Iranians History on This Day
روز و ماه خورشيدي و يا ميلادي مورد نظر را انتخاب و كليد مشاهده را فشار دهيد
ميلادي
   خورشيدي

 
16 سپتامبر
 
جستجو:

 
 


 هديه مولف

اين سايت مستقل و بدون كوچكترين وابستگي؛ هديه ناچيز مولف كوچك آن به همه ايرانيان، ايراني تبارها و پارسي زبانان است كه ايشان را از جان عزيزتر دارد ؛ و خدمتي است ميهني و آموزشي كه خدمت به ميهن و هموطنان تكليف و فريضه است كه بايد شريف و خلل ناپذير باشد و در راه انجام تكاليف ميهني نياز به حمايت مادي احدي نبايد باشد، و نخواهد بود. انتخاب موارد براي نگارش و عرضه در سايت نظرشخص مولف است.
 

 










   لينک به اين صفحه  

مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 16 سپتامبر
ايران
25 شهريور روز بزرگداشت سالخوردگان در ايران باستان ـ نگاهي به افزايش توجه به بازنشستگان و سالخوردگان در سطح جهان در دهه هاي اخير
ايرانيان عهد باستان نخستين مردمي بودند كه براي اداي احترام و بزرگداشت و سپاسگزاري از سالخوردگان روز مشخصي را در سال تعيين كرده بودند و اين روز، 25 شهريور ماه هر سال بود و قدمت آن به 3 سه هزار سال مي رسد. در آن زمان و تا 14 قرن پيش، روزهاي هر ماه ايراني نام خاص داشت و روز 25 شهريور «اشيش وانگ Ashish vangh» خوانده مي شد كه روز رحمت خدا، اخلاقيات و معنويات و روان پاك بود. ماه شهريور «شِهروَر shehrevar» تلفظ مي شد.
    پس از پایان کار ساسانيان، چون در ايام نوروز هم به دستبوس پيران قوم رفتن رسم بود، مراسم بزرگداشت و سپاسگزاري از سالخوردگان اختصاص به نوروز يافت و به تدريج روز سالخوردگان (25 شهريور) كمرنگ و در ايران به فراموشي سپرده شد. ولي، كشورهاي ديگر و عمدتا از قرن بيستم آن را براي خود احياء كرده اند كه در كشورهاي انگليسي زبان به «سينيور دي» معروف است. نخستين قانون كيفر عمومي ايران مصوّب دهه 1310 هجری خورشیدی) عدم توجه فرزندان به والدين سالخورده و خودداری از نگهداری و تأمین معیشت آنان را جرم شناخته بود كه مجازاتي از درجه جنحه داشت ـ برابر با مجازات تَرک اِنفاق.
     در سال 1720 ميلادي جاماسب ولايتي كه «دستور زرتشتيان» كرمان بود به بمبئي رفت تا تاريخچه «روز سالخوردگان در ایران» را با ساير محققان پارسي هند بنويسند و آن را زنده كنند كه بعدا مينوچهر هومجي از پارسيان بمبئي هند اين كار را تکمیل كرد.
     ژاپني ها 15 سپتامبر (24 شهريور) را به عنوان روز سالخوردگان برگزار مي كنند كه گمان نمي رود ربطي به روز باستاني سالخوردگان ايران داشته باشد.
     بايد توجه داشت كه از دوـ سه دهه پيش [پس از شکست سوسیالیسم در جماهیر 15 گانه به مرکزیت مسکو و نیز اروپای شرقی و مرکزی] توجه به سالخوردگان و بازنشستگان در سراسر جهان چشمگير شده است. در آمريکا از سال 1966 درمان بيمارستاني سالخوردگان 65 ساله و بالاترـ معروف به Medicareـ رایگان است حتی اگر ماهها در بیمارستان بستری باشند و نیاز به هرگونه «کمک ـ درمانی» و مراقبت داشته باشند. شمار برخوردارشوندگان از «مدیکر» در آمریکا (استیت ها و یا کشورهای 50 گانه عضوفدراسیون و در ایران معروف به ایالات متحده) اینک حدود 50 میلیون نفر است ـ یک ششم نفوس . بسياري از فروشگاهها در روز معيني از هفته، اجناس خود را به آنان با 10- 15 درصد تخفيف مي فروشند. بعضي شرکتهاي هواپیمايي به سالخوردگان تخفيف قابل ملاحظه مي دهند و استفاده از اتوبوسهاي شهري و مترو برايشان رايگان است [با ارائه کارت سالمندی که دائمی است و نیاز به تجدید هر چند وقت یکبار آن نیست که عملی بوروکراتیک و وقت گیر است و برای یک سالخورده؛ خسته کننده و مایه رنجش و خشم و انتقال این خشم به بستگان بویژه فرزندان و نوه ها و خشم آلود و منتقد ساختن جامعه]. به همين گونه شرکت در کلاسهاي درس در هر سطحي در مدارس عالی (دانشگاهها) و نیز مدارس آموزش سالمندان که در هر شهر چند مدرسه متعلق به شهرداری در ساعات شب اختصاص به آموزش دروسی ازقبیل استفاده از ابزارهای دیجیتالی و اینترنت، آشپزی، نقاشی، زبان دوم، نگارش، شعر، تعمیرات خانه، نگهداری از اتومبیل، رقص، تمرین های تندرستی (ورزش و ... معروف به هِلث ستایل) دارد رایگان است.
    شهرداری ها برای سالخوردگان مراکز تفریح و گردهمایی رایگان تاسیس کرده اند تا سرگرمی آنان تأمین باشد و تنها نباشند. درآمریکا و تقریبا همه کشورها، اتوبوسرانی شهری متعلق به شهرداری هاست و به پیمانکار که در جستجوی منافع، شرکت تشکیل می دهد و فعالیت دارد واگذار نمی شود. پیمانکاران جویای سود هستند و ممکن است که از این رهگذر، رفاه شهروندان و بویژه سالخوردگان تضعیف شود.امور آموزش و پرورش، انتظامات (پلیس)، بهداشت، کتابخانه ها بمانند نظافت شهر و امور ساختمان سازی و کسب و کار در دست شهرداری هاست و نوآموزان و دانش آموزان ـ از کودکستان تا پایان دوره متوسطه ـ با اتوبوس های شهرداری و به رایگان ـ از خانه هایشان به مدارس برده و بازگردانده می شوند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
رضاشاه ـ به خواست لندن و مسکو ـ كناره گيري كرد، از تهران خارج شد و ...
رضاشاه رفت
16سپتامبر سال 1941 (25 شهريور 1320) در زماني كه نيروهاي شوروي و انگلستان به تهران نزديك شده بودند محمدعلي فروغي [از نزديکان دولت لندن و از مخالفان رضاشاه که از نخست وزير شدنش بيش از 3 هفته نگذشته بود] به اتفاق علي سهيلي وزير امور خارجه کابينه اش به ديدار سفيران انگلستان و شوروي شتافت و به آنان اطلاع داد كه رضاشاه همچنان كه آن دو دولت خواسته بودند كناره گيري كرده و رهسپار اصفهان شده است. بانو و فرزندان رضاشاه قبلا به اصفهان رفته بودند و تنها محمدرضا در تهران مانده بود.
    به احتمال زياد در همين ديدار، موافقت دو دولت انگلستان و شوروي با شاه شدن محمدرضا به فروغي ابلاغ شده بود، زيرا كه فروغي پس از آن ديدار، مستقيما به بهارستان رفت و نمايندگان مجلس را از كناره گيري رضاشاه و بر جاي او نشستن محمدرضا آگاه كرد. قبلا قرار بود كه پس از بركناري رضاشاه، دولت هاي اشغالگر ترتيب ديگري براي ايران بدهند و كشور ما تا چند سال توسط يك هيات مديره موقت اداره شود و سپس نوع حكومت تعيين گردد. برخي از مورخان جنگ جهاني دوم نوشته اند كه چون مقامات لندن و به ويژه چرچيل نگران بودند كه پس از انقضاي حكومت هيات مديره (هيات موقت پيشنهادي حاكم بر ايران)، استالين كمونيستها را بر ايران مسلط كند و به علاوه، بررسي خصوصيات محمدرضا پهلوي، او را فردي مطيع و علاقه مند به تفريح و ورزش (بيش از سياست) نشان داده بود اصرار بر شاه شدن فوري او كردند.
محمدرضا شاه آمد.
اين عكس، او را در روز
تحليف در مجلس نشان
مي دهد


