Iranians History on This Day
روز و ماه خورشیدی و یا میلادی مورد نظر را انتخاب و كلید مشاهده را فشار دهید
میلادی
   خورشیدی

 
8 آوريل
 
جستجوی:

 
  هدیه مولف
این سایت مستقل و بدون كوچكترین وابستگی؛ هدیه ناچیز مولف كوچك آن به همه ایرانیان، ایرانی تبارها و پارسی زبانان است كه ایشان را از جان عزیزتر دارد ؛ و خدمتی است میهنی و آموزشی كه خدمت به میهن و هموطنان تكلیف و فریضه است كه باید شریف و خلل ناپذیر باشد و در راه انجام تكالیف میهنی نیاز به حمایت مادی احدی نباید باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد برای نگارش و عرضه در سایت نظرشخص مولف است.
 











Select your preferred language to translate this page into.

   لینک به این صفحه  

مهمترین رویدادهای ایران و جهان در طول تاریخ در این روز 8 آوريل
ایران
نیرنگ «كاراكالا» برای تصرف ایران، و قتل او
تصوير مجسمه Caracalla

هشتم اپریل سال 217 میلادی «كاراكالا» امپراتور 29 ساله روم در اِربلا (اربیل ــ شمال عراق امروز) به دست یك سنتوریو (افسر رومی) كه از نیرنگهای او خسته شده بود كشته شد. كاراكالا كه در سر هوای اسكندر شدن و تصرف ایران را داشت چون با جنگ نمی توانست به این هدف برسد به نیرنگ متوسل شده بود و از میترا دختر اردوان پنجم شاه وقت ایران خواستگاری كرده بود. اردوان نخست حاضر به قبول درخواست او نبود ولی بعدا با اكراه پذیرفت.
     كاراكالا كه مادرش از سوریه بود، ارتش خود مركب از 32 لژیون (لشكر) را در سوریه گذارد و با دسته ای كوچك از افسران و سربازان نیروی ویژه رهسپار شهر تیسفون (36 كیلومتری جنوب بغداد امروز) پایتخت آن زمان ایران شد تا با میترا ازدواج كند.
     اردوان و سران كشور، بدون حمل سلاح در خارج از شهر به استقبال داماد آینده ایران شتافتند كه به دام «كاراكالا»ا افتادند و جز اردوان و تنی چند از بزرگان، بقیه به دست همراهان كاراكالا كشته شدند و كاراكالا سریعا به اربلا رفت و در آنجا منتظر ارتش خود شد تا حمله به تیسفون را آغاز كند كه چند روز بعد در همان شهر به قتل رسید. علت قتل، ظاهرا این بود كه كاراكالا دو روز پیش از آن دستور اعدام یك افسر را داده بود كه به دست برادر او به قتل رسید. كاراكالا شهرت به سفّاكی و نیرنگ داشت. وی برادر خود را هم كشته بود تا مدعی نداشته باشد.
     ماكرینوس جانشین موقّت كاراكالا به ایران پیشنهاد صلح داد كه پیشنهاد او ردّ شد و ارتش ایران نیروی رومی را شكست داد به گونه ای كه همه سربازان شمال افریقایی این ارتش، معروف به موریتانیایی ها كه بهترین جنگندگان ارتش روم بودند كشته و یا اسیر شدند و ماكرینوس كه چنین دید مجبور به پذیرفتن شرایط سخت اردوان برای اعلام ترك مخاصمه ازجمله پرداخت غرامت شد.
     این آخرین جنگ ایران و روم در دوران حكومت 475 ساله اشكانیان بود. این سلسله 9 سال بعد به دست اردشیر ساسانی حاكم پارس و کرمان برانداخته شد.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نبرد سپاه آزادیبخش ایران به رهبری یعقوب لیث با ارتش خلیفه عباسی در دیرالعاقول
طبق نوشته برخی از تاریخنگاران، هشتم اپریل 876 (فروردین ماه) نبرد دیرالعاقول (شهرکی در خَمِ رود دجله و منطقه کانال نَهروان که این کانال با هدف گسترش کشاورزی و باغداری در عهد ساسانیان ساخته شد) میان سپاه آزادیبخش یعقوب لیث صفاری و ارتش خلیفه عباسی (المعتمد) آغاز شد. در جریان نبرد، ارتش عباسیان با شکستن دیواره دجله و سرازیر کردن آب به زیر پای سپاهیان یعقوب، مانع تاکتیک های نظامی یعقوب و پیروزی او شدند.
     یعقوب که کمر به تجدید استقلال و حاکمیت ایران بسته بود و برای تصرف بغداد عازم این شهر بود پس از نبرد دیرالعاقول به خوزستان بازگشت، چندی بعد بیمار شد و در سال 879 میلادی در خوزستان درگذشت و همانجا مدفون شده است.
     یعقوب در نبرد دیرالعاقول دچار مختصر جراحتی شده بود. وی قبلا سیستان بزرگتر، خراسان بزرگتر، کرمان، فارس و چند منطقه دیگر ایران را آزاد کرده بود و پس از آزاد کردن رامهرمز ـ شهری که هرمزد یکم شاه ساسانی ایران آن را در خوزستان ساخت ـ عازم جنگ با عباسیان شد. وی پیشنهاد صلح با خلیفه و نیز پیشنهاد اتحاد با زنگیان را که بر جنوب بین النهرین مسلط بودند نپذیرفته بود.
    پس از فوت یعقوب و به رغم سیاست او، عَمرو برادر و جانشین او با خلیفه عباسی صلح کرد. در آن زمان مرکز خلافت عباسیان شهر سامرا (سامره) بود. دستگاه خلافت عباسی بر اثر مداخلات فرماندهان نظامی شان و عمدتا از تُرکان و نیز قیام زنگیان (غلامان پیشین) در حالت ضعف بود، ولی فرماندهان تُرک که می دانستند یعقوب در قبال آنان انعطاف نخواهد داشت دفعتا با خلیفه یکپارچه شده و با همه امکانات به جلوگیری از پیشروی یعقوب که به 80 کیلومتری بغداد رسیده بود شتافتند و ....
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
نوسازی شهرداری های ایران به سبك اروپا
تجدید سازمان شهرداری های شهرهای ایران به سبك اروپا از فروردین ماه 1300 هجری خورشیدی آغاز شد، با وجود این هنوز شهردار در ایران منتخب شورای شهر است، نه ساكنان شهر. در اسفند ماه 1299 تصمیم گرفته شده بود كه پس از تعطیلات نوروزی سال 1300، این كار انجام شود. قبلا سازمان شهرداری های چند شهر بزرگ اروپایی از جمله لندن، پاریس و برلن ترجمه و بررسی شده بود. با وجود این، شهرداری های ایران معاصر هنوز دارای سازمان و وظایف رضایتبخش نشده اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
در قلمرو اندیشه
پدیده شناسی


