Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
31 اكتبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 31 اكتبر
ايران
سالروز افتادن اصفهان به دست سپاه عربِ مسلمان
31اكتبر سال 641 ميلادي شهر اصفهان به تصرف سپاه عربِ مسلمان در آمد. اين سپاه قبلا در نهاوند لشكريان يزدگرد سوم ـ شاه وقت را شكست و او را به شمال شرقي ايران فراري داده بود.
     در جنگ اصفهان (سپاهان)، پادگان اين شهر به فرماندهي «استندر» كه موفق به دريافت كمك و نيروي تقويتي از يزدگرد نشده بود كه خود در حال فرار بود شكست خورد.
    عرب به دليل وجود چند آبادي و شهرك پُردرخت و سرسبز با فاصله اي كم از اصفهان، اين مجموعه را «شهرستان» خواندند. اصفهان در آن زمان داراي دو محله معروف بود؛ يكي يهوديه و ديگري «جِي». بزرگترين پادگان نظامي ايران در دوران ساسانيان در اصفهان قرار داشت، زيرا كه از لحاظ موقع جغرافيايي، اصفهان مركز ايرانزمين بود و انتقال نيرو جهت دفاع و يا حمله از آنجا به هر نقطه ايران و برون مرز آسانتر و سريع تر صورت مي گرفت.
    «سپاهان» پس از سلطه عرب، اصفهان تلفظ شده است، زيرا که در زبان عربي حرف «پ» وجود ندارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که تورانشاه سلجوقي، شاهِ كرمان شد
31 اکتبر سال 1083 تورانشاه سلجوقي پسر ملك قاورد و پسر عموي ملكشاه، شاهِ كرمان شد كه در آن روزگار، و تا اواسط سلطنت پهلوي دوم تا خليج فارس و درياي عُمان امتداد داشت.
     ملك قاورد كه حاضر نشده بود پادشاهي برادرزاده خود ـ ملكشاه را به رسميت بشناسد به دست او كشته شده بود. از آثار باقي مانده از زمان حکومت ملك قاورد در شهر كرمان، مسجدي در مركز شهر موسوم به «مسجد مَلِك» است كه پس از انقلاب به مسجد امام تجديد نام شده است.
    کرمانی ها که در مهربان بودن، ساده زیستن و گذشت داشتن شهرت جهانی دارند حدود دو قرن حُکمران تُرک داشتند ولی یک واژه تُرکی یاد نگرفتند و این، دلیلی بر احساسات ناسیونالیستی آنان است.
     ملكشاه كه دست پرورده خواجه نظام الملك بود پس از كشته شدن پدرش آلب ارسلان، به پادشاهي رسيده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايران در قبال جنگ اروپاييان اعلام بي طرفي كرد، امّا چه سود؟!
حسن مستوفي رئيس الوزراء وقت
31 اكتبر 1914 (9 آبان 1293) دولت وقت ايران در قبال جنگ قدرت هاي اروپايي كتبأ «بي طرفي» خود را اعلام داشت. در اعلاميه بي طرفي ايران كه توسط سلطان احمدشاه قاجار و نيز رئيس الوزراء وقت ـ مستوفي الممالك (عكس مقابل)، امضاء و ابلاغ شده بود چنين آمده بود: "از آنجا كه ايران با همه ممالك متخاصمه دوستي دارد؛ در قبال منازعات آنها بي طرف خواهد ماند.".
     در اعلاميه اي جداگانه، مستوفي مقامات دولتي را از هرگونه كمك به دولت هاي متحارب ـ در آن زمينه (تسهيلات جنگ) ـ ممنوع ساخته بود. قبلا هم دولت وقت شفاها اشاره به بي طرفي خود در قبال جنگ اروپاييان كرده بود. باوجود اين، دولت هاي روسيه و انگلستان به استناد قرارداد آگوست 1907 سن پترزبورگ (تقسيم ايران به مناطق نفوذ) خود را مُحِق به نقل و انتقال نيرو در ايران مي دانستند و دولت هايِ در حال جنگ با آن دو قدرت نيز به همين دليل ايران را تحت نفوذ دشمن و منطقه جنگي تلقي مي كردند و ميهن ما را ناخواسته به ميدان نبرد خود تبديل كرده بودند و دولت وقت نيروي نظامي كافي براي دفاع از مرزهاي كشور را نداشت، با وجود اين، چند واحد ژاندارم ايران با تسليحات اندک خود در صفحات غرب كشور به ويژه در همدان و كرمانشاه دست به دفاع جانانه زدند و در چند مورد به پيروزي هاي موقت و محدود نائل آمدند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي كه به سلطنت قاجارها پايان داده شد ـ بدبختي هاي ايران در دوران قاجارها ـ قرارداد گلستان و ترکمان چای، تسليم هرات، سلیمانیه و ...
احمدشاه رفت ـ رضاشاه آمد

در پي يك رشته تظاهرات در تهران و شهرهاي ديگر كه چهار روز طول کشيده بود و تظاهركنندگان خلع قاجاريه از سلطنت را درخواست كرده بودند، نهم آبان 1304 (در آن سال مصادف با 31 اكتبر 1925 ميلادي)، مجلس شوراي ملي طرح نمايندگان را مبني بر خلع قاجاريه تصويب كرد كه متن طرح با جمله «به منظور تامين سعادت ملت ايران ...» آغاز شده بود. طبق تحقيق برخي از مورخان برپايه خاطرات رجال وقت، تظاهرات چهار روزه با نقشه قبلي و طبق برنامه! صورت گرفته بود.
     نمايندگان در همين جلسهِ مجلس، سردارِ سپه ـ ژنرال رضاخان پهلوي، را با لقب «والاحضرت اقدس» به عنوان رئيس موقت كشور تعيين كردند و كار اصلاح قانون اساسي و تعيين تكليف قطعي رياست كشور را بر عهده مجلس مؤسسان قرار دادند.
     در جلسه نهم آبانماه مجلس شوراي ملي، دكتر مصدق نماينده تهران با دادن سمت رياست موقت كشور به سردار سپه (رضاخان پهلوي) به دليل داشتن سابقه قُلدري کردن و بي اعتنايي به برخي از نظامات مخالفت كرده بود و اصولا سپردن چنين مقامي را در آن وضعيت (درجريان اصلاح و بازنگري قانون اساسي و احتمال اعمال نفوذ و فشار) به يك نظامي، به مصلحت ندانسته بود. با وجود اين مخالفت، آن طرح فوري، فقط پنج راي مخالف داشت. قبلا هم دولت با بازگشت سلطان احمدشاه قاجار كه در اروپا بود به وطن، مخالفت كرده بود. در آن روز ميان مردم شايع كرده بودند كه با خلع قاجاريه، نظام حکومتي ايران جمهوري و رئيس کشور انتخابي خواهد شد. قبلا ژنرال رضاخان هم از جمهوري شدن ايران جانبداري كرده بود.
     در همين روز و اندكي پس از راي گيري در مجلس، اين قضيه به سفارتخانه ها اعلام شد و بوذرجمهري شهردار وقت تهران تلفن هاي كاخ گلستان ( ميدان ارگ ـ ميدان 15 خرداد ) محل اقامت محمد حسن ميرزا وليعهد را قطع و پس از اخراج زنان احمدشاه و خانواده سلطنتي از آنجا، درهاي کاخ را مُهر و موم كرد.
     بعدا شهرباني (پليس تهران) درباريان را بازداشت و دولت با تامين پنج هزار تومان هزينه، محمدحسن ميرزا را روانه اروپا كرد. احمدشاه كه در فرانسه بود پس از آگاه شدن از خلع قاجاريه؛ به عمل مجلس اعتراض كرد، ولي تا آن زمان بسياري از دولت هاي اروپايي و ساير ملل دولت موقت تهران را به رسميت شناخته بودند و براي احمدشاه و همراهانش راهي جز درخواست پناهندگي از دولت محل اقامت باقي نمانده بود و به اين ترتيب سلسله اي كه در طول حكومت 130 ساله خود (از تاجگذاري آغامحمدخان در سال 1795ميلادي) براي ايران چيزي جز بدبختي به بار نياورده بود منقرض شد.
    قاجارها از يک ايل مغول تبار بودند و نام اين ايل از اسم «قاجار نويان» اميرزاده مغول گرفته شده بود. با وجود انقراض دودمان قاجارها، مقامات بالاي دولتي تقريبا دست نخورده باقي ماندند! و بنا براين، حل مسائل ايران به درازا كشيد و ....
    در دوران قاجاريه بود كه ايران به قهقرا رفت، از قافله پيشرفت عقب افتاد و از لحاظ ارضي، خيلي كوچك شد. قراردادهاي تركمنچاي و هرات و ... كه مورّخان آنها را «تسليم قطعات ايران» و ايرانيان آنها را «ننگين» مي خوانند در زمان همين دودمان امضا شدند.
    هر استاد تاريخ معاصر ايران و هر نويسنده تاريخ عهد قاجاريه در بيانات و نوشته هايش از قرارداد چهارم مارس 1857 انگلستان با ايران كه در پاريس تنظيم و امضاء و در بغداد مبادله شد (قراردادِ صرف نظر کردن ايران از مناطق خاوري خود به مرکزيت شهر هرات) به عنوان نمونه بارزي از تحميلات عصر استعمار (به سبك آن زمان) و منحوس تر از عهدنامه تركمن چاي نام برده و از ايرانيان خواسته است كه آن را به دقت بخوانند و از ياد نبرند كه «ضعف نظامي» و «نداشتن مديرانِ دورانديش و رجالِ دلسوز و ميهندوست» بدبختي بزرگي برايشان بود. گرچه فصل هفتم اين قرارداد كه منجر به جدايي هرات و مناطق خاوري ايران پس از 24 قرن شد به دولت ايران اين حق را داده است كه اگر از ناحيت افغانستان (نامي که دولت لندن بر خاور ايران وقت گذاشته) احساس خطر كند بتواند لشكر به افغانستان بكشد و منطقه خطر را متصرف و اصحاب خطر را تنبيه و مجازات كند. در اين قراردادِ 15 فصلي، تنها همين امتياز به ايران داده شده بود و اين كوتاه آمدن دولت لندن هم به اين سبب بود كه مقامات و نظاميان دولت ايران سريعا از مناطق شرقي وطن خود (غرب افغانستان امروز) كه انگليسي ها مي خواستند براي جلوگيري از پيشروي روس ها به سوي آسياي جنوبي در اختيار گيرند خارج شوند. انگليسي ها كه به منظور فشار وارد آوردن بر ايران جهت تسليم هرات و مناطق خاوري ايرانزمين به دولت ايران اعلان جنگ داده بودند، از مومباي (بمبئي) و از طريق دريا به جنوب ايران نيرو فرستاده و بوشهر، چند جزيره و مناطق ديگري در جنوب وطن ما را تصرف كرده بودند نيروي زميني كافي در هندوستانِ خود نداشتند كه براي جنگ زميني با ايران به هرات و فراه بفرستند. به علاوه، احتمال كمك نظامي روسيه هم به ايران مي رفت. اشاره به ساير فصول قرارداد دردآور است ازجمله اصل چهارم قرارداد مبني بر مجبور كردن ايران به عفو ايرانياني كه در اين جريانات از انگليسي ها حمايت كرده بودند و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلان رسمي هم خبر است و خبر بعدا تاريخ مي شود و آئينه وضعيّت وقت
اين اعلان که سه بار در روزنامه اطلاعات درج شده بود از صفحه 5 شماره دهم آبان 1335 اين روزنامه کپي شده است که اخطاري است به زمين خواري:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
دولتي شدن مدارس عالي غير دولتي ايران و قطع دريافت شهريه، يک سال پس از رايگان شدن کاملِ تحصيلات کودکستاني، دبستاني و دبيرستاني در ايران
يك سال پس از دولتي و مطلقا رايگان و يكنواخت شدن کودکستانها، مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه در ايران، انحلال مدارس غير دولتي وقت و به استخدام دولت در آمدن كاركنان آنها و خريداري شدن اموالشان، از 31 اكتبر 1975 (نهم آبان 1354) مدارس تعليمات عالي غيردولتي ايران (دانشگاهها، دانشکده ها و ...) نيز دولتي شدند و دانشجويان به شرط سپردن تعهد خدمت به كشور، نه تنها از پرداخت شهريه معاف شدند بلكه امكان گرفتن كمك مالي بلاعوض دولتي هم به دست آوردند. پروانه مدارس عالي غير دولتي كه تعداد آنها 29 واحد بود هفتم آبان (دو روز پيش از آن) لغو شده بود. از آغاز سال تحصيلي 53 ـ 54 برنامه تغذيه رايگان دانش آموزان ابتدايي و راهنمايي نيز به اجرا گذارده شده بود.
    امر آموزش و پرورش رايگان در ايران در دهه 1970 (از سال تحصيلي 1353) در حقيقت تعميم قانون تعليمات اجباري و يكنواخت مصوب دهه 1940 (اوايل دهه 1320) بود. يك سال پيش از رايگان شدن کاملِ آموزش و پرورش در ايران، دانشسراهاي متعدد تربيت «مربي كودك» تاسيس شده بود تا آموزش پيش دبستاني هم غيردولتي و رايگان شود.
     براي اين كه امر آموزش رايگان در ايران به صورت دائمي درآيد و تغييرناپذير شود، موضوع به طور واضح و صريح به گونه اي كه نياز به شرح و تفسير نداشته باشد، از سوي مصوّبانِ قانون اساسي جمهوري اسلامي در اصل 30 اين قانون آورده شده است، ولي مشاهده مي شود كه به رغم صراحت اين اصل، از دهه 1990 ايجاد مدارس پولي در ايران از سر گرفته شده است.
    همچنين در مهرماه 1384 گزارش شده بود كه اين مدارس پولي (غير انتفاعي؟!) هم طبقه بندي مي شوند كه اين عمل به معناي پايان يافتن امر يكنواخت بودن تعليمات عمومي تلقي شده بود. با طبقه بندي كردن مدارس پولي بر حسب كيفيت تدريس، ترديد نيست كه پولدارها فرزندان خود را به مدارس طبقه بالا مي فرستند و بديهي است كه اين كار در نوجوانان توليد عقده ناشي از وجود طبقه در جامعه (بر حسب ميزان ثروت والدين) مي كند كه مغاير فرضيه هاي «عدالت» است. مسئله شهريه در مدارس عالي ايران (به ويژه در دانشگاه آزاد اسلامي) در طول سال ها (به ويژه سال 1385)، يكي از اخبار رسانه هاي تهران شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعلاميهِ 31 اکتبر 1978 پِنتاگون نظام سلطنتی را عملا خلع سلاح کرد، انقلاب سال 1357 وارد فاز نهايي خود شد و گسترش اعتراضات و اعتصابات سراسري
دولت آمریکا نهم آبان 1357 (31 اکتبر 1978 و در اوج انقلاب ایران و 5 روز پیش از آغاز اعتصاب 61 روزه روزنامه نگاران) از طریق سخنگوی پِنتاگون (وزارت دفاع آمريکا) اعلام کرد که برای خارج ساختن 41 هزار آمریکایی ـ عمدتا مستشار نظامی و کنتراتور ـ از ایران، برنامه و تصمیم ندارد و انتظار دولت آمریکا، تحقّق آزادی ها و دمکراسی ـ مطابق اصول آن، در ایران است. این سخنگو همچنين گفته بود که در این وضعیت (تظاهرات و اعتصاب ها)، دولت آمریکا حمایتی بمانند آگوست 1953 (اَمُرداد 1332) از موضع شاه نخواهد کرد. مقامات وزارت انرژي آمريکا هم گفته بودند که قطع نفت ايران (بر اثر اعتصاب کارکنان آن) آسيبي به آمريکا وارد نخواهد کرد. در اين روز (نهم آبان 1357) بارديگر شماري از ايرانيان مقيم آمريکا در برابر کاخ سفيد واشنگتن جمع شده و شعارهاي ضد دولتي داده بودند، ولي اين بار برخلاف گذشته، پليس تنها دو تن از آنان را دستگير کزده بود. در جریان چند تظاهرات قبلي، شمار بيشتري دستگير مي شدند. اين دو تن هم پس از ساعتي آزاد شده بودند.
     انتشار اعلامیه پنتاگون و اظهارات سخنگوی آن در شماره چهارشنبه دهم آبان (یکم نوامبر 1978) روزنامه های تهران، بر دامنه اعتصابات و تظاهرات افزود، زندانیانِ سیاسیِ آزاد شده (در روزهای پیش از آن و بر پایه سیاستِ نرمش نماي دولت وقت) در اجتماع دانشگاه تهران شرکت و سخنراني کردند، کارکنان اتوبوسرانی تهران هم به اعتصابیون پیوستند و اعضای تحریریه روزنامه آیندگان از سندیکای روزنامه نگاران خواستند که در اعلام اعتصاب عمومی شتاب کند.
    طبق تفسیرهای بعدی و باور مورّخان، اعلامیه پنتاگون انقلابیون ایران را مطمئن ساخت که واشنگتن (دولت کارتر) دمکراسی و آزادی ها را به خاطر شاه قربانی نخواهد کرد. این مورّخان، اظهارات سخنگوی وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) را به نوعی اعلام بی طرفی دولت جیمی کارتر در قبال اوضاع وقت ایران خوانده اند که یک اطمینان ضمنی بود که برنامه ای مشابه 28 اَمُرداد 1332 (براندازی دولت مصدق) در نظر نیست و مخالفان و معترضان داخلی به گسترش تظاهرات و اعتصابات دست زدند، انقلاب به مرحله (فاز) نهایی خود نزدیک شد و ....(جیمی کارتر رئيس جمهوري وقت آمريکا در آن زمان و پي در پي نامه های ضد شاه از ایرانیانِ مقیم آمریکا بویژه دانشجویان ایرانی از ضعف های مديريّت داخلی و روحیه مردم دریافت می داشت).
    


