن، توجه مدیران خبرگزاری پارس (خبرگزاری دولت و تنها خبرگزاری وقت) و رادیو ایران را جلب کرده بود و تلویزیون غیر دولتی وقت که اخبار آن را خبرگزاری پارس (اینک ایرنا) تهیه می کرد اصرار داشت که درباره این دختر تحقیق بیشتری شود و عکس او را هم لازم داشت. نامِ این دختر در گزارش خبرگزاری های چهارگانه به این صورت آمده بود:
        Persis Khambatta
        که شباهت پارسی نداشت، جز در کلمه پِرسیس و بر ابهام قضیه افزوده بود.
        همین فشارها سبب شد که مدیر وقت خبرگزاری پارس از رئیس دفتر اسوشییتدپرس در تهران بخواهد که به خبرنگار این خبرگزاری (خبرگزاری مشترک روزنامه های آمریکا که با سرمایه گذاری خود آن را در قرن نوزدهم تأسیس کرده اند) در میامی سفارش دهد که با این دختر مصاحبه کند و درباره ریشه و تبار خانوادگی و اینکه چطور شد به مسابقات دختر هندوستان و دختر جهان وارد شود بپرسد و نتیجه را اختصاصا به خبرگزاری پارس بفرستد و هزینه کار را (اگر مطالبه شود) خبرگزاری پارس پرداخت خواهد کرد. در روزنامه اطلاعات نیز همین نوع تلاش درجریان بود که عکس این دختر از طریق «رادیو فتو» دریافت شد.
        چند ساعت بعد وقتی که به خبرگزاری پارس بازگشتم، خبرنگار اسوشییتدپرس در میامی، متن مصاحبه خبرنگار یک روزنامه محلی ـ روزنامه Miami Herald با این دختر را فرستاده بود. (خبرنگار اسوشیتدپرس از خبرنگار میامی هرالد خواسته بود که در باره تبار پارسه و تلفظ نام او نیز از وی سئوال شود که خواست خبرگزاری پارس بود. خبرنگار میامی هرالد قبلا از پارسه وقت مصاحبه گرفته بود و خبرنگار اسوشیتدپرس از این فرصت استفاده کرده و بر سئوالات خبرنگار میامی هرالد افزوده بود). این دختر گفته بود که او را «پارسه» که مؤنث همان پارس و پارسی است و در لاتین؛ پِرسه و پِرسیس می نویسند و تلفظ می کنند، و از یک خانواده توانگر است که پارسیان هند عموما تحصیلکرده، توانگر و کارآفرین هستند. در 13 سالگی، بر حسب اتفاق در مدرسه ای که تحصیل می کرد و در گروه دختران هنرمند مدرسه عضویت داشت، یک عکاس که برای گرفتن عکس دختران این گروه آمده بود عکس او را که جالب تشخیص داده بود به مجلهِ زنانه Femina (ویژه زنان) داده بود که در این مجله با گزارش مربوط به فعالیت های گروه هنری دختران مدرسه چاپ و منتشر شده بود. یک مؤسسه اَدوِرتایز (آگهی) در بمبئی به آن عکس جلب شده بود و این مؤسسه عکس را در کنار تبلیغ یک صابون (صابون رکسونا) به روزنامه ها داده بود و در پشت جعبه های حاوی آن صابون هم قرار داده شده بود، و به این ترتیب ناخودآگاه معروف شده بود و چون استعداد هنری هم داشت جلب توجه کرده بود، روزنامه ها برای مصاحبه و فیلم سازان و یک کارخانه جهانی تهیه لوازم آرایش (رِولُن) سراغش آمدند و معروف شد و مدل شدن در اعلان های رِولُن (رولون) بر شهرت او افزود و در آستانه 17 سالگی به پیشنهاد مجله فِمینا، دعوت به شرکت در مسابقه «دختر هند» شد و برنده شد و بانی این مسابقه او را برای شرکت در مسابقه «دختر جهان» معرفی و به میامی آمده است. مجله فِمینا [که هنوز هم در هند منتشر می شود] پلکان شهرت و ورود او به مسابقه های دختر هند و دختر جهان شده است. [این مجله از بانیان مسابقه دختر هند بود که مجید دوامی پس از اینکه سردبیر مجله «زن روز» در موسسه مطبوعاتی کیهان شد، چنین کاری را برای این مجله کرد و مسابقه دختر ایران را به راه انداخت. شاید، گزارش های مربوط به پارسه و ابتکار مجله فِمینای هند، مشوّق او بود. شرایط شرکت در چنین مسابقه هایی فقط زیبایی نبود، استعداد، هوش و خصوصیات متعدد دیگر هم بود.].
        «پارسه» در پاسخ به پرسش خبرنگار «میامی هرالد» که برنامه اش پس از مسابقه دختر جهان چه خواهد بود گفته بود که آرزویش بازی کردن در فیلم های سینمایی و کار نمایش است، صدایش هم برای خواندن آواز خوب است و به تمرین موسیقی ادامه خواهد داد. او یک زرتشتی است و نیاکان او چندی پس از افتادن امپراتوری ایران بدست عرب، به گجراتِ هندوستان مهاجرت کردند، اما همیشه علاقه مند و وفادار به کشور مادری بوده اند و فرهنگ و تمدن باستانی خود را حفظ کرده اند.
        ـ ـ ـ ـ ـ
        این علاقه مندیِ «پارسه» به ایران و نیز هنر نمایش که کار نمایش و سینما در گروه رسانه های همگانی (مَس میدیا) قرار دارند، سبب شد که مسیر کارهای او را که هجدهم آگست 1998 دچار حمله قلبی شد و درگذشت در رسانه های خبری تعقیب کنم.
        «پارسه» پس از شرکت در مسابقه دختر جهان که نفر اول و دوم هم نشد وارد کار نمایش در هند و آمریکا (هالیوود و بالیوود) شد و در دهها فیلم سینمایی و نمایش تلویزیونی شرکت کرد که معروف ترین آنها «ستار ترِک ـ مسافرت فضایی) بوده است که در نقش یک نظامی (ستوان ـ لونتانت) و گاهی سلاح بدست بازی کرده بود و دیگری؛ فیلمی با سرِ کاملا طاس. «پارسه» پس از ورود به هالیوود با کلیف تایلر از بازیگران فیلم ازدواج کرد. این ازدواج تنها دو ماه طول کشید و به طلاق منجر شد. پارسه گفته بود که با کلیف، فرهنگ مشترک نداشت و دریافت که زن و شوهر باید دارای یک فرهنگ باشند و خصلت مشابه، اشتباه کرد که سریعا و بدون بررسی قبلی و مشورت، سریعا با کلیف ازدواج. ازدواج نباید برپایه هوس و غریزه باشد، ازدواج اقدامی مادام العمر است، نباید آسانگیری و آسان انگاری شود.
        پارسه (پِرسیس) در یک سفر به آلمان دچار حادثه رانندگی و مجروح شده بود.
        