امروز زادروز دكتر ادموند هوسرل Edmund Husserl ریاضی دان و فیلسوف آلمانی نیمه اول قرن 20 است كه هشتم اپریل 1859 به دنیا آمد. وی «پدیده شناسی ــ فنومنولوژی» را تكمیل كرد. كتابهای او عمدتا در باره منطق، و منطق ریاضی است. با این كه دكتر هوسرل مسیحی شده بود معذلك از گزند دشمنی هیتلر در امان نماند. دكتر هوسرل بسال 1938 درگذشت.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
سایر ملل
زادروز بودا



    هشم اپریل در ژاپن، كره، تایوان و هاوایی روز «كامبوتسو Kambutsue» ــ زاد روز بودا ــ است كه 563 پیش از میلاد در یك خانواده اشرافی در نپال به دنیا آمد و از آسایش و رفاه و اقتدار صرف نظر كرد و به جستجوی راهی شتافت كه بشر را از رنج و تعب آسوده سازد و این راه را در 35 سالگی به دست آورد و به ترویج آن پرداخت كه همانا كنترل هوس ها و نفس اماره است. سایر كشورهای پیرو آموزشهای بودا به سبب تفاوت تقویم خورشیدی و قمری، زادروز او را در روزهای دیگری بر گزار می كنند.
     بودا (به معنای روشنگر) گفته است كه كنترل هوسها، راه دستیابی به شادی جاویدان است و این كنترل باید به طریق درست صورت گیرد. بقیه آموزشهای بودا از جمله در موارد كردار، گفتار و پندار نیك با تعالیم زرتشت تفاوت زیاد ندارد كه پیش از تولد بودا آنهارا ترویج كرده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
قتل عام یونانیان، واكنش شدید اروپاییان و ...
امروز، هشتم اپریل، سالروز آغاز قتل عام یونانیان به دست عثمانی ها در سال 1821 است كه خشم اروپائیان را برانگیخت و به استقلال یونان انجامید.
     یونانیان استقلال طلب خواهان خروج عثمانی ها از میهنشان بودند و با تشكیل دسته ها مسلح دست به مبارزه زده بودند كه این نوع مبارزه عثمانیان را عصبی و وادار به قتل عام كرده بود.
     انتشار اخبار مربوط به این قتل عام در سایر كشورهای اروپایی چنان اروپاییان را برانگیخته بود كه با هر وسیله كه در اختیار داشتند به كمك یونانیان شتافتند. زنان خانه دار اروپایی حتی با فروش حلقه های ازدواجشان به یونانیان كمك می رساندند. سرانجام قدرتهای اروپایی كه آمادگی قبلی هم داشتند بر اثر فشار مردمشان متفقا اقدام كردند و عثمانیان را پس از دهها سال سلطه بر یونان از این كشور بیرون راندند و .... این اتحاد قدرت های اروپای بر ضد عثمانی نزدیك به یك قرن باعث كوچك شدن و سرانجام نابودی این امپراتوری شرقی ها شده بود كه مورخان اروپایی عنوانش را «مسئله شرق» گذارده اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
عقب نشینی نهایی ژنرال «لی» ـ روش اغماض و بخشودگی که به ثبات، حفظ وحدت و پیشرفت می انجامد
Gen. Robert Lee
هشتم اپریل 1865 و پس از سقوط خط دفاعی رودخانه اپاماتکس Appomattox، ژنرال رابرت لی سرفرمانده نیروهای مسلح كنفدراسیون آمریكا (ایالتهای جنوبی) دستور عقب نشینی نهایی یکانهای خود را صادر كرد،. شهر ریچموند (ویرجینیا) پایتخت كنفدراسیون آمریکا سه روز پیش از این، سقوط کرده بود و ابراهام لینکلن (لینکن) رئیس جمهوری فدراسیون (اتحادیه) عازم دیدار از آن شهر شده بود.
    «لی» روز بعد ار عقب نشینی نهایی تسلیم شد و جنگ داخلی آمریكا كه جمع تلفات نظامیان از رقم ششصد هزار تجاوز كرد پایان یافت. با وجود این، کسی مجازات نشد، «لی» بعدا رئیس دانشگاه شد، تالارها و بزرگراهها به اسم او نامگذاری شد، مجسمه او در میدان ها نصیب گردید و در سال 1955 تمبر پستی بزرگداشت او انتشار یافت و ... و این اغماض و گذشت بود که به باور مورخان،
    باعث بقاء و وحدت آمریکاییان شده است. فدراسیون آفریقای جنوبی نیز اواخر قرن بیستم (و در جریان انتقال قدرت به اکثریت) با پیروی از همین الگو و اجرای طرح «اعتراف کن، پوزش بخواه و بخشوده شو» ثبات و پیشرفت خودرا از دست نداد. [به سایت 9 اپریل برای مطالعه جزئیات رویداد تسلیم شدن ژنرال لی مراجعه شود].
    