در همان روز داریوش فروهر ـ ناسیونالیست بنام، به عنوان سخنگوی جبهه ملّی ایران اعلام کرد که اگر حکومت راست می گوید که حمایت اکثریت ساکت را دارد رفراندم برگزار کند تا واقعیت را بیابد و بر پایه نتایج رفراندم، زمام امور را به نمایندگان اکثریت بدهد. وی افزوده بود که اصولا و طبق نظرات اصحاب فلسفه دمکراسی لازم است که رژیم ها ـ صرف نظر از کدام کشور ـ هر چند وقت یکبار رفراندم برگزار و نظر ملّت را در باره مقبولیّت خود استعلام کنند. آیت الله شریعتمداری نیز اعلام کرده بود که دولت باید در دست نمایندگان منتخب مردم باشد، دولت تهران به حرف هایش عمل نمی کند و ....
    همزمان دکتر منوچهر گنجی از سمت وزیر آموزش و پرورش (که در سه کابینه ـ از هویدا تا شریف امامی ـ آن را به دست داشت) کناره گیری کرد و اعلام داشت که نمی خواهد در کابینه ای که یک رئیس ضعیف دارد [نخست وزیر ـ شریف امامی] عضویت داشته و شاهد سقوط وطن باشد.
    در همین روز دستگاه قضایی وقت هم پرویز ثابتی ـ مقام ساواک را ممنوع الخروج از کشور کرد زیرا که روز پیش از آن، تنی چند از مردم علیه او به دادستان تهران اعلام جرم کرده بودند.



     در این میان، تایمز لندن در مقاله ای خبر از رو به سقوط بودن نظام حکومتی وقت ایران داده بود و افزوده بود که آیت الله خمینی در جامعه ایران بیش از هرکس دیگر محبوبیت دارد و پیش بینی کرده بود که پس از سقوط دولت شاه، روحانیون شیعه زمام امور ایران را به دست خواهند گرفت نه جبهه ملی.
    به رغم تذکّر مقامات مربوط وقت به سردبیران رسانه ها که «تایمز» ناشر افکار دولت لندن بوده و دولت لندن از دیرزمان نسبت به روحانیون شیعه ایران نظر مثبت داشته، مطبوعات تهران خلاصه مقاله تایمز را در شماره های 13 آبان خود چاپ کردند و اعتصاب مطبوعات از روز بعد و پس از چاپ شماره 14 آبان (که توزیع کامل هم نشدند) آغاز شد و با پیوستن بسیاری از ژورنالیست های رادیوتلویزیون و خبرگزاری دولت (خبرگزاري پارس) به این اعتصاب، دولت نظامی ِ پس از شریف امامی نتوانست صدای خودرا به گوش مردم برساند. مورّخان تشدید انقلاب و ورود به فاز نهایی را از همین زمان (نیمه آبان 1357) نوشته اند.
جيمي کارتر در سال 2014 (90 سالگي)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در اوج انقلاب و اعتصابات عمومی، شاه پسرش رضا پهلوی را به ديدار جیمی کارتر فرستاد
ديدار پرنس رضا پهلوي با كارتر در کاخ سفيد واشنگتن در 31 اکتبر 1978

سه شنبه نهم آبان 1357 (31 اکتبر 1978) در اوج انقلاب و پس از آغاز اعتصاب عمومی کارکنان نفت و قطع صادرات آن ازجمله هر روز 900 هزار بشکه به آمریکا، شاه پسرش ـ شاهزاده رضا را (که در آن زمان 18 ساله بود و در آمریکا ـ تکزاس ـ آموزش خلبانی می دید) با يک پيام شفاهي به واشنگتن به ديدار جيمي کارتر رئيس جمهوري وقت آمريکا فرستاد.
    در پی این دیدار، سخنگوی کاخ سفید گفت: "اعتصاب نفتی های ایران، برای ما فعلا جای نگرانی ندارد زیراکه ذخایر استراتژیک ما از نفت خام، کافی است. به علاوه، در سایر کشورها ـ ازجمله در همین قاره خودمان، در ونزوئلا ـ نفت به حد کافی استخراج و صادر می شود. بنابراین، ما به این زودی با کمبود نفت رو به رو نخواهیم شد و اگر بهای نفت بالا برود، خودمان در داخله، استخراج نفت را از سر خواهیم گرفت. در مورد ناآرامی هاي ایران، جناح ها باید با هم به توافق برسند. به نظر می آید که هر جناح در ایران سهم بیشتری می خواهد و اگر به سازش نرسند، مسائل حل شدنی نخواهد بود و ...".
     رسانه هاي آمريکا قبلا نوشته بودند که شاه به تجديد انتخاب جرالد فورد (رقیب انتخاباتی جیمی کارتر) کمک مالي کرده بود و اين عمل باعث دلخوري کارتر شده بود. شاه با روساي جمهوري آمريکا از حزب جمهوري خواه ـ آيزنهاور، نيکسون و فورد و همكاران آنان از جمله کيسينجر، جورج بوش (پدر) ، رامسفلد و ... مناسبات بهتري داشت. دمکرات ها بويژه جان اف. کندي و جيمي کارتر اصرار به دمکراتيزه شدن ايران، رعايت كامل قانون اساسي، اعلاميه جهاني حقوق بشر و کاهش مداخلات شاه در امور دولتي را داشتند. روزولت و ترومن هم قبلا تا حدي همين نظر را ابراز کرده بودند که هر دو از حزب دمکرات بودند. برنامه اصلاحات که در 1961 به دست دکتر علي اميني نخست وزير وقت به اجرا درآمد خواست جان اف. کندي رئيس جمهوري ليبرال ـ دمکرات آمريکا بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ملّت آزاد کَرد، نَه شاه
منتظري ـ طالقاني در سال1357


