Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
13 اكتبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 13 اكتبر
ايران
چگونگي تصرف بابل ـ موارد اعلاميه حقوق انسان و اخلاقيات ـ نظر متفاوت مورخان درباره سالروز اعلام تاسيس دولت ايران که 12 اکتبر بود و يا 13 اکتبر
سفالنبشته منشور ملل و حقوق بشر كه كوروش در اكتبر 539 پيش از ميلاد آن را اعلام كرده بود و در جهان به «استوانه كوروش = سايرِس سيلندر» معروف است


    
کوروش بزرگ


    برخی از مورّخانِ کارشناس تاریخ قرون قدیم سيزدهم اكتبرسال 539 پيش از ميلاد را روزی به دست داده اند که کوروش بزرگ وارد شهر بابل شد و تصمیمات و نظرات خود (تشکیل دولت واحد سراسری ایران و ایجاد جامعه جهانی ملل مشترک المنافع به رهبري ایران) را اعلام داشت. بیشتر مورخان برپایه بررسی های تقویمی و انطباق با تقویم میلادی گریگوری، روز ورود کوروش به شهر بابل و اعلام ایجاد دولت واحد ایران و تشکيل جامعه مشترک المنافع جهانی به رهبری ایران را 12 اکتبر آن سال نوشته اند. «پروفسور بليك» یکی از مورخانی است که روی 13 اکتبر آن سال تاکید کرده است. وی «13 اكتبر به افق بابل ـ نصف النهار این شهر» را به استناد كتب ديني در دايره المعارف كليساي مسيح درج كرده است و آن را كاملا دقيق مي داند که در نیمکره غربی می شود همان 12 اکتبر.
     وی نوشته است که در آن روز كوروش بزرگ بنيادگذار كشور ايران و نخستين شاه سراسري آن، شهر بابل (بابيلونBabylon) را متصرف و در اين شهر مستقر شد ـ شهري که پايتخت يک امپراتوري بود و دولت آن از زمان نبوكدنزر دومNebuchadnezzar (بخت النصر) راه ستمگري نسبت به مردم خود و ملل ديگر در پيش گرفته بود. تصرف قلمرو امپراتوري بابل که تا مديترانه امتداد داشت به دست ارتش ايران، 29 اکتبر همين سال (16 روز بعد) و پس از آزاد کردن فنيقيه (لبنان و سوريه) تکميل شد. به نوشته بيشتر مورخان تاريخ قرون قديم در همين روز (29 اكتبر 539 پيش از ميلاد و روز تکميل تصرف امپراتوري بابل) نيز اعلاميه تاريخي کوروش كه از آن به عنوان نخستين «منشور ملل و حقوق انسان» نام برده مي شود صادر شد که سفالنبشته اش معروف به استوانه کوروش (عكس بالا) موجود است.
    [مورخان اروپايي برپايه محاسبات تقويم نگاران اين قاره، 12 اکتبر 539 پيش از ميلاد را روزي نوشته اند که کوروش بزرگ وارد شهر بابل شده بود. این مورخان صدور اعلامیه کوروش درباره حقوق انسان را هم در همين روز (12 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد) نوشته اند، نه 29 اکتبر. بر همين اساس سالروز ایجاد دولت سراسري ايران و اعلام تشکيل امپراتوری مشترک المنافع ایران 12 اکتبر قرار داده شده است که در اکتبر 1971 مراسم دو هزار و پانصد و دهمين سالروز آن با شکوه هرچه تمامتر و به مدت چهار روز (12 تا 16 اکتبر) در پاسارگاد و تخت جمشید برگزار شد و بسیاری از سران کشورها درآن شرکت کردند.].
     به نظر بسياري از مورخان، ساختار کنفدراسیون کانادا مشابهت زیاد به جامعه مشترک المنافع کوروش دارد. داریوش بزرگ جامعه مشترک المنافع کوروش را یکپارچه و تبدیل به یک دولت نیرومند مرکزی کرد. امپراتوری ايران (به نوشته مورخان يوناني؛ امپراتوري پارسیان) از زمان ایجاد آن تا پیروزی اسکندر مقدونی، تنها ابرقدرت جهان و از آن پس تا نیمه قرن هفتم (سلطه عرب) یکی از دو ابر قدرت بر سطح کره زمین بود. [در اين زمينه به مطالب 12 اکتبر اين سايت مراجعه شود].
    تصرف شهر بابل (در 12 و 13 اکتبر 539 پیش از میلاد) از این قرار بود:
    يکانهاي ارتش کوروش پس از محاصره بسبتا طولاني بابل و انحراف مسير رود فرات، از محل مجراي خروجي اين رود از شهر، وارد آنجا شده بودند زيرا باروي شهر (ديوارهاي آن) بسيار قطور و غير قابل رخنه بود. بابل شهري در جنوب عراق امروز (تقريبا 90 کيلومتري جنوب بغداد امروز) و پايتخت دولتي بود كه قلمرو آن تا ساحل مديترانه از جمله فلسطين امروز (جودا Judah) امتداد داشت. شهر بابل بارويي بسيار مستحكم داشت و طبق برخي نوشته ها، محاصره شهر توسط ارتش ايران، 16 روز طول كشيده بود. شهر «حِله» حاکم نشين ايالت بابل عراق در نزديکي خرابه هاي شهر بابل ساخته شده است.
     تصرف بابل در بيستمين سال پادشاهی کوروش (که از سال 559 پيش از ميلاد آغاز شده بود و مبدأ تاريخ نيز قرار گرفته بود) صورت گرفت. کوروش در روز ورود به بابل ايجاد امپراتوري ايرانيان مركب از مناطق مسكوني سه طايفه پارس و ماد و پارت (ايران واحد ـ ايرانزمين) و سرزمين هاي متصرفي (در طول 20 سال پس از تاسيس دولت مرکزي ايران) را که قبلا دولت هايشان دشمنان ايرانيان بودند و صدمه مي زدند اعلام داشت. سه طايفه ايراني از قبيله بزرگ آرين ها (آريايي ها) بوده كه به فلات ايران مهاجرت كرده بودند و براي خود دولتهاي محلي تشكيل داده بودند. پدر كوروش از پارس ها و مادرش از مادها بود. به اين ترتيب 12 و يا 13 اکتبر سال 539 پيش از ميلاد را سالروز اعلام تصميم کوروش به تاسيس امپراتوري پارسيان مي دانند. (دولت واحد ايران مرکب از مناطق محل سکونت سه طايفه آرين 20 سال پيش از اين روز و در سال 559 ژيش از ميلاد بوجود آمده بود).
     مراسم دو هزار و پانصدمين سالروز تاسيس امپراتوری ايران با ده سال تاخير در اکتبر 1971 در استان فارس (تخت جمشيد و پاسارگاد) برگزار شد. علت تاخير، نداشتن پول بود زيرا در آن زمان درآمد ايران از صدور نفت رقمي نسبتا کم بود.
     بايد توجه داشت كه آرين ها تنها گروه انساني بودند كه در عهد باستان، بمانند ساير ملل معاصر خود، بت پرست نبودند، پايبند رعايت اخلاقيات بودند و برخوردار از يك مدنيّت پيشرفته و نسبت به يكديگر مهر و محبت فراوان داشتند و رعايت قانون از خصوصيات بارز آنان بود.
     مضمون چند اصل از منشور 12 و يا 29 اكتبر كوروش بزرگ (سايرس ذا گريت) از اين قرار است:
    مردم در رعايت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانين محلي [مناطق تابعه ـ متصرفي] به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلي سرزمين ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغييري كه به وجود خواهد آمد اين است كه مناطق كه قبلا كشورهاي كوچك و ضعيفي بودند و هميشه دغدغه تعرض ديگران و زورگويي حاكمان خود را داشتند از اين پس بخشي از يك امپراتوري بزرگ مشترك المنافع (اتحاديه ملل) خواهند بود كه ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است كه در سايه آن هرگونه پيشرفت، به ويژه تجارت ميسر و «حكومت قانون» تضمين خواهد بود و خودسري مشاهده نخواهد شد. اسيران جنگي پس از اتمام جنگ بايد آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اكيدا ممنوع خواهد بود. شهربان (ساتراپ) هر منطقه مسئول حفظ جان، مال، آزادي و حيثيت هر يك از اتباع در آن منطقه است و ....
     مضمون آن قسمت از منشور كوروش كه در آن اختصاصا مردم بابل مورد خطاب قرار گرفته اند به اين شرح است: بابليان نبايد نگران باشند، احدي به اسارت گرفته نمي شود، اموال كسي مصادره نخواهد شد مگر پس از رسيدگي كامل به جرمي كه مرتكب شده و پس از تاييد شخص او (كوروش)، نظاميان فاتح حق خريد بدون پرداخت عوض و نيز چشمداشتي به مال ديگران نخواهند داشت و بدرفتاري نخواهند كرد و اگر تخلفي ديده شود شخصا رسيدگي خواهد كرد و ....
     كوروش سپس اسيران بني اسرائيل را كه پاره اي از آنان از سال 586 پيش ازميلاد در بابل بازداشت بودند آزاد كرد و به هزينه ايران به اوطان خود بازگردانيد و هزينه تجديد بناي مساكنشان را از خزانه دولت ايران پرداخت كرد. وي همچنين دستور داد بنادر صور و صيدا در فنيقيه (لبنان امروز) كه توسط بابلي ها ويران شده بودند با هزينه ايران بازسازي شوند. [نبوكدنزر دوم امپراتور بابل در حمله سال 586 ميلادي به مناطق ساحلي مديترانه خرابي هاي فراوان به بار آورده بود و اسراييلي هايي را كه در برابر او مقاومت كرده بودند به بابل منتقل و به عنوان اسير در اين شهر بازداشت كرده بود.].
     كوروش از بابل به فرعون مصر كه قدرت بزرگي در جهان آن روز بود پيام فرستاد كه اگر بر ضد ايران توطئه نكند و در صدد تعرض بر نيايد اطمينان داشته باشد كه سرزمين او مورد حمله ارتش ايران قرار نخواهد گرفت. كوروش اين پيام را پس از آن فرستاد كه شنيد فرعون نگران حمله ارتش ايران است و به اين ترتيب از او رفع نگراني کرد.
     كوروش هنوز در بابل بود که اعلام داشت که از آن پس شهرهاي همدان، شوش و بابل پايتخت نوبتي ايرانزمين خواهند بود تا تبعيضي ميان شهرها نباشد. از نظر او همه شهرهاي ايرانزمين هم ارز خواهندبود، ولي پس از مرگ، مايل است اورا در «پاسارگاد» دفن كنند و در هر جا كه بميرد كالبدش بايد به پاسارگاد پارس منتقل شود. «تاريخ» نشان داد كه اين وصيت دقيقا به اجرا در آمد و آرامگاه او ــ مردي كه مورد احترام جهانيان است و در کتب ديني از او به نيکي ياد شده است ــ در پاسارگاد قرار دارد و گذشت زمان هنوز به آن گزند وارد نساخته است.
    به اين ترتيب، مهرماه (اکتبر) براي ايرانيان ميهندوست به اين مناسبت ها هم ماهي بزرگ است.
    کوروش در رعایت اخلاقیات تعصب ویژه داشت و افرادی را که رعایت اخلاقیات و شئون را نداشتند انسان نمی دانست و هدف از لشکرکشی او به سُغدیانا و کناره رود جیحون (سیردریا) پس زدن طوایفی بود که قصد مهاجرت به قلمرو ایران (تاجیکستان امروز) را داشتند و افراد این طوایف اخلاقیات را رعایت نمی کردند و نه تنها به جان و مال و حقوق دیگران تجاوز می کردند بلکه دروغ می گفتند، تقلب می کردند، قدرشناس سالخوردگان نبودند و با زنان خود در حضور دیگران (ملأ عام) همبستر می شدند.
    کوروش که در میدان جنگ در میان سربازان بود، در نبرد با آن طوایف عقب مانده و دارای مدنیّت ضعیف تیر خورد و درگذشت ولی ارتش ایران به هدف رسید و آن طوایف را به آن سوی جیحون و صدها کیلومتر دورتر عقب راند و مدنیّت اتباع ایران محفوظ ماند.
    .......
    * در سال 1391 ایمیلی از ایران دریافت شد که در آن ابراز تعجب کرده بود که جسد کوروش چگونه از منطقه فرارود به پاسارگاد حمل شد و در طول مسیر ازهم نپاشید و از میان نرفت!.
    راههای متعدد وجود داشت. در قدیم اجساد بسیاری از سران کشورها از مناطق دوردست به همان گورستانی که وصیت کرده بودند منتقل شده است. برای مثال؛ جسد آغامحمدخان قاجار که در باکو کشته شده بود به عراق منتقل و دفن شد و صدها رئیس کشور در سراسر جهان. دانش بشر مربوط به امروز و دیروز نیست.
    