    مجموعه ای از تصاویر «پارسه» هنرمند پارسی تبار هند

     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
    نامه به مولف
    پاسخ به پرسش مخاطبان که چرا 3 وبسایت دیگر مؤلف این تاریخ، غیرفعال شده اند: کاهش ارزش ریال و بالارفتن اجرت خدمات به همین نسبت
  •   دهها مخاطب در چند ماه گذشته (منتهی به 28 اَمُرداد 1400) پیام داده و پرسیده اند که چرا وبسایت خبری روزنامک که 18 سال فعّال بود، بمانند سابق مطلب تازه ندارد و همچنین دو وبسایت «ژورنالیست نوشیروان» که تحولات رسانه ها را از دیدگاه خودتان ـ یک ژورنالیست با 7 دهه تجربه و تحصیلات مربوط منعکس می کرد و آموزشی بود و نیز وبسایت «هیستوریَن نوشیروان» که نه تنها یک تاریخ جاری، بلکه حاوی تفسیر رویدادهای روز از دیدگاه یک تاریخدان و مطالبی درباره اندیشمندان و همچنین مشاهدات روزانه خودتان بود، کاملا ساکت شده و به خواب رفته اند؟.
        
        پاسخ به این پیام ها، به همان صورت که دریافت شده بود؛ ایمیلی، تلفنی، فَکسی و یا پُستی داده شد. اینک زمان اقتضا می کند که سبب را برنگاریم تا در تاریخ بماند و آیندگان قضاوت کنند؛ امروز به اختصار و بعدا به تفصیل:
        اگر مخاطبان گرامی به خاطر داشته باشند؛ در سایت «23 ماه می» این تاریخ آنلاین که هنوز هم در آنجا است و خواهد ماند مطلبی با تیترِ«خانه ای را که با هزاران امید ساخته بودم فروختم تا این تاریخ آنلاینِ ایرانیان، وبسایت روزنامک و ... ادامه حیات دهند و آرزوی فردوسی شدن من بگور نرود» نوشتیم. این مطلب در ماه می سال 2016 (1395ه.ش) نوشته شد که هنوز ریال، چندین برابر امروز (28 اَمُرداد 1400) قدرت خرید داشت. با آن ریال (با همان ارزش و قدرت خرید)، حساب کردیم که پول حاصل از فروش آن خانه (پلاک 6 کوچه سوم خیابان شهید صدیقیان، منشعب از خیابان دماوند ـ کوی تهران شرق) و بهره بانکی اش، دست کم تا دو دهه هزینه ریالی و ارزی این 4 آنلاین کافی باشد. در زمان فروش خانه، نگارنده 78 ساله بود، قبلا عمل جراحی قلب باز کرده بود و طبق برآورد خوش، در آخرین دهه عُمر. در صدد یافتن تاریخدانِ جانشین برآمدیم تا پس از ازکار افتادن و یا مرگ نگارنده، «تاریخ آنلاین» با باقی مانده پول در اختیار او قرار گیرد و بکار ادامه دهد. در آن زمان علاوه بر وب مستر، دو کارمندِ «پارت تایم» داشتیم که یکی کار تایپ و مطلب گذاری و دیگری یافتن عکس و فتوشاپ کردن آنها را برعهده داشت. امّا طولی نکشید که «ریال» و به تدریج قدرت خرید خودرا از دست داد و به همین نسبت هم از ساعات کار دو کارمند کاسته شد و از آغاز سال 1400 محدود به یک ساعت در روز شده است، زیراکه درخواستِ تا 4 ـ 6 برابر دستمزد قبلی