«لي» در 1869 زماني که رئيس دانشگاه بود


    
تمبر يادبود ژنرال «لي» صادره در سال 1955


    
مجسمه ژنرال «لي» که در 1972 نصب شده است


    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
... و سرقت هواپیماهای نظامی شوروی یک حرفه شد!
Jozip Broz (Tito در سال 1943
هشتم اپریل 1952 «یوزیپ بروز تیتو» رهبر كنفدراسیون یوگوسلاوی كه از ائتلاف كشوهای كمونیستی (کُمینتِرن) به صدارت شوروی جدا شده بود و راه سوسیالیستی ملی و سیاست مستقل در پیش گرفته بود یك جنگنده تازه ساز شوروی از نوع «یاك ــ 23» را در اختیار آمریكا قرار داد تا به تكنولوژی هواپیماسازی روسیه پی ببرد. تیتو پس از در پیش گرفتن راه مستقل، از ترس انتقام احتمالی استالین به غرب نزدیك شده بود.
     این هواپیما كه در اختیار رومانی بود توسط یك خلبان رومانیایی به یوگوسلاوی ربوده شده بود. به این خلبان همچنان كه قبلا وعده داده شده بود جایزه مالی مربوط و پناهندگی در غرب داده شده بود. پس از اعلام جایزه و وعده پناهندگی، سرقت جنگنده های شوروی به غرب به صورت یك حرفه در آمده بود.
     تیتو با وجود كمك بسیار به تاسیس جامعه غیر متعهد و ادامه نظام سوسیالیستی، تا پایان عمر به دوستی خود با آمریكا و غرب ادامه داد.
     لنین و تیتو با كنفدراسیون (جماهیر) كردن امپراتوری روسیه و كشور یوگوسلاوی باعث فروپاشی این دو نظام دراوایل دهه 1990 شدند كه فروپاشی یوگوسلاوی بسیار خونین بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
رویدادی شگفت انگیز و بی سابقه در تاریخ بشر ـ نقش قلب! ـ ماجرای کشش قلب پیوندی ـ 2 ازدواج و 2 خودکشی
Sonny Graham و Cheryl ـ ازدواج با سه دهه اختلاف سن


    یك مرد آمریكایی 33 ساله به نام «تری كوتل Terry Cottle» ساکن كارولینای جنوبی در نیمه ماه مارس 1995 و هنگام خوردن ناشتایی، پس از اینکه از زن 28 ساله اش Cheryl این جمله را شنید که چرا باید درآمد او (شوهر) کمتر (از زنش) باشد به توالت خانه رفت و یک گلوله به مغز خود شلیك كرد که پنج روز بعد در بیمارستان درگذشت. این زن و شوهر دارای فرزند بودند. شرل یک نرس بیمارستان بود. تری کوتل پیش از ازدواج با شرل، زن دیگری داشت که از هم جدا شده بودند.
    در همان زمان در ایالت جورجیا و در 112 كیلومتری جنوب بیمارستان محل درگذشت تری، یک مرد 57 ساله به نام «سانی گرامSonny Graham» در بیمارستان درانتظار دریافت قلب بود تا زنده بماند و به گفته جرّاح، اگر تا چند روز دیگر قلب تازه نمی رسید احتمالا جان می سپرد. سانی دچار حمله قلبی شده بود.
    بستگان «تری كوتل» ازجمله پدرش و شرل به خاطر شادی روح او حاضر به هدیه كردن قلب وی شده بودند، که «سانی گرام» آن را دریافت كرد و زنده ماند.
    سانی پس از درمان، چند بار تلفنی و با ارسال نامه از خانواده تری تشکر کرده بوده که در ژانویه سال 1997 (دو سال بعد) برای سپاسگزاری حضوری از خانواده «تری» به كارولینای جنوبی رفت و در آنجا به «شرل» بیوه وی معرفی شد. قلب سانی (به گفته خودش) كه متعلق به «تری» بود به محض رو به رو شدن با «شرل» دچار حالت و كشش خاصی شد! و تحت تاثیر این كشش، سانی دیگر نتوانست (قادر نشد) که زندگی آرامی داشته باشد و به دور از شرل زندگی کند و پس از طلاق گفتن زنش که تشریفات طولانی داشت، در سال 2004 با شرل ازدواج کرد و این زن و شوهر با همه فرزندانشان در یک خانه زندگی می کردند و به اظهار بستگان زندگانی مشترک مطلوب داشتند.
    پنجم اپریل 2008، ناگهان و بدون وجود انگیزه ای ظاهری، سانی كه روی مبل لمیده بود دفعتا به سوی قفسه تفنگ خود شتافت، آن را برداشت و با شلیك یك گلوله به مغزش خودكشی كرد و گلوله درست به همان ناحیه از سر او كه باعث مرگ «تری» شده بود اصابت كرده بود. به این ترتیب «شرل» دوباره بیوه شد. این بار، «قلب» پیوندی سانی گرام را که سالم بود و قابل پیوند زدن مجدد، به بیماری دیگر ندادند. شنیده شده است که چند «حقیقی نگار» و نیز چند فیلمساز سرگرم نوشتن تفصیل ماجرا و تهیه فیلم سینمایی از آن شده اند.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
انتخابات پارلمانی آلمان و تغییرات بزرگ ـ آراء ناسیونالیست ها و سوسیالیست ها دو برابر انتخابات گذشته شده بود
کمیته برگزاری انتخابات پارلمان فدرال آلمان ـ Bundestag دوشنبه 24 فوریه 2025 (ششم اسفند) نتایج آن را منتشر کرد. این انتخابات روز پیش از آن (یکشنبه 23 فوریه) برگزار شده بود. در این انتخابات، ائتلاف احزاب دموکرات مسیحی و سوسیال مسیحی با برنده شدن 28 و نیم درصد آراء (14 میلیون و 160 هزار رای ـ 208 کرسی) در صدر جدول قرار گرفت. حزب آلترناتیو که یک حزب ناسیونالیست و به قولی؛ ناسیونالیست افراطی است در ردیف دوم با 20 و هشت دهم درصد آراء (ده میلیون و سیصد و 29 هزار رای ـ 152 کرسی)، حزب سوسیال دمکرات (حزب اُلاف شولتز صدر اعظم) با 16 و چهاردهم درصد (8 میلیون و 150 هزار رای ـ 86 کرسی)، حزب سبزها در ردیف چهارم با 14 و هفت دهم درصد آراء (5 میلیون و 762 هزار رای ـ 85 کرسی)، حزب چپ (سوسیال دمکرات) در ردیف پنجم با چهار و نه دهم درصد آراء (چهار میلیون و 356 هزار رای ـ 64 کراسی).
     در این انتخابات، آراء ناسیونالیست های افراطی و سوسیالیست ها نسبت به انتخابات گذشته آلمان حدودا دو برابر شده بود. جمع کرسی های پارلمان آلمان در این دوره 630 کرسی است. این انتخابات 7 ماه زودتر از موعد مقرّر برگزارشده بود زیراکه ائتلاف حاکم فروپاشیده بود. تا تعیین صدر اعظم تازه، شولتز همچنان امور دولت را اداره خواهد کرد. مقامات ارشد دو حزبی که آراء آنها دو برابر شده است دو بانو هستند؛ بانو Alice Elisabeth Weidel چهل و شش ساله در حزب ناسیونالیست آلترناتیو و بانو Heidi Reichinnek سی و شش ساله در حزب سوسیالیست ها.
    Friedrich Merz رهبر ائتلاف احزاب دمکرات مسیحی و سوسیال مسیحی است که گفته شده است به احتمال زیاد در صورت ائتلاف با احزاب دیگر و بدست آوردن 316 کرسی، صدراعظم بعدی آلمان شود. در انتخابات پارلمان فدرال آلمان، 82 و نیم درصد واجدین شرایط رای دادن شرکت کرده بودند.
    