گورِ بزرگمَردي كه مورد احترام جهانيان است و در طول 25 قرن به آن گزند وارد نشده، اما چند سال است که شنيده می شود؛ سدسازي ممکن است به آن آسيب وارد آورد!

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ورود ژنرال آيرونسايد به تهران ـ اندیشه کودتا
ايرونسايد
21 مهر سال 1299 (13 اکتبر 1920) ژنرال آيرونسايد فرمانده تازه نظاميان تحت فرمان دولت انگلستان در ايران! وارد تهران شد. با ورود ژنرال آيرُنسايد به ايران، بررسي براي انجام كودتا و ... آغاز شد كه بعدا توسط ژنرال رضاخان فرمانده تيپ قزاق مستقر در قزوين انجام گرفت و ....
    طبق سازشنامه 1907 سن پترز بورگ، انگلستان و روسيه ايران را ميان خود تقسيم كرده بودند و به خود! حق داده بودند كه در منطقهِ نفود، نيروي نظامي داشته باشند.
    پس از انقلاب بلشويكي روسيه، دولت انقلاب از دعاوي خود درقبال ايران صرفِنظر كرد كه دولت استعماري انگلستان با دادن رشوه نقدي به وثوق الدوله رئيس الوزراء وقت و دو تَن از وزيرانش امضاي قراردادي را به ايران تحميل كرد كه به قرارداد 9 اوت (آگوست) 1919 معروف است كه اگر اجرا می شد دولت انگلستان عملا امور ماليه و ارتش ايران را هم به دست می گرفت و ایران به صورت یک کشور تحت الحمایه انگلستان در می آمد. اما، مجلس و ملت مخالفت کرد و لذا انگلستان به فکر کودتا افتاد و آیرونساید به تهران فرستاده شد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سوء استفاده عشاير فارس از ضعف دولت ها
21 مهرماه در سال 1325 استان فارس بارديگر توسط عشاير منطقه ناامن شد. ناامني اين بار به دليل گرفتاري دولت در قضيه آذربايجان و كردستان بود.
    تاريخ معاصر ايران نشان مي دهد که تا اواسط دهه 1340، عشاير فارس از هر مشكل دولت و ضعف آن سوء استفاده مي كردند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در شوراي امنيت، مصدق نفت را يک کالا و امري داخلي و آن شورا را دست ساز فاتحان جنگ جهانی دوم و حافظ منافع آنها خواند
مصدق در حال دفاع از حقوق ايران در جلسه شوراي امنيت سازمان ملل

سيزدهم اكتبر 1951 جلسه شوراي امنيت براي رسيدگي به شكايت انگلستان از ايران تشكيل جلسه داد و نماينده انگلستان در نطق خود گفت كه مسئله نفت تنها مربوط به ايران نيست و نفت به دليل نياز عمومي به آن، يك موضوع جهاني است زيرا كه تنها در چند كشور وجود دارد و برهم خوردن نظم استخراج و توزيع آن، آرامش جهانيان را به مخاطره مي افكند و به همين لحاظ است كه دولت انگلستان موضوع ملي شدن نفت ايران را كه تحت تاثير تعصبات ملي و احساسات ناسيوناليستي ايرانيان صورت گرفته به اين مرجع حافظ صلح (شوراي امنيت) ارجاع داده است و براي آسان شدن حل مسئله در پيشنهاد قبلي خود به شورا تجديد نظر كرده است.
    
