Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
4 مي
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 4 مي
ايران
دولت ايران ورود يونانيان را به ساتراپي خود ـ مصر ممنوع كرد
فرماندار ايراني مصر در بهار سال 454 پيش از ميلاد با صدور دستوري ورود يونانيان را به مصر ممنوع اعلام كرد.
     طبق محاسبه تقويم نويسان، اين دستور كه به سه زبان و سه خط نوشته شده بود چهارم ماه مي آن سال صادر شده بود. علت صدور اين دستور اين بود كه يونانيان، به تحريك مصريان بر ضد دولت ايران ادامه مي دادند. يونانيان قبلا هم مصريان را بر ضد دولت ايران به شورش وادار كرده بودند كه شورش آنان سركوب شده بود و يونانيان محرك پس از مصادره كشتي هايشان توسط ساتراپ ايراني مصر، اخراج (ديپورت) شده بودند.
    در قرون قديم، مصر به مدت 121 سال يك ساتراپي (ايالت) ايران بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زادروز خواجه عبدالله انصاري: اديب، عارف و انديشمند ايراني
خواجه عبدالله انصاري اديب، عارف و انديشمند ايراني، چهارم ماه مي سال ۱۰۰۶ ميلادي چشم به جهان گشود و 83 سال عمر كرد و در شهر هرات درگذشت. وي معاصر خواجه نظام الملك و ابوسعيد ابي الخير بود. كتاب اسرار و جزوه دل و جان و رساله هاي قلندرنامه، هفت حصار و محبت نامه از جمله تاليفات اوست. مناجات نامه خواجه عبدالله از لحاظ سادگي گفتار و شيريني بيان، كم نظير توصيف شده است. رباعيات شيخ عبدالله نيز معروف هستند. نثر خواجه عبدالله شعرگونه (همانند سخن سعدي) است. خواجه عبدالله اندرز فراوان در رسيدگي به احوال و رفع دشواري و به دست آوردن دل مردم داده است از جمله اين عبارت معروف او «دل به دست آر تا كَسي (شخصيتي) باشي»، يا «دوست را از در بيرون كنند، ولي نه از دل».
     وي گفته است:
     در راه خدا دو كعبه آمد حاصل - يك كعبه صورتست، يك كعبه دل
     تا تواني زيارت دلها كن - كافزون ز هزار كعبه آمد يك دل
    خواجه عبدالله اندرز داده است كه در سخن گفتن نبايد كلمات چنان بيان شود كه رنجش و نااميدي مخاطب را فراهم آورد و اندرز شيواي او در اين زمينه چنين است:
     «هر چيز كه به زبان آيد، شايد كه به زيان آيد». به عبارت ديگر، پيش از بيان هر مطلب بايد درباره موضوع و انتخاب واژه ها و طرز اداي آنها تفكر كرد.
    در برخي از کرونيکل ها (روزنگارها) زادروز خواجه عبدالله چهارم ماه مي 1008 ميلادي و سال فوت او 1088 ذکر شده است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که سلطان حسين بایقرا درگذشت
سلطان حسين بايقرا از نوادگان اميرتيمور گوركان چهارم ماه مي سال 1506 ميلادي در شهر هرات درگذشت.
    وي كه هنگام مرگ 68 ساله بود پس از درگذشتِ پدرش بر قسمتي از خراسان حكومت مي كرد. هرات قرن ها حاكم نشين خراسان بود. انگليسي ها با جنگ، هرات را در سال 1857 از ايران جداکردند. هرات تا آن زمان هميشه شهري از شهرهاي بزرگ ايران و از کانون هاي ادبيات فارسي و فرهنگ ايراني بود و زماني پايتخت و در دوراني هم وليعهد نشين ايران.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
پیمان «فینکِن اشتاین»، ورود تهران به میدان رقابت و دشمنی قدرت ها، کوچک و ايران شدن «پرژین امپایر» و ...
چهارم ماه می 1807درکاخ فینکِن اشتاین Finckenstein واقع در پروس (آلمان وقت) میان فرانسه و ایران یک پیمان نظامی ـ سیاسی امضا شد که در«تاریخ» از آن به «پیمان فینکن اشتاین Treaty of Finckenstein» نام برده شده است. هدف فرانسه که ابتکار تنظیم و امضای این پیمان را به دست داشت؛ قطع گسترش قلمرو روسیه در جنوب و کوتاه کردن دست دولت لندن از هندوستان و خلیج فارس با کمک ایران بود.
    طبق این پیمان، دولت وقت فرانسه (دولت ناپلئون بناپارت) حاکمیت ایران بر تمامی قلمرو این کشور ازجمله قفقاز (از شمال تا جنوب و نیز گرجستان)، افغانستان، منطقه فرارود، بلوچستان و شرق دجله را تضمین کرد و وعده داد که به ایران کمک کند تا مناطق از دست رفته را بازگیرد و تعهد سپرد که بنیه نظامی ایران را با ارسال تجهیزات تازه و اعزام افسر و کارشناس تقویت کند و آموزش تازه دهد و کمک کند که انگلیسی ها از قلمرو ایران (منطقه خلیج فارس) اخراج شوند. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن تماس و دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که اینان (پشتونها = پاتان ها = پختون ها) در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.
    در اجرای پیمان فیکن اشتاین، نهم ژوئن (جون) این سال ژنرال کلود ماتیو (کُنت گاردان) با پیام ویژه ناپلئون خطاب به فتحعلی شاه عازم تهران شد و متعاقب او مستشاران نظامی فرانسه.
    گذشت زمان نشان داد که پیمان فینکِن اشتاین بیش از پیش، ایران را به میدان رقابت های استعماری و دشمنی های قدرت های اروپایی بایکدیگر کشانید؛ کوچکتر شد و آسیب فراوان دید. ضعف ایران عمدتا ناآگاهی رجال وقت از اوضاع زمانه، دشمنی و رقابت این رجال با یکدیگر وگذرانیدن وقت در حرمسراها، سوء مدیریت ها و بزرگ بینی فرنگی ها بود.
    پیمان فیکن اشتاین که دولت لندن را دچار وحشت کرده بود باردیگر سِر جان مَلکُم را از هند برای مذاکره با دولت تهران روانه ایران کرد، ولی دولت تهران این بار اجازه ورود از بندر به تهران را به او نداد. ملکُم قبلا با دولت تهران پیمانی امضاء کرده بود که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داده بود. طبق آن پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان] شود.
    دولت روسیه بیش از دولت لندن دچار ترس از معاهده فیکن اشتاین شده بود که به موجب آن ناپلئون بناپارت تمامیت «پرشیا» شامل ایران امروز، افغانستان، ترکمنستان و ازبکستان امروز و تمامی بلوچستان، منطقه قفقاز و مناطقی در شرق دجله را برسمیت شناخته و قول داده بود که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند و اسلحه، مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. دولت روسیه که با اجرای این پیمان، برنامه های گسترش این امپراتوری را بر باد رفته می دید تصمیم گرفت که در کنارآمدن با ناپلئون شتاب کند.
    با صلح تیلیست (آشتی تزار روسیه با ناپلئون) دولت تهران که نقض عهد ناپلئون را پیش بینی نکرده بود نه تنها به دام دولت لندن، انعقاد قرارداد دوجانبه با این دولت و رقص با ساز انگلیسی ها افتاد بلکه در دو جنگ طولانی از روسیه شکست خورد و تمامی قفقازرا طبق دو قرارداد گلستان (سال 1813) و ترکمان چای (22 فوریه 1928) به آن دولت باخت، در جنگ سال 1857 از انگلستان شکست خورد و ایالت های خاوری خود (افغانستان) را ازدست داد، چهار ژنرال روس (کائوفمان، سکوملف، لازارف و کوماروف) از سال 1873 تا 1881 منطقه فرارود را تصرف و طبق قرارداد 21 سپتامبر 1881، دولت تهران متعهد به تخلیه این مناطق تا سال 1884 شد و در نتیجه «پرژین امپایر» در محدوده مرزهای امروز قرارگرفت و شد «ایران». در دوشکست نظامی ایران از روسیه و قراردادهای گلستان و ترکمان چای، همه جا نیرنگ های دولت لندن ـ از هدایت نادرست و منجر به شکست نیروهای نظامی ایران در جنگ با روس ها تا میانجی گری در انعقاد قراردادها و انشاء آنها به چشم می خورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