    
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 110 مجله روزنامک صفحه 9
     پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
کمبود پزشک در آمریکا و راه حل

    مخاطب از آمریکا ـ 21 اسفند 1403 (مارس 2025): به سران پیشین آمریکا اشاره نمی کنم، شعارهای پرزیدنت ترامپ در طول تلاش های انتخاباتی اش این بود؛ برای آمریکا و آمریکاییان، آمریکا را دوباره بزرگ می کنم، تأمین رفاه برای آمریکاییان.
     یک مسئله آمریکا که من [مخاطب] با آن مواجه شده ام و مسئله کوچکی نیست و همه آن را لمس می کنند، کمبود پزشک است. 36 سال است که در آمریکا زندگی می کنم. از بسیاری از آشنایان شنیده بودم که آمریکا دچار کمبود پزشک است، تا اینکه در دو سه سال اخیر دچار دو بیماری سخت؛ قلب و جهاز هاضمه شدم. هربار که به دفتر هر دکتر متخصص قلب که بیمه مرا قبول دارد تلفن کردم که وقت بگیرم، گفتند تا سه ماه و بعضی تا چهار ماه وقت ندارند و در مورد دکترهای متخصص جهاز هاضمه هم همین طور. وقتی که به منشی ها و اصطلاحا نِرس های دکترها می گفتم حالا که دکتر وقت ندارد چه باید بکنم می گفتند به اورژانس بیمارستان برو که یک بار رفتم، ولی در آنجا دکترهای کشیک، پزشک داخلی بودند و تلفنی از متخصص اندرز و راه درمان می خواستند. همچنین رفتن به اورژانس و بیمارستان پرهرینه است.
    خواستم این مشکل را رسانه ای کنم شاید که به گوش پرزیدنت ترامپ برسد و مسئله حل شود. در آمریکا امر طبابت غیر دولتی است. من در این کشور بزرگ، بیمارستان دولتی ندیده ام. پزشکان نیز به صورت گروهی و شرکتی کار می کنند. راه حل این مسئله آسان است. این مسئله ای عمومی است و راه حل فدرال دارد. دولت فدرال یک دهم کمک مالی را که به بعضی دولت ها می کند بدهد به دانشگاههای داخلی تا همه آنها دوره پزشکی دایر کنند و همچنین دولت فدرال در هر ایالت، یک و چند مدرسه اختصاصی پزشکی ایجاد کند و همچنین به ایجاد بیمارستان دولتی بپردازد. چرا نباید در این سومین کشور پرجمعیت جهان و یک قدرت بزرگ که دهها میلیارد دلار فقط به اوکراین کمک کرده بیمارستان دولتی نباشد. همچنین دعوت از دکترهای خارجی که به آمریکا آیند. افزایش جمعیت آمریکا با احتساب ورود انبوه مهاجران ایجاب می کند که متناسب با جمعیت پزشک در دسترس باشد.
    درخواست دارم که این پیام مرا علاوه در مجله روزنامک، در تاریخ آنلاین که سریعا و با یک کلیک به همه زبانها و زبان دلخواه ترجمه می شود قرار دهید که به چشم بخورد و به آن توجه شود.
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 110 مجله روزنامک صفحه 2
     پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
اعدام یک قاتل در آمریکا 31 سال پس از ارتکاب قتل و بودن در زندان!
Edward

در اسفند 1403 در فلوریدای آمریکا مردی که در سال 1993 (1372 ه.ش.) مرتکب قتل شده بود، پس از بودن 31 سال در زندان اعدام شد. او که در زمان ارتکاب قتل 32 ساله بود در 63 سالگی اعدام شد. نام او Edward James بود و در سال 1993 پس از تجاوز به یک دختر 8 ساله، این دختر و مادر بزرگ او را کشته بود.
    