Mosaddegh

دكتر مصدق رئيس دولت وقت كه شخصا براي دفاع از حقوق ايران در اين جلسه حضور يافته بود در پاسخ به نماينده انگلستان در نطقي به زبان فرانسه گفت:
    نفت یک کالا و امري داخلي است و به شوراي امنيت ارتباط ندارد. در مورد نفت، ايران مطالبه حقوق خودرا كرده و نفتش را كه يك ثروت و ميراث ملي است از چنگ استثمارگر خارج ساخته تا از درآمد آن صنايع و کشاورزي خودرا توسعه دهد، ترقي كند و در رفاه بسربرَد كه مستحق آن است. 50 سال بود كه انگلستان اين نفت را مي بُرد. براي مثال: در سال 1948 (1327 و دو سال پیش از ملی شدن) تنها يك شصت و يكم از درآمد نفت نصيب ايران شده بود كه يك ظلم است. انگليسي ها حتي اجازه ندادند كه ايرانيان در رشته نفت كارشناس شوند و نفت خودرا اداره كنند و اينك ما از اين بابت دچار مشكل هستيم. در خوزستان، مردم ما با شكم گرسنه روي ذخاير نفت مي خوابند. اين يك بي انصافي تاريخي بود که به آن پایان دادیم. نقض حقوق ملل كوچكتر و استثمار توسط دولت هاي بزرگ است كه باعث برهم خوردن صلح و امنيت جهان و انواع عصیان مي شود و اگر شوراي امنيت همچنان در دست اين دولت هاي فاتح جنگ جهانی دوم قرار داشته باشد، معلوم نيست كه بتواند صلح را كه همانا احقاق حقوق ملل ضعيف است برقرار و حفظ كند. این دولت ها (فاتحان جنگ جهاني دوم) این سازمان (سارمان ملل) را به وجود آوردند تا از طریق بازوی اجرایی اش ـ شورای امنیت ـ منافع شان را حفظ کند. اگر يك دولت بزرگ عضو شوراي امنيت كه از امتياز (حق وتو) برخوردار است بخواهد موضوعي را كه در صلاحيت اين شورا نيست، براي رسيدگي به آن قبولاند نظير مورد مسئله جاري نفت ايران، در اين صورت شورا چيزي جز یک آلت دست و یک ابزار برای مداخله در كشوري ضعيف و بپاخاسته و بی حق ساختن آن نخواهد بود و نخواهد توانست ماموريت حفظ صلح و امنيت درجهان را به انجام برساند. اگر اعمال نفوذ دولت های دارنده حق امتیاز (وتو) که این امتیاز را خودشان برای خود قائل شده اند ادامه يابد، اعتماد ملل بتدریج از شوراي امنيت سلب خواهد شد، نسبت به آراء آن بی اعتناء خواهند شد و نظم در جهان پایدار نخواهد بود و .... دولت انگلستان اخيرا برخي صنايع داخلي خودرا ملي كرد. چرا به شكايت معترضين به اين عمل در شوراي امنيت رسيدگي نمي شود؟،براي اينکه از امور داخلي هستند و نفت ما هم به همينگونه.
     دكتر مصدق آنگاه به سابقه تاريخي مداخلات و ظلم دولت لندن نسبت به ايران که از دهه هاي يکم و دوم قرن 19 آغاز شده بود اشاره کرد و در يک مورد گفت: دولت مسكو که مدت ها رقيب استعماري انگلستان در ايران بود پس از انقلاب اكتبر 1917، همه امتيازات خود در ايران را لغو كرد ولي دولت انگلستان بيش از پيش به فشردن گلوي ما ادامه داده است، چرا؟. مارا كه بپاخاسته ايم تا با چنگ و دندان از منافع، آزادي، استقلال و حاكميت ملي مان دفاع كنيم با كشتي جنگي و چترباز تهديد مي كند و ....
    دکتر مصدق در نطق خود گفت که وضعيت جهان از سال 1945 به اين سوي تغيير کرده و دوره تاريخي تازه اي آغاز شده و پيش بيني کرد که در اين دوره، ملل حقوقشان را مطالبه خواهند کرد.
     دكتر مصدق از نطق طولاني خود نتيجه گرفت كه شوراي امنيت صلاحيت مداخله در امور داخلي يك كشور را ندارد و مسئله نفت يك موضوع داخلي ايران است. با وجود اين، ايران آماده هرگونه مذاكره منطقي و منصفانه و بر پايه حيثت و شئون برابر با دولت انگلستان در خارج از شوراي امنيت است.
Trygve Lie دبيرکل وقت سازمان ملل شخصا دکتر مصدق را به صندلي اش در شوراي امنيت راهنمايي مي کند. شايد اين، تنها مورد از اين دست باشد که دبير کل سازمان ملل با چنين رعايت احترام، يک رئيس دولت را به صندلي شوراي امنيت راهنمايي کرده باشد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محاكمه دسته دوم افسران كمونيست ايران
21 مهرماه سال 1333 محاكمه دومين دسته افسران كمونيست وابسته به حزب توده در دادگاه نظامي تهران آغاز شد.
    محاكمه دسته اول كه همه آنها به اعدام محكوم شده بودند چند روز پيش از اين پايان يافته بود و مرحله تجديد نظر را طي مي كرد. بیش از صد افسر، از ستوان تا سرهنگ و دهها درجه دار متهم به عضویت در سازمان نظامی حزب توده شده بودند. این سازمان از سوی مردم نیز متهم به عدم دفع کودتای 28 اَمُرداد و سکوت در برابر این کودتای آمریکایی ـ انگلیسی شده بود که با نظامیان کمتری انجام شد و دولت دمکراتیک مصدق حذف گردید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
معافيت مستشاران نظامي امريكا
21 مهر 1343 پارلمان ايران با تصويب ماده واحده اي مستشاران نظامي امريكا در ايران را مشمول مصونيت ها و معافيت هاي ميثاق وين كرد.
    اين اقدام توليد مخالفت داخلي و سر و صداي زياد كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض و انتقاد از واردات کامیون هایِ ساخت چین به ایران ـ «کامیون ملی، چینی از آب در آمد»!
حسين احمدي زاده
حسین احمدی‌زاده رئیس کانون انجمن صنفی شرکت‌های حمل‌ و‌ نقل کالا از واردات کامیون‌های به گفته او؛ بی‌کیفیتِ ساخت چین به ایران خبر داده و گفته بود که کارخانه‌های شِبه ‌دولتی [خودروسازان] به ‌طور انحصاری کامیون چینی وارد می‌کنند و کامیونداران مجبورند که همین کامیون‌ها را بخرند زیراکه کامیون دیگری در دسترس آنان نیست.
    خبرگزاری فارس این اظهارات احمدی زاده را 21 مهرماه 1391 (12 اکتبر 2012) منتشر ساخته بود تا در رسانه ها نقل شود.
     احمدی زاده گفته بود که کارخانه‌های شِبه‌ دولتی علاوه بر دریافت تمامی مزایا، به‌ طور انحصاری چند نوع کامیون چینی را وارد کشور می‌کنند و تاکید دارند که باید همین کامیون‌ها خریداری شود و کامیونداران و افراد و مؤسسات که دستشان به جایی بند نیست، مجبورند همین کامیون‌های بی‌کیفیت! را خریداری کنند. این کامیون‌ها به دلیل غیراستاندارد بودن مدام خراب هستند و فعالیت دلخواه ندارند و خریدار بیکار و امور حمل و نقل سرعت لازم را از دست می دهد و همه چیز راکد می شود. کامیون «هوو» از جمله این کامیون‌های ساخت چین است که در جاده‌های ایران حادثه آفرینی هم می کند.
    [پیش از این «خبر آنلاین» در گزارشی پیرامون کیفیت پائین کامیون چینی «هوو» نوشته بود: این نوع کامیون‌، در ایران بدنام شده است و .... یک رسانه دیگر در گزارشی کامیون چینی را چنین معرفی کرده بود: "تریلر هوو کامیونی است «بی ترمز» که بار می‌کشد، سرعت می‌گیرد اما ترمز نمی‌گیرد، تصادف می کند و آدم می کشد" و ....]
    بخش فارسی دویچه وله (صدای آلمان) ضمن نقل گزارش اين مسئله افزوده بود که کارشناسان راهنمایی و رانندگی در صحنه تصادفاتِ منجر به مرگ جاده‌ای در ایران گفته‌اند؛ «نقص در سیستم‌ ترمز» از جمله معایب اصلی کامیون‌های چینی است. آنان افزوده اند که انحراف این تریلرها هنگام ترمز کردن به طرفين جاده، عامل اصلی واژگونی آن‌ها بوده است. به گفته رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی کشور، کامیون‌های وارداتی از چین دارای اشکالات اساسی در ساختار هستند.
    به گزارش دویچه وله، در همین رابطه مدیر شرکت «ايران خودرو ديزل» که کامیون چینی به ایران وارد می‌کند به روزنامه «دنیای اقتصاد» گفته بود: «مگر موسسه استاندارد ـ روز اول، كاميون هوو را بررسی و از لحاظ فنی تاييد نكرده است که این ایرادها را می گیرند؟. روزنامه «جام‌جم» در گزارشی خبر داد که نام کامیون «هوو» را تغییر داده و «فراز» گذارده اند. فرمانده نیروی انتظامی نیز در انتقاد از شرکت وارد‌کننده کامیون «هوو» گفته بود: گفتیم وارد نکنند که آقایان آن را با اسم دیگری (فراز) به کشور ‌آوردند.
    روزنامه همشهری سه شنبه ۸ آذر ۱۳۹۰ در گزارشی با تیتر «کامیون ملّی، چینی از آب در آمد» نوشت: «مدیران شرکت سایپا مجبور به اعتراف به این واقعیت تلخ شده‌اند که کامیونی که سال گذشته به‌ نام محصول ملی و با نام کاوه رونمایی شد یک محصول کاملا چینی است و قطعات آن از چین وارد شده است.»
    دویچه وله افزوده بود: بر اساس آمارهای منجر به جرح و فوت در تصادفات کامیون‌های چینی در ایران، تنها در سال 1389 در 400 مورد تصادف، 400 نفر کشته و 800 نفر مجروح شدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تأکید رئیس قوه قضائیه بر لزوم اطلاع رسانی از دستاوردهای سازمان بازرسی کل کشور ـ تشویق مردم به مبارزه با فساد
به گزارش خبرگزاری مِهر، حجت‌الاسلام غلامحسین محسنی اژه‌ای رئیس قوه قضائیه بیستم مهرماه 1400 (12 اکتبر 2021) همزمان با چهلمین سالروز تأسیس سازمان بازرسی کل کشوراظهارداشت: در بسیاری از کشورها و نظامات حاکم بر دنیا، نهاد بازرسی وابسته به دولت و یا مجلس است، اما در کشور ما «سازمان بازرسی» زیر نظر قوه قضائیه قرار دارد. سازمان بازرسی می‌تواند گزارش تخلّفات و جرایم مدیران دستگاه‌ها را به دادگستری گزارش دهد تا ظرف سه ماه خارج از نوبت مورد رسیدگی قرار گیرد. سازمان بازرسی حتی اجازه دارد به آراء صادره از سوی دادسراها و دادگاه‌ها اعتراض کند و بر اساس ماده 477 خواستار اعاده دادرسی شود. مأموریت‌های سازمان بازرسی کل کشور برای بازرسی از همه دستگاه‌های اجرایی و نظارت بر حسن اجرای قوانین است. هم اجرای قانون مهم است و هم آنکه قانون درست اجرا شود و اگر سازمان بازرسی متوجه شود در جایی، قانون اجرا نشده و یا درست اجرا نمی‌شود باید موضوع را پیگیری کند. اگر دستگاهی به وظیفه خود به درستی عمل نمی‌کند، سازمان بازرسی وظیفه دارد با بررسی و تحلیل مسئله، به آن دستگاه تذکر و هشدار بدهد.
    رئیس قوه قضائیه بر لزوم اطلاع رسانی از فعالیت‌ها و دستاوردهای سازمان بازرسی کل کشور تاکید کرد و گفت: خود من که در رأس دستگاه قضا هستم نسبت به همه اقدامات و توفیقات سازمان بازرسی اطلاع ندارم و مردم نیز طبعاً در جریان کارهای این مجموعه نیستند.
    وی با نادرست دانستن این برداشت که گفته می‌شود همه گزارش های سازمان بازرسی محرمانه است، تأکید کرد: طبق آئین دادرسی، اطلاع رسانی درباره همه مسائل قضائی ممنوع نیست و منعی برای اطلاع رسانی درباره اقدامات، دستاوردها و همه گزارش‌های سازمان بازرسی وجود ندارد.
    محسنی اژه ای تصریح کرد: می‌توان برای اصلاح امور، پیشگیری از جرم و تشویق افراد برای مبارزه با فساد، بسیاری از مسائل را با مردم در میان گذاشت و نباید در این خصوص خودسانسوری کرد. اینکه مردم سازمان بازرسی را مَلجأ مورد اعتماد می‌دانند خوب است، اما اگر آگاه سازی صورت گیرد از ارائه گزارش‌های غیرمرتبط پیشگیری می‌شود.
تأکید رئیس قوه قضاء تیتر صفحات اول برخی از روزنامه ها

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دنياي هنر
زادروز آهنگساز بزرگ سده بيستم که پرويز ياحقي را مرد بي جانشينِ دنياي موسيقي اعلام داشت
Rebecca Clarke

امروز، 13 اكتبر، سالگشت درگذشت «ربكا كلارك Rebecca Clarke» آهنگساز بزرگ قرن بيستم است كه در سال 1979 و در 93 سالگي در نيويورک فوت شد. پدر ربکا آمريکايي و مادرش آلماني و خود او در انگلستان به دنيا آمده بود و تابعيت مضاعف داشت. وي که از نوجواني به تحصيل موسيقي و نواختن ويولا Viola در انگلستان سرگرم شده بود در آستانه جنگ جهاني دوم به دو برادرش در آمريکا پيوست و در اين کشور ماندگار و با يک موسيقدان معروف و مدرّس موسيقي ازدواج کرد. درگذشت شوهر در سال 1967 «ربکا» را دچار افسردگي ساخت و موقتا در فعاليت هنري او خلل وارد ساخت که پس از مدتي از سر گرفته شد و تا 90 سالگي آهنگ ساخت، موسيقي تدريس كرد و ويولن و ويول (ويولن بزرگتر) نواخت.
    ربكا در سال 1976 (1355 هجري خورشيدي) فهرست بهترين ويولنيست هاي قرن بيستم جهان را (به قضاوت خودش) اعلام كرد كه در اين فهرست، نام موسيقيدان هايي چون پرويز ياحقي از ايران و مناهيم از آمريكا وجود داشت.
     وي گفته بود كه نمي داند پرويز چه مي كند و چه قريحه خاصي دارد كه نواي سازش شيرين و گوش نواز و آرام بخش مغز است. او جانشين نخواهد داشت. اين نوع هنر تنها اكتسابي نيست و با تمرين زياد و تحصيل عايد هر فرد نمي شود.
    از سال 2000 جمعي از موسيقي دوستان آمريکا يک انجمن به نام «ربکا کلارک» تاسيس کرده اند که هدف از آن گسترش و تکامل علم موسيقي و هنر نوازندگي است.
ربکا در جواني

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
زادروز و سالروز درگذشت «کُنت دو گوبينو» فيلسوف فرانسوي معتقد به برتري نژاد آرين و صاحب فرضيه «نسبت مستقيم نژاد با تمدن»
Comte de Gobineau