طبق بررسی و آمار منتشره در ارديبهشت 1347، بوی نامطلوب بدن یکی از علل اختلاف زن و شوهر گزارش شده بود
نيمه ارديبهشت 1347 و ده ماه پس از ایجاد دادگاههای حمایت خانواده در ایران به رغم مخالفت بسياري از روحانیون، که موارد طلاق و تعدّد زوجاتِ آن قانون را مغایر شرع می دانستند، و سپرده شدن امر طلاق، تعدّد زوجات، حضانت فرزند و تعیین نفقه به آن دادگاهها، آمار رديف بندي شده علل اختلافات منجر به طرح طلاق در دستگاه قضایی انتشار یافت. [اين قانون از نخستين قوانيني بود که پس از پيروزي انقلاب لغو شد و دادگاههاي اصطلاحا؛ حمايت خانواده منحل شدند.].
    طبق این آمار، عدم شناخت قبلی دختر و پسر [ازدواج ندید] یکی از علل اختلافات بیان شده بود. بی اطلاعی از بوی نامطلوب بدن، پیش از شب زفاف (شب حجله) درصدی از مسائل عدم شناخت قبلی بود. انتشار یک خبر خارجی در همان زمان که بوی نامطلوب بدن ممکن است درمان پذیر نباشد مزید بر علّت شده بود.
    در پي انتشار آمار، یک جامعه شناس پیشنهاد کرده بود که برای حل این مسئله در خانواده های مقیّد و مخالف نشست و برخاست پیش از عقد نکاح، مادر و یا خواهر مَرد خواستگار برود و بدن دختر مورد نظر را بو کند مخصوصا زیر بغل های او را و اگر ممکن نباشد از روی لباس که بعدا این عمل نیز مسئله ساز و منشأ کدورت و دلخوری شده بود زیراکه هر دختر اجازه نمی داد مادر خواستگار زیر بغل های اورا بو کند و در برخی موارد، مادران و یا خواهرانِ خواستگار مجبور بودند به بهانه بوسیدن عروسِ آینده «بوکشی» کنند. پيشنهاد اين جامعه شناس که از راديو دولتي وقت پخش شده بود مورد توجه قرار گرفته و مرسوم شده بود.
    در برخي از جوامع (کشورها) از جمله آمريکا، ازدواج از طريق خواستگاري و ازجمله از طريق شخص ثالث (والدين و ...) و بدون شناخت قبلي مرسوم نيست و آن را ازدواجِ ترتيب داده شده (arrangement) مي نامند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
انتقاد دکتر حسن صدر حاج سیدجوادی در سال انقلاب از سانسور کتاب
پنجم اردیبهشت 1357 (سال انقلاب) دکتر حسن صدر حاج سیدجوادی استاد ادبیات و روزنامه نگار (بیش از دو دهه از دبیران ارشد تحریریه روزنامه اطلاعات و در نیمه اول دهه 1350 سردبیر این روزنامه، از بنیادگذاران یک مدرسه تعلیمات عالی در شمیران، دانش آموخته فرانسه و برادر دکتر علی اصغر و احمد ـ وزیر کشور و وزیر دادگستری در کابینه مهدی بازرگان) یک انتقاد تُند از سانسور کتاب در ایران وقت نوشته بود که همان روز در صفحه 6 آن روزنامه (صفحه نظرها و اندیشه ها) منتشر شده بود. دکتر حسن و دکتر علي اصغر در تابستان 1397 و به فاصله چند روز از يکديگر فوت شدند و چند سال پيش از اين دو، برادرشان احمد.
    کُپی این مقاله انتقادی به مناسبت «ماه نمایشگاه کتاب» در زیر درج شده است. دهها سال است که در اردیبهشت هر سال در تهران، نمایشگاه کتاب برگزار می شود و در روز گشایش و روز پایانی آن، مقامات ارشد دولت شرکت می کنند:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو دانش
توليد آسپرين به عنوان دارو ـ منافع اين دارو
كارخانه باير آلمان چهارم ماه مي ۱۸۸۹ آسپرين را كه هر چند وقت يك بار برايش يك خاصيت تازه كشف مي كنند به عنوان داروي جديدالاختراع به صورت پودر به بازار فرستاد. به اين ترتيب آسپرين يكي از قديمي ترين داروهاي دوران جديد است كه در هر نقطه از جهان به دست مي آيد و بدون نسخه دكتر به فروش مي رسد. در دهه هاي اخيرانواع مشتقات آسپرين با نامهاي مختلف به بازار آمده است. از نظر شيميايي، آسپرين يك نوع اسيد است.
    پژوهشگران پزشكي در مصاحبه هاي اخير خود گفته اند كه آسپرين براي بسياري از بيماري ها از قلب و عروق تا پيش گيري از سرطان و سكته مغزي نافع است و .... آنان افزوده اند كه كارخانه هاي داروسازي مايل به انتشار خواص آسپرين نيستند زيرا كه مصرف اين داروي بسيار ارزان و فراوان مانع از فروش داروهاي گران قيمت آنها مي شود كه در مقايسه با آسپرين كه فرمول آن در دسترس همه كارخانه هاست تاثير بيشتري هم ندارند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ايزوله كردن عنصر راديواكتيو «راديوم»
Marie Curie
در اين روز از سال ۱۹۰۲«پير» و «ماري» كوري ـ زن و شوهر فيزيكدان فرانسوي ـ موفق شدند عنصر راديواكتيو «راديومRadium» را ايزوله كنند. با اين عمل، راه براي گسترش فيزيك اتمي و دستيابي به انرژي اتمي و نيز ساخت بمب آن باز شد و ....
    با اين پيروزي، سال بعد جايزه نوبل فيزيك به پير و ماري کوري Marie Curie تعلق گرفت.
    مادام کوري در سال 1911 نيز به خاطر کارهايش روي عنصر Plonium برنده جايزه نوبل در شيمي شد.
    ماري کوري 32 سال پس از اين كشف، در پنجم جولاي (ژوئيه) 1934 درگذشت. ماري در سال 1867 در لهستان به دنيا آمده بود. شوهر او قبلا در يک حادثه رانندگي در پاريس کشته شده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو رسانه‌ها
گزارش سال 2007 اتحادیه ناشران مطبوعات: كمبود جهاني سردبير، راه حل سریع ندارد ـ روزنامه نگار زندگي مي كند تا «روزنامه نگار» باشد
سوم ماه مي 2007 اتحاديه جهاني ناشران مطبوعات به مناسبت «روز جهاني آزادي مطبوعات» اشاره كرده بود كه جهان دچار كمبود سردبير ماهر و واجد شرايط شده است. اين كمبود تنها در روزنامه ها احساس نمي شود، بلكه در راديو تلويزيونها (كه در آنجا، سردبير مدير تهيه و توليد خبر، عنوان دارد) اين كمبود به چشم مي خورد. كمبود سردبير چيزي نيست كه بشود با پيشنهاد دستمزد بالا آن را جبران كرد. براي توليد يك سردبير اجرايي خوب به زمان و استعداد نياز است، از هر 21 دبير كه ده سال خبرنگاري و دست كم 6 سال دبيري كرده باشند يك نفرشان ممكن است براي سردبيري آمادگي و شرايط لازم را داشته باشد. به علاوه، به علت سختي كار سردبير، دبيران ماهر و واجد شرايط هم در اين برهه حاضر به قبول آن شغل نيستند زيرا كه امروزه براي مردم، زندگي راحت و بدون دغدغه مَدِ نظر است. سردبير خوب فردي است كه زندگي مي كند تا «روزنامه نگار» باشد و چنين فردي در دنياي امروز [دنیای وقت] كمياب است؛ زيرا تقريبا همه روزنامه نگاري كردن را براي زندگي كردن مي خواهند، نه زندگي كردن را براي روزنامه نگاري.
    اتحاديه ناشران در اعلاميه خود تاکيد کرده بود که مايل است كه هنگام بررسي جهت دادن جايزه «كانو»، سردبيران نيز منظور شوند. تاكنون اين جايزه به مقاله نگار و خبرنگار داده شده است.
    در چارچوب يونسكو، از سال 1997 جايزه اي براي مدافعان آزادي مطبوعات منظور گرديده كه تعيين برنده و يا برندگان آن به يك هيات حرفه اي 14 نفره واگذار شده است. اين جايزه مهم به نام گييرمو كانو عيسازا Guillermo Cano Isaza روزنامه نگار كلمبيايي اسم گذاري شده است و معروف به جايزه «كانو» است زيرا كه «كانو» كه يك گزارش تحقيقي (اينوستيگيتيو) و دنباله دار درباره كارتل هاي مواد مخدر مي نوشت در سال 1986 به دست عوامل آنها كشته شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که شماره 13 مجله روزنامک به توزیع داده شده بود ـ مندرجات شماره های پیشین و بعدي این مجله در آرشیو آنلاین آن قرار دارد
روی جلد شماره 13 (اردیبهشت 1394)
    