    ـ ـ ـ ـ ـ
     نقل از شماره 110 مجله روزنامک صفحه 12
     پی دی اف مطالب این شماره و همه شماره های قبلی در این آدرس:
     www.rooznamak-magazine.com
    
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
تاریخ از نگاهی به تصویر
كاریكارتورهایی در «وصف حال» در سال 2008 و در رابطه با عراق
در مارس و اپریل 2008 بازار كاریكاتور در رسانه های چاپی گرم بود و در این دو ماه، ظاهرا این سه موضوع جلب نظر كاریكاتوریست ها را كرده بود: اوضاع عراق و اظهاراتی كه در این باره بیان شده بود، حرفهای بعضا ضد و نقیض سه متقاضی باقیمانده نامزدی احراز مقام ریاست جمهوری آمریكا (برای انتخابات نوامبر 2008) و بالاخره شیدایی ها و طلاق و ازدواجهای سركوزی (سارکوزی) رئیس جمهور مجارستانی و یهودی تبار [وقت] فرانسه كه تا آن زمان نظایر آن از سوی هیچیك از سران فرانسه سرنزده بود. در زیر سه نمونه از كاریكاتورهای مربوط به عراق كه در روزنامه های آمریكا چاپ شده بود نقل می شود:
    



    «مایك لوكویچ» كاریكاتوریست آمریكایی برپایه گزارش و تفسیر رسانه ها درباره گسترش نفوذ ایران در عراق (پس از صدام حسین) و اینكه ظاهرا «ایران» برنده شماره جنگ پُرتلفات و پُرهزینه آمریكا با عراق بوده است؛ این كاریكاتور را ترسیم و به روزنامه ها فروخته بود. كاریكاتور نشان می دهد كه جورج بوش (رئیس جمهور وقت آمریکا) عراق را در یك بشقاب نقره ای گذارده و به احمدی نژاد پیشکِش كرده است!. فردی با تعجب به بوش (كه با گوشهای بزرگ و به حالت كابویی قراردادن دست ها مشخص شده است) می گوید كه دست كم تقاضاكن (كه تا احمدی نژاد دور نشده) بشقاب نقره ای ات را بازگرداند!.
    



    این كاریكاتور باتوجه به پاسخ های «دیك چنی» معاون رئیس جمهور وقت آمریكا به یك گزارشگر تلویزیونی ترسیم شده بود. این گزارشگر پرسیده بود كه آمریكاییان مشكلات جاری (سال 2008) خودرا نتیجه جنگ عراق می دانند كه چهار هزار كشته و نزدیک به یك تریلیون (هزار میلیارد) دلار هزینه داشته كه سهم هرآمریكایی از آن بالغ بر سی هزار دلار است، در این باره چه نظری دارد؟. «چنی» با بالا انداختن ابرو، در پاسخ، به گفتن یك كلمه اكتفا می كند كه نشانه نوعی بی اعتنایی او به پرسش بود و آن كلمه چند معنایی «SO سو؟!» است و در اینجا به معنای: خوب! دیگه چی، شده كه شده .... كاریكاتوریست شكل بنای یادبود بوش ـ چنی را در طول هشت سال زمامداری در قالب كلمه دو حرفی «سو SO» ترسیم كرده است.
    



    در پی انتشار این گزارش كه برای بعضی از رزرویست ها (نظامیان ذخیره) در بازگشت از عراق كار یافت نشده و دیده شده است که حتی تنی چند از آنان در زمره خانه به دوش ها قرار گرفته و شب ها روی نیمكت كنار خیابانها و پارك ها و زیر پلهای گذرگاه می خوابند، یك كاریكاتوریست این كاریكاتور را كه وصف حال این نظامیان سابق (وِتِران ها) است ترسیم كرده بود كه در روزنامه ها منعكس شده بود.
 نقل این مطلب بدون ذکر نشانی پایگاه و نام مولف (نوشیروان کیهانی زاده) ممنوع است زیرا که نتیجه تحقیقات شخص وی و نظر اوست.
برخی دیگر از رویدادهای 8 آوريل
  • 1232:   مغول ها در جریان تعرض به چین، پایتخت وقت این کشور را تصرف کردند.
        
  • 1513:   پونس دو لئون كه در جستجوی چشمه آب حیات به قاره آمریكا رفته بود، در آمریكای شمالی به فلوریدا رسید. وی نخستین اروپایی بود كه وارد فلوریا شده بود و همین گام گذاردن دو لئون بر خاك فلوریدا ـ و طبق رسم آن زمان، باعث شد كه دولت اسپانیا فلوریدا را تملّك كند كه سه قرن بعد آن را به دولت واشنگتن فروخت.
        
        
  • 1789:   مجلس نمایندگان آمریكا (USA) نخستین جلسه خودرا تشكیل داد.
        
        
  • 1812:   تزار وقت روسیه حاکم نشین فنلاند را از شهر تورکو (تورگو) به شهر هلسینکی انتقال داد. در آن زمان و تا پیروزی انقلاب بلشویکی روسیه، فنلاند یک دوک نشین روسیه بود.
        
  • 1898:   یک ژنرال انگلیسی با نیروهای خود و کمک مصر جهت تصرف سودان با سپاه 15 هزارنفری سودانی ها وارد جنگ شد که سرانجام سودانی ها شکست خوردند.
        
  • 1904:  


    هشتم اپریل 1904 زادروز اقتصاددان بنام انگلیسی John R. Hicks است که برنده جایزه نوبل سال 1972 شد. فرضیه ها و تألیفات او عمدتا درباره «پول» است، ازجمله کتاب «پول، سود و دستمزد»، کتاب «بازار پول»، کتاب «ثروت و رفاه»، کتاب «تاریخ اقتصاد» و .... اندرزهای وی که 85 سال عُمر کرد درباره پول (نقدینکی) و کنترل آن و سود و زیان های ناشی از میزان و بکاربردن آن است.
        