     در اين روز در سال 1357 (سال انقلاب) آيت الله منتظري و آيت الله طالقاني از زندان آزاد شدند و چون راديو گفته بود كه آزادي آنان به دستور شاه صورت گرفته بود، در دو مصاحبه جداگانه تاكيد كردند كه ملّت، آنان را از زندان رها ساخت و اگر فشار و تظاهرات ملّت نبود آزادي آنان ميسّر نبود.
    در اين مصاحبه ها، این دو با تأکید گفتند که مبارزه با سلطنت را همچنان ادامه خواهند داد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که معروف ترين افسر پليس ايران، یک کرمانی رئيس پليس تهران شد
سرتیپ ايزدپناه

نهم آبان سال 1358 احمد ايزدپناه (عكس مقابل) معروف ترين افسر پليس ايران كه در سال 1340 مَردِ سال «مجله اميد ايران» شده بود از سوي دولت انقلاب، رئيس پليس تهران شد.
    شهرت ايزدپناه که پیش از انقلاب درجه سرهنگي داشت به اين لحاظ بود كه در پي براندازي 28 اَمُرداد1332، به دستور شاه كه او را از هواداران دكتر مصدق مي دانست در اختيار وزارت كار قرار گرفته بود و سالها از ترفيع عقب افتاده بود. با وجود اين، مجبور شدند كه در سال 1338 براي پايان دادن به مسئله تداوم اجبار برخي زنان فقير، زنان ربوده شده و بعضا فريب خورده به روسپيگري در محله بدنام تهران (شهر نو) و گسترش قتل و چاقو كشي و باج خوري در منطقه ده پايتخت (نواحي اطراف دروازه قزوين) وي را كه در عين حال فارغ التحصيل رشته قضايي دانشكده حقوق بود كلانتر پليس اين ناحيه كنند و وي مسائل را حل كرد كه در آن زمان شق القمر به نظر مي آمد، زيرا كه مفسدين اين محله پس از شركت در براندازي 28 امرداد، انجام هر گونه عمل خلاف قانون و اخلاق را حق خود مي دانستند. از آن پس آمار قتل و قاچاق و سرقت در هر منطقه تهران كه بالا مي رفت، ايزدپناه را كلانتر آنجا مي كردند و ....
     ايزدپناه که 14 ارديبهشت 1387 (چهارم ماه می 2008) از بيماري سرطان پروستات فوت شد در گورستان بهشت زهرا مدفون است. وي که در شهريور 1308 (1929 ميلادي) در استان کرمان به دنيا آمده بود 79 سال عُمر کرد. پس از انقلاب، ايزدپناه به درجه سرتیپی ارتقاء يافته بود. وي مدتي هم رئيس كل سازمان آگاهي پليس کشور بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اديان و روحانيون
پيدايش مذهب پروتستان ـ اعتراض های 95 گانهِ مارتین لوتر به روش پاپ ها و کلیسای کاتولیک
Martin Luther


    سي و يكم اكتبر سال 1517 «مارتين لوتر» كشيش آلماني و تحصيلكرده رشته الهيات، 95 مورد اعتراض خود به روش پاپ ها و كليساي كاتوليك را روي كاغذ نوشت و آن را بر در ورودي كليساي «كسل» در وينتربرگ آلمان چسبانيد و با اين عمل، سنگ بناي پروتستانيسم (اعتراضيون) گذارده شد.
    اين اصلاحات 95 گانه اصطلاحا «تِزهاي لوتر» خوانده مي شوند. مهمترين موارد اين اعتراض ها مربوط به بخشودن گناه از سوي كشيش ها پس از اعتراف فرد گناهكار در برابر آنان و در كليسا، همچنين فروش بخشودگي گناهان از سوي كشيش هاي كاتوليك، تشريفات زائد كليسايي و سلسله مراتب، اختيارات بيش از حد پاپ از جمله مصادره اموال و مجازات افراد و پافشاري در منع کشيش ها از ازدواج بشمار مي رود.
    با اين كه بعدا لوتر از سوي پاپ تكفير شد، راه و روش او پيروان فراوان يافته و شمار پروتستانهاي جهان از ششصد ميليون تن متجاوز است و در بسياري از كشورهاي مسيحي از جملهفدراسیون آمریکا، پروتِستانها در اكثريت هستند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سينما
زادروز بازيگر سريال «روزهاي زندگي» که این سریال در ایران دوبله و از تلویزیون دولتی پخش شد
Deidre Ann Hall
«ديدره هال Deidre Hall» بازيگر سريال هاي «روزهاي زندگي» و «خانه ما» و چندین فیلم سینمایی، 31 اکتبر 1947 در شهر ميلواکيِ آمريکا (استیت ویسکانسین)به دنيا آمد.
     پخش سريال تلويزيوني روزهاي زندگي Days of Our Lives که نوعي «سوپ اُپرا» است از ژوئن 1976 آغاز شد. همان زمان، سریال روزهای زندگی ـ دوبله و از تلویزیون دولتی ایران پخش می شد. بانو هال که در جوانی درس روانشناسی خوانده و مدت کوتاهی هم روانشناسِ مشاور بود در این سریالِ معروف، نقش دکتر مارلینا ایوانس را برعهده داشت.
     اين برنامه، طبق نتايج نظرسنجي (rating) از بينندگان شبکه هاي تلويزيوني، از برنامه هاي پُربيننده تلويزيوني آمريکا بوده است.
     بانو هال در فيلم هاي متعدد ايفاي نقش کرده است. فيلم فرودگاه بين المللي سانفرانسيسکو که در 1970 توليد شد و «ديدره» در آن بازي کرد اين فرودگاه و اين شهر را شهرت بيشتري بخشيد. وی در فیلم دیگری که «خیابانهای سانفرانسیسکو» عنوان دارد ایفای نقش کرد. بانو هال که دو پسر دارد چهار بار ازدواج کرده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دموکراسي
دمکراسی قرن 21: خرید 30 دقيقه وقت تلویزیون به سه میلیون دلار! ـ Infomercial (اطلاع رساني پولی)
مکين و اوباما دو نامزد رقيب در انتخابات نوامبر 2008 آمريکا


    چهارشنبه شب، 29 اكتبر 2008 = هشتم آبان1387، يك ركورد تازه در تاريخ تبليغات انتخاباتي در جهان نهاده شد. در اين شب «باراك اوباما» نامزد وقت حزب دمكرات آمريكا در انتخابات رياست جمهوري نوامبر آن سال (که برنده و رئيس جمهوری شد) 30 دقيقه از پرايم تايم (ساعت هشت شب) هفت شبكه از كانالهاي تلويزيوني آمريكا را به كمي بيش از 3 ميليون دلار خريده بود تا برايش اعلان تبليغاتي پخش شود. در اين اعلان ها كه با پخش نطق او در يک اجتماع راي دهندگان در فلوريدا پايان يافت ضعف هاي رقيب او «جان مكين» و نامزد معاونت مکين (مک کين)، بانو «سارا پِيلن» نيز بازتاب داده شده بود ازجمله اينكه دختر شوهرنكرده بانو «پيلن» باردار است و خود او براي جلب توجه، لباسهايي به ارزش 150 هزار دلارپوشيده است و ....
    شبکه های تلویزیونی نام این نوع اعلان را "Infomercial" = اطلاع رساني پولی گذارده اند که بر اصطلاح ميدياکراسي (حکومت سازي رسانه ها) افزوده شده است.
    اين خريد بي سابقه «وقت» از هفت شبكه تلويزيوني كه معمولا در ساعت خريداري شده جمعا 33 ميليون بيننده داشتند باعث تفسير و انتقاد تحليلگران و روشنفكران شده بود كه همان شب و پنجشنبه (نهم آبان) نظر خودرا ابراز كرده بودند. هزاران تن از مخاطبان معمولي نيز نظراتشان را تلفني و با ايميل به شبكه هاي مربوط اعلام كرده بودند که در فواصل برنامه ها پخش مي شد. ماحصل اين نظرات اين بود كه فروكردن نامزدهاي انتخاباني با ابزارهاي تبليغاتي و اخبار و مصاحبه هاي پولي (پروپاگاندا) در ذهن انتخاب کنندگان؛ انحراف از اصول «دمكراسي» است . اگر چنين تبليغاتي كه سال بسال هم تكامل مي يابد براي هر فرد معمولي قبلا «گمنام» هم صورت گيرد؛ راي خواهد آورد و انتخاب خواهد شد ولي نتيجه، آن نخواهد بود كه پدران دمكراسي انتظار آن را داشتند.
     يك استاد علوم سياسي كه خود صاحب فرضيه است در اين زمينه گفته بود: اگر روند جاري ادامه يابد؛ در آينده، زنان زيبا ـ چنانچه نامزد انتخابات شوند ـ راي بيشتري خواهند آورد. گُل خوب را از بوي آن بايد تشخيص داد نه از تعريف و تبليغ گلفروش. تبليغات انتخاباتي بايد برپايه ضوابط و موازيني محدود شود كه انديشمندان هرملت اين موازين را براي جامعه خود تدوين كنند: نه پارلمانها كه اعضايشان ذينفع هستند. این استاد افزوده بود که بيشتر انتخاب كنندگان آمريكايي از شش ـ هفت نامزد انتخابات اين دوره رياست جمهوري آمريكا (انتخابات سال 2008)، تنها از نامزدي دو نفر اطلاع دارند (اوباما و مک کین) و نام نامزدهاي ديگر تنها در فهرست كميسيون انتخابات قراردارد، درست مثل اينكه از ميان دو پسر يك سلطان، يكي را وليعهد (كراون پرينس) كنند.
    برخي انتقاد كنندگان از كثرت كانالهاي تلويزيوني آمريكا ناليده بودند و گفته بودند اين همه كانال و تماما غيردولتي براي سودبردن راهي جز فروش وقت و گرفتن اعلان، حتي به صورت خبر و رپورتاژ و برنامه عادي ندارند كه مخاطب متوجه اعلان بودن آن نمي شود. كثرت كانالها عيب بزرگ ديگري هم دارد و آن رواج خبرسازي (اصطلاحا بزرگ جلوه دادن رويداد کوچک) است. بايد برنامه را پُركنند لذا هرچه را كه به دستشان برسد به نام خبر پخش مي كنند و به تكرار خبر مي پردازند و آسانترين خبر، پخش نطق هاي و عكسهاي نامزدهاي انتخاباتي است و هر نامزدي كه رفتار دوستانه تري با روزنامه نگار داشته باشد نانش توي روغن است. ولي اين روند اصالت دمكراسي و ژورناليسم را از ميان خواهد برد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انسان دوستي
اعتیاد به سیگار در ایرانِ سال 1348
مؤلف این تاریخ آنلاین (نوشیروان کیهانی زاده) که این تألیف را به هزینه خود (بدون هرگونه چشمداشت) و با هدف ارتقاء معلومات عمومی و آشنایی با گذشته، تحولات و نظرات، برای ایرانیان تألیف کرده است در اَمُردادماه 1348 با هدف آگاهی و هشدار، گزارشی مشروح (فیچر) در باره تاریخچه توتون، سیگار و تنباکو و میزان مصرف آن (در آن زمان) در ایران که نفوس آن حدود 31 درصد امروز بود تهیه کرده بود که به امضای او در صفحه 5 شماره 12965 (چهارشنبه 22 امرداد 1348) روزنامه اطلاعات درج شده بود. در آن زمان، وی از دبیران اطاق خبر آن روزنامه بود و علاوه بر این سَمَت، هر روز یک صفحه «گزارش روز» هم تهیه می کرد که در صفحه 5 به چاپ می رسید.
    در زیر کُپی بخشی از آن گزارش درج شده است تا نه تنها خطر دود سیگار، بلکه فیچرنویسی نیم قرن پیش نشان داده شود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
صنايع و فنون
آگاه شدن از تفكر سياسي فرد، از طريق اِسكَن مغز
29 اكتبر2004 رسانه هاي آمريكا گزارش كرده بودند كه با بكار بردن تكنولوژي اسكن مغز و « ام.آر. آي» مي توان تفكر سياسي فرد و تمايل او به احزاب، عقايد، اديان و ... و در نتيجه هواداري اش از افراد را تشخيص داد. از اين تكنولوژي سالها بود كه براي تشخيص بيماري هاي مغز و حافظه از جمله آلزايمر استفاده مي شد. با اين تكنولوژي؛ سليقه، ذوق و نيز علاقه افراد به غذا و لباس و ... را هم مي شود دقيقا تشخيص داد. اين گزارش پس از تجربه اي كه دانشگاه كاليفرنيا شعبه لس آنجلس انجام داده و نتايج مطلوب به دست آورده تنظيم و انتشار يافته بود.
    اين تجربه بر پايه واكنش مغز به آن چه را كه يك فرد تمايل و علاقه دارد و چيزهايي كه مورد علاقه او نيست صورت گرفته است. نياز بخش ويژه مغز هنگام يادكردن از اشياء، افراد و موضوعات مورد علاقه به اكسيژن، متفاوت از موضوعات و اشياء مورد تنفر و يا عدم تمايل او است. دستگاه اسكن كننده از روي ميزان اين نياز، به «درصد» تمايل فرد پي مي برد و آن را درج و ثبت مي كند.
    دانشمنداني كه اين تجربه را انجام داده اند تاكيد كرده اند كه نتايج، دقيق بوده است. بايد دانست كه اين آزمايش روي هر فرد و براي هر موضع، هزينه مالي نسبتا سنگين دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
نقل گزارشی درباره سرطان زا بودن چای
یکی از تیترهای صفحه اول شماره 13032 مورّخ دهم آبانماه 1348 روزنامه اطلاعات که در زیر کُپی شده است نشان می دهد که نوشیدن چای ممکن است سرطان زا باشد. آزمایش روی موش در آزمایشگاه این نتیجه را به دست داده بود. گزارش از نیویورک دریافت شده بود:
    