    
    مجله روزنامک www.rooznamak-magazine.com بمانند «تاریخ آنلاین ایرانیان» و وبسایت های دیگر نوشیروان کیهانی زاده غیر انتفاعی هستند و از احدی ـ فرد و یا دولت ـ کمک مالی، از هرگونه نمی پذیرند و هدیه وی به ایرانیان، ایرانی تباران و پارسی زبانان هستند.
    مطالب تمامی شماره های این مجله را می توانید در آنلاین آن در آدرس بالا ببینید و مطالعه کنید.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
بازنشستگي ديوکلتيان، اقدام بزرگي که سرمشق قرار نگرفت تا جهان بهتري به وجود آيد
ديوکلتيان

ديوكلتيانوس Diocletianus (ديوكلتيان) امپراتور روم که يکم ماه مي سال 305 ميلادي داوطلبانه اعلام بازنشستگي کرده بود، از چهارم اين ماه دست از سياست و امور دولتي کشيد و به زندگاني عادي بازگشت و بقيه عمر را به دور از صحنه سياست و حتي محيطي سياسي مانند پايتخت، در يك نقطه ساحلي دور دست گذرانيد. مورخان معاصر ابراز اميدواري کرده اند که دولتمردان و سياستمداران زمان حاضر از ديو کلتيان پيروي کنند و صحنه را براي ديگران که برنامه هايي بهتر و آلودگي و تعهدات کمتري دارند باز بگذارند.
    ديوکلتيان هنگام اعلام تصميم خود در يکم ماه مي گفته بود که هركس اين حق را بايد داشته باشد كه مدتي را در اواخر عمر بدون نگراني از كار و معيشت و هرگونه دغدغه ديگر زندگي، با آسودگي در آرامش بسربرد. اين توصيه به نام «برقراري بازنشستگي» در مورد کارمندان و مقامات پايين به تدريج به اجرا درآمده است، ولي مقامات تراز اول همچنان اشتياق به حفظ قدرت تا آخرين لحظه عمر دارند، ولو اينکه ملت از ادامه کار آنان آسيب ببيند که روانشناسان آن را عادت ثانوي و اشتياق به ادامه قدرت و مطرح بودن عنوان داده اند. در قرن بيستم در برخي از کشورها، براي احراز مقام (انتخابي و انتصابي) نصاب سني تعيين کرده اند ولي اين کار دليل نشد که مقامات (معتادان به قدرت و شهرت) ميدان را ترک کنند. آنان به صورتي ديگر در صحنه مانده اند، به صورت تشکيل حزب و انجمن، ايجاد دفتر مشاوره، مشاور رسانه ها شدن و نوشتن کتاب و تفسير و ايراد سخنراني و ....
     بايد دانست که در دوران حكومت ۲۱ ساله ديوكلتيان، سه بار ميان ايران و روم بر سر اين موضوع كه چه فردي بايد حاكم ارمنستان باشد جنگ و نزاع در گرفته بود كه در اين جنگ ها، روم طرف بازنده بود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزی که پاپ سرزمين هاي دیگران را به اسپانيا و پرتغال بخشيد!!
پاپ الکساندر ششم
چهارم ماه مي 1493 و پس از بازگشت كريستوفر كلمبوس از نخستين سفر خود به قاره غربي (آمريكا) كه جزاير آنتيل، كوبا و دومينيكن امروز را بازديد كرده بود، با توجه به اين كه قبلا هم پرتغالي ها در قسمت شرقي جهان راههاي دريايي را يافته و به سرزمين هايي رسيده بودند، اين سرزمين ها را ميان اين دو كشور كاتوليك مذهب تقسيم كرد و طي فرماني به آنها بخشيد!. خط تقسيم، شمالي ـ جنوبي بود و از ميان اقيانوس اطلس و فاصله بين جزاير آزور و دماغه سبز مي گذشت. طبق اين فرمان بزرگترين مقام وقت مذهبي مسيحيت، قسمت غربي شامل همه قاره آمريكا سهم اسپانيا و قسمت شرقي شامل جزاير واقع در اقيانوسهاي هند و آرام و اطلس شرقي به پرتغال تعلق گرفت، حال آن كه اين سرزمين ها داراي سكنه، تمدن درخشان و حكومت بودند. مكزيك و «پرو» با آن تمدن درخشان قديمي سهم اسپانيا و اندونزي و فيليپين و حتي جزاير خليج فارس سهم پرتغال شده بودند!. اين تقسيم و سهميه بندي كه لكه تاريكي در تاريخ بشر است هنگامي صورت گرفت كه هنوز اسپانيايي ها بيشتر نقاط قاره آمريكا ازجمله مكزيك و سرزمين هاي واقع در منطقه آندز را نديده بودند و پرتغالي ها به اندونزي، گوام و فيليپين نرسيده بودند!. بعدا چون پرتغالي ها در منطقه اسپانيا (واگذاري پاپ به اسپانيا) به برزيل رسيدند و اسپانيايي ها در منطقه پرتغال به فيليپين، آن دو دولت كاتوليك اين دو سرزمين را با هم معامله (مبادله) كردند و پرتغال صاحب برزيل شد و فيليپين كه نام پادشاه وقت اسپانيا بر آن نهاده شده به اسپانيا تعلق گرفت. در اين ميان پاپ وقت كه خود اسپانيايي بود براي انگلستان و هلند كه كاتوليك نبودند سهمي در نظر نگرفت و در آن زمان فرانسه كاتوليك هنوز بفكر رفتن به درياهاي دور دست نيفاده بود كه صاحب سهم شود!.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
جنگهاي قهرمانانه حكمران فارسي دان ميسورِ هند با انگليسي ها
Tipoo sultan