سيزدهم اكتبر سالروز درگذشت «ژوزف آرتور كنت دو گوبينو Joseph Arthur Comte de Gobineau» فيلسوف، نويسنده و نژاد شناس فرانسوي است كه در سال 1882 فوت شد. وي در نخستين دقايق بامداد 14 اكتبر (درحقيقت 13 اكتبر) 1816 به دنيا آمده و 66 سال عمر كرده بود. به اين ترتيب، گوبينو در همان روز از ماه اکتبر که به دنيا آمده بود 66 سال بعد از اين دنيا رفت. وي مدتي سفير فرانسه در تهران بود و مطالعات عملي درباره نژادها را در ايران به عمل آورد. گوبينو مي دانست كه ايران در طول تاريخ خود بارها در معرض هجوم اقوام مختلف قرارداشته، از عرب تا مغول، و منطقه مناسبي براي ادامه مطالعات نژادشناسي اوست.
     گوبينو معتقد بود كه «نژاد» فرهنگ و تمدن را مي سازد و پيشرفت ملل را باعث مي شود. به باور او، نژاد آرين نسبت به نژادهاي ديگر برتري هايي دارد و نمونه اش مدنيّت ملل آرین نژاد اروپا از جمله آلمان و اسکاندیناوی است. [انگليسي ها هم عمدتا آرين و از اعقاب مهاجران آلماني هستند و واژه «اينگلند» از نام يکي از دو طايفه آلماني که به بريتانيا مهاجرت کردند گرفته شده است.]. هیتلر از این تفکر گوبینو بعدا استفاده و به آن استناد کرد.
     گوبينو در مورد دولت ها چنين ابراز عقيده كرده است: "هر امپراتوري توسط يك فرد نيرومند و قاطع ساخته مي شود ولي امپراتوري ها پس از مدتي به خودتخريبي مي گرايند و عمرشان پايدار نيست زيرا كه در طول زمان به خودخواهي، نخوت، زورگويي و سلطه گري روي مي آورند، فاسد مي شوند [فساد دولتي]" و .... وي گفته است كه وجود امپراتوري ها در جهان باعث عقب ماندگي ملل ضعيف تر و تحت سلطه مي شود. از زمان انتشار نظرات کنت دو گوبينو توجه نژادي بيشتر شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و به اين سان در ايتاليا مسئله «تشابه فكر» حل شد - صاحبِ عقيدهِ «حكمرانيِ نوابغ و نخبگان»
«هاگارد پوند» انديشمند، خطيب، نويسنده و شاعر معروف قرن 20 ايتاليا كه به حكومت نخبگان و نوابغ يك جامعه بر آن و محدود بودن مرزهاي آزادي فردي معتقد بود 13 اكتبر سال 1945 پس از اين كه شنيد دولت ايتاليا [دولت پس از جنگ] مي خواهد بر اثر اصرار دولت هاي فاتح اورا دستگير و به جرم حمايت از نظرات موسوليني محاكمه كند و در جوّ آن زمان محكوميت او قطعي خواهد بود از وطن خود گريخت.
    وي 13 سال از كشوري به كشور ديگر رفت و با برپاكردن مصاحبه هاي مطبوعاتي و ايراد نطق و دادن مقاله به روزنامه ها تلاش كرد تا ثابت كند كه اگر نظرات فلسفي او با عقايد موسوليني و حزب فاشيسم حاكم بر ايتالياي آن زمان مطابقت داشته، گناه از او نبوده است. وي با دولت اين حزب همكاري عملي نداشته بلكه مشابهت فكري بوده و داشتن يك فكر بخصوص و طرح آن نبايد جرم محسوب شود. اگر كسي و يا دولتي مخالف يك فكر است بايد آن را رد كند نه اين كه صاحب فكر را پيش از دست زدن به عمل بگيرد و مجازات كند.
     اين تلاشها، به علاوه ارسال چند نامه از سوي «هاگارد» به پارلمان ايتاليا سبب شد كه كميسيون امور قضايي اين پارلمان بر يك لايحه قضايي كه در جريان رسيدگي بود تبصره اي اضافه كند كه عمل به يك فكر و فرضيه غير قابل قبول جرم است، نه خود فكر و دارنده آن و با قانون شدن اين تبصره، «هاگارد» به وطن بازگشت. وي در لحظه بازگشت به وطن پس از آن كه خودرا در حلقه محاصره خبرنگاران ديد باز به دفاع از عقيده اش كه آزادي فردي بايد محدود باشد و اگر نوابغ و نخبگان حكومت كنند مشكلات از ميان برداشته خواهد شد پرداخت و زدن اين حرفها را تا پايان عُمر، به رغم اينكه بعضي ها عقايد وي را به عقايد هيتلر تشبيه مي كردند و پاره اي از كشورها اورا به خاك خود ممنوع الورود كرده بودند ادامه داد.
     هاگارد در آخرين ميزگردي كه شركت كرده بود گفت: اگر نوابغ و نخبگان بد هستند چرا مردم اين همه تلاش مي كنند كه بهترين جرّاح شهر را براي عمل خود بيابند؟. سرنوشت فرد و كشور با هم فرق ندارد؛ بايد بهترين هاي جامعه براي نمايندگي و مديريّت انتخاب شوند و ....
    وي تمرين دمکراسي را به صورتي که در قرن 20 رايج شده است قبول نداشت و آن را توطئه شماري معدود براي حفظ قدرت خود مي دانست و
....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
21 مهر 1351 در انتخابات شورای آموزش و پرورش، تهرانی ها چهارصد و پنجاه و شش هزار و 751 رای به نوشيروان کيهاني زاده مؤلف این تاریخ آنلاین دادند
در این روز از سال 1351 (اکتبر 1972) انجمن نظارت برانتخابات شورای شهر و شورای آموزش و پرورش تهران نام برندگان انتخابات پایتخت را که 21 مهرماه (13 اکتبر 1972) برگزار شده بود اعلام کرد تا اگر فرد و یا افرادی باشند که به نتایج رای گیری و چگونگی آن اعتراض داشته باشند ظرف یک هفته از آن تاریخ شکایت خودرا تسلیم دارند تا رسیدگی شود. طبق این اعلامیه، نوشیروان کیهانی زاده مولف این تاریخ آنلاین و در آن سال 36 ساله با 456 هزار و 751 رای برای دومین بار به عضویت شورای آموزش و پرورش تهران برگزیده شده بود. در آن زمان آموزش و پرورش ایران منطقه ای بود و هر منطقه از لحاظ مالی و اداری استقلال داشت. دوره های شورا 4 ساله بود، به اعضاي شورا بابت حضور در جلسات آن مطلقا دستمزد و حق الحضور پرداخت نمي شد و عضويت در آن شوراها خدمت ميهني بشمار مي آمد.
    انتخاب این روزنامه نگار و مورّخ (نوشيروان کيهاني زاده) در آن زمان در برخی محافل ایجاد تعجب کرده بود زیراکه عضو هیچیک از دو حزب وقت (ایران نوین و مردم) نبود که برایش تبلیغ کنند. در نظرسنجی پس از انتخابات، رای دهندگان گفته بودند که مطالعه مقالات او در روزنامه اطلاعات و وقوف بر وسعت معلومات وی و نیز اظهاراتش در طول جلسات دوره قبلی شورا سبب دادن رای به او شده بود زیراکه وی را شایسته این سمت تشخیص داده بودند.
     مؤلف اين تاريخ آنلاين (نوشيروان کيهاني زاده) در آن زمان دبیر اخبار روزنامه اطلاعات، مفسر فرهنگی ـ آموزشی این روزنامه و سردبیر اخبار بين الملل خبرگزاری پارس و رادیو ـ تلویزیون دولتی و نیز مدرّس تاریخ در مراکز تربیت معلم بود. کیهانی زاده در دور نخست عضویت در شورای آموزش و پرورش تهران، درعین حال سخنگوی این شورا بود.
    در زیر اعتبارنامه انتخاب او که به امضای اعضای نظارت بر انتخابات وقت رسیده آمده است. چون رقم جمع آراء در کپی اعتبارنامه چندان خوانا نبود؛ این رقم از اعلان انجمن نظارت که در روزنامه چاپ شده بود کپی (کاپی) و در بالای اعتبارنامه قرار داده شده است. در آن سال (سال 1351) جمعيت تهران کمتر از يک چهارم جمعيت امروز آن بود.



    
مطلب روزنامه آیندگان درباره انتخاب کیهانی زاده که با عکس او در صفحه 12 این روزنامه در تاریخ 16 اکتبر 1972 (24 مهرماه 1351) درج شده است.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
نويسنده داستان هاي تاريخي و شرح زندگي مهاجران قديمي آمريکا
Conrad Richter
«كنراد ريكتر Conrad Richter» داستان نگار آمريكايي و نويسنده ناول هاي تاريخي و بويژه درباره زندگي مهاجران قديمي آمريکا، 13 اكتبر 1890 به دنيا آمد و 78 سال عُمر کرد.
     درباره داستان نويسي او گفته اند: كنراد چنان مي نويسد كه خواننده گمان مي كند كه او خودش شاهد ماجرا و ناظر صحنه ها بوده است. وي در نوشتن داستانهايش حتي لهجه هاي محلي را عينا بكار مي برد.
     كنراد پيش از نوشتن، درباره رسوم؛ عادات؛ فرهنگ و طرز زندگاني مردمي كه داستان در ميان ايشان اتفاق افتاده بود با توجه به زمان آن وسيعا مطالعه و تحقيق مي كرد. او به همين جهت برنده جايزه پوليتزر و نيز ادبيات آمريکا شده بود. داستانهاي معروف او «روشني در جنگل»، «تريسي كرمول»، «دريايي از چمن»، «آبهاي رنوس»، «آزاده مرد»، شهرک و ... هستند. داستان شهرک برنده جايزه پوليتزر شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خاورميانه و يك برنده نوبل ادبيات! ـ دو تلاش عليه انحصاري بودن جوائز نوبل
محفوظ
13 اكتبر 1988 نجيب محفوظ Naguib Mahfouz داستان نگار مصري برنده جايزه ادبي نوبل آن سال اعلام شد. وي نخستين نويسنده از منطقه خاور ميانه بود كه در طول قرن 20 برنده اين جايزه شده بود. خاورميانه در قرون وسطا مهد ادبيات بود. محفوظ که يازدهم دسامبر 1911 در قاهره به دنيا آمده بود 95 سال عمر کرد و سي ام آگوست 2006 درگذشت. وي که از 28 سالگي كار نوشتن داستان را آغاز كرده بود در طول هفت دهه پنجاه داستان و فيلمنامه و چند مجموعه داستان کوتاه مرکب از 350 موضوع را تاليف کرده بود. محفوظ مخالف ازدواج (به لحاظ درد سرهايش) بود ولي در 43 سالگي به اصرار بستگانش زن گرفت و داراي دو دختر شد.
     بي توجهي كميسيون نروژي تعيين برندگان جوائر به خاور ميانه تاييدي ديگر بر رخنه سياست و گروهاي فشار بين المللي در اين مسابقه هاست كه نقض غرض باني سوئدي آنهاست.
     توزيع اين جوايز هنوز بر پايه ضوابطي قراردارد كه جهان «كم آلوده» اواخر قرن 19 در آن قرار داشت كه يا از اين همه هياهو درباره آن بايد كاسته شود و يا اين كه معياري در نظر گرفته شود كه عدالت و بي طرفي در انتخاب تامين گردد. در نيمه دهه 1960 به سازمان كشورهاي نامتعهد پيشنهاد شده بود كه تلاش كند در اين ممالك يك و يا چند «آلفرد نوبل» اموال خودرا وقف چنين جوائزي كنند تا كار از انحصار متوليان جوائز نوبل كه به چنگال سياست افتاده اند خارج شود كه پس از چندي صداي چنين تلاشي خاموش شد!.
    در اكتبر 1973 پس از اين كه «له دوك تو Le Duc Tho» ويتنامي جائزه صلح نوبل را كه مشتركا به او و هنري كيسينجر داده شده بود رد كرد تلاش هاي ديگري براي از انحصار خارج ساختن چنين جوائزي مشاهده شد كه اين تلاش ها هم به نتيجه نرسيد!. «له دوك تو» گفته بود: در اين جهان هزاران تن هستند كه بيشتر از او به صلح خدمت كرده اند و انتخاب او صرفا سياسي و يا به خاطر تعدد گزارش هاي رسانه اي با ذكر نام وي بوده است و هنوز هم صلحي در ويتنام برقرار نشده است. به علاوه، چرا جايزه صلح بايد «پول» باشد!. پيش از «له»، ژان پل سارتر فيلسوف فرانسوي به همان دلايل جائزه نوبل را نپذيرفته بود.
    