    متن خبر روزنامه اطلاعات در آن باره که در صفحه سوم شماره دهم آبان 1348 اين روزنامه درج شده بود از این قرار بود. کپی خبر:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
روزي که «جان فيني» روزنامه نگار افشاگر ديده از جهان فروبست - دو نمونه از افشاگري هاي وي
John Finney

سي ام اكتبر سال 2004 «جان فيني» استاد روزنامه نگاري دانشگاه جورج تاون، يكي از دبيران سابق خبر در نيويورك تايمز و نويسنده اسبق يونايتدپرس اينترنشنال و از روزنامه نگاران معروف قرن بيستم در 80 سالگي درگذشت. وي در دوران روزنامه نگاري خود، مطالب را دنبال و نتايج را افشاء مي ساخت.
     دو نمونه از دهها افشاگري او كه در تاريخ مطبوعات آمده و نتايج بزرگ ببار آورده است از اين قرارند:
     افشا گري «فيني» دراين باره كه حمله ناوچه هاي ويتنام شمالي به دو ناوشكن آمريكايي در خليج تونكن كه بهانه بمباران ويتنام شمالي و گسترش جنگ ويتنام قرار گرفت؛ ساخته و پرداخته و طبق نقشه از پيش تهيه شده كاخ سفيد بود. اين افشا گري باعث تظاهرات عمومي در آمريكا و اعتراض برخي سناتورها شد به گونه اي كه ليندن جانسون رئيس جمهوري وقت از نامزد شدن مجدد در انتخابات سال 1968 صرف نظر كرد.
     افشاگري چشمگير ديگر فيني اين بود كه متوجه روابط پنهاني مشاوران علمي ـ فني كاخ سفيد با كارخانه هاي سازنده اسلحه شد. وي در چند گزارش، با ذكر نام و جزئيات كار، شرح داد كه اين دسته از مشاوران كاخ سفيد چگونه پس از قبولاندن طرحهاي خود به دولت، به استخدام كمپاني هاي بزرگ اسلحه سازي درآمده بودند. وي در گزارشهايش ثابت كرده بود كه اين كارخانه ها قبلا اين مشاوران را درجريان طرحهاي پرهزينه (براي دولت) و سودآور (براي خود) قرار مي دادند و اينان اين طرحها را پس از اشاره به اهميت آنها (توسط عوامل خود) دررسانه ها، به رئيس جمهوري و شوراي امنيت ملي مي قبولاندند.
     جان فيني كار مطبوعاتي را از سال 1947 پس از گرفتن مدرك روزنامه نگاري از دانشگاه «ييل» آغاز كرده بود. وي پس از چند سال خبرنگاري، سردبير يك روزنامه محلي در منطقه نيو اينگلند آمريكا شده بود كه يك روز به طور غير منتظره درخواست كناره گيري خود را به صاحب روزنامه داد و در مقاله خداحافظي با خوانندگان نوشت: از نظر او روزنامه گاري چيزي جز خبرنگاري و دنبال كردن رويدادها و كشف حقايق نمي تواند باشد و او خودش را فريب داده بود كه سردبير شده بود. سردبيري كار يك روزنامه نگار فعال نيست.
     «جان» سپس به استخدام يونايتدپرس در آمد. كارهاي او در اين خبرگزاري باعث جلب نظر «رستون» شد و او را به نيويورك تايمز برد كه 30 سال در آنجا بود. سپس دانشگاه جورج تاون وي را دعوت به تدريس روزنامه نگاري كرد و به اين كار را تا چند ماه پيش از فوت از بيماري سرطان ادامه داده بود.
     «فيني» در عين حال مولف چند كتاب سياسي است. او درباره گسترش ساخت سلاحهاي اتمي پيش بيني كرده است كه زود و يا دير، ملل ديگر به اين اسلحه دست خواهند يافت. فيني در زمينه مسابقه تسليحاتي نوشته است: اين سلاحهاي اتمي، موشكي و تكنولوژي فضايي بوده اند كه از يك جنگ بزرگ ديگر در جهان جلوگيري كردند نه تدابير دولتمردان و سازمانهاي جهاني و در صدرشان سازمان ملل (بي خاصيت).
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نمونه صفحات «نگاهی به گذشتهِ روزنامه ها» ـ نظرات تئودور روزولت و هشدار مارشال فوش ـ نیم صفحهِ «سرفصل تازه تاریخ با این خبر»
در پی قرارگرفتن سرمقاله شماره 18 مجله روزنامک در این تاریخ آنلاین ـ در ردیف مطالب 28 اکتبر = ششم آبان، یک بانو که خودرا دانشجوی روزنامه نگاری و کارآموز معرفی کرد تلفنی ضمن مفید و مؤثر دانستن خاطرات ژورنالیستی مؤلف (ن. کیهانی زاده) که بعضی اوقات در اینجا نقل می شود، خواست که یک کُپیِ حتی الامکان کاملتر از یک صفحه «نگاهی به گذشته در این روز و یا این روز در گذشته» را از یک روزنامه آمریکایی و یا اروپایی درج کنیم شاید که روزنامه های ایران اقتباس کنند که برای مخاطبان لازم است. او گفت که کُپی درج شده در سرمقاله مجله روزنامک، تنها یک لگو را نشان می داد و کافی نبود و افزود که اگر روزنامه های تهران هر روز کُپی صفحات اول همان روز از کیهان و یا اطلاعات ـ دست کم در سالهای 1357، 1358، 1359 و 1360 (سال انقلاب و سه سال پس از آن را) درج کرده بودند مسائل کمتر پیش آمد می کرد و تکرار می شد. نسل نو آن تحولات و قول و قرارها را نمی داند و نسل میانسال هم آنها را فراموش کرده است. همگان باید بدانند که شعارهای انقلاب چه بود و قرار بود که چگونه عمل شود تا هدف ها تأمین گردد، محاکمات انقلابی آن سال ها و مصادره ها و ... در افراد ایجاد تأمل و بازداری می کند.
    این بانو گفت که سی دی روزنامه های آن سال ها را خریداری کرده و با دیدن آنها تحت تاثیر قرار گرفته و می تواند انقلاب را مجسّم کند. ساخت این «سی دی» ها کار بزرگی بوده است.
    در اجرای خواست این مخاطب، قسمت بالای صفحه «نگاهی به گذشته» یک روزنامه محلی آمریکا را که صفحه اول شماره ششم ژانویه 1919 خود (96 سال پیش) را کُپی کرده با توضیحات لازم درج می کنیم. این روزنامه قدیمی سه دهه پیش تغییر نام داده است.
    



    انتخاب این شماره به لحاظ بود که دو رویداد بزرگ را منعکس کرده است، یکی درگذشت تئودور روزولت (1858 ـ 1919) بیست و ششمین رئیس جمهوری آمریکا در همان روز و دیگری اخطار فیلدمارشال فردیناند فوش فرمانده ارتش فرانسه در جنگ جهانی اول که اگر به این اخطار او توجه شده بود جنگ دوم جهانی اتفاق نمی افتاد. فوش که مدتی هم فرمانده نیروهای متحدین بود، در این نیروها، عنوان ژنرالیسیمو (ژنرالِ ژنرال ها) داشت که یک واژه ایتالیایی است.
    این روزنامه، «تئودور روزولت» را با عنوانی که عامه مردم وقت خطاب می کردند «سرهنگ روزولت» تیتر کرده است. که ششم ژانویه آن سال (سال 1919) در خواب و به مرگ ناگهانی درگذشته بود.
     تئودور روزولت هلندی تبار پدربزرگ کِرمیت (کیم) است که از عوامل براندازی مصدق در 28 اَمُرداد 1332 بود. تئودور که در عین حال یک مؤلف تاریخ بود عقیده داشت که جنگ ها هستند که باعث تحولات بزرگ در کشورها می شوند و شخصا در جنگ با اسپانیا در کوبا شرکت کرد و فرماندهی سوار نظام آمریکا را بر عهده داشت. این جنگ، آمریکا را دارای سرزمین های خارجی کرد (اصطلاحا؛ امپراتوری). تئودور که از 1901 تا 1909 رئیس جمهوری آمریکا بود و نخستین کتاب او «جنگ دریایی 1812» عنوان داشت در اجرای اندیشه هایش نیروی دریایی بزرگی برای آمریکا ایجاد کرد و بر یک دسته (یک فلوتیلا) از کشتی های این نیرو نام ناوگان بزرگ سپید گذارد و به دور جهان فرستاد. وی ژاپن و روسیه را آشتی داد تا جنگ طرفین ادامه نیابد و ژاپن ابرقدرت نشود. تئودور عقیده داشت که آمریکا از ناحیه شرق خود (روسیه، چین و ژاپن) آسیب پذیرتر از ناحیه غرب (اروپا) است. او بود که وودرو ویلسون رئیس جمهوری پس از خود را تشویق به ورود به جنگ جهانی اول کرد تا آمریکا وارد باشگاه قدرت ها شود. فرانکلین دی روزولت رئیس جمهوری آمریکا در دوران جنگ جهانی دوم از بستگان نزدیک تئودور بود که این فدراسیون را به موقع و حساب شده وارد این جنگ کرد و ابرقدرت شد.
    تیتر دیگر صفحه اول آن روزِ روزنامه «نورفِک لِجِر دیسپَچ»، اخطار فیلد مارشال فوش است. فوش در آن روز به نشست فاتحان جنگ پیشنهاد کرده بود که مناطق آلمانی کناره چپ رود راین برای مدتی نامحدود در اشغال نظامی فرانسه باشند تا آلمان بار دیگر به اندیشه تعرّض به بلژیک و فرانسه و ... برنیاید که شرکت کنندگان در نشست، در پیشنهاد فوش، کلمه «نامحدود» را نخست به 15 سال و سپس با شنیدن هشدار او به 20 سال تغییر دادند. مرور زمان نشان داد که چند ماه پس از انقضای این دوره 20 ساله، پانزرهای آلمان (لشکرهای زرهی) ارتش فرانسه را درهم کوبیدند و این کشور، بلژیک، لوکزامبورگ و هلند را برق آسا متصرف شدند و ....
    روزنامه های عصر آنلاین ها «نیم صفحه» دیگری که معمولا مصوّر است دایر کرده اند تحت عنوان «اخبار تاریخساز» و یا «آغازی نو در تاریخ با این خبر»، «سرفصلی نو در تاریخ» و ....
    