«Tipu Sultan تيپو سلطان» يكي از حاكمان محلي جنوب هندوستان كه در برابر استعمار انگلستان ايستادگي جانانه كرد چهارم ماه مي 1799 در چهارمين جنگ با نيروهاي انگليسي كشته شد. وي پسر حيدرعلي بود كه پس از فوت پدرش حكمران ميسور Mysore هندوستان شده بود. تیپو و پدرش از متحدان فرانسه بودند و چهار بار مورد حمله نظامیان انگلیسی قرار گرفتند. تیپو (متولد 1751 و متوفی در 1799) برای دفاع در برابر حملات انگلیسی ها که کوشش داشتند بر سراسر شبه قاره هند استیلا یابند نوعی راکت که با شلیک توپ پرتاب می شد اختراع کرده بود. مادر او فخرالنساء یک ادیب بود و شعر می گفت. تیپو هنگام کشته شدن 48 ساله بود و پسرش برجایش نشست.
     تيپو كه يك مسلمان سُني بود مردي شجاع و در عين حال اديب بود و شعر مي گفت. وي به زبان پارسي و نيز زبان محلي خود اشعار فراوان گفته است. تيپو در سه جنگ اول با انگليسي ها، موفق به عقب راندن آنان شده بود. وي موفق شده بود که با اين جنگها، تكميل استعمار انگلستان بر هندوستان را دو دهه به تاخير اندازد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
شكست نيروهاي انگليسي از عساکر عثماني در نبرد كوت العماره (عراق) اسارت 13 هزار انگليسي ـ هندي و ...
چهارم می 1916 سیزده هزار تن نظامیان انگليسي و عمدتا هندی و ازجمله افراد هندی لشکر ششم كه در جريان جنگ جهاني اول (و عمدتا به خاطر نفت) وارد بين النهرين شده بودند پس از يك نبرد 147 روزه با عساكر عثماني، در منطقه كوت العماره ـ 160 کیلومتری جنوب بغداد و در کنار دجله ـ به اسارت عثماني ها در آمدند. ژنرال Charles Tounshend فرمانده این نیروها 29 اپریل (5 روز پیش از آن) تسلیم شدن خودرا اعلام کرده بود. این اسیران به حلب (سوریه) که از شهرهای قلمرو عثمانی بود منتقل شدند که در اینجا بیشتر هندیانِ اسیر حاضر به پیوستن به ارتش عثمانی شدند و تا پایان جنگ جهانی اول در کنار عساکر عثمانی نبرد کردند. ژنرال Charles Tounshend نیز به منطقه مرمره فرستاده شد و برایش زندگانی در رفاه فراهم آمد. تلفات نظامیان هندی ـ انگلیسی در نبرد عراق در طول 16 ماه جمعا حدود 18هزار کشته و یا مجروح بود. تلفات نیروهای عثمانی در جریان نبرد و محاصره کوت العماره یک سوم تلفات انگلیسی ـ هندیان بود.
    تعرض انگلیسی ها به بین النهرین در چارچوب جنگ جهانی اول و در دسامبر1915 آغاز شده بود. نیروهای انگلیسی که از هندوستان فرستاده شده بودند، تا تیسفون (پایتخت باستانی امپراتوری ایران واقع در 35 کیلومتری جنوب بغداد) پیش رفته بودند که در اینجا با حمله متقابل واحدهای عثمانی به فرماندهی یک ژنرال آلمانی به نام Von der Goltz رو به رو شدند ـ ژنرالی که مولف چند تاریخ نظامی است. هر دو نیرو تلاش کردند که در جریان شلیک توپ ها، به طاق کسری (باقیمانده کاخ خسروانوشیروان در تیسفون) آسیب وارد نشود.
    فرماندهی نظامیان هندی ـ انگلیسی پس از چند هفته زد و خورد و مشاهده برتری عثمانی ها تصمیم گرفته بود که به کوت العماره عقب نشینی و در اینجا منتظر نیروی کمکی و خواروبار شود. کمک لازم به او رسید ولی باز موفق به شکستن محاصره نشد و از ژنرال باراتُف فرمانده واحدهای نظامی روسیه در ایران (مستقر در کرمانشاه) که 20 هزار نظامی در اختیار داشت کمک خواست. باراتف با اینکه درگیر زد و خورد پراکنده با ژاندارم های ایران بود آماده اعزام نیروی کمکی شده بود که شنید ژنرال Charles Tounshend تسلیم شده است.
    تسلیم شدن ژنرال Charles Tounshend به معنای پایان کار نبود و انگلیسی ها در سال 1917 که جنگ جهانی اول ورق خورد و آثار شکست در آلمان و متحدش عثمانی پدیدار شد دست به تعرض دوم زدند که این بار توانستند بغدادرا تصرف کنند.
     در پايان جنگ جهاني اول كه در آن آلمان و متحد آن عثماني شكست خوردند، بالاخره دولت لندن به آرزوي خود رسيد و بر بين النهرين و بسياري از متصرفات عربي عثماني از جمله فلسطين مستولي شد، نقشه جغرافيايي منطقه را تغيير داد، اردن را به وجود آورد، عراق را از سه ايالت عثماني و با حذف پاره اي قسمتها به ويژه در جنوب آن (كويت)، به عنوان کشوري مستقل اعلام داشت، دو اميرزاده از حجاز را به پادشاهي اردن و عراق گمارد، کمک کرد که کشور سعودي به وجود آيد، بخشي از فلسطين را اختصاص به کشور يهوديان داد و ... و ريشه مسائل امروز خاور ميانه بويژه عراق از همين تقسيمات اصطلاحا من درآوردي (و استخوان لاي زخم گذاردن) است.
چند نظامي هندي واحد 92 پنجاب در سنگر، در جريان نبرد کوت العماره