    در آن روز پس از اين كه فروغي مجلس را از كناره گيري رضاشاه و خروج او از تهران آگاه ساخت، نمايندگاني كه از رضاشاه راضي نبودند (و يا به اشاره سفارت انگلستان) بر ضد او نطق هاي تندي ايراد كرده و به فروغي هشدار دادند كه سريعا از جواهرات سلطنتي صورت برداري كند تا ببيند كه رضاشاه بخشي از آنها را با خود نبرده باشد!. قرار شد مجلس براي اداي سوگند شاه تازه يك جلسه فوق العاده فوري تشكيل دهد.
     اتفاقا، سوگند وفاداري لوئي شانزدهم شاه وقت فرانسه هم به قانون اساسي در 16 سپتامبر سال 1791 ميلادي به عمل آمده بود و هر دو پادشاه با دو انقلاب به فاصله 188 سال از يكديگر بركنار شدند.
    از بررسي خاطرات ، اسناد و نوشته ها چنين بر مي آيد كه دليل عمده موافقت دو دولت متجاوز به ايران، مخصوصا انگلستان با سلطنت محمدرضا اين بود كه وي را فردي ضعيف و حرف شنو يافته بودند كه فاقد جاه طلبي هاي پدرش است و قدرت حكومتي را از دست «رجال مورد نظر!» خارج نخواهد ساخت. با وجود اين، سفير دولت مسکو دائمي بودن پادشاهي محمدرضا را موکول به تصميم استالين کرده بود و گفته بود که استالين اشاره به تعيين تکليف نظام حکومتي ايران از سوي يک هيات انتخابي کرده است. بعدا و در جريان کنفرانس سران متحدين در تهران، چرچيل استالين را راضي به قبول شاه بودن محمدرضا کرد و محمدرضا پهلوي براي مدتي کوتاه با سران آمريکا، شوروي و انگلستان که در تهران بودند ملاقات کرد.
    رضاشاه با اين كه با حمايت انگلستان روي كار آمده بود در 5 ـ 6 سال آخر سلطنت خود براي خارج ساختن خود از دست انگليسي ها به آلمان كه دم از همبستگي نژاد آريايي (آرين ها) مي زد و ايتالياي ناسيوناليست نزديك شده بود و قراردادهاي متعدد با آنها امضاءكرده بود و در نظر داشت به محور (آلمان و متحدانش) به پيوندد، به قفقاز حمله نظامي برَد و به سلطه انگلستان در منطقه خليج فارس پايان دهد و .... رضاشاه غافل از اين بود كه تا «رجال مشكوك و يا پوسيده !» را كنار نگذارد به هدف نخواهد رسيد. همين رجال باعث اشغال نظامي ايران و تغيير رئيس كشور شدند و عقربه ساعت را در ايران به عقب باز گردانيدند.
    رضاشاه در پي امضاي قرارداد عدم تجاوز ميان مسکو و برلين، به شوروي نيز نزديك شده بود و قراردادهاي متعدد با مسكو امضاء كرده بود. هدف رضاشاه اين بود که مسکو را از مشارکت در هرگونه توطئه انگليسي ها بر ضد خود دور سازد. جانشين رضاشاه هم از لحاظ سياسي تا حدي زياد مسير وي را پيمود؛ با رجال معيني کارکرد و درسالهاي آخر سلطنت خواست که کمتر از گذشته ديکته ديگران را بنويسد و راه استقلال در پيش گيرد که سرانجامي مشابه پدرش داشت.
    بگير و ببندها و خلع درجه و عزل و نصب هاي برق آساي رضاشاه در طول سلطنت مخصوصا دهه دوم سلطنت، جز افزودن بر دشمنانش سودي عايدش نكرد. باوجود اين، چون رضاشاه از ميان مردم عادي کشور برخاسته بود دردها را مي شناخت و ضعف ها را مي دانست و ترديد در ميهندوستي او نمي توان کرد. براي مدرنيزه کردن ايران و به پيش بردن کشور تلاشهاي چشمگيري به عمل آورد، به خان ـ خاني در فارس و مناطق مرکزي و تلاش هاي تجزيه طلبانه بويژه در خوزستان و کردستان پايان داد. در زمان او، ايران هرسال دهها دانشجو به اروپا مي فرستاد که در بازگشت عمدتا بکار تدريس مي پرداختند حال آن که لازم بود اداره سازمانهاي کشور به دست آنان سپرده مي شد و مقام ها و مديريت ها از دست «دوله ها» و «سلطنه ها»، نزديکان قدرت هاي خارجي، و انحصار افراد معيّن بيرون مي آمد و ....
    برخي از نويسندگان، بزرگترين ضعف شخصي رضاشاه را علاقه او به گرد آوردن هرچه بيشتر مال و اموال بيان کرده اند كه برايش هم باقي نماندند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زلزله طبس با تلفات سنگين در 25 شهريور 1357 (سال انقلاب)

    25 شهريور 1357 در ساعت 7 و 38 دقیقه شب، در منطقه ای در جنوب خراسان به مركزيت طبس زمين لرزه اي به شدت هفت و هشت دهم در مقياس ريشتِر روي داد كه تلفات آن را در دو روز نخستِ پس از وقوع زلزله تا 18 هزار تَن گزارش كرده بودند و بعدا 15 تا 25 هزار تَن، زیرا که به علت تخریب شدید ساختمانها و عمدتا خِشت وگِلی،ِ یافتن اجساد تدریجی بود و بسیاری از اجساد هم بدست نیامد.
     اين زمين لرزه در جريان انقلاب ايران و درست ده سال پس از زمین لرزهِ دشت بیاض و فردوسِ خراسان و تقریبا به همان شدت (بالای 7 ریشتر) روي داد. خراسان 15 ماه پس از زلزلهِ فردوس، شاهد یک زلزله دیگر و تقریبا به همان شدت بود ودر سال 1376 زلزله دیگری در قائنات.
    در پائیز 1357 انقلابیون از وضعیت پس از زلزله طبس، برای انتقاد از ضعف دستگاههاي امداد و نارسايي هاي مربوط بهره برداري كردند ـ درست به همان گونه كه زلزلهِ ماناگوآ انقلاب نيكاراگونه را شدت بخشيد، زلزله طبس هم زبان انتقاد از دولت وقت را رساتر کرد. در جریان کمک رسانی به زلزله زدگان طبس، یک هواپیمای حمل و نقل نظامی هم از میان رفت. پس از وقوع زلزله طبس، شاه و شهبانو از محل دیدن و روزنامه ها تصاویر اندوهگین آنان از مشاهده ویرانی ها و تلفات را درج کردند، ولی تأثیری در روند رو به گسترش انقلاب نداشت.
    خبرنگارانی که از محل وقوع زلزله طبس که در عمق ده کیلومتری روی داده بود بازدید و با بازماندگان حادثه مصاحبه کرده بودند گزارش داده بودند که اندکی پیش از زلزله، سگ ها و حیوانات خانگی دیگر به سر و صداکردن و بی تابی برآمده بودند، ولی کسی آن را علامت نزدیک بودن وقوع زلزله تصور نکرد تا از زیر سقف خارج شود. دو ساعت پس از زلزله، ماه گرفتگی روی داد.
    در زیر کُپی بخش هایی از صفحات اول شماره های 26 و 27 شهریورماه 1357 روزنامه اطلاعات که مربوط به زلزله طبس است درج شده است تا در تاریخ بماند:
    
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
مقالهِ آموزنده آیت الله مکارم شیرازی که در صفحه 4 شماره 25 شهریور 1358 روزنامه اطلاعات (سال انقلاب) درج شده بود