    برای مثال: یک روزنامه اروپایی در اکتبر 2015 در این نیم صفحه خود عکس های بالا از دیدار غافلگیرانه بشار اسد رئیس جمهوری سوریه با ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه در کاخ کرملین (مسکو) را درج کرده و نوشته بود: «تاریخ» با این دیدار و ورود نظامی روسیه به خاورمیانه ورق خورد و جهان امروز، دیگر جهان دیروز ـ جهانی که در دسامبر 1991 با فروپاشی اتحاد شوروی آغاز شده بود نیست و نخواهد بود. روسیه به صحنه جهان ـ آن هم با بمب و موشک بازگشته و رفتنی نخواهد بود.
    



    این روزنامه در پایین مطلب خود این عکس را چاپ کرده و نوشته بود: آن دوران که جورج بوش این چنین با پوتین قدم می زد و بر پشت او دست می گذاشت، با ورود دوباره روسیه به مدیترانه و استقرار در يک بندرگاه سوريه به پایان رسید. بوش نمی دانست که پوتین یک سرهنگ اطلاعات و امنیت و اهل تحلیل و استفاده از فرصت ها برای اجرای نقشه ها است و تا رسیدن فرصت، ساکت خواهد بود و انتظار خواهد کشید، یک نظامی نیست که با رسیدن به قدرت و حتی بدون مقدمه دست به اقدام بزند که پیروزی و شکست در آن قابل پیش بینی نیست (ریسک است).
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
سالروز قتل اينديرا گاندي - ترور دو نخست وزير به يك صورت در دو «31 اكتبر»
«31 اكتبر» شاهد ترور دو نخست وزير به يك شكل توسط نظاميان محافظ بوده است: استيفن تيژا نخست وزير مجارستان در سال 1918 و بانو اينديراگاندي نخست وزير هند در سال 1984.
     بانو گاندي دختر نهرو چهار بار نخست وزير هند بود. وي به دست دو تَن از افراد گارد محافظ خود كه از ناسيوناليست هاي سيك (پنجابي) بودند هدف گلوله قرار گرفت و كشته شد. شوهر اينديرا، فيروز گاندي، از پارسيان هند بود. در پي انتشار خبر قتل بانو گاندي هواداران او در دهلي نو و چند شهر ديگر برضد تجزيه طلبي سيك ها دست به تظاهرات زدند و ضمن اين تظاهرات توأم با شورش، شماری نسبتا زیاد از پيروان فرقه سيك به دست تظاهركنندگان كشته شدند.
اينديرا

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فرانسه در «دوره وحشت» ـ بلعيدن فرزندان انقلاب ـ گردن زدن 21 میانه رو با گیوتین در یک روز
Robespierre
21 روز پس از اعلام «حالت فوق العاده» در فرانسه و ايجاد دولتي به همين نام و 15 روز بعد از اعدام «ماري آنتوانت» زن پادشاه سابق، 31 اكتبر سال 1793 ميلادي در فرانسه دوره اصطلاحا «بلعيدن فرزندان انقلاب» با اعدام 21 ژيروندن (ميانه رو) از جمله ژاك بريسو آغاز شد. اين عده به جرم تجديد نظر طلبي و دور شدن از اصول و هدف هاي انقلاب در ملاء عام با گيوتين گردن زده شدند.
     اين اعدام هايِ گروهي دو ماه پس از قدرت يافتن انقلابيون راديكال به رهبري روبسپير انجام شد.
    20 روز پس از روي كار آمدن روبسپير، مجلس انقلاب قانون «دستگيري و محاكمه كساني را كه به آنان سوء ظن مي رفت» تصويب كرده بود و دست راديكال ها را براي محاكمه مخالفان و هركس كه به او بدگمان مي شدند باز گذارده بود. اين زمان در تاريخ فرانسه «دوره وحشت» عنوان گرفته است.
     روبسپير و همفكرانش در آن زمان، كار دستگيري افراد مورد سوء ظن را با بازداشت انقلابيون ميانه رو آغاز كرده بودند. حال آن که انقلاب فرانسه عمدتا توسط همين ميانه روها آغاز شده بود. سالها بعد، نمايندگان مجلس انقلاب فرانسه گفتند كه هدفشان از تصويب قانون سال 1793 تنها در حبس و حصر نگهداشتن مخالفانِ مورد سوء ظن بود تا فعاليت هايشان بي اثر و خنثي شود، نه اعدام آنان.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که انقلاب استقلال الجزاير وارد مرحله خشونت شد و گسترش یافت
تاريخنگاران 31 اكتبر سال 1954 را آغاز دور اصلي انقلاب الجزايري ها براي كسب استقلال خود از استعمار فرانسه ذكر كرده اند. در اين روز بود كه ملي گرايان الجزايري تظاهرات خشونت آميز خود را دو روز پس از سركوب شدن تظاهرات آرام، برگزار كردند و گسترش دادند و نظاميان فرانسوي را غافلگير ساختند.
     اين انقلابِ توام با خشونت تا اواخر ژوئن سال 1962 كه دوگل رهبر وقت فرانسه با برگزاري رفراندم استقلال موافقت كرد ادامه داشت و سوم جولاي 1962 دوگل با توجه به نتايج رفراندم، فرمان استقلال الجزاير را كه 132 سال مستعمره فرانسه بود ابلاغ كرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
انتقال جسد استالين و پيش بيني ديگران - اين انتقال حتي يک راي مخالف نداشت!
31 اکتبر 1961 و کمتر از يک روز پس از اينکه کنگره حزب کمونيست شوروي به خواست خروشچف به اتفاق آراء! تصويب کرد که جسد موميايي شده استالين از آرامگاه لنين در ميدان سرخ مسکو به جاي ديگري انتقال يابد و دفن شود تا مردم به رسم احترام ديدارش نشتابند، اين تصميم به اجراء درآمد و جسد در پاي ديوار کرملين در ميان گورهاي ديگران با یک سنگقبر معمولی مدفون شد. اتهام وارده به استالين در آن نشست حزب، نقض وصيتنامه لنين (رهبر انقلاب بلشويكي سال 1917 و بنيادگذار روسیهِ سوسياليستي) و بي اعتنايي نسبت به نظامات و نظرات او از جمله رد خشونت و ديکتاتوري بود.
     در جلسه 30 اکتبر، حتي يک مقام حزب کمونيست که استالين تا سال 1953 بر آن حزب رياست کرده بود به پيشنهاد انتقال جسد، راي مخالفت نداد!، ولي «اين اتفاق آراء!» در کشورهاي ديگر مورد تفسير و حتي انتقاد قرار گرفت. برخي گفتند که استالينِ گُرجستانی، روانشناسي روس ها را مي شناخت که مردمي متشکل از اختلاط نژادها هستند و در طول زمان به ويژه در دوران سلطه مغول ها (تاتارها) به ديکتاتوري و اطاعت از حاکم وقت خو گرفته اند که آن چنان (با خشونت) رفتار مي کرد و ... و پاره اي هم با تحليل «اين اتفاق آراء» پيش بيني برچيده شدن حزب کمونيست را با چنين اعضاي وفاداري! در آينده کرده بودند، ولي باور نمي کردند که اتحاد شوروي هم فروپاشي کند، و تنها پيش بيني کرده بودند که برجاي حزب کمونيست، يک حزب متمايل به ناسيوناليسم بنشيند و از دل آن يک تزار برون آيد، روسيه تزاری زنده شود و ....
زماني که جسد موميايي شده استالين در آرامگاه لنين و در کنار او بود ـ لنين هر وقت که فرصتي به دست مي آورد حتي در باغچه کرملين از دادن اندرز به استالين خودداري نمي کرد. وي در وصيتنامه خود نوشته است که اگر استالين که يک گرجي بود دبيراول حزب شود دست به خشونت خواهد زد.

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
باگ گذاري اطاق خواب الينور Eleanor همسر روزولت رئيس جمهور متوفاي آمريکا
Eleanor Roosevelt
31 اکتبر 1965، شايعه «باگ گذاري» اطاق خواب بانو «الينور» همسر روزولت با «دستگاه شنود» در پي انتشار گزارشهاي متعدد در اين زمينه، تاييد شد و يک مامور سابق اعتراف کرد که «طبق دستور!» اين کار را انجام مي داد.
    اين مامور پيشين گفت که دليل آن را نمي دانست و تنها مامور اجراي دستور بود و در طول سفر هم اطاق الينور Eleanor Roosevelt در هتل توسط او «باگ گذاري» مي شد!.
    بانو روزولت که 11 اکتبر 1884 در نيويورک به دنيا آمده بود 12 سال بانوي اول آمريکا بود. وي در عين حال يک فعال سياسي و از هواداران تامين حقوق بشر بود. الينور که در هفتم نوامبر 1962 درگذشت از مبارزان اوليه تامين حقوق مدني سياهان آمريکا بشمار مي رود. وي که نماينده آمريکا در جريان تاسيس سازمان ملل بود تلاش فراوان براي به تصويب رسيدن اعلاميه جهاني حقوق بشر کرد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اعتراض زيوگانف به اوضاع روسيه ـ اگر فساد اداري و سوء استفاده ها ازميان نرود، آنگاه يک انقلاب سرخ ديگر
Gennady Zyuganov

اخطار 29 اکتبر سال 2005 «گنادي زيوگانوف Gennady Zyuganov» دبير اول حزب كمونيست روسيه (متولد 26 ژوئن 1944) به دولت پوتين با دقتي خاص مورد تفسير بسياري از رسانه هاي جهان قرار گرفته بود. زيوگانوف ـ از سال 1993 عضو دومای روسیه، كه براي بيان اخطار خود، كنگره يازدهم اين حزب را به طور فوق العاده تشكيل داده بود در اين كنگره گفته بود: اگر وضعيت «اقتصادي ـ اجتماعي»، فساد اداري و طبقاتي شدن روسيه به همين صورت ادامه يابد، بوروكراسي اصلاح نشود، به خواست هاي ضروري مردم توجه نشود، منافع روسيه و روس ها در اولويت قرار نگيرد و ... بايد رژيم تغيير يابد و اين تغيير، حتي الامكان نبايد با خشونت صورت گيرد، بايد نخست راههاي مسالمت آميز را تجربه كرد و يك انقلاب سرخ ديگر، تنها درصورت به نتيجه نرسيدن همه كوششهاي مسالمت آميز بايد مَدِ نظر قرار گيرد. دولت بايد مسير كار و روال خود را تغيير دهد. ادامه روش جاري بارديگر روسيه را دارد جامعه اي طبقاتي و به حالت نخست (پيش از انقلاب 1917) باز مي گرداند كه در آن زمان تنها گروهي مشخص از منافع كشور برخوردار بودند. تامين اجتماعي بايد تضمين شود، بوروكراسي (كاغذ بازي) و فساد اداري از ميان برود، منابع طبيعي و كارخانه هاي بزرگ ملي باشند و ....
    