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشتار 4 دانشجو در دانشگاه «كِنت» آمريكا که برضد ادامه جنگِ بيهوده ويتنام تظاهرات مي کردند
John Filo (جان فیلو) با گرفتن این عکس از جفری میلر که پس از اصابت گلوله بر زمین افتاده و مقتول شده بود و دختر جوانی بر جسد او شیون می کرد برنده جایزه عکس خبری شد. در گوشه عکس، تصویر جفری میلر قرار داده شده است

چهارم ماه مي 1970، درجريان تظاهرات ضد ادامه جنگ ويتنام، در دانشگاه دولتي كنت Kent واقع در ايالت اُهايوُ آمريكا، چهار دانشجو بر اثر تيراندازي گارد ملي كشته و گروهي نيز مجروح شدند. از سال 1969 و افشاء ماجرای روستای مای لای (کشتار غیر نظامیان ویتنامی) و در بهار 1970 پس از انتشار اخبار گسترش جنگ ویتنام به کامبوج، در آمریکا و بویژه در میان جوانان مخالفت با ادامه این جنگ گسترش یافته بود. نگرانی از احضار جوانان از طریق قرعه کشی برای اعزام به جبهه هم وجود داشت.
    در تیراندازی گارد ملی در دانشگاه کنت که 13 ثانیه طول کشیده بود و 67 گلوله شلیک شده بود 4 دانشجو کشته و 9 تن دیگر مجروح شدند.
    مقتولین این تیراندازی؛ جفری میلیر Geffrey Miller بيست ساله ساله، ویلیام ناکس شرودر William Knox Schroeder بيست ساله، ساندرا شوور Sandra Scheuerبيست و يک ساله و الیسون کراوز Allison B. Krause نوزده ساله بودند.
    تظاهرات دانشجويان اين دانشگاه عمدتا به اين خاطر بود که همان هفته نيروهاي آمريکايي مستقر در ويتنام جنوبي به نام تعقيب ويت کنگ وارد کامبوج شده بودند و بيم گسترش جنگ و طولاني شدن آن مي رفت. در رويداد دانشگاه کنت به يک ساختمان دانشگاه نيز آسيب رسيد.
    تظاهرات آمريكائيان بر ضد جنگ ويتنام كه آن را بيهوده مي دانستند از سال 1967 آغاز شده بود. مخالفان این جنگ می گفتند که به نظر آنان، آمریکا در ویتنام منافع آنچنانی ندارد که به مخاطره افتاده باشند و نیم میلیون نظامی به آنجا بفرستد.
چهار دانشجوی مقتول دانشگاه کنت؛ دو دختر و دو پسر از چپ به راست:جفري ميلر، ويليام ناکس شرودر، اليسون کراوز و ساندرا شوور


    
گاردملي در حال پيشروي به سوي محل اجتماع دانشجويان معترض در دانشگاه كِنت

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تیتو با نگرانی از حَدسِ انفصالِ کنفدراسیونی که ساخته بود درگذشت
Josip Broz Tito