Le Duc Tho

«له دوک تو» كه در 1990 و در 79 سالگي درگذشت در دهه 1930 از موسسان حزب كمونيست متحده شبه جزيره هندوچين بود و به همين سبب جمعا 11 سال از عمر خودرا در زندان فرانسويان از دست داد. وي بعدا به جنبش «ويت مين» براي جنگ با استعمار فرانسه پيوست و سپس مبارزه برضد آمريکا در جنوب ويتنام را آغاز كرد ولي از 1969 تا 1973 درمذاكرات آشگار و سرّي با كيسينجر مشاور وقت كاخ سفيد واشنگتن كه در پاريس انجام مي شد شركت كرد كه سرانجام (در سال 1975) به حل مسئله ويتنام انجاميد.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
پيوند هر دو دست، چهار دهه پس از پيوند قلب
اعلام پيروزي دو جرّاح آلماني (Dr.Christoph Hoehnke و Dr. Edgar Biemer) در هشتم اكتبر 2008 در پيوند دست، چهار دهه پس از پيوند قلب، صفحه ديگري بر تاريخ دانش پزشكي افزود.
     اين دو جراح در جولاي 2008 با 15 ساعت عمل، دو دست تازه در بدن يك كشاورز 54 ساله آلماني پيوند زدند كه پس از دو ماه و 13 روز، هشتم اكتبر 2008 در مصاحبه مطبوعاتي آنان حضور يافته و هر دو دست پيوندي خود را بكار انداخت. وي كه «كارل مركKarl Merk» نام دارد گفت كه شش سال پيش هنگام برداشت محصول در منطقه «باواريا» با ماشين كومباين، هر دو دستش از شانه قطع شد.
    دو جراح كه دست هاي فردي ديگر را در بدن كارل پيوند زده اند گفتند كه دو سال طول خواهد كشيد تا دست هاي تازه كارل بمانند دستهاي خودش هركاري را انجام دهند. اين نخستين بار در جهان بوده است كه هر دو دست يك فرد پيوند زده شده اند. در عکس زير کارل مرک با دستهاي پيوندي اش ديده مي شود. در يکي از تصاوير، وي ميان دو جراح (دکترکريستوف در سمت راست و دکتر ادگار در سمت چپ) نشسته است:


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نتایج یک مطالعه تحقیقاتی: انسان می‌تواند 130 ساله شود
بر پایه یک مطالعه تحقیقاتی که در دهه یکم اکتبر 2021 اعلام شد انسان می‌تواند 130 سال یا بیشتر عُمر کند. آگاهی های انسان از فواید و یا زیانهای غذاها، اهمیت خواب، گریز از استرس که نتیجه انتخاب همسر، کار و محل سکونت نامتناسب است و همچنین استفاده از نور خورشید و فرار از غم باعث طول عُمر و شکستن سدِ 90 و 100 سالگی می شود. اعتیادها مانع از طول عُمر بیشتر است.
    آنتونی دیویسون دانشمند سوئیسی گفته است که آموزشِ بهتر زیستن باید در مدارس ابتدایی و متوسطه تدریس شود. طول عُمر دست خود افراد است. باید بتوانند آینده خودرا برنامه ریزی کنند. «اندوه» بزرگترین دشمن طول عُمر است. به اظهار دکتر دیویسون، پیشرفت های پزشکی نیز سقف عُمر انسان را که صد سالگی است خواهند شکست.
    یک دانشمند علوم پزشکی و عضو هیأت بررسی طول عُمر گفته است که نتیجه بررسی روی شهروندان ایتالیایی 105 ساله که در طول سال‌های 2009 تا 2015 صورت گرفت نشان داده است که غذای مدیترانه ای خوردن (سبزی، میوه، روغن زیتون و غذای دریایی و کاهش مصرف گوشت قرمز)، دوری از طلاق و ازدواج مجدد (که مذهب کاتولیک هم آن را منع کرده است) با انتخاب همسر مناسب، خواب کامل و سکونت و کار در محل هایی بدور از آلودگی هوا باعث طول عُمر آنان شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
«مینو تیزآبی» زمانی کودک نابغه و اینک دکتر سرطان‌شناس
دکتر مینو تیزآبی در دهم اکتبر 2021 بار دیگر رسانه ای شد.
    مینو آگِست 1992 در دورتموند از پدری ایرانی و مادری آلمانی متولد شد. یک ماهه بود که مادرش را از دست داد. او در 14 سالگی با نمره عالی دیپلم تحصیلات متوسطه گرفت، در 22 سالگی جوان‌ترین پزشگ تاریخ آلمان شد و در سال 2016 برای دیدار با 65 برنده جایزه نوبل دعوت شد. نام این نابغه ایرانی ـ آلمانی به خاطر تحقیقاتش در مرکز سرطان هایدلبرگ در میان پنج بانویی جای گرفته که آینده دانش پزشگی آلمان را رقم خواهند زد.
دکتر مینو تیزآبی

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
ايجاد رشته روزنامه نگاري در دانشگاه تهران و به اين مناسبت نگاهي به سابقه آموزش روزنامه نگاري در ايران
21 مهر ماه 1335 شوراي دانشگاه تهران با ايجاد رشته روزنامه نگاري در اين دانشگاه موافقت كرد. اين نخستين بار بود كه چنين تصميمي گرفته مي شد. اين رشته چند سال بعد براي دوره چهار ساله خود دانشجو پذيرفت و چند سال بعد از آن هم تعطيل شد، زيرا عذر آورده شده بود که براي استخدام فارغ التحصيلان اين رشته، به حد کافي نشريه وجود ندارد! و دانشگاه نمي خواهد که داوطلبان صرفا به خاطر دريافت مدرک ليسانس وارد آن شوند و پس از فراغت از تحصيل به شغل و پيشه ديگري بپردازند و در نتيجه هرچه را که درباره روزنامه نگاري آموخته اند بفراموشي بسپارند و نقض غرض شود.
     نگاهي به تاريخ ايران در قرن سیزدهم ه. ش. نشان مي دهد که دولت ها از اينکه اهل حرفه روزنامه نگاري بخواهد نشريه منتشر کنند نظر مساعد نداشتند.
    بااينكه ايران دهها سال پيش از اين داراي روزنامه شده بود، تا سال 1335 (1955) برنامه آموزش روزنامه نگاري نداشت. نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري را موسسه اطلاعات در خرداد 1335 داير كرد. سپس دانشگاه تهران به تاسيس دو دوره آموزش روزنامه نگاري كوتاه مدت براي روزنامه نگاران شاغل وقت دست زد كه در آنها منحصرا دو استاد امريكايي تدريس مي كردند. سپس دانشكده وابسته به موسسه كيهان دوره روزنامه نگاري داير كرد و ....
    از آنجا که روزنامه نگاري، يک رشته تجربي است (نه کاملا آکادميک) در کشورهاي پيشرفته، مدرّسان اين رشته از ميان کساني انتخاب مي شوند که ضمن احراز شرايط تدريس، سالها عملا کار روزنامه نگاري کرده باشند و دانشجويان رشته روزنامه نگاري صرفا از ميان داوطلباني انتخاب مي شوند که استعداد اين کار را داشته و از هوش و روانشناسي خاص برخوردار باشند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
كلاديوس هنگامي كه براي جنگ با ايران آماده مي شد به دست بانویش مسموم شد
کلاديوس

كلاديوس claudius امپراتور روم كه جزايرغرب اروپا را به نام پسرش بريتانيكوس «بريتانيا» نام نهاد 13 اكتبر سال 54 ميلادي پس از خوردن غذاي قارچ درگذشت و ناپسري او «نرون» بر جايش تكيه زد. تعمدي بودن مرگ كلاديوس كه بريتانيا را به طور كامل ضميمه قلمرو روم كرده بود به درستي روشن نيست. به احتمال زياد زنش «آگريپينا agrippina» كه مادر نرون از شوهري ديگر بود او را پيش از اين كه بريتانيكوس را به عنوان جانشين خود به سناي روم معرفي كند با خوراندن قارچ سمي مسموم كرده بود. نرون پس از امپراتور شدن مادرش را اعدام كرد تا اين معامله را با او نكند!.
    