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
زندگی در سایه ترس
خبری که کُپی آن در زیر درج شده است اواخر شهریورماه 1357 (سال انقلاب) در تهران انتشار یافته بود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
برلینگوئر ـ کمونیست بنام در 1969 فروپاشی شوروی را پیش بینی کرد و گفت که نیم قرن پس از انقلاب چرا این جماهیریه باید مجرم 19 ساله داشته باشد
Enrico Berlinguer

انریکو برلینگوئر Enrico Berlinguer کمونیست معروف ایتالیا (1922- 1984) که از شوروی ديدن و در کنگره جهانی احزاب کمونیست شرکت کرده بود 16 سپتامبر 1969 در يک گفت و شنود پرده از ضعف های مدیریّت نظام سوسياليستي روسيه برداشت. وی که بعدا به مدت 12 سال (تا پايان عُمر) دبیر اول حزب کمونیست ایتالیا بود ازجمله گفته بود: "در منطقه مسکو مرا به دیدار از یک زندان بزرگسالان برده بودند تا وضعیت خوب زندان را ببینم. زندانیان از 19 تا 51 ساله بودند. به میزبان روس گفتم از انقلاب بلشویکی 52 سال می گذرد و همه این زندانیان در دوران حکومت نظام سوسياليستي شما به دنیا آمده و بزرگ شده اند. بنابراین، این شما هستید که به جای آنان باید زندان بروید زیرا نتوانستید افرادرا به گونه ای پرورش دهید که مرتکب جرم نشوند. انسان از مادر، مجرم به دنیا نمی آید. جرم کردن اکتسابی است.".
     برلینگوئر که با يک مورخ ـ روزنامه نگار ايتاليايي ديدار کرده بود با بیان شواهد و مثال های دیگر و برشمردن مخالفت هایش در کنگره احزاب کمونيست در مسکو با سیاست های اداری کرملين و اقمار آن و چند پیشنهاد که به آن کنگره داده بود پیش بینی کرد که اگر در شوروی تحوّل اداری ـ آموزشی روی ندهد فروپاشی خواهد کرد و با فروپاشی آن، در سراسر جهان نااميدي توده ها که چشم به سوسیالیسم مسکو و فراگیر شدن آن دوخته اند از بهبود يافتن وضعيت خود افزايش خواهد یافت و همچنین با ناموفق شدن سوسیالیسم، عوامل کاپیتالیسم که بیشتررسانه ها را در دست دارند شیپور پیروزی خواهند کشید، قفس فساد گشوده خواهد شد، مقامات انتخابی و انتصابی در کنترل اصحاب منافع و استثمارگران قرار خواهند گرفت و افراد مستعد ریا و تقلّب و ارتکاب هرگونه جرم وارد میدان خواهند شد، فساد و ناخرسندی همه جا را فرا خواهد گرفت و .... برلینگوئر همین مشاهدات و نظرات خودرا به صورت اشاره در یک مصاحبه عمومی در پاسخ به پرسش ها بیان داشت و در جهان انعکاس یافت و مسکو به جای اصلاح راه خود به ردّ آن پرداخت. ولی، 22 سال بعد که شوروی فروپاشید متن گفت و شنود برلینگوئر با آن مورخ ـ روزنامه نگار ايتاليايي وارد کتب تاریخ شد.
    برلينگوئر گفته بود وقتي که فساد و تباهي بويژه فساد دولتي به اوج برسد انقلاب هاي ديگري روي خواهد داد و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
زادروز جيمز کوپر داستان نگار قرن 19 آمريکا
James F. Cooper
15 سپتامبر زادروز جيمز اف .كوپر James Fenimor Cooper از داستان نگاران بنام قرن 19 آمريكاست كه در 1789 به دنيا آمد و 62 سال عمر كرد و 14 سپتامبر 1851 وفات يافت.
    بيشتر داستانهاي او سبك كلاسيك دارد. وي علاقه به نوشتن داستانهايي داشت كه صحنه هاي پر تلاش و پر از بيم و اميد انسان را مجسم كند، داستانهاي تاريخي و داستانهاي مربوط به ملوانان و دريانوردي.
    13 داستان از او پاقي مانده است كه هنوز تجديد چاپ مي شوند و برپايه آنها فيلمهاي سينمايي ساخته شده است. «قاتل گوزن» ، انبار چرم، پريري، سرخپوستان و جاسوس بهترين داستانهاي او شناخته شده اند. وي در داستان سرخپوستان تحت عنوان The Last of The Mohicans خواسته است بگويد؛ درست است كه مهاجرين اروپايي باعث پيشرفت شده اند، ولي آرامش طبيعت و اوضاع طبيعي را ازميان برده اند.
    
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
ایتالیا با تصرف لیبی گام به تجدید امپراتوری روم نهاد
دولت ايتاليا كه در نیمه قرن 19 با قلم «كاوور» و تفنگ «گاریبالدی» وحدت خودرا بازيافته بود و در صدد تجديد عظمت باستاني اش بود و مي خواست كه پس از 15 قرن باردیگر قدرت اول مديترانه شود 16سپتامبر سال 1911 براي تصرف سرزمين ليبي كه در دوران امپراتوري روم از مستملكات ايتاليا بود و در آن زمان جزئي از قلمرو عثماني به حساب مي آمد دست به لشکرکشی زد و به دولت عثماني اعلان جنگ داد و روز بعد با غرق كردن يك كشتي جنگي عثماني در آبهاي طرابلس غرب (تريپولي)، در خاك ليبي نيروي نظامي پياده كرد و «سيدي بلال» و «درنا» را به تصرف درآورد.
    يك سال و يك ماه بعد (18 اكتبر 1912) كه عثماني از جانب كشورهاي بالكان ـ صربستان، بلغارستان و يونان ـ تهديد به جنگ مي شد، طبق يك قرارداد، ليبي را به ايتاليا واگذار كرد و دو ماه بعد نيز از نيروهاي مشترك بالكان شكست خورد و پس از 3 قرن از اين منطقه خارج شد و آلباني با حمايت ايتاليا استقلال يافت و اين شكست ها و تحقيرها سبب شد كه در 31 ژانويه 1913 افسران جوان ارتش عثماني بر ضد دولت اين كشور قيام كنند و مسير سرنوشت سياسي اين امپراتوري را تغيير دهند.
    عقب نشيني هاي سياسي و نظامي عثماني بالاخره باعث اضمحلال اين امپراتوري در پايان جنگ جهاني اول شد و جمهوزي ترکيه به وجود آمد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
محاصره کَرکوک در سپتامبر 1974 ـ رویدادی که بارها تکرار شده است
جنگ سال 1974 کُردهای عراق با نیروهای مسلح این کشور، شانزدهم سپتامبر این سال (25شهریورماه 1353) به شهر کرکوک یکی از مناطق نفتدار عراق رسید و خبر اول رسانه های جهان ازجمله روزنامه اطلاعات شد. در این روز کُردها کرکوک را محاصره کرده بودند.
     برخی از رسانه ها در سابقه این خبر اضافه کرده بودند که گسترش جنگ کُردهای آرین نژاد تا کرکوک، حمله ارتش ایران به فرماندهی نادرشاه به این شهر را به یاد می آورد که این حمله نیز در تابستان روی داده بود ـ تابستان 1743. هدف نادرشاه نه تنها کوتاه کردن دست دولت عثمانی از این منطقه کُردنشین بود بلکه پایان دادن به ادعای آن امپراتوری که می گفت در کرکوک هزاران تُرکمان زندگی می کنند و بنابراین، باید وابسته به عثمانی باشد. در پی رد این ادعا، دو روز بعد توپخانه ارتش ايران پادگان نظامیان آن دولت در کرکوک را گلوله باران و عَساكر عثماني را منهزم كرد و نادر سپس بغداد و بصره را هم متصرف شد که عثمانی در زمان شاه طهماسب صفوي از ایران جداکرده بود.
     این رسانه ها نوشته بودند دولت عراق در طول کمتر از 6دهه (در سال 1974 و تنظیم خبرهای جنگ کرکوک) که از عُمر ایجاد آن کشور می گذرد و بویژه در دوران حکومت حزب بعث تلاش کرد تا اتباع عرب خودرا تشویق به مهاجرت به کرکوک کند تا اکثریت از دست کَردها خارج شود.
     در جولاي 2004 (یک سال و چندماه پس از افتادن عراق به دست آمریکا) دولت وقت تركيه، ظاهرا به حمايت از تُركمانانِ ساکن كَركوك پا به ميان گذارد و بر ابعاد مسئله کرکوک افزود. دولت ترکیه نهم جولاي 2004 مدعي شد كه كُردها نباید منطقه نفتخيز کرکوک را ـ كه پس از سلجوقيان محل سكونت گروهی از تركمانان [اعقاب ترکمانان قره قویونلو و آق قویونلو] هم بوده ـ يك منطقهِ كُردنشينِ مطلق بخوانند. دولت ترکیه و طبق برخی گزارش ها به اشاره واشنگتن و برلین، از آن پس این ادعا را دنبال نکرده است.
     كُردهاي عراق پس از سقوط صدام حسين در بهار سال 2003، اعلام كردند كه اكثريت ساكنان كَركوك تا نیمه دهه 1960 «كُرد» بودند كه حُكّام عراق به تدریج آنان را از آنجا تاراندند، عرب و ديگران را آوردند تا «درصد» کُردها کاهش یابد و تأکید کردند که به شهادت تاریخ، کرکوک از عهد قدیم یک منطقه کُردنشین بوده و كُردهایِ بیرون رانده شده بايد به اين شهر بازگردند، صدام حسین حق عربی کردن کرکوک و اخراج کُردها را نداشت.
    نیروهای مسلح اقلیم کردستان معروف به «پیشمرگ ها» داعش را از کرکوک اخراج کردند و در نظرسنجی آگوست 2017، کُردهای کرکوک از برنامه انجام رفراندم در 25 سپتامبر 2017 برای اعلام استقلال کامل کردستان عراق حمایت کردند.
     به باور پاره ای از اصحاب نظر، با توجه به ثروت نفتی منطقه کرکوک، چنانچه بر استقلال کردستان 6 میلیونی عراق پافشاري شود وقوع درگیری هایی در منطقه کرکوک قابل پیش بینی است.
    