چهارم می 1980 «جوزيپ بروز تيتو» رئيس كنفدراسيون يوگوسلاوي در 88 سالگي و در همان ماهی که به دنیا آمده بود درگذشت. وي چهار دهه زمام امور یوگوسلاوی را به دست داشت. تیتو که قبل از جنگ جهانی دوم از رهبران کمونیستهای یوگوسلاوی بود در طول جنگ رهبری دسته های مقاومت ـ معروف به پارتیزان را به دست داشت و چون دولت پادشاهی یوگوسلاوی در 1941 تسلیم آلمان شده بود از سال 1943 اعلام جمهوری کرد و از سال 1946 در یوگوسلاوی نظام سوسياليستي برقرار و سپس به سبك شوروي، به مناطق ششگانه یوگوسلاوی استقلال داخلي داد و این کشوررا به صورت یک کنفدراسیون مرکب از شش جمهوری [اسمی] و دو منطقه خودمختار درآورد. او نیز همانند سران مسکو گمان می کرد که نظام حکومتی او ابدی باشد و لذا در آغاز کار نگران انفصال مناطق نبود. یوگوسلاوی (اسلاوهای جنوبی ـ همنژاد روس ها) که قبلا گوشه و کنار آن در تصرف عثمانی و اتریش بودند و در عهد باستان در قلمرو روم، در سال 1918 و پس از ازمیان رفتن امپراتوری اتریش به صورت یک کشور پادشاهی تاسیس شده بود.
     در یازدهمین سال پس از درگذشت تیتو (سال 1991)، جمهوری های متشکله یوگوسلاوی (ساخت تیتو) در صدد انفصال برآمدند و جنگ داخلی شروع شد. نخست، چهار جمهوری جدا شدند و سرانجام دوتای باقیمانده نیز انفصال کردند و کوزوو خودمختار نیز از صربستان جدا شد و اتحاد شوروی و کنفدراسیون یوگوسلاوی تقریبا همزمان سرنوشت واحدی یافتند. تیتو در آخرين سال عُمر خود، پی به اشتباه کنفدراسیون کردن یوگوسلاوی برده و انفصال را پيش بيني و از این بابت ابراز نگراني كرده و گفته بود: مردم درصدد جدايي برنخواهند آمد، اين مقامات مناطق هستند كه به خاطر ارتقاء و اينكه آنان را رئيس كشور بخوانند و تشريفات برقرار كنند به فكر استقلال خواهند افتاد و از خونريزي هراس نخواهند داشت زیراکه انسان ناکامل اسیر خودخواهی است. سران مسکو که هنگام تقسیم «من درآوردی» امپراتوری روسیه، سواستوپل بندر قدیمی روسیه را به اوکراین دادند (که اسما و ظاهرا عنوان جمهوری دریافت کرده بود) باور نمی کردند که روزگاری روسیه بر سر بندر خود با اوکراین مرافعه و درگیری پیدا کند که کرده است. به نظر برخی از مورخان، این دو انفصال بزرگ اواخر قرن 20 را نمی توان قطعی بشمار آورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
استقلال لاتويا Latvia (لتوني) و استقرار ناتو در بالتیک شوروی!!
چهارم می 1990 سرزمين 64 هزار كيلومتري لاتويا Latvia (لتوني) با دو ميليون و دويست هزار جمعيت اعلام استقلال كرد كه در آگوست سال بعد به رسميت شناخته شد.
    لاتويا واقع در منطقه بالتيك كه ميان روسيه، بلاروس، استوني و ليتواني قرار گرفته است قبلا يكي از جمهوري هاي شوروي بود. سي درصد جمعيت اين كشور كوچك را روس ها تشكيل مي دهند. پايتخت اين جمهوري شهر ريگا است که بعدا به عضويت «ناتو» و اتحاديه اروپا درآمده است.
     استقرار ناتو در بالتیک سابق شوروی که با پول روس ها آباد شده است آتشی است در زیر خاکستر زیرا که ناسیونالیسم روسیه قلبا آن را تحمل نمی کند و در انتظار فرصت مناسب برای نشان دادن واکنش ـ واکنشی که به باور اصحاب نظر ـ بسیار سخت است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
والري ويلسون مامور تحليل فعاليت هاي اتمي ايران بود
والري
دوم ماه مي 2006 ديويد شاستر روزنامه نگار آمريكايي در برنامه «هاردبال» شبكه تلويزيوني ام اس ـ ان بي سي (متعلق به كمپاني هاي مايكرو سافت و نشنال برادكستينگ) گفت كه تا سه سال پيش، در سازمان مرکزي اطلاعات آمريكا (سيا)، بانو «والري ويلسون» مامور تحليل گزارش هاي مربوط به فعاليت هاي هسته اي ايران بود. بانو والري كه توسط عواملي در كاخ سفيد لو رفته است، از ادامه كار در سازمان جاسوسي خارجي آمريكا كنار رفته و ديگر در «سيا» كار نمي كند. شوهر او كه يك ديپلمات آمريكايي بود اين گزارش جورج بوش به جلسه مشترک كنگره آمريكا را كه صدام حسين به برنامه هاي اتمي اش ادامه مي دهد و از کشور نيژر اورانيوم خريداري كرده است بي اساس خواند و اعلام داشت كه طبق تحقيقات رسمي او، صدام از سال 1991 برنامه هاي اتمي را كنار گذارده و از جايي هم اورانيوم خريداري نكرده و جورج بوش و چني معاون او به خاطر نفت و هدف هاي ديگر مي خواهند بر ضد صدام پرونده سازي كنند و بهانه براي اشغال نظامي عراق به دست آورند.
     در پي انتشار اظهارات ويلسون، مقامات كاخ سفيد به خاطر گرفتن انتقام از او و بيكار كردن زنش كه يك مقام ارشد «سيا» بود، والري را در رسانه ها لو دادند كه اين عمل در طول چهار سال بعد از آن مشكل بزرگي هم براي خودشان شده بود و رئيس سابق دفتر چني به اتهام لو دادن مامور سيا در دادگاه محاکمه شد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
قتل بانوي سويسي قهرمان اسكي
كورين ري بله و شرهرش جرالد

كورين ري بله 33 ساله قهرمان اسكي بانوان سويس و از اسكي بازان معروف جهان دوم ماه مي 2006 در خانه والدينش با گلوله كشته شد. همسايگان اين خانواده «جرالد ستادلر» شوهر 34 ساله كورين را هنگام خروج از خانه ديده و به پليس گفته بودند كه تفنگ به دست داشت. جرالد يك بانكدار سويسي بود. اين زوج فرزند نداشتند.
    كورين از سه سال پيش كه در جريان تمرين اسكي مجروح شده بود، ديگر در مسابقه اي شركت نكرده بود. نزديكان اين خانواده گفته بودند كه از چند ماه قبل از وقوع حادثه ميان اين زن و شوهر (عكس بالا) اختلاف و كدورت بروز كرده بود زيرا كه جرالد مايل نبود كه كورين بدون او از خانه خارج شود و فعاليت هاي وي را محدود ساخته بود.
     كورين هشت روز پيش از وقوع قتل، خانه اش را ترك كرده و در منزل والدينش زندگي مي كرد و قصد طلاق داشت.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
انفجار هواپیمای مسافربر با هدف جلب توجه جهانیان!


این هواپیمای مسافربر سریلانکایی که از لندن و از طریق زوریخ، دوبی و کلمبو به مقصد مالدیو (یک مجمع الجزایر واقع دراقیانوس هند) توریست می بُرد در فرودگاه شهر کلمبو (پایتخت سریلانکا) با انفجار بمب به این صورت درآمد. گفته شده است که این انفجار کار تامیل ها بود که با هدف تجزیه سریلانکا و ایجاد کشوری برای خود در مناطق تامیل نشین با دولت این کشور در جنگ بودند و می خواستند که توجه جهانیان را به آن مسئله جلب کنند.
    انفجار این هواپیما سوم ماه می 1986 و چند لحظه پیش از به پرواز درآمدن صورت گرفته بود. در این انفجار از 128 سرنشین آن 21 تن کشته و 42 نفر دیگر مجروح شده بودند. مسافران این هواپیما عمدتا اروپایی و آمریکایی بودند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ازدواج مرد جوان با زن 104 ساله!
محمدنور با همسر 104 ساله اش بانو «ووک»