اخطار حضوري در کرملين

زيوگانوف در اين نطق گفته بود كه دولت هاي پس از فروپاشي شوروي که اين فروپاشي هم قانوني نبوده است، تحت تلقين کارشناسان وارداتي از غرب، عوامل آمريکا و بورژواهاي داخلي روسيه، برنامه هاي زيان آوري را دنبال کرده اند، بيخ گوش کرملين ارزهاي نفتي روسيه دارند از كشور خارج مي شوند، تقلب، ريا و جرايم و ناهنجاري ها جوامع کاپيتاليستي كه 74 سال به روسيه راه نداشتند دارند وارد مي شوند، به نظر مي رسد که درکرملين كسي به منافع روسيه و آينده آن توجه كافي ندارد و ....
     وي همچنين گفته بود: در اينجا اخطار مي كنم كه اگر انقلاب سرخ ديگري رخ دهد بورژواهاي تازه (نوكيسه ها و ميلياردرهاي يکشبه!) كه از بد اوضاع، باکمک خارجي و از جيب ملت پولي به دست آورده و بر خر مُراد سوار شده اند سرنوشت وخيمي خواهند داشت.
    وي گفته بود که در ملاقات با پوتين نسخه اي از انتقادهاي خودرا به او خواهد داد.
    زيوگانوف متولد 26 ژوئن 1994 از 22 سالگي وارد حزب کمونيست شوروي شده بود. در آن زمان وي دانشجوي دانشگاه تربيت معلم بود. حزب او که حزب کمونيست روسيه فدراتيو عنوان دارد يکي از دو حزب کمونيست روسيه پس از فروپاشي شوروي است. حزب زيوگانوف فرضيه تعديل شده اي را دنبال مي کند و حزب ديگر همان فرضيه هاي مارکسيسم ـ لنينيسم را. وي در دور اول انتخابات رياست جمهوري روسيه در سال 1996 سي و دو درصد آراء را به دست آورده بود و يلتسين 35 در صد، ولي در انتخابات 4 مارس 2012 تنها 17 درصد آراء را. زيوگانوف عضو مجلس روسيه و از اعضاي شوراي اروپا است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يك نظریه تازه براي حل مسائل مرزها و جدایی انسانها ـ امپراتوري هاي پيشين تنها به لحاظ سياسي تجزيه شده اند نه فرهنگي، تباری و رسوم
Viktor M. Orban

«ويكتور اربان Viktor Orban» رهبر حزب Fidesz و نخست وزير پاپوليست مجارستان 29 اکتبر 2005 ضمن اعلام یک نظریه در قلمرو جامعه شناسی ـ انسان شناسی گفت که فرهنگ و تبار مشترک، مرز و تقسیمات جغرافیایی که سیاست های دولت های برتر در هر دوره و فاتحان جنگ ها ترسیم کرده اند نمی شناسد و پيش بيني كرد كه اين نظريه جهانگير شود زيرا پاسخگوي بسياري از مشكلات مرزي، مليّتي و فرهنگي جهان امروز است.
     وي (متولد 31 ماه می 1963) گفته است: از آنجا كه مجارستان به دليل همبستگي با اتريش در جريان جنگ جهاني اول، و متحد بودن با آلمان در جنگ جهاني دوم، پس از اين دو جنگ و شکست اتریش و آلمان بسياري از مناطق خودرا به يوگوسلاوي [يوگوسلاوي پیش از تجزیه شدن]، چك، اسلواكي و روماني باخته است، ساكنان اين مناطق نمی توانند قلبا مرزهای ترسیم شده تازه [اصطلاحا تحمیل شده و به تصویب سازمان هایِ ـ فاتحان ساخته ـ بین المللی رسیده را] مرز طبیعی و عامل جدایی از زادگاه و گورگاه اجداد بدانند و خواهان رفت و آمد آزاد به مجارستان هستند. تصوّر و منطق آنان درست است. اجداد و نیاکان آنان، هم این سرزمین ها را آباد کرده اند و هم آنان را به این دنیا آورده اند. سوا از کشورهای مشابه، دولت مجارستان باید بدون خواستن تعهدي از ساکنان «مناطق جداکرده شده»، نوعی تابعيت مضاعف [تابعیت بدون تعهد، و اختیاری] در مورد آنان را بپذيرد و به آنان نوعی کارت شناسایی معادل گذرنامه بدهد (همان کاری را که اسپانیا کرده است ـ کارت عبوری میان کانادا و ایالات متحده)، بدون اينكه ادعا كند اتباع مجارستان هستند و نظري به تماميّت و حاكميّت همسايگان داشته باشد.
     اُربان افزوده است كه دشواري هاي جهان امروز عمدتا برخاسته از همين مسائل تباری و فرهنگي ناشی از مرزهای دست ـ ساخت فاتحان و توانمندان هر دوره است كه به اين گونه (طبق نظریه او) مي توان آنها را حل كرد. اگر اين مسائل از اين طرُق حل نشوند، روزگاري در يكي از اين كشورها يك ناپلئون ظهور خواهد كرد و با توسل به زور مرزهای دست ـ ساخت را از ميان برخواهد داشت. امپراتوري هاي پيشين از جمله ایران، روم، روسیه تزاری و ... که صدها و برخي هزاران سال باقي بودند تنها به اراده و خواست قدرت ها، با جنگ و يا درگيري هاي داخلي، بي وطني ها و ندانمکاري ها به قطعات متعدد تقسيم و کوچکتر شده اند ولي فرهنگ و رسوم و دی. اِن. اِ (تبار) ساکنان مناطق جداشده همان است که بود. براي مثال؛ امپراتوري ايرانيان. مردمِ قطعات منفصله اين امپراتوري فرهنگ مشترک و عادات و رسوم نیاکان خود را حفظ کرده اند و از اين لحاظ ميان يک تبعه ايران امروز و يک تبعه افغانستان، تاجيکستان، کُرد عراقی و ساکنان غرب رود سند، قفقاز جنوبی و ... تفاوتي مشاهده نمي شود و همچنين در قلمرو امپراتوري سابق روسيه (روسیه تزاری) و .... اين مردم مي خواهند که آزادانه با خود رفت و آمد داشته باشند و از ديدار با هم و تماشای آثار تمدن نیاکان مشترک و بهره بردن از زحمات آنان لذّت ببرند. فرهنگ و رسوم يک ميراث نياکان است و با قراردادهای دولتی و مرزهای ترسیمی با خط کش از دست دادني نيست.
    ویکتور اُربان متولد 31 ماه می 1963 از سال 1998 تا 2002 و از 2010 تا کنون نخست وزیر مجارستان بوده و از سران مؤثر در اتحادیه اروپا است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
فلسفه مجازات در برابر علامت سئوال ـ نامزد جايزه صلح نوبل اعدام شد!
stanley williams

سي و يکم اکتبر 2005 يك دادگاه آمريكا در كاليفرنيا پس از رد درخواست فرجام ستانلي ويليامز stanley williams از سوي ديوان عالي اين كشور 13 دسامبر 2005 را روز اعدام وي تعيين كرد و اعلام شد که جز فرماندار كاليفرنيا، مقام ديگري نمي تواند ستانلي را از اعدام نجات دهد. فرماندار وقت کاليفرنيا (که یک مهاجر اتريشي و بازیگر فیلم سینمایی بود) با تخفيف مجازات موافقت نکرد و استانلي در روز تعيين شده ـ 13 دسامبر 2005 ـ اعدام شد.
     ستانلي اواخر دهه 1970 و تا سال 1981 رئيس يك باند گانگستر در لس آنجلس بود و باند او در آخرين سال فعاليت، چهار تَن را در لس آنجلس كشته بود كه در جريان هر چهار قتل شخص ستانلي هم حضور داشت. وي بعدا دستگير شد و به زندان افتاد. ستانلي در طول 24 سال زندان بودن، دست به مطالعه زد و به مردي ديگر تبديل شد و براي اصلاح مردم 51 كتاب نوشت از جمله چند كتاب كودكان. در اين مدت شبكه هاي تلويزيوني نيز به پخش منظم مصاحبه هاي خود با ستانلي پرداختند كه در آنها اندرزهاي جالب مي داد.
    بر پايه خاطرات ستانلي، چند فيلم سينمايي پرفروش ساخته شده است. همين فعاليت ها، وي را به صورت يك مُصلح اجتماعي درآورده و چند انجمن هوادار بخشودگي، وي را نامزد جايزه نوبل كردند و به تعقيب كار خود ادامه مي دادند كه ديوان عالي آمريكا حاضر نشد تلاشهاي ندامتگرايانه ستانلي را مورد توجه قرار دهد و حكمي را كه دو دهه پيش صادر شده بود نقض كند و در نتيجه قاضي صادر كننده حكم، روز 13 دسامبر را براي اجراي حكم تعيين و به زندان ابلاغ كرد. اقدام ديوان عالي امريكا، عدم اغماض فرماندار و اجراي حُکم ربع قرن پس از وقوع جرم، مورد انتقاد قرار گرفته و اين انتقادها که فلسفه مجازات را زير سئوال برده است همچنان ادامه دارد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که پوتين خواستار تغيير نظام پولي جهاني شد، ولي ...
ولادیمیر پوتين رئيس جمهوري روسيه فدراتيو [و در آن زمان رئيس دولت] 30 اکتبر 2008 در نشست نخست وزیران کشورهای عضو سازمان شانگهای (SCO) در شهر آستانه (پایتخت کزاخستان) درباره بحران مالي جهان گفت: "بحران اقتصادي سال جاري (سال 2008)؛ ضعف مونوپوليسم مالي را ثابت كرده است. روسيه تصميم قاطع دارد كه به اين وضعيت پايان دهد. براي برقراري تعادل، جهان نياز به چند قطبي شدن اين امور دارد و من پيشنهاد مي كنم كه سيستم تازه اي جاي ساختار جاري (دلار ـ پول جهاني) را بگيرد تا اقتصاد جهان وارد دوران ثبات و پيشرفت شود و نگراني هايي كه هر چند وقت يكبار دنيا را فرا مي گيرد از ميان ما رخت بربندد.".
    مرور زمان نشان داد که به رغم تشکيل چند نشست اقتصادي سران و از جمله نشست سران کشورهاي 20 گانه، تغييري که پوتين لزوم آن را در امور مالي جهان يادآور شده بود هنوز به آن صورت تحقق نيافته است. ولی اظهارات پوتین، از زبان چند رئیس دولت دیگر شنیده شده است و تلاش های محدودی هم در آن زمینه مشاهده شده است..
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در اکتبر2015 و اکتبر 2023 دو محافظه کار رئیس مجلس نمایندگان آمریکا شدندـ اشاره ای به تفکر «تی پارتی»
29 اکتبر 2015 مجلس نمایندگان آمریکا «پال دیویس ریان Paul D. Ryan» نماینده 45 سالهِ استِیت ویسکانسین را به ریاست خود برگزید. وی که یک کاتولیک مذهب است در انتخابات دور پیشین از آنِ ریاست جمهوری آمریکا، نامزد احراز معاونت این مقام از حزب جمهوریخواه بود. «ریان» آلمانی ـ ایرلندی تبار از اعضای جناح «تی پارتی» است. هواداران این جناج که حدود ده درصد آمریکاییان را شامل می شوند خواهان آزادی فردی کامل، صرفه جویی در هزینه های دولتی، پاسداری از فرهنگ غربی (اروپایی)، قطع کامل فساد دولتی و سوء استفاده ها، کاهش اختیارات دولت مرکزی و دادن این اختیارات به استیت های 50 گانه، کاهش مالیات های طبقات پایین و متوسط و نیز کاهش کمک های دولتی هستند که اتباع را تنبل و بی ابتکار می کند و بنابراین از مخلوطی از تفکر لیبرتاریان، پاپیولیسم و کنسرواتیسم پیروی می کنند. آنان در عین حال عمیقا ناسیونالیست و خواهان بازگشت سنت های قدیم به آمریکاییان هستند و مهاجرت به صورت انبوه را که ممکن است باعث برخوردهای فرهنگی و تخریب خوی و خلق آمریکاییان شود حمایت نمی کنند.
Paul Ryan