اگريپينا

كلاديوس دوسال پيش از مردن در صدد تصرف ارمنستان كه مي دانست ايران از آن دفاع خواهد كرد بر آمده بود. پس از رسيدن اين خبر به تيسفون، مهستان (سناي ايران) بلاش را كه فردي شايسته بود به شاهي ايران برگزيد و بلاش چند روز بعد برادر خود تيرداد را به عنوان شاه ارمنستان تعيين كرد و آماده جنگ با كلاديوس شد. كلاديوس خود را براي جنگ با ايران آماده مي كرد كه مسموم شد و در گذشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلام حمايت قيصر آلمان از دولت عثماني
ويلهلم دوم قيصر آلمان 13 اكتبر 1898 حمايت كامل خود را از دولت عثماني اعلام داشت. قيصر در اكتبر اين سال به دعوت عبدالحميد دوم سلطان وقت عثماني وارد خاور ميانه شده و از سوريه و فلسطين ديدن كرده بود.
     اين دو سرزمين تا آخرين سال جنگ جهاني اول از مستملكات عثماني بودند كه بعدا ميان انگلستان و فرانسه قسمت شدند. دولت عثماني از متحدان آلمان در جنگ جهاني اول بود که شکست حورد و از ميان رفت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آمار سال 2003: در این سال 47 ميليون آمريکايي به زبانهاي ديگر تکلم مي کردند ـ بازگشت روس هاي مهاجر از آمريکا
طبق يك آمار رسمي منتشره در 12 اكتبر 2003 در واشنگتن، در آن سال 47 ميليون تن از اتباعِ بالايِ 5 سال تمامِ آمريكا در خانه و ميان خانواده به زباني غير از انگليسي سخن مي گفتند كه بالاترين رقم آن، مربوط به اسپانيايي زبانها (اصطلاحا؛ لاتین ها) بود كه بالاي 5 ساله هايشان 28 ميليون و 101 هزار نفر بودند و پس از ايشان چيني ها با 2 ميليون و 22 هزار، فرانسويان يك ميليون و ششصد و 44 هزار، آلمانيان تازه وارد به آمريکا يك ميليون و 400 هزار، فيليپيني ها يك ميليون و 225 هزار، ايتاليايي ها و ويتنامي ها هر كدام بيش از يك ميليون، كره اي ها نزديك به يك ميليون، روس ها (كه عمدتا در دهه 1990 مهاجرت كرده بودند) 707 هزار، لهستاني هاي تازه وارد 670 هزار، و متكلمين 31 زبان ديگر. در توضيح اين آمار آمده بود که جز چيني ها و لاتين ها (اسپانيايي زبانها) مابقيِ اين افراد در سه دهه آخر قرن 20 به فدراسیون آمریکا مهاجرت کرده بودند.
    آمار مربوط به سال 2007 نشان مي دهد که بسياري از روس هاي مهاجر به فدراسيون آمريکا به کشور خود بازگشته و يا تصميم به بازگشتن گرفته بودند زيرا وضعيت اقتصاد روسيه بهبود يافته و شرايط زندگي و رفتار مقامات دولتي بهتر شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که سوارکار افسانه اي قرن 20 درگذشت
بيل شوميكر shoemaker ـ مردي به طول 150 سانتيمتر ـ كه عنوان سواركار افسانه اي قرن 20 به دست آورده بود12 اكتبر 2003 در 72 سالگي درگذشت.
    او كه در تكزاس به دنيا آمده بود از 18 سالگي وارد دنياي اسبدواني شده بود و در طول چهار دهه در هشت هزار و 833 مسابقه در سراسر جهان شركت كرده بود. او در بيشتر مسابقه هاي مهم، اول و يا دوم مي شد و جمع جوايز نقدي را كه دريافت داشته بود بيش از يكصد ميليون دلار بود كه قبلا سابقه نداشت.
     شوميكر در پايان چهلمين سال سواركاري، خودرا بازنشسته كرده بود تا از آن پس كار آموزش سواركاران و نيز تربيت اسب براي مسابقه را برعهده گيرد كه در سال 1991 در كاليفرنيا در يك حادثه رانندگي مجروح و فلج شد. با وجود اين، با ويلچر به محل كار مي رفت و به آموزش مي پرداخت.
    او شايد نخستين فرد باشد كه گفت: اين كه مي گوييد «اسب عربي» درست نيست، عربها هم اين اسب شكيل و پرطاقت را از ايرانيان به دست آورده اند. او در آخرين مصاحبه خود گفته بود كه اسب خيلي زود سوار خود و مقصود اورا درك و به وي در رسيدن به مقصود كمك مي كند. اسب حيواني است دلاور و مستحق احترام.
    ايرانيان تنها مردمي بودند كه اسبان جنگي پير را رها نمي ساختند بلكه آنها را بازنشسته و هزينه نگهداريشان را كه در دفاع از کشور شريك آنان بودند تامين مي كردند و املاك فراواني براي تامين اين هزينه وقف شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جايزه انساندوستي ـ بازيگر فيلم هاي سينمايي که «سفير حسن نيّت سازمان ملل» شد
Angelina Jolie

دهم اكتبر 2005 در مراسمي در شهر نيويورك با حضور 700 مقام و شخصيت به بانو «انجلينا جولي Angelina Jolieمتولّد چهارم ژوئن 1975» بازيگر و سازنده فيلم هاي سينمايي كه از چند سال پيش از آن تاريخ قسمتي از وقت خودرا صرف كمك به انسانهاي نيازمند و آوارگان آفريقايي و آسياي جنوب شرقي كرده است جايزه انساندوستي داده شد. پدر و مادر انجلينا هر دو بازيگر و سازنده فيلم سينمايي بودند و دختر خود انجلينا را از 7 سالگي وارد اين حرفه کردند. انجلينا در لس آنجلس به دنيا آمده است.
     وي قبلا عنوان «سفير حُسن نيّت سازمان ملل» را به خاطر كمك به آوارگان و نيازمندان كامبوجي، اتيوپيايي و ساير مناطق نيازمند به دست آورده بود.
    انجلينا كه براي نيازمندان كمك جمع آوري و به آنان مي رسانَد دو كودك رهاشده كامبوجي و اتيوپيايي را به فرزند خواندگي پذيرفته است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ماجرای شنیدنی اقدام یک افسر اِس اِس آلمان نازی که صد سال عُمر کرد
Erich Priebke افسرِ اِس اِس آلمان در دوران حکومت هیتلر 11 اکتبر 2013 در حبس خانگی در ایتالیا درگذشت. او صد سال و دو ماه و دو هفته عُمر کرده بود.
    اریک در سال 1944 (دوران جنگ جهانی دوم) فرمانده یک واحد نظامی آلمان در ایتالیا که دستور داده بود دهها پارتیزان ایتالیایی را که در جنگ چریکی با آلمان بودند بکشند.
    اِریک در پایان جنگ جهانی دوم به آرژانتین فرار کرد و با تغییر نام در این کشور زندگی می کرد و شناخته نمی شد. 50 سال بعد (در سال 1994) کتابی را که در 1991 درباره کشتار پارتیزان های ایتالیایی انتشار یافته بود به طور اتفاقی بدست آورد، با خواندن آن و مشاهده برخی مطالب نادرست در آن کتاب خشمگین شد و برای دفاع از خود و آلمانی ها و دادن توضیح، خودرا علنی کرد و بدون ترس از محاکمه و مجازات، با نماینده شبکه تلویزیونی آمریکا ـ اِ بی سی ـ در آرژانتین تماس گرفت و مصاحبه کرد و از خود و افرادش دفاع و اقدام وقت را «عملیات نظامیِ زمان جنگ» اعلام کرد، نَه جنایت.
    پخش مصاحبه از شبکه تلویزیونی آمریکا و نقل بخش هایی از آن در روزنامه ها و شناخته شدن او سبب شد که دستگاه قضایی ایتالیا پرونده 50 ساله کشتار پارتیزانها را بازکند و از دولت آرژانتین استرداد وی را بخواهد که مسترد و در رُم محاکمه و به حبس ابد محکوم شد، ولی به سبب کهولت ـ برحسب قانون کیفر ایتالیاـ به جای فرستاده شدن به زندان عمومی، حبس خانگی شد و یازدهم اکتبر 2013 به مرگ طبیعی درگذشت. وی وصیت کرده بود که جنازه اش به آرژانتین حمل و در کنار گور زنش مدفون شود که دولت آرژانتین با انتقال جسد او موافقت نکرد و در ایتالیا ـ همانجایی که از دولت ملی گرایان ایتالیا در برابر متفقین دفاع کرده بود مدفون شده است.
اِریک زمانی که افسر آلمان بود و روزی که از آرژانتین به ایتالیا مسترد شد

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
... و شاهزاده خانم ژاپنی سرانجام عشق را بر رسوم خانواده سلطنتی ترجیح داد و با یک «کامانِر» ازدواج کرد
شاهزاده خانم ژاپنی پرینسِس ماکو سرانجام پس از 4 سال جنگ با قلب خود، عشق را بر پرینسس ـ شاهدخت ـ بودن ترجیح داد و نهم اکتبر 2021 اعلام کرد که به رغم رسم خاندان سلطنتی که ازدواج با عوام (افراد خارج از خانواده سلطنتی ـ کامانرها) را روا نداشته است، 26 اکتبر 2021 با کی کُمورُ آشنای خود ازدواج خواهد کرد. این دو که در دانشگاه با هم آشنا شده بودند، قرار ازدواج گذاشته بودند.
    ماکو 29 ساله برادرزاده امپراتور ژاپن است. ماکو و کی از 4 سال پیش به هم دلبستگی پیدا کرده اند و رسوم خاندان سلطنتی ژاپن مانع از ازدواجشان در این مدت بود که سرانجام، ماکو عشق را ترجیح داد. در این 4 سال، نه تنها خاندان سلطنتی بلکه افکار عمومی ژاپن هم چنین ازدواجی را تأیید نکرده بودند. ماکو گفته بود که پس از ازدواج، در آمریکا زندگی خواهد کرد، نه ژاپن. کی کُمورُ درس حقوق خوانده است. شاهزاده فومی هیتو پدر ماکو و برادر امپراتور، مخالف این ازدواج بوده است. ماکو گفته بود که کمک یک میلیون دلاری پدرش را هم که رسم خانواده (پس از ازدواج دخترشان) است قبول نخواهد کرد.
ماکو و کی کُمورُ