        
  • 1937:  


    هشتم اپریل زادروز سیمور هرش seymour hersh روزنامه نگار اینوستیگیتیو آمریکا است که گزارش های او باعث تحولات متعدد و سرنخ برای تاریخ نگاران شده است ازجمله افشاء جزئیات قتل صدها غیرنظامی ویتنامی در روستای My Lai بدست یک واحد نظامی آمریکا، و همین گزارش سبب محاکمه فرمانده آن واحد و نیز انتقادهای متعدد شده است. هِرش که در اپریل 1937 در شیکاگو بدنیا آمده است درباره جزئیات مسئله واتر گیت، شکنجه عراقی ها در ابوغریب، ریشه جنگ داخلی دهه 2010 سوریه و ... گزارش های افشاء کننده منتشر کرده است که نتیجه تحقیقات میدانی خود او بود و جوائز ژورنالیستی متعدد دریافت کرده است ازجمله جایزه پولیتزر. هرش که 7 دهه تجربه روزنامه نگاری دارد دستاوردهای ژورنالیستی اش را پس از انتشار در رسانه ها کتاب کرده است و تا سال 2025 یازده کتاب (چاپی و ای بوک). او گفته است که تا آخرین روز حیات به کار ژورنالیستی و روشنگری ادامه خواهد داد.
        
        
  • 1940:   یک رزمناو آلمانی ناو هواپیمابر انگلیسی گلوریَس HMS Glorious را در دریای شمال غرق کرد و حدود 1200 نظامیان این ناو هواپیمابر از میان رفتند. گلوریس در پی گسترش جنگ جهانی دوم به آبهای نزدیک به سواحل نروژ اعزام شده بود.
        
        
  • 1943:   اف. دی. روزولت رئیس جمهوری وقت آمریکا با هدف جلوگیری از افزایش درصد تورّم پول در این کشور، افزایش دستمزدها و قیمت هارا متوقف و ممنوع ساخت.
        
        
  • 1961:   در کشتی مسافربر «دارا» متعلق به یک کمپانی انگلیسی ـ هندی که میان مومبای (بمبئی) و بصره از طریق شیخ نشین های جنوب خلیج فارس مسافر حمل و نقل می کرد در ساحل دوبی انفجار روی داد و غرق شد و در این رویداد 238 تَن از 819 مسافر و سرنشین آن کشته شدند. «دارا» یک کشتی 122 متری چهارطبقهِ ساخت بریتانیا بود. این کشتی برای سوار و پیاده کردن مسافر به دوبی رسیده بود که به سبب وقوع توفان، ناخدای آن پیاده کردن مسافران را به تعویق انداخت و از ساحل دور شد تا به اسکله برخورد نکند که انفجار روی داد. بررسی های بعدی نشان داد که انفجار تعمّدی بود و یک مین دریایی در کنار انجین کشتی منفجر شده بود. عُمّانی ها (ظفاری ها) متهم به این کار گذاری مین در کنار انجین کشتی شدند، ولی هیچکس شناخته و دستگیر نشد.
        
        
  • 1965:   در این روز در سال 1344 اراضی دولتی جلالیه (پارك لاله امروز) در اختیار شهرداری تهران قرار گرفت تا در آنجا پارك بسازد. قبلا از این اراضی برای اسبدوانی، سیرك، نمایشگاه كشاورزی، آموزش رانندگی، فرود هواپیماهای ویژه و گاهی هم میتینگ سیاسی استفاده می شد. پاركی كه در این اراضی ساخته شد «فرح» نامگذاری شد كه این نام پس از پیروزی انقلاب به «لاله» تبدیل شده است.
        
        
  • 1968:   قانون اساسی جمهوری دمكراتیك آلمان (آلمان شرقی) برپایه نظام سوسیالیستی به اجرا در آمد ولی بیشتر از 21 سال عمر نكرد و به نوشته مورخان معاصر، قربانی سیاست های گورباچف شد.
  • نامه به مولف
    نظرات ارزی يک اقتصاددان ایرانی ـ آمریکایی و خاطرات خواندنی و جالب او از سال انقلاب
  •   این نامه که فرستنده ایرانی آن خودرا 60 ساله و دکتر در اقتصاد پول و مدیریت سرمایه گذاری معرفی کرده و نوشته است که مشاور یک موسسه مالی بین المللی است که مرکز آن در نیویورک قراردارد 12 ژانویه 2012 (22 دیماه 1390) واصل شد که تصمیم گرفته شد در روزی مناسب و در کنار یک رویداد مربوط انتشار یابد تا در «تاریخ» بماند.
        فرستنده نامه نوشته است که به خواست بستگان و دوستانش در ایران که راه حل ارائه دهد، نظرات خود را درباره وضعیت معاملات ارزی که [در آن زمان] بهای متوسط آنها در بازار آزاد تهران ناگهان 33 درصد افزایش یافته است [یافته بود] برایتان بنویسم تا درج کنید شاید که موثر باشد. من برای شرکت در مراسم ترحیم خاله ام به ایران رفته بودم و امروز (12 ژانویه 2012) پس از دو هفته به نیویورک بازگشته ام. در ایران تغییرات شدید بهای ارزها «موضوع روز» بود.
        فرستنده نامه به شیوه «تکنیکال رایتینگ» نوشته است:
        