    جناح «تی پارتی» در مخالفت با برخی از سیاست های بارَک حسین اوباما، از سال 2009 و تقریبا همزمان با آغاز کار او ایجاد شده و نام خودرا از معترضین دسامبر 1773 علیه تصمیمات مالیاتی دولت لندن گرفته است که برای نشان دادن اعتراض خود به اجحافات و اِعمال انحصارات لندن، محموله چای کشتی های انگلیسی را در لنگرگاه بوستون به دریا ریختند.
    «ریان» که یک اقتصاددان است از 1999 نماینده ویسکانسین در کنگره آمریکا بود. او قبلا رئیس کمیسیون بودجه و دارایی مجلس بود.
    وی که شهرت محافظه کار بودن دارد (و به نظر می رسد که اخیرا از سیاست کنار کشیده است) در جریان مذاکرات وین میان ایران و شش قدرت، با سازش مخالفت کرده بود و «اوباما» که زمامداری او 14 ماه و 20 روز دیگر پایان یافت ظاهرا در پاسخ ریان گفته بود که اقتصاد ایران تا سال 2022 (7 سال دیگر) به حالت عادی بازنخواهد گشت که تیتر روزنامه ها شده بود. کپی یکی از این تیترها در زیر آمده است:
    



    
    25 اکتبر 2023 نیز همه 220 نماینده عضو مجلس آمریکا (هاوس) مایک جانسون یک محافظه کار 51 ساله را به ریاست این مجلس (و سومین مقام پس از رئیس جمهوری و معاونش) برگزیدند (معاون رئیس جمهوری آمریکا در عین حال رئیس سنای این فدراسیون است. اگر رئیس جمهوری و معاونش برکنار و یا فوت شوند، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا رئیس جمهوری می شود). پیش از انتخاب جانسون و در طول سه هفته، چهار بار رای گیری شده بود و مجلس بدون رئیس مانده بود. جانسون که از 2017 عضو مجلس نمایندگان آمریکاست از هواداران ترامپ خوانده می شود و یکی از مدافعان او در جریان محاکمه پارلمانی اش بود. جانسون نماینده استیت لوئیزیانا و متولد سی ام ژانویه 1972 یک حقوقدان است و از مخالفان دادن کمک مالی به اوکراین. در آمریکا بسیاری هستند که باور دارند که در عملیات نظامی اوکراین، روسیه شکست نخواهد خورد، حتی اگر همه اعضای ناتو و نظامیانشان مستقیما وارد جنگ شوند. لوئیزیانای آمریکا تا اواسط زمامداری ناپلئون، وابسته به دولت فرانسه بود که به دولت واشینگتن فروخته شد. نام پادشاه فرانسه (لوئی چهاردهم) بر منطقه لوئیزیانای آمریکا گذاشته شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مایک جانسون، حقوقدان 51 ساله ـ زمانی از مدافعان ترامپ پنجاه و ششمین رئیس مجلس آمریکا شد و مقام سوم این فدراسیون
مایک جانسون

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سه رویداد خونین هواپیمایی در سه 31 اکتبر با 524 کشته
«تاریخ» در 31 اکتبر سه حادثه هواپیمایی مرگبار را ثبت کرده است:
    ـ 31 اکتبر 1999 یک هواپیمابر مصری از نوع بوئینگ 300-767 که از لس آنجلس و از طریق فرودگاه جان اف کندیِ نیویورک عازم قاهره بود، پس از پرواز از این فرودگاه و دور شدن حدود 50 کیلومتر از ساحل آمریکا در اقیانوس اطلس سقوط کرد و 224 سرنشین آن کشته شدند. درباره علت سقوط این هواپیما گزارش های مختلف انتشار یافته و واقعیت آن روشن نشده است.
    ـ 31 اکتبر 2000 یک هواپیمای سنگاپوری از نوع بوئینگ 412-747 که از سنگاپور، از طریق تایپه عازم لس آنجلس بود درجریان بلند شدن از فرودگاه تایپه (پایتخت تایوان)، به ماشین آلات و ابزار ساختمان سازی حاشیه فرودگاه برخورد کرد و 81 تَن از 179 سرنشین آن کشته شدند. گفته شده است که علت حادقه، وقوع توفان بود.
    ـ 31 اکتبر 2015 یک هواپیمای اِرباس 321 وابسته به یک شرکت هواپیمایی روسیه که از شرم الشیخ (مصر) عازم سن پترزبورگ بود، در آسمان صحرای سینا بر اثر انفجار ـ گفته شده است؛ انفجار بمب، سرنگون شد و همه 224 سرنشین آن کشته شدند. 219 تَن از سرنشیان هواپیما روس، 4 تَن اوکراینی و یک نفر بلاروسی بودند. مسافران هواپیما توریست (گردشگر) بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
زمانی که قدرت های وقت این چنین بي رحمانه و غيرِ انساني چینیان و هندیان را که اینک قدرت جهانی شده اند اعدام می کردند
دو کشور پُرجمعیت و میلیاردی قاره آسیا دارند قدرت می شوند ـ همان دو کشوری که تا نیمه قرن بیستم زیر چکمه قدرت های وقت لگدمال می شدند. در مورد چین، اگر فساد مالی و احساس پولپرستی روزافزون معامله گران آن امکان دهند. سیاست های ضد سوسیالیستی آمریکا و انتقال کارخانه ها، کارگاهها و سرمایه از آن کشور به چین و خرید محصولات و تولیدات اینها با دادن دلار کاغذی، این کشور را در مسیر قدرت شدن قرار داد. درگذشت مائو تسه دونگ این فرصت را به دولت واشنگتن داده بود. دولت کنونی پکن چون خواست که راه خود را کمی تغییر دهد، با تغییر ناگهانی سیاست دفاعی ژاپن ـ به اشاره پنهانی واشنگتن ـ رو به رو شد. با این تغییر، ارتش ژاپن ـ ژاپن متحد آمریکا و دارای پیمان امنیت مشترک با آن، به جای «دفاع از خود= سِلف دیفنِس» از این پس می تواند نیروی نظامی به هر نقطه از جهان که بخواهد بفرستد و این تغییر، «قانون» شده است. ژاپن بود که در دوران قدرت، چند بار به چین تعرّض کرد و قتل عام چینیان در چند شهر ازجمله 300 هزار تَن در شهر نانجینگ در 1937. ولی ژاپن هم زیر دندان موشک های اتمی کره شمالیِ تحت حمایت روسیه و چین قرار دارد. راه هندیان به سوی قدرت شدن چیزی دیگر است و آن صادرات دکتر، مهندس، روزنامه نگار، اقتصادان دان و ... به غرب. اینک در آمریکا موسسه مالی وجود ندارد که یک هندی در هیأت مدیره آن نباشد و رسانه ای نیست که نویسنده و مفسِّر هندی نداشته باشد و در غرب یک فرودگاه بدون بازرس هندی دیده نمی شود و همه این هندیان وفادار به فرهنگ ملّی خود. نگاهی از چشم دوربین به دو مورد اعدام چینیان و هندیان به دست قدرت های سلطه گر داریم، در زیر:
    
    
زماني که قدرت هاي وقت اين گونه چينيان را به دست چينيان گردن مي زدند

    
    7 جولاي 1900، سيصد هزار چيني ميهندوست كه عنوان «مُشت زنان ـ منظور؛ افراد بدون تفنگ» بر خود نهاده بودند در شهر پكن دست به محاصره سفارتخانه هاي قدرت هاي وقت و مساکن و کارگاههاي خارجيان زدند و بسياري را به گروگان گرفتند. اين كار چند هفته پيش از آن، از شهرTienstin آغاز شده بود. چينيان از اين كه ميهن آنان همچون گوشت قرباني ميان قدرت هاي وقت قسمت مي شد و از حاكميّت ملّي تنها نامي باقي مانده بود خشمگين شده بودند و تحمل آنان از آن وضعيت پايان يافته بود. قدرت هاي بزرگ وقت ـ انگلستان، روسيه، فرانسه، آلمان، ژاپن و آمريكا براي سركوب مُشت زنان نيروي نظامي به چين فرستادند. اين نيروها به قلع و قمع وطندوستان چيني (مُشتزنان) اقدام کردند، و بسياري از آنان را پس از دستگير کردن گردن زدند (عکس زیر) و ....
    



    
... و استعمارگران انگليسي هنديان را به این طریق به دهانه توپ بستند ـ اعدام با گلوله توپ Cannonex

    
    در پي شکست دور سوم قيام مسلحانه هنديان بر ضد استعمار دولت لندن در ژوئن 1858 انگليسي ها، دستگيرشدگان را بر دهانه لوله هاي توپ قرار دادند و آنگاه گلوله ها را شليک کردند که اعدامي ها قطعه ـ قطعه و قطعات بدن آنها به اطراف پراکنده شدند. ظاهرا هدف از اين طرز اعدام وحشيانه، ترساندن هنديان و گرفتن زهر چشم بود. اين قيام با نافرماني نظاميان محلي موسوم به سپوي ها (سپاهيان ـ ريشه آن واژه فارسي «سپاه ـ سپه» است Sepoy) آغاز شده بود.
    قيام سوم هنديان از دهم ماه مي سال 1857 (چند ماه پس از تعرّض انگليسي ها به بوشهر و خوزستان و وادار کردن دولت تهران به قبول تجزيه هرات و مناطق تاجيک نشين از ايران) آغاز و تا 20 ژوئن 1858 ادامه يافته بود (13 ماه و ده روز). هنديان قبلا دو قيام مسلحانه گسترده و طولاني ضد انگليسي کرده بودند.
     پس از آن که انگليسي ها بر شبه قاره هند مسلط شدند (بعد از نيمه قرن نوزدهم)، هرگاه که با قيام مسلحانه هنديان رو به رو مي شدند آنان را پس از سرکوب و دستگيري به دهانه لوله توپ مي بستند و اعدام مي کردند تا باعث ترس ديگران شود و اصطلاح به «دهانه توپ بستن» از همان زمان رايج شده است که ظالمانه ترين نوع اعدام شناخته شده است و تصويري از به دهانه لوله توپ بسته شدن هنديان پس از شکست ژوئن 1858 در زير درج شده است. در اين زمان از اختراع دوربين عکاسي چند دهه گذشته بود و ثبت سند تاريخ با دوربين امکان پذير.
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 31 اكتبر
  • 1863:   در این روز نبرد دیگری میان مائوری ها ـ بومیان نیوزیلند و مهاجران انگلیسی آغاز شد. مائوری ها از 1845 بر سر تصاحب اراضی شان با مهاجران که از سوی نظامیان انگلیسی حمایت می شدند درگیر نبرد بودند. 16 مورد از این نبردها که تا سال 1872 ادامه داشت در تاریخ زیر عنوان Maori Wars به تفصیل آمده است.
        
  • 1887:   Chiang Kai-shek چیانگ کای شِک در این روز در شهر شیکو (شمال شرقی چین) به دنیا آمد و در 88 سالگی در پنجم اپریل 1975 در تایپه درگذشت. وی از 1928 تا 1949 به ترتیب؛ فرمانده ارتش، نخست وزیر و رئیس جمهوری چین به پایتختی شهر پکن بود و از این تاریخ پس از عقب نشینی به تایوان (از 1949 تا 1975) عنوان رئیس جمهوری چین را برای خود حفظ کرده بود.
        