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ویروس کرونا همه جا رفت جز کشور آفریقایی نیژر!
بیماری کرونا بیش از دو سال و حدود سه سال بود که سراسر جهان را فرا گرفته بود، ولی طبق آخرین آمار سازمان جهانی بهداشت که در دومین هفته اکتبر 2021 انتشار یافت، کشور آفریقایی نیژر واقع در جنوب غربی صحرای آفریقا و قبلا مستعمره فرانسه کمترین بیماران کرونایی را داشت ـ کمتر از 182 کشورِ بررسی شده دیگر.
    انتشار این آمار باعث تعجب شده بود و کارشناسان درصدد تحقیق برآمده بودند که چطور شده نیژرِ 24 میلیونی از دست ویروس کوید 19 گریز داشته است.
    نیژر یک کشور یک میلیون و دویست و 67 هزار کیلومتری است که به دریا راه ندارد و 99 درصد جمعیت آن مسلمان هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جیمی کارتر 100ساله شد و به این مناسبت رسانه ای شدن دوباره مسائل دوران حکومت 4 ساله او
جیمی کارتر تنها رئیس جمهوری تاریخ 229 سال استقلال آمریکا است که به سن 100 سالگی رسیده است. وی یکم اکتبر 1924 در «پلِینِ استیت جورجیا» به دنیا آمده است. رسانه ای شدن 100 ساله شدن او و همچنین سال پیش از آن (99 ساله شدن کارتر) همراه با اشاره به ضعف های دوران زمامداری 4 ساله اش (از 1977 تا 1981) به عنوان سی و نهمین رئیس جمهوری آمریکا بود، ازجمله تورّم بالا، مسئله گروگانگیری دیپلمات های آمریکا در تهران و بازداشت آنها به مدت 444 روز و ....
    کارتر که تا پیش از ورود به سیاست، کار زراعت می کرد و دست اندر کار بادام زمینی بود در طول انقلاب ایران، هر بار که با انقلابیون با خشونت رفتار می شد، در تماس با شاه ابراز مخالفت و عدم رضایت می کرد که پس از پیروزی انقلاب و با هدف قطع مداخله آمریکا، سفارت آمریکا در تهران اشغال و کارکنان آن بازداشت و اسناد محرمانه سفارت کتاب شدند و همین اوضاع باعث شد که در انتخابات نوامبر 1980 از رونالد ریگنِ جمهوریخواه شکست خورد. کارتر ـ از اعضای حزب دمکرات ـ از ژانویه 1977 تا ژانویه 1981 حکومت کرد.
    تاریخدانان با بررسی دوران ریاست او، توصیه کرده اند که تجربه و معلومات عمومی نامزدهای مقامات انتخابی باید در نظر گرفته شود. کارتر در جوانی وارد دانشکده نیروی دریایی آمریکا شده و در سال 1946 با درجه ستوانی، افسر زیردریایی گردیده بود ولی دوره نظامی بودن وی طولی نکشید که به زراعت بادام زمینی (پی نات) بازگشت. وی فرمانداری جورجیا و سناتور این استیت بودن را در کارنامه خود دارد. در بیوگرافی او اشاره ای به تحصیلات دانشگاهی جز آکادمی نیروی دریایی نشده است. وی تا زمان نامزد شدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تنها در استیت جورجیا فعالیت داشت و در سطح جهان شناخته نشده بود. روزالین بانوی او سه سال از جیمی کارتر کوچکتر است و در سال 2023 نود و شش ساله.
    
کارتر در چهار مرحله عمر از لباس ستوانی،کار با بادام زمینی تا سالخوردگی

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
تیتر اول 21 مهرماه 1400 روزنامه های تهران از یک موضوع حسّاس روز

    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 13 اكتبر
  • 1792:   جورج واشنگتن کلنگ ساختن کاخ سفيد را در محل فعلي آن (شهر واشنگتن) بر زمين زد. اين کاخ پس از تکميل ساختمان، از سال 1818 محل اقامت و دفتر کار سران فدراسيون آمريکا (استیت های متحده) قرار گرفته است. تا سال 1901، اين کاخ، «ساختمان قوه مجريه» نام داشت که از 12 اکتبر اين سال طبق بخشنامهِ تئودور روزولت به «کاخ سفيد» تغيير نام داده شده است.
        
        
  • 1843:   سازمان يهوديان B’nai B’rith در نيويورک تاسيس شد.
        
        
  • 1860:   نخستين عکس هوائي گرفته شد. اين عکس از داخل يک بالن با دوربين دستي برداشته شد.
        
        
  • 1918:   در پي كناره گيري طلعت پاشا، عثمانيِ شکست خورده؛ از جنگ جهاني اول خارج شد. اين جنگ كه در عين حال به عُمر امپراتوري هاي عثماني و اتريش پايان داد و به بلشويك هاي روسيه كمك كرد تا انقلاب كنند و امپراتوري روسيه را سوسياليستي کنند، يك ماه بعد در يازدهم نوامبر 1918 پايان يافت (ساعت 11، روز 11 از ماه 11 سال ميلادي).
        
        
  • 1922:   دولت يونان که به دلايل تاريخي در صددِ ضميمه ساختن مناطق اطراف درياي مَرمَره به خاک خود برآمده بود و با استفاده از فرصت بدست آمده از شکست عثماني در جنگ جهاني اول و نبود يک دولت حاکم در استانبول ،به اين مناطق نيرو فرستاده بود چون قدرت هاي بزرگ اروپايي (فاتحان جنگ) را در کنار خود نديد و به علاوه در برابر خود ژنرال مصطفي کمال پاشا را که براي نجات باقيمانده عثماني قدم به ميدان نهاده بود مشاهده کرد اعلام داشت که آماده مصالحه است و طولی نکشید که جنگ طرفين يايان يافت.
        
        
  • 1923:   شهر آنكارا واقع در آناتولي مرکزی پايتخت جمهوري تازه تأسيس تركيه اعلام شد. به اين ترتيب شهر استانبول (قسطنطنيه) پس از 16 قرن، مقام خود به عنوان پايتخت و یک مرکز قدرت را از دست داد.
        
        
  • 1931:   دولت اسپانيا سياست جدائي کليسا از دولت را اعلام داشت و براي نخستين بار پس از مسيحي شدن اسپانيايي ها، همان راهي را در پيش گرفت که 14 دهه پيش از آن، اصلي از قانون اساسي فدراسیون آمریکا شده است.
        
        
  • 1936:   در جریان جنگ داخلی اسپانیا، استالين 15 هواپيماي نظامي به کمک جمهوري خواهان این کشور که با نیروهای نظامی ژنرال فرانکويِ ظاهرا سلطنت طلب مي جنگيدند فرستاد و همچنین، سوسیالیست ها و چپگرایان جهان را تشویق کرد که به اسپانیا بروند و در کنار جمهوریخواهان این کشور قرارگیرند و مانع پیروزی فرانکو و برقراری دیکتاتوری شوند.
        
        
  • 1967:   دولت مصر دولت واشنگتن را متهم کرد که در جريان جنگ شش روزه عرب و اسرائيل به اسرائيلي ها اطلاعات نظامي داده بود تا بتوانند نيروي هوايي مصر را از میان بردارند و براي اين منظور در آبهاي مديترانه و در نزديکي ساحل مصر کشتي جاسوسي مستقر ساخته بود.
        
        
  • 1972:   يك هواپيماي مسافربر حامل اعضاي يك تيم ورزشي در كوههاي آند سقوط كرد، بيشتر سرنشينان آن زنده ماندند ولي به علت تاخير در رسيدن كمك، از گرسنگي مجبور شدند گوشت مردگان را بخورند و اين ماجرا سوژه چند كتاب و فيلم سينمايي شده و روانشناسان برپايه آن نظرات خود را تكميل كرده اند.
        
        
  • 1981:   حُسني مبارک (متولد چهارم ماه مي 1928 و متوفی در 25 فوریه 2020 در 91 سالگی) رئيس جمهوري مصر شد که اين مقام را تا فوريه سال 2011 به مدت سي سال حفظ کرد. با توجه به اين وضعيت، پاره اي از تحليلگران گفته بودند که چه فرقي است ميان رياست جمهوري طولاني با سلطنت؟!.
        مبارک از سال 1975 معاون رئيس جمهوری مصر بود و قبلا يک ژنرال نيروي هوايي که آموزش خلباني با جنگنده را در روسيه ديده بود. مبارک متولد سال 1928 از آغاز سال 2011 با تظاهرات عمومي مصريان رو به رو و در هجدهمين روز تظاهرات کناره گيري کرده بود. در پي کناره گيري و خروج از قدرت، به خواست مخالفان و شعار تظاهرکنندگان، متهم به فساد دولتي و سوء استفاده از قدرت شد و بازداشت گرديد. پسران او و برخي از بستگان و همکارانش نيز به اتهام شرکاء جرائم او تحت تعقيب قضايي قرار گرفتند. محاکمه او پس از صدور کيفرخواست آغاز شد و با اينکه بيمار بود با برانکار به جلسات محکمه آورده مي شد (عکس پايين). دادگاه دوم ژوئن 2012 حسني مبارک را به زندان دائم محکوم کرد. وي که بيمار بود 5 سال بعد (سال 2017) از زندان آزاد شد.
        مفسران رسانه ها با توجه به اين وضعيت نوشته بودند که سرنوشت حسني مبارک بايد درس عبرت براي هر مقام دولتي و بستگان او باشد.


  • 1983:   نخستين كمپاني سِلفون (موبايل) در آمريكا آغاز بكار كرد.
        
        
  • 1988:   گورباچف که سياست هاي او به انهدام شوروي و بلوک شرق و عقب نشيني کمونيسم انجاميد اعلام داشت که به جاي مزارع اشتراکي، اراضي زراعي را بايد به کشاورزان اجاره داد که تنها تصميم منطقي او تلقي شده است.
        
        
  • 1990:  
    میشال نعیم عون

    نیروهای سوریه بخشی از لبنان را تصرف و ژنرال میشال نعیم عون (متولد 1935) را که کفالت ریاست دولت را برعهده داشت برکنار کردند. عون ـ یک مسیحی مارونی که قبلا یک فرمانده نظامی بود پس از پناهدده شدن به سفارت فرانسه در بیروت به پاریس رفت و سال ها بعد و پس از خروج نظامیان سوریه از لبنان به وطن بازگشت و در انتخابات اکتبر 2016 رئیس جمهوری لبنان شد (سیزدهمین رئیس جمهوری).
        
        
  • 1999:   سناي آمريكا پيشنهاد پيوستن اين كشور به پيمان منع كامل آزمايش هاي اتمي (C.T.B.T) را كه در سپتامبر 1996 در مقر سازمان ملل توسط 71 كشور امضاء شده بود رَد كرد.
        
        
  • 2013:   در این روز و در جریان جشن های 9 روزه مذهبی هندوها معروف به «ناوراتری» بر اثر یک ازدحام ناگهانی 115 تن کشته و 110 دیگر مجروح شدند. در لحظه وقوع حادثه، حدود 25 هزار تَن روی پل عبور از رود سِند جهت رسیدن به معبد بودند که گویا صدای شایعه تخریب یک نرده از پل بلند شد. جمعیت از ترس و با فشار وارد آوردن به یکدیگر درصدد فرار برآمدند که برخی به رودخانه افتادند و پاره ای هم زیر دست و پا افتادند. بیشتر مقتولین؛ زن و کودک بودند. این حادث در ایالت مرکزی «مدهیا پرادش» هند روی داده بود. در آن ساعت بیش از 500 هزار تن در صف عبور از پل بودند. 9 سال پیش از این واقعه که هنوز پل ساخته نشده بود 56 تن هنگام عبور از رود سِند برای رسیدن به معبد جان سپرده بودند که دولت پل را ساخت. این پل؛ پانصد متر طول و 6 متر عرض دارد.
        
        
  • 2020:   در این روز دلار آمریکا در بازار تهران به 31 هزار و 600 تومان رسید و سکه طلا به 16 میلیون و 500 هزار تومان و صندوق جهانی پول اعلام کرد که درصد تورّم در سال 1399 در جمهوری اسلامی ایران حدود 30 درصد خواهد بود.
        