     در سپتامبر 1974 و در جریان جنگ کُردها و دولت بعثی عراق که این دولت مورد حمایت کامل نظامی دولت مسکو بود، رهبران کُرد عراق در صدد جلب حمایت اروپای غربی برآمدند که 15 سپتامبر (24 شهریور1353) مسعود و ادریس بارزانی پسران ژنرال مصطفی بارزانی در یک مصاحبه مطبوعاتی به این موضوع اشاره کرده بودند.
    کُپی ترجمه خلاصه این مصاحبه به این صورت در مطبوعات وقت تهران درج شده بود:
    


 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشته شدن محمد تره كي ـ یک کمونیست و رئيس جمهوری افغانستان در سپتامبر 1979
محمدظاهرشاه با كودتاي محمد داودخان بركنار و تبعيد شد
16 سپتامبر سال 1979 نورمحمد تره كي رئيس جمهوري كمونيست افغانستان در جريان كودتايي كه توسط يك سياستمدار ظاهرا هوادار غرب به نام حفيظ الله امين انجام شد به قتل رسيد. طولي نكشيد كه ساير كمونيستهاي افغانستان متوجه شدند كه توطئه از خارج بوده و پي بردند كه حفيظ الله امين با دسيسه خود را در صف كمونيستها قرار داده بود تا در فرصت مناسب راه خويش را برود . بنابراين ، او را از ميان برداشتند و از شوروي تقاضاي اعزام نظامي و اسلحه كردند. شوروي پس از اين كه باور كرد غرب امين را به كودتا ترغيب كرده و سرگرم مسلح ساختن پاره يي از قبايل افغانستان است ، درست دو ماه و ده روز پس از قتل تره كي به افغانستان نيرو فرستاد .
    
محمد داودخان
ضمن كودتاي تره
كي كشته شد

برژنف اعلام کرد كه نيروهاي شوروي به دعوت و خواست دولت افغانستان وارد اين كشور شده اند تا كمك كنند صلح و امنيت در مرزهاي شوروي بر هم نخورد و اين عمل طبق ضوابط بين المللي مشروع و قانوني است.
     پس از ساقط شدن دولت حفيظ الله امين، ببرك كرمل كه يك كمونيست افراطي بود رييس جمهوري افغانستان شده بود. كارتر رييس جمهوري وقت امريكا كه چنين ديد از سيا سازمان اطلاعات اين كشور خواست كه با بودجه يي سنگين در پاكستان دست به آموزش نظامي بعضي قبايل ، فراريان و آوارگان افغاني و مسلح كردن آنها بزند و اين عمل باعث جنگي خونين شد كه يك دهه ادامه داشت.
    
نورمحمد تره كي
ضمن كودتاي حفيظ الله
امين كشته شد

طبق برخي نوشته ها ، انگليسي ها كه از دو قرن پيش نسبت به افغانستان حساس بوده اند آمريكاييان را تشويق به درگيري با شوروي در آن كشور كرده بودند و از طريق بي بي سي ماجرا را داغ نگهميداشتند.
    بايد دانست كه تره كي با كمك افسران كمونيست ارتش افغانستان بر ضد داودخان رييس جمهوري اين كشور كودتا كرده بود و او را كشته و زمام امور را به دست گرفته بود كه داود خان خود، در آوريل سال 1974 با يك كودتا به حكومت سلطنتي محمد ظاهر شاه پايان داده بود و روي كار آمده بود.
    امريكا اواخر دهه 1980 با گورباچف توافق كرد كه اگر نيروهاي شوروي را از افغانستان خارج سازد كمك خود را به سازمانهاي مسلح افغاني قطع خواهد كرد و به بي طرفي آن كشور احترام خواهد گذاشت. گورباچف قول آمريكا را پذيرفت ولي ....
امين ضمن كودتاي
هواداران تره كي
جان خود را از دست داد


    
با قتل امين،
بَبرَك كرمل بر
جاي او نشست

 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كشتار فلسطيني ها در اردوگاههاي صبرا و شتيلا


از 16 تا 18 سپتامبر 1982 و در جريان جنگ داخلي لبنان و زماني که نيروهاي اسرائيلي در بيروت و جنوب لبنان بودند، ميليشياي حزب کتائب Kataeb (مسيحيان مسلح لبناني) به انتقام قتل بشير جمايل رئيس جمهور منتخب و ماروني (يک فرقه مسيحي کاتوليک) لبنان، به دو اردوگاه آوارگان فلسطيني ـ صبرا و شتيلا Sabra and Shatila واقع در حاشيه جنوبي بيروت حمله بردند و دهها فلسطيني بي دفاع از جمله زنان و كودكان را كشتند. آمار مقتولين دقيقا به دست نيامده است و گزارش هاي منتشره شمار آنهارا هشتصد تا 3500 تن نشان مي دهد. اين دو اردوگاه که در سال 2011 دوازده هزار فلسطيني را در خود جاي داده بود در سال 1949 توسط سازمان ملل تاسيس و امور بهداشت و آموزش و پرورش آن در دست آن سازمان بود.
    پس از اين كشتار، وزير دفاع وقت اسرائيل (اريل شارون) متهم شد كه به نيروهاي خود اشاره كرده بود كه مانع حمله مسيحيان مسلح به آن دو اردوگاه نشوند. در آن زمان نيروهاي اسرائيلي در جريان زد و خورد با سازمان آزادي فلسطين ـ PLO، جنوب لبنان تا شهر بيروت را در اشغال خود داشتند و دو اردوگاه صبرا و شتيلا عملا در محاصره آنان بود.
     بشير جمايل رئيس جمهور منتخب لبنان 14 سپتامبر سال 1982 بر اثر انفجار بمب كشته شده بود. اين بمب در ساختمان حزب کتائب (فالانژ) لبنان کار گذارده شده بود. در اين انفجار جمعا 26 تن کشته شدند. با کشته شدن بشير که يک مسيحي ماروني بود بحران اين كشور كه از 1975 آغاز شده بود شدت بيشتري يافت. ميليشياي حزب کتائب گمان مي کرد انفجاري که موجب قتل بشير جمايل شده بود کار فلسطيني ها بود حال آنکه بعدا (پس از کشتار صبرا و شتيلا) معلوم شد عناصر ديگري آن را ترتيب داده بودند.
    مجموعه عكس هاي بالا، اجساد چند صحنه از آن كشتاررا نشان مي دهد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
به خاطر كشاورزان ميهنش، خودرا كشت و قهرمان ملّي شد