        ــ 71 درصد درآمد ارزی ایران از صادرات نفت و گاز طبیعی است. نفت یک کشور نتیجه کار و کوشش (تولید) افراد کشور نیست، بخشی از درون و وجود کشور است که با صدور، برای همیشه از دست می رود، بمانند «کلیه و کبد» یک انسان که وقتی بیرون آورده شود و بفروش برسد، جایش خالی خواهد ماند و فقد آن به کل بدن آسیب خواهد رساند. کسانی که «کلیه» خودرا می فروشند تا لحظه ای نان بخورند بعدا متوجه می شوند که مرتکب چه اشتباه بزرگی شده اند و بخشی از جان خودرا فروخته اند ـ اشتباهی غیر قابل جبران. اگر قرار باشد نفت که یک شیئی و کالای تمام شدنی است (مانند هر پس انداز و ذخیره دیگر) صادر شود باید چیزی «هم ارز آن» وارد و ذخیره شود ـ نه برنج، پیراهن، قطعات اتومبیل، اسباب بازی بچه ها و ... و یا بهای دریافتی آن (ارز) به ایرلاین ها و موسسات توریستی و ... داده شود، به هدر رود و .... صدها کتاب تحت عنوان «طلای سیاه» و ازجمله یکی از آنها در دهه 1330 در ایران چاپ شده و مولفان به دارندگان نفت توصیه کرده اند که جای صادرات نفت را با واردات طلا پُرکنند تا شرمنده نسل های بدون نفت بعدی قرار نگیرند و هدف نفرین مداوم آنان نباشند. این استدلال درست نیست که بگویند نفت صادر می کنیم که فرضا برنج وارد کنیم. این استدلالِ یک بازاری است برای پُرکردن جیبش. اگر برنج وارد نشود گران می شود؛ در مصرف آن امساک و هر کشاورز نیز در شمال و جنوب به کشت برنج می پردازد و کشور ظرف چند سال صادرکننده برنج هم می شود، همانطور که بود. بروید آمار صادرات دهه 1330 را ببینید، ایران به روسیه برنج صادر و در عوض اتومبیل مسکوویچ و پابِدا وارد می کرد. آیا می دانید که در شهرستان بَم هم برنج کشت می شد و این برنج معروف به «برنج گِرده و به اصطلاح محلی؛ لکو» به اروپا صادر می شد تا از آن سوپ درست کنند. بنابراین، ارز حاصل از فروش نفت نباید در امور جاری هزینه شود و در مسافرت های تفریحی و گردشگری به مصرف برسد، و یا با آن کالایی وارد شود که می توان آن را در داخل تولید کرد ـ بهتر و مرغوب.
        
        ــ قیمت ها نسبت به سال انقلاب (1357 = 1979 و 1978) و حتی دو سال پس از انقلاب، 500 تا 1000 برابر شده است. برای مثال: خود من [فرستنده نامه] در تابستان 1357 در همین تهران تخم مرغ را دانه ای 5 ریال می خریدم و امسال (دیماه 1390) دیدم که 300 تومان شده بود. پسر عمویم در آبان سال 1356 (سال پیش از انقلاب) یک خانه 240 متری به 960 هزار تومان خرید و در خرداد امسال (سال 1390) آن را به 800 میلیون فروخت! و پول را به دخترش داد تا به کانادا مهاجرت کند!. پسر خاله ام در سال 1355 زنش را با 30 هزار تومان مَهر عقد کرد. این زن در مُرداد امسال (سال 1390) این مَهر را مطالبه کرد و دادگاه پس از احتساب با نرخ تورّم به شوهر (پسر خاله ام) حکم داد که باید 21 میلیون تومان بدهد (700 برابر سال 1355 ـ دو سال قبل از انقلاب). بنابراین، از آنجا که در علم اقتصاد، هرگونه پول رایج (پول ملی و ارزها) و نیز سکه نوعی کالا خوانده شده که بهای آن با کم و زیاد شدن حجم درجریان (بازار عرضه و تقاضا) بالا و پایین می رود بهای برابری باید نوسان داشته و مطابق تحوّل بازار باشد (نه، ثابت) و در این صورت باید امروز (12 ژانویه 2012) هر دلار آمریکا در برابر ریال ایران، دست کم 500 برابر سال انقلاب و دو سال بعد از آن باشد یعنی 3500 تومان نه 1200 تومان تا 1800 تومان و «ارزان فروشی» نوعی هدر دادن ثروت و ذخائر ملی است. (بروید نوار محاکمه آقای خوش کیش رئیس بانک مرکزی در دادگاه انقلاب را که در مرداد 1359 اعدام شد گوش کنید که به سئوالها چه پاسخهایی داد و رئیس دادگاه به او گفت که اگر تو کاره ای نبودی، چرا استعفا ندادی و شریک جنایت نسبت به ملت باقی ماندی. من ـ فرستنده نامه ـ نسخه ای از این نوار را در سال 1369 ـ پس از جنگ ـ که به ایران رفته بودم از یک خبرنگار حاضر در جلسه دادگاه خریداری کرده ام).
        به نظر من [فرستنده نامه]، فعلا [دیماه 1390] نرخ برابری ریال ایران با دلار آمریکا از 2800 تومان آغاز شود (7 تومان بهای دلار در سابق ضربدر 400 که کمترین درصد افزایش بهای معدودی از کالاهاست) و دلار و یا هر ارز دیگر به قیمت ثابت [رسمی] را باید به خرید دارو و هزینه درمان در خارج، مسافرت های تحقیقاتی استاد و روزنامه نگار و مولف در خارج، هیئت های اعزامی، خرید وسائل دفاعی، قطعاتی که لازم اند ولی ساخت آنها در کشور امکانپذیر نیست اختصاص داد [و نه مثلا واردات موز که نظام سلطنتی سابق هم آن را ممنوع کرده بود. در تهران موزهایی را دیدم که برچسب کمپانی آمریکایی «دُل Dole» داشت ـ Dole همان کمپانی است که با توسل به انواع بازی ها کمک کرد تا هاوایی ضمیمه ایالات متحده شود ـ هاوایی یک کشور سلطنتی کاملا مستقل بود]. بهای ارز برای مسافرت ها و تفریحات و خرید خانه و انتقال درآمد داخلی میلیونها مهاجر در خارج باید برپایه برابری با حداکثر نرخ تورّم محاسبه شود (مثلا هر دلار آمریکا = 4000 تا 6000 تومان). تشخیص ضروری بودن، کم ضروری و ناضروری باید بر عهده کمیسیون های مستقر در بانک مرکزی باشد و این کمیسیون ها به تعداد کافی وجود داشته باشد تا وقت متقاضی گرفته نشود و این کمیسیونها یک کمیسیون تجدید نظر هم داشته باشند تا در صورت اعتراض متقاضی رسیدگی کند.
        