    روزنامه «ستار» چاپ مالزيا دوم ماه مي 2006 و به نقل از آن، تقريبا همه رسانه هاي جهان ضمن انتشار اين عكس (عكس بالا) پرده از يك ازدواج بي سابقه برداشته بودند. طبق اين گزارش، يك مالزيايي 33 ساله به نام «محمد نور چه موسي» با بانو «ووك كندر» 104 ساله ازدواج كرده است. محمد نور كه قبلا در ارتش مالزيا خدمت مي كرد گفته بود كه صرفا به خاطر علاقه اش، نه هدف هاي مادي با «ووك» ازدواج كرده است، ازدواج صرفا به خاطر پول و سكس و جاذبه زيبايي نيست. من پس از مدتي اقامت در خانه «ووك» و همنشيني با او، احساس كردم كه بدون وي و نبودن در مصاحبتش شادمان نخواهم زيست و گمشده خواهم داشت. لذا، پيشنهاد ازدواج دادم و پذيرفته شد. بدون امضاي قرارداد ازدواج، تضميني نبود كه من بتوانم اوقاتم را با «ووك» بگذرانم، اسلام چنين اجازه اي را نمي دهد. من داراي كار و درآمد كافي هستم و نياز به كمك فردي ديگر را ندارم و طبق شرع اسلام، مكلّف به تامين هزينه زن خود هم هستم. همان صحبت كردن با ووك و در جوار او زيستن مرا راضي و اقناع مي كند. مردم نبايد تصور ديگري را از اين ازدواج داشته باشند.
    ووك كه قبلا چند بار ازدواج كرده بود گفت كه محمد نور مردي مهربان و سربزير است و هنگامي كه به من پيشنهاد ازدواج داد و گفت كه مي خواهد آخرين شوهر من باشد پذيرفتم. او مرا قانع كرد كه چرا مرا كه 104 سال دارم و قادر به خانه داري نيستم و تنها مي توانم برايش حرف بزنم براي همسري در نظر گرفته است و چون قول داد كه آخرين شوهر من خواهد بود و تا پايان عمرم مرا طلاق نخواهد گفت درخواستش را پذيرفتم. طلاق هاي قبلي من صرفا به اين خاطر بود كه داراي فرزند نمي شدم. كوتاهي از من نبود. محمد نور مرا با زحماتي که براي او در اين سن و سال دارم پذيرفته است که فداکاري بزرگي است. هيچ فردي در اين دوره و زمانه نمي آيد براي خود زحمت و درد سر خريداري کند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تولّد دوقلوی بهم چسبیده در تهران در سال انقلاب!
در پنجمین ماه آغاز انقلاب ـ در یکم ماه می 1978 = 11 اردیبهشت 1357، جهانیان خبر تازه ای از ایران شنیدند و آن تولّد یک دوقلوی بهم چسبیده از ناحیه شکم و سینه بود و هر دو؛ دختر. این دوقلو بامداد همان روز در زایشگاه شهریار در تهران به دنیا آمده بودند. دوقلوها با وزن 3 کیلو و پانصد گرم، 7 ماهه به دنیا آمده بودند. مادر آنان بانو فاطمه علمی 21 ساله بود و پدرشان اصغر حیدری کارمند مخابرات. دکتر پروین سروستانی پزشک مربوط گفته بود که همه تلاش را برای زنده ماندن دوقلو که بعدا می شود با عمل جراحی آنان را ازهم جدا کرد به عمل خواهد آورد. چون سال انقلاب بود و روزنامه ها روی تحولّات آن تمرکز کرده بودند، دیگر کسی از سرنوشت این دوقلو آگاه نشد. بانو فاطمه در آن روز یک فرزند 31 ماهه هم داشت.
    
دوقلوی بهم چسبیده با تیتر روزنامه (کاپی از صفحه مربوط در روزنامه اطلاعات وقت)

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 4 مي
  • 1493:   کريستوفر كلمبوس در ديدار دوم خود از قاره آمريكا گام بر جزیره جامائيكا گذارد.
        
  • 1626:   پيتر مينيت Peter Minuit هلندي گام بر جزيره مانهاتان Manhattan (قسمتي از شهر نيويورك امروز و در دهانه رود هادسون) گذارد و آن را «نيو ندِرلند» ناميد كه بعدا همه نيويوركِ هلندي ها را «نيوآمستردام» خطاب مي كردند كه انگليسي ها پس از خارج ساختنش از دست هلندي ها در سال 1664، اين نام را به افتخار دوك آو يورك (که بعدا با نام جيمز دوم پادشاه انگلستان شد) به «نيويورك» تبديل كردند كه باقي مانده است. مانا هاتا Manna - Hata در زبان گروهی از بوميان (از قبيله لناپهLenape) به معناي جزيره پر از تپه است.در آن زمان در منطقه ای از پنسیلوانیا تا ماساچوستس و بخش هایی از ایندیانا و اُهایو 8 طایفه بومی زندگی می کردند و منهتن (مانهاتان) به زبان یکی دیگر از این طوایف یعنی جایی که می توان «کمان» بدست آورد و به عبارت دیگر جایی که درختانی دارد که می شود با چوب آنها کمان (وسیله تیراندازی) ساخت. Peter Minuit اين جزيره را به 60 گيلدر هلندي = 24 دلار (سکه طلا) از رئيس قبيله لناپه خريداري کرد. نخستين دسته هلندي ها چند ماه پيش ازPeter Minuit وارد منطقه نيويورک شده بودند و به اين لحاظ نيويورکي ها سال 1625 را سال تولد اين شهر مي گويند. فرانسويان در سال 1524 و در جريان عبور با قايق از رودخانه هادسون (هودسون) جزيره مانهتان را ديده بودند ولي در اينجا متوقف نشده بودند. فرانسويان از کانادا به اين منطقه قايقراني کرده بودند.
        
  • 1904:   روزی که عمليات ساختن آبراه پاناما ميان دو اقيانوس اطلس و آرام آغاز شد.
        
  • 1912:   ايتاليايي ها که پس از تامين وحدت، به انديشه احياء امپراتوري روم افتاده بودند جزيره يوناني رودس Rhodes در جنوب دریای اژه و نَه چندان دور از سواحل ترکیه را تصرف کردند که قرن ها از متعلقات روم بود. رودس (تلفظ آن؛ رودُس) تا سال 332 پیش از میلاد در تصرف ایران بود که اسکندر مقدونی آن را متصرف شد. ایتالیایی پس از تأمین وحدت با انديشه احیاء امپراتوری روم، ليبي را هم به تصرف خود درآورده بودند.
        
  • 1919:   چيني ها در پكن دست به يك تظاهرات ميليوني زدند و به تصميم كنفرانس ورساي (نشست فاتحان در پايان جنگ جهاني اول براي تقسيم مناطق و تعيين سرنوشت ها و ...) كه قسمتي از چين را به ژاپن واگذار كرده بود اعتراض كردند.
        