خودكشي «لي كيونگ هائه» رئيس اتحاديه كشاورزان كره جنوبي در 15 سپتامبر 2003 درحاشيه آخرين جلسه نشست سازمان جهاني بازرگاني كه در «كنكون» مكزيك برگزار شده بود، بيش از خبر شكست اين مذاكرات در جهان بازتاب داشت. اين نشست موفق به نزديك كردن نظر كشورهاي فقير و غني به يكديگر نشده بود. نشست كنكون از همان آغاز پر سر و صدا بود. در آستانه برگزاري آن، هزاران تن از مخالفان جهاني شدن تجارت مقابل ساختمان محل برگزاري جلسات با تن عريان دست به تظاهرات و اعتراض زده بودند.
    «هائه» به منظور جلب توجه كشورهاي غني نسبت به وضعيت نامطلوب هفت ميليون كشاورز كره جنوبي كه وي نمايندگي آنان را برعهده داشت وارد كنكون شده بود.
    «هائه» در طول جلسات اصرار داشت كه كشورهاي غني از جمله آمريكا و اتحاديه اروپا از سوبسيد كشاورزان خود دست بردارند، زيرا كه اين سوبسيد سبب توليد محصولات كشاورزي ارزان مي شود و كشاورزان كره و كشورهاي ديگر نمي توانند با اين اجناس ارزان كه وارد بازارهايشان مي شود رقابت كنند و ورشكست و بيچاره مي شوند. «هائه» گفته بود كه او يك كشاورز است و به دليل شكست در رقابت با توليدات كشاورزي وارداتي كه ارزانتر به فروش مي رسند چهل هكتار زمين خودرا از دست داده و اين زمين به تصرف بانك درآمده و براي او، تنها يك باغ كوچك سيب باقي مانده است كه آن هم در شرف حراج شدن توسط بانك است. چون به اظهارات «لي كيونگ هائه» توجه نشد به قلب خود دشنه فرو كرد و در برابر چشم صدها تن در كنكون جان داد. «هائه» قبل از فرو بردن دشنه به قلب خود با صداي بلند گفت كه خودرا مي كشد تا به اين طريق ناله كشاورزان كره اي را به گوش جهانيان برساند.
    «هائه» كه با اين عمل خود قهرمان مردم كره جنوبي شده است قبلا نماينده پارلمان محلي در اين كشور بود. مردم كره جنوبي ـ به همان گونه كه در عكس ديده مي شود ـ قاب عكسهاي اورا بر در و ديوار شهرها و روستاها آويزان كرده و در برابرشان به حالت احترام به زانو در مي آيند و اداي احترام مي كنند.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
يک قاضي آمريكايي جمهوري اسلامي را محكوم به پرداخت 400 ميليون دلار غرامت كرد
15 سپتامبر 2003 قاضي يك دادگاه فدرال (سراسري) آمريكا در شهر واشنگتن حكم داد كه ايران 400 ميليون دلار بابت غرامت به هشت آمريكايي كه چهارم سپتامبر 1997 در جريان انفجار بمب در يك بازارچه در اورشليم مجروح شده بودند بپردازد. قاضي نظر داده بود: "شواهد نشان مي دهد سازمان حماس كه اين انفجار را به وجود آورده مورد حمايت مالي و نظامي ايران است و افراد اين سازمان در ايران آموزش نظامي ديده اند.".
    در اين رويداد 5 تن كشته و نزديك به دويست تن مجروح شده بودند.
    قانون مصوب سال 1976 كنگره آمريكا به اتباع اين كشور اجازه داده است كه بتوانند از بابت خسارت هاي ناشي از اعمال تروريستي، براي دريافت غرامت از كشورهايي كه دولت آمريكا آنها را حامي تروريسم مي پندارد به دادگاههاي آمريكا دادخواست بدهند و دادخواست اين هشت تن هم به استناد همين قانون پذيرفته و رسيدگي شده بود.
    در آن روز روزنامه هاي امريكا نوشته بودند که ممكن است قسمتي از اين غرامت از پولهاي مسدود شده ايران در آمريكا پرداخت شود.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
سقوط بانك و بورس، 88 سال پس از وقوع انفجار در وال استريت
15 سپتامبر 2008 و در هشتاد و هشتمين سالروز انفجار بمب در وال استريت نيويورك، بانك «ليمن و برادرانLehman and Brothers Holdings Inc» ويژه سرمايه گذاري ورشكست شد، موسسه عظيم مالي «مريل لينچ Merrill Lynch» با زيان بفروش رسيد و معدل بهاي سهام در شاخص صنعتیDow Jones (دو جونز) دفعتا 504 واحد سقوط كرد و ترس ديگري معامله گران پول و سهام در جهان غرب را بلرزه درآورد. ورشكست شدن «بانك ليمن و برادران» بزرگترين ورشكستگي در تاريخ ايالات متحده آمريكا بشمار آورده شده است. اين بانك كه عمدتا در خريد و فروش اوراق بهادار و معاملات رهني معروف به «اكويتي» فعاليت داشت با 613 ميليارد دلار بدهي به سرمايه گذاران و 155 ميليارد دلار بدهي بابت خريد وعده دار اوراق قرضه دولتي (اوراق بهادار) ورشكست شده بود. از آنجا كه دولت آمريكا به خاطر به دست گرفتن امور دو بانك رهني ورشكست شده "Fannie Mae and Freddie Mac" مورد انتقاد قرارگرفته بود، در آن زمان از چنين اقدامي در مورد بانك ليمن و برادران خودداري كرد. آن دو بانك رهني (Fannie Mae and Freddie Mac) چندي پيش از ليمن و مريل لينچ دچار شكست شده بودند و چون دولت مداخله كرده بود بدهي هاي آنها به گردن ماليات دهندگان افتاد و كار انتقاد از دولت آغاز شد. [دولت آمریکا برغم دولت های دیگر که درآمدی چون نفت و ... دارند، جز مالیات درآمد دیگری ندارد].
    
دوتن از برادران ليمن موسسان بانک

مديران موسسه مالي بزرگ «مريل لينچ» كه عمدتا با استفاده از پس انداز بازنشستگان (جمعا حدود 700 ميليارد دلار) در سهام و ... سرمايه گذاري مي كند چون با سياست تازه دولت مبني برخودداري از حمايت مستقيم رو به رو شدند آن را در همين روز (15 سپتامبر 2008) به بهاي ارزانتر به «بانك آو آمريكا» فروختند. با اعلام ورشكستگي بانك ليمن و برادران در 15 سپتامبر 2008 سرنوشت اين بانك در دست يك قاضي فدرال قرارگرفت. اين بانك در كشورهاي مختلف از جمله انگلستان فعاليت دارد و با ورشكست شدن آن، بهاي سهام در همه اين كشورها پايين آمد. هنري ليمن كه در 1844 از باوارياي (باوير) آلمان به آمريكا مهاجرت كرده بود در سال 1850 اين بانك را با كمك دو برادرش تاسيس كرده بود.
    مدير يك «ريسرچ گروپ» فعال در امور معاملات پول گفته بود كه شكست مالي دوشنبه (15 سپتامبر 2008) آغاز كار است، بايد قبول كنيم كه وارد يك ركود اقتصادي شده ايم.
    