  • 1900:   در این روز از اکتبر 1900 كل جمعيت فدراسيون آمريکا 76 ميليون و 295 هزار و 220 تن اعلام شد كه در طول قرن 20 چهار برابر شد و در سال 2006 از مرز 300 ميليون گذشت، در سال 2012 رقم 313 ميليون را پشت سر گذارد، در سال 2018 سيصد و سي ميليون شد و در آخرین روز اکتبر 2022 از رقم 333 میلیون و 261 هزار گذشت (این ارقام مربوط به ساکنان قانونی فدراسیون آمریکا است. طبق گفته ها، بیش از 5 میلیون تن نیز به طور غیرقانونی در آمریکا زندگی می کنند.). چین و هند دو کشور پرجمعیت جهان، هرکدام بیش از یک میلیارد و 400 میلیون جمعیت دارند، اندونزی با بیش از 280 میلیون؛ چهارم، پاکستان با 244 میلیون؛ پنجم و برزیل با 218 میلیون؛ هفتم. روسیه تزاری (بعدا به نام؛ جماهیریه شوروی) پس از فروپاشی، مقام سوم خودرا که قبلا داشت از دست داد.
        درهمین روز(31 اکتبر) در سال 2011 اعلام شد که در آن روز، جمعیت جهان به 7 میلیارد تَن رسیده بود (سه میلیارد بیش از ظرفیت کره زمین ـ نتیجه بررسی و برآوردِ اعلام شده در دهه 1960).
        
  • 1908:   در پي انتشار مصاحبه ويلهلم دوم قيصر آلمان با ديلي تلگراف چاپ لندن كه متن آن 28 اكتبر اين سال انتشار يافته بود، بر دامنه خصومت آلمان و انگلستان افزوده شد؛ زيرا كه قيصر صريحا گفته بود كه آلماني هاي طبقه متوسط و پايين از انگلستان (منظور؛ دولت لندن) منتفرند. بايد دانست كه خاندان سلطنتي انگلستان، آلماني تبار هستند و مادر ويلهلم از همين خانواده بود. انگليسي ها هم از نسل مهاجران آلماني از دو ايالت آلمان هستند و به همين دليل؛ انگلوساکسون خوانده مي شوند. زبان انگليسي نيز از فاميل زبانهاي گِرمانيک (ژرمن) است.
        
        
  • 1931:  


    جُرنالیست بنام آمریکایی ـ Dan Rather بدنیا آمد که در 31 اکتبر 2023 نود و دو ساله شده است. وی از 1950 (19 سالگی) وارد پیشه جُرنالیسم شده و 73 سال در این حرفه بوده است. دَن عمدتا جرنالیستِ اینوِستیگِیتیو تلویزیونی بوده است. او با پوشش رویدادهایی همچون ترور جان اف کندی، دیدار نیکسون از چین در پی دیدار بسیار محرمانه کیسینجر و هدف از برقراری روابط، قضیه واتِر گِیت، راز لشکرکشی به افغانستان و عراق شهرت بیشتری یافت. وی تمایل محافظه کارانه دارد. دَن علاوه بر تهیه هزاران فیچر تلویزیونی و نوشتنِ ابراز نظر پیرامون رویدادهای روز، 9 کتاب نیز تألیف کرده است.
        
  • 1945:   جيره بندي كفش در آمريكا که به سبب جنگ جهاني دوم برقرار شده بود پايان يافت.
        
  • 1964:   در پي انتقاد شديد آيت الله خميني، حسنعلي منصور نخست وزير وقت در اين روز در جلسهِ مجلس از برخوردارشدن نظاميان امريكايي از پاره اي مصونيّت هاي قضايي در ايران (کاپيتولاسيونcapitulation) دفاع كرد.
        
  • 1971:   مبادلات بازرگاني ميان ايران و جمهوري خلق چين آزاد شد.
        
        
  • 1982:   سوسياليست هاي اسپانيا پس از 45 سال در انتخابات اين كشور برنده شدند و رهبر جوان آنان ـ گونزالس، نخست وزير اسپانيا شد.
        
        
  • 2003:   «مركز امانتداري عمومي Public Integrity » كه يك سازمان داوطلب براي پاييدن دولت آمريكاست سي ام اکتبر 2003 نشاني وبسايت اين مركز را كه بررس هاي آن محققان و روزنامه نگاران داوطلب هستند به اين شرح اعلام داشت:
        www.publicintegrity.org
        «چارلز لويس» رئيس اين مرکز اعلام شده بود.

        
  • 2003:   دولت فرانسه براي تعمير كاخ تاريخي وِرساي 158 ميليون دلار هزينه اختصاص داد. لويي چهاردهم وِرساي را كه در آن قراردادهاي پايان جنگ جهاني اول امضاء شد شاه نشين فرانسه كرده بود. انقلابيون فرانسه با تصرف همين کاخ وارد مرحلهِ به سوي پيروزي شدند.
        
        
  • 2015:   یک هواپیمای مسافربَر از نوع ایرباس 231-321 در آسمان شمال صحرای سینا (مصر) سرنگون شد و 224 تن کشته شدند.
        
  • 2017:   یک مرد 29 ساله متولد شهر تاشکند (ازبکستان) به نام سیف الله که رانندگی یک وانت را بدست داشت دقایقی پس از ساعت 2 بعد از ظهر این روز در منطقه مَنهتَنِ شهر نیویورک و در نزدیکی رود هودسون و در خیابانی به همین نام وارد پیاده و مسیر دوچرخه سوران شد و 8 تن (شش نفرشان توریست) را کشت و یازده نفر دیگر را مجروح کرد. پلیس به سوی او تیرزد، مجروح و دستگیر شد و مدارکی حاکی از عضویت و یا نزدیکی به داعش نزد او یافت شد. بررسی و تعقیب قضایی او تا اکتبر 2022 پایان نیافته و گویا قرار است، محاکمه در ژانویه 2023 (حدود سه ماه دیگر و پس از 5 سال!) انجام شود.
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    مراسم سالگرد درگذشت مخترع موتور دیزل در تهران ـ سخنران، یک افسر ارتش هیتلر بود ـ یک افسر ارتش هینلر هم از براه اندازان فروشگاه فردوسی
    مهندس دیزل
    نمایندگی کامیون های آلمانی «مان» در ایران و همه این کامیون ها از نوع دیزل هفتم مهرماه 1355 مراسم سالروز درگذشت «رودلف ديزلRudolph Diesel» مهندس آلماني و مخترع موتورهاي احتراقي ديزل را در دفتر کار خود در تهران برگزار کرده بود و خبرنگاران میزهای اقتصادی روزنامه ها را به آن دعوت. این نخستین بار بود که در چنین مراسمی شرکت می کردم ـ از یکم شهریور 1335 و پس از طی دوره آموزش روزنامه نگاری و 8 هفته کارآموزی عملی، عضو استخدامی تحریریه روزنامه اطلاعات شده بودم.
        سخنرانان در باره کار بزرگی که مهندس دیزل کرده بود، موتور دیزل را که با موتورهای انفجاری بنزین سوز فرق دارد و احتراقی است اختراع کرده بود که به نام خودش است سخن گفتند. یکی از سخنرانان یک آلمانی بود که چند کلمه ای هم فارسی یاد گرفته بود. او ضمن سخنان خود که برای مدعوین ترجمه می شد گفت که 29 سپتامبر 1913 مهندس دیزل و در آن زمان 55 ساله با کشتي عازم انگلستان بود كه درگذشت. کشتی در دریای مانش (کانال میان انگلیس و فرانسه) حرکت می کرد که ناگهان گفتند مهندس دیزل جان سپرده است. مرگ او از نظر ما آلمانی ها مشکوک است و احتمالا اورا کشته باشند. انگلیسی ها می گویند که شاید خودکشی کرده باشد و همین حرف آنان، مارا بیش از پیش نسبت به ایشان دچار شک و تردید کرده است.
        در پایان مراسم، خبرنگاران گِرد این آلمانی جمع شدند و او گفت که در جریان جنگ جهانی دوم افسر ارتش بود [ارتش هیتلر] و در جبهه های غرب می جنگید. وی گفت که اگر هیتلر پس از فتح فرانسه، هلند، بلژیک و منطقه اسکاندیناوی، به جای لشکرکشی به روسیه همه توان خود را صرف انهدام انگلیس کرده بود که زیر بمباران هوایی شبانه روزی ما قرار داشت پیروز بود و انگلیس هم وجود نداشت و آمریکا نیز وارد جنگ نمی شد، هیتلر با آمریکا دشمنی نداشت. به علاوه، آلمانی تبارها در میان اتباع سفیدپوست آمریکا [فدراسیون آمریکا] در اکثریت هستند و آلمانی با آلمانی نمی جنگد. او گفت که برای ما هم که در جبهه بودیم، منطق حمله به شوروی که با آلمان قرارداد عدم تجاوز داشت روشن نبود. من در آن زمان در هلند بودم که در اشغال نظامی ما بود.
        پرسیدیم که نظرش را درباره هیتلر بگوید، گفت که عیب بزرگ او نداشتن معلومات عمومی بود که لازمه هر مقام است و برای یک پیشوا، رئیس کشور و رئیس دولت دانستن کامل تاریخ بشر ـ یکایک کشورها و جغرافیای انسانی (شامل فرهنگ، روانشناسی، عادات و رفتار، طرز زندگی و خلاصه؛ جامعه شناسی هر ملت) ضروری است و نیز انتخاب مشاوران صد درصد خوب و گوش کردن به اندرزهای آنان و نباید امکان دهد که مسائل کوچک بزرگ جلوه کنند و اورا درگیر «هیچ» سازند.
        
        چندی بعد دولت وقت (دولت حسین علاء) با هدف کنترل قیمت ها و عرضه اجناس بهتر از طریق ایجاد رقابت فروشگاهی (روش آمریکایی)، درصدد تأسیس یک فروشگاه بزرگ و سپس زنجیره ای کردن آن با کمک کارشناسان آلمانی برآمد. محلی برای تأسیس آن در خیابان فردوسی و در کنار ساختمان مرکزی بانک ملی به دست آورد. به عنوان خبرنگار میز اقتصادی به این محل رفتم تا ببینم که چه می کنند. در اینجا مخاطبان من چند آلمانی میانسال با مترجم خود بودند. پرسیدم که در آلمان چه می کردند؟. یکی از آنان گفت که در دوران جنگ، افسر ارتش بود و در آخرین ماههای جنگ، از محافظان شهر برلین و وقتی که روس ها وارد شهر شدند وی به اسارت آنان در آمد و همان شب به او گفتند که هیتلر خودکشی کرده و دستور داده که جسد او و «اِوا براون» را بسوزانند تا روس ها نتوانند تشخیص هویت دهند و بی احترامی کنند.
         وی گفت که بازداشت او و دیگران زیاد طول نکشید و او پس از آزاد شدن، در زیر ویرانه های شهر ناشی از بمباران و گلوله باران، یک دوچرخه یافت و با آن 480 کیلومتر رکاب زد تا به شهر خود رسید. او از کوره راهها می رفت تا در میان راه گرفتار نظامیان فاتحین دیگر (آمریکا، انگلیس و فرانسه) و پاسخ و پرسش های آنان و احیانا بازداشت موقّت نشود. او گفت که پس از رسیدن به شهر زادگاه برای امرار معاش چاره ای جز کارکردن در یک فروشگاه بزرگ که با کمک آمریکاییان رو به راه شده بود نداشت و چند سال بعد برای کسب معلومات مدیریت فروشگاه، در ساعات شب به تحصیل در یک مدرسه حرفه ای پرداخت و طولی نکشید که معاون مدیر فروشگاه شد که چند شعبه دیگر هم باز کرده بود و همین مهارت او باعث شد که برای آمدن به ایران انتخاب شود.
         این آلمانی حاضر نشد درباره هیتلر و ضعف های او سخن بگوید که به نظر آمد هنوز هوادار اوست. وی درباره روس ها، تنها از نبوغ نظامی مارشال ژوکُف سخن گفت.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com