        ــ سپردن کار فروش ارز به صرافی ها در حالی که همین شهر تهران شعب متعدد بانک است باید محدود به خرید از افراد و فروش به افراد با نرخ نوسانی روز [نرخ بازار]، نه تعیین شده از سوی دولت باشد. آزادی فروش ارز مانعی ندارد ولی به افراد که کمیسیون های ویژه برایشان «ضرورت» تشخیص نداده باشند، به نرخ بازار آزاد.
        در اینجا ذکر خاطره ای از خودم [فرستنده پیام] را لازم می دانم:
        
        ... پس از گرفتن دیپلم متوسطه چون در کنکور دانشگاهها قبول نشدم به سپاه دانش رفتم تا در فرصتی دیگر دوباره در کنکور شرکت کنم. بار دوم قبول شدم و در خرداد 1357 لیسانس اقتصاد به دست آوردم. شرط استخدام در بانک مرکزی ایران، انجام موفقیت آمیز یک دوره کارآموزی سه ماهه بود (از 16 خرداد تا 16 شهریور که یادم است در آن سال 16 شهریور، پنجشنبه بود). ما، پنج کارآموز بودیم که با 3 کارمند بانک اوراق دریافتی از بانکها (از 1354 تا آخرین روز ـ تابستان 1357) مبنی بر فروش ارز به افراد و شرکتها را رسیدگی می کردیم و قرار بود فروش های بیش از صد هزار دلاری را جدا و فهرست بندی کنیم. خودمان نمی دانستیم که چرا؟. اسناد ارزی مربوط به فروش پاند انگلیسی 11 تومانی در شهریور 1355 همه مارا به گریه انداخت زیراکه می دیدیم چگونه خون ملت (نفت) بر باد شده بود و این وضعیت بود که مرا هم انقلابی کرد و در ساعات فراغت وارد تظاهرات می شدم. کار ما ادامه داشت که در مردادماه آن سال [سال انقلاب] دیدم که فهرست های ما تکثیر شده و به صورت پوستر در دست میلیونها مردمی است که در خیابانها شعار می دهند و از اینکه کاری مفید به حال کشور انجام داده بودم مشعوف و مسرور شده بودم. به کارآموزی ما در نیمه شهریور پایان دادند و چون وضع کشور نامعلوم بود موضوع استخدام در بانک مرکزی هم معلّق ماند و از آن پس شده بودم «یک انقلابی تمام وقت» تا جایی که 21 بهمن مقابل پارک شهر (ابتدای خیابان خیّام) یک تانک ارتش را با بطری نفت که از خانه با خود برده بودم آتش زدم، تفنگ سرباز فراری را از دستش گرفتم و با آن به ساختمان شهربانی [پلیس کل کشور، مقابل ساختمان وزارت امور خارجه ـ شمال ساختمان تاریخی پستخانه] حمله ور شدم و به گلوله بستم. همه اش تحت تاثیر خشم و اندوه ناشی از غارت کشور بود. پس از انقلاب، به کمیته ها سر می زدم، در جلسات دادگاه انقلاب به صورت تماشاگر حضور می یافتم و در این مدت با خیلی ها آشنا شدم که بعدا بعضی از آنان را در آمریکا دیدم! ـ البته دولت آمریکا به علت نداشتن روابط با ایران و توان تحقیق مستقیم و مطمئن، و بی اطلاعی از گذشته آنان، کارت سبز و تابعیت داده است که نقض قوانین آن کشور است و ....
        به اصرار پدر، برایم از آرامسترانگ کالج شهر برکلی پذیرش فوق لیسانس مدیریت مالی گرفتند و در مرداد 1358 روانه آمریکا شدم که بعدا به دانشگاه کالیفرنیا رفتم و دکترا گرفتم، نخست استاد کالج محلی شدم و سپس سرگرم امور مالی و سرمایه گذاری و دادن اندرز و مشورت در این زمینه ها.
         در مرداد 1358 (اواسط آگوست 1979) وقتی که به آمریکا رسیدم دیدم که هر دانشجوی ایرانی نسخه ای از لیست های تهیه شده توسط گروه ما در بانک مرکزی را به دست دارد و در به در به دنبال خارج کنندگان آن پولهاست، دادخواست به دادگاه و .... تا وقتی که کار به کتک خوردن «آقای ق...» رسید که گفته شده بود روزگاری مامور ساواک در وزارت آموزش و پرورش بود. مقامات آمریکایی مداخله کردند و ماجرا پایان یافت.
        در پی انتشار اخبار مربوط به یک سوء استفاده بزرگ بانکی در ایران و پخش تصویر خانه قصرگونه یکی از متهمان این پرونده در کانادا از شبکه های تلویزیونی، شنیده ام که هواداران برخی جناحها (ازجمله گروهی که فعالیت های اتمی ایران را به غرب خبر داد و باعث این همه دردسر شد) درصدد کشف خارج کنندگان پولها ـ پولهای گزاف به نرخ دولتی ـ از ایران با جستجوی اسناد مالکیت و حسابها و معاملات بانکی هستند (که در غرب، اسناد عمومی ـ ملی ـ محسوب و دسترسی به آنها آزاد است). در آمریکا هرگونه معاملات مستغلات با ذکر نام و آدرس و مبلغ معامله همان روز در روزنامه های محلی انتشار و در اینترنت قرار می گیرد و یافتن معامله گر حتی اگر تغییر نام داده و به اسم بستگانش معامله کرده باشد آسان است و ....
        [ این نامه و نیز خاطرات فرستنده آن بر پایه رعایت آزادی بیان و ابراز نظر درج شده است]




  •  

    مطالعه این سایت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشانی کامل سایت و نام مولف آن) آزاد است، مگر برای روزنامه های متعلق به دولت و دستگاههای دولتی؛ زیرا كه مولف این سایت اكیدا «روزنامه نگاری» را كار دولت نمی داند. روزنامه عمومی به عنوان قوه چهارم دمكراسی باید كاملا مستقل از دولت و سازمانهای عمومی باشد تا بتواند رسالت شریف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com