روزي که در 1920 در وال استريت بمب منفجر کردند


     16 سپتامبر 1920 مقابل ساختمان بانك «جي. پي. مورگن J.P. Morgan ـ ساختمان شماره 23 وال استريت» يك بمب ديناميتي به وزن 42 كيلوگرم كه در يك كالسكه كار گذارده شده بود منفجر شد، 38 را تن كشت و بيش از 400 نفر ديگر را مجروح كرد. آنارشيست ها كه مخالف معاملات Speculation بودند (كه با کار خود قيمت ها را بدون تغيير در عرضه و تقاضا = supply and demand، قانون تعيين قيمت كالا و خدمات؛ بالا مي برد كه بزيان توده مردم است) مسئوليت آن انفجار را برعهده گرفته بودند. این آنارشیست ها این گونه معاملات سهام را نوعی قمار و برضد منافع مردم معمولی خوانده بودند. همين روش سپكوليشن در معاملات (خريد و فروش سند و کاغذ، معاملات هوايي، معامله بدون انتقال جنس و ...) بود كه بهاي نفت خام را در جولاي 2008 تا هر بشكه 147 دلار بالا برده بود كه 15 سپتامبر به 95 دلار (معادل بهای اوایل سال 2008) پايين آمده بود. همين طور معاملات خانه و زمين، طلا و نقره، گندم و برنج و ....
    دو بانك رهني ورشكست شده Fannie Mae و Freddie Mac كه دولت آمريكا امور آنها را راسا برعهده گرفت دست به خريد و فروش اسناد رهني زده بودند به اين ترتيب كه با يك نرخ، خانه و ... را به «Second Mortgage» گرو دوم مي گرفتند (Equity
     آن را = آن مقدار از آن را كه در گرو بانك ديگر نبود = معادل بهاي زائد بر رهن اول) و اين سند رهن را به بانكي بزرگتر و يا دولتي به وثيقه مي دادند و با نرخي كمتر (نرخ معامله بانكها با خود و در آن زمان در آمريكا برابر با 2 و نيم درصد) پول مي گرفتند. خطر اين كار در اين بوده است كه اگر بهاي خانه پايين آيد و براي صاحبش ارزش نگهداري نداشته باشد آن را رها مي سازد و بانك كه سند رهن را به بانك ديگر داده و نمي تواند خانه را حراج كند ورشكست مي شود و ....
    اين وضعيت مالي آمريكا مصادف شده بود با توفانهاي پي در پي دريايي، چكمه پوشي روسيه، تشديد اوضاع افغانستان و انتقال بحران به شبه قاره (پاكستان و ...)، اخراج سفيران آمريكا از ونزوئلا و بوليوي و صف آرايي ممالك آمريكاي جنوبي به حمايت از آنها، ضعيف بودن دو نامزد انتخابات رياست جمهوري آمريكا در مقايسه با نامزدهاي قبلي در طول دو قرن و اندي استقلال آمريكا و ....
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
وزیر امور خارجه دولت جو بایدن:آمریکا روابط خود با پاکستان را مورد بازبینی قرار خواهد داد
Antony J. Blinken

آنتونی بلینکن، وزیرامور خارجه آمریکا دوشنبه 22 شهریور (13 سپتامبر 2021) اعلام کرد که در هفته های آینده واشینگتن روابط خود با پاکستان را مورد بازبینی قرار می‌دهد تا مشخص کند که از اسلام‌آباد (دولت پاکستان) چه انتظاری در رابطه با تحولات آینده افغانستان دارد.
    بلینکن که در کمیته روابط خارجی مجلس نمایندگان آمریکا حضور یافته بود، گفت که به نظر می رسد دولت پاکستان هدف های متعدد در افغانستان دارد که برخی از آنها با منافع ما (امریکا) در تضاد است. پاکستان در افغانستان دست به بازی های دوگانه زده است (که می خواهد افغانستانِ آینده، مطابق خواست آن باشد). یک مسئله هم، تفاوت همکاری با ما در زمینه مبارزه با تروریسم است. برایش نقشی را که در این زمینه باید ایفاء کند روشن خواهیم ساخت.
    پاکستان روابط عمیقی با طالبان دارد و متهم به حمایت از این گروه در طول جنگ هایشان با دولت تحت حمایت آمریکا در افغانستان بوده است. در عین حال پاکستان به همراه قَطَر یکی از دو کشوری بشمار آورده می‌شوند که بیشترین نفوذ را در میان طالبان دارند. پس از ورود نظامی آمریکا به افغانستان در سال 2001 برای سرکوب تروریست هایی که طراح رویدادهایِ «ناین ایلِوِن» بودند بسیاری از رهبران طالبان (طالبانِ سُنّی مذهب پَشتون*) به پاکستان فرار کردند که دوباره در هر فرصتی بازگشته اند.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    *پشتون ها (Pashtun) علاوه بر نیمی از جمعیت افغانستان، 34 میلیون تَن از جمعیت پاکستان را تشکیل می دهند و زبان آنها Pashto است. انگلستان با ایجاد مرز معروف به خط دیورَند (تلفظ آن در ایران؛ دوراند. دیورند یک مقام انگلیسی مستقر در هندوستان بود که برپایه سیاست دولت لندن این خط مرزی را ترسیم کرد) پشتون ها را که دارای یک فرهنگ و یک قومیّت هستند از هم جدا و دو قسمت کرد (میان افغانستان و هندوستان که پس از تجزیه هندوستان، آن قسمت بخشی از پاکستان شده است). پشتون های پاکستان (پاتان ها) تا کنون چند بار در صدد ایجاد کشوری برای خود برآمده اند (به نام کشور پَختونستان). یک بار هم محمدظاهرشاه ـ پادشاه وقت افغانستان که یک پشتون بود درصدد جدا کردن منطقه پشتون نشین پاکستان از این کشور برآمد و دو کشور در آستانه جنگ با یکدیگر قرار گرفتند. عِمران خان رئیس دولت پاکستان یک پشتون تبار است.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تاريخ از نگاهي به تصوير
یک تصویر رسانه ای تأمل برانگیز از ایستادگی گروهی از مردم شهر پُرجمعیت کابل در برابر طالبان ـ اشاره ای به ابهامات

    



    گزارش های نیمه سپتامبر 2021 از ایستادگی برخی از کابلی ها و پاره ای شهرهای دیگر افغانستان در برابر طالبان روایت می کند که وعده داده بودند یک دولتِ «وفاق ملی» شامل همه گروهها و نژادها تشکیل خواهند داد، ولی در دولت آنها فقط دو عضو، غیر پشتون هستند. در همین یک ماه (از نیمه آگِست) سختگیری طالبان نسبت به رسانه ها و ژورنالیست های افغان سبب شده که بسیاری از نشریات و رادیو تلویزیون های غیر دولتی تعطیل شوند و دهها روزنامه نگار افغان به ایران و کشورهای دیگر پناهنده شوند. پس از روی کار آمدن کمونیست ها در سال 1978 نیز شماری زیاد از روزنامه نگاران افغان به ایران پناهنده شدند که به اشاره دولت وقت در رسانه های ایران بکار گمارده شدند. در پی فروپاشی سریع دولت افغانستان متعاقب مذاکرات قَطَر (شهر دوحه)، ابهامات و تصورات متعدد به ذهن اصحاب نظر آمده است که دوتای آنها از این قرار است: یکی؛ باقی ماندن سلاح ها و تجهیزات نظامی انبوه آمریکا در افغانستان که آمریکا می توانست آنها را خارج کند و یا به پاکستان منتقل سازد و با آن شتاب خارج نشود و ... و افتادن آنها در دست طالبان و دیگری؛ خروج آنیِ (و در یک چشم برهم زدن) اشرف غنی از افغانستان بدون اطلاع دادن به وزیران دولت که حتی اطرافیان او را متعجب ساخت و گمان زنی های متعدد به ذهن می آورد.
 نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
برخي ديگر از رويدادهاي 16 سپتامبر
  • 1847:   خانه محل تولد شكسپير در استرافورد انگلستان جز آثار ملي اعلام شد. اين نخستين بار در انگلستان بود كه يك ساختمان به نام اثر ملّي خوانده مي شد. اعلام يك ساختمان به عنوان اثر ملّي، آن را در محافظت دولت قرار مي دهد.
        