  • 1953:   داستان «پيرمرد و دريا» نوشته اِرنِست همينگوي Ernest Hemingway داستان نگار و روزنامه نگار بنام جايزه پوليتزر به دست آورد. وی در آن زمان 54 ساله بود.
    همینگوی در جوانی


        
  • 1979:   مارگارت تاچر رهبر حزب محافظه كار انگلستان از سال 1975، که روز پيش از اين (سوم ماه می 1979) به رياست دولت اين كشور انتخاب شده بود کار خودرا آغاز کرد. وي نخستين زني است كه در انگلستان به اين مقام رسيده است. بانو تاچر نزديك به سه ماه پس از پيروزي انقلاب ايران، نخست وزير انگلستان شده بود. وي در سال انقلاب از ايران ديدار کرد و همچنين رونالد ريگن. در زمان اقتدار اين دو تن و سیاست بازی ها و قول و قرارهای آنها بود که اتحاد شوروي از درون فروپاشانيده شد که بزرگترين رويداد تاريخ خوانده شده است. مارگارت تاچر (13 اکتبر 1925 ـ 8 اپريل 2013) تا 1990 نخست وزير انگلستان بود ـ بيش از هر نخست وزير ديگر اين کشور در قرن 20.
    تاچر

  • 1984:   در این روز «ديانا دورس» بازيگر انگليسي فيلم هاي سينمايي در 52سالگي درگذشت. دیانا 23 اکتبر 1931 به دنیا آمده بود. وي در دهها فيلم، ايفاي نقش اول را بر عهده داشت. ديانا در عين حال از زيبايي كامل برخوردار و به مورلین مونرو انگلستان معروف بود. سرطان سبب درگذشت او شد. او در طول عمر کوتاه خود سه بار ازدواج کرد و از ازدواج دوم و سوم خود دارای سه پسر شد. فیلم های معروف وی عبارتند از: شهر الماس، صفحه آخر، گذرنامه برای ورود به فساد، بانوی نامقدس، ماجراهای راننده تاکسی و رقص مجرمانه. دیانا در چند برنامه تلویزیونی هم فعالیت داشت. مشکلات طلاقِ نخست و هزینهِ گرفتن وکیل، دیانا را ورشکست کرد بگونه ای که مجبور شد خاطرات خودرا به یک نشریه بفروشد. شوهر اول دیانا بود که اورا وارد به کار نمایش کرده بود. شرح مشکلات قضایی نخستین طلاق دیانا، نظام قضایی انگلستان را زیر سئوال بُرد. چهار بیوگرافی از دیانا انتشار یافته است که به باور برخی از نقدنگاران، درس عبرت هستند و نشان می دهند که «زیبایی» درد سرساز هم هست. دیانا از بازی در تئاترهای کاباره ای هم اِباء نداشت. وی میلیون ها پاوند ثروت خود را در چند بانک ـ در گوشه و کنار اروپا که برای همگان جز خود او نامعلوم بودند پس انداز کرده بود و نام بانک ها و شماره حساب ها را به رمز نوشته بود که پس از درگذشت، ورثه او نتوانستند حساب ها و پول را به دست آورند!.
        
    Diana Dors

  • 1994:   ميان ياسر عرفات رهبر وقت فلسطيني ها و اسحق رابين نخست وزير اسرائيل يك قرارداد صلح امضاء شد و قرار شد كه فلسطيني ها تا ترتيبات بعدي، دولت خودگردان داشته باشند.
        
  • 2002:   یک هواپیمای مسافربر در فرودگاه کانو در فدراسیون نیجریه سقوط کرد، 103 از سرنشینان آن کشته و 51 تن دیگر مجروح شدند.
        
  • کارنامک نوشيروان (خاطره ای از مولف)
    وقتی که شنید شمار دخترانش به رقم 10 رسیده کنترل خودرا از دست داد و ...
    هجدهم بهمن ماه 1339 بود و من خبرنگار میز حوادث شهری روزنامه اطلاعات. خبر رسید که مدیر اداری (رئیس دفتر) یک شرکت بزرگ و معروف تهران، پس از دریافت یک خبر تلفنی چنان عصبی شده که دفتر کار خود را به هم ریخته و هرکس را که پرسیده چرا؟، کتک زده و یا اهانت کرده، و با اعلام قضیه به پلیس، دستگیرشده و اینک در دادسرا است. می گویند که چون شمار دختران او به ده تَن رسیده و با دریافت اطلاع تلفنی از بیمارستان که زنش یک دوقلوی دختر به دنیا آورده، این چنین خشمگین شده است.
        به دادسرای مجتمع قضایی مربوط رفتم. آن مرد که برایش قرار تأمین به صورت وثیقه تعیین کرده بودند، در راهرو دادسرا و در کنار پلیس مراقب، در انتظار ورود ضامن و سند مالکیّت (وثیقه) بود.
         قضیه را پرسیدم، خودرا شکرالله ... معرفی کرد و گفت: 20 سال و چند ماه پیش ازدواج کردم و پی در پی دارای دختر شدم. از خانه ماندن و مشکلات دیگر دختر داشتن اطلاع دارم. از چهار دختر عمویم که در سنین 40 و 50 هستند تنها یکی ازدواج کرد که این ازدواج هم تنها دو سال طول کشید. وقتی شمار دخترانم به چهار رسید، زنم را نزد چند دکتر داخلی و خارجی و چند کارشناس دیگر بردم و هرکدام تجویزی کردند که مؤثر واقع نشد. یک بار که تجویز یک دکتر سویسی را که به تهران آمده بود بکار بستیم، به جای پسر، زنم یک دوقلوی دختر وضع حمل کرد. ده ماه پیش اندرز یک کارشناس مشهور مربوط را بکار بستیم و اطمینان داشتم که این بار دارای پسر خواهیم شد که امروز از بیمارستان تلفنی خبر دادند دوباره دارای یک دوقلو دختر شده ایم که با شنیدن این خبر چنان مأیوس و خشمگین شدم که کنترل خود را از دست دادم و .... [در آن زمان در ایران، تشخیص پسر و یا دختر بودن در زمان حاملگی مقدور نبود و یا مراجعه ای در این زمینه صورت نمی گرفت.].
        پرسیدم: از دیدگاه شما، دختر داشتن چه مشکلی دارد؟. گفت: یکی، دو تا و سه تا دختر، نه. ولی، 8 دختر، بله. در ایران ما [ایرانِ سال 1339] دختر نمی تواند خواستگار باشد و برای خود شوهریابی کند، باید در خانه بماند و در انتظار خواستگار و طبق تجربه من [شکرالله]، اگر سن دختر از 25 سالگی بالاتر برود، شانس شوهر مناسب داشتن را تقریبا از دست می دهد. به هرکس که نمی شود دختر را داد، باید آینده دختر را در نظر گرفت. در کشور ما بمانند اروپا و آمریکا، معاشرت پیش از ازدواج وجود ندارد که دختر برود برای خودش شوهریابی کند. مؤسسه شوهریابی هم که وجود ندارد. من از اول ازدواج موافق بیش از 4 فرزند داشتن نبودم ولی هربار به امید پسردار شدن بازهم ادامه دادم. داشتن ده دختر در خانه، شنیدنش هم برایم آسان نیست.
        از سنین دخترانش پرسیدم، گفت که بزرگترین دخترش 19 ساله است.
        کزارشی را که در این زمینه تهیه کرده بودم در صفحه 26 شماره هجدهم بهمن 1339 روزنامه اطلاعات درج شد.
     نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.



     

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com