کرده بودند. چون دلار هم در کانال 20 هزار تومان قرار گرفت، تاریخ آنلاین و وبسایت های دیگر را به «هوست» ارزانتری واگذارکردیم. هوستِ آمریکایی قبلی حدود سه برابر هوست تازه دریافت می کرد که این یکی هم در آمریکا است، ولی با این هوست، مطلب گذاری و عکس گذاری محدود است که نگارنده را اندوهگین کرده است. بار دیگر تأکید می شود که این نگارنده همچنان گذشته، تا پایان عُمر مطلقا کمک مالی ـ از فرد و یا دولت نخواهد پذیرفت و اهمیت کار و فردوسی شدن در همین است.
        در این باره و اینکه چرا ارزش ریال باید این چنین پایین می رفت بازهم خواهیم نوشت. یکی از تعاریف «ضرورت وجود دولت در هر جامعه» در کتاب های درسی عِلم حکومت؛ حفاظت از جان و مال شهروندان است، کاهش ارزش پول ملی مساوی است با گران شدن کالا و خدمات و نوعی از دست رفتن مال. پول هم یک کالا است و تابع قاعده «عرضه و تقاضا» و اگر عرضه زیاد شود، ارزش پایین می آید. با پول خانه ای که این نگارنده در آذرماه 1394 فروخت و 250 متر مریع زمین و 186 متر بنا داشت و دو طبقه بود، اینک (بیستم اَمُرداد 1400) می شود در تهران یک آپارتمان 40 ـ 50 متری خرید.
        با وجود این، به خواست مخاطبان عزیزتر از جان ـ هموطنان گرامی و پارسی زبانان، بزودیِ زود مطلب گذاری وبسایت های روزنامک، ژورنالیست نوشیرون و هیستوریَن نوشیروان را فعّال خواهیم کرد و فعالیت آنها تا آخرین ریال باقی مانده از فروش خانه ادامه خواهد داشت. مجله روزنامک با کسب اجازه از هیأت نظارت بر مطبوعات، موقتا آنلاین شده است. تمامی شماره های قبلی آن نیز در اینترنت قرار دارد.

  • براي اطلاع



     

    روزنامک


    اِدیشن(نسخه) آنلاین مجله جهانی «روزنامک» که به شماره ثبت 25178/92 ثبت شده است حاوی «دستچینِ رویدادهای روز و گذشته - تاريخ» و چشم انداز فردا از دیدگاه اصحاب نظر و شخص ناشراست.
     همچنین نظرات، تجربه، مشاهدات و خاطرات (کارنامک) نوشیروان کیهانی زاده ـ روزنامه نگار و تاریخ نویس 78 ساله ـ با هدف ارتقاء دانش مخاطبان، سطح آگاهی ها و مدنیّت برای داشتن دنیایی بهتر و کمک فرهنگی به کاهش مسائل جوامع، بشریّت و پیشگیری از اشتباه با این شعار: توانایی محصول دانایی است و «دانستن» حق انسان.
    «روزنامک» که از نوامبر 2003 (21 آبان 1982) به صورت یک وبسایت، با هدف آموزش عمومی و خبر و نظررسانی ایجاد شده بود. شماره یکم نسخه چاپی روزنامک نيز در اپريل 2014 (ارديبهشت 1393) در تهران منتشر شد و انتشار آن ادامه يافته است.

    نسخه آنلاين: www.rooznamak.com

    نسخه چاپی: www.rooznamak-magazine.com


     




     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com