        
  • 1893:   «نوارِ چروكي ها» در اُكلاهما به عنوان منطقه باز براي مهاجرت سفيدپوستان اروپايي اعلام شد. چروكي ها كه يك قبيله متمدن كشاورز و ده نشين در شرق آمريكا هنگام ورود اروپائيان به آمريكاي شمالي بودند و استقلال آنان به عنوان يك ملت از سوي انگليسي ها به رسميت شناخته شده بود و دولت واشینگتن در سال 1817 بر آن صحه نهاده بود و حتي براي خود داراي روزنامه شده بودند در دهه 1830 (دوران حكومت جكسون) از خانه و كاشانه هزاران ساله شان اخراج و روانه اكلاهما كه برايشان در نظر گرفته شده بود شدند كه در بين راه بسياري از آنها از ميان رفتند به گونه اي كه خط سير آنان «جاده اشك» عنوان گرفته است.
        
        
  • 1963:   فدراسيون مالزيا مركب از مناطق مالايا، سنگاپور، بُرنِئوي شمالي و ساراواك كه از مستعمرات انگلستان بود به صورت يك كشور مستقل پا به عرصه وجود گذارد كه در همان روز صدها هزار مالزيايي سفارت انگلستان را در آنجا آتش زدند. سنگاپور بعدا اعلام استقلال كرد. اندونزی سال ها مدعی مناطقی از آن بود.
        
        
  • 1982:   گریس کلی Grace Kelly بازیگر بنام فیلم های سینمایی که بعدا با پادشاه موناکو ازدواج کرد و ولیعهد موناکو را بدنیا آورد در این روز در سال 1982 درگذشت. وی یکی از ده ستاره بزرگ تاریخ فیلمسازی هالیوود بشمار آمده است. دولت موناکو به نام او یک جایزه سالانه هنری تعیین کرده است.
         گریس پس از ازدواج با پادشاه موناکو وارد امور خیریه در سطح جهان شده بود و با یونسکو و ... همکاری می کرد. او روز سیزدهم سپتامبر 1982 و در 52 سالگی هنگامی که با اتومبیل ـ اتومبیلی که خودش آن را رانندگی می کرد از یک راه کوهستانی می گذشت دچار سکته مغزی شد، کنترل اتومبیل را از دست داد و اتومبیل به گودال افتاد و گریس که مجروح شده بود روز بعد (چهاردهم سپتامبر) در بیمارستان درگذشت. فرزند او در اتومبیل بود که زنده ماند.


  • 2003:   در رياض پايتخت كشور سعودي، اندكي پس از گردن زده شدن مردي كه ماري جوانا حمل كرده بود درملاء عام، زندان شهر رياض آتش گرفت كه ضمن اين حريق، 67 زنداني جان سپردند و 23 نفر دیگر هم مجروح شدند. حريق از تشك يك سلول شروع شده بود.
        
        
  • 2007:   در سپتامبر 2007 مجمع عمومی سازمان ملل «15 سپتامبر» هر سال را «روز دموکراسی» اعلام کرد و از دولت های عضو خواست که هر سال آن را برگزارکنند تا مردم بیش از پیش آگاه شوند و به اهمیت دمکراسی و لزوم قطعی برقراری و حفظ آن پی ببرند و از رسانه های عمومی خواست که در این روز سعی خود را در یادآور شدن، توضیح و تشریح دمکراسی و تاریخچه آن و نظرات اندیشمندان مربوط، از افلاتون و ارسطو تا روسو و مونتسکیو بکار برند که رسانه های عمومی ستون دمکراسی هستند. «صندوق رای» لگو دمکراسی تعیین شد. دمکراسی است که یک ملت را به اوج تمدن می رساند. در یک دمکراسی، حق مالکیّت، حق شهروندی، حق بیان نظر و عقیده، حق انتخاب دولت، این حق که دولت همه شهروندان را به یک چشم نگاه کند و تبعیض نباشد، و حقوق دیگر تضمین شده است و باید دقیقا رعایت شود و «حق رای و انتخاب» در ردیف اول است. واژه دمکراسی از دو کلمه یونانیِ حکومت و مردم (حکومتِ مردم) ساخته شده است و از 530 سال پیش از میلاد در «کشور ـ شهرهای یونان» و پیش از آن در یک منطقه وسیع در هندوستان اجرا می شد و مردم دولت (حاکم بر خود) و قانونگزاران را انتخاب می کردند و .... سپس دمکراسی از طریق اسکندریان به ایران انتقال یافت و ایران در دوران اشکانیان، پارلمان داشت و همزمان با سلطه رومیان بر «کشور ـ شهرهای یونان»، امپراتوری روم هم یک دمکراسی و تعیین امپراتور با سنای روم و نیز وضع قوانین و رد و یا تأیید انتصابات اداری و نظامی و اعلان جنگ با آن شد. در قرون وسطی چند کشور ـ شهر ایتالیا دمکراتیک شدند و از سال 1215 انگلستان دارای پارلمان. به رغم پیشرفت های تکنولوژیک و باسوادشدن مردم، دمکراسی در 70 سال گذشته به تدریج به رنگ باختن افتاده است؛ در بیشتر کشورها و بویژه قدرت ها، دقّت در انتخاب کاهش یافته، رای دهندگان کم اعتناء شده اند و گردانندگان احزاب، جناح ها و اصحاب منافع که رسانه ها را هم در کنترل گرفته اند در انتخاب اعضای قوای حکومتی نقش مؤثر یافته اند. بنابراین، تمدن مورد انتظار همچنان در پناه ابرها است. در دمکراسی ـ همچنان که از مفهوم واژه استنباط می شود، انتخاب کننده نقشِ صد درصد دارد. اگر در انتخاب دقت نکند و بررسی و مطالعه روی افراد و مسائل روز و توانایی نامزدها به حل آن مسائل نداشته باشد، دمکراسی تنها یک نام بر کاغذ خواهد بود. بر اندیشمندان است که راه حل بیابند و نظر خود را اعلام کنند.
        
  • 2021:   رئیس مرکز خدمات سرمایه‌گذاری اتاق بازرگانی تهران یکشنبه ۲۱ شهریور (12 آگِست 2021) از خروج «100 میلیارد دلار» سرمایه طی یک دهه گذشته از ایران خبر داد. تاکنون آمار رسمی از حجم واقعی فرار سرمایه از جمهوری اسلامی ایران منتشر نشده بود. مسعود خوانساری رئیس اتاق بازرگانی تهران هم اسفند سال گذشته اشاره ای مبهم به خروج دهها میلیارد دلار سرمایه از کشور در چند سال پیش از آن کرده بود.
        
        
        
  • نامه به مولف
    نظرات یک حقوقدان بازنشسته درباره طرح مالیات بر خانه‌های خالی، احتکار خواندن عمل و ایجاد سامانه املاک و اسکان برای ملاحظه شورای نگهبان
  •  
        مخاطب از ترکیه (24 شهریور 1399):
        