        
  • يادداشت روز
    درسي براي روزنامه نگاران جوان که به قول مهندس کُردبچه؛ حليم حاج عباس را بي جهت به هم نزنند
    سه دهه است که جامعه شناسان «روزنامه نگاران، کارآگاهان پلیس، مددکاران اجتماعی، دولتمردان، سیاستمداران و افراد دیگر» را تشویق می کنند تا خاطرات پندآموز خود را به صورت مقاله، کتاب و مصاحبه منتشر کنند؛ زیراکه ثابت شده است ارتکاب اشتباه ـ و در دنياي امروز، اصطلاحا؛ «سادگي» ـ نه تنها به فرد بلکه به جامعه آسیب می زند و بیان اشتباه و نیز شرح اشتباهات دیگران، چشم اعضای جامعه را باز می کند تا راه را از چاه تشخیص دهند و مرتکب اشتباه نشوند. از آنجاکه کتاب های خاطرات، مخاطبان فراوان یافته اند، از نیمه دهه یکم قرن 21 روزنامه ها هم به جمع آوری و درج خاطرات اشخاص و شرح مشاهدات پرداخته اند که طبق آخرین نظرسنجی به طریقه «میدیا ریسرچ»، این مطالب بیش از 90 درصد «مخاطبِ راضي» داشته اند. به عبارت دیگر؛ تقریبا هرکس که روزنامه را به دست گرفته، ستون و یا صفحه خاطرات را خوانده است.
         این نگارنده [مولف اين تاريخ آنلاين] با همین هدف و جلب موافقت نصرت الله معینیان معاون نخست وزير وقت و مسئول انتشارات کشور و راديو، در سال 1341 یک برنامه رادیویی روزانه تحت عنوان «در گوشه و کنار شهر» دایر کرد که پخش آن سه سال ادامه یافت و عبارت بود از مصاحبه با افرادی که اشتباه کرده و برای خود مسئله و دشواری به وجود آورده بودند و یا سر و کارشان به پلیس، قاضی، بیمارستان و زندان افتاده بود. گزارشگر برنامه، پرویز یاحقّی آهنگساز معروف بود، بعدا حسين توصيفيان، سياوش آذري، رضا ميرطاهري و ... هم از عوامل اين برنامه پُرشنونده (پُر مخاطب) شدند. همین نگارنده بود که با اصرار، شورای عالی فرهنگ را تشویق کرد که در کتاب های درسی تعلیمات اجتماعی سال چهارم دبیرستان ها (نظام قدیم، اصطلاحا کلاس دهم) روش درست انتخاب کردن زن و یا شوهر (برپایه فرمول دکارت: تعریف جامعه) و نیز انتخاب شغل، محل سکونت، دوست و ... را بگنجاند.
         مخاطبان این نگارنده که در طول بیش از شش دهه نوشته های او را خوانده و نیز شاگردانش در درس تاریخ، درخواست کرده بودند که وبسایت جداگانه ای برای انتشار خاطرات خود و مشاهدات روزانه ایجاد کند که این وبسایت به نام «ژورنالیست نوشیروان» طراحی شده است و نوشتهِ زير نخستین مطلب آن خواهد بود ـ شرح یک تجربه:
        
         در دوران حکومت دکتر مصدق که ایران کاملا سیاسی شده و هیجان داشت، در دوره دوم تحصیلات متوسطه که در «دبیرستان پهلوی شهر کرمان» دانش آموز بودم، افسران لشکر 7 پیاده (مستقر در پادگان سرآسیاب کرمان) و بعضا توده ای (کمونیست) در ساعات فراغت در دبیرستانهای شهر به رایگان تدریس می کردند تا باری از دوش دولت که با لندن و یارانش درگیر مبارزه بود برداشته شود. اینان بودند که ما را با عقاید و انقلاب مائو تسه تونگ (دونگ) در چین آشنا ساختند و متمایل به آگاه شدن از تحولات و رویدادهای چین شدیم.
         در سالهای 1337 تا 1339 ضمن کار در روزنامه اطلاعات و خبرگزاری پارس، چون یک اتومبیل مُسکویچ ساخت روسیه خریده بودم و باید هرماه 610 تومان قسط آن را به کمپانی وارده کننده (متعلق به حاج میرزا عبدالله مقدّم) می پرداختم در یک روزنامه صبح نیز (که مطالب آن عمدتا در شب تنظیم و پس از نیمه شب بدست چاپ سپرده می شد) به صورت حق التحریر سرگرم کار شدم. این روزنامه بعضی اوقات [به خواست ...] به نقل از خبرنگار خود در هنگ کنگ [که چنین خبرنگاری وجود خارجی نداشت] گزارش از بدبختی ها، فقر و فرار چینیان و مقاومت های ضد چینیِ تبتی ها می داد و خبرگزاری ها ـ عموما غربی ـ آنها را نقل می کردند و در سراسر جهان پخش می شدند. یک روز که واسطه کار (آوردن خبرهای خبرنگار جعلی در هنگ کنگ به آن روزنامه صبح) را دیدم و شناختم، به صورت اعتراض از آن روزنامه کناره گیری کردم و جریان را به معينيان معاون نخست وزير وقت و رئیس انتشارات و رادیو کشور (امروزه؛ وزارت ارشاد) درمیان گذاشتم و او ـ یک روزنامه نگار نیکنام و پاکدامن ـ به خبرگزاری بخشنامه کرد که اخبار خارجی را از یک منبع ترجمه و نقل نکند و ....
         این حساسیت من نسبت به چین ادامه یافت و روزی نبود که اگر خبری مثبت (دریافتی از خبرگزاری ها) درباره چین می رسید آن را به رادیو ـ تلویزیون جهت پخش ندهم. پیش از ضمیمه شدن رادیو به سازمان تلویزیون در سال 1350، اخبار تلویزیون غیر دولتی را هم خبرگزاری پارس (اينک به نام اختصاري؛ ايرنا) تهیه می کرد. اين مثبت نویسی درباره چين کمونیست تا زمان رفتن ريچارد نيکسون به پکن و به اشاره او (!)، برقراري روابط ديپلماتيک ميان تهران و پکن در اوايل دهه 1970، مغاير سياست دولت وقت بود. يک بار شاه ضمن صحبت هايش (نیمه دوم دهه 1340 = دهه 1960) گفته بود که اين روزنامه نويس ها لا به لاي مطالبشان به سود کشورها و افرادي که ما نمي خواهيم چيز مي نويسند. روز بعد دکتر منوچهر آزمون (معاون وقت وزارت اطلاعات و جهانگردي ـ ارشاد کنوني) مرا خواست و گفت که هدف شاه عمدتا اشاره به امثال شما بود، قبلا هم اين موضوع از مجاري ديگر گفته شده بود. دو روز بعد مهندس کُردبچه سردبير وقت روزنامه اطلاعات (که معاونش بودم) کنار دستم نشست و گفت "مدت ها بود که مي خواستم بگويم که چرا نان خودت را مي خوري و حليم چين را به هم مي زني (مي پزي)، مگر آن دولت برايت چيزي مي فرستد، ما مي دانيم که تو اهل اين کارها نيستي و چین رابطی هم در تهران ندارد. آيا يادت مي آيد که مقامات مربوط با تاکيد خواستند که منوچهر صمصامي (خبرنگار ميز اقتصادي در سال های 1355 تا 1358) که دو ـ سه بار به قسمت بازرگاني سفارت شوروي ـ آن هم ـ براي کسب خبر تلفن کرده بود نه تنها از روزنامه اطلاعات بلکه از دنياي روزنامه نگاري اخراج شود، احتياط کن".
         بازهم حريف من نشدند و به نقل و درج اخبار و مطالب مربوط به چین ادامه دادم مخصوصا در سال انقلاب که دست روزنامه نگاران بازتر شده بود (که خودداری از درج، نوعی سانسور بود).
         پس از دایر کردن «تاریخ آنلاین برای ایرانیان www.iranianshistoryonthisday.com» از سال دوم قرن 21، که در گوشه و کنار جهان مخاطب دارد و از آن نقل می شود، درج رویدادهای تاریخساز چین بویژه رویدادهای آن در قرن 20 ادامه یافت.
         چند سال پس از ایجاد تاریخ آنلاین، چند استاد ازجمله پژوهشگرانی در آمریکا درباره قدمت مناسبات دیپلماتیک ایران و چین مطالبي گفتند که قول دادم موضوع را با وابسته فرهنگی سفارت چین در تهران در میان بگذارم و بخواهم که ترتیب آشنایی و يا ارتباط تلفني مرا با يک و چند استاد چینیِ انگلیسی دان در رشته تاریخ بدهد تا اطلاعات بیشتر و دقیق تری درباره مناسبات دو کشور درعهد باستان بدست آورم. در این میان شماری بسيار ازجمله خواهرزاده ام از واردات کالای نامرغوب چینی به کشور و بیکار شدن هموطنان از این بابت نالیدند. برخی افراد هم حرف های دیگری زدند ازجمله اینکه با نقل مطالب از خبرگزاری چین آنان را با آن خبرگزاری آشنا کرده بودم و آنان با مشاهده وبسایت این خبرگزاری [مشاهده وبسایت وقت] دیده بودند که فراتر از مطبوعات اروپايي رفته و عکس نیمه لخت و تصویر مرلین مونرو منتشر می کند ـ شاید که بخواهد به ملل ديگر بگوید نگران نباشید چين همرنگ جماعت است و برخلاف تصور، دیگر مائوييست نيست و ساختمان سفارت جمهوری خلق (توده ها) در تهران به جای خیابان فردوسی و يا خيابان انقلاب در نیاوران است و ....
         (در تابستان سال 2011) به سفارت چین در تهران تلفن و فاکس زدم تا وقت ملاقات با یکی از اعضای وابستگی فرهنگی را به دست آورم که میسّر نشد. تصمیم گرفتم که شخصا به سفارت در نياوران بروم و درخواست خودرا که همانا ترتیبِ آشنایی و يا ارتباط تلفني با يک و یا چند استاد چینی در رشته تاریخ بود مطرح کنم که بسته بود و به من گفتند ساعات کار در آن روز تنها از 2 و نیم بعد از ظهر تا 4 و نیم است! [سفارت کشوری با بیش از یک میلیارد و چهارصد میلیون نفوس] و بالاخره پس از دو هفته خبر دادند که وابسته فرهنگی نمی تواند به من (یک روزنامه نگار قدیمی، مورّخ، عضو انتخابی پيشين شورای آموزش و پرورش تهران به مدت 7 سال با بيش از 450 هزار رای در انتخابات مهرماه 1351) وقت ملاقات بدهد!. مگر این جهان چندتا روزنامه نگار با بیش از شش دهه کار مداوم در این حرفه دارد؟. این عمل سفارت چین در تهران برایم تجربه شد ـ تجربه ای دیرهنگام. اين مطلب را نوشتم تا درسي براي روزنامه نگاران جوان باشد که به قول مهندس کُردبچه؛ حليم حاج عباس را بي جهت به هم نزنند.
        
    13 اکتبر 2011
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com