        "یک بازنشسته 85 ساله دادگستری هستم و مدتی نیز همکار یک وکیل قضایی بودم و برای تازه کردن دیدار نوه ام که زاده و شهروند ترکیه است به اینجا آمده ام و خانه نشین ویروس کرونا که پس از کاهش خطر آن، به کشورم باز می گردم. در اینجا، کار من هر روز و شب بیش از 14 ساعت دیدن وبسایت های خبری به فارسی، عربی و فرانسه است. چند هفته پیش نظرات چند مخاطبِ تاریخ شما را درباره طرح مالیات بر خانه‌های خالی و احتکار خواندن عمل و ایجاد سامانه املاک و اسکان را در آنجا خواندم که اندرزهایی حقوقی و اسلامی بود. چند روز بعد در وبگاه های خبری تهران خواندم که شورای نگهبان طرح مصوب مجلس را برای رفع ایرادات بازگردانیده تا پس اصلاح آن در مجلس، بررسی کند و نظر قطعی اش را اعلام دارد. امروز در وبسایت فارسی بی بی سی که در ایران فیلتر است خواندم که مجلس رفع ایراد کرده و مصوبه که طرح نمایندگان است نه لایحه دولت به شورای نگهبان جهت بررسی، رد و یا تایید بازگردانده است. در خبر این وبسایت از قول یک مقام مربوط خواندم که دو و نیم میلیون خانوار، خانه اضافی دارند! و اشاره مبهمی به یک رقم 13 میلیونی هم شده بود. از آنجا که لیسانسیه الهیات (سابقا دانشکده معقول و منقول) و همچنین لیسانسیه رشته قضایی دانشکده حقوق هستم و در این زمینه در پاریس و بیروت نیز مطالعاتی داشته ام خواستم نظر خود را بنویسم تا در این تاریخِ [این تاریخ آنلاین] واقعا آموزشی و معلوماتی قرار دهید که هر سال مرور شود و درستی و یا نادرستی آن مشخص گردد.
        لغت احتکار که در این طرح بکار رفته درباره خانه و محل سکونت صدق نمی کند، احتکار در قوانین همه کشورها مربوط به کالای مصرفی و عملی است تعمدی (با نقشه قبلی) که احتکار کننده به لحاظ سود بردن، کالایی را که احتمال کمبود بعدی آن را دارد خریداری و در گوشه ای و به صورت ناپیدا انبار می کند. «خانه» کالای مصرف شدنی نیست و کسی که از سال ها قبل آن را داشته قادر به حدس وضعیت امروز [تورم پول] نبوده است. امروزه در هیچ کشوری جز کوبا و کره شمالی، خرید خانه اضافی ممنوع نیست زیراکه نقض حق انسان است. یک انسان حق دارد چند خانه داشته باشد تا برای فرزندان و نوه هایش به ارث بگذارد و برای هر کار دیگر. اگر کمبود مشاهده شود، برعهده دولت است که بسازد و یا به سازندگان مسکن کمک کند که بسازند به شرط فروش فوری. مشاهده کرده ام که بسياري از ساختمان هاي برنامه مِهر هنوز تکميل نشده و خالي هستند.
         بسیاری از خانه هاي بدون سکنه که گمان نکنم دو ـ سه میلیون باشند دهها سال قبل ساخته و تملک شده اند و تصور و هدف تجاری در کار نبوده و هدف از نگهداری؛ عاطفی و یا داشتن سرمایه ثابت برای روز بی درآمد شدن بوده است و يا ترس از دادن به اجاره و خودداري مستاجر از دادن اجاره بها و يا تخليه در انقضاي مدت. من در یک قصبه (بخش) دو ـ سه هزار نفری متولد شده ام. در 12 سالگی، والدین من به شهری بزرگتر و سپس به تهران کوچ کردند، ولی آن خانه را نفروختند. تا حدودا 20 سال پیش هر وقت که به آن قصبه سر می زدم، خانه های همسایگان به همان شکل سکنه داشت، لکن از آن پس این خانه ها خالی شده و خالی مانده، فقط درب و پنجره ندارند که بسرقت برده شده و همچنین بعضی از درخت ها. ساکنین به شهرهای بزرگ و بیشترشان به تهران کوچ کرده و در حواشی شهر اجاره نشین شده اند. آیا می توان این خانه ها را که با مختصر تعمیر قابل سکونت خواهند شد در آمار خانه های خالی و فرضا احتکار شده بحساب آورد.
        موضوع دیگر در این طرح نمایندگان مجلس، بکار بردن لغت مالیات است. در همه کشورها، دولت ها مالیات از درآمد، گمرکات، خدمات دولتی و امثال آن می گیرند. گرفتن درصدی از بهای هر خانه در هر سال، عوارض شهرداری عنوان دارد و شهرداری محل آن را وضع و دریافت می کند، نه دولت. اگر خانه بفروش رود، دولت از مابه التفاوت قیمت (افزوده) مالیات می گیرد. نمی شود یک نظام جهانی را برهم زد. تازه، مالیات تصاعدی و مضاعف و فقط در یک مورد و در اینجا، خانه های خالی ـ تبعیض خوانده می شود که منطقی نیست. مالیات از موجر برحسب میزان اجاره کاری کاملا درست است زیرا که اجاره گرفتن نوعی درآمد موجر (جمع اجاره دریافتی منهای هزینه تعمیرات خانه و عوارض شهرداری) است. دولت برای تأمین کسری بودجه باید برود و در فکر درآمدهای دیگر باشد، ببیند دولت های دیگر به چه راههای منطقی و حقوقی متوسل شده اند.
        فشار مالیاتی برای فروش، در دو و نیم میلیون خانوار (اگر آمار داده شده از زبان مقام مربوط که آن را در وبسایت بی بی سی خواندم) که آرزویشان حفظ خانه ها است ایجاد نارضایتی خواهد کرد. در مورد بساز ـ بفروش ها هم نمی شود آنها را در این شرایط که مرتبا ارزش ریال پایین می آید وادار به فروش کرد. پول حاصله از فروش تا خرید زمین و ساختن چند ساختمان دیگر، کاهش ارزش خواهد داشت. باید همه این حساب ها را دقیقا کرد. بهترین راه، ساختن خانه توسط دولت و یا با مشارکت دولت و شرکت های ساختمانی و بسارـ بفروش ها است. و راه دیگر، برقرار کردن مجدد محدوده های شهری برای شهرهای مشخص و انتقال تولیدگران و کارآفرینی به شهرهای کوچک و قصبات است که خانه آماده هم دارند.
        بیشتر درد سر نمی دهم و فقط این دو نکته را هم بگویم که نمایندگان مجلس شورای اسلامی عزیز طرح هایی هم برای تضمین اخلاقیات تنظیم کنند ازجمله مجازات برای دروغ گفتن که در شرع اسلام نهی شده و داریوش بزرگ هم در کتیبه اش، ایرانیان را از آن برحذر داشته است. نکته دیگر؛ «ثبت اطلاعات واحدهای مسکونی در سامانه املاک و اسکان» است که طبق تجربیات قضایی من در دو سه سال پس از انقلاب و ادعای تصاحب خانه توسط مستاجرین و ساکنان غیر از مالک آن، ایجاد درد سرهای قضایی فراوان خواهد کرد که در این شرایط باید به زمانی مساعد موکول شود.".
        
        آرزوی سلامت و سعادت برای همه هموطنان گرامی
         [مخاطب، تنها نام خانوادگی اش را نوشته است که تشابه بسیار دارد و لذا درج نمی شود]

  • پيام‌هاي تازه
    تداوم پیام بازنشستگانِ سالخورده مقیم و یا در سفر خارج در شهریور 1399 که ویروس کرونا مانع بازگشت و دریافت مستمری شان از بانک صادرات شده است
  •  
        دریافت پیام های بازنشستگان کشوری (کارمندان بازنشسته دولت) مقیم و یا در سفر خارج، تا این روز در شهریور 1399 ادامه داشت که درخواست مشابه داشته اند. پیام های قبلی که از این بازنشستگان سالخورده دریافت شده بود در زمان خود درج شدند.
         در پیام های تازه بمانند پیام های قبلی، این بازنشستگان از ریاست جمهور خواسته اند که نظر به سالخوردگی و ناتوانی های جسمانی و مشکلات رفت و آمد و پرواز طولانی در این بحران شیوع بیماری کرونا دستور دهند که تا رفع کامل مشکل کرونا:
         1ـ پرداخت حقوق بازنشستگی که به حساب هایشان در بانک صادرات وازیر می شود همچنان به افرادی که از آنان وکالت دارند پرداخت شود زیراکه در آنجا قسط و بدهی دارند، مسئول تأمین هزینه برخی از وابستگان داخل کشور هستند و نیز دادن کمک مالی به بستگان ازکار افتاده و ....
         2ـ نگهداری پول مستمری در حساب بانک صادرات آنها بیش از شش ماهِ مرسوم که پس از بازگشت دریافت دارند. این حساب ها، فاقد بهره است.




  •  

    مطالعه اين سايت و نقل مطالب آن با ذكر ماخذ (نشاني کامل سايت و نام مولف آن) آزاد است، مگر براي روزنامه هاي متعلق به دولت و دستگاههاي دولتي؛ زيرا كه مولف اين سايت اكيدا «روزنامه نگاري» را كار دولت نمي داند. روزنامه عمومي به عنوان قوه چهارم دمكراسي بايد كاملا مستقل از دولت و سازمانهاي عمومي باشد تا بتواند رسالت شريف خود را به انجام برساند.


     تماس با مولف:

    editor (a) iranianshistoryonthisday.com
    n.keihanizadeh (a) gmail.com